Thursday 4 July 2019

اگرچه دشمنی استعمارزای ها بازبان فارسی ، کمک به نا بسا ما نی آن کرد ؛ اما موفق درترقی زبان پشتو وساختن ملت افغان نشد

ابراهیم ورسجی
دوازدهم ماه سرطان 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" چرا غلط نویسی فارسی درافغانستان، تبدیل به هنجارشده ؟" گزارشگر عزیز حکیمی ، روزنامه نگار ونویسنده ، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 27 ماه جون 2019 برابر به ششم ماه سرطان 1398 ارایه شده است.ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام ، پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شو ند. افغان های استعمارزای وبی فرهنگ وبی تاریخ که بدون کمک استعمارهای سیاه وسرخ ونوحتا کمک پاکستان یا نوکراستعمارهای کهنه ونو یک روز درارگ مانده نمی توانستند ونمی توانند ؛ دربیشتر ازدونیم سده ای گذ شته کوشش ها کرده ومی کنند تا هم تاریخ سازی هم فرهنگ وزبان سازی هم ملت سازی برای موجویت بی هویت پشتونی خود کنند وبنام تقویت زبان بی پا یه پشتو ، فارسی ستیزی ها کرد ند ومی کنند. دراین راستا ،بهترمی دانم که اول نقد تاریخی کنم. معلوم است که ،افغان ها بیشترقبا یل بد وی وعقب مانده وشترچران های بی فرهنگ شمال غرب هند یا شمال غرب وتاحدی جنوب غرب پاکستانی کنونی با حضور نا چیزدر غرب خط دیورند بود ند ومی باشند. ازاین نگاه که افغان ها یا پشتون ها ابزار غارتگریی جنگ سالاران بی فرهنگ از محمود غزنوی تا احمد خان ابدالی درهند بود ند وغارت گری های ایشان بنام اسلام صورت گرفت واسلام را مسخ هم کرد. مسخ کاری ها وغارتگری های که باعث شد ند که هند و هاوسیک ها عقده های فراوان علیه اصل اسلام ومسلمان ها پیداکنند. اگرچه غوری ها به عمر سیاه غزنوی ها درهند وخراسان پا یان داده کمک به بهبود اوضاع کرد ند ودرادامه ای آن ها مغل های فارسی زبان شده درخراسان وفارس وبغداد پسا خلافتی به هند رفته با خود برخی فارسی زبان های هوشمند را برده کمک به ادامه زبان فارسی کرد ند، اما اسلام وزبان فارسی که با هم به هند رفته بود ند چنان ازمحمود غزنه تا احمد خان ابدالی ضربه خورده ومنفور هند وها وسیک ها و.. شده بود ند که با ید منتظر آینده سیاه خود می بود ند.
به گواهی تاریخ ، در آغازسده هفدهم ،شرکت تجاریی هند شرقی هالندی پا به هند گذا شت وبعد تر ازآن شرکت تجاریی هند شرقی انگلیسی وارد میدان شده رقیب را ازمیدان بیرون وپا یه های خود را دربمبه ای استوارساخت. درحالیکه شرکت نامبرده در حال برنامه ریزی برای اشغال تمام هند وپیشروی به سوی خراسان بود، در سال 1737 ،نادرافشارواحمد خان ابدالی افسرزیر فرمانش به جنگ علیه پاد شاهی مغل شتافته با تضعیف آن جاده صافی برای شرکت انگلیسی کرد ند. طوریکه دیده شد،پسین ضربه را نادر وافسرزیرفرمان به پیکر حکومت مسلمان وفارسی زبان مغلی در سال 1747 وارد کرد ند. طرفه اینکه ، درهمان سال ،نادر درجریان باز گشت از هند غارت شده درفارس کشته شد وبه گفته کارل مارکس ،احمد خان با دزدی سرمایه دزدی کرده با دارش حکومت قبیلگی خود را درقندهار اعلام کرد. برای پا یه گرفتن حکومت پوشالی خود درقندهار،اولین بربریت احمد خان کوبیدن وتکه پاره کردن فارسی زبان های قندهاری بود.
ازاینکه احمد خان دردزدی وغارت هند توانمند ودراداره سازی ومالیه گیری از مردم ضعیف بود،هند به خصوص پاکستان کنونی را به مرکز غله ونان آوری سربا زان غارت گر خود تبد یل کرد. ازاین که پیشتر درهمرکا بی فرمانده غدار خود حکومت مسلمان هند را تضعیف کرده بود ، درواقع ،کمک به شرکت انگلیسی هند شرقی کرده بود وشرکت نام برده هم با ایجاد لشکرجنگی از سیک ها کمر به راندان پشتون ها ازهند بست واولین جنگ لشکر نامبرده با احمد خان درلاهور راه اندازی شد. جنگ وجنگ های که بعد از آن منجربه شکت حکومت بربری احمد خان وشکل گرفتن حکومت رنجیت سینگ درلاهور وپا کسازی افغان ها از شمال غرب هند شد. معلوم است. وقتیکه رنجیت حکومت خود را درلاهور استوار ساخت،دست به پاکسازی دزدان باقی مانده از دوره احمد خان از پشاور وکویته زده افغان ها را ازهند به سوی جنوب خراسان راند. درچنان شرایطی حساسی ،احمد خان مرد وپسر مفسد ش تمورشان بقد رت رسید، تمورشاه فاسد 37 زن از 37 قبیله افغان گرفت وبعد ازمرگش پسرانش به قبیله های ما دران خود رفته حمایت کمایی وباقی مانده حکومت پوشالی پدررا نابود کرد ند!
ازاین نگاه که پسران جمال خان محمد زای با پسران تمورشاه رقابت داشتند وشرکت هند شرقی که بقا یای احمد خان را توسط رنجیت سینگ از پاکستان کنونی رانداه بود،اول ، کمر به حمایت ازشاه شجاع ودوم به حمایت دوست محمد خان بست. جالب این است که ،افغان ها را شرکت هند شرقی توسط رنجیت ازهند بیرون کرده بود ودرخراسان هم یک دست نبوده والی های قبا یلی نا فرمان ازدوست محمد والی کابل را داشتند. ازاینکه همه غارت گر وناتوان اراداره سازی ومالیه گیری ازمردم بود ند ومردم هم آن ها را بیگانه دانسته کمک شان نمی کر د ند، وابسته به شرکت هند شرقی ماند ند. با وجود وابستگی نامبرده ،دوست محمد عزم اشغال پشاوربرای غلیه گری ازهری سینگ فرزند یا برادررنجیت سینگ را کرد. وقتیکه سلطان خان طلایی پدر کلان نادر غدار دید که اگر پشاوررا دوست محمد بگیرد به به نفع اونمی باشد،ازرنجیت در چارسده زمین گرفت وخیانت بدوست محمد خان کرد ودوست محمد هم مسخره به کابل برگشت ورفت به هرات تا یک استعمارزای سرکش را بیرون نماید که مرد وهمانجا دفن شد!
جالب این است که ،همزمان با عزم شرکت هند شرقی برای اشغال خراسان تکه- پارچه شده توسط استعمارزای ها وبا دارانگلیسی شان، روسیه تزاری به سوی بخارا وسمر قند پیشروی وعزم رسیدن به این سوی آمورا کرد. سیا ستی که با عث بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری درخراسان ومتلا شی شدن فارسی زبان ها وزیا نمند شدن فرهنگ وزبان فارسی گردید. دستاورد بازی بزرگ هم سازش لندن ومسکو وایجاد زندانی بی بامی بنام افغانستان با زندان بانی عبدالرحمن خان بی فرهنگ می باشد. عبد الرحمن بی فرهنگ بود اما رسما اعلام جنگ علیه زبان فارسی نکرد البته که مانع رسیدن دانش نو بزندان هم شد. حبیب الله پسرش کوشش درجهت ایجاد مکتب کاتب پروری کرد که ادامه آن لیسه حبیبیه می باشد ونواسه اش امان الله هم استقلال خواهی بی فرجام هم لیسه امانیه را ساخت که خوب بود. اگرچه خودش فارسی ستیزنبود اما محمود طرزی که سراج الاخباررا به فارسی می نوشت وتوسط زبان فارسی ، پشتوگری را شروع کرد! پشتو گریی همراه با نوگرایی خام که امان الله خان را ناکام وداماد وخسر فرارکرد ند وجایشان را حبیب الله کلکانی گرفت. ازاین که کلکانی استعمارزای نبود ، باید توسط هند بریتانیا مرخص کرده می شد که کرده شد.
دراین راستا، قبلا ، هند بریتا نیا با جا بجا کردن نادر دردربارحبیب الله وامان الله ، زمینه سازی کرده بود. بنا برآن ، نادر وبرادرانش سه مرتبه علیه حبیب الله کلکانی حمله کرد ند واوهم آن ها را تا وزیرستان ودیره اسما عیل خان دواند! ازاین که سران قبا یل افغان غیرازپول به چیزی دیگری باورندارند واین مسئله را سید جمال الدین اسد آبادی درکتاب خود" تتمت البیان فی تاریخ افغان" بسیارخوب بیان کرده است. هند بریتا نیا 35 لک کلدار به نادرغدارداد واو با تطمیع سران قبا یل دوطرف مرزدیورند، درسال1929 وارد کابل شد وآن را غارت کرد! بعد ازآن ، فارسی ستیزی وپشتو گریی راه اندازی شده توسط محمود طرزیی فراری ازسرگرفت شد. فارسی ستیزیی که توسط نادرغدار شروع وتوسط هاشم خان برادرش گسترش یافت. معلوم است که ، فارسی ستیزی نامبرده توسط شاه ولی خان دبیر صدارت برنامه ریزی ودرسال 1937 توسط نعیم بی سواد ووزیرمعارف به اجرا گذاشته شد. البته این گونه که تد ریس بزبان فارسی ممنوع وبزبان پشتو گسترش یافت. ازاین که نادروبرادران بی فرهنگش پشتون سخن گفته نمی توانستند وفارسی را هم بازاری دردیره دون هند یاد گرفته بود ند ، نه تنها کمک به ترقی زبان پشتو نکرد ند بلکه کمک به جهل ونادانی بیشتر مردم حتا افغان ها کرد ند! جالب این است که ، فارسی ستیزیی استعمارزای های نادان با عث عصبا نیت فارسی زبان ها درداخل افغانستان وخشم رضاشاه پهلوی هم شد که با فرهنگ سرای فارسی ساختن کمر به ترقی زبان فارسی بسته بود. مثلا، جلال آل احمد روشنفکر ونوسنده نامدارایرانی نوشت:" فارسی ستیزیی افغان ها تهدیدی را ازایران متوجه آن ها کرده است که روسیه متوجه خود ایران کرده است." بنا برآن، با صدراعظم شدن شاه محمود خان ،فارسی ستیزی متوقف اما تحریف آن روی دست گرفته شد که مرز کشیدن میان دری وفارسی و ایجاد جدایی فرهنگی- زبانی میان ایران وافغانستان نماد آن می باشد. خنده داراین است که ،حکومت استعمارزای هم تحریف زبان فارسی را روی دست گرفت هم پشتو تولنه سا خت وازمالیه های غیر پشتون ها کمک به ترقی زبان پشتو کرد. این هم درزمانیکه اکثریت پشتون ها مالیه نمی دا دند وهنوزهم نمی دهند.
جا لب این است که ،استعمارزای ها بعد ازمرگ هند بریتا نیا / بادارشان وظهورپاکستان درجای آن، پشتونستان خواهی را علیه آن آغازکرد ند. مسئله ای که استعمارزای ها را درسردوراهی قرار داد: نوکری به شوروی یا همراهی با ایران. خنده داراین است که بنام تهد ید موهومی زبان فارسی به زبا ن پشتو ، نوکریی شوروی را درپیش گرفتند. نوکریی که توسط جانشینان استعمارزای های انگلیسی به گونه ای استعمار زای های روسی یا نوکران شوروی تا نجیب / کمونیست قبیله گرا ادامه وپای پاکستان را بدرون افغانستان درقالب حمایت از نسل سوم استعمارزای ها کشاند که بد ترین نماد آن طالبان تروریست می باشد. طالبانی که دردشمنی با فرهنگ وزبان فارسی واسلام حنفی فارسی زبان شاخ ودُم درآورده اند! مسخره اینکه ،طالبان دودسته می باشند: طالبان دریشی پوش ونوکرامریکا وانگلیس وطالبان ریشوی نوکر پاکستان ودراصل نوکر باداران طالبان دریشی پوش! درباره مبارزه با زبان فارسی وتحریف آن، طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو هم نظرمی باشند. طرفه اینکه ، نفوس قبایل هردوگونه طا لبان درخراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا، کمتر از 30 درصد می باشند! ازاین رو، پاکستان وبادارانش حکومت وحشی طالبان ریشو را مستقرکرده نتوانست وامریکا وانگلیس وقوای ناتو هم موفق درتثبیت حکومت پوشالی طالبان دریشی پوش وفارسی ستیز نشد ند! دستاورد طالبان دریشی پوش وریشو برای مردم غیر افغان حتا افغان ها دردوسوی مرزدیورند ، تروریسم وجهل وفقر وفا جعه می باشد! بنا برآن ، به نفع همه مردم افغانستان حتا افغان ها می دانم که درک کنند که مرزهای سیاسی مرزهای فرهنگی تولید کرده نمی توانند. یعنی فرهنگ وزبان فارسی مرزهای افغانستانی وایرانی ندارد همچنان که زبان گفتاری پشتو مرزهای افغانی- پاکستانی ندارد.همچنان، فاشیست های افغان بدانند که حضور فارسی زبان ها یا تاجیک ها درافغانستان برابر به حضوروگستره زبان وفرهنگ فارسی می باشد ودرچنان گستره ای نه زبان پشتو رشد می کند ونه ملت افغان ساخته می شود. این هم درحالیکه افغان ها قبایل هستند وقوم هم نشده اند! ازاین رو، پذیرش کثرت گرایی قومی- زبانی- فرهنگی واحترام متقابل میان قوم ها وخود داری ازفارسی ستیزی وکمک گیری اززبان فارسی برای ترقی زبان پشتو،افغانستان را ازفروپاشی نجات می دهد. درغیرآن ، تروریسم طالبان ریشو وفاشیسم طالبان دریشی پوش ، افغان ها را به سوی وطن اصلی شان / پاکستان سوق وکمک به بازگشت خراسان خواهد کرد!

0 comments:

Post a Comment