Monday, 29 July 2019

درکشورهای مسلمان ، استبداد واستعمارمانع دموکراسی می با شند ؛ نه اسلام

ابراهیم ورسجی
هشتم ماه اسد 1398
همه آگاهان مسلمان می دانند که هفته گذ شته بوریس جا نسون نخست وزیر بریتا نیا شد ؛ واین مقا له ارتبا ط به نظر او درباره مخا لفت اسلام با دموکراسی دارد. مثلا، بوریس جا نسون درمطلبی با عنوان "وسپس مسلمان ها آمد ند" که در سال 2007 به چا پ جد ید کتا بش اضا فه کرد، نوشته است :" با ید چیزی دراسلام با شد که واقعا برای ما توضیح دهد چرا درد نیای مسلمان ها هرگزشا هد ظهورطبقه بورژ وا، سرما یداری لیبرال ودرنتیجه گسترش دموکراسی نبود یم." جا نسون درپی نوشتی که به چاپ جد ید کتا بش با عنوان" رویای روم" (2006) اضا فه کرد، نوشت که :" ما هیت اسلام به گونه ای است که جلو پیشرفت را می گیرد. درنتیجه ، می بینیم که عامل تمام درگیری ها ونا رضا یتی های مسلمان ها بوده است."
با نگا هی به بردا شت بوریس جا نسون از اسلام ومخا لفت آن با دموکراسی ، متوجه شدم که آگاهی درست ازاسلام ندارد وبیشتر زیرتا ثیر اسلام شنا سان مغرض غربی قرار گرفته است. ازاین رو ، لازم دا نستم که با نوشتن مقا له کنونی ثا بت نما یم که جا نسون برداشت نا درست ازاسلام کرده است. البته ، از چند نگاه: نخست ، دین ها چه یهود یت ، چه مسیحیت ، چه اسلام چه د ین های زمینی ما نند بودای ،هند و ، لائو تسی ، وکنفیوسی ، هیچ کدا م ما موریت تحقق دموکراسی را نداشتند وندارند ومخا لفتی هم با آن ندارند. دوم ، ازد ین ها مستبدان شاهی وشیخی به نفع استبداد وجنگ های مذ هبی بهره برداری کرده اند وخون ها ریخته اند! جنگ های که بدون شک مخالف جوهر د ین ها به خصوص پیام آوران آن ها بوده اند ومی با شند. مثلا ، یهود یت ومسیحیت واسلام ، د ین های آسما نی وهم ریشه می باشند. برخلاف ، یهودی ها مسیح را شکنجه کرده اند وبعد ترمسیحی ها یهودی ها را دراروپا کوبید ند وسرانجام با ایجاد صهیونیسم درخاک مسلمان ها اسرائیل را سا ختند ومسلمان های فلسطینی را آواره وشکنجه کرده ومی کنند. قبل ازآن هم مسیحی ها برای 200 سال علیه مسلمان ها جنگ های صلیبی کر د ند ودرادامه آن استعمارغربی استبداد را برآن ها تحمیل کرد ند که تا کنون ادامه دارد.
درباره رشد بورژوازی وتحقق دموکراسی دراروپای مسیحی که جا نسون به آن می نازد واسلام را سرزنش می نما ید ، به آگا هی او برسانم که هزار سال امپراتوریی مقد س روم بر اروپا ستم کرد ومانع رشد بورژوازی و دموکراسی شد. ازاین رو ، بهتراست که به آتن پیشا مسیحیت ودموکراسی آن اشاره ونوشته را ادامه دهم. به گواهی تاریخ ، درسال 594 پیش از میلاد مسیح ، تحول اولیه درنظام دولت- شهر یونان صورت گرفت. درنتیجه ، اصلاحات سولون یا اصلاحات سولونی وگلایتنس ، بیانگرمشخصات تعیین کننده درپی ارتقای دموس / مردم بود که درادامه آن ارستوکراسی به دموکسی دیگرگون شد. بنا برآن ، به گفته کوهن: " دموکراسی حکومت جمعی است که درآن ازبسیاری لحاظ ، اعضای اجتماع به طورمستقیم یا غیرمستقیم درگرفتن تصمیم های که به همه ی آن ها مربوط می شود، شرکت دارند یا می توانند شرکت داشته با شند." مولفه های دموکراسی هم : اصا لت فرد، آزادی ، اصا لت برا بریی انسان ها ، اصا لت عقل ، حاکمیت مردم ، اصا لت قانون ، تا کید بر حقوق طبیعی ، مد نی وسیا سی انسان ها ، تکوین جا معه مد نی ، اصل مشروعیت مبتنی بررضا یت مردم ، تفکیک قوا ، اوما نیسم / انسان گرایی ، سکولاریسم ، نسبی گرا یی و...تمرکزدموکراسی بربر ابریی اقتصادی به عنوان مبنای برا بریی سیا سی ، دموکراسی لیبرال را ازدموکراسی اجتما عی جدا می سازد.
با وجود این که دموکراسی دریونان برآمد کرد وزما نی کوتا هی درجمهوریی روم رونق یا قت ،استبداد پاپ وشاه وفئودال دراروپا فرصت رشد برای آن ندا د. بلی ، دربریتا نیا که تازه جا نسون نخست وزیرآن شده است ، درسا ل 1215میلادی ، بارون ها / بزرگ ما لکان یا اشراف برای ما نع شدن از خود کا مگی شاه ، مگنا چارته را تصویب کرد ند که درآن حق رای دهی ازخود شان بود نه ازمردم. هفت ونیم قرن بعد ازآن ، انقلاب امریکا وانقلاب کبیر فرانسه رخ دا د ند ، اما درآن ها حق رای برای زنان داده نشد. دراولی ، تا 1960 هم حق رای دهی برای سیاهان میسیرنبود. طرفه این که ، هم در امریکا هم درانگلیستان دراخیر قرن نزده وشروع قرن بیستم ، برای زن ها حق رای دادن داده شد.
درحا لیکه ، دراسلام ، البته اسلام قرآ نی نه اسلام شاهی - شیخی که بنام فقه را یج است ، مردان وزنان حق رای دادن وابرازنظر درباره مسا یل مربوط به سرنوشت شان را دا شتند ودارند. اینکه عرب های بد وی پسا دوره رسا لت با تفنگ سالاری کمک به برآمد کردن استبداد های خلافتی- شاهی - شمشیر سا لاری کرد ند ؛ رابطه ای به اسلام ندارد. با وجود انحرافات فقهی وکمک آن به حکومت های استبدادی ، مستبدان پیشا استعماری به اندازه ای مستبدان دوره استعمارها خود سر نبود ند. طرفه این که ، هم در دوره مستبدان پیشا استعماری هم دردوره مستبدان زیر سا یه های استعمارها ، عا لمان وروشنفکران مسلمان خواستارحکومت های عا دل وشورا یی مطا بق قرآن یا اسلام اصیل بود ند وهنوزهم می باشند.
درباره قدرت های بزرگ مسلمان دردوره پیشا استعماری هم ، معلوم است که امپراتوریی عثما نی درآسیا وافریقا وبخش های ازاروپا وامپراتوریی مغلی- مسلمان در هند، بسیار مردمی تر از هند بریتا نیا وحکومت های دست نشا نده ای استعمارهای فرانسه وبریتا نیا در خاورمیا نه وافریقا بود ند. نا گفته نما ند که ، فرانسه وانگلیس ودیگر قدرت های تازه نفس اروپا یی برای مهارامپراتوریی عثمانی ، حکومت وحشی صفوی را درسال 1501 درفارس / ایران کنونی سا ختند. همان فرا نسه وانگلیس بعد ازجنگ جهانی دوم درادامه جنا یت های قبلی خود، درخاورمیا نه ، هم اسرائیل را درخاک فلسطینی ها سا ختند که توسط امریکا تا کنون برای ستمگری بر فلسطینی ها نگهداری شده است هم حکومت قبیلگی عربستان را سا ختند که تا کنون به کمک امریکا استبداد می کند. درافغانستان هم ، هند بریتا نیا حکومت های وحشی از عبدالرحمن تا ها شم خان را ساخت وحفظ کرد که بازمانده های آن ها تا فروپا شی شوروی نا مردما نه بزند گی ننگین خود در قا لب های قبیلگی وچپی ادامه یا فتند. به جفا های گذ شته بسنده نکرده ،انگلیس با حمایت ما لی عربستان وسرپرستی ارتش پاکستان ، طالبان را سا خت که دستاورد آن جنگ شکست خورده امریکا وخود انگلیس علیه تروریسم واوضاع فاجعه بارکنونی افغانستان می باشد.
نا گفته نما ند که ، درکشورهای مسلمان ، درقرن بیستم، دوگرا یش اصلاحی- د ینی وملی گرا علیه استعمارها بوجود آمد ند. طوریکه دیده شد ، ملی گراها بدامن شوروی افتاد ند وشا هان ستمگر همان گونه که نوکران استعمارهای انگلیس وفرانسه بود ند ، بعد ازجنگ جها نی دوم ، برای بقای خود ، نوکریی امریکا را پذ یرفتنند که تا حا ل ادامه دارد. مرگ کمونیسم روسی هم که درآن اسلامی های افغانستا نی نقش بازی کر د ند ، با عث نام گذاریی اسلامی ها به اسلام سیا سی ودشمنی غرب به خصوص امریکا با آن شد. جا لب این است که ، اسلامی ها دو دسته بود ند ومی باشند:نخست ، دسته های موا فق دموکراسی . دوم، دسته های دشمن دموکراسی. این دسته دوم زاده وها بیت عربستان ، نظامی ها وملاهای پاکستانی وشیعه ای صفوی تحمیل شده بر ایران می باشد. بنا برآن ، نهضت های اسلامی موا فق دموکراسی وا دار به مبارزه دردوسنگر شد ند: سنگر مبارزه با استبداد وسنگرمبارزه با وها بی گری وشیعه گریی صفوی وتند روی وتروریسم مذ هبی.
متا سفا نه ، امریکا واروپا نا سازگار با دموکراسی خود ، درسنگر مخالف اسلامی های دموکراسی خواه ایستاد شد ند. مثلا، درسال 1991 ، درنخستین انتخا با ت دموکراتیک درالجزایر، اسلامی ها برنده شد ند وفرا نسه با کمک به ارتش علیه آن ها کود تا کرد وتوحش را حاکم ساخت. درسال 2006 ، مردم فلسطین به ساز مان حما س رای داد ند وجورج بوش وتونی بلیر ، سلف جا نسون آن را تروریست اعلام کرد ند. درسال 2012 ، مردم مصر به محمد مرسی ازجمعیت اخوان رای دا د ند واورا نخستین رئیس جمهورمنتخب مصرسا ختند. ازاینکه عربستان وامارات متحده ودیگرشیخ های نفتی ای دست پرورده بریتا نیا ونوکران امریکا غیرازقطرازرونق گرفتن دموکراسی درمصرمی ترسند، 12 میلیارد دالر به فتاح سیسی وزیردفاع مصر داد ند تا نخستین حکومت دموکراتیک مصررا سرنگون نما ید که کرد. وزیر خا رجه وقت اسرائیل اعلام کرد که کشورش درکود تا حامی سیسی بود و امریکا خاموشی اختیار کرده درواقع کمک به ایجاد حکومت وحشی درمصرشد. حکومتی که 60 هزارزندانی سیاسی دارد ونبیله مکرم وزیرامورمهاجران مصردرکا بینه ای آن روز24 ماه ژوئیه ، درگردهمای مصری های کا نا دا گفت که:" حکومت گردن منتقدان سیسی را قطع می کند."
بنا برآن، ازجا نسون پرسان می کنم که 60 هزارزندانی سیاسی- عقید تی درمصر واخطار وزیر امورمهاجران آن کشورمبنی براین که حکومت گردن منتقدان خود را قطع می نما ید ، چه ارتباط به مخا لفت اسلام با دموکراسی دارد؟ درلیبی هم ، اکنون یک حکومت منتخب مورد تا یید سازمان ملل درتریپولی که مورد تا یید جمعیت اخوان نیزمی باشد حضوردارد ویک جنگ سالاربنام خلیفه هفتر دربنغازی درشرق آن کشوربه کمک حکومت نظامی ای سیسی ، عربستان ، امارات متحده ، وها بی های محلی وفرا نسه ، مصروف کشتار مردم دراطراف پا یتخت می باشد وازچهارم ماه آوریل تا کنون، پنجصد وچند نفرازمردم عادی به شمول آوارگان را کشته وچند هزارنفررا زخمی کرده است. پس ، خوب می شود اگر جا نسون مانع توحش جنگ سا لارنامبرده شود!
ازسوی دیگر، جا نسون با ید بدا ند که مسلمان ها ازاسلام نا راض نیستند اما ازحکومت های مستبد تحمیل توسط استعمار برخود شان نا راض می باشند. نا گفته نما ند که مستبدان شاهی- نظامی برهمه کشورهای مسلمان حاکم نیستند، یعنی مسلمان ها دارای حکومت های منتخب هم می باشند. شا یان ذکراست که ، اسلامی های نوگرا همواره علیه استبداد ونظامی گری درسیا ست مبارزه کرده وکمک به تحقق دموکراسی هم کرده اند. مثلا، درترکیه ، همواره نظامی ها کود تا ومانع دموکراسی شده اند نه اسلامی ها. بطورنمونه، عد نان مند رس مسلمان دموکرات ومنتخب مردم بود که ازسال 1950 تا 1960 بر ترکیه حکومت کرد وقربا نی نظامی های کود تا چی شد. درسال 1997 هم ، نظامی ها مانع کار حکومت منتخب نجم الد ین اربکان شد ند. ازاین رو، بسیارخرسند هستم که از سال 2002 تا کنون ، رجب طیب اردوگان اسلام گرا برترکیه با دموکراسی وانتخابات حکومت می کند وکود تای نظامی های دشمن دموکراسی را درماه ژوئیه 2016 سرکوب وارتش را ازکود تا چی ها پاکسازی کرد! یعنی درترکیه اسلامی ها دموکراسی را زنده نگهدا شته اند نه دوستان جا نسون ! افزون برآن ، جا نسون با ید بدا ند که درتونس ، اسلامی ها وسکولار ها متفقا دموکراسی را رونق بخشیده اند! در اند ونیزی ، ما لیزی، درشرق دور ، درسینیگال ونجیریه درغرب افریقا هم دموکراسی برقرار است وسازمان های اسلامی همکار آن می باشند.
درپاکستان ، برویت اسناد ، نظا می ها به کمک امریکا وبریتا نیا علیه حکومت های منتخب مردم کود تا ها کرده اند! جالب این است که ، نهاد های پنهان کارانگلیسی وامریکای با کمک مالی عربستان وتطبیق کاریی نظامی های پاکستانی ، طالبان والقاعده را ساختند وخود را بی نتیجه گرفتارتروریسم آن ها درافغانستان کرد ند! مثلا، بی نظیربو تو نخست وزیر قبلی پاکستان درسال 2001 ، درگفت وگو با لوموند فرانسوی درپاریس فاش کرد که : " طالبان را سازمان جا سوسی انگلیس سا خت ، امریکا آن را تا یید وعربستان تمویل وپیشبرد پروژه ای طا لبا نی را ارتش پاکستان بدوش گرفت." بی نظیرهمچنان درگردهمای پاکستانی ها درسال 2006 درناروی گفت که: " بیشترین کمک های امریکا به پاکستان ، دردوره حکومت های نظامی پرداخت شد وکمترین آن ها دردوره حکومت های منتخب." بعد ازهمان افشاگری ها بود که ، بی نظیر در سال 2007 درراولپندی توسط آی اِس آی به فرمان پرویز مشرف فرمانده ارتش ورئیس جمهور کود تا چی همکارجورج بوش ترورشد! ترسناک این است که، آصف زرداری شوهربی نظیر رئیس جمهور پاکستان شد اما ازترس نظا می ها جرئت بررسی ای پرونده قتل اورا نکرد!
بنا برآن ، ازبوریس جا نسون ، می خواهم که بجای متهم کردن اسلام به مخا لفت با دموکراسی ، کارهای زیررا بکند: نخست، معلوم است که بریتا نیا وامریکا درگیر جنگ با تروریسم درافغانستان می باشند وارتش پاکستان به تروریستان علیه آن ها وحکومت دست نشانده شان کمک می نما ید. پس ، بهتراست که جا نسون مبارزه درجهت تضعیف نقش نظامی ها و تحقق دموکراسی درپاکستان نما ید. دوم، ازکمک به حکومت های مستبد عرب به خصوص عربستان وامارات متحده خود داری نما ید. حکومت های که مصروف کشتارمردم یمن می باشند. سوم، جا نسون بدا ند که درهند بورژوازی نیست ، اما دموکراسی رونق پیدا کرده است. یعنی دموکراسی می تواند بد ون بورژ وازی دریک کشورعقب مانده هم پا یه بگیرد. چهارم ، از جا نسون می خواهم که" اصول دولت وحکومت دراسلام " نوشته محمد اسد ، دانشمند مسلمان اتریشی و " تفکرنوین سیاسی دراسلام معاصر" نوشته دکترحمید عنایت را که هردو بزبان انگلیسی می با شند ودر کتاب فروشی های لندن یا فت می شوند، پیدا وبخوا ند تا دریا بد که اسلام مخالف دموکراسی نمی باشد. پنجم ، هم کمک به تضعیف استبداد شیخی- وها بی- برده پرورا نه درعربستان وامارت های جنوب خلیج فارس کند هم خواستار رهای زندا نی های سیا سی - عقید تی اززندان های مخوف ژنرال سیسی شود. درغیرآن ، به استبداد های شیخی- نفتی - نظامی عرب کمک می کند ومستبدان هم ما نند گذ شته با فرارازپذ یر ش دموکراسی کمک به گسترش تروریسم وتند رویی مذ هبی کرده جنگ امریکا وبریتا نیا علیه تروریسم را ازبام تاریخ بزبا له دان جغرافیه سرازیر می کنند! به گونه ای که درافغانستان کرده اند.

Saturday, 27 July 2019

بیشتر ازاید ئو لوژیی اسلامی ، حکومت های استبدادی کمک به تند رویی مذهبی می کنند

بخش سوم
ابراهیم ورسجی
ششم ماه اسد 1398
دربخش دوم مقا له ، یاد آوری کرده بودم که اسلام اید ئولوژیک یا اید ئولوژیی پسوند اسلامی داده شده مشوق تند روی مذ هبی می شود نه ثقا فت اسلامی یا فرهنگ اسلامی ووا ژه ای ثقا فت را درقرآن ریشه یا بی کردم وچیزی ازآن برا بر به فرهنگ نیا فتم وگفتم که ثقا فت با پسوند اسلامی پد یده ای پسینی درتاریخ فکریی مسلمان ها می باشد. مثلا، درتاریخ اند یشه ورزیی مسلمان ها، تفسیر، فقه ، حد یث ، کلام یا عقا ید وتجو ید را داریم وچیزی بنام ثقا فت اسلامی نداریم. اید ئولوژی هم که درادامه نهضت روشنگری وانقلاب بزرگ فرانسه دراروپا ابراز موجود یت کرد ؛ ودر قرن بیستم ، برای مبارزه با کمونیسم واستعمار غربی با پسوند اسلامی ، وارد فضای فکری- فرهنگی مسلمان ها شد. بنا برآن ، دراین نوشته کوشش می کنم که تا ثیر آن درایجاد تند رویی مذ هبی درجامعه های مسلمان به خصوص افغانستان را منتقدا نه بررسی کنم.
دراین راستا ، بهتراست که نخست درباره خود نما یی اید ئولوژیی اسلامی درسه حوزه فرهنگی مسلمان ها : هند ، ایران ومصرابراز نظرنما یم. ازاین سه حوزه به این خاطر یاد کردم که تنها درآن ها نیروی فرهنگ یا اند یشه سازی وجود دارد ودردیگر کشورها بیشتر توان مصرف فکراسلامی وجود دارد نه توان تولید آن. مثلا،لاهور مرکز فرهنگی پاکستان می با شد ودرآن کمتر اند یشه اسلامی تولید شده دراین کشور وبیشتر اند یشه اسلامی تو لید شده در هند را دیدم وسید ابوالاعلی مودود یی اند یشه سازاسلامی هم اصلا ازهند به توصیه اقبال به لاهور آمده بود وخود اقبال هم درمحا فل فرهنگی پذ یرای دا شت ودارد ودر محفل های مولوی گری مورد خشم بود و می باشد. جالب این است که ، ازهمین خشم ، مودودی واند یشه اش هم بی نصیب نما نده است! درترکیه هم ،بیشتر ترجمه های اند یشه اسلامی درایران ومصروازاولی ترجمه نوشته های علی شریعتی رایج است وازخودی ها هم دربخش اند یشه ورزی فتح الله گولن فعال است ومورد غضب رئیس جمهور اردوگان قرار گرفته وسال ها ست که درامریکا زند گی می کند.
دراند ونیزی ومالیزی هم ، به ترتیب ، نهضت علما ونهضت محمد یه وحزب اسلامی دراخیری به رهبریی دکترانورابراهیم فعال است. نا گفته نما ند که ، بر نهضت محمد یه ای اندو نیزی دانشگاه ازهرمصرواند یشه ای اخوان آن وبر نهضت علمای آن وها بیت عربستان بنام سلفی گری ، تا ثیر دارد وانورابراهیم هم بیشترزیر تا ثیر دکتر فضل الرحمن دانشمند نو اند یش پاکستانی - امریکای می باشد. خوب است که دراند ونیزی هم ، نو اند یشان مسلمان درحال بهره برداریی از اند یشه اصلاحی - نو گرا یا نه ای فضل الرحمن می باشند. درایران ، آخوند یسم نو اند یشی دینی را منزوی کرده وخود را نزد مردم منفورکرده است ودرکشورمصرودیگر کشورهای عربی هم ،معلوم است که فکر جمعیت اخوان تا ثیر گسترده دارد وتازه اند یشه های نو معتزلی ها ازگونه ای : امین الخولی ، ما لک بن نبی، نصر حامد ابوزید، جا بری و... جا بازکرده اند. درعربستان وامارت های جنوب خلیج فارس وبر خی بخش های جامعه سنتی عرب ، وها بی ها بنام سلفی فعالیت دارند وفکرشان درافغانستان وپاکستان ، طالبان وده ها گروه تروریستی دیگررا به کمک ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی تولید کرده است. القاعده که زاده فکر وها بی عربستان وداعش سنی درعراق وسوریه هم که واکنش دربرابر داعش شیعه از قم تا جنوب لبنان می باشد. بوکو حرام درشمال نیجریه والشباب در سوما لی هم نشخوار گر فکر سلفی گری می باشند. درلیبی هم که سلفی ها حا می خلیفه هفتر جنگ سا لاردرکشتار مردم به کمک مستبد مصر، امارات متحده وعربستان می باشند. ازاین رو ، بهتراست که درباره اسلام اید ئولوژیک گروه های نامبرده وتا ثیر آن در تولید تند رویی مذ هبی ازافغانستان تا لیبی ابراز نظر نما یم !
بنا برآن ، بهترمی دانم که اول درباره اید ئولوژیی اسلامی ودوم درباره تند رویی مذ هبی دست پرورده ای آن بررسی منتقدا نه نما یم! طوریکه یاد کردم ، اید ئولوژی زاده اند یشه مدرن غربی می باشد. پد یده ای که با پسوند وپیشوند های کمونیسم ،سوسیا لیسم ،لیبرالیسم ، اسلامی و... گرفتن ؛ درکشورهای مسلمان جا پیدا کرده وازآن تعریف های زیادی شده است. ساده ترین تعریف اید ئولوژی هم آیین فکری- سیاسی- اقتصادی- اجتماعی می باشد حزب های سیا سی چپ وراست ومذهبی مطابق برداشت های ساخته وپرداخته ودرروشنای آن می خوا هند جامعه آرما نی خود را بسا زند! ازاین نگاه که مسلمان ها در بهره برداریی نا درست ازدین خود واند یشه های دیگردست بالا دارند ، در نا درست تعریف واستفاده کردن ازاید ئو لوژ یی اسلامی حتا عمل نا سازگار با آن پیشرفت های خوبی کرده اند که یک نماد آن کارکرد جهادی ها وبد ترازآن ها تروریسم طالبان درافغانستان می باشد. نا گفته نما ند که بسیاری فرهیختگان مسلمان ، اهل واکنش می با شند نه اهل کنش. ازاین رو ،موفق نشد ند که وارد میدان آزاد یی عقل وخرد شده از واد یی واکنش بیرون ووارد واد یی کنش شوند.
با درنظرداشت گفته های بالا، فهم درست ازاید ئولوژیی اسلامی وعمل موافق آن در جا معه های مسلمان سود مند تمام می شود. البته برای افراد وگروه های که جویای حقیقت می باشند وکوشش می کنند خود وجامعه ای خو د را ازچنگال استبداد شاه وشیخ ونظا می ها وذهنیت عقب گرا ی آخوند ها رها نما یند. اینجا ست که ، نگا هی کوتاه به کارنامه اصلاح طالبان مسلمان ازقرن نزدهم تا کنون اهمیت ویژه پیدا می نما ید. به گوا هی تاریخ ، اصلاح طلبی ای د ینی از مصر تا هند ، بیشتر واکنشی وکمتر کنشی بود ومی باشد. یعنی واکنش در برابر اند یشه های مدرن غربی بود ومی باشد. پس، حق با هشام شرابی پژوهشگرفلسطینی می باشد که درکتاب خود ( روشنفکران عرب وغرب، سال های تکوین1875-1914)، دستا ورد روشنفکران عرب را کم تا ثیر برآورد کرد. همچنان ،کرن آرمسترانگ درکتاب خود ( جنگ برای خدا ، نهضت های بنیاد گرایی یهود یت ومسیحیت واسلام) ،کارنا مه اصلاح طلبان مسلمان را کم تا ثیر وبه حسن البناء پا یه گذار "جمعیت اخوان " ارج گذا شت وگفت که اند یشه اصلاح طلبی را بدرون توده ها برد. افزون برآن،جمال نا صر را سرزنش کرد که نهضت نو اند یش اخوان را با سرکوب تند روساخت!
با تا یید نظرآرمسترانگ ،بهتراست بگویم که ملی گرا یان ونژاد پرستان بیشتر از تند روان مذ هبی با آزادی وانسا نیت دشمنی کرده ومی کنند. مثلا، مستبدان با صطلاح ملی گرای مسلمان از افغانستان تا مصر، آنقدر با ستمگری به طول وعرض تند روی مذ هبی افزوده اند که مستبدان نا مسلمان بنام سرکوب تند روان مذ هبی ، مسلمان ها را روانه ای زندان وکمپ های آوارگی در بیرن کرده ومی کنند. مثلا،حکومت وحشی میا نمار درسال 2017 ، هزاران مسلمان روهنگیا یی خود را کشت وبیشتر از هفت لک آن را وا داربه مهاجرت به بنگله دیش کرد! خند آوراین است که ، روز 27 ماه ژوئیه برابر به روز پنجم ماه اسد، نما ینده حکومت میا نمار به کمپ مسلمان های روهنگیای دربنگله دیش رفت وآوارگان گفتند که به ما شناسنامه وامنیت فراهم نما ئید خود مان برمی گردیم ونیازی به آمدن شما نیست.همچنان ،جهان شاهد است که حکومت مستبد پکن هم از توحش حکومت وحشی میا نمار بر مسلمان های آن کشور حما یت می کند هم یک میلیون مسلمان ایغوری خود را به اتهام تند رو وتروریست بودن زندانی کرده است. ازآن هم مسخره تراین که ، اسلام شعاران عربستانی - ایرانی- پاکستانی سخنی به انتقاد از چین نه گفته اند.
نا گفته نما ند که ، مستبدان حاکم برمسلمان ها هم میا نه روان مسلمان را کوبیده اند کمک به تند روان وتروریستان مسلمان کرده ومی کنند هم ازهمان تند روان در کوبیدن مخا لفان خود بهره برداری می کنند. بطورنمونه ، روز شنبه 27 ژوئیه برابر به پنجم ماه اسد،بخش انگلیسی تلویزیون الجزیره گفت وگو ها با اعضای القاعده را نشر کرد که اعتراف کرد ند که حکومت بحرین کوشش ها بسیار کرد تا ما مخالفان شیعه آن را به قتل برسا نیم. خنده دار این است ، سفیر قبلی امریکا در منا مه / مرکز بحرین وکارگزاران سیا هم به سوء استفاده حکومت بحرین ازاعضای القاعده مهر تا یید گذا شته اند.همچنان که حکومت کشورشان واسرائیل ازکود تای فتاح سیسی در براندازیی حکومت نخستین رئیس جمهور منتخب مصرحما یت وبرزندانی کردن بیشتراز60 هزار منتقد ومخالف سیاسی توسط او هم چشم بسته اند. مسخره تراین است که ،روز 22 ماه ژوئیه ،نبیله مکرم وزیر امورمصری های بیرون مرزی به صراحت در یک گردهمای مصری ها درکا نا دا گفت که حکومت گردن منتقدان سیسی را قطع می نما ید!
ازاین رو ، به صراحت می گویم که استبداد بیشتراز اید ئولوژیی اسلامی یا اسلام اید ئولوژیک ساخته شده کمک به تباه کاری وتند رویی مذ هبی نموده ومی نما ید. نگا هی به تخریب سوریه تو سط بشار اسد مستبد ود یوانه قدرت به کمک روسیه وایران آخوندی دال براین مد عا می باشد. بنا برآن ، بهتر است که از چند کتاب مبشر اید ئولوژیی اسلامی یا دارنده عنوان اید ئولوژی اسلامی یاد کرده بی خبری تند روان وتروریستان مذ هبی از آن ها را هم یاد کنم! دراین باره ،سید قطب دو کتاب به عنوان های: ویژگی های اید ئولوژی اسلامی وچراغی بر فرازی راه نوشته است وسید ابوالاعلای مودودی نظامی زند گی اسلامی وتصورات بنیادی آن ودولت اسلامی وبرنامه انقلاب اسلامی را نوشته است. پنج کتا بی که تند روان وتروریستان مذ هبی حتا القاعده از عرب ها ولشکر جنگوی، سپاه صحا به وطالبان پاکستانی-افغانی آن ها را نخوانده اند.
شا یان ذ کر است که ، من هم با د ید مثبت هم با د ید منفی- انتقادی ، کتاب های نامبرده را خوانده ام ومی توانم بگویم چیزی از تند روی درآن ها یافت نمی شود! وارونه آن ها، این ائتلاف نظامی ها ومولوی های پاکستانی می باشد که تند روی وتروریسم مذ هبی را از جا هلان بنام طالبان و...ساخته اسلام را دین تروریست پرور معرفی کرده است. درخاورمیا نه هم ، شیعه صفویی تحمیل شده برایران ووها بیت عربستان بنام اسلام تند روان وتروریستان شیعه وسنی را درعراق ، سوریه ،لبنان ، یمن و... برای خراب کاری وتروروتوحش تجهیزکرده ومی کنند ؛ نه اید ئولوژیی اسلامی. بلی، هردو طرف اسلام را ابزار مسلمان کشی درمنطقه کرده اند! معلوم است. عربستان که متحد امریکا بود ومی باشد ؛ برخلاف ، حکومت آخوند یی ایران هم شعار علیه امریکا می دهد هم همکارجورج بوش دربراندازیی حکومت صدام حسین شد هم درزیر سا یه طیاره های جنگی امریکا باداعش سنی زاده تجاوزآن کشورجنگ کرده شهر موصل دومین شهر بزرگ سنی عراق بعد از بغداد را ویران کرد ودرتبا نی با روسیه ، سوریه را به خاکستر تبد یل کرده ومصروف ویران کردن اد لب تنها شهرآباد ما نده وپُر آواره آن می باشد. ادامه دارد.

Wednesday, 24 July 2019

نگا هی به عا مل های کمک کننده به دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان

پیش نو یس
ابراهیم ورسجی
سوم ماه اسد 1398
ازاین نگاه که ، درباره ما نع های دموکراسی وانتخا بات شفا ف درافغانستان ، پیش نویس ودو مقا له ای پی درپی نوشته ارا یه کرده ام . درادامه آن ها ، دراین بخش ، با ارا یه ای پیش نو یس، به عا مل های رونق بخش دموکراسی وانتخا بات شفا ف می پردازم. ازاین که ، دربخش های ارا یه شده ، فاشیسم وتروریسم قبیلگی افغان ها وحکومت فاسد ودست نشا ند گی سیا ست کاران با صطلاح تکنوکرات افغان ونوکری آن ها به بیگا نگان را ما نع های عمده درسرراه دموکراسی وانتخا بات شفا ف معرفی کرده ام . طرفه این که ، فاشیست ها با تقلبات بی شماردرانتخا با ت های ریا ست جمهوری وپارلما نی ، دشمنی خود را با انتخا بات شفا ف نما یش داده اند! درپیش نو یس کنونی، به مبارزه پیگیر با فاشیسم وتروریسم قبیلگی- افغا نی تا کید ورزیده عا مل های کمک کننده به دموکراسی وانتخا بات شفا ف را جمع بند ی وبازتاب داده، نوشته را ادامه می دهم.
عا مل های رونق دهنده دموکراسی وانتخا بات شفا ف:
نخست،حکومت قانون وتمرکززدا یی ازقد رت یا ایجاد نظام پارلما نی ؛
دوم، ایجاد حزب های سیا سی فرا قومی ونوگرا؛
سوم ، جامعه مد نی ؛
چهارم، وزیران نو اند یش دروزارت های : آموزش وپرورش وفرهنگ ورسا نه ها وحذ ف سا نسوردررسا نه ها ؛
پنجم ، تخصصی کردن مد یریت وسیا ست کشور، یا موقع ندا دن به سیا سی ها ونظامی های قبا یلی دراداره وسیا ست ؛
ششم ، مردم شماری وتعیین واحد های اداری بر پا یه شمارمردم ، تا اقلیت بودن قبا یل افغان که برملا شده برملا ترشده جا یگاه درخورشان برایشان تعیین شود؛
هفتم، مبارزه با تند رویی نژادی وتروریسم مذ هبی که این دو پدیده زشت هم درقبیلگی ها زیاد یا فت می شوند؛
هشتم ، مبارزه پیگیربا ما فیای مواد مخد ر؛ به این خاطرکه ، اکثر تکنوکرات های نام نهاد افغان ووکیلان واعضای کمیسیون انتخا بات، اعضای ما فیا وبا ند های پودرکاروجا سوس می باشند؛
نهم، تقویت سرما یه اجتما عی یا ایجاد احترام متقا بل درمنا سبات قوم ها درجا معه ای چند قومی افغانستان ؛ البته که ، با حذ ف کا مل فاشیسم وقبیله گرایی ازمیدان سیا ست. زیراکه ، فاشیسم قبا یلی بزرگترین عا مل برتری جو یی قومی ودا من زننده نفرت ودشمنی درمنا سبات قوم ها می باشد؛
دهم ، تقویت اصل برابریی زنان ومردان با مراجعه به قرآن وکنارزدن فقه شا هی وشیخی؛
یازدهم ، ایجاد تغییر درفرهنگ سنتی وتقویت وامروزین کردن فرهنگ سیاسی ای فاشیسم وقبیله زده افغانستان.
بعد از جمع بند ی وبا زتا ب عا مل های کمک کننده به دموکراسی و انتخا بات شفا ف درافغانستان ، شا یان یاد آوری می دا نم که بررسی همه جا نبه ای عا مل های یاد شده به طولا نی شدن نوشته دریک بخش می انجا مد. ازاین رو ، نو شته را به چند بخش تقسیم ودرباره همه عا مل های یاد شده به گونه ای تشریحی- تفصیلی ابراز نظرمی نما یم. به این معنا که ، حتی الامکان کوشش می کنم تا ادای مطلب کنم. ازاین نگاه که ، استعمارزای های کهنه ونو پا سدار منا فع با دا ران بیرونی ومتعهد به ادامه حکومت های پوشا لی- ستمگر خود بود ند وزبان فارسی یا زبان فراگیردرخراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری را نمی دانستند وهمچنان زبان حا شیه ای وگفتاری وکمترین نوشتاریی پشتو یا زبان قبیلگی ای خود را هرگزنمی دانستند ، کمک به رخنه مدرنیسم درجهت تضعیف سنت گرایی وقبیله گرایی درتمام افغانستان به خصوص درجنوب یا منا طق هم مرز پاکستان کرده نتوا نستند. نا گفته نما ند که ، افرادی مثل تره کی ،امین، کرزی وغنی ، یا نو استعمارزای ها زبان پشتو را گفتاری نه نوشتاری می دانستند ومی دانند اما را بطه با قبیله های خود ندا شتند وندارند وبه کمک شوروی وامریکا ارگ نشین شد ند. افزون برآن ، کهنه ونواستعمارزای ها با خود داری از رسمیت دادن به مرزد یورند وپشتونستان خواهی بها نه برای پاکستان داد ند تا هم دردوره جنگ علیه ارتش سرخ هم دردوره حضورامریکا وانگلیس درافغانستان وجنگ نام نهاد ایشان علیه تروریسم ، آی اِس آی یا سازمان امنیتی ای ارتش آن کشوردرمیان مهاجرین وسازمان های جهادی به خصوص پشتون های آن ها نوکر پروری کرده ازآن ها اول ، شاخه پشتون حزب اسلامی را علیه دولت اسلامی مجا هد ین بکار اندا خت که موفق در بیرون کردن آن ازکا بل ویران شده نشد ودوم ،طا لبان را ساخته به جنگ وترورعلیه آن ودیگر قوم های افغانستان دست زد وسوم ، همان طالبان جاده صاف کن غا لبان را باز سازی وعلیه غا لبان یا حضور نظامی امریکا انگلیس واستعمارزای های نو یا نوکران آن ها بکارانداخت ، تا بی شمار ترور وتوحش وکشتار وتباه کاری کنند که کرد ند وادامه می دهند.
با درنظردا شت آنچه که گفته شد ، با ید دموکراسی را یک فرهنگ وانتخا بات شفا ف را بهترین ابزار تحقق آن درنظر گرفت. فرهنگی که درصورت پا یه گرفتن درافغانستان ، بدون شک می تواند هم فرهنگ قبیلگی هم فاشیسم قبیلگی هم تروریسم قبیلگی هم زن برده انگاریی قبیلگی را ریشه کن وکثرت گرا یی را فربه نما ید. برای فربه کردن دموکراسی به حیث یک فرهنگ که نیاز مبرم افغانستان برای رهای ازفاشیسم قبیلگی وبیرون شدن از قرون میا نه ووارد شدن به جهان نو می با شد ، قا نون پذ یری ،جامعه مد نی ، حزب های سیا سی نوگرا ، تقویت کردن کردن نو اند یشی واصلاح طلبی د ینی وفربه کردن سرما یه ای اجتما عی یا احترام متقا بل درمیان قوم وقبا یل وبکارگما شتن وزیران نو گرا دروزارت های آموزش وپرورش وفرهنگ ورسا نه ها ، می توا نند نقش تعیین کننده بازی کنند. اگر ظا هر شاه درده سال پسین پاد شاهی خود فضای سیا سی را تا اندازه ا ی بازکرد وقانون حزب های سیا سی را با وجود تصویب قانون آن در پارلمان امضا نکرد ، برمی گرد د به ذهنیت قبیلگی اش. اگر داود خان درنخستین اعلام جمهوریت نا مردمی- کود تای اش بتاریخ 26 سرطان 1352 ، از دموکراسی واقعی یاد کرد وحکومت استبدادی- شخصی را به مردم تحمیل وشماری زیادی ازباسوا دان آن ها را کشت وآواره کرد، برمی گردد به ذهنیت قبیلگی- استعمارزای اش.
ازجمهوریت سیاه کاردا ود خان هم بد تر ، حکومت خشن وخون ریز زاده کود تای ثور 1357 می باشد که امین وتره کی ، یا سوارشده ها بر شا نه های خرده افسران قبیلگی دوسوی مرز د یورند وبالا کرده شده بر شا نه ارتش ، از سه درصد با سوادان افغانستان ، 32 هزارنفرآن ها را که 75 درصد شان تا جیک ها بود ند را کشتند وکارمل ونجیب هم ازاین که با سواد های زنده مانده مهاجر شده بود ند وازبا قی مانده های آن ها درکشوردر حد خود کشتارکرد ند تا ادای مسئولیت درآدم کشی کرده باشند! غمباراین که ، هم تره کی- امین هم کارمل- نجیب ،حزب ها وحکومت های خود را دموکراتیک با پسوند خلق نام گذاری وبا سواد های خلق را هم کشتند هم مهاجر هم مجا هد علیه خود ساختند. جهادی ها هم که هم کا بل را ویران کرد ند هم جاده سازی برای طالبان کرد ند وطالبان هم با تروریسم خود والقاعده زیر فرماند هی نصیرالله بابروزیرداخله پا کستان وکرنیل شریف امام افسرآی اِس آی ،جاده سازی برای جنگ امریکا وانگلیس یا با داران خود علیه تروریسم وایجاد حکومت های مسخره - پوشا لی کرزی - غنی- عبدالله ، کرد ند. حکومت های نامبرده هم به دموکراسی ید ک کشیده انتخا با ت های تقلب زده ای ریاست جمهوری وپارلما نی بر گزاروآبروی برای دموکراسی وانتخا بات شفا ف با قی نگذا شتند. اینجا ست که ، با ید تا کید به دموکراسی به حیث یک فرهنگ وسا ختارنما یم. فرهنگی که با ید با مبارزه های فرهنگی وسیا سی دوام دار جایگزین فرهنگ وسا ختارقبیلگی شده زمینه های برگزاریی انتخا بات شفا ف را فراهم نما ید. ادا مه دارد.

Monday, 22 July 2019

بدون بسته شدن مرکزهای تروریست پروریی ارتش درپاکستان علیه افغانستان ،سفر عمران خان به امریکا نتیجه نمی دهد

ابراهیم ورسجی
اول ماه اسد 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" خان وترامپ؛ میراث داران تاریخ رفا قت ودشمنی، آیا منا سبات تاریخی واشنگتن واسلام آباد ازسرگرفته می شود؟ " گزارشگرتا بش فروغ ، نشرشده در سایت فارسی اند پند نت ،بتاریخ 31 تیر/ سرطان 1398 برابربه 22 ماه ژوئیه 2019 ، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود ؛ تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. افرادی مانند : رونالد ریگان ، دا نا لد ترامپ وعمران خان ، سیا سی نیستند. ازاین رو، با لاترازتوان خود سخن های می گویند که به آن ها عمل کرده نمی توا نند. مثلا، درکتاب " جنگ های اشباح" نوشته ستیف کول ، آمده است که:" میخا ئیل گوربا چوف ، اخیرین رهبرشوروی به همتای امریکا یی خود ، رونا لد ریگان گفت که ما ازافغانستان بیرون می رویم واین کشورموقعیت حساس جغرافیای وترکیب ناجورقومی دارد. بنا برآن ، کمک نما ئید تا درآن حکومت قا بل پذ یرش مردم را بسا زیم وریگان به او گفت که این مسئولیت پاکستان می باشد"! ازآن سخن بهوده ریگان ، فرمانده ارتش پاکستان گمان کرد که افغانستان را برا یش تحفه داده است. نتیجه تحفه انگاریی افغانستان توسط پاکستان ، جنگ باهمی جهادی ها وویران شدن کا بل بود. پاکستان که تلاش به تبد یل کردن افغانستان به یک ولایت خود با والی گریی حکمتیاررا داشت ؛ تلاش ها یش را تاجیک ها به سنگ کوبید ند! ازاین نگاه که انگلیس تجربه زیاد دراستفاده ازملاها وحضرت ها وصوفی ها ورئیسان قبا یل افغان داشت وامریکا درزمینه معلومات وتجربه صفری دارد ؛ براساس گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیرقبلی پاکستان با لوموند فرانسوی درسال 2001 ، انگلیس ، طالبان را ساخت، امریکا تا یید وعربستان تمویل ومد یریت آن ها را آی اِس آی بد وش گرفت وبه جنگ دولت اسلامی مجاهد ین اعزام شان کرد! خنده داراین است که ، فرمانده جنگ طالبان ، نصیرالله با بروزیرداخله پاکستان ازپشتون های پاکستان تعیین شد.
آری ، طالبان زیرفرمان وزیرداخله پاکستان کا بل را اشغال کرد ند ؛ اما تاجیک ها دردوسوی هندوکش توی دهن آن ها وبا دارشان سخت مشت کوبید ند! من که هم درپاکستان مهاجربودم هم دردانشگاه پنجاب درلاهورعلوم سیا سی خواندم هم درپشاورنشریه شخصی خود را داشتم ودردولت مجاهد ین رئیس روابط بین المللی وشهردارکا بل پیش ازاشغال آن توسط پاکستان بودم ودردوره امارت طالبان درپشاورمانده "جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را نوشتم ، می دانم که پاکستان وطالبا نش چه می خواستند؟ این را هم اطلاع دارم که بن لادن را ارتش پاکستان به کمک سازمان جاسوسی عربستان ازیمن جنوبی به افغانستان آورد تا قبا یلی های افغان وعرب درکنار هم زیرفرمان فرمانده ارتش پاکستان شریعت بد ویی خود را درآن تطبیق نما یند. امارت آن ها هم منجربه رویداد یازده سیپتامبر وجنگ امریکا علیه تروریسم وایجاد حکومت پوشالی کرزی عضوقبلی طالبان شد. ازاین نگاه که ، بعد ازعقب نشینی جهادی ها ازکا بل به شمال ، هزاره ها وازبک ها دراطراف استاد ربا نی وفرمانده مسعود جمع شده بود ند وتلاش های پاکستان برای رسمیت بخشیدن اداره تروریستی طالبان والقاعده درمنطقه وجهان شکست خورد، ژنرال مشرف روی به سازش با جهادی ها آورد که توسط فرمانده مسعود رد شد.
طوریکه یاد کردم که امریکا آگاهی راجع به افغانستان ندارد واین نا آگا هی را رابرت گیتس وزیردفاع قبلی آن درکتاب خود" وظیفه " تایید کرده است واو دردوره ریگان معاون سیا بود وسفرهای به پاکستان ومنا طق هم مرزبا افغانستان هم داشت. بنا برآن نا آگاهی ، ریگان سرنوشت افغانستان پسا شوروی را به پاکستان سپرد وبوش پدرهمان حما قت رئیس خود را ادامه داد وبل کلنتن درباره توحش القاعده وطالبان اول سکوت کرد وبعد تر حمله تروریستی القاعده درکنیا را بهانه کرده موشک پرانی به خوست درجنوب افغانستان کرد. غمبار این که ، یک زن وزیرخارجه کلنتن بود وهیلاری همسرش یا هردو درباره زن ستیزیی طالبان سکوت کرد ند. برخلاف، نرمش کلنتن، جوربوش جنگ علیه تروریسم را درافغانستان آغاز وطالبان ریشورا بدون خون کردن بینی شان روانه کویته وپشاورکرد وطالبان دریشی پوش را درکا بل بنام تکنوکرات ارگ نشین ووزیرووالی ساخت. نتیجه این شد که طالبان دریشی پوش کمک به بازگشت طالبان ریشو برای جنک علیه تاجیک ها، هزاره ها، ازبک ها ودیگرقوم های خراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتا نیا به نفع ارتش پاکستان کرد ند. جالب این است که ، جورج بوش پاکستان را به حیث عضوکمپ مخالف تروریسم پذ یرفت ومیلیارد ها دالر واسلحه برای ارتش آن داد تا روزها منا فقانه درکمپ تروروشب ها با تروریستان کارکند که کرد. بارک اوبا ما هم همان سیاست را ادامه وچشم برتروریست پروریی ارتش پاکستان بست.
بنا برآن، ارتش پاکستان با سیاست دوگانه ای خود جنگ امریکا علیه تروریسم در افغانستان را زباله وحکومت دست ساخت آن در کا بل را هم لرزان ترکرد. نا گفته نما ند که ، رئیس جمهورترامپ یک دستاورد دارد که اعلام استراتژی نوبرای جنوب آسیا وزیرفشارفشارگرفتن پاکستان وقطع کمک ها به ارتش آن می باشد. ارتش پاکستان که برسیاست وامنیت واقتصاد این کشوربه خصوص روابط خارجی آن با امریکا ، هند وافغانستان حاکم می باشد ونخست وزیران را ناتوان ساخته ونوازشریف منتقد خود را زندانی کرده است، روی یک برنامه عمران خان را بالا کشده است. ازبالا کشیدن او هم دو هد ف دارد:نخست، سرکوب " حرکت تحفظ پشتون ها" وخاموش کردن سیا ست مداران منتقد خود که نماد آن زندانی کردن شریف وتهد ید بزندان کردن آصف زرداری می باشد. سیاست مداران منتقد هم عمران خان را نخست وزیرگزینش شده توسط ارتش پسوند داده اند. مخالفت سیاسی که درظاهر با عمران خان ودراصل با خود سری ارتش درسیاست می باشد. موضوعی که زیاد باعث تشویش فرمانده ارتش نمی شود. برخلاف ، این خواست" حرکت محافظت ازپشتون ها" که تروریست سازی ازپشتون ها را متوقف نما ئید واز زنده ومرده بودن 31 هزار پشتون مفقود شده اطلاع دهید ؛ بدون شک ، باعث نگرانی فرمانده ارتش وعمران خان شده است. افزون برآن ، اکثریت نبودن حزب عمران خان درنشست زیرین پارلمان که اوراوادار به ائتلاف با چند حزب کوچک کرده است واکثریت بون حزب مخالف درنشست سنا وبحران اقتصادی وانزوای پاکستان بخاطرتروریستی پروری هم امریکا را عصبا نی کرده است هم حکومت امریکای کا بل را متما یل به هند ساخته است.افزون برآن، منا سبات دوستانه میان ترمپ ومودی ،برای نظامی ها وسیاسی های پاکستانی نگرانی خلق کرده است. ازاین رو،بعد از فعالیت های زیاد دیپلما تیک واطمنان دادن های نظامی های پاکستانی ،ترامپ آماده پذ یرش عمران خان درکاخ سفید شد.ازاین که یک مامورعادی وزارت خارجه امریکا برای استقبال عمران خان به میدان هوای نیامد، معلوم می شود که مانع ها درسرراه روابط دوستانه ای دوطرف پابرجا هستند. بهر حال ، مهارتروریسم درافغانستان ورابطه ای آن با بستن مرکزهای تروریستی درپاکستان ، مسا یلی می باشند که می توانند درمیوه دادن وندادن سفر عمران به کاخ سفید نقش بازی کنند. ازاینکه فرمانده ارتش ود بیر آی اِس آی ،عمران خان را درسفر به امریکا همراهی می کنند، بیانگراین است که می خوا هند امتیازدهی وامتیازگیری کنند. امتیازدهی وامتیازگیریی که هم با مهارتروریسم درافغانستان هم با مناسبات روبه بهبود پاکستان با پکن ومسکو پیوند تنگا تنگ دارد. دهلی نو هم آرام نه نشسته نمی گذارد که ترامپ مخالف آن درافغانستان به عمران خان امتیازبخشی نما ید. بنا برآن، با ید منتظرتا ثیرمثبت سفر عمران به امریکا درمهارتروریسم درافغانستان ما ند. پرسما نی که زمان گیرمی باشد.

Saturday, 20 July 2019

حکومت پاکستان ؛ با برگزاریی اولین انتخابات دربخش قبا یلی ولایت خیبر-پشتونخواه ، به حاکمیت قانون بدوی باقی مانده ازهند بریتا نیا ، پا یان داد

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه سرطان 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" برگزاریی اولین انتخا بات دربخش های قبا یلی ولایت خیبر- پشتونخواه"، گزارشگرسهیل ورایچ ، نشرشده درسا یت روزنامه اردوی جنگ ، بتاریخ 20 ماه جولای 2019 برابر به 29 نهم ماه سرطان ارایه شده است (1). ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. نگا هی بتاریخ افغان ها وهند بریتا نیا وپاکستان ،نشان می دهد که انگلیس ها درتبا نی با روسیه تزاری در سال 1880 ، به بازیی بزرگ خود درمنطقه پا یان داده برخراسان نام افغانستان را تحمیل کرد ند ولارد آکلند ، نایب السلطنه هند بریتا نیا درسال 1901، مقرررا ات کیفری مرزی / ایف سی آررا برمناطق قبا یلی پشتون نشین شمال غرب هند بنام های : اورکزای ایجنسی، کرم ایجنسی، باجورایجنسی ،مومند ایجنسی ، خیبر ایجنسی ، شمالی وزیراستان ایجنسی وجنوبی وزیرستان ایجنسی ،اعلام وتطبیق کرد. نا گفته نما ند که براساس قانون بدوی نامبرده ،ایجنت انگلیس وسران قبا یل وملا ها مثلث ساخته بربر منشا نه بر پشتون های قبا یلی تا کنون حکومت کرد ند! شا یان ذ کراست که ، وقتیکه با نزد یک شدن زمان عقب نشینی انگلیس ازهند، مسئله استقلال هند وپاکستان به میان آمد ؛ درسال 1944 ،هاشم خان استعمارزای ازبا دار خود خواست که منطقه پشتون نشین را به افغانستان تحویل دهد که بادار به غلام خود با حتمال قوی شکم سیرخند ید! این تقا ضای مسخره درزمانی بود که کمی بعد ترازآن با رفتن انگلیس از هند،هاشم خان استعمارزای که بی بادارمی شد ، رفت به امریکا تا به حیث نوکر قبولش نما ید. ازاینکه امریکا وشوروی ، دوبازی گربزرگ پسا جنگ جها نی دوم درجهان ، درفکر رخنه درچین وهند بود ند. بنا برآن ، نه تنها به افغانستان حتا به پاکستان هم بی توجه بود ند. با توجه به عدم توجه امریکا به سفرهاشم خان ،استعمارزای های جوان تر اورا مرخص وشاه محمود را درجا یش نخست وزیر ساختند.
نا گفته نما ند که ، بخا اطرفغان خواهی ای هاشم خان استعمارزایی ، محمد علی جناح قاید اعظم در سال 1947 در منطقه پشتون نشین پاکستان همه پرسی وتعهد ووفاداری پشتون ها را به پاکستان گرفت! ازاینکه استعمارزای ها از عبدالرحمن تا هاشم خان وبازمانده های ایشان همه بی سواد ونوکران انگلیس بود ند ،شاه محمود احمقانه دکان پشتونستان خواهی را داغ ودشمنی با پاکستان را شروع کرد. دشمنی که با عث دوبازیی کثیف شد:نخست،مشوق پاکستان درنوکرسازیی پشتون ها درافغانستان درادامه هند بریتا نیا شد. دوم، استعمارزایی های نامردمی برای زنده ماندن حکومت ضد مردمی شان حلقه نوکریی شوروی را به گردن گرفتند. تاسف بار این بود که ، پاکستان دردیگربخش های خود دموکراسی وحکومت قانون را رایج ودر هفت ایجنسی قبا یلی نامبرده همان قانون بدوی هند بریتا نیا را حفظ وادامه داد! قانونی که پشتون ها را وحشی دانسته به گونه ای که قبلا توسط ایجنت دهلی اداره می شد ند توسط ایجنت کراچی واسلام آداره کرد ومی کند!
جای تا سف این است که ،غفارخان ،ولی خان ،اجمل ختک خان ، ازاستعمارزای های پاکستان وهاشم خان،شاه محمود خان، داود خان وظاهرخان ، نواسه های سلطان خان طلای ونوکررنجیت سینگ حاکم پنجاب وبعد تر نوکرهند بریتا نیا، اعتراضی به ایف سی آر / قانون وحشیانه هند بریتا نیا وادامه آن توسط پاکستان نکرد ند. سکوت استعمارزای های تحمیل شده بر کا بل واستعمارزای های پاکستانی درباره قانون بدوی انگلیس وادامه آن توسط پاکستان ، بیانگر دومسئله بود:نخست،همه استعمارزای های غرب وشرق خط دیورند نوکران انگلیس بود ند وامریکا جانشین انگلیس شده بود. دوم، استعمار زای های پاکستانی، درکا بل بنام پشتون خواهی مرکزساخته از هند وشوروی دالرگیری می کرد ند. بازی کثیفی که صوفی جمعه یکی ازهمان استعمارزای های کا بل نشین با نوشتن "فریب نا تمام" تشت رسوایی آن ها یا دوستان قبلی خود را ازبنام تاریخ بزباله دان جغرافیا انداخت. خنده داراین است که ، داود خان یا پشتونستان خواه کله کته تهی مغز- فرصت طلب- قدرت پرست افغان، با جمهوریی روسی خود اول پشتونستان خواهی ونیروهای مذ هبی مخا لف کمونیسم را سرکوب کرد وبعد تروقتیکه خبر شد که پاکستان با استعمال اسلامی های سرکوب شده توسط او وپناه گرفته درپشاور به جنگ های چریکی علیه حکومت پو شا لی اش مبادرت می کند ودرسال 1354 درشنوار، لغمان، پنجشیرو...چنان کرد. پیام به شاه ایران داد وبعد تر با ذوالفقارعلی بوتو نخست وزیرپاکستان معامله کرد. معامله ای که برای مسکو دوری ازچپ وگرایش به امریکا تعبیرشد. بنا برآن ، ک گ ب همان گونه که با براندازیی نظام شاهی ، جمهوری پوشالی ماه رطان 56 را ساخته بود ، با کود تای ماه ثور1357 ، جمهوری پو شالی را برانداخت وجمهوری شبه دموکراتیک را جایگزین آن کرد! پاکستان با دالرواسلحه گیری ازامریکا ، نفس جمهوری شبه خلقی را تنگ کرد. وقتیکه ارتش سرخ برای دفاع ازآن وارد افغانستان شد، توت بیشتربه مراد پاکستان پخت! یعنی پشتونستان خوای استعمارزای های انگلیسی - روسی ، وضع فاجعه بارکنونی را رقم زد!مسخره این که ، استعمارزای های نشسته برسرنیزه های سربازان امریکای ازکرزی تا غنی درارگ هم ازتاریخ درس نگرفته لروبر افغان خواسته دالرگیری ازهند می کنند وپاکستان هم ازافغان های لروبر/ بالاوزیر طالبان را ساخته افغانستان را به تروریستستان تبد یل کرده است. بهرحال، معلوم است که ، لروبرافغان خواهی استعمارزای های دیروز وامروزبی دستاورد تمام شده است! با وجود آن ، خوشحال شدم ازاین که پاکستان به ایف سی آر/ قانون بربری هند بریتا نیا دربخش های قبیلگی خود پا یان داده وآن ها را بخشی ازولایت خیبرساخته است! ابرازخوشحالی ام به این خاطر است که حاکمیت قانون دربخش های قبیلگی پاکستان ، کمک به کاهش تروریسم افغانی-پاکستا نی درافغانستان می نماید.
پا نویس
jang.com.pk/news/661381-kpk-provincial-elections.

Wednesday, 17 July 2019

طا لبان ؛ جا هل ترین گروه تروریستی دست سا خت شبکه های جا سوسی برای بد نام کردن اسلام می باشند

ابراهیم ورسجی
بیست وششم ماه سرطان 1398
این تحلیل ، درپیوند به مقا له ای زیر عنوان :" طا لبان ازکدام اسلام سخن می گویند؟ " نوشته محمد محق ، نشر شده در سا یت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 25 تیر/ سرطان ، 1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که در صفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. طالبان ؛ متشکل ازچند ین دسته ای تروریستی ودراصل شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان ودست ساخت انگلیس می باشند وهیچ را بطه ای با اسلام جز مسخ کردن آن ندارند. درباره ساخته شدن طالبان توسط انگلیس وتا یید آن ها توسط امریکا وتمویل شان توسط عربستان وتطبیق پروژه ای طا لبا نی توسط ارتش پاکستان، بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان درگفت وگو با لوموند فرانسوی درسال 2001 درپاریس، مهرتا یید گذا شته بود. درزمینه ، نوشته های زیادی کرده ام که هم درسا یت انسان گرایی هم درسا یت اند یشه هم درصفحه فسبوکم دراختیار خوانند گان می باشند. احمد رشید نوسنده ای پاکستانی هم درکتاب خود "طالبان"، نوشته است که مصارف اداره طالبان درکا بل را سازمان اطلاعات مرکزیی امریکا"سیا" ازطریق وزارت خزانه داریی پاکستان می پرداخت. جالب این است که ،اکنون امریکا هم مهمان خانه ای بسیار لوکسی برای طالبان دردوحه ساخته هم با آن ها مذاکره می نما ید هم آن ها به کشتار بی رحما نه ای مسلمان ها درافغانستان ادامه می دهند وما نع ایشان درکشتار مسلمان ها نمی شود ، تا بیشتربه مسخ کاریی اسلام درمنطقه وجهان ادامه دهند!
ازاین رو،لازم می دانم که کمی طالبان را ازنظر قرآن معرفی نما یم. درقرآن ، آیه " الاعراب اشد کفرا ونفا قا" / اعراب درکفر ونفاق اشد می باشند آمده است که درآن اعراب به معنای بدوی ها وقبیلگی های ما نند طالبان می باشد نه جمع یاعرب ها. این بد وی ها هم دردوره حکومت مخوف شان درکا بل وبسیاری ولایت ها زیر نظر نصیرالله با بر وزیر داخله پاکستان هم در ترورهای 18 ساله ای گذ شته خود آن هم با تروروشهید کردن مسلمان ها نه کشتن وزخمی کردن سربازان ناتو ،نشان داده ومی دهند که رابطه ای با اسلام ندارند. مثلا، قرآن ارزشی به زند گی ونگهداریی آن قا یل شده است که هیچ قانون ود ینی درجهان قایل نشده است! ونماد آن هم این آیه قرآن می باشد :" کسی که فردی یا نفسی را بدون این که کسی را کشته با شد بکشد مردم را جمعا کشته است وکیفرش درآیه دیگر دراین جهان اعدام ودرآن جهان ماندن دردوزخ برای همیش تعیین شده است"! ازاین که درباره عدم را بطه طالبان با اسلام با توجه به بی ارزش دانستن زند گی توسط آن ها یاد کردم، بهتراست که به تا کید قرآن به دانش ، تزکیه نفس وتبلیغ با حکمت وارج گذاشتن آن به کرامت انسانی هم یادی کنم. واقعیت این است که ، قرآن هم فرزندان آدم را گرامی دانسته هم به فهم ودانش واخلاق وحقوق انسان ها چه زن وچه مرد تاکید کرده است. برخلاف ،طالبان هم مسلمان کشی کرده ومی کنند هم دروازه های مکتب ها را بروی دختران بسته اند که متناقض با قرآن درحقیقت کمک به جهل ونادانی کرده ومی کنند. درباره نادانی طالبان ،همین بس است که صدها نفرایشان را سربازان حکومت افغانستان دستگیر وازآن ها خواستند که قرآن را تلاوت نما یند ونتوانستند که تلاوت کنند ومن موارد بسیاری ازاین گونه نادانی طالبان را دیده ام وترسیدم که شبکه ها ی مغرض زیرزمینی چگونه با استخدام جهال اسلام را مسخ کرده ومی کنند؟ بهر حال ،بسیار خوشحال هستم که تمام عالمان مسلمان درجهان کردارطالبان را مخالف اسلام گفته اند.
مثلا، درماه آوریل 2001 که اداره تروریستی طالبان زیر فرمان وزیر وقت داخله پاکستان مصروف توحش وزن ستیزی بنام تطبیق شریعت بدویی خود درکا بل وچند ین ولایت افغانستان بود، آی اِس آی یک کنفرانس برای اسلامی نما یش دادن کارکرد آن در شرق پشاور برگزار کرد ومولانا مرغوب الرحمن ، مهتمم مدرسه دیوبند هند هم به حیث مهمان دعوت شده بود واو درسخنرانی خود گفتارورفتارطالبان به خصوص برخورد شان با زنان را مخالف اسلام معرفی ودیگر تروریستان پاکستانی گسیل شده به کشمیر هند را هم دشمنان اسلام معرفی کرد. ازاین که مولانا مرغوب الرحمن تشت رسوایی طالبان وارتش پاکستان را ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا انداخته بود ، سخن اززندانی کردنش درپاکستان به میان آمد! درآن وقت ، ازرادیو هند شنیدم که وزیرخارجه آن کشور اخطارداد ومولانا ازطریق مرز واگه به کشور خود رفت! افسوس که مولوی های نان خورارتش پاکستان سخنان گهربار مهتمم مدرسه دیو بند درباره طالبان را جدی نگرفته به توجیه ترور وتوحش آن ها ادامه داد ند وتا کنون هم توجیه گری کرده رو های خود وطالبان یا شاگردان اکثرا ناتوان خود ازقرائت قرآن را نزد خدا،رسول ومسلمان ها سیاه ترکرده ومی کنند! بنا برآن ، ازسردسته های طالبان می خواهم که سه کاررا بکنند:نخست ، قرآن وحد یث را دوباره بخوانند وبراصل برادریی اسلامی درآن ها اعتنا کرده ازترورمسلمان ها وشهید وزخمی کردن آن ها دست بردارند. دوم، خود را ازچنگال نظا می ها ومولوی های منا فق پاکستانی آزاد نما یند. سوم، دسته های پراکنده وتروریست خود را به یک حزب مذ هبی- سیا سی متحول نموده وارد مبارزه سیا سی شوند. درغیرآن، کمک به دشمنان اسلام ومسلمان ها وادامه ای اشغال افغال افغانستان توسط ناتومی نما یند!

Tuesday, 16 July 2019

افغان ها با تحریف تاریخ ؛ نمی توا نند ازفقرتاریخی نجا ت یا بند

ابراهیم ورسجی
بیست ششم ماه سرطان 1398
این تحلیل ، درپیوند به مقا له ای زیرعنوان :" احمد شاه ابدالی پاد شاه افغان درملتان تولد شده است" ، نوشته میرزا احسان بیگ ، نشر شده درسا یت روزنا مه ای اردوی جنگ ، بتاریخ 16 جولای ،2019 ، ارایه شده است. ازاین نگاه که ، درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. دراین باره که احمد خان ابدا لی دراصل ملتا نی بود ، شکی نیست .خوب است که نوسنده ای پاکستانی هم ملتا نی بودن اورا تا یید کرده است (1)! دراین باره که احمد خان هم درملتان تولد شده وپد رش هم افغان یا پتان نبود، شکی نیست. بنا برآن ،این یک دروغ محض است که زمان خان پدراحمد خان افسرافغان بوده وبه ملتان رفته وزن ملتانی گرفته است. تاریخ نشان می دهد که افغان ها درآن مرحله حکومتی نداشتند که یک افسرآن ها به ملتان برود وزن ملتا نی بگیرد وزنش احمد خان را بزاید. بطورنمونه ، درزمان زاده شدن احمد خان درملتان ،اززا بل تا باد غیث ، بخشی از فارس وازفاریاب تا بد خشان بخشی از بخا را واز زا بل تا شمالی ونورستان ،بخشی از پاد شا هی مغل با مرکزیت دهلی بود. یعنی احمد خان درملتان در قلمرو پاد شاهی مغل تولد شد ویک جمله اززبان پشتو هم نمی دانست. ازاین لحاظ که ،درآن برهه ای تاریخ خراسان وفارس وهند ،زبان فارسی ازشمال به جنوب ،از قزاقستان تا حیدرآباد دکن درجنوب هند وازشرق به غرب ،ازولایت همالیای چین تا بحرین وقونیه درترکیه ای کنونی واقامت گاه مولانای روم، زبان حاکم بود ودیگرزبان ها زبان های محلی بود ند. ازاین رو،می توانم بگویم که زبان مادراحمد خان زبان پنجابی بود وزبان فارسی را هم بخاطر سلطه دیوانی وعلمی اش درمنطقه تا حدی یاد داشت.
دررابطه به رفتن احمد خان به قندهار،عبدالوهاب سعیدی کتا بی به عنوان "نادرافشار" نوشت ویاد کرد که ابدا لی یا ابدا لی ها اول به هرات رفتند. ازاینکه هرات وقندهار بخش های ازفارس بود ند ونادرافشار ژنرال ارتش صفوی ها درآن بود. با وجود ابهام ها درچگونگی پیوستن احمد خان به دسته نظامی نادرافشار،این که بخشی ازدستگاه لشکریی او شده بود شک وتردیدی نیست. بهرحال ،درسال 1722 ترسا یی،هوتکی ها حمله به حکومت روبزوال صفوی کرده اصفهان پا یتخت آن را گرفتند. بلی، براندازی حکومت صفوی برای هوتکی ها آسان وحکومت سازی دشواربود. یعنی فارس را سامان داده نتوانستند. ازاین رو، ژنرال نادرافشارکه احمد خان افسرزیر فرمانش بود، هوتکی ها را سرکوب وبه سوی هند فراری ساخت. بعد از سامان دادن به فارس، نادرافشار وارد خراسان شد وازهرات تا بدخشان وازبدخشان قندهاروجلال آباد را زیر اداره خود آورده امپراتوری بزرگی را درفارس وخراسان ایجاد کرد. بعد ازسامان دادن فارس وخراسان، نادرافشاراز پاد شاه مغل خواست که هوتکی های پناه گرفته درقلمرو خود را تحویل دهد که نداد. بنا برآن ، نادرافشار واحمد خان، افسرزیر فرما نش به هند هجوم برده 850 هوتکی را اعدام ومرده های آن ها را بردیوارهای دهلی آویزان وبا خالی کردن خزانه پاد شاهی مغل به فارس برگشتند.
ازروی تصا د ف یا برنامه ای قبلی ، نا درافشار درفارس کشته شد وکریم خان زند درسال 1747 ترسا یی اعلام پاد شاهی کرد. بعد از رسیدن زند به قدرت درفارس، احمد خان درهمان سا ل به قندهارآمده اعلام پاد شا هی کرد. کارل مارکس درمقالات خود درباره جنوب آسیا، نوشت که احمد خان با دزدی سرما یه های دزدی کرده نادرافشارازهند، درقندها ر اعلام حکومت کرد! نا گفته نما ند که درباره چگونگی احمد شاه شدن احمد خان کاری ندارم اما دراین بار کاردارم که نا درافشار واحمد خان با تضعیف پاد شاهی مغل درهند، کمک به غولی کرد ند که بنام شرکت انگلیسی هند شرقی بنام تجارت دربمبه ای فعال شده بود وبرای تامین سلطه ای بریتا نیا درجنوب ومرکزآسیا فعالیت می کرد. رخ داد های بعدی درهند نشان داد ند که واقعا نا در افشار واحمد شاه برای خود حکومت های لرزان ساختند وجاده صا فی برای شرکت هند شرقی وظهور رنجیت سینگ در پاکستان کنونی وفروپاشی امپراتوری های خود هم کرد ند. مثلا، رنجیت سینگ به کمک شرکت هند شرقی ، گلیم حکومت احمد شاه را ازشمال هند جمع و هند بریتا نیا بعد تر فارس را کوچکترساخت. کوچک سازیی که کمک به برآمدن قبیله قاجاری کرد. درخراسان هم ، دیده شد که اول نواسه های احمد شاه با رقابت های بهوده کمک به رنجیت سینگ برای گرفتن کویته وپشاورکرد ند. طرفه اینکه ، شرکت هند شرقی دوست محمد خان را جایگزین شاه شجاع خان نواسه احمد شاه کرد وهند بریتا نیا جای شرکت نام برده را گرفته درتبا نی با روسیه ای تزاری ، زندا نی بی بامی بنام افغانستان را به زندان بانی عبدالرحمن خان ساخت. افزون برآن، هند بریتانیا درسال 1901 با قانون جزای مرزی ( ایف سی آر) خود ، برای پشتون های شرق دیورند ، آن ها را وحشی دانسته وحشتستان برایشان ساخت.همچنان ، هند بریتا نیا ،افغانستان را تا 1947 باکمک به استعمارزای ها ازعبدالرحمن تا هاشم خان حفظ وبا ظهورپاکستان ازمنطقه بیرون رفت. استعمارزای ها که بدون کمک استعماردرکابل حکومت کرده نمی توانستند ، برای بقای حکومت پوشالی خود نوکری شوروی را پذ یرفتند. افزون برآن ، با پشونستان خواهی ،دشمنی با پاکستان را شروع وحمایت های امریکا وانگلیس را ازدست داد ند. نتیجه نامردمی بودن حکومت های استعمارزای ها اول هجوم ارتش سرخ وجهاد جهادی به کمک امریکا ازطریق پاکستان بود ودوم با فروپاشی شوروی ، هم استعمارزای های چپ مرد ند هم کابل وشمالی ویران شد هم انگلیس ، طالبان را ایجاد وامریکا آن ها را تا یید ومصرف مالی شان را عربستان بدوش گرفت وتطبیق کاریی تروریسم شان را ارتش پاکستان بدوش گرفت. تروریسمی که باعث اشغال افغانستان توسط امریکا وانگلیس شد. طرفه اینکه ، امریکا وانگلیس در تثبیت حکومت استعمارزای های نو از کرزی تا غنی- عبدالله ، شکست خورد. شکستی که بر می گردد به تاریخ دروغین افغان ها ودروغ های که به امریکا وانگلیس یا با داران خود گفته بود ند! ازاین رو، به صراحت می گویم که افغان ها با تحریف تاریخ ، نمی توانند ازفقر تاریخی نجا ت پیدا کنند. احمد شاه ابدالی ، پاد شاه افغان که درملتان زاده شد.
پا نویس
www.jang.com.pk / news / 659593-ahmad-shah-abdali

Monday, 15 July 2019

ثقا فت اسلامی مشوق تند رویی مذهبی نمی شود ، اما اید ئولوژیی اسلامی مشوق آن می شود

بخش دوم
ابراهیم ورسجی
بیست وپنجم ماه سرطان 1398
دربخش نخست این مقا له ، با ذ کرسرچشمه ای فرهنگ اسلامی واشاره به ماهیت آن وفرهنگ ملی یا هنگ های ملی و تفا وت ها میان هرد و وتا ثیر اولی درایجاد تند رویی مذ هبی وتروریسم طالبان وهمتا یان عرب وغیر عرب آن ها اشاره کردم. در این بخش ، با ریشه یا بی واژه ای / لغوی ثقا فت درقرآن درحالیکه قرآن را منبع ثقا فت اسلامی معرفی کرد م وتا ثیر یا عدم ثا ثیر آن درظهوروگسترش تند روی وتروریسم مذهبی را نقا دا نه بررسی و پیگیری می نما یم. البته که ، واژه فرهنگ درزبان فارسی را هم بررسی ای واژه شنا سا نه / لغوی می کنم. بنا برآن ، بررسی واژه شنا سا نه ای ثقافت اسلامی را ازقرآن آغازمی نما یم.
درقرآن ، یا سرچشمه ای ثقا فت اسلامی ، واژه ثقا فت دراصل برا بر به فرهنگ نمی با شد. ازا ین رو ، بهتر است که به سراغ سوره های ازقرآن بروم که درآن ها ثقا فت بکاربرده شده است. درسوره سوم قرآن ( آیه 112 ) واژه ثُقفو درباره کافران مورد خشم وغضب خدا آمده است که دلا لت به گرفتاری ونفرین کردن آن ها می کند. درسوره چهارم قرآن ( آ یه 91) ثقفتموهم آمده است که درادامه وقا تلوهم آمده است. یعنی وقتیکه کافران جنگی را دریا فتید، با آن ها جنگ کنید! درسوره 8 ( آ یه های 56 و57 ) واژه فا ما ثقفنهم فی الحرب / جنگ آمده است. درآ یه نخست ، درباره کافرانیکه با شما عهد کرده وبعدا عهد شکنی کرده اند ، اگر آن ها را دریا فتید ، به کوبیدن شان امرشده است. درسوره 23 یا سوره احزاب ، درآ یه 60 منا فقان سرزنش شده اند ودر آ یه 61 آمده است که اینما ثقفو اخذ و وقتلو تقتیلا / هرجای که منافقان را یا فتید بکوبید شان آمده است. شا یان ذ کرمی باشد که ، از ثقا فت یاد شده درآ یه های یاد شده ، واژه ثقا فت برا بربه فرهنگ نمی توان برداشت کرد ورواج گسترده ای فقه ، فتوا، تفسیر، تجوید ،کلام یا عقا ید درتاریخ نخستین فکریی مسلمان ها هم جای برای تحول ثقا فت به معنای فرهنگ خا لی نگذا شته اند.
بنا برآن ، واژه فرهنگ را درزبان فارسی بررسی واژه شنا سا نه کرده به تبد یل شدن ثقا فت به فرهنگ درزبان عربی وپسوند اسلامی گرفتن آن می پردازم. درباره فرهنگ درزبان فارسی، فرهنگ فارسی معین :" واژه فرهنگ را مرکب ازدو واژه فر وهنگ به معنای اد ب ، تربیت ، دا نش ، علم ، معرفت وآدا ب ورسوم تعریف کرده است." نا گفته نما ند که واژه فرهنگ درزبان فارسی ، تاریخ بیشترازدوهزار سال دارد. درحالیکه زبان عربی پیش ازاسلام ،اهمیت وگستره ای ندا شت وبا شروع دوره ای اسلام هم ابن خلدون با ورمند است که:" در دوران آغازین اسلام ، فضیلت فقط با شمشیربوده است"! تاریخ هم نشان می دهد که با زوروشمشیر نمی توان فرهنگ ساخت. درباره فضیلت شمشیردرعصرآغازین اسلام ، ابن خلدون تنها نیست. مثلا، عبدالحسین زرین کوب ، اد یب وفرهنگ شنا س وزبان شنا س ایرا نی کتابی به عنوان " دوقرن سکوت " نوشته است. یعنی دوقرن نخست اسلام را دوقرن سکوت درفارس وخراسان گرفته است.
شا یان یاد آوری می دا نم که ، 90 سال حکومت اموی ها نه تنها دوران سکوت بلکه دوران خشونت وترور وتوحش هم بود. برای توجیه وادامه چنان توحشی ، معا ویه پا یه گذارحکومت بد ویی اموی " جبری" گری را ایجاد وتشویق کرد. ازاینکه معا ویه علیه خلیفه چهارم بغاوت کرده بود ومطا بق اسلام به حیث باغی با ید کشته می شد وسفیان سوری ازکشته نشدن او باغی متا سف هم بود. متا سفا نه، ترور علی توسط خوارج ، هم کمک به تشکیل حکومت معا ویه هم کمک به جبری گری وادامه ای حکومت ستمگر اوکرد. یعنی معا ویه برای فرار ازپذ یرش مسئو لیت به مسلمان ها جبری گری را تلقین کرد. به این معنا که، جبر زمان اورا حاکم ساخته است وبا ید ازاو پیروی شود. درحا لی که ، پیروی جبریی مسلمان ها ازحکومت جورمتضاد با قرآن می با شد. آری، جبری گریی معا ویه برای ادامه اموی گری کمک کرد، اما دو رخ داد باعث خیزش های سیاسی وفکری درخراسان وجامعه عرب وپا یان حکومت خشونت باراموی ها شد: نخست ، درسال 685 ترسا یی ، عبدالملک بن مروان پاد شاه اموی علیه زبان فارسی اعلام جنگ کرد. دوم، درهمین زمان یا کمی پیشترازآن ، ابوالحسن بصری جنبش عقلا نی معتزله را علیه جبری گریی معا ویه براه انداخت.
درپیوند به رخ داد نخست ، تاریخ نشان می دهد که فارسی زبان ها جنبش شعوبیه را برای دفاع اززبان وفرهنگ خود دربرا بر حکومت وحشی اموی آغازکرد ند که ابومسلم خرا سا نی درادامه ای آن خراسان را آزاد وکمک به فروپا شی اموی گری وظهور عبا سی ها کرد. درحکومت عبا سی ، قد رت انحصاری عرب ها درهم شکست. یعنی فارسی زبان ها شریک درقدرت شد ند. همچنان ، جنبش عقلا نی معتزله پا یه گرفت ودردوره مامومن رشید که ما درش فارسی زبان وهراتی بود، مورد تا یید دربار واقع شد ورونق گرفت. نا گفته نما ند که شکستن قدرت انحصاری عرب ها دردوره عبا سی وکمرنگ شدن شمشیری گری بنام د ین ورونق گرفتن فرهنگ گفت وگو دربغداد یا تسفون / مرکز ایران سا سا نی ،ایرانی ها ، دمشقی ها ومصری ها که دارای فرهنگ نیرومند بود ند، پرسش های تازه ای را متوجه اسلام کرد ند. افزون برآن ، مسیحی ها ویهودی ها هم فضای نسبتا باز برای بحث وگفت وگو پیدا کرده پرسان های را متوجه اسلام وخلافت عباسی وعالمان درباری اش کرد ند.
طوریکه د یده شد ، اول معتزلی گری دربرا بر جبری گریی اموی ها ظهورکرد ؛ دوم، فقه وکلام / عقا ید وتفسیر وحد یث دربرا برسوال های نو درعصرعبا سی عرض اندام کرد ند. درمیان فقیهان ، ابوحنیفه ای فارسی زبان ومعتزلی ازهمه برجسته تربود. ازاین رو، توسط خلیفه زندا نی وشهید کرده شد. افزون برآن ، خلیفه دو کارناجوان مردا نه علیه ابوحنیفه ومذ هب عقلانی اوکرد:نخست، ابویوسف وشیبا نی دوشاگرد نا خلف اورا قاضی ساخت تا اصل مذ هب اورا تحریف کنند که کرد ند ؛ دوم، مذ هب قشری- حد یث مدار حنبلی را برای کمرنگ ترساختن فقه ابوحنیفه بزرگ ساخت. مذهبی که قرن ها بعد توسط ابن تیمیه فربه وبوسیله ابن عبدالوهاب وخاندان سعود تمویل وازشکم آن القاعده، طالبان ، وداعش بیرون آورده شد! شیعه صفوی فربه شده بنام انقلاب اسلامی درایران هم با تولید تروریستان شیعه درعراق ،سوریه ولبنان درجهت رقا بت با وها بیت عربستان ، خاورمیانه را به میدان خیز تروریستان شیعه وسنی تبد یل کرد. متا سفانه ،دراین بازیی صفوی گری ووهابی گری ، زیدی های یمن که میان مذهب آن ها ومذ هب حنفی فرقی کمی وجود دارد ،گرفتار شده کشور خود را ویران کرده وبه ویرا نی بیشترآن ادامه می دهند.
بهر حال ، دررابطه به ثقا فت اسلامی ، با ید بگویم که درعربستان یا زاد گاه اسلام آن را نیا فتم وازواژه ثقف درآیات قرآن هم نمی توان ثقا فت اسلامی ایجاد کرد. ازاین رو، باورمند شدم که ثقافت اسلامی یا مسلمانی را با ید درمصر، عراق ، ایران وهند سراغ کرد.همین که ثقافت اسلامی درسرزمین های غیرزاد گاه اسلام بروزکرده است، بهترمی دانم که آن را فرهنگ مسلمان ها بنا مم نه فرهنگ اسلامی. ازاین نگاه که ثقا فت اسلامی یا فرهنگ اسلامی رواج عا میا نه پیدا کرده است ، نمی خواهم با کاربرد آن مخالفت کنم. بهر حا ل ، بهتراست یاد آورشوم که زوال امپراتوریی عثمانی وسلطه فرانسه وانگلیس بر کشورهای عربی ورخنه فرهنگ وتمدن غربی درآن ها به حیث واکنش ، ثقا فت اسلامی را ایجاد کرد. همین که جرجی زیدان ، عرب مسیحی " تاریخ تمدن اسلام " را نوشت وگوستاولوبن فرا نسوی " تاریخ تمدن عرب واسلام" را نوشت وآ لبرت حورا نی عرب مسیحی " تاریخ مردمان عرب " را نوشت وهشام شرابی نوسنده ای مسلمان فلسطینی ، عرب های مسیحی را پیشگام روشنفکری عرب معرفی کرد! بد ون شک، بیانگر بروز ثقا فت اسلامی به حیث واکنش دربرا بر فرهنگ متهاجم غربی می باشد.
دراین راستا، قا بل یاد آوری می دانم که سید جمال الدین اسد آبادی ومحمد عبده درزمان خود واژه منورالفکران را بکاربرد ند. معلوم است که ، منورالفکری ومنورالفکران در اصل واکنش دربرا بر تهاجم فرهنگی وتمد نی غرب بر جهان عرب واسلام درآن زمان بود. طوریکه دیده شد ، منورالفکری ومنورالفکران رفته رفته به روشنفکران وروشنفکریی د ینی تبد یل شد. بنا برآن ، می توانم بگویم که ثقا فت اسلامی هم یک جنبه یا وجهه منورالفکریی سید جمال وعبده می باشد. جالب این است که ، سرسید احمد خان با دانشکده اسلامی علیگر خود، ثقا فت اسلامی یا نو اند یشی اسلامی را به حیث واکنش فرهنگ غربی درهند ، روشنتر ازسید وعبده تبارز داد. بعد تر دیده شد که ، شبلی نعما نی ، اقبال ، سید ابوالاعلی مودودی ، ابوالحسن ند وی با کمی تفا وت نو اند یشی سر سید را درهند وپاکستان ادامه دا د ند. درمصر، اگرچه شیخ رشید رضا با مجله المنار نو اند یشی عبده را تا جای ادامه داد. شا یان یاد آوری می با شد که ، کرن آرمسترانگ ، پژوهشگرامورنهضت های بنیاد گرا در کتاب خود" جنگ درراه خدا ، یا بررسی تاریخی بنیاد گرای یهودیت ، مسیحیت و اسلام"، نهضت سید وعبده را کم اثر وتا کید کرده است که حسن البناء ، پا یه گذار جمعیت اخوان ، نهضت نواند یشی د ینی را بد رون توده ها برد. به سخن دیگر، بناء وجمعیت اخوان او کمک درگسترش ثقا فت اسلامی درمصروکشورهای عربی واسلامی کرد ند ووها بیت با دالرهای نفتی حکومت خاندان السعود کمک در گسترش جزم اند یشی مذ هبی ازافغانستان تا لیبی کرد. درایران هم ، طوریکه دیده شد، مهند س بازرگان ، آیت الله طا لقا نی ،احمد صدر حاج سید جوادی، دکترشریعتی ، دکترتقی شریعتی ،دکترعلی گلزاده غفوری ، علامه غروی وفرزند ش دکترعلی اصغرغروی ونهضت آزاد یی آن ها ، دکترحمید عنا یت ، بنی صدر ، دکترسروش ، ثقا فت اسلامی یا فرهنگ اسلامی را تقویت کرد ند. برخلاف ، حوزه قم وحکومت ولایت فقیه زاده ای آن کمک به گسترش تند روی مذ هبی کرده ودررقا بت با وها بیت عربستان ، جنگ های مذ هبی را درخاورمیانه دامن زد. بنا برآن ، فقه های حکومتی چه شیعه وچه سنی را مشوق تروریسم می دانم. همچنان ، اید ئولوژی اسلامی را که شکل نوسازی شده ای همان فقه های حکومتی دربرابر کمونیسم وفرهنگ غربی می باشد، درزدو بند با حکومت های غیرمسئول نه تنها آفریننده تند روی مذ هبی بلکه آفریننده تروریسم مذ هبی هم می دانم.
دراخیر، دررابطه به مضمون " ثقا فت اسلامی" پرورده ای ذهن قرون وسطا یی استاد سیاف وتد ریس آن دردانشگاه ها وکمکش درایجاد تند روی مذ هبی درافغانستان که مشوقم درنوشتن این مقا له شد، بهتراست یاد آورشوم که آن را خواندم ومی دانم که نه ثقا فت اسلامی به گونه ای که تعریف کرده شد بلکه اید ئولوژیی اسلامی می باشد. اید ئو لوژی اسلامی هم دراصل سیا سی ودرواقع ابزارسیا سی یک گروه خا ص برای رسیدن بقد رت وتوجیه گرکاربرد نا در ست قدرت به نفع دسته ای حاکم حزبی وحکومتی می باشد. استفاده نادرست جهادی های ازگونه سیاف ودوستانش ازجهاد وبعدا تخریب کا بل وجاده سازی شان برای طالبان وتروریسم وتباه کاریی طالبان با توجیهات جا هلا نه ازفقه بنام شریعت وجاده سازیی آن ها برای غا لبان ، نماد عینی اید ئولوژیی اسلامی مسخ شده درپول یا ثروت وقدرت می باشد. ازاین رو ، کارل مارکس وانگلیس را حق به جا نب می دانم که اید ئولوژی را آگا هی کا ذ ب نا میده بود ند. اید ئولوژیی کا ذ ب با پسوند اسلامی که تنها دربخش قبا یلی افغانستان به کمک نظامی ها وملاهای مغرض پاکستانی وبرخی نیمچه استاد های دانشگاه های افغانستان رخنه کرده وواکنش هم تولید کرده است! ادامه دارد.

Friday, 12 July 2019

ثقا فت اسلامی عا مل پیدایش تند رویی مذ هبی می باشد ؛ یا عا مل های دیگری پشت سرآن قراردارند

بخش نخست
ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه سرطان 1398
درماه های پسین ، این مسئله دررسا نه های واقعی ومجازیی افغانستان بازتا ب گسترده یا فته است که مضمون " ثقا فت اسلامی " یا فرهنگ اسلامی در دا نشگاه ها ودا نش سرا های آموزش وپرورش آموزگا ران ، با عث پیدا یش وگسترش تند روی مذ هبی شده است. ازاین نگاه که مبتکر مضمون " ثقافت اسلامی " استاد سیاف می باشد ومخا لفان ودوستا نی هم درگرا یش های سیا سی هم در گرا یش های مذ هبی دارد ، کوشش ها شده ومی شود تا بردا شت های کمتردرست وبیشترنا درست درباره فرهنگ اسلامی وتا ثیرآن درافزا یش تند رویی مذ هبی ارا یه شود. ازاین که ، هم علا قمند به فرهنگ چه ملی چه اسلامی هم نوسنده وتحلیل گر سیا سی هم نگاه نو اند یشا نه ای د ینی دارم ؛ بنا برآن، کوشش می کنم تا نگاه خود را هم درباره فرهنگ هم درباره فرهنگ اسلامی هم درباره فرهنگ ملی تبارز و تا حد ممکن دررا بطه به مضمون ثقافت اسلامی وتند رویی مذ هبی زاده ای آن یا زاده عا مل های دیگرروشنی اندازی کنم.
واقعیت این است که ، اسلام به ترتیب دو منبع یا سرچشمه اصیل یا شفا ف دارد : قرآن وسنت ( که اولی سخنان خدا ج ودومی گفته ها وکرده های پیامبرص می باشد). دومی هم وقتی اهمیت دارد که متناقض با اولی نباشد. نگاهی به تاریخ فکر وفرهنگ اسلامی نشان می دهد که دستاورد های دا نشمندان مسلمان درتاریخ پُرفرازوفرود اسلام چه به گونه ای فقه چه به گونه کلام چه به گونه تفسیر چه به گونه عرفان وتصوف چه به گونه شعر وا د ب ونثر وچه به گونه فلسفه و...زاده ای نگاه ها یا برخورد عقلانی آن ها با همان دو منبع ، یا قرآن وسنت می باشد. یعنی نمی توان همه نگاه های آن ها را صد درصد اسلامی پذیرفت. ازاین رو ، بهتر است که ازفرهنگ اسلامی وفرهنگ مسلمان ها یاد کنم. اینجا ست که مرزکشی میان فرهنگ اسلامی وفرهنگ های ملی ، یا مسلما نی درجهان اسلام به خصوص افغانستان اهمیت فزا ینده یا ویژه پیدا می کند.
درپیوند با فرهنگ اسلامی ، با ید گفت که الهام گرفته ازقرآن وسنت می باشد. فرهنگی که درتاریخ فرهنگی وسیا سی مسلمان ها جزبرهه های ویژه وکوتاه نماد ندا شته است. مثلا ، شاه ولی الله دهلوی باورمند است که:" زند گی مسلمان ها کمتربا اسلام همسازی دارد." ازاین رو، با کاربرد تاریخ اسلامی موافق نبود. بنا برآن ، من با کاربرد فرهنگ اسلامی موافق نیستم وکاربرد فرهنگ مسلمانی را برترمی دانم ! افزون براین که فرهنگ اسلامی درزند گی فردی ، جمعی وکشوریی مسلمان ها نماد برجسته ودوام دارندا ششته است ، دشواری های هم برای اسلام خلق کرده است. بطورنمونه، خاورشنا سان غربی به ویژه اسلام شنا سان آن ها اسلام را برا بر بزند گی کنونی مسلمان ها گرفته به آن به حیث دین وا پس گرا وتروریست پرور حمله کرده اند. خوب است که شماری ازخاورشنا سان با مطالعه قرآن داوریی منصفا نه ای هم کرده اند. درجامعه های مسلمان هم ، یک گروه بنام اهل قرآن ومنکر حد یث وجود دارد. یعنی حد یث را ساخته وپردا خته فارسی زبان ها نه عرب ها می دانند. مثلا، دردوران مهاجرت درپاکستان ، می دیدم که درشبکه تلویزیون آن کشور دانشمندی بنام غلام احمد پرویزهمه حد یث ها را ساخته ایرانی ها البته ایرانی های پیشا صفوی وبی اساس می دانست ومولویی حد یث مداری ند ید م که اورا به چا لش گرفته با شد. ازاینکه فراهم کننده های شش کتاب حد یث ( صحاح سِته ) همه فارسی زبان بود ند وابوحنیفه فارسی زبان یا بنیاد گذار فقه حنفی ازهزار حد یث جمع شده درزمان خود هفده آن را پذ یرفت وحد یث ها هم یک قرن بعد ازبنیانگذار فقه حنفی جمع آوری شد ند. و یکی ازحد یث جمع کننده ها هم بخاری می باشد. درباره ای این جناب، خانم فاطمه مرنسی دانشمند مراکشی می گوید:" او ، بخاریی خود را جمع وبه بخارا برگشت وآن وقت یک فقیه امیربود وفرمود که بیاورید ش ود ید که درکتاب او سخنی درباره اطاعت ازامیرمومنان نیست. بعدا ، چنان کوبید ش که روزها خسته ورنجوروبا کمی راحت شدن فراررا برقرار ترجیح داد"! اینجا ست که سخنان پرویزدرباره حد یث اهمیت پیدا می کند. ازاین رو ، منبع دوم ثقافت اسلامی شک برانگیزمی شود. بنا برآن ،لازم می دانم که با مرزکشیدن میان فرهنگ اسلامی وفرهنگ های ملی یا ملی- مسلما نی درکشور های مسلمان ، نوشته را ادامه دهم.
درباره فرهنگ اسلامی ، گفته شد که دا نش ومعارفی برخا سته از قرآن وسنت ودستکم همساز با آن ها بویژه اولی می با شد. وارونه ای آن ، معلوم است که ، فرهنگ یا فرهنگ های ملی در57 کشوری دا رای جمعیت اکثرا مسلمان ، متشکل ازسه پد یده ای زیرمی باشد: فرهنگ اسلامی ، فرهنگ وسنت های ملی وتاریخی وفرهنگ مدرن غربی. یعنی در 57 کشور مسلمان ، فرهنگ های التقا طی متشکل ازفرهنگ اسلامی ، فرهنگ ما قبل اسلامی ظاهرمذ هبی گرفته وفرهنگ مدرن غربی وجود دارند. درباره وارد شدن فرهنگ غربی به کشورهای مسلمان ، با ید گفت که در سه قرن گذ شته ازطریق روا بط علمی- فنی- فرهنگی- سیا سی- دیپلماتیک - اقتصادی- تجارتی - استعماری ، وارد کشور های مسلمان شده است.
طرفه این که ، سلطه استعمار غربی وفن آوریی مدرن آن ابزار های را یج شدن فرهنگ غربی درکشورهای استعمارزده ای مسلمان می باشند. نا گفته نما ند که به حیث واکنش استعمار، نا سیونا لیسم / ملی گرا یی ایجاد شد وملی گرای هم که بعد ازاستعمار به قدرت رسید ، درموارد زیادی بنام ترقی خواهی وسکولاریسم دین ستیزی کرد. جا لب این است که ، بلاک کمونیستی هم که درد ین ستیزی وآزادی ستیزی دست با لا دا شت ، همکارملی گرایی د ین ستیزدرکشورهای مسلمان شد. ازاین نگاه که درسده نزدهم ، پیشرفت اروپا واستعمارش با عث تکان جهان اسلام شده بود. تکا نی که درنیمه نخست قرن نزد هم به خصوص درنیمه ای دوم آن وآغازقرن بیستم ، باعث چهار رویداد شد: نخست، دربرخی نخبگان مسلمان ما نند شیخ رفاعه طهطاوی ، سرسید احمد خان ، سید جمال ، محمد عبده ، منورالفکری را دامن زد که اکنون نو اند یشی یا روشنفکری اسلامی نامیده می شود ؛ دوم ، باعث انقلاب مشروطه وگرایش های عالمان مذ هبی به مشروطه خواهی ومشروعه خواهی درایران شد ؛ سوم ، اول باعث راه اندازیی دانشکده علیگر توسط سرسید احمد خان دردهه 60 قرن نزدهم وبرآمدن مسلم لیگ / جامعه مسلمان ها درسال 1906 درهند شد، وچهارم، باعث برآمد کردن سازمان های مذهبی- سیا سی از گونه های جمعیت اخوان درمصروجماعت اسلامی درهند شد. بررسی های که ازطرزفکر واند یشه های گرایش های یاد شده کرده ام ؛ نشان می دهند که درآن ها هم فکروفرهنگ اسلامی هم فکروفرهنگ ملی هم فکروفرهنگ مدرن غربی یا فت می شوند.
نگاهی به پیشینه ای اند یشه ها وگرا یش های فرهنگی- اسلامی- نوگرا یا نه - محا فظه کا را نه ای مسلمان ها درسرزمین های اسلامی به خصوص سازمان های سیاسی - مذ هبی برآمد کرده درقرن بیستم وتقویت سا نسور وبستن فضای فکری وفرهنگی توسط حکومت های شا هی - نظامی- قبیلگی درکشورهای استبداد زده ای مسلمان ازافغانستان تا لیبی وحما یت های امریکا و شوروی ازآن ها درفرارشان ازدموکراسی ورعا یت حقوق بشروآزاد یی رسا نه ها وسا نسوردردوره جنگ سرد و حما یت امریکا از اسلام گرا یان تند رو علیه کمونیسم ازطریق ارتش پاکستان درافغانستان تا وفات کمونیسم درپسین روزسال 1991 وتضعیف بیشترنیرو های میا نه رو وتقویت تند رو ها وتخریب کا بل توسط همان تند رو ها وحما یت شبکه های زیرزمینی منطقه ای وفرا منطقه ای ازطالبان والقاعده همچنان حما یت آن ها ازاستبداد وخود کا مگی زمام داران تحمیلی - مستبد برمسلمان ها وحما یت های کنونی امریکا وبرخی کشورهای اروپای وروسیه وچین ازبازمانده های همان خود کامه ها و کمک های گسترده شان درسمت تضعیف نو اند یشی ومیا نه رویی د ینی کمک درایجاد تند رویی مذ هبی وگسترش سا حه ای کاریی آن کرده است. بنا برآن ، نقش فرهنگ اسلامی ، فرهنگ مسلمانی ،حکومت های مستبد وسا نسورگری وخود سری وتروریست پروریی آن ها برای کسب حمایت قد رت های بزرگ بنام دفع خطرتروریسم ومزید برآن کمک امریکا به فلسطینی ستیزی اسرائیل وکمک روسیه وحکومت آخوندی ایران درتباه کردن سوریه ، کمک امریکا وحکومت ملایی ایران درتخریب عراق، کمک پاکستان به طالبان درجهت تخریب افغانستان وبی ثبات کردن حکومت دست نشانده امریکا درکا بل، رقا بت عربستان وامارات وایران درتباهی یمن، کمک عربستان وامارات ومصر درتباهی لیبی و60 هزارزندانی سیاسی- عقید تی درزندان های مخوف ژنرال فتاح سیسی کود تا چی درمصر وحمایت امریکا وبرخی قدرت های اروپای ازاو،بیشترکمک به پیدا یش وگسترش تروریسم و تند رویی مذ هبی کرده است یا فرهنگ اسلامی؟ بهر حال ، نهایت خرسند هستم که مردمان الجزایر وسودان هشت ماه می شود که مصروف براندازیی حکومت های مستبد نظامی می باشند وعمر بشیروبوتفلیقه را مرخص ودر حال پاکسازیی بازمانده های آن ها درجهت تشکیل حکومت های دموکراتیک نما ینده ای خود می باشند. به امید غلبه مردمان آزادی طلب ودموکراسی خواه بر مستبدان وتند روان وتروریستان دست پروده آن ها! ادامه دارد.

Monday, 8 July 2019

نگاه انتقادی به تاریخ های نوشته شده درباره افغانستان

گذ شته چراغ راه آینده است
سخن نغزتاریخی
روح احمد شاه ابدالی دربد نم جریان دارد
اشرف غنی
ابراهیم ورسجی
هژدهم ماه سرطان 1398
شا یان یاد آوری می باشد که هردو زیر عنوا نی با لا ، باعث شد تا مقا له ای کنونی را به رشته ای تحریر درآورم ومنظورم ازآن بیشتر نقد تاریخ وتاریخ نگاری درافغانستان می باشد. افغانستا نی که بیشترین امیرانش نادان وتاریخ نویسا نش درباری وتاریخ نویسان غیردرباری اش ترسو یا ملاحظ کار بود ند ومی باشند. ازاینکه اکثریت امیران افغان نادان ،زور گو ونوکران استعمار های رنگارنگ بود ند ومی باشند ، برای فاش نشدن نوکری ها ووطن فروشی های خود ،سخن گفتن ازبالا بزیر را را یج وبه مسخ حقیقت به خصوص تاریخ مبا درت ورزید ند. ازاین رو ، تاریخ های درست نداریم. اینجا ست که ، نقد تاریخی درافغانستان اهمیت فزاینده پیدا می کند. ازسوی د یگر، تاریخ اند یشه ها نشان داده ومی دهد که کسا نیکه گذ شته خود را نقد نکنند ؛ نمی توانند آینده روشن برای خود رقم بزنند. جا لب این است که ، افغانستان هم تاریخ نا شاد دارد هم درآن ذهن اسطوره ای ، افسا نه ای وبا با سازی وخود حقیرانگاری توسط استعمارزای ها برای پنهان ما ندن گذ شته ای وطن فروشا نه شان فربه ترساخته شده است. همچنان ، جامعه چند قومی ، اقلیت محض بودن پشتو زبان ها وفقر تاریخی- فرهنگی ای سیاسی ها وتاریخ نویسان آن ها وسلطه همه جا نبه ای زبان وفرهنگ فارسی ومحلی بودن ونوشتاری بودن زبان پشتو، ادامه ای سلطه استعمارزای ها به کمک شرکت هند شرقی تا هند بریتا نیا واتحاد شوروی وزنده ماندن حکومت های پوشا لی استعمارزای های نو برسرنیزه های سربازان امریکا وناتو درارگ ، نیمه تاریخ دان های افغان را به تحریف حقا یق تاریخی وبرخی تاریخ دان های فارسی زبان را به چشم پوشی ازحقیقت وادارکرده است.
بنا برآن ، مفردات درسی مضمون تاریخ دردانشگاه ها ، دانش سراهای پرورش آموزگاران ولیسه ها را بی ارزش دانسته درباره آن ها سخن نگفته تنها تاریخ های زیررا ازغربال نقد می گذرانم: نخست: افغانستان درمسیرتاریخ ، نوشته علام محمد غبار. دوم، افغانستان درپنج قرن اخیر، نوشته محمد صد یق فرهنگ. سوم ، افغانستان بعد ازاسلام ، نوشته عبدالحی حبیبی. پیش ازاینکه به بررسی تاریخ های نامبرده بپردازم ، بد و مسئله اشاره می کنم: نخست ،طوریکه درزیر عنوان یاد آوری شد، غنی روز12 سرطان درقندهار گفت که بیرق افغانستان را احمد شاه ابدالی درست کرده است! دوم، گفت که خون احمد شاه ابدا لی دررگ های اوجریان دارد. ازاین که حکومت غنی برسرنیزه های سربا زان امریکا یی نیمه جان زنده مانده وطالبان ، یا برا دران ناراضش برسرنیزه های ارتش پاکستان زنده مانده وترورمی کنند ، بدون شک ،هم او هم برا دران ناراضش به احمد شاه ابدالی توهین می کنند!
دررا بطه به تاریخ های یاد شده ، بهتراست بگویم که بیشتر با عنوان های آن ها ومنوط نبودن آن ها به افغانستان نگاه نقا دا نه دارم. ازاین رو، بهتراست که درباره افغانستان وتاریخ نا شا د ش مختصرا سخن گفته بعد ازآن به سراغ موضوع مورد بحث بروم. دراین راستا ،حقیقت این است که ازاحمد خان تا شیرعلی خان ( 1747-1880) ازافغانستان نامی درمیان نبود وهمه امیران استعمارزای افغان فرمان روا یان خراسان بود ند. نا گفته نما ند که، تا پیش از1747 ،اززا بل تا باد غیس ، بخشی ازفارس زیراداره صفوی ها ، ازفاریاب تا بد خشان زیرسلطه بخا را وازغزنی تا شمالی ونورستان، زیرسلطه پاد شاهی مغلی هند بود. جالب این بود که ، درقلمرو سرزمینی هرسه کشور زبان وفرهنگ فارسی فرمان می را ند.
بنا برآن ، اگر پشتون های هوتکی درسال 1722، حکومت صفوی ها را برانداختند ، درواقع، علیه حکومت نامردمی خود خیزش موفقا نه کرد ند. ازاین رو، عنوان درسی " فتنه افا غنه " درکتاب های تاریخی دوره د بیرستا نی / لیسه درایران را نا موجه می دانم. اشاره به خیزش هوتکی ها درجهت براندازیی حکومت صفوی را ازاین نگاه لازم می دانم که جاده سازی کرد به پاد شاه شدن نادرافشار ولشکرکشی های او واحمد خان افسر زیرفرما نش به هند وتضعیف حکومت پاد شاهی مسلمان آن کشور وقوی ترشدن شرکت هند شرقی وبعد ترسلطه ای بریتا نیا برتمام هند بنام هند بریتا نیا وبازی بزرگ آن با روسیه تزاری درآسیا وایجاد زندا نی بی با می بنام افغانستان با زندان با نی عبدالرحمن خان به حیث منطقه ای حا یل میان مستعمرات آن ها وبسیاری رویداد های نا شاد پریروز و د یروز وامروزوطن دارای تاریخ نا شاد ما. نا گفته نما ند که وضع نا شاد کنونی وطن ما هم زاده ای همان رویداد ها می باشد. اینجا ست که بررسی نقا دا نه ای تاریخ برای عدم تکرارگذ شته ای نا شاد درامروز وفردا اهمیت فزا ینده پیدا می کند.
نگا هی به تاریخ نشان می دهد که، نادرافشار با سرکوب هوتکی ها درفارس وفراری ساختن آن ها به هند، درگام نخست ، فارس وخراسان را بزیرفرمان خود درآورد ودرگام دوم ازشاه مغل خواست که هوتکی های پناهنده شده درخا کش را تحویل او دهد که چنین نکرد. ازاین رو، نادرافشار واحمد خان ابدا لی دررکا بش با جنگ وخشونت وغارتگری به دهلی رفته 850 افغان هوتکی را اعدام ومرده های آن ها را برد یوارهای دهلی آویزان وبا خا لی کردن خزا نه شاه مغل به فارس برگشتند. طرفه اینکه، نادرافشار درسال 1747 درفارس کشته شد وجا یش را کریم خان زند گرفت ودرقندهار،درجنوب غرب خرا سان ، احمد خان ابدا لی اعلام پاد شا هی کرد وشد احمد شاه ابدا لی وافغان های بدون تاریخ سیا سی اورا با بای خود ساختند. به گواهی تاریخ، از (1747-1880) ، یا ازاحمد شاه تا شیرعلی خان ، همه امیران افغان نا توان ازسخن گفتن به زبان پشتو ودارای فهم فارسی کوچه- بازاری و امیران خراسان بود ند وازافغانستان نام ونشا نی درمیان نبود. پس ازآن بود که هند بریتا نیا وروسیه تزاری به دلیل های که به گونه کوتاه به آن ها اشاره می کنم ، به بازیی بزرگ خود درآسیای جنوبی ومرکزی وغربی پا یان داده افغانستان را به حیث منطقه ای حا یل میان خود شان ایجاد ومرزبندی کرد ند. کشورپوشا لی ومرزبند یی نا جور آن که اهمیت که هرسه تاریخ مورد نظر را زیرسوال می برد.
بنا برآن ، اول از تبد یل نام خراسان به افغانستان توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری وعلت های آن پرده برداری ودوم هرسه تاریخ یاد شده را ازغربال نقد می گذ را نم. واقعیت این است که، درسال 1870 میلادی، بسمارک کشوربزرگ وتکه- پاره ای پروس را بنام آلمان متحد وازآن یک قدرت بزرگ دراروپا ساخت. اروپای که جهان را درمحور قدرت های استعماریی تازه نفس خود می چرخا ند. رخ داد های آن برهه تاریخ اروپا وجهان نشان می دهند که ظهورآلمان ،هند بریتا نیا وروسیه تزاری را که درآسیا بازی بزرگ داشتند هراسمند ساخت. ازاین رو، هردو قدرت بزرگ آسیای مرکزی وجنوبی را میان خود تقسیم وافغانستان را به حیث منطقه ای حا یل با سپردن سیاست خارجی آن به لندن ساخته ومرزبندی کرد ند. ازاینکه کوبیدن زبان ها وفرهنگ های بزرگ وبالا کشیدن زبان ها وفرهنگ های کوچک دربیرون اروپا به نفع استعمارگران بود ودرسرزمین های دیگری اجرا کرده بود ند ،ایجاد افغانستان وتضعیف زبان وفرهنگ فارسی روی دست گرفته شد وتاحد ی عملی هم شد.
ازاین رو، به صراحت می گویم که هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، زندانی بی با می بنام افغانستان را به حیث منطقه حا یل میان خود به زندان بانی عبدالرحمن خان ساختند.عبدالرحمن وجا نشینان وطن فروشش موقفا نه هم زندان با نی هم فارسی ستیزی هم جهل پروری کرد ند که دستاورد شان فرود شاخص توسعه انسانی درافغانستان درسطح بد بخت ترین کشورهای افریقا یی می باشد وتروریسم افغانی هم به زوال بیشترآن کمک می کند. وقتیکه افغانستان دست سا خت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 ترسای می باشد وحکومت کنونی اش بدون کمک امریکا وناتو یک ماه به عمرخود ادامه داده نمی تواند ، تاریخ های حکومتی اش مسخره وتاریخ نویسان بیرون حکومتی اش حق دارند که مسخ تاریخ کرده خود وتاریخ را ازمعرکه بیرون نما یند!
با درنظرداشت گفته های بالا، تاریخ های نامبرده را ازغربا ل نقد عبور داده وبه دوست داران تاریخ وفهم درست تاریخی پیشنهاد می کنم که تاریخ های دست ساخت حکومت های دست نشا نده ای استعمارها ومورخان آن ها وتاریخ نویسان درظاهر آزاد را با شک وترد ید نگریسته وکوشش کنند که تاریخ مردم را فربه تروتاریخ های دست سا خت استعمار زای ها را ازبام تاریخ بزبا له دان جغرافیا بیند ازند. طوریکه یاد آوری شد ،افغانستان در سال 1880 ترسا یی توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ایجاد ومرزبندی شد. بنا برآن ،افغانستان درمسیرتاریخ ،نوشته غبار ،منحصرمی شود به بررسی د وره های سیاه عبدالرحمن خان ونادرغداروهاشم خان. همچنان ، افغانستان درپنج قرن اخیر، نوشته فرهنگ هم می شود هم سرنوشت تاریخ غبار. البته ، با این فرق که ، نثر فارسی تاریخ غبار بهتر ازنثرفارسی تاریخ فرهنگ می باشد. درباره افغانستان بعد ازاسلام ، نوشته عبدالحی حبیبی ،اشاره بدونکته ضروری می باشد:نخست ،افغانستان بعد ازاسلام او مانند کشف "پته خزانه " اش بهوده می باشد. خوب شد که دکتر ناشناس "پته خزانه "را دروغ نا میده زبا له کرد.
بهر حا ل ، درپسین بخش نوشته ، توجه دوستان وفرهنگیان را به چند مسئله جلب می کنم:نخست ،دکتر زرین کوب پژوهش گر دین وفرهنگ وتاریخ ،کتا بی نوشته به عنوان "دوقرن سکوت". زرین کوب در نوشته خود دوسده نخست ورود اسلام به فارس وخراسان را دوسده سکوت نامیده است. ابن خلدون مورخ مشهور عرب ها را مردمان دور ازهنر وفرهنگ معرفی وازاسلام ستا یش کرده است که آن را متمدن ساخته است. ناگفته نما ند که دوقرن سکوت مورد نظر زرین کوب ، دوره 30 ساله خلیفه ها خوبتر ازدوره های بعدی بود ودوره 90 ساله اموی ها دوره شرارت وتوحش ودوره عباسی ها دوره ائتلاف عرب ها وخراسانی ها وشروع فرهنگ وتمدن مسلمان ها می باشد. درهمین دوره هست که ابومسلم خراسا نی حکومت وحشی اموی ها را سرنگون وکمک به ایجاد حکومت عباسی ها متشکل ازعرب وفارس ها به قیمت جان خود کرد وامام ابوحنیفه فارسی زبان فقه عقلی حنفی را ارایه کرد وجان با خت. پیشتر ازمبارزه نظامی ابومسلم خراسانی ، جنبش عقلانی معتزله ابراز موجود یت کرده بود وبعد ازمبارزه نظامی ابومسلم ،مبارزه فرهنگی ابوحنیفه باهمسویی با معتزلی ها راه اندازی شد. ناگفته نماند که خلیفه های عباسی هم ابومسلم هم ابوحنیفه را شهید کرد ند.
خوشبختا نه ،شهادت ابومسلم وابوحنیفه مانع نهضت عقلانی خراسا ن وفا رس نشد. مثلا،صفاریان از867 تا پا یان قرن دهم ترسای برخاورایران وسامانیان (819-1005) ترسای، برشمال خاورایران ایران وآسیای مرکزی وبه روا یتی برتمام خراسان وفارس با مرکزیت بخا را وسمرقند فرمان روای کرد ند. جالب این است که ، درهمین دوره هم مذهب ابوحنیفه به حیث مذ هب عقلانی را یج سا خته شد هم شکوفای علمی ، اد بی ، فرهنگی، طبی/ درما نی، فلسفی و...رونما شد که دستاورد آن رود کی ، ابن سینا، فا را بی ، بلعمی ، طبری وده ها دانشمند دیگر می باشد. نا گفته نما ند که فردوسی هم میوه دوره ساما نیان می باشد. شا یان ذ کر است که ،دردوره سا ما نیان ،چنان رنسانس / نوزایی برآمد و رشد کرد که همه ترکان آن سوی رود سیحون به میا نه رود سیحون وفرارود آمده هم فارسی زبان شد ند هم کمک به رشد علمی ودرواقع باکندی ادامه دهنده سیاست علم پرورا نه ای ساما نیان شد ند. افسوس که با ظهور چنگیز خان وچنگیزی ها وحملات ایشان بر خراسان وفارس ودرادامه آن ها ، ظهور استعمارهای کهنه ای انگلیس وروسیه و کمک آن ها به ظهورصفوی ها علیه امپراتوریی عثمانی ، فروپا شی صفوی ها وظهور افشارو ابدا لی، قاجاری ها ، استعمارزای های کهنه ونو افغان، رنسانس دردوره سا ما نیان را متوقف وتحجروخشونت وجنگ سالاری را بر خراسا ن وفارس به خصوص بر خراسان افغانستان نامیده شده تحمیل کرد. معلوم است. ازاینکه استعمارزای ها تاریخ نداشتند ، مسخ کاریی تاریخی کرد ند. مسخ کاریی که انفجار اطلا عا تی زاده فن آوریی مدرن رسا نه ای درحال برداشتن جنازه بویگین آن ورقم زدن عصرنو درسرزمین خرا سا نی های با تاریخ وبا فرهنگ غنی می باشد. ادامه دارد.

Thursday, 4 July 2019

اگرچه دشمنی استعمارزای ها بازبان فارسی ، کمک به نا بسا ما نی آن کرد ؛ اما موفق درترقی زبان پشتو وساختن ملت افغان نشد

ابراهیم ورسجی
دوازدهم ماه سرطان 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" چرا غلط نویسی فارسی درافغانستان، تبدیل به هنجارشده ؟" گزارشگر عزیز حکیمی ، روزنامه نگار ونویسنده ، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 27 ماه جون 2019 برابر به ششم ماه سرطان 1398 ارایه شده است.ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام ، پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شو ند. افغان های استعمارزای وبی فرهنگ وبی تاریخ که بدون کمک استعمارهای سیاه وسرخ ونوحتا کمک پاکستان یا نوکراستعمارهای کهنه ونو یک روز درارگ مانده نمی توانستند ونمی توانند ؛ دربیشتر ازدونیم سده ای گذ شته کوشش ها کرده ومی کنند تا هم تاریخ سازی هم فرهنگ وزبان سازی هم ملت سازی برای موجویت بی هویت پشتونی خود کنند وبنام تقویت زبان بی پا یه پشتو ، فارسی ستیزی ها کرد ند ومی کنند. دراین راستا ،بهترمی دانم که اول نقد تاریخی کنم. معلوم است که ،افغان ها بیشترقبا یل بد وی وعقب مانده وشترچران های بی فرهنگ شمال غرب هند یا شمال غرب وتاحدی جنوب غرب پاکستانی کنونی با حضور نا چیزدر غرب خط دیورند بود ند ومی باشند. ازاین نگاه که افغان ها یا پشتون ها ابزار غارتگریی جنگ سالاران بی فرهنگ از محمود غزنوی تا احمد خان ابدالی درهند بود ند وغارت گری های ایشان بنام اسلام صورت گرفت واسلام را مسخ هم کرد. مسخ کاری ها وغارتگری های که باعث شد ند که هند و هاوسیک ها عقده های فراوان علیه اصل اسلام ومسلمان ها پیداکنند. اگرچه غوری ها به عمر سیاه غزنوی ها درهند وخراسان پا یان داده کمک به بهبود اوضاع کرد ند ودرادامه ای آن ها مغل های فارسی زبان شده درخراسان وفارس وبغداد پسا خلافتی به هند رفته با خود برخی فارسی زبان های هوشمند را برده کمک به ادامه زبان فارسی کرد ند، اما اسلام وزبان فارسی که با هم به هند رفته بود ند چنان ازمحمود غزنه تا احمد خان ابدالی ضربه خورده ومنفور هند وها وسیک ها و.. شده بود ند که با ید منتظر آینده سیاه خود می بود ند.
به گواهی تاریخ ، در آغازسده هفدهم ،شرکت تجاریی هند شرقی هالندی پا به هند گذا شت وبعد تر ازآن شرکت تجاریی هند شرقی انگلیسی وارد میدان شده رقیب را ازمیدان بیرون وپا یه های خود را دربمبه ای استوارساخت. درحالیکه شرکت نامبرده در حال برنامه ریزی برای اشغال تمام هند وپیشروی به سوی خراسان بود، در سال 1737 ،نادرافشارواحمد خان ابدالی افسرزیر فرمانش به جنگ علیه پاد شاهی مغل شتافته با تضعیف آن جاده صافی برای شرکت انگلیسی کرد ند. طوریکه دیده شد،پسین ضربه را نادر وافسرزیرفرمان به پیکر حکومت مسلمان وفارسی زبان مغلی در سال 1747 وارد کرد ند. طرفه اینکه ، درهمان سال ،نادر درجریان باز گشت از هند غارت شده درفارس کشته شد وبه گفته کارل مارکس ،احمد خان با دزدی سرمایه دزدی کرده با دارش حکومت قبیلگی خود را درقندهار اعلام کرد. برای پا یه گرفتن حکومت پوشالی خود درقندهار،اولین بربریت احمد خان کوبیدن وتکه پاره کردن فارسی زبان های قندهاری بود.
ازاینکه احمد خان دردزدی وغارت هند توانمند ودراداره سازی ومالیه گیری از مردم ضعیف بود،هند به خصوص پاکستان کنونی را به مرکز غله ونان آوری سربا زان غارت گر خود تبد یل کرد. ازاین که پیشتر درهمرکا بی فرمانده غدار خود حکومت مسلمان هند را تضعیف کرده بود ، درواقع ،کمک به شرکت انگلیسی هند شرقی کرده بود وشرکت نام برده هم با ایجاد لشکرجنگی از سیک ها کمر به راندان پشتون ها ازهند بست واولین جنگ لشکر نامبرده با احمد خان درلاهور راه اندازی شد. جنگ وجنگ های که بعد از آن منجربه شکت حکومت بربری احمد خان وشکل گرفتن حکومت رنجیت سینگ درلاهور وپا کسازی افغان ها از شمال غرب هند شد. معلوم است. وقتیکه رنجیت حکومت خود را درلاهور استوار ساخت،دست به پاکسازی دزدان باقی مانده از دوره احمد خان از پشاور وکویته زده افغان ها را ازهند به سوی جنوب خراسان راند. درچنان شرایطی حساسی ،احمد خان مرد وپسر مفسد ش تمورشان بقد رت رسید، تمورشاه فاسد 37 زن از 37 قبیله افغان گرفت وبعد ازمرگش پسرانش به قبیله های ما دران خود رفته حمایت کمایی وباقی مانده حکومت پوشالی پدررا نابود کرد ند!
ازاین نگاه که پسران جمال خان محمد زای با پسران تمورشاه رقابت داشتند وشرکت هند شرقی که بقا یای احمد خان را توسط رنجیت سینگ از پاکستان کنونی رانداه بود،اول ، کمر به حمایت ازشاه شجاع ودوم به حمایت دوست محمد خان بست. جالب این است که ،افغان ها را شرکت هند شرقی توسط رنجیت ازهند بیرون کرده بود ودرخراسان هم یک دست نبوده والی های قبا یلی نا فرمان ازدوست محمد والی کابل را داشتند. ازاینکه همه غارت گر وناتوان اراداره سازی ومالیه گیری ازمردم بود ند ومردم هم آن ها را بیگانه دانسته کمک شان نمی کر د ند، وابسته به شرکت هند شرقی ماند ند. با وجود وابستگی نامبرده ،دوست محمد عزم اشغال پشاوربرای غلیه گری ازهری سینگ فرزند یا برادررنجیت سینگ را کرد. وقتیکه سلطان خان طلایی پدر کلان نادر غدار دید که اگر پشاوررا دوست محمد بگیرد به به نفع اونمی باشد،ازرنجیت در چارسده زمین گرفت وخیانت بدوست محمد خان کرد ودوست محمد هم مسخره به کابل برگشت ورفت به هرات تا یک استعمارزای سرکش را بیرون نماید که مرد وهمانجا دفن شد!
جالب این است که ،همزمان با عزم شرکت هند شرقی برای اشغال خراسان تکه- پارچه شده توسط استعمارزای ها وبا دارانگلیسی شان، روسیه تزاری به سوی بخارا وسمر قند پیشروی وعزم رسیدن به این سوی آمورا کرد. سیا ستی که با عث بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری درخراسان ومتلا شی شدن فارسی زبان ها وزیا نمند شدن فرهنگ وزبان فارسی گردید. دستاورد بازی بزرگ هم سازش لندن ومسکو وایجاد زندانی بی بامی بنام افغانستان با زندان بانی عبدالرحمن خان بی فرهنگ می باشد. عبد الرحمن بی فرهنگ بود اما رسما اعلام جنگ علیه زبان فارسی نکرد البته که مانع رسیدن دانش نو بزندان هم شد. حبیب الله پسرش کوشش درجهت ایجاد مکتب کاتب پروری کرد که ادامه آن لیسه حبیبیه می باشد ونواسه اش امان الله هم استقلال خواهی بی فرجام هم لیسه امانیه را ساخت که خوب بود. اگرچه خودش فارسی ستیزنبود اما محمود طرزی که سراج الاخباررا به فارسی می نوشت وتوسط زبان فارسی ، پشتوگری را شروع کرد! پشتو گریی همراه با نوگرایی خام که امان الله خان را ناکام وداماد وخسر فرارکرد ند وجایشان را حبیب الله کلکانی گرفت. ازاین که کلکانی استعمارزای نبود ، باید توسط هند بریتانیا مرخص کرده می شد که کرده شد.
دراین راستا، قبلا ، هند بریتا نیا با جا بجا کردن نادر دردربارحبیب الله وامان الله ، زمینه سازی کرده بود. بنا برآن ، نادر وبرادرانش سه مرتبه علیه حبیب الله کلکانی حمله کرد ند واوهم آن ها را تا وزیرستان ودیره اسما عیل خان دواند! ازاین که سران قبا یل افغان غیرازپول به چیزی دیگری باورندارند واین مسئله را سید جمال الدین اسد آبادی درکتاب خود" تتمت البیان فی تاریخ افغان" بسیارخوب بیان کرده است. هند بریتا نیا 35 لک کلدار به نادرغدارداد واو با تطمیع سران قبا یل دوطرف مرزدیورند، درسال1929 وارد کابل شد وآن را غارت کرد! بعد ازآن ، فارسی ستیزی وپشتو گریی راه اندازی شده توسط محمود طرزیی فراری ازسرگرفت شد. فارسی ستیزیی که توسط نادرغدار شروع وتوسط هاشم خان برادرش گسترش یافت. معلوم است که ، فارسی ستیزی نامبرده توسط شاه ولی خان دبیر صدارت برنامه ریزی ودرسال 1937 توسط نعیم بی سواد ووزیرمعارف به اجرا گذاشته شد. البته این گونه که تد ریس بزبان فارسی ممنوع وبزبان پشتو گسترش یافت. ازاین که نادروبرادران بی فرهنگش پشتون سخن گفته نمی توانستند وفارسی را هم بازاری دردیره دون هند یاد گرفته بود ند ، نه تنها کمک به ترقی زبان پشتو نکرد ند بلکه کمک به جهل ونادانی بیشتر مردم حتا افغان ها کرد ند! جالب این است که ، فارسی ستیزیی استعمارزای های نادان با عث عصبا نیت فارسی زبان ها درداخل افغانستان وخشم رضاشاه پهلوی هم شد که با فرهنگ سرای فارسی ساختن کمر به ترقی زبان فارسی بسته بود. مثلا، جلال آل احمد روشنفکر ونوسنده نامدارایرانی نوشت:" فارسی ستیزیی افغان ها تهدیدی را ازایران متوجه آن ها کرده است که روسیه متوجه خود ایران کرده است." بنا برآن، با صدراعظم شدن شاه محمود خان ،فارسی ستیزی متوقف اما تحریف آن روی دست گرفته شد که مرز کشیدن میان دری وفارسی و ایجاد جدایی فرهنگی- زبانی میان ایران وافغانستان نماد آن می باشد. خنده داراین است که ،حکومت استعمارزای هم تحریف زبان فارسی را روی دست گرفت هم پشتو تولنه سا خت وازمالیه های غیر پشتون ها کمک به ترقی زبان پشتو کرد. این هم درزمانیکه اکثریت پشتون ها مالیه نمی دا دند وهنوزهم نمی دهند.
جا لب این است که ،استعمارزای ها بعد ازمرگ هند بریتا نیا / بادارشان وظهورپاکستان درجای آن، پشتونستان خواهی را علیه آن آغازکرد ند. مسئله ای که استعمارزای ها را درسردوراهی قرار داد: نوکری به شوروی یا همراهی با ایران. خنده داراین است که بنام تهد ید موهومی زبان فارسی به زبا ن پشتو ، نوکریی شوروی را درپیش گرفتند. نوکریی که توسط جانشینان استعمارزای های انگلیسی به گونه ای استعمار زای های روسی یا نوکران شوروی تا نجیب / کمونیست قبیله گرا ادامه وپای پاکستان را بدرون افغانستان درقالب حمایت از نسل سوم استعمارزای ها کشاند که بد ترین نماد آن طالبان تروریست می باشد. طالبانی که دردشمنی با فرهنگ وزبان فارسی واسلام حنفی فارسی زبان شاخ ودُم درآورده اند! مسخره اینکه ،طالبان دودسته می باشند: طالبان دریشی پوش ونوکرامریکا وانگلیس وطالبان ریشوی نوکر پاکستان ودراصل نوکر باداران طالبان دریشی پوش! درباره مبارزه با زبان فارسی وتحریف آن، طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو هم نظرمی باشند. طرفه اینکه ، نفوس قبایل هردوگونه طا لبان درخراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا، کمتر از 30 درصد می باشند! ازاین رو، پاکستان وبادارانش حکومت وحشی طالبان ریشو را مستقرکرده نتوانست وامریکا وانگلیس وقوای ناتو هم موفق درتثبیت حکومت پوشالی طالبان دریشی پوش وفارسی ستیز نشد ند! دستاورد طالبان دریشی پوش وریشو برای مردم غیر افغان حتا افغان ها دردوسوی مرزدیورند ، تروریسم وجهل وفقر وفا جعه می باشد! بنا برآن ، به نفع همه مردم افغانستان حتا افغان ها می دانم که درک کنند که مرزهای سیاسی مرزهای فرهنگی تولید کرده نمی توانند. یعنی فرهنگ وزبان فارسی مرزهای افغانستانی وایرانی ندارد همچنان که زبان گفتاری پشتو مرزهای افغانی- پاکستانی ندارد.همچنان، فاشیست های افغان بدانند که حضور فارسی زبان ها یا تاجیک ها درافغانستان برابر به حضوروگستره زبان وفرهنگ فارسی می باشد ودرچنان گستره ای نه زبان پشتو رشد می کند ونه ملت افغان ساخته می شود. این هم درحالیکه افغان ها قبایل هستند وقوم هم نشده اند! ازاین رو، پذیرش کثرت گرایی قومی- زبانی- فرهنگی واحترام متقابل میان قوم ها وخود داری ازفارسی ستیزی وکمک گیری اززبان فارسی برای ترقی زبان پشتو،افغانستان را ازفروپاشی نجات می دهد. درغیرآن ، تروریسم طالبان ریشو وفاشیسم طالبان دریشی پوش ، افغان ها را به سوی وطن اصلی شان / پاکستان سوق وکمک به بازگشت خراسان خواهد کرد!

Wednesday, 3 July 2019

نگا هی به غارتگری های نهاد کاران غیرحکومتی درافغانستان

بخش دوم
ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه سرطان 1398
دربخش نخست این مقا له ،غارت کمک های بیرونی ومنا بع داخلی توسط تکنوکرات ها ونهاد کاران غیرحکومتی افغان بررسی مفصل کرده شد. دراین بخش ، نام ها وساحه های کاریی نهاد های غیرحکومتی بیرونی ودرونی وبی دستاوردی شان مفصل به بر رسی گرفته می شود. درزمینه ، ژرنال مطالعات استرا تژیک - نظامی دانشگاه کلگریی کا نا دا درسال 2006 ، نوشت که بیشتراز800 نهاد غیرحکومتی خارجی وداخلی دربخش های : خد مت های انسا نی ، باز سازی ، توسعه وصلح آوری درافغانستان کارمی کنند تا کمک های بیرونی را کمای کنند. دراین کشور، نا تو، نیروهای بین المللی کمک به امنیت ( ایساف) درکنارنهاد های دفاعی- امنیتی داخلی کارمی کنند .طوریکه د یده می شود، کمک رسا نی به مردم نیازمند با وجود کمک های بین المللی زیادی که شده است صفرمی باشد.
بطورنمونه ، درسال 2002 ،کمک کننده ها درکنفرا نسی درامریکا وعده کرد ند که بیست میلیارد وپنجصد میلیون دالر کمک می کنند وکمک کننده های مهم :امریکا، با نک جهانی ، با نک توسعه آسیا یی، کمیسیون اتحاد یه اروپا وکا نا دا بود ند. برخی نهاد ها 100 نفررا دربخش های بهداشت، پیشرفت ، آموزش، امنیت خورا کی ، بازسازیی مکتب ها، توسعه زراعت واقتصاد وما ین پا کی بکارگرفتند وهمه نهاد ها زیرعنوان اکبربرای بالابردن سویه ای اداری، نهاد ها ی حکومتی وتربیت نظامی ، کوشش کرد ند که توان ومشروعیت حکومت کرزی را بالا ببرند. نهاد های باصطلاح انسا نی وظیفه داشتند که علت های سیاسی خساره ها را بررسی کنند تا اینکه صلح بیاورند، حقوق بشررا تحقق وحکومت داریی خوب را را یج وازطریق آن پروگرام های بازسازی را تطبیق و ویرانه های نا شی ازجنگ را بازسازی کنند. نهاد کاران را بطه با حکومت ونا تووکمک کننده ها داشتند. کمک های که توسط نهاد کاران غارت وبه مردم نیاز مند رسا نده نشد (4).
با درنظرداشت که کمک های زیادی وعده داده شده به مناطق نیازمند به بازسازی ودستبرد کمک ها توسط نهاد کاران ، مردم درماه مه 2006 علیه خارجی ها درکابل مظاهرات گسترده کرد ند. شا یان ذکراست که ، شخص کرزی که نهاد کاران خارجی وداخلی درجهت استوارسازی ومشروع ساختن حکومت پوشالی او کارمی کرد ند ، دست به بهره برداریی نادرست ازکمک های کشورهای کمک کننده به مناطق نیازمند ونسبتا آرام زد (5)! مثلا، احمد رشید نویسنده پاکستانی می نویسد: درسا ل 2006 ،بخش بیشترکمک های بین المللی به چارولا یت تریاک کارودچارخشونت درجنوب ( ارزگان ، زابل، قندهاروهلمند ) بکار انداخته شد وبا قی کشوررا درمحرومیت وخشم گذا شت. کمک های امریکا یا یواس اید که ببشترین بخش کمکِ کمک ها کننده ها بود ودرسا ل 2006 ، به مقدار 119 میلیون دالرمی رسید، درهمان چهارولایت بکارانداخته شد ، اما نتیجه کم یا هیچ بود ونبود امنیت وبهره برداریی نادرست مانع کمک های بعد یی کمک کا ران شد. درواقع ، نبود امنیت با عث شد که کمک های انکشافی بریتا نیا وکا نا دا درهلمند موثر واقع نشود (6).
ازاین نگاه که کرزی کمک های کمک کننده های بیرونی را برای قبا یل افغان درجنوب بکاربرد نه برای دیگر بخش های افغانستان ، کمک کننده ها ازکمک کردن دست برداشتند. بررسی های که کرده ام ، نشان می دهند که کرزی وبرا درا نش کمترین بخش کمک ها را درولایت های نامبرده هزینه وبیشترین بخش آن ها را حیف ومیل کرده اند. ازاین که کرزی ودارودسته اش وغنی ودارودسته اش دردوره حکومت بربریی طالبان همفکرخود درکابل ، همه نهاد کاران غیرحکومتی درپشاور وکویته بود ند ، درواقع ، مسئولیت غارتگرانه ای خود را به گونه های قبیله گرا یا نه وتلف کردن حقوق دیگران بسیار خوب انجام دا د ند. جا لب این است که ، هم کرزی هم غنی ودارودسته ها ی ایشان نهاد کا ران با صطلاح غیرحکومتی برای بهره برداری های ناروا بود ند هم با نام های زیبا وعوام فریب نهاد های بی شمار غیرحکومتی را دروزارت نام نهاد اقتصاد ثبت نام کرد ند تا برای دزدی کمک های بیرونی ومنا بع درونی راه را هموارکنند و خوب هم هموارکرد ند.
بنا برآن ، سود مند می دانم که ازیک عده از1707 نهاد به اصطلاح غیرحکومتی ثبت نام شده دروزارت اقتصاد بتاریخ سوم ماه سنبله 1384 خورشیدی ، با نام های فریب کا را نه شان یاد آوری کنم: نهاد خیریه بازسازیی کندز، نهاد صحی/ بهدا شتی- انکشا فی افغان ، نهاد تحفظ محیط زیست وسا زند گی ، نهاد رفاه عامه افغانستان ، نهاد هماهنگی کمک ها ، نهاد خورشید تا بان، نهاد بشردوستی ملی جوانان افغان، نهاد کمک های عاجل برای بازسازی ، نهاد آموزشی - بهدا شتی مرکز، نهاد خد مات انکشا فی - بشری برای بزرگ سا لان ، نهاد تعلیمی برای زنان وکود کان ، نهاد ندای بازسازی، نهاد همکاری وانکشاف ، نهاد کمک های همگا نی افغان، نهاد دارالفنون ومد د رسا نی ، نهاد بازسازیی مشرق ، نهاد احیای مهارت ها وبازسازی، نهاد بهزیستی وتحرک ، نهاد بازسازی وحما یت ازمحیط زیست ، نهاد بازسازیی دهات ، نهاد صحت / بهدا شتی افغان، نهاد پروگرام های دهات غزنی، نهاد جا معه متحد زنان ، نهاد بازسازیی میلان برای افغانستان ، نهاد احیا وتوسعه اموراجتما عی ، نهاد تربیوی وفرهنگی زنان ، مرکزصحی وانکشافی زنان ، نهاد مواظبت ازخا نواده ها، نهاد آموزش های فنی، نهاد بازسازی امدادی گروه اجتما عی پیشرفت افغانستان، نهاد اعمار افغانستان نوین، نهاد خد مات انکشا فی وبازسازی، نهاد فرهنگی- آموزشی زنان ، نهاد بازسازی وتحفظ انرژی ، نهاد کمک های بشریی مسکا، نهاد اکبر، نهاد تشویق صلح ودموکراسی ، نهاد بازسازیی زراعتی ، نهاد ضما نت وتدارک ازطریق رسانه ها، نهاد سواد آموزی، نها مجمع زنان ، نهاد بازسازیی درواز، نهاد آموزشی دختران بی بضاعت ، نهاد هماهنگی نا بینا یان ، نهاد اعمارمجدد انجینییری ، نهاد بازسازیی سیمای آزادی ، نهاد بازسازی وتوسعه ، نهاد بازسازیی ملی ، نهاد همبستگی ، اداره هماهنگی نهاد های غیر دولتی افغان که ( که درپشاورکا ملا زیر کنترول آی اِس آی ) بود، نهاد ارتبا طات قوم ها، نهاد صلح وهمبستگی ، نهاد بازسازی وصلح جا ویدان ، نهاد انگشافی افراد معلول ، نهاد رفاه عامه برای زنان ، نهاد جوانان وورزش درافغانستان ، نهاد تحقیقات با لینی ومطا لعات توسعه ای ، نهاد انکشاف افغانستان نوین ، ونهاد ارتقای ظرفیت مد نی معرفت.
نا گفته نما ند که ، 1707 نهاد دروزارت اقتصاد حکومت های پوشالی کرزی-غنی- عبدالله ثبت نام شده اند ؛ برای اینکه نوشته طولانی نشود ، ازهمه آن ها نام نبرده ام. بلی ، از نهاد های نام برده ام که عنوان های بسیار جا لب وعوام فریب برای خود گذا شته اند. نام های ازگونه های بازسازی، نوسازی ، ترقی وپیشرفت مادی وآموزش وپرورش وبهداشت ، خد مت به زنان وکود کان ، اعمارروستا ها وما ین پا کی ، تامین حقوق بشر، بهبود محیط زیست و.... طرفه این که ، یک نهاد بنام نهاد بازسازیی دروازثبت نام شده است. نهادی که به گمان اغلب نهاد کارآن بد روازسفرهم نکرده است. دروازکه راه زمینی آسان گذر با فیض آباد ندارد ؛ پس، خوب می شود که ازواخان که راه مشکل گذار تا فیض آباد دارد یادی کنم. یک هفته قبل ، دوستی نواری را برایم فرستاد ودوبارآن را دیدم وتکان خوردم!
مثلا، یکی ازمجاهدان بدخشا نی فرمانده مسعود شهید که ازواخان می باشد، درنوارنامبرده با یک موترلاری کهنه ، گندم، برنج ، روغن ودیگرمواد مورد ضرورت مردم را ازتخاربه واخان می برد تا دربد ل آن ها بزوگوسفند خریداری نماید. وقتیکه راه خراب میان واخان وفیض آباد را درنوارد یدم ، نفرین به نهاد کاران بازسازی ووزارت فایده های عامه حکومت های پوشالی کرزی، غنی وعبدالله نثارکردم! افزون برآن ، یک نوارازفرخاربرایم رسید ودر آن دیدم که محمد رشاد اصفیا ، فرماندار/ ولسوال فرخارمی گوید که بازسازیی مکتب ها درفرمانداری کند پیش می رود اما غیراززبان فارسی ، دربخش های زبان های پشتو وانگلیسی ودیگربخش ها با کمبود معلمان مواجه می باشیم. دراین راستا، خوب است که جان ساپکو / دبیرسیگار/ نهاد برسی کمک های امریکا برای بازسازی ازدزدی های فاروق وردک وزیرمعارف حکومت کرزی ومشاورکنونی غنی ،ازبود جه آموزش وپرورش پرده برداشته است وهمه آگاهان درجریان قراردارند! درباره بازسازی، ازنورستان هم دوستان نورستانی ام می گویند که ازبازسازی خبری نیست. ازکنرتا هلمند درجنوب که هم مرزپاکستان می باشند، درمناطق مرزی نیمروز، فراه وهرات و به همین صورت درمنا طق مرزی شمال ازبادغیس تا درقد درشمال ولایت تخار، برای تحکیم دیوارهای زندانی بی با می بنام افغانستان با زندان بانی عبدالرحمن خان ، پشتون ها ازمناطق شمال غرب هند دیروزومنا طق قبیلگی پاکستان کنونی آورده واسکان داده شده بود ند. فرایند قبیله گرایا نه وفاشیستی که تا جمهوریی پوشالی داود خان بی دستارخان ادامه یافت! طرفه اینکه ، اکثر آن پشتون های قبیلگی شمال غرب هند وجا بجا شده درافغانستان ، دردوره جنگ علیه شوروی ، به پاکستان رفته تذ کره پاکستانی گرفتند وفرمانده ارتش پاکستان اول آن ها را بنام طالبان علیه دولت مجاهد ین مورد استفاده قرارداد ودوم علیه حکومت های امریکا یی کرزی و غنی- عبدالله بکاراندا خت که تا اکنون تروریسم شان ادا مه دارد وازمردم وسربا زان وپو لیس ها قربا نی می گیرد. ازاین رو ، ازباز سازی درمناطق نامبرده نبا ید سخن گفت. دربخش آموزش وپرورش هم ، همه می دانند که طالبان تروریست ودشمن علم وفرهنگ دروازه های مکتب ها را بروی دانش آموزان به خصوص دختران دانش آموز بسته کرده اند! دررابطه به کمک رسا نی های نهاد کاران به کود کان وخانواده های نیازمند، خوب است که صند وق جها نی حما یت ازکود کان برآورد کرده است که درافغانستان :" شش میلیون کود ک خیا با نی وجود دارد"! همچنان ، شمارکود کان وبزرگ سا لان گدا گرومعتاد درکوچه ها وپس کوچه های کا بل وولایت ها چنان زیاد شده وروبه افزایش می باشد که روی نهاد کاران مربوطه را سیاه ترمی نما ید! درباره بازسازی ومحیط زیست، تنها سرک های ویران کا بل ومحیط زیست کشنده ای آن گویای صفری بودن آن ها می باشد. ازکارنامه کمیسیون حقوق بشروبهبود وضع زنان هم همه می دانند که فرارزن ها بخاطرخشونت های خانواد گی وپناه بردن درخانه های امن حکومتی وخصوصی وتجاوزبه آن ها درهمان خانه های با صطلاح امن وافزایش خود کشی درمیان زن ها وده ها مورد بد بختی دیگر دال برنبود کارنهاد کاران مدعی کار وبهره کش ازنظرما لی وسیا سی می باشد. نا بکاریی حکومت درکابل وولایت ها مشوق با ند های مسلح به تجاوزبه زن ها وسنگ سارترسناک آن ها توسط طالبان نات وان ازقرائت قرآن هم شده است!
بنا برآن ، به صراحت می گویم که حکومت های پوشا لی کرزی وغنی وعبد الله ونهاد کاران غیرحکومتی همکارشان وتروریستان پسوند وپیشوند طالبان داده شده توسط فرمانده ارتش پاکستان، مسئول غارت کمک های خارجی ومنا بع درونی واوضاع فاجعه بارکنونی افغانستان می باشند. ازاین رو، نظربا ب ود وارد ، نویسنده ای شهیرامریکا یی ونوسنده کتاب های "جنگ های بوش " و" جنگ های اوبا ما " را تا یید می کنم که درکتاب دوم خود:" حکومت کا بل وطا لبان را یکسان یا دورخ یک سیکه دانسته است"! درحا لی که ، با ب ود وارد حکومت کا بل وطا لبان را دورخ یک سیکه معرفی کرده است، رابرت گیتس وزیردفاع امریکا دردوره ریاست جمهوری بارک او با ما ، درکتاب خود "وظیفه " ، درباره غارتگریی نهاد های غیرحکومتی ، اشتباهات امریکا وبزرگ کردن آن ها توسط کرزی وبهره برداری طالبان ازآن ها چنین ابراز نظر کرده است: به من ، معلوم شد که ما چند ین نقطه ضعف درمیان مردم افغانستان داریم. یکی تلفات ملکی ها وبزرگ ساختن آن توسط کرزی وبهره برداریی طالبان ازآن ها که بدون شک اشتباه استراتژیک می باشد ودیگر برخورد نا شیا نه ای ما با مردم افغانستان درمسا یل روزمره می باشد. مثلا، برخورد های معمولی روزا نه ما مانند مشکلات خلق کرده ما وآیساف / نیروهای کمک به امنیت به مردم درشهرکا بل اشتباه بود. البته که کاروان های ما فرهنگ ودین شان را هم بی حرمتی کرد ند وما واقعا دراحترام به بزرگان مردم هم نا کام شد یم! همچنان ،همکاری با مقام های رسمی ای کرد یم که مردم افغانستان را غارت کرد ند. البته مردم عادی افغانستان را درکابل وولایت ها وهمه کشور. افزون برآن، ما وائتلافی های ما وسازمان های غیردولتی ،معمولا تصمیم می گرفتیم که پروژه های توسعه ای چگونه راه بیفتند بدون مشوره با افغان ها. واقعا ، با آن ها کارنکردیم ونیازهایشان را درنظرنگرفتیم که چه می خواستند وبه چه نیازداشتند؟ ازاین رو، کرزی وبسیاری ها شکا یت کرد ند که درکشورخود بی قد ر هستند. ازاین سبب، افغان های مسئول وپاک باز نه تنها درمیان مردم احترام نشد ند بلکه احترام شان را ازدست داد ند. یعنی بی ارزش شد ند نزد مردم شان. با وجود همه شکا یت ها مان ازفساد در(حکومت ) ، ماهم شریک آن بود یم. ...ده ها میلیارد دالرازامریکا ومتحدا نش وارد افغانستان شد وما چشم بستیم یا ساده بود یم که چگونه بخش های ازآن تلف یا غارت می شود، رشوت ها به شماره های بانکی دردوبی واریزمی شوند. نگران های ما ارزیا بی کر د ند که کنترول ما چقدر کمرنگ ونا چیز ویا هیچ بود! واقعا ، کنترول حکومت امریکا درزمینه کمرنگ بود ؛ ازاین رو،ازکرزی بزیرتمام مسئولان افغان به شکا یت ها بخاطرفساد شان تنها سرشورمی دا د ند ؛ درحالیکه عناصری از حکومت امریکا وحتا عده ای نزد یک ترین افراد به ما برای آن ها ووابستگان شان به حیث جا سوس های خود پول می دا د ند تا کمک های اطلاعا تی شان را بد ست بیاورند. من وهیلاری کلنتن بارها ازاین برخورد دوگا نه ای امریکا انتقاد کرد یم ؛ اما سودی نداشت (7).
دراخیرین بخش نوشته ، به صراحت می گویم که خلیلزاد ، غنی وکرزی ودارودسته های افغان بظاهر تکنوکرات ودراصل نهاد کاران با صطلاح غیر حکومتی شان همه جاسوسان امریکا وانگلیس و... بود ند. طوریکه یاد آوری کرده شد ، خوب است که رابرت گیتس وزیردفاع امریکا هم ازجا سوسی وبی شخصیتی آن ها نزد مردم افغانستان پرده برداشته است! معلوم است. وقتیکه افغان های جا سوس امریکا به با دار خود می گویند که نزد مردم افغانستان بی ارزش می باشند ،مردم چه توقع وامیدی برای حکومت داری وبازسازی ازآن ها می توانند داشته با شند؟ ازاین رو، به مردم افغانستان به خصوص آگا هان آن ها دوستانه پیشنهاد می کنم که درباره ای آینده وطن خود فکر کنند وجا سوسان را نفرین کنند! همچنان ،ازدوستان وهم وطنا نی اکه نگلیسی می دانند ، می خواهم که به پا نویس دوم " گلوب پست " مراجعه نما یند تا دریا بند که خلیلزاد وغنی وکرزی وهمانندی های ایشان با اطلاع رسا نی های دروغین به شبکه جاسوسی امریکا چه گل های را به آب داده اند؟ بسیار خرسند هستم که در" گلوب پست " عیسی ایوب ایوبی به صراحت بیان کرده است که :" نخبگان قبیلگی افغان " با قبیله گرای های خود سیاست افغانی امریکا را نا کام وامنیت آن را به خطرانداخته اند"! نخبگان نا نخبه ای با صطلاح تکنوکرات ونهاد کاران غیر حکومتی که هم کمک های غرب وشرق ومنا بع داخلی را غارت هم کمک به گسترش تروریسم کرده وضع فاجعه بارکنونی افغانستان را رقم زده اند! وضعی نا بسا مانی که با داران شان هم در سا مان بخشیدن آن درمانده شده اند!

1-Hir.Harvard.Edu / Breaking-CycleTerror-Democracy-Alternative.
Bani Sadr
in Persian, news, gooya.com/politics/alternatives/2016/09/217650.breaing the cycle of terror:
a democratic alternative, august 25,2016
2-The Globe Post.com / 2018 /06 / 01/ Afghanistan-Tribal -Elites-Democracy
3-Journal of military and strategic studies / fall 2006/ vol.9, issue 1. Flighting for humanitarian space: n g o s in Afghanistan , Lara Olson/ Research Fellow / center for military and strategic studies , university of Calgary
4- ibid
5-ibid
6-Ahmed Rashid Descent In to Chaos
The United States and the failure of nation building in Pakistan , Afghanistan and central Asia , Wiking, first published in 2008 by wiking penguin/ a member of penguin group(U S A) inc.10987654321,copy right @ Ahmed Rashid , 2008, all rights reserved, library of Congress cataloging- in publication data. Rashid Ahmed
Descent in to Chaos,the United States and the failure of nation building in Pakistan and Afghanistan/ Ahmed Rashid is b n 9780-670-0-1 970-0.p.386
7- Duty
Memoirs of a secretary at War
Robert Gates
Al Fred A, Knopf , New York,2014
Copy right @ 2014 by Robert Gate M – Gates, pp.359-60