بیست وهشتم ماه حمل 1398
به حیث یک شخص فرهنگی وتحلیلگر سیاسی ، آنقدر که لیبیا را بنام عمرمختار مشهوربه شیر صحرا می شناسم بنام سرهنگ قذا فی نمی شنا سم. بیادم مانده است که درسال 1358 ، فیلم عمرمختاررا درتهران دیدم وبسیار گرویده ای او شدم. ازاین نگاه که ، مقاله کنونی درادامه مقاله های درباره :" الجزایر وسودان " ومتمرکزبه تحولات جاری "لیبیا" می باشد ، مقاله درباره عمرمختار/ شیر صحرا را بعدا واکنون تمرکزبه وضع فاجعه بارکنونی این کشور استعمار، سرهنگ وجنگ سالار وآشوب زده وروبه ویرانی می کنم. درباره نام لیبیا بهتراست بگویم که دراصل لیبینزبود که بزبان یونا نی بربررا معنا می دهد. بربر نام قومی می باشد که ازلیبیا تا الجزایرموجود یت دارد ومراکش چند سال قبل درقانون اساسی خود آن را بنام امازیق برسمیت شناخت. جالب این است که ، درخیزش جاری الجزایر،امازیق ها با بیرق ها با شعارها با زبان خود شان خود نما یی کرد ند.
درباره لیبیا که نامش ریشه اما زیقی یا بربری دارد ، بهتراست که پیش ازبحث درباره تحولات جاری آن، اشاره بتاریخ آن کنم. نگاهی به تاریخ روشن می سازد که تاریخ جد ید لیبیا بیش ازاینکه متا ثر ازترکان عثمانی باشد،متاثرازاستقراروپرتو افگنی یه طریقت جد ید عرفانی بنام سنوسیه می باشد. طریقتی که پا یه گذارآن محمد بن علی سنوسی چهلو دومین فرزند از سلا له پیامبربود که درتاریخ 22 دسامبر1787 درالجزایر بد نیا آمد. ازاین نگاه که امپراتوریی عثما نی بزرگترین قدرت پیشا استعماری درجهان عرب بود، لیبیاهم بخشی ازآن شد. نا گفته نما ند که امپراتوری عثما نی هم درشمال افریقا هم دربالکان یا درجنوب غرب اروپا حضور داشت. حضوری که با ظهور قدرت های استعماری- مدرن اروپا یی به چا لش گرفته شد. مثلا، عثما نی درسال 1912 یونان را باخت ودرسال 1911 سیرنا یکا وترابلس درلیبی را به نفع ایتا لیا باخت. ازاین نگاه که ایتا لیا بخاطرحضورموسولینی درجنگ جها نی دوم به حیث متحد هتلر باخته وکشته شده بود،حکومت ایتالیا در سال 1947 ازلیبی دست برداشت واین کشوردرسال 1951 مستقل وادریس سنوسی پیرو طریقت سنوسیه پاد شاه آن شد وتا سال 1969 برآن حکومت کرد. سرهنگ قذافی درسال 1969 کو د تا وبه پاد شاهی سنوسی پا یان داد.
بهرحال ، مطا لعه ی که درباره ترکیب قبا یلی لیبیا کرده ام وقبلا مقاله ای درزمینه نوشته ام که درسا یت اند یشه دردسترس می باشد؛ نشان می دهد که این کشور دا رای 140 قبیله وخاک کلان ونفوس بسیارکم می باشد. یعنی لیبیا 28 قبیله بیشتر ازقبا یل افغان دوسوی مرزپاکستان وافغانستان دارد. شا یان ذکراست که ، از 140 قبیله درلیبیا، 30 قبیله موثر وبقیه کم تا ثیر درسیا ست قبیلگی آن کشورمی باشد. به گونه ای که ازقبایل افغان ،قبیله های ابدالی، محمد زای،درافغانستان به کمک استعمارها استعمارزای گری کر دند واکنون غنی ازقبیله احمد زای استعمارزائی گری می کند ودرقبیله های افغان درپاکستان،یوسف زای ، نیازی که عمران خان نخست وزیردست نشانده ارتش ازدومی باشد وغفارخان ازمحمد زای ها وتاحدی قبیله ختک با نوکری به هند بریتا نیا وشوروی وغلامی به ارتش پاکستان ،سیاست های وطن فروشانه ای نان چرب دربیا ورکر د ند ومی کنند!
اما درلیبیا که 30 قبیله مهم وبقیه کم اهمیت می باشند وقذافی ازقبیله کم اهمیت قذافه بود. ازاین رو، بعد ازکود تا درسال 1969 ورئیس جمهورتحمیلی شدن ، آقای سرهنگ معامله گری را با قبا یل مهم شروع کرد. البته این گونه که ، دودختر خود را به پسران دو قبیله مهم داد وبرای پسران خود هم ازآن ها زن گرفت. همچنان ، ازقبا یل کم اهمیت وبا اهمیت دختران زیادی را به حیث بادی گارد ها / محافظان خود برگزید ودالرهای زیادی نفتی را هم دردوره حکومت 42 ساله ای خود به جیب های کشاد سران قبا یل مهم وکم اهمیت واریزکرده عمرحکومت شبهه مد رنیست خود را درازترکرد. درافغانستان هم ، معلوم است سران حکومت ها از سد وزای تامحمد زای ، کرزی وغنی زی به سران قبا یل ازجیب مردم یا کیسه خلیفه لک بخشی کرده ومی کنند وبا توجه به فقرتاریخی- فرهنگی شان به نفرت های قومی درداخل دامن زده مانع ملت سازی شد ند. افزون برآن ،در 70 سال گذ شته به دشمنی با پاکستان بنام پشتونستان خواهی موهومی دامن زد ند. پاکستان که درادامه هند بریتا نیا ، ازطمع کاری های سران قبا یل افغان آگا هی داشت ، ازآن ها هم درجنگ علیه ارتش سرخ بهره برداری کرد هم طالبان تروریست را ساخت وافغانستان را به تروریستستان وپا یگاه تو تبد یل کرد.
ازاین لحاظ که ، هم لیبیا هم افغانستان قبیله ها دارند، لازم است که از دومی هم یاد آورمی شدم به گونه ای که درمقاله های:" الجزایروسودان" ، بطورضمنی یاد آوری کرده ام ودرنوشته ای کنونی هم تا حدی یاد آوری می کنم. بهرصورت، سرهنگ قذا فی با استفاده از ثروت های باد آورده ای نفتی ، هم زیرساخت های نیم کاره اقتصادی ساخت هم برق را به خانه های مردم برد هم آموزش وپرورش وسویه ای زند گی اقتصادیی مردم را بطورنسبی بهبود بخشید. ازدستاورد های قذافی با توجه به معلومات ارایه شده توسط خانم اوریا نا فالاچی (1929-2006) نویسنده روزنامه نگارمشهور ایتا لیای نسبی یاد کردم. شا یان ذ کراست که ، اوریا نا فالاچی را درسال 1358 دروقت سفرش به تهران وگفت وگوهایش با خمینی وبازرگان وبنی صدروبعدا با خواندن نوشته هایش شناختم. روزنامه نگار آگاه، مسلط به آیین روزنامه نگاری ودارای فهم ژرف ازسیاست جهان وبا جرئت.
بطورنمونه ، فا لاچی کتاب های زیادی نوشته است که" گفت وگو با تاریخ" یکی ازآن ها را خواندم وهمچنان گفت وگوی وی با قذافی را خواندم وواقعا حظ بردم! مثلا، درگفت وگوی او با قذا فی ،خواندم که گفته است که کارهای سرسریی بازسازی ونو سازی کرده است واین گونه دلیل آورده است که اگر بارند گی زیاد تری درلیبیا شود، ترابلس / مرکز ، تریپولی ودیگر شهرها بی برق وراه ها بسته می شوند ودلیل های دیگری. با تایید سرسری بودن نوکاری های سرهنگ قذافی که اوریا نا فالاچی به آن ها اشاره کرده است، لازم است بگویم که درلیبیای دارای فراخنای سرزمینی ای 1800000 کیلیومترمربع که 90 در صد خاک آن بیا بان است وصحرا های آن علف زارند و90 در صد ازنفوس شش ونیم میلیونی آن درباریکه های کناردریای مد یترانه زند گی می کنند وغیرازباشند گان ترابلس / مرکز، تریپولی، بنغازی وچند شهردیگرهمه قبا یلی مانده اند ،زیرساخت سازی وبرق وآب رسا نی کم کیفیت قذافی دستاورد نسبی بود. با درنظرداشت خاک کلان وقبا یل زیاد ، قذافی درداخل تا حدی دستاورد داشت ، اما ازنظراخلاقی آدم نهایت فاسد وازنظر اداری جا برودرسیاست خارجی بلند پرواز وازنظرفکری سرگردان وازنظرروانی بیماربود.
درباره سرگردانی فکری قذافی ،بهتراست که ازنویشته اش "کتاب سبز" وازبلند پروازیی سیاسی اشاره به ادعایش برای ساختن بانک افریقایی ورفتارش با سردسته های گروه های جهادی افغانستان یادی کنم. درباره فساد اخلاقی قذافی، آنیک کوژان ، نویسنده ای فرانسوی در"کتاب حرمسرای قذافی" بسیارخوب پرده برداری کرده است. کتاب حرمسرای قذافی ، درواقع افشاگریی می باشد که درگفت وگو با خانم ثریا ، زنی قربا نی تجاوزجنسی او نویشته شده وعکس او درپوش کتاب آمده است. ثریا که موفق به فرار ورفتن به فرانسه شده بود، بعد ازنابود شدن قذافی مفسد وحکومت خود سر به لیبیا برگشت وبا رسانه ها ازتجاوز صورت گرفته به خودش سخن گفت. نا گفته نماند که ثریا تنها زنی نبود که قربانی هوسرانی قذافی شده است، بلکه صد ها زن دیگرهم به سرنوشت او گرفتاروبخاطرسنت های قبیلگی وخود داری ازپذیرش بد نامی سکوت اختیارکرده اند.
معلوم است که ، قذافی ازنظراخلاقی فاسد و ازنظرسیاسی وحشی وفرصت طلب هم بود. مثلا، بخاطریک رویداد تروریستی دربریتانیا که کرده بود یا نکرده بود هم عذ رخواهی کرد هم تا وان داد وتاوان داد نش هم ناشی ازنابودی شوروی ، حامی جهانی اش بود. نا گفته نما ند که درجنگ علیه تروریسم متحد جورج بوش وتونی بلیر هم شد. خنده داراین است که، تروریستی که 42 سال مردم لیبیا را با وحشت وترورمانند زندانی اداره کرده بود ، مبارز علیه تروریسم شد. ازاین رو، حق دارم که او را هم تروریست هم فرصت طلب هم مفسد هم جا برهم بی اخلاق بنامم. درباره ای فرصت طلبی اش ، نمونه ، رفتارش با سردسته های جهادی افغانستان را می گیرم. مثلا، اطلاع دارم که قذافی هم با مسکو وکابل رابطه نزدیک داشت هم با ضیاءالحق وسردسته های باند های جهادی افغانستان یا زیردست های او رابطه داشت وکمک های مالی هم به آن ها می کرد.
بطورنمونه،درجریان گردهمای سران کشورهای اسلامی عضو کنفرانس اسلامی درکویت درسال 1986 که یک دوست شخصی من درهیات رهبران جهادی حضورداشت، به من گفت که درروزاول یا دوم کنفرانس، دروقت مرخصی برای نماز،صبغت الله مجددی به قذافی گفت که به من چراکمک نمی کنی؟ قذافی درجواب او گفت که به حکمتیاربسیارکمک کرده ام واو سهم شما را گرفته است وحکمتیارهم حضورداشت وخند ید. دریک مورد دگر، ازاستاد ربانی شنیدم که قذافی به او گفته بود که هم به شما کمک می کنم هم علیه حضورارتش سرخ درافغانستان موضع نمی گیرم. جالب این است که کمک های قذافی مستقیم به سردسته های جهادی داده می شد وکمک های عربستان به امریکا داده می شد وجمع کمک های آن که به گفته ای ستیف کول درکتاب " جنگ های اشباح" دوازده میلیارد می شود، ازآنجا دربانکی درسویس واریز ودراختیارنظامی ها واطلاعاتی های پاکستانی گذا شته می شد. بررسی های که درزمینه کرده ام ؛ نشان می دهند که ازآن کمک ها تنها 18 درصد به سردسته های گروه های جهادی پرداخت شده و82 درصد آن ها به جیب ارتش پاکستان واریز شده است.
بهرصورت، سرهنگ قذافی بعد ازوفات شوروی هم با امریکا معامله کرد هم زیرفشارهای داخلی قرارگرفت. فشارهای که درسال 1998 اوج گرفت وبا خشونت سرکوب شد. درادامه ای سرکوب خیزش سرکوب شده ای نامبرده، درماه دیسامبر 2010، خیزش مردمی زین بن علی رئیس جمهور تونس را وا داربه فراربه عربستان کرد وباعث شکل گرفتن حکومت مردمی درجای حکومت خود سر اوشد. ازاین نگاه که تونس همسایه لیبیا ومصرمی باشد،خیزش مردم آن که بعدا نام بهارعربی گرفت ، درماه ژانویه 2011 وارد مصرولیبیا شد. خیزشی که حسنی مبارک را مرخص اما قذافی با لج بازی وخشونت دربرابر آن ایستاد گی کرد. ایستا دگی که تا ماه اکتوبر ادامه یافت اما با خشونت وکشتارمردم.
شا یان یاد آوری می دانم که ، به حیث یک تحلیل گر سیاسی ونویسنده ای دنیا های واقعی ومجازی ،خیزش آزادی وحق طلبا نه ای مردم لیبیا علیه حکومت ستمگرقذافی وخشونت او دربرابر آن ها را مرتب پیگیری واززبان او کلمات زشتی را به مردم زیر فرمان ستمگرانه اش شنیدم که ازیاد کردن برخی از آن ها را شرم می دانم! مثلا، "باری مردم نا راض ومعترض را سوسک وپشه وخسک نا مید وگفت که نابود تان می نمایم"! خوشبختانه ، مردم ازتوحش او نه ترسیده به خیزش خود ازماه ژانویه تا ماه اکتوبر2011 ادامه دا د ند. اما، درماه سیپتامبر ، چنان توحش او علیه مردم گسترش یافت که موضوع بحث سازمان ملل شد.
درچنان شرایطی ، فرانسه وبریتانیا دوعضودایمی شورای امنیت اعلام جنگ علیه حکومت قذافی کرد ند. درحالیکه لندن وپاریس به جنگ علیه حکومت قذافی شتافته بود ند، برلوس کنی، نخست وزیر ایتالیا که لیبیا مستعمره کشورش بود، ازخطرات بعد ازحکومت قذافی سخن گفت. نا گفته نما ند که فرانسه وبریتا نیا ، امریکا را هم وارد جنگ کرد ند وتا یید یه ای شورای امنیت را هم برای اندازیی حکومت قذافی گرفتند. قذافی که خشم وخیزش مردم را درداخل ونارضایتی جهانی را درخارج کمای کرده بود ، حکومت سیاه کارش فروپاشید وپنهان شد. درشبکه تلویزیون الجزیره دیدم، معترضان قذافی را ازتشناب یک خانه ای ویرانه بیرون وبا مشت ولگد بزند گی جفا کارانه وستمگرانه اش پا یا ن دا د ند.
ازاین نگاه که درعلم سیا ست ، حزب های سیا سی حکومت های سا یه می باشند؛با فروپاشی حکومت های ناکام جای آن ها را گرفته مانع بحران سیاسی می شوند. برخلاف، درحکومت های استبدادی از گونه ای قذافی که حزب های سیاسی جا یگاهی ندارند ، فروپاشی حکومت بحرانزا شده به فرصت طالبان ودزدان وتجزیه طلبان وقبیلگی های خود سردرکشورهای چند قومی موقع می دهد تا برای مردم مصیبت آفرینی می کنند؛ به گونه ای که درافغانستان ،لیبیا، عراق، سومالی کرد ند. درباره لیبیا ، بطورویژه می گویم که افراد قبا یل 140 گانه بعد اززمین بوس شدن حکومت ستمگرقذافی،مسلح شد ند تا ازخود دفاع وبازسازیی حکومت مرکزی را دشوارنما یند. مثلا، یک ژنرال رذل باقی مانده ازارتش فروپاشیده ای قذافی بنام خلیفه هفتر ووهابی ها دربنغازی درشرق لیبیا موضع گرفته اند؛ درحالیکه درترابلس ، ازسال 2014 تا کنون یک حکومت مطابق فیصله سازمان ملل حضوردارد ودرولایت مصراته ،سازمان های اسلامی ازجمله اخوان المسلمون پایگاه دارند. دربرخی مناطق دورترازمرکز، گروه های مانند القاعده وداعش هم دکان بازکرده اند.
آشکاراست که ، درنبود حزب های سیاسی سکولار- دموکراسی خواه ، درکشورهای عربی ازجمله لیبیا، اخوان المسلمون به نیرویی مذهبی- سیاسی ای مزاحم استبداد نظامی- شاهی- شیخی- نفتی- عربی تبد یل شده وپا یگاه مردمی هم دارد به گونه ای که درمصرنشان داد ونظامی ها با دریافت 12 میلیارد دالر ازعربستان وامارات وحمایت های سیاسی واطلاعاتی ازامریکا واسرائیل ، حکومت منتخب آن را درماه ژوئیه 2013 سرنگون کرد ند. ازاین رو، اکنون، عربستان وامارات ومصر ازترس رشد اخوان درلیبیا ، ازژنرال خلیفه هفترحمایت واو ونیروهای تفنگچی زیرفرما نش را بجان حکومت مورد قبول جامعه جهانی درتریپولی انداخته اند. طوریکه دیده می شد، یک هفته می شود که جنگ سالار هفتر،تریپولی را بمبارد 122 انسان بی گناه را شهید وصدها خا نه را ویران کرده است. تباه کاریی که باعث شد که نیروی هوای حکومت مرکزی پایگاه های نیروهای هفتررا بمبا رد ونیروهای اسلامی مستقردرمصراته به کمک حکومت مرکزی شتافته مانع پیشروی اوشوند.
ازاین رو، دوروز قبل ،جنگ سالاربنغازی به خد مت جنگ سالار قاهره شتافت تا کمکش نماید. معلوم است که جنگ سالارتحمیلی برمصر،عربستان وامارات ، ازجنگ سالاربنغازی حمایت می کنند ، و ترکیه، قطروایتالیا به کمک حکومت مرکزی شتافته اند وآنتینیوگوترزمنشی عمومی سازمان ملل دوهفته قبل طی سفری به لیبیا هم با فایزسراج نخست وزیرهم با جنگ سالارگفت وگو وایشان را به حل بحران ازطریق گفت وگو تشویق کرد. با درنظرداشت ترکیب پیچیده ای قبیلگی ،مسلح شدن همه قبیله ها،گرد آمدن نظامی های قذافی دراطراف جنگ سالار هفتر،گرد آمدن نیروهای متمدن وشهری دراطراف حکومت مرکزی وایستادن اخوان المسلمون درکنارآن، فعالیت های تروریستی بقا یای داعش والقاعده به حیث نیروهای درونی وایستادن مصر، عربستان وامارات وتا حدی فرانسه وروسیه درکنارجنگ سالاروایستادن ترکیه، قطروایتالیا درکنار حکومت مرکزی ، با منافع متناقض ،موقع نمی دهند که بزودی درکشور لیبیا صلح وآرامش برقرار شود. همچنان ، خیزش های مردمی درسودان والجزایر، علیه حکومت های نظامی- ستمگر، مردم لیبیا را تشویق می نما یند تا علیه نظامی گریی مورد حمایت مصر وعربستان ایستادگی کرده به سوی تحقق دموکراسی وحقوق بشربه پیش بتازند. به امید پیروزیی مردم جفا کشیده واستبداد زده ای لیبیا!
0 comments:
Post a Comment