چهاردهم ماه جوزای 1396
درفرهنگ انسانی ، قاعده براین است که در روز ماتم ، دشمنان هم برای ابرازغم شریکی به خانههای یک دیگررفته چه بسی که بدوستان تبدیل می شوند. متأسفانه ، تروریسم برخاسته ازفرهنگ قبیلگی ازفرهنگ انسانی به دوری میان زمین وآسمان فاصله دارد؛ واگرفاصله نمی داشت،در مراسم جنازه یک شهید خشونت قبیله سالاری به حمله خود کشانه دست نزده ماتم آفرینی نمی کرد.ازاینکه تروریسم قبیله سالار ووطن فروش، با انسانیت فاصله آسمان- زمینی دارد، حق دارد که در گردهمای مراسم خاک سپاری یک شهید دست به خود کشی زده ماتم پشت ماتم بیافریند.
اگرچه تروریستان قبیله سالار ، زشت ترازجاهلیت پیشا اسلامی -عربی می باشند؛ اما توحش آنها درمراسم خاک سپاریی فرزند ایزید یار ، معاون مجلس سنای حکومت مسخره غنی- عبدالله، تعبیرهای سیاسی- امنیتی ای دارد که بهترمی دانم درباره آن بررسی درست ارایه ودوستان وفرهنگیان وطنم را متوجه سازم که افغانستان با دشمنان دوست نمای درون وبیرون حکومتی گرفتار میباشد. دشمنانی دوست نمای که دشمنی ای ناجوان مردانه ی خود را اغلبا علیه فارسی زبان هابکار می برند.
بنابراین، بهتراست که کمی به عقب برگردم. عقب گرد به این خاطرکه ،عقب گرای ذهنی- قبیلگی در بزرگان تحمیلی برسیاست ومردم افغانستان عامل عمده تروریزه کردن این کشورمصیبت زده درجهت بیرون کردن فارسی زبانها ازمیدان سیاست می باشد.اگرکابل را قبیلگی ها به کمک مالی عربستان ودشمنی پاکستان بخاطرنقش برجسته ی فارسی زبانها درسیاست پساکمونیستی، ویران کردند؛ چیزی نبود جز هراس سیاسی های موروثی خود فروخته وتاریخ زده از رسیدن فارسی زبانها به حقوق طبیعی شان درخراسان تبدیل نام داده شده به افغانستان توسط روسیه تزاری- هند برتانیه ونگهداری شده توسط استالینیزم تا سال 1992 میلادی.
بلی، زمین بوس شدن کمونیسم روسی وکمونیست های قبیلگی- افغانی دست نشانده اش درکابل،دوپیامد داشت: نخست، آمدن مردم به میدان سیاست ورانده شدن سیاست کاران خود فروخته به بیگانگان؛ دوم، نوکرپاکستان شدن پشتونستان خواهان وجنگ آنها علیه فارسی زبانهای افغانستان. مثلا، من شاهدبودم که پشتونستان خواهان افغان چه بنیاد گرای مذهبی چه بنیاد گرای قبلاً روسی- خلقی چه بنیاد گرای طالبانی ای بریده ازقرآن همه زیر فرماندهی نصیرالله بابر، وزیرداخله پاکستان ورحمن ملک معاونش وکرنیل امام، افسر آی اِس آی بنام باز گرداندن حکومت پشتون ها علیه فارسی زبانها با افتخار رزمیدند تا حکومت آی اِس آی را زیر پوشش دین داری قبلیگی درکابل تحقق وحفظ کنند.
درآن برهه، ازهمه خنده داراین بود که ، آی اِس آی یک مرکز درلندن ویک مرکز درواشنگتن ایجاد کرده بود؛ و وظیفه هردو مرکزاین بود که ، نگذارند آمریکا وانگلیس با نیروی مخالف طالبان تماس برقرارنمایند.ازهمه جالب این بود که، بخش پشتوی بی بی سی وصدای آمریکا دراختیار تکنوکرات های حکومت طالب کرزی وحکومت طالبانی غنی- عبدالله گذاشته شده بود تا حکومت نصیرالله با بردرکابل وجنوب افغانستان را حکومت افغانی واسلامی معرفی نمایند. بطورنومنه، خلیلزاد رئیس کمیته آی اِس آی در واشنگتن به گونه ی که درجنگ اشباح آمده است،درذهن امنیتی ها، دیپلمات ها وسیاسی های امریکای تلقین کرده بود که تنها طالبان میتوانند امنیت را درافغانستان تأمین نمایند.
طوریکه دیده شد ،حرکت خائنانه ی طالبان، القاعده وآی اِس آی، درهندوکش توسط فارسی زبانها متوقف شد. اما طالبان، القاعده وآی اِس آی، رویداد یازدهم سیپتامبر 2001 را به آمریکا تحویل دادند ؛ وباعث جنگ آمریکا وانگلیس علیه تروریسم درافغانستان شدند. اینکه در روز 9 سیپتامبر، فرمانده مسعود سنگردار مخالف طالبان ازدرون نهاد خود بطورمرموزی ترور شد ودوروز بعد ، رویداد یازدهم سیپتامبر2001 در آمریکا بوقوع پیوست!! درواقع،پیوسته بودن هردوعمل تروریستی، سوالی را مطرح کرده است که هیچ کسی ونهادی آماده نیست درباره آن ابرازنظرنماید. درحقیقت، عدم روشنی اندازی در باره موضوع یاد شده، دست ساخت جورج بوش ودیک چنی بودن رویداد یاد شده را به میان آورد. مثلا، حسنی مبارک رئیس جمهورمصر با خنده گفته بود که این کاربن لادن نیست؛ وسازمان امنیت اندونیزی هم ، هم نظر حسنی مبارک بود.اینکه همه افراد متهم به رویداد یاد شده شهروندان عربستان بودند وازافغانستان طالبانی زیر رهبری وزیرداخله پاکستان به آمریکا اعزام کرده شده بودند وکمیسیون تحقیق زیر ریاست هنری کیسینجر ، وزیرخارجه قبلی خارجه آمریکا هم از بررسی واقعبینانه مسأله خود داری کرد. نشان ازاین دارد که عاملان رویداد یاد شده تاریک خانه نشینانی بودند که کسی مزاحم آدرس شان شده نمی تواند.
بهرصورت، بهای کارنامه آن پنهان خانه نشینان را فارسی زبانهای افغانستان دوگونه پرداخت کردند: نخست،ترور افراد مه شان؛ دوم،تروریزه وویران شدن افغانستان بهخصوص کابل وشمالی که اکثریت مطلق قربانیان جانی ومالی آن فارسی زبان هامی باشند.
افزون برآن ،دردوره ی حکومت طالبانی طالب کرزی ، کنارزدن فارسی زبانهای هوشمند وبالا کردن افراد نادان ازشورای نظار پسا مسعود ،هم خلع سلاح فارسی زبانها هم بازگردانیدن طالبان را در پی داشت. بلی، ازحماقت فهیم وقانونی وعبدالله که تنها درحذف مسعود وربانی ، موقتاپوشالی بزرگ میشدند وشدند،این نتیجه بدست آمد که سازمان های جاسوسی : امریکا، انگلیس وپاکستان، اول کرزی را رئیس جمهورساختند ودوم توسط او طالبان را برگشتاندند تا هم افغانستان ثبات پیدانکند هم زمینه برای صادرکردن تروریسم به شمال وازآنجابه آسیای مرزی یا ساحه نفوذ روسیه آماده کرده شود.
بطورنمونه، گسترش تروریسم درشمال ونابسامان کردن هرچه بیشتر کابل، پیش خیمه ی تقویت قبیله گرای در افغانستان وصادرکردن تروریسم به آن سوی آمودریا ازبالای قبرستان مردم ما می باشد. مثلا، بم گذاری پُر تلفات در گردهمای هزاره ها دردوم ماه اسد سال 1395دردهمزنگ، انفجاردرمسجد شیعهها پیش یا پس ازآن،آرام برگزارکردن فرایند آوردن حکمتیار به کابل ومحفل سخنرانی او درچمن باصطلاح حضوری ؛ ووارونه ی آن، به خشونت تبدیل کردن تظاهرات عدا لت خواهانه معترضان درروزجمعه 12 جوزا که خواست شان پاک سازی ستون پنجم ازبخش امنیتی دولت وتامین امنیت مردم توسط حکومت وجلوگیری ازتکرار فاجعه چهارشنبه دهم جوزا بود. افزون برآن، فرستادن سه انتحاری درمراسم خاک سپاری فرزند ایزید یار که قربانی همان خشونت قبیله سالاری- فاشیستی بود؛ خشونت گریی که دستکم ده شهید و20 زخمی درپی داشت، چیزی نیست جز انتقام گیری قبیله سالاران خود فروخته ازمردم فارسی زبان.
بهرصورت، درحالیکه ، به ایزید یار وهمه ماتم دیده گان خشونت گریی پولیس وسربازان زیر فرماندهی ای یک طالب سابقه دار درگارنیزیون که نتیجه ی نابکاری وزیر داخله می باشد، وفرستادن سه خودکش توسط ستون پنجم در مراسم خاک سپاری فرزند او که با تلفات وزخمی های زیادی همراه بود، تسلیت می گویم، به شورای نظاری های مسخ شده درمعامله گری و سران حکومت پوشالی باصطلاح وحدت ملی پیشنهاد زیررا ارایه می نمایم:نخست ، شورای نظاری ها بدانند که تاوان تضعیف یا متلاشی کردن جمعیت وکنارزدن استاد ربانی را می پردازند.ازاین رو، ازجمعیتی های دارای شعور سیاسی واحترام به رهبرشهید شان میخواهم که هم درباره نظم سازمان نابسامان خود اندیشه کنند هم به معامله گران شناخته شده موقع فرصت طلبی تازه ندهند. اگربدهند ، خود وگروه خود را به نفع فاشیسم زباله می کنند.همچنان، ازمردم فداکارپنجشیرمی خواهم که از دارای قصر شده های خود درکابل که کمک به خانه پیداکردن وطن داران شان که دردامن کوههای کابل زندگی می کنند؛ در شهر نکردند، دوری گزینند.آن ها نه تنها کمک به خانه پیداکردن کوه نشین های پنجشیری نکردند، بلکه آن هاودیگرپنجشیری هارا بدنام هم کردند.
پس از پیشنهاد یاد شده به جمعیتی ها وپنجشیری ها ،به رئیس جمهور ودسته ی متعصبش میگویم که گسترش تروریسم درافغانستان وکشتارمردم کابل یا فارسی زبان ها کمکی به ادامه حکومت سیاه کارشما وادامه قبیله سالاری تان نمی کند.افزون براین که کمک نمی کند، زیان های زیررا به مردم افغانستان بهخصوص پشتو زبانها تحمیل می کند: نخست،اطراف شما ازکسانی پرشده است که اکثراً نوکر پاکستان می باشند.مثلا، دامن زدن به تفرقه ی قومی که تا کنون کارنامه آن هامی باشد، خواست آی اِس آی می باشد؛ دوم،کمک به ستون پنجم یا طالبان درون حکومتی تأمین کننده منافع پاکستان می باشد؛ سوم،اگر فارسی زبانها ایستادگی نکنند،باور نمائید که پاکستان پشتون های دوطرف مرزدیورند را می بلعد. اما فارسی زبان هامانند گذشته درفرداهم چنان فرصتی را به پاکستان نمی دهند.البته که ، درجریان فرصت ندادن فارسی زبانها به پاکستان، حکومت قبیله گرای شما زباله خواهد شد.ازاین رو، به نفع تان میدانم که حکومت را مردمی بسازید. درغیرآن،مردم ؛ شما وتیم تان را دشمن خود وطرفدارتروریستان دانسته راه دیگری رادرپیش می گیرند. راه وشیوه ی که فردای روشنتری را برای افغانستان ومنطقه وزیان پاکستان وتروریسم رقم خواهد زد.
0 comments:
Post a Comment