Monday, 19 June 2017

نگاهی به گسترش عملیات تروریستی ؛ ناتوانی مسئولان امنیتی ولجبازیی رئیس غنی دربرکنارکردن آن ها

ابراهیم ورسجی
سی ام جوزای 1396
امروز، تصمیم نداشتم که درباره بحران اداری- امنیتی ، گسترش تروریسم ، ناتوانی مسئولان امنیتی ولجبازی رئیس غنی درآوردن اصلاحات درنهاد های امنیتی به‌خصوص برطرف کردن مسئولان نا لایق - فاسد امنیتی قلم فرسای کنم ؛ وبجای آن تصمیم این بود که مطابق خواست یک دوست درباره اوضاع کندز نوشته ی تحلیلی ارایه نمایم. اما سخنرانی بیهوده ی ستانکزای ، رئیس ناتوان امنیت ملی در روز یکشنبه درمجلس سنا وانکارش ازحضور ستون پنجم وتاکید ش بر ستون سیاسی ؛ وبم گذاری تروریستان غیر ستون پنجمی- ستانکزایی درپایگاه فرماندهی امنیت در ولایت پکتیا، باعث شد که نوشتن درباره کندز را به روزدیگرگذا شته این مقاله را به خوانش خوانند گان ودوستان برسانم.
دراین راستا، واقعیت تلخ این است که حکومت رئیس غنی پا ازگلیمی که قانون برایش هموارکرده است فراترگذا شته وبحران آفرینی می کند؛ وتروریستان ازبحران آفرینی او بهره برداری کرده مردم افغانستان را شهید وزخمی وفقیرتر وناامن ترمی سازند. مثلا، ارزش قانون دریک کشور این است که مسئو لیت ها را تعیین ومرز گذاری می‌کند که رئیس جمهور، وزیران، وکیلان ومردم چه مسئولیت های دارند وچه بکنند وچه نکنند ومحدوده های کاری شان چه می باشد؟ متأسفانه ، رئیس غنی وتیم نابکارامنیتی اش دربیشترازدونیم سال عمرخود به‌ خصوص در یک ماه گذ شته نشان دادند که قانون برای آن‌ها ارزشی ندارد ویا اینکه سواد به اندازه فهم قانون را ندارند.
بطورنمونه، درکشور قانون مدار ، حکومت هم درعمل به قانون پیشگام است هم کارکردش مطابق قانون مشوق مردم دررعایت قانون می شود. برعکس، وقتی که مردم ببیند که رئیس جمهور، وزیران وامنیت کارانش هم قانون گریزهستند هم مخالف قانون عمل می‌کنند هم نسبت به خواست مردم بی‌اعتنا می باشند، مردم هم اعتنای به قانون نمی کنند. ازاین رو، بهتراست که به رویداد های تروریستی اخیر وواکنشهای مردم به‌ خصوص آگاهان وبی اعتنای رئیس جمهور وامنیت کاران نابکارش نسبت به خواست آن‌ها تمرکزنمایم. طوریکه دیده شد، یک کانتینر مملو ازمواد انفجاری در روزدهم جوزا دردروازه سفارت آلمان وکنارسفارت ترکیه ودرواقع درزیر ریش رئیس جمهور انفجارداده شد. انفجاری که 150 شهید وبیشتر از450 نفرزخمی وزیان های جبران ناپذیری مالی برای مردم ببارآورد. درواکنش به آن انفجار، روزجمعه ، دوازدهم جوزا، شهروندان کابل دست به مظاهره صلح آمیز زده از رئیس غنی خواستند که وزیرداخله، رئیس امنیت ملی ومشاورامور امنیت ملی خود را بخاطرناتوانی درتامین امنیت درکشوربه خصوص درکابل برکنارنماید.
برخلاف، هم پولیس وسربازان براساس فرمان مقام های بالا تظاهرات صلح جویانه را به خشونت کشیدند هم رئیس غنی از پذیرش خواست معترضان ، یعنی برکنار کردن مسئولان امنیتی ای نالایق خود داری کرد. خود داریی که باعث شد معترضان درخیابان های شهرکابل خیمه های اعتراضی زده به حکومت منحط - لرزان بیشترفشاربیاورند. دراین زمینه ، مسأله قابل غوراین است که دستگاه نابکاررئیس جمهور معترضان را به خشونت متهم کرده بود. برخلاف، روزیکشنبه 28 جوزا دروقت استیضاح رئیس نابکارامنیت ملی ورئیس پولیس وزارت داخله در مجلس سنا، دومی به صراحت گفت که مظاهره چی‌ها به خشونت متوسل نشده بودند .خوب شد که مسئول مهم وزارت داخله تأیید کرد که مظاهره کننده ها خشونت نکرده بودند. پس ، معلوم است که خشونت را خود حکومت ونهاد های امنیتی اش بکاربرده اند. خشونتی که موضع معترضان راسخت ترساخت.
دراین راستا، تا اندازه که من رویداد های جاری افغانستان را پیگیری کرده ام؛ برایم ثابت شده است که رئیس غنی ودستگاه نابکارش با سیاست‌های نادرست وسمت - قبیله گرایانه وضع کشوررا به سوی تفرقه انگیزی وبحران های بیشتروژرف ترمی رانند. مثلا، حمایت جمعیت اسلامی ازخواست معترضان را رئیس جمهور بهانه کرده ازحکمتیار موشک باربه کابل، سید منصورنادری عضو قبلی خاد / خدمات امنیت دولتی دوره حکومت کمونیستی وصبغت الله مجددیی پفیوز استفاده کرد تا نفاق اندازی کرده بهره برداری نماید. معلوم است که خیزش برای تغییر رابطه سازمانی باجمعیت اسلامی ندارد؛ ازاین رو، گره زدن آن‌ها با جمعیت ، منافقت وبازی نادرست حکومت امریکای- انگلیسی- پاکستانی ای غنی می باشد که بجای فایده زیان های زیادی برای حکومت منحط دارد که بزودی آن را خواهد دید. پس، بهتراست که به اعتراض ها درکشورهای پیشرفته وروبه پیشرفت هم اشاره ی نمایم.
نگاهی به اعتراض های خیابانی درجامعه های پیشرفته وروبه پیشرفت وکاربرد آن‌ها درجامعه پس مانده افغانستان که حکومتش سرناخن پاهای پیشرفته‌ ترین ها زنده مانده وممکن است زمین بوس شود؛ نشان می‌دهد که حکومت ها نمی‌توانند با اعتراض ها بازی سیاسی کنند. برعکس، تعامل وتقابل مثبت می کنند. یعنی خواست های دوطرف درمطا بقت با قانون بررسی وبرآورده می شوند. ازاینکه درافغانستان ، سیاست کاران قبیله سالار ومخالف نا پذیر وبالاترازقانون بودند ومی باشند،هنرمندی درتعامل ندارند اما هنرمندی درتقابل نشان می دهند. این هم درزمانیکه هم توده ها به میدان سیاست آمده‌اند هم معترضان پایگاه مردمی دارند هم پایگاه مردمی حکومتی های قبایلی را تروریستان ازقوم وسمت خود شان اشغال کرده اند. به عبارت دیگر، حکومتی های تحمیلی پایگاه مردمی ندارند.
دراین باره که پایگاه مردمی حکومتی های قبایلی را تروریستان اشغال کرده اند، نمونه‌ های زیادی دارم که عمده ترین آن‌ها این‌ها می باشند: نخست، درحکومت کرزی، وردکی های کم سویه - سود جو زیاد اتراق کرده بودند؛ البته وردکی های پشتو زبان .زیراکه، دربخش هزاره نشین وردک منطقه ممنوعه برای کوچی ها وتروریستان ایجاد شده بود.ازاین رو، تروریست ندارند. برخلاف، دربخش پشتون نشین وردک ، بخاطر سلطه طالبان ، وردکی های نان‌خور دردستارخان کرزی در13ونیم سال حکومت سیاه کاراو به زادگاه خود رفته نتوانستند اما سود جوی های زیادی کردند. بلی، این تنها وردکی های پشتو زبان نیستند که به زاد گاه خود رفته نتوانستند ونمی توانند، بلکه بسیاری با صطلاح تکنوکرات ها ودراصل بی خبران ازاداره وسیاست ازجنوب، به شمول غنی، استانکزای، اتمر و... بزاد گاه خود رفته نمی‌توانند اگررفته می توانند با محافظت پولیس درحالت های بسیار احتیاط با سربازان وپلیس های فارسی زبان وهزاره رفته می توانند. درغیرآن، خودی ها درنهاد های پولیس وامنیت که ستون پنجم نام گرفته‌اند روانه گورستان شان می کنند. اگر غنی وستانکزای که ازلوگرآن هم ناقل هستند نه باشنده های اصلی با این استدلال مخالفت کنند، به ایشان می‌گویم که بروید به لوگر تا روزگارتان را مردم ببینند! ازسوی دیگر،من از لوگر دوستی در صفحه فسبک دارم وقبل از فسبک هم دوست بودیم؛ روزانه برایم از همه بخش‌های آن ولایت معلومات می دهد.درواقع ، معلوماتی می‌دهد که بنابرآن گفته می‌توانم که در لوگر بنام اداره چیزی وجود ندارد. همین که در لوگر اداره وجود ندارد، نهایت شرمساری برای غنی وستانکزای و...می باشد. خوب است که آمریکا هم فهمیده است که افغان های نوکرش رابطه با قوم وقبیله های خود ندارند.
فکر می‌کنم که آقایان تکنوکرات هستند وجامعه افغانستان به‌ خصوص قبایل پشتون عقب‌مانده می باشند. بنابرآن، توان فهم تکنوکراسی وپیچیدگی زبان وفرهنگ تکنوکرات های هم زبان خود را ندارند.ازهمه خنده داراینکه، این جهال اکثراً فاقد گواهی نامه صنف دوزاده از مکتب‌های افغانستان، به کمک سازمان های جاسوسی پسوند وپیشوند داکتر- ماسترو تکنوکرات هم گرفته اند. تکنوکرات های که اداره ساخته نتوانسته برای مصروفیت مردم یک روز درکابل مترومی سازند وروزدیگرعایدات را دیجیتالی می‌کنند وروزدیگرهم کارهای غیرعملی دیگررا یدک می‌کشند ونتیجه کارشان هم فرار ازتوزیع تذکره برای مانع شدن ازبرملا شدن اقلیت بودن قبایل شان وگسترش تروریسم دراطراف که خیر درنزدیک دفترهای کاری شان وفرار نسل نو به سوی غرب وغرق شدن شماری ازآن ها درمدیترانه می باشد.بلی، دستاورد ذهن قبایلی درسیاست همین است. تکنوکرات های قبایلی ای که خدمت برای‌ قبایل خود شان هم نکرده اند وتروریستان مورد حمایت برخی این‌گونه سیاسی ها درکناردیگرقوم ها ترورشان هم می کنند. درست است که تروریستان همه قوم ها را ترورکرده ومی کنند؛ اما دوطرف مرز دیورند ،زادگاه قبایل پشتون را درگام نخست آزمون گاه ترور ساختند وبعدا زیر فرمان ارتش پاکستان ترور وتوحش را به دیگر بخش‌های افغانستان بابهره برداری از نادانی وفرصت طلبی تکنوکرات نما ها وزرنگی ستون پنجمی ها انتقال داده اند.
در اخیر، درحالیکه گسترش تروریسم در کابل ودیگر بخش‌های افغانستان را زاده ناتوانی حکومت به‌ خصوص مسئولان امنیتی آن می‌دانم ، به رئیس غنی پیشنهاد زیررا پیش کش می نمایم: نخست ، سخن استانکزای در مجلس سنا که ستون پنجم وجود ندارد وستون های سیاسی وجود دارند؛ سخنی کاملاً غلط وخنده آور می باشد! یعنی به آن اعتنا نکند که بزیان خودش تمام می شود؛ دوم، ناتوانی حکومت به‌ خصوص مسئولان امنیتی وتبانی آن‌ها باستون پنجم کمک‌ به گسترش تروریسم آن هم درکابل کرده ومی کند؛ سوم، به سرعت زمان از دست حکومت بیرون می‌شود وبه نفع آشوب وتروریسم وجنگ داخلی رقم می خورد. بنابراین ، به نفع غنی می‌دانم که هرچه عاجل تر مسئولان امنیتی ای نالایق وخود فروخته را مطابق خواست خیزش برای تغییر برکنارنماید. درغیراین صورت، توده خشمگین آن‌ها را برطرف خواهند کرد. شایان یاد آوری می‌دانم که، ستون پنجم را مردم می‌شناسد وعلیه آن می رزمند وخیزشی ها برای تغییربخشی از فرزندان همان توده می باشند. درباره ناتوانی وفساد حکومت وکمک آن به گسترش تروریسم ، غنی باید توجه نماید که بهترین استفاده ازنابکاری حکومت راستون پنجم با کمک رسانی به تروریستان کرده ومی کند. خطرکشنده ی که تنها با حکومت داری خوب وفعالیت جدی فرهنگی توسط حکومت وفرهنگیان رفع شده می تواند. درغیرآن ،غنی وتیمش با ید بدانند که در لبه پرتگاه ایستاده‌اند ویک خیزش مردمی ازدرون که شروع آن خیزش برای تغییر می باشد؛ کارحکومت را تمام می‌کند حتا با وجود حضور ناتو وسربازان آمریکای درافغانستان.

0 comments:

Post a Comment