من درنویشه هایم دررابطه به پیدایش ورشد تروریسم وتند روی مذهبی درسیاست وجامعه مسلمان ها ازافغانستان تا لیبیا، همواره تاکید کرده ام که این حکومت های استبدادی بودند که کمک وزمینه سازی برای برآمدن آن هاکرده اند. مثلا، درافغانستان یک حرکت آرام دانشگاهی ویک حرکت محافظه کار ملای- مذهبی درافغانستان کم سروصدا فعالیت داشت وحکومت پاد شاهی محافظه کار ظاهرشاه هم فعالیت آن هارا پذیرفته بود اما نه قانونی. برخلاف، محمد داود پسرعموی شاه که به کمک خرده افسران ارتش کودتا کرد، چون خرده افسران زیرتاثیر خلقی هاوپرچمی ها یا چپی ها طرفدارمسکو بودند،فعالان دانشگاهی ومدرسه ی- مذهبی را به خصوص اولی را سرکوب وواداربه پناهنده شدن درپاکستان کردند ؛ وپاکستان هم کوشید انتقام پشتونستان خواهی داود بی سواد را باکمک به مبارزان مسلمان افغانستان بگیرد.ازآن به بعداست که ، میانه روی مذهبی تبدیل می شود به تند روی مذهبی .اینکه شد میوه استبداد قبیلگی وچپی درافغانستان. درسوریه که موضوع بحث من می باشد،فرانسه رده های بالای ارتش این کشوررا دردوران سلطه خود، به فرقه علوی سپرده بود. پس، حافظ اسد ازهمان فرقه درسال 1969 باکودتا به قدرت رسید ودرسال 1982 تنهادرشهرحما، 32 هزارنفررا شهید وشماری زیادی را زخمی کرد وتا سال 2000حکومت وحشی او بازرو سرنیزه وکشتارادامه یافت.
پس ازمرگ حافظ اسد درسال 2000، بشار اسد پسرش رئیس جمهورتحمیلی شد وعده اصلاحات داد ؛ وخواست مردم قبل ازاصلاحات، لغو قانون اضطراری بود که پدرش 30 سال براساس آن وحشیانه حکومت کرده بود! بله ، تااخیر سال 2010 وشروع سال 2011 که بهارعربی بنیاد استبداد عربی را لرزاند، بشاراسد با همان قانون اضطراری باقی مانده ازپدروحشی اش برمردم حکومت کرد. وقتیکه درمارس 2011، بهارعربی به سوریه رسید، مردم خواستارلغوقانون اضطراربودند نه برکنارکردن حکومت البته بخاطرتهدید اسرائیل نه قابل اصلاح بودن حکومت اسد. برخلاف، بشار اسد با روی آوردن به توحش ، کمک به خشونت درسوریه کرد که نتیجه آن برآمدن داعش می باشد. قبل، برآمدن داعش درسوریه، با براندازی حکومت صدام حسین توسط جورج بوش ورساندن شیعه های افراطی طرفدارایران به قدرت دربغداد،اول، اسد ازافسران بعثی حکومت صدام حسین حمایت کرد تا خیزش درعراق شروع کنند، اما موفق نشد. زیراکه ، سنی های عراقی ازبعثی ها خوش نبودند. وقتیکه نوری مالکی زیرهدایت قوای امریکای نخست وزیرراق شد وسنی ستیزی را شروع کرد، ازشکم سنی ستیزی او،پروفیسورابراهیم البغدادی استاد فقه دانشگاه بیرون شد وبزودی به کمک همان افسران بعثی ، موصل مرکز استان نینواراگرفت.اسد که درسوریه توحش کرده بود، سنی هارا که 80 درصد مردم سوریه تشکیل می دهند متوجه خیزش پروفیسور ابراهیم البغدادی کرد.
دراین راستا، پروفیسور ابراهیم البغدادی هم اعلام خلافت کرد هم مارش به سوی بغداد نمود که نجف و قم را لرزاند! عربستان هم که قبلا به پروفیسورابراهیم کمک کرده بود، ازاعلام خلافت او ترسیده ازامریکا دعوت کرد که بیاید که خلافت وهابیتی- نفتی روبه مرگ می رود!پس ، ولایت فقیه ووهابی گری هردو زیر سایه امریکا دربرابر خلافت داعش که درعراق وسوریه گسترش یافته بود،جمع شدند. حکومت اسد وحشی که گمان کرده بود ائتلاف عربستان وجمهوری اسلامی زیرسایه امریکا بنابودی داعش کمک می کند، به توحش علیه سنی های سوریه افزود. توحشی که به تباهی حلب والیپو و...منجرشد. وقتیکه ائتلاف وهابیت وولایت فقیه علیه داعش موثرواقع نه شد،روسیه وارد معرکه شد. معلوم است که ، روسیه مسایل خاورمیانه را بهتر ازجمهوری اسلامی می فهمد.ازاین رو،درتبانی با ترکیه کوشش دارد که بحران سوریه را پایان دهد. تبانی ای که دربلند مدت بزیان ایران فقهی می باشد! بهرحال، اکنون که مذاکرات آستانه دومین دورخود را شروع می کند وحکومت رئیس جمهور ترامپ هم هم به آن چراغ سبزنشان داده است، دررسانه های خاورمیانه وجهان سخن ازاعدام ها وتوحش حکومت اسد بلند شده است. مثلا،ماه گذشته این خبررسانه ی شد که درزندان های حکومت سوریه 11 هزارزن زندانی هستند واکنون این خبررسانه ی شده است آن حکومت وحشی ازماه سیپتامبر2011 که سیپتامبرنیست بلکه ماه مارس است؛ تا کنون، 13 هزارنفررا بدون محاکمه اعدام کرده است. بله ، حکومت مستبد سوریه هم مسئول پیدایش داعش است هم مسئول اعدام بی گناهان.ازاین رو، به صراحت می گویم که تا استبداد باشد، تروریسم می ماند وتروریسم هم دراستبداد زنده است. ازاین رو، به نفع مسلمان هامی باشد که مبارزه برای نابودی استبداد کنند تا تروریسم تولید نکند!
0 comments:
Post a Comment