دوم ماه حوت 1395
از روز21 یکم ماه فوریه - 2 ام ماه حوت ، همه ساله به حیث روزجهانی زبان مادری درسراسر جهان تجلیل به عمل آورده می شود.ازاین رو، بهتراست که تحلیلی درباره این روز مهم ارایه نمایم. معلوم است که، مردم افغانستان چند قومی در35 سال گذشته قربانی بازی های کثیف مذهبی پاکستان بوده اند وهنوزهم می باشند. طرفه اینکه، درروزجهانی زبان مادری هم بروی تصادف یا حقیقت پای پاکستان به میان میاید. پاکستانی که ازدین اسلام ابزارکرد برای مبارزه علیه اسلام و مسلمان ها وزبان مادری وفرهنگ شان.
بطورنمونه ، پاکستان درروز14 اوت سال 1947 بنام دشمنی میان اسلام وهند و ئیزم ازهند جداشد وزبان اردو یا زبان هندی با دبیره فارسی - عربی را زبان رسمی خود اعلام کرد. دراین راستا، درسال 1948 ، محمد علی جناح بنیاد گذار پاکستان طی سفری به داکه ، مرکزپاکستان شرقی- بنگله دیش کنونی ، دریک سخنرانی دردانشگاه آن شهر گفت که :" زبان رسمی وملی پاکستان زبان اردومی باشد. " برخلاف او، همه دانشجویان واستادان دانشگاه داکه گفتند که نه وزبان بنگالی زبان رسمی پاکستان شرقی می باشد نه زبان اردو.
جالب این است که ، خود محمد علی جناح زبان اردو را درست نمی دانست وبخاطر ریشه ی اسماعیلی - سمرقندی خود ، سرود ملی پاکستان را فارسی ساخته بود که تاکنون جاری می باشد. بنگرید! سرود ملی پاکستان فارسی ، وزبان رسمی آن اردوباید باشد. این هم درزمانیکه آن وقت تنها 10 میلیون مسلمان مهاجرهندی بزبان اردو سخن می گفتند ودیگران بزبان های: پنجابی، بلوچی، پشتو وسندی.ازهمه مهم اینکه ، هم درآن وقت هم امروز، نفوس بنگله دیش ازنفوس پاکستان زیاد بود ومی باشد.
بهرحال، محمد علی جناح قبل ازمرگ خود، دیوارجدای میان پاکستان شرقی وپاکستان غربی را تهداب گذاری کرد. دراین راستا، درروزهای 21 و22 فوریه سال 1952، دانشجویان دانشگاه داکه دراعتراض بزبان ملی ساختن اردو دست به تظاهرات زدند ودرساحه دانشگاه سرکوب شدند وعده دانشجویان واستادان شهید هم شدند. بله، سرکوب نه تنها مانع اعتراضات نشد بلکه آن را شدت بخشید. چنان شدت بخشید که ، حکومت کراچی زیرفشارقرارگرفت ودرسال 1956 با دل ناخواسته زبان بنگالی را برسمیت شناخت.
برعکس، برسمیت شناختن زبان بنگالی کمک به وحدت پاکستان نکرد.همچنان، ازصنعتی ساختن دردوره حکومت 11 ساله مارشال ایوب خان ، پاکستان شرقی بی بهره ماند ودامن زد به مخالفت ها میان پاکستان شرقی وپاکستان غربی. وقتیکه ایوب خان زیرفشار تظاهرات درسال 1969 ازقدرت کناررفت و بجای تحویل قدرت مطابق قانون اساسی دست ساخت خودش به رئیس پارلمان، قدرت را به فرمانده ارتش ، یا ژنرال یحی خان سپرد؛ ویحی خان هم درسال 1970 انتخابات برگزارکرد که درآن شیخ مجیب الرحمن ، رئیس حزب عوامی لیگ برنده شد وباید برنده می شد؛ به این خاطرکه، نفوس بنگله دیش 71 میلیون ونفوس پاکستان غربی 59 میلیون بود.افزون بر اکثریت بودن بنگالی ها، بخشی ازپشتون ها وبلوچ های پاکستان غربی هم به شیخ مجیب الرحمن رای داند واوهم 70درصد آراء رابرد، اما نظامی ها قدرت رابه او انتقال ندادند وباعث شدند که جنگ داخلی شروع شود. ودرجنگ داخلی، به گفته طارق علی ، دانشمند انگلیسی- پاکستانی تبار، سه میلیون وبه گفته سیا ، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، یک میلیون مسلمان بنگالی توسط نظامی های جنایت کارپاکستان غربی شهید کرده شدند. شهید کردنی که کمک به حفظ وحدت نکرد ودرنتیجه بمبا رد مان احمقانه طیاره های پاکستانی به شش میدان هوای هند بتاریخ 11دیسامبر1971، ارتش هند 100 هزار سربازوافسرارتش پاکستان دربنگال شرقی را اسیرکرد وبنگله دیش هم شد مستقل.
جالب این است که، بنگله دیش که آغازگرمبارزه برای آموزش ورسمی ساختن بزبان مادری وتقویت زبان بنگالی درپاکستان متحد بود، بتاریخ 17 نوامبر سال 1999 به سازمان آموزشی- فرهنگی- علمی سارمان ملل / یونسکو ، درپاریس ، پیشنهاد کرد که 21 فوریه روزجهانی زبان مادری اعلام شود ؛ و188 عضو سازمان ملل به آن رای مثبت دادند وروزیاد شده انتخاب شد به حیث روزجهانی زبان مادری. پس ازآن انتخاب،اولین بار درسال 2000میلادی، درشهرپاریس ، مراسم روزجهانی زبان مادری باحضور نمایند گان کشورهای گونه گون وزبان شناسان برگزار شد؛ وسازمان ملل هم سال 2008 را سال زبان مادری اعلام کرد. ازآن تاریخ تاکنون ، روز 21 فوریه برابر به دوم ماه حوت ، به حیث روزجهانی زبان مادری مورد تجلیل قرارمی گیرد.
واقعیت این است که، ازتجلیل روزجهانی زبان مادری تا عمل کردن به آن درکشورهای چند زبانه ، فرق زیاد وجود دارد. همچنان، بررسی های میدانی نشان داده است که درمرحله آغازین حتا مرحله بالاتر، کودکان مفاهیم را خوب تربزبان مادری خود یاد می گیرند.ازاین رو، یونسکو / بخش فرهنگی سازمان ملل متحد وظیفه خود می داند تا ازآموزش بزبان مادری درسطج جهان دفاع کند. همچنان، یونسکو بررسی های هم کرده است که صدها زبان مرده وصدهازبان دیگردرحال مردن می باشند. ازمرد گان که مرده اند خدا بیا مرزد شان، اما نباید زبان های روبه مرگ بمیرند. یعنی به نفع یونسکو ودولت های چند زبانه می باشد که کوشش کنند زبان های روبه مرگ را زنده نگهدارند وتقویت هم بکنند.
واقعیت این است که ، زبان های کم توان که خیرناتوان ترمی شوند؛ حتازبان های قوی ترهم درعصر جهانی سازی فرهنگی- زبانی زیرفشارقرارگرفته اند ومی گیرند. مثلا، من که نویسنده می باشم ومطالعات زبان شناسی هم دارم، درک می کنم که زبان جهانی سازی ، یعنی زبان انگلیسی تا چه حد زبان فارسی ، یا زبان مادری ونوشتاری مرا زیرفشارگرفته است؟ همین که ، دریک فقره مجبورهستم چندین واژه فنی- علمی- انگلیس را بکارببرم، نشان می دهد که زبان غنی ای فارسی هم زیرفشارآمده است. وقتیکه زبان فارسی باهمه غنامندی اش زیرفشارزبان انگلیسی قرارگرفته است، پس ، باید ترحم به زبان های ضعیف ترکرد!
ازاین رو، درافغانستان چند قومی وچند زبانی ، بهتراست که بدومسئله توجه شود: نخست ، درمرحله ابتدای ودرمیانی باید به کودکان بزبان مادری شان درس داده شود؛ دوم، تمرکزبزبانی شود که بیشترین گوینده وبیشترین توان علمی- ادبی- فرهنگی- واژگانی و...را درسطح کشوردارا می باشد.معلوم است که درافغانستان، این موقعیت را تنها زبان فارسی دارد.اگرچه برخی هم وطنان با سواد پشتو زبان من با زبان فارسی دشمنی یا اگرنرم تربگویم نامهربانی درجهت تقویت زبان پشتو می کنند، اما بی طرفانه به آن ها می گویم که پشتو ناتوان ترازآن است که با فارسی درعصرجهانی سازیی فرهنگی- زبانی پنجه نرم کند. پس ، بهتراست که ضیاع وقت نکنند. این هم درزمانیکه ، پشتو درزادگاهش درپاکستان اخیرین نفس هایش را می کشد.ازسوی دیگر، هرقدربتاریخ ادبی که خیر به تاریخ سیاسی برگردیم، برادران پشتو زبان کمرنگ ترمی شوند ودردوصدو پنجاه سال اخیرهم که با کمک هند برتانیه وروسیه وشوروی، واکنون امریکا، حضورسیاسی بی دستاورد داشتند ودارند، آرشیف یا بایگانی شان درفارسی می باشد.ازاین رو، با مخالفت بازبان فارسی درواقع تاریخ سیاسی خود را نابود می کنند! تاریخی سیاسی ناشادی که دیگرقوم ها ازآن غم ها ونا امیدی ها فراوان دارند.غم ها ونا امیدی های که وضع رقت بارکنونی فراورده ی آن ها می باشد وازآینده ی خوبی هم حکایت نمی کند.
0 comments:
Post a Comment