نزدهم عقرب 1395
این نوشته را دردوبخش تهیه وپیش کش می نمایم: نخست، علت های پیروزی ترامپ درانتخابات ریاست جمهوری امریکا؛ دوم، تاثیر منفی یامثبت ریاست جمهوری ترامپ براوضاع افغانستان وکشورهای مسلمان.دررابطه به اصل نخست، بهتراست بگویم که ازروز نخست کاندیداتوری مسترترامپ تا نا وقت شب گذشته که پیروزی او تایید وشکست هلاری کلنتن نیز تایید شد،گفت و گوها وبحث ها وانتقاد ها واعتراض ها ی هردو رقیب انتخاباتی علیه یک دیگر را با دقت پی گیری کرده ام. پی گیریی که دستاورد آن نوشته ی کنونی خدمت دوستان وعلاقمندان دررابطه به موضوع مورد بحث می باشد.
واقعیت این است که ، کمبودی های دموکراسی امریکا را حکومت استبدادی - استالینی اتحاد شوروی متوفا پنهان کرده بود. به این معنا که ، شرایط پسا شوروی برای امریکا هم فرصت بود هم چالش. چون امریکا که بدون دشمن زندگی کرده نمی تواند، بعد ازوفات شوروی یاکمونیسم روسی، اسلامیزم را خلق وبه حیث دشمن جهانی خود انتخاب کرد.مثلا، بیاد دارم . بعد از انحلال پیمان نظامی ورشو، سخن گوی ناتو درسال 1989 درمسکو گفت که :" ناتو بعد ازانحلال ورشو ازبین نمی رود ومبارزه با تهدید بنیاد گرای اسلامی یا اسلامیزم موجودیت ناتو را توجیه می کند " ! به سخن دیگر، اسلامیزم جانشین کمونیزم می شود که شد. زیان این دشمن بی هویت امریکا را مردم افغانستان پرداختند ومی پردازند. همان مردمی که بخاطر حماقت رهبران سیاسی- گروهی شان، انتقام شکست امریکا درویتنام را باکمی دالرازشوروی گرفتند ویا خوب ابزار علیه منافع کشورخود شدند!
دراین راستا، غلطی امریکا این بود که ، پیشنهاد میخائیل گورباچوف ، رهبر وقت شوری برای نظام ساختن درافغانستان پسا ارتش سرخ را نادیده گرفت وسرنوشت افغانستان را در دست ژنرال های جنایت کار وتاجرپیشه ی پاکستانی قرار داد. ژنرال های جنایت کار پاکستانی هم بعد از رهاشدن ایران ازجنگ با عراق ، احساس خطر کرده ، افغانستان را به دو ساحه ی فرهنگی فارسی زبان وپشتو زبان تقسیم وپشتو زبان ها را ازخود وفارسی زبان ها ازایران دانسته کابل را با استعمال طرفداران مزدور خود ویران کردند. اگرچه پاکستان به اجازه امریکا وپطرو دالر عربستان وبی خاصیتی سیاست افغانی ایران، کابل را ویران کرد، اما با ایستادگی شکست ناپذیر فارسی زبان ها ودیگر گروه های کوچک قومی مواجه شده طوریکه می خواست ، موفق نه شد! ازاین رو، با برنامه ریزیی انگلیس، مید یریت امریکا وتمویل عربستان، گروه نام نهاد طالبان ساخته شد ومسئولیت اجرای این پروژه جنایت کارانه را بازمانند پروژه جنگ علیه شوری، ژنرال ها وملاهای منحط پاکستانی بدوش گرفتند.
درواقع، ژنرال های پاکستانی تنها تطبیق پروژه انگلیسی طالبان را بدوش نگرفتند بلکه القاعده را هم مطابق خواست عربستان ساختند.القاعده ی که دووظیفه را انجام داد: نخست ،منبع مالی نظامی های پاکستانی وطالبان زیرفرمانشان شد؛ دوم،درافغانستان، هم علیه فارسی زبان ها به حمایت طالبان رزمید هم حمله یازدهم سیپتامبر 2001 را انجام داد وجاده سازی برای جنگ جورج بوش وتونی بلیربنام جنگ علیه ترورزم کرد. جنگی که سه پیامد داشت: نخست،امریکا را بنام جنگ علیه تروریسم وارد افغانستان کرد: دوم،جیب مالیه دهند گان امریکای را خالی وجیب نظامی هاوملاهای ی پاکستانی پرکرد؛ سوم، نظامی های پاکستانی ازهمان پول های مالیه دهندگان امریکای ، طالبا ن والقاعده را بازسازی کرده بجان افغان ها،سربازان امریکای، انگلیسی، کانادای وآلمانی درافغانستان انداختند.
بهرحال ، ازاین که جورج بوش درسیاست یک جفت شاخ ویک جوره دم کم داشت، یا برنامه ی ازقبل آماده شده را تطبیق می کرد، احمقانه پیش ازنظام سازی درافغانستان به اشغال عراق دست زد. حماقتی که نظامی های پاکستانی را دربازسازی وتقویت طالبان والقاعده تشویق کرد. همچنان، جورج بوش با نصب شیعه هادرقدرت دربغداد؛ باعث شد تاعربستان وپاکستان ، القاعده وبخشی ازطالبان به خصوص طالبان پاکستانی را به عراق برده داعش را تولید کنند. به این معناکه ،هم درافغانستان هم درعراق، امریکا غلطی های را مرتکب شد که کمک به تقویت تروریسم کرد. وقتیکه ، امریکا در اخیر سال 2011 حکومت قذافی را سرنگون کرد؛ درواقع، آن کشوررا بی حکومت وبه مقدار حد اقل 20 میلیارد دالر اسلحه های سنگین ، نیمه سنگین وسبک را دراختیار تروریستان ازصومالی درشرق افریقا تا مالی ونیجریه درغرب افریقا گذاشت.
افزون برآن ،امریکا درمارس 2015،عربستان را تشویق به حمله به یمن کرد وعربستان هم به آسانی دردام افتاده قبرخود را کند.معلوم است که تشویق عربستان به حمله به یمن بنام مبارزه علیه نفوذ بزرگ ساخته شده ی ایران درآن کشور، دراصل خالی کردن بانک های عربستان وپر کردن جیب های شرکت های تولید اسلحه درامریکا واروپا می باشد.جنگی که تا کنون 10000 یمنی ازجمله کودکان را شهید وتمام زیرساخت های آن کشوربدبخت را نابود کرده وچیزی نصیب عربستان جز بدنامی نکرده است.
درسوریه هم، سیاست نادرست امریکا درپشت سرعربستان به نفع تروریستان ونابودی این کشور ومهاجرت میلیون ها نفرمنجر شده است.ازاین رو، روسیه که بعد ازبراندازی حکومت قذافی توسط امریکا، اعلام کرده بود که نمی گذارد سوریه، لیبیا شود، وارد جنگ علیه تروریسم به نفع حکومت اسد شده سیاست امریکا درخاورمیانه را به چالش سخت گرفته است.معلوم بود که قبل ازچالشگری روسیه درسوریه ، سیاست امریکا درمنطقه به آشوب کمک کرده بود.ازاین رو، گفته می توانم که ازافغانستان تا لیبیا ، سیاست امریکا جز کمک به آشوب وتروریسم کاری دیگری کرده است.
درشرایطی که، امریکا درجهان اسلام کمک به تروریسم وآشوب گری کرده است،دونالد ترامپ، وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شده سیاست های اوباما ووزیر خارجه قبلی اش هیلاری کلنتن ورقیب خود را مورد انتقاد قرارداده تا این حد پیشرفت که رئیس جمهور ووزیر خارجه قبلی اش را پایه گذارداعش نامیده محکوم کرد. ترامپ نه تنها سیاست جاری امریکا درخاورمیانه وجاهای دیگررا سرزنش کرد بلکه تمام سیاست کاران کهنه کار حزب دموکرات وحزب جمهوری خواه را سرزنش کرده برایشان گفت که امریکا را تضعیف کرده اید ومن قدرت آن را اعاده می کنم.
روشن است. ازانتقاد ها وحمله های سخت ترامپ برسیاست های داخلی وخارجی سیاست کاران کهنه کارامریکای وتاکید او به مسایل داخلی این گونه برداشت شد که مخالف جهانی شدن سرمایداری می باشد.همچنان، ترامپ ناتورا بهوده خواند.مسئله ی که مورد استقبال پوتین قرارگرفت. وپوتین نسبت به ترامپ چنان دلگرم شد که خود را مدافع سیاست های اونمایش داد ؛ وجناج کلنتن هم ترامپ را دست نشانده پوتین لقب داد.افزون برآن ، هیلاری کلنتن خود را مدافع حقوق زنان نامیده ترامپ را مخالف زنان وسیاهان ولاتینی ها خوانده کوشش کرد که بهره برداری نماید.اما نتایج اعلام شده خلاف توقع خانم هیلاری می باشد.ازاین نگاه که هیلاری دردوره ریاست جمهوری شوهرش بر توحش طالبان نسبت بزنان خاموش مانده بود،دفاعش ازحقوق زنان برای من هم خنده آورمی باشد!
بهرصورت ،درباره ی برآمدن ترامپ درسیاست امریکا،اینجانب ؛ به این عقیده هستم که ، برای امریکای ها دیگر سیاست کاران کهنه کار بهوده شده اند ودراین بهوده شدن هم ، سخنان خوب اوباما وکارهای بدش در 8 سال گذشته ، بی تاثیر نبوده است. بنابرآن، اگر ترامپ به قدرت رسیده است، ازبحران دموکراسی امریکا وانتقاد سخت او ازساختارکهنه ونامردمی قدرت برمی خیزد واستقبال گرم مردم ازسخنان اغلب غیر سیاسی اونهایت ناراحتی بخش های ازجامعه ازسیاست کاران میراثی را بیان می نماید. بطورنمونه،بحران کنونی امریکا سه گانه می باشد: شکاف طبقاتی،بحران دموکراسی وبحران محیط زیست. بحران های یاد شده درواقع بیانگر رابطه ظالمانه سرمایداران وبی سرمایه ها درعرصه تولید وتوزیع،رابطه ظالمانه حکومت گران وحکومت شونده ها. رابطه ی که درآن حکومت گربنام دموکراسی رای را از ناداران وپول تبلیغاتی را از سرمایداران می گیرند ووقتیکه به قدرت می رسند کاررا به نفع پول داده ها می کنند نه رای داده ها ودرعرصه محیط زیست یا رابطه انسان با طبیعت هم معلوم است که شرکت داران کمک به ویرانی محیط زیست کرده اند.
آری! درمیان حکومت گران امریکا،مسترترامپ که تازه وارد معرکه شده است هم سرمایدار است یعنی پول از شرکت ها وبانک ها نگرفته هم ساختار ظالمان جاری را زیر سوال برده است.ازاین رو،من گفته های کسانی را شنیدم که گفتند که ترامپ سیاست مدارنیست؛ پس، برایش رای می دهیم. یعنی از ساختارقدرت وکارکرد سیاست کاران بسیارمردم خسته شده اند.دربرابر چنان خستگی هم،سیاست مداران موضع نادرست گرفته اند.مثلا،رهبران جهان سرمایداری که درراس شان امریکا قراردارد،درمقابل موج رشد یابنده لیبرالیسم ونو نازیسم ونو فاشیسم زانو زده اند ودائم علیه پناهندگان دنکشوت وار شمشیرمی کشند تابرای تحکیم پایه های قدرت پوشالی خود چند رای بیشتری بگیرند.ازبیانیه های ترامپ علیه مسلمان ها،مکزیکی ها ولاتینی ها این گونه برداشت شد که درزمینه تندعمل می کند.
باتوجه به گفته های بالا، توقع برده می شود که ترامپ به کاهش شکاف میان دارا ونادار درامریکا بپردازد ،نه مانع شدن دربرابر آواره های ناشی از جنگ وتروریسم. بله،کمک به آواره ها خودش جنگ علیه تروریسم می باشد. بهرحال،توجه جدی ترامپ را به تفاوت میان دارا ونادار درامریکا ورفع آن جلب می کنم. :جامعه امریکای شدید نابرابر شده است که 10 درصد بالانزدیک به 9 برابر 90 درصد پایین را دارند. یک درصد بالای امریکای ها به نحوحیرت انگیزی سهم بیشتری دارند.آن ها 39 برابر مجموع 90 درصد پایین درآمد دارند.اما این شکاف، درمقایسه با فاصله ملت با یک درصد بالا بی رنگ است.آن ها184 برابر مجموع درآمد 90 درصد پایین درآمد دارند! دموکراسی همیشه کاری است که جریان دارد.کاربهتربرای سروسامان دادن به امورکشورخود،پیش ازآن که حتابه صدورآن فکرکرد! وآن هامی خواهند به دیگران دموکراسی را بیاموزند(1).
دررابطه به اصل دوم یا تاثیر ریاست جمهوریی مستر ترامپ براوضاع افغانستان وکشورهای اسلامی ودیگربخش های جهان، می خواهم این گونه ابراز نظر نمایم که سیاست امریکا از افغانستان تا لیبیا به فاجعه انجامیده است. فاجعه ی که کمک به فربه شدن تروریسم وبی اعتبارشدن امریکا کرده است. به حیث یک نویسنده وتحلیل گرسیاسی، باوردارم که باید امریکا هم فاجعه آفرینی می کرد هم ازاعتبارخود می کاست.مثلا، برخورد ابزاری امریکا با جنگ علیه شوروی وتروریسم درافغانستان هم کمک به شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم هم زیان های بزرگی رابه مردم ما تحمیل کرده است.مثلا، اول امریکا کمک به پاکستان درتباهی افغانستان کرد ودوم فردی نادان وخود فروخته ی مانند کرزی وهتلچی های همکارش را بنام تکنوکرات وارد افغانستان کرده آبروی دموکراسی وحقوق بشر وآبروی خود را هرچند قبلا ریخته بود، دوباره بیشترریختاند.
ازاین رو، ازترامپ می خواهم که بداند که ازحکومت دست نشانده جورش بوش درافغانستان که اوباما 8 سال به عمر سیاه کارانه آن افزوده است، درجهت مهارتروریسم ودولت سازی درافغانستان کاری ساخته نیست. به این معناکه، درفکر ایجاد حکومت نو ومهارتروریسم وعقب نشینی محترمانه ازافغانستان شود. درباره خاورمیانه هم، معلوم است که سیاست امریکا به فاجعه انجامیده وباعث شده است که روسیه وچین به منطقه آمده وضع را آرام نمایند.البته بنام مهارتروریسم که امریکا با کمک به عربستان به فربه کردن آن کمک کرده است.بنابرآن، مسترترامپ باید قبول کند که حکومت داری خوب وکمک به ایجاد آن توسط امریکا ازافغانستان تا لیبیا ، تنها شانس اعاده اعتبارامریکا درجهان اسلام می باشد. درغیرآن، شکست وفرار امریکا زیرنظر ترامپ حتمی خواهد بود.
پانویس:
1- www.mejalehhafteh.com/2016/01/و- آن ها-می خواهند-به- دیگران-دموکراسی-بیاوزند،منبع دموکراسی مردم،آر-آرون کمار- تارنگاشت عدال-.
0 comments:
Post a Comment