Monday, 28 November 2016

با انتقاد ازفرهنگ یا ردآن ، کسی گنه کار یاکافرنمی شود

بخش دوم
هشتم قوس 1395
ابراهیم ورسجی
دربخش نخست این نوشته ،هم ازفرهنگ تعریف کردم هم ازدیدگاه قرآن ، مومن به مسلمان هارا بازتاب داده به ملاها پیشنهاد کردم که تکفیرنکنند که درتکفیر خود شان به دین ضربه می زنند.این هم درعصر انفجاراطلاعاتی که بی دینان ودین گریزان ودشمنان دین چه بومی وچه غیربومی مسلح تر ازملاها می باشند ومی توانند آن ها را مسخره نمایند! بهرحال، مشکل ملاها این است که تعریف ازفرهنگ چه فرهنگ ملی وچه فرهنگ اسلامی مورد نظر خود ارایه نمی کنند وعدم ارایه تعریف باعث می شود که مسایل اعتقادی مسلمان ها را پشت معرکه انداخته مسایل فرهنگی وعامیانه وروزمره را جایگزین آن ها نمایند که تاحدی کرده اند.
بله ، تنها فهم بهترازقرآن می تواند باعث رفع این گونه کج اندیشی ها شود.مثلا، قرآن مسئولیت پیامبرص را براندازی شرک ، تبلیغ کتاب با حکمت، تزکیه نفس ومجادله با کفار به شیوه نیکو تعیین کرده است نه ریشه کن کردن فرهنگ.درباره فرهنگ وبرخورد با آن، قرآن واسلام اصل عرف یادستاوردهای تاریخی ای بشررا پذیرفته است.ازاین رو،درکشورهای اسلامی هم قرآن وسنت هم عرف منبع قانون پذیرفته شده اند وعرف هم همه خوبی های فرهنگی وعقلی بشر در طول وعرض تاریخ می باشد.
ازاین رو، بهتراست که با استناد به فرهنگ وتجربه تاریخی ای بشر،وضع دین وفرهنگ اسلامی - مسلمانی را درکشورهای مسلمان بازتاب دهم.اکنون، درجهان، 57 کشورمسلمان با جمعیت اکثرا مسلمان ودارای اقلیت های مسیحی،یهودی، هندو، زرتشتی و...حضوردارند.کشورهای که اسلام یک عامل موثردرفرهنگ شان می باشد.عاملی که دربرخی کشورها بیشترموثر ودربرخی کمترموثر می باشد.اقلیت های مسلمان هم درشرق وغرب جهان با دین وباوروفرهنگ های خود محترمانه یا غیرمحترمانه زندگی می کنند.دراین راستا، مسلمان ها چه عامی وچه ملا باید بدانند که برخورد انسانی شان با اقلیت های نامسلمان کمک به بهبود وضع اقلیت های مسلمان درجهان غرب وشرق می نماید.روشن است که اسلام برخورد خوب با اقلیت ها به خصوص با مسیحی ویهودی ها را به حیث اهل کتاب تایید وستایش کرده است.
بد بختانه، دربسیاری کشورهای مسلمان، فقه یا مومن به ملاها ومشغله تاریخی- نان آور شان درجای اسلام نشسته وابزاری شده برای شاه وشیخ تا برای ادامه قدرت خود هم اسلام را ابزار ومسخ کنند هم مردم را فریب داده آگاهان مخالف حکومت گریی غیرمسئولانه یا به گفته ی قرآن عدل گریز وغیرشورای را سرکوب وساکت نمایند.همچنان، برخی کشورهای مسلمان فرهنگ قوی وبرخی هم فرهنگ ضعیف دارند وفرهنگ ضعیف شان به دین زیان هم رسانده است.مثلا، ایران، هند ، مصر واندونیزی دارای فرهنگ قوی ، ترکیه فرهنگ غرب زده وعربستان فرهنگ قبایلی وپاکستان فرهنگ کمرنگ هندی- مسلمانی دارد وکوشش می کند که خود را دین مدارنشان دهد.بنگله دیش که جمعیت مسلمان بیشترازپاکستان ودین داریی بهترازآن دارد زیان های ازپاکستان دیده است که ازهند ندیده است.معلوم است که وضع اسلام درهند بهترازوضع آن درپاکستان می باشد.علت خرابی وضع اسلام درپاکستان درقیاس باهند، ائتلاف منافقانه ی نظامی ها وملا ها می باشد که طالبان تروریست را تولید کرده واسلام را دین تروریست پرورمعرفی کرده وبه فرهنگ برد بار افغانستان ازطریق طالبان تروریست یا تولید مدارس خود زیان بزرگ رسانده است.جالب این است که ، همه ملاهای متعصب وکم دانش افغانستان که برخی ازآن ها تکفیر کردن مسئولیت مذهبی شان شده است ، تولید ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی می باشند.ازاین رو، شماری بسیارشان طالبان را بخاطرتروروکشتارمسلمان ها تکفیرنمی کنند ویک خطای لفظی یک فرهنگی یانیمه فرهنگی مسلمان را بهانه کرده به تکفیرش می پردازند!
ازاین رو، بهتراست که با مرزکشی میان فرهنگ ومعتقدات مسلمان ها این بخش ازنوشته را پایان دهم.معلوم است که فرهنگ مجموعه متشکل از باورها،رسم ها ورواج ها، زبان وادبیات، هنر وفلسفه ،تاریخ ،موسیقی ؛ وخلاصه، تمام هستی معنوی ومادی یک قوم یا ملت می باشد که ازدیروزبه حیث میراث برای امروزآن مانده است.ازسوی دیگر، درفرهنگ ، عناصردینی وکفری وخرافی و...حضوردارند ؛ یعنی فرهنگ اسلامی وجود ندارد وفرهنگ مسلمانی وجود دارد ومسئولیت عالمان ونواندیشان دینی می باشد که عناصر دینی آن را فربه وعناصر شرکی- خرافی ای آن را لاغرنمایند.متاسفانه، کارهای که اکنون برخی ملاها درافغانستان می کنند نه تنها عنصر دین را درمتن بزرگ فرهنگ وخرده فرهنگ های جامعه فربه نمی کند بلکه لاغرهم می کند.ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment