Saturday 5 November 2016

پاسخ ها به پرسش ها ؛ درباره موقعیت تاجیک ها ،درحکومت وحدت ملی

بخش نخست
ابراهیم ورسجی
پانزدهم عقرب 1395
مد ت ها است که دوستان فسبکی ام ازمن پرسان می کنند که درباره موقعیت تاجیک ها درحکومت وحد ت ملی نظرخود را ارا یه نمایم ،اما نتوانستم بخاطرکمبود وقت ابرازنظرنمایم. ازاین رو، امروز، وقت را مناسب دیده کوشش می کنم نگاه خود را درزمینه بازتاب دهم. معلوم است که ، تاجیک ها می بینند که رئیس جمهورورئیس اجرائیه پشتوزبان، معاون های رئیس جمهور ازبک وهزاره ؛ ومعاون های رئیس اجرائیه ، پشتوزبان وهزاره می باشند . پس ، این پرسش درذهن تاجیک های تحصیل کرده پیدا شده است که خود شان وقوم شان درکجای حکومت وحدت ملی که برایش رای داده اند حضوردارند؟ معلوم است که ، پاسخ پرسش یاد شده هم آسان است هم درد سرساز ونا راحت کننده. البته برای عده ی کته شکم - تهی مغزکه ، درهمه حالات شکم خود را می خواهند پرکنند درد سرسازاست!
بهرحال ، بهترمی دانم که درباره ی پرسش یاد شده مفصل پاسخ ارایه نمایم. ازاین نگاه که مسایل قومی درافغانستان داغ شده وداغ ترهم می شود ، وبالاتران حکومت هم سیاست درست وتوجهی به خطرهای دامن زدن به مسایل قومی ندارند واگردارند ، دامن زدن به مسایل قومی را درجهت تحکیم صندلی های خود می دانند، خالی ازفایده نمی باشد اگردراین راستا بحثی مفصلی کرده شود. البته بحث مشکل کشا نه عصبانی وناراحت کننده. زیراکه ، بحث های عصبی وجهت گیرانه بجای کمک به مصلحت مردم زیان بارتمام می شوند.
ازاین رو، بهترمی دانم به مسایل قومی دردیگرکشورهای دور ونزدیک اشاره کرده بعدا به موضوع مورد نظردرافغانستان بپردازم. واقعیت این است که ، مذهب ها وقوم ها وزبان ها وفرهنگ ها چه بزرگ وچه کوچک؛ مسایلی می باشند که برخورد مغرضانه درباره شان توسط سیاست کاران می تواند نزاع آفرین تمام شود به گونه ی که شده است. مثلا، درامریکا ، مسئله سیا هان وسفیدان ولاتینی ها ومسلمان ها که ترامپ دیگ آن را گرم نه که سوزان کرده است، درکانادا، مسئله انگلیسی زبان ها وفرانسوی زبان ها، دراسپانیا ، مسئله باسک ها وکتلان ها، دربلژیک، مسئله فرانسوی زبان ها وغیرفرانسوی زبان ، ودرانگلیستان ، مسئله سکاتلندی ها وایرلند شمالی ، همواره نزاع آفرین بود ند ومی باشند. روشن است که کشورهای یاد شده کشورهای پیشرفته می باشند.
وقتیکه ، درکشورهای پیش رفته باوجود توسعه اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- فرهنگی- علمی- فنی، مسایل قومی- زبانی هستند ودرد سرایجاد می کنند، ابرازنگرانی درباره آن ها درکشورهای عقب مانده مسئله عادی باید باشد. درکشورهای رو به پیشرفت ، ازجمله : درترکیه، عراق وسوریه که ، هرسه شان با داعش درگیرودرمعامله می باشند، مسئله کرد ها ، عرب ها وترک ها نزاع آفرین شده است ؛ البته درکنار تروریسم داعش. ایران هم که جمعیت کرد دارد، هم باکرد های عراق رابطه خوب دارد هم ازخیزش کرد ها درمنطقه نگران می باشد. درپاکستان بزرگ دیده شد که درسال 1971 بنگله دیش را تولید کرد ودرپاکستان کنونی ، پشتون ها تسلیم طلب وبلوچ ها دوگونه گرایش دارند: فدرال خواهی وجدای طلبی. رهبران پاکستان هم که به افغانستان تروریسم صادرمی کنند، مدعی هستند که همراه با هند ازطریق قندهار به بلوچ های تجزیه طلب کمک می رساند. ادعای که توسط سخن گویان حکومت افغانستان بارها رد شده است. درآن سوی آمو دریاهم ، دیده شد که فروپاشی شوروی ، جمهوری های قومی را تولید کرد ؛ ودردرون آن جمهوری ها هم قومیت ها مطالباتی دارند که حکومت ها آماده پرداخت به آن ها نمی باشند. اکنون که آن مطالبات زیرسایه خطر تروریسم مذهبی ناشی ازافغانستان رفته است، حتما فردا سربلند خواهند کرد.
اما بحث درباره تاجیک ها وموقعیت شان درحکومت کنونی افغانستان ، ازمسایلی می باشد که با نگاه به ترکیب قومیتی حکومت با صطلاح وحدت ملی بوجود آمده است. ترکیبی که درآن تاجیک ها حضوری گمرنگی دارند ؛ وباید چنین باشد. به این خاطرکه ، عده تفنگ داری بی خرد وکته شکم به کمک طیاره های بی 52 امریکای به کابل برگشته با کمک درغارتگریی کرزی میلیاردر شده اند وکمکی درکاریابی حکومتی به با سوادان مردم تاجیک غیر ازخویشاوندان خود نه کرده اند. معلوم است که ، چند نفرمسلح ازیک بخش خاص دربخش های کم اهمیت دولت حضور دارند ومانع رسیدن دیگرتاجیک ها درحکومت شده اند. بله، درحکومت ، خدمه های همان خدمه های بی 52 حضور دارند نه تاجیک ها. ازهمه خنده دار اینکه ، درحکومت های کرزی وغنی ، فراری ها ازکابل ازترس طالبان حضورداشتند و دارند، نه تاجیک ها. ازهمه اسف باراین که ، تاجیک ها درتلفات دادن سرفهرست می باشند نه درکارمناسب یافتن درحکومت. مثلا، درکشتارامین - تره کی وتوحش طالبان ، تاجیکان درسرفهرت بودند! درویران شدن کابل وشمالی هم بیشترین خساره را تاجیک ها کرده اند ودرخساره رسانی به مردم شمالی ، به توحش طالبان هم ،همان فراری ها ازکابل ویران شده آگاهانه ونا آگاهانه کمک کننده بودند.
ازاین رو، بهتراست که مسئله را هم با ذهنیت های قومی رهبران دیروز وامروز وکارکرد گروهک های جهادیی تقسیم شده درخط دروغین مذهبی- قومی بازتاب دهم. در میان رهبران پسا محمد زای افغانستان که رهبری شان با انفجار ساختار بیمار جامعه واداره وسیاست همراه بود، تنها ببرک کارمل، متوجه مسایل حساس قومی بود؛ ودرمیان روشنفکران هم، طاهربدخشی وهم فکرانش درمیان هزاره وازبک ها درفکر فرا قومی کردن حکومت بودند که به ستمی متهم شدند. تهمتی که تاکنون توسط پشتون ملتی ها به هرسیاست مدارغیرپشتو زبان پسوند وپیشوند می شود.
برخلاف، تره کی وامین با وجود ید ک کشیدن به کمونیسم، ذهن عصبی- قبیلگی- انحصارگر داشتند وبا تباه کاری درسیاست ، قبرببرک کارمل وحزبش را حفر کرد ند! نجیب الله هم که دراخیر خوب سخن می گفت، خوب عمل کرده نتوانست وقربانی شد. جالب این است که ، برخی طرفداران تره کی وامین سرازگریبان آی اِس آی وطالبان برآوردند. به سخن دیگر، کمونیسم قبیله زده بدامن اسلام قیبله زده افتاد. مسئله ی پیچیده - بی سابقه ی که جامعه شناسی مدرن هم ازبررسی آن ناتوان می باشد!
دردولت جهادی ها هم که ربانی بالا کرده شده بود، گرفتاردومصیبت شد: نخست، ناتوانی سازمانی- مدیریتی ای گروهش یا جمعیت؛ دوم، ناتوانی درکنترول قومندان سالاری تحمیل شده برگروهش که به رهبری کمرنگش هم ارزشی قایل نبود. دربیرون معرکه هم، پاکستان که افغانستان را تحفه امریکا بعد ازفروپاشی شوروی برای خود می دانست، ربانی نه درپشاورونه درکابل توانست آن را متقاعد نماید که رهبری اش برای اسلام آباد درد سرسازنمی شود. درزمینه ، مشکل پاکستان این بود ومی باشد که افغانستان را به حوزه فرهنگی- سیاسی ای خود ش وایران تقسیم وپشتو زبان ها را ازخود وفارسی زبان ها را درحوزه فرهنگی- سیاسی ایران گرفته بود.
با وجود تقسیم بندی فرهنگی- سیاسی یاد شده ، ایران که مذهبی می اندیشد نه فرهنگی- زبانی ،نه تنها کمکی به حکومت جهادی ها زیر رهبری ربانی نکرد بلکه بازی غلط کرده هم به تاجیک ها هم به هزاره ها وشیعه های فارسی زبان ، زیان رساند.ازاین رو ، ازتاجیک ها وهزاره ها می خواهم که فریب چرب زبانی های نماینده های جمهوری اسلامی ایران درکابل و... را نه خورند. زیراکه ، چرب زبان ها درعرصه عمل چیزی برای دادن به فارسی زبان ندارند. مثلا، ایران درسوریه در حدود 20 میلیارد دالر هزینه کرده ودشمنی تمام عرب ها را خریده است ، اما درافغانستان چه دردوره حکومت جهادی ها به رهبری ربانی وچه اکنون هیچ کاری موثری نکرد ونمی کند. بطورنمونه ، نصف آن مقدار دالر های را که به کرزی ودسته ی فاسد ش داده بود ، دربامیان ودایکندیی پس مانده واغلب هزاره نشین هزینه برای بازسازی نکرده است! ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment