Monday, 23 November 2015



مذهب، خصوصی سازی اقتصادی و سیاست خارجی کشورهای غربی می تواند از دلایل احتمالی جاذبه جهادی برای جوانان مسلمان باشد. چیزی که بیشتر مردم در مورد آن توافق دارند این است که غرب مطمئن نیست چگونه باید در مقابل گروهی که خود را دولت اسلامی (داعش) می خواند واکنش نشان دهد.

این سردرگمی را در موضع نامطمئن غرب نسبت به دموکراسی در جهان عرب می توان دید. جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا، چند هفته قبل از دستور اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، گفته بود هنگامی که صدام حسین سرنگون شود، عراق به صورت "مشعل دموکراسی در سراسر خاورمیانه" در خواهد آمد.
اگر ناآرامی های عراق توانسته بود عده ای را در غرب متقاعد کند که تحمیل دموکراسی امکان پذیر نیست، قیام های موسوم به بهار عربی موجب احیاء این پرسش شد که آیا غرب واقعا مایل به برقراری دموکراسی در خاورمیانه است؟ یا این که در حقیقت از آنچه که دموکراسی ممکن است به همراه بیاورد هراس دارد؟

نومحافظه کاران آمریکایی، معتقد بودند که مزایای دموکراسی آنقدر مشهود است که اگر شانسی به عراقی ها داده شود، دموکراسی را خواهند پذیرفت. روند دموکراسی در جمهوری های شوروی سابق در اروپای شرقی با موفقیت پیش رفته بود، پس چرا نباید در خاورمیانه هم تکرار شود؟

ولی عراق نه تنها لیبرالیسم غربی را نپذیرفت، بلکه به صحنه جنگ های داخلی تبدیل شد. و بسیاری در غرب، درس گرفتند که دموکراسی را نمی شود با اجبار به کشوری تحمیل کرد.

و اگر ناآرامی های عراق توانسته بود عده ای را در غرب متقاعد کند که تحمیل دموکراسی امکان پذیر نیست، قیام های موسوم به بهار عربی موجب احیاء این پرسش شد که آیا غرب واقعا مایل به برقراری دموکراسی در خاورمیانه است؟ یا این که در حقیقت از آنچه که دموکراسی ممکن است به همراه بیاورد هراس دارد؟
ریختن پول به پای حسنی مبارک

Image copyrightAP

جهادی ها مانند بسیاری از لیبرال های غربی برای دهه ها این بحث را پیش می کشیدند که لفاظی های غرب در باره دموکراسی پوچ و توخالی است. آنها به عربستان سعودی اشاره می کردند و می پرسیدند مگر خاندان سلطنتی عربستان سعودی که حقوق بشر را نادیده می گیرد، از حمایت غرب برخوردار نیست؟

و برای چه حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق مصر از کمک های مالی آمریکا برخوردار می شد؟

آنها همچنین به اتفاقات الجزایر در سال ۱۹۹۲ اشاره می کنند که روشن ترین نمونه معیارهای دو گانه غرب بود. در آن سال هنگامی که حزب موسوم به جبهه نجات اسلامی، در انتخابات پارلمانی الجزایر در شرف پیروزی بود، مداخله ارتش الجزایر که این حزب را غیرقانونی اعلام کرد و بسیاری از اعضایش را به زندان انداخت، سبب شد که کشورهای غربی به وضوح نفس راحتی بکشند.

هراس از به قدرت رسیدن اسلامگرایان رادیکال، احتمالا بیش از هر جای دیگری در اسرائیل مشهود است. شاید اسرائیل تنها کشور خاورمیانه باشد که با نظام دموکراسی پیشرفته اداره می شود ولی اگر دشمنی بسیاری از کشورهای عرب با اسرائیل، با زبان دموکراسی ابراز شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اگر دولت های خاورمیانه آنچه را که مردمشان می خواهند انجام دهند، اسرائیل دچار مشکل خواهد شد.

این مسئله هنگامی بیش از پیش مشهود شد که حماس در انتخابات سرزمین های فلسطینیان در سال ۲۰۰۶ پیروز شد. مقامات اسرائیلی و غربی به این عنوان که حماس خواستار نابودی اسرائیل است از ملاقات با نمایندگان منتخب جدید فلسطینیان، خودداری کردند.

در ظرف چند ماه بسیاری از نمایندگان حماس از زندان های اسرائیل سر در آوردند.
سرنوشت بهارعربی چه شد؟

Image copyrightGettyImage captionنیروهای غربی از پیکارجویانی که علیه سرهنگ قذافی در لیبی می جنگیدند، حمایت کردند

بحرین: تظاهرات بحرین در سال ۲۰۱۱ شروع شد. معترضین از خاندان حاکم بحرین که از اقلیت سنی بودند، تقاضای دموکراسی بیشتر را داشته و درخواست می کردند به تبعیض علیه شیعیان این کشور که در اکثریت قرار دارند، پایان داده شود.

حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین با کمک نیروهای کشورهای همسایه عرب، ناراضیان را سرکوب کرد. وی بعدا پیشنهادات یک کمیسیون تحقیق را پذیرفت. ولی منتقدان می گویند این پیشنهادات عملی نشده و بدرفتاری ها ادامه یافته.

________________________________________________________________

مصر: در فوریه ۲۰۱۱، حسنی مبارک رئیس جمهوری وقت مصر پس از سه دهه که زمام امور را در دست داشت در اثر اعتراضات گسترده ناچار به کناره گیری شد. اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پیروز شد. ولی طولی نکشید که اقدامات محمد مرسی، رئیس جمهوری که اختیارات فوق العاده ای به خود داده و قانون اساسی جدیدی با خصوصیات اسلامگرایانه را تدوین می کرد، خشم عمومی را برانگیخت. پس از آن که میلیون ها نفر در مخالفت با محمد مرسی دست به تظاهرات زدند، ارتش وی را برکنار کرد. در انتخابات بعدی عبدالفتاح السیسی، رئیس سابق ارتش مصر که محبوبیت زیادی پیدا کرده بود، برنده شد. او متعاقبا اخوان المسلمین را یک سازمان تروریستی اعلام کرد و شمار زیادی از رهبران اخوان المسلمین و نیز منتقدین سکولار و لیبرال را به زندان انداخت.

_______________________________________________________________

لیبی: تظاهرات ضد دولتی در لیبی در فوریه ۲۰۱۱ به شورش مسلحانه علیه سرهنگ معمر قدافی که مدت ۴۰ سال بر این کشور حکومت می کرد، تبدیل شد. پس از آن که شورای امنیت سازمان ملل متحد اجازه "هر گونه اقدام لازم" برای حفاظت از غیرنظامیان را داد، سرهنگ قذافی از طرابلس فرار کرد. در اوت سال ۲۰۱۱ وی توسط شورشیان دستگیر و کشته شد. از آن تاریخ به بعد، نبرد بر سر قدرت و کنترل منابع این کشور، منجر به درگیری های مکرر بین شبه نظامیان رقیب و بیرون راندن دولت جدیدی که جامعه بین المللی به رسمیت شناخته بود، از پایتخت شد و لیبی به کشور چند پارچه ای که به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود درآمد.

_______________________________________________________________

سوریه: در سال ۲۰۱۱، برای مدت کوتاهی چنین به نظر می رسید که تظاهرات خیابانی علیه بشار اسد رئیس جمهوری این کشور منجر به سرنگونی او خواهد شد. ولی در حالی که تظاهرات صلح آمیز به یک مخالفت مسلحانه و متعاقبا مناقشه فزاینده قومی تبدیل می شد، قدرت های خارجی که یا خواهان برکناری دولت بشار اسد و یا دفاع از او بودند نیز وارد این درگیری ها شدند. گروه پیکارجوی موسوم به دولت اسلامی (داعش) که در عراق ریشه گرفته بود از بی ثباتی سوریه به نفع خود استفاده کرده و بخشی از مناطق شمالی و غربی سوریه را متصرف شد. در طول مناقشه سوریه هزاران نفر کشته و میلیون ها نفر با قصد پناهندگی، از این کشور گریخته اند.

_______________________________________________________________

تونس: بهار عربی در حقیقت از تونس شروع شد. در دسامبر ۲۰۱۰ محمد بوعزیز، یک جوان بیکار که مقامات به او اجازه فروش سبزیجاتش را نداده بودند دست به خودسوزی زد و جرقه تظاهرات گسترده را شعله ور ساخت. در پی استعفا و فرار رئیس جمهور زین العابدین بن علی، اولین انتخابات دموکراتیک پارلمانی و ریاست جمهوری در تاریخ تونس برگزار شد. به دنبال آن ترورهای سیاسی و حملات مهلک به توریست ها آغاز شد.

_______________________________________________________________

یمن: علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن چهارمین رهبر عرب بود که ناچار به کناره گیری شد. ولی استعفای او موجب پایان نفوذش نشد. او همچنان در یمن باقی ماند و یک ائتلاف مصلحتی با شورشیان حوثی که در سابق دشمنش بودند،علیه نیروهای عربستان سعودی و دیگران تشکیل داد. عبد ربه منصور هادی، جانشین علی عبدالله صالح، نتوانسته قدرت و اختیارات خود را در سراسر کشور گسترش دهد. یمن هنوز یک پارچه نیست و در کنترل جناح های مسلح رقیب از جمله شاخه محلی القاعده است.

پیروزی های پی در پی اخوان المسلمین در مصر در دوره پس از حسنی مبارک، یک بار دیکر بر سر دو راهی بودن غرب را نشان داد. نباید فراموش کرد که هم داعش و هم القاعده با موضع اخوان المسلمین که معتقدند اسلامگراها باید از طریق صندوق رأی در جستجوی قدرت باشند، مخالفند.
یک انتخاب مطمئن

ولی حکومت های خودکامه عربستان سعودی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به دلیل ترس از به چالش کشیدن قدرتشان از سوی اخوان المسلمین، کشورهای غربی را متقاعد کردند که نباید خطر حکومت محمد مرسی را بر مصر قبول کنند.

ارتش مصر همراه با تظاهرکنندگان خیابانی که خواستار تغییر نتیجه انتخابات بودند، گزینه بی خطرتر و امن تری به نظر می رسیدند.

این سیاستی بود که شاید به دلیل احتیاط قابل درک، اتخاذ شده بود. غرب چگونه می توانست به تضمین های اخوان المسلمین که می گفت به دنبال اولین پیروزی انتخاباتی، در پی کسب قدرت دائمی بیشتر جهت تاسیس یک دولت اسلامی نخواهد بود، اعتماد کند.

ولی غرب با کوتاهی در حمایت از دولت اخوان المسلمین، یک پیروزی را تقدیم اسلامگراهای افراطی کرد. اسلامگرایان تندرو اکنون می توانند استدلال کنند که رای دادن به اخوان المسلمین بی فایده است "چون حتی در صورت برنده شدن، از قدرت کنار نگاه داشته خواهند شد؛ در عوض شما می توانید بجای آنان با ما بجنگید"

Image copyrightAFPImage captionدر تونس حزب اسلامی نهضت در انتخابات پس از بهار عربی پیروز شد ولی بعد ثابت کرد که آماده مصالحه است

در حقیقت روند سیاسی در تونس مبین این است که می توان به موفق بودن دموکراسی اعتماد کرد. در این کشور حزب اسلامی نهضت در انتخابات پس از بهار عربی پیروز شد ولی بعد ثابت کرد که آماده مصالحه است.

این حزب در اقدامی که احتمالا هیچ حزب سکولاری در تونس حاضر به انجام آن نبود، برای تضمین یک توافق فراگیر در تدوین قانون اساسی جدید، به طور داوطلبانه از قدرت کنار رفت.

ولی تونس همیشه در حاشیه قرار دارد و اهمیت مصر به مراتب بیشتر است. و از آنجا که لیبرال ها و رهبران اخوان المسلمین در زندان های عبدالفتاح السیسی به سر می برند، میدان برای جهادی ها خالی مانده تا تنها راه حل روشن برای ایستادگی در برابر دولت سرکوبگر مصر را پیشنهاد کنند.

این مسائل در کل منطقه تاثیر می گذارد. در سوریه اکنون تضاد بیشتر از هر جای دیگری دیده می شود. دولت های غربی هنوز خواستار سرنگونی بشار اسد هستند ولی به دلیل نگرانی از این که پس از رفتن او چه خواهد شد، در شدت عمل نشان دادن تردید دارند.

سوریه، در دوره پس از بشار اسد چگونه خواهد بود؟ نتیجه انتخابات سوریه چه خواهد شد؟ ممکن است اسلامگرایان سنی به قدرت برسند؟ غرب با این موضوع چگونه کنار خواهد آمد؟ همچنین اسرائیل؟

این که غرب نتوانسته تقاضاها برای دموکراسی، آزادی و امنیت را در خاورمیانه با شکست داعش و القاعده پیوند دهد، تا حدی ناشی از تضادی است که در پیاده کردن دموکراسی و بیم از نتایج آن وجود دارد.


http://iranglobal.info/node/51609

0 comments:

Post a Comment