پیامهای رد و بد شده میان روحالله خمینی و جیمی کارتر، به طور عمده به روزهای و هفتههای پیش از انقلاب سال ۵۷ مربوط میشوند.
کارتر پس از انقلاب نیز دستکم دو نامهی دیگر به خمینی نوشته است؛ یکی در فروردین ۵۹ برای آزادی گروگانهای سفارت آمریکا در تهران و دیگری در آبان ماه ۶۷، هفت سال پس از پایان دوران ریاست جمهوری.
کارتر در نامه دوم خواستار کمک ایران برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان شده بود. این دو نامه بر خلاف پیامهای قبل از انقلاب نه محرمانه ماند و نه پاسخ گرفت.
خبر نوشتن نامه دوم و موضوع آن را خود کارتر به صورت کلی در یک گفتوگوی تلویزیونی مطرح کرده است. او در این نامه خاطر نشان کرد که آزادی گروگانها در لبنان میتواند یكی از مهمترین موانع عادی سازی روابط ایران و ایالات متحده را برطرف كند.
«رابطه اسلام و کفر»
احمد خمینی، فرزند نخستین رهبر جمهوری اسلامی در بیانیهای پیام محرمانه کارتر را افشا کرد و از قول پدرش نوشت: «روابط ایران و ایالات متحده همانند رابطه گرگ و میش میباشد و هرگز آشتی بین آنها وجود نخواهد داشت.»
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس ۲۷ آبان ۶۷ در جریان سفر به اهواز درباره نامه کارتر به خمینی به خبرنگاران گفت: «خود من نیز چنین نامهای از كارتر دریافت كرده بودم. این نامه چیزی شبیه به همان سیاست شیطنت آمیز رابطه با ایران و گروگانگیری در لبنان است و به فرموده حضرت امام، این رابطه، رابطه گرگ و میش است و لذا رابطه اسلام با كفر و استكبار امكان پذیر نیست.»
بر خلاف این ادعا دو سه سال پیش از این، رفسنجانی از صحنهگردانان اصلی مذاکرات پنهانی با یک هیئت آمریکایی در تهران بود که حاصل آن آزادی دستکم سه گروگان در لبنان در ازای فروش تسلیحات به ایران بوده است.
زمانی که کارتر برای خمینی نامه نوشت همچنان چند آمریکایی توسط شبهنظامیان حزبالله لبنان به گروگان گرفته شده بودند.
ارتباط و مذاکرات پنهانی رابرت مکفارلین، مشاور ارشد رونالد ریگان و تعدادی از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا با مقامهای ایرانی که به ماجرای "ایران کنترا" نیز معروف است یکی از بزرگترین رسواییهای سیاسی تاریخ آمریکا به شمار میرود.
روحانی و رسوایی مکفارلین
به رغم مذاکرات مخفی و آشکار میان ایران هنوز هم در ایران جناحهایی از حکومت تدوام شعار مرگ بر آمریکا را مثل نان شب میدانند
به دنبال این مذاکرات آمریکا به رغم تحریمها و منع قانونی کنگره، در سالهای ۶۴ و ۶۵ مقدار زیادی موشکهای ضد تانک و ضد هوایی و قطعات یدکی برای جنگندههای اف ۵ و اف ۱۴ به ایران فروخت.
بخشی از سود این معامله که میزان آن دو میلیارد دلار گزارش شده در اختیار نیروهای موسوم به "کنترا" قرار گرفت که علیه حکومت انقلابی نیکاراگوئه میجنگیدند. در این زمان کنگره آمریکا کمک مالی به نیروهای کنترا را ممنوع کرده بود.
افشای این معامله پنهانی در داخل ایران نیز با انتقادهایی، از جمله از سوی شماری از نمایندگان مجلس روبرو شد که با خشم و عتاب خمینی وادار به سکوت شدند.
نشریه "فارین پالیسی" در گزارشی که ترجمه آن ۹ مهر ۹۲ در روزنامه "جامجم" منتشر شد ادعا کرده که رئیس دولت یازدهم، حسن روحانی از چهرههای کلیدی ماجرای مکفارلین بود.
به نوشته این نشریه روحانی به عنوان مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران ششم خرداد سال ۶۵ با هیئتی از مقامات کاخ سفید، از جمله اولیور نورث، عضو شورای ملی امنیت آمریکا در طبقه آخر هتل هیلتون تهران مذاکره کرده است.
در آن دوران آش شعارهای ضد آمریکایی و روابط پنهانی چنان شور شده بود که حسینعلی منتظری در خاطرات خود نوشت: «این چه روشی است که در ایران متداول شده که از مذاکرات رسمی و روشن و منطقی با آمریکا روی گردان بوده و آن را خیانت و بیغیرتی اعلام میکنند ولی به صورت مخفی و پشت پرده مذاکره میکنند. واقعاً اینها دردهایی است که ما در این کشور میکشیم.»
مذاکره پنهان، مخالفت آشکار
از زمان تکیه زدن علی خامنهای بر مسند رهبری جمهوری اسلامی نیز پیامهای و نامههای محرمانهای میان او و رئیس جمهوران آمریکا، به ویژه باراک اوباما رد و بدل شده و ارتباطهای آشکار و پنهانی میان مقامهای دو کشور وجود داشته است.
جورج بوش سال ۶۹ در پیامی محرمانه به خامنهای خواهان مذاکره مستقیم میان دو کشور شد. از محتوای این پیام و پاسخ احتمالی به آن خبر دقیقی در دست نیست.
آذر ماه سال ۷۵، حسن روحانی نایب رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در سفر به اسپانیا گفت، آمریکا پیشنهادهای مختلفی برای مذاکره به ایران داده است.
دی ماه سال بعد علی خامنهای در واکنش به خوشبینیهایی که درباره امکان عادیسازی روابط ایران و آمریکا پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری به وجود آمده بود، این تصور را که مذاکره با آمریکا "موجب از بین رفتن محاصره اقتصادی" میشود اشتباه خواند.
رهبر جمهوری اسلامی گفت: «هدف تبلیغات امریکایی از بین بردن قبح مذاکره و رابطه با امریکا و تبدیل آن به امری عادی و معمولی است. مذاکره هیچ فایده قابل ذکری برای ملت ایران ندارد، البته ضررهایی هم دارد.»
اتهام حمایت از تروریسم
سال ۱۳۸۸،همزمان با حملههای شدید رسانهها و تریبونهای حکومتی علیه آمریکا، ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در حاشیه مذاکرات هستهای، مذاکرات دو جانبهای با سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی داشت
سخنانی شبیه به این از زمان خمینی تا کنون همچنان تکرار میشود؛ حتا در زمانی که خامنهای و باراک اوباما چند نامه محرمانه به هم نوشتند و مقامهای ارشد دو کشور بیش از ۲۳ ماه مشغول مذاکره بر سر پرونده هستهای ایران بودند.
یکی از مهمترین محورهای اختلاف دو طرف که به موازات مذاکرات آشکار و پنهان همواره در جریان بوده به سیاست خارجی جمهوری اسلامی و حمایت این کشور از گروههایی بازمیگردد که از نظر آمریکا به فعالیت تروریستی مشغول هستند.
سران جمهوری اسلامی، به ویژه آن بخش که حول محور ولایت فقیه حلقه زدهاند همراه با فرماندهان سپاه پاسداران همچنان به توصیههای خمینی درباره "صدور انقلاب اسلامی" پایبندند و میکوشند با حمایت از گروههای شبهنظامی نفوذ خود در کشورهایی چون عراق، بحرین، یمن، لبنان و سوریه را گسترش دهند.
ٱمریکا به دلیل چنین فعالیتهایی از سالیان پیش جمهوری اسلامی را در صدر کشورهای حامی تروریسم قرار داده است. با این همه در اوج همین اختلافها نیز ایران و آمریکا درباره اوضاع افغانستان و در سال ۸۶ سه دور درباره وضعیت عراق مذاکره مستقیم داشتهاند.
مذاکره سعید جلیلی با ویلیام برنز
پیروزی باراک اوباما در آبان سال ۸۷ بار دیگر امیدواریهایی نسبت به بهبود روابط رسمی دو کشور ایجاد کرد. رئیس جمهور جدید آمریکا در اقدامی بیسابقه عید نوروز سال ۸۸ را از طریق یک پیام ویدئویی به ایرانیان تبریک گفت.
اوباما در پیام خود تاکید کرد آمریکا دست دوستیاش را به سوی ایران دراز کرده است. خامنهای در واکنش به این پیام گفت، نشانهی تغییری در رفتار ایالات متحده ندیده و آمریکا "دستآهنین خود را در دستکشی مخملی پنهان کرده است".
انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ بار دیگر شعارهای ضد آمریکایی در ایران را به اوج رساند. حامیان حکومت، معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات را متهم میکنند که مجری نقشههای آمریکا برای راهاندازی جنگ نرم در ایران و سرنگونی حکومت اسلامی هستند.
چهار ماه پس از انتخابات، همزمان با حملههای شدید رسانهها و تریبونهای حکومتی علیه آمریکا، ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در حاشیه مذاکرات هستهای، مذاکرات دو جانبهای با سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی داشت.
این گفتوگوی مستقیم، گرچه تا آن زمان کمسابقه بود در میان منتقدان بعدی مذاکرات اعضای دولت یازدهم با آمریکا حساسیتی برنیانگیخت و با اعتراضی روبرو نشد.
تائید نامه اوباما توسط یک سپاهی
از زمان ریاست جمهوری اوباما چند نامه محرمانه میان او و خامنهای رد و بدل شده است که تاریخ دقیق و و مضمون آنها مشخص نیست اما دستکم وجود آنها توسط مقامهای ایرانی تائید شده است.
خامنهای اول فروردین ۸۹ با اشاره به ارسال نامه و پیام از سوی دولت آمریكا درباره علاقمندی به ایجاد "روابط عادلانه" با جمهوری اسلامی گفت: «همه این ادعاها، در عمل برعكس از آب درآمد و رئیس جمهور آمریكا در قضایای بعد از انتخابات، بدترین موضع را گرفت و حملهكنندگان به مردم، و اغتشاشگران را جنبش مدنی معرفی كرد و ناخواسته ماهیت اهداف خود را آشكار ساخت»
پایگاه اطلاعرسانی رسمی رهبر جمهوری اسلامی میانه آبانماه سال ۹۳ از ارسال سه نامهی محرمانه در سالهای ۲۰۰۹، ۲۰۱۲ و پائیز ۲۰۱۴ توسط اوباما برای خامنهای خبر داد.
چند روز پیش از آن نشریه "وال استریت ژورنال" گزارش داد، اوباما در نامهی اخیر خود به "منافع مشترک" دو کشور در مقابله با گروه تروریستی "دولت اسلامی" در عراق و سوریه اشاره کرده و گفته است که همکاری در این زمینه مستلزم به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای ۱+۵ است.
بهمن ماه ۹۳، یدالله جوانی، مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران نامه محرمانه اوباما را تائید کرد و گفت: «به این مکاتبات پاسخ داده شده و همانگونه که اشاره شده این پاسخها محترمانه و معقول و منطقی است.»
نامهنگاری با سابقه چندین ساله
گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی که نقطه عطفی در تاریخ تنشآلود مناسبات آمریکا و ایران بود در تداوم مذاکرات هستهای محرمانه صورت گرفت
کاخ سفید از تائید و تکذیب ارسال این نامه خودداری کرده اما ظاهرا نامهی سال ۲۰۰۹ همان است که خامنهای در نوروز سال ۸۹ از آن سخن گفته بود.
"وال استریت ژورنال" بهمن ماه سال پیش از ارسال دو نامه از سوی اوباما برای خامنهای در سال ۲۰۰۹ خبر داده بود که به گفتهی برخی مقامهای آمریکایی رهبر جمهوری اسلامی دستکم به یکی از آنها پاسخ داده است.
خامنهای ۲۹ مهر ماه امسال در نامهای به حسن روحانی ضمن تائید توافق هستهای و برنامه جامع اقدام مشترک در باره بیاعتمادی به غرب نوشته است: «اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد.»
منظور خامنهای جنبش اعتراضی به نتایج اعلام شده انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری است. این انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ (۱۲ ژوئن ۲۰۰۹) برگزار شد و از گفتهی خامنهای چنین پیداست که دو نامهی اوباما پیش از این انتخابات ارسال شده است.
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ۲۱ آبان سال گذشته از قول علی شمخانی، دبیر این شورا درباره نامه سال گذشته اوباما نوشت: «نامه نگاری رئیس جمهور آمریکا دارای سابقه چندین ساله است و در برخی موارد نیز پاسخهایی به این مکاتبات ارایه شده است.»
تناقضهای آشکار
شمخانی در عین حال سران آمریکا را به داشتن رویکرد دوگانه متهم کرد و گفت، آنها "در مکاتبات محرمانه و مواضع اعلامی دارای تناقضهای آشکار" هستند.
چنین تناقضی در میان مقامهای ارشد جمهوری اسلامی، به ویژه خامنهای که تصمیمگیرنده نهایی سیاستهای کلان و تعیین کننده خطوط اصلی سیاست خارجی است آشکارتر است.
جو بایدن، معاون اوباما بهمن ماه ۹۱ اعلام کرد کشورش آماده مذاکره مستقیم با ایران است و هر زمان که رهبر جمهوری اسلامی به طور جدی خواهان مذاکره باشد، این کار انجام می شود.
خامنهای دو ماه بعد بار دیگر کسانی را که به عادی شدن رابطه با آمریکا خوشبین هستند سادهلوح خواند و از کسانی که تمایل به مذاکره مستقیم با این کشور دارند انتقاد کرد.
اندکی بعد مشخص شد رهبر جمهوری اسلامی پیش از این اظهارات اجازه مذاکره مستقیم و پنهانی با آمریکا بر سر پرونده هستهای ایران را صادر کرده و این کار با میانجیگری پادشاه عمان در حال انجام است.
موافقت با مذاکره محرمانه در سال ۹۰
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ششم اردیبهشت ۹۴ در برنامه تلویزیونی نگاه یک گفت، پیشنهاد مذاکره مستقیم و محرمانه با آمریکا در سال ۹۰ به خامنهای ارائه شد و "ایشان هم بزرگوارانه پذیرفتند".
صالحی میگوید پس از آن نمایندگان ایران و آمریکا دو بار در عمان مذاکره کردند و پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، دولت جدید این کار را ادامه داد.
در دولت حسن روحانی مذاکرات میان ایران و آمریکا علنی، مستقیم و کاملا متفاوت با ۳۵ سال پیش از آن به جریان افتاد. ۲۳ ماه مذاکره در سطح وزیران خارجه و گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی در مهرماه ۹۲ رویدادهای بیسابقهای در تاریخ جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا به توافق هستهای تهران با نمایندگان شش قدرت جهانی (روسیه، چین، آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان) در ۲۴ تیر ۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) انجامید.
پس از حدود دو سال مذاکره مستقیم و بیش از دو ماه و نیم بعد از توافق هستهای وین خامنهای بار دیگر هدف آمریکا ار گفتوگو با ایران را "نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل" خواند و مذاکره مستقیم با این کشور را ممنوع اعلام کرد.
بیشتر بخوانید: "مقابله با نفوذ دشمن"، اسم رمز جنگ قدرت در ایران
برچسب "نفوذ فرهنگی" بر نمادهای آمریکایی در ایران
شاید نسل جوان ایرانیان از حساسیتهایی که در سالهای نخست انقلاب اسلامی نسبت به استفاده از "کراوات" و "شلوار جین" که از نمادهای آمریکایی و غربی محسوب میشدند، کمتر خبر داشته باشد.
مذاکره از سر نیاز یا اجبار
از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، رهبر جمهوری اسلامی در مناسبتهای مختلفی تاکید کرده که، به نتیجه مذاکرات با آمریکا خوشبین نیست و تنها برای اتمام حجت با مذاکره بر سر مسئله هستهای موافقت کرده است.
علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی ۱۵ مهرماه امسال در جمع خبرنگاران خاطر نشان کرد که از ابتدای انقلاب ۵۷ روحالله خمینی مذاکره با آمریکا را ممنوع اعلام کرد و جانشین او، علی خامنهای نیز در این ارتباط "همواره موضع ثابتی" داشته است.
تجربه ۳۷ سال گذشته خلاف این ادعا را نشان میدهد. ایران و آمریکا پس از سخنان اخیر خامنهای و بیمعنی خواندن مذاکره بر سر مسائل منطقه نیز درباره مسائل غیر هستهای از جمله وضعیت سوریه و مقابله با گروه تروریستی "دولت اسلامی" با هم مذاکره کردند.
اگر ادعای رهبران جمهوری اسلامی درباره بدبینی و بیاعتمادی به آمریکا درست باشد باید پذیرفت که تن دادن به مذاکره یا از سر نیاز بوده یا اجبار.
مذاکرات پنهانی بر سر پرونده هستهای زمانی کلید خورد که با تشدید تحریمها اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی و ورشکستی قرار گرفته بود.
افزون بر این مدتهاست که "مقابله با نفوذ دشمن" به اسم رمز جنگ قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل شده است؛ جنگی که در یک طرف آن اصلاحطلبان و محافظهکاران میانهرو مانند روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی قرار دارند و در سوی دیگر خامنهای و نزدیکانش، از سپاهیان تا نهادهای مذهبی و حاکمیتی، و گروههای افراطی.
گروه اول خواهان عادیسازی روابط با غرب و تعامل با سرمایهداری جهانی هستند، و گروه دوم منافع خود را در ادامه تنش، عدم شفافیت فعالیتهای اقتصادی و گسترش فضای پلیسی و امنیتی در سایه حکومتی اقتدارگرا و غیرپاسخگو میبینند.
http://iranglobal.info/node/51526
0 comments:
Post a Comment