ترجمه: مازیار آزاد
• گزارش اوکسفام نشان می دهد علاوه بر گسترش شدید ناعادلانه بودن تقسیم ثروت های جهان، چگونه ابرثروتمندان با استفاده از سرمایه ی خود بر تصمیمات سیاسی در جهان به سود خود تاثیر می گذارند و «دموکراسی پارلمانی» را به اسارت سرمایه و ثروت و منافع خود در می اورند ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱٣۹٣ - ۱۱ فوريه ۲۰۱۵
اخبار روز: موسسه ی اوکسفام در آستانه ی اجلاس سران دولت های قدرتمند جهان در داووس، گزارشی را منتشر کرد که نشان می داد ثروت در جهان بی نهایت ناعادلانه تقسیم می شود و به زودی تعداد معدودی از ثروتمندترین مردم جهان، صاحب بیش از نیمی از ثروت های جهان خواهند بود. از بخش های بااهمیت این گزارش، تاکید آن بر «لابی گری» است. گزارش آکسفام نشان می دهد که ابرثروتمندان جهان چگونه با استفاده از قدرت سرمایه ی خود بر تصمیمات سیاسی به نفع خود تاثیر می گذارند و دموکراسی را زیر سنگینی سرمایه ی های خود له می کنند.
ترجمه ی گزارش آکسفام را که توسط «مازیار آزاد» به فارسی برگردانده شده، در زیر می خوانید:
ترجمه برگزیده ای از مقاله سازمان اوکسفام در ارتباط با تقسیم ثروت جهانی و روند رشد آن
توضیح مسائل اوکسفام ژانویه 2015
ثروت: در آن غوطه خوردن و هنوز بیشتر خواستن
ثروت جهانی هر چه بیشتر در دست معدودی از انسانهای دست چین شده و متول جمع میشود. این افراد ثروتمند از طریق فعالیت و بهره وری در تعداد معدودی از بخشهای اقتصادی شامل یخش مالی، داروسازی و درمانی ثروت هنگفت خود را بدست آورده و انباشت کرده اند. کمپانیهای تشکیلدهنده این حوزه هر ساله میلیونها دلار در اعمال نفوذ بر سیاست گزاران برای بوجود آوردن فضای سیاسی مطلوب خود خرج میکنند (lobby) تا به ادامه حفظ و گسترش منافعشان کمک برسانند. پر منفعت ترین فعالیتها، برای اعمال نفوذ بر سیاست گزاران بنفع خود، در ایالات متحده آمریکا و در زمینه های مربوط به بودجه و مالیات انجام میشود. اینها منابع اجتماعی هستند که بجای بازتاب دادن منافع لابی کنندگان قدرتمند و پرنفود میبایستی در خدمت بهبود عمومی و منفعت عامه مردم قرار داشته باشد.
1. ثروت جهانی در حال متمرکز شدن هر چه بیشتر در دست تعداد کمی از نخبگان ثروتمند میباشد
ثروت جهانی بطور روزافزونی در دست گروهی بسیار کوچک از نخبگان متمرکز میشود. دادههای کردیت سوئیس (Credit Suisse) نشان میدهد که از سال 2010، یک درصد ثروتمندترین بزرگسالان در جهان در حال افزودن به سهم خود از کل ثروت جهانی بوده اند. شکل 1 آغاز چرخش نقطه انحنای صعودی سهم این گروه از ثروت جهانی را نشان میدهد.
شکل 1: سهم ثروت جهانی %1 بالائی و %99 درصد پائینی؛ دادههای قابل دسترسی کردیت سوئیس در 2014-2000
در سال 2014، یک درصد ثروتمندترین مردم دنیا دارنده %48 از ثروت جهانی بودند در حالیکه %52 دیگر را برای قسمت شدن مابین بقیه %99 درصد انسانهای کره زمین باقی میگذارند.i تقریباً تمام آن %52 نیز به آنهائی میرسد که در گروه 20 درصد ثروتمندترین این ارزیابی قرار میگیرند. تنها 5.5 درصد برای بقیه %80 مردم دنیا باقی میماند. اگر این رویه افزوده شدن به سهم ثروت متمولترین افراد دنیا ادامه پیدا کند یک درصد ثروتمندترین مردم دنیا در عرض تنها دو سال سهم بیشتری از ثروت دنیا نسبت به بقیه 99% مردم خواهند داشت، همانطور که شکل 2 نشان میدهد در سال 2016 سهم 1% بالای نردبان ثروت از مرز 50% خواهد گذشت.
شکل 2: سهم کل ثروت جهانی 1% و 99%، خطوط مقطع نشان دهنده ادامه حرکت شاخصها از سال 2014-2010 را نشان میدهد. تا سال 2016 بالاترین 1% بیش از 50% کل ثروت جهانی را صاحب خواهند بود.
ثروتمندترین افراد این 1% بالای هرم تمول، میلیاردرهائی که اسمشان در مجله فوربز آمده است،ii رشدی حتی سریعتر از دیگران در این دوره داشته اند. در سال 2010، 80 نفری که در رده نخست مجله فوربز قرار داشتند جمعأ ثروتشان به 1.3 تریلیون دلار میرسید. تا سال 2014 ثروت این 80 نفر رده اول، رویهم به 1.9 تریلیون رسیده است، رشدی معادل 600 بیلیون دلار در تنها 4 سال ویا بعبارت دیگر حدود 50% افزایش. در حالیکه بین سالهای 2002 تا 2010، ثروت نیمه فقیرتر مردم دنیا به دلار آمریکا رشدی مشابه رشد ثروت بیلیونرها داشته، از سال 2010 به بعد این ثروت شروع به سقوط کرده است.
شکل 3: ثروت 80 نفر اول ثروتمندترین افرادiii دنیا از سال 2009 تا 2014 در اصطلاح nominal (بدون در نظر گرفتن تورم) دو برابرiv شده است، در صورتی که ثروت 50% پائینی مردم دنیا در سال 2014 کمتر از آنچه در سال 2009 داشتهاند میباشد.
ثروت این 80 نفر اکنون با ثروت 50% پایینی مردم جهان برابر میباشد، به این معنا که 3.5 بیلیون انسان در دنیا بر روی هم همانقدر از ثروت دنیا بهره مند هستند که این 80 نفر بسیار پولدار بهره دارند.v به این دلیل که سرعت رشد ثروت هیچکس در دنیا در مقایسه با این 80 نفر یک روند رشد نداشته است، شکاف بین بسیار پولدارها و بقیه مردم دنیا هم در حال بزرگتر شدن است. در نتیجه تعداد بیلیونرهائی که مساوی نیمه پائینی مردم دنیا ثروت دارند در 5 سال گذشته بسرعت تقلیل یافته است. در سال 2010، ثروت 388 بیلیونر بر رویهم برابر ثروت نیمه پائینی مردم دنیا بود، این رقم در سال 2014 به تنها 80 نفر تنزل کرده است ( به شکل 4 رجوع کنید).
شکل 4: تعداد بیلیونرهای لازم برای داشتن دارایی مساوی با ثروت نیمه پایینی مردم جهان.
چارچوب 1: بروز رسانی دادههای ثروت کردیت سوئیس – و آمار 2014 اوکسفام
در ژانویه سال 2014، اوکسفام برآورد کرد که در سال 2013، 85 نفر اول پولدارترین انسانهای جهان ثروتی معادل نیمه پایین جمعیت جهان داشتهاند، عددی که بخاطر بازگو کردن نابرابری بسیار شدید ثروت، به آن رجوع میشد.vi این مقاله از آمار و دادههای مجله فوربز «Forbes» که در ماه مارس سال 2013 انتشار پیدا کرده بود و دادههای کتاب اطلاعات ثروت جهانی کردیت سوئیس؛ «Credit Suisse Global Wealth Databook» « تا اواسط سال 2013» را استفاده کرد. در اکتبر سال 2014 کردیت سوئیس ارزیابیهائی را که در باره تقسیم ثروت کرده بود به روز رسانی کرد؛ یعنی تخمین سهم ثروت هر دهک از جهان و همچنین کل ثروت جهان از 2000 تا 2014 در پایان هر سال به روز رسانی شد. این ارزیابی جدید همچنین شامل به روز رسانی رقمهای ثروت در سال 2013 میشود که اوکسفام بر اساس آن آمار رقم 85 را محاسبه کرده بود. این نوشته از شماره های بروز رسانده شده برای سال 2013 و تمام سالهای دیگر که در سال 2014 منتشر شد استفاده میکند. بر اساس این رقمهای بروز رسانده شده، در سال 2013 تعداد بیلیونرهائی که به اندازه 50% پائینی مردم جهان ثروت داشتند 92 نفر محاسبه شد.
2. اشخاص ثروتمند، ثروت خود را از طریق سرمایه گذاری و فعالیت در تعدادی کم ولی مهم از بخشهای اقتصادی بدست آورده و حفظ کردهاند
در سال 2014، 1645 شخص در لیست بیلیونرهای مجله فوربز قرار گرفتند. این گروه نماینده جهانی برای تقسیم تمرکز ثروت و چگونگی بدست آوردن آن نیستند. تقریباً 30% از آنها (492 نفر) شهروند ایالات متحده آمریکا هستند. بیشتر از یک سوم از این بیلیونرها ساختن آینده خود را با ثروتیمند بودن شروع کردهاند، و از میان آنها 34% بخشی از ثروت خود و یا تمامی آنرا از راه ارث بدست آوردهاند. این گروه عمدتأ مرد و در سنهای بالا میباشند؛ 85%vii از آنها بالای 50 سال و 90% آنها مرد هستند.viii
چند بخش اقتصادی مهم وجود دارد که به انباشته شدن ثروت این بیلیونرها کمک کردهاند. در ماه مارس سال 2014، 20% از آنها (321) در فهرست کسانی بودند که سرمایه و یا فعالیت در بخش مالی و بیمه و یا در رابطه با این بخشها داشتهاند،ix منبع مالی که بیشتر از هر بخش دیگر از طریق بیلیونرهای این فهرست مورد استفاده قرار گرفته است. از تاریخ مارس سال 2013 تعداد 37 نفر تازه وارد به بیلیونرهای این بخش اضافه شده و 6 نفر از لیست خارج شده اند. ثروت انباشته بیلیونرهای این بخشهای اقتصادی تنها در عرض یکسال از 1.01 ترلیون به 1.16 رسیده است، یک افزایش صوری «nominal»، 150 بیلیون دلاری و یا 15% درصدی.
جدول 1: 10 نفر اول بیلیونرها (رده بندی شده در سال 2013) که حداقل بخشی از دارائی خود را از طریق فعالیتهای خود در رابطه با بخشهای مالی بدست آوردهاند، و افزایش ثروتشان از ماه مارس سال 2013 تا مارس سال 2014.
از سال 2013 تا 2014 بیلیونرهائی که در فهرست دارندگان سرمایه و یا فعالیتهای مرتبط به بخشهای وابسته به داروسازی و درمانی بودهاند بزرگترین افزایش را در جمع عمومی دارائی تجربه کردهاند. تعداد 29 نفر از مارس سال 2013 تا مارس 2014 به صف این بیلیونرها افزوده شده و 5 نفر خارج شده اند، امری که باعث افزایش یافتن شماره بیلیونرهای این بخش از 66 به 90 نفر شده و در سال 2014 در برگیرنده 5% از جمع کل بیلیونرهای این فهرست میباشد. جمع کل دارائی این بیلیونرها بر رویهم از 170 بیلیون دلار به 250 بیلیون دلار افزایش پیدا کرد، یک افزایش 47 درصدی و بزرگترین افزایش ثروت بر حسب درصد در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصادی در فهرست مجله فوربز.
جدول 2: ثروتمندترین 10 بیلیونر ارزیابی شده سال 2013 که حداقل بخشی از ثروت خود را در رابطه با فعالیتهایشان در بخش دارو سازی و درمانی بدست آوردهاند و افزایش ثروتشان از مارس 2013 تا مارس 2014.
3. کمپانیهای بخش مالی و داروسازی میلیونها دلار برای نفوذ بر بخشهای مختلف دولت (lobbying) خرج کرده اند.
بزرگترین و قدرتمندترین کمپانیها در بخش امور مالی و بیمه و همچنین بخش داروسازی و درمانی موفق شدند درصد بالایی از سود بدست بیاورند و بنابراین منابع قابل توجهی تحت کنترل خود دارند که میتوانند از آن برای منفعت رساندن به سرمایه گذاران خود استفاده کرده و به ثروت آنها بیفزایند. اما این منابع همچنین می توانند در راه نفوذهای اقتصادی و سیاسی بکار روند. یکی از راههائی که کمپانیها بطور مشخص از منابعشان برای گسترش نفوذ خود از آن استفاده میکنند، لابی کردن دولتها میباشد، بخصوص در ارتباط با سیاستهائی که بر روی منافع اقتصادی آنها تأثیر گذار هستند.
در طی سال 2013، بخش امور مالی بیشتر از 400 میلیون دلار تنها در ایالات متحده آمریکا خرج کرد،x 12% از کل مبلغی که تمام بخشهای اقتصادی بروی هم در سال 2013 در این راه مصرف کردند. باضافه اینکه در طی دوره انتخابات سال 2012، 571 میلیون دلار توسط کمپانیهای این بخش اقتصادی وقف کمکهای انتخاباتی شد.xi مرکز سیاستهای پاسخگو (the Center for Responsive Politics) بخش امور مالی را بزرگترین منبع کمکهای مالی به کاندیداهای انتخاباتی و احزاب اعلام کردهاند. بیلیونرهای امریکائی تقریباً نیمی از مجموع بیلیونرهای فهرست مجله فوربز را تشکیل میدهند که منافعشان با بخش مالی گره خورده است. شماره بیلیونرهای بخش مالی آمریکا از 141 به 150 صعود کرده و جمع سرمایه آنها از 535 بیلیون به 629 بیلیون دلار افزایش یافته است که تنها در یکسال رشدی معادل 17% را نشان میدهد.
در اتحادیه اروپا، بطور تقریبی 150 میلیون دلار توسط لابیگران بخش مالی هر ساله در رابطه با موسسات دولتی اتحادیه اروپا خرج میشود.xii از مارس 2013 تا مارس 2014 شمار بیلیونرهای بخش مالی در اتحادیه اروپا از 31 نفر به 39 نفر افزایش یافته و مجموع سرمایه آنها از 34 بیلیون دلار به 128 بیلیون دلار رسیده است.
در حالیکه شرکتها و کمپانیهای بخش مالی و بیمه از منابع خود برای لابیگری در جهت دنبال کردن منافع خود استفاده میکنند، و در نتیجه سود و سرمایه افرادی که در این بخش سهم دارند را هر چه بیشتر افزایش میدهند، مردم معمولی میبایستی به پرداخت بهای بحران مالی جهانی ادامه دهند. ضرریکه از طرف مالیات دهندگان امریکائی برای نجات بخش مالی میبایستی متحمل میشدند 21 بیلیون دلار تخمین زده شده است.xiii با وجودیکه بخش مالی در نتیجه این کمک مالی مالیات دهندگان امریکائی بخوبی از بحران عبور کرده است، سطح حد متوسط درآمد در آمریکا هنوز به سطح ماقبل بحران نرسیده است.xiv هزینه مداوم مالیات دهندگان برای «موسسات مهم مالی سیستماتیک» یا بعبارت دیگر آنهائی که بیش از آن بزرگ هستند که ورشکست شوند، توسط ای ام اف (IMF) هر ساله 83 بیلیون دلار تخمین زده شده است.xv
در سال 2013، بخش داروسازی و درمانی بیش از 487 میلیون دلار تنها در ایالات متحده آمریکا برای لابی کردن خرج کرد.xvi این بیشتر از آن بود که هر بخش دیگری در آمریکا برای لابی کردن مصرف کرده بود، و مقدار 15% کل هزینه لابی کردن که مجموعاً 3.2 بیلیون دلار در سال 2013 هست میشود. باضافه، در هنگام دوره انتخابات سال 2012، 260 میلیون دلار توسط این بخش خرج کمکهای مالی برای تلاشهای انتخاباتی شد.xvii از 90 بیلیونر متعلق به بخش داروسازی و درمانی 22 نفر شهروند آمریکا میباشند.
دستکم 50 میلیون دلارxviii توسط بخش صنعت داروسازی و درمانی در اتحادیه اروپا خرج لابی کردن میشود، جائی که 20 نفر از 90 بیلیونری که دارائی خود را در بخش داروسازی و درمانی بدست آوردهاند ساکن هستند و مجموع سرمایه خود را در سال گذشته 28 بیلیون دلار افزایش دادند.
در همین دورانیکه میلیونها دلار توسط کمپانیهای داروسازی و پزشکی صرف لابیگری میشود و بیلیونها دلار بتوسط افرادی که با آن کمپانیها مرتبط هستند به دارائیشان افزوده میشود، یک بحران عمیق درمانی در افریقای غربی شکل گرفته است. ویروس ابولا جان و امرار معاش میلیونها نفر را در گینه، سیرالیون، و لیبریا در سال 2014 بخطر انداخته است.
کمپانیها به بحران ابولا برخوردی مثبت داشته اند: بعضی کمپانیهای داروسازی در حال سرمایهگذاری در امر تحقیق برای ساختن واکسن ابولا هستند، چیزیکه هنوز هزینه کامل به نتیجه رسیدن آن مشخص نیست. سه کمپانی داروسازیxix که از اعضای فدراسیون بینالمللی تولیدکنندگان دارو و انجمنهای مرتبط (IFPMA) ا (the International Federation of Pharmaceutical Manufacturers & Associations) هستند، بیشترین کمک را در رابطه با تلاشهای امدادی برای ابولا کردهاند. آنها مجموعاً بیش از 3 میلیون دلار بصورت پول نقد و وسایل پزشکی اهدا کردهاند.xx اما لازم است که پولی که خرج مبارزه با ابولا و فعالیتهای دیگر با دایره تأثیر گستردهتر بر روی اجتماع میشود را در مقایسه با خرجی که کمپانیها برای فعالیتهای لابیگری در جهت بالا بردن قدرت و دایره نفوذ خود در جهت بالا بردن منافعشان انجام میرهند ارزیابی کرد. این سه کمپانی جمعا بیش از 18 میلیون دلار خرج فعالیتهای لابی خود در سال 2013 در آمریکا کردهاند.
اگر بخواهیم بودجه ای که برای ابولا تخصیص داده شده است را با دید مقایسهای درک کنیم، بانک جهانی تخمین میزند که هزینه مالی آن برای گینه، سیرالیون، و لیبریا در سال 2014، 356 میلیون دلار بوده است و اگر پیشرفت در جلوگیری از شیوع این بیماری آهسته باشد، 815 میلیون دلار دیگر در سال 2015 خرج برخواهد داشت.xxi بزرگترین سود بدست آمده از 2013 تا 2014 توسط تنها یک بیلیونر فعال در دارو سازی میتواند تمام مبلغ 1.17 بیلیون دلار هزینه برای 2014 و 2015 را سه بار پرداخت کند. استفانو پسیناxxii ارزش سرمایه خود را در عرض تنها یکسال 4 بیلیون دلار رشده داده و از 6.4 بیلیون دلار به 10.4 بیلیون دلار رساند، بیشترین رشد سرمایه در بین بیلیونرهای درگیر فعالیت در زمینه داروسازی و درمانی.
4 بارورترین فعالیتهای لابی در آمریکا در زمینههای بودجه و مالیات میباشد
بیلیونها دلاری که کمپانیها صرف لابیگری میکنند و به آنها ارتباط مستقیم با سیاست مداران و قانونگذاران را در واشکنگتن و بروکسل میدهد، یک سرمایهگذاری حساب شده است. توقع این است که بیلیونها دلار هزینه برای لابی کردن، محیطی مناسبتر برای بدست آوردن منفعت در کارهای اقتصادی آنها فراهم کند تا سودی بمراتب مافوق آنچه خرج کردهاند به آنها برگرداند.
دو زمینه اقتصادی که در آمریکا بیشترین لابی در باره آنها گزارش شده است بودجه فدرال و تخصیص دادن این پول بخود از یکطرف و معافیت مالیاتی گرفتن از طرف دیگر میباشد.** اینها منابع ملی میبیاشد که کمپانیها با منابع نقدی چشمگیر خود سعی میکننند برای منفعتشان تحت نفوذ خود در بیاورند. بخصوص مسأله مالیاتی میتواند مستفیما منافع ملی را تحلیل ببرد، هنگامیکه مالیات کمتر برای کمپانیها نتیجهاش سرمایه کمتر برای رسیدن به خدمات ضروری اجتماعی میباشد.
جدول 3: تعداد موارد لابی برای هر یک از موضوعات در آمریکا که در سال 2013 فایل شده است.
5. زیاد شدن نابرابری اجتنابناپذیر نیست
اوکسفام، در سال 2014، کمپین «مساوات بوجود بیاورید» را آغاز کرد و از دولتها، موسسات، و شرکتها خواست تا با نابرابری شدید مقابله کنند. توضیحات این مقاله شواهد بیشتری را ارائه میدهد که نشانگر آن است که باید یک اقتصاد منصفانه تر و سیستم سیاسی که به شهروندانش بهای بیشتری بدهد بسازیم. اوکسفام از سران جهان منجمله آنهائی که در جلسه سالانه مجمع اقتصاد جهانی سال 2015 در داوس جمع میشوند میخواهد که به عواملی که این انفجار نابرابری امروزه را موجب شده است برخورد کنند و سیاستهائی را به اجرا بگذارند که قدرت و ثروت را از دست یک اقلیت محدود گرفته و مجددأ بین اکثریت مردم توزیع کنند.
اوکسفام خودش را چنین تعریف کرده است: اوکسفام یک کنفدراسیون مرکب از ۱۷ سازمان میباشد که بطور مرتبط با هم در بیش از ۹۰ کشور، بعنوان بخشی از یک حرکت جهانی برای تغییر بوجود آمده است که آینده ای آزاد از بیعدالتی فقر بسازد. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به www.oxfam.org مراجعه کنید.
فهرست منابع:
iCredit Suisse (2013 and 2014 respectively) “Global Wealth Databook', found at https://www.credit-suisse.com/uk/en/news-and-expertise/research/credit-suisse-research-institute/publications.html
iiForbes, Billionaires list, available in real time at www.forbes,com Annual data taken from list published in March of each year.
iiiThese are not the same individuals over time; some billionaires may enter or exit this elite group from year to year
ivValues given in 'Money of the Day' for each year, based on current exchange rates against the US$. Value of $970.9bn in 2014 money is approximately $1,042bn; therefore between 2009 and 2014 billionaires increased their wealth in real terms by approximately 82%. Variation in wealth over time can also be driven by exchange rate fluctuations, where assets are owned in currencies other than the US$, but need to be converted to US$ values fur the purposes of this Index.
vFor detailed explanation of the calculation, see http;//oxfamblogs.org/mindthegap/2014/11/19have-you-heard-the-85-richest-people/
viWorld Economic Forum, inequalityR. Fuentes-Nieva and N, Galasso (2014) „Working for the Few: Political capture and economic inequality‟, Oxfam, oxf.am
viiFifty people with no recorded age in the Forbes data set were excluded from the summary statistic.
viiiSix people listed as male and female couples and were excluded from the summary statistic.
ixBillionaires were coded as having business interests or activities in the finance sector if the description of the source of wealth was interpreted to be related to the finance sector. In some cases the source of wealth is explicitly listed as 'finance', in others the company name, such as Bloomberg, a financial sector media service. Some billionaires have interests in more than one sector, including finance.
xData from Centre for Responsive Politics, https://www.opensecrets.org/lobby/indus.php?id=F&year=2013. Total spend for finance, insurance and real estate, minus real estate.
xiData from Centre for Responsive politics, https://www.opensecrets.org/industries/contrib.php?ind=F&Bkdn=DemRep&cycle=2012 Total contributions for finance/insurance/real estate, minus real estate.
xiiCorporate Europe Observatory (2014), “The Fire Power of the Financial Lobby”, corporateeurope.org Research finds annual spend of *123m, converted to USD at 1.24 (FX rate as of 10 December). The actual numbers are likely to be far higher. This underestimate is also due to the lack of a mandatory register at the EU level that provides reliable information for a proper monitoring of industry lobbying
xiiiCongressional Budget Office (2013), “Report on the Troubled assets Relief programme” www.cbo.gov
xivUnited States Census Bureau (2014), 'Income and poverty in the United States – 2013' https://www.census.gov/content/dam/Census/library/publications/2014/demo/p60-249.pdf
xvIMF (2012), “Quantifying Structural Subsidy Values for Systematically Important Financial Institutions”. Value of subsides calculated into US$ per year terms by Bloomberg. www.bloombergview.com
xviData from the Centre for Responsive Politics, https://www.opensecrets.org/lobby/indus.php?id=H&year=2013
xviiData from the Centre for Responsive Politics, https://www.opensecrets.org/industries/indus.php?ind=H
xviiiCorporate Europe Observatory (2012) “Divide and Conquer: A look behind the scenes of the Eu pharmaceutical industry lobby”, corporateeurope.org
As registration to the Transparency Register is voluntary; many pharmaceutical companies choose not to declare their expenditures. If recorded properly, expenditure on lobbying activities by the industry could be shown to be as high as *91m annually.
xixThe three largest cash and in-kind contributors that are members of the IFPMA are GSK, Johnson and Johnson and Novatis
xx www.ifpma.org
xxiWorld Bank (2014) 'The Ecomomic Impact of the 2014 Ebola Epidemic', World Bank Group, 2 December 2014, https://openknowledge.worldbank.org/bitstream/handle/10986/20592/9781464804380.pdf?sequence=6
xxiiStefano Pessina
0 comments:
Post a Comment