[01 Feb 2015] [ خاویر سولانا]
ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
او از الجزایر آمده بود و در جستوجوی زندگی بهتری بود. تصمیم داشت از فقر، سرکوب و ناامیدی رهایی یابد. در پاریس، شغلی با نیاز به مهارت پایین را بهدست آورده بود. او فرزندان و نوههایی داشت که بهعنوان شهروندانی فرانسوی از حق آموزش و بهداشت برخوردار بودند. بااینحال، آنان در«گتو»هایی در حاشیه شهرهای بزرگ فرانسه بزرگ شدند. آنها بههمراه اعضای خانوادهشان در حاشیه جامعه اصلی رشد کردند بدون آنکه بهطور کامل در جامعه میزبان ادغام شوند. آنان فرصتهای کمی برای پیشرفت اقتصادی داشتند، در نتیجه، به بهشتی که در جستوجویش بودندهرگز نرسیدند.
این داستانی تکراری است که میلیونها بار در کشورهای غرب اروپا روی داده است. جمعیت مهاجران و خانوادههایشان - که برای پایاندادن به فقر اروپا آمده بودند- در نهایت سر از گروههای افراطی درآوردند، گروههایی که به آنان وعده بهدستآوردن آن چیزهایی را میدادند که این مهاجران گم کرده بودند: حس تعلق، هویت، ایجاد انگیزه و هدف. پس از یکعمر حاشیهنشینی، مشارکت بیشتر میتواند علت خودنابودی و حتی تمایل این افراد به مرگ باشد.
همزمان با حمله انجامشده علیه نشریه فکاهی فرانسوی «شارلی ابدو» در پاریس و وقوع حملاتی دیگر در بلژیک، اکنون اروپا نیازمند آن است که به خود بهخوبی بنگرد. اروپا باید نسلدوم و سوم مهاجران را به رسمیت شناسد، کسانی که استعداد عضویت در سازمانهای تروریستی را دارند تا از آن طریق، ریشخندی را نثار جامعه اروپایی کنند. این موضوع سبب شده تا عرصه برای سیاستهای پوپولیستی ضدمهاجرت و فعالیت تروریستهای بنیادگرا فراهم شود. کشورهای غربی باید از آزادی بیان دفاع کنند و همزمان راهکارهایی را برای بهبود شرایط افرادی که از نظر اقتصادی و اجتماعی به حاشیه رانده شده اند ، به کار گیرند. در مقابل، کشورهای اروپایی باید از مواجهه و ستیز فرهنگی و اتکای صرف به قوهقهریه برای مقابله با بنیادگرایان خودداری کنند.
اساسیتر از آن، لزوم دوری کشورهای اروپایی از انتخاب میان دوگانه نادرست آزادی و امنیت است. اگر دغدغههای امنیتی جای حقوق و آزادیهای اساسی را بگیرند، آن زمان بنیادگرایان پیروز خواهند شد و این امتیازی برای آنان خواهد بود. در آن زمان، همزمان احساسات اسلامهراسانه و بیگانههراسانه نیز رشد خواهند کرد. مهاجران مسلمان چه از نسل اول باشند و چه نسل دوم یا سوم - باید امکان ادغام در جامعه اروپایی را داشته باشند و از فرصتهایی برابر و مشابه با دیگر ساکنان و شهروندان کشورهای اروپایی برخوردار شوند. یکمذهب تنها یکنظام عقیدتی نیست بلکه یک نهاد، یک زبان و حتی یک بازیگر فعال در بازار اعتقادات است و برای کسب حامیان تازه با دیگر ادیان رقابت میکند. گروههای تروریستی رادیکال تلاش میکنند تا با ارایه قرائت تحریفشده خود از اسلام «اصیل»، به مثابه تنها یکنهاد، زبان خود را برای پیروزی در بازار اعتقادات در کشورهای مسلمان تحمیل کنند.
امروز، گروههایی همچون «بوکوحرام» نیجریه و «داعش» برای جذب مسلمان از سرتاسر جهان در کنار القاعده قرار گرفتهاند و از این طریق، رهبریشان در دنیای گروههای افراطی را حفظ کردهاند. این گروهها از فضای سرکشانه موجود و ضعف یا فروپاشی نهادها برای در اختیارگیری اراضی بیشتر بهرهبرداری کنند. در واقع، شکست سیاست ها در سوریه، لیبی، یمن و پس از آن در کشورهای مواجهشده با بهار عربی سوخت لازم برای ظهور گروه داعش را فراهم کرد. میلیونها جوان که سرشار از حس سرخوردگی ناشی از مواجهه با دههها بیکاری و دیکتاتوریهای وحشیانه بودند خواستار حرکتی جسورانه برای کسب آیندهای بهتر شدند. اگرچه تونسیها در مسیر پیشرفت قرار گرفتهاند، بااینحال سایر جمعیتهای تاثیرپذیرفته مانند بسیاری از مهاجران مسلمان در اروپا، امیدها و رویاهای خود را ازبینرفته قلمداد کردند. غرب باید این موضوع را درک کند و بهسمیت بشناسد. همانگونه که تجربههای افغانستان و عراق نشان داد منازعه در جهان عرب میتواند از طریق مداخله نظامی خارجی رفع شود. تنها راه برای احیای نظم و تقویت پیشرفت و توسعه در منطقه خاورمیانه از طریق حمایت از مسلمانان میانهرو امکانپذیر است. این راهی برای مقابله با بنیادگرایی و خشونتورزی است. نقش غرب هویتبخشیدن به آنان و ارایه پیشنهاداتی مبنی بر پذیرش و حمایت از این طیف است. این درسی است که باید آن را در محدوده کشورهای اروپایی و فراتر از آن عملی کرد.
مسوول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا
منبع:شرق
0 comments:
Post a Comment