Sunday, 3 March 2013

بافتوای حمایت ازانتحار،مولوی های پاکستانی علیه قرآن اعلام جهاد نمودند


بروی مانگاه خدا خنده می زند / هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چوزاهدان سیه کارِخرقه پوش / پنهان زدید گان خدامی نه خورده ایم
پیشانی ارزداغ گناهی سیه شود / بهترزداغ مهرنمازازسرِ ریا
نام خدا نبردن ازآن بِه که زیرلب / بهرفریب خلق بگوئی خداخدا
فروغ فرخزاد
خدایامرا ازشرِدوستانم نجات بده،دربرابردشمنان ازخود دفاع کرده می توانم
ضرب المثل ایتالیائی
ابراهیم ورسجی
13-12-1391
شعرپرجاذ به ی فروغ فرخزاد وضرب المثل ایتایائی که درزیرعنوان مقاله بازتاب یافته است؛بدون شک،بهترین معرف دین باوریی مولوی های پاکستانی وهمفکران وشاگردان افغانشان ووضع فاجعه باردین ومردم درهردوکشور بخاطردین کاران وسیاست کاران نظامی- جهادی- طالبی می باشد.به این خاطرکه،دین هم ازدین کاری ودین باوریی ریاکارانه وهم اززیان رسانی هائی دوستانِ مغرض بیشترازترفندهائی سیاسی دشمنان زیان دیده است.ازاین رو،می توان گفت که درنتیجه ی جنایت وفریب کاریی مولوی هاونظامی هایی پاکستانی، مردم هردوکشور،بویژه افغان ها وکشورشان زیان هائی تلافی ناپذیری رامتقبل شده اند.بنابرآن، درهرپرسمانی منوط به دین وملت،ماناچارهستیم که ازدین ودشمن دینی ودوست ودشمن کشورسخن به میان آوریم.به این خاطرکه، دربازارسیاه ومکاره ی سیاست نالایقان افغان، هم دین وهم وطن رابه معامله گذاشته اند؛ورنه،زمینه ی پیدانمی شد که مولوی هایی پاکستانی فتوائی تایید یه برای خود کشی وتروریسم بدهند وخون مردم هردوکشوررا توسط تروریستانی طالبی- پاکستانی- افغانی ای نادان وفروخته شده بریزند وبه آن نام جهاد زیرپوششِ تحقق آزادی وشریعت بدهند.
ازاین رو،لازم است که بدوپرسمان باهم پیوسته اشاره نموده نوشته راپی گیری نمایم:نخست این که،مولوی های پاکستانی درحمایت ازعملیات خود کشان وتروریسم چه می گویند وقرآن چه می گوید؟ دوم،افغان ها چه طالبِ تروریست وخود کش وچه سیاست کاری درمانده وفاسدی نشسته درکابل چه می گویند وچه می کنند ودراصل چه کارهائی راباید بکنند تا دشمنانِ دورونزدیک درلباس مولوی گری ومذهب درجهت تباهی دنیا وآخرت شان کاری کرده نتوانند؟بنابرآن، نخست، با بازتاب سخنان حمایتی رئیس انجمن مولوی های پاکستانی ازعملیات خود کشانه وتروریسم پرداخته نوشته راپی می گیرم. دراین راستا،... رئیس شورای علمای پاکستان انجام حملات انتحاری در افغانستان، فلسطین و کشمیر را جایز دانسته و گفته است که روحانیون پاکستانی به دلیل مخالفت علمای افغان با حضور طالبان در نشست علمای دو کشور در کابل، این نشست را تحریم کرده اند. علامه طاهر اشرفی، رئیس شورای علمای پاکستان در گفت‌وگو با من (عبدالحی سحر)گفت که نبود یک راهکار مشخص نزد علمای افغانستان برای نشست علمای دو کشور، دیگر دلیل اشتراک نکردن آنان در این نشست است. حدود سه ماه پیش وزیران خارجه افغانستان و پاکستان در نشستی در اسلام‌آباد به برگزاری کنفرانسی با اشتراک علمای دینی افغانستان و پاکستان در کابل، به توافق رسیدند. این نشست قرار بود در ۲۱ آوریل سال روان میلادی / اول ماه ثور1392،به هدف بحث در مورد حملات انتحاری و خشونت علیه غیرنظامیان برگزار شود؛ اما به نظر می‌رسد که بنا بر مخالفت اعضای شورای علمای پاکستان، این نشست برگزار نخواهد شد.(1)
اکنون که دید گاه رئیس شورای علمای پاکستان بازتاب داده شد،نخست می خواهم یاد آورشوم که درپاکستان وافغانستان عالم دینی نداریم.ازاین رو،نویسنده بجای عالم ازواژه ی مولوی بهره برداری می نماید،ومدرسه ی دیوبند هم که درزمینه معیار / سنجه پنداشته می شود،مولوی رادرصف عالم نگرفته است.پس ازتاکید براین امرکه مادرهردوکشورعالم نداریم وهرچه داریم ملاومولوی می باشد،به این اصل پرداخته می شود که چرامولوی های پاکستانی انتحارراکه بطورکامل درخدمت تروروتروریسم می باشد،می کوشند چپن مذهبی- فقهی بپوشانند؟پاسخ این پرسش ایجاب می کند که نگاهی به قرآن انداخته شود تاسیه روی شودهرکه دراوغش باشد! پس ازآن،پیوند این گونه فتواهائی غیرقرآنی راباسیاست های پشت صحنه وبده وبستان های پولی مولوی ها ازسازمان های جاسوسی بویژه آی اِس آی/ شبکه امنیتی ارتش پاکستان درجهت تامین منافع دین هراسان پاکستانی وآقایان بیرون مرزی شان به شمول دین مداریی منافقانه ی مولوی های پاکستانی به بحث می گیرم.
درقرآن،درآیه43سوره ی بقره به گونه سرزنش آمیزی به مولوی هاوواعظ ها تاکیدشده است که:مردم رابه خوبی امرمی کنید وخود رافراموشی می کنید!اگرخودکشی خوب است،چرابچه ی یک مولوی تاکنون به عملیات خود کشی دست نزده است؟دراین رابطه،وقتیکه درماه اکتوبرسال گذشته / ماه عقرب،ملالی یوسفزای،دختر14ساله وکنشگرمدافع ازحقوق آموزشی دختران درسوات توسط طالبان موردهجوم قرارگرفت،هیچ مولویی آماده نشد که این ترورراسرزنش نماید.نویسنده طی مقاله ی ازمولوی هاپرسان کرده بود که اگرچنان هجومی علیه دختران شماکه شماری بسیارشان درمدارس انگلیسی بجای مدرسه های کنارمسجد درس می خوانند، صورت می گرفت،چگونه موضع می گرفتید؟روشن است که آنچه بردیگران حلال است برمولوی هاحرام بایدباشد!مگرفراموش کرده اید که درآیه ی118سوره ی بقره ،رسول الله صلی الله علیه والسلم راخداوند جل جلاله بشیر/مژه دهنده ونذیر/ ترساننده به بد کاران فرستاده است! درواقع، این آیه مسئولیت شمارادرجهت تحقق امررسالت مژده دهند گی نیکان وترساننده گی بد کاران تعیین نموده است نه تشویق کننده ی خود کشان وتروریستان که خود کشی وترورشان بیشترین قربانی را ازمسلمان ها می گیرد!
آری! باید برخلاف قرآن چنان کنید! یاد تان هست که استادان نادان تان درنیمه ی اول سده ی گذشته طی فتوای مانندهمین فتوائی ضد قرآنی شما، گفته بودند که به علامه اقبال ، معترض ومنتقد ریاکاری شان به مسجد اجازه ی ورود داده نشود!پس ازآن فتوا،اقبال دوکارکرد:نخست،به آیه112سوره ی بقره رجوع کرد که درآن آمده است:کیست ظالمترازاوکه مانع رفتن مسلمانی به مسجد می شود؟وقتیکه استادان کورمغزشما استدلال قرآنی ای اقبال ونظرقرآن ستیزانه ی خود رامشاهده نمودند ، عرق شرم ازجبین پرازتزویروریا شان جاری شد!دوم،اقبال دریک شعری اردو به این معنابرایشان گفت که:مولوی صاحبان!اگربرای منافع مسلمان ها وامت اسلامی متحد نشدید، خیر! همین که به تکفیرمن هم که متحد شده اید ازشمانهایت رضایت رادارم! همچنان،آن داستان دیگررابیاد دارید که درهندِ متحد،یک هندودردروازه ی ورودیی مسجد ی دکان داشت وهفته واربه مولوی تحفه می داد وزمانیکه قطع تحفه نمود،مولوی صاحب درروزجمعه به نمازگزاران گفت که:این آقاهندووهابی شده است ؛ ازاین رو، خریداری ازدکانش ناروا است! پس ازآنکه هندوپرداخت تحفه راازسرگرفت،درجمعه ی بعدی مولوی صاحب گفت که مردم توجه نمائید که همان هندوازوهابی گری برگشته ودوباره هندوشده است.بنابرآن،خرید ازدکانش روامی باشد! شمامی دانید که وهابی گری برداشتی ازمذهب حنبلی، یکی ازچهارمذهب اهل سنت می باشد واگرهندوی وهابی شود به این معنا است که مسلمان شده است.به سخن دیگر،هندوی که به مولوی تحفه بدهد بهترازوهابی ای می باشد که تحفه نمی دهد! افزون برآن، این داستان نغزراهم خوانده اید که دریکی ازدهکده های شمال غرب هند یاجای دیگری،بدرختی عوام پارچه بسته وبه آن ادای احترام یازیارت می کردند.روزی،مولویی محل ازگرایش مردم بدرخت عصبانی شده کمربه قطع درخت بست.لظه ی که باتبرقصد بریدن تنه ی درخت راکرد،شیطان خواهش نمود که این کارانکند.مولوی که برای فربه کردن توحید ولاغرکردن شرک به بریدن درخت رفته بود باشیطان درگیرشد واورا بزمین زد.شیطان که زمین خورده بود، به مولوی گفت که ازبریدن درخت درآمد شماچیست؟مولوی گفت که هیچ! شیطان گفت که:برایت ماهانه پول میدهم ودربدل آن درخت رابجایش بمان!مولوی پذیرفت ودرخت ماند.پس ازچندروزی، شیطان ازدادن پول خود داری ومولوی دوباره اراده به بریدن درخت نمود.زمانیکه به نزدیکی درخت رسید،شیطان هم رسید وهردوصف آرائی کردند ومولوی راشیطان سخت بزمین زد وبرایش گفت که:بارپیش کمی ایمان داشتی ومرازمین زدی!این بارایمانت راخریده ام.اگردوباره اراده ی بریدن درخت کردی نابودت می کنم! ازاین رو،مولوی دربرابرشیطان بزانودرآمد!بنابرآن،فتوای روادانستن خود کشی وتروریسم هم بخشی ازفرایند بزانودرآمدن ملوی هایی پاکستانی دربرابرشیطان ونائبش فرماندهی ارتش درپاکستان می باشد!
بادرنظرداشت آنچه گفته شد، بخاطرمبارک شمامولوی هائی تسلیم شده به شیطان ونائبش درپاکستان رسانده شود که خود کشی، هم تلف نمودن جان خود کشی کننده است وهم تلف نمودن جان قربانیان بی گناه دیگر.مگردرآیه34سوره ی انبیا نیامده است که هرنفسی مزه ی مرگ رامی چشد! درواقع، پیش اززمان معین،شمابافتوی خود کشی تان مزه مرگ رابرای بسیاری مسلمان های نادان ودرمانده ، خود فریبانه وسود جویانه می چشانید.توجه دارید که درسوره ی زنان آیه92آمده است که:کسی که مومنی رابه قصد وبدون کشتن کسی می کشد کیفرش برای همیش دوزخ است! باوردارید که بافتوای خود هم علیه قرآن اعلام جهاد کرده اید وهم دوزخ رامنزل گاه ساخته اید!اگربهره برداریی نادرست ازقرآن نموده حضورامریکاودیگرکشورهای غربی رادرافغانستان بهانه ی تایید فتوائی خود کشی می دانید،بهتراست که بدوپرسمان زیرهم توجه داشته باشید:نخست،عملیات خود کشی- تروریستی که به فتوائی شماصورت می گیرد،بی گناهان رابیشتربکام مرگ می برد.ودرآیه ی14سوره ی الاسراء آمده است که:کسی باردیگری رانمی برد یاهرکسی مسئول کارکرد خود است.زمانی که برپایه ی فتوای شماناکرده گنه ها کشته شوند، مسئول کیست؟همچنان،آیه ی31سوره ی مائده راخوانده اید که درآن آمده است :اگرانسانی کسی را که انسانی رانکشته وناروائی هم درزمین نکرده است، بکشد؛برابربه این است که همه ی مردم راکشته باشد!دوم،یادتان هست که درپیاده شدن ارتش امریکا به افغانستان، رئیس جمهورنظامی تان پرویزمشرف وفرمانده کنونی ارتش تان پرویزکیانی برای آن جاده صافی وکمک کردند وگفتند که منا طق قبیلگی رادرجهت نابودیی تروریستان بادرونز/هواپیماهائی بی سرنشین بکوبید وما انتقاد می کنیم وشماهم ناراحت نشوید! کوبیدنی که تاکنون ادامه دارد!
ازهمه خنده دارتراین که،پس ازپیاده شدن سربازان غربی به افغانستان دراکتوبر2001،نخست،به چند شعارسرسری بسنده کردید وزمانی که درماه اکتوبر2002،مشرف انتخابات مسخره ی برگزارنمود،ازآن وقت تا2007،شمامولوی های جمعیت العلماوجماعت اسلامی وجمعیت العلمای پاکستان، حکومت هایی ولایت هایی سرحد وبلوچستان رابدوش گرفتید ودرپارلمان مرکزی هم حضورپررنگی داشتید.پرسش بنیادی این است که چرادرمدت7سال سکوت کردید وآوازی علیه حضورسربازان ناتودرافغانستان بلند نکردید؟علت روشن است.پرمشرف وپرویزکیانی ازپول هایی بادآورده ی مبارزه ی علیه تروریسم که جورج بوش سرازیرنموده بود،جیب ها تان راپرنموده بود؛به گونه ی که بوش جیب هایی کلان وکشاد جهادی - طالب نماهائی ریشووغیرریشویی افغانِ همراه ودوستان راهم پرکرده بود !اکنون که بارک اوباماجریان سرازیرنمودن پول به کیانی وشماراقطع نموده است،دین راپوشش کمک به تروریسم وعملیات خود کشانه ی ضداسلامی درافغانستان،هند، حتا پاکستان نموده اید!
درادامه،پرسش هایی ازشوارای علماودراصل مولوی های پاکستانی نموده نوشته رابه پایان می برم.پرسش نخست این است که:شماعملیات خود کشانه رادرافغانستان،عراق وفلسطین روادانسته اید وبهانه تان این است که دراولی غربی هاحضورنظامی دارند.درافغانستان،بخاطرداشته باشید که تروریسم وکارکرد خود کشانه ی شماسبب ادامه ی حضورنظامی غرب شده است؛ورنه مدت هاپیش آن هاگلیم خود رابسته ورفته بودند.دررابطه با عراق هم که روشن است، اکنون نیرویی امریکایی آنجا وجود ندارد وشما تند روان بی مغزشیعه وسنی هستید که مردم را می کشید.کشتاری که درپاکستان هم بازارگرمی برای آن ساخته اید.اما،دررابطه به فلسطین، باید گفت که حماس وسازمان فتح هیچ کدام تروریسم وکارکاهای خود کشانه راتایید نکرده اند وخودراقربانی ای تروریسم وکارهای خود کشانه ی ملاهایی یهودیی پیشتازصهیونیسم می دانند.ازهمه مهمتراین که،شیخ ازهروعالمان عربستان وعالمان شیعه ی عراقی نه ولایت فقهی ای رفیق شمادرایران، همگی تروریسم وعملیات انتحاری/خود کشانه رامحکوم وغیراسلامی خوانده اند.ازمدرسه ی دیوبندهم خود شماخبردارید که درسال اخیراداره ی طالبی شمادرکابل، همین شورای علما/مولوی هادربیرون پشاورکنفرانس دیوبند را راه اندازی کرده بودند.جالب این بود که پس ازپایان کنفرانس نامبرده،مولانامرغوب الرحمن رئیس مدرسه ی دیوبند درلاهورعملیات خود کشانه ی مورد نظرشما درکشمیررا ازنظراسلام رد وبشدت سرزنش نمود.
اگرعملیات خود کشانه وتروریستی راگامی درست درجهت برقراری نظامی شریعت می دانید،حضورتان عرض شود که دین اسلام ارشادی- تبلیغی- اخلاقی می باشد وکاری هم به حکومت های مستبد وجنایت کاری که بنام آن مسلمان ها را می کشند وسرمایه هایی مادی وفرهنگی شان رانابود وغارت می کنند،ندارد.بارزترازهمه این که،دین اسلام متشکل ازعقاید،اخلاق وشریعت یافقه است.درهمه ی قرآن هم،آیه های احکام به چند تانمی رسند وازهمه ی آن هاشماوشاگردان طالب تان دردوسوی مرزدیورند،تنهابریدن دست دزدان نان وسنگسارکردن زنان ومردان خاندار رامحکم گرفته اید؛بدون این که،شیوه ورفتارقضائی- عدلی اسلام درتحقق آن هارعایت شود.ازاین رو،مطابق آیه ی 84سوره ی بقره می توانم بگویم که شماوشاگردانِ طالب تان به نیمه ی کتاب بارودارید وبه نیمه ی دیگرآن کفرمی ورزید! پرهیزگاری تان درجنبه ی مالی هم روشن است.بطورنمونه،یک ماه پیش:"هم سویه ها تان درمنطقه ی کردنشین شمال عراق،حکم به سنگنساری زنی صادرنموده بودند.زمانی که متن حکم به دفترمسعود بارزانی رئیس بخش کرد نشین درشمال عراق رسید،اوگفت که:مولوی هامیان تطبیق حکم سنگسارومعاش صد دالری ماهانه شان یکی را انتخاب نمایند.نتیجه این شد که همسویه هاتان دربدل صد دالرحکم سنگسارخود رابه طاق نسیان سپردند.روشن است که شماهم درپاکستان این گونه وضعیت دارید.

دراخیر،برای تان پیشنهاد می نمایم که دست ازسردین وجان مسلمان هابردارید.اگربرنمی دارید ومی دانم که برنمی دارید،بازهم شمارابه قرآن مراجعه میدهم.قرآنی که کتاب های پُرحاشیه وکم متن فقهی ای زیرمطالعه ی شما صدها سال است که ازمعرکه بیرونش کرده است.درقرآن، درآیه ی213سوره ی شعرا آمده است که:عشیره ونزدیکانت رابترسان!برداشت نویسنده ازاین آیه این است که نخست؛ خودت را اصلاح کن، دوم، نزدیکان وهم قبیلگی هایت را.اگردراین پرسمان موفق شدی آن گاه می توانی دراصلاح دیگران هم موفق شوی! بنابرآن،پیشترازافغانستان،هند،عراق وفلسطین،پاکستان به آوردن اصلاحات ازنظردینی- اجتماعی، وازنظرسیاسی، به آزادی وخود گردانی نیازی بنیادی دارد.به این خاطرکه،این کشوربنام دین به وجود آورده شد.نتیجه راهم می بینیم که تاکنون قانون دوره ی استعماریی انگلیس برآن جاری می باشد، وهمین نظامی هایی که شماراتشویق به فتوادرجهت حلال سازی حرام خدابه گونه ی رواشمردن عملیات خود کشانه- تروریستی درافغانستان،هند،عراق وفلسطین می کنند،استادان شان درسال1971،سه میلیون برادران مسلمان من وشمارادرپاکستان شرقی کشتند وچنان بی دین وبی ایمان بودند که پس ازمداخله ی ملیشه های مرزیی هند،بی درنگ صدهزارمنصب داروسرباززیرفرمان شان دودسته تسلیم شدند.هندوهایی که شماآن هارادشمن اسلام می دایند؛درپاکستان شرقی دوکاررا کردند:نخست،به کشتارمسلمان هائی پاکستان شرقی توسط نظامی هایی پاکستان غربی پایان دادند.دوم،بارهاشدن شیخ مجیب الرحمن زیرفشارنکسن رئیس جمهورامریکااززندان نظامی های شکسته خورده درکراچی ورسیدنش به داکه،خاک بنگله دیش راترک نمودند وکمک کردند که اووحزبش عوامی لیگ درویرانه هایی بازمانده ازاستادانِ بادارانِ شما،دولت سازی نمایند!توجه شماباشد که همان نظامی هایی جنایت کارپاکستانی درسال1992-1371،پس ازآنکه حکومت متکی به شوروی درکابل فروپاشید،مجاهدین رابنام خودی وناخودی بجان هم انداخته کابل راویران وآبرویی خود وآن هاراریختند و ازآن زمان تاکنون، مبارزه می کنند که این کشورویران ترشود وزمینه سازی کردند به این که، اول طالبان وتروریسمِ القاعده بیاید،وپس ازآن ها هم ناتودرافغانستان پیاده شود.حیف که شمااحمق هاوبی سوادها که دین داری تان درشکم تان دفن شده است، هم به اسلام ، هم به افغانستان، وهم به پاکستان خیانت می کنید. بدون این که بدانید که بجای مکه به ترکستان روان هستید،جفنگ می گوئید وآن رابدین اسلام بارمی کنید تااسلام هراسان غربی موفقانه این دین رادررسانه هایی جهانی به حیث دین طالبی- تروریستی - زن ستیز ووحشی سرزنش وبداد گاه بکشانند.پس ازروشن شدن موضع مولوی های پاکستانی دررابطه به تروریسم وعملیات خود کشانه که درواقع، هم بازتاب موضع ارتش پاکستان وهم تودهنی محکمی به شورایی عالی ای صلح وشورائی نام نهاد علمایی کرزی می باشد،لازم است که امریکائی ها وحکومت کابل درس عبرت گرفته دست به تدبیری بزنند که کمک کننده به پایان تروریسم پاکستانی درافغانستان باشد، نه امید به کمک آن کشوردرجهت تحقق گفتگوهایی نام نهاد صلح.
پانوی ها:
1- رئیس شورای علمای پاکستان:حمله ی انتحاری درافغانستان جایزاست
گزارش از:عبدالحی سحر،خبرنگاردرپاکستان،جمعه01مارس2013-11اسفند-حوت1391
www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/03/130301_k03_pakistan_head-of-_ulema-_council-_licit-_suicide.shtml

0 comments:

Post a Comment