Thursday, 8 December 2011

اقتصادافغانستان درزیرسایه ی تروریسم


زیرساخت الیکترونیکی اقتصادهای پیشرفته شش ویژگی متمایزداردکه ازبرخی ازآن هاتاکنون آگاهی یافته ایم.این کلیدهای شش گانه ی آینده عبارت انداز:کنش پذیری،تحرک،تبدیل پذیری،اتصال پذیری،حضوردرهمه جاوجهانی شدن.این شش اصل،هرگاه باهم ترکیب شوند،به دیگرگونی تمام عیاراشاره دارند.
آلوین تافلر
ابراهیم ورسجی
17-9-1390
دومسئله نویسنده راواداشت که به نوشتن این مقاله بپردازد:نخست،بیانیه هایی حکومت پاکستان درماه گذشته راجع به روابط تجارتی میان هندوپاکستان؛دوکشوری که افغانستان باآن هاروابط پرفرازوفرودسیاسی- تجارتی داردوامیدمی کندکه باهردوی آن ها، به توسعه ی مناسبات سیاسی- اقتصادی- تجارتی دست بزند.دوم،گزارش هایی که پیشترودرجریان برگزاریی گردهمایی بن دوم، راجع به اوضاع اقتصادیی افغانستان خواندم که برخی ازآن هاتوسط"صدای آلمان"، پخش شده بود.درنوشته هایی بازتاب داده شده،یک خوش بینی وبلند پروازیی عجیبی رادیدم که به خیال پردازی هایی سیاست کاران دیروزوامروزافغانستان بی رابطه نیست.بدبختانه یاخوشبختانه،درافغانستان این موضوع به یک امرهمه جایی تبدیل شده است که همیشه خودوکشورخودراآن گونه تعریف نمائیم که بایدباشیم نه آن گونه که هستیم.این شیوه ی نگرش به مسایل،ازسیاست گرفته تااقتصاد،فرهنگ،وضع امنیتی- حقوقی- اجتماعی و...کشورمارافراگرفته است.
دراین راستا،دموکراسی نمایی،قانون مداری،توسعه ی اقتصادی،رشدجامعه ی مدنی ،سربلندکردن احزاب سیاسی بی شماروبدون پایه ی مردمی بارهبرانی که اصلاًمعناوکارکردحزب رادرقاموس جامعه شناسی سیاسی- حقوقی نمی فهمندوبدرون جامعه ی بیرون کابل رفته هم نمی توانند،گسترش آزادیی زنان ،رعایت حقوق بشروچندتای دیگرکه نمی خواهم بسیارموضوع سخنم رابدرازابکشانند،ازهمان مواردی می باشندکه باوجودحضورنداشتن درجغرافیایی سیاسی- فرهنگی وحقوقی ما،فراوان پراکنده می شوندوپراگنش کننده ها، چه ازقبیله ی سیاست کاران وچه ازقبیله ی روزنامه نگاران و...هم شرمی ازپراگنش مسایل خلاف واقع احساس نمی کنند.حق دارندکه احساس شرمساری نکنند،زیراکه این گونه نمایش هابدوموضوزیربرمی گردند:نخست،به یک موضوع پول درآوردن تبدیل شده اند.دوم،کارگزاران نمایش هایی نامبرده، به ارزش واهمیت لیاقت واستعداد درجامعه،فرهنگ وسیاست سرزمین مابه گونه ی درست،پی نبرده اند.
دررابطه بااصل نخست،زمانی که رسانه هایی خبریی پاکستان رادرروزهایی اول ماه نوامبرمرورمی کردم،نظرم باین موضوع خوردکه، حکومت پاکستان هندراازبهترین کشوری برگزیده بودکه می خواهدباآن به گسترش تجارت بپردازد.این مسئله،ذهن نویسنده رابدوموضوع زیرواداشت:نخست،توان حکومت پاکستان درکاربردی کردن روابط پیشرفته ی تجارتی- اقتصادی باهند.چراکه درسال1998هم،زمانیکه حزب مسلم لیگ برهبریی نوازشریف زمام اموررادردست داشت،همین موضوع مطرح شده بودوواجپایی نخست هندهم باقطاربه لاهورسفرکرده گفته بودکه:"پاکستان به کمبودکندم روبرمی باشدکه مامی توانیم این کمبودی رارفع نمائیم وابرازکرده بودکه هردوکشورهمسایه باگسترش تجارت وایجادسهولت هایی کنسولی درراستایی رفت وآمدهایی مردمی می توانندهمه مسایل نزاعی خودراحل نمایند.ازاین لحاظ که درپاکستان سخن نخست راارتش می زند،وارتش هم بقایی خودرادرسیاست تنهادردشمنی باهندمی داند؛نه تنهاآن برنامه راتخریب کرد،بلکه باراه اندازیی ماجرای کارگیل،بحران آفریدتاحکومت رابرکنارواستبدادنظامی ویرانگرمشرف رابمیان آورد.استبدادی که بیشترازهمه نظامی هایی بی منطق قبلی،باقتصادوسیاست پاکستان زیان بارتمام شد.افزون برویران گریی اقتصادی- سیاسی،طالبان پاکستانی راساخت وطالبان افغانی راپرورش تروریستی داد.
باتوجه به ماجرایی سرنگونی حکومت نوازشریف توسط نظامی هاوتخریب برنامه ی دوجانبه ی حکومت هایی هندپاکستان درجهت روابط گسترده ی تجارتی- اقتصادی ،امیدمی رفت که باردیگرآن ها،اعلام حکومت کنونی مبنی براینکه هند بهترین طرف تجاریی پاکستان می باشدراازگردونه بیرون نمایند.طوری که توقع می رفت،نظامی هااعلام حکومت رابااین استدلال ردکردندکه چنان معامله ی باهند،باسیاست هایی امنیتی پاکستان پس ازعقب نشینی سربازان غربی ازافغانستان درسال2014، هماهنگ نیست.روشن است که پس ازعقب نشینی امریکادرسال2014ازافغانستان،رقابتِ سختی میان پاکستان وهند درعرصه هایی سیاسی واقتصادی درآن کشور براه خواهدافتاد.ازاین رو، موقع پیش گیری فراهم کردن برایی رقیب، به مصلحت نیست.(1)باین معناکه،معامله کردن باهندبه حیث بهترین طرف تجاری،ایجاب می کندکه آن کشورازطریق پاکستان واردبازارافغانستان شود.درقراردادتجارتی دوجانبه میان افغانستان وپاکستان یک بندوجود داردکه هندهم باید دراین قراردادگنجانیده شود.بربنیاد بند نامبرده،افغانستان می تواندبرایی رسیدن به بازارهندوبرعکس، اصرارنماید.پرسمانی که به سودکابل ودهلی می باشد.این موضع نظامی هایی پاکستانی،نشان میدهدکه آن هامنافع اقتصادیی کشورخودراهم قربانی سیاست های نظامی گرانه ی امنیتی- اطلاعاتی- تروریستی می نمایند.سیاستی که اقتصادهردوکشوررابرای مدت هایی درازی درچنبره ی تروریسم نگهداری می نماید.
ازجانب دیگر،پیشترهم نظامی هایی پاکستانی،قرارداد دوجانبه ی تجارتی میان پاکستان وافغانستان رابخاطرزیرفشارگذاشتن اقتصادکشورما، به سودتروریستان ،قاچاقبران وتباه کاران پاکستانی- افغانی مصادره کرده بودند.به عبارت واضح تر،برای تامین هزینه هایی تروریستی آی اِس آی درافغانستان،کشمیر،نظامی های پاکستانی بااخلال دربرنامه ی تجارت رسمی وخصوصی افغانستان،به قاچاق بران وتاجران گزینشی اجازه دادندکه کالاهایی راازطریق پاکستان واردافغانستان نمایندکه درآنجابازارهزینه ندارندوازرسانش کالایی موردنیازفوری افغان هامانع به عمل آوردند.ازاین رو،کالاهایی بسیاری اول واردافغانستان کرده شدندومی شوند؛ودرگام دوم،توسط قاچاقبران وتاجران متحدآی اِس آی، دوباره به پاکستان بازگشت داده شده ومی شوند.دراین معامله ی سیاه،هم مردم افغانستان وهم مردم پاکستان زیانمندشدندومی شوند.سیاستی که تاکنون ادامه داردوحکومت های ناتوان اسلام آبادوکابل نمی توانند دربرابرآن، دست به چاره جویی بزنند.باین معناکه ازکالاهایی موردنیازمبرم مردم که قانونی بایدواردافغانستان شود، جلوگیری می شود،وبه کالاهایی غیرقانونی- قاچاقی موقع داده می شودتاواردافغانستان کرده شود،ودوباره توسط همان دلالان وقاچاقبران واردپاکستان کرده شوند.دراین صورت،نظامی هاواطلاعاتی های پاکستانی دومرتبه اخاذی می کنند:یک باردررفتن کالایی غیرمصرفی به افغانستان مالیه می گیرندوباردوم دربازگشت چنان کالاهایی ازطریق مرزهایی غیرقابل مراقبت پول می گیرند.بازیی ناپاکی که هزینه هایی تروریستی آی اِس آی درافغانستان وکشمیرراتامین وزیان های بی شماری رابراقتصادهایی ملی پاکستان وافغانستان، تحمیل می کند.
نگاهی به رویدادهانشان میدهدکه این سیاست خاینانه ازسال هابدین سوادامه داردومنافع هردوکشورراقربانی منافع نظامی ها دردرون پاکستان وافغانستان درراستایی صادرکردن تروریسم ،می کند.این تروریسم اقتصادیی نظامی هایی پاکستانی،تنهاویران گری دربخش بیرون مرزیی اقتصادکشورمارا زیرسرپرستی دارد؛دردرون افغانستان هم دوباندتباه کاردیگرمصروف تروریسم اقتصادی علیه اقتصادافغانستان می باشند:نخست،گروهی که براه راست بابرنامه ی افغانی نظامی های پاکستان همکارمی باشد.دوم،گروه دیگری که درتماس باگروه اول وباندهایی مافیایی درمرزهای غربی،شمالی وشمال غربی درمعامله می باشد.این گروه اخیری،بیشترازگروه هایی  زیرسرپرستی نظامی هایی پاکستانی تباه کاری می کند.چرا؟ازاین روکه،این گروه سیاه کاردربسیاری ارگان هایی بالا،درمیانی وزیرین دولت کابل درپیونداست وحتاشماری ازمقام هایی دولت براه راست درآن دخیل می باشند.همین باندجنایت کاربابهره برداری ازاقتصادبازار،تفنگ وتریاک برهمه داروندارکشورحاکم  شده است وباکاهش مرگ بار نقش دولت دراقتصاد دملی، توانسته است که دستگاه واردات وصادرات کشورراقبضه نماید.افزون برقبضه برواردات وصادرات کشور،این گروه جنایت کاروبدنام، بانفوذ درنهادهایی بیرونی کنشگردرکابل،مانند: بانک جهانی،اتحادیه ی اروپایی وملل متحد درکابل، بخش بزرگ کمک های جامعه ی جهانی راکه درده سال گذشته به کشورماداده شده است؛ به جیب زده، وبادامن زدن به ناامیدی وسردرگمی درمیان مردم،به سربازگیریی تروریستان پاکستانی- طالبی- القاعده ی وایرانی کمک می کند.
باتوجه به آنچه گفته آمد،ناکامی فعالیت هایی ده ساله ی جامعه ی جهانی که سه روزپیش دربن دوم درراستایی افغانستان پس از2014،به بررسی گرفته شدوبه حکومت کابل نیزتاکیدشدکه به اصلاحات بنیادی دست بزند،به ناتوانی حکومت وتبانی این باندشریروجنایت کاربامافیایی جهانی،منطقه ی وپاکستانی درجهت تروریزه کردن اقتصادکشورما،رابطه دارد.به سخن دیگر،تروریسم اقتصادیی این گروه بومی به مراتب نابودکننده ترازتباه کاریی تروریسم نظامی هایی پاکستانی دراقتصادافغانستان می باشد.اکنون که دررابطه به زیرسایه تروریسم بردن اقتصادافغانستان توسط نظامی هایی پاکستانی وتروریستان بومی وغیربومی سخن گفته شد،لازم است راجع به خیال پردازیی هایی که دررابطه با رشداقتصادی وبالارفتن درآمدسرانه ی مردم افغانستان درزیرسایه ی اقتصادتروریسم زده ی کنونی صورت می گیرد،نیزسخن های گفته شود.
دراین راستا،پیشتروهم زمان بابرگزاریی گردهمایی بن دوم ،مطالبی دررابطه بارشددرآمدسرانه ی مردم افغانستان درده سال گذشته ،توسط صدای آلمان به نشررسیدکه ایجاب کندووکاوبیشتررامی کند.دراین زمینه،آماربانک جهانی بازتاب داده می شود:بر اساس آخرین آمار بانک جهانی ۹۷ درصد اقتصاد افغانستان بر پایه‌ی کمک‌های خارجی و هزینه‌های نگهداری نیروهای بین‌المللی حافظ صلح می‌چرخد. افغانستان در ۹ سال گذشته نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار کمک‌ خارجی دریافت کرده و طبق آمار رسمی، توانسته است سرانه‌ی تولید ناخالص ملی را از ۱۸۲ دلار به ۵۹۰ دلار برساند.
به گفته‌ی "مارتینه فان بیلرت"، سخنگوی "شبکه‌ی تجزیه‌و تحلیل افغانستان"، پول‌هایی که از خارج وارد افغانستان شده، در همه‌ی بخش‌ها تاثیر چشمگیری گذاشته است. مثلا قیمت کالاهای گوناگون افزایش یافته و اجاره‌ی مسکن به حدی بالا رفته که برای بسیاری غیرقابل تحمل شده است. بیلرت در مصاحبه با شبکه‌ی یک تلویزیون آلمان می‌گوید که در افغانستان "یک اقتصاد مصنوعی بر پایه‌ی دلار" شکل گرفته است.
جنبه‌های منفی کمک‌های خارجی
بخش زیادی از کمک‌های خارجی برای تامین حقوق کارمندان، نیروهای نظامی و انتظامی، معلمان و پزشکان و نیز مخارج بیمارستان‌ها و دبستان‌ها هزینه می‌شود. بخشی از آن نیز باعث رشد و ترقی افرادی شده است که به گفته‌ی بیلرت، لیاقت آن را ندارند. او می‌گوید: «کمک‌های خارجی باعث انحراف در نظام افغانستان شده است. این کمک‌ها کسانی را قدرتمند کرده‌اند که تحت شرایطی دیگر قادر نمی‌بودند به این قدرت دست یابند. این کمک‌ها همچنین باعث مصونیت افرادی شده که اگر شرایط دیگری حاکم می‌بود،می‌بایست تحت پیگرد قانونی قرار می‌گرفتند.»
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  بیش از یک سوم مردم افغانستان در فقر مطلق زندگی می‌کنندنه تنها بیلرت، بلکه شمار زیادی از ناظران سیاسی و کارشناسان به شیوه‌ی پرداخت کمک‌ها انتقاد می‌کنند، زیرا بخش زیادی از مردم افغانستان از آنها بهره‌مند نشده‌اند. بر اساس آمار رسمی، بیش از یک سوم جمعیت افغانستان در فقر مطلق زندگی می‌کند.مارتینه فان بیلرت معتقداست که درشرایط کنونی تقسیم عادلانه ی کمک های جهانی درافغانستان غیرممکن خواهدبود.(2)دربازتاب آماربانک جهانی،مطلبی قابل دقت، درآمدسرانه ی ناخالص ملی می باشد. به باوربانک نامبرده،درآمدهرشخصی درافغانستان درده سال گذشته از182دلاربه590دلاربالارفته است.درکشوری که نه درگذشته آماردقیق نفوس داشته ونه اکنون داردوبدلایل سیاسی درآینده ی نزدیک هم ممکن است به آن دست نیابد،سخن گفتن ازاین که درآمدسرانه درآن از182دلاربه590دلاررسیده است؛خلاف واقع،ونمایش دهنده ی وضع اجتماعی واقتصادیی کنونی افغانستان نمی باشد.ازسوی دیگر،نه پیش ازبراندازیی طالبان ونه اکنون، درآمدسرانه  درافغانستان182دلاربودومی باشد.درکشوری که 40درصدمردمش ازبیکاری رنج می برند،سخن گفتن در590دلاردرآمدسرانه چه درعایدویژه وچه درآمدناویژه ی ملی به هیچ معیاری برابرنمی آید.ازجانب دیگر،با اذعان تهیه کننده ی کزارش بانک جهانی مبنی براینکه اقتصادافغانستان97درصدمتکی به کمک های بیرونی می باشد،خودبخودمسئله ی درآمدسرانه ی590دلاری رازباله می کند.دریک گزارش دیگری که پیشترازگزارش نامبرده به نشررسیده بود،درآمدسرانه این گونه بازتاب یافته بود:درده سال گذشته،تولیدناخالص سرانه درافغانستان از171دلاربه بیشتراز500دلاررسیده است.(3)طرفه اینکه،وضعیت ناهنجارکنونی زندگی اجتماعی- اقتصادیی مردم افغانستان،باهردوگزارش بالاهمخوانی نمی کند.درزمان پخش گزارش هایی آن چنانی،دولت چین معیارزیرخط فقربودن درمیان مردم خودرابه نشررساندکه درآن آمده بود:"هرکسی که روزانه یک دلاردرآمدداشته باشد،زیرخط فقرقراردارد."بنابراین،ملیون هانفردرافغانستان روزانه هیچ درآمدی ندارند.پس،سخن ازرشدآن چنانی درآمدسرانه ی ملی درافغانستان، خیال پردازیی بیش نیست!
بهرحال،دراین شکی نیست که کمک های بیرونی درافغانستان تاثیری درجامعه ی افغانستان ببارآورده است.تاثیری که بیشترمنفی می باشدتامثبت.باین معناکه کمک هایی واردشده یک عده ی تفنگ داران،قاچاق بران موادمخدر،مدیران نادان واردکرده شده توسط بانک جهانی وسازمان ملل وبرخی شبکه های جاسوسی رافربه ترومردم افغانستان رابه روزسیاه فقر،تنگ دستی ونفرت نشانده است.تنگ دستی که درآن؛حکومت کنونی کابل وکارگزاران بومی وحامیان بیرونی آن، وسیاست های امنیتی- تروریستی نظامی های پاکستانی وخیزبه ظاهرضدامریکایی رژیم آخوندیی ایران درجهت فربه کردن تروریسم طالبی- القاعده ی و...نقش تعیین کننده ی دارند.برای بیرون رفت ازاین وضعیت ناگواراقتصادی- اجتماعی وسیاسی افغانستان که هم کشورهای منطقه وهم کشورهای غربی رادرمخمصه انداخته است،دورویکردزیرمی تواندتاثیرخوبی بگذارد:نخست،آوردن اصلاحات ژرف درساختاردولت افغانستان به همکاریی غرب وسازمان ملل.دوم،تقویت رویکردمنطقه ی به حل بحران وتشویق پاکستان درجهت ترک سیاست امنیتی- تروریستی وجایگزین کردن آن به یک رویکرداقتصادی درافغانستان.
برای رسیدن به صلح،ثبات وبهبوداوضاع اقتصادی درافغانستان،ایجاب می کندکه مقتضیات اقتصادیی درخورجهان نو برمقتضیات امنیتی- تروریستی- سیاسی کهنه درسطح منطقه رجحان داده شوند.مسئله ی که نیازمبرم امروزوفردایی کشورهایی منطقه می باشد.دراین زمینه،آلوین تافلرمی گوید:زیرساخت الیکترونیکی اقتصادهای پیشرفته شش ویژگی متمایزداردکه ازبرخی ازآن هاتاکنون آگاهی یافته ایم:این کلیدهای شش گانه ی آینده عبارت انداز:کنش پذیری،تحرک،تبدیل پذیری،اتصال پذیری،حضوردرهمه جاوجهانی شدن.این شش اصل،هرگاه باهم ترکیب شوند،به دیگرگونی تمام عیاراشاره دارند.(4)بااینکه سخن تافلرمتوجه اقتصادهایی پیشرفته می باشد،امااغلب بندهای شش گانه ی مطرح شده توسط اوبه اوضاع کنونی افغانستان ومنطقه همخوانی دارد.ازسوی دیگر،کشورهای منطقه هم بخشی ازهمان اقتصادهایی پیشرفته می باشندکه جهانی شدن سرمایه واقتصادآن راحتمی ساخته است.بطورنمونه،کنش پذیری،اتصال پذیری،تحرک وجهانی شدن ازپرسمان هایی می باشندکه بیشترازافغانستان پاکستان وایران رازیرسایه ی خودمی گیرند.ازسوی دیگر،پدیده ی جهانی، شدن وضعیتی راایجادکرده است که هیچ کشوری نمی تواندمنافع ملی خودراکه درآن منافع اقتصادی ازهمه برجسته ترمی نماید؛بدون درنظرداشت منافع ملی دیگران بویژه همسایگان تعریف نماید.ازاین رو،ایجاب می کندکه هم پاکستانی هاوهم ایرانی هاملاحظات اقتصادی رابرملاحظات امنیتی برتری بدهندتاتجارت وصنعت ورفت وآمداندیشه وکالابه گونه ی آسان وروزمره ازمرزهاگذرنمایند.دراین صورت،دونتیجه بدست می آید:نگاه امنیتی- تروریستی جای خودرابه نگاه انسانی- فرهنگی واقتصادی تخلیه می کند.دوم،تروریسم وتندروی،چه مذهبی وچه نژادی کم رنگ یابه تاریخ می پیوندد.افزون برآن،سازمان هایی منطقه ی رایج درکشورهای اسلامی، مانند:سازمان کنفرانس اسلامی،عرب لیگ،سارک/سازمان همکاری های منطقه ی جنوب آسیاوایکو/سازمان همکاری های اقتصادیی که افغانستان،ایران وپاکستان به جزدرعرب لیگ درهمه عضویت دارند،معناپیدامی کنند.ودرمعناپیداکردن آن ها،افغانستان بجایی تخته ی خیزبرنامه هایی تروریستی- اقتصادی- سیاسی،به پل ارتباط میان آسیایی مرکزی- جنوبی وخاورمیانه مبدل وتمام منطقه به توسعه وصلح پایداردست میابد.
پانویس ها:
1-bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2011/11/111121_mfn_army_react_fz.shtml
بهارت سی تجارت،فوج کوتحفظات نویسنده:آصف فاروقی
2-dw-word.de/dw/article/0,,15673243,00.html
افغانستان ده سال پس ازعملیات بلندآزادی
3-dw-world.de/dw/article/0,,15443210,00.html
تولیدناخالص سرانه از171به بیش از500دلاررسیده است مهدی محسنی تحریریه:شهرام اسلامی
4- جابجای درقدرت
دانای وثروت وخشونت درآستانه ی قرن بیست ویکم ازآلوین تافلر ترجمه:شهیندخت خوارزمی چاپ پنجم1374ص552



0 comments:

Post a Comment