Tuesday 19 April 2011

پاکستان،ملی گرایی وبنیادگرایی افغانی


ابراهیم ورسجی
(2)
30-1-1390
اگرچه افغانستان وپاکستان ازهمان روزنخست برآمدن دومی درجغرافیایی جنوب آسیاروابط خصمانه پیداکردند،امابهره برداری ازنکات ضعف/کمبود یک دیگر،پرسمانی می باشدکه تااندازه ی بسیاری به دوره ی اوج جنگ سردمیان قدرت های بزرگ برمی گردد.حکومت قبیلگی ودرمانده ی افغانستان طوریکه یادآوری شد،پرسمان پشتونستان وموقعیت پشتون های پاکستان راکه بیشترین بخش شان درپاکستان زندگی می کنند،به حیث پاشنه ی آشیل/نقطه ی ناتوانی پاکستان فکرکرده به تحریک پشتون هازیررهبریی خان عبدالغفارخان پرداخت.ازآنجاکه همه ی این گونه خان هاازدوره ی سلطه ی شرکت هندشرقی،سیک هاوهندبریتانیا،دوسیه ی سیاهی درخودفروشی وخیانت به مسلمان های هندبریتانیاداشتند،تاثیرتبلیغات دولت ناکارآمدوقبیلگی افغانستان درزمینه، کارایی بارزی ازخودبرجای نگذاشت.ازهمه مهم تراینکه،دولت پاکستان، جانشین انگلیس درمنطقه شده بود،موقعیتی که بآن توان واجازه میدادکه بابهره برداری ازذخیره ی بجامانده درآرشیف/بایگانی هندبریتانیادرباره ی مزدوران بویژه دربخش پشتون نشین خود،وبادامن زدن به تفرقه میان سران قبیله هاودیگررقیبان رنگارنگ،منافع خودرابرآورده نماید.سیاست تفرقه بیندازوحکومت کن،اگرچه درجهان مستعمره بیشتربه انگلیس هانسبت داده می شود؛واقعیت این است که،این پرسمان، ریشه دررفتارسیاسی بسیاری حکومت هاچه درجهان پیش مدرن وچه درجهان پس مدرن دارد.بابرآمدن قدرت های استعماریی عصرمدرن که انگلیس یکی ازبارزترین آن هامی باشد،این کشوردرمستعمرات خودبویژه هندبریتانیاازاصل نامبرده بهره برداریی بسیاری کرد.
بطورنمونه،...شکل گیری حزب کنگره،دردسری برای انگلیس بود.ازاین رو،به اقدامات پیش گیرانه ومهارکننده نیازداشت تادرمیدان سیاست هند،ازسلطه ی کنگره مانع شود.بدین لحاظ،مقام های انگلیسی به اشراف مسلمان مراجعه کردندتاایجادیک سازمان جدایی طلب مسلمان ووفاداربه نائب السلطنه راموردمناقشه قراربدهند.آقاخان،مجرای نائب السلطنه بود.یک لوفر/بی عرضه ی چاق وفربه،رئیس ثروتمندفرقه ی اسماعلیه، بااینکه پیروانش اوراپرستش می کردند،مدرن بود!به نمایندگی ازوایسرا/نائب السلطنه، آقاخان،یک گروه ازمزدوران رنگ وروباخته راکه سویه ی علمی پایینی داشتند،گردهم آورد؛وآن هادرسال1906،مسلم لیگ راساختند.درروزآغازبکارمسلم لیگ،آن هاگفتند:مااشراف،زمین داران،تعلق داران،حقوق دان هاوتجارِاتباع علیحضرت شاه- امپراتور،دربخش های مختلف هند،سازمان جدیدوهدف اولیه ی خودراکه وفاداری به امپراتوریی انگلیس می باشد،درمیان مسلمان های هندپنهان نکرده،می خواهیم وظیفه ی خودرادرهمسویی/ائتلاف باکمیشنرومعاون کمیشنرانگلیس وداورهای مدنی،انجام بدهیم.(11)خدمت گاریی اشراف مسلمان به امپراتوریی هندبریتانیا،تنهادربرگیرنده ی آن هادرمنطقه نبود،بلکه اشراف قبیلگی افغان راهم که زالوصفتانه ازیک سده پیش به مکیدن خون مردم خراسان/افغانستان آغازیده بودند،شامل می شد.تنهافرقی که میان هردواشراف وجودداشت،این است که اشراف هندی نیمه باسوادوهمتای افغانش ازنعمت دانش وسوادکم وناچیز آن هاهم برخوردارنبود.اینکه همزمان بابرآمدن مسلم لیگ،نادرخان نوه ی احمدخان طلایی سروکله دردرباراشرافیت قبیلگی حاکم برکابل نشان میدهد،سخن ازبرنامه ی جدیداستعماردرشرایط تازه به میان می آورد.
بهرصورت،همه ی مسلمان های هندبریتانیااشراف نبودندوهمه ی اشراف آن هاهم درمسلم لیگ جمع نشدند.پیشترازاینکه هندبریتانیا،شماری ازاشراف شکم کته رادرجهت مهارحزب کنگره، زیرنام مسلم لیگ سازماندهی نماید،مسلمان هابه سه مرکزآموزشی زیر:"دیوبند،ندوت العلماودانشکده ی علیگر"روی آورده بودند،مرکزهای که دربرخوردبافرهنگ غربی ازدیدگاه افراطی(دیوبند)،میانه رو(ندوت العلما)ونوگرا(علی گر)که اخیری از1920به این سو،به حیث دانشگاه عمل می کند،پیروی می کردندومی کنند.ازهمه مهم تراینکه،شمارِ بسیاری ازمسلمان های دانش آموخته به شمول محمدعلی جناح،عضویت کنگره راداشتند،ونسل جوان ترمسلمان هامتاثرازاندیشه ی سوسیالیسم انقلابی بودند.بگونه ی مثال،...شیخ عبدالله(پسانترسروزیربخش کشمیرهندوازآموزش دیدگان علیگر)،به ناسیونال سوسیالیسم انقلابی موردتوجه نهرو،روی آورد.اوتنهارهبرمسلمان نبودکه این طورکرد،خان عبدالغفارخان درسرحد،میان افتخارالدین درپنجاب،مولانادرولایت های متحده هم تصمیم گرفتندباکنگره کارکنندتامسلم لیگ.اما،این بسنده نمی کردکه اکثریت جوانان مسلمان آموزش دیده ی شهری راازمسلم لیگ دورکند.مسلمان هابه حیث فاتحان به هندآمده بودندومذهب خودرابرهندوهاوبودایی های بت پرست ترجیح میدادند. اکثریت مسلمان ها،تازه مسلمان شده بودند،شماری زیرفشاروشماری هم بارضایت،و دربنگال وکشمیرازشدت نظام کاستی/قبیلگی.بااین وجود،اسلام درهند،مانندسواحل افریقا،چین واندونیزیا،ازمراسم بومی اثرپذیرفت.اینکه درمیان مسلمان هایی هند،مانندخدایان هندو،مردان مقدس پرستش می شوند،نشانی ازآن داردکه تقدس ومرتاض گری ازهندوئیزم وارداسلام شده است.(12)
بهره برداریی هندبریتانیاازمسلمان هادرجهت مهاربلندپروازی هایی حزب کنگره که ریشه دربدبینی ونفرت روزافزون میان جامعه های هندوو مسلمان هندداشت،زمانی به جدایی جبران ناپذیرمنجرشدکه انگلیس هادرسال1935،قانون جدیدی رادراین کشورنافذوبه مردم بومی حق دادندکه حکومت های شهری راازطریق انتخابات تعیین نمایند.حکومت برخاسته ازانتخابات تاسال1938،چنان هندویی وتعصبی عمل کردکه کمرجدایی خواهان راکه درمحوراشرافیتِ متمرکزدرمسلم لیگ جمع شده بودند؛بست،وضربه ی کاری به مسلمان هایی زدکه درکنگره عضویت داشتندودرجهت وحدت هندکارمی کردند.ازسوی دیگر،آموزش وفرهنگ مدرن درشهرهای بزرگ هندتوسعه، ودربخش های اکثراًمسلمان کمرنگ مانده بود.این کمرنگی ی فرهنگ وآموزش نودربخش مسلمان نشین هند،زمانیکه بادیوارضخیم بی اعتمادی برخاسته از حکومت هندویی یکجاشد،هندرابه سوی تجزیه راند.
بابرآمدن پاکستان،رهبریی این کشورنخست به همان اشراف وپس ازآن به دست نظامی هاافتید.محمدعلی جناح،شخصی سکولاربه سبک انگلیستان بود،سکولاریسمی که حوزه ی دین راازحوزه ی سیاست جدامی پنداشت.اما،بابرآمدن نظامی هادرسیاست وشکست های پی درپی آن ها،از1965تا1971،ازهندکه دراخیری پاکستان دوپارچه شدواین سخن به خانم گاندی نسبت داده می شودکه"دروقت تجزیه ی بنگله دیش درسال1971گفته بودکه پاکستان یک کشورمصنوعی است که انگلیس هاآن رابرای انتقام گیری ازمردم هندایجادکرده اند.اما،مابایددرپی برداشتن این مرزهای مصنوعی وایجادامپراتوری هندوستان باشیم."پاکستان که باجدایی بنگله دیش شکست مرگباری ازهندخورده بود،دروضعیتی قرارگرفت که دیگرتوانی درخودنمی دیدکه به رویارویی تازه باآن کشوردست بزند.رخ دادهای پس ازتجزیه ی پاکستان نشان داده بودکه بخاطرخودسری ودست اندازیی نظامی هادرسیاست،بسیاری سیاست مداران پاکستان ازاینکه ارتشِ همه کاره بسیارتوهین شده بود،خوشحال بودندواحساس راحت می کردند.ارتش بااینکه به پاکستان خیانت وشکست خورده بود،هنوزهم برگ های برنده ی نزدباداران بیرونی اش داشت که به عمرسیاه وننگین آن درسیاست می افرودوسیاست مداران رارنج می داد.
طوریکه،طارق علی نویسنده ی انگلیسی- پاکستانی تبارمی نویسد:پاکستان پس ازتجزیه درسال1971،علاقمندی به کشمیروجنوب آسیارابطورکلی ازدست داده بود.یک مقام جوان وبلندپروازوزارت خارجه ی امریکادر1980،یک سال پس ازاعدام بوتو،به پاکستان سفرکردوبه ضیاءالحق مشوره دادکه توجه به پول های کلان جمع شده ازراه نفت درعربستان سعودی وامارت های عربی درخلیج فارس کند.ارتش پاکستان برای حفظ وضع موجوددرخلیج فارس(که باانقلاب ایران واشغال افغانستان توسط شوروی موردتهدیدواقع شده بود) درموقعیتی  بهتری قراردارد.عرب هابایدمصارف/هزینه رابپردازند،وعرض داشت فوکویاما"امنیت پاکستان،گزارش یک سفر"توسط دیکتاتورنظامی جدی گرفته شد،افسران وسربازان به ریاض وابوذبی اعزام شدندتاامنیت داخلی راتامین کنند.تنخواه افسران وسربازان وظیفه درآنجابسیاربالاومتقاضیان هم بسیاربودند.پاکستان همچنان بطورگزینشی ازدانشکده های دخترانه دوشیزه های زیباراگزینش( وبخاطربرآورده ساختن اشتهای بی پایان شیخ هایی هوس ران و مفسد)روسپی هم صادرمی کرد؛وصادرکردن روسپی ها،ایجاب این اصل رانیزمی کردکه اسلام مرزندارد!(13)
ضیاءالحق که انقلاب ایران،هجوم شوروی به افغانستان،سرازیرشدن پول هایی گزاف عرب هاوحمایت های مالی وسیاسی امریکامغرورش کرده بود،فکرکردکه زمان برای ایفای نقش بزرگ پاکستان، زیررهبریی اودرمنطقه فرارسیده است.درواقع،باشرایطی بدست آمده،اوآماده شدکه درمرزشرقی باهند،موضع متزلزل شده ی پاکستان پس ازجدایی بنگله دیش رانیرومندودرمرزغربی برای همیشه کشورخود راازشرپشتونستان خواهی کابل که تشویق شوروی وهندراپشت سرخودداشت، آرام نماید.درحالیکه به بهانه ی جهادافغانستان، بنیادگراهایی افغانی ی پاسدارمنافع پاکستان رابخاطرحماقت های سیاسی ملی گرایی ودیوانگی ایدئولوژیکی چپ گرایان افغان، روزبروزفربه تروبرایی تبدیل کردن افغانستان به یک ولایت غربی پاکستان وبرداشتن جنازه ی پشتونستان مبارزه می کرد؛لحظه ی هم ازخطرهندغافل نشده به امریکایی هاگزارش میدادکه خانم اندیراگاندی درصددبی ثبات کردن پاکستان می باشد،سیاستی که درصورت عملی شدن، برنامه ی جنگ علیه شوروی رادرافغانستان،مختل می کرد.باتوجه به تهدیداحتمالی ازناحیه ی هند،ضیاءالحق،همزمان بادامن به جنگ علیه شوروی درافغانستان،ازصادرکردن تروریسم/هراس افگنی به آن کشورهم، غفلت نکرد.درآن زمان،یک حرکت جدایی طلب درپنجاب شرقی،زیرنام "خالصتان" متعلق به پیروان مذهب سیک که ازلشکرکشی خانم گاندی به"معبدطلای"عبادت گاه خوددرامرتسرخشمگین بودند،جریان داشت.سخن های مقام های هندی هم درآن برهه،حکایت ازحمایت پاکستان به حرکت نامبرده می کرد.بهرحال،...خانم گاندی،توسط محافظش(درسال1984) کشته شد.یک کارمند دولت هندکه یک سال پس بامن(طارق علی)، دردهلی ملاقات داشت؛گفت که مااسنادداریم که قاتل گاندی باآموزش گاهی درپاکستان که باکمک امریکابرای سیک هابراه انداخته شده بود،رابطه داشت.هدف آن آموزش گاه این بودکه حکومت هندبی ثبات کرده شود.اومطمئن بودکه امریکاتصمیم گرفته بودگاندی رانابودکندتامانع حمله به پاکستان شودکه احتمال اخلال عملیات آن کشوردرافغانستان رادرپی داشت.(14)
طرفه اینکه ضیاءالحق،شخصی که درسال1970میلادی،دراردن، به کمک ملک حسین پادشاه انگلیسی آن کشور،هزاران مجاهدفلسطینی راشهیدساخت.درسال 1980،پس ازلشکرکشی مسکوبه افغانستان مدافع مجاهدین افغانستانی شد؛وازهمین طریق بودکه ملیاردهادلارکمک حاصل ازمقاومت جهادی های افغان رادرجهت دوام حکومت خودوتقویه ی بنیه ی ارتش پاکستان که درکشتارمردم بنگله دیش درسال1971، بی روحیه وبه تباه کاری مشهورشده بود،بکارانداخت.اوکه فرصت راغنیمت یافته بود،به بازسازیی ارتش پاکستان بسنده نکرده،سیاست های زیررانیززرنگانه به پیش برد:نخست،بادیدگاه منفی که نسبت به افغان هاداشت،بهرتفرقه وگروه سازیی قبیلگی ومذهبی برای چندپارچه سازیی کشورمازمینه سازی کرد.دوم،ازهمان آغازجهاد/مقاوت افغان ها،راه کارهای نابودیی زیرساخت های کمزوراقتصادافغانستان برنامه ریزی ودرمعرض اجراگذاشت وکارهای هاراکه اوکرده نتوانسته بود،جانشینانش  بابهره برداری ازحماقت های قبیله گراهاوبنیادگراهای افغان،انجام دادند.سوم،گروه های راازمنطقه وبیرون منطقه به افغانستان وبخش  های قبایلی میان هردوکشورآوردکه درآینده دوکاررابخوبی به پیش برده بتوانند:نخست،درصورتیکه مجاهدین موردنظراودرافغانستان به قدرت راه نیابند،به حیث ابزارهایی خوبی برای زیرفشارگذاشتن حکومت کابل بکارآیند.دوم،ازنظرنیروی بشری،مالی وپایگاه آموزشی، کمک کننده ی خوبی برای کشمیری های زیراداره ی هندشوند.
پس ازلشکرکشی شوروی به افغانستان وکمک های بی شمارمالی - سیاسی – نظامی واقتصادیی امریکا،عرب هاوچین به پاکستان و گیرماندن مسکودرباتلاق خودساخته درکابل؛ودرنتیجه ی آن،روبه ناتوانی گذاشتن اقتصادواعتباربین المللی شوروی، برآمدن گورباچوف،وراه اندازیی اصلاحات وفضایی بازسیاسی وسخن گفتن اوازجستجویی راه حل سیاسی برایی بحران افغانستان،پاکستان بیشترازپیش برای تحقق برنامه هایی منطقه ی خود،امیدوارشد.اراین رو،...ژنرال ضیاءالحق،خواب زیرادرسرمی پرورانید:رهبریی یک کنفدراسیون/اتحادیه ی اسلامی راازترکمنستان تاکشمیربه عهده داشته باشد،یک جامعه ی نیرومندپان اسلامی زیرسلطه ی پاکستان.ویلیام کیسی (رئیس سیا) ودولت امریکا اورادراین امرخیالی تشویق کردندتا به حیث یک دولت متحدامریکاوجبهه ی او ل دربرابرایران(وکمونیسم) به پاکستان مشروعیت بدهند.واشنگتن اعلام کردکه پاکستان یک دولت سکولاراست.درحالیکه دراین کشور،قانون شریعت جانشین قانون نوشته شده بود.این پاداشی بودبه پاکستان بخاطرحمایت ازسیاست های امریکا.نیروی شوروی درآسیای مرکزی پاشید؛درمقابل، امریکاازکمک مالی پاکستان به بنیادگرایان پس ازجنگ افغانستان چشم پوشی کرد.پس ازجهادضدشوروی وعقب نشینی ارتش آن کشورازافغانستان،ارتش قوی واستخبارات نیرومنداکستان دست ناخورده باقی ماندندوروابط آی اِس آی هم باسیا(همتای امریکایی اش)ادامه یافت.زمانیکه پاکستان خودرادولت اسلامی-اتومی اعلام کرد،آی اِس آی به صادرکردن جنگاوران اسلامی وراه اندازیی عملیات پنهانی درآسیای میانه وقفقازدست زد.البته،قابل یادآوری می باشدکه آی اِس آی به حیث یک دلال عمل می کرد.باآزادشدن جمهوری های قزاقستان،قرغیزستان،تاجیکستان،ازبکستان وترکمنستان درسال1991که درآن آی اِس آی(درزیرسایه ی سیاوپشت سرمجاهدین افغانستان) رول مهمی بازکرده بود،برای بی ثبات کردن جمهوری های نامبرده،ازاسلامی هامسلح حمایت کرد،سیاستی که(به ادامه ی بلندپروازی های ضیاءالحق)درجهت اجرای برنامه هایی توسعه طلبانه ی پاکستان بود.پس ازجهادضدشوروی،پاکستان سه پایپ لان/خط فراهمی اسلحه راشکل داد.بخاطردزدی ازامکانات جهادافغانستان، دستگاه نظامی یافابیریکه ی تسلیحا تی پاکستان،به غنی ترین فابریکه درآسیامبدل شده بود.واین قابل پیش بینی هم بود،چراکه مقدارزیادی اسلحه راکه بایدبه افغانستان ارسال می شد،به سودارتش خود ذخیره کرد.ازاین رو،پاکستان به حیث یک منبع بزرگ اسلحه درآسیای مرکزی برآمدکرد.سه خط ارسال اسلحه ازپاکستان می گذشت:1- فراهم کردن اسلحه برای گروه های اسلامی درهند.2-ارسال اسلحه به جنوب شرق آسیاازراه تایلند،مالیزی وسنگاپور.3- خط ارسال اسلحه به آسیای مرکزی.افزون برآن،آی اِس آی دومنبع مالی هم داشت:نخست،ای تی تی ای یاقراردادمبادله ی کالامیان افغانستان وپاکستان( قراردادنامبرده به اختیارقاچاق بران گذاشته شد که کالاراازپاکستان به افغانستان می بردندودوباره به پاکستان بازگشت ودربازارعرضه و به آی اِس آی پول می پرداختند).دوم،موادمخدر.(15)ازاین دومنبع، تاکنون،آی اِس آی بخاطرناکارآمدیی حکومت افغانستان،بهره برداری ونیازهای خودرابازیان رسانی فراوان به اقتصادهردوکشورتامین می نماید
باتوجه به بلندپروازی هایی ژنرال ضیاءالحق وجانشینانش درمنطقه بویژه افغانستان،باین نکته بایددقت ورزیدکه زورمندان خراسان بزرگ ازمحمودغزنه تااحمدشاه ابدالی که افغان هاآن هارافاتح وهندی ها- پاکستانی هامتجاوزوچپاولگرمی پندارند،به تناسب نظامی های پاکستانی بویژه ژنرال ضیاءالحق، بسیارکم اشتهابودند.باین خاطرکه آن ها،می خواستندازبلخ تاکشمیررادرقلمروحکومت خودداشته باشند،اماضیاءالحق می خواست که درراس یک کنفدراسیون/اتحادیه ی اسلامی ازآسیای میانه تاکشمیررازیراداره ی خودداشته باشد.سیاستی بلندپروازانه ی که تباه کاریی جاری درافغانستان وبحران ژرف وبی پیشینه درپاکستان، یگانه دستاوردآن می باشد.ازنظرتاریخی،نظامی های پاکستانی ازضیاءالحق گرفته تامشرف وبازماندگانشان به باورخودمی خواهندتاریخ راوارونه بسازند،باین معناکه محمودغزنه واحمدشاه ابدالی، پاکستان کنونی راازغزنه وقندهااداره کردند،این هامی خواهند افغانستان راازاسلام آباداداره نمایند.بحران فزاینده ی کنونی درپاکستان وموجودیت نیروهای غربی درافغانستان،چیزی نیستندمگرفراورده ی بلندپروازی هایی غیرعقلانی وافزون خواهانه ی نظامی های پاکستان.ازنظامی های پاکستانی که غیرازاین نمی توان انتظاری داشت،چراکه منافع ملی خودراآن گونه تعریف کرده اند؛تعریفی که درآن قربانی کردن منافع ملی افغانستان حتمی می باشد.ازاین رو،پرسمان اصلی برمی گرددبه قیبله گرایان به ظاهرملی گراوبنیادگرایان اسلام خواه افغان که آگاهانه یافرصت طلبانه ابزاردستِ افزون طلبان پاکستانی شده اند.به سخن دیگر،اگرقبیله گرایان ملی گرانماوبنیادگرایان امت خواه وسیله دردست پاکستانی ها نمی شدند،کشورمادرموقعیت بهتری قرارداشت.ازآنجاکه سرنوشت ملی کرایان وبنیادگرایان کشورماکه موضوع این نوشته می باشد،بخاطرپرسمان پشتونستان بیشتربه پاکستان پیوندمی خوردوبه بررسی گرفته شد.پیوندبنیادگرایان افغان،افزون برپاکستان، به سیاست های ایران وعربستان نیزگره می خوردکه دربخش پسین،موردبررسی قرارخواهدگرفت.
پانویس ها:
1-The Duel
Pakistan on The Flight Path of American Power.By Tariq Ali.Scribner   Newyork   London   Toronto  Sydney.Scribner.Adivsion of Simon and Schuster INCO.1230 Avenue of The Americas,Newyork,Ny 10020
Copy right©2008 by Tariq Ali—1st scribner Hardcovered.P.71
2-Ibid.p.72
3-Ibid.p.206
4-Ibid.pp.59-60
5-Ibid.pp.81-82-90-91
6-Ibid.pp.106-107-113
7-Clash of Funda MentalismS:CRUSADES,JIHADS  AND MODERNITY.JANUARY1,2003.PUBLISHED BY VERSO,2003.By Tariq Ali.p.223
8- Pakistan Post(CANADA,march 23th to MARCH29TH,2006,PAGE7),Weekly in Urdu.
کزیده ی سخن های اسفندیارولی خان درسرمقاله ی هفته نامه ی پاکستان پست بزبان اردوبرای امریکای شمالی، وگفتگوی حسن مجتبی خبرنگاربی بی سی بخش اردو،باحاجی عدیل سناتورپاکستان ونماینده ی حزب عوامی ملی دررستوان پاکستانی هادرنیویارک،تاریخ3-11-2008
9-Descent into Chaos.BY Ahmed Rashed.First, published in 2008 by Viking penguin,amember of penguin group(U S A)INC.10987654321.Copyright©AHMEDRASHED,2008
A LL RIGHTS RESERVED.P.386
10-Ibid.p.79
11- CLASH OF FUNDAMENTALISMS.BY TARIQ ALI.PP.168-169
12-IBID.PP.226-227
13-IBID.P.246
14-IBID.P.236
15-Modern Jihad,tracing The Dollars Behind the terror networks.By loretaa Napoleoni
Fore word, by JOHNCOOLEY,INTRODUCTION BY GEORGE MAGNUS
PLUTO PREES,LODON.STERLING,VERGINIA.
FIRST, PUBLISHED IN2003 BYPLUTO PRESS
WWW.PLUTO PREES.COM
COPYRIGHT©LORETTAA NAPOLEONI2008.PP.87-88

0 comments:

Post a Comment