Wednesday 31 March 2021

نگا هی به علت های فروپا شیدن ارتش / اردوی افغانستان

ابراهیم ورسجی دوازدهم ماه حمل ، سا ل 1400 این مقا له را به این خاطرمی نویسم که ، فا شیسم افغا نی دولت اسلامی مجا هد ین را که رئیس آن استاد ربا نی تاجیک بود ؛ درفروپا شی ارتش مقصرمی دا ند. بنا برآن ، درزمینه ، بررسی انتقادی می کنم تا همساز با این سخن نغزفارسی: " سیه روی شود / هرکه دراو غش با شد!" ازاین که افغانستان تاریخ سیاه سیا سی- قبیله زده ای ملی نما دارد ، به سراغ نادرغداردرتاریخ نامبرده به ویژه کارنامه سیاه اودرپا یه گذاریی ارتش می روم. پا یه گذاریی خا ینا نه ای که منجربه فروپا شی ارتش شد! نگا هی به تاریخ نا شاد افغانستان وبازیی سیاه هند بریتا نیا درآن ؛ روشن می سازد که ، نادر غداررا همان هند بریتا نیا با پرداخت 35 لک کلداروکرا یه ساختن قبیله های خاص از وزیرستان شما لی وجنوبی درکمربند قبا یلی هند بریتا نیا ، برحبیب الله کلکا نی غا لب ووحشی ترین حکومت را بر مردم آه وفغانستان تحمیل کرد! به گوا هی تاریخ نا شاد افغانستان ، وزیرستا نی های همکارنادر غدار، شهرکا بل را کا ملن غارت کرد ند. کا بلی که سندی وجود ندارد که حبیب الله کلکا نی وهمرا هان او چیزی را درآن دزدی کرده با شند! بنا برآن ، با ستا یش ازاستاد خلیل الله خلیلی که امیر حبیب الله کلکا نی را با نوشتن " عیاری ازخراسان " ستوده است ، علت های فروپا شی ارتش / ارد وی افغانستان را منتقدا نه بررسی ونما یان می کنم. واقعیت این است که ، هرملتی ارتش یا ارد وی ملی دارد. ازاینکه ، درافغانستان ، بد لیل های که جای بررسی آن ها دراین نویشته نیست، ملت وجود ندارد ، ارتش ملی هم وجود ندا شت وندارد. ازاینکه ملت افغانستان یا ملت افغان نه وجود داشت ونه اکنون وجود دارد ، فروپا شیدن ارتش / ارد وی آن درنتیجه جنگ علیه ارتش سرخ وملیشه سازی های ک گ ب برای کمک به خاد / شبکه امنیتی حکومت دست نشانده مسکو،اجتناب نا پذ یر بود. بطورنمونه ، افغانستان هم جامعه قبا یلی هم حکومت قبا یلی هم ارتش / ارد وی قبا یلی دا شت واکنون هم غنی وزیرستا نی تلاش دارد که ارتش قبیلگی را بازسازی کند. ازاین رو، فروپا شیدن ارتش قبیلگی دراثر خیزش های هد فمند وآشوبگرانه ای قبا یلی وقومی وسمتی قا بل پیش بینی بود ومی با شد. ازاین نگاه که ، درنویشته های قبلی ام ، همواره تا کید کرده ام که افغان ها / پشتون ها قبا یلی ما نده وقوم نشده اند ، حکومت ها وامیران کهنه ونوآن ها هم قبا یلی هم نوکران استعمارها ازشرکت هند شرقی تا هند بریتا نیا واتحاد شوروی وپاکستان وتروریسم بازیی طا لبا نی آن وجنگ امریکا وانگلیس ود یگرکشورهای غربی ونا تو / شا خه ای نظا می آن ها، علیه تروریسم وحضورشان برای حفظ حکومت دست نشانده شان درکا بل ازروزهفتم ماه اکتوبر2001 ، تا کنون می با شد. اینجا ست که تمرکزبه علت های فروپا شی ارتش / ارد وی افغانستان اهمیت ویژه پیدا می کند. بنا برآن ، بهتراست که به سراغ تاریخ نا شاد نظامی افغانستان بروم! ازاین نگاه که ارتش سازی به شیوه مدرن غربی درکشورهای پس مانده ومستعمره درآغازسده ای بیستم شروع شد وامان الله خان بخاطرنا توا نی درارتش سازیی نو فرار کرد، نادر غدار د یره دونی بعد ازرسیدن به قدرت به کمک هند بریتا نیا ،دست به سا ختن ارتش قبلیگی زد. نگا هی به ساختار ارتش / اردوی آه وفغانستان دست سا خت نادرغدار د یره دونی ، نشان می دهد که بعد ازغارت کا بل با همکاران وزیرستا نی خود ، ارگ کا بل ورده های با لای بروکرسی را به برا دران د یره دو نی خود بنام قندهاری ها ووزارت دفاع ورده های بالای ارتش / ارد و را به قبا یلی های جنوبی داد. افزون بر سپردن مقام وزارت وزارت ورده های با لای ارتش / ارد و به قبا یلی های جنوبی ، آن ها را ازرفتن به خد مت سربازی وپردا خت ما لیه هم معا ف کرد! اگربسیاری ساختمان های تجارتی درمحله های مهم کا بل ازجنوبی ها ووزیرستا نی ها می با شد، علت عمده ای آن است که جنوبی ها هم بر ارتش هم بر اقتصاد افغانستان حاکم سا خته شد ند. افزون برآن ، زمین های زیادی ازتاجیک ها وهزاره ها وازبک ها و... را هم نادرخانی ها درشما لی وشما ل وغرب وافغانستان مرکزی غصب ودراختیار قبا یلی های افغان گذا شتند! ازنظرسیا سی-اداری-نظامی ، ارگ وبروکراسی درخد مت نادر غدار وبرا درانش وارتش درخد مت جنوبی ها قرارداده شد ود یگر قوم ها تنها ماموران وسربازان آن بی اختیار آن ها سا خته شد ند تا ملت موهومی افغان ازاین طریق سا خته شود! ازآن هم سیاه کارتراین است که ، برای فرزندان فغان ها / پشتون ها درولایت های جنوب غربی وجنوب شرقی مکتب ها درسطح ابتدا ییه وجود ندا شتند، اما ظا هرشاه وداود شاه که دومی درظاهرنخست وزیر ودراصل شاه بود، در سا ل 1333 خورشیدی - 1954 ترسای ، هم کارخا نه ای پوک پشتونستان خوا هی علیه پاکستان را ساخته گرم کرد ند هم برای فرزندان قبا یلی های شرق د یو رند ، مکتب های خوشحال خان ورحمان با با وجمال خان را در کا بل بازکرد ند ودرمکتب ودانشگاه جنگی هم برای آن ها سهم بخشی ها کرد ند. طوریکه د یده شد ،فرزندان پشتون های خاور د یورند را بعد ازفراغت ازلیسه های نا مبرده ، برای تحصل دربخش نظامی به شوروی وهند اعزام کرد ند واکثرآن ها درمسکو ودهلی نو جا سوس شده با رسیدن به کا بل، جذ ب درارتش / ارد وی پشتونستان خواه افغانستان شد ند. بعد ازداغ شدن کارخا نه ای پشتونستان خوا هی ظاهروداود، دو رو یداد ناسازگاربا منا فع مردم افغانستان خود نمای کرد ند: نخست ،بازار تجارت غفارخان وبا ند او درکا بل به گونه ای دالرگیری از سفارت های شوروی وهند گرم شد ( رک مقا له پشتونستان درج اول "جهاد افغانستان وجنگ سر قدرت های بزرگ) ازنویسنده و( رک فریب ناتمام ) نوشته جمعه خان صوفی پشتونستان خواه پاکستا نی مهمان درکا بل از ظاهر تا نجیب؛ دوم، بسته شدن مسیر تورخم وسفید بولدک توسط حکومت ژنرال ایوب خان وافزایش فشار برتجارت افغانستان. دراین را ستا ، طوریکه درمقا له "پشتونستان " در ج اول "جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" یاد آورشده ام ،در سال 1956 ترسای -1335 خورشیدی ، سکندرمیرزا رئیس جمهور فارسی زبان پاکستان به کا بل آمد وبه فارسی ساده به ظاهروداود گفت که ازپشتونستان خوا هی ود یورند بازی خود داری نما یید تا مسیرتجارتی تا ن را بازبگذاریم ، درغیرآن ، بدامن اتحاد شوروی می افتید که درآینده برای کشورتان فاجعه بارتمام خوا هد شد! اگرچه سکندر میرزا هشدار داد اما مسیرتجارتی افغانستان محاط به خشکه را بسته نکرد. وارونه ای او،درسال 1958 برا بر به 1337 خورشیدی ، ژنرال ایوب خان با کود تا درپاکستان به قدرت رسید وبه کا بل آمد وبا هشداربه ظاهر وداود ، به زبان پشتو،کا بل را ترک کرد. با وجود اینکه ایوب خان به میزبان خود در کا بل به زبان پشتوهشدارداد تا ازپشتونستان خوا هی دست بردارد ، اما مسیر تورخم وسفید بولد ک را بسته نکرد. وقتیکه داود درسال 1961-1340 ، شعارهای پشتونستان خوا هی را داغترکرد ، ایوب خان مسیرتورخم وسفید بولدک حتا مجراهای قبا یلی را هم بروی تجارت افغانستان بسته کرد. برای سازش ، ظاهروداود ، نعیم وزیرخارجه بی سواد خود را به پاکستان فرستاد ند. ایوب خان به فضل القادر چودهری وزیرخارجه ای خود فرمان داد که با او به پشتو سخن بگوید! میزبان به پشتو سخن می گفت ومهمان توان سخن گوی به آن را نداشت! بنا برآن ، ایوب خان گفت که : " به پشتو سخن گفته نمی تواند وپشتونستان خواهی هم می کند!" ازاینکه بسته شدن مسیرتجارتی فشاربرتجارت واقتصاد نیمه جان افغانستان وارد کرده بود ، ظاهر شاه داود را ازمقام نخست وزیری برکنار وبه دکتریوسف خان فرمان تشکیل کا بینه داد. کا بینه نو با گفت وگو با پاکستان به بند ش مسیرتجارتی موفق شد. البته که موفقیت نیمه کاره! به این خاطرکه ، به گفته ای خروشچف رئیس جمهور اتحاد شوروی " درصفحه 508 خاطراتش، موقعیت جغرافیای افغانستان را با پرداخت قیمت کم به حکومت کا بل وفایده بسیاربرای شوروی خر یده بود." معنای سخن نیکیتا خروشچف این بود که افغانستان درگردونه ای سیا ست خارجی واستراتژیک مسکو درمنطقه باقی می ما ند. اگرچه خروشچف درسال 1964-1343 برکناروجا یش را لیو نید برژنیف درکاخ کرملین گرفت ، اما سیا ست افغانی مسکو همان گونه ادامه یا فت. البته که با افزایش اعزام دانشجویان افغانستان دربخش نظا می به مسکو وجابجای آن ها درارتش بعد ازدوره دانشجوی. طوریکه د یده شد ، ظاهرشاه درده سا ل پسین شا هی خود یک کاردرست ویک کار نا درست کرد! کاردرست او بازکرن فضای سیا سی وکار نا درست او اجازه فعا لیت قانونی ندادن به حزب های سیا سی درشرایطی بود که مجلس نما یند گان دست سا خت خود ش قانون حزب های سیا سی را تصویب کرده بود. معلوم است ؛ اگر ظاهر شاه قا نون حزب های سیا سی را امضا می کرد ، حزب های زیرزمینی وغیر قا نونی بطورسمارقی نمی روید ند! درحا لیکه ظاهر شاه نرم بود وتا اندازه ای تحمل نظرات مخا لفان را داشت، اما داود وعبدالولی ، پسر کا کا وداماد ش ازبیرون ودرون دربارشا هی مصروف تخریب دموکراسی یا شا هی مشروطه ای افغانی او شد ند. داود افزون برتخریب کاری علیه شاهی مشروطه ظاهرشاه ، مصروف سربازگیری درارتش برای براندازی نظام شاهی نرم شده برای منتقدان هم بود! همزمان با شاهی مشروطه ظا هرشاه ،چپ گرایان درخط مسکو وپکن واسلام گرایان درخط اند یشه جمعیت اخوان المسلمون ، خود نمای کرد ند. طرفه اینکه ،همه گرا یش های فکری- سیا سی گونه گون مرکز قدرت را ارتش وپو لیس فکرکرده برای سربازگیری درآن ها اقدام کرد ند. من که جریان های فکری گونه گون افغانستان را پیگیری کرده ام وعضو جوانان مسلمان هم بودم ؛ می دانم که خود نمای جوانان مسلمان ونخست وزیر شدن موسی شفیق ،مسکو را نگران سا خته بود. معلوم بود که مسکو از رشد جوانان مسلمان بخاطر مسلمان های جنوب شوروی وازنخست وزیر شدن شفیق بخاطر کورس رهبری خواندن او دردانشگاه هاروارد درامریکا ، ترسیده بود! این ترس را دوریی مصری پسا ناصرازمسکووگرایشات هما نند آن درخاورمیا نه وافریقا تقویت کرده بود. درچنان شرایطی حسا سی منطقه ای وجها نی ، ک گ به با استخدام خرده افسران خلقی وپرچمی ، درماه سرطان سا ل 1352- ماه ژولای 1973 کو د تا وحکومت شا هی را سرنگون وبنام جمهوریت داود را درارگ کا بل نصب کرد. ازاینکه داود رذ یل پرست بود ، افراد با لا مقام ارتش را برکنار وخرده افسران خلقی وپرچمی را دروزارت های دفاع ودا خله ونهاد امنیتی مشهور به ضبط احوا لات با لا کشید وهمچنان جوانان مسلمان را سرکوب وشماری ازبرجسته گان آن ها را شهید وزندانی واستاد ربا نی وحکمتیار ومسعود ومولوی حبیب الرحمن وشماری دیگرآن ها را وادار به پنا هنده شدن به پا کستان کرد. ذوالفیقار علی بوتونخست وزیرپا کستان که ازپشتونستان خوا هی داود خشمگین شده بود ، ازمسلمان های پناهبرده به کشورخود استقبال ودرفکر درس عبرت دادن به داود با استفاده از آن ها شد. ازاین نگاه که سازمان های کونه گون سیا سی چپ واسلام گرا وقوم گرا ، مرکز قدرت را درارتش وپو لیس دریافته بود ند وکود تا را کوتاه ترین راه رسیدن به قدرت برآورد کرده بود ند ،سربازگیری را درارتش وپولیس به ویژه دراولی شدت بخشید ند. درساختارهای ارتش وپو لیس هم ازپیش نارضا یتی قومی بخاطر سلطه جنوبی ها وخانواده حاکم برآن ها وتبعیض های ناروای قومی وسمتی وقبیلگی جود داشت. ازاین رو، نا دانی رسولی وزیردفاع داود ورخنه سازمان های خلقی وپرچمی واسلام گرا ها درآن پیش خیمه کود تای هفتم ثور سال 1357 شد. درکود تای سیاه ثورهم تره کی وامین مسلط وتصفیه حساب را با نمازخوان ها وپرچمی ها و... درارتش وپو لیس شروع کرد ند. طوریکه د یده شد، تره کی وامین دردرون سا ختار با پرچمی ها ودربیرون آن با اسلام گرا ها جنگ وخشونت وکشتاررا شروع کرد ند. جنگ وخشونتی که باعث خیزش هرات درماه حوت 1357 شد. امین وتره کی که ازخیزش هرات ترسیده بود ند خواستار مدا خله شوروی شد ند وبخش افغانستان دروزارت خارجه درمسکو به آن ها هشدارداد که شما هم با اسلامی ها هم با پرچمی ها ود یگرگرایش های چپی درگیری هستید. درگیریی که به نفع تان نمی با شد. منظوروزارت خارجه شوروی ازدرگیری تره کی وامین با پرچمی ها ، سفیرساختن بزرگان پرچمی وزندانی کردن افراد درمیا نی آن گروه بود. به روا یتی ، کارمل که درپراگ مرکزچکوسلواکیا سفیربود به مسکو اشاره رسانده بود که درصورت کم توجهی به او ممکن است که به آن سوی خط / آلمان غربی خیزبردارد. درچنان شرایطی ، پیامی ازمسکو دریافت که بزودی به او توجه صورت می گیرد. ماه سنبله 1358 بود که تره کی بعد ازشرکت درگردهمای سران غیرمتعهد ها درها وا نا مرکزکوبا ، درمسیربازگشت به کا بل به مسکو رفت. دفتر سیا سیی حزب کمونیست شوروی که با ند بازی امین را به نفع خود درافغانستان نمی دا نست ، تصمیم گرفت که تره کی درارگ بما ند وکارمل نخست وزیروامین به حیث سفیربه مسکو خوا سته شود. تره کی بعد ازتصمیم دفترسیا سی حزب کمونیست شوروی درباره افغانستان ، دریک گردهمای افغان ها درمسکو گفت که :" درحزب یک غده سرطا نی پیدا شده است که با ید جراحی شود وغده نامبرده هم که امین بود. ازاینکه یک نفرخاص امین درسفرتره کی را همراهی می کرد ، به او اطلاع داد واو هم با رسیدن تره کی به میدان هوای کا بل اورا روانه ای زندان وخود را رئیس حزب ورئیس جمهور اعلام کرد. با قتل تره کی ورئیس جمهور شدن امین ، خلقی های اکثرا جنوبی مسلطه شده بر ارتش هم دو دسته شد ند. ک گ ب ودفترسیا سی حزب کمونیست شوروی که سیا ست نو امین وقتل تره کی توسط او را بزیان خود وبه نفع سازمان های اسلامی مشهوربه جهادی ها ارزیا بی کرد ند، برای دفاع ازمنافع استراتژیک واید ئولوژیک خود درافغانستان چاره جز پیاده کردن ارتش سرخ درآن ندا شتند. پیاده کردن ارتش سرخ به افغانستان پیا مد های نا گواری برای شوروی وارتش افغانستان داشت. بطورنمونه ، پیاده کردن ارتش سرخ به افغانستان پای امریکا را ازطریق پا کستان برای کمک به جهادی ها ودست اندازی درکشور ما با کرد ؛ واقتصاد شوروی را که پیشتر بیمار شده بود به سوی حا لت غیر در مانی را ند. درحا لیکه پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان کمک به تقویت موضع امریکا در برابر کمونیسم کرده بود ، همچنان ،دست پاکستان را با کمک های غرب باز گذا شت تا درکشورما بیشتر خراب کاری کند. خراب کاری پا کستان درافغانستان کمک به نابودی ارتش آن را هم دربرداشت. بد بختا نه ،ارتش افغانستان که از پیش بخاطروزارت دوام دارپشتون های قبا یلی جنوبی ای بد ون سرباز یا ژنرال های بی ارتش ضربه د یده بود ، با پیاده شدن ارتش سرخ بیشتر ضربه پذ یر شد. بطورنمونه ،سلطه ای ژنرال های خلقی های بی سرباز برآن ورقا بت شان با پرچمی ها با عث شد که دومی درزیر سا یه خاد / نهاد با صطلاح خد مات امنیت دولتی ، ملیشه سازی های با ندی وقومی را شروع کند. طوریکه د یده شد ،سربازان بعد از پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان یا مجا هد شد ند ویا به ایران برای کارکردن ویا به پا کستان با خانواده های خود پناهنده شد ند. نتیجه این شد که زیر فرمان وزیردفاع باصطلاح خلقی ازجنوبی وملیشه های قومی زیر نظرخاد نه تنها ارتش را دو پارچه بلکه چند پارچه کرد. ازنظر سیا سی هم نجیب احمد زی با خیا نت به کارمل هم خود هم پرچمی ها را تضعیف کرد. افزون بر تضعیف کارمل وجناج او درحزب حاکم ، نجیب گرا یش قبیلگی از خود بروز داد تا خلقی های حاکم بر ارتش تضعیف شده دربرابر ملیشه ها وجهادی ها را با خود همکارنما ید. این بازی نا درست نجیب ،هم تاجیک ها وهزاره ها وازبک های حزب وارتش را نا راض کرد هم مشوق کود تای خلقی ها به فرماندهی شاه نواز تنی خلقی علیه حکومت خود او شد. کود تای که توسط ژنرال های تا جیک وهزاره وازبک سرکوب شد. بلی، کود تای خلقی ها علیه حکومت نجیب الله سرکوب شد اما بد شمنی میان نظامی های پشتون وتا جیک وهزاره وازبک درساختار حکومت وارتش وحزب بیش ازپیش دامن زد. نتیجه این بازی این شد که نظا می های پشتون به سوی حزب اسلامی حکمتیار ونظامی های تا جیک به سوی جمعیت اسلامی ونظامی های هزاره به سوی حزب وحدت اسلامی وژنرال دوستم فرمانده فرقه هشتم خاد همکار فرمانده مسعود در براندازی حکومت نجیب الله شود. نجیب که پیش از همسوی ژنرال دوستم وژنرال مومن با فرمانده مسعود، آن ها را ازخود رانده بود ،هم با تعیین ژنرال اچکزای درمزار اشتباه کرد هم دربازی با پاکستان وامریکا. بطور نمونه ، سندهای وجود دارند که نشان می دهند که نجیب احمدزی ازطریق غنی احمدزی ود یگر پشتون های دو دوزه باز با سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا وآی اِس آی / شبکه ای امنیتی ارتش پا کستان در تما س شده وبه آن ها گفته بود که از بنیاد گراها وجهادی های تاجیک وهزاره وازبک کرده او به نفع آن ها درفردای افغانستان می با شد. یعنی نوکرد یروز ک گ ب خوب ترمی تواند امروزبه نفع سازمان های اطلاعات مرکزی امریکا وپاکستان کار کند. این بازیی چرکین نجیب با امریکا وپاکستان در شرایطی صورت گرفت که اولی بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ از منطقه بیرون وسرنوشت افغانستان را بدست دومی یا پاکستان سپرده بود. همچنان ،نجیب بنام سفر به هند درحال سفر به پاکستان برای معامله گری با آن بود که درمیدان هوای کا بل دسته های مربوط به ژنرال دوستم ما نع سفرش شد ند وبرگشته نه به ارگ بلکه بدفترسازمان ملل پناهنده شد. پنا هنده شدن نجیب بد فترسازمان ملل در کا بل هم جنازه حکومت او را بر داشت هم ارتش قوم وقبیله زده را تقسیم میان قوم ها ودرواقع متلاشی کرد. به سخن د یگر، قبیلگی وسمتی سا خته شدن رده های بالای ارتش توسط نادر غدارسرانجام زمینه ساز فروپا شی آن شد. درباره توان ارتش پیش از زمین بوس شدن حکومت نجیب الله ، ازنظامی ها وخله بان ها در میدان هوای بگرام پرسان کردم وآن ها به من گفتند که دردوره حضورارتش سرخ درهمین میدان یک ترمیم گاه هواپیما ها وتانک ها و... بود. ترمیم گا هی که مرکزآن دراوکراین بود. وقتیکه همان ترمیم گاه برده شد،نیروی هوای وبسیاری تانک های وزارت دفاع ازکارافتاده بود ند. کوتاه سخن اینکه وابستگی به قدرت های خارجی آینده خوب ندارد! وابستگی مانند ارتش وحکومت افغانستان به شوروی که بعد از مرگ آن حکومت نامبرده هم وفات کرد. امروز هم که سخن ازبیرون رفتن سربازان امریکای ونا تو ازافغانستان درمیان می با شد ، این نگرانی به قوت وجود دارد که حکومت غنی احمد زی هم سرنوشت حکومت نجیب احمدزی می شود وارتش هم ما نند گذ شته به قوم ها تقسیم وافغانستان که گرفتارجنگ با تروریسم افغانی مورد حما یت پاکستان می با شد گرفتار جنگ بی پا یان داخلی هم خواهد شد.

0 comments:

Post a Comment