Friday, 12 March 2021
آیا اسلام می توا ند با روشنگری وروشنفکری ونو اند یشی سازگاری کند؟
پیش نویس:
ابراهیم ورسجی
بیست وسوم ماه حوت ،سا ل 1399
درسده ای نزدهم ترسا ی به ویژه درنیمه دوم آن برا بر به سده سیزدهم خورشیدی ،پرسمان های روشنکری ونو اند یشی د ینی واصلاح گریی د ینی درکشورهای مسلمان رونق پیدا کرد ند ؛ رونق پیدا کرد نی که به پُرسمان ها / مسا یل زیر پیوند تنگا تنگ داشتند ودارند:
نخست ،پیشرفت کشورهای اروپای غربی وبرآمد کردن آن ها به حیث قدرت های بزرگ علمی- فنی- اقتصادی- نظامی- سیا سی- فرهنگی- استعماری درجهان وبزیر سلطه آن ها رفتن مسلمان ها؛
دوم ،روسیه تزاری که در مقا یسه با اروپای غربی عقب مانده بود موفق به تا مین سلطه بر مسلمان ها درآسیای مرکزی وشما ل قفقازشد؛
سوم ، درپسین بخش دهه ای دوم سده ای بیستم ، یا پا یان جنگ جها نی اول، امپراتوری یا خلافت عثما نی فروپا شید. فروپا شی ای که باعث شد که سرزمین های عربی زیر فرمان آن زیر سلطه استعمارهای بریتا نیا وفرانسه برود ودربخش اکثرا ترک وکرد نشین آن، ملی گرای ترکیه به رهبری مصطفی کمال قد برافرازد. ازاینکه مصطفی کمال خلافت را لغو وجدای د ین ازحکومت / سکولاریسم را درترکیه را یج کرد ، تند روان مذ هبی او را سرزنش وکمربه احیای خلافت بستند. درآن شرایط ، پاد شاه مصروخا نواده وها بی السعود هم خیز خلیفه گری بردا شتند که نتیجه نداد؛
چهارم ، کود تای بلشویک ها به رهبری لنین علیه حکومت انقلابی- دموکراتیک پسا تزاری در روسیه وراه اندازی کمونیسم د ین ستیز درروسیه ونام گذاری آن بنام اتحاد شوروی سوسیا لیستی ؛
پنجم ،سربلند کردن ملی گرای در جهان اسلام وشاخ به شاخ شدن آن با استعمارهای کهنه ونو وگرایش برخی ملی گرا ها به سوی شوروی؛
ششم ، ظهور/ برآمد کردن سازمان های اسلامی مخا لف استعمارها وملی گراهای راست گرا وچپ گرای د ین گریز در کشورهای مسلمان ؛
هفتم ، وقوع جنگ جها نی دوم ومرگ استعمار کهنه وظهوراستعمار نو به رهبریی امریکا واستعمارسرخ به رهبریی اتحاد شوروی سوسیا لیستی ورقا بت میان آن ها برای سلطه یا بی برکشورهای مسلمان؛
هشتم ، ایجاد کشورپوشا لی اسرائیل توسط استعمار انگلیس درسرزمین فلسطینی ها ونگهداری آن توسط امریکا ،ملی گرای وحکومت های شاهی-امیری عرب را مسخره وبا عث ادامه حکومت های برده داری عرب وتقویت تند روی اسلامی درخاورمیا نه شد؛
نهم، ازاینکه یک اسلام نداریم بلکه اسلام ها داریم ، ما نند: اسلام فقیهان ، اسلام متکلمان ، اسلام عارفان واد یبان، اسلام فیلسوفان ، واسلام حاکمان و عالمان رسمی- درباری شان ، نبا ید توقع داشت که همه اسلام های نامبرده با روشنگری ، روشنفکری ونو اند یشی همراه می شوند. آری ، اسلامی که با عقل وخرد گرای همراه شود ، با روشنگری وروشنفکری ونواند یشی هم همراه می شود ؛
دهم ، ازاین نگاه که اسلام گرای سنتی وبسیاری گرا یش های نامبرده را مد رنیته / نو اند یشی ومدرنیسم یا نوکاریی زاده ای آن وانفجار اطلاعا تی زاده ای فناوری مدرن رسا نه ای خفه یا مختنق کرده است ، ازفقیهان ، عقل گرایی ابوحنیفه وازفیلسوفان: اند یشه های فا را بی واین سینا وابن رشد وطرفدا ران د یروزوامروزشان ،یا نو معتزلی ها درهمرکا بی با روشنگری وروشنفکری ونو اند یشی به پیش می روند.
بنا برآن ، استا دان وشا گردان دانشگاه های مذ هبی ودانشگاه های تازه راه افتاده ای علوم طبیعی وعلوم اجتما عی درکشورهای مسلمان چه کشورهای پیشترزیر سلطه استعمارهای رنگا رنگ چه کشورهای نیمه خود گردان ،متوجه پرسمان های زیرشد ند:
نخست ،چرا غرب پیشرفت گرده است وجهان اسلام عقب ما نده است؟
دوم ، د ین اسلام تا چه اندازه درعقب ما ند گی مسلمان ها نقش بازی کرده است؟
سوم ، درنیمه دوم سده نزدهم ترسای ،سه تحول درغرب صورت گرفته بود که برکشورهای مسلمان هم تا ثیرژرف گذا شتند:
نخست ،رشد سرما یداری صنعتی مادی گری ود ین گریزی را تقویت وگسترش داد. تقویت وگسترشی که با عث بحران معنویت وفعال شدن کم سا بقه ای کلیسا ومسیحیت برای مبارزه با مادی گرای شد ؛
دوم ،سوسیا لیسم برای مبارزه با سر ما یداری خود نمای کرد ؛
سوم ، علم جا معه شنا سی برای بررسی پد یده ها وبحران های اجتما عی - سیا سی- اقتصادی- فرهنگی وارد کارزارشد.
شا یان یاد آوری می دانم که ، به سلسله نوشته های دوام دارکه زیر عنوان کنونی خواهم نوشت،پیش نویس ارا یه کردم. یعنی در پیش نو یس هم به پرسمان های یاد شده وهم به پرسمان های منوط به آن بطور کوتاه اشاره وبعد تر به ترتیب به توضیح بیشترآن ها می پردازم. روشن است که موضوع محوری این سلسله نوشته ها مدرنیته / نو اند یشی غربی وسرعقل آ مدن کلیسا وپا پ می با شد. متا سفا نه ، درچنان برهه ای حسا س سیا سی وفکری ، درکشورهای مسلمان ، بجای نو اند یشی واصلاح طلبی دینی ، بنیاد گرای د ینی سر بلند کرد. ازپیش آشکارشده بود که کم اثر تمام شدن کوشش های نوگرایان مسلمان در مبارزه با سنت گرا یان مسلمان وسلطه ای استبدادی شاه ها وشیخ ها ؛ با عث سربلند کردن بنیاد گرای اسلامی شد. وارونه ای روند عقل گرای واصلاح طلبی دراروپا. بطورنمونه، تاریخ گواهی می دهد که دراروپا اول رنسا نس نوزا یی دراثر ورود عقل گرای یونا نی سربلند کرد ودوم نهضت اصلاح مذ هبی دربرا بر سنت گرای کلیسا قد بر افراشت. نهضت اصلاح مذ هبی هم که بنام پروتستان / اعتراض خود نمای وکلیسای سنت گرای کا تولیک را زیر فشار گرفت ودوپارچه کرد.
طرفه اینکه ،دراروپای غربی ،رنسا نس / نوزای ونهضت اصلاح مذ هبی / پروتستان / اعتراض سربلند کرد ند وبه قرون میا نه پا یان داد ند. وارونه ای آن ها، درکشورهای مسلمان ،ازروشنگری وروشنفکری ونو اند یشی چه د ینی چه سکولار / این جها نی اند یش خبری درمیان نبود. به گواهی تاریخ اند یشه ها ، دوقرن بعد از رنسا نس ونهضت اصلاح مذ هبی ،نهضت روشنگری درفرا نسه ظهورکرد. نهضتی که تا اندازه ای زیادی انقلاب کبیر فرانسه میوه آن می با شد. سا بقه رنسا نس نشان می دهد که دربخش سیا سی - حقوقی دربریتا نیا ودربخش فرهنگی - اد بی- هنری درایتا لیا ودربخش د ینی درآلمان ودربخش فکری درفرانسه صورت گرفته است. بطورنمونه ،در سا ل 1215 ترسای ،بارون ها / طبقه ی کم پولترازاشراف با تصویب مگناچارته ، صلا حیت های پاد شاه را محد ود ونخستین انقلاب سیا سی- قا نونی را درجهت مشروطه سا ختن حکومت دربریتا نیا رقم زد ند. یک قرن بعد ازآن ، دانته دانشمند ایتا لیای "کمدی الهی" را درسه جد نوشت وپخش کرد که سرچشمه ای بسیاری تحولات فکری وفرهنگی درآن کشور شد.
جا لب این است که ،انگلیس ها انقلاب آرام وصلح آمیز کرد ند. اما وقتیکه نظریه انقلاب صلح آمیز بریتا نیا با عبورازدریای ما نش به فرانسه رسید، خشن شد وبا تا ثیرگذاری بر انقلاب فرانسه ،ازشکم آن ژاکوبن ها وما شین های سربریدن شان را تحویل انقلابی ها داد. به گواهی تاریخ ،وحشت ژاکوبن ها امپراتوری نا پلئون را به میدان آورد. امپراتوریی که توسط بریتا نیا ومتحدانش سرکوب وشخص نا پلئون درسال 1814، در جزیره "واترلو"زندانی وهما نجا جان با خت. طرفه اینکه بریتا نیا نا پلئون را در "وا ترلو" زندانی کرد اما کوشش در راستای مستعمره ساختن فرانسه نکرد. یعنی نا پلئون رفت وفرانسه به حیث یه قدرت بزرگ اروپای ادامه یا فت. آری ،همان نا پلئون که به اروپا وفرا نسه زیان های بسیاری را تحمیل کرده بود ؛ با رفتن به مصرکه درباره نقش های سازنده ونا سازنده اش سخن ها بسیارگفته شده است ،درگفت وگو با خسرومصر وشیخ ازهر،ازآن ها خوا ست که دانشجویان به پا ریس بفرستند تا دانش نو بیا موزند. تاریخ نو گرای فرهنگی درمصر،نشان می دهد محمد علی خسرو مصر درسا ل 1826، دوازده سال بعد ازمرگ نا پلئون ،یک دسته ای دانشجویان را به پاریس فرستاد وشیخ طهطا وی را به حیث امام نمازآن ها فرستاد. شیخ طهطاوی که تحصیل کرده ازهربود ، درپاریس زبان فرانسوی را یاد گرفت ومرام نهضت روشنگری وشعار انقلاب کبیرفرانسه: آزادی ، برا بری وبرا دری را وارد مصرکرد وپا یه گذار نو اند یشی د ینی درکشورخود وخاورمیا نه عربی شد. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment