Saturday, 19 September 2020
درنهمین سالگرد شهادت استاد ربانی ، سیا ف هم قهرمان سازی هم جهاد با زیی دروغین کرد
کسی که غربال دارد ؛ دراخیر کاروان می آید
نیما
ابراهیم ورسجی
سی ام ماه سنبله سال 1399
روزجمعه ، بیست وهشتم ماه سنبله 1399 خورشیدی - هژدهم ماه سپتامبر2020 ، نهمین سا لگرد شهادت استاد ربا نی می با شد. ازاین روز ، درکا بل بزرگ داشت به عمل آورده شد که درآن هم فرزند استاد هم عبدالله رئیس اداره نام نهاد مصالحه ملی هم سیاف سخنرانی کرد ند. دررابطه به سخنرانی های فرزند استاد شهید وعبد الله ابرازنظرنمی کنم وارزش ابرازنظرهم ندارند ، اما دررابطه به سخنرانی سیاف ازدونگاه ابرازنظرانتقادی می کنم :نخست، قهرمان سازی دروغین او از احمد شاه ابدالی تاوزیر اکبر خان وامان الله خان ؛ دوم، درباره مجا هد بازیی او!
دررابطه به قهرمان سازیی سیا ف ، ازدونگاه به حساب اومی رسم:نخست، فهم تاریخی ندارد ؛ دوم، نگاه دروغین استعمارزای های وطن فروش درباره تاریخ را تکرارمی کند. بنا برآن ، بهترمی دانم به سیاف بفهما نم که هم دوران تکرار تاریخ سازی های دروغین استعمارزی ها درخراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری سپری شده است هم دوره تاریخ نویسی وتاریخ سازیی مردم آغاز شده است. دوره ای که بدون شک به عمرتاریخ وتاریخ سازی های دروغین وقبا یلی پا یان می دهد. اگر افراد ودسته های مخالف تاریخ نویسی مردمی یا فت شوند که بخاطر فقرتاریخی-فرهنگی افغان ها بسیارهم درجا معه بد بخت ما یا فت می شوند ، بهتر است که آن عقب مانده ها وتاریخ زده ها بدا نند که دربرابر موج انفجاراطلا عا تی زاده ای فن آوریی نوین رسا نه ای بهوده ایستاد می شوند!
بهررو، مخا لفت تاریخ زده ها ونوکران کهنه ونو استعمارگری ها با تاریخ نگاریی نوین درخراسانِ افغانستان نا میده شده تو سط استعمارهای کهنه ونگهداری شده تو سط استعمارسرخ ومتلا شی شده دردوره پسا استعمارسرخ وموفق نشدن استعمارنو در سامان دادن آن البته به گونه ای استوارساختن حکومت های پو شا لی ای نوکران افغا نش دربرابر تروریستان افغانِ دراصل نوکران پا کستان یا غلام های غلام، هرگزمانع نونگری تاریخی من ودیگرمخالفان کهنه ونو استعمارزی گری وتاریخ سازی های دروغین آن ها نه خوا هد شد.
بنا برآن ، دوبرداشت را پیش کش طرفداران ومخالفان شناخت نو ازتاریخ می کنم: نخست، به سراغ قهرمان های دروغین سیاف درتاریخ نا شاد خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط استعمارهای بریتا نیا وروسیه ای تزاری می روم ؛ دوم، ازاینکه جهاد / جنگ دربرابر ارتش سرخ ، ایستادگی برحق مردم ومجا هدان / رزمند گان اصیل بود وبا ویران شدن کا بل توسط با ند های مسلح جهادی روا نه ای زباله دان تاریخ کرده شد ، جهاد گریی سیا ف درسالرو شهادت استاد ربانی را نه تنها موجه نمی دانم بلکه سرزنش هم می کنم!
دراین راستا ، نخست به سراغ تاریخ نا شاد خراسانِ افغانستان نامیده شده توسط استعمارهای کهنه وقهرمان های پلا ستیکی آن بویژه ابدالی می روم ودوم جهاد گریی سیا ف را ازنگاه قرآن با طل اعلام می کنم. دررابطه به اصل نخست، یا قهرمان بودن احمد شاه ابدالی و...ازنگاه سیا ف، به آگا هی نیمه محد ث بی خبر ازتاریخ وعلوم انسانی می رسا نم که ، ابدا لی نه قهرمان بلکه نوکر شرکت انگلیسی هند شرقی بود و واژه افغان هم در فارسی آه وفغان ورنج را معنا می دهد. ازاین رو، جمعه خان صوفی پشتون پا کستانی ای پشتونستان خواه وسال ها مهمان امیران پشتون بی خبراززبان پشتو وتحمیل شده برکا بل توسط استعمارهای کهنه ونو، درکتاب خود " فریب نا تمام" نوشته است که ما یا پشتون های پا کستان پشتون هستیم نه افغان! همچنان ، صوفی جمعه درکتاب خود نوشته است که :" حکومت های افغانستان درقانون اساسی خود نوشته اند که تمام با شند گان افغانستان افغان می با شند. اینکه اکنون تا جیک ها وهزاره ها وازبک ها وترکمن ها وبلوچ ها ، نمی خوا هند افغان درشنا سنا مه / تذ کره شان درج شود ؛ درواقع، می خوا هند گام نخست را درجهت احیای خراسان با دورریختن نام جعلی وتحمیلی افغانستان دست سا خت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری در سال 1880 ترسای ، بر دا رند.
با تا یید مخالفت بیشتراز70 درصد مردم خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط کهنه استعمارگران با کاربرد افغان درشنا سنامه های خود شان، به سراغ احمد خان ملتانی می روم. پیشینه ای کاریی احمد ملتانی مشهورساخته شده به احمد شاه با با ، نشان می دهد که تو سط شرکت هند شرقی درزیر ریش نادرافشار جاسازی شده بود. ازاین نگاه که شرکت هند شرقی فکر سلطه بر تمام هند وآسیای مرکزی وغربی را دا شت وتمام غارتگران هند ازمحمود غزنی به بعد از خراسان وفارس وارد آن برای غارتگری بنام گسترش اسلام شده بود ند، براندازیی حکومت مسلمان مغل ومهارخراسان وفارس درراس سیا ست آن قرار گرفته بود. بنا برآن ، احمد ملتانی را درزیر ریش نا درافشارجا بجا کرد.
تاریخ سیا سی واداریی خراسان وفارس بیانگراین است که ،ازبد خشان تا باد غیس ، زیر سلطه ای شا هان بخارا وازباد غیس تا قند هارزیر سلطه ای حکومت وحشی ای صفوی واززابل تا شمالی ونورستان ، زیر سلطه امپراتوریی مغل بود. حکومت صفوی های وحشی (1501-1736) هم که، با شورشی پشتون های هوتکی سرنگون شد. معلوم است که هوتکی ها حکومت وحشی صفوی را بر انداختند اما دراصفهان مرکزآن حکومت کرده نتوانسته وآشوب آفرینی کرد ند. آشوب آفرینی که با عث ظهور نادرافشار ژنرال خراسا نی شد. ژنرالیکه شرکت هند شرقی احمد ملتا نی را درزیر ریش او جا سازی کرده بود. به گواهی تاریخ ،نادرافشارهم بر فارس هم بر خراسان مسلط شد. بعد از سلطه برخرا سان وفارس، ازامپراتور مغل خوا ست که پشتون های هوتکی ای فرارکرده ازاصفهان وپناه برده در قلمرو خود را به او تسلیم کند که نکرد.
بنا برآن، نادرافشار خراسا نی به هند حمله کرد؛ حمله ای که احمد ملتانی دررکا بش بود. طرفه اینکه، نادرافشاردوکاررا در دهلی کرد:نخست، 850 پشتون هوتکی را دستگیری وتوسط احمد ملتا نی کشت ومرده های آن ها را بد یوارهای شهردهلی آویزان کرد! دوم ، بانگ حکومت مسلمان مغل را خالی وروانه ای فارس شد. بعد از رسیدن به فارس ، افشاربطرزمشکوکی کشته شد وجای اورا کریم خان زند گرفت ؛ و احمد ملتا نی درقندهار اعلام پاد شاهی کرد. کارل مارکس دریکی ازنوشته های خود درباره هند ، نوشته است که ملتا نی با دزدی سرما یه ای بادار مقتول خود که ازهند دزدی کرده بود ، درقندهار حکومت قبیلگی خود را اعلام کرد.
به گوا هی تاریخ ، احمد ملتا نی مانند طالبان اعلام امارت درقندهارکرد ، اما اداره سازی ومالیه گیری ازمردم کرده نتوانست، یا شرکت هند شرقی چنان خواستی ازاو نداشت. ازاینکه خواست شرکت نا مبرده براندازیی حکومت مغل های مسلمان وسلطه برتمام هند وبعد خراسان وفارس بود ، احمد ملتا نی را تشوبق به جنگ های زیاد علیه حکومت مسلمان ها درهند کرد واو هم تا پسین لحظه ای زند گی درجهت براندازی حکومت مغل ها به نفع شرکت انگلیسی هند شرقی رزمید. انگلیس که دربازی دوگا نه به نفع خود بسیارموفق می با شد؛ لشکر سیک را برای بیرون کردن احمد ملتا نی از شمال هند / پا کستان کنونی ساخت. جا لب این است که ،مسلمان های پنجاب مرکزپاکستان کنونی وبخشی از پنجاب هند وسند متحد لشکرسیک علیه جنا یت های احمد ملتا نی درسرزمین خود شد ند.
درشرا یطی که احمد ملتا نی حکومت مسلمان مغل را دربخش بزرگ هند مسلمان تضعیف کرده بود، در قند هار مرد وپسر مفسد ش بنام تمور شاه جا نشین او شد. تمور که یک حکومت لرزان ومتکی به غارت مسلمان های هند را از پدر خود به ارث برده بود، نه در فکر اداره سازی واصلاحات در خراسان بلکه در فکرلشکر کشی قبا یلی به شمال هند / پاکستان کنونی ما نند پدر متوفای خود شد. ازاین که لشکر سیک به کمک مسلمان ها وشرکت هند شرقی تقویت وبعد ازمرگ پدر تمور گستاختر شده بود ،لاهورمرکز پنجاب را که در اختیارداشت ،درفکر سلطه بر پشاور وکویته وبستن بازار مالی تمورشاه شد. تمورشاه که در قندهارهم از پول خواستن سران قبا یل هم از پیشروی لشکر سیک به سوی کویته وپشاورنگران شده بود به کا بل مستقرشد تا ازپشاور ازنزدیک دفاع ونان درآوردی کند. به گواهی تاریخ هند،لشکر سیک هم کویته هم پشاوررا درمحاصره خود گرفت.
درچنان زمان وشرایطی حسا س وبحرانی ،تمورشاه مفسد مرد. ازاینکه تمورشاه مفسد 25 یا بیشترزن ها ازقبا یل افغان گرفته بود ،فرزندان بی شماراوبرای رسیدن به قدرت به قبا یل مادران خود مراجعه وجنازه ای امپراتوریی پوشالی با بای خود را برداشتند. با فروپا شی حکومت پو شا لی ابدالی ،پسران جمال خان رقیب او خود را در خت مت شرکت هند شرقی قرار داده تلاش برای ایجاد حکومت قبیلگی محمدزی درجای حکومت قبلیگی ابدالی ، یا سد و زی را شروع کرد ند وتا اندازه ای موفق هم شد ند که نماد آن امارت دوست محمد درکا بل بود. اگر چه شاه شجاع نواسه احمد ملتانی به کمک شرکت هند شرقی ولشکر سیک والی کا بل درجای دوست محمد سا خته شده شد ، اما از بخت بد ش توسط آزادی خوا هان فارسی زبان کا بلی کشته شد. ازاینکه دوست محمد ازمیدان جنگ گریخته به هند رفته وحلقه ای غلامی شرکت را به گردن گرفته بود، اما فرزند او اکبر در کنار مردم ما نده بود.
در هند ، شرکت دوست محمد را به لود یانه فرستاد ونان روزانه اش را هم می داد. جای که قبلا درآن شاه شجاع مهمان شرکت بود. شرکت که ازکشته شدن شاه شجاع توسط کا بلی ها ترسیده بود فردی را به لود یانه فرستاد تا دوست محمد را در خد مت بگیرد؛ واو به بادار خود گفت که :" اگر مرا دوباره والی کا بل بسازید، جانم را فدا یتان خواهم کرد!" ر ک به مقاله بازی بزرگ در ج نخست جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ از نویسنده .) بعد ازبیعت دوست محمد ، شرکت نامه وقطی نصوار او را گرفته به اکبر به کا بل فرستاد واو به خیزش مردمی خیا نت وکمک به بازگشت پدر وطن فروش خود به نفع شرکت کرد. رک به همان نوشته. طرفه اینکه ، دوست محمد با رسیدن به کا بل ،درنخستین گام اکبر فرزند خود را به فرمان شرکت برای انتقام گیری ازقتل مکناتن کشت. همان منبع. بنا برآن ، اکبرنه یک قهرمان بلکه یک خا ین درتاریخ خراسان می با شد.
از اکبر هم مسخره ترایوب خان به اصطلاح فا تح میوند می با شد. فاتحی که به فارس گریخت وبعدا در خد مت شرکت هند بریتا نیا قرار گرفت. شرکت هم زمین های بسیاری برای او در بیرون پشاوردارد وقبرش را درچوک یاد گار درپشاور دیدم وبه حا لش گریستم. درباره قهرمان بودن امان الله خان ، اگر چه او را در ج نخست " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " شخص ساده ودرظاهر نو گرا معرفی کردم ، اما هادی داوی از دفتردارانش در کا بل درباره اش نوشته است که :" رفتم بد یدن او ود یدم که طلا وجوا هرات ذخیره کرده اش را در بکس ها در حال جا بجا کردن می با شد وگفتم که فرار می کنی!" وفرار هم کرد. بنا برآن ، یک فراری می با شد نه یک قهرمان! بله ،درافراد جنگی در خراسان افغانستان نا میده شده توسط کهنه استعمارها ، تنها احمد شاه مسعود هم علیه ارتش سرخ هم علیه طالبان / شا خه ای ریشو- تروریست ارتش پا کستان جنگ کرد هم تسلیم به خارجی ها نه شد. ازاین رو، حق دارم که او را قهرمان بنا مم ؛ البته نه پیشوند قهرما نیکه طالب کرزی وفهیم خا ین به مرامش به نام او داده درواقع توهینش کرد ند. بنا برآن، به سیاف بی سواد در تاریخ وسیا ست وعلوم انسا نی حق نمی دهم که با قهرمان سازی های دروغین عوام فریبی کند.
دررابطه به جهاد وجهاد اند یشی سیا ف، به آگا هی او برسا نم که درقرآن ، چهار بار واژه جهاد آمده است که معنای جنگ را نمی دهد ومعنای اصلی آن انجام کارهای عام المنفعه ای ذهنی وفرهنگی وما لی و... افراد وگروه ها به نفع دین وکشور مسلمان ها می با شد. نظر به تعریف نامبرده ، اصلن مجا هد درافغانستان نداشتیم ونداریم. برای جنگ هم که واژه قتال آمده است البته با پسوند وپیشوند فی سبیل الله. قا تل / جنگی هم که درزبان عوام آدم کش معرفی شده است. بلی ، اگرقتال درراه خدا نبا شد ، همان تعبیر عامیا نه سزاوار آن می با شد. وقتیکه می گویم که جهاد به معنای جنگ نیا مده است ، رفتن به دوره غزوه ها وسریه های زمان فرستاده خدا نیازمبرم می شود. به گواهی تاریخ وسیرت ، غزوه ها جنگ های بو د ند که رسول الله درآن ها شرکت کرده بود ند وسریه ها جنگ های بود ند که آن جناب درآن ها حضور ندا شته اما فرمانده های آن ها را تعیین کرده بود ند. دراین را بطه ، روزی یکی ازشرکت کننده ها دریک سریه بعد ازبازگشت ازآن به رسول خدا گفت که ازجهاد برگشتیم وآن ابرمرد به او فرمود که ازجهاد اصغربه جهاد اکبر برگشتید که اصلاح نفس می با شد. یک حد یث دیگرهم ازرسول خدا نقل شده است که بیان حق نزد سلطان ستمگر جهاد می با شد. اکنون همین گونه جهاد برای براندازیی حکومت های ستمگر تحمیل شده بر کشورهای مسلمان ضرورت حاد تاریخ ومسئو لیت د ینی ای مسلمان ها می با شد ، افسوس که سیاف ها تما یلی به این گونه جهاد ندارند وشرکت شان درحکومت های دزد وغارتگر از طا لب کرزی تا غنی طالب نوازچنین اجازه ای را هم برای آن ها نمی دهد!
بهرحا ل ،دراخیرمقا له ، به آگا هی استاد سیا ف قهرمان پرور وجهاد مدار می رسا نم که دربخش انگلیسی تلویزیون الجزیره ، یک خانم جوان بنام بار بره سا را گه گا هی از لندن نطا قی می کند وبه اعتراف خود ش نوا سه موسو لینی رهبر فاشیست ایتا لیا درمیان جنگ اول وجنگ دوم جهانی می با شد. موسولینی هم که درجنگ دوم همکار هتلرشد وبعد ترتوسط ایتا لیای های مبارزه کشته شد. درایتا لیا ، چند سال پیش ، یک گروه نو فا شیست ظهور ورهبر آن دریک حکومت ائتلافی وزیر داخله شد ودردوره وزارت خود با ایجاد ممانعت درسرراه یک کشتی حا مل آواره ها با عث مرگ ده ها آواره شد که درمیان آن ها مسلمان ها هم بسیار بود ند. باربره سا را به روم زاد گاه خود رفت وبه فاشیست گفت که نوا سه ای موسولینی ومنتقد اومی با شد وبه گفت وگوی انتقادی با او پرداخت. فا شیست درجریان گفت گو با نواسه ای موسولینی که منتقد با بای خود بود گفت که دیگر فا شیسم وکمونیسم به ایتا لیا برنمی گرد ند وازادامه گفت وگوشا نه خالی کرد! ازیاد آوری ازکارنامه ای ستا یش برانگیزنواسه موسولینی که منتقد پدر بزرگ خود وفا شیسم نو درایتا لیا می با شد، یک پرسش درذهنم می چرخد وآن اینکه آیا سیا ف وحکمتیار دو رهبر زنده مانده جهادی آماده هستند ازخود انتقاد کنند یا انتقاد دیگران ازخود را تحمل کنند؟ می دانم که هردو سردسته های زنده مانده جهادی ها انتقاد پذ یرنمی با شند. بنا برآن، به به صراحت می گویم که فرزندان رهبران جهادی این جرئت وشها مت را ندارند که ما نند نوا سه موسو لینی که از با بای فا شیست خود انتقاد کرد ، ازکارنامه های نادرست پدران خود انتقاد کنند.
0 comments:
Post a Comment