Thursday 14 May 2020

سا زند گان جهان مدرن

بخش چهارم ، نهضت روشنگری
بخش چهارم
ابراهیم ورسجی
بیست وششم ماه ثور سال 1399
دربخش دوم مقا له نهضت روشنگری ،ازتعریف ایما نویل کا نت دانشمند آلما نی ازروشنگری وگفت وگوی او با فرد ریک دوم پاد شان مدرنیست / نوگرای آن کشوردرباره آزادی سخن گفته بو دم. دراین بخش مقا له ، به بررسی وبازتاب اند یشه ای فرید ریش هگل (1770-1831) ، فیلسوف نام آشنای آلما نی می پردازم. همچنان ، به یاوه گوی های کارل مارکس (1818-1883) درباره ای اند یشه های اوهم اشاره می کنم. ازاین نگاه که ، درباره اند یشه مارکس ،ریمون آرون ، فیلسوف فرانسوی در اثر جا ویدا نه ای خود " مراحل اسا سی اند یشه درجا معه شنا سی " گفته است که تنها این نظرش که "فیلسوفان بجای تفسیرجهان با ید به تغییر جهان بپردا زند " دارای اهمیت ود یگر نظریات او رنگ با خته اند، به آن مکث نمی کنم. خنده آوراین است که ، مارکس گفته است فلسفه هگل به سرایستاد بود وبه پا ایستاد ش کرده است. درحا لیکه فلسفه هگل به پا ایستاد بود ومارکس کوشید آن را به سرایستاد کند. همین که ازشکم گند دیکتاتوریی پرولتاریای مارکس ، لنین ، استا لین ،ما ئو زیتنگ، پل پت ، تره کی وامین و... سر برآورد ند. کسا نیکه کارگر نبود ند و میلیون ها انسان را درکشورهای : شوروی ، چین ، افغانستان ، کمبود یا و...کشتند ومردمان زنده مانده ای کشور های یاد شده را گرفتار فقر واستبداد کرد ند، بیا نگردرست بودن نظر ریمون آرون درباره مارکس ومارکسیسم می با شد.
شا یان یادآوری می دانم که ،ریمون آرون از فلاسفه می با شد که اند یشه مارکس را بهوده برآورد کرده است. بنا برآن ، بهتراست که نظر یکی ازسیا ست مداران ونظریه پردازان علوم سیا سی را هم درباره کمونیسم مارکس بازتاب دهم وشخصیت سیا سی مورد نظرم ریچارد نکسن رئیس جمهور قبلی امریکا می با شد. نکسن درباره کمونیسم گفته است که : میرا ثی جزفقر وکشتار با قی نگذاشته است. ازاین رو،مبارزه مخالفان کمونیسم را یک امر اخلاقی نا میده وگفته است که فاجعه بزرگ به بخشی بزرگ جامعه بشری تحمیل کرده است. ودرباره میراث کمونیسم گفته است که نه پیشرفت که وعده کرده بود بلکه کشتاروفقر ومحو آزادیی رایج درغرب را درقلمروم زیر فرمان خود ، یا به بخشی بزرگ جامعه بشری تحمیل کرد. درباره ای شمارکشتارهای کمونیسم ، نکسن گفته است که 40 میلیون انسان را درشوروی ، 50 میلیون انسان را درچین ، صد هاهزار انسان را در اروپای شرقی ، سه میلیون انسان را درجنوب شرق آسیا ، یک میلیون انسان را درافغانستان ، وبی شمارانسان ها را درجنگ های نام نهاد آزادی بخش کمونیستی دربخش های گونا گون جهان کشته است. جالب این است که ، کمونیسم جهان بهتروزند گی با معنا را به انسان ها وعده کرد ؛ برخلاف ،اقتصاد های منجمد ، دولت های تما میت خواه ،کمبود نان وگرسنگی ، ترورهای دسته جمعی ، کمپ های اجباری ، بی معنا یی ومردمان فراری ازوطن خود را تحویل داد (8). ازاین نگاه که مارکس هم کوشش درجهت ته وبالاکردن فلسفه هگل کرد هم ثمره فاجعه باراید ئولوژی کمونیستی او تحویل کشتار وفقر به بخش بزرگ جامعه بشری می با شد، بهتر است که به کالبد شکا فی فلسفه هگل بپردازم.
شا یان ذ کراست که ، هم به بررسی ای اند یشه هگل می پردازم هم حسب ضرورت بطور کوتاه ازسخن های مارکس هم یاد می کنم. دراین را ستا ، اول ، بطور کوتاه ازسخنان هگل یاد آوری وبعد ازآن به بررسی مفصل اند یشه ای او می پردازم. مثلا،هگل می گوید که :" روح دوران مدرن آزاد یی سوبژه است. این آزا یی سوبژه خود را درسه جریان :اصلاح مذ هبی ،عقل روشنگری وانقلاب فرانسه نشان داد." سه جریا نیکه درباره ای آن ها ابراز نظر کرده و می کنم. جالب این است که ، هگل برای اصلاح جا معه بسیار به اصلاح دین مکث کرده است. بطورنمونه ، می گو ید که :" این بلا هت مدرن است که بخوا هیم با تغییر قا نون اسا سی وقوا نین مد نی ،یک سازما ندهی منحط اجتما عی را دگرگون کنیم بدون آنکه درد ین تغییری ایجاد کرده با شیم ؛ یعنی بدون رفارمیسیون / اصلاح مذ هبی انقلاب کنیم." طوریکه د یده شد ، هم رنسا نس / نو زا یی هم نهضت اصلاح مذ هبی هم نهضت روشنگری که درباره پسینی به نوشتن ادامه می دهم درجوهر خود دنبال اصلاح مذ هبی بود ند ومی با شند. به عبارت د یگر ، هد ف آن ها آزاد یی عقل ازچنگال جزمیا ت ونقلیات دینی ودرواقع تحقق هدف روشنگری می با شد.
به گواهی تاریخ اند یشه ها ، اصلی ترین هدف عصر روشنگری ،افسا نه زدای بود وحقوق بشر هم از دل این روشنگری برای پاسدا شت حقیقت سربرآورد. بلی، با افسا نه می توان قهرمان سا خت اما نمی توان تاریخ سا خت. بدون تاریخ مستند وبر پا یه ای حقیقت که دانستن را میسرمی کند، امر داد خوا هی نا ممکن است.همچنان ، تاریخ نشان داده است که با افسا نه ها وقهر ما نان آن ها تنها می توان انتقام گرفت. داد خواهی به ویژه درکشور وکشورهای افسا نه زده ودارای قهرما نان دروغین ، جز با عدا لت آن هم عدا لت بدون عداوت ، نا ممکن است. تاریخ به خوبی نشان داده است که عدا لت بدون آگا هی وآزادی میسرشد نی نمی با شد. ازاین رو ،نظر هگل بسیار مهم وکارسازمی با شد.
مثلا ، برای هگل مهم نیست که قدرت در دست چه کسی یا کدام طبقه است ،بلکه مسئله ای اصلی برای هگل این است که آیا مضمون تحولات تاریخی با این تصوراو که ، تاریخ سیرانسان به سوی آزادی است ، سازگاراست یا نه؟ هگل لوکوموتیفی / یا نیروی محرکی است که کل میراث 22 قرن اروپا را با خود می کشد وآن ها را درنظام فلسفی واند یشه ای سیا سی خود وارد کرده ونظرات خود ش را درارتباط با آن ها ابراز می دارد. هگل در میراث پیش از خو د، آنچه در راستای تد وین یا سا مان دادن یک اند یشه ای سیا سی جد ید با حفظ آزادی انسان جد ید وهمچنین تثبیت پا یه های دولت جد ید مورد نظر خود را بطور ژرف درنظرگرفته است. ازنظرهگل ، هنر، دین وفلسفه ، هرکدام با ابزاری جویای حقیقت خاص خود می با شند. بنا برآن ، او فلسفه را به سه بخش تقسیم کرد: فلسفه طبیعت ،فلسفه ای روح ، وعلم منطق ، ولی جنبه ای قویی فلسفه ای او فلسفه تاریخ است. ازنظر تاریخی ، هگل ازسه نوع دولت نام می برد:دولت مستبد شرقی - آسیا یی که درآن رئیس دولت همه کاره ومردم برده ای اومی با شند ، دولت رومی- یونا نی که درآن تنها اشراف وبرده داران آزاد ند ودولت مسیحی- اروپا یی که درآن تمام مردم صا حب رای هستند. هگل دوره ای دموکراسی غربی را مد یون مسیحیت می دانست که انسان را به عنوان موجود آزاد قبول دارد. دیا لیکتیک وشهر ودرمجموع تیزوانتی تیزوسنتیز هگلی جای مورد انتقاد قرارمی گیرد که بحث درباره قدرت سیا سی با شد نه درباره کشف حقیقت تاریخی.
ازاین نگاه که یک انسان وتحلیلگر ونویسنده شرقی هستم ،نظر هگل درباره شرق به خصوص استبداد شرقی برایم بسیار جالب می با شد. مثلا ، هگل می گوید که :" شرق جای است که درآن ترس واستبداد حکومت می کند. شرقی ها یا می ترسند ویا ازطریق ترس حکمروای می کنند." نظری که بیشتراز هفتاد درصد درست می با شد.همچنان ، هگل می گو ید که :" استبداد شرقی به مرحله ای پیشرفت تاریخی نه رسیده ونسبت به اخلاقیات فلسفه ای با ستا نی یو نانی ونسبت به روم وبا لآخره نسبت به جهان مسیحیت در مرحله ای پست تری قرار گرفته است. آزادی دردنیای مدرن ، طبق نظر هگل ،نتیجه ای پیشرفت تاریخی بر مبنا ی خرد انسا نی است. ارزش انسان درانسان بودن اوست ونه بخا طر اینکه اوکلیمی ، کا تولیک ، پروتستان ، آلما نی یا ایتا لیا یی است. هد ف اصلی نهاد های کشوری مورد نظرهگل ، تحقق آزاد یی شهروند ان ، یا تثبیت اصل شهروند ی است." بنا برآن ، بهتر می دانم که اند یشه های کلیدی هگل واثرات آن ها در غرب وشرق به خصوص در اولی را بررسی وبازتاب دهم:
سه اند یشه ای کلیدی
پاره ای افکار هگل پس از او نقش مهمی درتفکر غربی ایفا کرده است. یکی اینکه واقعیت فرایند تاریخی است ، وبنا براین برای فهم آن با ید د ید چگونه آن چیزی شد که حال هست ، وچگونه ، درست است درهمین لحظه ، دارد چیزی دیگری می شود؟ به سخن د یگر، واقعیت را فقط بر حسب تبیین تاریخی می توان فهمید. هر چند الآن عجیب وباورنکرد نی به نظر می آید اما واقعیت این است که این بُعد تاریخی درفلسفه ای دوران پیشین غا یب بود. قبل ازهگل ، فلاسفه واقعیت را وضعیتی بغرنج ولی درعین حال معین می شمرد ند که وظیفه داشتند به تبیین آن بپردازند. اما پس از هگل ،هشیاریی تاریخی درنگاه ما تقریبا به همه چیزراه یا فته است. دوچهره پس ازاو پیدا شد ند که مقد ر بود با نفوذ ترین اند یشمندان قرن نزدهم شوند ، مارکس وداروین ، وهردو مفهوم رشد مداوم ووقفه نا پذ یررا محور تفکر خود سا ختند. مارکس آن را مستقیما از هگل گرفت. اند یشه ای د یگری که هگل عنوان کرد این بود که تاریخ جهان سا ختار عقلی دارد ، وکلید فهم این سا ختارقانون د یگرگونی ، به عبارت د یگرد یا لکتیک ، است. این را نیزمارکس ازاو گرفت... اند یشه سوم هگل که بسیار پرنفوذ بوده مسئله ای از خود بیگا نگی است.
دراین مورد ، نکته ای مهم آن است که انسان ، درجریان سا ختن تمدن خود ، اقسام نهاد ها، قوا عد وافکاررا به وجود می آورد که این ها ، با وجودی که ابداع خود او یند، اورا مقید می کنند ، وبرای او بیگا نه می شوند. انسان حتی ممکن است آن ها را نه فهمد. برای نمونه ،وقتی پای مذ هب درمیان است ، بسیاری ازمردمان صفا تی را که برای خود آرزومند ند به خدا یی نسبت می دهند واو را ذات کا مل ، عا لم مطلق ، قادرمطلق ، می بینند وخود را برعکس موجودی پست ، نا دان ونا توان. آدم بی نوا یی که این کاررا می کند نمی فهمد که این ها ، دست کم تا حدی ، صفات وخصوصیا تی انسا نی است که او به وجودی جز خود نسبت می دهد. او خدا را کا ملا متفا وت از خود ، درواقع درنقطه ای مقا بل خود ، می بیند. حال آنکه او وخدا درحقیقت دارای هستی ای معنویی وا حدی اند. فویر باخ یکی از پیروان هگل ، خدا وخدا یان را صرفا آفریده ای انسان می دانست ومعتقد بود که می با ید به تما می همین تلقی را هم ازآن ها داشت. اندیشه ای فویرباخ درقرن نزدهم نفوذ فراوان یا فت.
میراث هگل
گفته می شود که تاریخ فلسفه از هگل به این طرف رشته ای واکنش های پیا پی وگونا گون به کارهای او بوده است. این ، البته ، اغراق است ، ولی مقداری حقیقت شا یان توجه هم درآن هست. بی سبب نیست که فیلسوف د نمارکی کیر گگور(1813-1855) ، پا یه گذار اگزیستا نسیا لیسم جد ید ، فلسفه ای خود را برضد هگل نوشت. اند یشه ای فلسفی عمده ای کیر گگور این بود که آنچه در واقع وجود دارد منحصرا منفرد ویگا نه است وبنا براین درباره ای واقعیت ، حقیقت مطلق را نمی توان ازگزاره های کلی بد ست آورد- وبنا بر این داشتن نظام های مجرد فلسفی کا ملا نا درست است. کیرگگور قبول دا شت که هگل متفکر عمده ای عصربوده است ولی اورا بطور ما یوس کننده ای بر خطا می د ید. کارل مارکس جوان ، ازسوی د یگر، هگلی چپ گرابود، وعنصر فلسفی مارکسیسم را مستقیما از اند یشه های هگل گرفت. واصطلاحات هگل را پیوسته حفظ کرد.
درنیمه ای دوم قرن نوزدهم ، هگلیسم تقریبا درهمه جای غرب ، ازجمله درجهان انگلیسی زبان ، مُد روزشد. برتراند را سل وجی ای مور، دو فیلسوف انگلیسی ، با این فلسفه بارآمد ند- وبعد به صورت چشمگیروخاصی برضد آن شورید ند ؛ وهمین واکنش شد ید بود که سنت تحلیلی را بنا نهاد وبر فلسفه ای انگلیسی زبان دربیشتر قرن بیستم مسلط شد. بسط وتکوین این چهاربرداشت کلی فلسفی- هگلیسم ، مارکسیسم ، اگزیستا نسیا لیسم وفلسفه ای تحلیلی - بخش اعظم تاریخ فلسفه را اززمان هگل تا به امروز تشکیل می دهد. افزون بر این ها ، با ید ازنفوذ مداوم هگل بر فلسفه ای سیا سی نهضت های ملی - ونیز برطرزفکر سیا سی دست راستی که با فا شیسم قرابت دارد - یاد کرد. هگل بطورکلی جالب ترین نیای اند یشه ای سیا سی ای جد یی ضد لیبرال درجهان نوین است ، چرا که اصرارمی ورزد بردا شت های فرد گرا یا نه ازآزادی محد ود وسطحی است ، ومی گو ید تا فرد درکا لبد جا معه جذ ب نشود به تحقق ذات خود دست نمی یا بد: زیرا ما دام که فرد خود محور بما ند ، این امرانجام نمی پذ یرد (9).
دراخیر ، بهتراست یاد آور شوم که همه ای فیلسوفان عصرروشنگری وپیش وپس ازآن دررقم زدن جهان نو نقش عمده بازی کرده اند ، اما هگل بیشتراز آن ها ایفای نقش کرده است. مثلا ، این سخن های ارزشمند هگل که تاریخ به سوی آ گا هی وآزادی به پیش می رود وبا افسا نه ها جزقهرمان سازی های دروغین وانتقام گیری کاری د یگری نمی توان کرد وبدون اصلاح د ینی با تد وین وتصویب قانون های اسا سی وقانون های مد نی نمی توان ساختارهای منحط فرهنگی-اجتما عی-اقتصادی-سیا سی را د یگر گون کرد. بنا برآن، به صرا حت می گویم که با فهم درست ازتاریخ وافسون زدا یی واصلاح د ینی ، می توان جهان نو وانسان ها وجا معه های نو را رقم زد و جا معه های سنتی وعقب ما نده را د یگرگون کرد. درعمل هم د یده شده است که ، تنها انسان های آگاه ودا رای فهم ژرف تاریخی می توا نند که سرنوشت خود وجا معه ای خود را بد ست گرفته ومشت های محکم دردهن های شاه هان ستمکاروشیخان ریا کار ونظا می های تباه کاربکو بند. معلوم است. اگر کشورهای مسلمان عقب مانده اند ، به صراحت می توانم بگویم که عقب ماند گی آن ها زاده کمبود فهم تاریخی وافسون زده وستمزده وخرافاتی شدن شان می با شد. بنا برآن ، کشورهای مسلمان مانند کشورهای مدرن غربی به یک نهضت روشنگری نیازمبرم دارند. درغیرآن، به گفته ای شاعر: اگر این مکتب است و این ملا / وضع طفلان خراب می بینم!
پا نو یس ها:
1-Machiavelli
Selected Political Writings
The prince , Selections from the Discourses, Letter to Vettori
Edited and Translated by David Wotton
Copy rights© 1994 by Hackett company , INC. All rights reserved. Printed in the United States of America. pp 36-37
2-براین مگی، سرگذشت فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه ای مغرب زمین ، ازیونان با ستان تا کنون. ترجمه ای حسن کامشاد ، ویراسته ای هومن پنا هنده ، نشرنی ،چاپ دوم ،1387 ، تهران. ص ص 122-123 و128-129
3-Introduction to Great Books
Third 3 Series
The Great Books Foundation, a non profit educational corporation ,copyright © 1990 by the great books foundation , Chicago, Illinois. All rights reserved, ISBN 0-945159-99-4
First Printing 98765 p 90
4-Democratic Enlightenment , Philosophy , Revolution , and Human Rights
1750-1790
Jonathan I . Israel. Oxford University Press. Published in the United States by oxford university press INC, New York© Jonathan I. Israel 2011.p3
5-A History Of The Modern World
By R.R Palmer and Joel Colton, Princeton university, Duke university
Alfred . A . Knopf: New York. Copy right 1950 ,© 1956, 1965 by Alfred A .Knopf , INC. All rights reserved. Third edition ,1965. Reprinted November 1965, may 1966,November 1966.p 295
6-Blasphemy
Verbal Offense against the Sacred , From Moses to Salman Rushdie
Leonard W . Levy. The University of North Carolina press , Chapel Hill and London. First published by university of north Carolina press in 1995.published by arrangement with Alfred W. Knopf , INC.© 1993 by Leonard w. Levy .All rights reserved. Pp 320-321 and 324-325
7-اسلام بین دو دید گاه شرق وغرب ، علی عزت بگویچ ، ترجمه سید حسین سیف زاده ، دفترمطا لعات سیا سی بین المللی ، چاپ اول 1374 ،تهران . ص ص 307 و 310
8-In The Arena, A Memoir of Victory , Defeat and Renewal
Richard Nixson
Simon and Schuster ,New York , London, Toronto , Sydney , Tokyo , Singapore
Simon and Schuster ,Simon & Schuster Building Rockefeller 1230 Avenue pf the Americas New York 10020. Copy right © 1990 by Richard Nixson. All rights reserved. P 307
9-سرگذ شت فلسفه ..ص ص 162-163

0 comments:

Post a Comment