Thursday 26 March 2020

سا زند گان جهان مدرن

نخست ، رنسا نس / نوزا یی
ابرا هیم ورسجی
هشتم ماه حمل 1399
تاریخ وخا ستگاه د ین ها ، فلسفه ، منطق ، ادبیات ، هنرها واند یشه ها ، نشان می دهند که آسیا ، به خصوص خاورمیا نه ، مهد ظهورد ین های تو حیدی : یهود یت ، مسیحیت واسلام وبخش های جنوبی وشرقی آن خا ستگاه د ین های زمینی یا غیرتوحیدی : هند و ، بودای ، لائوتیسی وکنفیوسی ، ودراروپا ، یونان به خصوص شهر آتن مرکزآن ، خا ستگاه فلسفه ، عقل گرای ، منطق وخرد ورزی بود. تاریخ کهن اروپا هم بیانگرموجو د یت امپراتوری وجمهوریی روم با مرکزیت روم پا یتخت ایتا لیای کنونی می با شد. جغرافیای سیا سی آن دوطرف مد یترانه دراروپا وآسیای جنوب غربی وافریقا را دربرمی گرفت. دراروپای آن زمان ،از کشورهای اسپانیا وفرانسه وآلمان وبریتا نیای کنونی ، خبری درمیان نبود.
طوریکه یاد آور شد ،خاستگاه یهود یت ومسحیت ، فلسطین وخاستگاه اسلام ، عربستان می با شد که درآن وقت حجازنامیده می شد. تاریخ یهودی ها نشان می دهد که امپراتوریی روم درسال 70 ترسای آن ها را بزور ازفلسطین بیرون وروا نه ای اروپا کرد. امپراتوریی روم درحالیکه یهودی ها را ازمنطقه بیرون کرده بود برای مسیحی ها هم اجازه فعا لیت د ینی نمی داد. درحالیکه هم یهو د یت هم مسیحیت د ین های ممنوعه درامپراتوریی روم بود ند، پیروان آن ها به بها نه به صلیب کشیده شدن مسیح توسط یهودی ها با هم دشمنان آشتی نا پذ یربو د ند. درچنان شرایطی ، تاریخ به نفع مسیحی ها چرخید. البته این گونه که ، درسال 312 ترسای ، کانستا نتین یک ژنرال پیروزجنگ درروم به مسیحیت گرا یش پیدا کرد.
بعد از گرایش کانستا نتین به مسیحیت ، شرایط برای گسترش رضا کارانه وزورمدا را نه ای مسیحیت درقلمرو امپراتوریی روم آماده شد ؛ وبا بهره برداری ازآن ، روحا نیان مسیحی به تبلیغ وترویج مسیحت پردا ختند. درادامه ای تبلیغ آزادانه ای مسیحیت توسط روحا نیان درقلمرو امپراتوری روم ، درسال 380 ترسای ، تیو د یوس اول امپراتورروم ، مسیحیت را د ین رسمی ویگا نه ای امپراتوریی روم اعلام کرد. درواقع ، با د ین دولتی اعلام شدن مسیحیت توسط امپراتورروم ، ازدواج نامشروع د ین ودولت صورت گرفت. ازدواجی که گام عمده را درجهت دولتی وعقل گریز وخرافات پذ یر کردن مسیحیت بردا شت. ازاین نگاه که ، یونان زیر سلطه یا زیرسا یه ای امپراتوریی روم قرار داشت ود ین ودولت درآن آمیزش پیدا کرده بود ند ؛ بدون شک ، به فشاربه خرد ورزیی سقراطی وافلاطونی وارسطوی آتن که دراکادمی افلاطون ولیسه ارسطو تا حدی فعال ما نده بود ند افزود. مثلا، ویل دورانت مورخ وفیلسوف امریکای به این باوراست که :" ورود مسیحیت به یونان ، شاخ ضعیف با قی ما نده ازعقل را شکست." ازاین نگاه که به د ین های توحید یی اسلام ومسیحیت ویهود یت ، جزم اند یشی وخرافات ود یگر اند یش ستیزی توسط امپراتورها ، خلیفه ها ،شاه ها وشیخ ها بارکرده شده بود ند ، شکستن شاخ عقل توسط روحا نیت مسیحی دریونان وملاگری درمصروفارس وخراسان وهند، چهار مرکزتمدن وفرهنگ افریقای - آسیای قا بل پیش بینی بود.
به گواهی تاریخ ، ازدواج د ین ودولت درامپراتوریی روم ، نخست ، پاپ وکلیسا ، ودوم ، امپراتوریی مقد س روم را ایجاد کرد. مثلا، چارل من بزرگ (742- 814) ، ساکسون های شمال آلمان را بزور مسیحی ودرسال 768 ترسای امپراتوریی را سا خت که برهمه یا بر بخش بزرگ اروپا سلطه داشت. بنا برآن ، پا پ لوی سوم درروزکرسمس / میلاد مسیح درسال 800 ترسای خود را امپراتورامپراتوریی مقد س روم اعلام کرد. این امپراتوری تا روسیه پیشرفت وبعد ازفتح روم شرقی که مرکزآن استانبول بود ، توسط سلطان محمد فاتح درسال 1453 ترسای ، مرکزمسیحت ارتد وکس به مسکو انتقال یافت. درحالیکه روم شرقی به تاریخ پیوسته بود ، امپراتوریی مقد س روم دراروپا نیمه جان تا سال 1806 ادامه وجنازه ای آن را ناپلیون بونا پارت برداشت. ساحه جفرافیای امپراتوریی متوفا ازکشورهای : آلمان، اتریش ،سویس ،بلژیک، هلند ، لوکزامبورگ، جمهوری چک ، شرق فرانسه، وشمال ایتا لیا وغرب لهستان تشکیل شده بود ؛ اما هرگز ما نند بریتا نیا وفرانسه دولت نبود ودراصل یک دولت لرزان بود.
درحالیکه امپراتوریی مقد س روم ما نند فرانسه وبریتا نیای د یروز وامروزدولت نبود ، هزار سال بنام د ین برکشورهای اروپا یی نامبرده فرمان روای کرد. البته که فرمان روای با ابزار کردن د ین برای سواری گرفتن ازد ین دا ران. شا یان ذکر است که ، امپراتوریی مقد س روم هم د ین را ابزار هم خرافات وموهومات را به آن افزود هم برای کشتن منتقدان خود داد گاه تفتیش عقا ید را راه اندازی وصد ها انسان بی گناه ونو اند یش را قتل وزندانی کرد. تفتیش عقا ید وزندانی کردن منتقدان برای هزار سال دراروپا ادامه ومردم را به ستوه آورد. بنا برآن، فرهنگیان وآگا هان اروپا یی به خصوص ایتالیا یی ازعقل گریزی وخرد ستیزیی امپراتوریی مقد س روم به ستوه آمده با عبور از کله آن به یونان وروم باستان رفته فلسفه ومنطق وجهان شناسی وجا معه شنا سی وسیا ست ودموکراسی آتن وجمهوری روم را که یک ونیم هزارسال قبل ازآغازامپراتوریی نامبرده توسط سقراط، افلاطون وارسطو وسیسرو ، مطرح شده بو د ند را دوباره احیا کرد ند ؛ احیا گریی که به آن رنسا نس / نوزای نام داده شد.
دراین بخش مقا له ، بهتراست یاد آورشوم که ، آغازگران رنسا نس / نوزای ،به دوره ای هزار سا له حاکمیت عقل ستیز روحانیان مسیحی زیر فرمان پاپ وکلیسا ،نام قرون وسطی یا دوره میا نه را داد ند. دوره ای میان عصر کهن وعصر مدرن. بنا برآن، به بررسی رنسا نس به حیث آغازگر نخست عصر مدرن می پردازم. همچنان ، قا بل یادآوری می دانم که ،برخی مورخان آغازرنسا نس را سده های سیزدهم وچهاردهم وبرخی سده های پا نزدهم وشا نزدهم ترسای برآورد کرده اند. ازاین رو، به بازتاب اند یشه های اند یشه ورزانی می پردازم که درچهارسده نامبرده زند گی می کرد ند. برخی مورخان تاریخ اند یشه ها ،شکست جنگ های صلیبی که فرمانده آن پاپ وکلیسا بود ند توسط صلاح الدین ایوبی وظهور امپراتوریی عثمانی وپیشروی آن به سوی اروپا را عا مل عمده تضعیف امپراتوریی مقد س روم وآغازرنسا نس دانسته اند. ازنظر نویسنده ، همه برآورد های یاد شده ارزش تاریخی- فرهنگی- تمد نی خود را دارا می با شند. رو یداد های که هم به راه اندازیی رنسا نس کمک کرد ند هم شناخت درست رنسا نس را برای مسلمان ها که بسیار عقب مانده اند دوچندان سا خته اند.
بنا برآن ، به بررسی تاریخی رنسا نس وچهره های مهم آن وآثار ارزشمند آن ها می پردازم. ازاینکه رنسا نس / نوزای را عبور دانشمندان اروپای به خصوص ایتا لیای ، از کله امپراتوریی مقد س روم ورفتن به یونان وجمهوریی روم ، وانتقال اندیشه های اند یشمندان آن ها به اروپای نو معرفی کرده ام ،ایجاب معرفی بسیاری اندیشمندان وکارنامه های فکری واند یشه ای آن ها را می کند. دراین را ستا ،گاری یا نزیتی درصفحه 44 کتاب خود " نوشتن تاریخ رنسا نس ایتا لیا" ، توسط لیوناردو برونی وکارنامه او دررابطه به گذ شته ابرازنظر کرده است. البته این گونه که ، برونی درسال 1431 ترسای ، زند گی سیسرو ، دا نشمند رومی ( 106-43) پیشا ترسای را نوشته است. کتابی که اهمیت بسیاری درآغازتاریخ نویسی مدرن دارد. شا یان یاد آوری می دانم که ،سیسرو مبارز را ه احیای جمهوری روم بود. بنا برآن ، درسال 43 پیشا ترسای توسط مخالفان جمهوریت کشته شد.
نگا هی به کارنامه فکری وسیا سی سیسرو، نشان می دهد که درعرصه سیا ست مدافع جمهوریت بود ودرعرصه اند یشه ورزی مکتب های فکری یونان را به روم معرفی کرد. لغت نامه فلسفی لاتینی را نوشت ومترجم وفیلسوف هم بود. همچنان ، سیسرو تا ثیرژرف درامورعامه وفرهنگ کلاسیک روم گذا شت. افزون بر آن ، انسان گرا بود. یعنی انسان خرد ورز وآزاد می خوا ست. بنا برآن ، کشف نامه های سیسرو توسط روسترا پترارک ، تا ثیرژرفی بررنسا نس قرن 14 ترسای گذا شت. شا یان یاد آوری می دانم که ، سیسرو نه تنها تا ثیرژرف به رنسا نس قرن 14 ترسای ، بلکه بر اندیشمندان عصرروشنگری در قرن هژدهم مانند: جان لاک ، د یوید هیوم ، منتسکیو وادموند برک ، گذا شت.
پیش ازگاری یا نزیتی ولیوناردی برونی ، به گفته ای پول جا نسن درکتاب " رنسا نس ، یک تاریخ کوتاه" ، دانشمندان د یگر، رنسا نس را کارنامه افراد درباره فرد یت یا آزاد یی فردی معرفی کرده اند. وازمهم ترین افراد درزمینه ، ازدانته (1265-1321) ترسای ، نامبرده است. دانته ، نوسنده "کمد یی الهی " وازفلورانس بود، شهری که بیشترین اثررا به رنسا نس درمقا یسه با د یگر شهرهای ایتا لیا گذا شته است. او بیان کننده تناقض ر نسا نس هم بود. مثلا، رنسا نس ازیک سوجویای کشف وشنا خت یونان قد یم ومتن های لاتین ونوشتن نغزلاتین وازسوی د یگرمنظم کردن وشناخت زبان های محلی ایتا لیا بود...سه نکته مهم درآموزش دانته د یده می شود: نخست ، او فلورانسی بود ودرسال 1290 ، زیر آموزش سنت توماس آکوینا س ، آموزگار ونویسنده ارسطوی قرارگرفت. آکویناس هم که فلسفه ارسطورا مسیحی سا خته بود. بعد ازمرگ آکویناس ، دانته هم فلسفه ارسطو هم فلسفه ارسطویی مسیحی ساخته شده توسط اکوینا س را درذهن خود جذ ب کرد. دوم ، دانته یک استاد دانشمند بنام برونیتو لا تینی داشت. اوهم یک شخص ارسطوی شده بود.
ازاینکه درآن زمان زبان ایتا لوی زبان موثر برای بیان اثرهای مهم نبود، لا تینی استاد دانته دوکتاب بزبان فرانسوی نوشت و درآن ها منطق واخلاق ارسطوی را مفصل بیان کرد. جای خوشبختی برای دانته بود که به کمک لا تینی توانست به منطق ارسطوی مجهزوارایه برگه سازی وکاربرد لاتین یا د یگرزبان ها را با نیرومندی راه اندازی کند. همچنان به کمک لاتینی ، دانته دستکم توا نست که آثار سیسرو وسینیکا را درک کند...کاربرد آثار ایلیاد واود یسه درعصرهای تاریک هم بیرون ازاستفاده نما نده بود ند وبا اینکه سنت جیروم وسنت اگوستین آن ها را مشرک دانسته سرزنش کرده بود ند، مدافعان مسیحی هم دا شتند. بهر حال ، کمدی الهی دانته به حیث اثرمهم عصررنسا نس جا برای خود بازکرد.عامل سوم درشکل دادن شخصیت دانته آموزش وتشویق دوستان او ویک دانشمند کلاسیک بنام گا ید وکا وال کا نتی بود. شخصی که همکارومشوق دانته درپیشرفت نوشتن اوبه زبان ایتا لیای شد. درواقع ، نوشته های دانته بزبان ایتا لیای کمک به رشد ورونق گرفتن رنسا نس درایتا لیا کرد (1).
دراین رابطه ، والتر پتردراثر خود " مطا لعات درتاریخ رنسا نس " ، نوشت که بدون کوشش های برخی دانشمندان ایتا لیای قرن پا نزدهم درجهت آشتی میان مسیحیت ود ین های کهنه یونا نی برای همسازیی دستاورد های انسانی دوطرف درفرهنگ چند بعدی، تحقق رنسا نس ممکن نبود...این یک اصل انکارنا پذ یرمی با شد که گه گا هی درذهن ها این پرسش بازیبای وقدرت مطرح می شد که آیا د ین های یونان رقیب د ین مسیح بود ند؟ ... بازگشت اد بیات یونان حد اقل با افلاطون وطرز بیان او درباره خدا یان یونان بخاطرکم جا ذ به شدن فرهنگ وبیان مسیحیت رونق یا فت...رنسا نس قرن پا نزدهم دربسیاری جنبه ها درمقا یسه با آنچه طرح ریزی شده بود بزرگتربود...این منوط است به سوال آشتی میان مذ هب های عصر انتیک یا قد یم ومذهب مسیحیت. یک دانشمند مدرن به این نظر رسید که همه د ین ها در شروع ونمو وزوال پذ یریی خود تولیدات طبیعی می با شند. وآن ها قانون های عمومی دارند ؛ بنا برآن ، نمی توان آن ها را ازد یگرحرکت های زاده ذهن انسان ها که همزمان با گسترش آن ها بروزکرده اند جدا کرد. درباره جهان غیر قا بل مشاهده / میتا فیزیک ،هرتولید فکری وذهنی با ید از د ید مردمان زمانه داوری شود. این اصل با ید درنظرگرفته شود که هرد ینی درپیدا یش مفهوم مذ هبی ومعارف بشری کمک کرده است تا موجود یت خود را توجیه نما ید...بنا برآن، با ید افلاطون وهامروادار به گفت گو با موسی کرده شوند. البته درکنارهم ، زیرا که ، نگاه های سطحی نتیجه نمی دهند. پس ، یکی ازسطح با ید به عمق برود و دوم داشته یا ذخیره ای الهی خود را بیرون بیاورد وهامردرباره کتاب ها / فرمان های موسی ابرازنظرنما ید (2).
درحالیکه والتر پتر برای تقویت رنسا نس ازگفت وگومیان موسی وافلاطون وهامر سخن گفته است ، تا مس مور سخن متفاوت با او دارد. تامس مور: خاندان مد یسی درقرن پا نزدهم درفلورا نس تجارتی را با جد یت و پیشرفت بزرگ شروع کرد ند ودرعین حال به الهیات ، فلسفه وهنرها دلچسپی داشتند. آن ها بیشترازالهیات وفلسفه ازهنرها حما یت می کرد ند. لورینزو دی مید یسی شاعرتوانا بود وپدر بزرگش کا سینو، گفت وگوها با بهترین فیلسوفان داشت. فیلسوف ها هم درک کرد ند که او توجه خاص به آن ها وفلسفه شان دارد. بنا برآن، مد یسی ها به حیث تاجران نقش بزرگ درظهورپد یده بازی کرد ند که ما آن را بنام رنسا نس اروپای می شنا سیم. این یک دوره کوتا هی بود که پول ،کار، زند گی شهری ، هنرها و د ین با هم برای ساختن جا معه نو با وجود تحول سیا سی ، گسترش بیماری های ساری ودشواری ها بازی کرد ند وفرهنگ نزد یک شد به زند گی جا لب ودل پذ یرکه برای امروزهم ارزشمند می با شد...اگرما اهمیت چیزهای را درک کنیم که زند گی مان راشکل داده اند وشناخت شان دشوارمی با شد وچیزی را بهترازهنرها به ما داده نمی توا نند،آن گاه می توانیم پد یده ای را که بنام رنسا نس درتاریخ بوقوع پیوسته است را درک کنیم. این هم که کشف روح وجا ذ به های هنرها درزند گی می با شد. دلیلی وجود ندارد که چرا ما رنسا نس خود را نداشته با شیم ، اما نوکاریی بنیادی ونگاه رید یکال به ارزش ها لازم است تا توسط آن ها همه جنبه های زند گی را با جا ذ به ها یش ارج وهنرها را ازکناره فرهنگ به متن زند گی آورده به خوشبختی همگانی نا یل شویم...
علم های نو چه اجتماعی چه فیزیکی، تا کید به گفت وگو میان طبیعت وزند گی انسان ها ندارند. ازعلم ها ، نگاه موثرونها د ینه ما به جهان ، نگاه فاعل یا اثرگذار وجهان مفعول یا اثرپذ یر می با شد. تنها الهیات فاعلیت وتوان به طبیعت را ضما نت می کند. ازاین رو ، تنها الهیا ت می توا ند درباره روح سخن بگو ید. حتا الهیات هم وقتیکه با جا ذ به های گسترده فرهنگ روبرومی می شود محد و د یت های خود را دارد. فکرمی کنم که الهیات ساحه ومیدان ذهنی گسترده وتنومند دارد. یک مود بنیادی آگا هی بخش ونا محد ود معنوی می توا ند بطورهمه جا نبه رو یدادهای انسا نی را محا سبه وفورموله یا جمع بندی کند...اگرچه تصمیم گرفته ام که به این جنبه جادوی ندهم ، بازهم درهرصفحه ،ازبرداشت های جا دوی یا اعجازیی جادوگران گذ شته وعقلمندی شان بهره برداری کرده ام. هربخش فصل کتاب یک درس کوچک جادوی دارد ومن امید وارهستم که همه جنبه های زند گی ازدرس های د یگرگونی بخش فرهنگ با نگاه نو ودورازقهرمان سازی های استعماریی ترقی وآینده نگری با ستا یش ازگذ شته ای غنی وتو لد دوباره آن بیا موزد. نوخوا هی گذ شته نگر که درقرن پا نزده نام رنسا نس گرفت. رنسا نس یا زا یش دوباره هنروفرهنگ انسا نی وبازسازیی د ین که دراصل کشف دوباره ای ارزش های که بنام ارزش های د ین های شرکی طبیعت ترسیم شده اند وزند گی را بسیارجا دوی وکمترمشقت بارمی سا زند (3).
همچنان ،...مفهوم یک جا معه یگا نه ای مسیحی بد لیل های زیر فروریخت: ترقی اقتصادی با عث گسترش تجارت ، بزرگ شدن شهرها، گسترش تجارت بین المللی ،گردهمای های تجارتی، استعمال گسترده پول ونظام بانک داری شد. کشف ها وگرد ش های جغرافیای همه جهان را بروی تجارت ود ین بازکرد. دولت های متمرکز ملی با زبان ها وفرهنگ های ملی ظهورکر د ند. درواقع ، شیوه ای زند گی سکولاربا افزایش شمارمردم ، قشرثروتمند غیرروحانی ، روش نو علمی وفلسفه انسان گرایا نه را رقم زد. بنا برآن، با به میدان وارد شدن صنعت چاپ وگسترش باسوادی ،آموزش سکولار/ این جهانی وپیدا یش ورونق گرفتن دانشگاه ها وکتابخانه ها، سلطه ای روحانیان تضعیف وفصل نو درتاریخ رقم زده شد.
درادامه رویدادهای نامبرده ،رنسا نس یا نو زایش روح انسا نی درقرن پا نزده عرض اندام کرد. البته ، وقتیکه ، واساری هنرهای بزرگ دوران را نوشت. ذهن بزرگی که درتوسکا نی ظهورکرد وکارهای را کرد که پیشینیان او کرده نتوانسته بود ند. یعنی او ازسود مندی های تمدن نا بود شده روم پرده برداشت. بوتیسیلی ،دونا تیلو ،غیبرتی ،را فا یل،لیوناردو ومایکل انجیلو، بسیارارزشمند بود ند. برکارد درکلاسیک خود نشان داد که در تمدن رنسا نس درایتا لیا ، محوراصلی رنسا نس انسان نویا فردی می با شد که دنبال بزرگی وشهرت خود با شناخت خود وخوشحالی می با شد نه باورهای مذهبی. توسعه سیا سی زاده ای رنسا نس هم که مفهوم دولت سکولاربود. دولت به حیث کارنامه هنر که درآن تصمیم های سیا سی با معیارها یا سنجه های سیا سی گرفته می شو ند نه با سنجه های مذ هبی. شخصیت مهم وبرجسته ای این هنرنوین سیا سی ماکیاولی بود. دپلمات وپژوهشگری که درسال 1469 درفلورانس تولد شد. او د پلمات ومشاورسیا سی حاکم وقت درفلورا نس بود. اودریکی ازسفرهای بیرونی خود درملاقات با بلاکوزسزارجورجیا ، اورا مطالعه کرد.
وقتیکه جمهوری مد یسی درسال 1512 فروپاشید، ماکیاولی تبعید شد. دردوره تبعید خود ، ماکیاولی کتاب های چندی نوشت که یکی ازآن ها" شهریار" بود. شهریارهم که دراصل خطاب به حاکم لارینزوبود. نوشته دیگروبسیارمهم وموثرماکیاولی "گفتارها" بود. شهریارتا سال 1532 رسما چاپ نشد اما چنان اثرگذارتمام شد که تا 20 سال بعد ازمرگ ماکیاولی 25 بارچاپ شد. ماکیاولی بسیارمورد حمله های فکری قرارگرفت وبسیاربد نام سا خته شد تا حدی که نوشتن علیه اوشغل برای مخالفانش شد. با وجود آن، دستاورد ماکیاولی راه نوی را بازکرد البته این گونه که استد لال های مذهبی واخلاقی را نابود وراه تحقیق را به نفع دولت سکولاربازترکرد. ازنظرماکیاولی ، سیا ست با ید ازنگاه خصلت های سیا سی فهمیده شود. مسئله ای که بنام واقع بینی سیا سی شناخته شد...ماکیاولی ازاستعمال تاریخ به حیث نمونه دفاع کرد و"گفتارها" نوشته اوبازتا ب نگاه ها ونظرات تاریخی بود. ازاین که طبعیت انسان درطول تاریخ ثابت مانده است ، حالات تاریخی خود را تکرارکرده اند. بنا برآن، قانون های عمومی ومنش سیاسی با ید ازگذ شته گرفته شوند. برای موفقیت در فعا لیت های سیا سی ، با ید قا نون های نامبرده مورد نظرواقع شوند ونماد هم انسان های بزرگ باشند. زند گی وکارنامه انسان های بزرگ با ید خوانده شوند. برای این منظور ماکیاولی به جهان قد یم یا روم باستان رفت نه به یونان باستان. ازنظراو کارکرد روم قد یم بطورخاص قا بل تقلید می با شد...ماکیاولی دشمن کلیسا بود ومسیحیت را ما نع عمده ای تقلید ازروم قد یم می دانست. درواقع، کلیسارا دشمن خوشبختی مردم ایتا لیا می شمرد (4).
درحا لیکه ماکیاولی ازکلیسا وقرون میا نه ای زاده آن نفرت وازجمهوری روم ستا یش می کرد وهمفکران زیادی هم داشت ، اما نویسند گان " اید ئولوژی های سیا سی وآرمان های دمورا تیک " ، وارونه ای او،راجع به کلیسا وقرون میا نه برداشت های دشمنا نه ندارند. مثلا ، آن ها به این با ورهستند که ...در سده های میا نه به خصوص در سده ای سیزدهم ، چند تحولی رویداد ند که منجربه هموارشدن راه برای رنسا نس / باززای شد. یکی ازآن ها هم برقرار شدن تما س تمدن غربی با شرق بود. این تحولات هم که زاده ای جنگ های صلیبی برای گرفتن سرزمین فلسطین ازمسلمان ها وتماس با اسلام دراند لس دراسپا نیا بود. منطقه ای که مسلمان ها آن را درآغاز سده هفتم ترسای فتح کرده بود ند. فتح اند لس توسط مسیحی ها باعث تما س آن ها با مردم جا لب ودارای فرهنگ متفاوت شد. فرهنگی که بسیاری غربی ها را وادارکرد تا درباره رواج ها وباورهای خود بازنگری کنند. کشف سرزمینی که مردم آن درآسا یش زند گی می کرد ند. زند گی ای که غربی ها ازآن دوربود ند.
دروا قع ، د یدن طرز زند گی مسلمان ها توسط مسیحی ها در اند لس،دومی را باورمند سا خت که می توان به شیوه ای دیگری هم زند گی کرد وبهتر هم زند گی کرد. درحقیقت، این رو یداد باعث شد تا دانشمندان مسیحی ازطریق اسپا نیا بسیاری میراث تمدن کهن را کشف کنند که با فروپاشی امپراتوریی روم ازدست رفته بود ند. مهمترین دستاورد سیاسی این کشف هم سیا ست ارسطو بود که درسال 1260 ازیونانی به لاتین ترجمه شده بود. البته بعد ازتشکیل کمیته ای دانشمندان کلیسا برای بحث دراین باره بود که تصمیم بگیرند که آیا اند یشه های فیلسوفان مشرک با مسیحیت سازگار می شود یا نه؟ رویداد یا انکشاف دوم که جاده سازی برای رنسا نس کرد؛ بازسازیی دولت - شهر درایتا لیا بود. بسیاری شهر های ایتا لیا پیش از قرن سیزدهم ازآزادی بهرمند بود ند. اما وقتیکه آن ها زیراداره ای امپراتوریی مقد س روم که امپراتور آن دراصل جرمن بود قرار گرفتند ، آن آزادی ها را ازدست دا د ند و بعد ازسال ها مبارزه ، بعد ازمرگ امپراتورفرید ریک دوم درسال 1250، دولت - شهرهای خود گردان خود را شکل دا د ند. اگرچه شیوه امپراتوری وپاد شا هی ، شیوه ا ی رایج وغالب حکومت داری درآن دوره بود، اما شهروندان دولت - شهرهای ایتا لیا ، به نوع حکومت داریی خوب تمرکزونظریه پردازان آن ها جمهوریی روم با ستان را به حیث جمهوریی آرما نی خود برگزید ند.
بنا برآن، نظریات نظریه پردازان جمهوریی روم وانکشا فات د یگر درقرن های چهاردهم وپا نزدهم درفرهنگ غربی بسیار خوب درخشید ند. درخششی که دانشمندان زمان آن را رنسا نس / نوزای، یا بازگشت دولت - شهر های ایتا لیای دوره شرک نام نهاد ند. بنا برآن ، دراثر الهام بخشی های فیلسوفان کلاسیک / کهن ودانشمندان کلامی یا الهیا ت مسیحی مانند توما س اکوینا س ، الاهیات دا نیکه برهما هنگی وسازگاری میان فیلسوفانی مانند ارسطو ومسیحیت باوردا شت. بنا برآن، دانشمندان آن زمان به این نتیجه رسید ند که زند گی درکره خا کی سفر سهل وآسان درراه رسیدن به بهشت خدا درجهان دیگریا بهشت خدا نمی با شد. وارونه ای آن ، زند گی درکره ای خا کی ، بسیارغنی ومتکثرونه تنها سزاوارزیستن بلکه ارزش زیست آزادانه وراحت را دا را می با شد. انسان ها هم که توان داشتن بسیاری خوبی ها درآن را دا را می با شند. خوبی های که کمترین آن ها حکومت داریی خوب می با شد.
دراین را ستا ،با توجه به نوشته های ارسطو وپلی بیوس ونمونه های کهنه جمهوری روم وسپارتا ، جمهوری خواهان رنسا نس استد لا ل به بازگشت زند گی شهری کرد ند. زند گی ای که درآن شهروندان خرسند می توا نند نقش عمده وفعال درحکومت داری شهروکشورآزاد خود داشته با شند. گذاره ها یا مفهوم ها درگفت وگوها، جمهوریت ، آزادی ، فضیلت ورشوت بود ند. گذاره ها یا مفهوم های که نه درجا ها ونوشته های د یگر،بلکه درنوشته های نکولاماکیا ولی (1469-1527) ابرازشد ند. ماکیا ولی یک یک کارمند برجسته ای جمهوری فلورانس درسال 1512 بود که با سرنگونی حکومت جمهوری توسط خا ندان مد یسی متهم به سرنگونی واعاده جمهوریت ودستگیرشکنجه ودرواقع تبعید وزندان خانگی درروستای زاد گاه خود شد. درحالت تبعیدی وزندان خانگی ، او دوکتاب اثر گذار" شهریار" و"گفت وگوها" را نوشت. درکتاب کوچک شهریار، ماکیاولی به شهریارها وخرده دیکتاتورها توصیه کرد که ذهنی گری را کنارگذا شته به دروغ وفریب حتا مرگ برای ادامه شهریاری خود متوسل شوند. توصیه ای که به ماکیاولی شهرت بسیار بد داد. ازاین رو، شکیسپیر به او پسوند قا تل را داد! معلوم است که ، امروزهم بسیاری ها به سیا ست کاران بد پسوند وپیشوند ماکیا ولی می دهند! این که ازما کیاولی براساس نوشته اش درشهریار درست خوانی شده یا نشده است ( مورد نظرنوسنده نیست) ؛ اما او درنوشته بزرگ خود "گفتار ها " ،بد بینی درشهریاررا بررسی وبه جاویدانگی فضیلت درجمهوری بودن حکومت تا کید کرده است.
ازنگاه ماکیا ولی ، جمهوری گونه ای ازحکومت می با شد که درآن یک طبقه خاص حکومت نمی کند. بجای آن ،همه قشرها یا طبقه ها با سهم درقدرت وبا نظارت برکارکرد آن وتوان دسترسی به یک د یگرحکومت می کنند. بنا برآن ، این نوعی ازحکومت می با شد که درآن شهروندان با حرص ونظارت برای نگهداریی آزادی های خود علیه رخنه ای دیکتاتوری درحکومت عمل می کنند. برای آزادی،طوریکه ماکیاولی آن را می فهمد، حکومت خودی ضروری می با شد. این چیزی نیست که تنها درزند گی خصوصی درنظرگرفته شود بلکه لازم است که درزند گی جمعی درعمل تحقق پیدا کند. این پرسش که چرا شهروندان ناظراوضاع با شند؟ درحقیقت به این خاطرمی ارزد که ، اگرکم توجه به امورهمگا نی یا حکومت داری شوند ، مستبدی را منتظرخواهند یا فت که حکومت خود را برآن ها تحمیل وازآزادی محروم شان می کند. بنا برآن ، ماکیا ولی شهروندان استفاده جوودرباری ها را بزرگترین دشمنان حکومت آزاد ، یا ارزش دهنده ای آزادی های مردم می داند (5).
درحا لیکه ماکیاولی دوچهره از خود در"شهریار"و" گفتارها" نشان داده است ، نوشته های که اولی سیا سی ودومی فلسفی می با شد. با وجود آن ، هم سهم بزرگ در رنسا نس ایتا لیا با تا کید به احیای جمهوری روم ورد کلیسا گرفت هم پا یه گذارفلسفه سیا سی مدرن وجهان مدرن شد. بنا برآن ، بهترمی دانم که بخطر ارتباط موضوعی ، نظریه نویسند گان " تاریخ جهان مدرن" درباره رنسا نس ایتا لیا را بازتاب دهم: رنسا نس ایتا لیا نخست مفهوم باززای را توسط اند یشه ورزا نی گرفت که قرون میا نه را دوره تاریک می دانستند. دوره ای تاریکی که با ید آن را شناخت وتکان خورد. رنسا نس به این خاطرباززای درقرن پا نزده نا میده شد که مردان دوره نامبرده بعد از انقطاع طولانی تمدن یونا نی - رومی را بازخوانی وباززای کرد ند. درعین زمان ،دردوره رنسا نس این طرزفکررونما شد که دوره های میا نه دروسط جای داده شود. دراین دوره وسط نا میده شدن دوره ای قرون وسطا ،رنسا نس آغازعصر مدرن معرفی شد. بنا برآن ، در دوره میا نه ، یا قرون وسطا حد اقل بعد ازقرن های یازده ودوازده ازدوره تاریک مستثنا کرده شد. البته که مستثنا کردن دوره نامبرده پرده کشیدن بروی عصرمدرن نمی با شد.
دراین را ستا، این گونه مرزگذاری وابراز نظرمی توان کرد که اداره های بنیادی وچارچوب های بزرگ وفعال همگانی که اروپا را وارد عصر مدرن کرد ند ، دردوره میانه شکل گرفته بو د ند. اما رنسا نس عصرنووبرهه نو را با اند یشه واحسا س نشا نه گذاری کرد. با اند یشه واحسا سی که برپا یه ای آن ها اروپا ونهاد های آن دربلند مد ت متحول شد ند. و این تحول درایتا لیای قرن پا نزدهم رویداد ؛ تحولیکه با بروز آن درواقع طرز فکر واند یشه سکو لارخود نمای کرد. جا لب این است که ، دردوره رنسا نس ایتا لیا ،درکلیسا هم رنسا نس ژرف صورت گرفت (6). ازاثرگذاریی عمده نهاد های قرون میا نه درپیدا یش رنسا نس اروپا وصورت گرفتن رنسا نس حتا درکلیسا ، معلوم می شود که هم یونان وروم کهن گرا یان هم اربا بان کلیسا ملغمه ای از نو اند یشان وتاریک اند یشان را درکنار خود دا شتند. بنا برآن ،بازتاب نگاه براین مگی دانشمند بریتا نیای که سال گذ شته درگذ شت وبسیارخوب درنوشته اش" سرگذ شت فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان باستان تا کنون " ، رنسا نس ، بازتاب یا فت است، ضروری به نظرمی رسد. دراین بخش ، بازتاب نگاه مگی را ازاین نگاه سود مند می دانم که ازسازگاریی عقل ود ین ودرواقع فلسفه ود ین دردوره های میا نه بسیار خوب پرده برداری کرده است.
براین مگی ، رنسا نس درقرون وسطا: نخستین شکوفا یی به را ستی بزرگ درفکروتمدن اروپا یی ازسقوط امپراتوریی روم به این طرف ، درقرن سیزدهم روی داد. این دورا نی بود که دوفرهنگ مسیحی واسلامی بارورترین مبا دلات خود را دا شتند ؛ فلسفه ارسطو ازجهان عرب به اروپا بازگشت ؛ ادبیا ت شگفت رمانتیک مربوط به افسا نه های آرتور، وادبیا تی پیرامون شارلمانی ونیبلونگ (اسا طیرژرمنی) به وجود آمد ، کلیسای بزرگ گوتیک فرانسه ساخته شد، درانگلیستان دانشگاه های آکسفورد وکیمبریج تا سیس شد ؛ همچنین شروع حکومت مشروطه ، صد ورمنشورما گنا کارتا وتشکیل مجلس عوام (درانگلیستان) بود. درنام نام های نخستین کسا نیکه درآکسفورد تد ریس کرد ند نام راجر بیکن ( حدود1220-1292) به چشم می خورد. اهمیت او بیش ازآن که بخاطرکارها یش با شد بخاطردرکش بود ازکارهای که می توان کرد. به با وراو می شد ومی با یست علمِ یک پارچه ای مبتنی بر ریا ضیات ، ولی با بهره گیری ازمشا هده وتجربه ونیز استد لال انتزا عی ، به وجود آورد. وی خود درزمینه ای نورشنا سی ابدا عا تی کرد. بیکن یکی از افراد جمعی کوچک اما درحال رشد بود که داشتند پی می برد ند برای رسیدن به حقیقتِ تجربی مشاهده ای عملی چقدراهمیت دارد.
ولی فیلسوف برجسته ای قرن سیزدهم - وبه نظربسیاری بزرگترین فیلسوف اززمان آوگوستینوس، در800 سال قبل ازآن ،به بعد - توماس آکوینا س (1225-1274) بود. دردوران اخیرآکوینا س جا یگاه ویژه دراذهان کا تولیک ها داشت، چون پاپ لئوی سیزدهم درسال 1879 فلسفه ای اورا به عنوان سرمشقی برای تفکرمسیحی ستود. ازآن پس حد ود یک صد سا لی آکوینا س کما بیش فیلسوف رسمی کلیسای کا تولیک بود وکا تولیک ها احترامی بی ما نند برای او قا یل بو د ند. ازشورای دوم واتیکان در1962-1964 به بعد این حا لت تعد یل یا فت، واند یشمندان کا تولیک زمان ما به خود اجازه ای انتقاد ازآکوینا س را دا د ند. دستاورد مهم آکوینا س به وجود آوردن ترکیبی عظیم ازمطا لبی بود که تا آن هنگام اند یشه ای غربی بیش ازهمه درباره اش بحث کرده بود ، ونشان دادن اینکه این ترکیب با اعتقا دات مسیحی مغا یرت ندارد. وی حتا به منابع د یگرهم توسل جست وازعنا صری ازاند یشه ای یهودی واسلامی نیز بهره گرفت. فلسفه ای مسیحی همان گونه که د ید یم ، ازابتدا با مقداری زیادی ازافکاراقلاطونی ونو افلاطونی شکل گرفته بود ، اما اینک فلسفه ای ارسطودوباره درعالم مسیحیت کشف شد. واین هم با ید جذ ب می شد. تومیسم ( نامی که به فلسفه آکوینا س داده شد) عمد تا عبارت است ازپیوند بسیارموفق مسیحیتِ افلاطونی مآ ب با فلسفه ارسطو. آکوینا س طی مد تی که این کارعظیم وجسورانه را انجام می داد همواره وسوا س داشت که تما یز بین فلسفه ود ین ، یا بین عقل وایمان را حفظ کند.
برای مثال ، می گو ید تا آنجا که مربوط به تفکرعقلی است این مسئله که آیا جهان آغازی دارد وآیا پا یا نی خوا هد دا شت پاسخ قطعی ندارد، درهردومورد حقیقت می توا ند این یا آن با شد. ومی افزا ید ، اما به عنوان یک مسیحی اعتقاد دارد ( ولو عقلا قا بل اثبات نبا شد) که جهان آغازی داشته ، چون خدا آن را آفریده ، وروزی هم به پا یان می رسد. با تکیه برگفته های ارسطو ، آکوینا س مدعی شد که تما می شنا خت عقلی ما ازاین جهان ازطریق تجربه ای حسی به دست می آ ید ، وپس ازآن ذهن ما فراورده ای حس را مورد تا مل قرارمی دهد. چیزی که حس نشود درشعورنمی گنجد. کودک که به دنیا می آید ذهنش همچون لوح پاکی است که رویش هنوزچیزی نوشته نشده است. ( آکو ینا س اصطلاح لا تین تبولا راسا (لوح سفید ) را به کارمی برد که آن را معمولا اصطلاحِ فیلسوف بسیار متاخرتریعنی جان لاک می دا نند.) ازاین مبا نی آکوینا س به نظریه شنا ختی می رسد که به نحوی قاطع تجربی است. آن چنان که خوا ننده ای امروزی شا ید گمان برد که این نظریه با اعتقاد مذ هبی زیاد جوردرنمی آید ؛ ولی البته آکو ینا س می گو ید جها نی که منبع شنا خت ما ست سرتا سرآفریده ای پرورد گار است وبنا براین نا ممکن است شنا ختی که این چنین حاصل می شود با وحی د ینی تعا رض پیدا کند (7).
تاریخ د ین ها ، فلسفه ، اند یشه های کهنه ونو وخرا فات ، نشان می دهد که د ین ها دربرابر خرافات بسیار آسیب پذ یروفلسفه کم ارتبا ط با مردم ، مستبدان شاهی وشیخی ، تحمیل کننده خرا فات برد ین ها برای عوام سواری وروشنفکران مخالف خرا فات ونظام های مستبد شا هی وشیخی می با شند. دراین عرصه ، روشنفکران به این خاطر پیشگام شد ند که توان واستعداد فلسفه پذ یری یا درک اند یشه های فیلسوفان را دا را می با شند. ازنظر سا ختار اجتما عی- فرهنگی درجا معه های د یروز وامروز، فلاسفه درسر هرم اجتما عی فرهنگی ، روشنفکران درمیا نه ای هرم وتوده های مردم درزیرهرم قراردا شتند ودارند. بنا برآن ، روشنفکران نزد یک به مردم و توان آوردن فلسفه ازبالای هرم بدرون توده ها یا مردم را دارا می با شند. آشکاراست که ، دراین مسیر پرخم وپیچ ،شا هان وشیخان ، برای سواری گرفتن ازتوده ها تا یید کننده های خرافات وروشنفکران مخالف آن ها می باشند. دردفاع ازخرافات برای عوام سواری ، امپراتوریی مقد س روم وخلیفه ها وسلطان های مسلمان وشیخ های رسمی وحکومتی شان همانندی های بسیاری دارند. ازاین که ، این بخش ازنوشته ، پا یان بخش بررسی فرا یند تحقق رنسا نس / نو زای ودراصل بررسی جنگ عقل وکلیسا درجهت بزیرکشیدن امپراتوریی مقد س روم ،دراروپا می با شد،ابرازنظردرباره خرافات پروریی خلیفه ها وسلطان های مستبد وخرافات پرورمسلمان را به مقاله شکست رنسا نس در کشور های مسلمان واگذاروزمین بوس شدن امپراتوریی مقد س روم وموفقیت رنسا نس دراروپا را پیگیری ونوشته را پا یان می دهم.
ازاین نگاه که د ین ها را آسیب پذ یر دربرابر خرافات ،وآسیب پذ یریی یاد شده را کارنامه مستبدان شاهی وشیخی وروشنفکران را مخالفان آن ها وفیلسوفان را بی ارتباط با توده های مردم آورشدم. این اصل خود نما ی می کند که روشنفکران اروپا یی به خصوص ایتا لیا یی ، با گذر ازکله کلیسا وامپراتوریی مقد س روم، فلسفه ، هنر، منطق ، فرهنگ وفلسفه ای سیا سی روم با ستان ویونان با ستان را دوباره وارد اروپا کرد ند. فلسفه وشیوه جمهوری ودموکراتیک حکومت داری که بعد ازورود مسیحیت به یونان وروم وشکل گرفتن کلیسا وامپراتوریی مقدس روم ، به فراموشی سپرده شده بود ند. شا یان یاد آوری می دانم که ،بازگردا نیدن فلسفه وهنرومنطق وشیوه حکومت داریی آتن وروم باستان،به اروپا ، درنتیجه ای مبارزه ای پیگیرودوام داری تحقق یا فت که درقرن سیزده شروع وتا قرن پانزده ادامه یا فت. مبارزه ای که تمدن وفرهنگ وفلسفه وخرد ورزی وشیوه حکومت داریی خوب ودموکراتیک آتن وروم وارد اروپا وامپراتوریی مقد س روم را زبا له کرد. زباله کاریی که نام رنسا نس / باززای را گرفت و تمدن عقلانی ومدرن غربی را رقم زد. تمد نی که پنج قرن می شود که برجهان آقا یی وجهان عقب ما نده به خصوص کشورهای مسلمان که عقب مانده ترین بخش جهان می با شد نیاز مبرم به شنا خت و استفاده ازآن برای آینده ای بهتر خود دارد.
پا نو یس ها:
1-The Renaissance
A Short History
By Paul Johnson, 2000 modern library edition
copyrights© 2000 by Paul Johnson
All rights reserved under the international and Pan American copyright convention published in the United States by Random house, Inc , New York , and simultaneously in Canada by Random house of Canada limited Toronto.
Pp 25-26
2-Studies in the History of the Renaissance
By Walter Pater, Oxford World’s Classics
Edited with an introduction and notes by Matthew Beaumont
Published in the United States by Oxford University press Inc ,New York
Editorial material © Matthew Beaumont 2010
First Published as an Oxford World Classics paperback in 1996, new edition 2010, ISBN 978-0-19-953507-1
1 3 5 7 9 10 8 6 4 2 ,PP , 18-19.20
3-The Re-Enchantment of Every Day Life
By Thomas Moore
Author of Care of the Soul
Harper Collins Publisher. Copyright© 1986 by the Sheep Meadow Press…Reprinted by permission. From ‘the Jesus paper,” the book of Folly. Copyright© 1972 by Ann Sexton.
Includes bibliography references and index.
ISBN 0- O6-017209-6. PP , 124-25, 202-203,307,379
4-The Great Political Theories Volume 1
A Comprehensive Selection of the Crucial Ideas in Political Philosophy from Plato and Aristotle to Lock and Montesquieu, edited ,with introduction and commentary, by Michael Curtis, the new expanded edition.
Avon Books A division of the Hearts Corporation 105 Madison Avenue , New York, New York 10016
Copyright© 1981 by Michael Curtis
Copyright© 1961 Library of Congress Catalogue Card Number :80-70020,ISBN:0-380-00785-1,PP 216-17
5-Political Ideologies And The Democratic Ideal, by Terence Ball, Richard Dagger , William Christian , and Colin Campbell, Second Canadian Edition, Pearson Canada ,Toronto. Library and archives Canada Cataloguing in Publication…ISBN 978-0-321-49554-9, PP,22-23
6-A History of the Modern World
By R.R. Palmer, Princeton University and Joel Colton , Duke University , third edition, copyright 1950 © 1956, 1965 by Alfred A. Knopf, INC. All right reserved. Published July 24,1950. Reprinted seven times, last November 1966. Pp 49-50
7-سرگذ شته فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان با ستان تا کنون. نویسنده: براین مگی ،ترجمه حسن کامشاد ،نشرنی.چاپ دوم 1387، تهران ،خیابان کریم خان زند ، نبش میرزای شیرازی ، شماره 165، ص ص 58 و61

0 comments:

Post a Comment