ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه حمل 1399
بد ترین بلای که ممکن است گریبان یک ملت را بگیرد ؛ این است که فا سد ترین وارا ذ یل واوا بیش جا معه به حکومت برسند!
شوپنهاور
این مقاله ؛ درپیوند به مقا له های : " امریکا ؛ ازجنگ علیه تروریسم ، تا امضای توافقنامه با تروریستان " و" چرا وزیرخارجه امریکا درسفر خود به کا بل ، ازموضع غنی دربرابر عبدالله ، حما یت نکرد" ، ارا یه می شود. سال گذ شته ای خورشیدی ، بدوستان فسبوکی / رخنامه ای وفرهنگیان هم وطنم گفته بودم که بسیاری کتاب های نوشته شده توسط سیا سی ها ونویسند گان امریکای را ازکتاب فروشی های دست دوم در آ توا / پا یتخت کا نا دا ، به قیمت ارزان خریداری وعزم کرده ام که د ید گاه های آن ها درباره افغانستان ،حکومت های دست نشانده سازمان اطلا عات مرکزیی کشور خود شان وطالبان تروریست ، یا شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان ونظامی های پاکستانی را، نقا دا نه بررسی وهموطنان استعمارزای وتروریسم وفقر زده ای خود را درجریان تحولات ویرانگرا نه از جنگ امریکا علیه تروریسم تا کنون بگذارم. ازاین نگاه که ، رویداد های نا شاد افغانستان را که با کود تا های ننگین ماه سرطان 1352 وماه ثور1357، آغازو جاده صاف کن ارتش سرخ وخیزش جهادی ها علیه آن وجنگ سرد قدرت های بزرگ وفروپا شی شوروی وویرانی کا بل وتروریسم طالبان- القاعده به کمک نظامی های پاکستانی وحا می های فرامنطقه ای آن ها علیه دولت اسلامی جهادی ها ورخ داد یازدهم سپتامبر 2001 ، درامریکا وجنگ جورج بوش علیه تروریسم وایجاد حکومت موقت - پوشا لی کرزی ، درروزنخست ماه ژانویه 2002- 11 ماه جدی 1380 خورشیدی ، شد ند را در جلد دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " ، بررسی کرده ام. دراین مقاله، به بررسی جنگ امریکا علیه تروریسم وشکست آن درمهارتروریسم واستوارسازیی حکومت های پوشا لی- استعمارزای ها ازطالب کرزی تا غنی - عبدالله ، می پردازم. شکستی که امضای توافقنامه امریکا با تروریستان دردوحه وخود نما یی دورئیس جمهور خود خوانده در کا بل نماد برجسته ای آن می با شد.
دراین راستا ،سال گذ شته ، درپیوند به نگاه جان کری درکتا بش " هرروز ارزشمند است " ، دومقاله درباره افغانستان ویک مقا له درباره پاکستان نوشته بو دم که هم درصفحه رخنامه ام هم در سا یت های :" اند یشه " و" انسان گرای " دردسترس خوانند گان می با شند. درنوشته جان کری ، اشاره های تحقیر آمیزورمزگونه درباره ی طالب کرزی واشاره واضح درباره قبیله گرا وعصبی ومتعصب وقبیله گرا بودن اشرف غنی صورت گرفته است. ازاین نگاه که ، با لا کشیده شدن استعمارزای های نو به قد رت درافغانستان که ازآن ها بنام طالبان دریشی پوش هم یاد کرده ومی کنم ، براساس اطلاعات غلط زلمی خلیلزای وفقدان شناخت تیم جورج بوش درباره افغانستان وپا کستان وکاربرد نا درست قد رت جهانی امریکا توسط جورج بوش صورت گرفته است! بنا برآن، به صراحت می گویم که، اگرجورج بوش وتیم او ده درصد آگا هی سیا سی درباره افغانستان می دا شتند ، طالبان ریشو- تروریست ،یا استعمارزای های ریشو- تروریست را روا نه ای پاکستان ، وطالبان دریشی پوش ، یا استعمارزای های نو را درکا بل بقدرت نصب نمی کرد ند. به این خاطرکه ،اکثریت مطلق مردم افغانستان ازهردوگونه ای استعمارزای های دریشی پوش وریشو- تروریست نفرت داشتند ودارند! افغانستانی که استعمارزای های چپ نمای آن توسط جهادی های فارسی زبان وترک زبان زبا له وپاکستان برای تبد یل آن به یک ولایت خود با تقویت حکمتیار، پایتخت آن را ویران ونفرت های قومی را دامن زده بود وهنوزهم دامن می زند.
طوریکه یاد آوری کرده شد ، جورج بوش براساس اطلا عات دروغین خلیلزی ، طالب کرزی وغنی زی و اطلاعاتی های دو دوزه بازپاکستانی ، نو استعمارزای های بدون رابطه با مردم که خیرحتا با قبا یل افغان را درجای طالبان ریشو- تروریست ، یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان ، درکا بل به قد رت نصب کرد. همچنان ، برای اینکه دموکراسی نمای کرده با شد ، جورج بوش برخی جهادی های د یگرقوم ها را که علیه پاکستان وطالبان یا شا خه ای ریشو- تروریست ارتش منافق ودودوزه باز آن جنگ کرده بود ند ، درحا شیه حکومت پو شالی پسا طالبا نی مقام های کم اهمیت دا د.
ازاین که ازسخنان رمزگونه ومسخره کننده جان کری درباره طالب کرزی وغنی یاد کرده ام ،بازتاب یک سخن بسیار توهین آمیز او از قول یک نویسنده د یگررا هم ضروری می دانم. مثلا، جان کری درکتاب خود ازقول پا تریک ما نها یم نوشته است که :" پاکستان حکومتی بدون کشور وافغانستان کشوری بدون حکومت می با شد." بنگرید! جان گری هم حکومت پوشالی غنی - عبدالله را ساخته است هم افغانستان را کشوری بدون حکومت معرفی کرده است. وقتیکه موسس حکومت افغانستان ،این کشوررا بدون حکومت می داند ،بدون شک ، چیزی غیر از مسخره کردن استعمارزای های نو بوده نمی تواند.
برای بیان مسخرگی بیشتر استعمارزای های نو ، منا سب می دانم که یادی از نوشته باب ود وارد ، نویسنده مشهور امریکای که ریچارد نکسن را ازکاخ سفید بیرون کرده بود ، بکنم. باب ود وارد کتابی به عنوان " جنگ اوبا ما" نوشته ودرآن درباره ای اولین سفر جوبا یدن ، معاون بارک اوبا ما به کا بل ، البته پیش از وارد شدن اوبه کا خ سفید ، چنین نوشته است:" با یدن درارگ کا بل به کرزی گفت که بارک ما نند بوش تلفون شما را برنمی دارد ، یعنی توقعی که ازبوش داشتید ازاو نداشته با شید. کرزی که بیمارروانی می با شد عصبی شده وسخن های بی ربط گفته وبا یدن به او گفته است که اگر با حضورنیروهای نظامی ما درافغانستان مخالف هستید ،عاجل آن ها را ازافغانستان بیرون می نما ئیم وروانه سفارت شد. بایدن گفته است که بعداز رسید نم به سفارت ،وزیران کرزی ازطریق تماس تلفنی با نگرانی وترس به سفیر گفتند که سربازان شما که بیرون شوند ،ما چه کنیم؟" این است حکومت ووزیران طالب کرزی. ازاینکه طالب کرزی استعمارزای می با شد،با ید حکومت پو شا لیی او هم بر سرنیزه های سربازان امریکای زنده بماند هم شعارهای عوام فریبا نه ای درظاهر مخالف امریکا بد هد. خوب است که مردم افغانستان استعمارزای های کهنه ونو چه دریشی پوش چه ریشو- تروریست را خوب شنا خته اند!
بنا برآن ، به صراحت وقاطعیت می گویم که هم جان کری هم جوبا یدن هم باب ودوارد ، بسیار خوب از بی حیثیتی نو استعمارزای های افغان پرده برداری کرده اند. ازاین رو، به صراحت می گویم که استعمارزای های نو با فقد ان پایگاه قبیلگی وحکومت داریی فاسد وغارتگرشان، شکست جنگ امریکا علیه تروریسم طالبانی- پاکستانی را رقم زده اند. اگر چه استعمارزای ها چه دریشی پوش چه ریشو- تروریست ، برای عوام فریبی شعارهای قومی ومذ هبی می دهند ، همه به خصوص آگا هان می دانند که هم افغان ها قبا یل مانده وقوم نشده اند هم فرهنگ قبیلگی آن ها توان پذ یرش ارزش های اسلامی را ندارد تا مانع استعمارزای گری وتروریسم طالبانی- افغانی شود. تاریخ سیاه سیا سی شان هم بیانگرنوکری به استعمارهای سیاه وسرخ ونوو ازآن هم خنده آور پشتونستان خواهی آن ها علیه پاکستان ونوکری شان به آن علیه فارسی زبان ها می با شد. معلوم است؛ اگرفارسی زبان ها دربرابر پاکستان ایستاد گی نمی کرد ند ونکنند ، آن کشور افغانستان را با شعارمنافقا نه مذ هبی- طالبانی- افغانی به یک ولا یت خود تبد یل می کند. ازاین رو، جمع بند یی علت های داخلی وخارجی شکست امریکا درمهارتروریسم وتثبیت حکومت پو شا لی نو استعمارزای ها اهمیت بیشتری پیدا می کند.
دررابطه به علت های شکست امریکا درتثبیت حکومت پو شالی استعمارزای های نو ومهارتروریسم طالبان افغان ، یا نوکران نوکراستعمار، یا غلامان غلام ،مسا یل زیررا بسیار مهم می دانم:
نخست ،این سخن نغزشوپنهاورکه درزیر عوان مقاله نوشتم: بد ترین بلای که ممکن است گریبان یک ملت را بگیرد ؛ این است که فا سد ترین وارا ذ یل واوا بیش جا معه ، به حکومت بر سند! بدون شک ، حکومت های تحمیل شده برمردم افغانستان در 18 سال وسه ماه گذ شته ، حکومت های فساد پیشه ترین ها وارا ذیل واوا بیش می با شند. فا سد ترین های که توسط امریکا به قدرت نصب کرده شد ند وحکومت کرده نتوا نستند وبا کمک به تروریستان جنگ آن علیه تروریسم را زمین بوس کرد ند؛
دوم ، دردوره حکومت تروریستی طالبان- القاعده وآی اِس آی درکا بل ، نهاد های انجی اویی بنام " اِن سی بی" یا نهاد های بازسازی درپشاور فعال وشاخه های درکویته هم داشتند. طرفه اینکه ، همه نهاد کاران نوکرآی اِس آی وغیر ازیک پنجشیری ویک هزاره ، همه ای آن ها افغان بود ند وهیچ کاری برای بازسازی درداخل افغانستان نکرد ند؛
سوم ، با تشکیل حکومت طالب کرزی ، تمام نهاد کاران آی اِس آیی افغان دارای مقام های بالا ودرمیا نی درحکومت شد ند ونظامی های پاکستانی ازآن ها ستون پنجم درساختارحکومت پوشا لی سا ختند. ستونی که نقش طالبان دریشی پوش را به کمک طالبان ریشو- تروریست ، مطابق فرمان آی اِس آی بازی ودرواقع خواست پاکستان درجهت شکل نگرفتن حکومت درافغانستان را موفقانه تامین کرد؛
چهارم ،نظامی های پاکستانی بنام عضو کمپ مبارزه با تروریسم هم میلیارد ها دالرواسلحه ازامریکا کمک گرفتند هم با بهره برداری از همان کمک ها طالبان ریشو- تروریست را بازسازی وبه کمک طالب کرزی دوباره به افغانستان اعزام گرد ند. شا یان یاد آوری می دانم که ، روزدوم اکتوبر سال 2018 ، رئیس جمهور ترامپ دربیا نیه ای خطاب به پاکستان گفت که:" 33 میلیارد دالر از امریکا بنام مبارزه با تروریسم کمک گرفت وکاری علیه تروریستان نکرد." روز بعد ،درسایت روزنامه جنگ ، چاپ پاکستان خواندم که سخن گوی وزارت خارجه پاکستان گفت که:" 20 میلیارد دالرکمک گرفته ایم نه 33 میلیارد دالر! " به من مربوط نیست که پاکستان مقدار اولی را گرفته یا دومی را. اما ، این مسئله مهم است که ازامریکا کمک گرفته وتروریستان طالبان نما را علیه حکومت دست نشانده آن وپا یگاه های نظامی اش درافغانستان بکار انداخته وما نع آن درمهارتروریسم وحکومت سازی شده است ؛
پنجم ،پاکستان همزمان با کمک گیری ازامریکا وبکاراندازی آن درجهت گسترش تروریسم طالبان درافغانستان ، خطر القاعده را بزرگ وخطر طالبان را نا چیزنما یش داده است. درحالیکه ، نظامی های پاکستانی با کمک به سازمان جاسوسی عربستان ،از بن لادن درایبت آباد درکنارپایگاه ارتش میزبانی واعضای القاعده را بعد ازحمله بوش به عراق درسال 2003 ، به آن کشور انتقال دا د ند. بارک اوبا ما هم درروزیازدهم ماه مه 2011 ، بن لادن را درایبت آباد کشت وروی ارتش پاکستان را سیاه تر کرد!
دراخیر، به حیث حسن ختام ، به امریکای های مسئول درامورافغانستان ، می گویم که سیا ست افغانی تان سه مشکل عمده دارد:نخست،استعمارزای های را که بقدرت درکا بل نصب کر ده اید ، ناتوان درحکومت داری وتوانمند درغارت کمک های کشورشما برای مهارتروریسم وبازسازیی افغانستان می با شند. دوم، جاده سازی برای بازگشت طالبانِ تروریست همتبارخود برای مبارزه با د یگر قوم های افغانستان وشکست جنگ شما علیه تروریسم کرد ند. سوم ،ستون پنجم پاکستان را زیرفرمان های نظامی های تروریست پرور آن کشوردردرون ساختارلرزان حکومت پو شالی خود سا ختند. ستونیکه ازدرون حکومت پوشالی کمک به طالبان تروریست کرده جنگ شما علیه تروریسم را نا کام وجیب افراد خود را ازدالرهای شما پروزیان بزرگ مالی به امریکای ها ومردم افغانستان تحمیل کرد ند. بنا برآن ، بدا نید که تا این استعمارزای ها را درارگ کا بل ونهاد های دولتی نگهداری نما یید ، موفقیت شما درمهارتروریسم نا ممکن می با شد. سخن اخیر نویسنده هم این است که ،تنها تحقق دموکراسی وحکومت داریی خوب درافغانستان ، تروریسم را ریشه کن وکمک به عقب نشینی سربازان کشورشما می کنند وتحقق دموکراسی وحکومت داریی خوب هم ازتوان استعمارزای ها یا نوکران شما بیرون می با شد وناتوانی خود را درعمل به نما یش گذا شته اند.
Tuesday, 31 March 2020
Friday, 27 March 2020
چرا وزیرخارجه امریکا درسفر خود به کا بل ، ازموضع غنی دربرابر موضع عبدالله حمایت نکرد؟
ابراهیم ورسجی
نهم ماه حمل سا ل 1399
درنتیجه انتخا بات مسخره وتقلب زده ای ریا ست جمهوریی برگزار شده درروز ششم ماه میزان 1398 ونتیجه ای اعلام شده آن درروز اخیر ماه دلو، افغانستان جنگ وتروریسم وفا شیسم قبیلگی زده دارای دورئیس جمهور خود خوانده شده شده است. رئیس جمهورهای که روز 9 مارس -19 ماه خوت ،درارگ وسپیدار، سوگند ریا ست جمهوری خورده وآغازبکارکرد ند. نا گفته نما ند که ، درمراسم سوگند غنی ، زلمی خلیلزی نما ینده امریکا حضوردا شت. حضور خلیلزی درمراسم سوگند ریا ست جمهوریی غنی ، درحلقه های سیا سی - خبری این گونه تعبیرشد که امریکا ازنوکر سا بقه دار خود دربرابر عبدالله حما یت می کند. رابطه متلاشی شده امریکا با جهادی ها بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ درماه فوریه 1989 - دلو1367 خورشیدی وحضور عبدالله درکنار فرمانده مسعود ،فرمانده مشهورجها دی ، حمایت پمپئو، وزیر خارجه امریکا ازغنی علیه اورا توجیه می کرد. برخلاف تعبیرهای خبرنگاران وتحلیلگران ، وزارت خارجه امریکا درزمینه خاموشی اختیارکرد.
البته که ،خاموشی مرموز وپرسش برانگیز؟ طوریکه خاموشی وزارت خارجه امریکا را پیگیری کردم ، معلوم شد که با صطلاح معروف ورا یج درزبان فارسی" زیرکا سه نیم کاسه است." یعنی امریکا ازدورئیس جمهورپیدا کردن افغانستانِ حکومت داریی فاسد وتروریسم زده نگرانی های خاص خود را دارد. این هم درشرایطی که ، براساس اطلاعات دروغین زلمی خلیلزی افغان پاکستانی تبار، وزارت خارجه امریکا با تعیین او به حیث نما ینده خود با طالبان تروریست دردوحه توافقنامه ای نام نهاد صلح امضا کرده است. ازپیش معلوم بود که ، امضای توافقنامه ای امریکا با تروریستان دردوحه ، با دورئیس جمهوردرکا بل به ابعاد بحران وتروریسم می افزاید.
بنا برآن ،مایک پمپئو وزیرخارجه امریکا ، روز دوشنبه 23 مارس - 4 حمل ، دریک سفر ازپیش اعلام نشده وارد کا بل شد. وارد شدن شتا ب زده وزیرخارجه امریکا به کابل درحا لیکه زلمی خلیلزی نما ینده او میان کا بل ودوحه پرسه می زد، این مسئله را برجسته سا خت که امریکا درشرایط بحرانی افغانستان آماده حمایت ازغنی نوکرشناخته شده خود نیست ومی خوا هد میان او ورقیبش میانجیگری نما ید. میانجیگریی که با خوا ست طالبان دریشی پوشی تحمیل شده برارگ کا بل نمی سازد! درطرف مقا بل طالبان دریشی پوش هم ، معلوم است که ، جهادی های سا بق ازهمه قوم ها وژنرال دوستم رهبرجنبش ملی- اسلامی وهمکارآن ها سنگرگیری کرده اند وعبد الله هم ازآن ها می با شد. درباره غنی ودارودسته اش که ازطالبان دریشی پوش می باشند،اطلاعاتی های امریکای می دانند که درجا معه قبیلگی پشتون پا یگاه ندارند وبا بهره برداری ازنابکاریی آن ها درپیداکردن پا یگاه ، آی اِس آی کمک به رخنه کردن طالبان درجامعه قبیلگی نامبرده کرده است.
با درنظرداشت فقدان پا یگاه قبیلگی غنی ود یگر طالبان دریشی پوش درقبا یل افغان وافغان بودن طالبان تروریست ، ومخا لف غنی بو دن بقا یای جبهه ای متحد مخالف طالبان ،امریکا نخوا ست که همه تخم های خود را درسبد سوراخ شده ارگ نشین بگذارد. بنا برآن ، وزیرخارجه امریکا نه موضع طرفدار غنی بلکه موضع میانجیگرانه میان او وعبدالله گرفت. اگرچه عبدالله ازقول پمپئو گفت که برای میانجگری نیامده وازطرف های رقیب می خواهد که مشکل خود را حل وفصل کنند، همین خواست درذات خود ش میانجیگری می با شد. با وجود اینکه ، حکومت غنی وعبدالله را دست ساخت جان کری درادامه حکومت کرزی ، دست سا خت رامزمزفیلد را بی دستاورد دانسته ومخالف آن ها بودم ومی با شم ، اما سخنان ومواضع غنی را فاشیستی ومضروسخنان ومواضع عبدالله را کمترزیانبخش به وضع بحرا نی افغانستان می دانم.
درباره ای ترکیب پیچیده ای قومی افغانستان هم ، امریکا متوجه شده است که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ، ازقبا یل افغان می با شند ودسته های مخالف آن ها به همه قوم ها تعلق دارند وشخص عبدالله هم که ازطرف پدرافغان وازطرف مادر تاجیک می با شد. ترکیب های قومی نا مبرده وتا ثیر شان بر سیا ست وبحران وتروریسم وحکومت داری های لرزان درکا بل ، باعث شد که سیا ست امریکا ازیک طرف انگاری بدوطرف انگاری ودرواقع به میانجیگری میان دورئیس جمهور نام نهاد تبد یل شود. اکنون که سیا ست افغانی امریکا ازطرفداریی غنی به میانجیگری میان او وعبدالله تغییر یا فته است ، د یده شود که چگونه به پیش برده می شود؟ درحالیکه ،سیا ست میانجیگرانه ای امریکا میان غنی وعبدالله را دشوار می دانم. با درنظرداشت دشواربودن آن،پمپئو چماق وزردک هم به آن ها نشان داد! یعنی هم تا کید به میانجیگری درجهت سازش دوطرف هم از قطع یک میلیارد دالرکمک های امریکا به افغانستان سخن گفت. ازاین رو ، به صراحت می گویم که سیا ست چماق وهویج پمپئو، مسخره کننده ای خلیلزای هم می با شد. به این خاطرکه ،اطلاعات دروغین او بود که امریکا را درافغانستان گرفتار مخمصه سیا سی -نظامی- امنیتی کرد!
بنا برآن ، درصورت توجه به مسا یل زیر، موضع میانجیگرانه وچماق وهویج امریکا میان دورئیس جمهور خود خوانده را سازنده ودرغیرآن بی اثر پیش بینی می کنم:
نخست ، به نفع امریکا می دانم که ،سیا ست افغانی خود را بطور دقیق ارزیا بی وبازنگری نما ید. به این خاطرکه، سیا ست نامبرده را متا ثریا زاده ای اطلاعات دروغین خلیلزای ، کرزی ، غنی زی ود یگرافغان های قبیله گرا ودراصل نوکران سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا می دانم. درواقع ، همان اطلاعا ت دروغین بود که جنگ امریکا علیه تروریسم را درافغانستان زمین بوس کرد؛
دوم ، طالبان دریشی پوش ، یا نوکران سه گا نه ای امریکا ، انگلیس وپاکستان وطالبان ریشو- تروریست ، یا نوکران پاکستان ، درجنگ وترورعلیه د یگرقوم ها هم نظر، اما اولی ها درجنگ علیه تروریسم و حکومت سازی وتامین امنیت وبازسازی درافغانستان شکست خورده اند؛
سوم، ازطریق سیگار/ نهاد بررسی کننده کمک های امریکا برای امورامنیتی ودفاعی وبازسازی افغانستان دریافتم که در 18 سال ودوماه و27 روز گذ شته ، آن کشور 137 میلیارد دالر برای این کشورکمک کرده است. کمک های که هم در بخش دفاعی هم دربخش بازسازی نتیجه نداده اند. اینکه کمک ها نتیجه نداده اند ؛ معلوم است که دزدی شده اند ودزدان هم طالبان دریشی پوش می با شند ، نه بقا یای جبهه متحد مخالف طالبان. زیراکه ، آن ها درحا شیه قدرت قراردا شتند ودارند ؛
چهارم ، به حیث یک تحلیل گرسیا سی ، به وزیر خارجه امریکا می گویم که هم میانجیگری کند هم ایجاد یک حکومت موقت متشکل ازافرادی که درحکومت های فاسد ازکرزی تا غنی- عبدالله ، سهم ندا شتند را ازنظردورندا شته با شد ؛
پنجم ، وزیر خارجه امریکا توجه نما ید که سیا ست افغانی کشوراو ومتحدان اروپای آن شکست خورده است. شکستی که سیا ست های بازی گران منطقه ای را تقویت کرده است. معلوم است که شکست سیا ست اولی ها وقوی شدن سیا ست دومی ها، دوپیامد مرگ باررا برای امریکا وافغانستان درپی دارد:
نخست ، شکست سیا ست افغانی امریکا ومتحدان غربی اش ، میانجیگری وزیرخارجه امریکا را دشواروحکومت غنی را زبا له می کند. اگرچه زباله شدن حکومت پو شالی غنی به معنای تقویت ومشروعیت حکومت پوشا لی عبدالله نمی با شد،اما ادامه کمک پاکستان به طالبانِ تروریست ، جبهه متحد قبلی مخالف طالبان را احیا وبه گسترش تروریسم وجنگ های قومی درافغانستان دامن می زند؛
دوم، درجنگ های قومی وسمتی ای قا بل پیشبینی، قدرت های منطقه وچین وروسیه ؛ علیه امریکا ومتحدان غربی اش موضع گیری می کنند ومنافع آن ها درمنطقه هم چنان موضعی را ایجاب می کند. زیراکه ، موقعیت استراتژیک افغانستان درمنطقه برای آن ها بسیارمهم می با شد. بنا برآن ،حضور نظامی امریکا وحکومت دست نشانده اش درافغانستان را به منافع بلند مدت خود نمی دانند.
جا لب این است که ،امریکا نتوانست پاکستان یا متحد قبلی خود را ازکمک به طالبانِ تروریست علیه حکومت دست دست نشا نده ای خود ش درکا بل بازدارد. این هم درشرایطی که ،پاکستان طالبان خود وایران طالبان خود علیه حکومت دست نشانده امریکا درکا بل وهند طالبان خود را ازقبا یل افغان علیه پاکستان سا خته است. چین وروسیه هم که به هیچ صورت طرفدار تا مین صلح درافغانستان مطابق خواست امریکا نمی با شند وهردو شان مناسبات دوستانه هم با پاکستان هم با طالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش آن هم با ایران دارند! یعنی ما درافغانستان ،دسته های تروریستی چند گا نه بنام طالبان زیر اثر کشور های منطقه به خصوص پاکستان ودورئیس جمهور خود خوانده درکا بل داریم. شورای ملی افغانستان هم برای این که ازکاروان پس نما نده با شد ،به هردو رئیس جمهور خود خوانده هشدار داده است که یا با هم درشکل دادن حکومت وحد ملی تفاهم کنند یا مطابق قانون برکنارشان می نما ید! یکی ازدسته های چند گا نه ای طالبان هم، توافقنامه صلح را با امریکا دردوحه امضا کرده است وروشن نیست که دسته های د یگر آن ها به آن تن می دهند یا نه ؟ بنا برآن ،دسته های چند گانه بنام طالبان جمع دورئیس جمهوروهشدار شورای ملی وبازی گران منطقه ای وچین وروسیه،وضع فا جعه باری را درافغانستان رقم زده ومی زنند! وضعی که مهارکردن آن توسط امریکا ومتحدان ارپای اش دورازامکان به نظرمی رسد.
نهم ماه حمل سا ل 1399
درنتیجه انتخا بات مسخره وتقلب زده ای ریا ست جمهوریی برگزار شده درروز ششم ماه میزان 1398 ونتیجه ای اعلام شده آن درروز اخیر ماه دلو، افغانستان جنگ وتروریسم وفا شیسم قبیلگی زده دارای دورئیس جمهور خود خوانده شده شده است. رئیس جمهورهای که روز 9 مارس -19 ماه خوت ،درارگ وسپیدار، سوگند ریا ست جمهوری خورده وآغازبکارکرد ند. نا گفته نما ند که ، درمراسم سوگند غنی ، زلمی خلیلزی نما ینده امریکا حضوردا شت. حضور خلیلزی درمراسم سوگند ریا ست جمهوریی غنی ، درحلقه های سیا سی - خبری این گونه تعبیرشد که امریکا ازنوکر سا بقه دار خود دربرابر عبدالله حما یت می کند. رابطه متلاشی شده امریکا با جهادی ها بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ درماه فوریه 1989 - دلو1367 خورشیدی وحضور عبدالله درکنار فرمانده مسعود ،فرمانده مشهورجها دی ، حمایت پمپئو، وزیر خارجه امریکا ازغنی علیه اورا توجیه می کرد. برخلاف تعبیرهای خبرنگاران وتحلیلگران ، وزارت خارجه امریکا درزمینه خاموشی اختیارکرد.
البته که ،خاموشی مرموز وپرسش برانگیز؟ طوریکه خاموشی وزارت خارجه امریکا را پیگیری کردم ، معلوم شد که با صطلاح معروف ورا یج درزبان فارسی" زیرکا سه نیم کاسه است." یعنی امریکا ازدورئیس جمهورپیدا کردن افغانستانِ حکومت داریی فاسد وتروریسم زده نگرانی های خاص خود را دارد. این هم درشرایطی که ، براساس اطلاعات دروغین زلمی خلیلزی افغان پاکستانی تبار، وزارت خارجه امریکا با تعیین او به حیث نما ینده خود با طالبان تروریست دردوحه توافقنامه ای نام نهاد صلح امضا کرده است. ازپیش معلوم بود که ، امضای توافقنامه ای امریکا با تروریستان دردوحه ، با دورئیس جمهوردرکا بل به ابعاد بحران وتروریسم می افزاید.
بنا برآن ،مایک پمپئو وزیرخارجه امریکا ، روز دوشنبه 23 مارس - 4 حمل ، دریک سفر ازپیش اعلام نشده وارد کا بل شد. وارد شدن شتا ب زده وزیرخارجه امریکا به کابل درحا لیکه زلمی خلیلزی نما ینده او میان کا بل ودوحه پرسه می زد، این مسئله را برجسته سا خت که امریکا درشرایط بحرانی افغانستان آماده حمایت ازغنی نوکرشناخته شده خود نیست ومی خوا هد میان او ورقیبش میانجیگری نما ید. میانجیگریی که با خوا ست طالبان دریشی پوشی تحمیل شده برارگ کا بل نمی سازد! درطرف مقا بل طالبان دریشی پوش هم ، معلوم است که ، جهادی های سا بق ازهمه قوم ها وژنرال دوستم رهبرجنبش ملی- اسلامی وهمکارآن ها سنگرگیری کرده اند وعبد الله هم ازآن ها می با شد. درباره غنی ودارودسته اش که ازطالبان دریشی پوش می باشند،اطلاعاتی های امریکای می دانند که درجا معه قبیلگی پشتون پا یگاه ندارند وبا بهره برداری ازنابکاریی آن ها درپیداکردن پا یگاه ، آی اِس آی کمک به رخنه کردن طالبان درجامعه قبیلگی نامبرده کرده است.
با درنظرداشت فقدان پا یگاه قبیلگی غنی ود یگر طالبان دریشی پوش درقبا یل افغان وافغان بودن طالبان تروریست ، ومخا لف غنی بو دن بقا یای جبهه ای متحد مخالف طالبان ،امریکا نخوا ست که همه تخم های خود را درسبد سوراخ شده ارگ نشین بگذارد. بنا برآن ، وزیرخارجه امریکا نه موضع طرفدار غنی بلکه موضع میانجیگرانه میان او وعبدالله گرفت. اگرچه عبدالله ازقول پمپئو گفت که برای میانجگری نیامده وازطرف های رقیب می خواهد که مشکل خود را حل وفصل کنند، همین خواست درذات خود ش میانجیگری می با شد. با وجود اینکه ، حکومت غنی وعبدالله را دست ساخت جان کری درادامه حکومت کرزی ، دست سا خت رامزمزفیلد را بی دستاورد دانسته ومخالف آن ها بودم ومی با شم ، اما سخنان ومواضع غنی را فاشیستی ومضروسخنان ومواضع عبدالله را کمترزیانبخش به وضع بحرا نی افغانستان می دانم.
درباره ای ترکیب پیچیده ای قومی افغانستان هم ، امریکا متوجه شده است که طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ، ازقبا یل افغان می با شند ودسته های مخالف آن ها به همه قوم ها تعلق دارند وشخص عبدالله هم که ازطرف پدرافغان وازطرف مادر تاجیک می با شد. ترکیب های قومی نا مبرده وتا ثیر شان بر سیا ست وبحران وتروریسم وحکومت داری های لرزان درکا بل ، باعث شد که سیا ست امریکا ازیک طرف انگاری بدوطرف انگاری ودرواقع به میانجیگری میان دورئیس جمهور نام نهاد تبد یل شود. اکنون که سیا ست افغانی امریکا ازطرفداریی غنی به میانجیگری میان او وعبدالله تغییر یا فته است ، د یده شود که چگونه به پیش برده می شود؟ درحالیکه ،سیا ست میانجیگرانه ای امریکا میان غنی وعبدالله را دشوار می دانم. با درنظرداشت دشواربودن آن،پمپئو چماق وزردک هم به آن ها نشان داد! یعنی هم تا کید به میانجیگری درجهت سازش دوطرف هم از قطع یک میلیارد دالرکمک های امریکا به افغانستان سخن گفت. ازاین رو ، به صراحت می گویم که سیا ست چماق وهویج پمپئو، مسخره کننده ای خلیلزای هم می با شد. به این خاطرکه ،اطلاعات دروغین او بود که امریکا را درافغانستان گرفتار مخمصه سیا سی -نظامی- امنیتی کرد!
بنا برآن ، درصورت توجه به مسا یل زیر، موضع میانجیگرانه وچماق وهویج امریکا میان دورئیس جمهور خود خوانده را سازنده ودرغیرآن بی اثر پیش بینی می کنم:
نخست ، به نفع امریکا می دانم که ،سیا ست افغانی خود را بطور دقیق ارزیا بی وبازنگری نما ید. به این خاطرکه، سیا ست نامبرده را متا ثریا زاده ای اطلاعات دروغین خلیلزای ، کرزی ، غنی زی ود یگرافغان های قبیله گرا ودراصل نوکران سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا می دانم. درواقع ، همان اطلاعا ت دروغین بود که جنگ امریکا علیه تروریسم را درافغانستان زمین بوس کرد؛
دوم ، طالبان دریشی پوش ، یا نوکران سه گا نه ای امریکا ، انگلیس وپاکستان وطالبان ریشو- تروریست ، یا نوکران پاکستان ، درجنگ وترورعلیه د یگرقوم ها هم نظر، اما اولی ها درجنگ علیه تروریسم و حکومت سازی وتامین امنیت وبازسازی درافغانستان شکست خورده اند؛
سوم، ازطریق سیگار/ نهاد بررسی کننده کمک های امریکا برای امورامنیتی ودفاعی وبازسازی افغانستان دریافتم که در 18 سال ودوماه و27 روز گذ شته ، آن کشور 137 میلیارد دالر برای این کشورکمک کرده است. کمک های که هم در بخش دفاعی هم دربخش بازسازی نتیجه نداده اند. اینکه کمک ها نتیجه نداده اند ؛ معلوم است که دزدی شده اند ودزدان هم طالبان دریشی پوش می با شند ، نه بقا یای جبهه متحد مخالف طالبان. زیراکه ، آن ها درحا شیه قدرت قراردا شتند ودارند ؛
چهارم ، به حیث یک تحلیل گرسیا سی ، به وزیر خارجه امریکا می گویم که هم میانجیگری کند هم ایجاد یک حکومت موقت متشکل ازافرادی که درحکومت های فاسد ازکرزی تا غنی- عبدالله ، سهم ندا شتند را ازنظردورندا شته با شد ؛
پنجم ، وزیر خارجه امریکا توجه نما ید که سیا ست افغانی کشوراو ومتحدان اروپای آن شکست خورده است. شکستی که سیا ست های بازی گران منطقه ای را تقویت کرده است. معلوم است که شکست سیا ست اولی ها وقوی شدن سیا ست دومی ها، دوپیامد مرگ باررا برای امریکا وافغانستان درپی دارد:
نخست ، شکست سیا ست افغانی امریکا ومتحدان غربی اش ، میانجیگری وزیرخارجه امریکا را دشواروحکومت غنی را زبا له می کند. اگرچه زباله شدن حکومت پو شالی غنی به معنای تقویت ومشروعیت حکومت پوشا لی عبدالله نمی با شد،اما ادامه کمک پاکستان به طالبانِ تروریست ، جبهه متحد قبلی مخالف طالبان را احیا وبه گسترش تروریسم وجنگ های قومی درافغانستان دامن می زند؛
دوم، درجنگ های قومی وسمتی ای قا بل پیشبینی، قدرت های منطقه وچین وروسیه ؛ علیه امریکا ومتحدان غربی اش موضع گیری می کنند ومنافع آن ها درمنطقه هم چنان موضعی را ایجاب می کند. زیراکه ، موقعیت استراتژیک افغانستان درمنطقه برای آن ها بسیارمهم می با شد. بنا برآن ،حضور نظامی امریکا وحکومت دست نشانده اش درافغانستان را به منافع بلند مدت خود نمی دانند.
جا لب این است که ،امریکا نتوانست پاکستان یا متحد قبلی خود را ازکمک به طالبانِ تروریست علیه حکومت دست دست نشا نده ای خود ش درکا بل بازدارد. این هم درشرایطی که ،پاکستان طالبان خود وایران طالبان خود علیه حکومت دست نشانده امریکا درکا بل وهند طالبان خود را ازقبا یل افغان علیه پاکستان سا خته است. چین وروسیه هم که به هیچ صورت طرفدار تا مین صلح درافغانستان مطابق خواست امریکا نمی با شند وهردو شان مناسبات دوستانه هم با پاکستان هم با طالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش آن هم با ایران دارند! یعنی ما درافغانستان ،دسته های تروریستی چند گا نه بنام طالبان زیر اثر کشور های منطقه به خصوص پاکستان ودورئیس جمهور خود خوانده درکا بل داریم. شورای ملی افغانستان هم برای این که ازکاروان پس نما نده با شد ،به هردو رئیس جمهور خود خوانده هشدار داده است که یا با هم درشکل دادن حکومت وحد ملی تفاهم کنند یا مطابق قانون برکنارشان می نما ید! یکی ازدسته های چند گا نه ای طالبان هم، توافقنامه صلح را با امریکا دردوحه امضا کرده است وروشن نیست که دسته های د یگر آن ها به آن تن می دهند یا نه ؟ بنا برآن ،دسته های چند گانه بنام طالبان جمع دورئیس جمهوروهشدار شورای ملی وبازی گران منطقه ای وچین وروسیه،وضع فا جعه باری را درافغانستان رقم زده ومی زنند! وضعی که مهارکردن آن توسط امریکا ومتحدان ارپای اش دورازامکان به نظرمی رسد.
Thursday, 26 March 2020
سا زند گان جهان مدرن
نخست ، رنسا نس / نوزا یی
ابرا هیم ورسجی
هشتم ماه حمل 1399
تاریخ وخا ستگاه د ین ها ، فلسفه ، منطق ، ادبیات ، هنرها واند یشه ها ، نشان می دهند که آسیا ، به خصوص خاورمیا نه ، مهد ظهورد ین های تو حیدی : یهود یت ، مسیحیت واسلام وبخش های جنوبی وشرقی آن خا ستگاه د ین های زمینی یا غیرتوحیدی : هند و ، بودای ، لائوتیسی وکنفیوسی ، ودراروپا ، یونان به خصوص شهر آتن مرکزآن ، خا ستگاه فلسفه ، عقل گرای ، منطق وخرد ورزی بود. تاریخ کهن اروپا هم بیانگرموجو د یت امپراتوری وجمهوریی روم با مرکزیت روم پا یتخت ایتا لیای کنونی می با شد. جغرافیای سیا سی آن دوطرف مد یترانه دراروپا وآسیای جنوب غربی وافریقا را دربرمی گرفت. دراروپای آن زمان ،از کشورهای اسپانیا وفرانسه وآلمان وبریتا نیای کنونی ، خبری درمیان نبود.
طوریکه یاد آور شد ،خاستگاه یهود یت ومسحیت ، فلسطین وخاستگاه اسلام ، عربستان می با شد که درآن وقت حجازنامیده می شد. تاریخ یهودی ها نشان می دهد که امپراتوریی روم درسال 70 ترسای آن ها را بزور ازفلسطین بیرون وروا نه ای اروپا کرد. امپراتوریی روم درحالیکه یهودی ها را ازمنطقه بیرون کرده بود برای مسیحی ها هم اجازه فعا لیت د ینی نمی داد. درحالیکه هم یهو د یت هم مسیحیت د ین های ممنوعه درامپراتوریی روم بود ند، پیروان آن ها به بها نه به صلیب کشیده شدن مسیح توسط یهودی ها با هم دشمنان آشتی نا پذ یربو د ند. درچنان شرایطی ، تاریخ به نفع مسیحی ها چرخید. البته این گونه که ، درسال 312 ترسای ، کانستا نتین یک ژنرال پیروزجنگ درروم به مسیحیت گرا یش پیدا کرد.
بعد از گرایش کانستا نتین به مسیحیت ، شرایط برای گسترش رضا کارانه وزورمدا را نه ای مسیحیت درقلمرو امپراتوریی روم آماده شد ؛ وبا بهره برداری ازآن ، روحا نیان مسیحی به تبلیغ وترویج مسیحت پردا ختند. درادامه ای تبلیغ آزادانه ای مسیحیت توسط روحا نیان درقلمرو امپراتوری روم ، درسال 380 ترسای ، تیو د یوس اول امپراتورروم ، مسیحیت را د ین رسمی ویگا نه ای امپراتوریی روم اعلام کرد. درواقع ، با د ین دولتی اعلام شدن مسیحیت توسط امپراتورروم ، ازدواج نامشروع د ین ودولت صورت گرفت. ازدواجی که گام عمده را درجهت دولتی وعقل گریز وخرافات پذ یر کردن مسیحیت بردا شت. ازاین نگاه که ، یونان زیر سلطه یا زیرسا یه ای امپراتوریی روم قرار داشت ود ین ودولت درآن آمیزش پیدا کرده بود ند ؛ بدون شک ، به فشاربه خرد ورزیی سقراطی وافلاطونی وارسطوی آتن که دراکادمی افلاطون ولیسه ارسطو تا حدی فعال ما نده بود ند افزود. مثلا، ویل دورانت مورخ وفیلسوف امریکای به این باوراست که :" ورود مسیحیت به یونان ، شاخ ضعیف با قی ما نده ازعقل را شکست." ازاین نگاه که به د ین های توحید یی اسلام ومسیحیت ویهود یت ، جزم اند یشی وخرافات ود یگر اند یش ستیزی توسط امپراتورها ، خلیفه ها ،شاه ها وشیخ ها بارکرده شده بود ند ، شکستن شاخ عقل توسط روحا نیت مسیحی دریونان وملاگری درمصروفارس وخراسان وهند، چهار مرکزتمدن وفرهنگ افریقای - آسیای قا بل پیش بینی بود.
به گواهی تاریخ ، ازدواج د ین ودولت درامپراتوریی روم ، نخست ، پاپ وکلیسا ، ودوم ، امپراتوریی مقد س روم را ایجاد کرد. مثلا، چارل من بزرگ (742- 814) ، ساکسون های شمال آلمان را بزور مسیحی ودرسال 768 ترسای امپراتوریی را سا خت که برهمه یا بر بخش بزرگ اروپا سلطه داشت. بنا برآن ، پا پ لوی سوم درروزکرسمس / میلاد مسیح درسال 800 ترسای خود را امپراتورامپراتوریی مقد س روم اعلام کرد. این امپراتوری تا روسیه پیشرفت وبعد ازفتح روم شرقی که مرکزآن استانبول بود ، توسط سلطان محمد فاتح درسال 1453 ترسای ، مرکزمسیحت ارتد وکس به مسکو انتقال یافت. درحالیکه روم شرقی به تاریخ پیوسته بود ، امپراتوریی مقد س روم دراروپا نیمه جان تا سال 1806 ادامه وجنازه ای آن را ناپلیون بونا پارت برداشت. ساحه جفرافیای امپراتوریی متوفا ازکشورهای : آلمان، اتریش ،سویس ،بلژیک، هلند ، لوکزامبورگ، جمهوری چک ، شرق فرانسه، وشمال ایتا لیا وغرب لهستان تشکیل شده بود ؛ اما هرگز ما نند بریتا نیا وفرانسه دولت نبود ودراصل یک دولت لرزان بود.
درحالیکه امپراتوریی مقد س روم ما نند فرانسه وبریتا نیای د یروز وامروزدولت نبود ، هزار سال بنام د ین برکشورهای اروپا یی نامبرده فرمان روای کرد. البته که فرمان روای با ابزار کردن د ین برای سواری گرفتن ازد ین دا ران. شا یان ذکر است که ، امپراتوریی مقد س روم هم د ین را ابزار هم خرافات وموهومات را به آن افزود هم برای کشتن منتقدان خود داد گاه تفتیش عقا ید را راه اندازی وصد ها انسان بی گناه ونو اند یش را قتل وزندانی کرد. تفتیش عقا ید وزندانی کردن منتقدان برای هزار سال دراروپا ادامه ومردم را به ستوه آورد. بنا برآن، فرهنگیان وآگا هان اروپا یی به خصوص ایتالیا یی ازعقل گریزی وخرد ستیزیی امپراتوریی مقد س روم به ستوه آمده با عبور از کله آن به یونان وروم باستان رفته فلسفه ومنطق وجهان شناسی وجا معه شنا سی وسیا ست ودموکراسی آتن وجمهوری روم را که یک ونیم هزارسال قبل ازآغازامپراتوریی نامبرده توسط سقراط، افلاطون وارسطو وسیسرو ، مطرح شده بو د ند را دوباره احیا کرد ند ؛ احیا گریی که به آن رنسا نس / نوزای نام داده شد.
دراین بخش مقا له ، بهتراست یاد آورشوم که ، آغازگران رنسا نس / نوزای ،به دوره ای هزار سا له حاکمیت عقل ستیز روحانیان مسیحی زیر فرمان پاپ وکلیسا ،نام قرون وسطی یا دوره میا نه را داد ند. دوره ای میان عصر کهن وعصر مدرن. بنا برآن، به بررسی رنسا نس به حیث آغازگر نخست عصر مدرن می پردازم. همچنان ، قا بل یادآوری می دانم که ،برخی مورخان آغازرنسا نس را سده های سیزدهم وچهاردهم وبرخی سده های پا نزدهم وشا نزدهم ترسای برآورد کرده اند. ازاین رو، به بازتاب اند یشه های اند یشه ورزانی می پردازم که درچهارسده نامبرده زند گی می کرد ند. برخی مورخان تاریخ اند یشه ها ،شکست جنگ های صلیبی که فرمانده آن پاپ وکلیسا بود ند توسط صلاح الدین ایوبی وظهور امپراتوریی عثمانی وپیشروی آن به سوی اروپا را عا مل عمده تضعیف امپراتوریی مقد س روم وآغازرنسا نس دانسته اند. ازنظر نویسنده ، همه برآورد های یاد شده ارزش تاریخی- فرهنگی- تمد نی خود را دارا می با شند. رو یداد های که هم به راه اندازیی رنسا نس کمک کرد ند هم شناخت درست رنسا نس را برای مسلمان ها که بسیار عقب مانده اند دوچندان سا خته اند.
بنا برآن ، به بررسی تاریخی رنسا نس وچهره های مهم آن وآثار ارزشمند آن ها می پردازم. ازاینکه رنسا نس / نوزای را عبور دانشمندان اروپای به خصوص ایتا لیای ، از کله امپراتوریی مقد س روم ورفتن به یونان وجمهوریی روم ، وانتقال اندیشه های اند یشمندان آن ها به اروپای نو معرفی کرده ام ،ایجاب معرفی بسیاری اندیشمندان وکارنامه های فکری واند یشه ای آن ها را می کند. دراین را ستا ،گاری یا نزیتی درصفحه 44 کتاب خود " نوشتن تاریخ رنسا نس ایتا لیا" ، توسط لیوناردو برونی وکارنامه او دررابطه به گذ شته ابرازنظر کرده است. البته این گونه که ، برونی درسال 1431 ترسای ، زند گی سیسرو ، دا نشمند رومی ( 106-43) پیشا ترسای را نوشته است. کتابی که اهمیت بسیاری درآغازتاریخ نویسی مدرن دارد. شا یان یاد آوری می دانم که ،سیسرو مبارز را ه احیای جمهوری روم بود. بنا برآن ، درسال 43 پیشا ترسای توسط مخالفان جمهوریت کشته شد.
نگا هی به کارنامه فکری وسیا سی سیسرو، نشان می دهد که درعرصه سیا ست مدافع جمهوریت بود ودرعرصه اند یشه ورزی مکتب های فکری یونان را به روم معرفی کرد. لغت نامه فلسفی لاتینی را نوشت ومترجم وفیلسوف هم بود. همچنان ، سیسرو تا ثیرژرف درامورعامه وفرهنگ کلاسیک روم گذا شت. افزون بر آن ، انسان گرا بود. یعنی انسان خرد ورز وآزاد می خوا ست. بنا برآن ، کشف نامه های سیسرو توسط روسترا پترارک ، تا ثیرژرفی بررنسا نس قرن 14 ترسای گذا شت. شا یان یاد آوری می دانم که ، سیسرو نه تنها تا ثیرژرف به رنسا نس قرن 14 ترسای ، بلکه بر اندیشمندان عصرروشنگری در قرن هژدهم مانند: جان لاک ، د یوید هیوم ، منتسکیو وادموند برک ، گذا شت.
پیش ازگاری یا نزیتی ولیوناردی برونی ، به گفته ای پول جا نسن درکتاب " رنسا نس ، یک تاریخ کوتاه" ، دانشمندان د یگر، رنسا نس را کارنامه افراد درباره فرد یت یا آزاد یی فردی معرفی کرده اند. وازمهم ترین افراد درزمینه ، ازدانته (1265-1321) ترسای ، نامبرده است. دانته ، نوسنده "کمد یی الهی " وازفلورانس بود، شهری که بیشترین اثررا به رنسا نس درمقا یسه با د یگر شهرهای ایتا لیا گذا شته است. او بیان کننده تناقض ر نسا نس هم بود. مثلا، رنسا نس ازیک سوجویای کشف وشنا خت یونان قد یم ومتن های لاتین ونوشتن نغزلاتین وازسوی د یگرمنظم کردن وشناخت زبان های محلی ایتا لیا بود...سه نکته مهم درآموزش دانته د یده می شود: نخست ، او فلورانسی بود ودرسال 1290 ، زیر آموزش سنت توماس آکوینا س ، آموزگار ونویسنده ارسطوی قرارگرفت. آکویناس هم که فلسفه ارسطورا مسیحی سا خته بود. بعد ازمرگ آکویناس ، دانته هم فلسفه ارسطو هم فلسفه ارسطویی مسیحی ساخته شده توسط اکوینا س را درذهن خود جذ ب کرد. دوم ، دانته یک استاد دانشمند بنام برونیتو لا تینی داشت. اوهم یک شخص ارسطوی شده بود.
ازاینکه درآن زمان زبان ایتا لوی زبان موثر برای بیان اثرهای مهم نبود، لا تینی استاد دانته دوکتاب بزبان فرانسوی نوشت و درآن ها منطق واخلاق ارسطوی را مفصل بیان کرد. جای خوشبختی برای دانته بود که به کمک لا تینی توانست به منطق ارسطوی مجهزوارایه برگه سازی وکاربرد لاتین یا د یگرزبان ها را با نیرومندی راه اندازی کند. همچنان به کمک لاتینی ، دانته دستکم توا نست که آثار سیسرو وسینیکا را درک کند...کاربرد آثار ایلیاد واود یسه درعصرهای تاریک هم بیرون ازاستفاده نما نده بود ند وبا اینکه سنت جیروم وسنت اگوستین آن ها را مشرک دانسته سرزنش کرده بود ند، مدافعان مسیحی هم دا شتند. بهر حال ، کمدی الهی دانته به حیث اثرمهم عصررنسا نس جا برای خود بازکرد.عامل سوم درشکل دادن شخصیت دانته آموزش وتشویق دوستان او ویک دانشمند کلاسیک بنام گا ید وکا وال کا نتی بود. شخصی که همکارومشوق دانته درپیشرفت نوشتن اوبه زبان ایتا لیای شد. درواقع ، نوشته های دانته بزبان ایتا لیای کمک به رشد ورونق گرفتن رنسا نس درایتا لیا کرد (1).
دراین رابطه ، والتر پتردراثر خود " مطا لعات درتاریخ رنسا نس " ، نوشت که بدون کوشش های برخی دانشمندان ایتا لیای قرن پا نزدهم درجهت آشتی میان مسیحیت ود ین های کهنه یونا نی برای همسازیی دستاورد های انسانی دوطرف درفرهنگ چند بعدی، تحقق رنسا نس ممکن نبود...این یک اصل انکارنا پذ یرمی با شد که گه گا هی درذهن ها این پرسش بازیبای وقدرت مطرح می شد که آیا د ین های یونان رقیب د ین مسیح بود ند؟ ... بازگشت اد بیات یونان حد اقل با افلاطون وطرز بیان او درباره خدا یان یونان بخاطرکم جا ذ به شدن فرهنگ وبیان مسیحیت رونق یا فت...رنسا نس قرن پا نزدهم دربسیاری جنبه ها درمقا یسه با آنچه طرح ریزی شده بود بزرگتربود...این منوط است به سوال آشتی میان مذ هب های عصر انتیک یا قد یم ومذهب مسیحیت. یک دانشمند مدرن به این نظر رسید که همه د ین ها در شروع ونمو وزوال پذ یریی خود تولیدات طبیعی می با شند. وآن ها قانون های عمومی دارند ؛ بنا برآن ، نمی توان آن ها را ازد یگرحرکت های زاده ذهن انسان ها که همزمان با گسترش آن ها بروزکرده اند جدا کرد. درباره جهان غیر قا بل مشاهده / میتا فیزیک ،هرتولید فکری وذهنی با ید از د ید مردمان زمانه داوری شود. این اصل با ید درنظرگرفته شود که هرد ینی درپیدا یش مفهوم مذ هبی ومعارف بشری کمک کرده است تا موجود یت خود را توجیه نما ید...بنا برآن، با ید افلاطون وهامروادار به گفت گو با موسی کرده شوند. البته درکنارهم ، زیرا که ، نگاه های سطحی نتیجه نمی دهند. پس ، یکی ازسطح با ید به عمق برود و دوم داشته یا ذخیره ای الهی خود را بیرون بیاورد وهامردرباره کتاب ها / فرمان های موسی ابرازنظرنما ید (2).
درحالیکه والتر پتر برای تقویت رنسا نس ازگفت وگومیان موسی وافلاطون وهامر سخن گفته است ، تا مس مور سخن متفاوت با او دارد. تامس مور: خاندان مد یسی درقرن پا نزدهم درفلورا نس تجارتی را با جد یت و پیشرفت بزرگ شروع کرد ند ودرعین حال به الهیات ، فلسفه وهنرها دلچسپی داشتند. آن ها بیشترازالهیات وفلسفه ازهنرها حما یت می کرد ند. لورینزو دی مید یسی شاعرتوانا بود وپدر بزرگش کا سینو، گفت وگوها با بهترین فیلسوفان داشت. فیلسوف ها هم درک کرد ند که او توجه خاص به آن ها وفلسفه شان دارد. بنا برآن، مد یسی ها به حیث تاجران نقش بزرگ درظهورپد یده بازی کرد ند که ما آن را بنام رنسا نس اروپای می شنا سیم. این یک دوره کوتا هی بود که پول ،کار، زند گی شهری ، هنرها و د ین با هم برای ساختن جا معه نو با وجود تحول سیا سی ، گسترش بیماری های ساری ودشواری ها بازی کرد ند وفرهنگ نزد یک شد به زند گی جا لب ودل پذ یرکه برای امروزهم ارزشمند می با شد...اگرما اهمیت چیزهای را درک کنیم که زند گی مان راشکل داده اند وشناخت شان دشوارمی با شد وچیزی را بهترازهنرها به ما داده نمی توا نند،آن گاه می توانیم پد یده ای را که بنام رنسا نس درتاریخ بوقوع پیوسته است را درک کنیم. این هم که کشف روح وجا ذ به های هنرها درزند گی می با شد. دلیلی وجود ندارد که چرا ما رنسا نس خود را نداشته با شیم ، اما نوکاریی بنیادی ونگاه رید یکال به ارزش ها لازم است تا توسط آن ها همه جنبه های زند گی را با جا ذ به ها یش ارج وهنرها را ازکناره فرهنگ به متن زند گی آورده به خوشبختی همگانی نا یل شویم...
علم های نو چه اجتماعی چه فیزیکی، تا کید به گفت وگو میان طبیعت وزند گی انسان ها ندارند. ازعلم ها ، نگاه موثرونها د ینه ما به جهان ، نگاه فاعل یا اثرگذار وجهان مفعول یا اثرپذ یر می با شد. تنها الهیات فاعلیت وتوان به طبیعت را ضما نت می کند. ازاین رو ، تنها الهیا ت می توا ند درباره روح سخن بگو ید. حتا الهیات هم وقتیکه با جا ذ به های گسترده فرهنگ روبرومی می شود محد و د یت های خود را دارد. فکرمی کنم که الهیات ساحه ومیدان ذهنی گسترده وتنومند دارد. یک مود بنیادی آگا هی بخش ونا محد ود معنوی می توا ند بطورهمه جا نبه رو یدادهای انسا نی را محا سبه وفورموله یا جمع بندی کند...اگرچه تصمیم گرفته ام که به این جنبه جادوی ندهم ، بازهم درهرصفحه ،ازبرداشت های جا دوی یا اعجازیی جادوگران گذ شته وعقلمندی شان بهره برداری کرده ام. هربخش فصل کتاب یک درس کوچک جادوی دارد ومن امید وارهستم که همه جنبه های زند گی ازدرس های د یگرگونی بخش فرهنگ با نگاه نو ودورازقهرمان سازی های استعماریی ترقی وآینده نگری با ستا یش ازگذ شته ای غنی وتو لد دوباره آن بیا موزد. نوخوا هی گذ شته نگر که درقرن پا نزده نام رنسا نس گرفت. رنسا نس یا زا یش دوباره هنروفرهنگ انسا نی وبازسازیی د ین که دراصل کشف دوباره ای ارزش های که بنام ارزش های د ین های شرکی طبیعت ترسیم شده اند وزند گی را بسیارجا دوی وکمترمشقت بارمی سا زند (3).
همچنان ،...مفهوم یک جا معه یگا نه ای مسیحی بد لیل های زیر فروریخت: ترقی اقتصادی با عث گسترش تجارت ، بزرگ شدن شهرها، گسترش تجارت بین المللی ،گردهمای های تجارتی، استعمال گسترده پول ونظام بانک داری شد. کشف ها وگرد ش های جغرافیای همه جهان را بروی تجارت ود ین بازکرد. دولت های متمرکز ملی با زبان ها وفرهنگ های ملی ظهورکر د ند. درواقع ، شیوه ای زند گی سکولاربا افزایش شمارمردم ، قشرثروتمند غیرروحانی ، روش نو علمی وفلسفه انسان گرایا نه را رقم زد. بنا برآن، با به میدان وارد شدن صنعت چاپ وگسترش باسوادی ،آموزش سکولار/ این جهانی وپیدا یش ورونق گرفتن دانشگاه ها وکتابخانه ها، سلطه ای روحانیان تضعیف وفصل نو درتاریخ رقم زده شد.
درادامه رویدادهای نامبرده ،رنسا نس یا نو زایش روح انسا نی درقرن پا نزده عرض اندام کرد. البته ، وقتیکه ، واساری هنرهای بزرگ دوران را نوشت. ذهن بزرگی که درتوسکا نی ظهورکرد وکارهای را کرد که پیشینیان او کرده نتوانسته بود ند. یعنی او ازسود مندی های تمدن نا بود شده روم پرده برداشت. بوتیسیلی ،دونا تیلو ،غیبرتی ،را فا یل،لیوناردو ومایکل انجیلو، بسیارارزشمند بود ند. برکارد درکلاسیک خود نشان داد که در تمدن رنسا نس درایتا لیا ، محوراصلی رنسا نس انسان نویا فردی می با شد که دنبال بزرگی وشهرت خود با شناخت خود وخوشحالی می با شد نه باورهای مذهبی. توسعه سیا سی زاده ای رنسا نس هم که مفهوم دولت سکولاربود. دولت به حیث کارنامه هنر که درآن تصمیم های سیا سی با معیارها یا سنجه های سیا سی گرفته می شو ند نه با سنجه های مذ هبی. شخصیت مهم وبرجسته ای این هنرنوین سیا سی ماکیاولی بود. دپلمات وپژوهشگری که درسال 1469 درفلورانس تولد شد. او د پلمات ومشاورسیا سی حاکم وقت درفلورا نس بود. اودریکی ازسفرهای بیرونی خود درملاقات با بلاکوزسزارجورجیا ، اورا مطالعه کرد.
وقتیکه جمهوری مد یسی درسال 1512 فروپاشید، ماکیاولی تبعید شد. دردوره تبعید خود ، ماکیاولی کتاب های چندی نوشت که یکی ازآن ها" شهریار" بود. شهریارهم که دراصل خطاب به حاکم لارینزوبود. نوشته دیگروبسیارمهم وموثرماکیاولی "گفتارها" بود. شهریارتا سال 1532 رسما چاپ نشد اما چنان اثرگذارتمام شد که تا 20 سال بعد ازمرگ ماکیاولی 25 بارچاپ شد. ماکیاولی بسیارمورد حمله های فکری قرارگرفت وبسیاربد نام سا خته شد تا حدی که نوشتن علیه اوشغل برای مخالفانش شد. با وجود آن، دستاورد ماکیاولی راه نوی را بازکرد البته این گونه که استد لال های مذهبی واخلاقی را نابود وراه تحقیق را به نفع دولت سکولاربازترکرد. ازنظرماکیاولی ، سیا ست با ید ازنگاه خصلت های سیا سی فهمیده شود. مسئله ای که بنام واقع بینی سیا سی شناخته شد...ماکیاولی ازاستعمال تاریخ به حیث نمونه دفاع کرد و"گفتارها" نوشته اوبازتا ب نگاه ها ونظرات تاریخی بود. ازاین که طبعیت انسان درطول تاریخ ثابت مانده است ، حالات تاریخی خود را تکرارکرده اند. بنا برآن، قانون های عمومی ومنش سیاسی با ید ازگذ شته گرفته شوند. برای موفقیت در فعا لیت های سیا سی ، با ید قا نون های نامبرده مورد نظرواقع شوند ونماد هم انسان های بزرگ باشند. زند گی وکارنامه انسان های بزرگ با ید خوانده شوند. برای این منظور ماکیاولی به جهان قد یم یا روم باستان رفت نه به یونان باستان. ازنظراو کارکرد روم قد یم بطورخاص قا بل تقلید می با شد...ماکیاولی دشمن کلیسا بود ومسیحیت را ما نع عمده ای تقلید ازروم قد یم می دانست. درواقع، کلیسارا دشمن خوشبختی مردم ایتا لیا می شمرد (4).
درحا لیکه ماکیاولی ازکلیسا وقرون میا نه ای زاده آن نفرت وازجمهوری روم ستا یش می کرد وهمفکران زیادی هم داشت ، اما نویسند گان " اید ئولوژی های سیا سی وآرمان های دمورا تیک " ، وارونه ای او،راجع به کلیسا وقرون میا نه برداشت های دشمنا نه ندارند. مثلا ، آن ها به این با ورهستند که ...در سده های میا نه به خصوص در سده ای سیزدهم ، چند تحولی رویداد ند که منجربه هموارشدن راه برای رنسا نس / باززای شد. یکی ازآن ها هم برقرار شدن تما س تمدن غربی با شرق بود. این تحولات هم که زاده ای جنگ های صلیبی برای گرفتن سرزمین فلسطین ازمسلمان ها وتماس با اسلام دراند لس دراسپا نیا بود. منطقه ای که مسلمان ها آن را درآغاز سده هفتم ترسای فتح کرده بود ند. فتح اند لس توسط مسیحی ها باعث تما س آن ها با مردم جا لب ودارای فرهنگ متفاوت شد. فرهنگی که بسیاری غربی ها را وادارکرد تا درباره رواج ها وباورهای خود بازنگری کنند. کشف سرزمینی که مردم آن درآسا یش زند گی می کرد ند. زند گی ای که غربی ها ازآن دوربود ند.
دروا قع ، د یدن طرز زند گی مسلمان ها توسط مسیحی ها در اند لس،دومی را باورمند سا خت که می توان به شیوه ای دیگری هم زند گی کرد وبهتر هم زند گی کرد. درحقیقت، این رو یداد باعث شد تا دانشمندان مسیحی ازطریق اسپا نیا بسیاری میراث تمدن کهن را کشف کنند که با فروپاشی امپراتوریی روم ازدست رفته بود ند. مهمترین دستاورد سیاسی این کشف هم سیا ست ارسطو بود که درسال 1260 ازیونانی به لاتین ترجمه شده بود. البته بعد ازتشکیل کمیته ای دانشمندان کلیسا برای بحث دراین باره بود که تصمیم بگیرند که آیا اند یشه های فیلسوفان مشرک با مسیحیت سازگار می شود یا نه؟ رویداد یا انکشاف دوم که جاده سازی برای رنسا نس کرد؛ بازسازیی دولت - شهر درایتا لیا بود. بسیاری شهر های ایتا لیا پیش از قرن سیزدهم ازآزادی بهرمند بود ند. اما وقتیکه آن ها زیراداره ای امپراتوریی مقد س روم که امپراتور آن دراصل جرمن بود قرار گرفتند ، آن آزادی ها را ازدست دا د ند و بعد ازسال ها مبارزه ، بعد ازمرگ امپراتورفرید ریک دوم درسال 1250، دولت - شهرهای خود گردان خود را شکل دا د ند. اگرچه شیوه امپراتوری وپاد شا هی ، شیوه ا ی رایج وغالب حکومت داری درآن دوره بود، اما شهروندان دولت - شهرهای ایتا لیا ، به نوع حکومت داریی خوب تمرکزونظریه پردازان آن ها جمهوریی روم با ستان را به حیث جمهوریی آرما نی خود برگزید ند.
بنا برآن، نظریات نظریه پردازان جمهوریی روم وانکشا فات د یگر درقرن های چهاردهم وپا نزدهم درفرهنگ غربی بسیار خوب درخشید ند. درخششی که دانشمندان زمان آن را رنسا نس / نوزای، یا بازگشت دولت - شهر های ایتا لیای دوره شرک نام نهاد ند. بنا برآن ، دراثر الهام بخشی های فیلسوفان کلاسیک / کهن ودانشمندان کلامی یا الهیا ت مسیحی مانند توما س اکوینا س ، الاهیات دا نیکه برهما هنگی وسازگاری میان فیلسوفانی مانند ارسطو ومسیحیت باوردا شت. بنا برآن، دانشمندان آن زمان به این نتیجه رسید ند که زند گی درکره خا کی سفر سهل وآسان درراه رسیدن به بهشت خدا درجهان دیگریا بهشت خدا نمی با شد. وارونه ای آن ، زند گی درکره ای خا کی ، بسیارغنی ومتکثرونه تنها سزاوارزیستن بلکه ارزش زیست آزادانه وراحت را دا را می با شد. انسان ها هم که توان داشتن بسیاری خوبی ها درآن را دا را می با شند. خوبی های که کمترین آن ها حکومت داریی خوب می با شد.
دراین را ستا ،با توجه به نوشته های ارسطو وپلی بیوس ونمونه های کهنه جمهوری روم وسپارتا ، جمهوری خواهان رنسا نس استد لا ل به بازگشت زند گی شهری کرد ند. زند گی ای که درآن شهروندان خرسند می توا نند نقش عمده وفعال درحکومت داری شهروکشورآزاد خود داشته با شند. گذاره ها یا مفهوم ها درگفت وگوها، جمهوریت ، آزادی ، فضیلت ورشوت بود ند. گذاره ها یا مفهوم های که نه درجا ها ونوشته های د یگر،بلکه درنوشته های نکولاماکیا ولی (1469-1527) ابرازشد ند. ماکیا ولی یک یک کارمند برجسته ای جمهوری فلورانس درسال 1512 بود که با سرنگونی حکومت جمهوری توسط خا ندان مد یسی متهم به سرنگونی واعاده جمهوریت ودستگیرشکنجه ودرواقع تبعید وزندان خانگی درروستای زاد گاه خود شد. درحالت تبعیدی وزندان خانگی ، او دوکتاب اثر گذار" شهریار" و"گفت وگوها" را نوشت. درکتاب کوچک شهریار، ماکیاولی به شهریارها وخرده دیکتاتورها توصیه کرد که ذهنی گری را کنارگذا شته به دروغ وفریب حتا مرگ برای ادامه شهریاری خود متوسل شوند. توصیه ای که به ماکیاولی شهرت بسیار بد داد. ازاین رو، شکیسپیر به او پسوند قا تل را داد! معلوم است که ، امروزهم بسیاری ها به سیا ست کاران بد پسوند وپیشوند ماکیا ولی می دهند! این که ازما کیاولی براساس نوشته اش درشهریار درست خوانی شده یا نشده است ( مورد نظرنوسنده نیست) ؛ اما او درنوشته بزرگ خود "گفتار ها " ،بد بینی درشهریاررا بررسی وبه جاویدانگی فضیلت درجمهوری بودن حکومت تا کید کرده است.
ازنگاه ماکیا ولی ، جمهوری گونه ای ازحکومت می با شد که درآن یک طبقه خاص حکومت نمی کند. بجای آن ،همه قشرها یا طبقه ها با سهم درقدرت وبا نظارت برکارکرد آن وتوان دسترسی به یک د یگرحکومت می کنند. بنا برآن ، این نوعی ازحکومت می با شد که درآن شهروندان با حرص ونظارت برای نگهداریی آزادی های خود علیه رخنه ای دیکتاتوری درحکومت عمل می کنند. برای آزادی،طوریکه ماکیاولی آن را می فهمد، حکومت خودی ضروری می با شد. این چیزی نیست که تنها درزند گی خصوصی درنظرگرفته شود بلکه لازم است که درزند گی جمعی درعمل تحقق پیدا کند. این پرسش که چرا شهروندان ناظراوضاع با شند؟ درحقیقت به این خاطرمی ارزد که ، اگرکم توجه به امورهمگا نی یا حکومت داری شوند ، مستبدی را منتظرخواهند یا فت که حکومت خود را برآن ها تحمیل وازآزادی محروم شان می کند. بنا برآن ، ماکیا ولی شهروندان استفاده جوودرباری ها را بزرگترین دشمنان حکومت آزاد ، یا ارزش دهنده ای آزادی های مردم می داند (5).
درحا لیکه ماکیاولی دوچهره از خود در"شهریار"و" گفتارها" نشان داده است ، نوشته های که اولی سیا سی ودومی فلسفی می با شد. با وجود آن ، هم سهم بزرگ در رنسا نس ایتا لیا با تا کید به احیای جمهوری روم ورد کلیسا گرفت هم پا یه گذارفلسفه سیا سی مدرن وجهان مدرن شد. بنا برآن ، بهترمی دانم که بخطر ارتباط موضوعی ، نظریه نویسند گان " تاریخ جهان مدرن" درباره رنسا نس ایتا لیا را بازتاب دهم: رنسا نس ایتا لیا نخست مفهوم باززای را توسط اند یشه ورزا نی گرفت که قرون میا نه را دوره تاریک می دانستند. دوره ای تاریکی که با ید آن را شناخت وتکان خورد. رنسا نس به این خاطرباززای درقرن پا نزده نا میده شد که مردان دوره نامبرده بعد از انقطاع طولانی تمدن یونا نی - رومی را بازخوانی وباززای کرد ند. درعین زمان ،دردوره رنسا نس این طرزفکررونما شد که دوره های میا نه دروسط جای داده شود. دراین دوره وسط نا میده شدن دوره ای قرون وسطا ،رنسا نس آغازعصر مدرن معرفی شد. بنا برآن ، در دوره میا نه ، یا قرون وسطا حد اقل بعد ازقرن های یازده ودوازده ازدوره تاریک مستثنا کرده شد. البته که مستثنا کردن دوره نامبرده پرده کشیدن بروی عصرمدرن نمی با شد.
دراین را ستا، این گونه مرزگذاری وابراز نظرمی توان کرد که اداره های بنیادی وچارچوب های بزرگ وفعال همگانی که اروپا را وارد عصر مدرن کرد ند ، دردوره میانه شکل گرفته بو د ند. اما رنسا نس عصرنووبرهه نو را با اند یشه واحسا س نشا نه گذاری کرد. با اند یشه واحسا سی که برپا یه ای آن ها اروپا ونهاد های آن دربلند مد ت متحول شد ند. و این تحول درایتا لیای قرن پا نزدهم رویداد ؛ تحولیکه با بروز آن درواقع طرز فکر واند یشه سکو لارخود نمای کرد. جا لب این است که ، دردوره رنسا نس ایتا لیا ،درکلیسا هم رنسا نس ژرف صورت گرفت (6). ازاثرگذاریی عمده نهاد های قرون میا نه درپیدا یش رنسا نس اروپا وصورت گرفتن رنسا نس حتا درکلیسا ، معلوم می شود که هم یونان وروم کهن گرا یان هم اربا بان کلیسا ملغمه ای از نو اند یشان وتاریک اند یشان را درکنار خود دا شتند. بنا برآن ،بازتاب نگاه براین مگی دانشمند بریتا نیای که سال گذ شته درگذ شت وبسیارخوب درنوشته اش" سرگذ شت فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان باستان تا کنون " ، رنسا نس ، بازتاب یا فت است، ضروری به نظرمی رسد. دراین بخش ، بازتاب نگاه مگی را ازاین نگاه سود مند می دانم که ازسازگاریی عقل ود ین ودرواقع فلسفه ود ین دردوره های میا نه بسیار خوب پرده برداری کرده است.
براین مگی ، رنسا نس درقرون وسطا: نخستین شکوفا یی به را ستی بزرگ درفکروتمدن اروپا یی ازسقوط امپراتوریی روم به این طرف ، درقرن سیزدهم روی داد. این دورا نی بود که دوفرهنگ مسیحی واسلامی بارورترین مبا دلات خود را دا شتند ؛ فلسفه ارسطو ازجهان عرب به اروپا بازگشت ؛ ادبیا ت شگفت رمانتیک مربوط به افسا نه های آرتور، وادبیا تی پیرامون شارلمانی ونیبلونگ (اسا طیرژرمنی) به وجود آمد ، کلیسای بزرگ گوتیک فرانسه ساخته شد، درانگلیستان دانشگاه های آکسفورد وکیمبریج تا سیس شد ؛ همچنین شروع حکومت مشروطه ، صد ورمنشورما گنا کارتا وتشکیل مجلس عوام (درانگلیستان) بود. درنام نام های نخستین کسا نیکه درآکسفورد تد ریس کرد ند نام راجر بیکن ( حدود1220-1292) به چشم می خورد. اهمیت او بیش ازآن که بخاطرکارها یش با شد بخاطردرکش بود ازکارهای که می توان کرد. به با وراو می شد ومی با یست علمِ یک پارچه ای مبتنی بر ریا ضیات ، ولی با بهره گیری ازمشا هده وتجربه ونیز استد لال انتزا عی ، به وجود آورد. وی خود درزمینه ای نورشنا سی ابدا عا تی کرد. بیکن یکی از افراد جمعی کوچک اما درحال رشد بود که داشتند پی می برد ند برای رسیدن به حقیقتِ تجربی مشاهده ای عملی چقدراهمیت دارد.
ولی فیلسوف برجسته ای قرن سیزدهم - وبه نظربسیاری بزرگترین فیلسوف اززمان آوگوستینوس، در800 سال قبل ازآن ،به بعد - توماس آکوینا س (1225-1274) بود. دردوران اخیرآکوینا س جا یگاه ویژه دراذهان کا تولیک ها داشت، چون پاپ لئوی سیزدهم درسال 1879 فلسفه ای اورا به عنوان سرمشقی برای تفکرمسیحی ستود. ازآن پس حد ود یک صد سا لی آکوینا س کما بیش فیلسوف رسمی کلیسای کا تولیک بود وکا تولیک ها احترامی بی ما نند برای او قا یل بو د ند. ازشورای دوم واتیکان در1962-1964 به بعد این حا لت تعد یل یا فت، واند یشمندان کا تولیک زمان ما به خود اجازه ای انتقاد ازآکوینا س را دا د ند. دستاورد مهم آکوینا س به وجود آوردن ترکیبی عظیم ازمطا لبی بود که تا آن هنگام اند یشه ای غربی بیش ازهمه درباره اش بحث کرده بود ، ونشان دادن اینکه این ترکیب با اعتقا دات مسیحی مغا یرت ندارد. وی حتا به منابع د یگرهم توسل جست وازعنا صری ازاند یشه ای یهودی واسلامی نیز بهره گرفت. فلسفه ای مسیحی همان گونه که د ید یم ، ازابتدا با مقداری زیادی ازافکاراقلاطونی ونو افلاطونی شکل گرفته بود ، اما اینک فلسفه ای ارسطودوباره درعالم مسیحیت کشف شد. واین هم با ید جذ ب می شد. تومیسم ( نامی که به فلسفه آکوینا س داده شد) عمد تا عبارت است ازپیوند بسیارموفق مسیحیتِ افلاطونی مآ ب با فلسفه ارسطو. آکوینا س طی مد تی که این کارعظیم وجسورانه را انجام می داد همواره وسوا س داشت که تما یز بین فلسفه ود ین ، یا بین عقل وایمان را حفظ کند.
برای مثال ، می گو ید تا آنجا که مربوط به تفکرعقلی است این مسئله که آیا جهان آغازی دارد وآیا پا یا نی خوا هد دا شت پاسخ قطعی ندارد، درهردومورد حقیقت می توا ند این یا آن با شد. ومی افزا ید ، اما به عنوان یک مسیحی اعتقاد دارد ( ولو عقلا قا بل اثبات نبا شد) که جهان آغازی داشته ، چون خدا آن را آفریده ، وروزی هم به پا یان می رسد. با تکیه برگفته های ارسطو ، آکوینا س مدعی شد که تما می شنا خت عقلی ما ازاین جهان ازطریق تجربه ای حسی به دست می آ ید ، وپس ازآن ذهن ما فراورده ای حس را مورد تا مل قرارمی دهد. چیزی که حس نشود درشعورنمی گنجد. کودک که به دنیا می آید ذهنش همچون لوح پاکی است که رویش هنوزچیزی نوشته نشده است. ( آکو ینا س اصطلاح لا تین تبولا راسا (لوح سفید ) را به کارمی برد که آن را معمولا اصطلاحِ فیلسوف بسیار متاخرتریعنی جان لاک می دا نند.) ازاین مبا نی آکوینا س به نظریه شنا ختی می رسد که به نحوی قاطع تجربی است. آن چنان که خوا ننده ای امروزی شا ید گمان برد که این نظریه با اعتقاد مذ هبی زیاد جوردرنمی آید ؛ ولی البته آکو ینا س می گو ید جها نی که منبع شنا خت ما ست سرتا سرآفریده ای پرورد گار است وبنا براین نا ممکن است شنا ختی که این چنین حاصل می شود با وحی د ینی تعا رض پیدا کند (7).
تاریخ د ین ها ، فلسفه ، اند یشه های کهنه ونو وخرا فات ، نشان می دهد که د ین ها دربرابر خرافات بسیار آسیب پذ یروفلسفه کم ارتبا ط با مردم ، مستبدان شاهی وشیخی ، تحمیل کننده خرا فات برد ین ها برای عوام سواری وروشنفکران مخالف خرا فات ونظام های مستبد شا هی وشیخی می با شند. دراین عرصه ، روشنفکران به این خاطر پیشگام شد ند که توان واستعداد فلسفه پذ یری یا درک اند یشه های فیلسوفان را دا را می با شند. ازنظر سا ختار اجتما عی- فرهنگی درجا معه های د یروز وامروز، فلاسفه درسر هرم اجتما عی فرهنگی ، روشنفکران درمیا نه ای هرم وتوده های مردم درزیرهرم قراردا شتند ودارند. بنا برآن ، روشنفکران نزد یک به مردم و توان آوردن فلسفه ازبالای هرم بدرون توده ها یا مردم را دارا می با شند. آشکاراست که ، دراین مسیر پرخم وپیچ ،شا هان وشیخان ، برای سواری گرفتن ازتوده ها تا یید کننده های خرافات وروشنفکران مخالف آن ها می باشند. دردفاع ازخرافات برای عوام سواری ، امپراتوریی مقد س روم وخلیفه ها وسلطان های مسلمان وشیخ های رسمی وحکومتی شان همانندی های بسیاری دارند. ازاین که ، این بخش ازنوشته ، پا یان بخش بررسی فرا یند تحقق رنسا نس / نو زای ودراصل بررسی جنگ عقل وکلیسا درجهت بزیرکشیدن امپراتوریی مقد س روم ،دراروپا می با شد،ابرازنظردرباره خرافات پروریی خلیفه ها وسلطان های مستبد وخرافات پرورمسلمان را به مقاله شکست رنسا نس در کشور های مسلمان واگذاروزمین بوس شدن امپراتوریی مقد س روم وموفقیت رنسا نس دراروپا را پیگیری ونوشته را پا یان می دهم.
ازاین نگاه که د ین ها را آسیب پذ یر دربرابر خرافات ،وآسیب پذ یریی یاد شده را کارنامه مستبدان شاهی وشیخی وروشنفکران را مخالفان آن ها وفیلسوفان را بی ارتباط با توده های مردم آورشدم. این اصل خود نما ی می کند که روشنفکران اروپا یی به خصوص ایتا لیا یی ، با گذر ازکله کلیسا وامپراتوریی مقد س روم، فلسفه ، هنر، منطق ، فرهنگ وفلسفه ای سیا سی روم با ستان ویونان با ستان را دوباره وارد اروپا کرد ند. فلسفه وشیوه جمهوری ودموکراتیک حکومت داری که بعد ازورود مسیحیت به یونان وروم وشکل گرفتن کلیسا وامپراتوریی مقدس روم ، به فراموشی سپرده شده بود ند. شا یان یاد آوری می دانم که ،بازگردا نیدن فلسفه وهنرومنطق وشیوه حکومت داریی آتن وروم باستان،به اروپا ، درنتیجه ای مبارزه ای پیگیرودوام داری تحقق یا فت که درقرن سیزده شروع وتا قرن پانزده ادامه یا فت. مبارزه ای که تمدن وفرهنگ وفلسفه وخرد ورزی وشیوه حکومت داریی خوب ودموکراتیک آتن وروم وارد اروپا وامپراتوریی مقد س روم را زبا له کرد. زباله کاریی که نام رنسا نس / باززای را گرفت و تمدن عقلانی ومدرن غربی را رقم زد. تمد نی که پنج قرن می شود که برجهان آقا یی وجهان عقب ما نده به خصوص کشورهای مسلمان که عقب مانده ترین بخش جهان می با شد نیاز مبرم به شنا خت و استفاده ازآن برای آینده ای بهتر خود دارد.
پا نو یس ها:
1-The Renaissance
A Short History
By Paul Johnson, 2000 modern library edition
copyrights© 2000 by Paul Johnson
All rights reserved under the international and Pan American copyright convention published in the United States by Random house, Inc , New York , and simultaneously in Canada by Random house of Canada limited Toronto.
Pp 25-26
2-Studies in the History of the Renaissance
By Walter Pater, Oxford World’s Classics
Edited with an introduction and notes by Matthew Beaumont
Published in the United States by Oxford University press Inc ,New York
Editorial material © Matthew Beaumont 2010
First Published as an Oxford World Classics paperback in 1996, new edition 2010, ISBN 978-0-19-953507-1
1 3 5 7 9 10 8 6 4 2 ,PP , 18-19.20
3-The Re-Enchantment of Every Day Life
By Thomas Moore
Author of Care of the Soul
Harper Collins Publisher. Copyright© 1986 by the Sheep Meadow Press…Reprinted by permission. From ‘the Jesus paper,” the book of Folly. Copyright© 1972 by Ann Sexton.
Includes bibliography references and index.
ISBN 0- O6-017209-6. PP , 124-25, 202-203,307,379
4-The Great Political Theories Volume 1
A Comprehensive Selection of the Crucial Ideas in Political Philosophy from Plato and Aristotle to Lock and Montesquieu, edited ,with introduction and commentary, by Michael Curtis, the new expanded edition.
Avon Books A division of the Hearts Corporation 105 Madison Avenue , New York, New York 10016
Copyright© 1981 by Michael Curtis
Copyright© 1961 Library of Congress Catalogue Card Number :80-70020,ISBN:0-380-00785-1,PP 216-17
5-Political Ideologies And The Democratic Ideal, by Terence Ball, Richard Dagger , William Christian , and Colin Campbell, Second Canadian Edition, Pearson Canada ,Toronto. Library and archives Canada Cataloguing in Publication…ISBN 978-0-321-49554-9, PP,22-23
6-A History of the Modern World
By R.R. Palmer, Princeton University and Joel Colton , Duke University , third edition, copyright 1950 © 1956, 1965 by Alfred A. Knopf, INC. All right reserved. Published July 24,1950. Reprinted seven times, last November 1966. Pp 49-50
7-سرگذ شته فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان با ستان تا کنون. نویسنده: براین مگی ،ترجمه حسن کامشاد ،نشرنی.چاپ دوم 1387، تهران ،خیابان کریم خان زند ، نبش میرزای شیرازی ، شماره 165، ص ص 58 و61
ابرا هیم ورسجی
هشتم ماه حمل 1399
تاریخ وخا ستگاه د ین ها ، فلسفه ، منطق ، ادبیات ، هنرها واند یشه ها ، نشان می دهند که آسیا ، به خصوص خاورمیا نه ، مهد ظهورد ین های تو حیدی : یهود یت ، مسیحیت واسلام وبخش های جنوبی وشرقی آن خا ستگاه د ین های زمینی یا غیرتوحیدی : هند و ، بودای ، لائوتیسی وکنفیوسی ، ودراروپا ، یونان به خصوص شهر آتن مرکزآن ، خا ستگاه فلسفه ، عقل گرای ، منطق وخرد ورزی بود. تاریخ کهن اروپا هم بیانگرموجو د یت امپراتوری وجمهوریی روم با مرکزیت روم پا یتخت ایتا لیای کنونی می با شد. جغرافیای سیا سی آن دوطرف مد یترانه دراروپا وآسیای جنوب غربی وافریقا را دربرمی گرفت. دراروپای آن زمان ،از کشورهای اسپانیا وفرانسه وآلمان وبریتا نیای کنونی ، خبری درمیان نبود.
طوریکه یاد آور شد ،خاستگاه یهود یت ومسحیت ، فلسطین وخاستگاه اسلام ، عربستان می با شد که درآن وقت حجازنامیده می شد. تاریخ یهودی ها نشان می دهد که امپراتوریی روم درسال 70 ترسای آن ها را بزور ازفلسطین بیرون وروا نه ای اروپا کرد. امپراتوریی روم درحالیکه یهودی ها را ازمنطقه بیرون کرده بود برای مسیحی ها هم اجازه فعا لیت د ینی نمی داد. درحالیکه هم یهو د یت هم مسیحیت د ین های ممنوعه درامپراتوریی روم بود ند، پیروان آن ها به بها نه به صلیب کشیده شدن مسیح توسط یهودی ها با هم دشمنان آشتی نا پذ یربو د ند. درچنان شرایطی ، تاریخ به نفع مسیحی ها چرخید. البته این گونه که ، درسال 312 ترسای ، کانستا نتین یک ژنرال پیروزجنگ درروم به مسیحیت گرا یش پیدا کرد.
بعد از گرایش کانستا نتین به مسیحیت ، شرایط برای گسترش رضا کارانه وزورمدا را نه ای مسیحیت درقلمرو امپراتوریی روم آماده شد ؛ وبا بهره برداری ازآن ، روحا نیان مسیحی به تبلیغ وترویج مسیحت پردا ختند. درادامه ای تبلیغ آزادانه ای مسیحیت توسط روحا نیان درقلمرو امپراتوری روم ، درسال 380 ترسای ، تیو د یوس اول امپراتورروم ، مسیحیت را د ین رسمی ویگا نه ای امپراتوریی روم اعلام کرد. درواقع ، با د ین دولتی اعلام شدن مسیحیت توسط امپراتورروم ، ازدواج نامشروع د ین ودولت صورت گرفت. ازدواجی که گام عمده را درجهت دولتی وعقل گریز وخرافات پذ یر کردن مسیحیت بردا شت. ازاین نگاه که ، یونان زیر سلطه یا زیرسا یه ای امپراتوریی روم قرار داشت ود ین ودولت درآن آمیزش پیدا کرده بود ند ؛ بدون شک ، به فشاربه خرد ورزیی سقراطی وافلاطونی وارسطوی آتن که دراکادمی افلاطون ولیسه ارسطو تا حدی فعال ما نده بود ند افزود. مثلا، ویل دورانت مورخ وفیلسوف امریکای به این باوراست که :" ورود مسیحیت به یونان ، شاخ ضعیف با قی ما نده ازعقل را شکست." ازاین نگاه که به د ین های توحید یی اسلام ومسیحیت ویهود یت ، جزم اند یشی وخرافات ود یگر اند یش ستیزی توسط امپراتورها ، خلیفه ها ،شاه ها وشیخ ها بارکرده شده بود ند ، شکستن شاخ عقل توسط روحا نیت مسیحی دریونان وملاگری درمصروفارس وخراسان وهند، چهار مرکزتمدن وفرهنگ افریقای - آسیای قا بل پیش بینی بود.
به گواهی تاریخ ، ازدواج د ین ودولت درامپراتوریی روم ، نخست ، پاپ وکلیسا ، ودوم ، امپراتوریی مقد س روم را ایجاد کرد. مثلا، چارل من بزرگ (742- 814) ، ساکسون های شمال آلمان را بزور مسیحی ودرسال 768 ترسای امپراتوریی را سا خت که برهمه یا بر بخش بزرگ اروپا سلطه داشت. بنا برآن ، پا پ لوی سوم درروزکرسمس / میلاد مسیح درسال 800 ترسای خود را امپراتورامپراتوریی مقد س روم اعلام کرد. این امپراتوری تا روسیه پیشرفت وبعد ازفتح روم شرقی که مرکزآن استانبول بود ، توسط سلطان محمد فاتح درسال 1453 ترسای ، مرکزمسیحت ارتد وکس به مسکو انتقال یافت. درحالیکه روم شرقی به تاریخ پیوسته بود ، امپراتوریی مقد س روم دراروپا نیمه جان تا سال 1806 ادامه وجنازه ای آن را ناپلیون بونا پارت برداشت. ساحه جفرافیای امپراتوریی متوفا ازکشورهای : آلمان، اتریش ،سویس ،بلژیک، هلند ، لوکزامبورگ، جمهوری چک ، شرق فرانسه، وشمال ایتا لیا وغرب لهستان تشکیل شده بود ؛ اما هرگز ما نند بریتا نیا وفرانسه دولت نبود ودراصل یک دولت لرزان بود.
درحالیکه امپراتوریی مقد س روم ما نند فرانسه وبریتا نیای د یروز وامروزدولت نبود ، هزار سال بنام د ین برکشورهای اروپا یی نامبرده فرمان روای کرد. البته که فرمان روای با ابزار کردن د ین برای سواری گرفتن ازد ین دا ران. شا یان ذکر است که ، امپراتوریی مقد س روم هم د ین را ابزار هم خرافات وموهومات را به آن افزود هم برای کشتن منتقدان خود داد گاه تفتیش عقا ید را راه اندازی وصد ها انسان بی گناه ونو اند یش را قتل وزندانی کرد. تفتیش عقا ید وزندانی کردن منتقدان برای هزار سال دراروپا ادامه ومردم را به ستوه آورد. بنا برآن، فرهنگیان وآگا هان اروپا یی به خصوص ایتالیا یی ازعقل گریزی وخرد ستیزیی امپراتوریی مقد س روم به ستوه آمده با عبور از کله آن به یونان وروم باستان رفته فلسفه ومنطق وجهان شناسی وجا معه شنا سی وسیا ست ودموکراسی آتن وجمهوری روم را که یک ونیم هزارسال قبل ازآغازامپراتوریی نامبرده توسط سقراط، افلاطون وارسطو وسیسرو ، مطرح شده بو د ند را دوباره احیا کرد ند ؛ احیا گریی که به آن رنسا نس / نوزای نام داده شد.
دراین بخش مقا له ، بهتراست یاد آورشوم که ، آغازگران رنسا نس / نوزای ،به دوره ای هزار سا له حاکمیت عقل ستیز روحانیان مسیحی زیر فرمان پاپ وکلیسا ،نام قرون وسطی یا دوره میا نه را داد ند. دوره ای میان عصر کهن وعصر مدرن. بنا برآن، به بررسی رنسا نس به حیث آغازگر نخست عصر مدرن می پردازم. همچنان ، قا بل یادآوری می دانم که ،برخی مورخان آغازرنسا نس را سده های سیزدهم وچهاردهم وبرخی سده های پا نزدهم وشا نزدهم ترسای برآورد کرده اند. ازاین رو، به بازتاب اند یشه های اند یشه ورزانی می پردازم که درچهارسده نامبرده زند گی می کرد ند. برخی مورخان تاریخ اند یشه ها ،شکست جنگ های صلیبی که فرمانده آن پاپ وکلیسا بود ند توسط صلاح الدین ایوبی وظهور امپراتوریی عثمانی وپیشروی آن به سوی اروپا را عا مل عمده تضعیف امپراتوریی مقد س روم وآغازرنسا نس دانسته اند. ازنظر نویسنده ، همه برآورد های یاد شده ارزش تاریخی- فرهنگی- تمد نی خود را دارا می با شند. رو یداد های که هم به راه اندازیی رنسا نس کمک کرد ند هم شناخت درست رنسا نس را برای مسلمان ها که بسیار عقب مانده اند دوچندان سا خته اند.
بنا برآن ، به بررسی تاریخی رنسا نس وچهره های مهم آن وآثار ارزشمند آن ها می پردازم. ازاینکه رنسا نس / نوزای را عبور دانشمندان اروپای به خصوص ایتا لیای ، از کله امپراتوریی مقد س روم ورفتن به یونان وجمهوریی روم ، وانتقال اندیشه های اند یشمندان آن ها به اروپای نو معرفی کرده ام ،ایجاب معرفی بسیاری اندیشمندان وکارنامه های فکری واند یشه ای آن ها را می کند. دراین را ستا ،گاری یا نزیتی درصفحه 44 کتاب خود " نوشتن تاریخ رنسا نس ایتا لیا" ، توسط لیوناردو برونی وکارنامه او دررابطه به گذ شته ابرازنظر کرده است. البته این گونه که ، برونی درسال 1431 ترسای ، زند گی سیسرو ، دا نشمند رومی ( 106-43) پیشا ترسای را نوشته است. کتابی که اهمیت بسیاری درآغازتاریخ نویسی مدرن دارد. شا یان یاد آوری می دانم که ،سیسرو مبارز را ه احیای جمهوری روم بود. بنا برآن ، درسال 43 پیشا ترسای توسط مخالفان جمهوریت کشته شد.
نگا هی به کارنامه فکری وسیا سی سیسرو، نشان می دهد که درعرصه سیا ست مدافع جمهوریت بود ودرعرصه اند یشه ورزی مکتب های فکری یونان را به روم معرفی کرد. لغت نامه فلسفی لاتینی را نوشت ومترجم وفیلسوف هم بود. همچنان ، سیسرو تا ثیرژرف درامورعامه وفرهنگ کلاسیک روم گذا شت. افزون بر آن ، انسان گرا بود. یعنی انسان خرد ورز وآزاد می خوا ست. بنا برآن ، کشف نامه های سیسرو توسط روسترا پترارک ، تا ثیرژرفی بررنسا نس قرن 14 ترسای گذا شت. شا یان یاد آوری می دانم که ، سیسرو نه تنها تا ثیرژرف به رنسا نس قرن 14 ترسای ، بلکه بر اندیشمندان عصرروشنگری در قرن هژدهم مانند: جان لاک ، د یوید هیوم ، منتسکیو وادموند برک ، گذا شت.
پیش ازگاری یا نزیتی ولیوناردی برونی ، به گفته ای پول جا نسن درکتاب " رنسا نس ، یک تاریخ کوتاه" ، دانشمندان د یگر، رنسا نس را کارنامه افراد درباره فرد یت یا آزاد یی فردی معرفی کرده اند. وازمهم ترین افراد درزمینه ، ازدانته (1265-1321) ترسای ، نامبرده است. دانته ، نوسنده "کمد یی الهی " وازفلورانس بود، شهری که بیشترین اثررا به رنسا نس درمقا یسه با د یگر شهرهای ایتا لیا گذا شته است. او بیان کننده تناقض ر نسا نس هم بود. مثلا، رنسا نس ازیک سوجویای کشف وشنا خت یونان قد یم ومتن های لاتین ونوشتن نغزلاتین وازسوی د یگرمنظم کردن وشناخت زبان های محلی ایتا لیا بود...سه نکته مهم درآموزش دانته د یده می شود: نخست ، او فلورانسی بود ودرسال 1290 ، زیر آموزش سنت توماس آکوینا س ، آموزگار ونویسنده ارسطوی قرارگرفت. آکویناس هم که فلسفه ارسطورا مسیحی سا خته بود. بعد ازمرگ آکویناس ، دانته هم فلسفه ارسطو هم فلسفه ارسطویی مسیحی ساخته شده توسط اکوینا س را درذهن خود جذ ب کرد. دوم ، دانته یک استاد دانشمند بنام برونیتو لا تینی داشت. اوهم یک شخص ارسطوی شده بود.
ازاینکه درآن زمان زبان ایتا لوی زبان موثر برای بیان اثرهای مهم نبود، لا تینی استاد دانته دوکتاب بزبان فرانسوی نوشت و درآن ها منطق واخلاق ارسطوی را مفصل بیان کرد. جای خوشبختی برای دانته بود که به کمک لا تینی توانست به منطق ارسطوی مجهزوارایه برگه سازی وکاربرد لاتین یا د یگرزبان ها را با نیرومندی راه اندازی کند. همچنان به کمک لاتینی ، دانته دستکم توا نست که آثار سیسرو وسینیکا را درک کند...کاربرد آثار ایلیاد واود یسه درعصرهای تاریک هم بیرون ازاستفاده نما نده بود ند وبا اینکه سنت جیروم وسنت اگوستین آن ها را مشرک دانسته سرزنش کرده بود ند، مدافعان مسیحی هم دا شتند. بهر حال ، کمدی الهی دانته به حیث اثرمهم عصررنسا نس جا برای خود بازکرد.عامل سوم درشکل دادن شخصیت دانته آموزش وتشویق دوستان او ویک دانشمند کلاسیک بنام گا ید وکا وال کا نتی بود. شخصی که همکارومشوق دانته درپیشرفت نوشتن اوبه زبان ایتا لیای شد. درواقع ، نوشته های دانته بزبان ایتا لیای کمک به رشد ورونق گرفتن رنسا نس درایتا لیا کرد (1).
دراین رابطه ، والتر پتردراثر خود " مطا لعات درتاریخ رنسا نس " ، نوشت که بدون کوشش های برخی دانشمندان ایتا لیای قرن پا نزدهم درجهت آشتی میان مسیحیت ود ین های کهنه یونا نی برای همسازیی دستاورد های انسانی دوطرف درفرهنگ چند بعدی، تحقق رنسا نس ممکن نبود...این یک اصل انکارنا پذ یرمی با شد که گه گا هی درذهن ها این پرسش بازیبای وقدرت مطرح می شد که آیا د ین های یونان رقیب د ین مسیح بود ند؟ ... بازگشت اد بیات یونان حد اقل با افلاطون وطرز بیان او درباره خدا یان یونان بخاطرکم جا ذ به شدن فرهنگ وبیان مسیحیت رونق یا فت...رنسا نس قرن پا نزدهم دربسیاری جنبه ها درمقا یسه با آنچه طرح ریزی شده بود بزرگتربود...این منوط است به سوال آشتی میان مذ هب های عصر انتیک یا قد یم ومذهب مسیحیت. یک دانشمند مدرن به این نظر رسید که همه د ین ها در شروع ونمو وزوال پذ یریی خود تولیدات طبیعی می با شند. وآن ها قانون های عمومی دارند ؛ بنا برآن ، نمی توان آن ها را ازد یگرحرکت های زاده ذهن انسان ها که همزمان با گسترش آن ها بروزکرده اند جدا کرد. درباره جهان غیر قا بل مشاهده / میتا فیزیک ،هرتولید فکری وذهنی با ید از د ید مردمان زمانه داوری شود. این اصل با ید درنظرگرفته شود که هرد ینی درپیدا یش مفهوم مذ هبی ومعارف بشری کمک کرده است تا موجود یت خود را توجیه نما ید...بنا برآن، با ید افلاطون وهامروادار به گفت گو با موسی کرده شوند. البته درکنارهم ، زیرا که ، نگاه های سطحی نتیجه نمی دهند. پس ، یکی ازسطح با ید به عمق برود و دوم داشته یا ذخیره ای الهی خود را بیرون بیاورد وهامردرباره کتاب ها / فرمان های موسی ابرازنظرنما ید (2).
درحالیکه والتر پتر برای تقویت رنسا نس ازگفت وگومیان موسی وافلاطون وهامر سخن گفته است ، تا مس مور سخن متفاوت با او دارد. تامس مور: خاندان مد یسی درقرن پا نزدهم درفلورا نس تجارتی را با جد یت و پیشرفت بزرگ شروع کرد ند ودرعین حال به الهیات ، فلسفه وهنرها دلچسپی داشتند. آن ها بیشترازالهیات وفلسفه ازهنرها حما یت می کرد ند. لورینزو دی مید یسی شاعرتوانا بود وپدر بزرگش کا سینو، گفت وگوها با بهترین فیلسوفان داشت. فیلسوف ها هم درک کرد ند که او توجه خاص به آن ها وفلسفه شان دارد. بنا برآن، مد یسی ها به حیث تاجران نقش بزرگ درظهورپد یده بازی کرد ند که ما آن را بنام رنسا نس اروپای می شنا سیم. این یک دوره کوتا هی بود که پول ،کار، زند گی شهری ، هنرها و د ین با هم برای ساختن جا معه نو با وجود تحول سیا سی ، گسترش بیماری های ساری ودشواری ها بازی کرد ند وفرهنگ نزد یک شد به زند گی جا لب ودل پذ یرکه برای امروزهم ارزشمند می با شد...اگرما اهمیت چیزهای را درک کنیم که زند گی مان راشکل داده اند وشناخت شان دشوارمی با شد وچیزی را بهترازهنرها به ما داده نمی توا نند،آن گاه می توانیم پد یده ای را که بنام رنسا نس درتاریخ بوقوع پیوسته است را درک کنیم. این هم که کشف روح وجا ذ به های هنرها درزند گی می با شد. دلیلی وجود ندارد که چرا ما رنسا نس خود را نداشته با شیم ، اما نوکاریی بنیادی ونگاه رید یکال به ارزش ها لازم است تا توسط آن ها همه جنبه های زند گی را با جا ذ به ها یش ارج وهنرها را ازکناره فرهنگ به متن زند گی آورده به خوشبختی همگانی نا یل شویم...
علم های نو چه اجتماعی چه فیزیکی، تا کید به گفت وگو میان طبیعت وزند گی انسان ها ندارند. ازعلم ها ، نگاه موثرونها د ینه ما به جهان ، نگاه فاعل یا اثرگذار وجهان مفعول یا اثرپذ یر می با شد. تنها الهیات فاعلیت وتوان به طبیعت را ضما نت می کند. ازاین رو ، تنها الهیا ت می توا ند درباره روح سخن بگو ید. حتا الهیات هم وقتیکه با جا ذ به های گسترده فرهنگ روبرومی می شود محد و د یت های خود را دارد. فکرمی کنم که الهیات ساحه ومیدان ذهنی گسترده وتنومند دارد. یک مود بنیادی آگا هی بخش ونا محد ود معنوی می توا ند بطورهمه جا نبه رو یدادهای انسا نی را محا سبه وفورموله یا جمع بندی کند...اگرچه تصمیم گرفته ام که به این جنبه جادوی ندهم ، بازهم درهرصفحه ،ازبرداشت های جا دوی یا اعجازیی جادوگران گذ شته وعقلمندی شان بهره برداری کرده ام. هربخش فصل کتاب یک درس کوچک جادوی دارد ومن امید وارهستم که همه جنبه های زند گی ازدرس های د یگرگونی بخش فرهنگ با نگاه نو ودورازقهرمان سازی های استعماریی ترقی وآینده نگری با ستا یش ازگذ شته ای غنی وتو لد دوباره آن بیا موزد. نوخوا هی گذ شته نگر که درقرن پا نزده نام رنسا نس گرفت. رنسا نس یا زا یش دوباره هنروفرهنگ انسا نی وبازسازیی د ین که دراصل کشف دوباره ای ارزش های که بنام ارزش های د ین های شرکی طبیعت ترسیم شده اند وزند گی را بسیارجا دوی وکمترمشقت بارمی سا زند (3).
همچنان ،...مفهوم یک جا معه یگا نه ای مسیحی بد لیل های زیر فروریخت: ترقی اقتصادی با عث گسترش تجارت ، بزرگ شدن شهرها، گسترش تجارت بین المللی ،گردهمای های تجارتی، استعمال گسترده پول ونظام بانک داری شد. کشف ها وگرد ش های جغرافیای همه جهان را بروی تجارت ود ین بازکرد. دولت های متمرکز ملی با زبان ها وفرهنگ های ملی ظهورکر د ند. درواقع ، شیوه ای زند گی سکولاربا افزایش شمارمردم ، قشرثروتمند غیرروحانی ، روش نو علمی وفلسفه انسان گرایا نه را رقم زد. بنا برآن، با به میدان وارد شدن صنعت چاپ وگسترش باسوادی ،آموزش سکولار/ این جهانی وپیدا یش ورونق گرفتن دانشگاه ها وکتابخانه ها، سلطه ای روحانیان تضعیف وفصل نو درتاریخ رقم زده شد.
درادامه رویدادهای نامبرده ،رنسا نس یا نو زایش روح انسا نی درقرن پا نزده عرض اندام کرد. البته ، وقتیکه ، واساری هنرهای بزرگ دوران را نوشت. ذهن بزرگی که درتوسکا نی ظهورکرد وکارهای را کرد که پیشینیان او کرده نتوانسته بود ند. یعنی او ازسود مندی های تمدن نا بود شده روم پرده برداشت. بوتیسیلی ،دونا تیلو ،غیبرتی ،را فا یل،لیوناردو ومایکل انجیلو، بسیارارزشمند بود ند. برکارد درکلاسیک خود نشان داد که در تمدن رنسا نس درایتا لیا ، محوراصلی رنسا نس انسان نویا فردی می با شد که دنبال بزرگی وشهرت خود با شناخت خود وخوشحالی می با شد نه باورهای مذهبی. توسعه سیا سی زاده ای رنسا نس هم که مفهوم دولت سکولاربود. دولت به حیث کارنامه هنر که درآن تصمیم های سیا سی با معیارها یا سنجه های سیا سی گرفته می شو ند نه با سنجه های مذ هبی. شخصیت مهم وبرجسته ای این هنرنوین سیا سی ماکیاولی بود. دپلمات وپژوهشگری که درسال 1469 درفلورانس تولد شد. او د پلمات ومشاورسیا سی حاکم وقت درفلورا نس بود. اودریکی ازسفرهای بیرونی خود درملاقات با بلاکوزسزارجورجیا ، اورا مطالعه کرد.
وقتیکه جمهوری مد یسی درسال 1512 فروپاشید، ماکیاولی تبعید شد. دردوره تبعید خود ، ماکیاولی کتاب های چندی نوشت که یکی ازآن ها" شهریار" بود. شهریارهم که دراصل خطاب به حاکم لارینزوبود. نوشته دیگروبسیارمهم وموثرماکیاولی "گفتارها" بود. شهریارتا سال 1532 رسما چاپ نشد اما چنان اثرگذارتمام شد که تا 20 سال بعد ازمرگ ماکیاولی 25 بارچاپ شد. ماکیاولی بسیارمورد حمله های فکری قرارگرفت وبسیاربد نام سا خته شد تا حدی که نوشتن علیه اوشغل برای مخالفانش شد. با وجود آن، دستاورد ماکیاولی راه نوی را بازکرد البته این گونه که استد لال های مذهبی واخلاقی را نابود وراه تحقیق را به نفع دولت سکولاربازترکرد. ازنظرماکیاولی ، سیا ست با ید ازنگاه خصلت های سیا سی فهمیده شود. مسئله ای که بنام واقع بینی سیا سی شناخته شد...ماکیاولی ازاستعمال تاریخ به حیث نمونه دفاع کرد و"گفتارها" نوشته اوبازتا ب نگاه ها ونظرات تاریخی بود. ازاین که طبعیت انسان درطول تاریخ ثابت مانده است ، حالات تاریخی خود را تکرارکرده اند. بنا برآن، قانون های عمومی ومنش سیاسی با ید ازگذ شته گرفته شوند. برای موفقیت در فعا لیت های سیا سی ، با ید قا نون های نامبرده مورد نظرواقع شوند ونماد هم انسان های بزرگ باشند. زند گی وکارنامه انسان های بزرگ با ید خوانده شوند. برای این منظور ماکیاولی به جهان قد یم یا روم باستان رفت نه به یونان باستان. ازنظراو کارکرد روم قد یم بطورخاص قا بل تقلید می با شد...ماکیاولی دشمن کلیسا بود ومسیحیت را ما نع عمده ای تقلید ازروم قد یم می دانست. درواقع، کلیسارا دشمن خوشبختی مردم ایتا لیا می شمرد (4).
درحا لیکه ماکیاولی ازکلیسا وقرون میا نه ای زاده آن نفرت وازجمهوری روم ستا یش می کرد وهمفکران زیادی هم داشت ، اما نویسند گان " اید ئولوژی های سیا سی وآرمان های دمورا تیک " ، وارونه ای او،راجع به کلیسا وقرون میا نه برداشت های دشمنا نه ندارند. مثلا ، آن ها به این با ورهستند که ...در سده های میا نه به خصوص در سده ای سیزدهم ، چند تحولی رویداد ند که منجربه هموارشدن راه برای رنسا نس / باززای شد. یکی ازآن ها هم برقرار شدن تما س تمدن غربی با شرق بود. این تحولات هم که زاده ای جنگ های صلیبی برای گرفتن سرزمین فلسطین ازمسلمان ها وتماس با اسلام دراند لس دراسپا نیا بود. منطقه ای که مسلمان ها آن را درآغاز سده هفتم ترسای فتح کرده بود ند. فتح اند لس توسط مسیحی ها باعث تما س آن ها با مردم جا لب ودارای فرهنگ متفاوت شد. فرهنگی که بسیاری غربی ها را وادارکرد تا درباره رواج ها وباورهای خود بازنگری کنند. کشف سرزمینی که مردم آن درآسا یش زند گی می کرد ند. زند گی ای که غربی ها ازآن دوربود ند.
دروا قع ، د یدن طرز زند گی مسلمان ها توسط مسیحی ها در اند لس،دومی را باورمند سا خت که می توان به شیوه ای دیگری هم زند گی کرد وبهتر هم زند گی کرد. درحقیقت، این رو یداد باعث شد تا دانشمندان مسیحی ازطریق اسپا نیا بسیاری میراث تمدن کهن را کشف کنند که با فروپاشی امپراتوریی روم ازدست رفته بود ند. مهمترین دستاورد سیاسی این کشف هم سیا ست ارسطو بود که درسال 1260 ازیونانی به لاتین ترجمه شده بود. البته بعد ازتشکیل کمیته ای دانشمندان کلیسا برای بحث دراین باره بود که تصمیم بگیرند که آیا اند یشه های فیلسوفان مشرک با مسیحیت سازگار می شود یا نه؟ رویداد یا انکشاف دوم که جاده سازی برای رنسا نس کرد؛ بازسازیی دولت - شهر درایتا لیا بود. بسیاری شهر های ایتا لیا پیش از قرن سیزدهم ازآزادی بهرمند بود ند. اما وقتیکه آن ها زیراداره ای امپراتوریی مقد س روم که امپراتور آن دراصل جرمن بود قرار گرفتند ، آن آزادی ها را ازدست دا د ند و بعد ازسال ها مبارزه ، بعد ازمرگ امپراتورفرید ریک دوم درسال 1250، دولت - شهرهای خود گردان خود را شکل دا د ند. اگرچه شیوه امپراتوری وپاد شا هی ، شیوه ا ی رایج وغالب حکومت داری درآن دوره بود، اما شهروندان دولت - شهرهای ایتا لیا ، به نوع حکومت داریی خوب تمرکزونظریه پردازان آن ها جمهوریی روم با ستان را به حیث جمهوریی آرما نی خود برگزید ند.
بنا برآن، نظریات نظریه پردازان جمهوریی روم وانکشا فات د یگر درقرن های چهاردهم وپا نزدهم درفرهنگ غربی بسیار خوب درخشید ند. درخششی که دانشمندان زمان آن را رنسا نس / نوزای، یا بازگشت دولت - شهر های ایتا لیای دوره شرک نام نهاد ند. بنا برآن ، دراثر الهام بخشی های فیلسوفان کلاسیک / کهن ودانشمندان کلامی یا الهیا ت مسیحی مانند توما س اکوینا س ، الاهیات دا نیکه برهما هنگی وسازگاری میان فیلسوفانی مانند ارسطو ومسیحیت باوردا شت. بنا برآن، دانشمندان آن زمان به این نتیجه رسید ند که زند گی درکره خا کی سفر سهل وآسان درراه رسیدن به بهشت خدا درجهان دیگریا بهشت خدا نمی با شد. وارونه ای آن ، زند گی درکره ای خا کی ، بسیارغنی ومتکثرونه تنها سزاوارزیستن بلکه ارزش زیست آزادانه وراحت را دا را می با شد. انسان ها هم که توان داشتن بسیاری خوبی ها درآن را دا را می با شند. خوبی های که کمترین آن ها حکومت داریی خوب می با شد.
دراین را ستا ،با توجه به نوشته های ارسطو وپلی بیوس ونمونه های کهنه جمهوری روم وسپارتا ، جمهوری خواهان رنسا نس استد لا ل به بازگشت زند گی شهری کرد ند. زند گی ای که درآن شهروندان خرسند می توا نند نقش عمده وفعال درحکومت داری شهروکشورآزاد خود داشته با شند. گذاره ها یا مفهوم ها درگفت وگوها، جمهوریت ، آزادی ، فضیلت ورشوت بود ند. گذاره ها یا مفهوم های که نه درجا ها ونوشته های د یگر،بلکه درنوشته های نکولاماکیا ولی (1469-1527) ابرازشد ند. ماکیا ولی یک یک کارمند برجسته ای جمهوری فلورانس درسال 1512 بود که با سرنگونی حکومت جمهوری توسط خا ندان مد یسی متهم به سرنگونی واعاده جمهوریت ودستگیرشکنجه ودرواقع تبعید وزندان خانگی درروستای زاد گاه خود شد. درحالت تبعیدی وزندان خانگی ، او دوکتاب اثر گذار" شهریار" و"گفت وگوها" را نوشت. درکتاب کوچک شهریار، ماکیاولی به شهریارها وخرده دیکتاتورها توصیه کرد که ذهنی گری را کنارگذا شته به دروغ وفریب حتا مرگ برای ادامه شهریاری خود متوسل شوند. توصیه ای که به ماکیاولی شهرت بسیار بد داد. ازاین رو، شکیسپیر به او پسوند قا تل را داد! معلوم است که ، امروزهم بسیاری ها به سیا ست کاران بد پسوند وپیشوند ماکیا ولی می دهند! این که ازما کیاولی براساس نوشته اش درشهریار درست خوانی شده یا نشده است ( مورد نظرنوسنده نیست) ؛ اما او درنوشته بزرگ خود "گفتار ها " ،بد بینی درشهریاررا بررسی وبه جاویدانگی فضیلت درجمهوری بودن حکومت تا کید کرده است.
ازنگاه ماکیا ولی ، جمهوری گونه ای ازحکومت می با شد که درآن یک طبقه خاص حکومت نمی کند. بجای آن ،همه قشرها یا طبقه ها با سهم درقدرت وبا نظارت برکارکرد آن وتوان دسترسی به یک د یگرحکومت می کنند. بنا برآن ، این نوعی ازحکومت می با شد که درآن شهروندان با حرص ونظارت برای نگهداریی آزادی های خود علیه رخنه ای دیکتاتوری درحکومت عمل می کنند. برای آزادی،طوریکه ماکیاولی آن را می فهمد، حکومت خودی ضروری می با شد. این چیزی نیست که تنها درزند گی خصوصی درنظرگرفته شود بلکه لازم است که درزند گی جمعی درعمل تحقق پیدا کند. این پرسش که چرا شهروندان ناظراوضاع با شند؟ درحقیقت به این خاطرمی ارزد که ، اگرکم توجه به امورهمگا نی یا حکومت داری شوند ، مستبدی را منتظرخواهند یا فت که حکومت خود را برآن ها تحمیل وازآزادی محروم شان می کند. بنا برآن ، ماکیا ولی شهروندان استفاده جوودرباری ها را بزرگترین دشمنان حکومت آزاد ، یا ارزش دهنده ای آزادی های مردم می داند (5).
درحا لیکه ماکیاولی دوچهره از خود در"شهریار"و" گفتارها" نشان داده است ، نوشته های که اولی سیا سی ودومی فلسفی می با شد. با وجود آن ، هم سهم بزرگ در رنسا نس ایتا لیا با تا کید به احیای جمهوری روم ورد کلیسا گرفت هم پا یه گذارفلسفه سیا سی مدرن وجهان مدرن شد. بنا برآن ، بهترمی دانم که بخطر ارتباط موضوعی ، نظریه نویسند گان " تاریخ جهان مدرن" درباره رنسا نس ایتا لیا را بازتاب دهم: رنسا نس ایتا لیا نخست مفهوم باززای را توسط اند یشه ورزا نی گرفت که قرون میا نه را دوره تاریک می دانستند. دوره ای تاریکی که با ید آن را شناخت وتکان خورد. رنسا نس به این خاطرباززای درقرن پا نزده نا میده شد که مردان دوره نامبرده بعد از انقطاع طولانی تمدن یونا نی - رومی را بازخوانی وباززای کرد ند. درعین زمان ،دردوره رنسا نس این طرزفکررونما شد که دوره های میا نه دروسط جای داده شود. دراین دوره وسط نا میده شدن دوره ای قرون وسطا ،رنسا نس آغازعصر مدرن معرفی شد. بنا برآن ، در دوره میا نه ، یا قرون وسطا حد اقل بعد ازقرن های یازده ودوازده ازدوره تاریک مستثنا کرده شد. البته که مستثنا کردن دوره نامبرده پرده کشیدن بروی عصرمدرن نمی با شد.
دراین را ستا، این گونه مرزگذاری وابراز نظرمی توان کرد که اداره های بنیادی وچارچوب های بزرگ وفعال همگانی که اروپا را وارد عصر مدرن کرد ند ، دردوره میانه شکل گرفته بو د ند. اما رنسا نس عصرنووبرهه نو را با اند یشه واحسا س نشا نه گذاری کرد. با اند یشه واحسا سی که برپا یه ای آن ها اروپا ونهاد های آن دربلند مد ت متحول شد ند. و این تحول درایتا لیای قرن پا نزدهم رویداد ؛ تحولیکه با بروز آن درواقع طرز فکر واند یشه سکو لارخود نمای کرد. جا لب این است که ، دردوره رنسا نس ایتا لیا ،درکلیسا هم رنسا نس ژرف صورت گرفت (6). ازاثرگذاریی عمده نهاد های قرون میا نه درپیدا یش رنسا نس اروپا وصورت گرفتن رنسا نس حتا درکلیسا ، معلوم می شود که هم یونان وروم کهن گرا یان هم اربا بان کلیسا ملغمه ای از نو اند یشان وتاریک اند یشان را درکنار خود دا شتند. بنا برآن ،بازتاب نگاه براین مگی دانشمند بریتا نیای که سال گذ شته درگذ شت وبسیارخوب درنوشته اش" سرگذ شت فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان باستان تا کنون " ، رنسا نس ، بازتاب یا فت است، ضروری به نظرمی رسد. دراین بخش ، بازتاب نگاه مگی را ازاین نگاه سود مند می دانم که ازسازگاریی عقل ود ین ودرواقع فلسفه ود ین دردوره های میا نه بسیار خوب پرده برداری کرده است.
براین مگی ، رنسا نس درقرون وسطا: نخستین شکوفا یی به را ستی بزرگ درفکروتمدن اروپا یی ازسقوط امپراتوریی روم به این طرف ، درقرن سیزدهم روی داد. این دورا نی بود که دوفرهنگ مسیحی واسلامی بارورترین مبا دلات خود را دا شتند ؛ فلسفه ارسطو ازجهان عرب به اروپا بازگشت ؛ ادبیا ت شگفت رمانتیک مربوط به افسا نه های آرتور، وادبیا تی پیرامون شارلمانی ونیبلونگ (اسا طیرژرمنی) به وجود آمد ، کلیسای بزرگ گوتیک فرانسه ساخته شد، درانگلیستان دانشگاه های آکسفورد وکیمبریج تا سیس شد ؛ همچنین شروع حکومت مشروطه ، صد ورمنشورما گنا کارتا وتشکیل مجلس عوام (درانگلیستان) بود. درنام نام های نخستین کسا نیکه درآکسفورد تد ریس کرد ند نام راجر بیکن ( حدود1220-1292) به چشم می خورد. اهمیت او بیش ازآن که بخاطرکارها یش با شد بخاطردرکش بود ازکارهای که می توان کرد. به با وراو می شد ومی با یست علمِ یک پارچه ای مبتنی بر ریا ضیات ، ولی با بهره گیری ازمشا هده وتجربه ونیز استد لال انتزا عی ، به وجود آورد. وی خود درزمینه ای نورشنا سی ابدا عا تی کرد. بیکن یکی از افراد جمعی کوچک اما درحال رشد بود که داشتند پی می برد ند برای رسیدن به حقیقتِ تجربی مشاهده ای عملی چقدراهمیت دارد.
ولی فیلسوف برجسته ای قرن سیزدهم - وبه نظربسیاری بزرگترین فیلسوف اززمان آوگوستینوس، در800 سال قبل ازآن ،به بعد - توماس آکوینا س (1225-1274) بود. دردوران اخیرآکوینا س جا یگاه ویژه دراذهان کا تولیک ها داشت، چون پاپ لئوی سیزدهم درسال 1879 فلسفه ای اورا به عنوان سرمشقی برای تفکرمسیحی ستود. ازآن پس حد ود یک صد سا لی آکوینا س کما بیش فیلسوف رسمی کلیسای کا تولیک بود وکا تولیک ها احترامی بی ما نند برای او قا یل بو د ند. ازشورای دوم واتیکان در1962-1964 به بعد این حا لت تعد یل یا فت، واند یشمندان کا تولیک زمان ما به خود اجازه ای انتقاد ازآکوینا س را دا د ند. دستاورد مهم آکوینا س به وجود آوردن ترکیبی عظیم ازمطا لبی بود که تا آن هنگام اند یشه ای غربی بیش ازهمه درباره اش بحث کرده بود ، ونشان دادن اینکه این ترکیب با اعتقا دات مسیحی مغا یرت ندارد. وی حتا به منابع د یگرهم توسل جست وازعنا صری ازاند یشه ای یهودی واسلامی نیز بهره گرفت. فلسفه ای مسیحی همان گونه که د ید یم ، ازابتدا با مقداری زیادی ازافکاراقلاطونی ونو افلاطونی شکل گرفته بود ، اما اینک فلسفه ای ارسطودوباره درعالم مسیحیت کشف شد. واین هم با ید جذ ب می شد. تومیسم ( نامی که به فلسفه آکوینا س داده شد) عمد تا عبارت است ازپیوند بسیارموفق مسیحیتِ افلاطونی مآ ب با فلسفه ارسطو. آکوینا س طی مد تی که این کارعظیم وجسورانه را انجام می داد همواره وسوا س داشت که تما یز بین فلسفه ود ین ، یا بین عقل وایمان را حفظ کند.
برای مثال ، می گو ید تا آنجا که مربوط به تفکرعقلی است این مسئله که آیا جهان آغازی دارد وآیا پا یا نی خوا هد دا شت پاسخ قطعی ندارد، درهردومورد حقیقت می توا ند این یا آن با شد. ومی افزا ید ، اما به عنوان یک مسیحی اعتقاد دارد ( ولو عقلا قا بل اثبات نبا شد) که جهان آغازی داشته ، چون خدا آن را آفریده ، وروزی هم به پا یان می رسد. با تکیه برگفته های ارسطو ، آکوینا س مدعی شد که تما می شنا خت عقلی ما ازاین جهان ازطریق تجربه ای حسی به دست می آ ید ، وپس ازآن ذهن ما فراورده ای حس را مورد تا مل قرارمی دهد. چیزی که حس نشود درشعورنمی گنجد. کودک که به دنیا می آید ذهنش همچون لوح پاکی است که رویش هنوزچیزی نوشته نشده است. ( آکو ینا س اصطلاح لا تین تبولا راسا (لوح سفید ) را به کارمی برد که آن را معمولا اصطلاحِ فیلسوف بسیار متاخرتریعنی جان لاک می دا نند.) ازاین مبا نی آکوینا س به نظریه شنا ختی می رسد که به نحوی قاطع تجربی است. آن چنان که خوا ننده ای امروزی شا ید گمان برد که این نظریه با اعتقاد مذ هبی زیاد جوردرنمی آید ؛ ولی البته آکو ینا س می گو ید جها نی که منبع شنا خت ما ست سرتا سرآفریده ای پرورد گار است وبنا براین نا ممکن است شنا ختی که این چنین حاصل می شود با وحی د ینی تعا رض پیدا کند (7).
تاریخ د ین ها ، فلسفه ، اند یشه های کهنه ونو وخرا فات ، نشان می دهد که د ین ها دربرابر خرافات بسیار آسیب پذ یروفلسفه کم ارتبا ط با مردم ، مستبدان شاهی وشیخی ، تحمیل کننده خرا فات برد ین ها برای عوام سواری وروشنفکران مخالف خرا فات ونظام های مستبد شا هی وشیخی می با شند. دراین عرصه ، روشنفکران به این خاطر پیشگام شد ند که توان واستعداد فلسفه پذ یری یا درک اند یشه های فیلسوفان را دا را می با شند. ازنظر سا ختار اجتما عی- فرهنگی درجا معه های د یروز وامروز، فلاسفه درسر هرم اجتما عی فرهنگی ، روشنفکران درمیا نه ای هرم وتوده های مردم درزیرهرم قراردا شتند ودارند. بنا برآن ، روشنفکران نزد یک به مردم و توان آوردن فلسفه ازبالای هرم بدرون توده ها یا مردم را دارا می با شند. آشکاراست که ، دراین مسیر پرخم وپیچ ،شا هان وشیخان ، برای سواری گرفتن ازتوده ها تا یید کننده های خرافات وروشنفکران مخالف آن ها می باشند. دردفاع ازخرافات برای عوام سواری ، امپراتوریی مقد س روم وخلیفه ها وسلطان های مسلمان وشیخ های رسمی وحکومتی شان همانندی های بسیاری دارند. ازاین که ، این بخش ازنوشته ، پا یان بخش بررسی فرا یند تحقق رنسا نس / نو زای ودراصل بررسی جنگ عقل وکلیسا درجهت بزیرکشیدن امپراتوریی مقد س روم ،دراروپا می با شد،ابرازنظردرباره خرافات پروریی خلیفه ها وسلطان های مستبد وخرافات پرورمسلمان را به مقاله شکست رنسا نس در کشور های مسلمان واگذاروزمین بوس شدن امپراتوریی مقد س روم وموفقیت رنسا نس دراروپا را پیگیری ونوشته را پا یان می دهم.
ازاین نگاه که د ین ها را آسیب پذ یر دربرابر خرافات ،وآسیب پذ یریی یاد شده را کارنامه مستبدان شاهی وشیخی وروشنفکران را مخالفان آن ها وفیلسوفان را بی ارتباط با توده های مردم آورشدم. این اصل خود نما ی می کند که روشنفکران اروپا یی به خصوص ایتا لیا یی ، با گذر ازکله کلیسا وامپراتوریی مقد س روم، فلسفه ، هنر، منطق ، فرهنگ وفلسفه ای سیا سی روم با ستان ویونان با ستان را دوباره وارد اروپا کرد ند. فلسفه وشیوه جمهوری ودموکراتیک حکومت داری که بعد ازورود مسیحیت به یونان وروم وشکل گرفتن کلیسا وامپراتوریی مقدس روم ، به فراموشی سپرده شده بود ند. شا یان یاد آوری می دانم که ،بازگردا نیدن فلسفه وهنرومنطق وشیوه حکومت داریی آتن وروم باستان،به اروپا ، درنتیجه ای مبارزه ای پیگیرودوام داری تحقق یا فت که درقرن سیزده شروع وتا قرن پانزده ادامه یا فت. مبارزه ای که تمدن وفرهنگ وفلسفه وخرد ورزی وشیوه حکومت داریی خوب ودموکراتیک آتن وروم وارد اروپا وامپراتوریی مقد س روم را زبا له کرد. زباله کاریی که نام رنسا نس / باززای را گرفت و تمدن عقلانی ومدرن غربی را رقم زد. تمد نی که پنج قرن می شود که برجهان آقا یی وجهان عقب ما نده به خصوص کشورهای مسلمان که عقب مانده ترین بخش جهان می با شد نیاز مبرم به شنا خت و استفاده ازآن برای آینده ای بهتر خود دارد.
پا نو یس ها:
1-The Renaissance
A Short History
By Paul Johnson, 2000 modern library edition
copyrights© 2000 by Paul Johnson
All rights reserved under the international and Pan American copyright convention published in the United States by Random house, Inc , New York , and simultaneously in Canada by Random house of Canada limited Toronto.
Pp 25-26
2-Studies in the History of the Renaissance
By Walter Pater, Oxford World’s Classics
Edited with an introduction and notes by Matthew Beaumont
Published in the United States by Oxford University press Inc ,New York
Editorial material © Matthew Beaumont 2010
First Published as an Oxford World Classics paperback in 1996, new edition 2010, ISBN 978-0-19-953507-1
1 3 5 7 9 10 8 6 4 2 ,PP , 18-19.20
3-The Re-Enchantment of Every Day Life
By Thomas Moore
Author of Care of the Soul
Harper Collins Publisher. Copyright© 1986 by the Sheep Meadow Press…Reprinted by permission. From ‘the Jesus paper,” the book of Folly. Copyright© 1972 by Ann Sexton.
Includes bibliography references and index.
ISBN 0- O6-017209-6. PP , 124-25, 202-203,307,379
4-The Great Political Theories Volume 1
A Comprehensive Selection of the Crucial Ideas in Political Philosophy from Plato and Aristotle to Lock and Montesquieu, edited ,with introduction and commentary, by Michael Curtis, the new expanded edition.
Avon Books A division of the Hearts Corporation 105 Madison Avenue , New York, New York 10016
Copyright© 1981 by Michael Curtis
Copyright© 1961 Library of Congress Catalogue Card Number :80-70020,ISBN:0-380-00785-1,PP 216-17
5-Political Ideologies And The Democratic Ideal, by Terence Ball, Richard Dagger , William Christian , and Colin Campbell, Second Canadian Edition, Pearson Canada ,Toronto. Library and archives Canada Cataloguing in Publication…ISBN 978-0-321-49554-9, PP,22-23
6-A History of the Modern World
By R.R. Palmer, Princeton University and Joel Colton , Duke University , third edition, copyright 1950 © 1956, 1965 by Alfred A. Knopf, INC. All right reserved. Published July 24,1950. Reprinted seven times, last November 1966. Pp 49-50
7-سرگذ شته فلسفه ، داستان جذاب 2500 سال فلسفه مغرب زمین ، ازیونان با ستان تا کنون. نویسنده: براین مگی ،ترجمه حسن کامشاد ،نشرنی.چاپ دوم 1387، تهران ،خیابان کریم خان زند ، نبش میرزای شیرازی ، شماره 165، ص ص 58 و61
Monday, 23 March 2020
بد بختی افغانستان ؛ ریشه ای تاریخی- استعماری دارد که تروریسم به ابعاد آن افزوده است
ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان " فنلند خوش بخت ترین وافغانستان بد بخت ترین کشور درجهان انتخاب شد"، نشر شده درسا یت دری، اسپوتنیک روسی، بتاریخ 20 مارس - دوم حمل، ارایه شده است.این گزارش را اسپوتنیک به اتکای گزارش سازمان خوشحالی جهان وتا یید شده توسط سازمان ملل متحد، پخش کرده است.ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. اززمانیکه، درشروع قرن هژدهم ترسای ، خراسان به میدان بازیی بزرگ شرکت هند شرقی وروسیه تزاری تبد یل شد ؛ ودرادامه آن ، هردو قدرت استعمارگراروپای اول استعمارزای های دارای ریشه هندی را برمرکزخراسان تحمیل ودوم با پا یان بازیی بزرگ خود درسال 1870 وبعد تردرسال 1880 ترسای ، برای کوبیدن فرهنگ بزرگ فارسی وبا لا کشیدن فرهنگ قبیلگی- افغانی ،نام افغانستان را جایگزین خراسان کرد ند. درواقع، زندانی بی بامی بنام افغانستان را بازندان بانی عبدالرحمن وحشی ساختند وزندان بان هم 21 سال دروازه دانش ومعارف چه دینی چه علوم نو را بروی زندانی ها بسته نگهداشت! سیاست ننگین زندان را با کمی تغییر فرزندش حبیب الله مفسد ادامه داد. بعد ازانقلاب ننگین بلشویکی درروسیه ،ستالین با درنظرداشت فرار امان الله ،ازکا بل ، ازترس حکومت حبیب الله کلکانی فارسی زبان وتاثیرحکومت او برفارسی زبان های فرارود ،به کمک هند بریتانیا ،نادرغداررا به افغانستان تحمیل وغدار هم بسیاری با سواد های فارسی زبان را به بهانه دوستی با امان الله خان فراری وحبیب الله کلکانی کشت وکشوررا به جهلستان تبد یل کرد! بعد ازرفتن هند بریتانیا درسال 1947 وظهور هند وپاکستان،برادران وپسر وبرادرزاده های نادان نادر غدار بخا طر نامردمی بودن حکومت خو هم بازاردشمنی با پاکستان را با پشتونستانخواهی مسخره خو داغ کرد ند هم حلقه نوکریی شوروی را به گردن گرفتند. شوروی هم دوکاررادرافغانستان کرد:نخست،سرنوشت ارتش را در دست گرفت ودوم، به کمونیست پروری درمیان جوان ها شروع وبا کودتاهای سرطان وثور،حکومت با صطلاح چپی را وارد میدان سیاست افغانستان کرد. سیاست احمقانه ای که مذ هبی ها وقبایلی ها را تحریک وحکومت با صطلاح چپی را لرزان و منجر به پیاده شدن ارتش سرخ وآمدن امریکا ازطریق پاکستان وجنگی شد که هم کمر اقتصاد سنتی ومعارف سنتی افغانستان را شکست هم کا بل را ویران کرد هم تروریسم طالبانی رابه کمک انگلیس وپاکستان به میدان آورد. تروریسم هم جنگ امریکا علیه خود وحکومت های فاسد وغارتگر کرزی-غنی-عبدالله وبازگشت تروریسم طالبانی- پاکستانی را به مردم تحمیل کرد. بنا برآن، درادامه حکومت های نابکاروقبیلگی ای استعمارزای های قبلی ،حکومت های فاسد وغارتگر کرزی-غنی- عبدالله ،هم کمک های امریکا واروپا را تلف کرد ند هم حکومت داریی فاسد شان کمک به گسترش تروریسم به کمک پاکستان کرد هم تولید مواد مخدر را گسترش هم به شمارمعتادان افزود ند هم به شمار آوارگان در داخل وخارج افزود ند هم افغانستان دارای فاسد ترین حکومت در جهان هم به بد بخت ترین کشور درجهان تبد یل کرد ند! معلوم است که ، درتبد یل شدن افغانستان به بدبخت ترین کشور درجهان ، درگام نخست،حکومت های استعمارزای های وطن فروش ودرگام دوم،تروریستان ودرگام سوم ،مردم مقصر می با شند. به این خاطرکه ، حکومت های فا سد ووطن فروش استعمارزای ها وتروریستان همکارآن ها را تحمل وخود وکشور خود را بد بخت سا خته اند! حکومت های پوشالی وتروریستا نِ افغان-پاکستانی که دستاورد شان فقر وتفرقه های قومی وتروریسم وتبد یل کردن افغانستان به بدبخت ترین کشور در 193 عضو سازمان ملل می با شد.
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان " فنلند خوش بخت ترین وافغانستان بد بخت ترین کشور درجهان انتخاب شد"، نشر شده درسا یت دری، اسپوتنیک روسی، بتاریخ 20 مارس - دوم حمل، ارایه شده است.این گزارش را اسپوتنیک به اتکای گزارش سازمان خوشحالی جهان وتا یید شده توسط سازمان ملل متحد، پخش کرده است.ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. اززمانیکه، درشروع قرن هژدهم ترسای ، خراسان به میدان بازیی بزرگ شرکت هند شرقی وروسیه تزاری تبد یل شد ؛ ودرادامه آن ، هردو قدرت استعمارگراروپای اول استعمارزای های دارای ریشه هندی را برمرکزخراسان تحمیل ودوم با پا یان بازیی بزرگ خود درسال 1870 وبعد تردرسال 1880 ترسای ، برای کوبیدن فرهنگ بزرگ فارسی وبا لا کشیدن فرهنگ قبیلگی- افغانی ،نام افغانستان را جایگزین خراسان کرد ند. درواقع، زندانی بی بامی بنام افغانستان را بازندان بانی عبدالرحمن وحشی ساختند وزندان بان هم 21 سال دروازه دانش ومعارف چه دینی چه علوم نو را بروی زندانی ها بسته نگهداشت! سیاست ننگین زندان را با کمی تغییر فرزندش حبیب الله مفسد ادامه داد. بعد ازانقلاب ننگین بلشویکی درروسیه ،ستالین با درنظرداشت فرار امان الله ،ازکا بل ، ازترس حکومت حبیب الله کلکانی فارسی زبان وتاثیرحکومت او برفارسی زبان های فرارود ،به کمک هند بریتانیا ،نادرغداررا به افغانستان تحمیل وغدار هم بسیاری با سواد های فارسی زبان را به بهانه دوستی با امان الله خان فراری وحبیب الله کلکانی کشت وکشوررا به جهلستان تبد یل کرد! بعد ازرفتن هند بریتانیا درسال 1947 وظهور هند وپاکستان،برادران وپسر وبرادرزاده های نادان نادر غدار بخا طر نامردمی بودن حکومت خو هم بازاردشمنی با پاکستان را با پشتونستانخواهی مسخره خو داغ کرد ند هم حلقه نوکریی شوروی را به گردن گرفتند. شوروی هم دوکاررادرافغانستان کرد:نخست،سرنوشت ارتش را در دست گرفت ودوم، به کمونیست پروری درمیان جوان ها شروع وبا کودتاهای سرطان وثور،حکومت با صطلاح چپی را وارد میدان سیاست افغانستان کرد. سیاست احمقانه ای که مذ هبی ها وقبایلی ها را تحریک وحکومت با صطلاح چپی را لرزان و منجر به پیاده شدن ارتش سرخ وآمدن امریکا ازطریق پاکستان وجنگی شد که هم کمر اقتصاد سنتی ومعارف سنتی افغانستان را شکست هم کا بل را ویران کرد هم تروریسم طالبانی رابه کمک انگلیس وپاکستان به میدان آورد. تروریسم هم جنگ امریکا علیه خود وحکومت های فاسد وغارتگر کرزی-غنی-عبدالله وبازگشت تروریسم طالبانی- پاکستانی را به مردم تحمیل کرد. بنا برآن، درادامه حکومت های نابکاروقبیلگی ای استعمارزای های قبلی ،حکومت های فاسد وغارتگر کرزی-غنی- عبدالله ،هم کمک های امریکا واروپا را تلف کرد ند هم حکومت داریی فاسد شان کمک به گسترش تروریسم به کمک پاکستان کرد هم تولید مواد مخدر را گسترش هم به شمارمعتادان افزود ند هم به شمار آوارگان در داخل وخارج افزود ند هم افغانستان دارای فاسد ترین حکومت در جهان هم به بد بخت ترین کشور درجهان تبد یل کرد ند! معلوم است که ، درتبد یل شدن افغانستان به بدبخت ترین کشور درجهان ، درگام نخست،حکومت های استعمارزای های وطن فروش ودرگام دوم،تروریستان ودرگام سوم ،مردم مقصر می با شند. به این خاطرکه ، حکومت های فا سد ووطن فروش استعمارزای ها وتروریستان همکارآن ها را تحمل وخود وکشور خود را بد بخت سا خته اند! حکومت های پوشالی وتروریستا نِ افغان-پاکستانی که دستاورد شان فقر وتفرقه های قومی وتروریسم وتبد یل کردن افغانستان به بدبخت ترین کشور در 193 عضو سازمان ملل می با شد.
Friday, 13 March 2020
کاربرد واژه جهاد درباره طالبان تروریست ؛ بیانگربی خبری ازقرآن می باشد
ابراهیم ورسجی
بیست وسوم ماه حوت 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" جهاد طالبان دیگر مبنای شرعی ندارد" ، گزارشگر حسن اخلاق پژوهشگر فلسفه ودین ، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ نهم مارس 2020 برابر به بیستم ماه اسفند / حوت 1398 ارایه شده است. ازاین که در صفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت انسان گرای هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. نه جهاد مجاهدان جهاد بود ونه جهاد طالبان جهاد می باشد. بلی،جهاد مجا هدان جهاد نبود اما یک جنگ دفاعی برحق دربرابر تجاوزارتش سرخ بود. ازسوی دیگر،جهادی ها ماهیت داخلی داشتند؛ یعنی درداخل افغانستان یک نهضت بنام جوانان مسلمان دردانشگاه کا بل ونهاد های فرهنگی دیگرظهورکرده بود که بعد ازکودتای روسی ماه سرطان 1352 نام جمعیت اسلامی را گرفت. داود کودتاچی براین گروه تاخت وبرجستگان آن را زندانی وعده ای ازآن ها را به شمول استاد ربا نی وادار به پناهنده شدن به پاکستان کرد. درپاکستان ،حکمتیاربا انشعاب ازجمعیت اسلامی، حزب اسلامی را ساخت واختلاف او اوبا ربانی ، ناشی ازمخالفت ربانی با عملیات جنگی سال 1354 بود. کوتای ثور که دستاورد چرخش داود به سوی غرب بود،همه زندانی های مسلمان دوره داود را شهید وتوحش تره کی وامین کمک به خیزش مردمی علیه خلقی گریی دشمن خلق کرد وکمراسلامی ها را بست. شوروی که بخاطر 50 میلیون مسلمان دربخش جنوب خود ازخیزش اسلامی درافغانستان ترسیده بود ارتش سرخ را روانه ای افغانستان وامریکا را وارد منطقه کرده پشت سر حکومت نظامی پاکستان قرارداد. درظاهر،آمدن امریکا به منطقه به نفع جهادی ها اما درعمل ابزار کننده جنگ آن ها درجهت منا فع مالی وسیاسی ارتش پاکستان بود. ارتش پاکستان که بعد ازشوروی می خواست افغانستان را یک ولایت کشورخود بسازد،مواجه به مقاومت جهادی های فارسی زبان شد. بنا برآن،اول با کمک به حکمتیار کابل را ویران کرد ودوم بخاطرموفق نشدن در بیرون کردن مخالفان خود ازکا بل،ماموریت تطبیق پروژه انگلیسی طالبان را بد وش گرفت. وقتیکه می گویم که طالبان پروژه انگلیسی می با شد،استدلالم متکی به گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان با لوموند فرانسوی درسال 2001 درپاریس می با شد. درآن گفت وگو، بی نظرگفت که :" طالبان را انگلیس سا خت وامریکا اداره وعربستان تمویل وارتش پاکستان تطبیق کرد." طرفه اینکه ،صادر کردن طالبان به افغانستان دردوره نخست وزیریی بی نظیربوتودرماه اکتوبرسال 1994 به فرماندهی نصیرالله بابر وزیر داخله او صورت گرفت.
با درنظرداشت گفته های با لا ،به صراحت می گویم که ،حرکت نام نهاد طالبان نه ماهیت داخلی ووطنی دارد ونه ماهیت د ینی که جهاد یا استقلال خواهی شمرده شود. قرآن هم که جهاد را فعالیت های همه جا نبه افراد وگروه ها نه به نفع فردی وگروهی شان بلکه به نفع د ین ود نیای مسلمان ها معرفی کرده است. براساس تعریف نامبرده ، نه جهادی ها مجا هد بود ند ونه طالبان مجا هد می با شند. نا گفته نما ند که جهادی ها تروریست وزن ستیز نبود ند. مثلا، درحکومت مجا هد ین ،زن ها کارمند حکومت بود ند و بدون فشار حجاب نه برقع را رعایت واستادان زن وشاگردان دختر دردانشگاه تدریس ودرس می خواند ند ولیسه های دخترانه هم آزادنه فعالیت داشتند. برخلاف،طالبان با رسیدن به قندهار وبعد تر به کا بل آن هم زیر فرمان وزیر داخله پاکستان ،مکتب های دخترانه را بسته وزنان را ازاداره های حکومتی بیرون کرد ند. باوردارم که ،باداران خارجی طالبان می دانستند که مردم با سواد افغانستان طالبان را نمی پذ یرند؛ بنا برآن، حرکت نام نهاد طالبان را عامیانه سا ختند تا برنامه خود را به پیش ببرند.ازاینکه شبکه های خاصی درغرب، بعد از فروپاشی کمونیسم روسی ،اسلام را درجای کمونیسم نشانده کمربه مبارزه با آن بسته بود ند،طالبان جا هل وتروریست ابزار خوبی برای بد نام کردن اسلام دردست های آن بود ند ومی با شند. فرماندهی منافق ارتش پاکستان هم که شعاردینی دربرابر هند می دهد ودرعمل دراین کشور به غارت منابع مالی مردم آن پرداخته ومی پردازد،با تطبیق پروژه ای طالبانی میلیارد ها دالرامریکای را به جیب خود وارد کرد. مثلا ،احمد رشید درکتاب" طالبان" نوشته است که:" بودجه ومعاش ماهواراداره طالبان در کا بل را سازمان اطلاعات مرکزیی امریکا ازطریق وزارت خزانه داری / مالیه پاکستان می پرداخت." همچنان،رئیس جمهور ترامپ روز دوم ماه اکتوبر سال 2018 ،پاکستان را مخاطب کرده گفت که:" 33 میلیارد دالرازامریکا بنام مبارزه با تروریسم گرفت وکاری علیه تروریستان نکرد." بنا برآن، به صراحت می گویم که طالبان جاده صاف کن غالبان وابزار تجارت مالی پاکستان با غرب ومسخره کننده افغان ها واسلام درجهان می با شند!
Tuesday, 10 March 2020
مردم افغانستان هم ازطالبان هم از حضورنظامی های امریکای درسرزمین خود نفرت دارند
ابراهیم ورسجی
بامداد بیست ویکم ماه حوت 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان " درنظام جد ید ، نهاد های دولتی پس ازاصلاح عمیق تقویت خواهند شد" وگزارش بیان کننده گفت وگوی سا یت سنی آن لاین با سخن گوی طالبان می با شد ؛ ارایه شده است. گفت وگوی نامبرده روزنهم ماه مارس - روزنزدهم ماه اسفند / حوت ، درسایت ملی- مذهبی هم پخش شده است. این خواست سخن گوی طالبان ، با این سخن نغزفارسی همخوانی دارد که "شخصی را درشهرجای نمی دا دند ومی خواست که خر خود را درخانه قاضی بسته کند!" واقعیت این است که ، سربازان امریکای وناتو وطالبان ، یا شاخه ریشو- تروریست ارتش پاکستان ، ازنگاه مردم افغانستان نیروهای خارجی می با شند. ازاین رو، برای تامین صلح درافغانستان ، هم سربازان امریکا وناتو هم طالبان، با ید ازاین کشور بیرون بروند. با درنظرداشت خارجی بودن امضا کننده های توافقنامه دردوحه ،یا خلیلزای ،نما ینده امریکا وملا برادری نا برادر،نما ینده آی اِس آی/ سازمان اطلاعات وامنیت ارتش پاکستان ، مردم افغانستان به خصوص زنان وفرهنگیان آن ، آن ها را هم خارجی ها هم توافقنامه شان را مخالف منافع وطن خود دانسته رد کرده اند. همچنان ،حکومت های تحمیل شده بر افغانستان از روز نخست ماه ژانویه 2002 تا کنون ، حکومت های دست نشانده امریکا ، بریتا نیا وپاکستان ورئیس جمهورنما یان آن ها مانند طالبان دارای ذهن قبیلگی طالبانی، ونوکران خارجی ها بود ند و می با شند.اگر حکومت های نامبرده با وجود مصرف بیشترازیک هزارمیلیارد دالر توسط امریکابرای پایگاه های نظامی اش درجهت دفاع ازآن ها وپرداخت 137 میلیارد دالربرای نیروهای دفاعی وامنیتی وبارسازیی افغانستان که صورت نگرفت ، موفق درحکومت سازی ومهارتروریستان ، یا شاخه ریشو- تروریست ارتش پاکستان نشدند ، بیانگر نامردمی وفاسد ونابکاربودن آن ها می با شد. همین که هم امریکا ازنهایت درماندگی درجنگ علیه تروریسم با تروستان به نفع پاکستان وزیان مردم افغانستان توافقنامه امضا کرده است واین کشورفقرو جنگ وبحران وتروریسم زده دارای دورئیس جمهور خود سا خته شده است، د یگر دلیل وبها نه ای برای ادامه حضورنظامی آن درسرزمین ما وجود ندارد. بنا برآن، به حیث یک نویسنده وتحلیلگرسیا سی وشهروند افغانستان ،ازامریکا می خواهم که هرچه زود تر سربازان خود را ازافغانستان بیرون نما ید. همچنان، امریکا بداند که بیرون شدن سربازان آن ازافغانستان باعث بازگشت امارت تروریستی طالبانی- پاکستانی نمی شود. به این خاطرکه ،طالبان ازقبایل افغان دوسوی مرز افغانستان وپاکستان می با شند ومردم این کشور که اکثرا فارسی زبان می با شند موقع به حکومت وحشی طالبان که قبلا به کمک امریکا وانگلیس وپاکستان برکا بل تحمیل شده بود نمی دهند. آری، اگر امریکا واقعا ما یل به مهارتروریسم درافغانستان می با شد،بهتراست که دوکاررا انجام دهد:نخست،بپذ یرد که توافقنامه اش با تروریستان کمک کننده به گسترش تروریسم می با شد نه تامین کننده صلح درافغانستان. دوم ،پایگاه های تروریستان درخاک پاکستان را بسته نما ید. درغیرآن،هم خود را مسخره می کند هم پاکستان وطالبان یا شاخه ای ریشو- تروریست ارتش آن را گستاخ ترمی سازد! اکثریت مطلق مردم افغانستان که فارسی زبان می با شند و ازطالبان تروریست -پاکستانی وحضورنظامی امریکا زیان های مالی وجانی بسیاری دیده اند اجازه ای بازگشت به امارت تروریست وتاریخ زده - طالبانی- پاکستانی نمی دهند.
Monday, 9 March 2020
چرا دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان پا یه گرفته نتوانستند
ابراهیم ورسجی
بیستم ماه حوت 1398
پیش نو یس این مقا له را روز دوم ماه حوت ارایه وبه ما نع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان انگشت گذا شته بودم. امروز، روز نزدهم ماه حوت ، بعد ازسوگند ریا ست جمهوری خوردن دورئیس رئیس جمهورزاده انتخا بات تقلب زده ودست کاری شده توسط مسئولان کمیسیون های انتخابا تی وشکا یت های انتخاباتی که آبروی برای خود ودموکراسی ای افغا نی باقی نگذا شته اند، لازم دانستم که اصل مقاله را تکمیل وپیش کش دوستان وفرهنگیان هموطن خود نما یم. ازاینکه انتخابات شرط عمده تحقق دموکراسی می با شد وهردوی آن ها پیش زمینه ها وکمک کننده ها ومانع ها بسیار دارند ،بهترمی دانم که درزمینه مفصل ابراز نظر نما یم. درباره پیش زمینه های دموکراسی وانتخابات شفاف،برخی دانشمندان جا معه شنا سی به خصوص جا معه شنا سی سیا سی باوردارند که رشد بورژوازی وجامعه ای مد نی عامل های عمده تحقق دموکراسی می با شد. ازحزب سیا سی درکناربورژوازی وجامعه ای مد نی به این خاطر یاد نکردم که ابزار استبداد تک حزبی از نوع کمونیسم ونازیسم وفاشیسم وناسیونالیسم شده است. تاریخ گواهی می دهد که ازاین پیش شرط ها به خصوص بورژوازی، بسیاری مستبدان شاهی- شیخی- نظامی درکشورهای مسلمان بهره برداریی سیا سی کرده وتوسعه سیا سی را که رکن عمده آن دموکراسی وانتخابات شفاف می با شد را قربا نی توسعه ای اقتصادی کرده اند. رشدی که میسر نشد و کمک به ادامه استبداد دراکثر کشورهای مسلمان تا کنون کرده است.
برای بهوده بودن گره زدن دموکراسی وانتخا بات شفاف به رشد بورژوازی ، یا توسعه اقتصادی، بهتراست که هند را نمونه قرار بدهم. همه ای با سوا دان جهان آگا هی دارند که هند هم توسعه اقتصادی نیا فته هم بورژوازیی موثر ندارد اما قوی ترین دموکراسی را در جهان غیر غربی دا را می با شد. اگر چه بنیاد گرایی مذهبی نارند را مودی ، رهبر حزب بارتیه جا نا تا / حزب هند وستان بزرگ ،چند ماه می شود که با مسلمان ستیزی با دموکراسی درکشور خود درافتاده است ، اما دموکراسی چنان دراین کشور کثیر قومی- کثیر فرهنگی- کثیرزبانی- کثیر مذهبی ، جا باز کرده ونهاد ینه شده است که بزودی بنیاد گرای حاکم را پشت سر می گذارد.
معلوم است که ، نمونه سا ختن هند فقر زده ودموکرات شده ، نمونه ای خوب برای افغانستان می شود. یعنی اقتصاد عقب مانده افغانستان را نبا ید ما نع عمده برای دموکراسی وانتخابات شفاف دانست. بنا برآن ، مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان را درمورد های د یگر با ید جویا شد. شای ان یاد آوری می دانم که ، ازبرخی مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان ، در پیش نو یس یاد آور شده بود م. مانع های که با افزودن عا مل های د یگر ،درمقاله پیگیری می شوند. مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان که درپیش نویس ازآن ها یاد آور شده بودم ، این ها می با شند:
نخست ،ذهنیت قبیلگی طا لب کرزی وغنی وطالبان دریشی پوش همکار شان؛
دوم ، تروریسم طالبان ریشو- تروریست وزیر فرمان نظامی های پاکستانی به حیث بد یل پشتونستانخواهی استعمارزای های کهنه ونو؛
سوم ،حزب سیا سی نشدن دسته های جهادی ونشستن شان در حا شیه ای سفره طالبان دریشی پوشی تکنوکرات نما ووطن فروش؛
چهارم ،مانع ظهور حزب های سیاسی شدن طالبان دریشی پوش وریشو- تروریست وجهادی های نشسته در حا شیه سفره طالبان دریش پوش ووطن فروش؛
پنجم ، عدم توزیع تذ کره / شناسنامه توسط حکومت های قبیلگی طالب کرزی وغنی- عبدالله ،به مردم ودرجای آن ، پخش ، یا توزیع کردن کارت های جعلی ده ها میلیونی- انتخابا تی برای راه اندازیی تقلب در انتخابات ومانع انتخابات شفاف شدن. کارنامه ای زشتی که در انتخابات روزششم ماه میزان که نتیجه ای آن در پسین روز ماه دلو اعلام شد وبا عث نزاع میان غنی وعبدالله واعلام ریا ست جمهوری کردن هردوشان درروز نزدهم ماه دلو شد! یعنی بیرون کردن دو رئیس جمهور از صند وق های انتخابات تقلب زده با عث بحرانی درافغانستان شده است که مهارکردن آن کارحضرت پیل می با شد. به سخن د یگر، اعلام ریا ست جمهوریی دورئیس جمهوری برخا سته ازشکم انتخابات تقلب زده ؛ بحرانی را درافغانستان ایجاد کرده است که پیل چارپا که خیر ،حتا پیل دوپا ،یا وزیر خارجه امریکا هم درمهارآن درمانده شده است. همین که طالب خلیلزای به حیث نما ینده امریکا نتوانست غنی وعبدالله را دریک سفره بنشاند وپمپئو وزیر خارجه امریکا شتابزده به کا بل آمد ، بیانگرژرفنا وفراخنای بحران سیاسی افغانستان می با شد. بحرانی که به عا مل های آن می پردازم.
درباره ای عامل های بحران سیا سی کنونی ، یا عامل های که مانع درسرراه دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان شده اند ،زیاد به کند وکاو اجتماعی- سیا سی نیازندارم. به این خاطر که ، بسیار روشن وهمه پذ یرمی با شند وازبسیاریی آن ها هم درپیش نویس هم درشروع مقاله یاد آوری کرده ام. برای اینکه مقاله طولانی نشود ،درباره عامل ها یا مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان بطور کوتاه قلم فرسای می کنم:
نخست، ذهنیت قبیلگی غنی ودارودسته اش ؛ ما نع عمده درسرراه دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان می با شد. وقتیکه این عامل را با اقلیت بودن افغان ها در خراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری جمع کنم ، خود به خود ترس قبیله گرا یان ازدموکراسی نما یان می شود وتوزیع نکردن تذ کره / شنا سنامه به مردم که اکثریت آگاهان آن ها از درج افغان در پیشوند وپسوند نام خود در آن خود داری کرده اند ؛ با عث توزیع کارت های جعلی انتخاباتی ومسخره کردن دموکراسی وانتخابات یا افغانی کردن آن ها شده است؛
دوم ،طالبان دریشی پوش برای مبارزه با د یگر قوم ها به کمک طالبان ریشو- تروریست هم رفتند تا به کمک آن ها حکومت وحشی - فاشیستی ای امیر عبدالرحمن خان را احیا کنند. ازاینکه طالبان ریشو- تروریست ، با ند تروریستی نظامی های پاکستانی به حیث بد یل پشتونستان خواهی استعمارزای های کهنه ونومی با شد ونو استعمارزای ها هم که بر سر نیزه های سربازان امریکا وناتو در ارگ کا بل ووزارت ها لرزان ما نده اند وآماده نیستند که نزاع مرز دیورند با پاکستان را حل ومانع تروریست پروریی آن وصادرکردن تروریستان به افغانستان شوند.
سوم ،معلوم است که ، هم طالبان دریشی پوش هم طالبان ریشو- تروریست ، از دموکراسی وانتخابات شفاف ترس دارند. به این خاطرکه ،دموکراسی دراصل حکومت مردم ودرقا لب رقابت حزب های سیاسی ، دستکم 50 جمع یک درصد رای های ریخته شده به صندوق حزبی می با شد که آن را برده است.
چهارم ،ازاین که طالبان دریشی پوش ودارای ذهن قبیلگی توان ساختن حزب سیا سی را ندا شتند وطالبان ریشو- تروریست پا یگاه آن ها درقبیله های افغان را اشغال کرده اند ، کارت های جعلی - انتخاباتی درنبود تذ کره / شناسنامه ،ابزار تقلب کاریی انتخاباتی شان شد. تقلب کاریی که منجر به ظهور دو رئیس جمهوربا دوحکومت پوشا لی موازی شده است.
پنجم ، جهادی ها که در اصل دسته های مسلح جنگی علیه ارتش سرخ بود ند وپایگاه مردمی هم داشتند، بعد ازبه قدرت رسیدن درکا بل هم خود را به حزب های سیا سی تبد یل کرده نتوانستند هم درجنگ قدرت کا بل را ویران کرد ند هم جاده سازی برای طالبان تروریست کرد ند هم علیه آن ها جنگ کرد ند وبعد ازآن ها همکار طالبان دریشی پوش شد ند. همکاریی ظاهری ودراصل دشمنانه . یعنی طالبان دریشی پوش و جهادی ها دشمنان همد یگر بود ند ومی با شند. دشمنی ای که به گونه ای که اول در قا لب ارگی شدن غنی وسپیداری شدن عبدالله ، بنام های رئیس جمهور ورئیس اجرائیه ودوم درقالب دورئیس جمهور موازی نماد پیدا کرد. نمادی که حکا یت ازیک بحران ژرف سیاسی درافغانستان وبرداشتن جنازه دموکراسی وانتخابات شفاف می کند.
ششم ، اگر چه حضور نما ینده های امریکا وبرخی کشورهای غربی در محفل سوگند ریاست جمهوریی غنی بیانگرحمایت آن ها ازاو ونبود شان درمحفل عبدالله بیانگر رد اومی با شد. بهتراست به تاکید یاد آورشوم که ، سیاست غرب درافغانستان شکست خورده است. ازاین رو،نبودن نما ینده های آن در محفل سوگند ریا ست جمهوریی عبدالله وبودن شان درمحفل سوگند ریاست جمهوریی غنی ، باعث کاهش وافزایش اهمیت هیچ کدام شده نمی توا ند. البته ، ازدونگاه :
نخست ، از نه میلیون وشش لک افغانستانی مستحق رای دادن تنها یک میلیون وهشت لک برای چند ین کا ند ید رای داده اند. بنا برآن، رای های غنی وعبدالله برای هریک احتما لا نیم میلیون رای نمی شود. یعنی رای های ناچیز نامبرده به هیچ یک از کسا نیکه خود را رئیس جمهور اعلام کرده اند مشروعیت نمی بخشد؛
دوم، حکومت پنجساله وپنج ماهه وده روزه ای غنی- عبدالله ، ما نند حکومت طالب کرزی دستاوردی جزفقروتروریسم طالبان برای مردم نداشت وندارد. معلوم است. وقتیکه حکومت توافقی -پوشالی ای غنی-عبدالله که دست ساخت جان کری وزیر قبلی امورخارجه امریکا بود ودرظاهرهمنوای داشت وموفق درخد مت کردن به مردم نشد؛ حکومت نزاعی وبحرانی کنونی آن ها اول ممکن است ادامه نیابد اگر ادامه پیدا کند ، جزمصیبت وکشمکش های قومی وسمتی وکمک به تروریسم طالبان ریشو- تروریست ، دستاوردی نخوا هد داشت.
بنا برآن، به نفع اطرافیان غنی وعبدالله وامریکا واعضای شورای امنیت وکشورهای اروپایی وکشورهای منطقه می دانم که نه در فکر ادامه ریاست جمهوری های نزاع برانگیز غنی وعبدالله ، بلکه در فکر ایجاد یک حکومت موقت نه ازگونه حکومت موقت فاجعه بارطالب کرزی بلکه حکومت موقت متشکل از شخصیت های شوند که درحکومت های فاسد وغارتگر هژده سال ودوماه وده روزگذ شته سهم ندا شتند. ومسئولیت حکومت نامبرده را توزیع شناسنامه وبرگزاریی انتخابات شفاف ریاست جمهوری تعیین کنند. درغیرآن، ریاست جمهوری های غنی وعبدالله ، کمک به گسترش بحران سیا سی وگسترش تروریسم وباحتمال قوی کمک به جنگ داخلی بزیان مردم افغانستان وزیان قدرت های منطقه ای وجهانی خوا هد کرد.
بیستم ماه حوت 1398
پیش نو یس این مقا له را روز دوم ماه حوت ارایه وبه ما نع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان انگشت گذا شته بودم. امروز، روز نزدهم ماه حوت ، بعد ازسوگند ریا ست جمهوری خوردن دورئیس رئیس جمهورزاده انتخا بات تقلب زده ودست کاری شده توسط مسئولان کمیسیون های انتخابا تی وشکا یت های انتخاباتی که آبروی برای خود ودموکراسی ای افغا نی باقی نگذا شته اند، لازم دانستم که اصل مقاله را تکمیل وپیش کش دوستان وفرهنگیان هموطن خود نما یم. ازاینکه انتخابات شرط عمده تحقق دموکراسی می با شد وهردوی آن ها پیش زمینه ها وکمک کننده ها ومانع ها بسیار دارند ،بهترمی دانم که درزمینه مفصل ابراز نظر نما یم. درباره پیش زمینه های دموکراسی وانتخابات شفاف،برخی دانشمندان جا معه شنا سی به خصوص جا معه شنا سی سیا سی باوردارند که رشد بورژوازی وجامعه ای مد نی عامل های عمده تحقق دموکراسی می با شد. ازحزب سیا سی درکناربورژوازی وجامعه ای مد نی به این خاطر یاد نکردم که ابزار استبداد تک حزبی از نوع کمونیسم ونازیسم وفاشیسم وناسیونالیسم شده است. تاریخ گواهی می دهد که ازاین پیش شرط ها به خصوص بورژوازی، بسیاری مستبدان شاهی- شیخی- نظامی درکشورهای مسلمان بهره برداریی سیا سی کرده وتوسعه سیا سی را که رکن عمده آن دموکراسی وانتخابات شفاف می با شد را قربا نی توسعه ای اقتصادی کرده اند. رشدی که میسر نشد و کمک به ادامه استبداد دراکثر کشورهای مسلمان تا کنون کرده است.
برای بهوده بودن گره زدن دموکراسی وانتخا بات شفاف به رشد بورژوازی ، یا توسعه اقتصادی، بهتراست که هند را نمونه قرار بدهم. همه ای با سوا دان جهان آگا هی دارند که هند هم توسعه اقتصادی نیا فته هم بورژوازیی موثر ندارد اما قوی ترین دموکراسی را در جهان غیر غربی دا را می با شد. اگر چه بنیاد گرایی مذهبی نارند را مودی ، رهبر حزب بارتیه جا نا تا / حزب هند وستان بزرگ ،چند ماه می شود که با مسلمان ستیزی با دموکراسی درکشور خود درافتاده است ، اما دموکراسی چنان دراین کشور کثیر قومی- کثیر فرهنگی- کثیرزبانی- کثیر مذهبی ، جا باز کرده ونهاد ینه شده است که بزودی بنیاد گرای حاکم را پشت سر می گذارد.
معلوم است که ، نمونه سا ختن هند فقر زده ودموکرات شده ، نمونه ای خوب برای افغانستان می شود. یعنی اقتصاد عقب مانده افغانستان را نبا ید ما نع عمده برای دموکراسی وانتخابات شفاف دانست. بنا برآن ، مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان را درمورد های د یگر با ید جویا شد. شای ان یاد آوری می دانم که ، ازبرخی مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان ، در پیش نو یس یاد آور شده بود م. مانع های که با افزودن عا مل های د یگر ،درمقاله پیگیری می شوند. مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان که درپیش نویس ازآن ها یاد آور شده بودم ، این ها می با شند:
نخست ،ذهنیت قبیلگی طا لب کرزی وغنی وطالبان دریشی پوش همکار شان؛
دوم ، تروریسم طالبان ریشو- تروریست وزیر فرمان نظامی های پاکستانی به حیث بد یل پشتونستانخواهی استعمارزای های کهنه ونو؛
سوم ،حزب سیا سی نشدن دسته های جهادی ونشستن شان در حا شیه ای سفره طالبان دریشی پوشی تکنوکرات نما ووطن فروش؛
چهارم ،مانع ظهور حزب های سیاسی شدن طالبان دریشی پوش وریشو- تروریست وجهادی های نشسته در حا شیه سفره طالبان دریش پوش ووطن فروش؛
پنجم ، عدم توزیع تذ کره / شناسنامه توسط حکومت های قبیلگی طالب کرزی وغنی- عبدالله ،به مردم ودرجای آن ، پخش ، یا توزیع کردن کارت های جعلی ده ها میلیونی- انتخابا تی برای راه اندازیی تقلب در انتخابات ومانع انتخابات شفاف شدن. کارنامه ای زشتی که در انتخابات روزششم ماه میزان که نتیجه ای آن در پسین روز ماه دلو اعلام شد وبا عث نزاع میان غنی وعبدالله واعلام ریا ست جمهوری کردن هردوشان درروز نزدهم ماه دلو شد! یعنی بیرون کردن دو رئیس جمهور از صند وق های انتخابات تقلب زده با عث بحرانی درافغانستان شده است که مهارکردن آن کارحضرت پیل می با شد. به سخن د یگر، اعلام ریا ست جمهوریی دورئیس جمهوری برخا سته ازشکم انتخابات تقلب زده ؛ بحرانی را درافغانستان ایجاد کرده است که پیل چارپا که خیر ،حتا پیل دوپا ،یا وزیر خارجه امریکا هم درمهارآن درمانده شده است. همین که طالب خلیلزای به حیث نما ینده امریکا نتوانست غنی وعبدالله را دریک سفره بنشاند وپمپئو وزیر خارجه امریکا شتابزده به کا بل آمد ، بیانگرژرفنا وفراخنای بحران سیاسی افغانستان می با شد. بحرانی که به عا مل های آن می پردازم.
درباره ای عامل های بحران سیا سی کنونی ، یا عامل های که مانع درسرراه دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان شده اند ،زیاد به کند وکاو اجتماعی- سیا سی نیازندارم. به این خاطر که ، بسیار روشن وهمه پذ یرمی با شند وازبسیاریی آن ها هم درپیش نویس هم درشروع مقاله یاد آوری کرده ام. برای اینکه مقاله طولانی نشود ،درباره عامل ها یا مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان بطور کوتاه قلم فرسای می کنم:
نخست، ذهنیت قبیلگی غنی ودارودسته اش ؛ ما نع عمده درسرراه دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان می با شد. وقتیکه این عامل را با اقلیت بودن افغان ها در خراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری جمع کنم ، خود به خود ترس قبیله گرا یان ازدموکراسی نما یان می شود وتوزیع نکردن تذ کره / شنا سنامه به مردم که اکثریت آگاهان آن ها از درج افغان در پیشوند وپسوند نام خود در آن خود داری کرده اند ؛ با عث توزیع کارت های جعلی انتخاباتی ومسخره کردن دموکراسی وانتخابات یا افغانی کردن آن ها شده است؛
دوم ،طالبان دریشی پوش برای مبارزه با د یگر قوم ها به کمک طالبان ریشو- تروریست هم رفتند تا به کمک آن ها حکومت وحشی - فاشیستی ای امیر عبدالرحمن خان را احیا کنند. ازاینکه طالبان ریشو- تروریست ، با ند تروریستی نظامی های پاکستانی به حیث بد یل پشتونستان خواهی استعمارزای های کهنه ونومی با شد ونو استعمارزای ها هم که بر سر نیزه های سربازان امریکا وناتو در ارگ کا بل ووزارت ها لرزان ما نده اند وآماده نیستند که نزاع مرز دیورند با پاکستان را حل ومانع تروریست پروریی آن وصادرکردن تروریستان به افغانستان شوند.
سوم ،معلوم است که ، هم طالبان دریشی پوش هم طالبان ریشو- تروریست ، از دموکراسی وانتخابات شفاف ترس دارند. به این خاطرکه ،دموکراسی دراصل حکومت مردم ودرقا لب رقابت حزب های سیاسی ، دستکم 50 جمع یک درصد رای های ریخته شده به صندوق حزبی می با شد که آن را برده است.
چهارم ،ازاین که طالبان دریشی پوش ودارای ذهن قبیلگی توان ساختن حزب سیا سی را ندا شتند وطالبان ریشو- تروریست پا یگاه آن ها درقبیله های افغان را اشغال کرده اند ، کارت های جعلی - انتخاباتی درنبود تذ کره / شناسنامه ،ابزار تقلب کاریی انتخاباتی شان شد. تقلب کاریی که منجر به ظهور دو رئیس جمهوربا دوحکومت پوشا لی موازی شده است.
پنجم ، جهادی ها که در اصل دسته های مسلح جنگی علیه ارتش سرخ بود ند وپایگاه مردمی هم داشتند، بعد ازبه قدرت رسیدن درکا بل هم خود را به حزب های سیا سی تبد یل کرده نتوانستند هم درجنگ قدرت کا بل را ویران کرد ند هم جاده سازی برای طالبان تروریست کرد ند هم علیه آن ها جنگ کرد ند وبعد ازآن ها همکار طالبان دریشی پوش شد ند. همکاریی ظاهری ودراصل دشمنانه . یعنی طالبان دریشی پوش و جهادی ها دشمنان همد یگر بود ند ومی با شند. دشمنی ای که به گونه ای که اول در قا لب ارگی شدن غنی وسپیداری شدن عبدالله ، بنام های رئیس جمهور ورئیس اجرائیه ودوم درقالب دورئیس جمهور موازی نماد پیدا کرد. نمادی که حکا یت ازیک بحران ژرف سیاسی درافغانستان وبرداشتن جنازه دموکراسی وانتخابات شفاف می کند.
ششم ، اگر چه حضور نما ینده های امریکا وبرخی کشورهای غربی در محفل سوگند ریاست جمهوریی غنی بیانگرحمایت آن ها ازاو ونبود شان درمحفل عبدالله بیانگر رد اومی با شد. بهتراست به تاکید یاد آورشوم که ، سیاست غرب درافغانستان شکست خورده است. ازاین رو،نبودن نما ینده های آن در محفل سوگند ریا ست جمهوریی عبدالله وبودن شان درمحفل سوگند ریاست جمهوریی غنی ، باعث کاهش وافزایش اهمیت هیچ کدام شده نمی توا ند. البته ، ازدونگاه :
نخست ، از نه میلیون وشش لک افغانستانی مستحق رای دادن تنها یک میلیون وهشت لک برای چند ین کا ند ید رای داده اند. بنا برآن، رای های غنی وعبدالله برای هریک احتما لا نیم میلیون رای نمی شود. یعنی رای های ناچیز نامبرده به هیچ یک از کسا نیکه خود را رئیس جمهور اعلام کرده اند مشروعیت نمی بخشد؛
دوم، حکومت پنجساله وپنج ماهه وده روزه ای غنی- عبدالله ، ما نند حکومت طالب کرزی دستاوردی جزفقروتروریسم طالبان برای مردم نداشت وندارد. معلوم است. وقتیکه حکومت توافقی -پوشالی ای غنی-عبدالله که دست ساخت جان کری وزیر قبلی امورخارجه امریکا بود ودرظاهرهمنوای داشت وموفق درخد مت کردن به مردم نشد؛ حکومت نزاعی وبحرانی کنونی آن ها اول ممکن است ادامه نیابد اگر ادامه پیدا کند ، جزمصیبت وکشمکش های قومی وسمتی وکمک به تروریسم طالبان ریشو- تروریست ، دستاوردی نخوا هد داشت.
بنا برآن، به نفع اطرافیان غنی وعبدالله وامریکا واعضای شورای امنیت وکشورهای اروپایی وکشورهای منطقه می دانم که نه در فکر ادامه ریاست جمهوری های نزاع برانگیز غنی وعبدالله ، بلکه در فکر ایجاد یک حکومت موقت نه ازگونه حکومت موقت فاجعه بارطالب کرزی بلکه حکومت موقت متشکل از شخصیت های شوند که درحکومت های فاسد وغارتگر هژده سال ودوماه وده روزگذ شته سهم ندا شتند. ومسئولیت حکومت نامبرده را توزیع شناسنامه وبرگزاریی انتخابات شفاف ریاست جمهوری تعیین کنند. درغیرآن، ریاست جمهوری های غنی وعبدالله ، کمک به گسترش بحران سیا سی وگسترش تروریسم وباحتمال قوی کمک به جنگ داخلی بزیان مردم افغانستان وزیان قدرت های منطقه ای وجهانی خوا هد کرد.
Saturday, 7 March 2020
امسال ، روز جهانی زن ، روز فرخنده برای زنان افغانستان معلوم نمی شود
ابراهیم ورسجی
هژدهم ماه حوت 1398
همه ای آگا هان افغانستان ،منطقه وجهان ، آگا هی دارند که روز هشتم مارس - هژدهم حوت ، توسط سازمان ملل به حیث روزجهانی زن برسمیت شنا خته شده است. بنا برآن، همه ساله ،همه زنان جهان ازروز نامبرده به حیث روز موفقیت خود بزرگدا شت به عمل میا ورند. ازاین که ، درد یگر مقا له های خود ،به منا سبت روزجهانی زن ، در باره مبارزه زنان درجهت تحقق حقوق برابر شان با مردان وتثبیت حقوق آن ها دربسیاری کشورها چه پیشرفته چه عقب مانده ازگونه افغانستان بررسی های تاریخی کرده ام ویک جنبش بنام جنبش فیمینیسم / جنبش حق خواهی زنان هم درکشورهای پیشرفته هم در کشورهای عقب ما نده فعال می با شد، به پیشنه ای جنبش حق طلبی زنان تماس نگرفته از کسانی که خواستار آگا هی بیشتر درزمینه می با شند ،می خواهم که به صفحه رخنامه ، سایت های اومانیسم / انسانی گرای واند یشه ، سا یت های نویسنده مراجعه نما یند.
ازاین نگاه که روز 29 ماه فوریه - دهم ماه حوت، توافقنامه با صطلاح صلح میان امریکا وطالبان امضا شده است ؛ توافقنامه ای که به تروریستان طالبان نما مشروعیت داده است. درواقع ، با عث غم وعصبا نیت زنان افغانستان شده است. وقتیکه از غم وعصبا نیت زنان افغانستان بخاطر امضای توافقنامه میان امریکا وتروریستان سخن می گویم ، استد لا لم بر عا مل های زیر متکی می با شد:
نخست ، توحش وزن ستیزیی طالبان ازهفته اخیر ماه سپتامبر 1996 تا نیمه دسامبر2001 - هفته اخیر سنبله 1375- نیمه ای پسین ماه قوس 1380، یا پا یان عمرننگین اداره تروریستی طالبان- القاعده- آی اِس آی، در افغانستان؛
دوم ،رهبران بزرگ نما وافراد بالا مقام دراداره وحشی شان طالبان درحالی زنان را ازادارات حکومتی بیرون ومکتب های دخترانه را بسته کرد ند که دختران خود شان در مدل سکول های انگلیسی زبان در کویته ،پشاور وکراچی و... درپاکستان درس می خواند ند ومی خوا نند؛
سوم، وعده های دروغین / توخا لی ای حکومت های پوشا لی کرزی-غنی- عبدالله وامریکا وبریتا نیا ، یا حامیان آن ها درجهت تحقق دموکراسی وحقوق بشروبهبود وضع زند گی زنان درافغانستان ازمرخص کردن حکومت طالبان تا کنون؛
چهارم ،مسخره تراین که ، برای بهبود وضع اجتماعی- سیا سی - حقوقی - فرهنگی زنان افغانستان ،کمیسیون حقوق بشر ووزارت امور زنان به ریا ست ووزارت زنان هم سا خته شد ند. نهاد های پوشا لی که گامی موثری در جهت بهبود وضع زنان برداشته نتوانستند. ازاینکه شعار درمیان بود نه عمل ، با ید کاری موثری درزمینه انجام داده نمی شد که نشد؛
پنجم ، شکست امریکا در مبارزه با تروریسم طالبان بخاطر اعزام کردن طالبان ریشو به پاکستان وبه قدرت رساندن طالبان دریشی پوش درکا بل وناتوانی طالبان دریشی پوش در حکومت سازی وکمک آن ها به بازگشت طالبان ریشو زیر فرمان نظامی های پاکستانی برای مبارزه مشترک طالبان قبیلگی دریشی پوش وریشو علیه د یگر قوم های خراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ،درراستای تثبیت فاشیسم قبیلگی درقالب غربی نما ومذ هبی نما؛
ششم ، طالبان دریشی پوش کمک به بازگشت طالبان ریشو به نفع سیا ست افغانی- تروریستی پاکستان کرد ند ؛ بازیی نا پاکی که همه قوم های افغانستان حتا افغان ها ازآن زیا نمند شد ند. مثلا ، طالبان تروریست وریشو درقبا یل جنوب وشرق وقبا یلی های نا قل زمین داده شده در شمال وغرب افغانستان توسط کهنه استعمارزای ها،مکتب ها را بروی دختران حتا پسران بسته وکمک به جهل وتوحش کرد ند. ازاین نگاه که هم طالبان ریشو - تروریست هم طالبان دریشی پوش قبا یلی وبدوی می با شند وقرآن در سوره توبه آیه 97 ، اعراب را اشد درکفر ونفاق معرفی کرده است واعراب هم نه جمع عرب ها بلکه بد وی ها وقبا یلی ها می با شند ؛ حق با طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش بد وی می با شد که درنفاق وکفر شد ت بکاربرده منافق بودن وکافربودن خود را نما یش دهند. نماد بارز د یگری این گونه بد وی گری ،اعضای طالبان شدن برخی خلقی های با ند های تباه کارتره کی وامین می با شد؛
هفتم ، بسیار خوشحال هستم که زنان درکا بل وبرخی شهرهای د یگرصدای اعتراض علیه توافقنامه امریکا با تروریستان بلند کرده اند؛ صدای که حتما به گوش سازمان ملل ومدافعان حقوق بشر وجمعیت های زنان حق طلب در سراسر جهان خواهد رسید!
با درنظردا شت مطا لب جمع بندی شده دربالا ،به صرا حت می گویم که ، از زن ها توسط طالبان دریشی پوش وبادارشان استفاده ابزاری با شعار های توخا لی ای دموکراسی وحقوق بشر نمای صورت گرفت وگام موثری برای بهبود موقعیت ووضع اجتما عی آن ها برداشته نشد. معلوم است که ، بی عملی در زمینه ،به عامل های زیر پیوند دارد:
نخست ،همفکریی طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو - تروریست ونگاه قبا یلی آن ها به زنان وموقعیت اجتماعی- فرهنگی آن ها؛
دوم ،بی رابطه بودن طالبان دریشی پوش با قبا یل افغان ، کمک به بازگشت طالبانِ ریشو- تروریست به کمک نظامی های پاکستا نی کرد؛
سوم ،تمرکز امریکا به جنگ علیه تروریسم وسپردن حکومت سازی وبازسازی بدوش طالبان نا دان ودریشی پوش؛ دو مسئله ای سرنوشت سازی که هم بیشتراز هزار میلیارد دالر برای امریکا زیان مالی رسا ند هم 137 میلیارد دالر کمک آن برای اموردفاعی- امنیتی وبازسازیی افغانستان را اکثرا به جیب های دزدان به اصطلاح تکنوکرات یا نوکران خود ش واریز کرد هم ازنها یت درماند گی وادارش کرد تا تروریستان را نه مهار بلکه با آن ها توافقنامه صلح امضا کند. توافقنامه ای که یک هفته بعد ازامضا توسط تروریستان نقض وباعث شد که هم امریکا در ولا یت هلمند به پا یگاه تروریستان حمله ای هوای کند هم نهادهای امنیتی ودفاعی آن کشور اعتراف کنند که طالبان به توافقنامه ای که امضا کرده اند عمل نمی کنند. عمل نکردن طالبانِ تروریست به توافقنامه ، بیانگرسیا ست ناپخته امریکا درافغانستان وقبیله اند یشی نوکران افغان آن وهمکاری شان با تروریستان همتبار شان می با شد. سیا ست نا پخته وقبیله اند یشی که تا وان آن را مردم افغانستان به خصوص زنان پرداخته ومی پردازند.
بنا برآن ، پیشنهاد زیررا به زنان هم وطن خود کرده نوشته را پا یان می دهم: به آگاهی زنان رنج د یده از زن ستیزیی طالبان دردوره حکومت وحشی آن ها ودختران دورمانده از مکتب ها توسط همان وحشی ها ونا بکاریی طالبان دریشی پوش در حکومت داری وبی تا ثیر تمام شدن کمیسیون حقوق بشر ووزارت امورزنان دربهبود وضع زند گی آن ها ، می رسانم که بد قت متوجه این سخن نغزفارسی ( حق گرفته می شود ؛ داده نمی شود ) شوند. یعنی ، در همه حا لات ، یا زمینه ها ،با ید مبارزه برای رسیدن به حقوق شان کنند. همچنان ،درروزهای جمعه ، از کنار مسجد ها در کا بل وولا یت ها گذر کرده به سخن های زن ستیز ملاامام های مبلغ در مسجد ها گوش کرده بدا نند که آن ها را بطه به اسلام ندارند اما ازطریق اسلام نان می خورند وجیب عوام را خالی وپسران ودختران آن ها به خصوص دومی ها را در جهل وخرا فات بنام د ین نگهداری می کنند! همچنان ، ازفرهنگیان چه فرهنگیا نی که دغد غه د ینی دارند چه فرهنگیا نی که دغد غه نو آوری دارند ، می خواهم که از حق طلبی زنان یا مادران وخواهران وخا له ها وعمه ها وهمسر ها ودختر ها وخواهرزاده ها ومعلمه ها ودکترس ها ونرس های خد مت گار خود حما یت ومتفقا در جهت ایجاد حکومت داریی خوب وتحقق حقوق زنان مبارزه کنند. زیرا که ،زنان نیم جا معه می با شند ودورماندن نیم جا معه از فعالیت های اجتماعی- فرهنگی- سیا سی- طبی و...کمک در ماندن افغانستان در قرون میانه وادامه قبیله سالاری واستعمارزای گری وتروریسم مذ هبی نما وتوحش ما نند د یروز وامروز درفردا ی سرزمین جنگ وتروریسم وحکومت داریی فا سد زده می کند.
هژدهم ماه حوت 1398
همه ای آگا هان افغانستان ،منطقه وجهان ، آگا هی دارند که روز هشتم مارس - هژدهم حوت ، توسط سازمان ملل به حیث روزجهانی زن برسمیت شنا خته شده است. بنا برآن، همه ساله ،همه زنان جهان ازروز نامبرده به حیث روز موفقیت خود بزرگدا شت به عمل میا ورند. ازاین که ، درد یگر مقا له های خود ،به منا سبت روزجهانی زن ، در باره مبارزه زنان درجهت تحقق حقوق برابر شان با مردان وتثبیت حقوق آن ها دربسیاری کشورها چه پیشرفته چه عقب مانده ازگونه افغانستان بررسی های تاریخی کرده ام ویک جنبش بنام جنبش فیمینیسم / جنبش حق خواهی زنان هم درکشورهای پیشرفته هم در کشورهای عقب ما نده فعال می با شد، به پیشنه ای جنبش حق طلبی زنان تماس نگرفته از کسانی که خواستار آگا هی بیشتر درزمینه می با شند ،می خواهم که به صفحه رخنامه ، سایت های اومانیسم / انسانی گرای واند یشه ، سا یت های نویسنده مراجعه نما یند.
ازاین نگاه که روز 29 ماه فوریه - دهم ماه حوت، توافقنامه با صطلاح صلح میان امریکا وطالبان امضا شده است ؛ توافقنامه ای که به تروریستان طالبان نما مشروعیت داده است. درواقع ، با عث غم وعصبا نیت زنان افغانستان شده است. وقتیکه از غم وعصبا نیت زنان افغانستان بخاطر امضای توافقنامه میان امریکا وتروریستان سخن می گویم ، استد لا لم بر عا مل های زیر متکی می با شد:
نخست ، توحش وزن ستیزیی طالبان ازهفته اخیر ماه سپتامبر 1996 تا نیمه دسامبر2001 - هفته اخیر سنبله 1375- نیمه ای پسین ماه قوس 1380، یا پا یان عمرننگین اداره تروریستی طالبان- القاعده- آی اِس آی، در افغانستان؛
دوم ،رهبران بزرگ نما وافراد بالا مقام دراداره وحشی شان طالبان درحالی زنان را ازادارات حکومتی بیرون ومکتب های دخترانه را بسته کرد ند که دختران خود شان در مدل سکول های انگلیسی زبان در کویته ،پشاور وکراچی و... درپاکستان درس می خواند ند ومی خوا نند؛
سوم، وعده های دروغین / توخا لی ای حکومت های پوشا لی کرزی-غنی- عبدالله وامریکا وبریتا نیا ، یا حامیان آن ها درجهت تحقق دموکراسی وحقوق بشروبهبود وضع زند گی زنان درافغانستان ازمرخص کردن حکومت طالبان تا کنون؛
چهارم ،مسخره تراین که ، برای بهبود وضع اجتماعی- سیا سی - حقوقی - فرهنگی زنان افغانستان ،کمیسیون حقوق بشر ووزارت امور زنان به ریا ست ووزارت زنان هم سا خته شد ند. نهاد های پوشا لی که گامی موثری در جهت بهبود وضع زنان برداشته نتوانستند. ازاینکه شعار درمیان بود نه عمل ، با ید کاری موثری درزمینه انجام داده نمی شد که نشد؛
پنجم ، شکست امریکا در مبارزه با تروریسم طالبان بخاطر اعزام کردن طالبان ریشو به پاکستان وبه قدرت رساندن طالبان دریشی پوش درکا بل وناتوانی طالبان دریشی پوش در حکومت سازی وکمک آن ها به بازگشت طالبان ریشو زیر فرمان نظامی های پاکستانی برای مبارزه مشترک طالبان قبیلگی دریشی پوش وریشو علیه د یگر قوم های خراسان افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ،درراستای تثبیت فاشیسم قبیلگی درقالب غربی نما ومذ هبی نما؛
ششم ، طالبان دریشی پوش کمک به بازگشت طالبان ریشو به نفع سیا ست افغانی- تروریستی پاکستان کرد ند ؛ بازیی نا پاکی که همه قوم های افغانستان حتا افغان ها ازآن زیا نمند شد ند. مثلا ، طالبان تروریست وریشو درقبا یل جنوب وشرق وقبا یلی های نا قل زمین داده شده در شمال وغرب افغانستان توسط کهنه استعمارزای ها،مکتب ها را بروی دختران حتا پسران بسته وکمک به جهل وتوحش کرد ند. ازاین نگاه که هم طالبان ریشو - تروریست هم طالبان دریشی پوش قبا یلی وبدوی می با شند وقرآن در سوره توبه آیه 97 ، اعراب را اشد درکفر ونفاق معرفی کرده است واعراب هم نه جمع عرب ها بلکه بد وی ها وقبا یلی ها می با شند ؛ حق با طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش بد وی می با شد که درنفاق وکفر شد ت بکاربرده منافق بودن وکافربودن خود را نما یش دهند. نماد بارز د یگری این گونه بد وی گری ،اعضای طالبان شدن برخی خلقی های با ند های تباه کارتره کی وامین می با شد؛
هفتم ، بسیار خوشحال هستم که زنان درکا بل وبرخی شهرهای د یگرصدای اعتراض علیه توافقنامه امریکا با تروریستان بلند کرده اند؛ صدای که حتما به گوش سازمان ملل ومدافعان حقوق بشر وجمعیت های زنان حق طلب در سراسر جهان خواهد رسید!
با درنظردا شت مطا لب جمع بندی شده دربالا ،به صرا حت می گویم که ، از زن ها توسط طالبان دریشی پوش وبادارشان استفاده ابزاری با شعار های توخا لی ای دموکراسی وحقوق بشر نمای صورت گرفت وگام موثری برای بهبود موقعیت ووضع اجتما عی آن ها برداشته نشد. معلوم است که ، بی عملی در زمینه ،به عامل های زیر پیوند دارد:
نخست ،همفکریی طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو - تروریست ونگاه قبا یلی آن ها به زنان وموقعیت اجتماعی- فرهنگی آن ها؛
دوم ،بی رابطه بودن طالبان دریشی پوش با قبا یل افغان ، کمک به بازگشت طالبانِ ریشو- تروریست به کمک نظامی های پاکستا نی کرد؛
سوم ،تمرکز امریکا به جنگ علیه تروریسم وسپردن حکومت سازی وبازسازی بدوش طالبان نا دان ودریشی پوش؛ دو مسئله ای سرنوشت سازی که هم بیشتراز هزار میلیارد دالر برای امریکا زیان مالی رسا ند هم 137 میلیارد دالر کمک آن برای اموردفاعی- امنیتی وبازسازیی افغانستان را اکثرا به جیب های دزدان به اصطلاح تکنوکرات یا نوکران خود ش واریز کرد هم ازنها یت درماند گی وادارش کرد تا تروریستان را نه مهار بلکه با آن ها توافقنامه صلح امضا کند. توافقنامه ای که یک هفته بعد ازامضا توسط تروریستان نقض وباعث شد که هم امریکا در ولا یت هلمند به پا یگاه تروریستان حمله ای هوای کند هم نهادهای امنیتی ودفاعی آن کشور اعتراف کنند که طالبان به توافقنامه ای که امضا کرده اند عمل نمی کنند. عمل نکردن طالبانِ تروریست به توافقنامه ، بیانگرسیا ست ناپخته امریکا درافغانستان وقبیله اند یشی نوکران افغان آن وهمکاری شان با تروریستان همتبار شان می با شد. سیا ست نا پخته وقبیله اند یشی که تا وان آن را مردم افغانستان به خصوص زنان پرداخته ومی پردازند.
بنا برآن ، پیشنهاد زیررا به زنان هم وطن خود کرده نوشته را پا یان می دهم: به آگاهی زنان رنج د یده از زن ستیزیی طالبان دردوره حکومت وحشی آن ها ودختران دورمانده از مکتب ها توسط همان وحشی ها ونا بکاریی طالبان دریشی پوش در حکومت داری وبی تا ثیر تمام شدن کمیسیون حقوق بشر ووزارت امورزنان دربهبود وضع زند گی آن ها ، می رسانم که بد قت متوجه این سخن نغزفارسی ( حق گرفته می شود ؛ داده نمی شود ) شوند. یعنی ، در همه حا لات ، یا زمینه ها ،با ید مبارزه برای رسیدن به حقوق شان کنند. همچنان ،درروزهای جمعه ، از کنار مسجد ها در کا بل وولا یت ها گذر کرده به سخن های زن ستیز ملاامام های مبلغ در مسجد ها گوش کرده بدا نند که آن ها را بطه به اسلام ندارند اما ازطریق اسلام نان می خورند وجیب عوام را خالی وپسران ودختران آن ها به خصوص دومی ها را در جهل وخرا فات بنام د ین نگهداری می کنند! همچنان ، ازفرهنگیان چه فرهنگیا نی که دغد غه د ینی دارند چه فرهنگیا نی که دغد غه نو آوری دارند ، می خواهم که از حق طلبی زنان یا مادران وخواهران وخا له ها وعمه ها وهمسر ها ودختر ها وخواهرزاده ها ومعلمه ها ودکترس ها ونرس های خد مت گار خود حما یت ومتفقا در جهت ایجاد حکومت داریی خوب وتحقق حقوق زنان مبارزه کنند. زیرا که ،زنان نیم جا معه می با شند ودورماندن نیم جا معه از فعالیت های اجتماعی- فرهنگی- سیا سی- طبی و...کمک در ماندن افغانستان در قرون میانه وادامه قبیله سالاری واستعمارزای گری وتروریسم مذ هبی نما وتوحش ما نند د یروز وامروز درفردا ی سرزمین جنگ وتروریسم وحکومت داریی فا سد زده می کند.
Wednesday, 4 March 2020
امریکا ؛ ازجنگ علیه تروریسم تا امضای توا فقنا مه با تروریستان
ابراهیم ورسجی
پانزدهم ماه حوت 1398
روز29 ماه فوریه 2020- دهم ماه حوت 1398 ،بعد از بیشتر ازیک سال گفت وگو های کژدارومریز دردوحه ، مرکز قطر،خلیلزای به نما یند گی از امریکا وملا غنی برا در، نما ینده گروه تروریستی طالبان ، توافقنامه با صطلاح صلح را امضا کرد ند. توافقنامه میان خارجی ها نه افغان ها. وقتیکه توا فقنامه را میان خارجی ها می دانم ، استدلالم براین اصل متکی می با شد: امریکا وطالبان. اولی که یک ابر قدرت درمانده درجنگ نام نهاد خود ش علیه تروریسم ودومی هم که شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان می با شد. معلوم است. اگر امریکا به کمک پا کستان به طالبان پا یان دهد ، گروه نامبرده صفرمی شود. بنا برآن ، توافقنامه را میان خارجی ها دانسته کمک کننده به تا مین صلح درافغانستان نمی دانم. ازاینکه ترامپ از امضای موافقنامه ای ناجور با تروریستان قصد دارد برای مبارزه انتخاباتی ریا ست جمهوری اش در ماه نوامبر سال 2020 بهره برداری کند وطالبان یا طرف توافقنامه اش هم اعلام ادامه خشونت وترورعلیه سربازان دولتی افغانستان کرده وروزسه شنبه سوم مارس - سیزدهم حوت ، درشا نزده ولا یت افغانستان حملات تروریستی انجام دا د ند وزنان علیه طالبان زن ستیزدر کا بل مظاهره کرده اند وغنی رئیس جمهورهم اعلام کرده است که پنج هزارزندانی طالبان را که رهای شان در توافقنامه درج شده است رها نمی کند ونظامی های امریکای روز چهارم مارس - چهاردهم ماه حوت،پایگاه طالبان تروریست را در هلمند بمبارد کرده اند ، بیانگر دومسئله می با شد:نخست،توافقنامه ای امضا شده میان خارجی ها عملی نمی با شد. دوم ،تروریسم درافغانستان ادامه میا بد. ادامه ای تروریسم وتحقق نیافتن صلح در افغانستان ،کمک به مبارزه انتخاباتی ترامپ در اخیر سال جاریی ترسای نمی کند.
بنا برآن ، لازم می دانم که توافقنامه ترامپ با تروریستان را ادامه سیا ست غلطی بررسی کنم که تو سط جورج بوش بنام جنگ علیه تروریسم شروع وتوسط بارک اوبا ما ادامه وبرای ترمپ به یک بار سنگین تبد یل شد. ترمپ هم که ازسیا ست بی اطلاع یا کم اطلاع می با شد. همین که ،دراخبار روزسه شنبه سوم مارس وسیزدهم حوت ،درشبکه تلویزیون انگلیسی الجزیره شنیدم که ترمپ تلفونی با ملا برادرسخن گفته است ،نماد بی خبری اش ازسیا ست می با شد. به این خاطرکه ،رئیس جمهور با همتای خود سخن می گوید نه با نما ینده یک گروه تروریستی. پس ، به صراحت می گویم که توافقنامه ای مورد تایید او کمک درتا مین صلح درافغانستان کرده نمی توا ند. افزون براین که ، کمک در تامین صلح نمی کند؛ به ژرفنا وفراخنای شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم می افزاید. از این رو ، بهتر می دانم به علت های شکست امریکا در جنگ با تروریسم درافغانستان بپردازم. بررسی های که درزمینه تا کنون کرده ام ؛ نشان می دهند که امریکا غلطی های زیررا درافغانستان کرده هم به اعتبارجها نی خود هم به مردم افغانستان ضربه ای کمر شکن زده است:
نخست ، بی نظیر بوتو نخست وزیر قبلی پاکستان در گفت وگو با لوموند فرانسوی درسال 2001 در پاریس گفته بود که: طرح تشکیل طالبان توسط انگلیس ریخته شد توسط سازمان سیا مد یریت شد واز عربستان حما یت مالی دریافت کرد وتوسط ارتش پا کستان عملی شد (1)؛
دوم ،بعد ازرویداد یازدهم سپتامبر 2001، جورج بوش رئیس جمهور امریکا وتونی بلیر نخست وزیر بریتا نیا ، بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ریشو را بدون خون کردن بینی شان روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را با رئیس اداره موقت ورئیس جمهور ساختن طالب کرزی ،درروزاول سال 2002 در کا بل ، به قدرت نصب کرد ند ؛
سوم ،پاکستان را که ارتش آن تطبیق کننده پروژه طالبان بود ؛ به حیث عضوکمپ مبارزه با تروریسم پذ یرفته میلیارد ها دالر واسلحه به آن کمک کر د ند. ازاین که ،جورج بوش وتونی بلیر بخاطر بی پا یه ای مردمی بودن طالب کرزی وطالبان دریشی پوش همکارش گرفتار تنگنا شده بو د ند، شا خه ای نظامی جبهه ای متحد مخالف پاکستان وطالبان را در کناره ای حکومت طالب کرزی جا سازی کرد ند ؛ نیروی که مورد پذ یرش نظامی های پاکستانی نبود؛
چهارم ، جورج بوش وتونی بلیر ،پیش از اداره سازی وتا مین امنیت وصلح درافغانستان، درماه آوریل سال 2003 ، عراق را به بهانه رابطه ای دروغین صدام حسین وبن لادن اشغال کرد ند. اشغال عراق توسط آن ها ،پیش از حکومت ساختن درافغانستان ، ژنرال پروزیر مشرف رئیس جمهور کود تا چی وجنگ سالار پاکستان را با ورمند سا خت که آقا یان در حکومت سازی وتامین امنیت در افغانستان جدی نیستند. بنا برآن ، در سال 2004 ، طالبان افغان را بازسازی وبه افغانستان صادرکرد وبرای تقویت آن ها درسال 2006 طالبان پاکستانی را از افغان های قبیلگی شمال غرب پاکستان سا خت. جالب این است که ، آی اِس آی زیرفرمان پرویزمشرف و سازمان جا سوسی عربستان ، بن لادن را درکنار پا یگاه ارتش در شهر ایبت آباد مهمان و لشکرالقاعده را برای مبارزه با القاعده شیعه ایرانی وعراقی ،ازافغانستان به عراق انتقال داد ند. درعراق ، ازاین که زرقاوی فرمانده القاعده ارد نی بود کاری کرده نتوانست. شا یان یاد آوری می دانم که ،جنایت مثلث جورج بوش ،خا منه ای ونوری مالکی نخست وزیر شیعه عراقی علیه عرب های سنی هم کمک به ظهورداعش کرد هم با عث نا بود یی موصل دومین شهر بزرگ سنی نشین عراق بعد از بغداد شد. افزون برتباه کاری درافغانستان وعراق، امریکا وبریتانیا وفرانسه ،درماه اکتوبرسال 2011، حکومت مستبد وخود سر قذافی را بر انداخته جبهه وسیع وطویلی از تند روان وتروریستان مذ هبی از افغانستان تا عراق ولیبیا علیه خود ومسلمان ها سا ختند.
بنا برآن ، به صراحت می گویم که جورج بوش وتونی بلیر ،درسخنرا نی های خود از دموکراسی ورعایت حقوق بشر ومهارتروریسم در خاورمیا نه یاوه سرای ودرعمل کمک به گسترش تند روی وتروریسم مذ هبی کرد ند. ازاینکه جورج بوش ومعا ونش د یک چینی ازنو محافظه کاران مسیحی ویهودی بو د ند وبرنامه آن ها اسلام ستیزی بود، با ید کمک به تروریسم از طالبان تا القاعده وداعش والشباب وبوکو حرام سنی وداعش های شیعه ایرانی وعراقی وسوری ولبنانی ، ازافغانستان تا نیجریه درغرب افریقا می کر د ند. بارک اوبا مای دموکرات هم سربازان امریکای را درسال 2011 از عراق به نفع داعش شیعه بیرون وکمک به توحش داعش شیعه علیه سنی ها وپیدا یش داعش سنی کرد. جالب این است که ، بارک او باما درسال 2016 ، ازطریق نیروی هوای وداعش شیعه زیر فرماندهی قاسم سلیمانی ،علیه داعش سنی جنگ وشهرموصل را ویران کرد ند! رقا بت شیعه گریی تحمیل شده بر ایران ووها بیت عربستان هم کمک به گسترش تند روی وتروریسم مذ هبی در خاورمیا نه وکمک نظامی های پاکستانی به تروریستان کمک به وضع کنونی افغانستان وامضای توافقنامه میان امریکا وطالبان کرد.
با درنظرداشت آنچه که گفته شد ،سیا ست های غلط امریکا وانگلیس را درمنطقه در گام نخست ؛ نا توا نی نوکران تکنوکرات نما ودر اصل طالبان دریشی پوش آن ها درحکومت داری ومبارزه با تروریسم را درگام دوم ، وکمک نظامی های پاکستانی به تروریستان را درگام سوم، عامل های شکست جنگ امریکا علیه تروریسم وامضای توافقنامه میان نما ینده ای آن ونما ینده طالبان می دانم. توافقنامه ای که چهاربخش دارد ونا سازگار با صلح وخواست مردم افغانستان می با شد . بنا برآن ، متن آن را ماده وار بازتاب می دهم:
نخست ، ضما نت وتطبیق میکانیزمی که مانع استفاده فردی وگروهی تروریستان ازخاک افغانستان علیه امنیت امریکا ومتحدان آن شود؛
دوم، ضما نت وتطبیق میکا نیزم ها واعلامیه ها واعلامیه بیرون شدن نیروهای خارجی ازخاک افغانستان؛
سوم ، بعد از اعلام ضما نت بیرون شدن نیروهای خارجی وزمان آن زیرنظرناظران بین المللی وضما نت واعلام درحضورنا ظران بین المللی مبنی براینکه خاک افغانستان علیه امنیت امریکا ومتحدا نش استعمال نمی شود ، امارت اسلامی افغانستان که توسط امریکا برسمیت شناخته نشده است وبنام طالبان شهرت دارد، گفت وگوهای میان افغانی را با طرف های افغان، روز دهم مارس 2020- 20 ماه حوت 1398، شروع خوا هد کرد ؛
چهارم ، یک آتش بس دایمی وهمه جا نبه که یک ماده درآژندای گفت وگوهای میان افغان ها می با شد ؛ شرکت کننده های گفت وگوهای میان افغانی درباره روزومدل یا چگو نگی آتش بس همه جا نبه وهمه پذ یربه شمول میکا نیزم / راهکار تطبیق آن را همراه با تکمیل واعلام نقشه سیا سی آینده افغانستان اعلام خوا هند کرد.
هرچهاربخش با هم رابطه دارند وهرکدام با ید مطا بق زمان وتوافقی که به آن ها شده است اجرا شوند. توافق با لای دوبخش اول راه را برای بخش دوم هموارمی کنند:
الف : امریکا ومتحدا نش وائتلاف آن ها ، اقدامات زیررا در135 روزانجام می دهند:
نخست ، نیروهای امریکای به 8600 سربازکا هش میا بند ؛ متحدان وائتلافی های آن هم این کاررا می کنند؛
دوم، امریکا ومتحدان آن وائتلاف شان نیروهای خود را ازپنج مرکزنظامی بیرون می کنند.
ب: تعهد طالبان به بخش دوم توافقنامه ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها، اقدام های زیررا می کنند:
نخست ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها نیروهای با قی مانده خود را درنه ونیم ماه ازافغانستان بیرون می کنند؛
دوم ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها نیروهای نظای خود را ازد یگرپایگاه ها بیرون می کنند.
رهای زندانی های دوطرف ( حکومت افغانستان وطالبان ) با ید روز دهم مارس - بیستم حوت ، آغاز شود. تا روز نخست گفت وگوهای میان افغا نی یا سه ماه بعد ، همه زندانی ها با ید رها شوند. با آغازگفت وگوهای میان افغانی ، امریکا تحریم ها بر اعضای طالبان را برمی دارد. تحریم ها تا 27 اگست 2020- 6 سنبله 1398 برداشته خوا هند شد.
نگاهی دقیق وژرف به مواد توافقنامه میان امریکا وطالبان ونقض آن ها توسط دومی وحمله ای اولی بر پایگاه آن در هلمند ، روشن می سازد که توقع صلح داشتن ازآن واقع بینا نه نمی با شد. افزون بر اینکه واقع بینا نه نمی با شد ، متناقض وفرصت طلبانه هم می با شد. ازاین رو ،سیا ست امریکا درافغانستان را ابزاری و درگام نخست بحرانزا گرفتم. مثلا، ازجهادی ها علیه ارتش سرخ استفاده ابزاری وبعد از بیرون رفتن ارتش سرخ ، افغانستان را به نظامی های پاکستانی تحویل داد تا آن را به پا یگاه تروریسم تبد یل کنند. این که دستاورد سیا ست ابزاری که درباره افغانستان بود؛ درخاورمیا نه هم ، امریکا کمک به مستبدان کرد وآن ها برای بقای حکومت های نامردمی خود تروریسم مذ هبی را ایجاد کرد ند ، تا ازخود شان بد ترجلونما ید تا حمایت غرب را با خود داشته با شند. معلوم است. اگرامریکا کمک درحکومت سازی درافغانستان پسا شوروی وکمک درایجاد حکومت های دموکراتیک درخاورمیانه می کرد، نه بوش وخا منه ای عراق را بحرانی وبی حکومت می سا ختند ونه خا منه ای وپوتین سوریه را ویران می کرد ند ونه فتاح سیسی کو د تا علیه اولین رئیس جمهورمنتخب مصرمی کرد ونه به گفته ای مروان بشاره تحلیل گرسیا سی بخش انگلیسی تلویزیون الجزیره 70 هزارزندانی سیا سی را به مصری ها هد یه می کرد ونه پسوند دیکتاتورخوب توسط ترامپ را کمای می کرد!
بهرحال ، ازاینکه سیاست غلط امریکا کمک به ادامه استبداد وتند رویی مذ هبی وتروریسم از افغانستان تا لیبیا کرده است ، لازم بود که توضیحات بالا را ضمیمه متن توافقنامه ارا یه کنم. درادامه تو ضیحات یاد شده ، به ناتوانی نوکران افغان امریکا در حکومت سازی ومهارتروریسم درافغانستان وکمک های بهوده امریکا به پاکستان وکمک آشکار دومی به تروریستان درهمه بخش های افغانستان وکمک حکومت ملای ایران به تروریستان درغرب افغانستان تمرکز کرده نوشته را پا یان می دهم. برای من که شا هد سیا ست های غلط امریکا از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ودوگانه بازی کردن پاکستان وناتوانی نوکران افغان امریکا درحکومت کردن ومهارتروریسم وتباه کاریی پاکستان وطالبان زیرفرما نش، تا کنون می با شم. تروریست پروریی پاکستان با کمک امریکا علیه جنگ آن با تروریسم وشکست آن وامضای توافقنامه اش با نما ینده تروریستان ازپیش قا بل پیش بیینی بود.
بطورنمونه ، اعزام طالبان ریشو به پاکستان وبه قدرت نصب کردن طالبان دریشی پوشی فا قد را بطه با قبا یل افغان کمک کرد به نظامی های پاکستانی تا هم طالبان افغان را باز سازی هم درمیان مهاجران افغان در خاک خود برای آن ها سربازگیری نما یند. سه عامل د یگر هم به پاکستان کمک کرد تا موفقانه علیه جنگ امریکا علیه تروریسم درافغانستان بازی نما ید:نخست، عضو طالبان بودن طالب کرزی وطرفدار طالبان بودن غنی ود یگر طالبان دریشی پوش جمع شده در حکومت های پوشالی پسا طالبان. دوم، کمک طالب کرزی وغنی به سا ختن ستون پنجم برای پاکستان در ساختارحکومت های پوشالی بنام تقویت افغانیسم درجهت به حا شیه ای سیا ست راندن د یگر قوم ها. سوم ،گرم سا ختن بازارکشمکش های قومی توسط طالب کرزی وغنی ود یگر طالبان دریشی پوش وایستاد گی ای برخی جهادی های که اعضای جبهه مخالف پاکستان وطالبان بو د ند و توسط جورج بوش بخشی کم اهمیت حکومت پوشالی طالب کرزی سا خته شده بود ند. جان کری وزیر خارجه بارک اوبا هم ازروی نا چاری برای رفع بحران درسال 2014 - 1393، به کا بل آمده ساختاربیمارحکومت پوشالی طالب کرزی را به گونه ای حکومت پوشالی غنی- عبدالله تمد ید کرد.
پاکستان که هم جمعیت افغان دارد هم درافغانستان پسا شوروی به کمک افغان های جهادی علیه دولت اسلامی که رهبرآن استاد ربانی تاجیک بود پرداخت هم بی شمار تبلیغ کرد که برای اعاده حکومت افغان ها در کا بل تلاش می کند. تلاش بهوده ای که دامن زننده ای نفرت های قومی درافغانستان چند قومی شد. ازاینکه افغان های استعمارزای قبلا پشتونستان خواهی علیه پاکستان با لغو رسمیت مرزرسمی دیورند کرده بو د ند ، پاکستان با ساختن طالبان عزم تبد یل افغانستان به یک ولایت خود را کرد. بازیی کلانتراز توان پاکستان که توسط فارسی زبان ها وازبک ها خنثی کرده شد. جمهوری ملای ایران هم برای اینکه ازپاکستان در طالبان پروری عقب نما نده با شد ،خریداری طالبان زرپرست افغان را شروع وتوسط آن ها به ترور در غرب افغانستان دست زد. هند هم که باکشمیرخواهی تروریستی پاکستان رو برو بود ،از قبا یل مرزی افغانستان ، طالبان تروریست خود را سا خته برای عملیات تروریستی به پاکستان صادرکرد.
طرفه این که ،رئیس جمهوران امریکا ازجورج بوش تا دا نا لد ترامپ ، ازدرک بازی های نامبرده درافغانستان ومنطقه ناتوان بود ند ومی با شند! بنا برآن ، به نفع امریکا می دانم که به علت های شکست جنگ خود علیه تروریسم نگاه عمیق وژرف کرده دست به اقدام های زیر بزند:نخست،درک نما ید که توافقنامه آن با طالبان تروریست کمک درمهارترویسم وتامین صلح درافغانستان نمی کند. دوم ، تنها حکومت داریی خوب درافغانستان تروریسم را مهارمی کند وچنین حکومتی هم بیرون ازتوان نوکران افغان امریکا می با شد وآن ها در عمل نما یش داده اند که نابکار ودزد کمک های بادار ومنابع داخلی افغانستان می با شند نه سیا ست مدار ومد یرومد بر.سوم ،بستن مرکزهای تروریستی درخاک پاکستان وزیر فشار گرفتن حکومت آخوند یی ایران ، کمک در تامین صلح درافغانستان وبیرون رفتن محترمانه ای سربازان امریکای از این کشورجنگ وتروریسم وحکومت داریی فا سد زده می کند. درغیرآن ، تروریسم وجنگ داخلی درافغانستان گسترش وامریکا بد ترازویتنام ازآن بیرون خوا هد رفت!
پا نو یس:
1-Hir.Harvard.Edu / breaking-cycle-terror-democracy-alternative.
Bani Sadr
In Persian
News.gooya.com / political / archives / 2016 / 09 / 217650.
Breaking the cycle of terror: a democratic alternative
August 25, 2016
پانزدهم ماه حوت 1398
روز29 ماه فوریه 2020- دهم ماه حوت 1398 ،بعد از بیشتر ازیک سال گفت وگو های کژدارومریز دردوحه ، مرکز قطر،خلیلزای به نما یند گی از امریکا وملا غنی برا در، نما ینده گروه تروریستی طالبان ، توافقنامه با صطلاح صلح را امضا کرد ند. توافقنامه میان خارجی ها نه افغان ها. وقتیکه توا فقنامه را میان خارجی ها می دانم ، استدلالم براین اصل متکی می با شد: امریکا وطالبان. اولی که یک ابر قدرت درمانده درجنگ نام نهاد خود ش علیه تروریسم ودومی هم که شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان می با شد. معلوم است. اگر امریکا به کمک پا کستان به طالبان پا یان دهد ، گروه نامبرده صفرمی شود. بنا برآن ، توافقنامه را میان خارجی ها دانسته کمک کننده به تا مین صلح درافغانستان نمی دانم. ازاینکه ترامپ از امضای موافقنامه ای ناجور با تروریستان قصد دارد برای مبارزه انتخاباتی ریا ست جمهوری اش در ماه نوامبر سال 2020 بهره برداری کند وطالبان یا طرف توافقنامه اش هم اعلام ادامه خشونت وترورعلیه سربازان دولتی افغانستان کرده وروزسه شنبه سوم مارس - سیزدهم حوت ، درشا نزده ولا یت افغانستان حملات تروریستی انجام دا د ند وزنان علیه طالبان زن ستیزدر کا بل مظاهره کرده اند وغنی رئیس جمهورهم اعلام کرده است که پنج هزارزندانی طالبان را که رهای شان در توافقنامه درج شده است رها نمی کند ونظامی های امریکای روز چهارم مارس - چهاردهم ماه حوت،پایگاه طالبان تروریست را در هلمند بمبارد کرده اند ، بیانگر دومسئله می با شد:نخست،توافقنامه ای امضا شده میان خارجی ها عملی نمی با شد. دوم ،تروریسم درافغانستان ادامه میا بد. ادامه ای تروریسم وتحقق نیافتن صلح در افغانستان ،کمک به مبارزه انتخاباتی ترامپ در اخیر سال جاریی ترسای نمی کند.
بنا برآن ، لازم می دانم که توافقنامه ترامپ با تروریستان را ادامه سیا ست غلطی بررسی کنم که تو سط جورج بوش بنام جنگ علیه تروریسم شروع وتوسط بارک اوبا ما ادامه وبرای ترمپ به یک بار سنگین تبد یل شد. ترمپ هم که ازسیا ست بی اطلاع یا کم اطلاع می با شد. همین که ،دراخبار روزسه شنبه سوم مارس وسیزدهم حوت ،درشبکه تلویزیون انگلیسی الجزیره شنیدم که ترمپ تلفونی با ملا برادرسخن گفته است ،نماد بی خبری اش ازسیا ست می با شد. به این خاطرکه ،رئیس جمهور با همتای خود سخن می گوید نه با نما ینده یک گروه تروریستی. پس ، به صراحت می گویم که توافقنامه ای مورد تایید او کمک درتا مین صلح درافغانستان کرده نمی توا ند. افزون براین که ، کمک در تامین صلح نمی کند؛ به ژرفنا وفراخنای شکست امریکا درجنگ علیه تروریسم می افزاید. از این رو ، بهتر می دانم به علت های شکست امریکا در جنگ با تروریسم درافغانستان بپردازم. بررسی های که درزمینه تا کنون کرده ام ؛ نشان می دهند که امریکا غلطی های زیررا درافغانستان کرده هم به اعتبارجها نی خود هم به مردم افغانستان ضربه ای کمر شکن زده است:
نخست ، بی نظیر بوتو نخست وزیر قبلی پاکستان در گفت وگو با لوموند فرانسوی درسال 2001 در پاریس گفته بود که: طرح تشکیل طالبان توسط انگلیس ریخته شد توسط سازمان سیا مد یریت شد واز عربستان حما یت مالی دریافت کرد وتوسط ارتش پا کستان عملی شد (1)؛
دوم ،بعد ازرویداد یازدهم سپتامبر 2001، جورج بوش رئیس جمهور امریکا وتونی بلیر نخست وزیر بریتا نیا ، بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ریشو را بدون خون کردن بینی شان روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را با رئیس اداره موقت ورئیس جمهور ساختن طالب کرزی ،درروزاول سال 2002 در کا بل ، به قدرت نصب کرد ند ؛
سوم ،پاکستان را که ارتش آن تطبیق کننده پروژه طالبان بود ؛ به حیث عضوکمپ مبارزه با تروریسم پذ یرفته میلیارد ها دالر واسلحه به آن کمک کر د ند. ازاین که ،جورج بوش وتونی بلیر بخاطر بی پا یه ای مردمی بودن طالب کرزی وطالبان دریشی پوش همکارش گرفتار تنگنا شده بو د ند، شا خه ای نظامی جبهه ای متحد مخالف پاکستان وطالبان را در کناره ای حکومت طالب کرزی جا سازی کرد ند ؛ نیروی که مورد پذ یرش نظامی های پاکستانی نبود؛
چهارم ، جورج بوش وتونی بلیر ،پیش از اداره سازی وتا مین امنیت وصلح درافغانستان، درماه آوریل سال 2003 ، عراق را به بهانه رابطه ای دروغین صدام حسین وبن لادن اشغال کرد ند. اشغال عراق توسط آن ها ،پیش از حکومت ساختن درافغانستان ، ژنرال پروزیر مشرف رئیس جمهور کود تا چی وجنگ سالار پاکستان را با ورمند سا خت که آقا یان در حکومت سازی وتامین امنیت در افغانستان جدی نیستند. بنا برآن ، در سال 2004 ، طالبان افغان را بازسازی وبه افغانستان صادرکرد وبرای تقویت آن ها درسال 2006 طالبان پاکستانی را از افغان های قبیلگی شمال غرب پاکستان سا خت. جالب این است که ، آی اِس آی زیرفرمان پرویزمشرف و سازمان جا سوسی عربستان ، بن لادن را درکنار پا یگاه ارتش در شهر ایبت آباد مهمان و لشکرالقاعده را برای مبارزه با القاعده شیعه ایرانی وعراقی ،ازافغانستان به عراق انتقال داد ند. درعراق ، ازاین که زرقاوی فرمانده القاعده ارد نی بود کاری کرده نتوانست. شا یان یاد آوری می دانم که ،جنایت مثلث جورج بوش ،خا منه ای ونوری مالکی نخست وزیر شیعه عراقی علیه عرب های سنی هم کمک به ظهورداعش کرد هم با عث نا بود یی موصل دومین شهر بزرگ سنی نشین عراق بعد از بغداد شد. افزون برتباه کاری درافغانستان وعراق، امریکا وبریتانیا وفرانسه ،درماه اکتوبرسال 2011، حکومت مستبد وخود سر قذافی را بر انداخته جبهه وسیع وطویلی از تند روان وتروریستان مذ هبی از افغانستان تا عراق ولیبیا علیه خود ومسلمان ها سا ختند.
بنا برآن ، به صراحت می گویم که جورج بوش وتونی بلیر ،درسخنرا نی های خود از دموکراسی ورعایت حقوق بشر ومهارتروریسم در خاورمیا نه یاوه سرای ودرعمل کمک به گسترش تند روی وتروریسم مذ هبی کرد ند. ازاینکه جورج بوش ومعا ونش د یک چینی ازنو محافظه کاران مسیحی ویهودی بو د ند وبرنامه آن ها اسلام ستیزی بود، با ید کمک به تروریسم از طالبان تا القاعده وداعش والشباب وبوکو حرام سنی وداعش های شیعه ایرانی وعراقی وسوری ولبنانی ، ازافغانستان تا نیجریه درغرب افریقا می کر د ند. بارک اوبا مای دموکرات هم سربازان امریکای را درسال 2011 از عراق به نفع داعش شیعه بیرون وکمک به توحش داعش شیعه علیه سنی ها وپیدا یش داعش سنی کرد. جالب این است که ، بارک او باما درسال 2016 ، ازطریق نیروی هوای وداعش شیعه زیر فرماندهی قاسم سلیمانی ،علیه داعش سنی جنگ وشهرموصل را ویران کرد ند! رقا بت شیعه گریی تحمیل شده بر ایران ووها بیت عربستان هم کمک به گسترش تند روی وتروریسم مذ هبی در خاورمیا نه وکمک نظامی های پاکستانی به تروریستان کمک به وضع کنونی افغانستان وامضای توافقنامه میان امریکا وطالبان کرد.
با درنظرداشت آنچه که گفته شد ،سیا ست های غلط امریکا وانگلیس را درمنطقه در گام نخست ؛ نا توا نی نوکران تکنوکرات نما ودر اصل طالبان دریشی پوش آن ها درحکومت داری ومبارزه با تروریسم را درگام دوم ، وکمک نظامی های پاکستانی به تروریستان را درگام سوم، عامل های شکست جنگ امریکا علیه تروریسم وامضای توافقنامه میان نما ینده ای آن ونما ینده طالبان می دانم. توافقنامه ای که چهاربخش دارد ونا سازگار با صلح وخواست مردم افغانستان می با شد . بنا برآن ، متن آن را ماده وار بازتاب می دهم:
نخست ، ضما نت وتطبیق میکانیزمی که مانع استفاده فردی وگروهی تروریستان ازخاک افغانستان علیه امنیت امریکا ومتحدان آن شود؛
دوم، ضما نت وتطبیق میکا نیزم ها واعلامیه ها واعلامیه بیرون شدن نیروهای خارجی ازخاک افغانستان؛
سوم ، بعد از اعلام ضما نت بیرون شدن نیروهای خارجی وزمان آن زیرنظرناظران بین المللی وضما نت واعلام درحضورنا ظران بین المللی مبنی براینکه خاک افغانستان علیه امنیت امریکا ومتحدا نش استعمال نمی شود ، امارت اسلامی افغانستان که توسط امریکا برسمیت شناخته نشده است وبنام طالبان شهرت دارد، گفت وگوهای میان افغانی را با طرف های افغان، روز دهم مارس 2020- 20 ماه حوت 1398، شروع خوا هد کرد ؛
چهارم ، یک آتش بس دایمی وهمه جا نبه که یک ماده درآژندای گفت وگوهای میان افغان ها می با شد ؛ شرکت کننده های گفت وگوهای میان افغانی درباره روزومدل یا چگو نگی آتش بس همه جا نبه وهمه پذ یربه شمول میکا نیزم / راهکار تطبیق آن را همراه با تکمیل واعلام نقشه سیا سی آینده افغانستان اعلام خوا هند کرد.
هرچهاربخش با هم رابطه دارند وهرکدام با ید مطا بق زمان وتوافقی که به آن ها شده است اجرا شوند. توافق با لای دوبخش اول راه را برای بخش دوم هموارمی کنند:
الف : امریکا ومتحدا نش وائتلاف آن ها ، اقدامات زیررا در135 روزانجام می دهند:
نخست ، نیروهای امریکای به 8600 سربازکا هش میا بند ؛ متحدان وائتلافی های آن هم این کاررا می کنند؛
دوم، امریکا ومتحدان آن وائتلاف شان نیروهای خود را ازپنج مرکزنظامی بیرون می کنند.
ب: تعهد طالبان به بخش دوم توافقنامه ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها، اقدام های زیررا می کنند:
نخست ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها نیروهای با قی مانده خود را درنه ونیم ماه ازافغانستان بیرون می کنند؛
دوم ، امریکا ومتحدان وائتلاف آن ها نیروهای نظای خود را ازد یگرپایگاه ها بیرون می کنند.
رهای زندانی های دوطرف ( حکومت افغانستان وطالبان ) با ید روز دهم مارس - بیستم حوت ، آغاز شود. تا روز نخست گفت وگوهای میان افغا نی یا سه ماه بعد ، همه زندانی ها با ید رها شوند. با آغازگفت وگوهای میان افغانی ، امریکا تحریم ها بر اعضای طالبان را برمی دارد. تحریم ها تا 27 اگست 2020- 6 سنبله 1398 برداشته خوا هند شد.
نگاهی دقیق وژرف به مواد توافقنامه میان امریکا وطالبان ونقض آن ها توسط دومی وحمله ای اولی بر پایگاه آن در هلمند ، روشن می سازد که توقع صلح داشتن ازآن واقع بینا نه نمی با شد. افزون بر اینکه واقع بینا نه نمی با شد ، متناقض وفرصت طلبانه هم می با شد. ازاین رو ،سیا ست امریکا درافغانستان را ابزاری و درگام نخست بحرانزا گرفتم. مثلا، ازجهادی ها علیه ارتش سرخ استفاده ابزاری وبعد از بیرون رفتن ارتش سرخ ، افغانستان را به نظامی های پاکستانی تحویل داد تا آن را به پا یگاه تروریسم تبد یل کنند. این که دستاورد سیا ست ابزاری که درباره افغانستان بود؛ درخاورمیا نه هم ، امریکا کمک به مستبدان کرد وآن ها برای بقای حکومت های نامردمی خود تروریسم مذ هبی را ایجاد کرد ند ، تا ازخود شان بد ترجلونما ید تا حمایت غرب را با خود داشته با شند. معلوم است. اگرامریکا کمک درحکومت سازی درافغانستان پسا شوروی وکمک درایجاد حکومت های دموکراتیک درخاورمیانه می کرد، نه بوش وخا منه ای عراق را بحرانی وبی حکومت می سا ختند ونه خا منه ای وپوتین سوریه را ویران می کرد ند ونه فتاح سیسی کو د تا علیه اولین رئیس جمهورمنتخب مصرمی کرد ونه به گفته ای مروان بشاره تحلیل گرسیا سی بخش انگلیسی تلویزیون الجزیره 70 هزارزندانی سیا سی را به مصری ها هد یه می کرد ونه پسوند دیکتاتورخوب توسط ترامپ را کمای می کرد!
بهرحال ، ازاینکه سیاست غلط امریکا کمک به ادامه استبداد وتند رویی مذ هبی وتروریسم از افغانستان تا لیبیا کرده است ، لازم بود که توضیحات بالا را ضمیمه متن توافقنامه ارا یه کنم. درادامه تو ضیحات یاد شده ، به ناتوانی نوکران افغان امریکا در حکومت سازی ومهارتروریسم درافغانستان وکمک های بهوده امریکا به پاکستان وکمک آشکار دومی به تروریستان درهمه بخش های افغانستان وکمک حکومت ملای ایران به تروریستان درغرب افغانستان تمرکز کرده نوشته را پا یان می دهم. برای من که شا هد سیا ست های غلط امریکا از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ودوگانه بازی کردن پاکستان وناتوانی نوکران افغان امریکا درحکومت کردن ومهارتروریسم وتباه کاریی پاکستان وطالبان زیرفرما نش، تا کنون می با شم. تروریست پروریی پاکستان با کمک امریکا علیه جنگ آن با تروریسم وشکست آن وامضای توافقنامه اش با نما ینده تروریستان ازپیش قا بل پیش بیینی بود.
بطورنمونه ، اعزام طالبان ریشو به پاکستان وبه قدرت نصب کردن طالبان دریشی پوشی فا قد را بطه با قبا یل افغان کمک کرد به نظامی های پاکستانی تا هم طالبان افغان را باز سازی هم درمیان مهاجران افغان در خاک خود برای آن ها سربازگیری نما یند. سه عامل د یگر هم به پاکستان کمک کرد تا موفقانه علیه جنگ امریکا علیه تروریسم درافغانستان بازی نما ید:نخست، عضو طالبان بودن طالب کرزی وطرفدار طالبان بودن غنی ود یگر طالبان دریشی پوش جمع شده در حکومت های پوشالی پسا طالبان. دوم، کمک طالب کرزی وغنی به سا ختن ستون پنجم برای پاکستان در ساختارحکومت های پوشالی بنام تقویت افغانیسم درجهت به حا شیه ای سیا ست راندن د یگر قوم ها. سوم ،گرم سا ختن بازارکشمکش های قومی توسط طالب کرزی وغنی ود یگر طالبان دریشی پوش وایستاد گی ای برخی جهادی های که اعضای جبهه مخالف پاکستان وطالبان بو د ند و توسط جورج بوش بخشی کم اهمیت حکومت پوشالی طالب کرزی سا خته شده بود ند. جان کری وزیر خارجه بارک اوبا هم ازروی نا چاری برای رفع بحران درسال 2014 - 1393، به کا بل آمده ساختاربیمارحکومت پوشالی طالب کرزی را به گونه ای حکومت پوشالی غنی- عبدالله تمد ید کرد.
پاکستان که هم جمعیت افغان دارد هم درافغانستان پسا شوروی به کمک افغان های جهادی علیه دولت اسلامی که رهبرآن استاد ربانی تاجیک بود پرداخت هم بی شمار تبلیغ کرد که برای اعاده حکومت افغان ها در کا بل تلاش می کند. تلاش بهوده ای که دامن زننده ای نفرت های قومی درافغانستان چند قومی شد. ازاینکه افغان های استعمارزای قبلا پشتونستان خواهی علیه پاکستان با لغو رسمیت مرزرسمی دیورند کرده بو د ند ، پاکستان با ساختن طالبان عزم تبد یل افغانستان به یک ولایت خود را کرد. بازیی کلانتراز توان پاکستان که توسط فارسی زبان ها وازبک ها خنثی کرده شد. جمهوری ملای ایران هم برای اینکه ازپاکستان در طالبان پروری عقب نما نده با شد ،خریداری طالبان زرپرست افغان را شروع وتوسط آن ها به ترور در غرب افغانستان دست زد. هند هم که باکشمیرخواهی تروریستی پاکستان رو برو بود ،از قبا یل مرزی افغانستان ، طالبان تروریست خود را سا خته برای عملیات تروریستی به پاکستان صادرکرد.
طرفه این که ،رئیس جمهوران امریکا ازجورج بوش تا دا نا لد ترامپ ، ازدرک بازی های نامبرده درافغانستان ومنطقه ناتوان بود ند ومی با شند! بنا برآن ، به نفع امریکا می دانم که به علت های شکست جنگ خود علیه تروریسم نگاه عمیق وژرف کرده دست به اقدام های زیر بزند:نخست،درک نما ید که توافقنامه آن با طالبان تروریست کمک درمهارترویسم وتامین صلح درافغانستان نمی کند. دوم ، تنها حکومت داریی خوب درافغانستان تروریسم را مهارمی کند وچنین حکومتی هم بیرون ازتوان نوکران افغان امریکا می با شد وآن ها در عمل نما یش داده اند که نابکار ودزد کمک های بادار ومنابع داخلی افغانستان می با شند نه سیا ست مدار ومد یرومد بر.سوم ،بستن مرکزهای تروریستی درخاک پاکستان وزیر فشار گرفتن حکومت آخوند یی ایران ، کمک در تامین صلح درافغانستان وبیرون رفتن محترمانه ای سربازان امریکای از این کشورجنگ وتروریسم وحکومت داریی فا سد زده می کند. درغیرآن ، تروریسم وجنگ داخلی درافغانستان گسترش وامریکا بد ترازویتنام ازآن بیرون خوا هد رفت!
پا نو یس:
1-Hir.Harvard.Edu / breaking-cycle-terror-democracy-alternative.
Bani Sadr
In Persian
News.gooya.com / political / archives / 2016 / 09 / 217650.
Breaking the cycle of terror: a democratic alternative
August 25, 2016
Sunday, 1 March 2020
بررسی انتقادیی مدرنیته ومدرنیسم ؛ پدیده های که دشمنان ودوستان بسیاری درکشورهای مسلمان دارند
ابراهیم ورسجی
دوازدهم ماه حوت 1398
پیشتر، یک مقا له زیر عنوان " نگاهی بد ستاورد های مدرنیسم در غرب وواکنش های آن درجا معه های مسلمان " نوشته پیش کش دوستان وفرهنگیان کرده بودم. اکنون ، تصمیم به نوشتن مقا له ای زیر عنوان " بررسی انتقاد یی مدرنتیه ومدرنیسم ؛ پد یده های که دشمنان بسیاری درکشورهای مسلمان دارند " گرفته ام. دراین راستا ، بهترمی دانم که هم درباره مدرنیته ومدرنیسم هم درباره زاد گاه آن ها ابراز نظر کنم. نگا هی به تاریخ جهان مدرن روشن می سازد که در آغازقرن شا نزده یا 1500 ترسا یی ، دوره نو در تاریخ اروپا به خصوص بریتا نیا ، فرانسه ، آلمان وایتا لیا آغازشده است. دوره ای که تا کنون بنام آغازدوره مدرن شناخته می شود. شا یان یاد آوری می دانم که ، درکشور های نامبرده ، نخست ، مدرنیته / نو اند یشی براه افتاد ؛ دوم، مدرنیسم / نو سازی راه اندازی شد. به سخن د یگر ، نخست ، طرز فکر وخود بینی وجهان بینی ای مردم ها به خصوص حکومت های آن نو شد ؛ ودوم ،آن ها نوسازیی جا معه های خود را همه جا نبه آغازکرد ند. همچنان ، بهتراست یاد آورشوم از کشورهای نامبرده ، مدرنیته ومدرنیسم به د یگر بخش های اروپای برده شد ند.
بنا برآن ، دراین بخش ، درباره مدرنیته ومدرنیسم مفصل ابراز نظرمی کنم. همه آگاهان تاریخ جهان مدرن می دانند که ...تمدن مدرن با گسترش اند یشه ها ، نهاد ها وصنعت ها دراروپا خود نمای کرده است. روشن است که اروپا بسیاری چیزها ما نند تقسیم اوقات روزا نه وما ها نه ومسیحیت واستعمال پنبه وکچا لو / سیب زمینی را ازد یگران گرفته است. همچنان ، اروپا دراثر تا ثیرات تما س با جهان به خصوص کشف امریکا وتجارت بحری وکشف راه های بحری دردوره کولمبوس مدرنیزه کاری را آغازکرد. درادامه آن، اروپا نفوذ بیشتری در د یگربخش های جهان کسب کرد ؛ و جهان مدرن بسیارپیوستگی باهمی هم پیدا کرد. پیوستگی ای که درنتیجه آن رویداد های یک بخش جهان واکنش دربخش د یگر آفرید. درواقع ، درجهان ، دانش نو ، صنعت های نو وما شین ها، سرچشمه های نوین انرژی ،ترابری / ترانسپورت وارتبا طات نو ،داروهای نو، کا نالیزاسیون / سیستم زیرزمینی ای بیرون کردن کثا فات از خا نه ها وشهر ها وشیوه ای نوین تو لید خوراک راه اندازی شد ند.
معلوم است که ، نوکاری های های یاد شده توسط ملت ها وکشور ها ایجاد وگسترش یا فتند. ملت ها وکشورهای که خود را قدرت ها می نا مید ند. قدرت های که با کاربرد فن آوری وشیوه های نو جنگ ها کرد ند وبا د پیلما سی وگفت وگوصلح را تامین کرد ند. ملت ها وکشور های که با مالیات وتجارت وقرضه ها ، سرما یه گذاری وبا نک داری نیرومند شد ند. این درواقع جهانی بود که تلاش برای دموکراسی وبرا بری وحکومت داریی خودی ونهاد های نما ینده برای گسترش آزادی های فردی وتوسعه زند گی بهترفردی هم کرد. همچنان، جهانی بود که افراد عادی زند گی با سنجه های با لاتروخانه های خوب وخورا ک های خوب با کار های سهل وآسان را درک کرد ند. درک وشنا ختی که به آن ها کمک کرد تا د ین ها وتاریخ پدران وحکومت گران خود را با نگاه نو بنگرند. نگا هی که گذ شته شان را تکان وبه آن ها کمک کرد تا احزاب سیا سی بسا زند. حزب های سیا سی که حرکت های انقلابی را رقم زد ند. حرکت های که کند وبرهه واروفاجعه بار هم بود ند.
درحقیقت ، همه پد یده های که ازآن ها یاد کرده شد ،نماد های مدر نیته می با شند. پد ید های که درتاریخ اروپا رویدا د ند. اروپای مد رنی که ولا یت های متحده امریکا ادامه آن می با شد... ازنظر زما نی ، مدرنیته نخست دراروپا درسال 1500 برآمد کرد. پیش اززمان مدرن ، عصرمیا نه قراردا شت که هزارسال را دربرمی گیرد که از 500 ترسای شروع ودرسال 1500 ترسای پا یان پذ یرفت. پیش ازآن ،هزار سال دوره کلاسیک یا تمدن یونان وروم حضورداشت. پیشترازآن هم،تاریخ های مصرومقد ونیه ودورترازآن ها درشرق ،وادی اند س ، یا سند ( هند) وچین بود ند. زمان های پیش ازدوره میانه اروپا ،جهان باستان نا میده می شوند. اما همه ای چارچوب کهن ، دوره میا نه ومدرن ، موضوع سخن ها وقرارداد های بی معنا ومستثنا برای اروپا می با شد. مثلا ، برای اروپا اهمیتی ما نند روزهای سه شنبه وچهارشنبه وپنجشنبه ندارند. پس ما با ید تاریخ مان را با شتاب شروع وگام های آن را کند ومیدان را سروی تمام عیارکنیم تا به دوران مدرن برسیم (1).
برای رسیدن بد وران مدرن، شناخت درست وژرف مدرنیته ومدرنیسم وزاد گاه آن ها ضروری به نظرمی رسد. معلوم است. همان اندازه که شناخت درست مدرنیته ومدرنیسم وزاد گاه آن ها دارای اهمیت می با شد ، نگاه ها درباره آن ها ودست یا بی به آن ها هم گونه گون ودشوارمی با شد. ازاین رو ،نگاه ها وبرداشت های گونه گون در باره مدرنیته ومدرنیسم را تا حد توان وامکان بررسی وبازتاب می دهم. بازتاب همه جا نبه مدرنیته ومدرنیسم ازاین نگاه دارای اهمیت فزا ینده می با شد که ، در کشورهای مسلمان ، راه اندازیی نیم کاره آن ها هم کمک به ادامه استبد کرد واستبداد هم برای ادامه موجود یت سیاه کار خود به کمک کهنه وسرخ ونو استعمارگری تروریسم مذ هبی را ایجاد کرده است. استبداد وتروریسمی که با تمام نماد ها وجلوه های مدرنیته ومدرنیسم رزمیده ومی رزمند.
بنا برآن ، بیان وبازتاب درست مدرنیته ومدرنیسم درکشورهای مسلمان تعیین کننده وسرنوشت ساز می با شد. سرنوشت سازازاین نگاه که ، سرانجام مستبدان وتروریستان را زبا له ومسلمان ها را موفق در تعیین سرنوشت شان می نما ید. ازاین رو، نخست ،ازمولفه های مدرنیته یاد کرده ، دوم ،به بررسی آن ها می پردازم و مولفه های مدرنیته هم قرارزیرمی با شند: خرد گرای ، فرد گرای ، انسان باوری ، استقلال یا خود گردانی ای حوزه های اجتما عی ازهم . یعنی حوزه های اخلاق ، حقوق ، سیا ست ، اقتصاد ، هنر، فلسفه و... ازهم جدا ودرواقع خود گردان شد ند. درواقع ، خود گردانی ای حوزه های یاد شده بود که انسان خود مختار وآزاد با آزاد یی عمل وشنا خت را به وجود آورد. انسان دارای شنا خت وآزادی که با بهره برداری از شنا خت وتجربیات خود ، می تواند دراسرار طبیعت رخنه کرده ، به همراه انسان های دیگر،دنیای جد ید وبهتری را ایجاد کند. شنا خت وخود مختاریی که هم منجر به برابری انسان ها وآزاد یی اند یشه ها شد هم کمک در ایجاد دولت دموکراتیک وسکولارکرد که دستاورد نهضت روشنگریی اروپا وامریکا بود وتوانست د ین انسا نی را جا یگزین د ین الهی پاپ وکلیسا زده ونهاد ینه یا گرفتارجزمیت وایستای شده نما ید. جا به جای که دستاورد مبارزه ای توان فرسا وتاریخی اند یشمندان مبارز ونوگرایی ستیزه گر علیه سنت گرایی کهنه وتاریخ زده وقرون میا نه ای درغرب می با شد.
اگر مدرنیته درغرب منتج به اعتلای فرد وفرد یت ، ظهور فرد خود مختاروسرنوشت ساز، آزادی های فردی ، خرا فات وافسون زدای ازتوده ها وتبد یل آن ها به ملت شد، بدون شک ، با تکیه وتا کید بر علم وفن آوری، فلسفه وعقلا نیت وعمل گرای یا عمل باوری بود که بستر فرهنگی واجتما عی را برای رونق گرفتن مدرنیته سیا سی آماده ونخست دولت مدرن ودرادامه ای آن دولت مدرن - دموکرا تیک - سکولار را به میدان آورد. درواقع ، برداشت نو اززند گی فردی واجتماعی بود که دموکراسی وجا معه ای مد نی وحقوق شهروندی وحقوق بشررا تحقق بخشید و جنازه جهان سنتی را برداشته جهان نو را درجای آن ایجاد واستوارسا خت. با درنظرداشت دستاورد آنچنانی غرب وپس ماند گی شرق به خصوص مسلمان ها ، لازم می دانم که نگاه هابرما س فیلسوف منتقد آلما نی را بازتاب دهم.
هابرماس: " برابریی جهانشمولی که از ایده / اند یشه ای آزادی، همزیستی همراه با همبستگی ، خود آیینی درتعیین شیوه ای زند گی ، رهای ، وجدان اخلاقی ، حقوق بشرودموکراسی بر خاسته ، میراث بی میانجی عدا لت درسنت یهودی وعشق درسنت مسیحی می با شد. دراند یشه پسا میتا فیزیکی جا معه مدرن ، سکولار، عموما هرکسی از مفهوم زند گی خوب ونمونه وارمتن گپ می زند ، ولی در کتب مقد س وحد یث ها ی مذهبی ، هزاران سال است که اند یشه های درباره رستگاری ونیززند گی نا درست زنده نگهداشته است. برخلاف ، جا معه های مدرن هستند که تصویر آن ها ازجهان ، د یگربرپا یه ای پنداری- د ینی استوار نیست." همین که ، د ین ها سخن های خوب گفتند وپیروان شان مطا بق آن ها عمل کرده نتوا نستند ؛ و جامعه های مدرنِ افسون ومذهب زدای شده خوب سخن گفتند وخوب عمل کرد ند ؛ ایجاب بررسی نقا دانه را می کند. بررسی نقا دا نه ای که نیازمبرم کشورهای مستبد وسنت زده ای مسلمان می با شد.
برای همه آگا هان مسلمان روشن است که ، نقد وخرد ورزی وآزاد یی فردی به خصوص آزاد یی عقل از نقل است که می تواند جا معه های مسلمان را درمسیر مدرنیته ومدرنیزاسیون / نو سازی رهنمون شود. درزمینه یک روا یت د ینی این گونه داریم که جبریل به آدم ، عقل ، ایمان وحیا را آورد وبه او گفت که درانتخاب هریک مختارمی با شی وآدم عقل را برگزید. وجبریل به آدم گفت که هدا یت شدی ؛ به این خاطرکه، ایمان وحیا دنبال عقل می روند! درقرآن هم آیه های بسیاری یا فت می شوند که عقل وعا قل را ستوده اند. مثلا،همین که آیه یازده سوره رعد، می گوید که خدا هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن ها خود را تغییر دهند. روشن است که قوم وجامعه عا قل وعقل گرا می با شد که خود را تغییر ومتحول می سازد نه جا معه ها وقوم های گرفتار جهل ونادانی وتعصب. بنا برآن ، به صراحت می گویم که با مرزکشیدن میان نقلیات وعقلیات وسلطه عقل بر متن مسلمان ها توان درک شاخص های زیرین مدر نیته : انسان باوری، خرد مداری ،نقد وشکا کیت را پیدا خواهند کرد. توانمند یی که دوچیزنیکو ی زیررا برای مسلمان فراهم کند : شناخت انتقادی ازتاریخ وفرهنگ واوضاع اجتماعی - سیاسی- اقتصاد یی نابسامان شاه وشیخ وتفنگ سالار زده ای خود وشناخت انتقادی از تمدن وفرهنگ غربی. وقتیکه ازشناخت انتقادی از تمدن وفرهنگ غربی سخن می گویم ، منظورم مرزکشیدن میان استعمارغربی ومدرنیته ومدرنیسم آن می با شد. این مرزکشیدن ازاین نگاه بسیارمهم می با شد که بنیاد گرایان وسنت گرایان ومستبدان ازجنبه های ماد ی وفنی ای تمدن غربی لذت جویی وبا دموکراسی وحقوق بشروحقوق شهروندی وبرابریی زنان ومردان که زاده مدرنیته می با شند دشمنی می کنند.
مثلا، پیشگا مان حکومت قبیلگی عربستان وحکومت آخوند یی ایران وحکومت نظامی مصر و...،ازابزار ماد یی تمدن غرب برای دفاع ازموجود یت ستمگرا نه وسرکوب مخالفان خود استفاده ودر برابر حقوق بشرآن حقوق بشر اسلامی را سا ختند! حقوق بشری- اسلامی که خود شان آن را بار ها لگد مال کرد ند ومی کنند ( ر ک به اسلام، غرب وحقوق بشر، ازنوسنده)! بی خبرازاینکه مدرنیته یک مفهوم جهانشمول ودرعین حال نسبی می با شد که اززمانی وشرایطی به زمان وشرایط د یگرواز کشوری به کشوری دیگرتغییر میا بد. درواقع ، این حقیقت ما را قادرمی سازد که از مدرنینته یا مدرنیته ها یاد کنیم. دررابطه به د ین ومدرنیته ،همان گونه که نظر هابرما س را بازتاب دادم ،این واقعیت را هم بیان می کنم که مدرنیته را مسیحیت ایجاد کرده است.
بطورنمونه ، درقرن پنجم ترسا یی ، شا گردان مدرسه های کا تولیک متون درسی کلیسا را نا سازگاربا نیازمندی های زمان برآورد وخواستارنوکاری ودرواقع آغازگر مدرنیته / نو اند یشی شد ند. ازاین که مدرنیته دربرگیرنده ای آزادی عقل وخرد وسکولاریسم / این جهانی اند یشی وفرد یت وانسان باوری می با شد، شاگردان کلیسا متوجه آن وعقب ما ند گی استادان خود وپا یه گذار مدرنیته درشروع تاریخ سده های میا نه ای اروپا شد ند. مثلا ، ...سکولاریزا سیون درالهیات مسیحی به معنای این جهانی شدن چیزی است که به آن جهان تعلق دارد. این اصطلاح درآغازمسیحیت درجدال بین دو شهر: زمینی وآسمانی ودو اقتدار: خدا وقیصردرگفتمان مسیح وکلیسا ظاهرورواج میا بد. سپس ،مدرنیته وجامعه شنا سی دینی ، این واژه را ازالهیات مسیحی الهام می گیرد وازآن فرایندی به معنای افول نقش د ین درسازما ند هی اموراجتما عی وسیا سی جا معه می سازد. درچنین مفهومی ،سکولاریزا سیون نزد یک ومشا به لا ئیسیزاسیون ولا ئیسیته می شود. لائیسیته درزما نی بوجود میا ید که دولت مشروعیت خود را د یگر از مذ هب کسب نمی کند وشهر وندان می توا نند آزا دانه وبا برخورداری ازحقوق ومنزلتی برا بر دراعمال حا کمیت خود برای اجرای قدرت سیا سی رای زنی دموکراتیک کنند.
لائیسیته بنا برتعریف اعلامیه ازسه اصل تفکیک نا پذ یرتشکیل می شود:
نخست، استقلال وخود مختاریی دولت وبخش عمومی نسبت به د ین ؛
دوم ، آزاد یی اعتقا دات مذهبی یا عدم اعتقا دات مذ هبی یا اعمال فردی یا فردی وجمعی آن؛
سوم ، عدم تبعیض چه مستقیم وچه غیرمستقیم نسبت به افراد ، قطع نظرازرنگ پوست ، خاستگاه ، عقیده ، جنسیت (زن بودن ومرد بودن) ، ملیت و...آن ها. درهرجا معه ای که سه اصل با لا اجراشوند ، می توان از لائیسیته ولائیسیزاسیون سخن گفت (2). شا یان یاد آوری می دانم که لائیسیته فرانسوی ومعا دل سکولاریسم درزبان انگلیسی می با شد. بنا برآن ، لائیسیزم فرانسوی معادل سکولاریسم انگلیسی می با شد. سکو لاریسم هم که یک رکن عمده مدرنیته به شمار میا بد. ازاین رو،آدرس ها یا منبع های در شماره دوم می دهم که درآن ها اعلامیه سکولاریسم درزبان های فارسی وانگلیسی وفرانسوی قا بل دسترسی می با شد. بهر حال ،بررسی مدرنیته ومدرنیسم وبازتاب اعلامیه سکولاریسم به حیث بخش عمده آن ها بیانگرتقد یس آن ها نمی با شد. همچنان که ، بیانگر رد آن ها هم نمی با شد. ازاینکه ، سخن ازبررسی ای انتقاد یی مدر نیته ومدرنیسم درمیان می با شد ؛ جلب توجه به سوی جنبه های خوب وبد آن ها وبهره برداری های خوب وبد ازآن ها هم درمیان می با شد.
بطورنمونه ، هم جا معه مد نی ، هم دموکراسی ، هم حق انتخاب آزاد افراد وملت ها ، هم آزاد یی بیان ، هم آزاد یی عقل وخرد ازد ین وسنت ومذ هب هم آزاد یی علم ازفلسفه ، هم برابری مردان وزنان هم نا سیونا لیسم ونژاد پرستی و..از مدرنیته ومدرنیسم برخا سته اند هم استعمارهای سیاه وسرخ ونو هم فاشیسم ونازیسم وکمونیسم هم صهیونیسم هم جنگ های اول ودوم جهانی هم جنگ سرد که میلیون ها انسان را طعمه مرگ سا ختند هم بنیاد گرای های مذ هبی هم تروریسم های دولتی وگروهی چه مذ هبی چه غیرمذ هبی. نا گفته نما ند که ، بنیاد گرای های مذهبی وتروریسم مذ هبی نما درد نیای اسلام هم زاده استبداد های زیر حمایت استعمارها می با شند. بنا برآن، می توان مدرنیته را شمشیر دوسره نا مید. شمشیری که در یک سوی آن خوبی ودرسوی د یگر آن بدی حضور قا بل ملا حظه ای دارند. حضوری که از آن ها یاد کردم. بلی، این گونه هم می توان ازمدرنیته تعبیر کرد که در جوهر خود خوب می با شد ، اما قدرت طلبی استعمارها وحکومت های خود کا مه ای نوکرآن ها می با شد که از آن مجسمه شرارت هم می سازد!
برای توضیح روشنتر موضوع ، می توان آن را مرحله ای هم مورد بررسی قرارداد: دردوران تجد د ( مدرنیزاسیون) دومرحله یا دوره قا بل شنا سای است که یکی دوران تجد د خوشبین که مثلا با ولترشنا سای می شود وقا یل به ترقی انسان وعدم انقیاد انسان نسبت به قوا نین تاریخی است ، یکی هم پس از انقلاب کبیر فرانسه که دوران تجد ید بد بین پیدا می شود واین نکته که انسان می تواند با عقل خود جهان را تغییر دهد وطرحی دراندازد مورد ترد ید قرارمی گیرد ، یا به گفته ای متا خرین ، انسان درپس قوا نین تاریخی که علم الاجتماع جد ید کم کم دارد آن ها را کشف می کند ، افول می کند. با این وجود ، درهردو مورد ، این معنا از تجد د مورد دفاع قرار می گیرد (3). پیدا یش تجدد های خوش بین وبد بین ،معلوم است که زاده ای ظهور دموکراسی وحقوق بشر وجا معه ای مد نی وحزب های سیا سی وتحقق حق انتخاب انسان ها وبرعکس ظهور استعمار وفاشیسم واستا لینیزم ومائوئیزم ود یگر حکومت مستبد درظاهر ملی گرا درکشورهای مسلمان بعد ازجنگ جها نی دوم ، وتند روی وتروریسم مذ هبی که موافق ومخالف آن ها می با شند. ازاین رو، لازم می دانم که به سراغ نگاه ها بر ماس درباره مدرنیته بروم. به این خاطرکه ، او درزمینه نظر یا تی دارد که کمک به بیان اند یشه ها واوضاع مورد نظر در این نوشته می کند.
بطورنمونه ، ها برماس باوردارد که : مدرنیته با صورت بند یی اقتصادی واجتماعی وفرهنگی خود ، با هجوم تکنا لوژی ونظامی وفرهنگی اش ، جهانی د یگری ساخته است. استلای مدرنیته درجهان زیست ما مسلمان ها ، سه مسئله وزخم متفاوت آفریده است. اسلام سیا سی را نسبت به هریک ازاین مسا یل با ید به نحوی متفاوت تفسیرکرد. مدرنیته یک پد یده ای جهانی بوده وهست. راهی بازگشتی هم نیست. اما به هم ریختن صورتی اززند گی ، به شرطی مسئله سازنیست یا نخوا هد بود که با صورت تازه ای از زند گی جا یگزین شود. یورش مدرنیته به جهان زیست مسلمانی ما اسا سی ترین وفراگیرترین رویداد یک قرن گذ شته است. مدرنیته نتیجه ای هم داشته است البته متنا قض: تقسیم جهان زیست ما به سنتی ومدرن!
درجهان سنتی ما: زنان درپرده ، سکوت وعدم تحرک اجتما عی وتسلط روحا نیان / ملا یان برمردم ، کاروتو لید اند ک ، باورهای جا هلا نه وغیرعلمی. برخلاف ، درکمپ مدرنیته : فعا لیت زنان درعرصه ای عمومی ، برآمدن استعداد های شگرف درعرصه های علمی وهنری ، فضا های بازدانشگا هی ، ترتیبات مدرن درحوزه های شهری وارتبا طی ، مطبوعات آزاد وما نند آن ها. کسا نی جهان زیست کهنه ای خود را ازدست داده بود ند وتجربه زیست شان ازجهان جد ید خشونت وبی معنای وگسیختگی وتحقیر بود. اسلام سیا سی درعام ترین سطح خود درپاسخ به این مسئله ظهورکرد. مدرنیته بخودی خود دلبسته هیچ مفهومی ونظم وبستری خاصی نیست وسرگشته وبی بنیاد توسعه پیدا می کند ، هرجا با بستری درآمیخت ، جای با جنبش طبقات فرودست . دربسیاری موقعیت ها ، با سنت ها واد یان وبسترهای فرهنگی غنی ، روشنفکران د ینی توا نستند ومی توا نند صدای مدرن ازحلقوم اسلام با شند.
اما کا ش درتا سیس جهان تازه درپس رویکرد انتقادی خود موفق ترعمل می کرد ند. گسترش روزافزون اسلام سیا سی ، سودای سکولارشدن اسلام را هرروزکم اعتبارترکرده است. آرمان تبد یل شدن اسلام به یک د ین خصوصی ومنحصربه ارتباط میان بنده وخدا ، دورازدست رس ازد یروزاست. درچنین شرایطی ، راهی جزاین نیست که با نگا هی انتقادی وبا هدف بازسازی اسلام سیا سی به آن نظرکنیم ، البته این نکته مشروط به آن است که مدرنیته نیز درمعرض نگاه انتقادی با هدف بازسازی قرارگیرد. ها برماس باورمند است که : گشودن باب گفت وگو با اسلام سیا سی منوط به بازآفرینی انتقادی ازمدرنیته است. هابرما س با نگاهی انتقادی پروژه فلسفی مدرنیته را ازروزنخست به باد انتقاد می گیرد ودرآن ، ازیک تبعیض آشکار نسبت به مومنان خبرمی دهد. وی به این باوراست که تنها با صورت بند یی مدرنیته ای که برای مومنان وحق یک پارچگی آنان حق قا یل شده با شد ، می توان امید بست که با افق های د ین ستیزمی توان گفت وگو کرد (4).
متا سفا نه ، مستبدان شاهی وشیخی و نظامی وتند روان وبنیاد گرایان مذ هبی وتروریستان مذ هبی نما در کشورهای مسلمان ونو محا فظه کاری واسلام هراسی در غرب وحما یت دوام دار امریکا از اسرائیل دربرابر فلسطینی ها ، تمام بستر ها وزمینه های گفت وگو میان آگا هان وروشنفکران مسلمان وفرهنگیان وروشنفکران غربی را بسته کرده اند. اگر چه بسته کاریی نا مبرده زیر فشارانفجار اطلا عاتی زاده فن آوریی مدرن ومدافعان حقوق بشروقانون بشردوستا نه قرار گرفته است ، اما هم ایستاد گی می کند هم از منابع خاص در غرب وشرق کمک دریا فت می کند. درشرق غیرمسلمان هم ، چین کمونیست با جمعیت مسلمان خود رفتاری را شروع کرده است که هتلر با یهودی ها می کرد واسرائیل همان رفتار زشت را با فلسطینی ها می کند. درهند هم که از1947 تا 2014 ، سکولاریسم وسیا ست دموکراتیک وانسان محورانه دا شت، رسیدن نا رند را مودی ، بنیاد گرای خشن هندو به نخست وزیری ، حکومت داریی آن را ازدموکراسی به فاشیسم متحول کرده است. فاشیسمی که مسلمان ها را زیر فشاروتا حدی به کشتارگرفته است. روسیه ای زیر اداره ولادی میرپو تین هم که هم با جمعیت مسلمان خود نا مهربانی می کند هم به کمک حکومت وحشی بشار اسد شتا فته وبه کمک حکومت آخوند یی ایران ، علیه مردم سوریه توحش می کند. توحشی که پای ترکیه را هم به میدان کشا نده وضع را بسیار پیچیده کرده است. درعراق هم که، آخوند یسم تحمیل شده بر ایران به کمک امریکا بازیی تباه کارانه کرده وموصل دومین شهربزرگ سنی نشین آن بعد ازبغداد را ویران واین کشوررا درواقع گرفتار بی حکومتی کرده است. فتاح سیسی کود تا چی مصری که به گفته مروان بشاره تحلیلگر فلسطینی تلویزیون الجزیره 70 هزار زندانی سیا سی دارد ورئیس جمهور ترامپ او را دیکتاتور خوب نا میده است ، هم مصری ها را گرفتار استبداد وخشونت کرده هم با کمک امارات وعربستان به کمک خلیفه هفترجنگ سالار لیبیای علیه حکومت مورد تا یید سازمان ملل در ترابلس رفته مصیبت بزرگ را به مردم آن کشور بارکرده است. همین گونه فاجعه آفرینی را آخوند یسم ایران ووها بیسم عربستان دارند دریمن می کنند. پاکستان هم که با کمک به طالبانِ تروریست افغانستان را به تروریستان یا فا جعه استان تبد یل کرده است. فاجعه آفرینی های که بدون شک دستاورد مدرنیته ومدرنیسم نا قص یا بهره برداریی ابزاری ازآن ها ازلیبیا تا افغانستان می با شد!
پا نو یس ها :
1-A History of modern world
By R.R Palmer
Princeton university and Joel Colton
Duke university , third edition
Alfred. A. Knopf: New York
Copyright© 1956,1965 by Alfred A. knopf, Inc. all rights reserved.
Published July 24, 1950.rerinted seven times
Second edition, revised, reset , and printed from new plates, with new maps,1956.reprinted thirteen times. Third edition,1965
Reprinted November 1965, may 1966, November 1966 . pp 2-3
2- secularism declaration in Persian , news . gooya .com / political / archives / 2011/ 11/ 1315 40.php # more
For study of declaration in English and French languages, can go to the following Sources :
Adh.org – aidh.org
3-جامعه مد نی وایران امروز، ازجمعی از نویسند گان :سروش ، بشیریه ، غنی نژاد ، عزت الله سحا بی و...، نظریه بشیر یه ص ص 203-204
4-Haber Mas / Religion in the public sphere , European Journal of Philosophy / volume 14 , issued , 14 march 2006, pp 1-25
دوازدهم ماه حوت 1398
پیشتر، یک مقا له زیر عنوان " نگاهی بد ستاورد های مدرنیسم در غرب وواکنش های آن درجا معه های مسلمان " نوشته پیش کش دوستان وفرهنگیان کرده بودم. اکنون ، تصمیم به نوشتن مقا له ای زیر عنوان " بررسی انتقاد یی مدرنتیه ومدرنیسم ؛ پد یده های که دشمنان بسیاری درکشورهای مسلمان دارند " گرفته ام. دراین راستا ، بهترمی دانم که هم درباره مدرنیته ومدرنیسم هم درباره زاد گاه آن ها ابراز نظر کنم. نگا هی به تاریخ جهان مدرن روشن می سازد که در آغازقرن شا نزده یا 1500 ترسا یی ، دوره نو در تاریخ اروپا به خصوص بریتا نیا ، فرانسه ، آلمان وایتا لیا آغازشده است. دوره ای که تا کنون بنام آغازدوره مدرن شناخته می شود. شا یان یاد آوری می دانم که ، درکشور های نامبرده ، نخست ، مدرنیته / نو اند یشی براه افتاد ؛ دوم، مدرنیسم / نو سازی راه اندازی شد. به سخن د یگر ، نخست ، طرز فکر وخود بینی وجهان بینی ای مردم ها به خصوص حکومت های آن نو شد ؛ ودوم ،آن ها نوسازیی جا معه های خود را همه جا نبه آغازکرد ند. همچنان ، بهتراست یاد آورشوم از کشورهای نامبرده ، مدرنیته ومدرنیسم به د یگر بخش های اروپای برده شد ند.
بنا برآن ، دراین بخش ، درباره مدرنیته ومدرنیسم مفصل ابراز نظرمی کنم. همه آگاهان تاریخ جهان مدرن می دانند که ...تمدن مدرن با گسترش اند یشه ها ، نهاد ها وصنعت ها دراروپا خود نمای کرده است. روشن است که اروپا بسیاری چیزها ما نند تقسیم اوقات روزا نه وما ها نه ومسیحیت واستعمال پنبه وکچا لو / سیب زمینی را ازد یگران گرفته است. همچنان ، اروپا دراثر تا ثیرات تما س با جهان به خصوص کشف امریکا وتجارت بحری وکشف راه های بحری دردوره کولمبوس مدرنیزه کاری را آغازکرد. درادامه آن، اروپا نفوذ بیشتری در د یگربخش های جهان کسب کرد ؛ و جهان مدرن بسیارپیوستگی باهمی هم پیدا کرد. پیوستگی ای که درنتیجه آن رویداد های یک بخش جهان واکنش دربخش د یگر آفرید. درواقع ، درجهان ، دانش نو ، صنعت های نو وما شین ها، سرچشمه های نوین انرژی ،ترابری / ترانسپورت وارتبا طات نو ،داروهای نو، کا نالیزاسیون / سیستم زیرزمینی ای بیرون کردن کثا فات از خا نه ها وشهر ها وشیوه ای نوین تو لید خوراک راه اندازی شد ند.
معلوم است که ، نوکاری های های یاد شده توسط ملت ها وکشور ها ایجاد وگسترش یا فتند. ملت ها وکشورهای که خود را قدرت ها می نا مید ند. قدرت های که با کاربرد فن آوری وشیوه های نو جنگ ها کرد ند وبا د پیلما سی وگفت وگوصلح را تامین کرد ند. ملت ها وکشور های که با مالیات وتجارت وقرضه ها ، سرما یه گذاری وبا نک داری نیرومند شد ند. این درواقع جهانی بود که تلاش برای دموکراسی وبرا بری وحکومت داریی خودی ونهاد های نما ینده برای گسترش آزادی های فردی وتوسعه زند گی بهترفردی هم کرد. همچنان، جهانی بود که افراد عادی زند گی با سنجه های با لاتروخانه های خوب وخورا ک های خوب با کار های سهل وآسان را درک کرد ند. درک وشنا ختی که به آن ها کمک کرد تا د ین ها وتاریخ پدران وحکومت گران خود را با نگاه نو بنگرند. نگا هی که گذ شته شان را تکان وبه آن ها کمک کرد تا احزاب سیا سی بسا زند. حزب های سیا سی که حرکت های انقلابی را رقم زد ند. حرکت های که کند وبرهه واروفاجعه بار هم بود ند.
درحقیقت ، همه پد یده های که ازآن ها یاد کرده شد ،نماد های مدر نیته می با شند. پد ید های که درتاریخ اروپا رویدا د ند. اروپای مد رنی که ولا یت های متحده امریکا ادامه آن می با شد... ازنظر زما نی ، مدرنیته نخست دراروپا درسال 1500 برآمد کرد. پیش اززمان مدرن ، عصرمیا نه قراردا شت که هزارسال را دربرمی گیرد که از 500 ترسای شروع ودرسال 1500 ترسای پا یان پذ یرفت. پیش ازآن ،هزار سال دوره کلاسیک یا تمدن یونان وروم حضورداشت. پیشترازآن هم،تاریخ های مصرومقد ونیه ودورترازآن ها درشرق ،وادی اند س ، یا سند ( هند) وچین بود ند. زمان های پیش ازدوره میانه اروپا ،جهان باستان نا میده می شوند. اما همه ای چارچوب کهن ، دوره میا نه ومدرن ، موضوع سخن ها وقرارداد های بی معنا ومستثنا برای اروپا می با شد. مثلا ، برای اروپا اهمیتی ما نند روزهای سه شنبه وچهارشنبه وپنجشنبه ندارند. پس ما با ید تاریخ مان را با شتاب شروع وگام های آن را کند ومیدان را سروی تمام عیارکنیم تا به دوران مدرن برسیم (1).
برای رسیدن بد وران مدرن، شناخت درست وژرف مدرنیته ومدرنیسم وزاد گاه آن ها ضروری به نظرمی رسد. معلوم است. همان اندازه که شناخت درست مدرنیته ومدرنیسم وزاد گاه آن ها دارای اهمیت می با شد ، نگاه ها درباره آن ها ودست یا بی به آن ها هم گونه گون ودشوارمی با شد. ازاین رو ،نگاه ها وبرداشت های گونه گون در باره مدرنیته ومدرنیسم را تا حد توان وامکان بررسی وبازتاب می دهم. بازتاب همه جا نبه مدرنیته ومدرنیسم ازاین نگاه دارای اهمیت فزا ینده می با شد که ، در کشورهای مسلمان ، راه اندازیی نیم کاره آن ها هم کمک به ادامه استبد کرد واستبداد هم برای ادامه موجود یت سیاه کار خود به کمک کهنه وسرخ ونو استعمارگری تروریسم مذ هبی را ایجاد کرده است. استبداد وتروریسمی که با تمام نماد ها وجلوه های مدرنیته ومدرنیسم رزمیده ومی رزمند.
بنا برآن ، بیان وبازتاب درست مدرنیته ومدرنیسم درکشورهای مسلمان تعیین کننده وسرنوشت ساز می با شد. سرنوشت سازازاین نگاه که ، سرانجام مستبدان وتروریستان را زبا له ومسلمان ها را موفق در تعیین سرنوشت شان می نما ید. ازاین رو، نخست ،ازمولفه های مدرنیته یاد کرده ، دوم ،به بررسی آن ها می پردازم و مولفه های مدرنیته هم قرارزیرمی با شند: خرد گرای ، فرد گرای ، انسان باوری ، استقلال یا خود گردانی ای حوزه های اجتما عی ازهم . یعنی حوزه های اخلاق ، حقوق ، سیا ست ، اقتصاد ، هنر، فلسفه و... ازهم جدا ودرواقع خود گردان شد ند. درواقع ، خود گردانی ای حوزه های یاد شده بود که انسان خود مختار وآزاد با آزاد یی عمل وشنا خت را به وجود آورد. انسان دارای شنا خت وآزادی که با بهره برداری از شنا خت وتجربیات خود ، می تواند دراسرار طبیعت رخنه کرده ، به همراه انسان های دیگر،دنیای جد ید وبهتری را ایجاد کند. شنا خت وخود مختاریی که هم منجر به برابری انسان ها وآزاد یی اند یشه ها شد هم کمک در ایجاد دولت دموکراتیک وسکولارکرد که دستاورد نهضت روشنگریی اروپا وامریکا بود وتوانست د ین انسا نی را جا یگزین د ین الهی پاپ وکلیسا زده ونهاد ینه یا گرفتارجزمیت وایستای شده نما ید. جا به جای که دستاورد مبارزه ای توان فرسا وتاریخی اند یشمندان مبارز ونوگرایی ستیزه گر علیه سنت گرایی کهنه وتاریخ زده وقرون میا نه ای درغرب می با شد.
اگر مدرنیته درغرب منتج به اعتلای فرد وفرد یت ، ظهور فرد خود مختاروسرنوشت ساز، آزادی های فردی ، خرا فات وافسون زدای ازتوده ها وتبد یل آن ها به ملت شد، بدون شک ، با تکیه وتا کید بر علم وفن آوری، فلسفه وعقلا نیت وعمل گرای یا عمل باوری بود که بستر فرهنگی واجتما عی را برای رونق گرفتن مدرنیته سیا سی آماده ونخست دولت مدرن ودرادامه ای آن دولت مدرن - دموکرا تیک - سکولار را به میدان آورد. درواقع ، برداشت نو اززند گی فردی واجتماعی بود که دموکراسی وجا معه ای مد نی وحقوق شهروندی وحقوق بشررا تحقق بخشید و جنازه جهان سنتی را برداشته جهان نو را درجای آن ایجاد واستوارسا خت. با درنظرداشت دستاورد آنچنانی غرب وپس ماند گی شرق به خصوص مسلمان ها ، لازم می دانم که نگاه هابرما س فیلسوف منتقد آلما نی را بازتاب دهم.
هابرماس: " برابریی جهانشمولی که از ایده / اند یشه ای آزادی، همزیستی همراه با همبستگی ، خود آیینی درتعیین شیوه ای زند گی ، رهای ، وجدان اخلاقی ، حقوق بشرودموکراسی بر خاسته ، میراث بی میانجی عدا لت درسنت یهودی وعشق درسنت مسیحی می با شد. دراند یشه پسا میتا فیزیکی جا معه مدرن ، سکولار، عموما هرکسی از مفهوم زند گی خوب ونمونه وارمتن گپ می زند ، ولی در کتب مقد س وحد یث ها ی مذهبی ، هزاران سال است که اند یشه های درباره رستگاری ونیززند گی نا درست زنده نگهداشته است. برخلاف ، جا معه های مدرن هستند که تصویر آن ها ازجهان ، د یگربرپا یه ای پنداری- د ینی استوار نیست." همین که ، د ین ها سخن های خوب گفتند وپیروان شان مطا بق آن ها عمل کرده نتوا نستند ؛ و جامعه های مدرنِ افسون ومذهب زدای شده خوب سخن گفتند وخوب عمل کرد ند ؛ ایجاب بررسی نقا دانه را می کند. بررسی نقا دا نه ای که نیازمبرم کشورهای مستبد وسنت زده ای مسلمان می با شد.
برای همه آگا هان مسلمان روشن است که ، نقد وخرد ورزی وآزاد یی فردی به خصوص آزاد یی عقل از نقل است که می تواند جا معه های مسلمان را درمسیر مدرنیته ومدرنیزاسیون / نو سازی رهنمون شود. درزمینه یک روا یت د ینی این گونه داریم که جبریل به آدم ، عقل ، ایمان وحیا را آورد وبه او گفت که درانتخاب هریک مختارمی با شی وآدم عقل را برگزید. وجبریل به آدم گفت که هدا یت شدی ؛ به این خاطرکه، ایمان وحیا دنبال عقل می روند! درقرآن هم آیه های بسیاری یا فت می شوند که عقل وعا قل را ستوده اند. مثلا،همین که آیه یازده سوره رعد، می گوید که خدا هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن ها خود را تغییر دهند. روشن است که قوم وجامعه عا قل وعقل گرا می با شد که خود را تغییر ومتحول می سازد نه جا معه ها وقوم های گرفتار جهل ونادانی وتعصب. بنا برآن ، به صراحت می گویم که با مرزکشیدن میان نقلیات وعقلیات وسلطه عقل بر متن مسلمان ها توان درک شاخص های زیرین مدر نیته : انسان باوری، خرد مداری ،نقد وشکا کیت را پیدا خواهند کرد. توانمند یی که دوچیزنیکو ی زیررا برای مسلمان فراهم کند : شناخت انتقادی ازتاریخ وفرهنگ واوضاع اجتماعی - سیاسی- اقتصاد یی نابسامان شاه وشیخ وتفنگ سالار زده ای خود وشناخت انتقادی از تمدن وفرهنگ غربی. وقتیکه ازشناخت انتقادی از تمدن وفرهنگ غربی سخن می گویم ، منظورم مرزکشیدن میان استعمارغربی ومدرنیته ومدرنیسم آن می با شد. این مرزکشیدن ازاین نگاه بسیارمهم می با شد که بنیاد گرایان وسنت گرایان ومستبدان ازجنبه های ماد ی وفنی ای تمدن غربی لذت جویی وبا دموکراسی وحقوق بشروحقوق شهروندی وبرابریی زنان ومردان که زاده مدرنیته می با شند دشمنی می کنند.
مثلا، پیشگا مان حکومت قبیلگی عربستان وحکومت آخوند یی ایران وحکومت نظامی مصر و...،ازابزار ماد یی تمدن غرب برای دفاع ازموجود یت ستمگرا نه وسرکوب مخالفان خود استفاده ودر برابر حقوق بشرآن حقوق بشر اسلامی را سا ختند! حقوق بشری- اسلامی که خود شان آن را بار ها لگد مال کرد ند ومی کنند ( ر ک به اسلام، غرب وحقوق بشر، ازنوسنده)! بی خبرازاینکه مدرنیته یک مفهوم جهانشمول ودرعین حال نسبی می با شد که اززمانی وشرایطی به زمان وشرایط د یگرواز کشوری به کشوری دیگرتغییر میا بد. درواقع ، این حقیقت ما را قادرمی سازد که از مدرنینته یا مدرنیته ها یاد کنیم. دررابطه به د ین ومدرنیته ،همان گونه که نظر هابرما س را بازتاب دادم ،این واقعیت را هم بیان می کنم که مدرنیته را مسیحیت ایجاد کرده است.
بطورنمونه ، درقرن پنجم ترسا یی ، شا گردان مدرسه های کا تولیک متون درسی کلیسا را نا سازگاربا نیازمندی های زمان برآورد وخواستارنوکاری ودرواقع آغازگر مدرنیته / نو اند یشی شد ند. ازاین که مدرنیته دربرگیرنده ای آزادی عقل وخرد وسکولاریسم / این جهانی اند یشی وفرد یت وانسان باوری می با شد، شاگردان کلیسا متوجه آن وعقب ما ند گی استادان خود وپا یه گذار مدرنیته درشروع تاریخ سده های میا نه ای اروپا شد ند. مثلا ، ...سکولاریزا سیون درالهیات مسیحی به معنای این جهانی شدن چیزی است که به آن جهان تعلق دارد. این اصطلاح درآغازمسیحیت درجدال بین دو شهر: زمینی وآسمانی ودو اقتدار: خدا وقیصردرگفتمان مسیح وکلیسا ظاهرورواج میا بد. سپس ،مدرنیته وجامعه شنا سی دینی ، این واژه را ازالهیات مسیحی الهام می گیرد وازآن فرایندی به معنای افول نقش د ین درسازما ند هی اموراجتما عی وسیا سی جا معه می سازد. درچنین مفهومی ،سکولاریزا سیون نزد یک ومشا به لا ئیسیزاسیون ولا ئیسیته می شود. لائیسیته درزما نی بوجود میا ید که دولت مشروعیت خود را د یگر از مذ هب کسب نمی کند وشهر وندان می توا نند آزا دانه وبا برخورداری ازحقوق ومنزلتی برا بر دراعمال حا کمیت خود برای اجرای قدرت سیا سی رای زنی دموکراتیک کنند.
لائیسیته بنا برتعریف اعلامیه ازسه اصل تفکیک نا پذ یرتشکیل می شود:
نخست، استقلال وخود مختاریی دولت وبخش عمومی نسبت به د ین ؛
دوم ، آزاد یی اعتقا دات مذهبی یا عدم اعتقا دات مذ هبی یا اعمال فردی یا فردی وجمعی آن؛
سوم ، عدم تبعیض چه مستقیم وچه غیرمستقیم نسبت به افراد ، قطع نظرازرنگ پوست ، خاستگاه ، عقیده ، جنسیت (زن بودن ومرد بودن) ، ملیت و...آن ها. درهرجا معه ای که سه اصل با لا اجراشوند ، می توان از لائیسیته ولائیسیزاسیون سخن گفت (2). شا یان یاد آوری می دانم که لائیسیته فرانسوی ومعا دل سکولاریسم درزبان انگلیسی می با شد. بنا برآن ، لائیسیزم فرانسوی معادل سکولاریسم انگلیسی می با شد. سکو لاریسم هم که یک رکن عمده مدرنیته به شمار میا بد. ازاین رو،آدرس ها یا منبع های در شماره دوم می دهم که درآن ها اعلامیه سکولاریسم درزبان های فارسی وانگلیسی وفرانسوی قا بل دسترسی می با شد. بهر حال ،بررسی مدرنیته ومدرنیسم وبازتاب اعلامیه سکولاریسم به حیث بخش عمده آن ها بیانگرتقد یس آن ها نمی با شد. همچنان که ، بیانگر رد آن ها هم نمی با شد. ازاینکه ، سخن ازبررسی ای انتقاد یی مدر نیته ومدرنیسم درمیان می با شد ؛ جلب توجه به سوی جنبه های خوب وبد آن ها وبهره برداری های خوب وبد ازآن ها هم درمیان می با شد.
بطورنمونه ، هم جا معه مد نی ، هم دموکراسی ، هم حق انتخاب آزاد افراد وملت ها ، هم آزاد یی بیان ، هم آزاد یی عقل وخرد ازد ین وسنت ومذ هب هم آزاد یی علم ازفلسفه ، هم برابری مردان وزنان هم نا سیونا لیسم ونژاد پرستی و..از مدرنیته ومدرنیسم برخا سته اند هم استعمارهای سیاه وسرخ ونو هم فاشیسم ونازیسم وکمونیسم هم صهیونیسم هم جنگ های اول ودوم جهانی هم جنگ سرد که میلیون ها انسان را طعمه مرگ سا ختند هم بنیاد گرای های مذ هبی هم تروریسم های دولتی وگروهی چه مذ هبی چه غیرمذ هبی. نا گفته نما ند که ، بنیاد گرای های مذهبی وتروریسم مذ هبی نما درد نیای اسلام هم زاده استبداد های زیر حمایت استعمارها می با شند. بنا برآن، می توان مدرنیته را شمشیر دوسره نا مید. شمشیری که در یک سوی آن خوبی ودرسوی د یگر آن بدی حضور قا بل ملا حظه ای دارند. حضوری که از آن ها یاد کردم. بلی، این گونه هم می توان ازمدرنیته تعبیر کرد که در جوهر خود خوب می با شد ، اما قدرت طلبی استعمارها وحکومت های خود کا مه ای نوکرآن ها می با شد که از آن مجسمه شرارت هم می سازد!
برای توضیح روشنتر موضوع ، می توان آن را مرحله ای هم مورد بررسی قرارداد: دردوران تجد د ( مدرنیزاسیون) دومرحله یا دوره قا بل شنا سای است که یکی دوران تجد د خوشبین که مثلا با ولترشنا سای می شود وقا یل به ترقی انسان وعدم انقیاد انسان نسبت به قوا نین تاریخی است ، یکی هم پس از انقلاب کبیر فرانسه که دوران تجد ید بد بین پیدا می شود واین نکته که انسان می تواند با عقل خود جهان را تغییر دهد وطرحی دراندازد مورد ترد ید قرارمی گیرد ، یا به گفته ای متا خرین ، انسان درپس قوا نین تاریخی که علم الاجتماع جد ید کم کم دارد آن ها را کشف می کند ، افول می کند. با این وجود ، درهردو مورد ، این معنا از تجد د مورد دفاع قرار می گیرد (3). پیدا یش تجدد های خوش بین وبد بین ،معلوم است که زاده ای ظهور دموکراسی وحقوق بشر وجا معه ای مد نی وحزب های سیا سی وتحقق حق انتخاب انسان ها وبرعکس ظهور استعمار وفاشیسم واستا لینیزم ومائوئیزم ود یگر حکومت مستبد درظاهر ملی گرا درکشورهای مسلمان بعد ازجنگ جها نی دوم ، وتند روی وتروریسم مذ هبی که موافق ومخالف آن ها می با شند. ازاین رو، لازم می دانم که به سراغ نگاه ها بر ماس درباره مدرنیته بروم. به این خاطرکه ، او درزمینه نظر یا تی دارد که کمک به بیان اند یشه ها واوضاع مورد نظر در این نوشته می کند.
بطورنمونه ، ها برماس باوردارد که : مدرنیته با صورت بند یی اقتصادی واجتماعی وفرهنگی خود ، با هجوم تکنا لوژی ونظامی وفرهنگی اش ، جهانی د یگری ساخته است. استلای مدرنیته درجهان زیست ما مسلمان ها ، سه مسئله وزخم متفاوت آفریده است. اسلام سیا سی را نسبت به هریک ازاین مسا یل با ید به نحوی متفاوت تفسیرکرد. مدرنیته یک پد یده ای جهانی بوده وهست. راهی بازگشتی هم نیست. اما به هم ریختن صورتی اززند گی ، به شرطی مسئله سازنیست یا نخوا هد بود که با صورت تازه ای از زند گی جا یگزین شود. یورش مدرنیته به جهان زیست مسلمانی ما اسا سی ترین وفراگیرترین رویداد یک قرن گذ شته است. مدرنیته نتیجه ای هم داشته است البته متنا قض: تقسیم جهان زیست ما به سنتی ومدرن!
درجهان سنتی ما: زنان درپرده ، سکوت وعدم تحرک اجتما عی وتسلط روحا نیان / ملا یان برمردم ، کاروتو لید اند ک ، باورهای جا هلا نه وغیرعلمی. برخلاف ، درکمپ مدرنیته : فعا لیت زنان درعرصه ای عمومی ، برآمدن استعداد های شگرف درعرصه های علمی وهنری ، فضا های بازدانشگا هی ، ترتیبات مدرن درحوزه های شهری وارتبا طی ، مطبوعات آزاد وما نند آن ها. کسا نی جهان زیست کهنه ای خود را ازدست داده بود ند وتجربه زیست شان ازجهان جد ید خشونت وبی معنای وگسیختگی وتحقیر بود. اسلام سیا سی درعام ترین سطح خود درپاسخ به این مسئله ظهورکرد. مدرنیته بخودی خود دلبسته هیچ مفهومی ونظم وبستری خاصی نیست وسرگشته وبی بنیاد توسعه پیدا می کند ، هرجا با بستری درآمیخت ، جای با جنبش طبقات فرودست . دربسیاری موقعیت ها ، با سنت ها واد یان وبسترهای فرهنگی غنی ، روشنفکران د ینی توا نستند ومی توا نند صدای مدرن ازحلقوم اسلام با شند.
اما کا ش درتا سیس جهان تازه درپس رویکرد انتقادی خود موفق ترعمل می کرد ند. گسترش روزافزون اسلام سیا سی ، سودای سکولارشدن اسلام را هرروزکم اعتبارترکرده است. آرمان تبد یل شدن اسلام به یک د ین خصوصی ومنحصربه ارتباط میان بنده وخدا ، دورازدست رس ازد یروزاست. درچنین شرایطی ، راهی جزاین نیست که با نگا هی انتقادی وبا هدف بازسازی اسلام سیا سی به آن نظرکنیم ، البته این نکته مشروط به آن است که مدرنیته نیز درمعرض نگاه انتقادی با هدف بازسازی قرارگیرد. ها برماس باورمند است که : گشودن باب گفت وگو با اسلام سیا سی منوط به بازآفرینی انتقادی ازمدرنیته است. هابرما س با نگاهی انتقادی پروژه فلسفی مدرنیته را ازروزنخست به باد انتقاد می گیرد ودرآن ، ازیک تبعیض آشکار نسبت به مومنان خبرمی دهد. وی به این باوراست که تنها با صورت بند یی مدرنیته ای که برای مومنان وحق یک پارچگی آنان حق قا یل شده با شد ، می توان امید بست که با افق های د ین ستیزمی توان گفت وگو کرد (4).
متا سفا نه ، مستبدان شاهی وشیخی و نظامی وتند روان وبنیاد گرایان مذ هبی وتروریستان مذ هبی نما در کشورهای مسلمان ونو محا فظه کاری واسلام هراسی در غرب وحما یت دوام دار امریکا از اسرائیل دربرابر فلسطینی ها ، تمام بستر ها وزمینه های گفت وگو میان آگا هان وروشنفکران مسلمان وفرهنگیان وروشنفکران غربی را بسته کرده اند. اگر چه بسته کاریی نا مبرده زیر فشارانفجار اطلا عاتی زاده فن آوریی مدرن ومدافعان حقوق بشروقانون بشردوستا نه قرار گرفته است ، اما هم ایستاد گی می کند هم از منابع خاص در غرب وشرق کمک دریا فت می کند. درشرق غیرمسلمان هم ، چین کمونیست با جمعیت مسلمان خود رفتاری را شروع کرده است که هتلر با یهودی ها می کرد واسرائیل همان رفتار زشت را با فلسطینی ها می کند. درهند هم که از1947 تا 2014 ، سکولاریسم وسیا ست دموکراتیک وانسان محورانه دا شت، رسیدن نا رند را مودی ، بنیاد گرای خشن هندو به نخست وزیری ، حکومت داریی آن را ازدموکراسی به فاشیسم متحول کرده است. فاشیسمی که مسلمان ها را زیر فشاروتا حدی به کشتارگرفته است. روسیه ای زیر اداره ولادی میرپو تین هم که هم با جمعیت مسلمان خود نا مهربانی می کند هم به کمک حکومت وحشی بشار اسد شتا فته وبه کمک حکومت آخوند یی ایران ، علیه مردم سوریه توحش می کند. توحشی که پای ترکیه را هم به میدان کشا نده وضع را بسیار پیچیده کرده است. درعراق هم که، آخوند یسم تحمیل شده بر ایران به کمک امریکا بازیی تباه کارانه کرده وموصل دومین شهربزرگ سنی نشین آن بعد ازبغداد را ویران واین کشوررا درواقع گرفتار بی حکومتی کرده است. فتاح سیسی کود تا چی مصری که به گفته مروان بشاره تحلیلگر فلسطینی تلویزیون الجزیره 70 هزار زندانی سیا سی دارد ورئیس جمهور ترامپ او را دیکتاتور خوب نا میده است ، هم مصری ها را گرفتار استبداد وخشونت کرده هم با کمک امارات وعربستان به کمک خلیفه هفترجنگ سالار لیبیای علیه حکومت مورد تا یید سازمان ملل در ترابلس رفته مصیبت بزرگ را به مردم آن کشور بارکرده است. همین گونه فاجعه آفرینی را آخوند یسم ایران ووها بیسم عربستان دارند دریمن می کنند. پاکستان هم که با کمک به طالبانِ تروریست افغانستان را به تروریستان یا فا جعه استان تبد یل کرده است. فاجعه آفرینی های که بدون شک دستاورد مدرنیته ومدرنیسم نا قص یا بهره برداریی ابزاری ازآن ها ازلیبیا تا افغانستان می با شد!
پا نو یس ها :
1-A History of modern world
By R.R Palmer
Princeton university and Joel Colton
Duke university , third edition
Alfred. A. Knopf: New York
Copyright© 1956,1965 by Alfred A. knopf, Inc. all rights reserved.
Published July 24, 1950.rerinted seven times
Second edition, revised, reset , and printed from new plates, with new maps,1956.reprinted thirteen times. Third edition,1965
Reprinted November 1965, may 1966, November 1966 . pp 2-3
2- secularism declaration in Persian , news . gooya .com / political / archives / 2011/ 11/ 1315 40.php # more
For study of declaration in English and French languages, can go to the following Sources :
Adh.org – aidh.org
3-جامعه مد نی وایران امروز، ازجمعی از نویسند گان :سروش ، بشیریه ، غنی نژاد ، عزت الله سحا بی و...، نظریه بشیر یه ص ص 203-204
4-Haber Mas / Religion in the public sphere , European Journal of Philosophy / volume 14 , issued , 14 march 2006, pp 1-25