Tuesday 18 September 2018

بررسی انتقادی علت های شکست نوکران امریکا درافغانستان


ابراهیم ورسجی
بخش دوم
بیست وهشتم ماه سنبله 1397
دربخش نخست این نوشته ،عا مل های بیرونی شکست نوکران امریکا درحکومت سازی وبازسازی بطور کوتاه بررسی شد. دراین بخش ، عامل ها ی درونی بررسی انتقا دی می شوند. دراین زمینه، علم های سیا ست وروا بط بین المللی می گو یند که یک حکومت درصورتی به زند گی سیاسی خود ادامه داده می تواند که محیط ملی ومحیط بین المللی را برای زنده ماند ن خود مسا عد کرده بتواند. دربخش نخست ،نوشتم که امریکا هم مهره های نا دان را برای حکومت ساختن واداره آن با لا کشید هم نتوا نست یا نخواست مرکز های تروریست پروری در پاکستان علیه افغانستان وپا یگاه های نظا می خود را بسته نما ید. دو عا ملی که جمع کارشکنی های دیگربازی گران منطقه ای مهارتروریسم وتحکیم صلح وثبات درافغانستان را دشوارسا ختند. به سخن دیگر، محیط بیرونی را ناسازگار برای استوارشدن حکومت پوشا لی افغانستان سا ختند.
بنا برآن ، به صرا حت می گویم که محیط بین المللی برای کمک به حکومت پو شا لی دست ساخت امریکا وانگلیس درافغانستان سازگارنه شد. ازاین رو، بیشتربه عا مل یا عا مل های دا خلی بی ثبات کننده حکومت پوشا لی افغانستان تمرکزمی کنم. در عا مل های دا خلی ، ذهن های قبا یلی طا لب کرزی وتیمش وطا لب غنی وتیمش درافغانستان چند قومی نقش منفی بازی کرده اند. مثلا ، طا لب کرزی وتیم تاریخ زده ووطن فروشش وطا لب غنی وتیم آن چنا نی اش درفکر احیا ی حکومت داری وحشت انگیز امیرعبدالرحمن خان انگلیسی- روسی بو د ند ومی باشند نه درفکر صلح وثبا ت ومهارتروریسم قبا یلی همسازخود شان درافغانستان.
جا لب این است که ،همه سیا ست مدا ران منطقه وجهان با آینده نگری می خواهند که آینده بهتری برای مردمان خود رقم بزنند! برخلاف ،طا لب کرزی وطا لب غنی که حکومت های پو شا لی شان بر سر بیضه های سر با زان نا تو زنده بود و می با شد ؛ کوشش کرد ند ومی کنند که گذ شته ای ننگین عبدالرحمن خانی- نادرخا نی-هاشم خا نی را احیا کنند. کذ شته فلاکت باری که همه نا بسا ما نی ها ی کنو نی افغانستان دستاورد آن می باشد. بلی، ازاینکه پشتون ها درافغانستان اقلیت مطلق می باشند وراه نجا ت خود شان ودیگرقوم ها درتحقق دموکرا سی وحقوق بشر می باشد ،قصدا هم کرزی هم غنی وتیم های آن ها هم شنا سنامه برای مردم توزیع نکرد ند هم با کارت های جعلی دموکراسی وانتخا بات را مسخره کرده اند تا نما یش دهند که شیوه ای عبدالرحمن خانی حکومت کارآمد است نه شیوه ای دموکراتیک.
خوشحال هستم که مردم به میدان سیا ست آمده اند وهویت های سرکوب شده ای قومی رشد کرده اند ونسل نو درجامعه خود نما ی کرده وفن آوری مدرن رسانه ای هم به کمک آن ها شتا فته است. یعنی اکثریت مطلق مردم ازگذ شته ای نا شاد ابرازنفرت کرده جویای آینده بهتردرهمسازی با جامعه ای جهانی می باشند. ازاین رو، ترفند قبا یلی کرزی وغنی پشت معرکه افتاده است. اسفباراینکه ، هم کرزی هم غنی وتیم های تاریخ زده شان کمک به آی اِس آی دربازسازی وبازگشت تروریستان باصطلاح طا لب کرده اند تا درتبا نی با آن ها هم خواست مشروع دیگرقوم ها را سرکوب کنند هم شیوه حکومت داریی ترسناک - تاریخ زده - ستیزه گر با مردم وپیشرفت عبد الرحمن خا نی را احیا نما یند! درباره وحشی گریی عبدالرحمن خان درهمه تاریخ های تا کنون نوشته شده کم یا زیاد سخن سخن گفته شده است ،اما درباره دانش ومعارف ستیزیی او سخن گفته نشده است.
ازاین رو ،درباره دانش ومعارف ستیزی عبدالرحمن خان بطورکوتاه ومقایسه ای با همسا یه ها سخن می گو یم تا کمک به روسیا هی قبا یلی های مانند کرزی وغنی ودسته های عقب مانده شان کنم که درفکراحیای چنان حکومت داری یا دراصل برده داری می با شند! مثلا،درمد ت زما نی چیزی بیشتر از20 سال حکومت یا برده داریی عبدالرحمن خان ، به ساختن مکتب های نو اجازه داده نه شد. درحالیکه دارالفنون ساخت میرزا تقی خان مشهور به امیرکبیردرایران درسال 1897 ، هفت هزاردانشجو داشت. درهند ،دراول دهه 60 همان قرن ، سرسید احمد خان دانشکده علی گررا ساخت که درسال 1919 به سطح دانشگاه بالابرده شد وکمی بعد ترازآن، هند بریتانیا دانشگاه پنجاب را درلاهور برای مسلمان ها وچند دانشگاه دیگردرهند کنونی برای هندوها ومسلمان ها ساخت. علمای مسلمان مدرسه دیوبند را پیش ازدانشکده علی گرساخته بود ند وشبلی نعما نی ندوت العلماء ویک عالم دیگر دانشگاه ملی- اسلامی دهلی را ساخت که تا کنون فعا لیت دارند. درآسیای مرکزی ، روسیه تزاری هم زبان روسی را رونق داد هم دانشکده ها به سبک نو را راه اندازی کرد.
جای تا سف است که ، با وجود رونق دانشگاه ها ودانشکده ها درکشورهای همسایه ، بعد ازدوره سیاه عبدالرحم خان وشروع امارت حبیب الله پسرمفسد ش، یک مکتب کاتب پروری درکا بل سا خته شد. مکتبی که تا دوره جمهوری قلابی داود خان بنام مکتب اداره عامه کارمی کرد. دردوره امان الله خان با وجود شعارهای استقلال جزساختن یک لیسه کاری دیگری نه شد ونادر غدارهم یک لیسه بنام لیسه نادریه ساخت. درادامه آن، وقتیکه رضاشاه پهلوی دارالفنون را به دانشگاه تهران تغییرنام داد، نادرغدارکه متولد اتراپردیش هند بود وزبان اردو را کوچه گردی می دانست وزبان فارسی رامانند آن وبزبان پشتو سخن گفته نمی توانست ، باترجمه دانشگاه رضاشاه پلوی به پوهنتون ، پوهنتون کابل را ساخت. پوهنتونی که نه استاد داشت ونه برنامه ای درسی نو. خوب است که همگا نی بودن زبان فارسی درخراسان وفارس، کمک کرد ومی کند به استادان دیروزوامروز دانشگاه / پوهنتون کا بل تا نوشته های دانشمندان ایرا نی یا فارس را خوانده کمک به گسترش معارف هرچند کمرنگ در این کشور قبیله وتعصب زده نما یند!
معلوم است. اکنون ، اگرنه حکومت موثرداریم ونه آموزش وپرورش امروزین وامریکا واروپا هم دربهود وضع نابسا مان کشورقبیله زده ما درمانده اند، دوعامل را درایجاد چنین وضع شرمناک موثر می دانم:نخست،دشمنی قبا یلی های حکومت گرووطن فروش با زبان وفرهنگ فارسی بنام ترقی دادن زبان وفرهنگ پشتو؛ دوم، مواد خام فراهم کردن فرهنگ قبیلگی پشتو برای تروریست تربیت کردن ارتش پا کستان ازآن واستعمال آن علیه مردم بد بخت کشورما! ترسناک اینکه ، هم کرزی هم غنی هم تیم های قبا یلی آن ها با هزینه کمک های امریکا واروپا درجهت بازسازی طالبان همکاری کرد ند به نظا می های پاکستا نی تا تروریستان را برگردانند ودرکنارآن ها علیه دیگرقوم ها به خصوص تاجیک ها استعمال نما یند.
طوریکه دیده شد، ارتش پا کستان با کمک کرزی وغنی وتیم های تاریخ زده ای آن ها طالبان والقاعده را بازسازی ودوباره روانه ای افغانستان کرد تا نه تنها تاجیک ها بلکه پشتون ها راهم داغدار کنند که کرد ند! ازاین رو، این بازی نا پاک کرزی وغنی نگذا شت که تروریسم مهار وصلح درافغانستان تا مین شو. خوشبختانه ،کارشنا سان امریکا ی فهمیده اند که نوکران افغان کشورشان هم طالبان هستند هم نا توان ازتامین صلح درافغانستان. مثلا، باب ود وارد ، نویسنده ای کتاب های :"جنگ جورج بوش وجنگ اوباما" درکتاب دوم خود ، نوشته است که :" حکومت افغانستان با طا لبان فرقی ندارد"! دوم،جان ساپکو،بررسی کننده ای بی نتیجه بودن کمک های امریکا برای بازسازی افغانستان ،دربررسی های خود که سه جلد آن را دراختیاردارم؛ گفته است که:" کمک های امریکا برای حکومت سازی وباز سازی افغانستان به هدر رفته است"!
وقتیکه جان ساپکو بررسی کرده است که کمک های امریکا درافغانستان به هدررفته است،معلوم است که دزدان کمک های آن کشور؛ همین تکنوکرات های جاهل افغان می باشند که در هفده سال وهشت ماه وهجده روز گذ شته هم به با دارخود زیان های ما لی وسیاسی رسانده اند هم کمک به گسترش تروریسم کرده اند. مثلا، دراین راستا، روزپنجم آوریل 2016، برابر به شا نزدهم ماه حمل 1395 ، آقای ساپکو در دیپارمان جامعه شنا سی دانشگاه آتوا سخنرانی داشت وبعد ازاو من سخنرانی وبه عا مل های اصلی شکست سیا ست افغا نی امریکا پرداخته ازجمله گفتم که آن های را که امریکا بنام تکنوکرات برافغانستان تحمیل کرد؛ هم اعضای دریشی پوش طالبان هم نوکران پاکستان وامریکا وانگلیس بود ند وبرای آن ها دزدی وانتقال کمک های امریکا به بانک های غربی ومبارزه با دیگرقوم های افغانستان مهم بود ومی باشد نه مبارزه با تروریستا ن همتبارشان که به نفع پاکستان وعلیه منافع امریکا درافغانستان شاخ ودم درآورده اند!
بلی، هم درجریان سخنرا نی سا پکو هم درجریان سخنرا نی خودم ، متوجه شدم که آنقدرکه ازسخنان من پذیرای می شد ازسخنان او نه می شد. ازاین رو،درپا یان سخنرانی ام،آقای ساپکو هم ازمن تشکرکرد هم بررسی های خود را که ازسال 2012 تا ماه فوریه 2016 کرده بود،برایم داد وخواهش کرد که بخوانم ونظر بدهم. وقتیکه بررسی های سا پکورا می خوانم ،تا سف می کنم که هم 125 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا هم حد اقل یک برسوم آن کمک های اروپا ودیگرکشورها وارد افغانستان شد ونه سرک های کا بل پخته کاری شد ند ونه تروریسم مهارکرده شد!؟
بنا برآن ، به صراحت وقاطعیت می گو یم که طا لب کرزی وتیم متعصبش وطالب غنی وتیم متعصب ترش عا مل های عمده تلف شدن کمک های امریکا ودیگر کشورها وگسترش تروریسم وپا یه نگرفتن می باشند. درباره متعصب تر بودن غنی ،لازم است که به سخنان جان کری وزیرخارجه ای وقت امریکا ورئیس جمهور سازنده ای او بپردازم. چند روز قبل، درسایت دری خبرگزاریی روسیه مشهوربه اسپوتنیک ، خواندم که جان کری کتابی به عنوان " هرروز ارزشمند تر است" نوشته است. ازاین که کتاب او تازه به بازار آمده است،در گوگل معلومات زیاد درباره اش نیافتم وتنها از چاپ شدن ومعرفی آن وشخص نویسنده سخن به میان آمده بود.
به ارتباط به طا لب غنی ونوشته من ،درکتاب " هرروزارزشمند است" ، ازقول جان کری آمده است که : " غنی دربانک جهانی کارکرده وبه اقتصاد کوچک تما یل دارد ونما یش تکنوکراتیک می دهد وازسیاست ونیروهای سیاسی افغانستان آگا هی ندارد.همچنان ،نا سیونالیست ونابرد باروناسازگاربا دیگران می باشد." ازاینکه مسئولان بانک جهانی برای نما یش به دیگران حتا ملاها را مامورمقرر می کنند، ماموریت طا لب غنی دربانک جها نی دال بر تکنوکرات بودن او شده نمی تواند.ازاین نگاه که ازشروع حکومت ننگین کرزی تا دوره ای چهارسا له ای ریاست جمهوری خودش طا لب غنی همه کاره بود ومی باشد واداره قبا یلی هم ساخته نتوانست، تکنوکرات نامیدن اوبه این می ماند که خا منه ای ،ملک سلمان ، بشاراسد وژنرال سیسی را دموکرات بنا میم!
دررابطه به نا سیونا لیست بودن طا لب غنی ازنگاه جان کری ،به صراحت می گویم که او یک ترایبلیست یا قبیله اند یش می باشد وتا پا یان تاریخ هم به نا سیونالیسم نه پی می برد ونه میلان پیدا می کند. به این خاطرکه، پشتون ها یا قوم طا لب غنی قبا یل مانده وقوم هم نه شده اند. همین که کرزی بنام سد وزای علیه غلزای یا قبا یل غنی دسیسه می کند وغنی هم غلزای ها را برتربرسد و زای ها ودرمیان غلزای ها، قبیله احمد زای قبیله خود ش را برترمی داند ودفتر خود را ازآن ها پُرساخته است ، دال برقبیله اند یش بودن اومی باشد! درپاکستان هم که تازه عمران خان ازقبیله نیازی درمیان وا لی پنجاب را ارتش آن کشور برای فریب کاری نخست وزیر ساخته است ؛ او به نفع خود ش وبروکرات ها وژنرال های پنجا بی بزرگان قبا یلی پشتون ازقبیله های محمد زای یا غفارخانی ها واچکزای ها و... را ازمیدان بیرون کرده همچنان مهاجران افغان را درولایت های خیبر،بلوچستان وسهراب گوت درشهرکراچی زیرفشارگرفته تا قبا یلی بودن خود را موفقانه نما یش دهد.
درافغانستان که طا لب کرزی وطا لب غنی نشسته بر سر بیضه های سربازان امریکای ونا تو حکومت لرزان ومسخره کرده ومی کنند وبا وجود کمک های ما لی ونظا می دولت های غربی وشرقی تروریسم را مهار وزمین را درزیرچوکی های خود آرام کرده نمی توانند،زاده قبیلگی بودن شان می باشد. قبیلگی بود نی که در سیاست تنها به کمک استعمارها ادامه داشت ودارد. بنا برآن ، اکنون که هم استعمار رنگ عوض کرده است هم توده ها به میدان سیا ست آمده اند هم نسل نو فرهنگی تقا ضا های نوتری دارد،حکومت سازی وتثبیت آن درافغانستان پیوند تنگا تنگ به تن دادن غنی وتیم کته شکم - تهی مغزش به خواست مردم دارد. ازاین رو، برای غنی وتیم متعصب وتاریخ زده اش می گویم که بدون تسلیم شدن به خواست مردم به خصوص نسل نو آن ها ، نه تروریسم واردا تی از پاکستان مهارمی شود ونه زیرکرسی آن ها آرام می شود. ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment