ابراهیم ورسجی
7-6-2014
این نوشته، درنقد مقاله ی علی ابراهیم زیرعنوان"درسی که حماس ازالنهضه آموخت"، نشرشده درسایت شرق فارسی، روزشنبه 7جون ارائه شده است:ازنظرنویسنده ی این مقاله که راجع به حماس،الفتح،حزب الله،سوریه،اسرائیل،مصر واخوان ،ابرازنظرنموده است، معلوم می شود که، آگاهی ریشه ی درباره ی بازی هایی سیاسی که درفلسطین راه اندازی شده بود واکنون به اوج رسیده است ؛ ندارد،ویا سخن گوئی خاندان حاکم عربستان می باشد.بطورنمونه،درتخریب مناسبات حماس ودولت خود گردان زیرریاست محمود عباس،ازنظرجمی کارتر،رئیس جمهورپیشین امریکا وریچارد فالک،نماینده ی سازمان ملل درباره ی وضع حقوق بشرونقض آن درفلسطین،جورج بوش واسرائیل مقصرمی باشند،تاحماس.دررابطه به حزب الله وحماس هم ،مسئله آن گونه نیست که نویسنده ابرازکرده است.مثلن،این ایران وحافظ اسد بودند که برای بیرون کردن سازمان آزادی بخش فلسطین ازلبنان،حزب الله را ایجاد کردند وازمبارزه ی حزب الله بااسرائیل هم بیشترایران وسوریه بهره برداری کرده اند، تا لبنانی هاوفلسطینی ها.ازجانب دیگر،حضورخالد مشعل دردمشق،بدلایلی امنیتی بخاطرتهدید اسرائیل وبی پناه گاهی دردرون فلسطین بود نه تمایل آن به حزب الله یاحکومت های ایران وسوریه.به این خاطرکه،فلسطینی هاهرگزنمی توانند جنایت ایران،اسد وحزب الله درلبنان علیه فلسطینی ها وسنی های محلی رافراموش نمایند.لذا،اکنون که قطروترکیه آماده ی حمایت ازحماس وپناه دادن به مشعل می باشند،ادامه ی حضورش دردمشق به نفع اونمی باشد.دررابطه به منطقه ی غزه ومحاصره ی آن توسط اسرائیل وحکومت های مبارک وسیسی وسهولت های فراهم شده به آن توسط حکومت مرسی وپیوند حماس با اخوان نیز،نویسنده بسیارسرسری گذشته است.برای مثال،همه نهادهای بشردوستانه که رفت وآمد به غزه دارند،اعتراف کرده اند که حماس ازتونل های زیرزمینی تنها مواد خوراکه ودارو وارد غزنه می کند نه اسلحه.درواقع،داستان انتقال اسلحه ازمصربه غزه توسط حماس را حکومت های مفسد مبارک وسیسی برای کسب رضایت اسرائیل ومتهم کردن اخوان وحماس ساخته وپرداخته اند.
ازهمه خنده دارتراینکه،سرنگونی حکومت مرسی وزیرفشارگرفته شدن اخوان توسط نظامی های مصری را،نویسنده ی مقاله برابربه نابودیی اخوان گرفته است که بسیارسطحی نگرانه می باشد.مثلن،همه ی مصری ها،عرب ها وبیرون منطقه ی ها می دانند که از1952تاکنون، همواره اخوان زیرضربات نظامی هاوامنیتی های زیرفرمان شان بودند وزنده مانده اند واستبدادهای استالینیستی-نظامی- قبیلگی- شیخی- نفتی رادرمصرومنطقه به چالش گرفته اند.به این معناکه،سیسی هم بابدنامی ورسوایی تمام می رود واخوان می ماند.امادرباره ی حکومت آشتی ملی میان حماس وفتح که نویسنده ازتکرارتجربه النهضه ی تونس درفلسطین یاد کرده است،باید گفت که: نه راشد غنوشی،رهبرالنهضه ی تونس درموضع ضعف بود ونه هم حماس درموضع ضعف می باشد.واقعیت این است که، چاپلوسی محمودعباس درادامه ی معاهده ی اسلووافزایش شهرک سازی های اسرائیل درمناطق اشغالی وفشاربی سابقه ی زندان بان های اسرائیلی برزندانی های فلسطینی،شکست گفت وگوهای صلح بااسرائیل و...باعث شد که عباس باحماس آشتی نماید.من بااینکه ازسیاست آشتی الفتح- حماس قویاً حمایت می نمایم؛درضمن،ازحماس می خواهم که ازتندروی درسیاست دست بردارد.افزون بردست برداشتن ازتندروی،متحدانه با دولت خود گردان کارنماید.به این خاطرکه،تنهابا وحدت ومیانه رویی همه نیروهای فلسطینی می توان حقوق تلف شده ی فلسطینی هارابدست آورد،نه باشعاروچند دستگی.
0 comments:
Post a Comment