Thursday, 17 May 2012

احمدرشیدازبحران هویتی وسیاسی پاکستان سخن می گوید!

ابراهیم ورسجی
28-2-1391
دوماه پیش مصروف مطالعه ی یک مقاله درسایت"تایمزآف اندیا"بودم که نظرم به معرفی کتاب احمدرشید"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان"خورد.پس ازبه پایان رساندن مطلب زیرمطاله،به مطالعه ی نوشته ی مربوط به معرفی کتاب نامبرده پرداختم.ازعنوان کتاب ومعرفی گردانند گان سایت هندی دریافتم که کتاب رشیدبیشتردرباره ی بحران افغانستان وپس لرزه های آن درپاکستان دورمی زند.درهمان روزبه کتاب خانه ی شهرآتواکه درنزدیکی جای زندگی ام قرارداشت،رفتم.دربخشی ازکتاب خانه که کارمندان کارکمک به مراجعه کنند گان رابدوش دارند،یک زن مهربان مصروف رهنمایی نفری بود که مانند من دنبال کتابی می گشت.پس ازآنکه آن خانم،ازکاربا مراجعه کننده فارغ شد،به اوگفتم که کتابی به این عنوان"پاکستان درلب پرتگاه..."ازاحمدرشیدپخش شده است.برایم گفت که تقاضای خریداریی کتاب موردنظرشماراکرده ایم ودرنخستین فرصت به مطالعه تان قرارگیرد.ازاین رو،نمره ی کارت کتاب خانه ام راگرفت وگفت که منتظرباشید!
پس ازسه هفته انتظار،کتاب خانه برایم اطلاع داد که کتاب موردنظرشماآماده است وبتاریخ24آوریل-5ثور،می توانیدآن رابدست آورید.درهمان روز،کتاب راازکتاب خانه برداشتم ومصروف مطالعه ی آن شدم.ازاین که دوکتاب دیگرنویسنده به عنوان های"طالبان"و"فرورفتن درآشوب"راخوانده بودم،گمان می کردم کتاب نواو حاویی مطلب های تازه تری باشد.غیرازچند صفحه ی کتاب که برایم خواندن آن اهمیت نداشت،همه ی آن رامطالعه کردم.کتاب نامبرده ومسایل مطرح شده درآن ازدونگاه برایم جالب بود:نخست این که،یک نویسنده ی شرقی بخاطرستم وبیدادگری حکومت خودتاچه اندازه می کوشدبخشی ازحقایق راپنهان یادرلفافه ورمزگونه بیان نمایدتاامنیت خودوخانواده اش به تهدید دچارنشود.دوم این که،درگیری های پاکستان درافغانستان وواکنش های برخاسته ازآن به گونه ی دورشدن غرب بویژه امریکاازپاکستان ونفرت روزافزون ازپاکستان درمنطقه بخاطرتروریسم پروری اش، خاطرنویسنده رانسبت به آینده ی کشورش پریشان ساخته است.
بهرصورت،پیش نویس نوشته رابدرازانه کشانده به اصل موضوع می پردازم.ازدیدگاه احمدرشید،نخبگان سیاسی- نظامی پاکستان درایجادکردن هویت ملی درپاکستان درچهاربخش به شکست روبروشده اند:1- بخشیدن هویت ملی- پاکستانی به پنجابی ها،سندی ها،پشتون هاوبلوچ ها.بجای دادن هویت پاکستانی به آن ها،کوشش فراوان شدکه هویت دشمنی باهندرابه آن هاتلقین نمایند.2- نخبگان، امنیت پاکستان رابه گونه تعریف وسامان داده اندکه دارایی ملی با قربانی کردن سرمایه گذاری دربخش های آموزش وپرورش،بهداشت،زیرساخت های اقتصادی،به سودارتش وسازمان جاسوسی واریزشود.پرسمانی که رهبران سیاسی نتوانستندبه تغییرآن بکوشند.نخبگان، گروه های جهادی راکمک یاتشویق کردندکه علیه کشورهای منطقه حمله نمایند؛اکنون آن هاعلیه پاکستان هم حمله می کنند.4- نخبگان اجازه دادند که کشوردرخط های نژادی بیفتند.حضورپُرنگ پنجابی هادرارتش ودولت، دیگرملیت هاراناراضی کرده است.بلوچ هاپنجمین جنگ خودرابراه انداخته اندوپشتون هاهم زیرنام"طالبان"درجنگ باحکومت قراردارند.
ازآنجاکه نویسنده،پیشترچندین مقاله درباره ی ملی گرایی،دولت ملی،دولت امنیتی،هویت وجهانی شدن به رشته ی تحریردرآورده است که همه ی آن دروبلاک"اندیشه"ووب سایت"خورشید"به نشررسیده است،نگرانی احمدرشیدرادرک می کند.ونگرانی احمدرشیدازبحران هویت درپاکستان،ازپرسمان های می باشد که نویسنده در نوشته های پیشن خود تااندازه ی زیادی به شرح آن هاپرداخته است.درنوشته های پیشترخود،بارهایادآورشده ام که بسیاری کشورهای جهان سوم نتوانستندبه دولت ملی برسند.اگربسیاری آن هادولت های امنیتی می باشند،به غیرملی بودن دولت هاپیوندپیدامی کند.ازاین رو،دراندیشه ی سیاسی مدرن بسیاری دولت های جهان سوم،دولت های پوشالی نامیده شده اند که پاکستان،افغانستان،عراق،صومالی،سودان که درسال گذشته دوپاره شد،سزاوارند که پوشالی نامیده شوند.بااین که احمدرشید،مسایل مهمی رادرکتاب خودبازتاب داده است،امابخاطرنه پرداختن اوبه ریشه های بحران هویت درپاکستان یافرارازپیش کش کردن آن ها،ایجاب می کند که کمی بتاریخ پاکستان پرداخته شود.چراکه بدون نگاه بتاریخ پاکستان وفلسفه ی وجودیی آن،نمی توان بدرک واقع بینانه ی بحران هویتی- سیاسی - کنونی درآن پی برد.
دراین زمینه،بیشترازنوشته ی احمدرشید،نوشته های طارق علی می تواند ماراکمک نماید.طارق علی می نویسد:درجریان جنگ دوم جهانی،وقتی که مرکزامپراتوری انگلیس برای موجودیت خودمبارزه می کرد.حزب کنگره ی گاندی ونهرو خواستار استقلال شدند تایک هندآزاداندیشه کند که چگونه باجنگ برخوردنماید،شرکت کندیانه؟دولت انگلیس خشمگین شدوپیشنهادنامبرده راردنمود.حزب کنگره باانگلیس قطع رابطه ونهادهای حکومتی آن تحریم کرد.وقتی که پس ازسقوط سنگاپوردرماه فوریه ی سال1942بدامن ژاپان،گاندی درماه اگست، پیشنهادازهندبرو راپیش کش ودست به راه پیمایی زد ،استعماربسیارناراحت شد.انگلیس که زیرفشارقرارگرفته بود،پس ازبحث درکابینه،اعلام کرد که بعدازپایان جنگ،هندراترک می کند که معنای"دادن چِک ازیک بانک فروپاشیده را"داشت.برخلاف،مسلم لیگ همواره به حیث حامی جنگ باانگلیس ماندوانگلیس هم واکنش مثبت نشان دادوپاکستان سپاس گزاری انگلیس ازمسلم لیگ به شمارمی آمد.اگرکنگره کارهمانند می کرد،نتیجه چیزی دیگربود.(1)آنچه طارق علی می گوید،داستان دردناکی کشوری می باشد که باچنان پیشینه ی سیاه بانیانش، مدعی اسلام مداری شدونخواست به مردم خودغیرازاسلام نمایی دروغین، هویت ملی ببخشد!اسلام نمایی که دستاوردآن، طالبان وتروریسم دردوطرف مرز، وقربانی آن درگام نخست، افغانستان، ودرگام دوم، مردم مسلمان پاکستان می باشند.
شایان توجه است که سخن طارق علی تنهابه خوش خدمتی مسلم لیگ به استعمارانگلیس درجریان جنگ جهانی دوم وپیش کش کردن پاکستان درطبق اخلاص توسط لندن برای آن، خلاصه نمی شود،بلکه به شرایطی پس ازبرآمدن پاکستان وبحران های سیاسی آن هم می پردازد.دراین راستا،طارق علی می نویسد:رهبرانی که پس ازتقسیم هندوبرآمدن پاکستان دررهبریی کشورجدید قرارگرفتند؛سابقه ی درمبارزه علیه قدرت استعماری بریتانیادرهندوستان نداشتند.بنابرآن،ازهمان آغازدررابطه باهنداحساس پستی وحقارت می کردند.جناح چندی پس ازبرآمدن پاکستان درگذشت،ورهبری بدست کسانی افتاد که بسیارناتوان بودند.برعکس،هندوستان رهبربزرگی مانند"نهرو"داشت که درجهان تمجید می شد.مامی گوئیم چقدربد بخت هستیم که آن هانهرودارند ومانداریم!به همین دلیل،پاکستان درآغازطرفدارانگلیس وپسانترمستعمره ی امریکاشد.(2)
امریکاکه درآن زمان برای مهارنفوذ کمونیسم روسی به متحدان بی اراده وسود جونیازداشت،برای تامین نیازآن،رهبران ناکاره ودرمانده ی پاکستان خودراپیش کش آن کردند.درهمین مرحله ازتاریخ منطقه است که پایه همه بدبختی های افغانستان وپاکستان گذاشته می شود.افغانستان که بااعلام انگلیس مبنی براین که هندراپس ازجنگ ترک می گوید،ازدرک شرایط ناتوان شده ناآگاهانه خواستارالحاق منطقه ی پشون نشین هندبه خود شد.باچنان درخواستی،افغانستان؛درواقع، می خواست لقمه ی رادرگلوی خود فروکند که بسیارکلانترازآن بود.ورهبران پاکستان که صادقانه متحداستعمارانگلیس هم دردوره ی سلطه برهندوهم پس ازآن بودند،ازهمان آغازبراطراف افغانستان دایره ی"سیاه"کشیدند!دایره ی که تقدیری شومی کنونی رابرای کشورمارقم زد!
بهرحال،افغانستان که همیشه بدست امیران قبیلگی بی فرهنگ ونظامی هااسیربود،پاکستان همزمان بازنجیرغلامی انگلیس درگردنش،بدست نظامی هاوامریکاافتاد.به سخن دیگر،پاکستان دوباداره شد!ازاین که درعرصه ی هویت سازیی ملی که احمدرشیدبرآن تاکید می نماید،ناکام شد،بی درنگ درزیرسایه ی نفوذامریکا،هویت کاذب دشمنی باهندرابادشمنی میان دین هندوودین اسلام پیوندزد.به باورخود،تنهاازهمین طریق می توانست به کشوردوپارچه که یک بخش آن درشرق هند(بنگله دیش)وبخش دیگرآن درغرب آن کشورقرارداشت، یکپارگی دروغین ببخشد.ازاین روکه نظامی های فئودال/بزرگ مالک زاده به سرنوشت پاکستان مسلط شده بودند،درنخستین گام به بهره کشی ازمردم پاکستان شرقی که اکثریت نفوس کشورراتشکیل می دادند،شتافتند.بهره کشی که به حیث واکنش خونبار،خیزش بنگالی هادرسال1971رارقم زد.خیزشی که هم باعث توحش ارتش پاکستان دربنگال شرقی،وهم سبب خود مختاری وجدایی بنگله دیش ازپاکستان درروز16دیسامبر1971شد.
دررابطه باجنایت ارتش پاکستان درپاکستان شرقی،حسن مجتبی روزنامه نگارونویسنده ی پاکستانی می نویسد:اگرچه روزآزادی بنگله دیش16دیسامبربود،امااین فاجعه در25مارس شروع شده بود.درشب25مارس،وقتی که نظامیان پاکستان وارد"داکه"شدند،25روزنامه نگارخارجی درشهرحضورداشتند که به آن هافرمان داده شد که داکه راترک کنند.اول آن هادرهتل انترکانت داکه محاصره وبعدابه کراچی انتقال داده شدند.درمیان آن خبرنگاران،نماینده ی روزنامه تلگراف لندن بنام"سایمن درنگ"هم بود که درهتل پنهان شده بود وکارنامه ی نظامیان علیه مردم بنگال رامی نگاشت.گزارش اوغیرازپاکستان درتمام نشریات به شمول دیلی تلگراف به نشررسید که بعدا"جریده اقوم پاکستان" درکاناداهم به نشرآن پرداخت.دریک روز،درداکه،چتاکانگ،کومیله،وجیورده هزارنفرکشته شدند.دانشجودرخوابگاه دربسترخواب، وقصاب دردکان قصابی خود کشته شدند.جسدهای سوخته ی زنان وکودکان درخانه هاافتاده بودند.بازارخاکستروبه زمین هموارشده بود؛ودرعین حال، درساختمان هایی مهم، پرچم پاکستان بلند کرده شده بود.ظاهرامعلوم می شد که خیزش سرکوب شده است.شیخ مجیب الرحمن ودیگررهبران عوامی لیگ دستگیرشده بودند.ازرهبران عوامی لیگ یکی رازیرحراست ودیگری راکشته بودند.روزنامه های طرفدارمجیب مصادره شده بودند.مجیب الرحمن درمنزلش بود.اوگفت که اگرپنهان شود،درتلاش اوخانه های بسیاری راآتش می زنند.ارتش کنسولگری انگلیس رادرداکه اشغال کرده ازآن خوابگاه دانشجویان ودانشگاه داکه راهدف قرارداد که درنتیجه،200دانشجوکشته شدند.ازیک خوابگاه دیگردانشجویی ،جسد مرده هارابرداشته درگورستان دسته جمعی دفن وبالای آن تانک هاراعبورداند.درروز27مارس درخوابگاه هاجسدهای تکه پاره ی دانشجویان افتاده بودوهفت استادرادردفترکاری شان کشتند.(3) توحشی که تاروز16دیسامبر،روزمداخله ی ارتش هندادامه یافت ودرنتیجه ی آن،به گفته ی شیخ مجیب الرحمن سه ملیون وبر پایه ی اسنادسیا/سازمان اطلاعات مرکزی امریکایک ملیون مسلمانان بنگالی توسط برادران مسلمان پنجابی شان کشته شدند.پاکستان عامل آن جنایت جانکاه؛ بدون این که ازآمارقربانیان سخن بگوید،آن رارد کرد.
درواقع،آنچه درپاکستان شرقی توسط نظامیان پاکستان غربی صورت گرفت،نشان داد که هویت سازی وملت سازی که خیر،بسیاردشوارمی نماید،پاکستان درامردولت سازی هم به گونه ی فاجعه باری شکست خورده بود؛واکنون که بلوچ هادرمسیربنگالی هابراه افتاده اند،ارتش پاکستان درحال تکرارکردن تجربه ی بنگال دربلوچستان می باشد.اگربلوچستان هم مرزهندمی بود،وضعیت دیگرشده بود.جنایت درپاکستان شرقی دیروزوبلوچستان امروز،مسئله ی درونی پاکستان بودومی باشد،اما،ازاین که ازسال1992تاکنون، پاکستانی ناتوان ازاداره خود،بابلندپروازی در همسایه ی غربی خود،یعنی افغانستان جنایت می کند،بیانگراین واقعیت است که برآمدن یک افغانستان نیرومندترباحضورننگین وسیاه کارانه ی پاکستان درتناقض می باشد.
دررابطه باهویت ملی وملت سازی که احمدرشیدازناکام شدن پاکستان درزمینه گله مندمی باشد،بایدچنین ابرازکرد که پاکستان تنهابانادیده گرفتن ساخت هویت ملی قومیت هایش بحران سازی نکرده،بلکه باحمایت ازپشتوزبان های افغانستان، بنیادهویت ملی هرچند کمرنگ این کشورراهم به زیرضربه ی هویت های قوم گراوقبیله گرابرده است.پاکستان بایداین بازیی شیطانی رامی کرد؛زیراکه رژیم نظامی- هویت ستیزآن، یک رژیم فاشیستی می باشد،وفاشیست هاهم که بدون دشمن زند گی کرده نمی توانند.وپاکستان با تقویت هویت ضدهندی درمیان مردمش؛ هم کله ی بدکاروبد کنشت خود رامی پوشاندوهم می کوشدتادسیسه گریی خودرادرزیرسایه ی اسلام پنهان وباصادرکردن شریعت مداران تروریست وبی ایمان به خداوبدون اخلاق به افغانستان وهند،بویژه افغانستان،این کشور رااز20سال بدین سوبه ویرانه مبدل کندوکرده است.احمدرشید،ازاین که سیاست مداران پاکستان ازخانواده های فاسد برخاسته اند،بجاگله دارد که نویسنده هم باوی موافق می باشد.ازدیدگاه احمدرشید،فسادسیاست مداران وزدوبندمالی نظامیان بااقتصادپاکستان سبب شده است تاکوششی درجهت اصلاحات اقتصادی وتغییردرسیاست خارجی نظامی محورکشورصورت نگیرد.وهمین نه آوردن اصلاحات؛ سبب شده است تاپاکستان درمقایسه باهندپس مانده وتنهابه کشوری مبدل شود که پنبه وتروریسم کالای تجارتی آن راتشکیل میدهند.
باتوجه به بحران جاری درپاکستان که دربلوچستان جنبه ی خیزش نظامی به خود گرفته ودرکراچی به جان هم افتادن گروه های نژادی- مذهبی وبحران اقتصادی به آن روزتاروزژرفنامی بخشد،به صراحت می توان گفت که هم درپاکستانِ اسلام شعار،وهم درافغانستانِ قربانی شریعت مداریی تروریستی اسلام آباد،بدرجه های متفاوت بحران هویت وجود دارد،بحرانی که ازوجود یک خالیگاه بزرگ حکایت می نماید.واین هم یک حقیقت است که....درخالیگاه نبودبدیل مدرن مبتنی برآزادی،حقوق بشروعدالت اجتماعی،ارتجاعی ترین مکتب هویت سازِ(دروغینِ)جامعه(مانندشریعت مداریی طالبان افغانی وپاکستانی) ازطریق ذهن سخن گویان خود(رسانه هاونظامیان پاکستانی)،دست بکارپرکردن خلاء وایجادهویت بدیل شد....درباره ی هویت اجتماعی ،بحران ونیزتحولات این هویت بحث های گوناگونی ازنظرجامعه شناسی،روان شناسی اجتماعی ومطالعات فرهنگی مطرح شده ومی شوند.به مسئله هویت به عنوان یک امرسیاسی،یک ابزارسیاسی ویک میدان مبارزه ی سیاسی بنگریم.هویت بی آنکه خود درگوهرپدیده ی ایدئولوژیک باشد....می تواند درمتن یک ایدئولوژی سیاسی بکارگرفته شود.دراین حالت،ودراغلب مواردی که گروه های سیاسی ازپدیده ی هویت صرفابه عنوان یک ابزارسیاسی استفاده می کنند،حاصل کاربصورت استقرارایدئولوژی جدید ونیزکارگزاران آن برجامعه درمی آید ودورباطل تبعیض،سرکوب وخفقان ناشی ازحاکمیت های ایدئولوژیک تکرارمی شود!...وایدئولوژی شدن هویت به نازیسم وفاشیسم می انجامد.هویت پدیده ی فرهنگی است تاسیاسی!موتورتجد د عهد مشروطیت(ایران) پیش ازآنکه کارکردسیاسی داشته باشد،ماهیت فرهنگی داشت واین ماهیت بود که آن کارکردرااصلاح وبازتعریف می کرد.گوناگونی ادعاهاگواه آن است که پدیده ی بنام هویت یک پارچه وجودنداردومردم هرجامعه حامل اجزاء پراکنده ی ازهویت های گونه گون هستند که درطول تاریخ برسرراهشان شکل گرفته وزیربنای فرهنگ وجهان بینی شان رابوجودآورده اند.درمیان این اجزاءپراکنده می توان به جزئیاتی برخورد که جنبه ای عام وگسترده دارندوبیشتری مردمان رادرخود می گیرند،ونیزجزئیات خاص وموضعی رایافت که ازآنِ بخشی ازمردم است.(4)
اگرنظامی هاوسیاست مداران پاکستان به مسئله ی فرهنگی بودن هویت توجه می کردند،ازهمان آغازبه تحمیل زبان اردوبه بنگالی هانمی آغازیدند،مسئله ی که سبب ایستاد گی سرسختانه ی مردم بنگال وپایه ی جدای راکه درسال1971پس ازبربریت ارتش شریعت مداروطالب- تروریست پروری پاکستان عملی شد،ریخت.ازهمه مهمتراین که، اوضاع بلوچستان وپشتون نوازی نظامی های پاکستانی درافغانستان نشان میدهد که ازجدای بنگله دیش درس عبرت نگرفته اند.این که ازرخ دادهادرس عبرت گرفته نمی شود،تنهابه سیاست مداران ونظامی های پاکستانی منحصرنیست،بلکه بسیاری هادراین امرهمسووهمسویه ی آن هامی باشند.اما،درک این اصل نیزمهم است که سیاست مداران ونظامی های دیگرکشورهااگرچنان درسی رانمی خواهند بگیرند،این برجستگی رادارند که منافقانه مانندهمتایان پاکستانی شان رفتاربنیاد گرایانه وطالب پرورانه ندارند.موضوعی که درکتاب احمدرشیدبه آن اشاره نشده است.
بهرحال،باحفظ اختلاف بابسیاری مسایل مطرح شده درکتاب احمدرشید،ازبحث نامبرده افزون بربحران هویت درپاکستان که درباره ی آن سخن هافراوان گفتم.بحث اودرباره ی دوگانه بازی کردن مشرف راکه هم باطالبان کارمی کردوهم باامریکا،بسیارجالب یافتم.امااحمدرشید،دراین باره که بازیی دوگانه مشرف راپرویزکیانی تاکنون ادامه داده است،سخنی نرانده است.ازدیداحمدرشید،مشرف ازبراندازی طالبان پشتون ناراضی وباورداشت که اتحادشمال وهندمی توانند مناطق مرزی بلوچ وپشتون نشین پاکستان رابی ثبات وتمامیت ارضی این کشورتخریب نمایند.ازاین رو،آی اِس آی طالبان راباپول شیخ های عرب بازسازی ورهبران آن هارادرشمال کویته مستقرساخت.اما،مشرف ازاین زاویه به بحث واردنمی شود که چه عامل های اتحادشمال راکه به جزاحمدشاه مسعود،دیگراعضایش زمانی ازکاسه لیسان پاکستان بودند،به همراهی باهندسوق داد؟ دراین باره که اداره ی کرزی که مهره کای اصلی اش کالیس پاکستان بودندوهستند،وکنسولگری هندرادرجلال آبادوقندهاربازکرده اند،نه اتحادشمال که دیگرموجودیت نظامی ندارد،هم مشرف وهم احمدرشیدسکوت اختیارکرده اند!درکتاب احمدشید،موضوعی دیگری که برایم دارای اهمیت می باشد،این است که پاکستان چه تعریف جالبی ازطالبان خوب وبد دارد!ازنظرپاکستان،طالب خوب ومیانه روآن است که علیه افغانستان ونظامی های غربی بجنگد وطالب بدهم آن است که علیه دولت پاکستان جنگ کند.این موضع پاکستانی هاراهیلاری کلینتن وزیرخارجه امریکاخوب درک کرده بود.ازاین رو،درماه اکتوبر2011به همتای پاکستانی خود دراسلام آباد گفت که:"مارهارادرحیاط خانه نگاه کرده اید تاهمسایه هارابگزند"!ازنظراحمدرشید،اکنون مارهامالک خانه راهم نیش می زنند!احمدرشید،درکتاب خودراجع به پروسه ی گفت وگوهای صلح میان امریکا- افغانستان وطالبان گفته است که پاکستان تازمانی که خواسته هایش درافغانستان برآورده نشود،به هیچ گونه برنامه ی صلحی کمک نمی کند.ازاین سبب،به باورنویسنده،ایجاب می کند که هم امریکاوهم حکومت کابل؛ بجای مذاکرات صلح باطالبان به کمک پاکستان، تدبیرهای دیگری راروی دست بگیرند که امضای معاهده ی دوطرفه یکی ازآن هامی باشد.
ازنظراحمدرشید،برجسته کردن گروه حقانی توسط آی اِس آی، فشاربرآن عده طالبانی می باشد که ازجنگ خسته شده اندومی خواهندبه پروسه ی صلح بپیوندند.احمدرشیدازامریکاهم انتقاد می کند که درافغانستان بیشترازالقاعده، طالبان سربازان امریکایی راکشته اندومی کشند،امادربیانیه های آن کشور،سخن ازعمده کردن خطرالقاعده وکمرنگ کردن خطرطالبان( وتمیزمیان طالبان خوب وبد) دیده می شود.دررابطه به وجود طالبان خوب وبد،بهترین نظررامیاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه ابرازکرده است.روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390،درگردهمای اتحادیه ی روزنامه نگاران خیبروکلوب مطبوعاتی پشاورکه درمنزل رسمی وزیراعلی ولایت خیبرپشتونخواه برگزارشده بودو درآن،اعظم خان هوتی وزیراعلی به حیث مهمان خصوصی حضورداشت.افتخارحسین وزیراطلاعات درآن گردهمای گفت که:طالبان خوب وبدوجودنداردوهمه ی طالبان تروریست ودشمن انسانیت می باشندوازامریکا،افغانستان وپاکستان خواست که بااین تروریستان باتفاهم سه جانبه مذاکره ودرغیرآن،متحدانه برخوردمسلحانه نمایند.(5)دراین باره که موضع امریکازیرتاثیرتعریف پاکستان ازطالبان خوب وبد قرارگرفته بودیانه،به گمان من ،نگاهی به بیانیه ی اوبامابه مردم امریکاپس ازامضای معاهده ی استراتژیک باکرزی، درنیمه شب سه شنبه اول ماه مه-12ماه ثورازمیدان های بگرام،خوبتربدرک موضوع کمک می کند.درآن بیانیه، آمده بود:" طالبان قانون اساسی افغانستان رابپذیرند،ازخشونت دست بردارند،حقوق بشروحقوق زنان راقبول نمایند،باالقاعده قطع رابطه نمایند"،ازتغییرآشکارسخن به میان می آورد.واقعیت این است که اگرطالبان مطالبات یادشده را پذیراشوند،طالب مانده نمی توانند،وپاکستانی هاهم دیگرآن هاراطالب ودوست خود درجنگ نیابتی علیه افغانستان وامریکابه شمارنمی آورند.احمدرشید،ازتناقضات سیاست امریکا درافغانستان ومنطقه نیزسخن گفته است.ازنظراوسخن های چندپهلوی مقام های امریکای راجع به برآمدن وماندن سربربازان شان درافغانستان،پاکستان راامیدوارکرده است که می تواندبرموضع افغانی خودایستاد گی وخواست خودرادرافغانستان (که تشکیل حکومت طالبی زیرنظرآی اِس آی وبیرون کردن هند می باشد)،برآورده کند.اما،پس ازامضای معاهده ی استرتژیک میان امریکاوافغانستان،پاکستان باید درک نماید که رخ دادهای پس ازبرآمدن شوروی ودوره ی دولت مجاهدین وطالب سازی وتروریست پروری رادراین کشورتکرارکرده نمی تواند!احمدرشید باانتقادازبرخوردنادرست غرب باپدیده ی ستیزه جویی اسلامی که نویسنده باوی صد درصد موافق می باشد؛ازاین که دردیگربخش های جهان اسلام سخن ازدموکراسی وحقوق بشردرمیان است،ودرمنطقه ی جنوب آسیاوآسیای مرکزی مسئله ی سلاح اتومی وتروریسم موضوع روزمی باشد،ابرازتاسف کرده است.دراخیر،بایدعرض شود که خواندن کتاب احمدرشیدزیرعنوان"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان" رابهرانسان سیاسی وپژوهش گرعرصه ی سیاستِ منطقه سودمند می دانم.
پانویس ها:
1-The Duel,Pakistan on flight Path of American Power by Tariq Ali Scribner Newyork,London,Toroto,Sydney,Scribner Adivision of Simon&Schuster,Inc.1230Avenue of the Americas Newyork,ny10020 copyright©2008 by:Tariq Ali p.23
2-Ideas:Brilliant Thinkers Speak Their Minds Edited byBernie Lucht Copyright©Canadian broad Costing corporation,2005pp.265-266
3- سینه چاکان مشرق نویسنده:حسن مجتبی، ساندیاگو،سایت بی بی سی اردو،وقت اشاعت16-12-2006
4- بنیادگرای درعصرجهانی شدن مدرنیته، نویسنده:علی اصغرحقدار،سایت ایران گلوبل30فروردین-حمل1387-19-4-2008
5- طالبان سب دهشت گرد/همه تروریست می باشند،سخن رانی میاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه درگردهمای اتحادیه ژورنالیستان خیبروکلوب مطبوعاتی پشاوردروزیراعلی هاوس روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390
Bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2012/03/120313/_taliban_good_bad_ra.shtml

0 comments:

Post a Comment