!
پاکستان که درماه دیسامبر1971؛بخاطرجنایت نظامی های جنایت کارش درپاکستان شرقی یابنگله دیش کنونی تجزیه وباازدست دادن بخش شرقی خود مسخره ودربخش غربی هم فروپاشیده بود؛نتوانست نظامی های تباه کاروجانی راکه سه ملیون بنگالی راکشته بودند،محاکمه واعدام نماید.ازسوی دیگر،نظامی هاکه این کشورراگروگان گرفته بودند،وبنگالی هایاپاکستان شرقی باشکستن یوغ آن ها به آزادی وغرورملی نایل شده بودند؛بدبختانه،مردم پاکستان غربی یاکنونی نتوانستند برگروگان گیران غالب وکشورخودرابه سوی آزادی،دموکراسی وغرورملی سوق بدهند.ناکامی مردم پاکستان دررساندن نظامی های جنایت کاربه جزای کارکرد شان،باعث شد که همان قاتلان مردم پاکستان شرقی،مردم پاکستان غربی رابه لب پرتگاه بکشانند.اگراحمدرشید،کتابی پاکستان درلب پرتگاه رانوشت که نویسنده بانوشتن مقاله ی"احمدرشیدازبحران هویتی وسیاسی پاکستان سخن می گوید"،به بازتاب آن پرداخت.درواقع،به بهترین صورت، وضعیت فاجعه بارکنونی پاکستان راکه نظامی های سرکش وقانون گریزوسیاست مداران دست نگرآن هاعامل آن می باشند،بازتاب داده است.
بهرصورت،پاکستان که باجدایی بنگله دیش درسال1971،فروپاشیده بود؛دردرون، گرفتارخودسریی نظامی هایی تجارت پیشه، شکم پرست وخودسر؛ودربیرون، بخاطرتجاوزشوروی به افغانستان دردیسامبر1979،باویران کردن کشورمابه خوش اقبالی روبروشد.ودلیل آن خوش اقبالی این بود که،امریکابرای بزانودرآوردن کمونیسم روسی،ارتش پاکستان رابازسازی؛ودرواقع،کمرنظامی های پاکستانی رابست وکمرمردم افغانستان راشکست.سیاست ناسنجیده ی که اکنون خودامریکایی هابازدهی دردآورآن رادرافغانستان می پردازند.طرفه این که،ازماجراجویی شوروی درافغانستان تاکنون،تباه کاری،ایجادباندهای تباه کاروتروریست برای صادرکردن به افغانستان وکشمیرهند،بویژه افغانستان به مشغله وپروژه ی پول واسلحه درآوردیی نظامی های پاکستانی مبدل شده است.برای راه اندازی وادامه ی این مشغله ی پردرآمد،نظامی های پاکستانی نیازداشتند که پشت سنگرخودرااستوارترنمایند،استواری به گونه ی که درداخل پاکستان گروهی برآمد نکند که مانند"حزب عوامی لیگ"شیخ مجیب الرحمن آن هارابه چالش بگیرد!
دراین راستا،پس ازجداشدن پاکستان شرقی،نظامی هادرپاکستان غربی دست به مهارسیاست مداران زده کسی راکه ازمهاربرون شدازجمله ذوالفقارعلی بوتو،کشتند،وکسی راکه سازش کاربودازقدرت برکنارکردند که برکناری نوازشرف دراکتوبر1999نمونه ی آن می باشد.امریکاهم که دردوره ی جنگ سردبه نظامی هانیازداشت،هم ازکودتاهای نظامی حمایت کردوهمچنان برمهارکردن سیاست مداران پاکستانی توسط آن هاچشم پوشی کرد.ازآنجاکه نظامی هاحمایت امریکاراباخود داشتند،نه تنهااحزاب سیاسی رامهارکردند،بلکه ازبرآمدن جامعه ی مدنی ورسانه های آزاد ممانعت کرده تااندازه ی زیادی به تحریف ذهنیت ومسخ کردن حقیقت دردرون وبیرون پاکستان پرداختند.
باتوجه به چشم پوشی امریکاازجنایت وخودسری نظامی هادرپاکستان،نه تنهامردم پاکستان توسعه ی اقتصادی وسیاسی متوازن جامعه ی خودراازدست دادند،بلکه افغان هاهم به گونه ی بدترازمردم پاکستان قربانی خودسری های نظامی های پاکستانی شدند.برای قربانی کردن افغان ها،نظامی های پاکستانی پس ازحمله ی شوروی به افغانستان ازدولت ریگان تعهدگرفتند که باافغان هایی مجاهدومهاجررابطه برقرارنکند.پس ازتعهدامریکا،آی اِس آی سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ده هاگروپ به نام های مجاهدوطالب ساخت تامانع ازبرآمدن رهبریی واحد درافغانستان شود.زمانی که شوروی درفوریه ی1989افغانستان راترک کرد،اول نظامی های پاکستانی مستقیم درجلال آبادعلیه حکومت افغانستان واردجنگ شدند که به طرزرسواخیزی شکست خوردند.پس ازشکست نامبرده،ازطریق حزب اسلامی حکمتیارکه یاریی دروغینش باحکمت بیشترازخودش به دین ووطن زیان رساند،واردتماس باشاخه پشتوزبان حزب دموکراتیک خلق شده به کودتادست زدند که توسط شاخه ی پرچم حزب دموکراتیک خلق که دیگرنام حزب وطن بخود گرفته بود،سرکوب وکودتاچی هابه پاکستان پناه گزین شدند.
درواقع،شکست کودتای تندروان جهادی و کمونیست، تمام ابزاربازی های سیاسی- نظامی آی اِس آی رادرافغانستان هزینه کرد.ازاین رو،زمانی که در28آوریل1992-8ثور1370خورشیدی،چهارماه پس ازفروپاشی اتحادشوروی،رژیم کمونیستی وابسته به مسکونیزفروافتید،ومجاهدان ناراضی ازآی اِس آی به فرماندهی احمدشاه مسعود،رقیب سرسخت حکمتیاردرکابل دست بالاپیداکردند.نظامی های پاکستان حسب دستوراخترعبدالرحمن رئیس پیشین ای اِس آی(ر.ک خاموش مجاهد) که گفته بودکابل بایدبه آتش کشیده شود؛بادامن زدن به جنگ های میان گروهی جهادی ها،کابل راویران کردند.
بااین که کابل راویران کردند،امانتوانستند حکومت مورد نظرخودرابرمردم افغانستان تحمیل نمایند.ازاین رو،طالبان رادرتبانی باشرکت نفتی یونیکال وبرخی شیخ های عرب ایجادو بنام تحقق شریعت وامنیت واردافغانستان کردند.دشواری پاکستان این است که، نتوانست وزنه واهمیت خودرادرسیاست منطقه وجهان بدرستی بفهمد.بطورنمونه،طالبان راارتش پاکستان برکابل ویران وبخش های ازشمال افغانستان بارکرد،امانتوانست که برای رژیم طالبی-آی اِس آیی درسطح منطقه وجهان شناسایی کمای کند.این که تنهاامارات متحده عربی وعربستان دست به شناسای طالبان زدند،نشا داده بود که روابط خارجی پاکستان درصورتی که بازخوانی کرده نشود،به ناکجاآباد می رد!درکسب شناسایی هردوکشورعربی برای طالبان هم این تلقین کارگرواقع شده بود که آن هامخالف ایران می باشندوبایدعلیه تهران حمایت شوند.اکنون که همان طالبان یابخشی ازآن هاموردحمایت مالی- اطلاعاتی ونظامی ایران قاردارند،نمی دانم که آی اِس آی چه دروغی دیگری می تواندبه برادران عرب خودعرضه نماید!
بهرحال،کسب حمایت عربستان برای طالبان وپناه دادن به بن لادنِ مخالف حکومت ریاض، اول درخانه ی امن طالبان، وبعداًدرخانه ی امن آی اِس آی، پرسشی می باشد که تنهادرکارخانه ی ریاومنافقت ارتش پاکستان می تواند پاسخ خودراپیدانماید!طرفه این که، همین نظامی هایی اول مجاهد پرور؛وپس ازآن، طالب پرورِشریعت مدارومجاهد ستیز،پس از رخ داد یازدهم سیپتامبر2001،باشتاب سه صدوشصت درجه تغییرموضع داده بسیاری طالبان واعضای القاعده راباگرفتن پول به حکومت جارج بوش تحویل دادند(ر.ک درخط آتش ازپرویزمشرف).پس ازشکل گرفتن اداره ی کرزی زیرنظارت مستقیم حکومت بوش درکابل،مدتی حکومت نظامی مشرف براست یادروغ دوست نزدیک حکومت نامبرده بود،واداره ی بوش هم که به سخن هاووعده های چرب دستگاه نظامی پاکستان وسازمان اطلاعات آن"آی اِس آی"دلگرم شده بود،بی شمارپول به آن هاپرداخت.پول های که بخش بزرگ آن برای بازسازی طالبان افغانی- ایجاد طالبان پاکستانی درپشت جبهه ی آن هاوبهبودموضع ارتش درمخالفت باهند بکارانداخته شد.روندی که تاپسین روزحکومت جورج بوش درکاخ سفید(20ژانویه2009)،وبرآمدن اوباادامه یافت.
پس ازآغازبکاراوبامادرکاخ سفید،دوپرسمان درسیاست خارجی امریکابرجسته شد:نخست،بیرون کشیدن سربازان امریکایی ازعراق.دوم،افزایش موقت شمارآن ها درافغانستان، تاموضع حکومت کابل راکه درنتیجه ی بازیی دوگانه ی پاکستان آن هم با پول مالیه دهند گان امریکایی وبی کفایتی مدیران سطح بالای خود بی ثبات شده بود،استوارترنمایند.دراین راستا،تاسال2010،بازی دوگانه ی ارتش پاکستان درافغانستان که هم باتروریستان کارمی کردوهم باناتووآیساف/نیروهای کمک کننده به امنیت افغانستان،ادامه یافت.دراخیرسال2019،سخن هاوموضع گیری های مقام های امریکای دررابطه باپاکستان شکل تندتری بخود گرفت ونمایند گان مردم امریکادرمجلس نمایند گان ومجلس سناسخن ازاین به میان آورد ند که کمک به پاکستان باگونه ی کارکردآن درستیزباتروریسم پیوند داده شود.پرسمانی که می رفت تااعصاب مقام های نظامی پاکستان راخراب ترنماید.
افزون برسخن های تند مقام های امریکایی نسبت به کارکرد دوگانه ی پاکستان درافغانستان که ازیک تغییردرپالیسی پاکستانی کاخ سفید حکایت می نمود،کم مهریی اداره ی اوباما نسبت به اداره ی فساد زده ی کرزی،پاکستانی هاراباورمند ساخت که حکومت اوبامادرثبات بخشی افغانستان جدی نیست.به سخن دیگر،باید کمک به طالبان والقاعده راتشدید کردتابیشتربه خرابی اوضاع افغانستان ودرماند گی حکومت کابل بیفزایند.دراین صورت،امریکایامجبوربه عقب نشینی ازافغانستان می شود یااین که به پاکستان امتیازی میدهد که ازپیش برای آن برنامه ریزی شده بود.درچنان وضع نابسامانی که بازی دوگانه ی پاکستان درافغانستان ایجاد کرده بود وسبب شد که حکومت اوباماروزتاروزبه مرکزهای تروریستی درآن سوی مرزافغانستان متوجه شود،معاهده های حکومت پاکستان باطالبان پاکستانی وتشویق آن به رفتن به ترور وتباه کاری درافغانستان،صدای ژنرال پتریوس فرمانده ناتورادرافغانستان بلند کرد.پاکستان که دربازیی دوگانه ورفتن بادزدوفریب دادن فرمانده کاروان هنرمندشده است؛ازیک طرف، طالبان راتقویت می کرد که درافغانستان به تروریسم دست بزنند؛وازطرف دیگر،جنگ های منافقانه باطالبان پاکستانی رابخاطرکمایی کردن پول ازامریکابراه انداخت.به گفته ی بسیاری خبرنگارانی که ازمنطقه ی قبایلی گزارش می دادند،واقعیت این بود که منطقه راپیشترازوجودطالبان خالی می کردندوبعداًجنگ های نمایشی رابراه می انداختند تاهم به کمک طالبان افغانی بشتابندوهم خودرامتحدائتلاف علیه تروریسم جابزنند.
بربنیاداین سخن های نغزفارسی که"پای دروغ لنگ است، وخرلنگ به منزل نمی رسد"،سال2011آغازشد؛سالی که بادشواری های فراوان درروابط سه جانبه ی کابل،واشنگتن واسلام آبادهمراه بود.درهمین سال است که پاکستان ازطالبان خوب وبدیاطالبان تندروومیانه رووکمک به مبارزه علیه القاعده وجداسازی طالبان خوب ازآن بیشترسخن هابمیان آورد،وبه راه اندازی پروسه ی صلح میان حکومت افغانستان وطالبان به کمک پاکستان وامریکاتاکیدورزید.زمانی که درشبانگاه دوم ماه مه-2011-11ماه ثور1390خورشیدی،بن لادن درشهرایبت آباد درکنارپایگاه ارتش ونزدیکی دفترآی اِس آی توسط کماندوهای امریکای کشته شد؛درواقع،همه پرده های تزویروریاپایین افتیدوثابت شد که ازفروپاشی اداره ی منفورطالبان تاروزقتل، بن لادن درزیرچترحمایت آی اِس آی بوده است.پس ازدریابرد کردن جنازه ی بن لادن،مقام های امریکایی به صراحت گفتند که کسانی درارتش وآی اِس آی ازحضوراودرایبت آبادآگاهی داشتند.کشته شدن بن لادن نه تنهاروابط پاکستان وامریکارابه بهانه ی نقض حاکمیت ملی پرتنش ساخت،بلکه رابطه ی حکومت باارتش رانیززیرسایه ی بد گمانی ها قرارداد.ازنظرارتش، مقام هایی ازحکومت حزب مردم درردیابی بن لادن به سی آی اِ/ سازمان جاسوسی امریکا کمک کرده بودند.موضوعی که حزب مردم ازپذیرش آن انکارورزید.
درچنان شرایطی آشوب زده ی که، دورویی نظامی های پاکستانی به جامعه ی جهانی وناتوانی آن هادردفاع ازحاکمیت سرزمینی به مردم پاکستان برملاشده بود،آی اِس آی بخاطرانتقام گیری ازامریکاونمایش توان ویران گرانه ی خود در افغانستان، درماه سیپتامبر2011،به دوحمله ی تروریستی زیردسن زد:نخست،سازمان دهی وراه اندازیی حمله ی طالبان یاگروه نام نهاد حقانی به مقرفرماندهی ناتووآیساف درکابل.دوم،تروراستادربانی رئیس شورای صلح به ترتیب درروز های13و20سیپتامبر.رخ دادهای نامبرده که اعصاب امریکایی هارامتشنج کرده بود؛سبب شدند که فرمانده ناتودرکابل ومقام های بلندرتبه ی امریکایی درواشنگتن،بی پرده سخن راآغازوازپیوند نزدیک گروه حقانی وطالبان باآی اِس آی سخن بگویند.ودرادامه ی چنان موضع گیری های سختی،درماه اکتوبر2011،هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکادراسلام آبادبه همتای پاکستانی خود گفت:"مارهارادرحیاط خانه ی خود نگاه کرده اید تاهمسایه هارابگزند"!سخنان بی پرده ی وزیرودیگرمقام های آن کشورثابت ساخت که کاسه ی صبرامریکایی هالبریز شده است!
ازسخنان تند وزیرخارجه ی امریکا دراسلام آباد،یک ماه نگذشته بود که بتاریخ26نوامبر-6قوس1390،چرخبال های جنگی ناتویک پسته ی نظامی ارتش پاکستان رادرسلاله درمومندبمباردو24سربازپاکستانی راکشتند.کشتن سربازان،پس ازکشتن بن لادن،درواقع ،بزرگترین تکان به ارتش پاکستان بود که بداند،راه دشواری درمناسبات پاکستان باغرب بویژه امریکادرپیش است.نظامی های پاکستانی که بیشترازهرزمانی دیگری درمانده به نظرمی رسیدند،دست بدوکارزیرزدند:نخست،مسیرتدارکات ناتوازطریق پاکستان به افغانستان رابسته کردند.دوم،احزاب مذهبی راکه بیشترازحزب های سکولارنماوابسته به آی اِس آی می باشند،دریک شورای بنام شورای دفاع پاکستان گردآوری وتشویق کردندتاعلیه امریکادست به گردهمای زده احساسات غرب ستیزی رابرانگیزند،و رسانه های دولتی ونیمه دولتی هم همگام باآن به پیش تاختند.احزاب مذهبی یکی ازابزارهای کاریی ارتش پاکستان درجهت تحریک احساسات ضدامریکایی می باشند،وغیرازاین هم کاری دیگری ازآن هابه سودمردم ودین اسلام درپاکستان ساخته نیست.
طرفه این که، همین احزاب مذهبی از2002تا2007دریک ائتلاف باژنرال مشرف ومسلم لیگ دست ساختش بنام"مسلم لیگ قایداعظم"قرارداشتندوحکومت های ولایتی درولایت هایی بلوچستان وخیبرپشتونخواه رادراختیارداشتندوگاهی هم ازبسته کردن مسیرتدارکاتی ناتوسخن به میان نیاوردند!چون درآن وقت،مشرف فرمانده ارتش وپرویزکیانی فرمانده کنونی ارتش، رئیس آی اِس آی بود،وسرهمه شان درآخورپربرکت جارج بوش فرورفته بودوماهانه پول های کلانی به جیب می زدند،فایده شان ایجاب می کرد که هم راه تدارکاتی ناتوبازباشد،وهم دودوزه بازیی ارتش وحزب های مذهبی زیرفرمانش درحمایت پنهانی باطالبان وشعارعلنی علیه آن ها ادامه داشته باشد.اکنون که جورج بوش درکاخ سفیدنیست، وحکومت اوباما،مانند،حکومت بوش، بدون کارکردتروریسم ستیزانه به تروریست صادرکنند گان بی حساب پول نمی دهد،به بهانه ی کشته شدن سربازان درسلاله مسیرتدارکاتی بسته نگهداشته شده است.
واقعیت این است که تنش درروابط امریکاوپاکستان بسیارریشه دارترازبسته وبازکردن مسیرتدارکاتی می باشد.اگرچه در ظاهر دوطرف تاکید می نمایند که برای تامین روابط دوستانه ی طرفین،مسیرباید بازکرده شود.امامسئله ی اصلی تنهابازوبسته کردن مسیرتدارکاتی نیست،بلکه بازیی دوگانه ی پاکستان وادامه ی صادرات تروریستی آن به افغانستان می باشد.جالب این است که پس ازرخ دادسلاله،تمام کوشش هاوشعارهای حکومت پاکستان این شد که پس ازاین سیاست خارجی رابجای یک شخص یاارتش، نمایند گان مردم درپارلمان تعیین می کنند.باین معناکه درگذشته دموکراسی نبودونظامی هاتعیین کننده ی سیاست خارجی بودند،اکنون که دموکراسی برقرارمی باشد،سیاست خارجی رانمایند گان مردم سروصورت میدهند.این گونه شعارهادرواقع نمایش به امریکامی باشد که نمایند گان آن درکنگره تصمیم گیری می کنند،اینجاهم روابط امریکاوپاکستان رانمایند گان تعیین می کنند.پارلمان پاکستان که کمیته ی امنیت ملی متشکل ازاعضای خودراتوظیف کرده بود تادرزمینه رای زنی وپیشنهادارائه نماید؛تاکنون چندین پیشنهادارائه کرده است که دربرگیرنده ی مسایل زیرمی باشند:به حملات درونز/هواپیماهای بی سرنشین پایان داده شود،امریکاازپاکستان؛بخاطررخ دادسلاله،پوزش خواهی نماید،امریکادرحل نزاع کشمیرباهند،به پاکستان کمک کند،نقش بارزپاکستان دربازگرداندن صلح درافغانستان برسمیت شناخته شود؛وپس ازتامین شدن خواسته های بالا،راه تدارکاتی ناتوبازکرده می شود.گفت گوهای دوام دارمیان مقام های ملکی ونظامی امریکای- پاکستانی دردوماه پسین که بخش های عمده ی آن هابه بیرون درزکرده است؛نشان میدهند که مسئله ی داشتن نقش کلیدی درافغانستان ظاهراً ازگردش انداخته شده وجای آن را کمک پاکستان به پروسه ی صلح میان افغانی گرفته است.دشواریی این موضع این است که پاکستان هم صلح نمای می کندوهم ازبهره برداری ابزاری ازطالبان دست بردارنیست!
پس ازکشته شدن بن لادن که آبروی پاکستان را به حیث یک کشوردروغ گوونیرنگ بازدرمحافل جهانی ومنطقه ی ریختاند،ارتش آن کشورکوشید باملوث کردن حکومت درنامه ی"منظوراعجاز"تاجرپاکستانی- امریکایی به مایک مولن،فرمانده ارتش امریکا،آن راتوسط دیوان عالی براندازد.زمانی که دیوان عالی درزمینه موفق نشد،ارتش مسئله ی بازکردن دوسیه ی زرداری دربانک های سویس راکه نخست وزیرگیلانی ازآن امتناع کرده بود،دردیوان عالی زنده کرده بازکوشید که حکومت راازطریق کودتای ظاهراقانونی براندازد.ارتش افزون براین که موفق به براندازی قانونی حکومت نشد،یک گام به پس نشسته، رئیس آی اِس آی رابرکنارکردودرمیدان سیاست؛ بخاطرزیرفشارگرفتن حزب های مردم ومسلم لیگِ نواز،عمران خان کرکیتردیروزراوارد میدان بازیی سیاسی وبه حیث نخست وزیرآینده پیش کش کرد.طوری که ازکتاب احمدرشید دریافت می شود،اکنون درپاکستان به معنای واقعی کلمه حکومتی وجودندارد.به سخن دیگر،درگیری حکومت باارتش وقوه ی قضائیه ساختاردولتی رافلج کرده است.وفربه کردن شورای دفاع پاکستان متشکل ازاحزاب مذهبی توسط آی اِس آی؛به پیچید گی اوضاع افزوده است.اگرزرداری باوجودوعده هاوگفت وگوهای پیشین،پیش ازرفتن به شیکاگونتوانست مسیرتدارکاتی رابروی ناتوبازنماید،به چنان سردرگمی درساختارحکومت برمی گردد.
طوری که گفته شد،مقام های امریکایی، پاکستان رادرترورهای سال گذشته درافغانستان که اوج آن ترورهای ماه سیپتامبربود،به گونه ی مستقیم درگیردانسته بودند.ازاین رو،زمانی که گیلانی نخست وزیرپاکستان درهفته ی اخیرماه سیپتامبر2011بخاطرگردهمایی سالانه ی مجمع عمومی به نیویارکه رفت،اوبامادرخواست اورابرای ملاقات رد کرد.موضوعی که سبب ناراحتی درمحافل نظامی وسیاسی پاکستان شد.امریکای هاکه هم توهین می کنند وهم گه گاهی باطرف توهین شده تماس برقرارمی کنند؛بازهم درسویه های زیرین بامقام های پاکستانی به گفت وگوپرداختند که بیشتردراطراف بازکردن مسیرتدارکاتی ناتووکشاندن طالبان درپروسه ی ناکام صلح دورمی زد.شش ماه پس ازرد درخواست ملاقات گیلانی توسط اوباما،بتاریخ26مارس-7حمل،مایکل شهان معاون وزیردفاع امریکادرکمیته ی زیرین خدمات نظامی مجلس سناگفت:"پاکستان دربهره برداری ازتند روان مذهبی به حیث ابزارسیاسی معتادشده است"،وروز27مارس-8حمل، بارک اوباما،گیلانی نخست وزیرپاکستان رادرحاشیه ی کنفرانس هسته ی درسئول درکوریای جنوبی به حضورپذیرفته برایش گفت که:"پاکستان باید ملاحظات امنیتی مارادرنظربگیرد."
شایان یادآوری می باشد که اعتیادپاکستان به بهره برداری ازتندروی مذهبی وصادرکردن تروریستان به افغانستان وتااندازه ی هند،به گونه ی انکشاف کرده است که تنهادریک صورت امید می رود که دیگرگون شود؛وآن این که،به نقش نظامی هادرسیاست پایان داده شودوسیاست مداران فاسدِ برخاسته ازسامانه ی فئودالی کنارگذاشته شوند.ازآنجاکه نخبگان نظامی وسیاسی هردوازبخش فئودالیسم پاکستان برخاسته اند،می کوشند نگذارند که قشرسیاسی نودرسیاست کشوربرآمدنماید.ازهمه مهمتراین که،این امریکابود که موقعیت نظامی هارابرسیاست مداران فئودالزاده وهمه ی جامعه ی پاکستان برتری بخشید.اکنون که فئودالزاده های نظامی- بروکراتیک، پاکستان رابه سکویی پرش تندروی وتروریسم تبدیل ومنافع امریکارادرافغانستان دچارتهدیدساخته اند،صدای اعتراض امریکاعلیه آن هابلندشده است.اگرامریکایی هاصدای افغان هارادردوران ایستاد گی علیه شوروی می شنید،نه افغانستان پایگاه تروریسم پاکستانی می شد،ونه پاکستان به بحران جانکاه کنونی مبتلامی شد.
بهرصورت،امریکابسیارناوقت دریافت که پاکستان درافغانستان به نفع خودوتروریستان کارمی کند،نه به نفع صلح وثبات منطقه وجهان!تبدیل شدن منطقه ی قبیلگی شمال غرب وکویته درجنوب غرب پاکستان به پایگاه عملیات تروریستی علیه افغانستان ومنافع امریکاودیگردولت های غربی عضوناتودراین کشور،توسط ارتش پاکستان، آن هم به کمک مالی ونظامی امریکا،ثابت ساخت که پاکستان دیگردوست قابل اعتمادی برای غرب بویژه امریکانیست.درروزهای پیش ازبرگزاری گردهمایی سران ناتودرشیکاگو،گفت وگوهابرای ازسرگیری مذاکره باطالبان، میان نماینده ی امریکادرامورپاک- افغان،و معاونان وزیران خارجه ی پاکستان وافغانستان دراسلام آباد؛ وبدنبال آن، مذاکره ی ژنرال جان آلن فرمانده ناتودرافغانستان وفرمانده ارتش پاکستان که درمحوربازکردن راه تدارکاتی وترمیم روابط دوستانه میان امریکاوپاکستان دورمی زد،این ذهنیت رابوجودآورد که روابط تیره ی دوطرف به سوی بهبود سیرمی کند.پاکستان که هم ازصادرکردن تروریسم پول بدست می آورد؛وهمچنان،ازکامیون های باربریی ناتوپول راهداری می گیرد؛یک گام به پیش گذاشته، قیمت قبلی برای راه داری یک کامیون راکه250دلاربود،به 5000دلاربالابرد.خواستی که برای ناتوقابل پذیرش نمی باشد.افزون برافزایش آن چنانی پول راه داری،پاکستان توقع داشت که مبلغ400ملیون دلارراکه بنام عضویت درائتلاف مخالف تروریسم می گرفت،به شمول دیگرکمک های نظامی- اقتصادی امریکا به جیب بزندوباتروریستان کمک کندوموردسپاس گزاری هم واقع شود.
برخلاف توقع پاکستان،زمانی که بتاریخ20ماه مه-31ماه ثور،بارک اوباما،گردهمایی سران ناتورادرشیکاگوافتتاح کرد.درحالی که زرداری رئیس جمهورپاکستان بااین امیدواری شرکت کرده بود که روابط دوجانبه بهبودیابد تادرساختن بود جه ی سال2012-2013پاکستان که درماه جون ترتیب داده می شود،مانند گذشته کمک بدست بیاورد.برعکس پندار او،اوبامااز کشورهایی آسیایی میانه وروسیه؛ بخاطرکمک شان درتهیه ی مسیرتدارکاتی سپاسگزاری،ونامی ازپاکستان نبرد.افزون براین که ازپاکستان نام نبرد،حتادرحاشیه ی گردهمایی هم آماده ی ملاقات بارئیس جمهورپاکستان نه شد.پیشترازآغاز آغازگردهمایی، هیلاری کلنتن وزیرخارجه ی امریکاملاقاتی بازرداری داشت که فکرمی شد درهمین سطح، گفتگوبسنده می کند.نه تنهابارک اوباما،بلکه اند رس فوگ راسموسن منشی سازمان ناتوهم برنامه ی ملاقات خودرابازرداری منسوخ کرد،ودرپایان گردهمایی،اوباما دریک راه رو جایی برگزاری گردهمایی،برای تصویربرداریی خبرنگاران، باکرزی وزرداری دست داد.برای زرداری که به امید نمایش دروغین همراهی پاکستان باناتودرمبارزه باتروریسم، ودراصل، برای کسب کمک مالی آمده بود،دستاورد گردهمایی شیکاگو،غیرقابل پیش بینی می نمود.پاکستان که ازپذیرایی سردسران ناتو،بویژه رئیس جمهورامریکااززرداری،افسرده شده بود،دوروزپس ازگردهمایی ناتو،واکنش خیره سرانه ی نشان داد؛وواکنش آن این گونه بود که، طبق گزارش خبرگزاری رویترزکه شبکه ی تلویزیون انگلیسی بی بی سی، روزچهارشنبه23مامه مه-3جوزابه پخش آن پرداخت،داکترشکیل افریدی،داکتری راکه به شناسای جای بودوباش بن لادن که به کشته شدن اوانجامید،کمک کرده بود،محاکمه واورابه 33سال زندان محکوم کرد.محاکمه ی شتاب زده ی افریدی نشان داد که پاکستان واقعاچیزی کمترازیک دولت تروریستی ندارد!امریکاازمحاکمه ی افریدی ابرازتاسف کرده ودرروزمحاکمه بادرونزبه وزرستان حمله کرد.تحلیل گران امورسیاسی درپاکستان باوردارند که این اقدام تاثیربسیارمنفی برروابط اسلام آباد وواشنگتن می گذارد.
ازهمه جالب تراین که،عدم پذیرایی ازرئیس جمهورپاکستان درگردهمایی شیکاگوکه واکنش سریع پاکستان رابه گونه ی محاکمه ی افریدی برانگیخت،دوپیام محکم داشت:نخست،به رئیس جمهوروفرماندهان نظامی پاکستان فهمانده شد که کشورهای عضوناتوازروزبرگزاری گردهمایی تاسال2014وپس ازآن، درکنارافغانستان می مانند تااین کشورسرپای خودایستادشود.دوم،همچنان به پاکستان فهماندند که دیگربازیی دوگانه یا همراهی دروغین باناتو،وهمراهی همه جانبه باترویستان، قابل پذیرش نیست.آنچه برسرپاکستان درشیکاگوآمد،چیزی نبود،مگردستاوردسیاست منافقانه ودوگانه اش درافغانستان.دستاوردی که به حق سزاوارآن می باشد!از زاویه ی دیگرهم،برخوردآنچنانی باپاکستان درشیکاگودارای اهمیت می باشد؛وآن این که، ازدیدپاکستانی ها،کرزی دردوره ی اوباما،زیاد موردتوجه کاخ سفید نبود.موضوعی که مشوق پاکستان شد تا قوی تررفتاردوگانه ی خودرادرافغانستان ادامه بدهد.اما،این بار،برخوردامریکاباکرزی بسیارگرم ومهربانانه بود که برای پاکستانی هاآزاردهنده می نمود.بدبختانه، درپایان گردهمایی،کرزی درمصاحبه باخبرنگارسی اِن اِن، ازموضع گیری دربرابرتروریسم پروری پاکستان وتبدیل منطقه ی قبیلگی وکویته به مرکزخرابکاری درافغانستان توسط آن کشور، خود داری کرد.ناآگاه ازاین که،عدم موضع گیری دربرابرخود سریی پاکستان درافغانستان،حکایت از ناتوانی سیاسی می کند که مایه ی تاسف وبیانگرناتوانی شخصیتی اش به شمارمی آید؛ناتوانی که بذات خود،یکی ازعامل های ادامه ی بحران وگستاخ شدن پاکستان درافغانستان به شمارمی آید.کرزی وهمراهانش بایدبدانند که تنهاباموضع گیریی سخت وپایدارافغانی می توان پاکستان راسرعقل آورد،نه فریب خوردن به سخنان چرب آن کشورکه لحظه به لحظه دیگرگون می شود.ومحاکمه ی شتاب زده ی داکترافریدی؛ هم برای امریکاوهم برای حکومت افغانستان، بایداین پیام رارسانده باشد که پاکستان به این زودی دست ازحمایت ازتروریسم برنمی دارد،وممکن است که مدت زمانی دیگری هم به جنگ نیابتی خودباابزارسازی طالبان علیه منافع افغانستان وغرب ادامه بدهد.
بهرحال،کشورهای عضوناتوپذیرفتند که اختیار گردانند گی امورجنگی- امنیتی رابه خودافغانستان تحویل بدهند وچنان کمکش نمایند که قادربه اداره ی خودوایستاد گی دربرابرتروریستان پاکستانی شود.دررابطه بانیازمندیی مالی نیروهایی دفاعی- امنیتی افغانستان، برآورود صورت گرفت وبه مقدارکمک های زیروعده داده شد:نیروی دفاعی افغانستان به4ملیاردوصد ملیون دلارکمک درسال نیازدارد که پنج صد ملیون آن راحکومت افغانستان ازمنابع درونی تامین می کند.دیوید کامرون نخست وزیرانگلیس گفت که:متحدین ناتویک ملیارد دلاربه افغانستان درسال می پردازند(البته که این کمک هاغیرازکمک های امریکامی باشد).کامرون تاکید کرد که کشورهای زیر:استرالیا،دنمارک،استونی،جرمنی،ایتالیاوهالند وعده ی کمک دادند.اوفزود که:انگلیستان مبلغ111ملیون دلارکمک می کند.راسموسن منشی عمومی ناتوگفت:ایتالیا120ملیون،آسترلیا100ملیون وترکیه20ملیون درسال کمک می کنند.(1)
پانویس ها:
South Asia May23,2012-05-23
Nato agrees to Afghan Time table
Atimes.com/atimes/south_ asia/me23df01.html
Rferl.org/content/nato-agrees-to-afghan-handover-timetable/24588314.html
Thursday, 24 May 2012
Thursday, 17 May 2012
احمدرشیدازبحران هویتی وسیاسی پاکستان سخن می گوید!
ابراهیم ورسجی
28-2-1391
دوماه پیش مصروف مطالعه ی یک مقاله درسایت"تایمزآف اندیا"بودم که نظرم به معرفی کتاب احمدرشید"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان"خورد.پس ازبه پایان رساندن مطلب زیرمطاله،به مطالعه ی نوشته ی مربوط به معرفی کتاب نامبرده پرداختم.ازعنوان کتاب ومعرفی گردانند گان سایت هندی دریافتم که کتاب رشیدبیشتردرباره ی بحران افغانستان وپس لرزه های آن درپاکستان دورمی زند.درهمان روزبه کتاب خانه ی شهرآتواکه درنزدیکی جای زندگی ام قرارداشت،رفتم.دربخشی ازکتاب خانه که کارمندان کارکمک به مراجعه کنند گان رابدوش دارند،یک زن مهربان مصروف رهنمایی نفری بود که مانند من دنبال کتابی می گشت.پس ازآنکه آن خانم،ازکاربا مراجعه کننده فارغ شد،به اوگفتم که کتابی به این عنوان"پاکستان درلب پرتگاه..."ازاحمدرشیدپخش شده است.برایم گفت که تقاضای خریداریی کتاب موردنظرشماراکرده ایم ودرنخستین فرصت به مطالعه تان قرارگیرد.ازاین رو،نمره ی کارت کتاب خانه ام راگرفت وگفت که منتظرباشید!
پس ازسه هفته انتظار،کتاب خانه برایم اطلاع داد که کتاب موردنظرشماآماده است وبتاریخ24آوریل-5ثور،می توانیدآن رابدست آورید.درهمان روز،کتاب راازکتاب خانه برداشتم ومصروف مطالعه ی آن شدم.ازاین که دوکتاب دیگرنویسنده به عنوان های"طالبان"و"فرورفتن درآشوب"راخوانده بودم،گمان می کردم کتاب نواو حاویی مطلب های تازه تری باشد.غیرازچند صفحه ی کتاب که برایم خواندن آن اهمیت نداشت،همه ی آن رامطالعه کردم.کتاب نامبرده ومسایل مطرح شده درآن ازدونگاه برایم جالب بود:نخست این که،یک نویسنده ی شرقی بخاطرستم وبیدادگری حکومت خودتاچه اندازه می کوشدبخشی ازحقایق راپنهان یادرلفافه ورمزگونه بیان نمایدتاامنیت خودوخانواده اش به تهدید دچارنشود.دوم این که،درگیری های پاکستان درافغانستان وواکنش های برخاسته ازآن به گونه ی دورشدن غرب بویژه امریکاازپاکستان ونفرت روزافزون ازپاکستان درمنطقه بخاطرتروریسم پروری اش، خاطرنویسنده رانسبت به آینده ی کشورش پریشان ساخته است.
بهرصورت،پیش نویس نوشته رابدرازانه کشانده به اصل موضوع می پردازم.ازدیدگاه احمدرشید،نخبگان سیاسی- نظامی پاکستان درایجادکردن هویت ملی درپاکستان درچهاربخش به شکست روبروشده اند:1- بخشیدن هویت ملی- پاکستانی به پنجابی ها،سندی ها،پشتون هاوبلوچ ها.بجای دادن هویت پاکستانی به آن ها،کوشش فراوان شدکه هویت دشمنی باهندرابه آن هاتلقین نمایند.2- نخبگان، امنیت پاکستان رابه گونه تعریف وسامان داده اندکه دارایی ملی با قربانی کردن سرمایه گذاری دربخش های آموزش وپرورش،بهداشت،زیرساخت های اقتصادی،به سودارتش وسازمان جاسوسی واریزشود.پرسمانی که رهبران سیاسی نتوانستندبه تغییرآن بکوشند.نخبگان، گروه های جهادی راکمک یاتشویق کردندکه علیه کشورهای منطقه حمله نمایند؛اکنون آن هاعلیه پاکستان هم حمله می کنند.4- نخبگان اجازه دادند که کشوردرخط های نژادی بیفتند.حضورپُرنگ پنجابی هادرارتش ودولت، دیگرملیت هاراناراضی کرده است.بلوچ هاپنجمین جنگ خودرابراه انداخته اندوپشتون هاهم زیرنام"طالبان"درجنگ باحکومت قراردارند.
ازآنجاکه نویسنده،پیشترچندین مقاله درباره ی ملی گرایی،دولت ملی،دولت امنیتی،هویت وجهانی شدن به رشته ی تحریردرآورده است که همه ی آن دروبلاک"اندیشه"ووب سایت"خورشید"به نشررسیده است،نگرانی احمدرشیدرادرک می کند.ونگرانی احمدرشیدازبحران هویت درپاکستان،ازپرسمان های می باشد که نویسنده در نوشته های پیشن خود تااندازه ی زیادی به شرح آن هاپرداخته است.درنوشته های پیشترخود،بارهایادآورشده ام که بسیاری کشورهای جهان سوم نتوانستندبه دولت ملی برسند.اگربسیاری آن هادولت های امنیتی می باشند،به غیرملی بودن دولت هاپیوندپیدامی کند.ازاین رو،دراندیشه ی سیاسی مدرن بسیاری دولت های جهان سوم،دولت های پوشالی نامیده شده اند که پاکستان،افغانستان،عراق،صومالی،سودان که درسال گذشته دوپاره شد،سزاوارند که پوشالی نامیده شوند.بااین که احمدرشید،مسایل مهمی رادرکتاب خودبازتاب داده است،امابخاطرنه پرداختن اوبه ریشه های بحران هویت درپاکستان یافرارازپیش کش کردن آن ها،ایجاب می کند که کمی بتاریخ پاکستان پرداخته شود.چراکه بدون نگاه بتاریخ پاکستان وفلسفه ی وجودیی آن،نمی توان بدرک واقع بینانه ی بحران هویتی- سیاسی - کنونی درآن پی برد.
دراین زمینه،بیشترازنوشته ی احمدرشید،نوشته های طارق علی می تواند ماراکمک نماید.طارق علی می نویسد:درجریان جنگ دوم جهانی،وقتی که مرکزامپراتوری انگلیس برای موجودیت خودمبارزه می کرد.حزب کنگره ی گاندی ونهرو خواستار استقلال شدند تایک هندآزاداندیشه کند که چگونه باجنگ برخوردنماید،شرکت کندیانه؟دولت انگلیس خشمگین شدوپیشنهادنامبرده راردنمود.حزب کنگره باانگلیس قطع رابطه ونهادهای حکومتی آن تحریم کرد.وقتی که پس ازسقوط سنگاپوردرماه فوریه ی سال1942بدامن ژاپان،گاندی درماه اگست، پیشنهادازهندبرو راپیش کش ودست به راه پیمایی زد ،استعماربسیارناراحت شد.انگلیس که زیرفشارقرارگرفته بود،پس ازبحث درکابینه،اعلام کرد که بعدازپایان جنگ،هندراترک می کند که معنای"دادن چِک ازیک بانک فروپاشیده را"داشت.برخلاف،مسلم لیگ همواره به حیث حامی جنگ باانگلیس ماندوانگلیس هم واکنش مثبت نشان دادوپاکستان سپاس گزاری انگلیس ازمسلم لیگ به شمارمی آمد.اگرکنگره کارهمانند می کرد،نتیجه چیزی دیگربود.(1)آنچه طارق علی می گوید،داستان دردناکی کشوری می باشد که باچنان پیشینه ی سیاه بانیانش، مدعی اسلام مداری شدونخواست به مردم خودغیرازاسلام نمایی دروغین، هویت ملی ببخشد!اسلام نمایی که دستاوردآن، طالبان وتروریسم دردوطرف مرز، وقربانی آن درگام نخست، افغانستان، ودرگام دوم، مردم مسلمان پاکستان می باشند.
شایان توجه است که سخن طارق علی تنهابه خوش خدمتی مسلم لیگ به استعمارانگلیس درجریان جنگ جهانی دوم وپیش کش کردن پاکستان درطبق اخلاص توسط لندن برای آن، خلاصه نمی شود،بلکه به شرایطی پس ازبرآمدن پاکستان وبحران های سیاسی آن هم می پردازد.دراین راستا،طارق علی می نویسد:رهبرانی که پس ازتقسیم هندوبرآمدن پاکستان دررهبریی کشورجدید قرارگرفتند؛سابقه ی درمبارزه علیه قدرت استعماری بریتانیادرهندوستان نداشتند.بنابرآن،ازهمان آغازدررابطه باهنداحساس پستی وحقارت می کردند.جناح چندی پس ازبرآمدن پاکستان درگذشت،ورهبری بدست کسانی افتاد که بسیارناتوان بودند.برعکس،هندوستان رهبربزرگی مانند"نهرو"داشت که درجهان تمجید می شد.مامی گوئیم چقدربد بخت هستیم که آن هانهرودارند ومانداریم!به همین دلیل،پاکستان درآغازطرفدارانگلیس وپسانترمستعمره ی امریکاشد.(2)
امریکاکه درآن زمان برای مهارنفوذ کمونیسم روسی به متحدان بی اراده وسود جونیازداشت،برای تامین نیازآن،رهبران ناکاره ودرمانده ی پاکستان خودراپیش کش آن کردند.درهمین مرحله ازتاریخ منطقه است که پایه همه بدبختی های افغانستان وپاکستان گذاشته می شود.افغانستان که بااعلام انگلیس مبنی براین که هندراپس ازجنگ ترک می گوید،ازدرک شرایط ناتوان شده ناآگاهانه خواستارالحاق منطقه ی پشون نشین هندبه خود شد.باچنان درخواستی،افغانستان؛درواقع، می خواست لقمه ی رادرگلوی خود فروکند که بسیارکلانترازآن بود.ورهبران پاکستان که صادقانه متحداستعمارانگلیس هم دردوره ی سلطه برهندوهم پس ازآن بودند،ازهمان آغازبراطراف افغانستان دایره ی"سیاه"کشیدند!دایره ی که تقدیری شومی کنونی رابرای کشورمارقم زد!
بهرحال،افغانستان که همیشه بدست امیران قبیلگی بی فرهنگ ونظامی هااسیربود،پاکستان همزمان بازنجیرغلامی انگلیس درگردنش،بدست نظامی هاوامریکاافتاد.به سخن دیگر،پاکستان دوباداره شد!ازاین که درعرصه ی هویت سازیی ملی که احمدرشیدبرآن تاکید می نماید،ناکام شد،بی درنگ درزیرسایه ی نفوذامریکا،هویت کاذب دشمنی باهندرابادشمنی میان دین هندوودین اسلام پیوندزد.به باورخود،تنهاازهمین طریق می توانست به کشوردوپارچه که یک بخش آن درشرق هند(بنگله دیش)وبخش دیگرآن درغرب آن کشورقرارداشت، یکپارگی دروغین ببخشد.ازاین روکه نظامی های فئودال/بزرگ مالک زاده به سرنوشت پاکستان مسلط شده بودند،درنخستین گام به بهره کشی ازمردم پاکستان شرقی که اکثریت نفوس کشورراتشکیل می دادند،شتافتند.بهره کشی که به حیث واکنش خونبار،خیزش بنگالی هادرسال1971رارقم زد.خیزشی که هم باعث توحش ارتش پاکستان دربنگال شرقی،وهم سبب خود مختاری وجدایی بنگله دیش ازپاکستان درروز16دیسامبر1971شد.
دررابطه باجنایت ارتش پاکستان درپاکستان شرقی،حسن مجتبی روزنامه نگارونویسنده ی پاکستانی می نویسد:اگرچه روزآزادی بنگله دیش16دیسامبربود،امااین فاجعه در25مارس شروع شده بود.درشب25مارس،وقتی که نظامیان پاکستان وارد"داکه"شدند،25روزنامه نگارخارجی درشهرحضورداشتند که به آن هافرمان داده شد که داکه راترک کنند.اول آن هادرهتل انترکانت داکه محاصره وبعدابه کراچی انتقال داده شدند.درمیان آن خبرنگاران،نماینده ی روزنامه تلگراف لندن بنام"سایمن درنگ"هم بود که درهتل پنهان شده بود وکارنامه ی نظامیان علیه مردم بنگال رامی نگاشت.گزارش اوغیرازپاکستان درتمام نشریات به شمول دیلی تلگراف به نشررسید که بعدا"جریده اقوم پاکستان" درکاناداهم به نشرآن پرداخت.دریک روز،درداکه،چتاکانگ،کومیله،وجیورده هزارنفرکشته شدند.دانشجودرخوابگاه دربسترخواب، وقصاب دردکان قصابی خود کشته شدند.جسدهای سوخته ی زنان وکودکان درخانه هاافتاده بودند.بازارخاکستروبه زمین هموارشده بود؛ودرعین حال، درساختمان هایی مهم، پرچم پاکستان بلند کرده شده بود.ظاهرامعلوم می شد که خیزش سرکوب شده است.شیخ مجیب الرحمن ودیگررهبران عوامی لیگ دستگیرشده بودند.ازرهبران عوامی لیگ یکی رازیرحراست ودیگری راکشته بودند.روزنامه های طرفدارمجیب مصادره شده بودند.مجیب الرحمن درمنزلش بود.اوگفت که اگرپنهان شود،درتلاش اوخانه های بسیاری راآتش می زنند.ارتش کنسولگری انگلیس رادرداکه اشغال کرده ازآن خوابگاه دانشجویان ودانشگاه داکه راهدف قرارداد که درنتیجه،200دانشجوکشته شدند.ازیک خوابگاه دیگردانشجویی ،جسد مرده هارابرداشته درگورستان دسته جمعی دفن وبالای آن تانک هاراعبورداند.درروز27مارس درخوابگاه هاجسدهای تکه پاره ی دانشجویان افتاده بودوهفت استادرادردفترکاری شان کشتند.(3) توحشی که تاروز16دیسامبر،روزمداخله ی ارتش هندادامه یافت ودرنتیجه ی آن،به گفته ی شیخ مجیب الرحمن سه ملیون وبر پایه ی اسنادسیا/سازمان اطلاعات مرکزی امریکایک ملیون مسلمانان بنگالی توسط برادران مسلمان پنجابی شان کشته شدند.پاکستان عامل آن جنایت جانکاه؛ بدون این که ازآمارقربانیان سخن بگوید،آن رارد کرد.
درواقع،آنچه درپاکستان شرقی توسط نظامیان پاکستان غربی صورت گرفت،نشان داد که هویت سازی وملت سازی که خیر،بسیاردشوارمی نماید،پاکستان درامردولت سازی هم به گونه ی فاجعه باری شکست خورده بود؛واکنون که بلوچ هادرمسیربنگالی هابراه افتاده اند،ارتش پاکستان درحال تکرارکردن تجربه ی بنگال دربلوچستان می باشد.اگربلوچستان هم مرزهندمی بود،وضعیت دیگرشده بود.جنایت درپاکستان شرقی دیروزوبلوچستان امروز،مسئله ی درونی پاکستان بودومی باشد،اما،ازاین که ازسال1992تاکنون، پاکستانی ناتوان ازاداره خود،بابلندپروازی در همسایه ی غربی خود،یعنی افغانستان جنایت می کند،بیانگراین واقعیت است که برآمدن یک افغانستان نیرومندترباحضورننگین وسیاه کارانه ی پاکستان درتناقض می باشد.
دررابطه باهویت ملی وملت سازی که احمدرشیدازناکام شدن پاکستان درزمینه گله مندمی باشد،بایدچنین ابرازکرد که پاکستان تنهابانادیده گرفتن ساخت هویت ملی قومیت هایش بحران سازی نکرده،بلکه باحمایت ازپشتوزبان های افغانستان، بنیادهویت ملی هرچند کمرنگ این کشورراهم به زیرضربه ی هویت های قوم گراوقبیله گرابرده است.پاکستان بایداین بازیی شیطانی رامی کرد؛زیراکه رژیم نظامی- هویت ستیزآن، یک رژیم فاشیستی می باشد،وفاشیست هاهم که بدون دشمن زند گی کرده نمی توانند.وپاکستان با تقویت هویت ضدهندی درمیان مردمش؛ هم کله ی بدکاروبد کنشت خود رامی پوشاندوهم می کوشدتادسیسه گریی خودرادرزیرسایه ی اسلام پنهان وباصادرکردن شریعت مداران تروریست وبی ایمان به خداوبدون اخلاق به افغانستان وهند،بویژه افغانستان،این کشور رااز20سال بدین سوبه ویرانه مبدل کندوکرده است.احمدرشید،ازاین که سیاست مداران پاکستان ازخانواده های فاسد برخاسته اند،بجاگله دارد که نویسنده هم باوی موافق می باشد.ازدیدگاه احمدرشید،فسادسیاست مداران وزدوبندمالی نظامیان بااقتصادپاکستان سبب شده است تاکوششی درجهت اصلاحات اقتصادی وتغییردرسیاست خارجی نظامی محورکشورصورت نگیرد.وهمین نه آوردن اصلاحات؛ سبب شده است تاپاکستان درمقایسه باهندپس مانده وتنهابه کشوری مبدل شود که پنبه وتروریسم کالای تجارتی آن راتشکیل میدهند.
باتوجه به بحران جاری درپاکستان که دربلوچستان جنبه ی خیزش نظامی به خود گرفته ودرکراچی به جان هم افتادن گروه های نژادی- مذهبی وبحران اقتصادی به آن روزتاروزژرفنامی بخشد،به صراحت می توان گفت که هم درپاکستانِ اسلام شعار،وهم درافغانستانِ قربانی شریعت مداریی تروریستی اسلام آباد،بدرجه های متفاوت بحران هویت وجود دارد،بحرانی که ازوجود یک خالیگاه بزرگ حکایت می نماید.واین هم یک حقیقت است که....درخالیگاه نبودبدیل مدرن مبتنی برآزادی،حقوق بشروعدالت اجتماعی،ارتجاعی ترین مکتب هویت سازِ(دروغینِ)جامعه(مانندشریعت مداریی طالبان افغانی وپاکستانی) ازطریق ذهن سخن گویان خود(رسانه هاونظامیان پاکستانی)،دست بکارپرکردن خلاء وایجادهویت بدیل شد....درباره ی هویت اجتماعی ،بحران ونیزتحولات این هویت بحث های گوناگونی ازنظرجامعه شناسی،روان شناسی اجتماعی ومطالعات فرهنگی مطرح شده ومی شوند.به مسئله هویت به عنوان یک امرسیاسی،یک ابزارسیاسی ویک میدان مبارزه ی سیاسی بنگریم.هویت بی آنکه خود درگوهرپدیده ی ایدئولوژیک باشد....می تواند درمتن یک ایدئولوژی سیاسی بکارگرفته شود.دراین حالت،ودراغلب مواردی که گروه های سیاسی ازپدیده ی هویت صرفابه عنوان یک ابزارسیاسی استفاده می کنند،حاصل کاربصورت استقرارایدئولوژی جدید ونیزکارگزاران آن برجامعه درمی آید ودورباطل تبعیض،سرکوب وخفقان ناشی ازحاکمیت های ایدئولوژیک تکرارمی شود!...وایدئولوژی شدن هویت به نازیسم وفاشیسم می انجامد.هویت پدیده ی فرهنگی است تاسیاسی!موتورتجد د عهد مشروطیت(ایران) پیش ازآنکه کارکردسیاسی داشته باشد،ماهیت فرهنگی داشت واین ماهیت بود که آن کارکردرااصلاح وبازتعریف می کرد.گوناگونی ادعاهاگواه آن است که پدیده ی بنام هویت یک پارچه وجودنداردومردم هرجامعه حامل اجزاء پراکنده ی ازهویت های گونه گون هستند که درطول تاریخ برسرراهشان شکل گرفته وزیربنای فرهنگ وجهان بینی شان رابوجودآورده اند.درمیان این اجزاءپراکنده می توان به جزئیاتی برخورد که جنبه ای عام وگسترده دارندوبیشتری مردمان رادرخود می گیرند،ونیزجزئیات خاص وموضعی رایافت که ازآنِ بخشی ازمردم است.(4)
اگرنظامی هاوسیاست مداران پاکستان به مسئله ی فرهنگی بودن هویت توجه می کردند،ازهمان آغازبه تحمیل زبان اردوبه بنگالی هانمی آغازیدند،مسئله ی که سبب ایستاد گی سرسختانه ی مردم بنگال وپایه ی جدای راکه درسال1971پس ازبربریت ارتش شریعت مداروطالب- تروریست پروری پاکستان عملی شد،ریخت.ازهمه مهمتراین که، اوضاع بلوچستان وپشتون نوازی نظامی های پاکستانی درافغانستان نشان میدهد که ازجدای بنگله دیش درس عبرت نگرفته اند.این که ازرخ دادهادرس عبرت گرفته نمی شود،تنهابه سیاست مداران ونظامی های پاکستانی منحصرنیست،بلکه بسیاری هادراین امرهمسووهمسویه ی آن هامی باشند.اما،درک این اصل نیزمهم است که سیاست مداران ونظامی های دیگرکشورهااگرچنان درسی رانمی خواهند بگیرند،این برجستگی رادارند که منافقانه مانندهمتایان پاکستانی شان رفتاربنیاد گرایانه وطالب پرورانه ندارند.موضوعی که درکتاب احمدرشیدبه آن اشاره نشده است.
بهرحال،باحفظ اختلاف بابسیاری مسایل مطرح شده درکتاب احمدرشید،ازبحث نامبرده افزون بربحران هویت درپاکستان که درباره ی آن سخن هافراوان گفتم.بحث اودرباره ی دوگانه بازی کردن مشرف راکه هم باطالبان کارمی کردوهم باامریکا،بسیارجالب یافتم.امااحمدرشید،دراین باره که بازیی دوگانه مشرف راپرویزکیانی تاکنون ادامه داده است،سخنی نرانده است.ازدیداحمدرشید،مشرف ازبراندازی طالبان پشتون ناراضی وباورداشت که اتحادشمال وهندمی توانند مناطق مرزی بلوچ وپشتون نشین پاکستان رابی ثبات وتمامیت ارضی این کشورتخریب نمایند.ازاین رو،آی اِس آی طالبان راباپول شیخ های عرب بازسازی ورهبران آن هارادرشمال کویته مستقرساخت.اما،مشرف ازاین زاویه به بحث واردنمی شود که چه عامل های اتحادشمال راکه به جزاحمدشاه مسعود،دیگراعضایش زمانی ازکاسه لیسان پاکستان بودند،به همراهی باهندسوق داد؟ دراین باره که اداره ی کرزی که مهره کای اصلی اش کالیس پاکستان بودندوهستند،وکنسولگری هندرادرجلال آبادوقندهاربازکرده اند،نه اتحادشمال که دیگرموجودیت نظامی ندارد،هم مشرف وهم احمدرشیدسکوت اختیارکرده اند!درکتاب احمدشید،موضوعی دیگری که برایم دارای اهمیت می باشد،این است که پاکستان چه تعریف جالبی ازطالبان خوب وبد دارد!ازنظرپاکستان،طالب خوب ومیانه روآن است که علیه افغانستان ونظامی های غربی بجنگد وطالب بدهم آن است که علیه دولت پاکستان جنگ کند.این موضع پاکستانی هاراهیلاری کلینتن وزیرخارجه امریکاخوب درک کرده بود.ازاین رو،درماه اکتوبر2011به همتای پاکستانی خود دراسلام آباد گفت که:"مارهارادرحیاط خانه نگاه کرده اید تاهمسایه هارابگزند"!ازنظراحمدرشید،اکنون مارهامالک خانه راهم نیش می زنند!احمدرشید،درکتاب خودراجع به پروسه ی گفت وگوهای صلح میان امریکا- افغانستان وطالبان گفته است که پاکستان تازمانی که خواسته هایش درافغانستان برآورده نشود،به هیچ گونه برنامه ی صلحی کمک نمی کند.ازاین سبب،به باورنویسنده،ایجاب می کند که هم امریکاوهم حکومت کابل؛ بجای مذاکرات صلح باطالبان به کمک پاکستان، تدبیرهای دیگری راروی دست بگیرند که امضای معاهده ی دوطرفه یکی ازآن هامی باشد.
ازنظراحمدرشید،برجسته کردن گروه حقانی توسط آی اِس آی، فشاربرآن عده طالبانی می باشد که ازجنگ خسته شده اندومی خواهندبه پروسه ی صلح بپیوندند.احمدرشیدازامریکاهم انتقاد می کند که درافغانستان بیشترازالقاعده، طالبان سربازان امریکایی راکشته اندومی کشند،امادربیانیه های آن کشور،سخن ازعمده کردن خطرالقاعده وکمرنگ کردن خطرطالبان( وتمیزمیان طالبان خوب وبد) دیده می شود.دررابطه به وجود طالبان خوب وبد،بهترین نظررامیاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه ابرازکرده است.روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390،درگردهمای اتحادیه ی روزنامه نگاران خیبروکلوب مطبوعاتی پشاورکه درمنزل رسمی وزیراعلی ولایت خیبرپشتونخواه برگزارشده بودو درآن،اعظم خان هوتی وزیراعلی به حیث مهمان خصوصی حضورداشت.افتخارحسین وزیراطلاعات درآن گردهمای گفت که:طالبان خوب وبدوجودنداردوهمه ی طالبان تروریست ودشمن انسانیت می باشندوازامریکا،افغانستان وپاکستان خواست که بااین تروریستان باتفاهم سه جانبه مذاکره ودرغیرآن،متحدانه برخوردمسلحانه نمایند.(5)دراین باره که موضع امریکازیرتاثیرتعریف پاکستان ازطالبان خوب وبد قرارگرفته بودیانه،به گمان من ،نگاهی به بیانیه ی اوبامابه مردم امریکاپس ازامضای معاهده ی استراتژیک باکرزی، درنیمه شب سه شنبه اول ماه مه-12ماه ثورازمیدان های بگرام،خوبتربدرک موضوع کمک می کند.درآن بیانیه، آمده بود:" طالبان قانون اساسی افغانستان رابپذیرند،ازخشونت دست بردارند،حقوق بشروحقوق زنان راقبول نمایند،باالقاعده قطع رابطه نمایند"،ازتغییرآشکارسخن به میان می آورد.واقعیت این است که اگرطالبان مطالبات یادشده را پذیراشوند،طالب مانده نمی توانند،وپاکستانی هاهم دیگرآن هاراطالب ودوست خود درجنگ نیابتی علیه افغانستان وامریکابه شمارنمی آورند.احمدرشید،ازتناقضات سیاست امریکا درافغانستان ومنطقه نیزسخن گفته است.ازنظراوسخن های چندپهلوی مقام های امریکای راجع به برآمدن وماندن سربربازان شان درافغانستان،پاکستان راامیدوارکرده است که می تواندبرموضع افغانی خودایستاد گی وخواست خودرادرافغانستان (که تشکیل حکومت طالبی زیرنظرآی اِس آی وبیرون کردن هند می باشد)،برآورده کند.اما،پس ازامضای معاهده ی استرتژیک میان امریکاوافغانستان،پاکستان باید درک نماید که رخ دادهای پس ازبرآمدن شوروی ودوره ی دولت مجاهدین وطالب سازی وتروریست پروری رادراین کشورتکرارکرده نمی تواند!احمدرشید باانتقادازبرخوردنادرست غرب باپدیده ی ستیزه جویی اسلامی که نویسنده باوی صد درصد موافق می باشد؛ازاین که دردیگربخش های جهان اسلام سخن ازدموکراسی وحقوق بشردرمیان است،ودرمنطقه ی جنوب آسیاوآسیای مرکزی مسئله ی سلاح اتومی وتروریسم موضوع روزمی باشد،ابرازتاسف کرده است.دراخیر،بایدعرض شود که خواندن کتاب احمدرشیدزیرعنوان"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان" رابهرانسان سیاسی وپژوهش گرعرصه ی سیاستِ منطقه سودمند می دانم.
پانویس ها:
1-The Duel,Pakistan on flight Path of American Power by Tariq Ali Scribner Newyork,London,Toroto,Sydney,Scribner Adivision of Simon&Schuster,Inc.1230Avenue of the Americas Newyork,ny10020 copyright©2008 by:Tariq Ali p.23
2-Ideas:Brilliant Thinkers Speak Their Minds Edited byBernie Lucht Copyright©Canadian broad Costing corporation,2005pp.265-266
3- سینه چاکان مشرق نویسنده:حسن مجتبی، ساندیاگو،سایت بی بی سی اردو،وقت اشاعت16-12-2006
4- بنیادگرای درعصرجهانی شدن مدرنیته، نویسنده:علی اصغرحقدار،سایت ایران گلوبل30فروردین-حمل1387-19-4-2008
5- طالبان سب دهشت گرد/همه تروریست می باشند،سخن رانی میاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه درگردهمای اتحادیه ژورنالیستان خیبروکلوب مطبوعاتی پشاوردروزیراعلی هاوس روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390
Bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2012/03/120313/_taliban_good_bad_ra.shtml
28-2-1391
دوماه پیش مصروف مطالعه ی یک مقاله درسایت"تایمزآف اندیا"بودم که نظرم به معرفی کتاب احمدرشید"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان"خورد.پس ازبه پایان رساندن مطلب زیرمطاله،به مطالعه ی نوشته ی مربوط به معرفی کتاب نامبرده پرداختم.ازعنوان کتاب ومعرفی گردانند گان سایت هندی دریافتم که کتاب رشیدبیشتردرباره ی بحران افغانستان وپس لرزه های آن درپاکستان دورمی زند.درهمان روزبه کتاب خانه ی شهرآتواکه درنزدیکی جای زندگی ام قرارداشت،رفتم.دربخشی ازکتاب خانه که کارمندان کارکمک به مراجعه کنند گان رابدوش دارند،یک زن مهربان مصروف رهنمایی نفری بود که مانند من دنبال کتابی می گشت.پس ازآنکه آن خانم،ازکاربا مراجعه کننده فارغ شد،به اوگفتم که کتابی به این عنوان"پاکستان درلب پرتگاه..."ازاحمدرشیدپخش شده است.برایم گفت که تقاضای خریداریی کتاب موردنظرشماراکرده ایم ودرنخستین فرصت به مطالعه تان قرارگیرد.ازاین رو،نمره ی کارت کتاب خانه ام راگرفت وگفت که منتظرباشید!
پس ازسه هفته انتظار،کتاب خانه برایم اطلاع داد که کتاب موردنظرشماآماده است وبتاریخ24آوریل-5ثور،می توانیدآن رابدست آورید.درهمان روز،کتاب راازکتاب خانه برداشتم ومصروف مطالعه ی آن شدم.ازاین که دوکتاب دیگرنویسنده به عنوان های"طالبان"و"فرورفتن درآشوب"راخوانده بودم،گمان می کردم کتاب نواو حاویی مطلب های تازه تری باشد.غیرازچند صفحه ی کتاب که برایم خواندن آن اهمیت نداشت،همه ی آن رامطالعه کردم.کتاب نامبرده ومسایل مطرح شده درآن ازدونگاه برایم جالب بود:نخست این که،یک نویسنده ی شرقی بخاطرستم وبیدادگری حکومت خودتاچه اندازه می کوشدبخشی ازحقایق راپنهان یادرلفافه ورمزگونه بیان نمایدتاامنیت خودوخانواده اش به تهدید دچارنشود.دوم این که،درگیری های پاکستان درافغانستان وواکنش های برخاسته ازآن به گونه ی دورشدن غرب بویژه امریکاازپاکستان ونفرت روزافزون ازپاکستان درمنطقه بخاطرتروریسم پروری اش، خاطرنویسنده رانسبت به آینده ی کشورش پریشان ساخته است.
بهرصورت،پیش نویس نوشته رابدرازانه کشانده به اصل موضوع می پردازم.ازدیدگاه احمدرشید،نخبگان سیاسی- نظامی پاکستان درایجادکردن هویت ملی درپاکستان درچهاربخش به شکست روبروشده اند:1- بخشیدن هویت ملی- پاکستانی به پنجابی ها،سندی ها،پشتون هاوبلوچ ها.بجای دادن هویت پاکستانی به آن ها،کوشش فراوان شدکه هویت دشمنی باهندرابه آن هاتلقین نمایند.2- نخبگان، امنیت پاکستان رابه گونه تعریف وسامان داده اندکه دارایی ملی با قربانی کردن سرمایه گذاری دربخش های آموزش وپرورش،بهداشت،زیرساخت های اقتصادی،به سودارتش وسازمان جاسوسی واریزشود.پرسمانی که رهبران سیاسی نتوانستندبه تغییرآن بکوشند.نخبگان، گروه های جهادی راکمک یاتشویق کردندکه علیه کشورهای منطقه حمله نمایند؛اکنون آن هاعلیه پاکستان هم حمله می کنند.4- نخبگان اجازه دادند که کشوردرخط های نژادی بیفتند.حضورپُرنگ پنجابی هادرارتش ودولت، دیگرملیت هاراناراضی کرده است.بلوچ هاپنجمین جنگ خودرابراه انداخته اندوپشتون هاهم زیرنام"طالبان"درجنگ باحکومت قراردارند.
ازآنجاکه نویسنده،پیشترچندین مقاله درباره ی ملی گرایی،دولت ملی،دولت امنیتی،هویت وجهانی شدن به رشته ی تحریردرآورده است که همه ی آن دروبلاک"اندیشه"ووب سایت"خورشید"به نشررسیده است،نگرانی احمدرشیدرادرک می کند.ونگرانی احمدرشیدازبحران هویت درپاکستان،ازپرسمان های می باشد که نویسنده در نوشته های پیشن خود تااندازه ی زیادی به شرح آن هاپرداخته است.درنوشته های پیشترخود،بارهایادآورشده ام که بسیاری کشورهای جهان سوم نتوانستندبه دولت ملی برسند.اگربسیاری آن هادولت های امنیتی می باشند،به غیرملی بودن دولت هاپیوندپیدامی کند.ازاین رو،دراندیشه ی سیاسی مدرن بسیاری دولت های جهان سوم،دولت های پوشالی نامیده شده اند که پاکستان،افغانستان،عراق،صومالی،سودان که درسال گذشته دوپاره شد،سزاوارند که پوشالی نامیده شوند.بااین که احمدرشید،مسایل مهمی رادرکتاب خودبازتاب داده است،امابخاطرنه پرداختن اوبه ریشه های بحران هویت درپاکستان یافرارازپیش کش کردن آن ها،ایجاب می کند که کمی بتاریخ پاکستان پرداخته شود.چراکه بدون نگاه بتاریخ پاکستان وفلسفه ی وجودیی آن،نمی توان بدرک واقع بینانه ی بحران هویتی- سیاسی - کنونی درآن پی برد.
دراین زمینه،بیشترازنوشته ی احمدرشید،نوشته های طارق علی می تواند ماراکمک نماید.طارق علی می نویسد:درجریان جنگ دوم جهانی،وقتی که مرکزامپراتوری انگلیس برای موجودیت خودمبارزه می کرد.حزب کنگره ی گاندی ونهرو خواستار استقلال شدند تایک هندآزاداندیشه کند که چگونه باجنگ برخوردنماید،شرکت کندیانه؟دولت انگلیس خشمگین شدوپیشنهادنامبرده راردنمود.حزب کنگره باانگلیس قطع رابطه ونهادهای حکومتی آن تحریم کرد.وقتی که پس ازسقوط سنگاپوردرماه فوریه ی سال1942بدامن ژاپان،گاندی درماه اگست، پیشنهادازهندبرو راپیش کش ودست به راه پیمایی زد ،استعماربسیارناراحت شد.انگلیس که زیرفشارقرارگرفته بود،پس ازبحث درکابینه،اعلام کرد که بعدازپایان جنگ،هندراترک می کند که معنای"دادن چِک ازیک بانک فروپاشیده را"داشت.برخلاف،مسلم لیگ همواره به حیث حامی جنگ باانگلیس ماندوانگلیس هم واکنش مثبت نشان دادوپاکستان سپاس گزاری انگلیس ازمسلم لیگ به شمارمی آمد.اگرکنگره کارهمانند می کرد،نتیجه چیزی دیگربود.(1)آنچه طارق علی می گوید،داستان دردناکی کشوری می باشد که باچنان پیشینه ی سیاه بانیانش، مدعی اسلام مداری شدونخواست به مردم خودغیرازاسلام نمایی دروغین، هویت ملی ببخشد!اسلام نمایی که دستاوردآن، طالبان وتروریسم دردوطرف مرز، وقربانی آن درگام نخست، افغانستان، ودرگام دوم، مردم مسلمان پاکستان می باشند.
شایان توجه است که سخن طارق علی تنهابه خوش خدمتی مسلم لیگ به استعمارانگلیس درجریان جنگ جهانی دوم وپیش کش کردن پاکستان درطبق اخلاص توسط لندن برای آن، خلاصه نمی شود،بلکه به شرایطی پس ازبرآمدن پاکستان وبحران های سیاسی آن هم می پردازد.دراین راستا،طارق علی می نویسد:رهبرانی که پس ازتقسیم هندوبرآمدن پاکستان دررهبریی کشورجدید قرارگرفتند؛سابقه ی درمبارزه علیه قدرت استعماری بریتانیادرهندوستان نداشتند.بنابرآن،ازهمان آغازدررابطه باهنداحساس پستی وحقارت می کردند.جناح چندی پس ازبرآمدن پاکستان درگذشت،ورهبری بدست کسانی افتاد که بسیارناتوان بودند.برعکس،هندوستان رهبربزرگی مانند"نهرو"داشت که درجهان تمجید می شد.مامی گوئیم چقدربد بخت هستیم که آن هانهرودارند ومانداریم!به همین دلیل،پاکستان درآغازطرفدارانگلیس وپسانترمستعمره ی امریکاشد.(2)
امریکاکه درآن زمان برای مهارنفوذ کمونیسم روسی به متحدان بی اراده وسود جونیازداشت،برای تامین نیازآن،رهبران ناکاره ودرمانده ی پاکستان خودراپیش کش آن کردند.درهمین مرحله ازتاریخ منطقه است که پایه همه بدبختی های افغانستان وپاکستان گذاشته می شود.افغانستان که بااعلام انگلیس مبنی براین که هندراپس ازجنگ ترک می گوید،ازدرک شرایط ناتوان شده ناآگاهانه خواستارالحاق منطقه ی پشون نشین هندبه خود شد.باچنان درخواستی،افغانستان؛درواقع، می خواست لقمه ی رادرگلوی خود فروکند که بسیارکلانترازآن بود.ورهبران پاکستان که صادقانه متحداستعمارانگلیس هم دردوره ی سلطه برهندوهم پس ازآن بودند،ازهمان آغازبراطراف افغانستان دایره ی"سیاه"کشیدند!دایره ی که تقدیری شومی کنونی رابرای کشورمارقم زد!
بهرحال،افغانستان که همیشه بدست امیران قبیلگی بی فرهنگ ونظامی هااسیربود،پاکستان همزمان بازنجیرغلامی انگلیس درگردنش،بدست نظامی هاوامریکاافتاد.به سخن دیگر،پاکستان دوباداره شد!ازاین که درعرصه ی هویت سازیی ملی که احمدرشیدبرآن تاکید می نماید،ناکام شد،بی درنگ درزیرسایه ی نفوذامریکا،هویت کاذب دشمنی باهندرابادشمنی میان دین هندوودین اسلام پیوندزد.به باورخود،تنهاازهمین طریق می توانست به کشوردوپارچه که یک بخش آن درشرق هند(بنگله دیش)وبخش دیگرآن درغرب آن کشورقرارداشت، یکپارگی دروغین ببخشد.ازاین روکه نظامی های فئودال/بزرگ مالک زاده به سرنوشت پاکستان مسلط شده بودند،درنخستین گام به بهره کشی ازمردم پاکستان شرقی که اکثریت نفوس کشورراتشکیل می دادند،شتافتند.بهره کشی که به حیث واکنش خونبار،خیزش بنگالی هادرسال1971رارقم زد.خیزشی که هم باعث توحش ارتش پاکستان دربنگال شرقی،وهم سبب خود مختاری وجدایی بنگله دیش ازپاکستان درروز16دیسامبر1971شد.
دررابطه باجنایت ارتش پاکستان درپاکستان شرقی،حسن مجتبی روزنامه نگارونویسنده ی پاکستانی می نویسد:اگرچه روزآزادی بنگله دیش16دیسامبربود،امااین فاجعه در25مارس شروع شده بود.درشب25مارس،وقتی که نظامیان پاکستان وارد"داکه"شدند،25روزنامه نگارخارجی درشهرحضورداشتند که به آن هافرمان داده شد که داکه راترک کنند.اول آن هادرهتل انترکانت داکه محاصره وبعدابه کراچی انتقال داده شدند.درمیان آن خبرنگاران،نماینده ی روزنامه تلگراف لندن بنام"سایمن درنگ"هم بود که درهتل پنهان شده بود وکارنامه ی نظامیان علیه مردم بنگال رامی نگاشت.گزارش اوغیرازپاکستان درتمام نشریات به شمول دیلی تلگراف به نشررسید که بعدا"جریده اقوم پاکستان" درکاناداهم به نشرآن پرداخت.دریک روز،درداکه،چتاکانگ،کومیله،وجیورده هزارنفرکشته شدند.دانشجودرخوابگاه دربسترخواب، وقصاب دردکان قصابی خود کشته شدند.جسدهای سوخته ی زنان وکودکان درخانه هاافتاده بودند.بازارخاکستروبه زمین هموارشده بود؛ودرعین حال، درساختمان هایی مهم، پرچم پاکستان بلند کرده شده بود.ظاهرامعلوم می شد که خیزش سرکوب شده است.شیخ مجیب الرحمن ودیگررهبران عوامی لیگ دستگیرشده بودند.ازرهبران عوامی لیگ یکی رازیرحراست ودیگری راکشته بودند.روزنامه های طرفدارمجیب مصادره شده بودند.مجیب الرحمن درمنزلش بود.اوگفت که اگرپنهان شود،درتلاش اوخانه های بسیاری راآتش می زنند.ارتش کنسولگری انگلیس رادرداکه اشغال کرده ازآن خوابگاه دانشجویان ودانشگاه داکه راهدف قرارداد که درنتیجه،200دانشجوکشته شدند.ازیک خوابگاه دیگردانشجویی ،جسد مرده هارابرداشته درگورستان دسته جمعی دفن وبالای آن تانک هاراعبورداند.درروز27مارس درخوابگاه هاجسدهای تکه پاره ی دانشجویان افتاده بودوهفت استادرادردفترکاری شان کشتند.(3) توحشی که تاروز16دیسامبر،روزمداخله ی ارتش هندادامه یافت ودرنتیجه ی آن،به گفته ی شیخ مجیب الرحمن سه ملیون وبر پایه ی اسنادسیا/سازمان اطلاعات مرکزی امریکایک ملیون مسلمانان بنگالی توسط برادران مسلمان پنجابی شان کشته شدند.پاکستان عامل آن جنایت جانکاه؛ بدون این که ازآمارقربانیان سخن بگوید،آن رارد کرد.
درواقع،آنچه درپاکستان شرقی توسط نظامیان پاکستان غربی صورت گرفت،نشان داد که هویت سازی وملت سازی که خیر،بسیاردشوارمی نماید،پاکستان درامردولت سازی هم به گونه ی فاجعه باری شکست خورده بود؛واکنون که بلوچ هادرمسیربنگالی هابراه افتاده اند،ارتش پاکستان درحال تکرارکردن تجربه ی بنگال دربلوچستان می باشد.اگربلوچستان هم مرزهندمی بود،وضعیت دیگرشده بود.جنایت درپاکستان شرقی دیروزوبلوچستان امروز،مسئله ی درونی پاکستان بودومی باشد،اما،ازاین که ازسال1992تاکنون، پاکستانی ناتوان ازاداره خود،بابلندپروازی در همسایه ی غربی خود،یعنی افغانستان جنایت می کند،بیانگراین واقعیت است که برآمدن یک افغانستان نیرومندترباحضورننگین وسیاه کارانه ی پاکستان درتناقض می باشد.
دررابطه باهویت ملی وملت سازی که احمدرشیدازناکام شدن پاکستان درزمینه گله مندمی باشد،بایدچنین ابرازکرد که پاکستان تنهابانادیده گرفتن ساخت هویت ملی قومیت هایش بحران سازی نکرده،بلکه باحمایت ازپشتوزبان های افغانستان، بنیادهویت ملی هرچند کمرنگ این کشورراهم به زیرضربه ی هویت های قوم گراوقبیله گرابرده است.پاکستان بایداین بازیی شیطانی رامی کرد؛زیراکه رژیم نظامی- هویت ستیزآن، یک رژیم فاشیستی می باشد،وفاشیست هاهم که بدون دشمن زند گی کرده نمی توانند.وپاکستان با تقویت هویت ضدهندی درمیان مردمش؛ هم کله ی بدکاروبد کنشت خود رامی پوشاندوهم می کوشدتادسیسه گریی خودرادرزیرسایه ی اسلام پنهان وباصادرکردن شریعت مداران تروریست وبی ایمان به خداوبدون اخلاق به افغانستان وهند،بویژه افغانستان،این کشور رااز20سال بدین سوبه ویرانه مبدل کندوکرده است.احمدرشید،ازاین که سیاست مداران پاکستان ازخانواده های فاسد برخاسته اند،بجاگله دارد که نویسنده هم باوی موافق می باشد.ازدیدگاه احمدرشید،فسادسیاست مداران وزدوبندمالی نظامیان بااقتصادپاکستان سبب شده است تاکوششی درجهت اصلاحات اقتصادی وتغییردرسیاست خارجی نظامی محورکشورصورت نگیرد.وهمین نه آوردن اصلاحات؛ سبب شده است تاپاکستان درمقایسه باهندپس مانده وتنهابه کشوری مبدل شود که پنبه وتروریسم کالای تجارتی آن راتشکیل میدهند.
باتوجه به بحران جاری درپاکستان که دربلوچستان جنبه ی خیزش نظامی به خود گرفته ودرکراچی به جان هم افتادن گروه های نژادی- مذهبی وبحران اقتصادی به آن روزتاروزژرفنامی بخشد،به صراحت می توان گفت که هم درپاکستانِ اسلام شعار،وهم درافغانستانِ قربانی شریعت مداریی تروریستی اسلام آباد،بدرجه های متفاوت بحران هویت وجود دارد،بحرانی که ازوجود یک خالیگاه بزرگ حکایت می نماید.واین هم یک حقیقت است که....درخالیگاه نبودبدیل مدرن مبتنی برآزادی،حقوق بشروعدالت اجتماعی،ارتجاعی ترین مکتب هویت سازِ(دروغینِ)جامعه(مانندشریعت مداریی طالبان افغانی وپاکستانی) ازطریق ذهن سخن گویان خود(رسانه هاونظامیان پاکستانی)،دست بکارپرکردن خلاء وایجادهویت بدیل شد....درباره ی هویت اجتماعی ،بحران ونیزتحولات این هویت بحث های گوناگونی ازنظرجامعه شناسی،روان شناسی اجتماعی ومطالعات فرهنگی مطرح شده ومی شوند.به مسئله هویت به عنوان یک امرسیاسی،یک ابزارسیاسی ویک میدان مبارزه ی سیاسی بنگریم.هویت بی آنکه خود درگوهرپدیده ی ایدئولوژیک باشد....می تواند درمتن یک ایدئولوژی سیاسی بکارگرفته شود.دراین حالت،ودراغلب مواردی که گروه های سیاسی ازپدیده ی هویت صرفابه عنوان یک ابزارسیاسی استفاده می کنند،حاصل کاربصورت استقرارایدئولوژی جدید ونیزکارگزاران آن برجامعه درمی آید ودورباطل تبعیض،سرکوب وخفقان ناشی ازحاکمیت های ایدئولوژیک تکرارمی شود!...وایدئولوژی شدن هویت به نازیسم وفاشیسم می انجامد.هویت پدیده ی فرهنگی است تاسیاسی!موتورتجد د عهد مشروطیت(ایران) پیش ازآنکه کارکردسیاسی داشته باشد،ماهیت فرهنگی داشت واین ماهیت بود که آن کارکردرااصلاح وبازتعریف می کرد.گوناگونی ادعاهاگواه آن است که پدیده ی بنام هویت یک پارچه وجودنداردومردم هرجامعه حامل اجزاء پراکنده ی ازهویت های گونه گون هستند که درطول تاریخ برسرراهشان شکل گرفته وزیربنای فرهنگ وجهان بینی شان رابوجودآورده اند.درمیان این اجزاءپراکنده می توان به جزئیاتی برخورد که جنبه ای عام وگسترده دارندوبیشتری مردمان رادرخود می گیرند،ونیزجزئیات خاص وموضعی رایافت که ازآنِ بخشی ازمردم است.(4)
اگرنظامی هاوسیاست مداران پاکستان به مسئله ی فرهنگی بودن هویت توجه می کردند،ازهمان آغازبه تحمیل زبان اردوبه بنگالی هانمی آغازیدند،مسئله ی که سبب ایستاد گی سرسختانه ی مردم بنگال وپایه ی جدای راکه درسال1971پس ازبربریت ارتش شریعت مداروطالب- تروریست پروری پاکستان عملی شد،ریخت.ازهمه مهمتراین که، اوضاع بلوچستان وپشتون نوازی نظامی های پاکستانی درافغانستان نشان میدهد که ازجدای بنگله دیش درس عبرت نگرفته اند.این که ازرخ دادهادرس عبرت گرفته نمی شود،تنهابه سیاست مداران ونظامی های پاکستانی منحصرنیست،بلکه بسیاری هادراین امرهمسووهمسویه ی آن هامی باشند.اما،درک این اصل نیزمهم است که سیاست مداران ونظامی های دیگرکشورهااگرچنان درسی رانمی خواهند بگیرند،این برجستگی رادارند که منافقانه مانندهمتایان پاکستانی شان رفتاربنیاد گرایانه وطالب پرورانه ندارند.موضوعی که درکتاب احمدرشیدبه آن اشاره نشده است.
بهرحال،باحفظ اختلاف بابسیاری مسایل مطرح شده درکتاب احمدرشید،ازبحث نامبرده افزون بربحران هویت درپاکستان که درباره ی آن سخن هافراوان گفتم.بحث اودرباره ی دوگانه بازی کردن مشرف راکه هم باطالبان کارمی کردوهم باامریکا،بسیارجالب یافتم.امااحمدرشید،دراین باره که بازیی دوگانه مشرف راپرویزکیانی تاکنون ادامه داده است،سخنی نرانده است.ازدیداحمدرشید،مشرف ازبراندازی طالبان پشتون ناراضی وباورداشت که اتحادشمال وهندمی توانند مناطق مرزی بلوچ وپشتون نشین پاکستان رابی ثبات وتمامیت ارضی این کشورتخریب نمایند.ازاین رو،آی اِس آی طالبان راباپول شیخ های عرب بازسازی ورهبران آن هارادرشمال کویته مستقرساخت.اما،مشرف ازاین زاویه به بحث واردنمی شود که چه عامل های اتحادشمال راکه به جزاحمدشاه مسعود،دیگراعضایش زمانی ازکاسه لیسان پاکستان بودند،به همراهی باهندسوق داد؟ دراین باره که اداره ی کرزی که مهره کای اصلی اش کالیس پاکستان بودندوهستند،وکنسولگری هندرادرجلال آبادوقندهاربازکرده اند،نه اتحادشمال که دیگرموجودیت نظامی ندارد،هم مشرف وهم احمدرشیدسکوت اختیارکرده اند!درکتاب احمدشید،موضوعی دیگری که برایم دارای اهمیت می باشد،این است که پاکستان چه تعریف جالبی ازطالبان خوب وبد دارد!ازنظرپاکستان،طالب خوب ومیانه روآن است که علیه افغانستان ونظامی های غربی بجنگد وطالب بدهم آن است که علیه دولت پاکستان جنگ کند.این موضع پاکستانی هاراهیلاری کلینتن وزیرخارجه امریکاخوب درک کرده بود.ازاین رو،درماه اکتوبر2011به همتای پاکستانی خود دراسلام آباد گفت که:"مارهارادرحیاط خانه نگاه کرده اید تاهمسایه هارابگزند"!ازنظراحمدرشید،اکنون مارهامالک خانه راهم نیش می زنند!احمدرشید،درکتاب خودراجع به پروسه ی گفت وگوهای صلح میان امریکا- افغانستان وطالبان گفته است که پاکستان تازمانی که خواسته هایش درافغانستان برآورده نشود،به هیچ گونه برنامه ی صلحی کمک نمی کند.ازاین سبب،به باورنویسنده،ایجاب می کند که هم امریکاوهم حکومت کابل؛ بجای مذاکرات صلح باطالبان به کمک پاکستان، تدبیرهای دیگری راروی دست بگیرند که امضای معاهده ی دوطرفه یکی ازآن هامی باشد.
ازنظراحمدرشید،برجسته کردن گروه حقانی توسط آی اِس آی، فشاربرآن عده طالبانی می باشد که ازجنگ خسته شده اندومی خواهندبه پروسه ی صلح بپیوندند.احمدرشیدازامریکاهم انتقاد می کند که درافغانستان بیشترازالقاعده، طالبان سربازان امریکایی راکشته اندومی کشند،امادربیانیه های آن کشور،سخن ازعمده کردن خطرالقاعده وکمرنگ کردن خطرطالبان( وتمیزمیان طالبان خوب وبد) دیده می شود.دررابطه به وجود طالبان خوب وبد،بهترین نظررامیاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه ابرازکرده است.روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390،درگردهمای اتحادیه ی روزنامه نگاران خیبروکلوب مطبوعاتی پشاورکه درمنزل رسمی وزیراعلی ولایت خیبرپشتونخواه برگزارشده بودو درآن،اعظم خان هوتی وزیراعلی به حیث مهمان خصوصی حضورداشت.افتخارحسین وزیراطلاعات درآن گردهمای گفت که:طالبان خوب وبدوجودنداردوهمه ی طالبان تروریست ودشمن انسانیت می باشندوازامریکا،افغانستان وپاکستان خواست که بااین تروریستان باتفاهم سه جانبه مذاکره ودرغیرآن،متحدانه برخوردمسلحانه نمایند.(5)دراین باره که موضع امریکازیرتاثیرتعریف پاکستان ازطالبان خوب وبد قرارگرفته بودیانه،به گمان من ،نگاهی به بیانیه ی اوبامابه مردم امریکاپس ازامضای معاهده ی استراتژیک باکرزی، درنیمه شب سه شنبه اول ماه مه-12ماه ثورازمیدان های بگرام،خوبتربدرک موضوع کمک می کند.درآن بیانیه، آمده بود:" طالبان قانون اساسی افغانستان رابپذیرند،ازخشونت دست بردارند،حقوق بشروحقوق زنان راقبول نمایند،باالقاعده قطع رابطه نمایند"،ازتغییرآشکارسخن به میان می آورد.واقعیت این است که اگرطالبان مطالبات یادشده را پذیراشوند،طالب مانده نمی توانند،وپاکستانی هاهم دیگرآن هاراطالب ودوست خود درجنگ نیابتی علیه افغانستان وامریکابه شمارنمی آورند.احمدرشید،ازتناقضات سیاست امریکا درافغانستان ومنطقه نیزسخن گفته است.ازنظراوسخن های چندپهلوی مقام های امریکای راجع به برآمدن وماندن سربربازان شان درافغانستان،پاکستان راامیدوارکرده است که می تواندبرموضع افغانی خودایستاد گی وخواست خودرادرافغانستان (که تشکیل حکومت طالبی زیرنظرآی اِس آی وبیرون کردن هند می باشد)،برآورده کند.اما،پس ازامضای معاهده ی استرتژیک میان امریکاوافغانستان،پاکستان باید درک نماید که رخ دادهای پس ازبرآمدن شوروی ودوره ی دولت مجاهدین وطالب سازی وتروریست پروری رادراین کشورتکرارکرده نمی تواند!احمدرشید باانتقادازبرخوردنادرست غرب باپدیده ی ستیزه جویی اسلامی که نویسنده باوی صد درصد موافق می باشد؛ازاین که دردیگربخش های جهان اسلام سخن ازدموکراسی وحقوق بشردرمیان است،ودرمنطقه ی جنوب آسیاوآسیای مرکزی مسئله ی سلاح اتومی وتروریسم موضوع روزمی باشد،ابرازتاسف کرده است.دراخیر،بایدعرض شود که خواندن کتاب احمدرشیدزیرعنوان"پاکستان درلب پرتگاه،امریکا،پاکستان وافغانستان" رابهرانسان سیاسی وپژوهش گرعرصه ی سیاستِ منطقه سودمند می دانم.
پانویس ها:
1-The Duel,Pakistan on flight Path of American Power by Tariq Ali Scribner Newyork,London,Toroto,Sydney,Scribner Adivision of Simon&Schuster,Inc.1230Avenue of the Americas Newyork,ny10020 copyright©2008 by:Tariq Ali p.23
2-Ideas:Brilliant Thinkers Speak Their Minds Edited byBernie Lucht Copyright©Canadian broad Costing corporation,2005pp.265-266
3- سینه چاکان مشرق نویسنده:حسن مجتبی، ساندیاگو،سایت بی بی سی اردو،وقت اشاعت16-12-2006
4- بنیادگرای درعصرجهانی شدن مدرنیته، نویسنده:علی اصغرحقدار،سایت ایران گلوبل30فروردین-حمل1387-19-4-2008
5- طالبان سب دهشت گرد/همه تروریست می باشند،سخن رانی میاافتخارحسین وزیراطلاعات ولایت خیبرپشتونخواه درگردهمای اتحادیه ژورنالیستان خیبروکلوب مطبوعاتی پشاوردروزیراعلی هاوس روزسه شنبه13مارس2012-24حوت1390
Bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2012/03/120313/_taliban_good_bad_ra.shtml