Wednesday 17 June 2020

ویژگی های عصرمدرن

عصرکهنه فروشان گذ شت / نو فروشا نیم واین دوران ماست
مولا نا
ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه جوزای سال 1399
درمقا له پیشتر، به عنوان :" چرا مسلمان ها نتوانستند وارد عصر مدرن شوند؟" ، ویژگی های عصر پیشا مدرن را بررسی ودرآن امتیازی بودن دولت ها با ابزارساختن دین ازطریق ایجاد ملا های رسمی برای عوام فریبی وعوام سواری ودشمنی با فلسفه وشکل نگرفتن نهضت اصلاح مذهبی ونبود آزادی درکشورهای مسلمان را به حیث عامل های عمده ای برآورد کرده بودم که مسلمان ها را درقرون میا نه نگهداری کرده اند. همچنان ، یاد آور شده بودم که ،مارتین لوتر روحانی اصلاح طلب مسیحی با راه اندازیی نهضت اصلاح مذهبی در برابر کلیسای کاتولیک روم وامپراتوریی مقد س روم ، آن ها را تضعیف وبا شکل دادن نهضت پروتستان / اعتراض ،به قرون میا نه پا یان وآغازگر عصرمدرن شد. برخلاف ،درکشورهای مسلمان ،مستبدان شا هی وشیخی ونظامی ، مسلمان ها را در عصرتاریک نگهداری وبا تولید تروریسم مذهبی از افغانستان وپاکستان تا مالی ونیجریه در غرب افریقا ، دین اسلام را دین تروریست پرور درغرب مدرن ودیگر بخش های جهان معرفی کرد ند!
بنا برآن،معرفی و بررسی مدرنیته / نو اند یشی وویژگی های آن درجا معه های مسلمان اهمیت ویژه پیدا می کند. به این خاطرکه ، معرفی بررسی مدرنیته ومبارزه درراه تحقق آن کمک به شنا خت پیشا مدرن بودن کشورهای مسلمان وحرکت آن ها به سوی عصر مدرن می کند. دراین راستا ،پیش از آنکه به جمع بند یی ویژگی های عصر مدرن بپردازم ، اشاره بد و مسئله را ضروری می دانم:نخست،امریکای شمالی که ادامه نهضت پروتستان اروپای غربی ازطریق استعمار بریتا نیا می با شد ،بد رجه بالای عصرمدرن رسیده است. دوم ،امریکای جنوبی یا لاتینی که ادامه مسیحیت کاتولیکی ازطریق استعماراسپا نیا می با شد ، تنها وضعی بهتر از کشورهای شاه وشیخ ونظامی زده ی مسلمان دارد. طرفه اینکه ،کشورهای امریکای لاتین درپسین برهه ای دهه 1960 ترسا یی ، با راه اندازیی نهضت الهیات رهای بخش تا اندازه ای زیادی وضع سنتی ای خود را درجهت ورود به عصر مدرن متحول کرد ند. تجربه ای که بهره برداری ازآن را به نفع مسلمان ها می دانم.
شا یان یاد آوری می دانم که ، شنا خت دستاورد عصر مدرن در امریکای شما لی ( امریکا وکا ناداد) توسط روحانی ها وروشنفکران کشورهای عقب مانده وکاتولیک زده ای امریکای لا تین ، با عث راه اندازیی نهضت الهیات رهای بخش درآن بخش ازقاره امریکا / نیم کره ای غربی شد. ازاین رو، شنا خت ژرف مدرنیته / نواند یشی درکشورهای استبداد شاه وشیخ ونظامی زده ای مسلمان ارزشمند یی بسیاری پیدا می کند. اگرچه ، ازمدرنیته تعریف های بسیاری شده است ، اما مطالعا تیکه درزمینه کرده ام ، برایم روشن سا خته اند که مدرنیته حا صل عصر عقل است. برپایه ای این تعریف ، آزادیی ذهنی انسان هیچ قید وبستی را نمی شنا سد. اگرچه جای زایش آن غرب است ،اما ویژگی های آن جها نی وکثرت گرا وسکولار/ این جها نی اند یشی بود نش می با شد. پد یده ای که با خرد ورزی ونقد گذ شته ونو نگری نسبت به خود وجامعه وجهان وآزادی خواهی شروع ومیوه ای پُربارداده است. تاریخ اند یشه ها وعلم های مدرن نشان داده است که عدم تمرکز قدرت وآزاد یی روشنفکران واند یشمندان ، جهان مدرن غربی را رقم زده اند. وارونه ای آن ها ،استبداد شاهی - شیخی- نظامی ای شرقی با تمرکز قدرت ونواند یشی زدا یی وآزادی ستیزی ، جهان پس مانده وبد بخت مسلمان را رقم زده است.
ازاین رو ،جمع بند یی ویژگی های عصر مدرن وبررسی مختصر آن ها دارای ارزش وجایگاه ویژه درفرهنگ سیا سی وعمومی مسلمان ها می با شد ؛ ویژگی های که این ها می با شند:
نخست ،نقد تاریخ ،قدرت ،ساختارهای سیا سی ، اجتما عی ،اقتصادی ، فرهنگی ، ومذ هبی موجود در کشورها؛
دوم ، پیشرفت وترقی علمی وفنی وفرهنگی واقتصادی وسیا سی ای کشورهای غربی ، دستاورد مدرنیته ومدرنیسم ، یا ویژگی های بارزعصرمدرن می با شند؛
سوم ، عصر مدرن ،عصر سکولار/ این جهانی اند یشی وآزاد یی دینی وفکری وسیا سی می باشد؛
چهارم، عصر مدرن ، عصر حکومت قانون وملت های حاکم برسرنوشت خود می با شد. به گواهی تاریخ، عصر مدرن دربخش قانون وحکومت قانون ودارای حکومت محدود و قانونمند را با رون ها / دسته ای کم ثروت ترازاشراف بریتا نیا با تصویب مگنا کارته در سال 1215 ترسای شروع کرد ند. حکومت محدود وقانونی که مورد حمایت همه قرارگرفت ومانع خود سریی پاد شا هان شد. دراین راستا ، بریتا نیای ها چنان همسو وجدی فکروتلا ش کرد ند که درشروع قرن هفده بخاطر قدرت خوا هی یک شاه ، اورا کشتند ودرسال 1688، با انقلاب مشروطه ، یا پاد شاهی ازشاه یا ملکه وحکومت ازمردم را تثبیت کرد ند که تا کنون ادامه دارد؛
پنجم ، نهضت اصلاح مذ هبی با ایجاد مسیحیت اصلاح طلب پروتستان ، کمک درجهت اصلاحات سیا سی وحکومت قانون درآلمان کرد. همزمان با نهضت اصلاح مذ هبی وبه روا یتی پیش ازآن اومانیسم / انسان باوری خود نمای کرد. طوریکه د یده شد، انسان باوری کوشش درجهت دین گریزی ومطرح کردن انسان دربرابر خدا گام برداشت که پذ یرفته نشد اما کمک به نهضت اصلاح مذ هبی کرد؛
ششم ، نهضت روشنگری وانقلاب فرانسه ، منجربه شکل گرفتن ملت وآغازگر منشورجهانی حقوق بشر شد؛ منشوری که درروزهشتم دسامبر1948، به حیث منشورجهانی حقوق بشردرمجمع عمومی سازمان ملل ، تصویب وشکل جهانی به خود گرفت؛
هفتم،عصرروشنگری اید ئولوژی های سیا سی وحزب های سیا سی را دراروپا وامریکا وکا نادا رقم زد؛ حزب های که تا کنون برجهان غرب فرمان می رانند. همان گونه که ازمدرنیته تعریف های بسیاری شده است، ازاید ئولوژی هم تعریف ها شده است. معلوم است که ، اید ئولوژی به معنای مطلق گرای اش زاده ای قرن های 19 و20 می با شد ؛ درحا لیکه ، اید ئولوژی به معنای شنا خت ایده ها یا اند یشه ها ازاول بوده وتا پا یان ادامه خواهد یا فت ویا ایده ها و اند یشه ها می آیند وبحث های اید ئولوژیک هم ادامه میا بند. معلوم است که ، یکی ازقرن 19 ، اید ئولوژی مطلق می شود ودیگر که همیشه وجود داشته است. ودرواقع، مجموعه ای ازایده ها واند یشه ها وراهکارها است که حزب های سیا سی خواستند ومی خواهند که برنامه وراهنمای عمل وتعیین کننده ای فعا لیت های فکری وسیا سی آن ها با شد. همچنان، اید ئولوژی ها ، نظام های اند یشه ها وبا ورها می با شند که برای توجیه اخلاقی روا بط اجتما عی واقتصادی درچارچوب یک نظام سیا سی به کارمی آیند. به سخن دیگر، واژه ای اید ئولوژی به آن باورهای گفته می شود که می کوشند مناسبات اجتماعی واقتصادی جامعه ها را ازنگاه اخلاقی توجیه کنند. تجربه ای که هم درحزب های کمونیست مسکو وپکن هم درحزب های دموکرات وجمهوریخواه امریکا هم درحزب های سوسیا لیستی وکارگرومحافظه دراروپای غربی بکار انداخته شده است. درکشورهای مسلمان ، حکومت ملای ایران تجربه کننده ای شاخه شیعه ای اید ئولوژی اسلامی می با شد وعربستان وهابی هم به حیث رقیب آن نما یند گی از اید ئولوژی اسلامی شاخه ای حنبلی یکی ازمذهب های چهارگا نه ای اسلام سنی می کند. جمعیت اخوان المسلمون که درمقایسه با شیعه گریی جاری درایران وحنبلی - وها بی عربستان روشن اند یش تر می با شد، درسال 2012، درانتخابات ریا ست جمهوریی مصر برنده شد ، اما نظامی ها برایش موقع نداد ند تا اید ئولوژیی اسلامی خود را درجا معه وسیا ست واقتصاد مصر بکار اندازد.
بهرحال ، فشرده اصل هفتم این است که اید ئولوژی ها وحزب های سیا سی ازویژگی های عصر مدرن می با شند. ازاین که بنیاد گرای اسلامی واکنش دربرابرمدرنیسم بیمارگونه ای وارداتی ازغرب به کشورهای مسلمان می با شد ،ازویژگی های عصرمدرن شمرده می شود. شا یان یا آوری می دانم که ،سنت گرایان مسلمان ،اید ئولوژی اسلامی ازگونه ای جمعیت اخوان را تایید نمی کنند. وتجربه نشان داده است که اید ئو لوژی ها درهمه گرایش های راستی وچپی ومذ هبی ، ابزار قدرت سیا سی می با شند. بنا برآن ، آنچه دراید ئولوژی ها همواره پیگیری می شود، اراده ای معطوف به قدرت سیا سی می با شد. ازاین نگاه ، اید ئولوژی ها برسه جنبه ای ضد اجتما عی استوارهستند: تبعیض ، خشونت وبهره وری های سیا سی- نژادی- مذ هبی. براساس اصول وکارکرد اید ئولوژی ها، توده های مسخ شده دراید ئولوژی ها به خود ویرا نی فردی واجتما عی دست می زنند ودرعمل درسطح جهان : با جنگ های نازیسم وفاشیسم وکمونیسم وسرما یداری ودرسطح محلی :در جنگ های نژادی ومذهبی درافریقا وخاورمیانه وامریکای مرکزی وجنوبی ضد انسانی بودن خود را به نما یش گذا شته اند؛
هشتم، انقلاب صنعتی زنان را به بازارکاروارد کرد. یعنی نظام سنتی قرون میا نه ای مرد سالاررا متلاشی کرد. درادامه آن ، درسال 1844، مکتب دخترانه درفرانسه راه اندازی شد. درسال 1871، دختران خانواده های ثروتمند انگلیسی وارد مکتب دخترانه شد ند ودرسال 1896، اولین دسته دختران آلما نی گواهی نامه لیسه گرفتند. تجربه ای که به تدریج دردیگرکشورهای اروپای رونق گرفت. معلوم است که ، با با سواد شدن زن ها،مسئله ای سهم گیری شان درنظام های آموزشی وفرهنگی وبعد ترسیا سی مطرح وراه بازکرد. اکنون ، زن ها درسرتاسرجهان نهضت فمینیسم / حقوق برابرخواهی با مردان را براه انداخته اند؛
نهم،با قوت گرفتن سرما یدا ری درقرن نزدهم ، کارل مارکس وانگلس برای مهارآن منشورکمونیسم را ارایه کرد ند. اگرچه کمونیسم مدعی ایجاد جامعه بی طبقه بود، اما به گفته میلوان جیلاس ، دانشمند یوگوسلاوی ومد تی معاون مارشال تیتو، درکتاب خود" طبقه جد ید" ، نوشت که : "کمونیسم طبقه ای حکومتی تما میت خواهی را تولید کرد که شاخ ودُمی تیزترودرازترازطبقه سرما یدارداشت ودارد!" طوریکه دیده شد، درشوروی واقمارآن بخاطرتحمیل استبداد برتوده ها توسط همان سرما یداری دموکراسی نما متلاشی شد ودرچین با تمامیت خواهی اید ئولوژیک- سیا سی ، شیوه ای اقتصاد سرما یداری را درپیش گرفته وکمک درکا هش فقردرجا معه ای بزرگ خود کرده است؛
دهم ، عصرمدرن دسته ای دانشمندان وروشنفکرانی را تو لید کرد که دین ستیز بود ند ودین را به حیث یک پد یده ای قرون وسطای ، عامل عقب ماند گی وبد بختی جامعه های مسیحی دانسته دین ستیزی را پیشه کرد ند وروند عصروزمان هم همکارآن ها شد. مثلا، ... درقرون وسطی هم کم بودن وسا یل آسا یشی مفهوم پیشرفت را معلق داشت وامید به بهشت محورحیات گرد ید. ظاهرا ایمان به جهان دیگربا فقراین جهانی ارتباط مستقیم دارد واین امرغالبا درافراد وهمواره درگروه ها صادق است. بهشت با افزایش ثروت ازنظرمی افتد ولاغرمی گردد ومعنای خود را ازدست می دهد. با این همه فکربهشت هزاران سال براذهان مردم حاکم ومسلط بود. با ظهوررنسا نس وانقلاب صنعتی ثروت به اروپا روی آورد وهرچه بیشتر شد امید به بهشت جای خود را به جا ذ به ای پیشرفت داد. بزرگترین حا د ثه ای د نیای جد ید یعنی پرده برانداختن کپرنیک ازناچیزی وحقارت زمین بسیاری ازدل های حساس را غم گین سا خت. اما این کشف با تبد یل افلاک به فضا روح منعطف انسان را ناگزیرساخت که ازبهشت آن جهانی دل بشوید وفردوس خود را درزمین بجو ید. کا پلاند وموروبیکن ، کتاب های درباره مد ینه فا ضله نوشتند وعالمیان را ازسعادت درآینده خبرداد ند. اروپای نو کیسه دار دانش تجمل گشت وصادراتش عباد وزهاد. راه های تجارتی شهرهای تازه آورد وشهرها دانشکده ها سا ختند ودانشکده ها علم را به پیش برد ند وعلم صنعت آورد وصنعت پیشرفت. مسلما درتمدن د نیوی وصنعتی فکرپیشرفت مانند بهشت است درقرون وسطای مسیحی. گرامی ترین عقیده ای هرروح نوومغزپخته ای هرفلسفه ای اجتما عی عبارت است ازعقیده به پیشرفت ودموکراسی .اگراین دوفکررا دوربیندازیم ، درعقل وذهن ازتمام قرون واعصارعقب تریم ولخت وعریان با حال خنده آوری پشت سرهمه ای نسل های تاریخ ایستاده ایم (1). طوریکه دیده شد ، انکاربهشت آن جهانی وبهشت انگا شتن پیشرفت این جها نی با گسترش ماده گرایی زاده سرما یداری بحران معنویت را دامن زد؛ بحرانیکه با عث احیای دین درجهان غرب وانتقال آن به کشورهای مسلمان شد؛
یازدهم، نظام سرما یداریی غربی برای بازار یا بی ومواد خام ، استعماررا به آسیا وافریقا تحویل داد که واکنش دربرابر آن ناسیونالیسم / ملی گرایی کم دستاورد شرقی می با شد؛
دوازدهم ، استعمارعربی با عث ایجاد وگسترش بنیاد گرای اسلامی درجامعه های استبداد زده ای مسلمان شد؛
سیزدهم ، کشورهای اروپا یی با توهین یهودی ها دراروپا با عث ظهورصهیونیسم ازشکم یهودیت دراخیرقرن نزدهم شد ند. واستعماراروپا یی به خصوص استعمار انگلیس بامحروم ساختن فلسطینی ها ازبخش بیشتری سرزمین شان، درسال 1948 ، اسرائیل را ایجاد کرد. امریکا هم برای اینکه از استعمارانگلیس کم نیا مده با شد،تا کنون درراستای محوفلسطینی ها ازاسرائیل حما یت می کند. حما یتی که دشمنی میان غرب واسلام را دامن زده وارزش های مدرن مانند دموکراسی وحقوق بشروآزادی بیان ورسا نه ها را بنام پد یده های غربی مورد حمله تند روان وتروریستان ومستبدان شاهی- شیخی- نظامی قرارداده است.
دراخیر، بهترمی دانم که نوشته را جمع بند ی کنم. ازاین که ، دراین نوشته ونوشته های دیگربه گونه های متمرکزوپراکنده به مدرنیته ومدرنیسم پرداخته ام ، جمع بند ی تاریخی گونه ای اولی سود مند به نظرمی رسد. بنا برآن ، مدرنیته یا دوران مدرن ،به مرحله ای تاریخی بین قرن های چهاردهم وازنگاه عده ای پا نزدهم تا بیستم درغرب اطلاق یا بکاربرده می شود. درآغازدوره نامبرده، یکی ازمهم ترین رویداد های تاریخ رویداد وآن این بود که اولین بارحروف چا پی ودستگاه چا پ توسط یوها نس گوتنبرگ (1397-1468) آلما نی درسال 1456 ترسا یی اختراع ودرواقع به چاپ وپخش اند یشه های نو دراروپا وجهان کمک بزرگ کرد. این دوره یا این مقطع به دوره های متما یزی تقسیم می شوند که پرداختن به همه آن ها دراین نوشته ممکن نمی با شد. ازاین رو، ویژگی های مدرنیته را بازتاب ونوشته را پا یان می دهم.
ویژگی های مدرنیته :
نخست ، انسان گرایی ، یا گرفتن جال خدا ازدست وپای انسان وتکیه براین که خرد گرایی نیازبه کتاب های آسمانی ندارد؛
دوم، تکیه به توان عقلی انسان ؛
سوم، دموکراسی ،حقوق بشر، عدالت اجتما عی با تا کید به آزادی های فردی ؛
چهارم، سکولاریسم / جدایی دین ازدولت ،اید ئولوژی های لیبرالیسم ، سوسیا لیسم ، نا سیونا لیسم ومدرنیته علمی وفن آوری ، ازجمله ، انقلاب صنعتی وپیشرفت علوم. ازاینکه مدرنیته ومدرنیسم جنبه ای ماد یی زند گی را فربه وجنبه ای معنوی آن را لاغرکرده وبه بحران معنویت دامن زده است ،متفکران برجسته مانند:هگل،ها ید گر،گادامرومک ایشتایر، باورمند شد ند که برای بیرون رفت ازبحران مدرنیته با ید با سنت وارد گفت وگوشد. به سخن د یگر،گفت وگومیان مدرنیته وسنت راهی را بازمی کند که در آن راهکارهای برای مهاربحران معنوی ودیگربحران های جهان مدرن وعوارض آن ها میسر شده می توا ند. روشن است که ، بدون شناخت انتقادی ازسنت وفهم سرشتی وعناصرشکل دهنده ای آن ،پیدا یش مقولات مدرن همچون روشنفکری وتعا مل آن با جهان نا ممکن است.
پا نو یس :
1-لذات فلسفه
نوسنده:ویل درانت ، مترجم: عباس زریاب خویی ص ص263-264

0 comments:

Post a Comment