Tuesday 4 February 2020

اشرف غنی بدا ند که زبان وفرهنگ مرزهای جغرافیای را نمی پذیر ند ؛ ازاین رو،مرزکشیدن او میان دری وفارسی به حیث زبان های افغانستان وایران را جا هلا نه می دانم


ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" اشرف غنی ،خطاب به ایران : ای برادردزدی حدی دارد" ، نشر شده در سا یت خبرنا مه گویا ، 4 فوریه 2020 - 14 بهمن / دلو 1398 ، ارا یه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. اشرف غنی را براسا س تعریف یونسکو / بخش علمی -فرهنگی سازمان ملل از با سواد ، بی سواد می دانم. مثلا،تعریف سازمان نامبرده ازباسواد این است که بزبان مادری اش درست سخن گفته ونوشته بتواند ویک زبان مهم خارجی را هم بداند. تاجائی که به سخن های غنی گوش داده ام ،به زبان پشتو که زبان ما دری اش می با شد اد بی نوشته وسخن گفته نمی تواند وفارسی دانی اش هم کمرنگترازفارسی دانی جوالی های کا بل می با شد. ازاین نگاه که ، درامریکا هتلچی بوده است ، می دانم که زبان انگلیسی را عامیانه می داند. ازاینکه نوشته ای بزبان انگلیسی از غنی نخوانده ام، حق دارم انگلیسی دانی اش را عامیانه معرفی کنم. همچنان ، شنیدم که امام حسین را درمراسم روزکربلا در کا بل ، نواسه خدا گفت! بنا برآن ، حق دارد که میان فارسی ودری مرزسیا سی اعمار کند! ازاین رو، به غنی می گویم که دری وفارسی یک زبان واحد بنام فارسی دری می با شد نه دوزبان که امیران انگلیسی ای بعد تر روسی شده افغانستان به با ور گند خود سا خته اند. تاریخ زبان فارسی هم نشان می دهد که گه دری وگه فارسی واکثرا فارسی وگاهی یا بیشتربه حیث فارسی دری کاربرد داشته است. درافغانستان ، پیش از دری سازیی فاشیسم قبیلگی درسال 1343 آن هم با پیشوند قرا ئت دری ، فارسی بود. شا یان یاد آوری می دانم که ، درآسیای مرکزی، چین، پاکستان ،هند،افغانستان ،ایران ،بحرین، آذربایجان ، دری کمتر وفارسی بیشترکاربرد داشت واکنون هم دارد. مثلا،این قند پارسی که به بنگاله می رود! البته که حا فظ یک یا دو بار دری را هم درشعر های بکار برده است. اقبال هم گفته است که :گرچه اردو در عذ وبت شکر / طرز گفتاردری شیرین تراست. رهی معیری گفته است که:مسعود که یافت عزوجاه ازلاهور/ تا بید چونورصبح گاه ازلاهور/ سالار سخن وران به تازی ودری است / خواه ازهمدان با شد و خواه ازلاهور. مطابق گفته معیری ،درایران هم دری رایج بوده است که کوبیدن مشت دندان شکن در دهن غنی می با شد!
بهر حال ، همه می دانند که همدان درایران ولاهوردرپاکستان می با شد. طرفه اینکه ،دوماه قبل ،یک هیات علمی در لاهور،پیشنهاد کرد که به نفع پاکستان می با شد که زبان فارسی را بر گرداند تا مردم ازطریق اند یشه مولانای بلخی- رومی ، اسلام اصیل را درک وعلیه تند روی وتروریسم مذ هبی بسیج شوند. جالب این است که ، محمد علی جناح بنیان گذار پاکستان هم فارسی زبان بود وسرود ملی آن کشوررا فارسی ساخت که همه آن را می دانند وسرود ملی افغانستان را فاشیست های قببیلگی قبلی وکنونی پشتو سا ختند که تنها کمتر از سی در صد مردم یا پشتون ها آن را می فهمند! بهر صورت ،اکنون که غنی بی سواد گستاخی کرده ومیان دری وفارسی مرزبندی نموده است ،به او می گویم که بد ومسئله توجه کند:نخست،اگر دری وفارسی دوزبان با شند، پشتوی پاکستان وافغانستان هم دوزبان می با شند. دوم، افغان درزبان فارسی دری آه ورنج وفغان را می گویند وغیر پشتون های خراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری که بیشتر از70 درصد نفوس این کشوررا شکل می دهند تنها درآه وفغان افغان می با شند نه اینکه افغان هویت ملی شان با شد. همین که آن ها قبول نمی کنند که افغان در شناسنامه / تذ کره شان درج شود، بدون شک ، تودهنی به فاشیست های قبیلگی ازگونه غنی بی سواد می با شد. ازاین که درفارسی دری ،افغان دراصل آه وفغان می با شد! خوب است که جمعه خان صوفی ، پشتوزبان پشاوری و پشتونستان خواه قبلی ومهمان فاشیست های پشتونستان خواه افغانِ تحمیل شده بر ارگ کا بل تو سط کهنه وسرخ استعمارگری، "فریب ناتمام "را بزبان پشتونوشته وثا بت کرده است که پشتون ها افغان نیستند وواژه افغان سا خته زبان فارسی می با شد. ازاین رو، ازغنی می خواهم که "فریب ناتمام" را بخواند. ازخواندن آن ، ممکن است که سرعقل آمده نه پشتونستان خواهی خیالی بزیان افغانستان کند ونه میان فارسی ودری مرز کشی کرده خود را خیله خند نما ید!

0 comments:

Post a Comment