پیش نو یس
ابراهیم ورسجی
دوم ماه حوت 1398
ازاین نگاه که سیا ست جهان وارد دوره جهان سازی شده وجهانی سازی به بحران هویت در کشور های چند قومی واستبداد وقبیله اند یشی واستعمارزده ای مانند افغانستان دامن زده است ،دموکراسی وانتخا بات شفاف را تنها ابزار های نیکووسا زنده و مهارکننده ای بحران هویت در آن وگام برداشتن آهسته ای آن به سوی جهان مدرن می دانم. دراین راستا ، اگرچه دموکراسی مآ بی وانتخا بات های ریا ست جمهوری وپارلما نی ای غیر شفاف جورج بوش ونوکرانش را که برای پوشش مشروع دادن به جنگ علیه تروریسم وحکومت پو شا لی زاده ای آن بود ند، نه تحقق دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان. با وجود بازیی نامبرده ، آن را آغاز یک فرایند ، یا پروسه بیمار ونیمه جان دموکراسی فکر کرده امید وار بودم که درسمت درست به پیش برده شود.
متا سفا نه ، دموکراسی وانتخابات آنچنا نی وادا مه ای آن ها ابزاردرجهت استوارساختن نا ممکن قبیله گرا یی طالب کرزی وغنی ودارودسته های دارای ذهنیت طا لبا نی شان که آن ها را طالبان دریشی پوش می دانم قرار گرفت ودرهمسازی با تروریسم طالبان ریشوی همتبار شان فرصت های که با ید برای تحقق دموکراسی وانتخابات شفاف فراهم می شد را برهم زد ند وبا ید چنین می کرد ند. به این خاطرکه ،دموکراسی حضور مردم در میدان سیا ست می با شد وطالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ازدونگاه به مخالفت با آن ها بر خا ستند: نخست ، آن ها به قبیله های افغان تعلق دارند وقبیله هاهم که ازنظر مردم شنا سی فرهنگی پد ید های پیشا دولت مدرن می با شند ؛ یعنی قبیله گری مانع تشکیل دولت خود گردان شده است؛ دوم، نفوس افغان ها در خراسان افغانستان نامیده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری درسال 1880 ترسای ،کمتر از 30 % می با شد. بنا برآن ، اقلیت می باشند. پس، با ید با دموکراسی مخالفت ومانع حضورمردم درمیدان سیا ست شوند که شد ند. شا یان یاد آوری می دانم که بخشی از افغان های آورده شده توسط هند بریتا نیا واستعمارزای های دست نشانده آن از شمال غرب هند ویا پاکستان کنونی وساکن ساختن شان درمناطق مرزی غربی وشمالی برای مرزبانی اززندان بی بامی بنام افغانستان،در دوره اشغال زندان نامبرده توسط ارتش سرخ ، دوباره به پاکستان رفته شنا سنامه ای پاکستانی گرفتند.
طوریکه د یده شد، درافغانستان پسا شوروی ، جهادی های فارسی زبان به قدرت رسید ند وبه سیا ست تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان به مخالفت بر خا ستند. بنا برآن ، پاکستان همان افغان های خود وبر خی افغان های جنوب شرق وجنوب غرب افغانستان در محیط هجرت در خاک خود را مغزشوی وبنام تحریک طالبان به جنگ جهادی های فارسی زبان برای تبد یل افغانستان به یک ولا یت خود اعزام کرد. من که در سال های حضور اداره پاکستانی طالبان- القاعده درکا بل، برای نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" ، در دو جلد ، از بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، تا شروع حکومت پوشالی -امریکا یی - انگلیسی- پاکستانی طا لب کرزی درپشاور بودم ؛ د یدم وازطریق رسا نه ها خواندم وشنیدم که طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش به کمک سازمان های زیر زمینی بریتا نیا وامریکا وپاکستان و کمک های مالی عربستان وامارات متحده عربی ، علیه قوم های : تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، پشه ای ، بلوچ و..، بنام احیای حکومت افغانی متحد شده بود ند.
خنده آوراین است که ،طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش دردوره حکومت تروریستی اولی ها زیر رهبریی نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان ، حکومت پوشالی- نام نهاد افغانی را احیا کرد ند اما موفق در حضور سرتا سریی آن درکشورحتا به کمک امریکا وانگلیس وعربستان ونظامی های پاکستانی نه شد ند. ازسه نگاه ، آشکار بود که موفق نمی شوند:نخست، جهادی های فارسی زبان وازبک دربرابرآن ها ایستادگی کرد ند؛ دوم ، آگا هان جا معه برای تحقق دموکراسی وکثرت گرایی کمربسته بود ند وادا مه می دهند؛ سوم، در بیرون ، تضاد منافع میان امریکا وانگلیس وپاکستان ، درچگونگی شکل دهی آینده افغانستان برجسته وجود داشت. مثلا ، امریکا می خوا ست ومی خوا هد که ازافغانستان به حیث پا یگاه درمنطقه علیه روسیه وچین وایران بهره برداری کند. پاکستان که بیشترازافغانستان افغان دارد می خواهد که این کشوررا به یک ولایت خود تبد یل وموضع خود را دربرابر هند تقویت وسیا ست کشمیر خواهی ای خیا لی خود را پیگیری کند. هند که پاکستان را مرکزتروریسم وخطر برای خود از نگاه جمعیت بزرگ مسلمان خود می داند به کمک جبهه متحد مخالف پاکستان وطالبان زیر فرمان آن شتافت. جمهوری شیعه ای ایران که پشت سر طالبان والقاعده وها بیت را می د ید ، نا وقت به کمک جبهه نامبرده پردا خت.
بنا برآن ، افغانستان تبد یل شد به میدان بازیی بزرگ دوم. بازیی که تا کنون ادامه دارد وبه مراتب خطر ناکتر از بازیی بزرگ نخست می با شد. مثلا، دربازیی بزرگ نخست ، تنها هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درخراسان شاخ به شاخ شده کشورپو شالی افغانستان را با امیرانی ازنظر تاریخی-زبانی- فرهنگی دشمنان تاریخ وفرهنگ آن ، ساخنتد. دربازیی بزرگ دوم که تا کنون جریان دارد ،همه قدر ت های منطقه ای وفرامنطقه ای درگیر می با شند. افزون برآن ، تروریسم قبا یلی- افغانی هم به کمک پاکستان درمیدان حضور تباه کا را نه وقا تلا نه دارد. امریکا که حکومت آن در دوره جورج بوش هیچ آگا هی درباره تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان نداشت ؛ بسیار احمقانه آن هم بنام جنگ علیه تروریسم وارد میدان بازی درآن شد. البته بازی با شعار دموکراسی ، یا جایگزین توحش طالبان کردن دموکراسی درکشوری قبیله واستعمارهای سیاه وسرخ زده وگرفتاربازیی دوگانه پاکستان دوگانه باز شده. پاکستانی که با گرفتن کمک های بزرگ مالی وتسلیحاتی از امریکا ، تروریستان افغان دوسوی د یورند را باز سازی وعلیه آن ومردم افغانستان راه اندازی کرد.
جا لب این است که ، پاکستان قبلا جهادی ها را به کمک امریکا علیه ارتش سرخ وطالبان را با همان منبع مالی علیه جهادی های فارسی زبان بسیج ودراخیرهمان طالبان را با کمک مالی خود امریکا علیه آن وحکومت دست نشانده اش در کا بل تجهیز وبسیج کرده است. معلوم است. وقتیکه درافغانستان دارای ترکیب قومی بسیار پیچیده وشکننده ،هم بازی گران خارجی زیاد هم تروریسم هم جنگ علیه آن هم تحقق دموکراسی وانتخابات درنظر گرفته شوند ، موفق شدن درزمینه به سخن نغزفارسی " کار حضرت پیل می با شد!" بلی ،فکر می شد که امریکا همان پیل می با شد. پیلی که هم تروریسم را مهارمی کند هم دموکراسی را به مردم جنگ وفقر وتروریسم زده افغانستان به ارمغان میا ورد! ماموریتی دشواری که پیل را هم درمانده سا خته است! درما ند گی ای با عث گفت وگوی امریکا با تروریستا نی شده است که برای مهار آن ها 18 سال وپنج ماه می شود که بی دستاورد درگیر است وعا مل عمده ای بی دستاوردی اش هم طالبان دریشی پوش دالر خور، یا نوکران دوگانه بازخود ش می با شند!
با درنظرداشت شکست پیل در مهارتروریسم وتحقق دموکراسی وانتخبات شفاف درافغانستان ، بهتر است که به عامل های آن پرداخته شود. عا مل های که قرار زیر بررسی می شوند:
نخست، قبیله اند یشی نوکران امریکا وشکست ذلت بار شان در حکومت سازی ومهارتروریسم؛
دوم ، همسازیی همان قبیله اند یشان با تروریسم طالبان به حمایت پاکستان وعربستان علیه د یگر قوم ها بنام احیای ناممکن حکومت وحشی عبدالرحمن خان؛
سوم ، کمک طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو به دسته های مخالفِ حزب های سیا سی وجا معه مد نی ؛
چهارم ، افزایش رسا نه های زیاد وبی مضمون بنام آزاد یی بیان ورسا نه ها برای رونق نیا فتن رسا نه های هوشمند وهدفمند وآزاد توسط طالبان دریشی پوش وترور خبرنگاران هوشمند توسط طالبان ریشو؛ بازیی تباه کارانه وکشنده ای که فرهنگ سیا سی نیمه جان شهری را کمرنگترکرد ؛
پنجم، جهادی ها هم خود شان حزب سیا سی نه شد ند هم کمک به طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو درجهت ما نع تراشی در سر راه شکل گرفتن حزب های سیا سی وجا معه ای مد نی کرد ند؛
ششم، دسته های مسلح غیر مسئول وبا ند های بی شمارما فیای ومواد مخدر کاردر داخل حکومت طالبان دریشی پوش وحا شیه ای آن؛
هفتم ، تمرکز امریکا به همکاری به طالبان دریشی پوش وبی توجهی آن به افراد ودسته های فرهنگی د یگر قوم ها ؛ قوم های که درآن ها ظرفیت وتوان بیشتری درپذ یرش دموکراسی وکمک به انتخبات شفاف درمقا یسه با افغان های قبیلگی ای بارکش استعمارها وجود دارد. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment