بیست وششم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به نوشته ای زیرعنوان:" مقاله غریب جواد طبا طبای درباره مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی" نوشته حسن انصاری ، نشرشده درسایت ملی مذ هبی ، بتاریخ 26 خرداد / جوزای 1398 ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. درباره کم اهمیت وکم دانش نشان دادن سید جمال اسد آبادی ازنظرایرانی ها وافغانی ازنظربرخی افغان ها که من که زادگاهم افغانستان می باشد او را افغان نمی دانم،دکترسید جواد طبا طبای تنها نیست.به سخن دیگر،سید جمال منتقدان دیگری هم دارد. مثلا، دکترهشام شرابی نویسنده کتاب" روشنفکران عرب وغرب سال های تکوین 1875-1914" نهضت اصلاحی سید جمال وعبده را محدود به حلقه ای دانشگاهی ها ودرباری ها وشکست خورده نامیده است.اما کرن آرمسترانگ درکتاب خود"جنگ برای خدا ، بررسی تاریخی بنیادگرای های یهودی، مسیحی واسلامی" نهضت سید وعبده را محدود به حلقه ای دانشگاهیان واشراف نامیده وبه حسن البنا پایه گذار جمعیت اخوان المسلمون امتیازداده وگفته است که نهضت اصلاحی- دینی- اسلامی را به درون توده ها برد وهمچنان جمال ناصررا سرزنش کرده است که با سرکوب وخشونت وکشتار، نهضت نامبرده را تند روساخت.دکترعبدالحمید احمد ابوسلیمان استاد دانشگاه اسلامی مالیزی درکتاب خود"بحران فکراسلامی"،سید جمال را نقد وگفته است که درفهم نظام خلیفه های چهارگانه مشهوربه خلیفه های راشدین راه خطارفته واین شعاررا داد که امت مسلمان را تنها یک مستبد عادل اصلاح کرده می تواند! دفاع سید ازمستبد عادل را پروفیسورابوسلیمان متناقض با آیه امورمسلمان ها با ید با مشوره حل وفصل شود معرفی ورد کرده است.ازاین نگاه که سید ازدرباری های سلطان یا خلیفه مستبد عثمانی بود، حق داشت که استبداد اورا بنام اصلاح طلب توجیه نماید!
درباره اثرپذیریی عبده ازدانشمندی سید،طوریکه آقای حسن انصاری در مقاله غریب جواد طباطبای ابرازکرده است، با اوموافق نیستم.به این خاطرکه، هم نوشته های عبده را خواندم هم نوشته های سید را واولی رادانشمند ودومی مبارز وبیشترشعاری ودرباری یافتم.مثلا، سید دوکتاب کوچک به عنوان های:" تتمت البیان فی تاریخ افغان" و" رد رساله نچریه" دارد که دوصد ورق هم نمی شوند.بعد ازمطالعه هردو نوشته سید،واقعا ،اورا کم دانش یافتم.مسخره این که درتتمت البیان ،افغان ها را یهود گفته ودررساله نچریه ازموضع بسیار ضعیف به سر سید احمد خان اصلاح طلب دینی هند حمله کرده است. درباره یهود بودن افغان ها،همین که دومی ها نالایق ترین هادرجهان واولی ها لایق ترین ها می باشند،نظرسید زباله می شود! درباره رساله نچریه سید یا رد فکر سرسید وبی اهمیت بودن آن ، بهتراست بگویم که زبان اردو زبان دومم می باشد ونویشته های سرسید را خوانده ام؛واقعا،اورا محقق بزرگ درعلوم دینی ونوگرا واصلاح طلب دینی یافتم.بطورنمونه ،سرسید اولین متفکراسلامی می باشد که برحاکمیت عقل بر نقل اصرارکرد ومورد خشم آخوند های مسلمان قرارگرفت.درباره برتریی نقل برعقل برخلاف سرسید،هشام شرابی نوشت که سید وعبده ویاران شان موفق نشد ند که عقل را برنقل حاکم کنند! بنا برآن ، می توانم بگویم که فرورفتن مسلمان ها درنقلیات وگریز شان ازعقل وخرد گرایی کمک به عقب ماندگی کنونی کشورهای مسلمان کرده است. افزون برآن،حکومت های مستبد وعالم نمایان نقلی ودرباری شان کمک به ادامه حکومت های خودکامه وظهور تروریسم مذهبی- نقلی کرده اند. استبداد وتروریسمی که ازافغانستان تا الجزایر،فکراصلاح طلبی کمرنگ دینی را درتنگنا قرارداده اند.بهرحال ،دراندونیزی ومالیزی وجمعیت های مسلمان مقیم غرب،جریان نواندیشی واصلاح طلبی دینی دیده می شود.امید وارهستم که میوه بدهد!
0 comments:
Post a Comment