Thursday 2 May 2019

آن های که امروز جرگه سازی برای صلح با طالبان می کنند ؛ دیروز، ازمتحدان طالبان علیه دیگر قوم ها بود ند

ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه ثور1398
مستر غنی ؛ رئیس جمهوراستعمارزای و دست نشانده جان کری ، وزیرخارجه پیشین امریکا ،جرگه سازی برای صلح با طالبان را درکا بل شروع کرده است. جرگه سازیی که با ایجاد راه بندان ها زحمت ها ورنج های زیادی برای باشند گان پا یتخت ایجاد کرده است! دراین شکی نیست که گردهم آمدن بزرگان واقعی مردم برای دفاع از منافع کشوردرشرایط خاص اجتماعی- سیاسی- تاریخی کاری ستود نی می باشد، اما نه گردهمایی استعمارزای های قبلی و گردهمایی که غنی ، استعمارزا یی نو، اکنون درکا بل براه انداخته است. بهر حال ، تا اندازه ای که سخنرانی آغازگرانه ای مسترغنی درجرگه ورفتار احمقا نه ای برخی افراد دعوت شده به آن توسط او را که حتا چوکی نشستن را نمی دانند ،د ید م ،به این نتیجه رسیدم که جرگه بازیی جرگه بازکنونی نه تنها مسخره بلکه مطا بق خواست اوهم نتیجه نمی دهد. بنا برآن، عزم نوشتن این مقاله را کردم.
دراین راستا ،بهتراست که نخست عامل های را که مسترغنی را وا دار به جرگه سازی کرده اند رد یف بندی ودوم با روشنی انداختن درباره آن ها نوشته را به پا یان برسانم: نخست، خود داریی طالبان ازگفت وگو با غنی وآماده شدن امریکا یا با دار اوبه گفت وگو با آن ها. دوم، پاکستان که حامی اصلی طالبان می باشد ، هم مشوق آن ها درخود داری ازگفت وگوبا غنی می باشد هم نشست امریکا با طالبان درعدم حضور نما یند گان حکومت او را پیروزی برای خود تلقی کرده کوشش درجهت بهره برداری های بیشترازآن می نما ید. سوم ، خلیلزاد که زما نی اتصال کننده ای طالبان با نهاد های خاص امریکا یی بود، ازکمک پاکستان درگفت وگوهای صلح سخن گفته است. چهارم ، طالبان اعلام کرده اند که با همه افراد وگروه های افغانستان گفت وگو وبا غنی گفت وگونمی کنند وگفت وگوی آن ها با افراد وسردسته های گروه های دیگردرمسکو ، نشان داد که حد اقل درهمین مسئله راست می گویند. پنجم ، غنی احساس کرده است که درگفت وگوهای دوحه کنارزده شده است. ازاین رو، به جرگه سازی دست زده است. این هم درشرایطی که همه سهم داران درجه اول ودرجه دوم درحکومت پوشالی او، جرگه را تحریم کرده اند! پس، لازم است که درباره مناسبات قبلی خلیلزاد، کرزی ، غنی وهمکارانشان با طالبان وآی اِس آی روشنی انداخته نویشته را ادامه دهم.
به حیث یک شخص فرهنگی وتحلیلگرسیاسی که سال های زیادی مهاجردرپاکستان وایران بودم ،آگا هی متکی بر سند ها وشواهد دارم که خلیلزاد، کرزی ، غنی وهمکاران شان ازشروع حرکت نام نهاد طالبان درماه اکتوبر1994/ اخیرماه سنبله 1373 ، زیرفرما ند هی نصیرالله بابر وزیرداخله پاکستان ، تا هفتم اکتوبر 2001 که ، بنام جنگ علیه تروریسم، امریکا وبریتا نیا، طالبان ریشو را روانه ای پاکستان ودرروزنخست سال 2002 ، طالبان دریشی پوش را وارد ارگ یا برمردم کشورما بارکردند ؛ از متحدان ومبلغان طالبان زیراثرآی اِس آی دراروپا وامریکا بود ند ودرجهت پیشبرد پروژه ای انگلیسی- پاکستانی طالبان زیرفرماندهی وزیر داخله وقت پاکستان ، برای اعاده حکومت افغان ها منظم فعالیت می کرد ند. یعنی تاجیک های جهادی که دراثر جنگ علیه ارتش سرخ به ارگ رسیده بود ند افغان نبود ند وتنها خود شان افغان می باشند. تفرقه اندازیی قومی که باعث شد که اکنون کسی ازافراد غیرپشتون قبول نه نماید که افغان درتذ کره / شناسنامه اش درج شود وپارلمان هم دریک مصوبه ای قانونی به عدم درج افغان درتذ کره ها مهرتایید گذا شت ! به عبارت دیگر، طالبان دریشی پوش افغان دیگران را افغان ندانسته وبا مبارزه زیرفرمان آی اِس آی علیه آن ها به خصوص علیه تاجیک ها که حضورشان درافغانستان برا بر به حضورزبان وفرهنگ فارسی می باشد ، ضربه محکمی به افغان وافغان گری زد ند!
جالب این است که ، این گونه افراد خود فروخته به استعمارهای کهنه ، سرخ ونو ، پشتونستان خواه ومخالف پاکستان هم بود ند واکنون هم که برسرنیزه های سربازان امریکا یی درارگ باقی مانده اند ، حاضرنیستند که خط دیورند را برسمیت بشنا سند وپاکستان هم طالبان را ازقبا یل آن ها ساخته وبجان آن ها ودیگرقوم ها انداخته است! بنا برآن ،حق دارم پشتونستان خواهی ایشان علیه پاکستان وخد مت شان به پروژه طالبانی آن درغرب را دوگا نه بازی نامیده بحال شان خنده نمایم! مثلا، خلیلزاد ، فرمانده کرزی وغنی وتیم های افغانی شان نقطه ارتباط میان طالبان و منابع امریکا یی وآی اِس آی بود واین مطلب را ستیف کول نویسنده "جنگ های اشباح " وباب ود وارد نویسنده "جنگ جورج بوش"و" جنگ های اوباما " درکتاب های خود یاد کرده است. همچنان ، ود وارد درکتاب "جنگ جورج بوش " نویشته است که خلیلزاد به مقام های امریکا یی گفته بود که نیروی مخالف طالبان را ازپشتون ها درپشاورمی سازیم وضرورت نیست که با اتحاد شمال را بطه برقرار شود. وقتیکه زمان جنگ جورج بوش علیه تروریسم بعد ازرویداد یازدهم سیپتامبر 2001 فرا رسید،او از خلیلزاد پرسید که چه شد نیروی پشتونی مخالف طالبان درپشاور واو هم سرخود را خم کرده خاموش ماند"!
وقتیکه خلیلزاد نیروی پشتون مخالف طالبان را درپشاورساخته نتوانست وبه سوال جورج بوش هم پا سخ ندا د، او فرمان داد که بروید با جبهه متحد شمال تفاهم وجنگ را علیه طالبان والقاعده شروع نمائید. برای من که دردانشگاه پنجاب درلاهورسیاست خواندم وبعد از تحصیل دانشگاهی درپشاور نشریه داشتم وهمه افراد ریز ودرشت سازمان های جهادی ومهاجررا می شناسم ،می دانم که کرزی درزمین سا یه ودرآسمان ستاره نداشت. طرفه این که ، نویسنده "جنگ های اشباح " ازپرداخت پنجاه هزاردالر به طالبان توسط کرزی در شروع کارشان سخن گفته واحمد رشید نویسنده پاکستانی هم از معرفی کرزی توسط ملاعمر به حیث نماینده خود درسازمان ملل ورفتن اوبرای گرفتن تایید یه به وزارت خارجه پاکستان سخن گفته است. ازاینکه حکیم مجاهد قبلا نماینده طالبان درسازمان ملل معرفی شده بود ،کرزی نا امیدانه به خانه احمد رشید رفت ومسئله را به او گفت واو هم آن را درج کتاب " فرورفتن درآشوب" کرد. خنده آوراین است که ، نما ینده های طالبان دربیرون را وزارت خارجه پاکستان تعیین می کرد! این است نتیجه پشتونستان خواهی پشتونیست های وطن فروش وحامی تروریسم طالبان.
بهرحال ،ازاین نگاه که ،آی اِس آی طالبان را به طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش درداخل وخارج افغانستان دسته بندی کرده بود،خلیلزاد ، کرزی ، غنی وداروسته آن ها به حیث طالبان غیرریشو درپاکستان ،بریتا نیا وامریکا ودر روم دراطراف ظاهرخان ، پاد شاه مخلوع افغانستان جمع وفعال شده بود ند. درروم ،شا هد بودم که ستارسیرت کا ند ید شاه سا بق بود ودرپاکستان وافغانستان، آی اِس آی برای پروژه طالبان ورئیس جمهورپوشا لی ساختن کرزی کارمی کرد. طوریکه دیده شد،فرمانده مسعود که برای پاکستان درد سربود ،درسازوساخت درون با ندی بنام القاعده ترور شد وفرد مسخره ای ازتیم او که ازیاد کردن نامش درنوشته شرمم میاید ، خد مه آی اِس آی علیه سیرت دربن شد ودرنتیجه کرزی به کمک خلیلزاد وآی اِس آی وکلاه گذاشتن برسرظاهرخان ،رئیس حکومت مسخره ای انتقالی شد. حکومتی که دم ازدماربزرگ جرگه ها درآورد!
تا سفباراین است که ، هم فرمانده چه های بازمانده ازفرمانده مسعود، ربا نی را به کناره راند ند هم خد مت به رئیس جمهورشدن کرزی کرد ند هم کرزی مطا بق نویشته را برت گیتس وزیر دفاع امریکا درکتاب خود" وظیفه" ، به او گفته است که طالبان ازاتحاد شمال بهترمی باشند. ازاین رو، کرزی کمک به آی اِس آی دربازسازی وبازگردانیدن طالبان به جنوب وانتقال آن ها به شمال کرد. غنی هم که درباره طالبان، هم نظرکرزی می باشد،هم به حیث فرد مسئول دوره انتقال قدرت ازنیروهای امریکایی به نیروهای دفاعی افغانستان کمک به عفو تروریستان طالبان ورهای شان کرد هم دروقت مبارزه انتخاباتی- ریاست جمهوری اش درقندهار به تکرار وبا فخرطالبان را برا دران نا را ض گفت هم بعد از رئیس جمهورشدن به کمک وزیرخارجه امریکا و با بهره برداری ازضعف ونا توانی عبدالله ، صد ها طالب تروریست را اززندان ها رها کرد تا مردم را شهید وزخمی نما یند که کرد ند. معلوم است. اگرطالبان دردوره حکومت پوشالی غنی پیشرفت های سرزمینی وقتل وکشتارهای بسیاری کرده اند، بدون شک، نتیجه کمک های او به برا دران ناراضش می باشد.
بهررو، شرم آور برای غنی این است که ،هم طالبان تروریست ازنظرمردم را برا دران ناراض نامید هم زندانی های آن ها را اززندان ها رها کرد هم آن ها آماده گفت وگو با او درگفت گوهای دوحه نمی باشند! امریکا ، با دارغنی که ازحکومت داریی فاسد وضعف او درمهارتروریسم ناراض شده است ؛ بدون توجه به خواست نوکرخود ، به خلیلزاد نما ینده خص خود دستورداده است تا بدون حضور حکومت غنی ، با طالبان به گفت وگوهای نام نهاد صلح ادامه دهد. بازیی که غنی را پریشان وطالبان وبادارشان را مطمئن ترساخته است. تاسفباراین است که ، هم خلیلزاد هم جان سا پکو / دبیرسیگار/ نهاد بررسی کننده کمک های تلف شده امریکا درافغانستان ، به صراحت گفته اند که صلح با طالبان نه صلح بلکه ادامه جنگ می باشد. وقتیکه امریکای های مسئول درامورافغانستان می گویند که گفت وگو وصلح با طالبان نه صلح بلکه ادامه ای جنگ دراین کشور اشغال شده وبد بخت می باشد ، ازآن ها پرسان می نمایم که چرا دنبال گفت وگوهای بهوده با تروریستان دردوحه مصروف می باشید؟
بهر صورت ، دراین شکی نیست که سیاست افغانی امریکا بخاطر قاطر ثابت شدن اسپ ها یش درحکومت سازی درافغانستان ،شکست خورده است! شکستی که تروریستان را تقویت وبه بی باوری مردم نسبت به حکومت امریکا یی غنی دامن زده است. معلوم است. درحالیکه مردم افغانستان به حکومت غنی با ورندارند ، اوبجای ارا یه ای را هکاری برای ایجاد پیوند بامردم وکمای کردن اعتماد وحما یت آن ها، دست به جرگه سازی زده است وهمه شریک ها ورقیب های او درحکومت وکناره آن جرگه را قد غن وطالبان هم جرگه را رد کرده اند. ازاین رو، جرگه غنی درکابل را بهوده دانسته به امریکای های مسئول درامورافغانستان وسازمان ملل وشورای اروپا وپکن ومسکو ، پیشنهاد می کنم که حکومت غنی- عبدالله دراداره افغانستان ومهارتروریسم شکست خورده است وارتش پاکستان وطالبان ، یا شاخه ای ریشوی آن تلاش دارند که ازنابسامی وفساد گسترده ای حکومت کا بل بهره برداری نما یند. بهره برداری پاکستان ازوضع بحرانی وتروریسم زده افغانستان هم چیزی نیست جز تبد یل این کشوربه پا یگاه تروریسم منطقه ای وبین المللی.
بنا برآن ، به نفع قدرت های بزرگ ، سازمان ملل وکشورهای منطقه می دانم که به مسئله های زیر بطورجدی غورنمایند:نخست،ازجرگه غنی وحکومت لرزان او وعبدالله ، کاری درجهت مهارتروریسم وتامین صلح درافغانستان ساخته نیست وگسترش تروریسم دراین کشور می تواند صلح وثبا ت منطقه ای وجهانی را لرزان نماید. دوم، ارتش پاکستان یک نهاد تروریستی وطالبان شاخه ای ریشوی آن می باشد. سوم ، تنها حکومت داریی خوب درافغانستان می تواند تروریسم را مهار وصلح را تا مین نماید. ازاین رو،کمک آن ها درایجاد حکومت داریی خوب مهارکننده تروریسم می شود. مهارتروریسم هم را بطه تنگا تنگ به بستن مرکزهای تروریستی درپاکستان دارد نه گفت وگوهای ازگونه دوحه ومسکو وجرگه سازیی مسترغنی.

0 comments:

Post a Comment