Thursday, 30 May 2019

اگرحفیظ الله امین زنده می بود،ارگ نشینان فساد پیشه را زنده درپلی گون پل چرخی دفن می کرد

ابراهیم ورسجی
دهم ماه جوزای 1398
این مقا له را درباره شهوت را نی های ارگ نشین های مفسد وهرزه که دربد ل تجاوزبه زن ها چوکی بخشی کرده وبد اخلاقی را دربالاترین سطح حکومت گسترش داده اند ، ارایه می کنم. ناگفته نما ند که ،افشا گریی ژنرال حبیب الله احمد زی مشاورقبلی مسترغنی ، درباره تجاوزارگی های مفسد وویل کرد به زن ها دربدل چوکی وافشاگری های برخی زن های گرانقدر مانند: ویداساغری، مریم وردک، حمیده وردک، بنفشه بهار،شکریه بارکزای که همه افشاگریی احمد زای را تایید وازبه فاحشه خانه تبد یل شدن ارگ پرده برداری کرده اند ، مشوقم درنوشتن این مقاله شده است. جا لب این است که ، مسترغنی به دادستا نی امربررسی گسترش فساد اخلاقی رسا نه ای شده درارگ را داده وژنرال احمد زای گفته است که اسناد دست داشته ای خود را به دادستانی نمی دهد. به این خاطرکه، دادستان دست نشانده های غنی می باشد وکتمان حقیقت به نفع او وتیم فاسد ارگی اش می کند.
اکنون که ارگی زیراثرغنی به فاحشه خا نه ویا مرکززنان آزاری تبد یل شده است ، لازم می دانم که نگا هی بدوره حکومت داریی ترسناک امین وارج گذاری اش به عزت وحرمت زن ها بیندازم. لازم بیاد آوری می دانم که شناخت را جع به حرمت گذاری امین به عزت زن ها ، سخن های درباره حکمتیاررا هم دربرمی گیرد. مثلا، درپشاور ، حکمتیار ازمقتدر عضو قبلی نهضت جوانان مسلمان وبریده ازآن شکا یت ها زیاد می کرد. شکا یت های که درذهنم پرسش های بی پاسخی را مطرح کرده بود ند.
دراین راستا ، سا ل ها بعد ، روزی دردفتر شهرداری / شاروالی کابل مصروف کاربودم که یکی ازهمکارانم گفت که شخصی بنام مقتدر آمده ومی خواهد شما را ببیند وگفتم که اجازه اش بدهید تا بیا ید. مقتدرآمد وگفت که سه جهادی بزرگوارتهد ید به مرگش کرده اند وبا ید حما یتش کنم وخند یدم وگفتم که ازآن ها چیزی ساخته نیست ونبا ید بترسی! با وجود آن ، دو پرسان ازشما دارم؛ اگرپاسخ دهید، درخد مت حاضرم! او گفت که چشم! نخست، ازمقتدر پرسیدم که حکمتیارچرا ازشما شکا یت می کرد ومی کند؟ دوم، با حفیظ الله امین چه رابطه داشتی؟ درحالیکه عضو جوانان مسلمان ونزد یک به حبیب الرحمن شهید ، رهبرآن ها هم بودی!
درباره شکا یت حکمتیار، مقتدر گفت که روزی دیدم که او ازمهمان خا نه ی جای بود وبا ش اجمل ختک درکارته سه بیرون شد ومن مسئله را به حبیب الرحمن گفتم واو هم حکمتیاررا احضار وگفت که درخانه ای ختک چه می کردی؟ حکمتیارگفت که مقتدر علیه من توطئه می کند. حبیب الرحمن گفت که به خانه ختک رفته بودی یا نه ؟ واو هم تا یید کرد. بعدا ، حبیب الرحمن به مقتدرگفت که بعد ازانتخابات اتحادیه محصلان، حکمتیاررا ازسازمان جوا نان مسلمان اخراج می کنم. متا سفا نه ،کود تای سرطان 1352 رخ داد وحبیب الرحمن زندانی وشهید کرده شد.
تجربه نشان داد که ختک درکا بل به نفع آی اِس آی کارمی کرد واین موضوع را صوفی جمعه ، ازدوستان ختک درکتاب" فریب ناتمام" تا یید کرده است وحکمتیارهم ازطریق او نوکرآن سازمان جنایت کارشده بود که تا کنون نوکری اش به آن ادامه دارد. مقتدرهم که اول کارمند داد ستانی ودوم کارمند وزارت خارجه بود واکنون بازنشسته شده است. بهر رو، مقتدر درباره رابطه خود با امین ، به من گفت که روزی او به خوابگاه دانشگاه آمده بود وحکمتیار با یک دسته چاقوکش آماده کشتن او شده بود ورفتم ازخوابگاه بیرونش کردم وگفتمش بروبیرون که کشته می شوی! اواز خوابگاه بیرون شد ونا گهان برگشت وگفت که مقندر، من رئیس جمهورمی شوم وتورا فراموش نمی کنم ؛ بازبه او گفتم که حال برووزودهم برو که رفت.
به گفته ای مقتدر،بعد ازکود تای ثور، امین اورا به آدم کشان خود دروزارت داخله معرفی وامرکرد که اخوانی هست وبه پشاورنرفته واگرگروه اسلامی بسازد اجازه کارش می دهم ؛ بنا برآن ، مزاحمش نشوید وشماره تلفون خاصش را داد وگفت که اگرنیازی واقع شد تماس بگیرید! ازاین نگاه که مقتدرازخان آباد می باشد ، روزی یک زن خان آبادی به کابل آمده وبه او گفته است که سه یا چهارراس خلقی به او تجاوزکرده اند! مقتدربه من گفت که همان زن را به وزارت خارجه نزد امین بردم واوهم تجاوز به خود ش را عرض کرد وامین گفت که زن ها به خود تهمت بسته نمی کنند! ازاین رو، راست می گوئی وپرسید که تجاوزکننده ها را می شناسی واو گفت که بلی ! امین متجاوزان را احضار وبازن مظلوم به پلی گون پل چرخی فرستاد وبه او گفت که فرمان می دهم تا زنده زیرخاک شان کنند وببین وبرگرد به وزارت! زن مورد تجاوز واقع شده بعد ازدیدن زیرخاک شدن متجاوزان به خودش به وزارت خارجه رفت و ازامین ابراز سپاس کرده بیرون شد! یک مورد دیگرراهم مقتدربه من این گونه ابرازکرد: چند راس خلقی یک دختر جوان را ازبخش جمال / جمال مینه کا بل بزوربه کارته پروان برده می خواستند به او تجاوزکنند وامین مطابق آگاهی بخشی مقتدر، قبل ازتجاوز،خلقی ها را دستگیرو اعدام وفرمان داد که دختررا به خا نه پدرش برسانند وازخانه به من تلفون کند که با عزت رسیده است ودخترهم گفت که بلی با عزت رسیده وتشکرهم کرد.
بعد ازآنکه مقتدر به پرسان ها یم پاسخ داد ،روزی اورا به جبل سراج نزد فرمانده مسعود بردم واز اوخواستم که موضوع را ابراز نما ید! فرمانده مسعود بعد ازشنیدن شکایت مقتدر، بسیارخند ید ومن هم خد یدم وخود شاکی هم خنده کرد! بهرحال ، هم مقتدر زنده ماند هم مسعود شهید شد هم حکمتیاربادولت اسلامی برای ویرانی کابل رزمید وبه حکومت امریکا یی وفساد پیشه ای غنی دربدل پول تسلیم ومسخره ترشد ومن هم که دردوره آوارگی درایران وپاکستان فعال فرهنگی ودارای نشریه شخصی درپشاورونوسنده صفحه فارسی کیهان بیرون مرزیی ایران وپس از مهاجرت رئیس اداره بین المللی ریاست جمهوری وشهردار کا بل بودم ، با نهایت تا ثر به کانادا ،یا بخشی از جهان انگلیسی زبان پرتاب شدم وازنزدیک ودور بد کاری های ارگ نشین ها را می بینم ومی شنوم وآه می کشم واشک می ریزم که چه برسروطن دارای تاریخ نا شادم آمده است ؟! وطنی که سه میلیون شهید وزخمی برای آزادی واستقلال / خود گردانی داده وشش میلیون آواره دارد واستقلال خود را هم بد ست آورده نتوانسته وازاشغال شوروی به جنگ داخلی ناشی ازمداخلات پاکستان وتروریسم طا لبا نی- پاکستانی به زیر سا یه استعمارامریکا وانگلیس رفته است ؛ آن هم بنام حکومت تکنوکرات های بی خبرازاداره وغارتگر کمک های خارجی ومنا بع داخلی اش!
افزون براین که افغانستان با تلفات زیاد ما لی وجا نی به آزادی واستقلال نرسید،هم دارای فاسد ترین حکومت درجهان ودرجه اول کشورتولید کننده هیروئین ودارای بیشترین معتاد وآواره درجهان شده وحکومتش هم برسرنیزه های سربازان امریکای نیمه جان زنده مانده هم ارگ ریاست جمهوری اش به روسپی خا نه / مرده گاو خا نه و یا به پا یگاه تجاوزبه عزت زنان شرافتمند تبد یل شده است. ازاین رو ، حق دارم که حفیظ الله امین ، رئیس جمهورکود تاچی وترسناک را مدافع عزت زنان وقا تل تجاوزکننده ها به آن ها معرفی وبه صراحت بگویم که اگرزنده می بود ، غنی وتیم مفسد ارگی اش را زنده درپلی گون پل چرخی زیرخاک وبالای قبرهای ایشان تانک ها را عبورمی داد تا استخوان های کثیف شان آرد شوند! اگرامین زنده نیست که غنی وتیم مفسد ش را زیرخاک نما ید ،مسئو لیت آگا هان افغانستان می باشد که هم مانع تجاوزهای جنسی وطن فروشان به عزت زنان شوند هم با تحقق دموکراسی وحقوق بشر، کشورگرفتارارگ مفسد وتروریستان همکارآن را نجات دهند!

Sunday, 26 May 2019

برخلاف این گزارش ، شهرقندهار پایگاه فارسی زبان ها بود؛ بنا برآن ، توسط احمدخان ابدالی ویران شد ، تا آن ها متلاشی شوند

ابراهیم ورسجی
ششم جوزای 1398
این تبصره ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" پارسی وا نان قندهار؛ پیشتاززرگری ورای گیری" ، گزارشگر: ارشاد هنریار، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ پنجم خرداد / جوزای 1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که ، درصفحه فسبوکم / رخنامه ام پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. این گزارش را خواندم وبخاطردروغ بودن بسیاری بخش های آن تاسف می کنم! مثلا، دراین گزارش آمده است که فارسی زبان ها درزمان احمدخان ابدا لی اصلا ملتا نی درشهرقند هارمسکن گزین شده اند. احمد خان ملتانی ( که ملتانی بود نش را عبدالوهاب سیدی درکتاب خود" نادرافشار" مستند بیان کرده است). ملتا نی که بعدا ابدالی نام گرفت وبا شروع حکومت پوشالی خود، شهرقندهاررا بخاطرجمعیت اکثرا فارسی زبان آن تخریب کرد تا فارسی زبان ها را متلاشی نماید. واقعیت این است که ، احمد خان ملتانی دررکاب نادرافشار به دهلی رفت و850 افغان هوتکی براندازحکومت وحشی صفوی را قتل ومرده های آن ها را به دیوارهای دهلی آویزان وباخالی کردن خزانه شاه مسلمان مغل به خراسان وفارس برگشتند. شا یان ذکراست که ، نادرافشارجنایت کاروفرمانده ابدالی بارسیدن به فارس یا ایران کنونی کشته شد واحمدخان ملتانی درقندهار اعلام پادشاهی کرد.کارل مارکس دریکی ازمقالات خود نوشت:" احمدخان بادزدی سرمایه های دزدی کرده بادارش اعلام حکومت قبیلگی درقندهارکرد"! من که تاریخ سیاسی نا شاد مسلمان ها ازابوبکرتاکنون را بدقت وانتقادی خوانده ام ؛ درباره چهارخلیفه ، خوانندگان را به مطالعه "آشوب بزرگ" ازطه حسین و" خلافت وملوکیت " ازسید ابوالاعلی مودودی تشویق وبعد ازآن ها، عمرعبدالعزیز ازاموی ها، مامون رشید ازعباسی ها را محترح دانسته وازفارسی زبان ها،همه شا هان سا ما نی (819-1005) ، فرمان روان خراسان وفارس وکریم خان زند( 1747-1777) ، شاه فارس ، ایران کنونی را که خود رانه شاه بلکه نمایند مردم معرفی کرد را گرانقدر دانسته دیگران به شمول احمدخان ملتانی نام ابدالی گرفته را جنایت کاران وقاتلان ودزدان درتاریخ سیاسی نا شاد مسلمان ها می دانم. مثلا، محمود غزنه واحمد خان ملتانی بیشترین جنایت ها را درهند وپاکستان کنونی کرده اند.ازاین رو، جواهرلعل نهرو ، مورخ ونخست وزیرهند را ستایش می کنم که درکتاب خود" کشف هند" با افسوس نوشت که :" کاش اسلام توسط محمد به هند میامد واگرچنین می شد، اکنون هندی دیگری می داشتیم"! همچنان، سید ابوالاعلای مودودی درکتاب خود" سلاجقه" محمود غزنوی واحمدخان ملتانی/ ابدالی را لتره / لنده غرنامیده سرزنش وازغوری ها ستایش کرده است! به این خاطر که ،چهره فرهنگی اسلام را درهند نمایش داده اند!

Saturday, 25 May 2019

درتاریخ بشر، دیده نشده است که سیاست کاران وتفنگ سالاران کمک به ترقی زبان کرده باشند

ابراهیم ورسجی
چهارم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله یا گزارشی زیرعنوان :" زبان فارسی؛ گرفتاربازی های سیاسی" ، گزارشگر: سپهرقاسمی ، روزنامه نگار، نشرشده درسا یت فارسی بی بی سی ، بتاریخ سوم خرداد / جوزای 1398، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود؛ تادوستان ازآن مستفید شوند. ازاین نگاه که حاکمان وحکومت های زورمداروجنگ سالار زبان وفرهنگ ساخته نمی توانند، بازی های کثیف آن ها با فرهنگ وزبان فارسی باعث مرگ این زبان بزرگ تاریخی شده نمی تواند. مثلا،محمد رسول خدا با اشاره به سلمان فارسی گفته بود که :" این شخص به مردمی تعلق دارد که اگر علم به قمر / کره ماه برود،آن را بزمین میاورند"! دراین راستا ، وقتیکه درزمان عمر ،اسلام تفنگ سالار نه اسلام مند رج درقرآن ، وارد فارس وخراسان شد،مزاحم زبان فارسی نشد. برخلاف،در 685م ،عبدالملک بن مروان پاد شاه جنایت کار اموی کمر به نا بودی زبان فارسی بست. فاشیسم عربی- بدوی که، فارسی زبان ها را تحریک وابومسلم خراسانی هم حکومت جنایت کاراموی را برانداخت هم شش لک عرب بدوی وبی فرهنگ را درخراسان روانه ای دیارعدم کرد. طوریکه دیده شد، مبارزه ای خراسانی علیه اموی های بد وی وفارسی ستیز،پارسی ها را سهم دار قدرت درخلافت عباسی ها کرد. جالب این است که ، درتمام دوره خلافت عباسی هرچه بنام فرهنگ وعلم سربلند کرد دستاورد فارس ها وخراسانی های فارسی زبان بود. مثلا، ابوحنیفه فارسی زبان وپا یه گذارفقه حنفی فتوا داد که فارسی زبان ها می توانند نمازخود را با زبان فارسی نیت وادا نمایند.
خوشبختانه،سا مانیان (819-1005م) ، هم زبان فارسی را بازسازی هم مذهب عقلانی ابوحنیفه را درقلمرو خود درفارس وخراسان گسترش داد ند. خانواده بافرهنگی که زبان فارسی را احیا وترقی وکمک به رشد فلسفه وپزشکی کرد که دستاوردش ابن سینا ، فا رابی، بلعمی ، فردوسی و...می با شد. به سخن دیگر،زبان فارسی را سامانیان چنان درخراسان وفارس ترقی دا دند که ترک ها ازمحمود تا تمورلنگ که با تفنگ سالاری وارد منطقه شده بودند فارسی زبان شد ند. درادامه غزنوی ها،سلجوقی ها هم فارسی زبان شد ند. طرفه اینکه ، چنگیز وهلاکو هم که اولی وارد خراسان ودومی وارد فارس شد وخلیفه کثیف بغداد را نمد مال کرده کشت.بعدا فرزندان شان هم فارسی زبان هم مسلمان های عرفانی شد ند. زبان فارسی که درسال 1206 وارد دهلی شده بود ،توسط غوری ها رونق یافت وبا رسیدن بابر نواسه مغل ها به هند وشکست پسرش همایون ودوباره برگشتش به کمک صفوی ها به دهلی ، زبان فارسی را رونق وازشکم حکومت فارسی زبان آن ها داراشکو برآمد. مرد فارسی زبان وبافرهنگی که "اوپانشاد ها" / کتاب مقد س هندوها را به فارسی ترجمه کرد. ترجمه ای که بیانگررونق زبان فارسی درهند تا 1833 می باشد. سالیکه شرکت انگلیسی هند شرقی زبان فارسی را ازدفتر ودیوان برانداخت وزبان انگلیسی را جانشین آن ساخت.
درحالیکه مغل های فارسی زبان شده دراثر احیای زبان فارسی درعصر سا مانیان،کمک به ترقی این زبان گهرباردرهند کردند. برخلاف،صفوی ها وقاجاری ها درفارس وابدالی ها ومحمد زای ها درخراسان مانع ترقی زبان فارسی شد ند.افزون برآن،هند بریتا نیا وروسیه تزاری با تکه -پاره کردن خراسان وایجاد زندانی بی بامی بنام افغانستان با زندان بانی عبدالرحمن وحشی،زبان فارسی را درزادگاهش زیرفشارگرفتند. مثلا،عبدالرحمن خان در 21 سال دوره زندان بانی خود با علم ودانش نووزبان فارسی رزمید وجاهلستان درست کرد. با وجود آن،آگاهان فارسی زبان ازفرهنگ وتاریخ خود دفاع وزبان فارسی را زنده نگهداشتند. شایان ذکراست که ، انگلیس با زبان فارسی درهند رزمید. برخلاف ،روسیه تزاری آسیای مرکزی را اشغال اما فارسی ستیزی نکرد. وارونه ای آن، وقتیکه بلشویک ها درسال 1917 کودتا علیه حکومت انقلابی کرنسکی رهبر انقلاب کرده بلشویسم وحشی خود را بنام کمونیسم حاکم ساختند،ستالین کمربه نابودی زبان فارسی دربخا را وسمرقند ودیگر بخش های جنوب ازبکستان بست وبرای شش میلیون تاجیک تذ کره اجباری ازبکی داد. افزون برآن،ستالین ازحکومت حبیب الله کلکانی فارسی زبان درکابل وتاثیرآن بر فارسی زبان های سرکوب شده ای آن سوی آمودریا، ترسیده با کمک به هند بریتانیا،نادروحشی را برافغانستان تحمیل کرد ونادر وحشی که زود توسط یک جوان هزاره فارسی زبان بدیارعدم اعزام شد ووقت فارسی ستیزیی ستالینی نیافت،برادرش هاشم درسال های 1315 و1316 کمربه نابود کردن زبان فارسی بست؛ درحالیکه ، خودش یک لغت پشتورا یاد نداشت. ازاین رو،هم پشتو رونق نیافت هم فارسی تضعیف شد هم افغانستان به جاهلستان تبدیل شد. با توجه به ناتوانی پشتون ها درترقی زبان پشتو ،ایستاد گی فارسی زبان ها وترس استعمارزای ها ازایران، شاه محمود بارسیدن به مقام نخست وزیری به فارسی ستیزی خاتمه داد. معلوم است که ، علت خاتمه دادن به فارسی ستیزی ، خیزش فارسی زبان ها درداخل،ظهورپاکستان وپشتونستان خواهی استعمارزای ها ووابستگی پاکستان ازنظراقتصادی به ایران بود. خلاصه اینکه ،سیاست کاران وحکومت گران بدانند که فرهنگ سازی وزبان سازی کرده نمی توانند اما با بازکردن فضای فکری می توانند کمک نمایند.درغیرآن، تباه کاری می کنند به گونه ای که درافغانستان کرده اند!

Thursday, 23 May 2019

تجربه احیای مجدد تروریسم درافغانستان،درعراق ،تکرارمی شود

ابراهیم ورسجی
دوم ماه جوزای 1398
این تحلیل، درپیوند به گزارشی زیر عنوان" نما ینده سازمان ملل به شورای امنیت:ازاحیای مجدد دولت اسلامی درعراق باید جلوگیری شود"، نشر شده درسایت رادیوزمانه بتاریخ اول خرداد / جوزای 1398 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. من شا هد بودم که امریکا، انگلیس وعربستان ، ازطریق ارتش پاکستان ،دردوران جنگ علیه ارتش سرخ ، تند روان مذ هبی را تقویت ومیانه روان مذهبی را تضعیف کرد ند. بعد ازفروپاشی رژیم زاده ارتش سرخ درکا بل،امریکا درظا هر پای خود را ازافغانستان پس کشید وبه ارتش پاکستان موقع داد تا با حما یت از حزب اسلامی حکمتیار،هم کابل را ویران کند هم حکومت جهادی های میانه رو را تضعیف نماید. مسخره اینکه ، ارتش پاکستان توانست کابل را ویران کند اما نتوانست جهادی های میا نه رورا ازکابل بیرون نماید. بنا برآن، براساس گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیرقبلی پاکستان با لوموند فرانسوی درسال 2001 درپاریس،سیا وایم آی شش ،سازمان های پنهان کاربین المللی امریکایی- انگلیسی ،طالبان را ساختند وتطبیق آن را به ارتش پاکستان سپرد ند. خنده داراین که ، طالبان والقاعده ونیروی های مرزی پاکستان ، کا بل را اشغال اما دربیرون کردن فرمانده مسعود ازدوسوی هندوکش شکست خورد ند. ازاین رو، بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان والقاعده را روانه ای پاکستان وطرفداران آن ها را بنام تکنوکرات درکابل به قدرت نصب کرد ند.همچنان ، به ارتش پاکستان کمک های نظامی ومالی کرد ند تا طالبان والقاعده را بازسازی ودوباره روانه افغانستان کند تا علیه سربازان امریکایی وانگلیسی وناتو وحکومت دست نشانده شان درکابل توحش وتروررا راه اندازی کنند. تروری که تا کنون ادامه دارد وامریکا را درمانده ساخته است!
جالب این است که ،امریکا وانگلیس پیش ازاینکه درافغانستان تروریسم زده صلح وامنیت بیاورند ،به عراق حمله وحکومت صدام حسین را بنام تما س دروغینش با القاعده برانداخته اداره این کشوررا بدست طالبان والقاعده شیعه ای طرفدار حکومت آخوند یی ایران سپرد ند! طالبان والقاعده شیعه به نخست وزیریی نوری مالکی ، با توحش علیه عرب های سنی ، زمینه سازی برای برآمدن داعش کرد ند. مسخره اینکه ، سپاه جنایت کارقد س ایران وارتش امریکا دریک صف علیه داعش درعراق جنگ وموصل دومین شهربزرگ سنی نشین آن بعد ازبغداد را ویران کرد ند! روسیه هم برای اینکه ازکاروان عقب نمانده باشد، به همکاری سپاه خبیث قد س ایران ، برای کمک به حکومت جنایت کاربشاراسد ، به جنگ داعش درسوریه رفت. بلی، درست است که سپاه خبیث قد س ایران وسربازان امریکای وروسی موفق دربی سرزمین کردن داعش شد ند. برخلاف، داعش بطور پنهانی خود را بازسازی ودوباره درعراق وسوریه به ترور دست زده وخلیفه ای بی سرزمین خلافتی اش با بسیارنازونخره گفت که ترور درروزایستردرسریلانکارا رهبری کرده است. من به این کاری ندارم که خلیفه داعش درترورترسناک درسریلانکا دست داشت یا نه ؟ اما به این کاردارم که تنها با حکومت داریی خوب ،می توان تروریسم های داعش ،طالبان ، القاعده و...را برانداخت. ازاینکه امریکا درساختن حکومت داریی خوب درافغانستان وعراق شکست خورده وارتش پاکستان سپاه قد س ایران درشکستش درافغانستان وعراق نقش بازی کردند وروسیه هم کمک به بقای حکومت وحشی بشاراسد درسوریه کرده است. درواقع، با دفاع ازحکومت داریی بد ، زمینه سازی برای قوت گرفتن مجدد تروریستان ازافغانستان تا سوریه کرد ند! بنا برآن، به نفع همه کشورهای مخالف تروریسم می دانم که با حکومت داریی خوب ودموکراتیک به جنگ تروریسم بروند. درغیرآن، کمک به تروریستان می کنند؛ به گونه ای که درافغانستان وعراق وسوریه کرد ند ودرلیبی هم درحال کردن می باشند! البته که ،درایجاد حکومت داریی خوب درکشورهای گرفتارتروریسم ، سازمان ملل می تواند نقشی سازنده ای بازی کند. به شرطیکه ازتجربه شکست خورده اش درافغانستان درس عبرت بگیرد!

Tuesday, 21 May 2019

مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان

بخش دوم
ابراهیم ورسجی
اول ماه جوزای 1398
دربخش نخست این نوشته ، فاشیسم وتروریسم قبیلگی- افغانی ونبود مردم شماریی درست ومردم داری های پشتون با کمترین نفوس ومردم داری های غیرپشتون دارای بیشترین نفوس ،نبود حزب های سیا سی رقیب فرا قومی ، جامعه ای مد نی ، رسانه های آزاد ، وعا مل های دیگری را ما نع های دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان جمع بندی وارا یه کرده بودم. درگیریی فاشیست های افغان بعد از رای اکثریت نگرفتن اصولی ای اصول ستیز درپارلمان با رحما نی که رای اکثریت گرفته رئیس پارلمان برگزیده شده بود ؛ درگیریی که هم گند شان را به مردم هم دشمنی شان با دموکراسی وانتخابات شفاف را نما یش داد ،وادارم کرد تا درباره فاشیسم بطورکوتاه معلو ما ت برای دوستان فسبوکی / رخنامه ای ام وفرهنگیان کشورم ارا یه وبا معرفی فاشیست ها هم هشداردهم ، هم کمک نظری به تحقق دموکراسی وانتخابات شفاف ، دو اصل نها یت ضروری برای امروزوفردای هم وطنانم کنم.
مطالعا تی که درباره علوم سیاسی وجامعه شناسی وتاریخ سیا سی مدرن کرده ام ؛ نشان می دهند که فاشیسم وفاشیست ها دارای ویژگی های زیرمی باشند:
نخست،عدم باور به اهمیت وسود مند یی صلح؛
دوم،مخا لفت با سوسیا لیسم واند یشه های برابری خوا ها نه؛
سوم،مخا لفت با لیبرالیسم وآزادی های فردی وگروهی وجمعی؛
چهارم، باور به پیرویی مطلق همه گروه ها ومردم ازحکومت های تما میت خواه؛
پنجم، تقد یس پیشوا یا رهبرتا سرحد امکان ؛
ششم،مخا لفت با دموکراسی یا ( دموکراسی را خود پرستی وبوالهوسی دانستن)؛
هفتم، اعتقاد شد ید به قهرمان پرستی وخود پست انگاری؛
هشتم، تبلیغ روح رزمجویی وجنگ طلبی ؛
نهم ، نظام سیاسی تک حزبی.
بعد از بازتا ب ویژگی های نه گا نه فاشیسم ، درباره آن ها که همه یا اکثرشان درذهن های گنده وکارکرد های تباه کا را نه ای سیا ست کاران استعمارزا یی دیروزوامروز افغانستان یافت می شوند، ابرازنظرمی نمایم . همچنان ، با تا کید به دوستان فسبوکی/ رخنامه ای ام وفرهنگیان یاد آورمی شوم که رد رای های اکثریت 123 نفریی رحما نی برای ریا ست پارلمان توسط ناصر اصولی که خود ش 53 رای گرفته بود ؛ نشان داد که همه ویژگی های یاد آوری شده برای فاشیسم درافغانستان حضوردارند. جا لب این است که ، مبارزه استوار وپا یدار دیگرقوم ها به خصوص تاجیک ها دربرابر ارتش سرخ وطالبان یا شاخه ای ریشووتروریست ارتش پاکستان ، نشان داد که قبا یل فاشیست ها یا فاشیست های قبیلگی بجای رزم جویی ، دالرجویی بیشتری آن هم وطن فروشا نه دارند. همین که ، کرزی وغنی ودارودسته شان درغرب وشرق ، بد فاع ازتروریسم طالبان زیرفرماندهی نصیرالله با بر،وزیرداخله پاکستان ، علیه حکومت تازه تشکیل جهادی ها پرداختند وهمان طالبان تروریست وهم قومی شان زیرفرمان آی اِس آی / شبکه اطلا عا تی وامنیتی ارتش پاکستان علیه حکومت های پوشا لی-امریکایی- انگلیسی ای خود آن ها پرداخته افغانستان را به تروریستستان تبدیل کرده اند ، نشان داد که رزمجویی هم ندارند!
بهر حا ل ،مخالفت اصولی بی اصول وتیمش زیرفرما ند هی مسترغنی ای با قی مانده درارگ برسری سرنیزه های سربا زان امریکا یی ، مرا رنج نمی دهد. به این خاطرکه، این گونه فاشیست های تمام عیار با مخا لفت با اکثریت بودن رقیب ؛ هم فاشیست بودن هم دشمنی خود با دموکراسی وحق وانتخا ب مردم را به نما یش گذا شته ومی گذارند. این هم درشرایطی که هم توده ها به میدان سیاست آمده اند وانفجار اطلاعا تی زاده فن آوریی مدرن رسا نه ای کمک شان می نما ید تا ازحق خود دربرابر فاشیست های دریشی پوش وفاشیست های ریشو وتروریست دفاع ودیوانگان قدرت را سرعقل بیاورند هم امریکا یا بادار فاشیست های افغان فهمیده است که جنگش علیه تروریسم بخاطر بی پا یگی فاشیست ها،یا طالبان دریشی پوش ونوکران خودش درقبا یل افغان ورخنه طالبان ریشووتروریست افغان در میان قبا یل افغان به کمک پاکستان، شکست خورده وباب گفت وگورا با تروریستان را درجهت زباله کردن فاشیست های ارگی وفاشیست های ناقض اصول پارلمانی، دردوحه آغازکرده است! جالب این است که ، همان تروریستان یا فاشیست های ریشو هم آماده گفت وگو با فاشیست های ارگی ودشمن انتخابات شفاف نیستند. یعنی تروریستان ریشو، فاشیستان یا طالبان دریشی پوش را دست نشانده امریکا می دانند درحالیکه خود شان دست نشانده پاکستان ، نوکرخلاف کارامریکا یا نوکرنوکر می باشند.
بنا برآن ، از آگاهان همه قوم ها ، می خواهم که درباره مسا یل زیر همسو شوند : نخست،فاشیسم یا تمامیت خواهی وخود پرستی ودیگران ستیزی را براندازند. دوم، دموکراسی وانتخابات شفاف را ارزش دهند. به این خاطرکه ، تنها دموکراسی وانتخابات شفاف می توانند کشورچند قومی ما را نگهداشته به سوی همسوی ، ترقی وپیداکردن ارزش درسیاست جهان رهنمای کنند. سوم ، کرز- غنی- عبدالله وتیم های چپاولگرآن ها وفاشیست های ماجراجودرپارلمان را که افغانستان را بدرجه اول کشورتولید کننده مواد مخدرودارای بیشترین معتاد ، دارای فاسد ترین حکومت ودارای بیشترین آواره وگهواره تند روی وتروریسم مذهبی- طالبا نی درجهان تبد یل وباغارت 120 میلیاردالرکمک های امریکا وحد اقل 30 میلیارد دالرکمک های اروپا ودیگرکشور ها،هم یک کیلومتر سرک را درکا بل پخته نکرد ند هم کمک به گسترش تروریسم کرد ند هم عزت وبزرگ واریی مردم ستمزده ای ما را به زمین زده اند ، سرزنش کرده درفکربد یل آن ها شوند نه موقع دادن به آن ها تا شرارت ها وتعصبات بیشتری را دامن زده بیشترازاین بد بخت شان نما یند! ادامه دارد.

اسلام گرایی همسازمدرنیته شده است نه تسلیم آن

ابراهیم ورسجی
سی ویکم ماه ثور1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان :" اسلام گرایی تسلیم مدرنیته شده است"؟ نوسنده : سامرادواعراب،برگردان کننده ای فارسی ، علی سرداری، نشر شده درسایت ملی- مذهبی ، بتاریخ 21 اردبهشت / ثور1398 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. مدرنیته دواصل مهم را به بشریت آورده است: سکولاریسم / جدایی دین ازحکومت وکثرت گرایی.متاسفانه ،درکشورهای مسلمان ،مدرنیسم نیمه کاره راه یافت نه مدرنیته.دستاورد مدرنیسم نیم کاره طوریکه دیده شد ،شاهی گریی استبدادیی پهلوی ،نظامی گریی درظاهر لائیک ترکیه ،ناصریسم نظامی جمال ناصردرمصر ونظامی گری درپاکستان که می باشد که ازمارس 1971 تا دسامبر همان سال،سه ونیم میلیون مسلمان را درپاکستان شرقی کشتاروکمک به ظهوربنگله دیش کرد. نظامی گریی پاکستان کنونی هم در ائتلاف با ملا ها،تروریسم طالبان و20 گروه دیگر را تولیدکرد.درافغانستان هم دیده شد که نظامی های کله کته - تهی مغزبه کمک شوروی با کودتا قدرت را گرفتند ودر18 ماه ازسه درصدباسواد این کشور 32 هزارآن را کشتند وجاده سازی برای ارتش سرخ وظهورجهادی ها وطالبان به نفع امریکا وپاکستان کرد ند. وامریکا هم گرفتارتروریسم دست ساخت خودش درافغانستان شد ودرماند!
بهر صورت ،درباره تسلیم شدن یا نشدن اسلام گراها به مدرنیته ، باید بدومسئله اشاره کنم:نخست،مدرنیته وارد جهان اسلام نشده است که اسلام گراها تسلیم آن شوند.دوم،ما اسلام گرای ها داریم نه یک اسلام گرای.مثلا،اسلام ازطریق تبلیغ ،تجارت وعرفان به اندونیزی ومالیزی رفته است؛ازاین رو،نه تروریست تولید می کند نه با مدرنیته مشکل دارد.برخلاف ،اسلام که با تفنگ سالاری عرب بدویی مخالف قرآن ازمدینه تا تاجیکستان درشرق ولیبی و...درغرب رفته وبه هند هم ازطریق محمود غزنه جنگ سالارجنایت کارتالاهوربرده شد وجنگ سالاران دیگر بدهلی وحیدرباد دکن بردندش ،تروریست پروروخشن می باشد. ازاین رو،سید ابولاعلای مودودی درکتاب خود"سلاجقه" محمود غزنه واخمد خان ابدالی را لتیره نامیده سرزنش کرده وازغوری هاستایش کرده است.به این خاطرکه ،چهره فرهنگی اسلام را درهند نمایش داده اند ونهرو درکتاب"کشف هند" گفته است که کاش اسلام توسط محمد به هند می رسید! اگرچنان می شد،اکنون هند دیگری می داشتیم"!
بهرحال،مطالعات اسلامی- تاریخی بطورعام واسلام گرایی کنونی را که بطورخاص کرده ام؛ نشان می دهند که استبداد شاهی وشیخی به کمک کهنه استعمارگری واستبداد نظامی به کمک شوروی وامریکا،هم مانع رسیدن مدرنیته هم عامل مدرنیسم ناقص درکشور های مسلمان شده اند وهمین گونه مدرنیسم بهوده بود که تند رویی مذ هبی ازگونه های جهادی گری وتروریسم طالبان را درافغانستان وولایت فقیه یا ستم -شیخی را درایران تولید ورونق بخشید.نا گفته نما ند که اسلام گرایی ازنوع تونس که با مدرنیته همراه شده است، یک شاخه ای جمعیت اخوان المسلمون مصرمی باشد.جمعیت اخوان جمعیتی می باشد که حسن بنا بانی آن به دموکراسی وکثرت گرایی درمصرتاکید کرد وتوسط حکومت درسال 1949 ترورشد.کرن آرم سترانگ ، پژوهش گردراموراسلام واسلام گرای ها می گوید که :" سید جمال وعبده ورشید رضا ،اسلام گرایی واصلاح گریی دینی را درحلقه های دانشگاهی واشرافی مطرح کرد ند که موثرواقع نشد، اما بنا آن را بدرون توده برد! همچنان، آرم سترانگ، استبداد نظامی جمال ناصر را عامل عمده تند روی مذهبی معرفی کرده است"! درعمل دیده شد که همان اخوان اولین رئیس جمهورمنتخب مصررا تقدیم کرد ونظامی ها با گرفتن 12 میلیارد دالر ارعربستان وامارات متحده وکمک های اسرائیل وامریکا، حکومت منتخب آن را سرنگون واکنون سیسی فرمانده کودتا هم 70 هزارزندانی دارد هم خود را تاسال 2030 رئیس جمهور تحمیلی مصر ساخته است. ازاین رو،به صراحت می گویم که نظامی ها ،شاه ها وشیخ ها وتندروان وتروریستان مذهبی دست ساخت شان، دشمنان مدرنیته می باشند نه اسلام گراها از تونس تا مصر واندونیزی.معلوم است که تونس ومصر واندونیزی ،اسلام گراهای همسازمدرنیته داشتند ودارند،حتا مادرافغانستان جنگ وتروریسم مذهبی زده گروه های داشتیم وداریم که مدرنیته را می خواهند.برخلاف ،سازمان های جاسوسی فرامنطقه ای ونظامی های دموکراسی ومدرنیته ستیز پاکستانی آن ها را ازمیدان بیرون وطالبان والقاعده را به کمک مالی عربستان وامارات متحده جایگزین آن ها نموده اسلام را دین تروریست پرور واسلام گرایی را دشمن مدرنیته معرفی کرد ند.

Saturday, 18 May 2019

ما نع های دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه ثور 1398
چند ماه پیش ،تصمیم گرفته بودم که درباره ما نع های دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان، مقا له های پی درپی بنویسم وپیش نویس هم برای آن ارا یه کرده بودم. پیش نویس را به این خاطر درنظرگرفته بودم تا اشاره به مانع های دموکراسی وانتخا بات شفاف دربسیاری کشورهای مسلمان ومانع های بیشتردرسرراه آن ها درافغانستان نمایم. ازاین نگاه که ، دموکراسی وانتخا بات شفاف دربسیاری کشورهای مسلمان به خصوص افغانستان مانع های زیادی دارند ،توضیحات نه چندان طولانی درپیش نویس ضروری به نظرمی رسید. توضیحا تی که بطورکوتاه ارا یه شد ودرصفحه فسبوکم / رخنامه ام و وبلاک های "اند یشه" و" انسان گرایی" دردسترس دوستان وخوانند گان می باشد. درپیش نویس ،ازاند ونیزی ،ما لیزی ،درشرق آسیا وترکیه درخاورمیا نه وازسینیگال ونیجریه درغرب افریقا وبنگله دیش وپاکستان ،در جنوب آسیا،به حیث کشورهای یاد کردم که درآن ها دموکراسی وانتخابات به گونه های فربه ولاغررا یج اند،اما درباره انتخابات شفاف پرسش های بی پاسخ هم مطرح می باشند. ناگفته نما ند که ، نیجریه جمعیت بزرگ مسیحی دارد وبا وجود آن دموکراسی وانتخا با تش خوب به پیش می رود وسینیگال هم که دموکراسی وانتخا بات فربه تری دارد. درترکیه هم که ، تغییرقانون اسا سی وافزایش اختیا رات رئیس جمهوروانتخا بات اخیردرشهرداری ها ولغو نتیجه انتخا بات استانبول توسط حزب حاکم ، خبری خوشی برای انتخابات شفا ف نمی باشد. انتخا با تیکه با عث نزاع درونی حزب حاکم هم شده است. دربنگله دیش ،شیخ حسینه، نخست وزیر ورهبرحزب حاکم ، خا لده ضیا ، رهبرحزب مخالف را زندانی کرده وانتخا بات برگزارشده توسط اودرماه ژانویه را هم حزب رقیب هم رسانه ها ، دست کاری شده اعلام کرده اند. و درپاکستان ،نظامی ها مانع بزرگ درسرراه انتخابات شفاف بود ند ومی باشند. همان گونه که ، درافغانستان ،فاشیسم قبیلگی وتروریسم قبیلگی ما نع های بزرگ درسر راه صلح و انتخابات شفاف می باشند ودرچند انتخابات ریاست جمهوری وپارلمانی دشمنی خود را با آن ها به نمایش گذاشته اند. درعربستان ، حکومت قبیلگی هم به کمک امریکا دربد ل نفت زنده ما نده هم دموکراسی را غربی وکفر می داند! درایران ومصر، انتخابات های کنترول شده توسط ولی فقیه بی خبرازفقه ونظامی های کود تا چی علیه اولین رئیس جمهور منتخب مردم ،جنازه انتخابات شفاف را برداشته اند. بهرحال ،خرسند هستم که دراند ونیزی ،ما لیزی، وسینیگال ، دموکراسی وانتخا بات حال وهوای بهتری دارند ومی توانند سرمشق برای دیگرمسلمان ها شوند. بعد ازیاد آوری ازکشورهای مسلما نی که درآن ها دموکراسی وانتخا بات وضع بهتری دارند ،به بررسی ما نع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان می پردازم.
وقتیکه ازما نع های دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان سخن می گویم ، لازم است یاد آورشوم که استبداد گیاه هرزه ای می باشد که درهرخاک وخاک ریزه ای بوینا ک ونم نا کی می روید وبزرگ می شود وافغانستان هم درتاریخ سیا سی نا شاد و سیا ست کاران استعمار زا یی خود نشان داده است که زمین مناسب ومسا عد برای رشد ونموی مستبدان بی منطق و ترسناک واستبداد های قبیلگی- چپی- تفنگ داران جهادی نما ، تروریسم- طالبانی، وتکنوکراسی نما یی نا دان وغارتگر بوده ومی باشد. استبداد ومستبدا ن وتفنگ داران وتروریستا نی که دستا ورد شان تروریسم افغا نی وفاشیسم افغا نی ارگ نشینِ زنده مانده بر سری سرنیزه های سربا زان امریکا یی وتبد یل شدن کشوربه درجه اول کشورتولید کننده مواد مخدر ودا رای بیشترین آواره ومعتاد وگدا گردرجهان می باشد.
با درنظرداشت گفته های با لا، مانع های دموکراسی وانتخا بات شفاف را درافغانستان ، بطورزیرجمع بندی ودرباره آن ها ابرازنظرمی نمایم:
نخست،فاشیسم قبیلگی-افغانی که ازدموکراسی وانتخا بات شفاف بخاطراقلیت بودن قبا یل خود وحشت دارد؛
دوم،تروریسم قبیلگی-افغانی که هم دین را مسخ کرده هم با عث ادامه اشغال افغانستان توسط امریکا به نفع ادامه ای فاشیسم افغانی درکابل کارمی نماید؛
سوم، تفنگ سالاری وملیشه سالاری با قی مانده ازدوران جنگ علیه ارتش سرخ که گا هی ابرازمخا لفت با فاشیسم وطن فروش افغا نی می کند وگا هی نشسته بردستارخان گند آن نان پس خورده نوش جان می نما ید؛
چهارم ،نبود مردم شماری درست ومشخص نبودن شمارنفوس مرکز،ولایت ها ومردم داری ها / ولسوالی ها که زاده وحشت فاشیسم قبیلگی ازاقلیت بودن قبا یل افغان درجامعه چند قومی می باشد؛
پنجم ،کوچی بازیی فاشیسم افغانی وبالابردن شمارکوچی ها برای تقویت موضع پوشا لی خود درپارلمان برای چورلمان ساختن آن. مسئله ای که نماد آن با لا کشیدن ده نما ینده بنام کوچی ها درچورلمان درحالیکه درانتخا بات اخیرماه میزان سال پار که نتایج آن دراول ماه ثوراعلام شد، نظربه آرا ی ریخته شده درصندوق های رای دهی، هشت هزارکوچی هم را ی نداده اند! ازآن هم خنده آورویا اسفبار ، افزایش حضورکوچی ها درکوچه- پس کوچه های کا بل ومرکزهای ولایت ها می باشد. افزایشی که کا بل را به کوچی پل یا کوچیستان تبد یل وبا داران غربی فاشیسمِ دموکراسی وانتخا بات شفا ف ستیزرا متوجه تلف شدن کمک هاشان ساخته است!
بطورنمونه، وقتیکه امریکای ها واروپای ها به حضوربی شمارکوچی ها وگله ها یشان درکوچه ها وچهارراهی ها وپارک های به مواد مخد رستان ومعتادستان وکوچیستان تبد یل شده ای کا بل می نگرند ، کمک کردن به حکومت های فاشیستی کرزی -غنی- عبدالله را بهوده دانسته با گفت وگو با تروریستان قبا یلی- افغانی دردوحه آن هم توسط خلیلزاد ، ازهمان فاشیست ها وتروریست های قبیلگی ،درحال بازنگری درسیاست فاشیست پروریی خود و دست برداشتن از افغانستان به نفع سیاست عمق استراتژیک خواهی پاکستان یا تبد یل افغانستان به تروریستستان می باشند. پاکستان هم که سیا ست عمق استراتژیک خواهی اش با ابزارکردن حکمتیار وشاخه افغان حزبش را تاجیک ها ودیگرقوم ها به خصوص اولی ها ناکام ساخته بود ند ، اول طالبان سازی ازافغان های خود فروخته علیه آن ها کرد ودوم جاده سازی برای جنگ امریکا علیه تروریسم کرد وسوم از حضوردا یمی امریکا درافغانستان ترسیده هم داعش سازی ازطالبان کرد تا با تشویق اولی به توحش بیشتر دومی را درواشنگتن ، لندن، پکن ومسکو ، میانه روجا بزند هم درفکرترمیم را بطه با دیگرقوم ها شده است. بهرحال،برای مردم خواهان حکومت قانون ، دموکراسی وانتخا بات شفاف معلوم شده است که ،هم فاشیست های افغان نوکرامریکا وانگلیس هم طالبان یا شاخه ریشوی ارتش پاکستان دریک مسئله با هم همسویی دارند وآن اینکه درافغانستان ، دموکراسی وانتخا بات شفاف تحقق پیدا نکند ودرعمل هم همسوی خود را نما یش داده اند! ادامه دارد.

Thursday, 16 May 2019

درهیچ بخشی ازبخش های جهان ، مردم ها ؛ به اندازه کشورهای استبداد زده مسلمان ، به دموکراسی اصیل نیازندارند

ابراهیم ورسجی
27-2-1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله زیرعنوان :" دموکراسی را باید ازنو آفرید" ، نوشته ای رومن کرزناریک ، ترجمه : عرفان ثا بتی ، نشرشده درسا یت "آسو" بتاریخ 26 اردبهشت - ثور1398 ،ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده بود، لازم دانستم که درسایت " اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. دموکراسی را با ید ازنو آفرید وبردموکراسی دروغین را یج شده درافغانستان بی شمارنفرین نثارکرد! دموکراسی را به این خاطربا ید از نو آفرید که ، درجهان غرب ، عوام فریبان وسرما یداران آن را مسخ کرده اند ودرشرق ، مستبدان شاهی- شیخی ونظامی برای مشروعیت بخشی به حکمرانی های نامردمی خود با انتخابات های جعلی آن را فلج کرده اند! دراین راستا ،بهتراست که جعل کاری توسط فاشیسم قبیلگی درانتخابات افغانستان را نمونه واریاد کرده به نیازمبرم مردم به نوآفرینی دموکراتیک تاکید نمایم. واقعیت این است که ،درروز28 ماه میزان 1397 درافغانستان انتخابات پارلمانی برگزار ونتیجه آن ، به گونه ای ناقص هفت ماه بعد اعلام شد. بطورنمونه، درکابل 33 نفربرنده ای انتخابات اعلام شده اند ومجموعه آرای ریخته شده به آن ها دوصد هزارای نمی شود. این هم درکا بلی که شش میلیون نفوس وحد اقل چهارمیلیون رای دهنده دارد! این است سرنوشت درد ناک دموکراسی فاشیسم زده درافغانستان! فاشیسمی که برسر نیزه های سربازان امریکایی نیمه جان درارگ زنده مانده وتقلب درانتخابات هم نموده ومی نماید. دردیگرکشورهای شاه ونظامی وشیخ زده مسلمان هم ،انتخابات بد مانند انتخابات تقلب زده افغانستان رایج می باشد. مثلا،درایران یک نیمه شیخ خود را ولی فقیه ونا یب امام موهومی زمان ساخته وبالاترازقانون عمل می کند ورئیس جمهوربعد ازتایید او درشورای جاهل نگهبان به انتخاب مردم عرضه می شود. رئیس جمهوری که با ندازه مسترکچالوی کا بلی درتهران اهمیت ندارد! درعربستان که نه قا نون وجود دارد ونه انتخابات ودموکراسی هم که غربی شمرده شده رد می شود. این هم درشرایطی که شاه بدوی عربستان دربدل نفت توسط امریکا درقدرت نگهداری شده است! درمصر که سیسی اولین رئیس جمهور منتخب مردم را هم دربدل 12 میلیارد دالرازعربستان وامارات با کودتا سرنگون هم 70 هزارزندانی سیاسی دارد هم انتخابات ریاست جمهوریی وپارلمانی برگزارکرد هم توسط همان پارلمان خود را تا سال 2030 رئیس جمهوراعلام کرد. بنا برآن، به نفع تمام مسلمان ها ازافغانستان تا الجزایرمی باشد که برای تحقق دموکراسی ورعایت حقوق بشریی خود مبارزه نما یند. مبارزه ای که مردمان سودان والجزایردرآن پیشگام شده وکوشش دارند که استبداد نظامی را مرخص ودموکراسی را درکشورهای خود حاکم نما یند. به امید پیروزیی مبارزات دموکراتیک آن ها وهمه دموکراسی خواهان درکشورهای شاه وشیخ ونظامی زده ای مسلمان!

Tuesday, 14 May 2019

با احترام به مردم با فرهنگ ایران ، ازبرخورد توهین آمیزحکومت آخوندی با مهاجران افغانستانی ، ابرازنفرت می کنم

ابراهیم ورسجی
بیست وچهارم ماه ثور1398
این تبصره را درپیوند به مقاله ای به عنوان:" مهاجران افغانستانی که پیاده آمده بود ند وپیاده خواهند رفت"! نوشته آقای حسن فرشتیان ، نشرشده درسایت ملی- مذهبی ، بتاریخ 20 اردبهشت / ثور1398،ارایه کرده ام. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. آقای فرشتیان ، ممنون ازنوشته احساسی- عاطفی- انسان دوستان تان درباره رنج های مهاجران افغانستانی درایران ورد سخن های بهوده عراقچی ، معاون وزارت خارجه جمهوری اسلامی که زورش به امریکا نمی رسد وازآوارگان هم وطن من انتقام می گیرد! آری، این ها که عکس هایشان را می بینید؛ مهاجرین افغانستانی می باشند که کمربسته اند به کشورخود برگرد ند یا به ترکیه رفته ازآنجا روانه اروپا شوند.23 سال پیش ، من که کارگرنبودم ودردوره دولت اسلامی مجاهدین رئیس روابط بین المللی وشهردارکابل بودم ،بعد ازآن که درماه میزان 1375 ، انگلیس ، امریکا ، عربستان وپاکستان ،طالبان را به کابل تحمیل کرد ند ، روانه مشهد شدم تا خانه کرایی گرفته همسروفرزندانم را ازپاکستان به ایران انتقال دهم. متاسفانه، درروزنام نهاد قد س 1375 ، اوباشان اطلاعات جمهوری اسلامی- صفوی مرا درمشهد هم زندانی هم توهین وبعد ازتوهین رها کرد ند وبعد ازرها یی اززندان اوباشان ولایی ، توسط هواپیما وارد تهران شده اول ویزه پاکستان ودوم ویزه ترکیه را گرفته انقره رفته چند روزی مهمان سفیرخود مان شدم وبعدا ازآنجا به کراچی ودرپروازی دیگربه پشاوررفتم. خوبی پاکستان همین است که اگرسیاست نه کنی و سال ها بدون ویزه زند گی کنی کارت ندارد.البته که گه گاهی پولیس ها پنج تا ده کلدارگذاره کوه گفته می خواهند که بسیاربهتراست ازرفتاراوباشان اطلاعات آخوند یسم صفوی- حاکم برایران! بنا برآن ، من هم پنجسال درپشاورماندم هم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را دردوجلد نوشته چاپ کردم. همزمان با چاپ کتابم ، امریکا وانگلیس که طالبان را به افغانستان آورده بود ند روانه پاکستان کرد ند وازمن هم دعوت کردند که به حکومت دست ساخت شان بپیوندم که چنان نکرده با پنج کودکم که بی مادرشده بود ند به کانادا آمدم واکنون شهروند این کشورهستم ودوسایت بنام های :" اند یشه" و"انسان گرایی" را براه انداخته وبه شمار900 مقاله نوشته درآن ها بازاب داده ام وکتاب های:"اسلام وسکولاریسم" ، " اسلام، غرب ودموکراسی" و" اسلام، غرب وحقوق بشر" را نوشته درکابل چاپ وپخش کرده ام ، دوکتاب دیگرهم به عنوان های "اسلام،غرب وتروریسم" و" زبان وجهانی سازی" آماده چپ دارم وتازه یک سا یت نوسندگان امریکایی خواهش کرده است که به انگلیسی هم بنویسم وبه آن قول داده ام که کتابی به عنوان" چرا امریکا درجنگ علیه تروریسم درافغانستان شکست خورد" را بزبان انگلیسی می نویسم وبزند گی با عزت وغرور خود درکا نادا ادامه وازروزهای غمباری که درجمهوریی شیعه ای صفوی زند گی کرده ام هنوزهم رنج می برم.

Sunday, 12 May 2019

بتاریخ پیوستن جمهوری اسلامی ،مشکل اقتصادیی ایران را حل می کند ،نه بیرون کردن مهاجران افغانستانی

ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه ثور1398
این تبصره ؛ درپیوند به گزارشی به عنوان :" اگردرآمد نفتی مان به صفر نزدیک شود، مجبورمی شویم که مهاجران افغانستا نی را ازایران خارج کنیم"، بیا نیه عراقچی معاون وزارت خارجه ایران ،نشرشده درسایت رادیوزمانه، بتاریخ 19 اردبهشت / ثور، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن بهره مند شوند. فکرنمی کنم که با اخراج مهاجران افغانستانی ازایران ، مشکلات اقتصادی این کشور که زاده نادانی سیاسی ،اداری ، فنی واقتصادی آخوند های حکومت گربه خصوص سیاست پوک خارجی آن می باشد ، حل شود. من که اقتصاد نخوانده وسیاست بویژه روابط بین المللی وسیاست خارجی خوانده ام وبخاطر همزبا نی- همفرهنگی- همد ینی مسایل ایران ازجمله بحران اقتصادی وزوال ارزش تومان آن دربرابر دالررا پیگیری می کنم ؛ برا یم ثابت شده است که نادانی رژیم فقهی اقتصاد ایران را زمین بوس کرده است نه فشارهای اقتصادی- سیاسی امریکا وازآن ها هم ناچیزترحضورمهاجران افغانستانی. مثلا،همه آگاهان جهان می دانند که امریکا درپا یان جنگ جهانی دوم برشهرهای ناکازاکی وهیروشیمای ژاپن بم اتوم ریخت ورهبران ژاپانی بعد ازجنگ شعارعلیه امریکا نداد ند وبازار مصرف آن را ازتولیدات خود پُرکرده اند. برخلاف ،همه آگاهان جهان می دانند که جمی کارتررئیس جمهورامریکا ، به آیت الله خمینی موقع داد تا هم برشا نه ای انقلاب دموکراتیک مردم ایران سوارشود هم علیه امریکا شعارهای بهوده بدهد. شعارهای که تاکنون به نفع امریکا ادامه دارد. بطورنمونه،شعارهای بهوده رژیم ولایی ایران علیه امریکا باعث شد تا عرب ها را ازآن ترسانده بانک های آن ها را دربدل اسلحه خالی نما ید وحکومت آخوندی هم به نوکریی مسکو وپکن روی بیاورد تا خوب ترنه شرقی- نه غربی شود! ازآن هم خنده داراین که،ولایت فقهی همکاربوش دربراندازی صدام حسین شد وسپاه قد سش زیرسایه طیاره های امریکای علیه داعش جنگ وموصل دوم شهرعراق را ویران کرد.ازآن هم مسخره تراین که ، همان سپاه زیرسایه طیاره های روسی برای نگهداری بشاراسد وحشی درسوریه جنگ کرد وبینی یک یهودی را به نفع فلسطینی ها خون نکرد! ازنظراقتصادی ، برآورد سازمان ملل دردوسال قبل نشان داد که جمهوری اسلامی 42 میلیارد دالردرسوریه هزینه کرده است وبرآورد امریکا نشان می دهد 70 میلیاردالردرجهت تباهی سوریه هزینه کرده وکمراقتصاد کشورخود را شکسته است.اگرمصارف جمهوری اسلامی درسوریه را جمع مصارف آن دریمن کنم ،نتیجه وضع اسفبارکنونی اقتصاد ایران می باشد. وضعی که تنها با پیوستن جمهوری اسلامی بتاریخ بهبود پیدامی کند نه با بیرون کردن مهاجران افغانستانی ازایران. این هم درشرایطی که همه آماری که عراقچی درباره مصرف جمهوری اسلامی به مهاجران افغانستانی بیان کرده است؛مبالغه می باشد. برای مثال ،عرا قچی گفته است که 20 هزاردانشجوی افغانستانی دردانشگاه های ایران درس می خوانند. درحالیکه 20 هزاردانشجو در دانشگاه های افغانستان درس نمی خوانند!!!!

Friday, 10 May 2019

وضع آوارگان افغانستانی درایران ، اسفبارمی باشد

ابراهیم ورسجی
بیستم ماه ثور 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" مهاجران افغانستانی؛ قربا نیان همیشگی" ، نشرشده درسا یت را د یو زما نه بتاریخ 20 ارد بهشت / ثور1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم نشر شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. این وضع دردناک آوارگان افغانستانی درایران می باشد؛ وضعی که جمهوری اسلامی می نازد که برآن ها مهربانی ها زیاد کرده واکنون بخاطرفشارهای امریکا تحمل شان کرده نمی تواند وواداربه رفتن به کشورخود شان می کند شان! بلی، دروقتیکه جمهوری اسلامی زیرفشاراقتصادیی امریکا نبود ومن بارها درشهرهای تهران، قم، همدان، اهواز، بندرعباس، شیراز، مشهد وزاهدان ، گفت وگوهای با آوارگان داشتم وازآن ها شنیدم که کارفرمایان ایرانی کارهای را توسط ما می کنند که کارگران ایرانی نمی کنند وماکه می کنیم البته با مزدهای کمتر. این که مربوط به زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ بود. بعد ازفروریختن حکومت دست نشانده شوروی وتشکیل دولت مجا هد ین ، من رئیس روابط دولت بین المللی آن شدم وهمواره خبرهای ایران ونارضایتی حکومت آن ازآوارگان افغانستانی را پیگیری می کردم. نا گفته نماند که آقای بروجردی معاون وزیرخارجه جمهوری اسلامی بارها به کابل آمد وبرای پذ یرایی اش به میدان هوای می رفتم وباری به او گفتم که خبرهای خوبی ازوزارت کارواموراجتماعی حکومت تان درباره کارگران آواره افغانستانی نمی شنوم واو گفت که سخن های حکومت کاربرد ندارد وکارخانه داران ایرانی حسب نیازخود کارگران هم وطن شما را بکارمی اندازند.
بهرحال، اکنون که افغانستان حکومت فاسد ودست نشانده ای امریکا را دارد وبا دارهم در در18 سال گذ شته میلیارد ها دالربرای وزارت امورآوارگان وبازگشت آن ها داده وکاری درجهت بازگشت آن ها نشده وکمک ها را حکومتی های مربوطه نوش جان کرده اند، مسئولیت عمده حکومت افغانستان می باشد که کمک به بازگشت آوارگان ازایران نماید. همچنان، مسئولیت حکومت ایران می دانم که دوکاررا دررابطه به افغانستان بخاطر هم دینی وهم فرهنگی نما ید:نخست، آوارگان را جبرا وا داربه بازگشت نه نماید. این هم درزمانیکه کمترین یا رانه ای حکومتی درایران تا حال به آوارگان افغانستانی پرداخت شده است وبه آن های هم که یا رانه پرداخت شده است، معلوم است که ازآن ها لشکرفاطمی ساخته شد وبه جنگ درسوریه فرستاده شد ند تا برای جاده سازی برای بازگشت امام موهومی زمان جنگ نما یند. دوم، به نفع جمهوری اسلامی می دانم که هم با آوارگان رفتارخوب نما ید هم دفترهای طالبان درزاهدان، مشهد وتهران را بسته وکمک درمهارتروریسم آن ها درغرب افغانستان نماید. درغیرآن، بنام مبارزه با نفوذ امریکا به نفع پاکستان درافغانستان تلاش می نماید. دراخیر،ازحکومت ومردم افغانستان به خصوص ازبرادران شیعه ای هزاره خود می خواهم که به لشکرفاطمی جمهوری اسلامی بازگشته به وطن موقع ندهند که مانند طالبان افغان خدمت گارپاکستان خد مت گار جمهوری اسلامی بمانند یا شوند.همچنان ،ازهمه دوستان فسبکی وفرهنگیان هم وطنم می خواهم که هم تبصره من هم گزارشی که درباره آن تبصره می نمایم را خوانده متوجه ویران گری های دسته خاص جمهوری اسلامی ایران درافغانستان شوند.

Saturday, 4 May 2019

غنی ، غاصبان زمین را افشا کرده ، امادرباره دزدان کمک های 150 میلیارد دالری امریکا وجامعه جهانی، خاموش مانده است

اگرحیا نداری ،هرچه می خواهی بکن
حد یث
ابراهیم ورسجی
پانزدهم ماه ثور1398
روزشنبه چهاردهم ماه ثور،فهرست غاصبان زمین را که وزارت داخله فا ش کرده است،دوستی برایم فرستاد. با نگاهی به نام های غاصبان اعلام شده ، پذ یرفم که بسیاری آن ها هم غاصب می باشند هم شریک کاسه غنی از ارگ تا وزارتخا نه ها ، پارلمان وولایت ها. درحالیکه افشاکردن غاصبان توسط وزارت داخله را درست می دانم ،اما زمان افشاگری برایم سوال برانگیزمی باشد. همچنان،برخی افراد غاصب معرفی شده از منتقدان جرگه صلح مسترغنی می باشند. بنا برآن ،تصمیم گرفتم که این مقاله را نویشته کمبودی ها وغرض ورزی های مسترغنی را به نقد بگیرم.
ازاین رو،به مسترغنی می گویم که افشاگری تان نه تنها دا رای کمبودی بلکه شا نه خالی کردن ازپذ یرش مسئولیت دربخش های دیگر می باشد. بطورنمونه ، افرادی را که شما بعد از جرگه مصرفی وبهوده تان غاصب زمین های مردم وکشور معرفی کرده اید ؛ غصب گری ها شان به همه مردم معلوم است. یعنی شما کار تازه ای نکرده اید! به این خاطرکه،مردم به خصوص آگاهان اطلاع دارند که چه غصب ها وغارت های درکشورشان بخاطرحکومت های فاسد کرزی وشما صورت گرفته است؟ ازسوی دیگر،بلاک ها وخانه های ساخته شده برروی زمین های غصب شده درداخل افغانستان میباشند وبا آمدن حکومت خوب درجای حکومت فاسد شما ،زمین های غصب شده دوباره به مالکان شان بازگردانده می شود وغاصبان حتما به چنگال قانون سپرده می شوند. درست است که بخشی از پول های کمای شده دراثر غصب ها به بیرون برده شده است،اما جا های آن ها معلوم می باشد.
با تا کید بر محا کمه غاصبان زمین های غصبی مردم ودولت، البته با آمدن حکومت خوب در جای حکومت فاسد ودرظاهر تکنوکراتیک شما که تکنوکراسی اش درایجاد اداره درماند ودردزدی کردن کمک های بزرگ بیرونی ومنابع مالی درونی موفق ازآب درآمد، بر بازگردانیدن سرمایه های بزرگ دزدی شده توسط تکنوکرات های دزد وجاهل همکارشما ومحاکمه دزدان شریک دستارخان شما نیزاصرارمی ورزم. مسترغنی، شما اطلاع دارید که امریکا یک نهادی را بنام سیگار/ نهاد بررسی کننده کمک های غارت شده امریکا برای حکومت سازی وبازسازی افغانستان براه انداخته ونهاد نامبرده ازسال 2012 تا کنونی مصروف بررسی کمک های 125 میلیارد دالری تلف شده ای کشور خود توسط تکنوکرات های جاهل وجاسوس می باشد.
طرفه اینکه ، سیگار با بررسی های دقیق که نتیجه ای بررسی های آن ازسال 2012 تا ماه فوریه 2016 درسه جلد را دراختیاردارم وبررسی های تا کنونش را ازطریق سایتش می دانم، حکومت کرزی وحکومت شما وعبدالله را ، فاسد ترین حکومت ها درتاریخ حکومت های فاسد ودرمانده ای جهان معرفی کرده است. درحالیکه ، موافق بررسی ونتیجه گیریی سیگاردربار حکومت فاسد ودرمانده ای شما می باشم ؛ به شما وهمکاران غارت گرتان می گویم که سرتان را به افشاگری غاصبان زمین های مردم وحکومت وجرگه بازی های نام نهاد صلح گرم نکرده درباره مقدار بزرگ کمک های که ازامریکا واروپا ودیگرکشورها بنام اداره سازی وبازسازی ومبارزه با تروریسم ومواد مخدر گرفتید واداره سازی وبازسازیی که نکرد ید وفقر،مواد مخدر، اعتیاد وتروریسم را گسترش داد ید، به مردم معلومات دهید.همین که شمار سربازان وپولیس ها وامنیت کاران حکومت های کرزی وشما وعبدالله ، به بیشتر از نیم میلیون نفرمی رسد ودربراندازیی سه تا سه ونیم هزارتروریست شکست خورده اید وبخاطرشکست شما، چند ماه می شود که خلیلزاد ، نما ینده امریکا یا با دارتان دردوحه باب گفت وگو با تروریستان را بازکرده وادامه می دهد و تروریستان آماده ای گفت وگو با شما نیستند،دال برمردن سیاسی هرچه زود ترشما وحکومت فساد پیشه تان می باشد.
بنا برآن ، با بررسی کارنامه صفری تان دراداره سازی وتا مین حاکمیت سرزمینی وبازسازی ،نویشته را ادامه وپا یان می دهم. مسترغنی ، شما نما یش داد ید که تحصیلات بالا درامریکا دارید وکارمند دربانک جهانی هم بود ید وعده ای نا دان ترازشما ، شما را نا بغه هم معرفی کرده اند! اطلاعاتی ازامریکا ویک شاگرد تان دردانشکده روزنا مه نگاری دردانشگاه کابل پیش ازرفتن تان بدانشگاه امریکایی بیروت کمای کردم ، برایم ثابت شد که نادان ودغلکاروعوام فریبی بیش نمی باشید. بهرحال ، نادان می تواند درجمع نادان ترهای اطرافش نابغه شود به گونه ای شما شده اید! بهررو ، ازنا بغه گری تان گذ شته هم چند سوال ازت می کنم هم به یک نماد پیشرفت بزرگ درتاجیکستان توجهت را جلب می کنم.
دربخش سوال ها ، نخست،ازشما می پرسم که چه برسر کمک های بزرگ 125 هزارمیلیون دالری امریکا ، وحد اقل 25 هزارمیلیون دالریی اروپا ودیگرکشور ها به افغانستان در17 سال وچهارماه وچهارروزگذ شته آمد؟ کمک های که باعث پخته کاریی یک کیلومترسرک درکابل نشد ومردم ازوضع سرک ها میان کابل وولایت ها وتونل سالنگ اطلاع دارند. دوم ، مسترغنی ، می دانید که احمد رشید ، نویسنده ای پاکستانی درباره غارت گریی تو وهمکارانت دروزارت مالیه، چه نویشته است؟ همچنان ، برسر صد میلیون دالر کمک بانک آسیای چه آوردید وکرزی درحضوراحدی به تودرارگ چه گفت؟ دوم، بیادت هست که درسال 2011 یک روزنامه بریتانیای نویشت که برافغانستان خرها حکومت می کنند! ازاینکه ، درحاکم ساختن خرها برافغانستان ، بریتا نیا سهم دارد ، درآن وقت ، نوشتم که خرکاران هم درزمینه ملامت می باشند! سوم، مسترغنی، یادت هست که درسال نخست یا دوم ریاست جمهوریی غارتگرانه ات سفری به لندن برای شرکت درکنفرانس بین المللی مبارزه با فساد داشتید ونخست وزیرانگلیس به ملکه گفت که میزبان رئیس جمهوریکی ازفاسد ترین حکومت های جهان ، یعنی حکومت فاسد افغانستان می باشیم! فکرمی کنم که درهمان کنفرانس بود که هزاره های معترض به شما تاختند ومحافظان شما بریکی ازآن ها بربرمنشانه حمله کرد. هزاره ها اعتراض های مشا به به شما بعدا در ورشو وبروکسیل هم کر د ند.
درادامه حمله محافظان تان به هزاره های معترض در لندن ، اطلاع یافتم که همان محافظان شما چند روز قبل بر یک روزنامه نگارتاجیک درشبکه ای تلویزیون باصطلاح ملی هم حمله کرد ند! ازاینکه افغان ها تاکنون قبیله مانده وقوم نشده اند ، به حیث نماینده فرهنگ تاریخ زده قبیلگی حق دارید به محا فظان دورازفرهنگ شهری خود فرمان دهید تا به روزنامه نگار شبکه تلویزیون ملی حمله کنند! چهارم، ژنرال دوستم که غاصب است ، چرا اورا معاون اول خود برگزید ید؟ پنجم ،چرا سیاف غاصب را رئیس جرگه صلح گزینش کردید؟ ششم، چرا به محقق غاصب وقت دادید تا معاون دوم ریاست اجرائیه بماند؟ هفتم، فضل هادی مسلمیار ورئوف ابراهیمی ، رئیسان سنا ومجلس با صطلاح نما یند گان را که غاصبان هستند، چرا موقع داد ید تا برنشست های بالا وزیرین پارلمان وقت گذ شته ریاست نمایند؟ هشتم ،اتمرتازمانیکه مشاورامنیت ملی تان بود ، غاصب نبود ووقتیکه استعفی داد وکاند ید ریاست جمهوری شد ، یک دم غاصب شد! نهم ، نوروالی قبلی بلخ که غاصب می باشد،چرا باوی سازش ووالی آن ولایت را به مشوره او تعیین کردید وحالا خودش ووالی مورد نظرش را غاصب اعلام می نمایید! سوال آخراینکه ، چرا غاصبان نامبرده را درپنج سال دوره ریاست جمهوری بی دستاورد خود محا کمه نکرد ید؟
بهرصورت، ازطرح سوال های دیگر خود داری و ازاین که نام برا در کرزی را درفهرست غاصبان زمین های دولتی ومردم درج کرده اید، کارخوب کرده اید! ازاین نگاه که ، همه غصب ها دردوره حکومت مسخره کرزی با حضورخود شما ودوره حکومت مسخره ترخود شما صورت گرفته ومی گیرد. ازکرزی می خواهم که به میدان آمده هم تصفیه حساب دهد هم به شما بگوید که وروره / برادر ، هردومان ازماه ژنوری 2002 تا کنون برابردر غصب زمین ها ودزدی های کمک های خارجی وبد بخت ساختن مردم وتروریستستان ساختن افغانستان سهیم می باشیم. اگرکرزی به میدان نیاید وشمارا شریک غصب های برا درش وغارت کمک های امریکا واروپا ودیگر کشورها معرفی نه نماید ،رویش نزد خدا وبند گان خدا درافغانستان وجهان سیاه ترباد! همچنان ، روی شما به حیث همکاروجا نشین کرزی سیاه ترین باد!
بعد از ارا یه پرسش ها وخواهش ازکرزی که به میدان آمده به شما بگو ید که درگناه غرق است وگناه خود را براو بارنه نما ئید،به شما، مسترغنی می گویم که خبرشد ید که سال گذ شته ، امام علی رحمن ،رئیس جمهور تاجیکستان بدون کمک خارجی با استفاده ازمنابع داخلی کشورفقیر خود با هزینه ای چهارمیلیارد دالر، بلند ترین وبزرگترین بند برق جهان راساخت و افتتاح کرد. وقتیکه رئیس جمهوررحمن با هزینه ای منابع درونی ،بلند ترین وبزرگترین بند برق جهان را ساخت وکرزی وشما در 17 سال وچهارماه وچهارروز،با کمک 125 میلیارد دالریی امریکا وحد اقل 25 میلیارد دالر کمک های اروپا ودیگر کشور ها ، بند برق که خیر حتا تونل سالنگ را بازسازی کرده نتوانستید وافغانستان را دارای فاسد ترین حکومت درجهان ودرجه اول کشور تولید کننده ای مواد مخدر ودارای بیشترین معتاد وبیشترین فقرا وگداگرها وتروریست ها ساختید،شرم است که دیگر سیاست کنید! ازاینکه استعمارزایی هستید ودرادامه ای استعمارزایی های پیش ازخود خد مت به قدرت های خارجی می نمایید وحیا هم ندارید؛ پس ، حق دارید که حقیقت را با افشای غاصبان زمین های حکومت ومردم نیمه بیان کنید ودرباره تلف شدن حد اقل 150 هزارمیلیون دالرکمک های خارجی که 60 هزارمیلیون دالرآن برای بازسازی بود ، سخنی نگویید!

Thursday, 2 May 2019

آن های که امروز جرگه سازی برای صلح با طالبان می کنند ؛ دیروز، ازمتحدان طالبان علیه دیگر قوم ها بود ند

ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه ثور1398
مستر غنی ؛ رئیس جمهوراستعمارزای و دست نشانده جان کری ، وزیرخارجه پیشین امریکا ،جرگه سازی برای صلح با طالبان را درکا بل شروع کرده است. جرگه سازیی که با ایجاد راه بندان ها زحمت ها ورنج های زیادی برای باشند گان پا یتخت ایجاد کرده است! دراین شکی نیست که گردهم آمدن بزرگان واقعی مردم برای دفاع از منافع کشوردرشرایط خاص اجتماعی- سیاسی- تاریخی کاری ستود نی می باشد، اما نه گردهمایی استعمارزای های قبلی و گردهمایی که غنی ، استعمارزا یی نو، اکنون درکا بل براه انداخته است. بهر حال ، تا اندازه ای که سخنرانی آغازگرانه ای مسترغنی درجرگه ورفتار احمقا نه ای برخی افراد دعوت شده به آن توسط او را که حتا چوکی نشستن را نمی دانند ،د ید م ،به این نتیجه رسیدم که جرگه بازیی جرگه بازکنونی نه تنها مسخره بلکه مطا بق خواست اوهم نتیجه نمی دهد. بنا برآن، عزم نوشتن این مقاله را کردم.
دراین راستا ،بهتراست که نخست عامل های را که مسترغنی را وا دار به جرگه سازی کرده اند رد یف بندی ودوم با روشنی انداختن درباره آن ها نوشته را به پا یان برسانم: نخست، خود داریی طالبان ازگفت وگو با غنی وآماده شدن امریکا یا با دار اوبه گفت وگو با آن ها. دوم، پاکستان که حامی اصلی طالبان می باشد ، هم مشوق آن ها درخود داری ازگفت وگوبا غنی می باشد هم نشست امریکا با طالبان درعدم حضور نما یند گان حکومت او را پیروزی برای خود تلقی کرده کوشش درجهت بهره برداری های بیشترازآن می نما ید. سوم ، خلیلزاد که زما نی اتصال کننده ای طالبان با نهاد های خاص امریکا یی بود، ازکمک پاکستان درگفت وگوهای صلح سخن گفته است. چهارم ، طالبان اعلام کرده اند که با همه افراد وگروه های افغانستان گفت وگو وبا غنی گفت وگونمی کنند وگفت وگوی آن ها با افراد وسردسته های گروه های دیگردرمسکو ، نشان داد که حد اقل درهمین مسئله راست می گویند. پنجم ، غنی احساس کرده است که درگفت وگوهای دوحه کنارزده شده است. ازاین رو، به جرگه سازی دست زده است. این هم درشرایطی که همه سهم داران درجه اول ودرجه دوم درحکومت پوشالی او، جرگه را تحریم کرده اند! پس، لازم است که درباره مناسبات قبلی خلیلزاد، کرزی ، غنی وهمکارانشان با طالبان وآی اِس آی روشنی انداخته نویشته را ادامه دهم.
به حیث یک شخص فرهنگی وتحلیلگرسیاسی که سال های زیادی مهاجردرپاکستان وایران بودم ،آگا هی متکی بر سند ها وشواهد دارم که خلیلزاد، کرزی ، غنی وهمکاران شان ازشروع حرکت نام نهاد طالبان درماه اکتوبر1994/ اخیرماه سنبله 1373 ، زیرفرما ند هی نصیرالله بابر وزیرداخله پاکستان ، تا هفتم اکتوبر 2001 که ، بنام جنگ علیه تروریسم، امریکا وبریتا نیا، طالبان ریشو را روانه ای پاکستان ودرروزنخست سال 2002 ، طالبان دریشی پوش را وارد ارگ یا برمردم کشورما بارکردند ؛ از متحدان ومبلغان طالبان زیراثرآی اِس آی دراروپا وامریکا بود ند ودرجهت پیشبرد پروژه ای انگلیسی- پاکستانی طالبان زیرفرماندهی وزیر داخله وقت پاکستان ، برای اعاده حکومت افغان ها منظم فعالیت می کرد ند. یعنی تاجیک های جهادی که دراثر جنگ علیه ارتش سرخ به ارگ رسیده بود ند افغان نبود ند وتنها خود شان افغان می باشند. تفرقه اندازیی قومی که باعث شد که اکنون کسی ازافراد غیرپشتون قبول نه نماید که افغان درتذ کره / شناسنامه اش درج شود وپارلمان هم دریک مصوبه ای قانونی به عدم درج افغان درتذ کره ها مهرتایید گذا شت ! به عبارت دیگر، طالبان دریشی پوش افغان دیگران را افغان ندانسته وبا مبارزه زیرفرمان آی اِس آی علیه آن ها به خصوص علیه تاجیک ها که حضورشان درافغانستان برا بر به حضورزبان وفرهنگ فارسی می باشد ، ضربه محکمی به افغان وافغان گری زد ند!
جالب این است که ، این گونه افراد خود فروخته به استعمارهای کهنه ، سرخ ونو ، پشتونستان خواه ومخالف پاکستان هم بود ند واکنون هم که برسرنیزه های سربازان امریکا یی درارگ باقی مانده اند ، حاضرنیستند که خط دیورند را برسمیت بشنا سند وپاکستان هم طالبان را ازقبا یل آن ها ساخته وبجان آن ها ودیگرقوم ها انداخته است! بنا برآن ،حق دارم پشتونستان خواهی ایشان علیه پاکستان وخد مت شان به پروژه طالبانی آن درغرب را دوگا نه بازی نامیده بحال شان خنده نمایم! مثلا، خلیلزاد ، فرمانده کرزی وغنی وتیم های افغانی شان نقطه ارتباط میان طالبان و منابع امریکا یی وآی اِس آی بود واین مطلب را ستیف کول نویسنده "جنگ های اشباح " وباب ود وارد نویسنده "جنگ جورج بوش"و" جنگ های اوباما " درکتاب های خود یاد کرده است. همچنان ، ود وارد درکتاب "جنگ جورج بوش " نویشته است که خلیلزاد به مقام های امریکا یی گفته بود که نیروی مخالف طالبان را ازپشتون ها درپشاورمی سازیم وضرورت نیست که با اتحاد شمال را بطه برقرار شود. وقتیکه زمان جنگ جورج بوش علیه تروریسم بعد ازرویداد یازدهم سیپتامبر 2001 فرا رسید،او از خلیلزاد پرسید که چه شد نیروی پشتونی مخالف طالبان درپشاور واو هم سرخود را خم کرده خاموش ماند"!
وقتیکه خلیلزاد نیروی پشتون مخالف طالبان را درپشاورساخته نتوانست وبه سوال جورج بوش هم پا سخ ندا د، او فرمان داد که بروید با جبهه متحد شمال تفاهم وجنگ را علیه طالبان والقاعده شروع نمائید. برای من که دردانشگاه پنجاب درلاهورسیاست خواندم وبعد از تحصیل دانشگاهی درپشاور نشریه داشتم وهمه افراد ریز ودرشت سازمان های جهادی ومهاجررا می شناسم ،می دانم که کرزی درزمین سا یه ودرآسمان ستاره نداشت. طرفه این که ، نویسنده "جنگ های اشباح " ازپرداخت پنجاه هزاردالر به طالبان توسط کرزی در شروع کارشان سخن گفته واحمد رشید نویسنده پاکستانی هم از معرفی کرزی توسط ملاعمر به حیث نماینده خود درسازمان ملل ورفتن اوبرای گرفتن تایید یه به وزارت خارجه پاکستان سخن گفته است. ازاینکه حکیم مجاهد قبلا نماینده طالبان درسازمان ملل معرفی شده بود ،کرزی نا امیدانه به خانه احمد رشید رفت ومسئله را به او گفت واو هم آن را درج کتاب " فرورفتن درآشوب" کرد. خنده آوراین است که ، نما ینده های طالبان دربیرون را وزارت خارجه پاکستان تعیین می کرد! این است نتیجه پشتونستان خواهی پشتونیست های وطن فروش وحامی تروریسم طالبان.
بهرحال ،ازاین نگاه که ،آی اِس آی طالبان را به طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش درداخل وخارج افغانستان دسته بندی کرده بود،خلیلزاد ، کرزی ، غنی وداروسته آن ها به حیث طالبان غیرریشو درپاکستان ،بریتا نیا وامریکا ودر روم دراطراف ظاهرخان ، پاد شاه مخلوع افغانستان جمع وفعال شده بود ند. درروم ،شا هد بودم که ستارسیرت کا ند ید شاه سا بق بود ودرپاکستان وافغانستان، آی اِس آی برای پروژه طالبان ورئیس جمهورپوشا لی ساختن کرزی کارمی کرد. طوریکه دیده شد،فرمانده مسعود که برای پاکستان درد سربود ،درسازوساخت درون با ندی بنام القاعده ترور شد وفرد مسخره ای ازتیم او که ازیاد کردن نامش درنوشته شرمم میاید ، خد مه آی اِس آی علیه سیرت دربن شد ودرنتیجه کرزی به کمک خلیلزاد وآی اِس آی وکلاه گذاشتن برسرظاهرخان ،رئیس حکومت مسخره ای انتقالی شد. حکومتی که دم ازدماربزرگ جرگه ها درآورد!
تا سفباراین است که ، هم فرمانده چه های بازمانده ازفرمانده مسعود، ربا نی را به کناره راند ند هم خد مت به رئیس جمهورشدن کرزی کرد ند هم کرزی مطا بق نویشته را برت گیتس وزیر دفاع امریکا درکتاب خود" وظیفه" ، به او گفته است که طالبان ازاتحاد شمال بهترمی باشند. ازاین رو، کرزی کمک به آی اِس آی دربازسازی وبازگردانیدن طالبان به جنوب وانتقال آن ها به شمال کرد. غنی هم که درباره طالبان، هم نظرکرزی می باشد،هم به حیث فرد مسئول دوره انتقال قدرت ازنیروهای امریکایی به نیروهای دفاعی افغانستان کمک به عفو تروریستان طالبان ورهای شان کرد هم دروقت مبارزه انتخاباتی- ریاست جمهوری اش درقندهار به تکرار وبا فخرطالبان را برا دران نا را ض گفت هم بعد از رئیس جمهورشدن به کمک وزیرخارجه امریکا و با بهره برداری ازضعف ونا توانی عبدالله ، صد ها طالب تروریست را اززندان ها رها کرد تا مردم را شهید وزخمی نما یند که کرد ند. معلوم است. اگرطالبان دردوره حکومت پوشالی غنی پیشرفت های سرزمینی وقتل وکشتارهای بسیاری کرده اند، بدون شک، نتیجه کمک های او به برا دران ناراضش می باشد.
بهررو، شرم آور برای غنی این است که ،هم طالبان تروریست ازنظرمردم را برا دران ناراض نامید هم زندانی های آن ها را اززندان ها رها کرد هم آن ها آماده گفت وگو با او درگفت گوهای دوحه نمی باشند! امریکا ، با دارغنی که ازحکومت داریی فاسد وضعف او درمهارتروریسم ناراض شده است ؛ بدون توجه به خواست نوکرخود ، به خلیلزاد نما ینده خص خود دستورداده است تا بدون حضور حکومت غنی ، با طالبان به گفت وگوهای نام نهاد صلح ادامه دهد. بازیی که غنی را پریشان وطالبان وبادارشان را مطمئن ترساخته است. تاسفباراین است که ، هم خلیلزاد هم جان سا پکو / دبیرسیگار/ نهاد بررسی کننده کمک های تلف شده امریکا درافغانستان ، به صراحت گفته اند که صلح با طالبان نه صلح بلکه ادامه جنگ می باشد. وقتیکه امریکای های مسئول درامورافغانستان می گویند که گفت وگو وصلح با طالبان نه صلح بلکه ادامه ای جنگ دراین کشور اشغال شده وبد بخت می باشد ، ازآن ها پرسان می نمایم که چرا دنبال گفت وگوهای بهوده با تروریستان دردوحه مصروف می باشید؟
بهر صورت ، دراین شکی نیست که سیاست افغانی امریکا بخاطر قاطر ثابت شدن اسپ ها یش درحکومت سازی درافغانستان ،شکست خورده است! شکستی که تروریستان را تقویت وبه بی باوری مردم نسبت به حکومت امریکا یی غنی دامن زده است. معلوم است. درحالیکه مردم افغانستان به حکومت غنی با ورندارند ، اوبجای ارا یه ای را هکاری برای ایجاد پیوند بامردم وکمای کردن اعتماد وحما یت آن ها، دست به جرگه سازی زده است وهمه شریک ها ورقیب های او درحکومت وکناره آن جرگه را قد غن وطالبان هم جرگه را رد کرده اند. ازاین رو، جرگه غنی درکابل را بهوده دانسته به امریکای های مسئول درامورافغانستان وسازمان ملل وشورای اروپا وپکن ومسکو ، پیشنهاد می کنم که حکومت غنی- عبدالله دراداره افغانستان ومهارتروریسم شکست خورده است وارتش پاکستان وطالبان ، یا شاخه ای ریشوی آن تلاش دارند که ازنابسامی وفساد گسترده ای حکومت کا بل بهره برداری نما یند. بهره برداری پاکستان ازوضع بحرانی وتروریسم زده افغانستان هم چیزی نیست جز تبد یل این کشوربه پا یگاه تروریسم منطقه ای وبین المللی.
بنا برآن ، به نفع قدرت های بزرگ ، سازمان ملل وکشورهای منطقه می دانم که به مسئله های زیر بطورجدی غورنمایند:نخست،ازجرگه غنی وحکومت لرزان او وعبدالله ، کاری درجهت مهارتروریسم وتامین صلح درافغانستان ساخته نیست وگسترش تروریسم دراین کشور می تواند صلح وثبا ت منطقه ای وجهانی را لرزان نماید. دوم، ارتش پاکستان یک نهاد تروریستی وطالبان شاخه ای ریشوی آن می باشد. سوم ، تنها حکومت داریی خوب درافغانستان می تواند تروریسم را مهار وصلح را تا مین نماید. ازاین رو،کمک آن ها درایجاد حکومت داریی خوب مهارکننده تروریسم می شود. مهارتروریسم هم را بطه تنگا تنگ به بستن مرکزهای تروریستی درپاکستان دارد نه گفت وگوهای ازگونه دوحه ومسکو وجرگه سازیی مسترغنی.