Wednesday 20 March 2019

بهارطبیعت آ مد ، اما بهارسیاست نه آمد

ابراهیم ورسجی
اول ماه حمل 1398
برچهره گل شبنم نوروز خوش است / درصحن چمن روی دل افروزخوش است
ازدی که گذ شت هرچه گوی خوش نیست / خوش با ش وزدی مگوکه امروزخوش است
خیام
زکوی یارمی آید نسیم باد نوروزی / ازاین باد ارمد د خوا هی ،چراغ دل برافروزی
چوگل گرخرده ای داری خدا را صرف عشرت کن / که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی
حافظ
نوروزشد و جهان برآورد نفس / حا صل زبهارعمرما را بس
ابوسعید ابوالخیر
کشتند بشررا که سیاست این است / کرد ند جهان بسته که حکمت این است
درکسوت خیرخوا هی نوع بشر / زا د ند چه فتنه ها ، مهارت این است
خلیلی
درسروده های خیام ، حا فظ ، ابوالخیر وخلیلی ، هم سخن ازبهار است هم ازسیا ست وبد کاری های دومی. با درنظرداشت عنوان نوشته :" بهارطبیعت آمد ، اما زمستان سیاست ما ند." ازاین رو، بهتراست که درباره هردو بطور نه چندان طو لانی قلمفرسایی کنم. دراین راستا ،خوب است که ، پذ یرای بهار طبیعت می شویم ؛ در حالیکه از رفتن زمستان سیاست درسرزمین جفا کشید مان خبری نیست ونبا ید با شد. به این خاطرکه ،زمستان سیا ست دروطن ما بیش از اندازه بد را زا کشید وبا ید می کشید. ازاین لحا ظ که ، مردم ما درسیا ست کرخت ما نده اند یا نگهدا شته شده اند. کرخت ما ند نی که هم با عث طولا نی شدن زمستان سیا ست شد هم عقب ما ند گی مرگباراجتما عی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، فنی وسیاسی را رقم زد. ازاین رو، بهتراست که درباره فرا رسیدن بهار طبیعت وادا مه ای بلند مد ت زمستان سیا ست ابرازنظر کنم.
معلوم است که ، فر زندان آدم دراین کره ای خا کی دو نظام دارند: نظام طبیعت ونظام اجتما عی.همچنان ، معلوم است که ، آفرید گار برنظام طبیعت حا کمیت مطلق دارد. برخلاف، درنظام اجتما عی ، حا کمیت را به آدم وفرزندانش سپرده است. درغیرآن ، فلسفه وجود یی شیطان دامت تباهکاری ها یش درجا معه ای بشری بی معنا می شد. یعنی نظام جمعی بشر به میدان جنگ شیطان وفرزندان آدم تبد یل شد وفرزندان نا خلف آدم هم شد ند سربا زان فدا کار شیطان وشیطنت گری ها یش. بنا برآن، جامعه بشری درراه کنارزدن شیطان ازمیدان سیاست وپا یان دادن به زمستان سیاست ورسیدن به بهار سیاست زحمت ها کشید ند وبا ید بکشند!
به این خاطرکه ، به گفته ای شاعروا لا مقام فارسی: نا برده رنج / گنج میسر نمی شود! رنج وگنج هم رابطه نزد یک به بهار سیاست دارند ؛ البته که ، طبیعت هم برآن ها بی اثرنمی باشد. بهرحال ، واژه افغان یک بار در" شاه نامه فردوسی" بنام یک قوم آن هم پشتون یاد شده است ودرموارد دیگر، درزبان فارسی ، بیشتر به معنای آه، افغان، فغان ورنج وغم ودرد یاد شده است. ازاین رو، حکومت های امیران برخا سته ازچند قبیله افغان سرنوشت غم انگیزی را هم برای پشتون ها هم برای فارسی زبان ها وترک تباران ودیگر خرده قوم های افغانستان یا فغانستان رقم زد ند. بنا برآن،ازآمدن بهارسیاست بزودی نبا ید درفغانستان سخن گفت.
ازاین نگاه که ، اگرازسیاست سخن نگوئیم وسیاست نکنیم ، اشرار وفغانستان سازان برما حکومت بربری منشانه می کنند به گونه ای که تا کنون کرده اند. ازاین رو ، لازم می دانم که با تبریک بهارطبیعت به هم وطنان عزیزم ،ازطولا نی شدن زمستان سیاست شان وچگونگی بیرون شدن ازآن ورسیدن به بهارسیا ست سخن بگویم. واقعیت این است که ، فغانستان سازان خارجی ونوکران بومی شان مردم این کشوردارای تاریخ سیاسی نا شاد را از انگیزه سیا ست کردن تهی کرد ند تا خود شان به توحش وتباه کاری ادامه دهند وذلیلا نه ادامه هم دا ده اند. البته با دشواری هاهم برای استعمار زا یی ها هم برای با دا ران شان.
آری ، استعمازا یی ها به سیا ست ضد مردمی خود ادامه دا د ند ؛ البته به کمک کهنه وسرخ ونو استعمارگری. مسخره این است که برخی استعمار زایی ها به کمک پاکستان یا نوکرکهنه و نو استعمارگری ، تروریسم را راه اندازی کر د ند تا هم زند گی را نا بود کنند هم جهل را بر دانش غالب بسا زند. ازاین رو، درنوشته های پسینی ام واژه "استعمارزائی" را ارا یه کردم که دراین نوشته هم بکاربردم تا هم خوبتر ادای مطلب کنم هم درباره طولا نی ترشدن زمستان سیا ست درفغانستان روشنی اندازی نما یم. با تا کید بر روشنگری واهمیت آن درزباله کردن استعمار زا ئی گری وطول بخشیدن آن به زمستان سیاست ،با خرسند یی زاید الوصف ، با ید بگویم که انفجار اطلاعا تی زا ده ای فن آوریی رسا نه ای نو، خد متی به روشنگران کرده است که با بهره برداریی مناسب ازآن می توانند دیریازود به عمر زمستان سیا ست رنج آور پا یان وآغازگر بهارسیاست شوند!
شا یان یاد آوری می باشد که ،هم استعمارزائی های فاشیست هم استعمارزائی های تروریست می توانند ازفن آوریی نوین رسا نه ای بهره برداری کنند. مثلا،طالبان که ازنظرذهنی وفکری درعصربوق زند گی می کنند ؛ مانند انسان عصر مدرن ازتلفون همراه وفسبوک وانترنت بهره برداری می کنند؛ همچنان که ، طالبان دریشی پوش با وجود لباس مدرن وذهن باقی ما نده درعصربوق ازآن بهره برداری می کنند. همزمان با بهره برداری ازرسانه های مدرن ،طالبان ریشو ودریشی پوش در ادامه ای زمستان سیاست درفغانستان همسوی دارند. ازاین رو،هم دموکراسی وقانون وحقوق بشر هم دین را موفقانه مسخره کرده اند!
بهرحال ،بهارطبیعت فرا رسید وفرا رسیدن آن را به مردم گرفتارحکومت فاسد وتروریسم وفقرزاده ای آن ازته دل تبریک گفته به ایشان می گویم وازایشان می خواهم که همزمان با پذ یرا یی ازبهارونوروزآن درفکر پا یا ن دادن به زمستان سیا ست شوند. بنا برآن،ازمردم رنج دیده فغانستان به خصوص فرهنگیان وآگا هان آن ها می خواهم که برای رسیدن به بهارسیاست ، کارهای زیررا بکنند: نخست، مخالفان نوروزرا به حیث دشمنان تاریخ وفرهنگ وخوشحا لی مردم بکوبند! دوم ، عا مل های طولا نی شدن زمستان سیاست را ریزبینا نه بررسی ، شنا سا یی ودرجهت کنارزدن آن ها مبارزه خستگی نا پذیر نما یند. تا جا ی که نویسنده مطالعه کرده است، مسا یل زیر کمک بد وام زمستان سیاست درآه وفغانستان کرده اند:نخست ، خود فروخته ونامردمی بودن سیاست کاران یا استعمارزایی ها. دوم،عد م ظهور حزب های سیاسی مدرن وفراقومی درجامعه چند قومی فغانستان. سوم ،بهره برداریی مغرضا نه ای استعمارزایی ها ازتفرقه های قومی ومذ هبی برای ادامه استعمار زایی گریی خود شان .چهارم، بهره برداریی شیا یا دان وتروریستان از مذ هب وکرختی مردم درسیا ست. ازاین رو، به نفع فرهنگیان فغانستان می دانم که متحدا نه به روشنگری دست بزنند. عملی که به عمراستعمارزایی گری وزمستان سیاست پا یان وآغازگرعصر نو درفغانستان خواهد شد.

0 comments:

Post a Comment