Friday 15 June 2018

انزوای امریکا درگروه کشورهای صنعتی ونیرومند شدن بلاک شانگهای؛ نشانه متزلزل شدن بیشترحکومت امریکای غنی درکا بل می باشد

ابراهیم ورسجی
بیست وششم جوزای 1397
روزهای جمعه وشنبه ،هجد هم ونزدهم ماه جوزای 1397 / هشتم ونهم ماه جون 2018، جهان شاهد گردهمای هفت کشور صنعتی : امریکا، کا نا دا، بریتا نیا، فرانسه، آلمان ، ایتا لیا وژاپن ، در ولایت کیبیک در کا نادا ، وگردهما ئی سازمان همکاری های شانگهای متشکل ازکشور های : روسیه، چین،قزاقستان،تاجیکستان، اربکستان، هند وپاکستان، اعضای اصلی درشهرچیانگ ئو درکشورچین بود. درگردهمای سازمان همکاری های شانگهای ،ایران، افغانستان ومغلستان، به حیث کشورهای ناظر نه عضو ، آذربا یجان، ارمنستان، کامبوج ،نیپال، ترکیه، وسریلانکا،به حیث اعضای شریک آن شرکت کرد ند. نوسنده که رخ داد های هردو گردهمای را ازطریق رسا نه های شنیداری ودیداری پیگیری کرده است، به این نتیجه رسیده است که در اولی ،امریکا منزوی ودردومی حکومت افغان دست نشانده اش منزوی تربود. درباره انزوای امریکا در گروه کشورهای صنعتی ، معلوم است که رئیس جمهور ترامپ اعلام جنگ تجارتی با کشورهای گروه نامبرده به شمول چین کرده است و آن هاهم به گونه ای واکنشی جنگ تجا رتی را شروع کرده ارباب نظام سرما یداری را به چا لش گرفته اند. جالب این است که، ترامپ درگردهمای گروه هفت هم خواستارعضویت روسیه شد هم کریمیه را جزء خاک آن شناخت هم حکومت اوکراین را حکومت فا سد درجهان معرفی کرد. به سخن دیگر،درباره کریمیه واوکراین دربرابرمتحدان سرمایداری خود ایستاد شد. بدون شک ، حکومت اوکراین فاسد است، اما حکومت دست نشانده ای امریکا درافغانستان فاسد ترین حکومت درجهان می باشد.
دررابطه به قد رت نما ئی سازمان هم کاری های شانگهای، معلوم است که ازهمان آغازاین گروه با امریکا دشواری داشت. مثلا، وقتیکه درماه اکتوبر 2001، امریکا وبریتا نیا بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ریشو را ازافغانستان روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات درکابل به قدرت نصب کر د ند، چین وروسیه این گونه برداشت نمود ند که منظور جنگ کننده ها علیه تروریسم نه مهارآن بلکه راه یا فتن به آسیای مرکزی ازطریق افغانستان می باشد. بنا برآن، پکن ومسکو هم ازجنگ امریکا علیه تروریسم بخاطرجمعیت های مسلمان خود حمایت کرد ند هم نسبت به اهداف بلند مد ت آن درافغانستان وآسیای مرکزی ابرازبد گمانی کرد ند. نوسنده که رخ داد های افغانستان را ازجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم وراندن طالبان ریشو به پاکستان وساختن حکومت مسخره ای کرزی متشکل ازطالبان دریشی پوش توسط جورج بوش وتونی بلیروبازسازیی تروریسم طالبانی توسط آی اِس آی ،برای تروریزه کردن دوباره ای افغانستان وساخته شدن حکومت مسخره غنی وعبدالله توسط جان کری وزیرخارجه امریکا تا کنون را پیگیری کرده است، به این نتیجه رسیده است که جنگ علیه تروریسم نه برای مهارتروریسم بلکه درجهت کسب سلطه برموقعیت استراتژیک این کشوربد بخت وبی صاحب می باشد. اینجا ست که ، گردهمای های گروه هفت درکا نادا وسازمان همکاری های شانگهای درچین واثرگذاری آن ها برروند جاری وبعدی افغانستان اهمیت ویژه پیدا می کند. به این خاطر که ، حکومت فاسد ولرزان افغانستان هم دست نشانده امریکا می باشد هم مورد هجوم تروریسم وارداتی ازپاکستان می با شد هم تقا ضای کسب عضویت دربلاک شانگهای را دارد.
بنا برآن ، انزوا ی امریکا یا با دارحکومت لرزان کابل درگروه کشورهای سرما یداری وبد گما نی پکن ومسکو ، دوقدرت تعیین کننده در بلاک شانگهای نسبت به پالیسی واستراتژی بادار حکومت مسخره کابل،ازآینده روشنی برای افغانستان حکایت نمی کنند. ازآن هم اسف باراین که ، مسترغنی رئیس حکومت پوشالی کابل سخنی درگردهمای سازمان همکاری های شانگهای درچین علیه حمایت پاکستان ازتروریسم وصادرکردن آن به افغانستان نه گفت. درحالیکه نا رند را مودی نخست وزیرهند ، درسخنرانی خود درگردهمای بلاک شانگهای ، پاکستان را صادرکننده ای تروریسم به افغانستان وهند نا میده به شد ت سرزنش کرد. بلی، آمدن فرمانده ارتش پاکستان به کابل بعد ازگردهمای شانگهای ، نشان داد که غنی باردیگر فریب دغلکاری آی اِس آی ونوکرانش درارگ را خورده است. به سخن روشن تر،آی اِس آی غنی را اغفال کرد تا در چین انتقادی ازپاکستان نکند. اینکه مودی درباره خاموشی غنی چه فکر می کند، نظریه پردازی درباره ای آن را به خوا نند گان می سپارم؟ بهرحال، ذلت را به مسترغنی مبارک باد می گویم! وا قعا ، رفتار ذ لت بار قبلی غنی دررابطه به پاکستان ، تکرار آن به گونه ای سکوت ذلیلانه درگرد همای شانگهای را ایجاب می کرد.
ازاین رو، بهتراست به گذ شته برگردم. گذشته نشان می دهد که ،مسترغنی بعد ازرئیس جمهور ساخته شدن توسط جان کری وزیر خارجه وقت امریکا ، دریک سفربه پاکستان ، به مرکزفرماندهی ارتش آن کشوردر را ولپندی رفت! بنگرید! درتاریخ دیپلماسی جهان دیده نشده است که رئیس جمهور کشوری به مرکزفرماند هی ارتش کشوری دیگری رفته باشد! بلی ، ازاین که مسترغنی مقام وجا یگاه خود را درسیاست وقانون ملی وجهانی نمی شناسد، حق دارد با رفتن به مرکز فرماندهی ارتش پاکستان خود وافغانستان را تحقیرنماید! ازآن هم ذلیل تراین که ، مسترغنی هفته ای گذ شته قمر باجوا فرمانده ارتش پاکستان را به کابل دعوت کرد. درادامه دعوت یاد شده، روز جمعه 25 جوزا در سرخط خبرهای روزنامه انگیسی زبان دان / بامداد ، آمده است که مستر غنی به با جوا فرمانده ارتش پاکستان تلفون کرده وازکشته شدن ملا فضل الله رهبر تحریک طالبان پاکستان دراثربمبارد طیاره امریکای در ولایت کنر، اورا مطلع ساخته است! این گونه تلفون کردن چیزی نیست جزخود مسخره کردن مستر غنی! من که ازبازی های دوگانه ای ارتش پاکستان دررابطه به افغانستان شناخت دارم ؛ حق دارم که مسترغنی را نا دان و توهین کننده مقام رهبری کشورم دانسته سرزنش نمایم! این هم در زمان وشرایطی که، امریکا وکشورهای سرما یداری خیرات دهنده به حکومت مسخره مسترغنی با هم اختلاف پیدا کرده اند وبلاک شانگهای هم دربرابر با دار مسترغنی شاخ ودم نشان می دهد. ازاین رو، به مستران: غنی وعبدالله به صراحت می گویم که یا آماده دفاع ازمنافع مردم افغانستان درجهان پُر آشوب شوند یا استعفی داده بیشترازاین مردم بد بخت ما را به سوی فاجعه سوق ندهند!
بعد ازهشدار به مستران: غنی وعبدالله وتقا ضای تغییرجدی دررفتارشان که حکا یت از نا امیدی ام ازسیاست کاران می کند، بهتراست که سخنانی به فرهنگیان افغانستان را جع به شرایط نا بسامان جاری کشور در جهانی که سیاست با شتاب به سوی چند محوری شدن برخلاف سیاست تک محوری امریکا یا با دار حکومت مسخره کابل روان می باشد ؛ ابرازنمایم. بنا برآن ، لازم می دانم که فرهنگیان افغانستان ازهمه قوم ها بدانند که دوران سخن گفتن وفرمان دادن از بالا بزیرگذ شته است. یعنی زمانیکه سران حکومت ها ووزیران بی فرهنگ وبا فرهنگ شان از بالا به مردم به حیث با داران سخن می گفتند وفرمان می داد ند سپری شده است. به سخن دیگر ، دوره یا زما نی شروع شده است که مردم از پا یین به سوی بالا سخن می گویند وخواست خود را برآورده می کنند وفن آوری مدرن اطلا عا تی هم درزمینه کمک شان می کند. درباره سخن گفتن ها ازبالا، لازم است بگویم که سران حکومت های افغانستان ووزیران اطلاعات وفرهنگ شان اصلا سخنانی برای گفته نداشتند و ندار ند وتنها ازروی حما قت وخیره سری فرمان های بهوده می داد ند ومی دهند.
مثلا، بیا دم مانده است که در سال 1354 ، داود خان به تهران رفته بود ودراصفهان سخنرانی واستثماررا استمثارگفت. متاسفانه ، را دیو کا بل هم همان سخن بهوده ای اورا نشر کرد. یعنی وزیر اطلاعات وفرهنگ افغانستان حق نداشت غلطی رئیس جمهورخود را تصحیح نما ید. همان داود خان به حیث نماد فرهنگ افغانستان خوشحال خان ختک،رحمن با با ،حمید مومند ویک پاکستانی دیگررابه یونسکو/ بخش علمی- فرهنگی ملل متحد معرفی کرده است. ازاینکه داود ازدیره دونی های هندی بود ، حق داشت بیگانگی تاریخ- فرهنگی ای خود نسبت به میراث فرهنگی خراسان را نما یش دهد! آری، ازاین نگاه که داود خان سواد نداشت ودرامریکاهم درس نخوانده بود، حق داشت چنان جهالتی را مرتکب شود! برخلاف، مسترغنی که می گویند درامریکا درس خوانده است،همه شنید ند که امام حسین را نواسه خدا گفت وخود را مشرک وخیله خند کرد! ازاین رو، به با سوا دان وفرهنگیان افغانستان می گویم که دوران سخن گفتن نا دان های مانند: داود خان ، تره کی خان، کرزی خان ، غنی خان و...ازبالابزیرسپری شده است. بنا براین، کمرهمت بسته دوره حساس کنونی وانفجاراطلاعاتی را درک کرده موقع ندهند که جا هلان با لاکشیده شده توسط شبکه های جا سوسی منطقه ای وفرا منطقه ای وطن شان را سیه روزترنمایند.
ازاین که فرهنگیان را بطورعام مخاطب ساختم ، بهتراست سخنانی خاص به فرهنگیان پشتو زبان ارایه نمایم. دراین راستا، به اطلاع آن ها می رسانم که دردوره جهاد علیه شوروی، روزی به بخش دانشکده های زبان های پشتو و فارسی دانشگاه پشاوررفتم ودریافتم که صنف فارسی 65 دانشجو وصنف پشتو 30 دانشجو داشت. سه دهه بعد ازآن ، بتاریخ چهاردهم ماه دلو 1395، دراخبارشبانگاهی بخش پشتوی رادیو بی بی سی شنیدم که صنف اول دیپارتمان پشتوی پوهنتون / دانشگاه پشاوربخاطرکمبود دانشجو تعطیل شده است! وقتیکه رهبران عوامی ناسیونال پارتی یا غفارخانی ها ازرئیس دانشگاه انتقاد کرد ند، او به ایشان گفت که 20 شاگرد پیدانمائید، صنف اول دیپارتمان پشتورا بازگشای می کنم وآن ها 20 شاگرد پشتو خوان پیداکرده نتوانستند!
بنا برآن ، به هم وطنان فرهنگی پشتو زبانم می گویم که وقتی که پشتو ازنظر نوشتاری درزاد گاهش ، پاکستان مرده است، بهتراست که برای زنده کردن آن مرحوم، درخراسانی افغانستان نامیده شده توسط روسیه تزاری وهند بریتانیا ، وقت خود را در مبارزه با زبان وفرهنگ بزرگ فارسی تلف نسازند . بلی، درصورت ادامه ای لجبازی های بهوده ، با اطمنان به آن ها می گویم که آب به آونگ می کوبند. مزید برآن، به ایشان پیشنهاد می کنم که اگراردو یا زبان هندی با دبیره فارسی را می دانند، کتاب های" رود کوثر، آب کوثروموج کوثر" ، نوشته ای پروفیسو اِس ایم اکرام، استاد تاریخ دانشگاه پنجاب را بخوانند تا دریابند که میا روشان نویسنده " خیرالبیان" هم تاجیک کابلی بود هم آغازگر پشتوی نوشتاری درهند. ازاین رو،بهتر است که قدرتاجیک ها را بدا نید کنید که یک عارف آن ها زبان پشتورا ارزبان گفتاری به زبان نوشتاری بالا کرده است.
آری،آنچه که درفقره با لا گفتم به زبان وفرهنگ تعلق دارد. پس، بهتراست که به تاریخ رفته ازفرهنگی های پشتوزبان بخواهم که کوشش نما یند یک زمام دارافغان درتاریخ نا شاد افغانستان برایم نشان بدهند که نو کر استعمارها نبوده ونیست. ازهمه خنده داراین که ، مسترغنی هم برسر سرنیزه های سربازان امریکا ونا تو زنده است هم افغان- ملت سازی می نماید! شرم آور است برای فرهنگی های پشتو زبان و فارسی زبان وفرهنگیان دیگر قوم های افغانستان که امریکا 12 ونیم میلیون دالربرای نان روزانه ای پولیس ها وسر بازان می پردازد وهمان را هم اکمالاتی های فا سد وزارت های داخله ودفاع حکومت مسترغنی به مدافعان خاک وتامین کننده های امنیت مردم نمی دهند! مثلا، ژنرال مراد علی مراد معاون قبلی امورامنیتی وزارت داخله واکنون معاون وزارت دفاع دروقت مرخص شدن ازمقام قبلی اش به رسانه ها گفت که :"نان سر بازان پولیس درچند ین ولایتِ مورد تهدید تروریستان درجنوب کشوررسانده نمی شود! با وجود حکومت دزد که نان سربازان وپولیس ها را دزدی می کند، سوال این است که پشتو زبان های ارگ نشین حق دارند که ادعای وطن خواهی وعزم افغان - ملت سازی کنند؟
شا یان ذکراست که ، با پیش کش کردن سوال یاد شده ، هد ف بی حرمتی به فرد وگروهی را ندارم. بلی، این هد ف را دارم که پرسش گونه بگویم که افغانستان درشرایط کنونی منطقه وجهان درکجای تاریخ جهان قرارگرفته است؟ این هم درشرایطی حساسی که حکومت پوشالی افغانستان برسرِ نیزه های سربازان امریکا وناتو زنده است وگروه شانگهای دربرابر امریکا قد برافراشته وکشورهای سرما یداری ازژا پن تا کا نادا، آن را به چا لش گرفته اند. ازاین رو، به نفع فرهنگیان پشتو زبان می دانم که به پد یده ای موهومی ملت افغان خود را فریب ندهند وبه غنی این نوکر امریکا موقع ندهند که افغان گری وتفرقه انگیزی قومی درکشورچند قومی نما ید. درغیرآن، افغان گری می شود خواست ارگ نشین های مزدوربرای عوام فریبی زود گذرو بحران آفرین! دراخیر، به فرهنگیان فارسی زبان وازبیک زبان وبلوچی زبان می گویم که اهمیت دوران سخن گفتن از پا یین به با لا را درک وبالا نشین های خود فروخته را اصلاح ویا مانع فریب کاری وتفرقه انگیزیی آن ها شوند. درغیرآن ، فرهنگیان افغانستان ازهمه قوم ها وتیره ها یا قبیله ها ، بدا نند که حکومت شان وخود شان درسمت مخالف دوره وزمان نو کارمی کنند. کاری که نتیجه ای جز زیانمند کردن مردم ، فربه کردن تروریستان پاکستانی ودامن زدن به آشوب اجتماعی وتباهی کشورنمی تواند داشته باشد!

0 comments:

Post a Comment