Wednesday, 27 June 2018

بدا بحال پارلمانی که اعضای آن افغان باشند

ابراهیم ورسجی
هفتم سرطان 1397
دیروز ،دوستی نواری را ازکابل برایم فرستاد. وقتیکه آن را بازکردم ، دیدم که عده ای ازوکیلان افغان تلاش دارند به لطیف پدرام نما ینده ای ولایت بدخشان حمله های لفظی وفیزیکی کنند. با دیدن صحنه ای حمله وکیلان افغان به پدرام آن هم درصحن پارلمان، دریا فتم که افغانستان بدامن انحطاط فکری ،اخلاقی، وسیاسی سقوط کرده وبا ید برای نجات آن جدی فکرکرده شود! بعد ازآن نوار، نواری دیگری دریافتم که درآن گفت وگوی با آقای پدرام صورت گرفته بود. ازسخنان آقای پدرام دریافتم که علت حمله وکیل های افغان به او درصحن پارلمان ، بحث درباره انتخابات درغزنی برای وکیل ساختن افغان ها بجای هزاره ها بوده است. ازاین نگاه که ، درباره انتخابات درغزنی، درنو شته ای دیگری خواستارمردم شماری وتعیین واحد های اداری براساس شمارمردم شده ام ونوشته ام درصفحه فسبکم وسایت های انسان گرتی واند یشه پخش شده است، درباره آن سخن نه گفته به حمله وکیلان جاهل افغان به پدرام آن هم درصحن پارلمان تمرکزمی کنم. بنا برآن ، به صراحت می گویم که ، عزم کرده ام به کالبد شکافی تاریخی، سیاسی، فرهنگی واجتماعی افغانستان پرداخته علت های مهم انحطاط آن را به آگاهی مردم به خصوص آگاهان برسانم.
ازاین نگاه که در نوشته ، بحث درباره پارلمان واعضای عقب مانده ای افغان آن می باشد ؛ تا کید به مسایل زیررا بسیارمفید می دانم: نخست، به همه وکیلان پارلمان افغانستان که مسئولیت قانون سازی ونما یند گی راست یا دروغ مردم را بدوش دارند ، پیشنهاد می کنم که کتاب "روح القوانین" نوشته منتسکیو وکتاب" قرارداد اجتماعی" نوشته ژان ژاک روسو، دو دانشمند فرانسوی را که به فارسی ترجمه شده اند ودرکتا ب فروشی های کابل یافت می شوند ، بدقت بخوانند! با وجود اینکه ، می دانم بسیاری وکیلان به خصوص وکیلان افغان سواد خواندن کتاب های یاد شده را ندارند، بازهم تا کید می کنم که کوشش کنند آن ها را بخوانند تا ارزش تقسیم قدرت میان قوه های قانون گذاری،اجرای وعد لیه به خصوص اولی را بفهمند! شا یان ذکراست که ، تقسیم قوای کشور به سه قوه درنوشته منتسکیو وقرارداد میان حکومت ومردم درکتاب روسو به گونه ریزبینا نه بررسی شده اند.
دراین را ستا، شا یان ذکر است که ، ازکتاب های نامربده به این خاطر یاد کردم که مستقیم وغیرمستقیم به کارومسئولیت وکیلان ومسئولیت های حکومت ومردم را بطه دارند. بعد از تا کید براهمیت خواندن کتاب های نامبرده توسط وکیلان، به آن ها به خصوص به افغان های آن ها می گویم که قانون را بطه ای نزد یک به آگاهی، اخلاق وارزشمندی گفت وگو هم دارد. همین که زبان انسان ها را خدا ازگوشت آفریده نه از استخوان، بیانگراین است که نرم گو ، حقیقت شنو وکثرت گرا حد اقل درشنیدن سخنان مخالفان ونقد عالمانه ای آن ها با شیم! بلی، اگرنرم گو، حقیقت شنو وکثرت گرا نباشیم ، می شویم فاشیست. ساده ترین تعریف فاشیست هم می شود حق نا شنوی ، زورگوی،انحصارگری درقدرت ، خشونت وتوحش با منتقدان ومخالفان حکومت. کاری که وکیلان افغان درپارلمان برخلاف مسئولیت شان علیه لطیف پدرام کرده اند! بنا برآن، با قاطعیت می توانم بگویم که غنی ای فاشیست وتیم فاشیستش هم مشوق آن ها دراین گونه بربری گری آن هم درصحن مجلس قانون سازی می باشند.
با درنظرداشت فاشیسم وخشونت گری وزورگوی که وکیلان افغان نسبت به پدرام انجام داده اند، به آن ها می گویم که به خراسان خواهی وکیل همتای خود ود یگران عصبانی نشوند. به این خاطرکه، او ازیک جنایت هند بریتا نیا وروسیه تزاری یا افغانستان نامیدن اجباری خراسان یاد کرده است. یعنی تاریخ را بیان کرده است نه اینکه بدعتی کرده باشد. درباره تبد یل کردن خراسان به افغانستان ، لازم است یک حقیقت تلخ راهم بیان کنم وآن اینکه استعمارگران اروپای درشرق یک هد ف ضد انسانی را دنبال کرده اند وآن این که برای تامین منافع پلید خود ، فرهنگ ها وزبان های بزرگ را تضعیف وفرهنگ های کوچک را با لا کشیده اند. بطورنمونه، روسیه تزاری وهند بریتانیا با گذاشتن افغانستان درجای خراسان ، درحقیقت، زندان بی با می بنام افغانستان را با زندان بانی امیرعبدالرحمن خان ساختند. زندان سازیی که کشتن یک فرهنگ بزرگ یا فارسی درآن مورد نظرزندان سازان بود نه چیزی دیگری.
به گواهی تاریخ ، وقتیکه ، بعد ازجنگ جهانی دوم ، جای هند بریتا نیا را کشور های خود گردان هند وپاکستان گرفتند، امیران انگلیسی افغان هم بخاطراقلیت بودن قبایل پشتون که به زبان آن ها هم سخن گفته نمی توانستند ودرارگ به زبان اردو که دردیره دون هند یاد گرفته بود ند سخن می گفتند وزبان فارسی را هم عامیانه یا بازاری می دانستند که دردیره دون هم رایج بود، نزاع مرزی با پاکستان را بخاطر ضمیمه ساختن پشتون های قبایلی آن کشوربه خاک زیرکنترول خود ایجاد ودامن زد ند هم ازاینکه بدون کمک استعمارحکومت کرده نمی توانستند، حلقه غلامی شوروی را بگردن گرفتند تا حکومت عقب مانده خود را ادامه داده بتوانند. نتیجه نوکری امیران افغان به شوروی ، اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ وجهاد علیه آن به کمک امریکا وانگلیس با مد یریت ارتش پاکستان بود. طرفه اینکه، پاکستان که خواب جا نشینی هند بریتانیا ودست نشانده ساختن امیران افغان را مانند گذ شته دیده بود، با جهادی های فارسی زبان درگیرشده هم کابل را به کمک گلبدین امیر حزب اسلامی ووطن فروش مشهور ویران کرد هم وقتیکه تاجیکان را ازسرزمین اصلی شان یا کابل بیرون کرده نتوانست،به کمک انگلیس وامریکا وتمویل عربستان، طالبان را ساخت. طالبان افغان هم با تروریسم افغانی وتروریسم عربی بن لادن، زمینه سازی برای جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم ودرواقع جاده سازی برای حکومت های وطن فروش کرزی وغنی ازدنباله روان امیران وطن فروش قبلی افغان کردند.
دستاورد حکومت های سیاه کار کرزی وغنی ای افغان را هم دید یم ومی بینیم که برسر نیزه های سربازان امریکا وناتو درارگ زنده هستند وخود شان ووکیلا افغان شان با دزدی 125 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا وحد اقل نیم آن کمک های اروپا ودیگر کشور ها، خود را سرما یدار ومردم افغانستان را فقیرتروپشتون ها را بد بخت تریا زاد گاه تروریسم پاکستانی ساختند! ازاین رو، به وکیلان افغان می گویم که بهتراست بدومسئله دقیقا توجه کنند: نخست، اگرسربازان وپولیس های فارسی زبان ( تاجیک وهزاره) وازبیک درهلمند، فراه، نیم روز،قندهار وارزگان وازآنجا تاکنر دربرابر طالبان یا شاخه ریشوی ارتش پاکستان جنگ نکنند، شما یا به غرب فرارمی کنید یا دالرهای دزدی کرده تان را درکویته وپشاوربه نفع آی اِس آی بادارخود تان وطالبان مصرف می کنید. جالب این است که ، بسیاری تان درکویته، پشاور، اسلام آباد وکراچی خانه های قمیتی ومارکت های تجا رتی هم دارید! دوم، بشرمید که حکومت افغان به دوازده ونیم میلیون دالر کمک روزانه امریکا برای نان وپوشاک سربازان وپولیس ها زنده است! ازآن هم اسفباراین که ، غنی ودسته وطن فروشش همان دوازده ونیم میلیون دالرتخصیص یافته برای نان وپوشاک روزانه سربازان وپولیس ها را درست مصرف نکرده ازآن دزدی هم می کنند.
بطورنمونه، ژنرال مراد علی مراد، معاون امنیتی وزارت امورداخله که توسط غنی برطرف وبعد تر ازترس اعتراض ها درجای دیگری توظیف شد، درهمان روزبیرون شدن ازدفترکاری قبلی اش، به رسانه ها گفت که نان سربازان وپلیس ها درولایت های ارزگان، زابل، قندهار، هلمند ، غزنی و...درجنوب وجنوب شرق داده نمی شود! بلی، نان سربازان وپلیس ها درجنوب یا زاد گاه طالبان ووکیلان افغان به این خاطرداده نمی شود تا شهید وزخمی یا خانه شوند وجاده سازی برای بازگشت تروریستان طالبانی- افغانی درجهت تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان کرده شود! دراخیر،به وکیلان افغان می گویم که ازکاروان تمدن وپیشرفت بسیارعقب مانده اید! برای اینکه عقب ماند گی خود را بهتردرک نما ئید، بروید به پوهنتون خوست ودرکتابخانه آن بنگرید که چند کتاب به زبان پشتو دارید؟ ازخوست به این خاطریاد کردم که تنها علاقداریی با لاکشیده شده به حیث ولایت می باشد که درآن پشتو زبان ها اکثریت می باشند. برای بیرون شدن ازعقب ماند گی مرگ بار،مجبورهستید که یا فارسی زبان وشهری ومتمدن شوید یا بروید به کناره تاریخ وتمدن بشری یا دامنه های کوه سلیمان با مرکزیت میران شاه ، پایتخت وزیرستان شمالی. به این خاطرکه، عقب ماند گی تان ریشه درزبان وفرهنگ عقب مانده وقبایلی تان ودشمنی تان با زبان فارسی وفارسی زبان ها دارد. دشمنی ای که وضع فاجعه بارکنونی افغانستان نتیجه ای آن می باشد.

تا مردم شماری زیرنظر سازمان ملل درافغانستان برگزارنشود وواحد های اداری براساس نفوس تعیین نشوند،بحث ازانتخا بات قابل پذیرش همه بهوده می باشد

ابراهیم ورسجی
ششم ماه سرطان 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" جنجال غزنی ؛ راه حل دولت برای توازن نما یندگی پشتون ها وهزاره ها درانتخا بات؟" گزارش گر احمد شفای ؛ نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 27 ماه جون برابر به ششم ماه سرطان 1397، ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند! بحران انتخا باتی درولایت غزنی خاص آن ولایت نیست بلکه شامل همه یا بسیاری ولایت های افغانستان می شود. مثلا، اقلیت بودن پشتون ها درافغانستان ومدعی اکثریت بودن سیاسی های قبایلی آن ها باعث شده است که دراین کشور نه مردم شماری درست صورت بگیرد ونه حکومت مردمی ساخته شود ونه ملت شکل بگیرد. مثلا،حضورتاجیک ها درافغانستان برابر است به حضورزبان فارسی وحضورپشتون ها برابر است به حضورزبان پشتو. بلی، اقلیت بودن پشتون ها باعث شد که مردم شماری اصلا نشود یا دروغین مردم شماری شود. درباره مردم شماری ، اسنادی که رسانه ای شده است،نشان می دهد که جمهوری دروغین داود خان مردم شماری را شروع وقتیکه درننگرهارولوگرپشتون هااقلیت ثابت شدند،هم علی احمد خرم وزیر پلان را ترور کرد هم مردم شماری را متوقف کرد.البته که آماردروغین اکثریت بودن قبایل پشتون رسانه ای شد.دردوره ای تره کی وامین ، وقتیکه مردم شماری شد وفی صدی پشتون ها از32 درصد بالا نرفت،ملگری امین فرمود که به یک صدوپنجاه هزارکوچی یک صفراضافه ویک ونیم میلیون ساخته شوند تا پشتون ها به 40 درصد بالا برده شوند! جالب این است که نه درآن وقت ونه اکنون کوچی های تابستان افغان وزمستان پاکستانی پنجاه هزارهم نبودند ونیستند! مسئله چنان مردم شماریی دروغین را یکی ازخلقی امینی به من درپشاورگفت! بلی،به کوچه های کابل نگاه کنید وبنگرید که پارک های این شهررا هم کرزی وغنی به کوچیستان تبدیل کرده اند وآی اِس آی هم درآن ها طالبان وتروریستان زیادی دارد. ازهمه خنده داراین که، طا لب خلیلزاد که تزماستری یا دکترای خود را درباره مسایل قومی درجنوب آسیا، برای یک دانشگاه درامریکا نوشته بود؛ درآن نوشته است که "پشتون ها درافغانستان می خواستند تاجیک ها را پشتونیزه کنند. برخلاف ،خود شان تاجیکیزه شدند"! بلی، این زورزبان وفرهنگ تاجیک ها ست که قبایلی ها را شهری وتاجیک ساخته است.
بهرحال،برای اینکه درافغانستان صلح وامنیت وپیشرفت صورت بگیرد وتروریسم برخاسته ازقبایل پشتون وآله دست پاکستان ریشه کن کرده شود، باید کارهای زیر عملی شوند: نخست، مردم شماری زیرنظر اداره انکشافی سازمان ملل نه قبایلی های سیاسی پشتون نشسته بر سر، سرنیزه های سربازان امریکای وناتو برگزارشود؛دوم، بعدازمردم شماری، واحد های اداری بر اساس شمارمردم تعیین شوند. دراین صورت، رستاق با جمعیت دونیم لک درتخارویکاولنگ با جمعیت یک ونیم لک دربامیان وخوست با جمعیت کمترازبیست هزاردرجنوب ولسوالی نمی شوند.افزون برآن، من کامه وکنررا دیده ام که اولی ولسوالی ودومی ولایت است.واقعیت این است که، کامه یک قریه ورسج من است وکنربرابر به ولسوالی فرخارهم نیست. سوم،ازسیاسی های قبایلی پشتون ونشسته بر سر،سر نیزه های سربازان ناتو می خواهم که کوشش کنند تا قبایل پشتون را به قوم پشتون ارتقادهند واین کاررا با منع تبلیغ قبایل بنام قوم ها دررادیو کابل شروع کنند! مثلا،به خبرهای رادیو کابل گوش کنید وتوجه نما ئید که سدوزای وبارکزای ومحمدزای وغلزای همه بنام قوم ها یاد می شوند. معنای این گونه خبرسازی این است که ، پشتون ها یک قوم نیستند بلکه قوم ها هستند واین تحریف کاری هم مانع قوم شدن پشتون ها هم باعث گسترش تعصبات قومی دردیگرقوم ها شده وافغانستان را زیرسوال برده وبازارخراسان خواهی را داغ کرده است! چهارم ، ازپشتو زبان های سیاسی- قبایلی می خواهم که ازخراسان خواهی دیگران نه ترسند! دراین راستا،بهتراست که بعد ازمردم شماری برویم به سوی همه پرسی البته بعد ازتوزیع تذکره با نام قوم ها ودواختیار خراسان نام قبلی افغانستان وافغانستان نام تحمیلی توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری را برای مردم.اگردرهمه پرسی،خراسان یا افغانستان 51 درصد رائی آورد؛ شود نام افغانستان تا ازبحران هویت رها وبه سوی کشور- ملت شدن به پیش برویم. درغیرآن، آشوب وتروریسم افغانستان را سیه روزترمی کنند!

Monday, 25 June 2018

بها ئی گری باطل است؛ اما برخورد شاه قاجار، سلطان عثمانی وخا منه ای با آن ، با طل تر است

ابراهیم ورسجی
چهارم سرطان 1397
این تحلیل در پیوند با مقاله ای زیر عنوان:" ناصرالدین شاه، سلطان عبدالعزیز، آیت الله خامنه ای وبها ئیان " نوشته ای خانم مریم دادگر، نشرشده درایران وایر، بتاریخ 27 ماه آوریل برابر با هفتم ماه ثور ارایه شده ست وهدف من روشنگری درباره ستم گری های حاکمان مسلمان بنام دین می باشد.ازاین که ، درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. این سه شخص منفوررا که عکس های ایشان را نظاره می کنید،ازراست به چپ، پاد شاه جنایت کارقاجار،طالب خامنه ای امیرملاتاریای ایران؛ وسومش هم سلطان عثمانی می باشد وموضوع همسوی شان هم تکفیر فرقه بها ئی وتبعید رهبرآن وبرخی پیروانش ازایران به بغداد وبعدا به استانبول ودرادامه آن به شهر حیفا درقلمروآن روزعثمانی واکنون قلمرو اسرائیل می باشد. جالب این است که،این سه جنا وروحشی که دوتا شان دردوزخ تشریف دارند وسوم شان بزودی به آن ها خواهد پیوست، بنام دفاع ازدین اسلام ،فرقه بهائی را تکفیروتبعید واکنون اذیت کرده ومی کنند. دراین باره، بهتراست که اول این سه عالی جناب را ازنظرقرآن معرفی وبعدا درباره مذهب بهای نظربدهم. من که تاریخ مسلمان ها را دقیقا خوانده ام؛ آن را برخلاف قرآن ومملو ازجنایت ها علیه مسلمان ها ونا مسلمان ها بنام اسلام یافتم. ازاین رو، تاریخ اسلام را همان 23 سال می دانم که قرآن به محمد ص نازل شده است وبا مرگ آن بزرگ مرد تاریخ بشریت، تاریخ مسلمان ها شروع می شود آن هم با خلیفه سازی برای او. خلیفه سازی که متضاد با قرآن وخاتم نبیین بودن اومی باشد. یعنی پیامبر پادشاه بی فرزند بود وبرایش خلیفه سازی کرد ند. خوب است که مردی با شهامتی درمسجد نبوی به عمرتاخت که رسول رسول الله بود وخلیفه ندارد وتوچطورخلیفه ای اوشدی؟ عمرکه آدم خوبی بود؛ گفت که بعد ازاین مرا امیرمومنان بگوئید نه خلیفه!
متاسفانه، با شهادت علی ، آدم های شریری مانند معاویه وابن عاص ویزید برمسلمان ها حاکم شدند وفرزندان رسول را درکربلا قتل عام کرد ند! ازآن تاریخ که جنایت بنام اسلام شروع شد تا کنون ادامه دارد وازشکم آن تروریسم مذهبی هم بیرون شد. بهرحال،معاویه وعمرو ابن عاص به اندازه صفوی ها وقاجاری ها وولی فقیه وحشی هم نبود ند! خوب است که سلطان های عثمانی مسلمان تر از قاجاری ها وولی فقیه بود ند! درباره مذهب بهائی،باید بگویم که ازشکم خرافات مذهبی شیعه صفوی- قاجاری وملا یا نش بیرون شد. البته که درآغاز، پیام دین سازی نداشت واصلاح طلب بود. برخلاف، خشونت شاه قاجار وملاهایش اصلاح طلبی آن را به دین نوسازی مبدل کرد. درباره دین نو شدن بهائی گری،تذکر دومسئله را لازم می دانم:نخست، قرآن ماندن افراد ودسته ها دردین وبیرون شدن آن ها ازدین را آزاد گذاشته است. درغیرآن،دوزخ وبهشت خدا معنای ندارد! ازاین رو، رفتار شاه قاجار،سلطان عثمانی وولی فقیه با بها ئی ها را خلاف قرآن می دانم. دوم،قرآن درحکومت داریی مسلمان ها،برعدل وشورا تاکید کرده است. درباره رعایت شورا وعدل مطابق قرآن هم،ازعمر خطاب وعمر عبدالعزیزکه بگذرم وعلی هم حکومتش قربانی بغاوت معاویه وابن عاص وطالبانی گری خوارج شد،مسلمان ها هیچ زمام دار عادلی نداشتند.عقب ماندگی مادی وعلمی واخلاقی ای کنونی مسلمان ها درمقایسه با مسیحی ها ویهودی ها حتا هندوها وبودای ها درسطح جهان؛ زاده حکومت های ظالم وعوام فریب بنام دین وملاهای توجیه گر ظلم وجورآن ها ازنظرفقه های مذهبی ومتضاد با قرآن می باشد!

Sunday, 17 June 2018

تا که ابله درجهان با قیست / مفلس درنمی ما ند / شعرنغزفارسی

ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم جوزای 1397
این تحلیل ؛ در پیوند به مقاله گلمراد مرادی زیر عنوان:" جوانان انتحاری،هرگز رنگ حوریان بهشتی را بچشم نمی بینند"!!؛ نشرشده درسایت ایران گلوبل، بتاریخ 28 خرداد / جوزا،ارایه شده است. ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند! آقای گلراد مرادی، بسیارخوب فرمود ید که انتحاری ها یا خود کشان دیگران کش به بهشت نمی روند. من درباره بود ونبود بهشت وحوران بهشتی که خود کشانِ دیگران کش برای به بغل گرفتن آن ها خود کشی ودیگرکشی می کنند بحث نکی کنم وبه حیث یک شاعد عینی ایجاد انتحاری ها توسط ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی ونابود کردن افغانستان یا زاد گاهم وکمک آن ها به پیاده شدن ناتو بنام جنگ علیه تروریسم درآن بحث می کنم. واقعیت این است که،همین شعرنغزفارسی:" تاکه ابله درجهان با قیست / مفلس درنمی ماند"! بهترین نما یانگر پیدایش انتحاری ها درافغانستان ودیگربخش های جهان بدبخت مسلمان ها می باشد.با توجه به مفهوم ارزشمند شعرنامبرده، می توانم بگویم که پشت سرانتحاری های احمق ،مفلسان هوشمندی ایستاده اند. مثلا، جمهوری اسلامی پاکستان که درحکومت آن ازاسلام خبری نبود ونیست،با خون جهادی های ساده افغانستان درجنگ علیه کمونیسم روسی، ازامریکا فراوان دالرگیری کرد وبعد ازوفات کمونیسم روسی بی کارشد.ازاین رو،برای بقا وادامه ای تجارت خود،بیشتر از40 گروه تروریستی را ساخت وامریکا رادرافغانستان گروگان گرفت.اکنون که ترامپ یا شخصی غیرقابل پیش بینی وارد کاخ سفید شده است، فرمانده ارتش پاکستان ترسیده هم به نوکری پکن ومسکو تن داده هم درافغانستان دو دوزه بازی می کند. دیکتاتوری ملاتاریا( که این واژه ترکیبی ساخته بنی صدرمی باشد) ی ایران ووهابیت عربستان هم درخاورمیانه کمک به افزایش انتحاری گری کرده اند. یعنی ائتلاف نظامی هاوملا ها درپاکستان، ملاتاریای ایران ووهابی تاریای عربستان وچند سازمان مخفی غربی، به حیث مفلسان پشت سرانتحاری های ابله قراردارند ومردم عادی را کشتارمی کنند!

Friday, 15 June 2018

انزوای امریکا درگروه کشورهای صنعتی ونیرومند شدن بلاک شانگهای؛ نشانه متزلزل شدن بیشترحکومت امریکای غنی درکا بل می باشد

ابراهیم ورسجی
بیست وششم جوزای 1397
روزهای جمعه وشنبه ،هجد هم ونزدهم ماه جوزای 1397 / هشتم ونهم ماه جون 2018، جهان شاهد گردهمای هفت کشور صنعتی : امریکا، کا نا دا، بریتا نیا، فرانسه، آلمان ، ایتا لیا وژاپن ، در ولایت کیبیک در کا نادا ، وگردهما ئی سازمان همکاری های شانگهای متشکل ازکشور های : روسیه، چین،قزاقستان،تاجیکستان، اربکستان، هند وپاکستان، اعضای اصلی درشهرچیانگ ئو درکشورچین بود. درگردهمای سازمان همکاری های شانگهای ،ایران، افغانستان ومغلستان، به حیث کشورهای ناظر نه عضو ، آذربا یجان، ارمنستان، کامبوج ،نیپال، ترکیه، وسریلانکا،به حیث اعضای شریک آن شرکت کرد ند. نوسنده که رخ داد های هردو گردهمای را ازطریق رسا نه های شنیداری ودیداری پیگیری کرده است، به این نتیجه رسیده است که در اولی ،امریکا منزوی ودردومی حکومت افغان دست نشانده اش منزوی تربود. درباره انزوای امریکا در گروه کشورهای صنعتی ، معلوم است که رئیس جمهور ترامپ اعلام جنگ تجارتی با کشورهای گروه نامبرده به شمول چین کرده است و آن هاهم به گونه ای واکنشی جنگ تجا رتی را شروع کرده ارباب نظام سرما یداری را به چا لش گرفته اند. جالب این است که، ترامپ درگردهمای گروه هفت هم خواستارعضویت روسیه شد هم کریمیه را جزء خاک آن شناخت هم حکومت اوکراین را حکومت فا سد درجهان معرفی کرد. به سخن دیگر،درباره کریمیه واوکراین دربرابرمتحدان سرمایداری خود ایستاد شد. بدون شک ، حکومت اوکراین فاسد است، اما حکومت دست نشانده ای امریکا درافغانستان فاسد ترین حکومت درجهان می باشد.
دررابطه به قد رت نما ئی سازمان هم کاری های شانگهای، معلوم است که ازهمان آغازاین گروه با امریکا دشواری داشت. مثلا، وقتیکه درماه اکتوبر 2001، امریکا وبریتا نیا بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ریشو را ازافغانستان روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات درکابل به قدرت نصب کر د ند، چین وروسیه این گونه برداشت نمود ند که منظور جنگ کننده ها علیه تروریسم نه مهارآن بلکه راه یا فتن به آسیای مرکزی ازطریق افغانستان می باشد. بنا برآن، پکن ومسکو هم ازجنگ امریکا علیه تروریسم بخاطرجمعیت های مسلمان خود حمایت کرد ند هم نسبت به اهداف بلند مد ت آن درافغانستان وآسیای مرکزی ابرازبد گمانی کرد ند. نوسنده که رخ داد های افغانستان را ازجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم وراندن طالبان ریشو به پاکستان وساختن حکومت مسخره ای کرزی متشکل ازطالبان دریشی پوش توسط جورج بوش وتونی بلیروبازسازیی تروریسم طالبانی توسط آی اِس آی ،برای تروریزه کردن دوباره ای افغانستان وساخته شدن حکومت مسخره غنی وعبدالله توسط جان کری وزیرخارجه امریکا تا کنون را پیگیری کرده است، به این نتیجه رسیده است که جنگ علیه تروریسم نه برای مهارتروریسم بلکه درجهت کسب سلطه برموقعیت استراتژیک این کشوربد بخت وبی صاحب می باشد. اینجا ست که ، گردهمای های گروه هفت درکا نادا وسازمان همکاری های شانگهای درچین واثرگذاری آن ها برروند جاری وبعدی افغانستان اهمیت ویژه پیدا می کند. به این خاطر که ، حکومت فاسد ولرزان افغانستان هم دست نشانده امریکا می باشد هم مورد هجوم تروریسم وارداتی ازپاکستان می با شد هم تقا ضای کسب عضویت دربلاک شانگهای را دارد.
بنا برآن ، انزوا ی امریکا یا با دارحکومت لرزان کابل درگروه کشورهای سرما یداری وبد گما نی پکن ومسکو ، دوقدرت تعیین کننده در بلاک شانگهای نسبت به پالیسی واستراتژی بادار حکومت مسخره کابل،ازآینده روشنی برای افغانستان حکایت نمی کنند. ازآن هم اسف باراین که ، مسترغنی رئیس حکومت پوشالی کابل سخنی درگردهمای سازمان همکاری های شانگهای درچین علیه حمایت پاکستان ازتروریسم وصادرکردن آن به افغانستان نه گفت. درحالیکه نا رند را مودی نخست وزیرهند ، درسخنرانی خود درگردهمای بلاک شانگهای ، پاکستان را صادرکننده ای تروریسم به افغانستان وهند نا میده به شد ت سرزنش کرد. بلی، آمدن فرمانده ارتش پاکستان به کابل بعد ازگردهمای شانگهای ، نشان داد که غنی باردیگر فریب دغلکاری آی اِس آی ونوکرانش درارگ را خورده است. به سخن روشن تر،آی اِس آی غنی را اغفال کرد تا در چین انتقادی ازپاکستان نکند. اینکه مودی درباره خاموشی غنی چه فکر می کند، نظریه پردازی درباره ای آن را به خوا نند گان می سپارم؟ بهرحال، ذلت را به مسترغنی مبارک باد می گویم! وا قعا ، رفتار ذ لت بار قبلی غنی دررابطه به پاکستان ، تکرار آن به گونه ای سکوت ذلیلانه درگرد همای شانگهای را ایجاب می کرد.
ازاین رو، بهتراست به گذ شته برگردم. گذشته نشان می دهد که ،مسترغنی بعد ازرئیس جمهور ساخته شدن توسط جان کری وزیر خارجه وقت امریکا ، دریک سفربه پاکستان ، به مرکزفرماندهی ارتش آن کشوردر را ولپندی رفت! بنگرید! درتاریخ دیپلماسی جهان دیده نشده است که رئیس جمهور کشوری به مرکزفرماند هی ارتش کشوری دیگری رفته باشد! بلی ، ازاین که مسترغنی مقام وجا یگاه خود را درسیاست وقانون ملی وجهانی نمی شناسد، حق دارد با رفتن به مرکز فرماندهی ارتش پاکستان خود وافغانستان را تحقیرنماید! ازآن هم ذلیل تراین که ، مسترغنی هفته ای گذ شته قمر باجوا فرمانده ارتش پاکستان را به کابل دعوت کرد. درادامه دعوت یاد شده، روز جمعه 25 جوزا در سرخط خبرهای روزنامه انگیسی زبان دان / بامداد ، آمده است که مستر غنی به با جوا فرمانده ارتش پاکستان تلفون کرده وازکشته شدن ملا فضل الله رهبر تحریک طالبان پاکستان دراثربمبارد طیاره امریکای در ولایت کنر، اورا مطلع ساخته است! این گونه تلفون کردن چیزی نیست جزخود مسخره کردن مستر غنی! من که ازبازی های دوگانه ای ارتش پاکستان دررابطه به افغانستان شناخت دارم ؛ حق دارم که مسترغنی را نا دان و توهین کننده مقام رهبری کشورم دانسته سرزنش نمایم! این هم در زمان وشرایطی که، امریکا وکشورهای سرما یداری خیرات دهنده به حکومت مسخره مسترغنی با هم اختلاف پیدا کرده اند وبلاک شانگهای هم دربرابر با دار مسترغنی شاخ ودم نشان می دهد. ازاین رو، به مستران: غنی وعبدالله به صراحت می گویم که یا آماده دفاع ازمنافع مردم افغانستان درجهان پُر آشوب شوند یا استعفی داده بیشترازاین مردم بد بخت ما را به سوی فاجعه سوق ندهند!
بعد ازهشدار به مستران: غنی وعبدالله وتقا ضای تغییرجدی دررفتارشان که حکا یت از نا امیدی ام ازسیاست کاران می کند، بهتراست که سخنانی به فرهنگیان افغانستان را جع به شرایط نا بسامان جاری کشور در جهانی که سیاست با شتاب به سوی چند محوری شدن برخلاف سیاست تک محوری امریکا یا با دار حکومت مسخره کابل روان می باشد ؛ ابرازنمایم. بنا برآن ، لازم می دانم که فرهنگیان افغانستان ازهمه قوم ها بدانند که دوران سخن گفتن وفرمان دادن از بالا بزیرگذ شته است. یعنی زمانیکه سران حکومت ها ووزیران بی فرهنگ وبا فرهنگ شان از بالا به مردم به حیث با داران سخن می گفتند وفرمان می داد ند سپری شده است. به سخن دیگر ، دوره یا زما نی شروع شده است که مردم از پا یین به سوی بالا سخن می گویند وخواست خود را برآورده می کنند وفن آوری مدرن اطلا عا تی هم درزمینه کمک شان می کند. درباره سخن گفتن ها ازبالا، لازم است بگویم که سران حکومت های افغانستان ووزیران اطلاعات وفرهنگ شان اصلا سخنانی برای گفته نداشتند و ندار ند وتنها ازروی حما قت وخیره سری فرمان های بهوده می داد ند ومی دهند.
مثلا، بیا دم مانده است که در سال 1354 ، داود خان به تهران رفته بود ودراصفهان سخنرانی واستثماررا استمثارگفت. متاسفانه ، را دیو کا بل هم همان سخن بهوده ای اورا نشر کرد. یعنی وزیر اطلاعات وفرهنگ افغانستان حق نداشت غلطی رئیس جمهورخود را تصحیح نما ید. همان داود خان به حیث نماد فرهنگ افغانستان خوشحال خان ختک،رحمن با با ،حمید مومند ویک پاکستانی دیگررابه یونسکو/ بخش علمی- فرهنگی ملل متحد معرفی کرده است. ازاینکه داود ازدیره دونی های هندی بود ، حق داشت بیگانگی تاریخ- فرهنگی ای خود نسبت به میراث فرهنگی خراسان را نما یش دهد! آری، ازاین نگاه که داود خان سواد نداشت ودرامریکاهم درس نخوانده بود، حق داشت چنان جهالتی را مرتکب شود! برخلاف، مسترغنی که می گویند درامریکا درس خوانده است،همه شنید ند که امام حسین را نواسه خدا گفت وخود را مشرک وخیله خند کرد! ازاین رو، به با سوا دان وفرهنگیان افغانستان می گویم که دوران سخن گفتن نا دان های مانند: داود خان ، تره کی خان، کرزی خان ، غنی خان و...ازبالابزیرسپری شده است. بنا براین، کمرهمت بسته دوره حساس کنونی وانفجاراطلاعاتی را درک کرده موقع ندهند که جا هلان با لاکشیده شده توسط شبکه های جا سوسی منطقه ای وفرا منطقه ای وطن شان را سیه روزترنمایند.
ازاین که فرهنگیان را بطورعام مخاطب ساختم ، بهتراست سخنانی خاص به فرهنگیان پشتو زبان ارایه نمایم. دراین راستا، به اطلاع آن ها می رسانم که دردوره جهاد علیه شوروی، روزی به بخش دانشکده های زبان های پشتو و فارسی دانشگاه پشاوررفتم ودریافتم که صنف فارسی 65 دانشجو وصنف پشتو 30 دانشجو داشت. سه دهه بعد ازآن ، بتاریخ چهاردهم ماه دلو 1395، دراخبارشبانگاهی بخش پشتوی رادیو بی بی سی شنیدم که صنف اول دیپارتمان پشتوی پوهنتون / دانشگاه پشاوربخاطرکمبود دانشجو تعطیل شده است! وقتیکه رهبران عوامی ناسیونال پارتی یا غفارخانی ها ازرئیس دانشگاه انتقاد کرد ند، او به ایشان گفت که 20 شاگرد پیدانمائید، صنف اول دیپارتمان پشتورا بازگشای می کنم وآن ها 20 شاگرد پشتو خوان پیداکرده نتوانستند!
بنا برآن ، به هم وطنان فرهنگی پشتو زبانم می گویم که وقتی که پشتو ازنظر نوشتاری درزاد گاهش ، پاکستان مرده است، بهتراست که برای زنده کردن آن مرحوم، درخراسانی افغانستان نامیده شده توسط روسیه تزاری وهند بریتانیا ، وقت خود را در مبارزه با زبان وفرهنگ بزرگ فارسی تلف نسازند . بلی، درصورت ادامه ای لجبازی های بهوده ، با اطمنان به آن ها می گویم که آب به آونگ می کوبند. مزید برآن، به ایشان پیشنهاد می کنم که اگراردو یا زبان هندی با دبیره فارسی را می دانند، کتاب های" رود کوثر، آب کوثروموج کوثر" ، نوشته ای پروفیسو اِس ایم اکرام، استاد تاریخ دانشگاه پنجاب را بخوانند تا دریابند که میا روشان نویسنده " خیرالبیان" هم تاجیک کابلی بود هم آغازگر پشتوی نوشتاری درهند. ازاین رو،بهتر است که قدرتاجیک ها را بدا نید کنید که یک عارف آن ها زبان پشتورا ارزبان گفتاری به زبان نوشتاری بالا کرده است.
آری،آنچه که درفقره با لا گفتم به زبان وفرهنگ تعلق دارد. پس، بهتراست که به تاریخ رفته ازفرهنگی های پشتوزبان بخواهم که کوشش نما یند یک زمام دارافغان درتاریخ نا شاد افغانستان برایم نشان بدهند که نو کر استعمارها نبوده ونیست. ازهمه خنده داراین که ، مسترغنی هم برسر سرنیزه های سربازان امریکا ونا تو زنده است هم افغان- ملت سازی می نماید! شرم آور است برای فرهنگی های پشتو زبان و فارسی زبان وفرهنگیان دیگر قوم های افغانستان که امریکا 12 ونیم میلیون دالربرای نان روزانه ای پولیس ها وسر بازان می پردازد وهمان را هم اکمالاتی های فا سد وزارت های داخله ودفاع حکومت مسترغنی به مدافعان خاک وتامین کننده های امنیت مردم نمی دهند! مثلا، ژنرال مراد علی مراد معاون قبلی امورامنیتی وزارت داخله واکنون معاون وزارت دفاع دروقت مرخص شدن ازمقام قبلی اش به رسانه ها گفت که :"نان سر بازان پولیس درچند ین ولایتِ مورد تهدید تروریستان درجنوب کشوررسانده نمی شود! با وجود حکومت دزد که نان سربازان وپولیس ها را دزدی می کند، سوال این است که پشتو زبان های ارگ نشین حق دارند که ادعای وطن خواهی وعزم افغان - ملت سازی کنند؟
شا یان ذکراست که ، با پیش کش کردن سوال یاد شده ، هد ف بی حرمتی به فرد وگروهی را ندارم. بلی، این هد ف را دارم که پرسش گونه بگویم که افغانستان درشرایط کنونی منطقه وجهان درکجای تاریخ جهان قرارگرفته است؟ این هم درشرایطی حساسی که حکومت پوشالی افغانستان برسرِ نیزه های سربازان امریکا وناتو زنده است وگروه شانگهای دربرابر امریکا قد برافراشته وکشورهای سرما یداری ازژا پن تا کا نادا، آن را به چا لش گرفته اند. ازاین رو، به نفع فرهنگیان پشتو زبان می دانم که به پد یده ای موهومی ملت افغان خود را فریب ندهند وبه غنی این نوکر امریکا موقع ندهند که افغان گری وتفرقه انگیزی قومی درکشورچند قومی نما ید. درغیرآن، افغان گری می شود خواست ارگ نشین های مزدوربرای عوام فریبی زود گذرو بحران آفرین! دراخیر، به فرهنگیان فارسی زبان وازبیک زبان وبلوچی زبان می گویم که اهمیت دوران سخن گفتن از پا یین به با لا را درک وبالا نشین های خود فروخته را اصلاح ویا مانع فریب کاری وتفرقه انگیزیی آن ها شوند. درغیرآن ، فرهنگیان افغانستان ازهمه قوم ها وتیره ها یا قبیله ها ، بدا نند که حکومت شان وخود شان درسمت مخالف دوره وزمان نو کارمی کنند. کاری که نتیجه ای جز زیانمند کردن مردم ، فربه کردن تروریستان پاکستانی ودامن زدن به آشوب اجتماعی وتباهی کشورنمی تواند داشته باشد!

Thursday, 14 June 2018

ازروز جهانی مبارزه با کارکودکان، با ید به گرمی استقبال کرد

ابراهیم ورسجی
بیست وچهارم جوزای 1397
این تحلیل مختصر؛ درپیوند به تصویر های دردناک دوکودک، یک دختر ویک پسر کارگر درحال کارکردن دربخش خشت کاری، بازتاب یافته درسایت آسو، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که در سایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند! ازروزجهانی مبارزه با کارکودکان مانند روز جهانی مادروزن ، باید استقبال شود. البته با این فرق که ،همزمان با برگزاری روزجهانی کودک ، باید با فقرهم مبارزه شود. به این خاطرکه،فقراست که کودکان را بجای مدرسه به بازارکارفرستاده است. مثلا، سه سال قبل ،درکابل ، درکنارجاده ها رفت وآمد کردم ودوگونه کودک ها را دیدم:نخست، کودکان کارگروگداگر؛دوم،کودکان دختروپسری را که هم پالش گری می کرد ند هم کتاب مکتب شان را با خود داشتند ودروقت انتظارکتاب های مکتب خود را می خواندند. باهردو گروه گپ زدم وهردو شان با نهایت نا امیدی گفتند که فقرواداربکارشان کرده است ورنه می خواهند مد رسه بروند. با یک کودک کارگردرسبزی فروشی گپ زدم واو گفت که پدرم مادرم را طلاق داده وبا مادرم زند گی می کنم وگداگری هم می کنم تا ازبی نا نی نمیریم! درنزدیک ارگ که غنی دومین نابغه بی سواد افغانستان بعد ازتره کی حضوردارد،یک کودک قندولک یک کتاب را برایم داد که قیمتش را برایش بپردازم وکتاب را گرفتم ودیدم که کتاب صنف سوم مکتب است. بعد ازورق زدن کتاب، گفت وگوی من با کودک قندولک شروع شد وبرایش گفتم که من 45 سال قبل این کتاب را درمدرسه خواندم که او خند ید ومن هم خندیدم! بعدا،چند افغانی برایش دادم وکتابش را هم تقدیمش کردم وخندید ورفت. پیش ازرفتن، یک سلامی عسکری زد وبرایش گفتم که باردیگر اگردید مت پول زیاد برایت می دهم! ازکودک کتاب فروش خلاص شده بودم که زن های گداگرمحاصره ام کرده اند! وقتیکه آن کودک وزنان گداگررا دیدم، بیادم آمد که تا آن روزامریکا 115 هزارمیلیون دالر ودیگرکشورها حد اقل یک برسوم آن کمک برای بازسازی اقتصادی وحکومت سازی کرده بودند وافغانستان نه حکومت داشت ودارد ونه یک کیلومترسرک درکابل پخته شده بود.افزون برپخته نشدن یک کلومترسرک درکابل،تمام سرک های کابل را کودکان وزنان گداگروکارگرپُرکرده بود ند.ازاین رو،به کرزی وحکومتی هایش تا غنی وحکومتی هایش نفرین نثارکرده ازکابل به قاهره وازقاهره به مونتریال درولایت کیبیک کا نادا سفرکردم.

Monday, 11 June 2018

هویت فروشی فا شیست های ارگ نشین؛ صدای اعتراض پشتون ها را هم بلند کرده است

ابراهیم ورسجی
بیست ودوم جوزای 1397
روزجمعه 18 جوزا، درسا یت روسی اسپوتنیک بخش دری ، گزارشی را درباره افغانستان خواندم که ازهرنگاه ما یه ای شرمساریی فاشیست های ارگ نشین ونان خوران بی عرضه دستار خان امریکای شان می باشد! درگزارش مورد نظر، سایت سپوتنیک ازخبرگزاری" جمهور" ازکا بل،این خبررا پخش کرده بود که دو نما ینده ای مردم کنر درشورای ملی، پرده ازهویت فروشی فاشیست های ارگ نشین بردا شته اند. مثلا، خانم وژمه صافی عضوپارلمان ؛ درصحن پارلمان به دیگروکیلان گفته است که درروند توزیع شنا سنامه / تذ کره به واجدان شرایط رائی دهی درکنر، به پاکستانی های آن سوی دیورند هم شنا سنامه داده ومی دهند. خوب است که ، خانم صافی این گونه توزیع شنا سنامه به پاکستانی ها را فروش هویت ملی نامیده است. هویت فروشی ای که درولایت های مرزی ادامه دارد. افزون برآن، درکنربه مرده ها هم شنا سنامه توزیع کرده اند!
خو ب است که ، سخی مشوانی وکیل دیگری ازولایت کنر؛ با تایید سخنان خانم صافی، گفته است که درمرکزومناطق سرحدی، درقرارگاه های طالبان، به خارجی های عضو طالبان هم شنا سنامه داده می شود تا به نفع کا ندید های آن ها درانتخا با ت پیش روشرکت کنند. همچنان، مشوانی ازوزارت داخله خوا سته است که مانع توزیع شنا سنامه به پاکستانی ها شود. بنگرید! فساد وفاشیسم وقبیله گرای چنان درارگ با لا گرفته است که سردسته ای آن هم برخلاف قانون مصوبه پارلمان دررابطه به توزیع شناسنامه که خود ش آن را توشیح کرده است، افغان گری می کند هم با توزیع شناسنامه به پاکستانی ها کمک به سیاست ضد افغانی پاکستان می کند.
بنا برآن، با ابرازسپاس ازنما یند گان کنرکه از خیانت فاشیست های ارگ نشین به هویت ملی پرده برداشته اند، ازنما یند گان دگرقوم ها درپارلمان که سخنان خانم صافی ومشوانی را شنیده اند، می خواهم که هم ازموضع آن ها حمایت کنند هم وزارت داخله را زیرفشاربگیرند تا نگذارد که تروریستان وپاکستانی ها دارای شناسنامه افغانستان شده کمک به گسترش بیشترتروریسم نمایند.همچنان، ازدیگر وکیلان پشتو زبان عضو پارلمان افغانستان می خواهم که دشمنان وطن درارگ وکوشه وکنارآن را شناسای وسرزنش کنند. بلی، اگرنگران مخالفت غیرپشتون ها با کاربرد واژه افغان درتذ کره ها می باشند، به آن ها می گویم که افغانستان یک کشوردست ساخت هند بریتا نیا وروسیه تزاری است نه یک ملت. ازاین رو، ظاهرخان وداود خان وچپی های وابسته به شوروی ، همه نام نژاد ها را درتذ کره ها گنجانده اند.
وقتیکه می گویم افغانستان کشوراست نه ملت، استدلالم بردو اصل زیر متکی است:نخست، پشتون ها تاکنون قبایل مانده اند وقوم نشده اند. ازآن هم خنده داراینکه رادیو کابل احمقانه ازقبیله ها بنام قوم ها نام می برد. یعنی درافغانستان ده ها قوم آن هم ازپشتون ها وجود دارد؛ دوم، ملت را زبان وفرهنگ فراگیروتاریخ کهن یک کشور یا کشورها می سازد. فراگیریی زبان وفرهنگ فارسی درخرا سانی افغانستان نام گذاری شده توسط روسیه تزاری وهند بریتا نیا وتاریخ سیاسی کوتاه ونا شاد پشتون های سیاسی ای ناتوان ازسخن گفتن بزبان پشتو، فرصت ساخته شدن ملت افغان را نداد ونمی دهد. ازاین رو، به نفع همه قوم ها به خصوص پشتو زبان ها می دانم که اول حکومت داری را خوب نمایند تا تروریسم را مهارنماید ودوم همه پرسی برگزاروازمردم پرسان شود که افغانستان را می خواهند یا خراسان را. ازنظرمن، اگرهر کدام از نام های یاد شده 51 درصد رای آورد، شود نام کشورتا ازبحران هویت رها شویم.
دراخیر، به با سوا دان پشتون ، تاجیک ، ازبیک ، هزاره ، ودیگرقوم ها ، به صراحت می گویم که دست نشانده ای استعمارهای هند بریتا نیا، شوروی بودن حکومت های پریروزکشورشان ، دیروزوامروز، نوکرامریکا وانگلیس بودن حکومت های کرزی ، غنی وعبدالله ، ومهارنشدن تروریسم وتثبیت نشدن پا یه های حکومت های آن چنا نی، نشان داد ومی دهد که ملت افغان وجود ندارد. به این خاطرکه، ملت مردمان حاکم به سرنوشت خود را می گویند. همین که حکومت های کرزی وغنی وعبدالله نشسته برسرِ سر نیزه های سربازان ناتو نیمه جان زنده بود ند ومی باشند، نشانگر نبود ملت ووجود قوم ها وقبایل سرکوفته وبد بخت دراین کشوردارای تاریخ سیاسی نا شاد ومملو ازجا سوسان ووطن فروشان وتروریستان می باشد. درچنان حا لتی اسف باری ، اگرحکومت غنی برای پاکستانی ها بخاطررای گرفتن در انتخا بات بعدی تذ کره بدهد ووکیلان مانعش نشوند، باوربا ید کرد که او کمک به گسترش تروریسم ودرگیری های قومی می کند! درگیری های که فاجعه ای بیشتری را به مردم بد بخت این کشوردارای تاریخ سیاسی نا شاد تحمیل می کند.

Friday, 8 June 2018

تام پین ؛ نوسنده مردم عادی وعدالت خواه را بشنا سید

ابراهیم ورسجی
هجدهم جوزای 1397
این تحلیل مختصر؛ درپیوند به گزارش تحلیلی به عنوان:" تام پین ؛ قهرمان دو انقلاب که برای مردم عادی می نوشت"، گزارشگر لاندن ،نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 18 ماه جوزا ارایه شده است. ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تاخوا نند گان ازآن مستفید شوند. چند روزقبل،تحلیل مختصر درباره مارتین لوترکینگ ومبارزه اش برای آزادی وحقوق برابرانسان ها ارایه کرده بودم. درادامه ای آن، اکنون ، تحلیل مختصر درباره شخصیت وفکرتام پین، نویسنده ای بریتانیای وقهرمان دو انقلاب ، یعنی انقلاب های امریکا وفرانسه ونویسنده ی مردم عادی ارایه می کنم. تام پین نویسنده کتاب" عصر خرد" ومقالات زیادی بود که با نوشته های خود می خواست مردم عادی را بیدارنماید تا ازحق خود دفاع کنند. با توجه به نوشتن برای بیداری مردم عادی، تام پین ازبریتا نیای بارون یا اشراف زده به امریکا گریخت وعلیه برده داری نوشت وازجورج واشنگتن انتقاد کرد وبه فرانسه رفت وعضو پارلمان انقلابی وخواستارمحاکمه شاه زندانی آن کشور بعد ازانقلاب شد. البته که خواست او مبنی بر محاکمه شاه نه دفاع ازاوبلکه دفاع ازحقوق بشرومحاکمه عادلانه حتا برای شاه زندانی شده توسط انقلابیون بود. جالب این است که ، دفاع تام پین ازحقوق بشری شاه باعث شد تا درفرانسه زندانی شود ونزدیک بود که توسط روبیسپیر به گیوتین سپرده شود. خوش شا نسی تام پین این بود که پیش ازبرده شدن به گیوتین توسط روبیسپیر، خود روبیسپیر طعمه ای گیوتین شد.
درواقع، نجات تام پین ازگیوتین ورفتن روبیسپیربزیرگیوتین ،یا رفتن خالق گیوتین به گیوتین، کمک به زنده ماندن او کرد واو هم به مبارزه حق طلبانه ادامه داد هم آثارخوبی برای مردم عادی وآگاهان بجای گذاشت. بنا برآن، ازمعرفی مختصرتام پین به حیث نوسنده مردم عادی ومدافع حقوق بشرآن هم درددوقرن قبل، این هدف را دنبال می کنم که مسلمان ها با توجه به حکومت های مستبد، تند روان وتروریستان مذهبی ای دست پرورده ای آن ها، ومردمان درمانده وستمزده ازافغانستان تا لیبیا،به نویسد گانی مانند تام پین نیازمبرم دارند. نویسند گانی که درد های مردم را بیان کنند تا آن ها را به حرکت بیاورند. معلوم است. اگرمردم علیه استبداد واستعمار و استثمار به خیزش وادارشوند، هم آزادی هم خود گردانی هم برابری حقوقی هم گام بلند به سوی پیشرفت وترقی مادی وفرهنگی برمی دارند. درغیرآن، با نوسند گان حکومتی وایدئولوژیک مذهبی- نژادیی که داریم ؛ کمک به ادامه استبداد،استعمار، استثمارواستحمارمردم عادی می کنیم نه رهای آن ها ازچنگال بی رحم شاه وشیخ!

Wednesday, 6 June 2018

سند الحاق افغانستان به پاکستان وگزینش حکمتیار به حیث والی آن توسط ژنرال حمید گل


ابراهیم ورسجی
هفدهم جوزای 1397
نا ظران اوضاع افغانستان درزمان تجا وز شوروی وجنگ جاری نا شی ازآن اغلبا ازاین موضوع نا واقف بود ند که درزمان زمام داری ضیا ء الحق برای تبد یل افغانستان به یک ولا یت پاکستان فعا لیت ها شروع شده بود. اگر ضیاء الحق زنده می ماند، شا ید این برنامه تا اندازه ای جا مه ای عمل می پوشید. پشت سر این برنامه مغزمتفکرآی اِس آی ، حمید گل قرارداشت. دراین زمینه ، وقتی کار شروع شد که مجا هد ین فرما ندهان محلی خود را ازاین مسئله مطلع کرد ند که درکوه های شمال افغانستان یک عجیب ماده کشف شده است. فرماندهان به آی اِس آی یا افسران آن اطلاع داده اند وآن ها حمید گل رئیس این اداره را درجریان گذا شتند. ماده را به لابراتوارسپرد ند وروشن شد که یورانیوم است ودرشمال به اندازه وافرموجود می باشد. یورانیوم برای بم اتوم به همان اندازه مهم است که ما شین برای موتور. با شنیدن خبرآن ، ژنرال ضیا ء الحق متعجب شد! آن وقت عقب نشینی سربازان روسی تکمیل نشده بود. بنا برآن ، درزمینه قد می برداشته نمی شد. چرا که دنیا ازاین خزانه گران بها مطلع می شد که خساره نه تنها برای پاکستان بلکه برای افغانستان نیزخواهد بود.
ازآنجا که نقش ضیاء الحق درجنگ علیه روسیه درجهان بسیارموثربود وازوی آدم مهمی ساخته بود ودید گاه ها متوجه پاکستان بود. ازاین رو، احتیاط ورازداری درپیش گرفته شد. چراکه شتاب زد گی درزمینه تمام بازی را ناکام می ساخت. بنا برآن ، ضیا ء الحق به حمید گل هدا یت داد که درزمینه گزارش تهیه کند واورا درجریان بگذارد تا در روشنای آن برنامه پاکستان ترتیب وتطبیق شود. حمید گل گزارش را تهیه وبه ضیاء پیش کش کرد. درگزارش نوشته بود که خالیگاه ناشی از عقب نشینی شوروی را باید پاکستان پُرکند. دراین صورت، افغانستان با ید به پاکستان ملحق کرده شود. سرحدات ختم شوند، یک ساختارمشترک اقتصادی تیارکرده شود. دراین ساختار، دسترسی به یورانیوم افغانستان ما را ازانحصاربه یورانیوم خارجی نجات می دهد. این الحاق را امریکا وکشورهای اسلامی قبول خواهند کرد. موجود یت یورانیوم درافغانستان ، حکومت امریکا را نیزعلاقمند ساخت. مثلا، ویلیام کیسی رئیس سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا با شتاب به اسلام آباد رسید ومهمان خاص ضیاء الحق شد.
اگرچه آمدن رئیس سیا به پاکستان بخاطرجنگ جاری درافغانستان معمول وعلت آن چگو نگی رسا نیدن اسلحه ومهما ت به مجا هد ین، اوضاع جنگ ومسا یل دیگری مربوط به آن بود، اما این سفر اوکسب اطلاع ازیورانیوم بود. بهرحال، به حیث مهمان خاض ضیا ء الحق ، به هرجا رفته می توا نست وآی اِس آی هم دنبال او می رفت و چند روز را درلاهورگذ راند. بلی، کیسی همان گونه که خاموش آمد، خاموش رفت. ازبرنامه حمید گل ، حکومت نجیب الله نیزاطلاع یافته بود. وقتیکه گزارش خفیه حمید گل به نجیب الله رسید، این پروپاگند را درسطح جهان شروع کرد که درافغانستان همه چیزرا ارتش پاکستان می کند. بنا برآن، گزارش حمید گل قرارزیرعرضه می شود.
گزارش پنهانی:
دایرکترجنرل آی اِس آی،اسلام آباد، برای رئیس جمهور ضیاء الحق؛ موضوع اساسی دررابطه با افغانستان.
برای اطلاع شما ، آخرین گزارش وِیژه که در رابطه به افغانستان تهیه شده است،بتاریخ 30 ماه جون سال 1988، پیش کش کرده می شود:
15-امکا نات ما درافغانستان
بعد ازامضای معاهده ژنیو ، افواج خسته جان روسیه به عقب نشینی وادارشده اند. جنگ افغانستان فاتحانه به پا یه اکمال رسیده است وشرایط بی نظیرتاریخی فراهم شده است. با عقب نشینی ارتش روسیه خالیگاهی که درکابل ایجاد می شود، با ید ما آن را پُر کنیم. ما نبا ید این فرصت تاریخی را ازدست بدهیم. شرایط برای اقدا مات جرئت مندانه که اکنون آماده شده است درگذ شته نبود. برای مهارتوسعه طلبی هند که یک میکا نیزم نیرومند جنگی ایجاد کرده است، برای پاکستان لازم است که افغانستان را دریک کنفید ریشن به خود ملحق کند. این مقصد با زیر پرچم اسلام قرارگرفتن درجهت ثبات یا برای کسب ثبات منطقه حاصل شده می تواند وبد ین وسیله مجرای سوسیالیسم نیزبسته می شود. برای عملی ساختن این برنامه، شرایط سازگار است. گروه هفت گا نه ای مجا هد ین برما انحصارمی کند. فتح مجاهد ین را با ید تکمیل کرد. برای پاکستان ، لازم است که به گروه هفت گانه بویژه به گروه انجینیرحکمتیار هرگونه کمک نظامی وسیاسی فراهم کند. چرا که این گروه نیرومند ، با رسوخ وقا بل اعتماد می باشد. بعد ازعقب نشینی سربازان روسی،حکومت دست نشا نده کابل یک ماه ایستا دگی کرده نمی تواند. درحال حاضر، افغانستان آزاد برای حکومت اسلامی آینده ضما نت های پا یدارفراهم کرده است که اصل هد ف ما با ید با شد.
بعد ازاین ، افغانستان همدرد خوب پاکستان خوا هد بود و برای الحاق با آن آما دگی رضا کا رانه نشان خوا هد داد. الحا قیکه سرود آن را پاکستان خوا هد نواخت. معلوم است که ، با این اقدام ، توا زن نظامی بر قرارخواهد شد. درداخل الحاق ، سرحدات باید برداشته شوند ویک ساختارمشترک اقتصادی تهیه کرده شود. ازآن طریق، به یورانیوم افغانستان دسترسی پیدا کرده وازانحصارما به خارج کا سته خواهد شد. اوضاع ایجاب می کند که آغاز الحاق ازجا نب افغانستان اسلامی باشد.از الحاق پاکستان وافغانستان ، یقینا ایران وترکیه حما یت می کنند. به شرطی اینکه ما واقعا به آن فشاربیاوریم. برای کسب حمایت این کشورها، ما با ید نظریه یک الحاق منطقه ای را پیش کش کنیم که درآن پاکستان- افغانستان- ایران وترکیه شا مل باشند.
16-دررابطه به الحاق ،عکس العمل قدرت های بزرگ ، هند وکشورهای دیگر: ما امید وارهستیم که راجع به الحاق پاکستان وافغانستان، امریکا واکنش مثبت نشان دهد. چرا که این الحاق برای جلوگیری ازحمله سوسیالیسم یک جواب یا پا لیسی مثبت خوا هد بود. بنا براین، امریکا معاهدات میان پاکستان وافغانستان را قبول خوا هد کرد. این الحاق مورد تا یید روسیه نخواهد بود وبیانیه شد ید الحن خوا هد داد وکاری زیادی ازدست آن ساخته نیست. البته که بعد تر با الحاق تا مین ارتباط خوا هد کرد. هند بطوریقین برخورد منفی با الحاق خواهد کرد؛ به این خاطرکه، الحاق پاکستان وافغانستان سیاست انزوای پاکستان را که آن کشوردنبال می کند خساره مند می سازد. کشورهای غربی وژاپان عکس العمل مثبت نشان خواهند داد. بیشترکشورهای اسلامی غیرازعربستان سعودی،ازالحاق پاکستان وافغانستان ، استقبال خوا هند کرد.عربستان غیر ازاعتراض آماده تخریب روابط خود با پا کستان نخواهد شد. پاکستان ازهرنگاه این حق را دارد که افغانستان را به خود ملحق کند. چرا که در سال های گذ شته ( یعنی دوران جنگ) خطرات زیادی را متحمل شده است. ازاین رو، اجازه داده نمی تواند که افغانستان آینده مانند افغانستان قبل از1978، یا ما نند دوره ای بعد از کو دتای 1978 ، طرفدار روسیه باشد (1).
اگرچه درپیش نویس گزارش خاص آمده است که مرگ ضیاء الحق مانع برنامه الحاق افغانستان به پاکستان شد ، اما رخ داد های بعدی درافغانستان ، نشان داد که ضعف حزب اسلامی حکمتیار وتوانمندی جمعیت اسلامی استاد ربانی به ویژه فرماند هی هوشمندا نه ای جنگی فرمانده مسعود ، برنامه ژنرال حمید گل را درکابل خنثی کرد. ازسوی دیگر، پیش ازفروپاشی حکومت نجیب الله ، طرح آی اِس آی درراه اندازی کو دتای ژنرال شاه نوازتنی وحکمتیاررا فرماندهان تاجیک تبار ارتش نا کام ساخته بود ند. ازاین رو، می توانم بگویم که شکست کو دتای نامبرده کمک به فرمانده مسعود کرد تا حکمتیاروخلقی های زیر سایه آی اِس آی وطرفدارالحاق افغانستان به پاکستان را به چهار آسیاب براند. افزون برآن، این استد لال ژنرال حمید گل درگزارش ویژه که حکومت دست نشانده مسکو بعد ازعقب نشینی سربازان روسیه یک ماه دوام نمی آورد ، باشکست حمله جهادی ها به جلال آباد زیرفرماند هی او وکارگزاریی حکمتیار بهوده ثابت شد. معلوم است که ، آگاهی نجیب الله ازگزارش ویژه حمید گل وائتلاف حکمتیار وخلقی ها وشکست کود تای آن ها کمک به دوام حکومت کابل خلاف پیش بینی اوکرد. دردومورد دیگرهم ، بی احترامی فرمانده مسعود به ژنرال حمید گل ، برای نویسنده جالب تمام شد:نخست،حمید گل به ملاقات فرمانده مسعود به جبل السراج رفته بود واو مهمان خود را سه ونیم ساعت درانتظارخانه منتظرنگهدا شته بود. این مطلب را یکی ازافغان ها درمحفلی درپشاورکه من نیزدرآن حضورداشتم این گونه حکایت کرد که حمید گل گفته بود که دردوران جهاد، رهبران جهادی را دربیرون دفترخود یک ساعت منتظرنگهداری می کردم ، اما فرمانده مسعود مرا سه ونیم ساعت درجبل السراج منتظر نگهداشت. درمورد دوم، فرمانده مسعود به نویسنده پیام داد که ژنرال حمید گل با پیامی ازحکمتیار به کابل آمده است ومن با ید درنشست حضورداشته باشم.
وقتیکه شب به مهمان خانه فرمانده مسعود رسیدم ، دیدم که حمید گل نزد یک اونشسته است وبحث شروع شد. حمید گل پیام حکمتیاررا این گونه بیان کرد که اومی خواهد کرسی های حکومتی میان جمعیت وحزب ، پنجاه - پنجاه درصد ی تقسیم شود وبه موشک پرانی به کابل پا یان دهد. همچنان، حکمتیارگفته بود که درصورت توافق پنجاه - پنجاه درصدی با جمعیت اسلامی، گروه های جهادی پشتون را نا بود می کند. سخنان حمید گل ادامه داشت که یک موشک حکمتیاردردوصد متری مهمان خانه افتاد وتکان ایجاد کرد. بعد از افتا دن موشک حکمتیار در نزد یک مهمان خانه، فرمانده مسعود به حمید گل گفت که دوست تان موشک انداخت واو خواست که فریکانس مخا بره اش را بده تا مطلعش سازم که موشک پرانی را متوقف کند. حمید گل به حکمتیارازطریق مخا بره گفت که موشکت نزد یک بود مرا بکشد! من که آوازحکمتیاررا می شنیدم ؛ به حمید گل گفت که دستورمی دهم تا موشک پرانی متوقف شود که شد. بعد ازتوقف موشک پرانی حکمتیار، به رد تقسیم قدرت با فورمول پنجاه- پنجاه درصدی قدرت پرداخته گفتم که گروه های مسلح درافغانستان زیاد حضوردارند که نا دیده گرفتن آن ها درساختار قدرت وضع سیاسی را خراب ترمی کند. ازاین رو، بهتراست که حکمتیار ازسازش وتوافق وکثرت گرای درقدرت با گروه ها سخن بگوید نه حذ ف یا نا بود کردن آن ها. حمید گل بعد ازشنیدن سخنان من ، گفت که سیاست خوانده ای واین ها سیاست نمی دا نند.
پا نو یس:
1-گزارش ویژه به رئیس جمهور، نخست وزیرها،سیاست دان ها ونهاد های امنیتی؛ با امضای ژنرال حمید گل.
مقبول ارشد، باب نمبر5 ص ص 82-87
Top Secret,Confidential
اهتمام اشاعت، شیخ الیاس، جمله حقوق محفوظ
جولای 2001 میلادی