هفتم سرطان 1397
دیروز ،دوستی نواری را ازکابل برایم فرستاد. وقتیکه آن را بازکردم ، دیدم که عده ای ازوکیلان افغان تلاش دارند به لطیف پدرام نما ینده ای ولایت بدخشان حمله های لفظی وفیزیکی کنند. با دیدن صحنه ای حمله وکیلان افغان به پدرام آن هم درصحن پارلمان، دریا فتم که افغانستان بدامن انحطاط فکری ،اخلاقی، وسیاسی سقوط کرده وبا ید برای نجات آن جدی فکرکرده شود! بعد ازآن نوار، نواری دیگری دریافتم که درآن گفت وگوی با آقای پدرام صورت گرفته بود. ازسخنان آقای پدرام دریافتم که علت حمله وکیل های افغان به او درصحن پارلمان ، بحث درباره انتخابات درغزنی برای وکیل ساختن افغان ها بجای هزاره ها بوده است. ازاین نگاه که ، درباره انتخابات درغزنی، درنو شته ای دیگری خواستارمردم شماری وتعیین واحد های اداری براساس شمارمردم شده ام ونوشته ام درصفحه فسبکم وسایت های انسان گرتی واند یشه پخش شده است، درباره آن سخن نه گفته به حمله وکیلان جاهل افغان به پدرام آن هم درصحن پارلمان تمرکزمی کنم. بنا برآن ، به صراحت می گویم که ، عزم کرده ام به کالبد شکافی تاریخی، سیاسی، فرهنگی واجتماعی افغانستان پرداخته علت های مهم انحطاط آن را به آگاهی مردم به خصوص آگاهان برسانم.
ازاین نگاه که در نوشته ، بحث درباره پارلمان واعضای عقب مانده ای افغان آن می باشد ؛ تا کید به مسایل زیررا بسیارمفید می دانم: نخست، به همه وکیلان پارلمان افغانستان که مسئولیت قانون سازی ونما یند گی راست یا دروغ مردم را بدوش دارند ، پیشنهاد می کنم که کتاب "روح القوانین" نوشته منتسکیو وکتاب" قرارداد اجتماعی" نوشته ژان ژاک روسو، دو دانشمند فرانسوی را که به فارسی ترجمه شده اند ودرکتا ب فروشی های کابل یافت می شوند ، بدقت بخوانند! با وجود اینکه ، می دانم بسیاری وکیلان به خصوص وکیلان افغان سواد خواندن کتاب های یاد شده را ندارند، بازهم تا کید می کنم که کوشش کنند آن ها را بخوانند تا ارزش تقسیم قدرت میان قوه های قانون گذاری،اجرای وعد لیه به خصوص اولی را بفهمند! شا یان ذکراست که ، تقسیم قوای کشور به سه قوه درنوشته منتسکیو وقرارداد میان حکومت ومردم درکتاب روسو به گونه ریزبینا نه بررسی شده اند.
دراین را ستا، شا یان ذکر است که ، ازکتاب های نامربده به این خاطر یاد کردم که مستقیم وغیرمستقیم به کارومسئولیت وکیلان ومسئولیت های حکومت ومردم را بطه دارند. بعد از تا کید براهمیت خواندن کتاب های نامبرده توسط وکیلان، به آن ها به خصوص به افغان های آن ها می گویم که قانون را بطه ای نزد یک به آگاهی، اخلاق وارزشمندی گفت وگو هم دارد. همین که زبان انسان ها را خدا ازگوشت آفریده نه از استخوان، بیانگراین است که نرم گو ، حقیقت شنو وکثرت گرا حد اقل درشنیدن سخنان مخالفان ونقد عالمانه ای آن ها با شیم! بلی، اگرنرم گو، حقیقت شنو وکثرت گرا نباشیم ، می شویم فاشیست. ساده ترین تعریف فاشیست هم می شود حق نا شنوی ، زورگوی،انحصارگری درقدرت ، خشونت وتوحش با منتقدان ومخالفان حکومت. کاری که وکیلان افغان درپارلمان برخلاف مسئولیت شان علیه لطیف پدرام کرده اند! بنا برآن، با قاطعیت می توانم بگویم که غنی ای فاشیست وتیم فاشیستش هم مشوق آن ها دراین گونه بربری گری آن هم درصحن مجلس قانون سازی می باشند.
با درنظرداشت فاشیسم وخشونت گری وزورگوی که وکیلان افغان نسبت به پدرام انجام داده اند، به آن ها می گویم که به خراسان خواهی وکیل همتای خود ود یگران عصبانی نشوند. به این خاطرکه، او ازیک جنایت هند بریتا نیا وروسیه تزاری یا افغانستان نامیدن اجباری خراسان یاد کرده است. یعنی تاریخ را بیان کرده است نه اینکه بدعتی کرده باشد. درباره تبد یل کردن خراسان به افغانستان ، لازم است یک حقیقت تلخ راهم بیان کنم وآن اینکه استعمارگران اروپای درشرق یک هد ف ضد انسانی را دنبال کرده اند وآن این که برای تامین منافع پلید خود ، فرهنگ ها وزبان های بزرگ را تضعیف وفرهنگ های کوچک را با لا کشیده اند. بطورنمونه، روسیه تزاری وهند بریتانیا با گذاشتن افغانستان درجای خراسان ، درحقیقت، زندان بی با می بنام افغانستان را با زندان بانی امیرعبدالرحمن خان ساختند. زندان سازیی که کشتن یک فرهنگ بزرگ یا فارسی درآن مورد نظرزندان سازان بود نه چیزی دیگری.
به گواهی تاریخ ، وقتیکه ، بعد ازجنگ جهانی دوم ، جای هند بریتا نیا را کشور های خود گردان هند وپاکستان گرفتند، امیران انگلیسی افغان هم بخاطراقلیت بودن قبایل پشتون که به زبان آن ها هم سخن گفته نمی توانستند ودرارگ به زبان اردو که دردیره دون هند یاد گرفته بود ند سخن می گفتند وزبان فارسی را هم عامیانه یا بازاری می دانستند که دردیره دون هم رایج بود، نزاع مرزی با پاکستان را بخاطر ضمیمه ساختن پشتون های قبایلی آن کشوربه خاک زیرکنترول خود ایجاد ودامن زد ند هم ازاینکه بدون کمک استعمارحکومت کرده نمی توانستند، حلقه غلامی شوروی را بگردن گرفتند تا حکومت عقب مانده خود را ادامه داده بتوانند. نتیجه نوکری امیران افغان به شوروی ، اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ وجهاد علیه آن به کمک امریکا وانگلیس با مد یریت ارتش پاکستان بود. طرفه اینکه، پاکستان که خواب جا نشینی هند بریتانیا ودست نشانده ساختن امیران افغان را مانند گذ شته دیده بود، با جهادی های فارسی زبان درگیرشده هم کابل را به کمک گلبدین امیر حزب اسلامی ووطن فروش مشهور ویران کرد هم وقتیکه تاجیکان را ازسرزمین اصلی شان یا کابل بیرون کرده نتوانست،به کمک انگلیس وامریکا وتمویل عربستان، طالبان را ساخت. طالبان افغان هم با تروریسم افغانی وتروریسم عربی بن لادن، زمینه سازی برای جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم ودرواقع جاده سازی برای حکومت های وطن فروش کرزی وغنی ازدنباله روان امیران وطن فروش قبلی افغان کردند.
دستاورد حکومت های سیاه کار کرزی وغنی ای افغان را هم دید یم ومی بینیم که برسر نیزه های سربازان امریکا وناتو درارگ زنده هستند وخود شان ووکیلا افغان شان با دزدی 125 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا وحد اقل نیم آن کمک های اروپا ودیگر کشور ها، خود را سرما یدار ومردم افغانستان را فقیرتروپشتون ها را بد بخت تریا زاد گاه تروریسم پاکستانی ساختند! ازاین رو، به وکیلان افغان می گویم که بهتراست بدومسئله دقیقا توجه کنند: نخست، اگرسربازان وپولیس های فارسی زبان ( تاجیک وهزاره) وازبیک درهلمند، فراه، نیم روز،قندهار وارزگان وازآنجا تاکنر دربرابر طالبان یا شاخه ریشوی ارتش پاکستان جنگ نکنند، شما یا به غرب فرارمی کنید یا دالرهای دزدی کرده تان را درکویته وپشاوربه نفع آی اِس آی بادارخود تان وطالبان مصرف می کنید. جالب این است که ، بسیاری تان درکویته، پشاور، اسلام آباد وکراچی خانه های قمیتی ومارکت های تجا رتی هم دارید! دوم، بشرمید که حکومت افغان به دوازده ونیم میلیون دالر کمک روزانه امریکا برای نان وپوشاک سربازان وپولیس ها زنده است! ازآن هم اسفباراین که ، غنی ودسته وطن فروشش همان دوازده ونیم میلیون دالرتخصیص یافته برای نان وپوشاک روزانه سربازان وپولیس ها را درست مصرف نکرده ازآن دزدی هم می کنند.
بطورنمونه، ژنرال مراد علی مراد، معاون امنیتی وزارت امورداخله که توسط غنی برطرف وبعد تر ازترس اعتراض ها درجای دیگری توظیف شد، درهمان روزبیرون شدن ازدفترکاری قبلی اش، به رسانه ها گفت که نان سربازان وپلیس ها درولایت های ارزگان، زابل، قندهار، هلمند ، غزنی و...درجنوب وجنوب شرق داده نمی شود! بلی، نان سربازان وپلیس ها درجنوب یا زاد گاه طالبان ووکیلان افغان به این خاطرداده نمی شود تا شهید وزخمی یا خانه شوند وجاده سازی برای بازگشت تروریستان طالبانی- افغانی درجهت تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان کرده شود! دراخیر،به وکیلان افغان می گویم که ازکاروان تمدن وپیشرفت بسیارعقب مانده اید! برای اینکه عقب ماند گی خود را بهتردرک نما ئید، بروید به پوهنتون خوست ودرکتابخانه آن بنگرید که چند کتاب به زبان پشتو دارید؟ ازخوست به این خاطریاد کردم که تنها علاقداریی با لاکشیده شده به حیث ولایت می باشد که درآن پشتو زبان ها اکثریت می باشند. برای بیرون شدن ازعقب ماند گی مرگ بار،مجبورهستید که یا فارسی زبان وشهری ومتمدن شوید یا بروید به کناره تاریخ وتمدن بشری یا دامنه های کوه سلیمان با مرکزیت میران شاه ، پایتخت وزیرستان شمالی. به این خاطرکه، عقب ماند گی تان ریشه درزبان وفرهنگ عقب مانده وقبایلی تان ودشمنی تان با زبان فارسی وفارسی زبان ها دارد. دشمنی ای که وضع فاجعه بارکنونی افغانستان نتیجه ای آن می باشد.