Thursday 3 September 2015

افغانستانِ باثبات،دموکراتیک ومنهای تروریسم؛ به نفع منطقه وجهان می باشد
ابراهیم ورسجی
13-6-1394
این مقاله، درهفته نامه ی اومانیسم / انسان گرایی هم پخش شده است
برای تروریسم زدایی ، باثبات سازی ودموکراتیک ساختنِ افغانستان ، زمان، سرمایه ونیروی بشری بسیاری هزینه شد،اما نتیجه ی درخورهزینه بدست نیامد.پرسمانی که بررسی ریز بینانه ای را می طلبد. درزمینه، مشکل عمده عا مل های زیرمی باشد که توجه به آن ها سود مند به نظرمی رسد: نخست، کمپ مبارزه علیه تروریسم دسته های را درکابل چوکی نشین کرد که نتوانستند دولت سازی وتامین امنیت برای مردم نمایند.دوم، ناسازگاریی منافع فرامنطقه ی ها بویژه امریکا با نوکرمنطقه ی ناخلفش، یعنی پاکستان، درد سرآفرین تمام شد.سوم، ضعف های اجتماعی- سیاسی- فرهنگی- اقتصادیی افغانستان وازهمه مهم ترناتوانی کرسی نشینان بارکرده شده توسط کمپ مبارزه علیه تروریسم برشانه های مردم افغانستان، بیشترازعامل های دیگر شرایط ناهنجارکنونی را رقم زد. پرسمان های که دراین نویشته به بررسی گرفته می شوند.
روشن است که، چه درسیاست ، چه درجنگ به ویژه جنگ علیه تروریسم، اشتباهات قدرت های بزرگ زیان های بزرگترواشتباهات قدرت های درمیانی وکوچک به اندازه ی خود شان دشواری ها ایجاد می کنند،اما، درهردوگونه اشتباهات، تاوان بزرگ را مردمانی می پردازند که سیاست های کشورشان دست خوش چنان بازی های شده ومی شود.مثلن، نادرستی وندانم کاری های سیاست کاران ومدیران گذشته ی دور و نزدیک افغانستان چنان زمینه سازی کرد تاکشور ما میدان بازیی بیرونی های دور ونزدیک شود؛و درادامه ی آن، بیرونی هاهم درپس جنگ علیه تروریسم ،دسته های استفاده جوی را به قدرت درکابل بالاکشیدند که دستاورد شان بازگشت تروریستان قوی ترازپیش می باشد.بهرحال، اکنون که چنان شده است، پرسش بنیادی این است که چگونه می توان کاری کرد که هم تروریسم ریشه کن شود، هم ثبات درافغانستان تامین وهم این کشوربه گهواره ی صلح ودموکراسی درمنطقه مبدل گردد؟
برای پاسخ بهترپرسش یاد شده، لازم است به مسایل زیرتوجه کرده شود:نخست، درعرصه درونی، خود افغان ها درک نموده وارد عمل شوند که منافع بازی گران جنگ علیه تروریسم با منافع افغانستان همسازنمی باشد.دوم، بازی گران جنگ علیه تروریسم درک نمایند که متحدان افغان شان نه توان دفاع ازمنافع آن ها ، نه توان کسب حمایت مردم افغانستان ونه توان مهارتروریسم را دارا می باشند.سوم، مبارزان فرامنطقه ی جنگ علیه تروریسم دریابند که ناسازگاریی منافع شان با منافع بازی گران منطقه ی بویژه پاکستان، به زیان خود شان وافغان ها تمام شده است.مسئله ی که برخورد درست با آن ایجاب فشارهای بیشتربرپاکستان درجهت تحقق دموکراسی ومهارتروریسم درکشورما را می نماید.ازسوی دیگر، سرسری گذشتن امریکا ازکنارتروریست پروری پاکستان علیه افغانستان، این ذهنیت را دراذهان گرایش های گونه گون افغانستان خلق کرده است که سردسته ی کمپ مبارزه علیه تروریسم باحمایت ازسیاست تروریسم پروریی نظامی های پاکستانی، به صادرکردن تروریسم ازطریق شمال افغانستان به آسیای مرکزی کمربسته است.مسئله ی که کمک کرده است به احیای نفوذ روسیه درآن سوی آمودریا، مانند دوره ی اتحاد شوروی متوفا.
اکنون که پاکستان درتروریست پروری دست بازپیدا کرده است،ازجانب دیگر، دردرون افغانستان، خرده - درشت قومندان های دوره ی جنگ علیه شوروی وجنگ های داخلی، توسط قدرت های منطقه ی تشویق شده اند تا کمربه جنگ علیه تروریسم پاکستانی بسته نمایند وسلاح ، مهمات وپول های کلانی هم دراختیارشان قرارگرفته است تا خوب ترجنگ نمایند.جنگی که حتا معاون اول رئیس جمهور هم کارهای دفتری خود را پشت سرگذاشته به ولایت فاریاب رفته است تا تروریسم طالبانی- داعشی- آی اِس آیی را ریشه کن نماید.درواقع،رفتن معاون اول رئیس جمهوربه ولایت فاریاب، نشان ازاین دارد که مردمی که به اورای داده اند ازش توقع دارند که دربرابر تروریسم ازآن ها حمایت نماید.روشن است که، شرکت معاون اول رئیس جمهوردرجنگ ازاین واقعیت پرده برمی دارد که حکومت مرکزی با توجه به کشمکش های درونی اش موفق درانجام وظایفش نیست.
بنابراین، ناتوانی وفساد گسترده درحکومت های مرکزی ومحلی،هم ازارزش واعتباررهبران دولت کاسته هم به قومندان های دیروز موقع داده است تا بنام جنگ علیه تروریسم هم جیب های خود را پرنمایند هم مانع شکل گیری نهاد های دموکراتیک وبازگشت صلح وثبات درافغانستان شوند.ازاین رو، به نفع حکومت کابل می باشد که هرچه زود تر باروی دست گرفتن سیاست کادری هم برای انجام کارهای دولتی نفرپیدا نماید هم دست به اصلاحات زده اعتماد خدشه دارشده ی مردم نسبت به خود را اعاده نماید.همچنان،به نفع حامیان فرامنطقه ی دولت بویژه امریکا می باشد که دست به دوکارزیربزند:نخست،افزون برقطع کمک های دفاعی برای پاکستان بخاطر جنگ دروغینش دروزیرستان شمالی که بنام تضعیف گروه حقانی به تقویت آن پرداخته است،نظامی های پاکستانی را بیشترازپیش زیرفشاربگیرد تا مرکزهای تروریست پروری علیه افغانستان درخاک خودش رابسته نماید.دوم،کمرنگی فشارامریکا برنظامی های پاکستانی وگسترش تروریسم درافغانستان؛ باعث شده است تا برخی گرایش های سیاسی- ایدئولوژیک درافغانستان به این فکرشوند که امریکا وپاکستان می خواهند داعش را ازطریق افغانستان به آسیای مرکزی صا درنمایند.مسئله ی که باعث نگرانی مردم افغانستان به ویژه درشمال وتحریک کشورهای آسیای مرکزی وروسیه شده است تا دست به کمک به کسانی بزنند که ادامه ی جنگ درکشورما را وسیله ی پول درآوردن وفربه شدن خود می دانند.
ازاین رو،هم به حکومت لرزان - فساد زده ی افغانستان هم به امریکا هم به پاکستان، ودیگربازی گران منطقه ی پیشنهاد می کنم که یک افغانستان باثبات،صلح آمیز، دموکراتیک ومنهای تروریسم، به نفع کشورهای منطقه وجهان می باشد.به این معناکه، اگربا مهار تروریسم، ثبات ،صلح و دموکراتیک سازی حکومت درافغانستان میسرشود،نه نیازی به فرستادن داعش یا طالبان به آسیای مرکزی باقی می ماند ونه مردم افغانستان ازحکومت کنونی بخاطرناتوانی وفساد گسترده اش دورمی شوند تا باعث سربازگیریی تروریستان شود.بنابرآن،به نفع سران حکومت افغانستان است که درجهت مهارتروریسم،نهادینه کردن حکومت قانون ، دموکراسی،آزادی رسانه ها، بهبود وضع زندگی وموقعیت حقوقی زنان کوشش نمایند.همچنان، به نفع غرب بویژه امریکا می باشد که پاکستان را سرعقل آورده وادارش نماید تا بجای کمک به تروریستان، کمک به مهارتروریسم ونهادینه کردن دموکراسی وحقوق بشردرخودش وافغانستان نماید.روشن است که کشورهای خارجی هراندازه سرمایه وزمان درافغانستان هزینه نمایند؛ بازهم بدون تحقق ارزش های یادشده،مانند دوره ی حکومت کرزی دستاوردشان کمرنگ خواهد بود.ازاین سبب،لازم است که جامعه ی جهانی مانع صادرات کالای تروریستی پاکستان به افغانستان شود.ازسوی دیگر،پاکستان درک نماید که مهارتروریسم وتحقق صلح درافغانستان برابراست به آغازتوسعه ی اقتصادی درهمه بخش های منطقه.مسئله ی که نکته ی پایان گذاشتن برسیاست های نادرست امنیتی وراه اندازیی برتری اقتصاد برنظامی گری را درآن کشورمی طلبد.دراخیر، یک باردیگربرای سیاسی ها ونظامی های پاکستانی می گویم که بازگشت امنیت درافغانستان برابر به بی امنیتی درپاکستان نیست؛وسران حکومت افغانستان هم باید افکاروسیاست های کهنه وشکست خورده درباره ی پاکستان را کناربگذارند.درغیرآن، مهارتروریسم وتامین صلح درافغانستان به یک هدف بدست نیافتنی تبدیل خواهد شد.

0 comments:

Post a Comment