ابراهیم ورسجی
30-1-1394
این مقاله، دردوبخش سامان داده شده است:نخست ،بحثی درباره ی نابسامانی دستگاه دفاعی افغانستان.دوم،نیازمبرم افغانستان به یک سیاست خارجی متوازن.روشن است.ازیک ماه بدین سو، زیرنام رسیدن فصل بهاروبه اصطلاح آغازعملیات بهاری تروریستان،افغا نستان شاهد گسترش حملات تروریستی ازکنرتابدخشان،ازبدخشان تاسرپل ،ازسرپل تاهلمند وازهلمند تاخوست وجلال آباد می باشد.حملات تروریستی - خود کشانه - ناجوان مردانه ی که هم قربانی های زیاد داشت وهم دومسئله را نمایان ساخت:نخست،352 هزارنیروی اردویا ارتش افغانستان به شمول هزاران پولیس وامنیتی ها چه می کنند؟ پاسخ این پرسش بدومسئله ی زیردرپیوند نزدیک می باشد:نخست،نابسامانی افسارگسیخته دردستگاه سیاسی - دفاعی افغانستان ومبالغه درباره ی شمارتروریستان وتباه کاران.دوم،رئیس جمهورافغانستان دررابطه به رفتاردوگانه ی پاکستان وتاثیرعربستان بر طالبان فریب خورده است.فریب خوردنی که به کمبود شناختش درباره ی سیاست خارجی و بازی های دوگانه وچند گانه ی پاکستان وحساب بازکردنش بالای عربستان درمسئله ی یمن وتاثیر ریاض برپاکستان وطالبان برمی گردد.
درپیوند به پرسمان نخست،باید گفت که قرارآگاهی افغان ها وکمک کننده های غربی بویژه امریکا، افغا نستان دارای اردو یا ارتشی دربرگیرنده ای352 هزارسرباز وبه شمارچیزی کمترازاین،پولیس وکارمندان امنیتی می باشد.باوجود این همه نیروهای دفاعی - امنیتی،پرسش این است که چرا با دو دشواریی بزرگ روبرومی باشیم:نخست،چرا حاکمیت ملی درسراسرخاک افغانستان بویژه درمناطق هم مرزبا پاکستان تامین نمی شود؟:دوم،درمقایسه باشمارنیروهای دفاعی - امنیتی افغانستان،شمارتروریستان چقدرمی باشد؟ این نویشته ،هردوپرسش را موشکافانه بررسی می نماید تاسیه روی شود هرکه دراو غش وسفید روی شود هرکه دراو درست اندیشی ،پاک نیتی ودرست کاری باشد!
با درنظرداشت شماردهن پرکن 352 هزارسربازوشمار تروریستان طالبی وغیرطالبی که سازمان ملل ودیگربیرونی ها آن ها را5تا6 هزارونویسنده شمارآن ها را درحدود 3هزاربرآورد می کند،لازم است که نهاد های دفاعی - امنیتی افغا نستان منتقدانه کالبد شکافی شوند تاروشن شود که ریشه ی دشواری درکجا می باشد؟ ازاین رو،لازم می دانم به گونه ی کوتاه به شخصیت وکارکرد مسئولان دفاعی وامنیتی افغانستان ازآغازحکومت منحط کرزی تاکنون بپردازم.روشن است. بعدازبراندازیی اداره ی مخوف طالبان توسط هواپیماهای بی 52 امریکا وکمک شان به ملیشه های بی ارزش گرد آمده درجبهه ی باصطلاح مخالف امارت اسلامی- ابوجهلی طالبان – القاعد – آی اِس آی،اداره ی وزارت دفاع به ملافهیم وموترران های زیراثرش تعلق گرفت واین نیمه ملا وده هاموترران وعده ی کم سواد البته غیرموترران، شدند: مارشال ،ژنرال،وزیر،معین و...ازاین رو،سرنوشت وزارت های دفاع- داخله وریاست امنیت ملی افتاد بدست کسانی که فهم وعرضه ی خرد ضابط شدن راهم نداشتند.
بعدازآنکه، شکایت ها وگیلایه هابخاطرباند ودسته گرائی ملافهیم دروزارت دفاع وملایونس همکارش دروزارت داخله و سروری همکارشان ریاست امنیت بلند شد،جای ملافهیم را رحیم وردک،جای ملایونس را تاج محدخان وردک وجای سروری را مردی کم سواد تری ازاوبنام امرالله صالح،بادی گارد شهید مسعود گرفت.اگرچه تغییری نمایشی درنهادهای دفاعی- امنیتی آمد،اماتغییربه گونه ی نبود که کمک به بازسازی نهادهای دفاعی- امنیتی وتامین صلح وثبات درکشورنماید.ازسوس دیگر،آب دربالایعنی ریاست جمهوری بخاطرنوکرپاکستان بودن حامدکرزی گل آلود بود.درهمان زمان،یک تغییردیگردربیرون صورت گرفت که بسیاربزیان افغانستان تمام شد وآن اینکه،جورج بوش پیش ازاداره سازی درافغانستان به اشغال عراق پرداخت.ازاشغال عراق توسط جورج بوش پیش ازدولت سازی درافغانستان،نظامی های شیاد پاکستانی این گونه برداشت کردند که بادارشان درنظام سازی درافغانستان جدی نیست.ازاین رو،طالبان والقاعده رابازسازی وبجان امریکای ها وافغان ها انداختند.
درواقع،برداشت نظامی های پاکستانی ازماجراجوئی جورج بوش درعراق وناتوانی طالب کرزی ،ملافهیم وملاکریم خلیلی،دراداره سازی پرسمانی بود که هم توسط امریکا نادیده گرفته شد وهم توان عقلی درکرزی وکمک کاران او موجود نبود تا دریابند که دشمن چه برنامه ی ناپاکی را برای آینده ی افغانستان طرح وبراه انداخته است؟ درچنان شرایطی، هم طالب کرزی وهم ملایان فهیم وخلیلی، نمی دانستند که درافغانستان، پاکستان چه می کند؟ درعین حال،رحیم وردک دروزارت دفاع آغازیکارکرد.نویسنده که دردوره ی اداره ی طالبان درپشاوربود؛شاهدبود که رحیم وردک شماری ازنظامی های آواره ی اردوی افغانستان را گردهم آورده درجهت سیاست ارتش پاکستان بکارانداخته بود.چون نظامی های پاکستانی باصطلاح مدافع حکومت پشتون ها ومخالف تاجیکان بودند،نوکری برای آن ها توسط افرادی مانند رحیم وردک وهم ترازانش موجه بود.
ازاین رو،وزیردفاع شدن رحیم وردک وریاست جمهوری حامدکرزی،نعمت آسمانی بود که برای نظامی های پاکستانی فرود آمده بود وبسیارخوب هم ازآن بهره برداری کردند.بررسی ای که نویسنده کرده ومعلوماتیکه دوستان ازدرون دولت بویژه نهادهای دفاعی- امنیتی دراختیارش گذاشته اند،نشان می دهد که نظامی های پاکستانی دردرون دولت افغانستان ستون پنجم ودربیرون آن طالبان والقاعده رابسیج کردند تانگذارند دولت سازی درافغانستان تحقق پیدانماید.جالب این است که، هم دربرنامه ی ستون پنجم سازی وهم دربازسازیی طالبان والقاعده، امریکا نه تنها ازسیاست بازدارندگی دربرابرپاکستان بهره برداری نکرد،بلکه کمکش هم کرد.کمکی که بدگمانی ایجاد کرد که امریکا هم دردولت سازی جدی نیست وهم دربراندازیی تروریسم دست پخت پاکستان.بهرحال،ازکمک امریکا به ستون پنجم سازی پاکستان دردرون دولت افغانستان،اطلاعاتی نامنظم دارم.اما درباره ی کمک مالی امریکا برای پاکستان درجهت بازسازی طالبان والقاعده، این واقعیت ازهمه چشم گیرمی باشد که دردوره ی حکومت پرویزمشرف،بودجه ی وزارت تعلیم بلوچستان 200میلیون کلدار وبودجه ی وزارت امورمذهبی آن 12 صد میلیون کلداربود.درحقیقت،1000میلیون کلدارآن بودجه،بودجه ی طالبان بود که ازکمک های مالی امریکا برای پاکستان، پرداخت می شد.
درهمان زمان،حکومت ولایت سرحد اکنون خیبر- پشتونخواه،دراختیارجمعیت العلمای اسلام برهبری ملافضل الرحمن،یکی ازرهبران طالبان بود.ازاین رو،شاید دو چند بودجه ی طالبان دروزارت امورمذهبی بلوچستان،بودجه برای طالبان ازطریق وزارت امورمذهبی ولایت سرحد برای شرق وجنوب افغانستان ودیگربخش ها درنظرگرفته شده باشد.درواقع،بودجه ی اول برای طالبان جنوب غرب وبودجه ی دوم برای طالبان جنوب شرق وبخش های دیگرافغانستان ازسرجمع کمک های امریکابرای پاکستان، این عضو منافق کمپ مبارزه علیه تروریسم درنظرگرفته شده بود که بهائی آن رامردم افغانستان تاکنون باخون وگوشت شان می پردازند.درحالیکه، نظامی های پاکستانی مصروف چنان جنگ های ضدافغانی وضداسلامی بودند،رحیم وردک نوکرخودشان وزیردفاع افغانستان شد.دردوره ی وزارت دفاع رحیم وردک،دوکاربسیارسود جویانه صورت گرفت:نخست،پسروزیردفاع بزرگترین شرکت تدارکاتی راشکل داده مصروف نقل مواد مورد نیازناتو وکمک رسانی برای طالبان شد . ازاین رو، پدروپسربه بزرگترین سرمایداران افغانستان مبدل شدند.دوم،رحیم وردک زیراثرحامد کرزی،شمارزیادی مهره های افغان فروخته شده واستخدام شده توسط پاکستان را دردستگاه دفاع درمرکزوولایت ها بکارگماشت که حملات خودی هابه خارجی ها وسربازان افغان غیرپشتون بویژه تاجیکان میوه ی آن می باشد.
جالب این است که، رحیم وردک وزیردفاع شد امابه ولایت وردک رفته نتوانست؛ازاین رو،بخش پشتون نشین وردک آن روزهم زیرکنترول طالبان پاکستانی بود وامروزهم زیرکنترول آن هامی باشد.همین خدمت راکه رحیم وردک دروزارت دفاع کرد،فاروق وردک دروزارت معارف کرد وهردوشان به وردک رفته نتوانستند.نبیل وردک هم رئیس امنیت دردوره ی کرزی توظیف شد وهنوزهم کارمی کند نتوانست به خانه ی خود برود.ازکارنامه ی کریم خرم وردک هم دروزارت فرهنگ وهم دردفترکرزی همه می دانند.یکی ازخصلت های نوکران پاکستان درستون پنجم وبیرون آن کاربرای تفرقه ی قومی بویژه دشمنی بازبان دری می باشد که کریم بی سواد ازهمه بیشترافسارگسیخت.درحالیکه، نه درپشتوونه دردری، توان نویشتن یک فقره یا پاراگرف راهم ندارد.درواقع، وردکی های کرزی یک نمونه ی عادی ستون پنجم سازی پاکستان ودامن زدن به تفرقه ی قومی می باشند وهمین کاررا دیگراعضای ستون پنجم ازدیگربخش های جنوب وجنوب شرق هم کردند وخنده داراینکه همه درکابل اتراق کرده کاری درده کده ها وشهرهای جای پیدایش خود کرده نتوانستند.بنابراین،خوب کمک کردند به اینکه طالبان دربخش های پشتون نشین جنوب پایگاه ساخته مانع تامین حاکمیت دولتی شوند.
دراین راستا،چندین مقاله نویشته کرزی مسخره راگفتم که کسانی را ازجنوب بکاربگمار که به ولایت های خود رفته درمیان مردم کارکرده مانع گسترش طالبان ورخنه گری های پاکستان درمنطقه های خود شوند.بعد ازرئیس جمهورشدن اشرف غنی هم دونامه ی سرکشاده برایش نویشته ازش خواستم که غلطی های کرزی راتکرارنکرده کسانی رابکارها ازولایت های جنوب توظیف نماید که درمیان مردم رفته کارنمایند وازاین طریق زمین را درزیرپای پاکستان وطالبان داغ نمایند.افسوس که تاکنون کاری درخورتوجه نکرده است! دراین پیوند،وقتیکه ژنرال علومی توسط رئیس اجرائیه به حیث کاندید وزارت داخله معرفی ووزیرهم شد،به این خاطرکه درمیان قندهاری هارفته وکارکرده می تواند،بسیارخوشحال شدم! اینکه وزیران تازه توظیف شده چه درجنوب وچه درشمال ومرکزوغرب درمیان مردم رفته وکارکرده می توانند یانه،داوری پیش ازوقت نکرده امیدوارهستم که مردمی شوند.همچنان، والیان ،ولسوالان ،رئیسان ووکیلان همه باید به سراغ مردم وجلب حمایت شان بروند.درحقیقت،تنهاازهمین راه است که می توان هم مردم را دریافت وهم حاکمیت ملی راتامین وهم دسیسه گری های پاکستان وتروریسم طالبانی- داعشانی اش رابه کناره ی تاریخ راند.
بهرصورت،بازبرمی گردم به وزارت دفاع ورفتن رحیم وردک باعزم رئیس جمهورشدنش دربازارمکاره ی انتخابات ریاست جمهوری بد فرجام و اشغال شدن جایش توسط ملابسم الله.این جناب گمان کرده بود که دردوره ی جهاد نام نهاد علیه شوروی تفنگ برداشته بود؛پس،می تواند وزیردفاع هم شود.بله،یکی پرکردن یک چوکی است ودیگرهم کارکردن مطابق نیزهای مبرم مردم برای کارهای آن مقام وچوکی.خوشبختانه،جهادی هاهمه درپرکردن چوکی موفق ودرانجام کارهاموافق نیازواهمیت آن چوکی هاصفراند.بله،دریک مسئله،ملابسم الله وملافهیم بهترازرحیم وردک بودند وآن این که می توانستند به خانه های پدری خود بروند؛امادریک مسئله ی دیگرهرسه یکسان بودند وآن اینکه بخش لوژیستیک یاتدارکات وزارت دفاع را دردستان خود گرفته هم فساد کردند وهم سرمایدارشدند.دراین رابطه، قراراطلاع پخش شده، رئیس جمهورغنی سری به دستگاه اکمالات وزارت دفاع زده ودانسته است که چه فسادی دراین وزارت محوری افغانستان صورت گرفته وچگونه وزیران وبالادستان حقوق سربازان ومنصب داران فداکاروطن راخورده وبه خون پاک شان شکم چرانی کرده اند؟ جالب این است که، همین گونه سازوبازوغارتگری دروزارت داخله هم شده است.مثلن،این سخن محترم ژنرال علومی،وزیرداخله را بخاطردارم که گفته است:"دروزارت داخله چنان باندبازی واستفاده جوی جاری است که ازراه گیری وتروریسم طالبان هم زیان بارترمی باشد."
بهرحال،نویسنده به گرایش ایدئولوژیک قبلی ژنرال علومی کاری ندارم وبکاروتوان کاری اش دراین مقام کاردارم وباوردارم که بیشترازجهادی های ریشوی نادان درهمه شرایط کارمی نماید.دراین پیوند،بهتراست به یک مسئله دررابطه باجهادی ها اشاره نمایم.درسال اخیرزندگی خود،مرحوم احمدشاه مسعود،ژنرال محمد آصف دلاوررابه تخار آورد وکوشش برای ساختن اردو کرده بود،کاری که باید درکابل می کرد،تاملافهیم،ملابسم الله وملایونس بدنامش نمی کردند.بهرصورت،به سخن مشهور،هرچه دیرآید ،خوش آید؛ وتوظیف محترم آصف دلاوربرای اردوسازی کارشایسته ی بود وآغازبکارهم کرد.من که بعدازفرارجهادی هاازکابل وسپردن آن بدست طالبان بخاطر پیش خیمه ی خراب کردن شمالی،مخالف شان شده وعزم رفتن به غرب کرده وماندگارپشاوربرای رفتن به اروپا ویا امریکاشده بودم؛ ازبدرخدادها،گرفتاری بیمارداری ومجبوربه ماندن درپشاور شدم.درپشاورهم،پنج سال روزانه دربیمارستان وشبانه کتاب جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ رانوشتم تابرای دوستان جهادی بگویم که نه مجاهد،بلکه سربازروزمزد وبی شعوردرجنگ سرد قدرت های بزرگ بودید ونتیجه ی کارتان هم ویرانی کابل وشمالی ودیگربخش های آباد مانده ی کشوردربرخورد باطالبان وسرمایدارشدن چند نفرقصرنشین شیرپوروگدایگرشدن افغانستان وگسترش تروریسم بنام اسلام می باشد!
درچنان روزوروزگاری که هم بیمارداربودم وهم نویشته می کردم،روزی یکی ازدوستانم ازتخارآمد که هم بافرمانده مسعود مرحوم وهم باژنرال دلاوردوستی داشت.ازش پرسان کردم که خبرشدم آمرصاحب ژنرال دلاوررابرای اردوسازی آورده وژنرال صاحب چه می کند؟ برایم گفت که، آقای دلاوررا دیدم ومی گفت که همه ی جهادی هامی خواهند که درلوژیستیک کارکنند. برایش گفتم که، جهادی های لوژیستیکی ،باید چنان کنند.ازاین رو،دردوره ی پساطالبانی،همه جهادی های مفسد رفتند توی لوژیستیک وزارت های دفاع وداخله و... وشدند پول دار وراه بازکردند برای طالبان زیرریاست کرزی، مفسد ترین جهادی درجهت منافع پاکستان ووضع ناهنجارکنونی رارقم زدند که نه غرب قدرت نظام سازی ومهارتروریسم رادارد ونه هم رئیس جمهورورئیس اجرائیه در6ماه و18روزگذشته توانستند کابینه بسازند.بهررو،اکنون که دستِ کم کابینه ساخته شده است،ازرئیس جمهورورئیس اجرائیه می خواهم که چهار کارزیررابکنند:نخست،بخش لوژیستک درهمه وزارت خانه هابویژه وزارت های دفاعی- امنیتی را پاکسازی نمایند تابجای شکم های دزدان چه جهادی- طالبی وچه غیرآن ها،شکم سربازان وپولیس ها سیرشود تاخوب کارکنند.دراین رابطه،این سخن ناپلئون را درنظربگیرند که"جنگ راشکم سیرسربازمی کند." دوم،کسانی رابه ولایت ها،ریاست ها، ولسوالی ها وعلاقه داری هاتوظیف نمایند که حکومت قانون وکسب رضایت مردم دراولویت هایشان باشد.سوم،دست به اصلاحات اداری،مالی،قانونی،اطلاعاتی،اقتصادی بزنند.چهارم،پارلمان رامنحل،قانون انتخابات را اصلاح وبعدن انتخابات شوراهای ملی وولایتی رابرگزارنمایند.دراین صورت،نهادهای دفاعی- امنیتی سامان پذیرفته هم ستون پنجم پاکستان نیست می شود وهم کشوربه سوی تامین حاکمیت ملی ومهارتروریسم به پیش می رود.این هاکه همه درمحورسیاست داخلی می چرخند،اینجاست که اهمیت سیاست خارجی بویژه برخورد با بازی های دوگانه ی پاکستان به میدان می آید.
افغانستان به یک سیاست خارجی متوازن نیازمبرم دارد
دررابطه به نقش سیاست خارجی درتامین صلح،ثبات وامنیتِ افغانستان،نویسنده به حیث شاگرد وکتاب خوان علوم سیاسی وروابط بین الملل ،مهم ترین کاردولت را تدوین وراه اندازی سیاست خارجی درست،حساب شده ،متوازن وعملی درجهت تامین حاکمیت ملی ومنافع ملی افغانستان می داند.واقعیت این است که،حکومت ها تنها دردوصورت می توانند زنده مانده وبکارخود ادامه دهند:نخست،سازگارکردن محیط ملی برای بقا ودوام خود.دوم،همسازی بامحیط بین المللی.درسازگارکردن محیط درونی،آشکاراست که تامین صلح وعرضه ی خدمات برای مردم عامل های بقا ودوام حکومت هامی باشند وهمین هاهستند که درمحیط بین المللی هم برای حکومت هامقام ومنزلت می بخشند.به سخن دیگر،درنبود صلح وثبات درونی،بیرونی ها حاضرنمی شوند که به حکومت ما ویاحکومت های دیگرمنزلت قایل شوند.افسوس که درشرایط کنونی حکومت افغانستان دراین عرصه ناکام می باشد!
ازاین رو،لازم است که رئیسان جمهورواجرائیه درهردوعرصه کارهای شایسته انجام دهند تا مقام افغانستان را درسطح جهان دوباره احیا نمایند.چون درباره ی سیاست درونی وعامل های ثبات بخش آن سخن گفته شد،به بررسی سیاست خارجی پرداخته می شود.درافغانستان،درعرصه ی سیاست خارجی ، مشکل عمده برخورد با پاکستان وتروریسم صادرشده ازآن می باشد.بعدازبرخورد باپاکستان ،پرسمان برخورد با دیگرهمسایه ها وکشورهای دورترجای می گیرد.دررابطه به پاکستان ، مسئله ی بحرانزاهمان نزاع برسرخط مرزی دیورند می باشد که رسمیت دادن آن به مسئله ی ترسناک برای حکومتی های هامبدل شده است.ازسوی دیگر،ناکارآمدیی حکومت های افغانستان ورخنه گری پاکستان بخاطرجنگ های ناشی ازتجاوزارتش سرخ وبحران هاودرگیری های بعد ازآن، باعث شده است تاپاکستان گمان کند که می تواند افغانستان رابخشی ازخود یازیرسایه ی خود درآورد.موضوعی که بخش بزرگ مردم افغانستان را درصف مقابلش قراردا ده است.
ازهمه جالب تراین که،پاکستان دنبال عمق اسراتژیک درافغانستان می گشت وباساختن طالبان وراه اندازی تروریسم دراین کشور،کاری کرد که امریکا یابا دارش تشریف آورده عرصه رابرای سیاست عمق اسراتژیکش تنگ ترنماید.ازاین رو،هم سیاست خارجی افغانستان ،هم سیاست های امریکا وپاکستان به شکل پیچیده ی درابطه های باهمی قرارگرفته اند.ازجانب دیگر،درمسئله ی خط دیورند،ازیک جانب،پاکستان باحمایت های درست ونا درستش ازپشتون ها درجنگ داخلی، درمیان پشتوزبان های سیاست کاربنام طرفدارومخالف خود تمیزایجاد کرده وهم غیرپشتون هاتمایلی به ادامه ی نزاع مرزی باپاکستان ندارند.به این معناکه،مسئله رامسئله ی قومی می دانند تاملی.ازاین سبب،هم سیاست تروریسم پروریی پاکستان، هم سیاست مخالف امضای خط دیورند پشتوزبان هابه بن بست رسیده است وراه بیرون رفت هم این است که پاکستان ازتروریسم صادرکردن به افغانستان دست برداشته وامتیازات مسیرتجارتی بدهد وراه برای رسیدن به بازار آسیای مرکزی را ازافغانستان بگیرد.همچنان،مسیرتجاری کابل - دهلی ازخاک خود رابازبگذارد ودرمقابل هم، حکومت افغانستان خط دیورند رابرسمیت شناخته به منازعه ی بد فرجام مرزی پایان دهد.دراین صورت،صلح به افغانستان برمی گردد وتجارت ترقی واقتصاد های بیمارافغانستان وپاکستان رونق پیدامی کنند.
بعدازبرخورد یارفتار با پاکستان درسیاست خارجی،مسئله مهم افغانستان سیاست تعامل با ایران می باشد.دراین رابطه،من مشکلی نمی بینم یاکمترمشکل دیده می شود.بله،حسن رابطه باپاکستان کمک به حسن رابط با ایران هم می کند.به این خاطرکه،ایران نگران راه یافتن اسلام وهابی ازطریق پاکستان به افغانستان می باشد.به این معناکه،مناسبات خوب باپاکستان دروازه ی اسلام افراطی به سوی کابل رابسته ونگرانی ایران رارفع می کند.ازاینکه،روابطه ایران وامریکا درراستای معاهده ی لوزان روبه بهبوداست،تاثیرمنفی پایگاه دومی درافغانستان درمناسبات کابل - تهران،کم اثرمی شود.افزون برآن،امیدبرده می شود که سفرروزشنبه 30ماه حمل رئیس جمهورغنی به تهران ازتاثیرمنفی دفاع او ازموضع عربستان دریمن برمناسبات دوطرفه بکاهد. دررابطه به آسیای مرکزی ،روسیه وچین هم، مسئله همان نگرانی ایران به گونه ی دیگری می باشد.به سخن دیگر،اسلام تروریستی ازطریق افغانستان وارد منطقه نشود.هند هم همین نگرانی را دارد ومرکزتروریسم، پاکستان را می داند.درواقع،مهارسیاست تروریست پروری پاکستان تمام منطقه را آرام می سازد وکمک به رونق اقتصادی وتوسعه ی سیاسی می نماید.روشن است. دراین بازی های سیاسی ومذهبی،سیاست خارجی افغانستان باید حفظ موازنه باشد نه لغزیدن به سوی این وآن کشور.
بطورنمونه،هند باپاکستان کشمکش مرزی درکشمیروایران باعربستان کشمکش های مذهبی- سیاسی درخاورمیانه دارد؛به گونه ی که، افغانستان وپاکستان هم کشمکش مرزی دارند.درهمه ی این کشمکش ها، به نفع افغانستان است که سیاست خارجی هوشمندانه بکار بگیرد.برخلاف،دررابطه به حمله ی عربستان به یمن،افغانستان سیاست عجولانه درپیش گرفت که نتیجه ی آن رابه گونه ی افزایش فشارتهران برمهاجرین افغان درولایت فارس می بینیم.غیرازفشارایران برمهاجرین افغان،دربخش تروریسم هم دیده شد که باسیاست نزدیکی افغانسان با عربستان به این بهانه که کمک به گفت وگوی طالبان باکابل نماید؛برعکس،نتیجه افزایش تروریسم بود.افزایشی که نشان داد عربستان نقشی برطالبان آن گونه که رئیس جمهورافغانستان فکرمی کند، ندارد.درحقیقت،این پیچیدگی های سیاست های منطقه ی می باشد که افغانستان باید درسیاست های خود آن ها را رعایت نماید.درغیراین صورت،اشتباهاتی زیادی مانند اشتباه دررابطه به یمن کرده منافع ملی کشوررازیانمند می سازد.بعد ازسیاست منطقه ی، سیاست فرامنطقه ی می باشد که مانند سیاست منطقه ی حتابیشترازآن نقش تعیین کننده دارد.
درسیاست خارجی فرا منطقه ی،آشکاراست که باکشورهای اسلامی غیرازعربستان مشکلی درمیان نیست.به این خاطرکه،عربستان درکمک رسانی برای تروریسم متحد پاکستان می باشد که جداکردن هردوشان باید سیاست حکومت کابل باشد.در اروپا وامریکا،دوبلاک وجود دارد که انگلوساکسون ها / انگلیسی زبان ها به شمول استرالیا- زیلاندنو ودیگرکشورهای غربی می باشند.درسرانگلوساکسون ها امریکا وانگلیس می باشند که درافغانستان حضوردارند ودیگرقدرت های غربی هم به شمول ژاپن تشریف دارند وهمه شان درکنفرانس لندن درماه دیسامبرسال 2014، کمک های خود به افغانستان را مشروط به حکومت داری خوب وراه اندازیی اصلاحات کردند که برمی گردد به سیاست داخلی یعنی صلح، ثبات،اصلاحات وعرضه ی خدمات برای مردم.به این معناکه،اگردولت افغانستان درراه اندازی حکومت داری خوب موفق نشود،کمک های غرب را ازدست می دهد.مسئله ی که به نفع تروریسم تمام شده ومشوق پاکستان می شود تا به کمک رسانی به تروریسم در افغانستان ادامه دهد.
ازاین رو،سیاست های داخلی وخارجی افغانستان دریک نکته گره می خورند،یعنی حکومت خوب وکارآمد که هم مشوق کمک های غرب می شود وهم باعث مهارتروریسم.معلوم است. اگرحکومت ملی وکارآمد نداشته باشیم،سیاست خارجی کارآمدهم نمی توانیم داشته باشیم؛ ودرنبود حکومت ملی هم، معلوم است که چه زیان های تاکنون کرده ایم؟برای ایجاد حکومت ملی، این بسنده نمی کند که وزیرخارجه ی امریکابیاید وبرای افغانستان دولت وحدت ملی بسازد وبعدن گه گاهی تلفون کند تابرخی مانع هابطورکوتاه مدت زیرزمین وبازبالابیایند ومشوق تروریستان شوند تا بیشترازپیش توحش نمایند.به سخن دیگر،همسوی نظری سیاست کاران درباره ی مسایل ملی پیش خیمه ی دولت وحدت ملی ودولت وحدت ملی پیش خیمه ی سیاست خارجی مدافع منافع ملی ومهارکردن تروریسم و وادارکردن پاکستان به بستن مرکزهای تربیت تروریستان وصادرکردن آن هابه افغانستان می باشد.
برخلاف،دولت وحدت ملی ملی یک سخن واحد درشش ماه و20 روزگذشته گفته نتوانسته است.اگرنمونه بیاورم تنهابه این هامی توانم بسنده نمایم:نخست،درمسئله ی یمن همه مقام هانظر واحد ندارند.دوم،درمسئله ی حضورداعش ومذاکره باطالبان ازطریق پا درمیانی پاکستان نظرواحد یافت نمی شود.سوم،دربم گذاری دربازرسی / سارنوالی مزار،حکومت مرکزوولایت نظرات دوگانه داشتند.ازجمله،نوارنشرشده ی والی بلخ راشنیدم که گفته بود:ازاین حمله شورای امنیت ملی وریاست امنیت آگاهی داشتند وصریحن آن هاراملامت کرد که حمله را ازطریق اعضای حزب اسلامی کردند.وضع چندگانه ی ارگ نشینان هم تاحدی چنین ایجاب می کند.برای نمونه،هرچه وحدت وحدت ملی بگوئیم،بازهم دراطراف رئیس جمهور،معاونانش ورئیس اجرائیه، افرادی بانگاه های متناقض درباره ی مسایل قومی ومذهبی اتراق کرده اند که ازکله ی برخی شان نفرت های قومی- مذهبی- سمتی می بارد وازپس ماندگی فرهنگی- سیاسی رنج می برند.چهارم،درمسئله ی حضورداعش درافغانستان هم ، چنان ذهن پریشانی ای بیداد می کند.برای مثال،روزشنبه 29حمل،حمله ی تروریستی پرتلفات درشهرجلال آباد بوقوع پیوست ورئیس جمهورهم به بدخشان رفته بود.برای من سخن رئیس جمهورکه داعش عامل حمله به جلال آباد است نه طالبان،بسیارمتناقض می باشد.درواقع،رئیس جمهوریک دم علیه تروریسم بین المللی خیزبرداشت وازسرزنش کردن طالبان گریخت.
درزمینه، برای رئیس جمهورمی گویم که، هم داعش درافغانستان حضورندارد وهم طالبان بخشی ازتروریسم بین المللی می باشند.درباره ی حضوردروغین داعش درافغانستان ، خدمت رئیس جمهورعرض نمایم که ساخته وپخته ی دستگاه اطلاعات ارتش پاکستان / آی اِس آی می باشد.دراین راستا،واقعیت این است که، درماه جون 2014، داعش بخش سنی نشین غرب عراق رابه کمک عربستان،امارات متحده وقطر گرفت ودرهمان ماه، ارتش پاکستان دست به جنگ علیه طالبان دروزیرستان زد.(1) نتیجه ی جنگ دروغین ارتش پاکستان دروزیرستان، راندن تروریستان طالبانی بدرون افغانستان بود نه سرکوب تروریسم.درواقع،افزایش تروریسم درولایت هاودرون کابل، دستاورد جنگ ارتش پاکستان دروزیرستان می باشد.ازاین رو،خوش بینی رئیس جمهورنسبت به رفت وآمد مقام های پاکستانی به کابل ورفتنش به مقرارتش پاکستان درراولپندی،درماه اکتوبر2014، هم برخلاف پروتوکول وهم عاری ازفایده بود.همچنان،موضع رئیس جمهوردرباره ی توقف خریداری اسلحه ازهند وفرستادن محصلان اردو به پاکستان، شتاب زده بود.درباره ی حضورداعش درافغانستان، می خواهم برای رئیس جمهوربگویم که، ارتش پاکستان هم ستون پنجم درداخل دولت شما دارد وهم درظاهرازمذاکراه ی طالبان باشماحمایت وهم به گونه ی دروغین طالبان را بداعش وطالبان تقسیم کرده است تاشما را به مذاکره ی دروغین مصروف وبنام داعش خراب کاری نموده هم افغانستان را دچارتوحش بیشترکرده هم ازامریکا بنام مبارزباخطرداعش، پول بگیرد.می دانم که امریکا وکشورهای غربی دیگرفریب شیادی ارتش پاکستان رانمی خورند.پس، شماهم بکوشید که فریب نخورید.درباره ی فریب خوردن شما دربازی دوگانه ی ارتش پاکستان،روز16آریل،یک مقاله زیرعنوان"رئیس جمهورغنی می خواهد خانه ی خود را سامان بدهد"توسط محمد اسماعیل خان درسایت دان / بامداد ،چاپ پاکستان نوشته وپخش شده بود.درآن مقاله، آمده بود که غنی فریب بازی دوگانه ی پاکستان را خورد وبهای بسیای پرداخت ومی پردازد.نویسنده ی مقاله تاکید کرده بود که هیچ تغییردرسیاست حمایت پاکستان ازطالبان نه آمده وغنی پیش ازوقت خوش بینی نشان داده باعث انتقادات زیاد ازخودش توسط مخالفانش درافغانستان شده است.(2)ازاین رو،ازرئیس جمهورغنی،می خواهم که نگاه خود نسبت به پاکستان وطالبان وحضورداعش درافغانستان را تصحیح کرده ازهند ابهام زدائی،باپاکستان ملاحظه کارانه برخورد وبا ایران درسفرروزشنبه 30 حمل خود کاری کند که نگذارد حمایتش ازموضع عربستان دریمن باعث دشمنی تهران باحکومت کابل شود.روشن است.عربستان دریمن چیزی بدست نمی آورد.امریکا با ایران هم درعراق وهم درسوریه وهم دربرنامه ی اتومی اش درتعامل است.ایران هم دست به الاشه نه نشسته ودرمسکووپکن دنبال بازی کلان می گردد.مثلن،روزشنبه 29حمل،وزیرخارجه ی ایران طی نامه ی به منشی عمومی سازمان ملل خواستارپایان جنگ دریمن وراه اندازی کمک های بشردوستانه به جنگ زده ها ومذاکره برای تشکیل حکومت با پایه های وسیع متشکل ازهمه گروه های یمنی شد که هم عملی می باشد وهم انسانی.درهمان روز،وزیردفاع ایران درمسکو خواستار اتحادیه ی نظامی پکن، مسکو،دهلی وتهران دربرابرگسترش ناتوبه سوی شرق شد.معلوم است که، این گونه بازی هابرای افغانستان درسطح منطقه دشواری خلق می کند.این هم درزمانیکه، پاکستان به حیث یک کشورمنفووتروریستی شناخته شده گاه باورق طالبان - القاعده وگاه باورق داعش بازی می کند تاپول دربیاورد.درمسئله ی یمن هم ، دیدیم که ازترس ایران وهند مسئله رابه پارلمان سپرده فرارکرد و باعث خشم عربستان وامارات متحده شد.اینجاست که برای حفظ موازنه، افغانستان به یک سیاست خارجی عملی- راه کشابرای مهارتروریسم وتثبیت اوضاع داخلی اش نیازپیدامی کند.سیاستی که کمک به انزوای بیشترپاکستان وافزایش فشاربرآن می شود تا به تروریسم صادرکردن به افغانستان پایان دهد.درغیراین صورت،رئیس جمهورنه به کعبه که به ترکستان خواهد رفت.
پانویس ها:
1- جنگ علیه طالبان دروزیرستان؛فریب کاری تازه ی ارتش پاکستان
دشمن تروریسم شدن پاکستان وتاثیرآن براوضاع افغانستان
Iwarsajee.blogspot.com/2014/08/blog-spot_17.html
Iwarsajee.blogspot.com/2014/12/blog-post_21.html
2-www.daw.com/news/1176203/comment-afghan-president-strives-to-put-house-in-order
Comment:Afghan president strives to put house in order
By Ismael Khan-published 18 hourse ago,published in dawn April 16th
0 comments:
Post a Comment