Sunday 12 April 2015

دولت افغانستان دربازارمکاره ی سیاست وتروریسم چه می کند؟


ابراهیم ورسجی
23-1-1394
این نویشته دردوبخش سامان داده شده است:نخست،بررسی کارنامه ی درون کشوری دولت.دوم،بررسی کارنامه ی دولت درسیاست های منطقه ی وجهانی. روشن است که یک دولت درصورتی به زندگی خود ادامه داده می تواند که محیط های درونی وبیرونی رابرای بقاودوام خود مساعد کرده بتواند؛درغیراین صورت،فرومی پاشد.چون، آماده ساختن محیط درونی دربقا ودوام زندگی دولت ها نقش نخستین را دارا می باشد؛ازاین رو،به بررسی کارنامه ی درون کشوریی دولت افغا نستان جایگاه نخست را دادم.پس،بحث را ازبررسی کارنامه ی درون کشوریی دولت می آغازم.برای مردم افغا نستان روشن است که، شش ماه ودوازده روزازآغازبکاردولت وحدت ملی ای زاده ی میانجیگری مسترجان کری،وزیرخارجه ی امریکا گذشته است؛اما درمدت سپری شده بکارهای خدماتی – امنیتی ومهارتروریسم که خیر،حتا موفق به تشکیل کابینه ی خودهم نشده است! همین که، دولت افغا نستان درتشکیل کابینه،یعنی کارمقدماتی وآسان خود موفق نشده است، می توان داوری کرد که کارنامه اش درعرضه ی خدمات به مردم وبرخورد با تروریسمی روبه فزونی وعرصه های منطقه ی وجهانی چه می باشد؟
از این لحاظ که، بررسی ای کارنامه ی درون کشوریی دولت وحدت ملی را با سوالیه آغازیده ام؛ تاکید می ورزم که سخن های زیادی درزمینه برای بیان کردن دارم که تاحد ممکن به آن ها می پردازم.واقعیت این است که، درجهان سیاست ومدیریت،کارهاوبرنامه های دولتی توسط دونهاد زیربسیاربه خوبی به پیش برده می شود:نخست،ساختارپاک کاراجرائی دولتی که به شکل دورازسیاستش اداره ی عامه وسیاست کارانه اش بروکراسی که منظورازآن سیاست دفتریاد فتری می باشد.دوم،احزاب سیاسی.پس،بهتراست که وظیفه های بروکراسی وحزب سیاسی را بررسی نمایم وبگویم که نبود یا بود کم تاثیرشان چه زیان های رابرای مردم افغا نستان ببارآورده است.پس،لازم است ازنظرواژه شناسی به نویشته ادامه دهم.درکتاب های واژه نامه ی سیاست وجامعه شناسی، برو،یعنی دفتروکراسی یعنی حکومت وجمعن معنای حکومت اداره یا میزرامعنا می دهد که درافغا نستان بیشتربنام ساده ونامفهومی کاغذ پرانی مدیران برای پول گیری یاد کرده می شود.اکنون که، ازنظرواژه شناسی، معلومات کوتاه درباره ی بروکراسی ارائه شد،لازم است که بنگریم کدام اندیشمندان بیشتردرباره ی بروکراسی سخن گفته اند؟ روشن است.درمیان جامعه شناسان،بیشترازهمه،ماکس وبر،جامعه شناس پرآوازه ی آلمانی درباره ی بروکراسی سخن گفته وهشدارداده است که":بروکرات ها درصورت سیاست ورزی بدترین سیاست کاران می باشند."ازاین رو،توصیه کرده است که:"آن ها ها ازسیاست دورنگهداشته شوند."
درحالیکه، اداره ی عامه ازدوره های کهن حتا ازدوره ی سیاست آغازین یا قبیله سالاری وجود داشته وبه مرورزمان تکامل یافته وبه شکل کنونی اش یعنی بروکراسی درآمده است؛ اما حزب سیاسی، پدیده ی سیاسی مدرن می باشد که با انقلاب انقلاب فرانسه به حیث رقیب وبدیل یاجا نشین دولت عرض اندام کرده است.درعرض اندام کردن حزب سیاسی هم باید به شیوه ی تولید ونظام سرمایداری اعتبارداد که باعبورازکله ی قرون وسطای مسیحی وپیوند زدن میان جهان نو ودموکراسی آتن درپس رنسانس / نوزائی ادبی،هنری،فر هنگی ،باپذیرش فکرواندیشه ی مخالف حزب های سیاسی را تولید وازاستبداد به سوی نظامی شاهی مشروطه وجمهوری دموکراتیک گام بلند برداشت.اینکه، دربیست وپنج سال قبل، کمونیسم مرد وسرمایداری لیبرال ادامه ی زندگی داد،برمی گردد به عدم پذیرش فکرمخالف دراولی وپذیرش آن توسط دومی.بنابراین،هم بروکراسی هم رشد کرد وهم درکنارحزب سیاسی وجامعه ی مدنی،کشور- ملت را رقم زده ودرادامه ی آن جهان نورا دراروپای غربی شکل داد که ازآنجابه مستعمرات به گونه ی ناقصش انتقال داده شد.درمستعمرات هم،طوریکه دیده می شود،تنهادرهند وامریکای لاتین،حزب سیاسی،بروکراسی وجامعه ی مدنی توانستند که تاحدی پایه گرفته کمکی به کشور های یاد شده نمایند.ازاینکه،بروکراسی،حزب سیاسی وجامعه ی مدنی درکشورهای اسلامی شکل گرفته نتوانستند،علت دراستبداد نظامی- بروکراتیک و ازدواج آن با دین مسخ شده درقدرت می باشد که وضع فاجعه بارکنونی رارقم زد.وضع خطرناکی که اوضاع نا گوارلیبی،عراق،سوریه،افغا نستان واخیرن یمن،نماد آشکا رآن می باشد.
ازاین رو،به صراحت گفته می توانم که یک مشکل عمده ی دولت وحدت ملی افغا نستان ،نبود بروکراسی وحزب سیاسی کارآمد می باشد. وعلت های نبود بروکراسی وحزب سیاسی کارآمد درافغا نستان کنونی هم ریشه ی کهنه و خاص خود را دارد که بدوره ی نظام های شاهی وجمهوری قلابی برمی گردد.مثلن، ظاهرشاه وداودشاه ازحزب های سیاسی می ترسیدند که قدرت خود سرانه – شخصی وخاندانی شان را به چالش نه گیرند.ازاین رو، بر اردو واداره ی عامه ی نالایق – قرون وسطا ئی درسیاست ومدیریت تکیه کردند وپس ازآن ها، تره کی وامین ضربه ی کمرشکنی به همان اداره ی عامه ی نالایق زدند.همچنان، حزب سیاسی هم توسط خلقی هاوپرچمی هاایدئولوژی زده شده به سمت دین ستیزی گام برداشته باعث شد که توسط جهادی ها تکفیرشود وناتوانی خود جهادی ها درساختن حزب وسیاست کردن به فاجعه به فرهنگ سیاسی- حزبی وبروکراسی انجامید؛ وسرانجام جنازه ی حزب سیاسی و اداره ی عامه توسط طالبان به اشاره ی پاکستان برداشته شد.بعد ازاداره ی طالبان جاهل – تروریست – پاکستانی،زیرسایه ی جنگ علیه تروریسم،عده ی بنام تکنوکرات یامدیران فنی وشماری دزدان وجنایت کاران باصطلاح جهادی دربالای ساختاردولت های کاغذی موقت – انتقالی وجمهوری نام نهاد اسلامی- کرزیی، دارای چوکی ها و مقام های سیاسی- اداری شده ازنهایت ناتوانی کمک به بازگشت تروریسم وتلف شدن کمک های جامعه ی بین المللی برای بازسازی اقتصاد بیمارافغا نستان کردند.نادان های که درحالت عادی ونارمل توان کاتب شدن راهم نداشتند.
درواقع،همان نادان های غارتگردرزیرسایه ی ناتو ودالرهای کشورهای غربی بویژه امریکا هم سرمایدارشدند هم مانع برآمدن حزب های سیاسی وبروکراسی شدند وهم چنان نابسامانی دراداره وسیاست واقتصاد افغا نستان ایجاد کردند که محمداشرف غنی وهمکاران شریکش درفساد اداره ی منحط کرزی،تاگلو درآن غرق شده اند.درحالیکه،رئیس جمهورورئیس اجرائیه تاگلودرفساد وبی ادار گی باقی مانده ازدوره ی نا به سامان کرزی غرق می باشند؛قبلن، درجریان مبارزه ی انتخابات ریاست جمهوری، وعده های حکومت خوب،مهارتروریسم،تامین امنیت وعرضه ی خدمات برای مردم داده بودند وکمک کننده های بیرونی شان هم درگردهمای ماه دیسامبر 2014 درلندن برای کمک به افغا نستان، ارائه ی کمک ها را منوط به اصلاحات وحکومت داری خوب اعلام کرده اند.طرفه اینکه،هم مردم امنیت وخدمت می خواهند هم تروریستان به تروریسم وعملیات خود کشانه فزونی بخشیده اند هم کشورهای کمک کننده چشم به انتظارحکومت خوب درافغا نستان نشسته اند وهم رئیس جمهورورئیس اجرائیه در شش ماه ودوازه روزموفق به تشکیل کابینه ی خود نه شده اند.
بنابراین،به جرئت وصراحت می توان ابراز کرد که کارنامه ی دولت وحدت ملی درشش ماه ودوازده روزگذشته بسیارنا امید کننده می باشد! ازاین رو، تروریستان وحامی شان گستاخ ترشده اند ودولت درسیاست بیرونی خود نیز غلطی های را مرتکب شده است که دروضعیتی نابسامان کنونی همخوانی بامنافع ملی ونیازهای مبرم وروزانه ی مردم افغا نستان ندارد.دراین جا، اشاره به رفتاربیرونی دولت ضمنی است ونمی خواهم که بحثم درباره ی کارنامه ی درونی دولت را حاشیه ی بسازد.واضح است که، برنامه ریزی وتطبیق برنامه وپیش برد کارهای کوتاه مدت وبلند مدت دولت به کارکرد خوب اداره ی عامه یا بروکراسی وحزب های سیاسی حکومت گرورقیب آن پیوند تنگاتنگ دارد.پدیده های که ازفهم ارزش کارکرد آن ها دولت ازروی بی خبری یا تعلل بسیار بدورمانده است.بهرحال، درجهت ساختن وکارآمد سازیی آن ها باید کارکرد.ازاین رو،برای سران دولت پیشنهاد می نمایم که اول درساخت کابینه پرداخته آن گاه درزیرآن بیشترین توجه را به اداره سازی متمرکزنمایند ودراداره سازی هم به گزینش های زیرنیازمبرم درپیش می باشد:نخست،بازسازی اداره ی عامه وبه شکل کنونی اش بروکراسی باید دراس کارهای مهم دولت قرارگیرد.
روشن است که، ساختن اداره ی عامه درکشورجنگ زده وگرفتارتروریسمی مانند افغا نستان باید برتری ویژه ی خود را داشته باشد؛ ورنه، کشوردربی ادارگی باقی مانده ازدرون دستگاه دولتی قربانی ستون پنجم دشمن ،مافیای مواد مخدر وزمین وجنگ سالاران وازبیرون آن به درگیری دست وپاگیربا تروریستان ادامه ونمی تواند وعده های خود برای مردم راجامه ی کاری بپوشاند.دراین صورت،موقف دولت درمیان مردم کمرنگ وبه نفع پروسه ی سربازگیری تروریستان تمام می شود.ازسوی دیگر،معلوم است که دراداره سازی تکیه برفهم وتجربه ی افراد و درست کاری شان می شود که دربازی های سیاسی – باندی- سمتی – زبانی- مذهبی- جاری افغا نستان دقت وتوجه ژرف را می خواهد.وبرای پیش برد موفقانه ی اداره ی سازی،بهره برداری ازاخیرین نویشته های که درزمینه به بازارآمده اند نیزبسیارکارسازتمام می شود.ازاین رو،حکومت باید عده ی انگلیسی دان را توظیف نماید تا بهترین کتاب های دیروزوامروزپخش شده درباره ی مدیریت را بزبان های دری وپشتوترجمه ودراختیارخودش ومدیران رده های بالایش بگذارند.همچنان،یک کمیسیون هوشمند درباره ی اداره وکارهای اداری را توظیف نماید تا هم ازشیوه ی اداره وهم ازکورس های اداری برای کارمندان نو آموز نظارت کرده ماهوارگزارش دهد.دراین صورت،هم اداره سروسامان پیدامی کند وهم کسانیکه لیاقت مدیرشدن راندارند،به بازارکارازگونه های دیگراعزام خواهند شد.اینجاست که، افغا نستان ازبحران مدیریت به سوی مدیریت بحران رفته هم حاکمیت قانون درسراسرخاک ممکن می شود هم عرضه ی خدمات برای مردم میسیرشده باعث می شود که مردم درکناردولت ایستاد شده زیرپای تروریستان راخالی نمایند.
بهرحال،این یک سوی ماجرا درجامعه ی جنگ زده وگرفتارآشوب وتروریسم می باشد؛وسوی دیگرآن سروصورت دادن به حزب های سیاسی وجامعه ی مدنی درراستای دولت- ملت سازی ورسیدن به مهارکامل تروریسم وتامین صلح پایدارمی باشد.درادامه ی نقش اداره ی عامه وبروکراسی درجامعه ،نقش حزب های سیاسی هم برجسته می شود.درباره ی اهمیت حزب های سیاسی،ازاین کرده قوی تردلیل نمی توان یافت که حتاحکومت های استبدادی برای رسیدن به مردم کوشش کردند حزب بسازند.به این معناکه،ازطریق حزب های سیاسی دروازه ی اشتراک درقدرت هرچند کمرنگ رابرای مردم بازنمایند تابرای دنیای پیشرفته بگویند که حزب های سیاسی دارند.مثلن،محمد داودخان که درخود سری یکه تازبود،بعدازاعلام جمهوریت بد ترازشاهی مطلقه به سوی حزب سازی دولتی شتافت.چون خودش بی باوربه مشارکت مردم درقدرت وداردسته اش نادان بودند،شکست خورد وبرای حزب دموکراتیک خلق دوپارچه ومخالف دین راه بازکرد وحزب دموکراتیک هم با دعوت ازارتش سرخ قبرخود راکند ووضع کنونی رارقم زد.
ازاین رو،به نفع دولت است که ازآن درس های تلخ تجربه گرفته اردو واداره ی عامه را غیر سیاسی و حرفوی کرده وکارسیاست وحکومت رابه حزب های سیاسی فراقومی- مذهبی بسپارد.دراین صورت،افغا نستان دارای دومزیت خواهد شد:نخست،جنگ سالاران وطالبان ومافیای شبه مدیر جای گرفته دردستگاه دولت دردوره ی کرزی راخانه تکانی وغیرمفیدهایشان رابرکناروجایشان رابه نسل نوسپرده برای شماربسیاری ازتحصیل کرده های کشورکارپیدا می کند.دوم،گام استواردرسمت نهاد واداره سازی به گونه ی امروزینش برمی دارد.روشن است،با شکل گرفتن اداره ی سرتاسری درتمام بخش های افغا نستان ، همسوئی گسترده میان مردم ودولت ایجاد وبحران- تروریسم زدائی می کند.وقتیکه بحران- تروریسم زدائی صورت گرفت،اتکای افغا نستان درزمینه های دفاعی- امنیتی- اقتصادی به خارجی ها بویژه امریکا پایان یافته به سوی خود گردانی وپیدا کردن جایگاه خاص خود درسیاست ملی- منطقه ی- جهانی گام برمی دارد.
ازهمه مهم تراین که،بعدازاداره سازی وتامین حاکمیت ملی ،جایگاه سیاست خارجی دردفاع ازمنافع ملی درسطح های منطقه ی وجهانی به میان می آید.درواقع،همان گونه که درتامین امنیت وتطبیق برنامه ها ورسیدن به توسعه ی اجتماعی-اقتصادی-فرهنگی- سیاسی،اداره ی عامه،اردو،پولیس وحزب های سیاسی وجامعه ی مدنی نقش مهم بدوش دارند؛درسیاست خارجی،کادرکارآمد دیپپلماتیک ودستگاه مهم وزارت خارجی ضروری می باشد تامنافع کشوررا درسطح منطقه وجهان برآورده نماید.به سخن دیگر،همان گونه که برنامه های دولتی را اداره ی عامه درداخل کشورتطبیق می کند،سیاست خارجی تشکیل شده توسط رهبری دولت رادستگاه دیپلماسی یا وزارت خارجه تطبیق می نماید.اینجاست که، کاردشواردولت وحدت ملی آغازمی شود وآن اینکه چگونه ازافغا نستان درمنطقه وجهان نمایندگی نماید؟ روشن است که، دولت وحدت ملی مانند شکست وریخت ها درسیاست درونی درسیاست بیرونی خود هم دست به غلطی های زده است که باید آن هاراتلافی ویا ازتکرارشان خود داری نماید.مثلن،دولت افغا نستان باید بکوشد که درسیاست خارجی بده وبستان نماید نه اینکه بدهی داشته باشد وگرفتنی نداشته باشد که نماد آن کرنش دربرابر پاکستان وافزایش تروریسم صادراتی آن درماه های پسین می باشد.
برای کاربرد سیاست بده – بستان که جوهرسیاست رادرجهان نومی سازد،لازم است اشاره ی به غلط کاری های دولت کرده نویشته را ادامه وبه پایان برسانم.این روزها همه می دانیم که کشورهای عربی را ازلیبی تا یمن کشتاروتروریسم گروهی ودولتی فراگرفته است وده کشورعربی زیرفرماندهی عربستان به جنگ علیه مردم بی چاره ی یمن به بهانه ی دفع خطر ایران پرداخته اند.جنگی که باعث شده است عربستان دنبال حامی ها درمیان مسلمان ها ونامسلمان ها بگردد ویکی ازکشورهای مسلمان دعوت شده توسط عربستان ،افغا نستان می باشد ورئیس جمهورکشورما هم به تایید موضع عربستان بنام دفاع ازحرمین – شریفین پرداخته است.جالب این است که، نظامی های مصری 12میلیارد دالروحکومت پاکستان هم 3میلیارد دالرازعربستان گرفته اند وسیسی،رئیس جمهور ارتش منتخب مصربرای مشارکت درجنگ یمن،200میلیارد دالردیگرخواسته است.معلوم نیست که برای رئیس جمهورافغا نستان چه وعده داده شده است که بدفاع ازموضع عربستان برخاسته است؟ درباره ی این پرسش ،سخن های زیادی درفضای مجازی ارائه شده است که من با بسیاری آن ها موافق نیستم.
بهرصورت،برای من این مهم است که دفاع ازموضع عربستان دریمن تاچه حد به فایده وتاچه حد به زیان افغا نستان درسیاست خارجی اش می باشد؟ چون افغا نستان زیرتهدید تروریسم صادرشده وشونده ازپاکستان باکمک مالی عربستان می باشد،ممکن است برای رئیس جمهوروعده داده شده باشد که درجهت مذاکرات صلح باطالبان برایش کمک می شود.سوال این است که، این کمک چگونه توسط عربستان درسیاست پیچیده ی جاری درخاورمیانه وجنوب آسیا صورت می گیرد؟ همین که، حکومت پاکستان هم 3میلیارد دالر ازعربستان وشیخ های جنوب خلیج فارس گرفته وهم پارلمانش فیصله به طرفی در جنگ علیه یمن کرده است،روشن می شود که عربستان کاری درپیشبرد مذاکره میان طالبان ودولت افغا نستان کرده نمی تواند.مثلن،روزسه شنبه 7آوریل،پارلمان پاکستان فیصله به بی طرفی درجنگ یمن کرد وروزجمعه امارات متحده ی عربی هشدارداد که پاکستان بخاطرپیوستن به پروسه ی صلح مورد تایید ایران وترکیه زیان می کند؛ وروزشنبه 11آوریل هم،حکومت عربستان پروازیک هوای پیمای پاکستان برفرازخاکش راممنوع اعلام کرد.درواقع،این کنش ها وواکنش ها نشان می دهند که تحولات ژرفی درمنطقه درحال وقوع می باشد ولازم است که دولت افغا نستان درشکل دهی رفتارخارجی اش بسیار ملاحظه کارانه عمل نماید.درغیرآن،منافع افغا نستان را دربازیی بازگران خوب وخراب منطقه ی وجهانی زیانمند می سازد.
ازاین رو،بهتراست درباره ی خطرها وفایده های سیاست های خارجی پخته وخام بحث نمایم.روشن است که، سیاست جهانی وارد عصرجهانی سازی باکمرنگ شدن نقش دولت های ملی وپررنگ شدن شرکت های تجارتی- تسلیحانی – نفتی- بازاریابی برای کالاومواد خام ونیروی کارارزان قیمت شده است.مسئله ی پیچیده ی که تدوین وپشبرد سیاست خارجی را درمقایسه باگذشته دچارچالش های کمرشکن کرده است.درسطح بیرون منطقه ی،روزجمعه 10 آوریل،رئیس جمهورامریکا درپاناماسیتی،مرکزکشورپاناما، درملاقات با نمایند گان جامعه ی مدنی گفت که:" مداخله ی امریکا درامور امریکای لاتین دستاوردی نداشته است." وروزی شنبه طی ملاقات با راول کاستر،رئیس جمهورکوبا،یخ های بالاترازنیم قرن درروابط هردوکشوررا آب کرد وهمتای کوبای اش هم گفت که روابط مبتنی براحترام متقابل باامریکا می خواهم." درهمان روز،نکولاس مدورو،رئیس جمهوروینزویلابه رئیس جمهورامریکا گفت که:" به شما احترام دارم؛اما اعتماد ندارم."نگاهی به احترام متقابل درروابط هردو کشورکه توسط رهبرکوبا مطرح شد، نشان می دهد که بدون چنان احترامی کشورها درسیاست خارجی شان درشب درهواشلیک می کنند.
بنابرآن،باید توجه کنیم که دولت افغا نستان چگونه می تواند بادفاع ازتجاوزعربستان به خاک یمن،احترام متقابل درسیاست منطقه ایجاد ومنافع ملی خود را نگه دارد؟ ازهمه مهتراین که،ایجاد احترام متقابل ودوام برتری جوی های زورمندان منطقه ی وجهانی کاربسیاردشوارمی باشد.بطورنمونه،پاکستان منافع ملی خود را دردوری ازجنگ عربستان دریمن،ایران آن جنگ راخیانت به اسلام وترکیه دنبال راه حل سیاسی آن با کمک ایران وپاکستان می گردد.اینجاست که موقعیت افغا نستان گرفتاردشواری بی سابقه درشرایطی می شود که گرفتارتروریسم صادرشده ازپاکستان با دالرهای عربستان وصدها دشواری دیگردرداخل خود می باشد.ازاین سبب،به نفع افغا نستان می دانم که منافع متضاد کشورها درمنطقه وجهان بویژه درجنگ تحمیلی بریمن توسط عربستان را درنظرگرفته دقت نماید که درجانب داری ودوری ازآن چه بدست آورده می تواند.همین که پاکستان هم ازعربستان پول گرفته وهم ازحمایت از تهاجم آن بریمن خود داری می نماید،نشان می دهد که عربستان آن گونه که توقع داشت برپاکستان اثرگذاری ندارد! پس،توقع حکومت افغا نستان درکمک عربستان درمذاکرات صلح باطالبان، خیالی بیش نیست.اگرمی گویم خیالی بیش نیست،استدلالم برافزایش حملات تروریستی بعد ازتایید حکومت افغا نستان ازتهاجم عربستان بریمن وخود داری پاکستان ازحمایت ازآن تهاجم می باشد.
باتوجه به آنچه گفته شد،دولت افغانستان چه باید بکند تاهم لعل بدست وهم یارنرنجد؟ به سخن دیگر،سیاست خارجی خود را طوری عیارنماید که هم منافع ملی راتامین کند هم تروریسم را براندازد وهم به شماردوستان خود درمنطقه وجهان بیفزاید.دراین راستا،نخست به وضع قدرت های منطقه ی وزیان وفایده شان برای افغا نستان می پردازم.واقعیت تلخ این است که، همسایه هاهستند ونمی توان تغییرشان داد.پس،باید با آن ها رفتارمتقابلن محترمانه ومفید را جویاشد.ازسوی دیگر،درهمسایگی افغا نستان،چهارکشورموثر،یعنی چین،ایران،هند وروسیه ویک کشورتروریست بنام پاکستان وجود دارد.وضع کنونی وموقعیت کشورهای یاد شده نشان می دهد که پاکستان هم منفوراست وهم گرفتاربحران.ایران هم درحال سازش باغرب وافزایش نفوذ منطقه ی خود وهندهم نگران تروریست پروری پاکستان درافغا نستان وبخش کشمیرخود می باشد.چین هرچند درظاهردوست پاکستان است،اماازتروریست پروریی مذهبی آن نگران وروسیه وقمرهای مصنوعی اش درآسیای مرکزی همه متوجه خطرتروریسم اسلامی متمرکزدرپاکستان وصادرشده وشونده به افغا نستان ورخنه ی آن درمیان مسلمان های قلمروخود می باشند. دراین نگرانی ها،یک فایده برای افغا نستان دیده می شود وآن اینکه سیاست خارجی درست را بکاربسته ازآن نگرانی ها به نفع ثبات خود ومهارتروریسم بهره برداری نماید.
دربخش دوردست افغا نستان هم، عربستان قراردارد که دربازی مذهبی اش دربرابرایران درعراق،سوریه ولبنان شکست خورده وبه گونه ی بسیارنادرستی به جنگ علیه یمن بنام مهارنفوذ ایران پرداخته است.درجنگ عربستان علیه یمن،مسئله ی خنده داراین است که ده کشورعربی علیه مردم یمن بنام جنگ علیه زیدی ها دست زده اند ودرظاهرحمایت امریکا ومتحدان غربی اش راهم دارا می باشند.ازاینکه، عرب ها درسال 2014درحمله ی تباه کارانه ی اسرائیل به غزه متحد شده علیه اسرائیل جنگ نکردند وعلیه زیدی های یمن متحدشده اند،معلوم می شود که تاچه حد ازنظرتوده های عرب بد سنگرگیری کرده اند؟ سنگرگیریی حکومت های عربی علیه زیدی های عرب بجای خود بماند،حتاعلیه ایران هم موجه نمی باشد.به این خاطرکه،دین مسلمان هاجنگ آن ها علیه یک دیگرشان را روا نمی داند.ازاین رو،چه درجنگ عربستان علیه زیدی های یمن وچه درجنگ احتمالی آن علیه ایران که دورازامکان به نظرمی رسد،جزصلح جوئی میان طرف های درگیر،جنگ طلبی ودفاع ازطرف متهاجم نادرست می باشد.
بابرآن،وظیفه ی دولت افغا نستان می باشد که اظهاربی طرفی وصلح خواهی میان مسلمان ها کرده ازاین طریق درجهت کاهش دشواری های خود عمل نماید.وقتیکه تاکید بربی طرفی وصلح خواهی درموقف افغا نستان می کنم،هم دستورات دینی وهم منافع ملی کشورخود رادرنظردارم.ازنظردینی که معلوم است مسلمان بروی مسلمان چا قونمی کشد،اما ازنظرمنافع ملی،دیده شد که باکمک مالی عربستان،بیشترین زیان راپاکستان به افغا نستان رسانده وهنوزهم با تقویت تروریسم به تباه کاری ادامه می دهد.همین که پاکستان ازپیوستن به صف عربستان درجنگ علیه یمن خود داری کرده است،ازیک منبع مالی تروریسم محروم شده است که بسیاربه نفع افغا نستان می باشد.به سخن دیگر،اختلاف میان عربستان وپاکستان به زیان مالی وسیاسی تروریستان مذهبی یعنی طالبان ، داعش والقاعده تمام می شود که به منافع افغا نستان است.ازاین رو،حکومت کابل باید تلاش های بزرگ نماید که ازآن بهره برداری نماید.درباره ی ایران هم می دانیم که درافغا نستان تنها یک نگرانی دارد وآن این که به کمک مالی عربستان به نظامی های پاکستانی وملاهای زیراثرآن ها،تندروی مذهبی سنی درافغا نستان چیره نشود.به این معناکه،چیرگی تندروی سنی درافغا نستان،منجربه فشاربه شیعه های افغا نستان وتحریکات تروریستی درایران می شود.دربخش شرقی افغا نستان هم می بینیم که پاکستان صادرکردن کالای تروریستی خود به افغا نستان رانوعی مبارزه با نفوذ هند درکابل وهند هم مایل است که افغا نستان پایگاه تروریسم مذهبی زیراثرپاکستان نشود.
درواقع،این سیاست های متضاد کشورهای یاد شده درافغا نستان هم وظیفه ی دولت را دشوارساخته وهم ایجاب ملاحظه کاری رامی کند.ملاحظه کاری که درک مناسب تناسب قوا وخطربه هم خوردن توازن قوادرسطح منطقه رامی کند.دراین توجه به تناسب قوامیان بازی گران منطقه ای،مسئله ی مهم وبیشترتوازن بخش حضورامریکا ومتحدان غربی اش درافغا نستان می باشد.به این معناکه،پاکستان دنبال عمق استراتژیک می گشت که با امریکا مواجه است وهندهم برای مهارتروریسم درافغا نستان طرفدار حضوربلند مدت امریکا دراین کشورمی باشد.اگرآقای اشرف غنی،رئیس جمهورافغا نستان بتاریخ 25مارس طی سخنرانی درکنگره ی امریکا بیش ازاندازه به ستایش کارنامه ی سربازان امریکائی پرداخت که مورد پذیرائی گرم پارلمانی های آن کشورقرارگرفت وهمچنان ازرئیس جمهور واعضای کنگره ی امریکاخواست که افغا نستان رادرجنگ علیه تروریسم تنها نگذارند،برمی گردد به دشواری های که پاکستان باکمک مالی عربستان برای کشورماخلق کرده است.ازاین سبب، دولت افغا نستان باید سیاست خارجی خود را موزون ساخته طوری به پیش براند که باعث نا امیدی تروریستان وحمایت گران شان شود نه اینکه مانند حمایت ازموضع عربستان دریمن، کاری نماید که به احتمال قوی تهدیدهای بیشتری منطقه ی را برای خود خلق کند.

0 comments:

Post a Comment