ابراهیم ورسجی
11-8-1393
چهارمرگ اندرپی این دیرمیر(مردم) / سود خوارو والی و ملا و پیر
اقبال
بزرگترین مشکل سیاست امریکا این است که نمی خواهد به ریشه ی دشواری ها دست بزند؛ازاین رو،درکشورهای مسلمان بویژه افغانستان، گرفتارمشکلات وهزینه های مالی وجانی بی شمار با دستاورد ناچیز شده است. بطورنمونه، پس ازبراندازی طالبان،امریکا گمان کرده بود که طالبان ریشه ی مذهبی دارند ومی توان نقش خراب کارانه ی آن ها را با بزرگ ساختن نقش ملاها،حضرت ها ،پیرها وصوفی ها درافغا نستان مهارکرد.سیاستی که ریشه درنا آگاهی ازجامعه ی افغا نستان ونقش ملاها، پیران ،حضرت ها وصوفی ها وتاثیر طالبان درجامعه ی افغا نستان دارد.درحالیکه، پروژه ی طالبان ریشه درخراب کاریی ارتش پاکستان دربرابر منافع ملی افغا نستان وامریکا دارد، نه پیوند وتعهد آن ها به مذهب.ازاین رو،بهتربود امریکا بجای سرما یه گذاری بالای ملاها،پیرها ،حضرت ها وصوفی ها،دو کارزیررا می کرد:نخست،مرکزهای آموزش تروریستی طالبان را درخاک پاکستان بسته می کرد.دوم،درجهت حکومت داریی خوب وکارآمد درافغا نستان تلاش می کرد.جالب این است که، همین سیاست نادرست را درخاورمیانه هم بکاربرده است. بطورنمونه، درعراقِ پسا صدام حسین، ازشیعه های طرفدار ایران حمایت کرده است.سیاستی که عربستان را دربرابر آن بسیج کرده است.همچنان،عربستان واما رات متحده به کمک داعش علیه شیعه های عراقی وحکومت بشار اسد؛بخاطروابستگی آن ها به تهران،شتا فند.پرسمانی که ریشه در چشم پوشی امریکا ازترورییست پروری عربستان وامارات وبلند پروازیی ایران دارد.ازهمه خنده دارتراین که،اکنون، امریکا باعربستان وامارات، ائتلاف جنگی علی داعش ساخته است.همچنان که، پاکستان ر ا درجبهه ی ائتلاف علیه علیه تروریسم شامل وبرکمک های آن به تروریستان چشم بست که نتیجه ی آن شکست سیاسی افغانی خودش دردولت سازی درافغا نستان می باشد.دولت سازیی که ازقبل هم مانع های فراوا نی درسرراه آن فراهم شده بود.
دراین زمینه، روشن است. کمونیست ها که دولت را ازنظراید ئوژیک دست ساخت طبقه ی سرمایدار- بزرگ مالک می دانستند که درفرجام یا رسیدن به جامعه ی بدون طبقه نیست شود؛چنان آن ر ا درزیرسا یه ی حزب وارتش سرخ درافغانستان بزرگ کردند که بارفتن با داروکمرنگ شدن حزب وکناررفتن آن ازقدرت،نقش دولت که دراطرف قبلن نیست شده بود؛ درسطح فوقا نی، درکابل هم فروپاشید.درادامه ی آن،جهادی های تازه بدوران رسیده ونادان درسیاست بنیاد دولت رابه لرزه درآورده،طالبانِ شا گرد شان آن را ازبن برانداختند.درواقع، کمونیست ها که ایدئولوژی شان به سوی نابودی طبقه ودرنهایت محودولت سیرمی کرد؛دولت را بیش ازاندازه بزرگ وملت رابی اختیاروتفنگ سالاران جها دی وطالبان بنیاد گرا- شریعت مدارنا آگاه ازهمه چیز،زیرهدایت ارتش پاکستان؛ بطوربنیادی،ساختار دولت افغا نستان را برانداختند.ازخوب یا بدرخ دادها،زیرنام مبارزه علیه تروریسم؛افغا نستانِ پساطالبان وارد برهه ی تازه ی شد که درآن دولت - ملت سازی زیرسایه ی قدرتِ امریکا، بسیارتبلیغ شد ومردم افغا نستان بویژه آگاهان آن که ازاستبدادِ خشنِ کمونیست ها،جنگ خوئی غارتگرانه ی جهادی ها وشریعت خواهی ترسناک – توحش زا- واپس گرای طالبان افسرده شده بودند؛گمان کردند که کشورشان وارد عصرنومی شود.
درحالیکه ، خوش گمانی وخوش نیتی درافغا نستان پسا طالبان قابل فهم بود؛اما بد نیتی - نادانی- استفاده جوئی وغارتگریی چهره های سوخته وپس مانده ی به قدرت رسیده توسط سردم داران جنگ علیه تروریسم ؛ دروضعیت نو، جدی گرفته نشد وباید جدی گرفته نمی شد.به این خاطرکه،مردم افسرده ومارگزیده حق دارند دربرخی مورد ها خیال پردازشوند که درافغا نستان پسا طالبان – القاعد- آی اِس آی، ازقبل احتمال آن قوی بود.آری! عامل های درکاربودند که هم خوش بینی نسبت به آینده خلق شود وهم گذشته گرائی کور، آینده گرائی هدف مند را نوش جان نماید.بطورنمونه،جنگ امریکا علیه تروریسم درافغا نستان این گمانه زنی- سرسری انگاری رافربه کرد که حکومت دموکراتیک خیا لی ای پیش کش شده توسط راهیان راه تروریسم زدا ئی می تواند گورکنِ تروریستان شود.ذهنیتی ساده انگارانه ی که بسیاری عامل های بدِ خوب نمایش داده شده را نا دیده انگاشت.درحقیقت،نمایش دادن بدان به گونه ی خوبان نیازداغ همان برهه بود که باید دزدان،آدم کشان وقلاشان را دروضعیت پسا طالبا نی، ناجی ودموکراسی خواه جلوه دهد. پرسما نی که هم به سیاست امریکا وهم به نادانی افرا دی برمی گردد که گمان کرده بودند قدرت سیاسی- پدری شان ازدست رفته است که اول به کمک پاکستان بارقصیدن به سازطالبان؛ ودوم، به کمک امریکا می توانند آن را دوباره بدست آورند.اینجاست که، دوپرسمان خود نمائی کرد:نخست، نه رفتن سیاست امریکا به ته ی مسایل حل طلب.دوم،فرصت طلبی ای کرزی وسیاست کاران نادانِ گردآمده دراطراف او درجهت ساختن نظام امیرعبدالرحمن خا نی زیرسایه ی جنگ علیه تروریسم وکمک مالی – نظامی امریکا.تجربه ی که قبلن زیرسایه ی هند بریتانیا واتحاد شوروی صورت گرفته بود که فرجامش بخاطرنا دیده گرفتن خواست مردم توسط آقایان ونوکران ، فروپا شی دولت توسط کمونیست ها،جهادی ها وطالبان بود.
دراین راستا،لازم است که مشکل کنونی افغا نستان را با بررسی نا توانی سیاست افغا نی امریکا ادامه دهم که تصمیم گیرنده بود.البته،تصمیم گیریی بدورازدرک درست وواقع بینانه ی شرایط سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی افغا نستان .روشن است.بزرگترین مشکل سیاست امریکا این است که، نمی خواهد به ریشه ی دشواری ها دست بزند یا اصلن نفعش درآن نیست.ازاین رو، درکشورهای مسلمان بویژه افغا نستان، گرفتارمشکلات وهزینه های مالی وجا نی بی شمار با دستا ورد ناچیز شده است. بطورنمونه،پس ازبراندازی طالبان،امریکا گمان کرده بود که طالبان ریشه ی مذهبی دارند ومی توان نقش خراب کا رانه ی آن ها را با بزرگ ساختن نقش ملاها،حضرت ها ،پیرها وصوفی ها درافغا نستان مهارکرد.سیاستی که ریشه درنا آگاهی ازجامعه ی افغا نستان ونقش ملاها، پیران ،حضرت ها وصوفی ها وتا ثیر طالبان درآن دارد.درحالیکه، پروژه ی طالبان ریشه درخراب کاریی ارتش پاکستان دربرابر منافع ملی افغا نستان وامریکا دارد، نه پیوند وتعهد آن ها به مذهب.ازاین رو،بهتربود که امریکا بجای سرمایه گذاری بالای ملاها،پیرها ،حضرت ها وصوفی ها،دو کارزیررا می کرد:نخست،مرکزهای آموزش تروریستی طالبان را درخاک پاکستان بسته می کرد.دوم، درجهت حکومت داریی خوب وکارآمد درافغا نستان تلاش می کرد.جالب این است که، همین سیاست نا درست را درخاورمیانه هم بکار برده است. بطورنمونه، درعراق چند مذهبی، ازشیعه های طرفدار ایران حمایت کرده است.سیاستی که عربستان واما رت های جنوب خلیج فارس را دربرابر آن بسیج کرده است.همچنان،عربستان وامارات متحده به کمک داعش، علیه شیعه های عراقی وعلوی های حاکم برسوریه که زیرحمایت ایران می باشند،شتافتند.پرسما نی که ریشه در چشم پوشی امریکا ازتروریست پروریی عربستان واما رات وبلند پروازیی منطقه ی ایران دارد.ازهمه خنده دارتراینکه،اکنون امریکا باعربستان واما رات متحده، ائتلاف جنگی علی داعش ساخته است؛ همچنان که،قبلن پاکستان را درائتلاف علیه علیه تروریسم شامل وبه کمک های آن به تروریستان چشم بست که نتیجه ی آن شکست سیاسی افغا نی امریکا دردولت سازی درافغا نستان می باشد.دولت سازیی که ازقبل هم مانع های بسیاری درسرراه آن فراهم شده بود.
ازپیش روشن بود که، مانند گذشته، درآینده هم عامل های منفی درونی وبیرونی درمخا لفت با فرایند دولت سازی درافغا نستان خود نمائی می کنند. خود نما ئی عامل های باهم پیوسته ی که امریکا وحکومت دست نشانده اش زیرریاست کرزی ازکنارآ ن هاسرسری گذشتند.بطورنمونه،ناسازگاریی منافع قدرت های منطقه ی با منافع امریکا درافغا نستان،تروریست پروریی پاکستان ون ابکاریی افراد مزدور- غیرسیاسی- غارتگر مورد حمایت امریکا دراداره ی پسا طا لبانی افغانستان،عامل های بودند که پرسمان ملت سازی که خیر؛زمان گیراست،حتا پرسمان آسان دولت سا زی را دشوارترساختند.دراین راستا، درآغاز، برداشت امریکا این نبود که پاکستان ازخط بیرون می شود.ازاین رو،امریکا به توان تکنوکرات های نام نهاد وتفنگ بدستان فاسد جهادی، شماره ی دوستی بازکرده دیگرگرایشات مذهبی به شمول طالبان رانده شده ازقدرت رابنام بنیاد گرایان مذهبی،دشمن تلقی کرد.جا لب این است که،برای مهارِ تخریب کاری فرضی آن ها دربرا برحکومت منحط کرزی،به ملایان، زیرعنوان"شورای علما"،حضرت مجددی ،نماینده ی صوفی های نقشبندی ، پیرگیلانی،نماینده ی صوفی های شیخ قادر جیلانی وصوفی های افغا نی حساب بازکرد.وقتیکه، پاکستان ازخط بیرون شده طالبان را بازسازی کرد، پستان گاوشیری بروی شورای ملاها،حضرت، پیروشورای صلح حکومت فاسد کری،دهن بازکرد که گویا آن ها می توانند هم ازفربه شدن طالبان جلوگیری کنند وهم به مشروعیت حکومت کابل بیفزایند.توقعی که برپایه ی زبان وفرهنگ عامیانه ی فارسی؛ مصادف به "گرفتن بودنه توسط زاغ بود" ودرستی خود را در13سال گذشته دقیقن باثبات رساند.
جالب این است که، گردن کشی پا کستان دربرابرسیاست افغا نی امریکا وکمک بزرگ آن دربازسازی طالبان افغا نی وساختن طالبان پاکستا نی به حیث نیروی کمکی پشت سنگرآن ها وتغییرآن ها ازیک نهاد شریعت مدار- خشن- نادان به یک نهاد تروریستی- مشوق عملیات خود کشانه، پرسما نی بود ومی باشد که نشان داد تاچه اندازه سیاست کوبیدن ومهارکردن طالبان وبنیاد گرایان توسط ملاها ،حضرت ،پیروصوفی ها،مثل خنده آورشلیک گلوله درشب تاریک درفضا رابازتاب می دهد.اینجاست که، دوپرسمانی باهم پیوسته خود نمائی می کند:نخست،اهمیت دولت سازی آن هم دولت خوب وکارآمد درجهت تامین امنیت،کسب حمایت مردم،توسعه ی اقتصادی ومهارتروریسم.دوم،شکست سیاست افغا نی امریکا بخاطر ناتوا نی کرزی وبا زیی سیاسی اش با ورق ملاها،حضرت ،پیروصوفی ها.دواصل عمده وناامید کننده ی که پاکستان را گستاخ وطالبان راخشن ترساخت.ازهمه ترسناک تراین که،یک عده ملاهای بی گناه به این خاطرتوسط طالبان کشته هم شدند. یعنی شا گردان نا دان استادانِ بی مسئولیت خود راکشتند. دراین بازیی ناپاک،جنبه ی بسیارناامید کننده، ادامه کمک امریکا به پاکستان با وجود حمایتِ آن ازتروریسم وناتوانی بازیی سیاسی کرزی با ورق ملاها،حضرت ،پیروصوفی ها می باشد.پرسمانی که، نشان داد تونل دراز- باریک وتاریک مبارزه با تندروی مذهبی و تروریسم طالبان ازکانال ملاها،حضرت ،پیروصوفی ها عبورنکرده، بلکه تدابیر عاجل دیگری را می طلبد.روشن است که تدابیرکارآمد درزمینه؛ باید این ها باشند:نخست،ازغلطی های گذشته درس عبرت گرفته شود.به سخن دیگر،ازتکرارآن ها خود داری شود.دوم،با تروریسم برخورد سزا واریا مناسب حالش کرده شود.سوم،به تد بیرهای نودرباره ی حکومت خوب تمرکزشود.چهارم،نگاهی ابزاری امریکا وپاگستان وهرکشوری دیگربه سوی افغا نستان به نفع آن هاهم نیست؛ باین معناکه، نگاه ابزاری پایان پذیرد.پنجم،حکومت پس ازکرزی با او ودسته ی فاسد ونابکارش حداقل خدانگهداربگوید.ازحد اقل به این خاطر استفاده کردم که کرزی وتیمش باید محاکمه شوند! دراین صورت،سرنوشت ودورنمای نوبرای افغا نستان ترسیم خواهد شد.
دررابطه به اصل های نخست ودوم،باید گفت که، برخورد امریکا با پرسمان دولت سازی در افغا نستان وچشم پوشی اش برتروریسم پروریی پاکستان به حیث عامل عمده ی مزاحمت دربرابرآن؛ هم امریکا،هم افغا نستان،حتا خود پاکستان رازیا نمند ساخته است! همچنان که،پرکردن جیب های ژنرال ها وملاهای پاکستانی،ملاها،حضرت ،پیروصوفی های افغانستان، نتوانست باعث مهارطالبان ویازیان رسانی به آن هاشود.ازاین رو،واریزکردن پول های کلان به جیب های شان مانند دوره ی حکومت کرزی،درحکومت اشرف غنی،نمی تواند کمکی به مهارطالبان نماید.پس،عبورازسرکرزی،جنگ سالاران،ملیشه ها،شورای ملاها،شورای صلح،حضرت،پیروصوفی و... برای دولت سازی ضروری به نظرمی رسد.البته که،عبورازسرشان به این معنا نیست که بروی افراد پاک وکارآمد دسته هایشان خط بطلان کشیده شود.اما، درباره ی برخورد باطالبان ،باید گفت که آن ها یک نیروی سیاسی خود گردان- هوشمند نیستند که سخن سیاسی بزنند یا به برنامه ی سیاسی وصلح تمکین نمایند ویا چنان اختیاری داشته باشند.درواقع،آن ها افراد ودسته های هستند درخد مت ارتش پاکستان درجنگ نیابتی آن علیه منافع افغا نستان وامریکا که درصورت شکل گرفتن حکومت خوب وکارآمد درکابل،طوریکه درنامه ی سرکشاده به آقای اشرف غنی،رئیس جمهور،یاد آورشدم،چهاردسته می شوند:نخست،طالبان شان می روند به مدرسه ها تاملا شوند.دوم،افرادعادی شان بزندگی معمولی برمی گردند.سوم،میانه روهای باسواد شان به حکومت های محلی افغا نستان می پیوندند.به حکومت های محلی به این خاطرکه،سویه ی کارگیری درحکومت مرکزی را ندارند.چهارم،تندروان شان بخشی ازجریان داعش یازیرعنوان کنونی شان به مزاحمت ادامه می دهند که بسیار خطرزانمی توانند تمام شوند.
بهرحا ل،اهمیت اصل سوم ، یا ساختن حکومت خوب وکارآمد ازهمه بارزترمی شود؛ وساختن چنان حکومتی توسط رئیس جمهورورئیس اجرائیه دارای مانع ها ودشواری های می باشد که گام نخست آن، تطبیق اصل پنجم ،یا گذرازسرکرزی ودسته ی فاسد ش می باشد که درتیم هایشان سنگرگیری کرده اند.افزون برعبورازکله ی کرزی وتیم نادان – فاسد ش،ساختن حکومت خوب وکارآمد؛ به اصل چهارم،یاپا یان نگاه ابزاری امریکا وپاکستان به افغا نستان نیزوابسته می باشد.بهرصورت،بازهم نگاه وبرخورد ابزاری امریکا وپاکستان، عامل بیرونی می باشد که تا ثیردرجه دوم دارد نه درجه اول.به این معناکه،کاری اصلی راباید خود افغان ها بکنند وکاراصلی هم ازدوعامل زیربرمی خیزد:نخست،ازاحترام به خواست مردم وگرفتن مشوره ازاهل دانش وتجربه وکارکشته.دوم،دورشدن ازمهره های سوخته – فاسد حکومت کرزی وبکارگماریی افراد دارای استعداد و نیت پاک به مردم وکشور.شایان ذکراست که، پیداکردن افراد پاک وکارفهم دومانع برای رئیس جمهورورئیس اجرائیه دارد:نخست،افراد لایق وخوش نیت راتیم هایشان تحمل کرده نمی توانند وآن هاهم بافاسد های هردوتیم کارکرده نمی توانند.دوم،کنارزدن گرایشات قومی- گروهی درجهت مافع ملی.این مسئله ی دومی باتوجه به انقطاب نژادی- گروهی موجود، دشواری آفرین است.بهرحال،باید آن رادرتصمیم گیری ها وگزینش هارعایت کرد.درغیراین صورت،ادامه ی وضع ناگوارکنونی حتمی می باشد.وضعی که؛ باتوجه کاهش کمک های ما لی،سیاسی وپایان حضورجنگی ناتو وکمبودی های نهادهای امنیتی- دفاعی- اداری- عدلی افغا نستان بحران زا وبه نفع تند روان وتروریستان وباداران منطقه ی شان تمام خواهد شد.
0 comments:
Post a Comment