Friday 31 October 2014

پیش کشِ دوستانی که با تکثیرنوارهای دوره ی جمهوریت،ازداودخان ستایش می کنند!


ابراهیم ورسجی
10-8-1393
دوستانی که این گونه نوارهارا ازبایگانی رادیو- تلویزیون کابل بیرون وبه نمایش می گذارند،بدون شک،ازوضع کنونی خسته هستند ومی خواهند به گذشته رفته ازمحمد داود اسطوره سازی نمایند که برای بی خبران ازتاریخ صدارت وریاست جمهوری اومفید است.اما،ازنظرمن،محمد داود عامل عمده ی ایجاد وضع فعلی افغا نستان می باشد.بطورنمونه،کاکای احمق -ستمگرش،هاشم خان،مسئله ی پشتونستان را دامن زد وخودش آن رابه اوج رساند که باعث وابستگی مرگبارافغا نستان به شوروی ودشمنی باپاکستان شد.درنزدیکی بامسکو،داودخان فکرکرده بود که هم ازتنگنای محاصره ی اقتصادی توسط پاکستان بیرون می شود وهم توسط آن پاکستان راتجزیه وافغا نستان رابزرگترمی سازد.وقتیکه داود به کمک افسران خلقی وپرچمی کودتاکرد وباردیگرپشتونستان خواهی کرد،می دانستیم که چه می کند.اصل ماجرای کودتای سرطان هم این بود که مسکو،هم ازتغییروفاداری سادات،رئیس جمهورمصر، عصبانی بود وهم ازناتوانی کمونیست ها دررخنه گری درکشورهای مسلمان.ازاین رو،درسال 1970درگردهمای سازمان های کمونیستی درمسکو،چنین فیصله شد که کمونیست هازیرسایه ی چهره های بظاهرملی مخالف غرب جابگیرند وبقدرت برسند.درواقع،کودتای 26سرطان؛ تطبیق همان طرح مسکوبود.
دراین راستا،بسیارپشتونستان بازی توسط محمد داود وتیم نادانش صورت گرفت.درحالیکه،ذوالفقارعلی بوتوکه درپاکستان دوپارچه شده مهره ی غرب نبود و پشتونستان خواهی داودعلیه حکومت اوموردحمایت مسکو واقع نمی شد.مثلن، درسال1972،بوتودرمسکودریک نشست شخصی به برژنیف،رهبرشوروی گفته بود که"پاکستان کلان راتجزیه کردی؛آیابه پاکستان کنونی هم برنامه داری یانه؟" رهبرشوروی برایش گفته بود که متوجه سیاست خارجی تان باشید! بوتوگفته بود که"ماازپیمان های سیتووسینتوی دست ساخت امریکا بیرون شده ایم"؛اما هدف برژنیف،رابطه ی پاکستان باچین بود."برخلاف،بوتو زیاد به پکن گرایش داشت وادامه داد! پیچیدگی های نظام سیاست منطقه ی وجهانی که داود وتیمش ناتوان ازدرک آن بودند.داود که ازسخن های دونفره ی بوتو وبرژنیف،اطلاعی نداشت،فکرمی کرد که ازنمد پشتونستان کلاه برای خودش درست می کند.برخلاف،زمانیکه درسال 1974،به مسکورفت،هرچه ازپشتونستان سخن گفت، مورد توجه مسکوواقع نشد.بعدن،به کابل آمده بدون مشوره باتیم نادانش،به نعیم برادرش که درکم سوادی نسبت به خودش وضع بهتری داشت،وظیفه داد که باتهران تماس بگیرد وعلت تماسش هم این بود که نزدیکی بامسکوبخاطرمسئله ی پشتونستان بود؛اکنون که مسکودرزمینه بی علاقه است،تغییرموضع باید داده شود.طوریکه درخاطرات سیداسدالله اعلم،مشاورنزدیک شاه ایران آمده است،دروقت خوردن صبحانه به شاه می گوید که:"برادررئیس جمهورافغا نستان به سفارت مادرکابل اطلاع داده است که می خواهد به تهران بیاید ودرباره ی مسئله ی پشتونستان با آریامهرگفت گونماید."آریامهرفورن می گوید که گوه می خورد که درباره ی مسئله ی پشتونستان بامامی خواهد مذاکره نماید؛باید به پشاوربرود!" بهرصورت،سفربه تهران صورت گرفت.
جالب این است که،بوتوکه رابطه ی نزدیکی باشاه ایران داشت،به اوپیام می دهد که داود رابا اشغا ل چندروزه ی چند ولایت مرزی افغانستان جزامی دهد! کاریکه مائوزیتنگ،درسال 1962 دررابطه به هند بااشغال یک منطقه ی مرزی – مشترک کرده جواهرلعل نهروراتوهین نمود! شاه برایش می گوید که چنین نکند.به این خاطرکه،داود دوسیه ی پشتونستان رابسته می نماید.ازآن به بعداست که،هم صدای منزل کاکاجان دررادیوی پاکستان نرم می شود وهم واژه ی پشتونستان خواهی دررادیوی کابل رنگ می بازد.فکرنمائید که داود کم سواد وبوتوی دانش آموخته آکسفورد وهاروارد،چگونه بازی سیاسی باید بکنند! دراین راستا،بوتوبه کابل آمد وداود به اسلام آباد رفت.البته که،داود خان ازکنفرانس سران جنبش عدم تعهد درسال 1356 ازکولمبو به لاهوررفت.بیاد دارم که داود درسخنرانی خود درباغ شالیمارلاهورکه ازرادیوکابل پخش شد،گفت که:متاسفم که دشمنان افغا نستان وپاکستان نگذاشتند که این دوملت باهم برادرروابط دوستانه باهم داشته باشند!!! نمی دانم که منظروداود ازدشمنان هردوکشورکیست،غیرازخودش."درجریان مهمانی درهمان باغ شالیماراست که داود رابه غرفه ی بردند که عکس های همه اعضای تیم یادوستان حکومتی اش درحال چانه زنی بامهره های ک. گ. ب. نصب شده بود.
بعدازسفرداود به پاکستان،درکابل، یک مراسم هنری درغازی استدیوم توسط سفارت شوروی براه انداخته می شود که درآن درحال خواندن سرود شوروی،داود ازجایش برنمی خیزد وباعث نفرت دیپلمات های روس می شود.درواقع،مسکوکه چرخش داود راپی گیری می کرد؛اول ،خلق وپرچم رامتحد کرد؛ودوم،دراخیرین سفرداود به مسکو،برایش هدایت داده شده بود که باپرچمی هاکارنماید.درحالیکه،خلق وپرچم متح دشده بودند تامانع چرخش داود به غرب شوند که برهه ی نخست آن تماس نزدیک اوبا بوتووشاه ایران بود؛ودربرهه ی دوم، به مشوره ی شاه وبوتو،قراربود که بعدازکنفرانس وزیران خارجه ی کشورهای جنبش عدم تعهد،درماه مه 1978درکابل،محمد داود به کاخ سفید، نزد جیمی کاتر،رئیس جمهورامیریکا برود که حقوق بشرخواهی اش،اعصاب برژنیف راخراب کرده بود.اما،پیش ازاینکه،گردهمائی وزیران خارجه ی کشورهای جنبش عدم تعهد درکابل برگزاروبعدازآن محمد داود به کاخ سفید،شرفیاب شود؛افسران کمونیست اردوی که اوبه کمک مسکوساخته بود تادرپشتونستان خواهی کمکش نماید،باکودتای 7ثور1357، کارنظام جمهوریت بدترازپادشاهی ظاهرشاه را یک طرفه کردند.واقعیت این است که،باید کودتای ثورصورت می گرفت ووضع کنونی رقم می خورد.به این خاطرکه،محمد داود بانظام جمهوری مطلقه اش طوریکه درجلداول "جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ دراخیرین ورق آورشده ام،دوکارزیرراکرده وضع کنونی رارقم زد:نخست،کشوررابدامن مسکو انداخت.دوم،نیروهای مذهبی رابدامن پاکستان انداخت که نتیجه ی آن اشغال گریی ارتش سرخ وجهاد به کمک امریکا وعربستان ازطریق پاکستان ،ویرانی کابل وبرآمدن طالبان به کمک ارتش پاکستان وکمک مالی عربستان وحمایت ضمنی واشنگتن وایجاد وضع کنونی می باشد.

0 comments:

Post a Comment