Sunday, 5 October 2014

نامه ی سرکشاده برای آقای دکتراشرف غنی احمدزی؛رئیس جمهورافغانستان


ابراهیم ورسجی
13-7-1393
برای بدی کردن دوراه وجود دارد:زوریا نیرنگ،هردوخوی حیوانی است. زورخصلت شیرونیرنگ خصلت روباه می باشد.
سیسرون
عقاید متفاوت مردم؛شایستگی تشکیل حکومت را ازایشان سلب می کند.
ماکیاولی
پاندورا دراساطیریونان،نخستین زن است؛زن اپی مته(برادرپرومته).درپس ربوده شدن آتش ازبارگاه خدایان توسط پرومته واهدای آن به بشر،زئوس ازپرومته ونیزازبشراتقام می گیرد! پاندورا اززئوس"هدیه"مرموز(صندوق سربسته) دریافت می کند؛با این هشدارکه"هیچگاه نباید گشوده شود.) وزئوس ازطبع کنجکاو وپرسنده ی بشرآگاه است.پاندوراپس ازستیزدرونی بسیار،سرانجام صندوق رامی گشاید وباگشودن آن همه پدیده های پلید،همه رنج ها وبلاها ازصندوق بدرمی آید وجهان را فرامی گیرد.اما درته صندوق،تنهایک پدیده بجامی ماند؛عنصری بنام امید،تابشربتواند باپلیدی هابستیزد.
افغانستان به صلح نیازمبرم دارد؛وصلح هم دوگونه می باشد:نخست،صلح متکی برزوروتوان دولت که بی پایه وآسیب پذیرمی باشد وهرزمانیکه توان دولت کم شد ؛زمین گیرمی شود.دوم،صلح حقیقی وپایدارکه باتحقق عدالت ورفع ظلم ظالم ازمظلوم تامین می شود.بدبختانه،دولت کنونی افغانستان نه توانی دارد که صلح متکی برزورراتامین نماید ونه هم پاک ومتعهداست که درجهت تحقق صلح متکی برعدالت کارنماید.ازاین رو،افغانستان به حکومت خوب وکارآمد نیازدارد نه حکومت فاسدی مانند حکومت کرزی که هم کمک های بیرونی ومنابع درونی را تلف کرد وهم زمینه سازی برای بازگشت تروریسم کرد.
این نوشته،دردوبخش تهیه شده است:نخست،نامه ی سرکشاده برای رئیس جمهورافغانستان.دوم،جمع بندیی کوتاهی ازمیراث کرزی برای مردم افغانستان.قرارنبود که جمع بندی کوتاه میراث کرزی،ضمیمه ی این نوشته شود.چون، رئیس جمهور ،میدان هوای کابل رابنام کرزی نام گذاری کرده است؛ازاین رو،میراث شوم کرزی راضمیمه ی نوشته کردم تابرای نام گذاربگویم اشتباه کرده است؛اشتباهی که اعتبارش راخدشه دارمی کند.به این دلیل که،کرزی ودسته ی فاسدش در13سال گذشته ؛ تجاوزی به حقوق اقتصادی- اجتماعی- سیاسی مردم افغانستان کرده اند که ازهجوم چنگیزتا اداره ی زمین سوخته ی طالبان،صورت نه گرفته بود! بهرحال،شایان یاد آوری است که ، آن زمان گذشته است که مردم خاموش بمانند وشاعران ،چاپلوسان وکاسه لیسانِ درباری بگویند که:"خسروان صلاح کارخویش؛خود دانند"!
آقای رئیس جمهور،شما درشرایطی بسیارحساس وشکننده ی متصدی مقام ریاست جمهوری افغانستان شده اید؛شرایطی پردرد سری که فشارها ومجبوریت های زیادی رابدوش تان می اندازد.ازاین رو،لازم دانستم توجه تان رابه سوی مهم ترین مسایل پیش روتان جلب نمایم.نخست ازهمه،باید به آگاهی تان برسانم که ازپنج هفته بدین سو،بحث ها ونوشته های را درباره ی میراث کرزی برای مردم افغانستان زیرعنوان های گونه گون براه انداخته ام که اخیرین آن ها درهفته ی گذشته زیرعنوان:"حکومت فاسد کرزی؛ازدیدگاه رابرت گیتس،وزیردفاع سابق امریکا"بود.اگرچه ، این نامه ی سرکشاده به نام ونشان شما؛کمترربطی به میراث خوب یاخراب کرزی دارد،اما دومسئله باعث شد که به یادآوری از آن بپردازم:نخست،فرمان دا دید که پرونده ی بانک کابل بررسی شود.درزمینه،امید وارهستم که فیل رانشانه گیری نمائید، نه خرگوش را! دوم،فرمان نام گذاری میدان هوای کابل،بنام کرزی را بیرون دادید.دررابطه به کرزی،خدمت تان عرض شود که ازمنفورترین- نابکارترین سیاست کارانِ نه تنها افغانستان،بلکه جهان پسمانده می باشد.ازاین سبب،بخش دوم این نوشته را به جمع بندیی کوتاهی ازمیراث کرزی منحصر کرده ام تا بدانید که اوشایسته ی نام گذاریی یک بدرفت درکابل هم بنامش نیست!
بهرصورت،به بررسی دشواری های شما وشرایطی حساسی که درآن متصدیی امورریاست جمهوری افغانستان شده اید،می پردازم.دررابطه به دشواری های پیش روی شما،واقعیت تلخ این است که، کرزی بسیارمیراث بدی رابرای افغانستان،شما ورئیس اجرائیه وتیم های کاری تان گذاشته است.اگرچه میراث کرزی برای شما، پرسمان بخش دوم نوشته ی من است؛اما دربخش نخست هم اشاره های به آن خواهم کرد.اشاره های که جمع بندی دربخش دوم نوشته، نماد آن هامی باشد.پس،بهتراست دشواری های شما را این گونه ترتیب وبحث درباره ی آن ها رابیاغازم! نخست،نبود سیاست کادری در13سال گذشته؛چلپاسه ها رابه مارها ارتقا و پروسه ی دولت سازی را ناکام ساخت.ازاین رو،روی دست گرفتن یک سیاست کادریی سنجیده ودقیق وتلاش درجهت کاربرد آن دارای اهمیت ویژه می باشد.دوم،حقیقت رامانند کرزی به پای مصلحت وسازش بابد کاران سرنه برید.سوم،پیاده کردن سیاست کادری درجهت تحقق حقیقت وفرارازمصلحت وسازش کاری های متکی برگرایش های قبیلگی- قومی - سمتی- مذهبی.چهارم،خداحافظی با اقتصاد بازارکه یک طبقه ی مفتخوار-غارتگر- غاصب راتحویل کشورداد و وراه اندازیی اقتصاد مختلط یعنی موقع دادن به بخش های دولتی وخصوصی تا درسمت بهبود زندگی اقتصادیی مردم به پیش برود وبررسی غارتِ کمک های بیرونی وغصب زمین های دولتی ومردم توسط زورمندان حکومت کرزی،خود وبرادرانش.پنجم،عزم وکاردرجهت رسیدن به حکومت خوب وکارآمد وبالابردن توان آن درجهت عرضه ی خدمات به مردم.درواقع،همین مسئله است که می تواند طالبان وپاکستان راناکام نماید، نه انحصاربه امضای معاهده ی امنیتی که انجامش دادید .ششم،برای ایجاد حکومت خوب،لازم است که کارهای زیرانجام داده شود:نخست،براهلیت ونه واسطه ونهادهای غیردولتی بازی ، درتقرر افراد تمرکزکرده شود.دوم،اکنون که از دموکراسی سخن گفته می شود،لازم است که بکارهای زیرتوجه جدی شود:یک،به شیوه ی گزینش وانتخاب اعضای پارلمان وشوراهای ولایتی بازنگری شود؛دوم،قانون انتخابات طوری تنظیم شود که نااهلان وارد شوراهای ملی وولایتی نشوند؛سوم،توزیع تذکره یاشناسنامه میان مردم صورت بگیرد، تاگلیم کارت های تقلبی که تقلب درانتخابات ریاست جمهوری وبحران برخاسته ازآن ودولت باصطلاح وحدت ملی پادرهوای شما، یکی ازدستاوردهای آن می باشد،جمع شود.ازهمه مهم تراین که،مردم شماری وتعیین واحدهای اداری برپایه ی نفس صورت بگیرد تاهم ازشماروکیلان کاسته شود وهم ازفشاربراقتصاد کشور.افزون بربازنگری درقانون انتخابات،یک خوابگاه دولتی برای وکیلان ساخته شود ؛البته وکیلانی که درکابل وکناره های آن خانه ندارند؛ وتازمانی آماده شدن آن، انتخابات شورای ملی به تعویق انداخته شود.
روشن است که دراین صورت،ازمصارف گزاف مالی دولت برای وکیلان نامردمی که کارکردهای خوب وخراب شان را در13سال گذشته دیدیم،کاسته می شود.همچنان،ازنظرقانون،اززدوبند های زیرزمینی- مافیائی وکیلان با وزیران ووالی ها ومافیاهای مواد مخدروزمین مانع به عمل آورده شود.درنتیجه،هم اقتصاد کشورتقویت می شود وهم ممانعت ازکارشکنی ی بدان درسرراه ایجاد حکومت خوب ومردمی صورت می گیرد.ازجانب دیگر،چون ریاست جمهوریی شمانه ازشکم پیروزیی انتخاباتی،بلکه ازشکم تقلب انتخاباتی وسازش سیاسی- مصلحتی بیرون شده است؛ کوشش درراستائی حکومت خوب وجامه ی کاری پوشاندن به آن ، حکومت شمارامشروعیت می بخشد.درغیراین صورت،باورنمائید که آینده ی ریاست وحکومت تان تاریک است.هفتم،اصلاحات درنظام آموزشی وبالابردنِ کیفیت آموزش درمعارف درسویه های زیرین،درمیانی وعالی.هشتم،اصلاحات وسامان بخشی درست درگمرک ها وبندرهاجهت افزایش درآمد ملی.نهم،ایجاد توازن میان واردات وصادرات آن هم درعصرجهانی شدن که جنگ بالای بازارمصرف کالا وموادخام ونیروی کارارزان قیمت است وممکن است سطح تولیدات ملی مارابه صفربرساند.دهم،کوشش های زیادی کرده شود تا بزودی ازاتکای کشوربه مواد خوراکی- کالای بیرونی کاسته شود.یازدهم،بالابردن سویه ی کاریی وزارت صحت عامه وجمع کردن داروهای کهنه وبی کیفیت پاکستانی- هندی ازداروخانه ها درمرکزوولایت ها.دوازدهم،تاکارآمد شدن حکومت ،کوش شود که بیرونی ها درمعادن افغانستان دست اندازی نکنند.سیزدهم،درباره ی صلح باطالبان،باید دقت کرده شود که آن ها هم سیاسی نیستند وهم فاقد اختیارمی باشند وهمچنان،نادان.ازاین رو،تاکید برمذاکره باپاکستان کرده شود تامذاکره باطالبان.چهاردهم،کرزی بخاطرمهارطالبان بسیارملا- پیر- حضرت بازی کرد ودستاوردش راهم دیدیم که بی ارزش شدن مولوی هاوصوفی هادرکشوروفربه شدن تروریسم بود.ازاین رو،بهتراست که دوسیه ی دولتی کردن مولوی ها،پیرها وحضرت ها را بسته نمائید! پانزدهم،سیاست منطقه ی وجهانی فرصت برای دفاع ازمنافع ملی کشورها می باشد نه محیط ماجراجوئی وشعاردادن وتکرارادعای بی نتیجه برخاک دیگران.بنابراین،لازم است که افغانستان ازفرصت ها استفاده نماید،؛نه اینکه، ازامریکا مانند کرزی شکوه نماید که درافغانستان صلح نه آورد.اگرمسئولیت صلح آوری درافغانستان کارامریکا است،پس،وظیفه حکومت وسیاسی های افغان چیست؟ ازاین سبب، بهتراست که حکومت افغانستان کاری نماید که امنیت مرزهایش رابویژه درجنوب غرب وجنوب شرق خودش تامین نماید تامانع ورود کالای صادراتی- تروریستی پاکستان شود.بلی،این کاردرصوتی عملی می باشد که شماکسانی رادرمرکز،وزیرودرولایت هابویژه ولایت های هم مرزپاکستان، والی،رئیس ،ولسوال و...مقررنمائید که بامردم کارکرده بتوانند.مسئله ی که کرزی درآن ناکام شد وخواست بارمسئولیت شکست خود را برشانه ی امریکا وپاکستان بیندازد.من؛ درزمینه، کرزی راملامت می کنم نه امریکا یاپاکستان را.به این خاطرکه،آن هامنافع خود رادارند ومامنافع خود مان را داریم.بهرصورت،ازنظرکارکرد صفریی وزیران پشتوزبانِ کرزی دربخش جنوب وشرق،.به یک نمونه بسنده می کنم وآن اینکه ،وزیران کرزی ازجنوب،در13سال گذشته، نتوانستند که یک روزهم به جای پیدایش خود بروند! ازهمه خنده دارتراینکه،وزیران دفاع ومعارف،رئیس امنیت ورئیس دفترکرزی،ازولایت وردک دردروازه ی جنوبی کابل بودند؛امایکبارهم به لایت خود سفرکرده نتوانستند.ناتوانی که باعث شد منطقه میدان تاخت وتازآی اِس آی وطالبان شود.ازسوی دیگر،می خواهم بگویم که کشورهای کوچک سیاست خارجی ندارند؛ وکشورماهم ازآن جمله می باشد.بلی،نه سیاست خارجی،بلکه روابط خارجی داریم.پس، درروابط خارجی مان، ازاینکه، دربیرون منطقه مشکلی نداریم،لازم است به کشورهای منطقه زیاد توجه نمائیم بویژه پاکستان ،هند وایران.روشن است که، هند باپاکستان مشکل دارد وایران با امریکا.دومشکلی که تاثیربدی براوضاع افغانستان گذاشته ومی گذارد.درزمینه، تدبیرحکم می نماید که حکومت افغانستان ازرقابت هند وپاکستان بهره برداری نماید؛ نه اینکه،سازمان جاسوسی پاکستان ازکاخ ریاست جمهوری خود مان حکم رهائی طالبان اززندان وترورمخالفان آن ها را صادرنماید؛ودیپلمات ها و امنیتی های هندی درمیدان هوای کابل،افغان های رونده به دهلی را بررسی بدنی نمایند!
آقای رئیس جمهور،دشواری های که دربالاردیف بندی شدند،نه همه ی دشواری های افغانستان ونه همه یکسان دارای فوریت می باشند.ازاین رو،به مهم ترین آن ها انگشت گذاشته نوشته را ادامه می دهم. واقعیت این است که، تشکیل دولت وحدت ملی میان هردوتیم "تحول تدام شما"و"اصلاحات وهم گرای"رئیس مجریه تان،تامین صلح و امنیت،مهاربحران اقتصادی که تقلب درانتخابات وزدوبندهای برخاسته ازآن ایجاد وبه آن فراخنابخشید،مبارزه باتروریسم ازطریق تقویت نیروهای دفاعی- امنیتی وحرکت به سوی حکومت خوب وکارآمد،ازدشواری های مهم پیشِ روی شمامی باشد.درضمن،بیاد تان بدهم که ازقول سیسرون ،سیاست مدارواصلاح طلب رومی وماکیاولی،دیپلمات فلورانسی وپدراندیشه ی سیاسی مدرن که هردوشان ایتالیائی بودند، درزیرعنوان مقاله به ترتیب یاد آورشدم که:"برای بدی کردن دوراه وجود دارد:زوریا نیرنگ وهردوخصلت حیوان است. زورخصلت شیرونیرنگ خصلت روباه می باشد."و"عقاید متفاوت مردم شایستگی تشکیل حکومت را ازایشان سلب می کند."
دررابطه به بدی کردن وراه های آن یعنی زورونیرنگ،به روشنی دیده شد که بسیاردرحق مردم افغانستان صورت گرفت.اگرچه، سیسرون درسخن خود ازشیردرپیوند بزور وازروباه بانیرنگ درجهت بدی کردن یاد کرده است؛اما درافغانستان،این شیرنبود که بدی نماید،بلکه کفتاربود که بد کرد وگه گاهی برای توجیه بدکاری هایش روباه رابه خدمت گرفت وهردوتاکه توانستند درپوشش های گونه گون به مردم افغانستان جفاکردند.بهرحال،ازاینکه مردم افغانستان کفتارها وروبه ها رابخوبی می شناسند، زیاد وقت خود را به بحث درباره شان تلف نمی کنم.بلی،سخن عمده ی من باشما درمحورسخن ماکیاولی،پدرعلم سیاست است که"عقاید متفاوت مردم شایستگی تشکیل حکومت را ازایشان سلب می کند."آقای رئیس جمهور، راستش وقتیکه به سخن ماکیاولی وتفاوت نظرمیان تیم شما وتیم رئیس اجرائیه تان می نگرم ؛ واقعن،ساخت وآینده ی دولت وحدت ملی زیرریاست شما ومدیریت اجرائی رئیس اجرائیه تان را بسیارپا درهواارزیابی می نمایم؛آن هم درزمانی که،هم مانع قانونی دارید وهم افغانستان با دشواریی داغ وکشنده ی تروریسم ونابسامانی های اقتصادی - امنیتی دست وپنجه نرم می نماید.
بهرصورت،شاید خود را این گونه قناعت بدهید که "معاهده ی امنیتی" با امریکا امضاشده است ومی توان بدین وسیله برتروریسم چه ازطریق گفت وگووچه ازطریق فشارامریکابرپاکستان برتری یا غلبه یافت.با وجود این که،امضای معاهده ی امنیتی یاد شده حکومت افغانستان را ازنظرمالی وسیاسی خوراک نیمه جان می دهد؛اما نباید غفلت ورزید که امریکا ازلیبی تا افغانستان دروازه ی "پاندورابکس" رابازکرده است.پاندوراباکسی که ازشکم آن تروریسم وتندرویی مذهبی بیرون شده است! ازجانب دیگر،ناتوانی امریکا درمهارتروریسمی کمک گیرنده ازنظامی های پاکستانی وعربستان وامارات متحده ی عربی درحالیکه هرسه ازدوستان کاخ سفیدهم می باشند؛نشان می دهد که دیگرکسی حتا نوکران پاکستانی وعربش هم ازبادارخود یعنی امریکانمی ترسند؛ وتاوان این ناترسی نوکران ازبا داررا افغانستان پرداخته ومی پردازد.هدفم ازیادآوری ازناترس شدن نوکران ازبا داراین این است که؛ به شمابگویم، خوش بینی هایتان را کنارگذاشته واقع بین شوید؛وواقع بین شدن هم درک بهترازشرایط ودشواری های درونی وپیچیدگی های محیط بیرونی می باشد.
اکنون که، محیط درونی وبیرونی افغانستان زیاد امید بخش نیست یاکم امید وارکننده می باشد. پرسش بنیادی این است که، چه باید کرد تا افغانستانِ جنگ - تروریسم زده ازمخمصه ی دست وپاگیردرونی وبیرونی نجات یا بد؟ می دانم که پاسخ پرسش یادشده همان قدردشواراست که گرفتاری های همه جانبه ی افغانستان پیچیده وسردرگم کننده می باشد.بهرحال،می کوشم پاسخ پرسش یاشده راتا اندازه ی درک وتوان ذهنی- فکریی خود بدهم.باتوجه به دشواری های کمرشکنی که افغانستان ازناحیه ی درونی وتروریسم صادرشده ازپاکستان مواجه می باشد،لازم است که افسوس نمایم که کاش شما ورئیس اجرائیه تان ازصندوق آرائی مردم بیرون می شدید نه ازصندوق زدوبند های مصلحتی وبده بستان های زیرفشارامریکا واروپا وسازمان ملل! بهررو،هرچه شده شده است ، مطابق این سخن نغزفارسی که"اگرخواهی که دردامش نه افتی / اگرافتادی،تپیدن مصلحت نیست." اکنون،شما دردام تقلب انتخاباتی کرزی ومصلحت گرائی های زاده ی آن افتاده اید وایجاب می کند که باپیامدهای ناگوارآن دست وپنجه نمائید! ازاین که، شمابدام افتاده اید؛چه اعتراف نمائید یانه، لازم است خدمت تان عرض شود که درسیاست کارکرد خوب می تواند شیوه ی بدی رسیدن به قدرت رازیرسایه بگیرد.امیدوارهستم که شمابه همین نکته توجه ژرف نمائید!!
باتوجه به آنچه که گفته شد،به نفع تان است که درباره ی سه پرسمانِ زیربسیاردقت کنید:نخست،درساخت دولت وحدت ملی که سخن می گوئید ،ازمهره های فاسد وسوخته ی حکومت منحط – نابکار- فاسد کرزی استفاده نه نمائید؛ وبراصل سیاست کادریی درست هم ازاین سبب دراین نامه تاکید کرده ام! دوم،بسیارتوجه نمائید که شرکت دادن آن ها درساختاردولت وحدت ملی برابربه زیان ترسناک رساندن بوحدت ملی ودرواقع خود کشی سیاسی شمامی باشد.سوم،این اصل رابپذیرید که تنهاحکومت خوب وکارآمدِ ممثل اراده ی مردم درافغانستان می تواند صلح راتامین می نماید؛ نه معاهده ی امنیتی با امریکا؛ ودهن کژی به پاکستان، تاطالبان رابه گفت وگوبا شما ترغیب نماید.پرسمانی که درده سال گذشته به آزمون گرفته شد وشکست خورد.درباره ی صلح نیزباید برای تان روشن نمایم که دوگونه صلح داریم:نخست،صلح دروغین وجبری- ناپایدار که باتوان ستمگرانه ی دولت استوارمی شود؛وهرزمانیکه دولت مرکزی ناتوان شد،فرومی پاشد.روشن است که،افغانستان این گونه صلح را بسیاربه کمک هند بریتانیا واتحاد شوروی برقرارکرد؛وزمانی که کمک حامی های بیرونی قطع شد،صلح ناپایدار- دروغین هم نیست شد که نماد آن زمین بوس شدن حکومت داکترنجیب الله بعد ازفروپاشی اتحاد شوروی می باشد.ازجانب دیگر،در13سال گذشته، ما وشماشاهد بودیم که به کمک نظامی- تسلیحاتی ناتوو104میلیارد دالرکمک های اقتصادی امریکا وچیزی کمترازآن،کمک های دیگرکشورها،برای بازسازیی اقتصاد افغانستان،نه بهبودی درزندگی مردم آمد ونه صلح ناپایدار درکشوربرقرارشد.پرسمانی که،برمی گردد به ناتوانی کرزی وتیم فاسدش درامردولت سازی وتامین امنیت.به سخن دیگر،زمان عوض شده ودیگرصلح برپایه ی زوربه کمک خارجی درافغانستان نمی تواند پایه بگیرد.
ازاین رو،لازم است که به اصل دوم یاصلح پایدارتمرکزذهنی وعینی شود! روشن است که، صلح حقیقی وپایدارنه بزوروجبروستم حکومت های سرکوبگر- نامردمی،بلکه باتحقق عدالت ورفعِ ظلم ظالم ازمظلوم وتوزیع برابرانه ی سرمایه های مادی ومعنوی کشورمیان مردم بدست می آید.ازسوی دیگر،این یک حقیقت آشکاراست که تحقق صلح ونابود کردن ظلم ورفع مظلومیت مردم ازحکومت خوب وکارآمد بدست می آید.ازاین رو،این پرسش به میان می آید که، تاچه اندازه عناصرشکل دهنده ی یک حکومت خوب وکارآمد که عدالت راتحقق بخشد، دردسته های همکاررئیس جمهورورئیس اجرائیه ی دولت وحدت ملی که دومی تاکنون دفترکاری هم ندارد؛به این خاطرکه،معاون های ازبیک وهزاره ی شما،پایگاه نخست وزیر راکه باید دراختیاررئیس اجرائیه سپرده شود،ملک قومی خود فکرکرده تصاحب کرده اند،یافت می شود؟ اینجاست که بحث درباره ی حکومت خوب ورابطه ی وارونه ی آن باعناصرشکل دهنده ی تیم های شما ورئیس اجرائیه تان اهمیت روزافزون پیدامی نماید.
درزمینه،واقعیت تلخ این است که،اکثریت اعضای تیم های شما،تیم های هزینه شده توسط حکومت کرزی وشریک درتمام فساد پیشگی های حکومت اومی باشند.ازسوی دیگر،اگرصلح حقیقی راموقتن پشت معرکه انداخته وبه سازش باطالبان توسط حکومت شما درجهت تحقق صلح ناپایداربپردازم،لازم است به مانع های بزرگ وکوچک دراین وادی خشک وشوره زارپرداخته شود.بطورنمونه،هفته ی گذشته،دوستم معاون شما ازصلح باطالبان سخن گفته بود که بی درنگ پاسخ منفی طالبان را گرفت وپاسخ آنها هم حمله به یکی ازروستاهای جوزجان وتلف شدن وزخمی چند انسان بی گناه بود.ازاین سبب،وقتیکه رخداد یاد شده را دررسانه ها خواندم،گفتم که پیشهاد دوستم بابرخورد خشن طالبان روبروشده است.لذا، اوبکوشد که طالبان به خواجه دوکو،جای پیدایشش حمله نکنند.به این خاطرکه،طالبان کارنامه ی دوستم زیرفرمان رامزفیلد،وزیردفاع پیشین امریکا درقلعه ی جنگی ولیسه ی راضیه سلطانه درشهرمزارشریف،دراخیرسال2001-قوس1380خورشیدی را فراموش نمی کنند.پس، بهتراست دوستم خاموش بماند! دربخش خارجی هم، دربرخورد باحکومت شما،فکرنمی کنم که پاکستان بهترازبرخورد باحکومت کرزی نماید!
بنابرآن،برای شما فکروعمل دردوزمینه ی زیراهمیت پیدامی کند:نخست،این سخن ریچارد نکسن،رئیس جمهورسابق امریکا راکه گفته است:"بزرگ ترین مشکل یک دولت مرد این است که افراد مورد اعتمادش کارآمد نیستند وبرافراد مستعد وکارآمد اعتماد کرده نمی تواند"؛بسیارمورد غورقراردهید وبرآن عمل نمائید.می دانم که اگرچنین کنید؛بسیاری هم تیمی هایتان پس معرکه می روند.اگرآن ها راخلاف گفته ی نکسن بکاربگمارید،مردم "خدا بیامرزد کفن کش سابقه خواهند گفت"! امیدوارهستم که چنان نشود وکرزی تبرئه نشود. دوم،باعملی کردن توصیه ی نکسن،مهره های تیم های شما ورئیس اجرائیه تان غربال ودربیرون تیم ها دنبال افراد کارآمد و درست کاربروید! دراین صورت،شما گام به سوی ساختن حکومت مردمی وکارآمد وزمینه سازی برای تامین صلح هم ناپایداروهم پایداربرمی دارید.البته که،این گام نخست تان می باشد وباید زحمت های زیادی را برای وارد شدن به برهه یاگام دوم متقبل شوید؛وگام دوم هم این باید باشد که امریکا را وادارنمائید که پاکستان را وادارنماید که مرکزهای آموزش تروریستی برای طالبان وگروه حقانی را درخاک خود بسته نماید.روشن است که، پاکستان زیرفشارامریکا، برمی گردد به برسمیت شناختن خط دیورند توسط حکومت کابل.به این معناکه،همان گونه که معاهده ی امنیتی را با امریکا امضاکردید،دکان خط دیورند رابسته نمائید.چون،بقایای غفارخان بانام گذاریی ولایت سرحد به"پشتونخواه"،گلیم مسئله ی پشتونستان راجمع کرده اند؛شماوتیم متعصب دوروبرتان دیگردرهوا البته آن هم درشب شلیک نکنید! دراین صورت،دونتیجه ممکن می شود:نخست،حکومت شما وقت پیدامی نماید که خانه تکانی کرده به سوئی حکومت خوب وکارآمد به پیش برود.دوم،طالبان چهاردسته می شوند:نخست،آن های شان که طالب بودند،می روند مدرسه تاملا شوند.دوم،آن های که بی سواد وغیرطالب هستند،بزندگی عادی برمی گردند.سوم،باسوادهای میانه روشان درحکومت شماجذب می شوند.چهارم،تندروان شان زیرپرچم خلیفه ی بغداد می جنگند.همین که طالبان پاکستانی اعلام وفاداری به خلیفه ی بغداد کرده اند،همتایان تندروافغان شان هم براه آن هاخواهند رفت.درباره ی خطرتندروان ناسازشکار- خلیفه گرابه حکومت آینده ی افغانستان،می خواهم باتاکید بگویم که اگرحکومت ،خوب،کارآمد ومردمی شود،پیروان خلیفه وآی اِس آی کارموثری علیه آن کرده نمی توانند.بلی،اگردرایجاد حکومت خوب ناکام شوید،پیش ازپیروان خلیفه،مردم بی وضونمازجنازه ی شما وحکومت تان راخواهند خواند.دراخیراین بخش نوشته،برایتان می گویم که نام میدان هوای کابل رابحال خودش رهاکنید.به این خاطرکه،کرزی سزاوارنام گذاریی یک تشناب روی بازاری درکابل هم بنامش نیست! ازاین رو،دست آوردهایش رادربخش دوم نوشته بازتاب می دهم تادرک نمائید که من راست می گویم یا شما درنام گذاری میدان هوائی کابل بنام کرزی حق بجانب می باشید؟
جمع بندی کوتاه ازمیراث کرزی برای مردم افغانستان
چون، دوره ی حکومت کرزی به پایان رسیده است؛لازم است که میراث اوجمع بندی شود.ازاین رو،آن راقرارزیرجمع بندی می نمایم:
1- افغانستان ؛کشوری درجه اول تولید کننده ی هیروئین درجهان.
2- افغانستان؛دارای فاسد ترین حکومت درجهان.
3- افغانستان؛دارای70درصد بیکارودارای بیشترین شمارآواره گان درجهان.همچنان،دارای بیشترین شمارمتقاضیان پناهندگی درجهان.
4- افغانستان؛کشوریکه دیپلمات های نادانش پس ازپایان دوره ی کاری دربیرون پناهنده می شوند؛ودربخش اقتصادی،درحالیکه حکومت کرزی 104میلیارد دالرتنها ازامریکا کمک گرفته است؛اما نتوانسته سه اثربازمانده ازدوره ی شوروی درنیمه ی دوم سده ی بیستم ،یعنی:سیلوی مرکز،سرک های اسفالت کابل وتونل سالنگ رابازسازی نماید؛اماوزیران ،رئیسان ووالیان حکومت اووخودش توانستند برابربه 20میلیارد دالرازکمک های یاد شده راغارت وبه دوبی انتقال دهند که رابرت گیتس،وزیرسابق دفاع امریکا درکتابش"وظیفه"، آن راتایید کرده وممکن است ازمقداردقیق آن هم بداند.
5- کمک کرزی وحکومتش به بازگشت طالبان.
6- افزایش شمارمعتادان مواد مخدرحتا درمیان زن های افغانستان.
7- منزوی کردن تحصیل کرده هاوفربه کردن جنگ سالاران ومافیای مواد مخدردرساختاردولتی که نتیجه ی آن نیازفوری به حضورناتوبرای مقابله باطالبان می باشد؛ومعاهده ی امنیتی به همین منظورهم به امضارسیده است.
8- درحالیکه، درمناطق هم مرزپاکستان وایران بویژه اولی ،طالبان توحش براه انداخته اند،درسایربخش های کشور، طالبان کمتر؛ اماپل پت های متحد حکومت کرزی ،غارت،زن آزاری ودختر- بچه دزدی ودرمجموع نقض ترسناک حقوق بشرکردند ومی کنند!
9- ایجاد وادامه ی یک حکومت پوشالی که بدون حضورناتووامریکا یک ماه هم زنده مانده نمی تواند.
10- ایجاد مافیای زمین وفلج کردن شهرداری ها وبالابردن قیمت جای یک خانه ی کوچک برابربه سه بسوه زمین درحاشیه ی کابل به مبلغ 70هزاردالر؛ درحالیکه،وزیران ،ژنرالان بی تحصیل،رئیسان ووالیان،برای خود شان شهرک شیرپورراساختند وخانه های مجلل شهررابه گونه ی زورمدارانه خریداری وساحه های تجارتی راهم ازخود کرده اند.درولایت هاهم،والیان ودیگرمسئولان درشت وریزچنان کرده اند.افزون برآن ها،غاصبان وشکم بزرگانِ کله کوچک دولتی ،شهرک سازی های ناسازگاربابرنامه ی شهری هم کرده اند که درچند سال بعد،ازنظرزیست محیطی ،مردم راخواهد کشت.
11- بالابردن سطح واردات افغانستان به 95 درصد وبزیرآوردن سطح صا درات آن به 5درصد؛درحالیکه،مسخره گونه وزیرتجارت کرزی گفته است که نرخ رشد اقتصادی درسال2014 به 9 درصد بالارفته است! درصدی بالای که نرخ رشد اقتصادی که اقتصاد چین هم درسال 2014به آن حد نیست!
12- به معامله وغارتِ مافیای بومی وغیربومی گذاشتن معادن وآثارتاریخی- فرهنگی- تمدنی افغانستان.
13- ناکاره ساختن وزارت زراعت وپرکردن بازارخوراکه فروشی ازگندم وبرنج ودیکرمواد خوراکی- پاکستانی –قزاقستانی وایرانی.همین که ، دردستارخان افغان ها،کشمش ایرانی وبسکت کهنه ی پاکستانی موجو می زند،خدا بیامرزد وزیران تجارت وصنعت کرزی! انحطاط درزبان وفرهنگ رسمی وروزنامه ی افغانستان؛وزیراطلاعات وفرهنگ کرزی راسزاوارنفرت بی پایان ساخته است.ازدستگاه عدلی وقانون گذاری اش هم،مردم همین گونه یاد خواهند کرد!
14- ناتوانی درعرضه ی خدمات صحی به حدی نمایان است که مردم برای تداوی ملاریاهم به پاکستان ودیگرکشورهای همسایه می روند.
15- گستراندن آموزش وپرورش درافغانستان بدون معلمان مسلکی وبیرون دادن فارغانِ گواهی نامه دارولی بی سواد ،بیکار،معتاد وفاقد آینده، کارنامه ی زارت های معارف وتحصیلات عاملی کرزی می باشد.
16- افزودن به شمارمارشال ها،سترژنرال ها وژنرال ها دراردووپولیس ورتبه داران بی سواد نظامی- پولیسی که برای اغلب شان کاردراردو وپلیس یافت نمی شود.به سخن دیگر،نزدیک است شمارژنرالان درافغاستان برابربه شمارسربازان حتابیشترازآن ها برسد؛وتروررئیس امنیت درمهمان خانه ی آن اداره،کارآمدیی وزارت های دفاع،داخله وریاست امنیت رابه نمایش می گذارد!
17- پرکردن ادارات دولتی ازافراد بی سواد وفلج کردن اداره ی عامه وایجاد دشواری برای اداره سازی درآینده.
18- افزایش شمارمشاوران رئیس جمهوربرابربه نفوس ولایت نورستان وبیشتربودن شمارکمیسیون های بیکارازشمار وزارت خانه ها وفلج کردن نهادهای دولتی.
19- بیشتربودن بودجه ی دفتررئیس جمهورازبودجه های دستگاه های عدلی وقانون گذاریی افغانستان.
20- مرگبارساختن محیط زیست درهمه بخش های کشوربویژه کابل.
21- بدنام کردن دموکراسی ،حقوق بشروجامعه ی مدنی درافغانستان.
22- افزایش ترسناک چندزنگی،ازدواج های اجباری،فروختن دختران جوان به کهن سالان دربدل پول،خود سوزی وخود کشی زنان ودختران وپناه بردن شان به خانه های امن درافغانستان وتجاوزدرخانه های امن به عفت آن ها، ازگونه ی ترسناک نقض حقوق بشردرحکومت کرزی می باشد!
23- دامن زدن به شراب خواری ،روسپی گری وفروپاشی خانواده ها!
24- گسترش بیماری های کشنده ی مقاربتی بویژه ایدزکه معالجه هم ندارد.
25- افزایش ترسناک شمارگدا گران درکوچه ها وپس کوچه های کابل.
16- شعاروحدت ملی دادن وخلاف آن عمل کردن وخلاصه کردن وحدت ملی درپوشیدن جیلک ازشمال وواسکت ازجنوب. چه ملت سازیی آسانی ؟ ازاین رو،لازم است کشورهای چند قومی دردیگربخش های جهان ازتجربه ی کرزی بهره برداری وملت سازی نمایند.زهی مسخره گی! بهرحال،اگربه رسانش برق ازآسیای مرکزی به کابل، نه استفاده ازمنابع آبی کشورمی نازند،برایشان می گویم که نیازغربی ها وکمک هندوستان بود؛ ورنه این هم نمی شد. بدون شک،آنچه گفته شد؛میراث کرزی برای مردم افغانستان می باشند. اگرکسی قبول ندارد،من آماده هستم که باوی مباحثه نمایم.اینک،این وظیفه ی رئیس جمهوراست باورنماید که کرزی سزاوارنام گذاری میدان هوای کابل بنامش است یانه؟


0 comments:

Post a Comment