Wednesday, 23 July 2014

خاموشی ایران درقبال کشتاراسرائیل درغزه؛گردهمائی روزقدس رارسوا ساخت!


ابراهیم رسجی
1-5-1393
این مقاله درسه بخش تهیه شده ست:نخست،خاموشی ایران درقبال کشتاراسرائیل درغزه؛گردهمائی روزقدس رارسواساخت! دوم،شیعه ی صفوی نمی تواند به نفع اسلام وفلسطینی ها کارکند.سوم،جمهوری سلامی بازی را درفلسطین به نفع ترکیه باخته است.این مقاله رابه این خاطرمی نویسم که اسرائیل دوهفته است که درغزه به کشتارفلسطینی ها ادامه می دهد وبه روزجمعه ی اخیرماه رمضان سه روزباقی مانده است؛ روزی که جمهوری اسلامی ایران،آن را روزقدس نامیده وهمه ساله تظاهرات خیابانی به حمایت ازفلسطینی ها براه می اندازد.دریاد داشت های نویسنده،پیشینه ی روزقدس مآبی جمهورای اسلامی ازاین قراراست که درماه رمضان سال1358،درتهران بودم که آیت الله خمینی روزجمعه ی اخیرماه رمضان را، روزقدس اعلام وازایرانی ها ودیگرمسلمان ها خواست که بدفاع ازفلسطینی هاعلیه اسرائیل دست به تظاهرات زده تاکه می توانند شعارضد اسرائیلی- ضد امریکائی بدهند.هم چنان،جناب آیت الله گفت که:"اگرهرمسلمانی یک سطل آب درفلسطین بریزد،اسرائیل غرق می شود." پس ازآن سخن آیت الله واعلام روزاخیرماه رمضان به حیث روزقدس،یک خیابان هم درتهران بنام فلسطین ومیدانِ کوچکی هم میدان فلسطین نامیده شد.درضمن،درساختمان سفارت اسرائیل درتهران که باحکومت آریامهررابطه ی دیپلماتیک داشت،پرچم فلسطین برافراشته شد.ازاین رو،فلسطینی هاگمان کردند که خمینی وایران اسلامی- انقلابی متحد پایدارآن هامی با شد.جالب این است که، پس ازکودتای کمونیستی درماه ثور 1357وبه ادامه ی آن تهاجم شوروی به افغانستان درماه جدی1358،جهادی های ضد کمونیستی ای کشورما هم گمان کرده بودند که ایران انقلابی- اسلامی حامی آن هامی با شد که خلاف آن زود نمایان شد.امابرای ثابت شدن این اصل که دردفاع ازفلسطین نیزجمهوری اسلامی ایران دروغ می گوید،نیازبه زمان بود که درسال های پسین به خصوص درتوحش کنونی اسرائیل درغزه خود رانمایان ساخت.
ازاین رو،دراین نوشته، سیاست جمهوری اسلامی ایران دررابطه به مسئله ی فلسطین- اسرائیل واقع بینانه کالبد شکافی می شود"تاسیه روی شود،هرکه دراوغش باشد"! شایان تذکراست که، در35سال عمرجمهوری اسلامی، تحولاتی درجهان اسلام بویژه خاورمیانه رخ داده است که به همه ی آن ها درپیوند باسیاست منطقه ی جمهوری اسلامی اشاره کرده می شود.البته،بامحوریتی عنوان نوشته که پرسمان فلسطین می باشد.این واقعیت، ازهمان آغازروشن شده بود که جمهوری اسلامی- آخوندی بسیارشعارمی دهد وکم عمل می کند یاهرگزعمل نمی کند.بهرصورت،نیازبه ارائه ی آماروارقام درزمینه است که به آن ها اشاره خواهم کرد.تاجای که من یاد داشت کرده ام،درهیچ زمینه ی بیشترازنزاع فلسطینی ها واسرائیل،جمهوری اسلامی شعارهای بی عمل نداده است.برپایه ی همان شعارها بود که مرحوم یاسرعرفات،رهبرسازمان آزادی بخش فلسطین چندین بار درتهران سروکله نشان داد ودیری نپائید که رفت وآمدش به تهران کم یاقطع شد وشماری ازآخوندهای ایرانی هم ازفساد اخلاقی رئیس واعضای سازمان آزادی بخش فلسطین سخن هاگفتند که همه درآن وقت رسانه ی شدند.
پس ازرسانه ی شدن انتقادهای اخلاقی آخوندهای ایرانی وطرفداران غیرآخوندی شان که درزمان شاه به لبنان رفت وآمد داشتند ازرهبران سازمان آزادی بخش فلسطین،با اینکه سازمان نامبرده به گردانندگی هانی الحسن درتهران دفترداشت،اما ازتشریف آوری عرفات سخنی درمیان نبود.آری! درچنان جوی، یکسال بعدازجنگ ایران وعراق،ناگهان عرفات درراس یک هیئت عربی درتهران سروکله نشان داد که حامل پیام حکومت های عرب دررابطه به جنگ جاری میان تهران وبغداد بود؛اما ازاصل پیام مدت هاسخنی به بیرون درزنکرد وعرفات هم دیگر باهیئت عربی یابه تنهای درتهران دیده نشد.بهرحال،منِ کنجکاو وسیاست خوانده ی علاقمند به درک مسایل جهانی بویژه مسایل جهان اسلام ودرگیرباجنبه ی فرهنگی- ژورنالیستی اشغال افغانستان توسط اتحادشوروی، موضوع راپی گرفتم آن هم درزمانی که عرفات بارها دراسلام آباد،ونه درتهران دیده می شد.دراین راستا،سه سال قبل، روزی به سایت آقای ابوالحسن بنی صدر،اولین رئیس جمهورایران که منتخب مردم بود وتوسط خمینی بایک کودتای دموکراسی ستیزانه خلع قدرت شد،توجهم به موضوع سفرهیئت عربی به ریاست عرفات به تهران جلب شد.بنی صدر:یکسال بعدازجنگ عراق وایران،عرب هاهیئتی به ریاست عرفات به تهران فرستاده ازمن خواستند که شماقبول آتش بس نمائید،ما25میلیارد دالربه ایران تاوان می دهیم تاجنگ ویرانگروناسازگاربه مصلحت مسلمان هاپایان پذیرد.درحالیکه مابه تاوان بیشترازاین تاکید داشتم وآن هابه همان مبلغ،هیئت رفت تابرگردد که برنگشت.بعدا، معلوم شد که خمینی ازکانال نخست وزیرکه نفرخودش بود؛ به هیئت جواب رد داده بود.متاسفانه،آقای خمینی با ادامه ی جنگ پافشاری و7سال بعد بدون هیچ دستاوردی آتش بس راپذیرفت وجام زهررا نوشید ومرد"!
افزون براین که، خمینی پیشنهاد صلح جویانه ی اتحادیه ی عرب رارد کرد؛براین اصل نیزتاکید نمود که راه قدس ازکربلامی گذرد.به این معناکه،خمینی با اشتهای صافی که دارد اول عراق رافتح وپس ازآن فلسطین را اززیرسلطه ی اسرائیل آزاد می کند.ازاین رو،ازایرانی ها ودیگرمسلمان هاخواسته بود که یک یک سطل آب درفلسطین بریزند تا اسرائیل غرق شود! دراین راستا،خمینی یک سپاه بنام سپاه قدس ، بخشی ازسپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هم ساخت.ازاینکه عرفات بیشتردربغداد زندگی می کرد تاتهران،نشان داده بود که به خمینی و سپاه قدسش امیدی ندارد.درچنان شرایطی پیچیده ی،دوتحول ناشایست درسوریه ولبنان صورت گرفت که نقاب ازچهره ی خمینی وفلسطین خواهی اش بزیرکشید:نخست،درسال1982،حافظ اسد،رئیس جمهور سوریه ،متحدخمینی ودست نشانده ی مسکو،درشهرحما دریک نزاع کوچک محلی میان علوی ها، فرقه ی مذهبی خودش ومسلمان های سنی، 32هزارپیروان اهل سنت رابنام مبارزه با اخوان المسلمین کشت؛اماخمینی که خود را درالاغ امامتِ امت سوارکرده بود آهی نکشید! دوم،درهمان سال،بشاراسد وحزب شیعه ی امل، مبارزه ی سختی راعلیه سازمان آزادی بخش فلسطین درلبنان براه انداخته جاده سازی کردند به حمله ی آریل شارون به لبنان وفاجعه ی کمپ های صبرا وشتیلاکه باعث بیرون شدن پایگاه سازمان آزادی بخش فلسطین ازلبنان ومستقرشدن آن درتونس وجاده سازی برای ظهورحزب الله کردند.جالب این است که،درهمه درگیری های که حزب الله درجنوب لبنان بااسرائیل داشت به شمول درگیری2006،جنگ رافلسطینی های آواره درلبنان کردند، نه شیعه های جبل عاملی- حزب الهی که سنی ستیزی رابریهود ستیزی ترجیح می دهند.اینکه،همین حالا غزه زیربمباروحشیانه ی اسرائیل است وحزب الله درسوریه علیه سنی ها زیرنام مبارزه باتروریسم می جنگد،دال برای مدعاست.
ازهمه غمبارتراین که،پس ازجنایت اسد درشهرحما ،جنایت مجدد حافظ سد و حزب امل به حمایت خمینی وجنایت آریل شارون به حمایت رونالد ریگان، علیه سنی ها وفلسطینی ها درلبان که نماد ترسناک آن فاجعه ی کمپ های صبرا وشتیلا می باشد وجام زهرنوش کردن خمینی درسال 1988ورفتنش به آن جهان،خامنه ی روضه خان درسطح رهبری بالاکرده شد تا امت موهومی را درراستایی امامتِ امامِ جام زهرنوشِ متوفا رهبری نماید.ازقبل روشن بود که ،خامنه ی درادامه ی رهبریی امام دروغین امت مسئله ی فلسطین راپی گیری می نماید.پی گیری که به برگزاری گردهمائی های شعاری وتظاهرات روزقدس خلاصه شد.ازسوی دیگر،بیرون رانده شدن سازمان آزادی بخش فلسطین ازسوریه ولبنان توسط حافظ اسد وگروه شیعه ی امل به تایید امام امت،حزب الله درلبنان وحماس درفلسطین اشغالی برآمد کردند.به این معناکه،جای ملی گرائی مبارزعرب رامذهب گرائی ستیزه جوعلیه اسرائیل پرکرد.چون قرارگاه سازمان آزادی بخش فلسطین درتونس وشخص عرفات بیشتردربغداد زندگی می کرد،باعث شد که حماس به حیث یک نیروی چالش گرعلیه اسرائیل برآمد نماید.اگرچه حماس مدت هاپیش فعال شده بود،امارانده شدن سازمان آزادی بخش ازدمشق وجنوب لبنان وانتفاضه/ خیزش1987،درفلسطین اشغالی،حماس رابه یک نیروی بزرگ ضد اسرائیلی تبدیل کرد که غرب ومسکو دندان گزیدند که چه شد؟
پس ازظهورحماس وترویج فرهنگ انتفاضه/ خیزش علیه اسرائیل درفلسطین اشغالی،جمهوری اسلامی برای ایجاد چند دستگی درمیان حماس،گروه جهاد اسلامی راساخت وامریکا واسرائیل برای مهارحماس درفکر سازش باعرفات شدند.درواقع،افزون برخیزش حماس علیه اسرائیل درفلسطین،تروریسم حزب الله درلبنان به هدایت ایران هم کمک به نزدیکی اسرائیل و امریکا باعرفات کرد.ازجانب دیگر،نمایش سیاست سازش باسرعرفات توسط امریکا واسرائیل وترورشیخ احمدیاسین، رهبر حماس توسط اسرائیل ،عرفات را درمنگنه انداخت.دراین راستا،مشکل عرفات تنها خیزش حماس درفلسطین وتباه کاریی خامنه ی،حافظ اسد وحزب الله درجریان مبارزه ی فلسطینی هانبود،بلکه مشکل عمده ی فلسطینی هابویژه عرفات ،حمله ی صدام حسین به کویت ورخ دادهای پس ازآن بود.چون درحمله ی نامبرده،عرفات متحد ضمنی صدام حسین بود؛ باشکست عراق درکویت،عرفات درانزوای کامل قرارگرفت.درواقع،امضای قرارداد مادرید درسال1991زیرسرپرستی شوروی وامریکامیان عرفات واسرائیل ودرادامه ی آن امضای قرارداد اسلودرسال 1993که برپایه ی آن سازمان آزادی بخش فلسطین هم منشورخود را باحذف واژه ی صهیونیسم برابربااپارتاید/جدای نژادی تغییرداد وهم اسرائیل رابدون کدام دستاوردی برسمیت شناخت،همه ناشی ازخیانت های جمهوری سلامی وحکومت حافظ اسد، متحدِ آن بود.پس ازآنکه درسال2003،جورج بوش وخامنه ی دست بدست هم داده صدام حسین رابرانداختند؛درواقع،بزرگترین ضربه به داعیه ی ملی گرایانه ی فلسطینی هابویژه شخص یاسرعرفات وارد شد.به سخن دیگر،باسرنگونی حکومت صدام حسین،فلسطینی هابزرگترین حامی شان را درکشورهای عربی ازدست دادند.
بنابراین،خاورمیانه ی بدون صدام حسین میدان خیزخامنه ی وملک عبدالله شد.دوچهره ی که باوری به داعیه ی فلسطین ندارند؛البته بااین فرق که،اولی شعارمی دهد ودومی عرضه ی شعاردادن راهم ندارد.ازسوی دیگر،عرفات قرارداد اسلورا درجهت تحقق دو دولتِ اسرائیل- فلسطین، با اسحق رابین،نخست وزیروقت اسرائیل امضاکرده بود.سیاست مدارمیانه روی که توسط یهودی های تندرو ودرواقع رهبران جنگ طلب کنونی اسرائیل ترورشد.درحقیقت،تروررابین مرگ قرارداد اسلوبود.حیف که عرفات وعباس درفکرزنده کردن مرده بسیاروقت خود راضایع کردند وفاجعه ی کنونی غزه وشهرک سازی های بیشتربرای یهودیان درمناطق اشغالی راتحویل گرفتند! دررابطه به فلسطین خواهی جمهوری اسلامی وروزقد سش که دوروزبعد بازدرایران ودیگرجاهاتوسط طرفداران ولی فقیه برگزارمی شود،ناگزیربه مسایل زیراشاره می نمایم:نخست،جمهوری اسلامی ازمسئله ی فلسطین بهره برداری ابزاری می کند تا ازغرب برای سیاست های نادرست خود فایده بگیرد.مثلن،تمام شعارهای دروغین احمدی نژاد علیه اسرائیل ورد هلوکاست / کشتاریهودی هاتوسط هتلربه مشوره ی خامنه ی بود و این هدف را دنبال می کرد که امریکا اگرامنیت اسرائیل رادرمنطقه می خواهد باتهران معامله نماید.چون امریکا دردیگرسنگرها ازجمله برنامه ی اتومی وحقوق بشر،کمبودی خامنه ی رامی دانست با او معامله نکرد.دوم،دوستی جمهوری اسلامی بابشاراسد وحزب الله لبنان یاد شمنان داعیه ی فلسطین نشان داده بود تهران درمسئله ی فلسطین منافقت می کند.سوم،راه اندازیی جنگ شیعه وسنی توسط خامنه ی درسوریه،لبنان وعراق کمرداعیه ی فلسطین رابیشترازپیش شکست.پنجم،جمهوری اسلامی بخاطرشیعه گرائی تندرو،منافع ملی ایران را هم به معامله گذاشته است.مثلن،آماده شده است ازبرنامه ی اتومی خود درجهت نگهداری حکومت های بشاراسد ومالکی دردمشق وبغداد دست بردارد.ازجانب دیگر،جمهوری اسلامی درحمایت ازشیعه ها هم گزینشی عمل می کند.برای مثال،درپاکستان،شیعه هازیرفشارطالبان ولشکرجنگوی زیرفرمان ارتش آن کشورو عربستان؛ ودرافغانستان،شیعه ها زیرفشارفقروتروریسم طالبان هستند؛ ودربحرین،مستقیم زیراشغال عربستان می باشند؛اما جمهوری اسلامی درهیچ یک ازاین کشورها ازشیعه هاحمایت نمی کند! ازهمه مهم تراین که،برنامه ی اتومی ایران به گونه ی صلح جویانه مال دوران شاه است که خمینی وخامنه ی آن رابدروغ رنگ نظامی دادند تابرای بقای حکومت شیطانی خود ازامریکاتضمین بگیرند.ظاهراست.حکومتی که منافع ملی مردم خود راقربانی منافع ایدئولوژیک – زود گذر می کند؛چه کمکی به فلسطینی های سنی ومبارزکرده می تواند؟
شیعه ی صفوی نمی تواند به نفع اسلام یافلسطینی ها کارکند!
طوریکه گفته شد،در35سال گذشته یادوره ی حکومت آخوندی،سیاست حمایتِ جمهوری اسلامی ازداعیه ی فلسطین به شمول گردهمای های دروغین روزقدسش فریبی بیش نبود! بطورنمونه،درسال2008-2009و2012،اسرائیل شدید ترین حملات رابه غزه وبیشترین شهرک سازی را درمناطق نوارغربی وشرق بیت المقدس کرده وحصاربزرگ هم دراطراف فلسطینی هاکشیده است؛اماجمهوری اسلامی جزچند شعارپوچ ازدهن احمدی نژاد دیوانه ومسخره کاری درخورتوجهی نکرد.ازهمه مسخره تر،کارکرد سپاه قدس خامنه ی می باشد.ازنظرکارکردی،وظیفه ی سپاه قدس این بود که برای آزادی قدس مبارزه نماید.بدبختانه،این سپاه جنایت کاردرعراق ،سوریه ولبنان علیه سنی هامبارزه می کند.درواقع،جنگ سپاه قدس علیه سنی های خاورمیانه؛نویسنده را وا دارکرد که به ریشه تشیع صفوی که شیعه ی آخوندی کنونی ادامه ی آن می باشد،دست بزند.شیعه ی ضدعلی رض که برای شناخت ماهیت ننگین آن بهتراست کتاب"شیعه ی صفوی وشیعه ی علوی" ازروانشاد دکترعلی شریعتی خوانده شود.هرکسی که این نوشته ی شریعتی رابخواند،بخوبی ازسیاست های جنایت کارانه ی جمهوری اسلامی درخاورمیانه بویژه عراق،سوریه ولبنان درجهت فربه کردن تروریسمِ سنی ستیزصفوی گونه آگاه می شود.
ازاین رو،لازم است کمی به عقب برگشته تاریخ آغازپیدایش صفوی گری راورق بزنم.به گواهی تاریخ،امپراتوری عثمانی درنیمه ی نخست قرن پانزده هم میلادی با سلطه بربالکان، کشورهای اروپائی رابه چالش گرفته بود.درواقع،سلطه ی عثمانی به حیث یک قدرت بزرگ مسلمان بعدازدفع خطرصلیبی گری توسط صلاح الدین ایوبی،رخنه ی کمرشکن درارپابه شمارمی آمد.درادامه ی چنین رخنه گریی تهدید کننده ی،وقتیکه درسال1453،استانبول،پایتخت روم شرقی توسط سلطان محمد فاتح، فتح وبه قلمروعثمانی افزوده شد،اروپابرای وقایه ی خود دربرابرعثمانی ها دوکارزیرراعلیه اسلام کرد:نخست،فردیناند،پادشاه بنیاد گرای مسیحی اسپانیا درسال1492اسلام را ازقرطبه واندلس،بیرون کرد.دوم،دولت های تازه نفس اروپایی دولت منحط صفوی رادرجهت ایجاد درد سربرای عثمانی ها درایران باقتل نیم میلیون مسلمان سنی ساختند.بطورنمونه،فرامرزرفیع پور،نویسنده ی ایرانی بانوشتن کتاب"توسعه وتضاد"،پرده ازروی این حقیقت برداشت که تشکیل حکومت سلسله ی صفوی حاصل همکاری برخی ایلات ایرانی بامسیحیان اروپائی برای تضعیف عثمانی وجلوگیری ازگسترش اسلام دراروپابود.رفیع پوردرکتاب خود شدیدترین حمله را به صفوی ها کرده است.شایان توجه است که رفیع پوردرحمله برسلسله ی منحط صفوی تنهانیست،بلکه دکترداریوش همایون هم صفوی هارادشمن تاریخ وفرهنگ ایران نامیده است.ازجانب دیگر،درکتاب های درسی درباره ی تاریخ ایران،مطلبی بنام فتنه ی افغانه تدریس می شود.درس های که درآن ها ازافغانه اهریمن سازی شده است.
برای روشنی اندازی بیشتردرباره ی فتنه ی افغانه ازدیدگاه کتاب مدرسه نویسان ایرانی،این مسئله را قابل تاکید می دانم که اشاره ی ایرانی هابه حمله ی افغان های هوتکی درجهت سرنگونی دولت منحط صفوی می باشد.واقعیت این است که؛ درآن وقت،کشوریکه امروزافغانستان نام گرفته است،شمالش بخشی ازبخارا،غربش بخشی ازحکومت صفوی وازغزنی تاشمال کابل وازکابل تانورستان بخشی ازهند مغلی بود.چون درهرسه کشورزبان فارسی حاکم بود ومرزهای جغرافیای به گونه ی کنونی مشخص نبود،رفت وآمد مردم بدون مانع ازسمرقند تادهلی وازدهلی تاهمدان حتا استانبول صورت می گرفت.بنابراین،اگرافغان های هوتکی علیه دولت صفوی خیزش کرده آن راساقط کردند،یک خیزش درونی- سنی علیه شیعه گریی سنی کش صفوی بود.ازاین رو،درباره ی خیزش افغان هاعلیه حکومت صفوی وبراندازی آن،دکترداریوش همایون می گوید:"آنقدرضربه ی راکه صفوی هابه تمدن وفرهنگ ایران زده اند،افغان هانزده اند"!ازسوی دیگر،همان دولت صفوی دست ساخت مسیحی ها درآغازتشکیلش برای اشغال عراق که زیرسلطه ی عثمانی هابود،درسال1524یا1624که دقیقن بذهنم نمانده است هجوم کرد که به شدت سرکوب شد ودیگرادعای سلطه برعراق بنام زیارت های شیعه ها رانکرد.جالب این است که زیارت های شیعه ها راپیش ازساخته شدن فقه های مذهبی،خلیفه های عباسی ساخته بودند.ازسوی دیگر،تاسه ونیم سده بعد ازحادثه ی کربلاهم مراسم سینه زنی های خرافاتی رواج نداشت که بعدها توسط ملاهای نادان- خرافاتی- روضه خوان برای عوام سواری ساخته شد که تاکنون ادامه دارد.
اگرامروزحکومت آخوندی ایران نجف، نجف کربلا،کربلامی کند،بیادش بدهم که این زیارت ها راعباسی ها،پسران عموی رسول ص وعلی رض ساختند نه شماکه اکنون منافقانه اشک می ریزانید.بطورنمونه،پس ازبرآمدن سلسله ی عباسی،اولین کاری که ابوالعباس سفاح،بنیاد گذاراین سلسله کرد این بود که غیرازعمرابن عبدالعزیز که نزد سنی هابخاطرعدالت ورزی اش بنام عمردوم یادمی شود،ازمعاویه تامروان ،جسدهمه را ازقبرهایشان بیرون واستخوان هایشان رابه خاکسترمبدل کرد! درواقع،همان های که جسد مرده ی دشمنان خاندان علی رض رادره زده بودند،زیارت های علی وفرزندانش رض راهم درعراق ساختند.ازهمه بارزتراین که،تاپیش ازظهورمکتب های فقهی،همه ی عالمان یافقیهان اهل سنت برای زعامت امت، علوی ها راسزاوارترمی دانستند.متاسفانه،بافقه سازی ها،همسوی ها رخت سفربست وامت تکه تکه شد.باوجود بساناهنجاری ها،پس ازفقه سازی هاهم،دومسسئله درتاریخ مسلمان ها با درخشندگی ادامه یافت:نخست،مباحث وگفت وگوهای دوستانه ی فقهی- کلامی همراه باتحمل میان عالمان اهل سنت وهمتایان شیعه شان.دوم،حکومت عباسی هاهیچ گونه مانعی برای شیعه ها ایجاد نکرد؛حتایک خلیفه ی عباسی، امام رضا، امام هشتم شیعه هارا معاون خود برگزید.بروایت تاریخ،همان شیوه ی حکومت داری عباسی ها حتابهترازآن ها دردوره ی عثمانی ها ادامه یافت.برخلاف مداراوتحمل مذهبی خلافت عثمانی،صفوی های جنایت کارباشیعه سازی خرافاتی- زورمدارانه – سنی کشانه ی خود که درآن نیم میلیون شهید ازسنی ها برجای گذاشت،بدترین نمونه ی حکومت داری نابرد بارازنظرمذهبی درتاریخ مذاهب جهان راشکل دادند.حکومتی که بدون شک حکومت آخوندی کنونی ایران نماینده ی برحق آن می باشد.
بااینکه، دغلکاری وشعارهای وحدت خواهانه ی حکومت ایران باخمینی شروع شده بود،امابه اندازه ی خامنه ی ویرانگری نکرده بود.علت اینکه خامنه ی درایران سنی ها رابیشترزیرفشارگرفت ودرخاورمیانه باسپاه قدس خود فتنه ی شیعه وسنی راخلق کرد؛ این است که، پیش ازانقلاب ایران یک گروه منحط شیعه زیرنام"انجمن حجتیه"فعالیت می کرد که کارآن مبارزه بااهل سنت وکمونیست هاحتابیشترازکمونیست هابااهل سنت بود.بیاد دارم که روزی خمینی گفته بود که به این گروه هرگزموقع ندهید که برشانه مردم وانقلاب سوارشود.اما بعد ازخمینی،خامنه ی برای منزوی کردن روشنفکران دینی ورقیبان سیاسی خود مانند:هاشمی رفسنجانی،سیدمحمد خاتمی،مهندس میرحسین موسوی وآیت الله مهدی کروبی،انجمن حجتیه برهبریی آیت الله مصباح یزدی رابالاکرد تاهم رقیبانش رادشنام بدهد وهم علیه سنی ها زهرپاشی نماید.برای شناخت نقش سیاسی این گروه تنهابسنده می کند که احمدی نژاد ،رئیس جمهورقبلی وعضوآن درنظرگرفته شود.احمدی نژادی که تمام سیاست ها وگفته هایش وسیله ی خوبی برای نخست وزیرکنونی اسرائیل برای کوبیدن فلسطینی هاشده است.به این معناکه،احمدی نژاد طرفدارنابودی اسرائیل است وحماس ودیگرگروه های فلسطینی هم متحد او می باشند.ازاین رو،حق باماست که فلسطینی هانیست ونابود کنیم!
اگرچه، برخی حامیان خامنه ی دوسیه ی احمدی نژاد رازدوسیه ی او جدامی خواهند بکنند،اما واقعیت این است که انجمن حجتیه واحمدی نژادش وخامنه ی دوروی یک سیکه می باشند که درشعارازوحدت مسلمان ها ودفاع ازداعیه فلسطین سخن می گویند ودرعمل ریشه ی وحدت امت وداعیه ی فلسطین راقطع می نمایند.مثلن،خامنه ی،مالکی،بشاراسد وحسن نصرالله،رهبرحزب الله لبنان چنان درسوریه،لبنان وعراق علیه سنی هاجنایت کردند که به حیث واکنش کارکرد خود داعش یادولت اسلامی عراق شام را که اکنون اعلام خلافت اسلامی کرده است،ایجاد کردند.به سخن دیگر،داعش یا دولت اسلامی عراق وشام واکنش ماعش یاملیشه های ایران درعراق وشام می باشد.ازهمه مسخره تراین که،سوریه سلاح شیمیاوی داشت که دربرابرسلاح اتومی اسرائیل باید استعمال می شد؛امااین سلاح کشنده درماه اگست2013علیه سنی های سوریه بکارانداخته شد،تازیرنظرسازمان ملل همه یابخشی ازآن جمع آوری شد.ازسوی دیگر،جمهوری اسلامی ایران سپاه قدس برای آزادی فلسطین ساخته بود.سپاهی که بجای مبارزه درجهت آزادی فلسطین، علیه سنی ها درلبنان،سوریه وعراق مبارزه می کند.مبارزه ی که خائنانه ی که منطقه رابه سه بلاک رقیب تقسیم کرده است:مصر،اسرائیل،عربستان،امارات متحده وکویت دریک صف،ایران،شیعه های عراق،حکومت سوریه وحزب الله لبنان درصف دوم،ترکیه،قطر،حماس واخوان المسلمین درصف سوم.به سخن واضح تر،سیاست های یک بام ودوهوای جمهوری اسلامی خاورمیانه میا سه قطب رقیب تقسیم کرده است.
جمهوری اسلامی بازی رادرفلسطین به نفع ترکیه باخته است!
در خاورمیانه سه قطبی شده،مسئله مهم این است که ترکیه دارای حکومتی می باشد که هم مسلمان نوگرامی باشد وهم متمایل به احیای خلافت عثمانی درقالب تازه – دموکراتیک - فدرالی اش.موضوعی که، هم ایران، هم عربستان، هممصر،حتا اسرائیل رانگران ساخته است.بطورنمونه،درماه نوامبرسال2013،درروزپایان جنگ جهانی اول، ازقول یک سیاست مدارمربوط به حزب "عدالت توسعه"حزب حاکم ترکیه، این سخن رسانه ی شد که:"تمام سرزمین های راکه در1923، یاپس ازلغوخلافت عثمانی ازدست دادیم درسال2023، یاصد مین سالگرد انحلال خلافت عثمانی دوباره بدست می آوریم.ازآن به بعد،این نظریه که ترکیه ی کنونی دنبال احیای خلافت عثمانی می باشد،حکومت گران مستبدعرب چه نظامی وچه قبیلگی وحکومت آخوندی ایران راترسانده است.وقتیکه حکومت ترکیه مناسبات دوستانه ی خود را با دولت خود گردان کرد ها درشمال عراق گسترش ودر21مارس2013-اول حمل1392، پیمان دوستی درجهت شکل دهی ترکیه ی دموکراتیک که درآن ترک ها وکردهابرابرباهم زندگی نمایند،باعبدالله اوجالان، رهبرزندانی کردهای ترکیه امضا وچند روزقبل متن همان معاهده را درپارلمان ترکیه پاس کرد؛این مسئله راجلوه گرساخت که ترکیه ی اردوان بدورازبلند پروازی های منطقه ی نیست.
درای راستا،ازهمه بارزترموضع اردوان درباره ی حمله ی اسرائیل به نوارغزه می باشد که آن رابدترازحمله ی هتلربه یهودی هادرجریان جنگ جهانی دوم معرفی کرد! درحالیکه اردوان،نخست وزیرترکیه حمله ی اسرائیل به نوارغزه رابدترازحمله ی هتلربه یهودی هانامیده بشدت سرزنش وباعث شد که اسرائیل سفیرخود را ازانقره فرابخواند،سخنی سختی ازجمهوری اسلامی درباره ی حمله ی وحشت باراسرئیل علیه غزه نشنیده ام.به نظرنویسنده،شاید سکوت جمهوری اسلامی یاموضع نرم آن این هدف رادنبال می نماید که دوکارزیرامی خواهد بکند:نخست،نشان دهد که ایران دوره ی روحانی ایران احمدی نژاد نیست تا توجه اسرائیل وغرب رادرمسئله ی اتومی جلب نماید.دوم،برای دفع خطرداعش درعراق وشام با غرب واسرائیل دست دوستی درازنماید؛به گونه ی که دربراندازیی صدام حسین باجورج بوش کمک نمود.بهرحال،تاحدی که من مسایل پیچیده ی خاورمیانه را دریافته ام،ازهمین اکنون می توانم بگویم سیاست کنونی جمهوری اسلامی درمنطقه به هدف مورد نظرخود نمی رسد.به این خاطرکه،غرب درهرحالتی نمی خواهد اسرائیل،مصر،عربستان وامارت های جنوب خلیج فارس را درمعامله به نفع ایران ناراض نماید.ازهمه بارزتراین که،یک نیروی بشریی بزرگ ایرانی دردرون وبیرون ایران دموکراسی وحقوق بشرمی خواهد که برابربه نابودی حکومت خودکامه ی آخوندی می باشد.نیروی که غرب نمی تواند باتوجه به دو دوزه بازی جمهوری اسلامی آن را نا دیده بگیرد.
درسوی دیگربازی منطقه ی،رقیب ایران،ترکیه قراردارد که دوبرگ برنده دارد:نخست،عضوناتومی باشد.دوم،ازیک اسلام مدرن،میانه رو وسازگارباارزش های مدرن غربی مانند:دموکراسی،حقوق بشر،کثرت گرائی و...حمایت می کند ونفوذ بسیاری هم درمیان سازمان های مذهبی- سنی پیدا کرده است.چون غرب ازدومسئله ناراحت است:نخست،ازتند روی اسلامی- القاعده ی- طالبی- بوکوحرامی.دوم،سیاست جمهوری اسلامی درسوریه،عراق ولبنان وازهمه مهم ترستیزش باحقوق بشربویژه حقوق زنان،نمی تواند تهران رابرانقره برتری بدهد.درواقع،همین که ترکیه ازحماس ومردم غزه حمایت واسرائیل راباشدید ترین سخن سرزنش می کند ودرعین حال رابطه ی خوبی باهمه مبارزان مسلمان سنی دارد؛بدون شک،می تواند یک کانال خوب تماس میان غرب واسلام گرائی وتشویق اسلام گرایان تندروبه میانه روی شود که درجهان سیاست خود یک سرمایه است.بطورنمونه،درباره ی حکومت مرسی،ترکیه به غربی هاگفته بود که کمکش کنید وتوسط اوتند روی رادرمنطقه مهارنمائید.فربه شدن تندروی ازبوکوحرام تاداعش نشان می دهد که ترکیه جق به جانب بود. ومصرباضایعات بی شماربدترازدیکتاتوریی مبارک را به گونه ی لرزانی مستقرکرده است و سه روزقبل دریک حمله 21سربازش درنزدیکی مرزلیبی توسط تندروان مذهبی تیرباران شد وپیشنهاد آتش بسش راحماس بی اهمیت تلقی کرد،آینده ی استبدادش تاریک است! ازاین رو،درهرگونه سازشی درغزه نقش ترکیه مهم تر ازنقش مصر،ایران وعربستان شده است.
باتوجه به برتریی نقش ترکیه درمنطقه بویژه درمسئله ی فلسطین،نمی دانم که جمهوری اسلامی ایران پس فردا، روزجمعه، یا روزقدس راچگونه برگزارمی نماید؟ وباچه پیامی برگزارمی کند؟ بطورنمونه،از8ژوئیه تا16ژوئیه که اسرائیل 600 فلسطینی بی گناه رادرغزه کشته وبه کشتن ادامه می دهد،ایران دنبال شیعه گری درعراق،سوریه ولبنان وپروژه ی نام نهاد اتومی خود برای رفع بحران اقتصادی اش می باشد وسخنی دلسرد کننده ی علیه اسرائیل نگفته است وسخنی هم که علی لاریجانی روزچهارشنبه اول اسد به کمک مردم غزه گفت،شعاری ونا وقت می باشد.موضوعی که نشان می دهد که تشت گندیده ی ایران آخوندی ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا افتاده است! وباید می افتاد؛به این خاطرکه،کمی عمل بهترازخروارها سخن وشعاراست.سخن وشعارگوئی که جمهوری اسلامی درآن نابغه است.بهرحال،نویسنده ازجمهوری اسلامی می خواهد که برای بهبود وضع مسلمان ها چه شیعه وچه سنی باید دوکارزیررابکند:نخست،از کمک مالی به سازمان ها وشبکه های که جنگ مذهبی رامیان مسلمان ها دامن می زنند خود داری نماید؛همچنان،همین خواسته را ازعربستان هم دارم که درزمینه وارد عمل شود.دوم،دررابطه به فلسطین ، سپاه قدس خود رامنحل نماید.زیراکه،بهوده شده است. همچنان، باترکیه ،عربستان ومصردرجهت ساختن حکومت قابل قبول مردمانِ سوریه وعراق کمک نماید.درغیراین صورت،باید بداند که هم درفلسطین،هم درعراق وهم درسوریه، بازنده ی اصلی می باشد.

0 comments:

Post a Comment