Friday 3 May 2013

دستگاه ریاست جمهوری افغانستان یامرکززدوبند مالی باامریکا


دوست می خواهیم نه بادار
ژنرال ایوب خان
ابراهیم ورسجی
13-2-1392
درمیان کشورهای پسمانده،افغانستان یگانه کشوری می باشد که دورباطل رابارهاتکرارنموده است.ازاین سبب،نتوانست حتاگام های آغازین راهم درجهت رسیدن به نظریه وپراتیک دولت-ملت مدرن بردارد.زمانیکه ازدورباطل سخن می گویم،هدف این است که افغانستان اول مورد تهاجم هند بریتانیا قرارگرفت،تهاجمی که برخورد با آن برد نظامی وباخت مرگباری سیاسی داشت وسبب شدکه غیرمستقیم درحوزه ی نفوذ بریتانیاجای بگیرد.چون درزیرسایه ی نفوذانگلیس، بخاطرحکومت های امیران قبیلگی، جابرونادانِ دانش ستیز،حتا توانمند به بهره برداری ازتجربه ی دولتِ برآمده ازشکم استعمارکهنه نشد،پس ازجنگ جهانی دوم، بجای گام برداشتن درسمت خود گردانی بدامن اتحاد شوروی افتاد وپس ازفروپاشی آن قدرت بزرگ، درگام نخست، گرفتارجنگ های میان گروهی زیررهبریی پاکستان، ودرگام دوم، بدامن امریکاافتاد.ازاین رو،این روزهابخاطرناکامی سیاست افغانی امریکاوحکومت بی ثبات دست نشانده ی آن که بجای دولت سازی وتوسعه ی اقتصادی به فربه شدن تروریسم کمک نموده اند،مردم افغانستان دچاراین مخمصه شده است که پس از2014،یعنی سال عقب نشینی امریکا،دورباطل چهارم ،چگونه رقم می خورد؟
اکنون که امریکاوحکومت دست نشانده اش درافغانستان به بن بست رسیده اند،می بینیم که بجای چاره جوی درجهت بیرون شدن ازبحران ورسیدن به وضعیت بهتر،آن هم درشرایطی که زمان عقب نشینی ناتوهم نزدیک می شود،افشاگری هاتوسط برخی گرایش هادرامریکاآغازشده است.افشاگری هم درباره ی پرسمان هایی که بسیاری شان ازپیش سروکله ی بارزیامبهم نزد مردم ورسانه ها داشتند. بطورنمونه،روزیکشنبه8ثور-28ماه آوریل،روزنامه ی نیویارک تایمزافشاکرد که از10سال بدین سو،سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، بدفترریاست جمهوری کرزی پول دالری می پردازد.زمانی که افشاگری نیویارک تایمز،به گونه ی گسترده ی رسانه ی شد،روزپسین یادوشنبه9ثور-29ماه آوریل،کرزی که در هلسنکی / پایتخت فنلاند بود، مورد پرسش روزنامه نگاران قرارگرفت.چون پیشه ی روزنامه نگاری همواره برای سیاست مداران درد سرآفرین می باشد،افشاگری نیویارک تایمز،فرصت مناسبی برای روزنامه نگاران فراهم کرد تا خدمت کرزی رسیده ازوی خواستاراطلاع دهی بیشتری درزمینه شوند.
دراین راستا،وقیتکه روزدوشنبه9ثور-29آوریل،کرزی درهلسنکی دربرابرروزنامه نگاران قرارگرفت،بدون چشم پوشی وبهانه تراشی که دیگرکارایی نداشت وندارد،اعتراف نمود که دفتری ریاست جمهوریی اوازسازمان اطلاعات مرکزی امریکا به گونه ی که درنیویارک تایمز فاش شده پول گرفته است.تصادفی نیک این که، پس ازنوشته ی نیویارک تایمزو رسانه ی شدن پول گیری دستگاه ریاست جمهوری کرزی ازسیا، دوستی،مقاله ی پخش شده درنیویارک تایمزرا ازطریق ایمیل برایم فرستاد.راستش،وقتی که نوشته ی مربوط به پول گیری دستگاه ریاست جمهور کرزی ازسیا راخواندم،دوپرسمان تکان دهنده ی زیربذهنم برجسته شدند :نخست اینکه،چه کسانی برکشورماحکومت می کنند؟دوم اینکه،امریکاکه درافغانستان11سال وچند ماه می شود که حضوردرازوفراخ نظامی- سیاسی- اطلاعاتی دارد و ازطریق همین کتوله های بی سروبروبی ریشه فرمان می راند،ازاین گونه پرداخت هایی غیرمتعارف آن هم درکشوری مانند کشورما که نفرت وبی اعتمادی نسبت به خارجی هاونوکران بومی شان به آسمان سرمی زند،چه می خواهد؟اگرازاین راه می خواهد نفوذ پیدانماید،همین که کرزی ودارودسته ی نادان،پس مانده ومتعصبش راخود آن ها بالاکشیده اند،چه نیازی به پرداخت این گونه پول پردازی هایی شرم آوربه آن هادیده می شود؟
بهرصورت،چون درامریکا،رسانه ها،فرهنگیان وروشنفکران تا اندازه ی زیادی آزادی ابرازنظردارند؛ وازهمه مهمتراین که، سطح بالای نارضایتی درجامعه ی مد نی،طبقه ی درمیانی وزیرین جامعه نسبت به ماجراجوی هایی سیاست مداران ونظامی گرانِ کشورشان وجود دارد؛ازاین رو،افشاگری وقلم فرسای درزمینه های مانند پرداخت سازمان سیابه دستگاه ریاست جمهوری کرزی را بخشی ازمبارزه ی می توان به شمارآورد که درلایه های یاد شده ی جامعه ی امریکاعلیه سیاست مداران ونظامی گران،دیده می شود.اگرچه نظریه ی توطئه این پرسمان رافربه می نماید که، بخش های سرخورده ی حکومت امریکابی علاقه نیستند که کرزی ودارودسته ی نادان وشکم پرستش رابیشترازپیش مسخره نمایند.اما،ازاین که، نویسنده نظریه ی توطئه رادرسیاست خرافه گرایی می داند،اصل نخست براصل دوم چربش پیدامی نماید.باتوجه به اهمیت هردواصل نزد بسیاری پژوهش گران ،لازم است که مقاله ی نشرشده درنیویارک تایمزبازتاب داده شود.
طوریکه رسانه گزارش دادند وتبصره هایی هم درزمینه توسط کارشناسان صورت گرفته است،متیوروزمبرگ،روزیکشنبه28ماه آوریل-8ثور،مقاله ی دررابطه به پرداخت پول توسط سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکابه دفترریاست جمهوریی کرزی رابه نشرسپرد.پرسمانی که رئیس جمهورکرزی،روزدوشنبه29آوریل-9ثور،درهلسنکی درپاسخ به پرسش روزنامه نگاران ازآن تایید نمود.با این که کرزی پرداخت پول توسط سیا بدستگاه ریاست جمهوری خود را تا یید نمود،اماکمیت آن را ناچیزخواند.امامشاوران قبلی وکنونی کرزی مقدارپول هایی پرداخت شده دریک دهه ی گذشته رامیلیون هادلارگفته اند.خلیل رومان دستیاررئیس دفترکرزی ازسال2002تاسال2005،چنین گفت که:پول هابه گونه ی بسته بندی شده درصندوقچه،بسته های پلاستیکی وکارتون بست وارد کاخ ریاست جمهوری می شد.ازدید گاه روزمبرگ، نویسنده ی مقاله ی نیویارک تایمز،پول هابرای تقویت موضع کرزی برای جنگ سالاران واعضای پارلمان پرداخت شده است.البته، ازاین که پول هابه گیرنده های نامبرده پرداخت شده باشد،حکومت چیزی نمی گوید.اما،دیپلمات هاوسربازان امریکایی، روزدوشنبه به این خاطرکه پرداخت هایی یادشده به فساد دامن زده است ابرازناامیدی کرده اند.ازاین خاطرکه، پرداخت هاوتلاش های سیا،طبقه بندی شده می باشد،آن هابه گونه ی پنهانی وبدون فاش نمودن نام های خود سخن می گفتند.
درحالیکه دیپلمات هاوسربازان امریکایی درزمینه ازپنهان کاری کارمی گرفتند،جیسن چافیتزازحزب جمهوری خواه ومنتقد تلاش هایی جنگی درافغانستان، چنین ابرازنظرکرد که:"اعتراف کرزی به پول گیری ماراوارد جهان عجایب نموده است"! واقعا ابرازنظرکرزی درهلسنکی درروزدوشنبه، بی سابقه بود.همچنان،زمانی که درسال2010،فاش شد که دفترکرزی ازسفارت ایران درکابل هم پول می گیرد،خود کرزی ازچنان پول گیری های اعتراف وابرازسپاس هم کرده بود! اما ایران پس ازامضای معاهده ی استراتژیک میان امریکاوحکومت کرزی، به پرداخت هایی پولی خود پایان داد،ولی پرداخت های سیا ادامه یافت.کرزی روزدوشنبه گفت که شورای امنیت ملی زیرفرمانش، از10سال بدین سو،ازامریکاپول می گیرد،اما مقدارپول هاکم است وابرازسپاس هم کرد.برپایه ی گفته ی کرزی،ازپول های پرداخت شده درمورد های گونه گون بهره برداری شده است.یک مقام افغان پیش ازاعتراف روزدوشنبه کرزی، گفت که: پول امریکا،مانند پول ایران بود.برخی برای حمایت کننده هاوبرخی هم برای افزایش هزینه ها.پس ازاعتراف روزدوشنبه کرزی،کاخ ریاست جمهوریی او درکابل، گفت که ازپول سیا،برای هدف های مختلف بهره برداری شده است. مانند: کمک به عملیات (به اصطلاح آپرتیوی)،تداوی سربازان زخمی وپرداخت کرایه ی خانه ها.وکمک هاسازنده وقابل سپاس گزاری می باشند.البته که ، هزینه ی پول هاتوسط سیا برای خریدن وفاداریی افغان هامی باشد.این نهاد برای جنگ سالاران پول پرداخت کرد تاعلیه طالبان درسال2001برزمند.پس ازآن، برای جنگ وبزیرکشیدن القاعده هم پول داده شد.همچنان ولی کرزی برادرکرزی هم درلست مزد بگیران سیا بود.ازپول های پرداخت شده توسط سیا،کرزی پایگاه خود راتحکیم نموده است.(پایگاهی که بجای تحکیم بسیارناتوان حتابه صفرضرب خورده است.)! امااین پرداخت هابرخلاف خواست امریکا درپاکسازی رشوت وتشویق حکومت با صلاحات تمام شده است.سیاستی که می خواست حکومت رادربرابرمردم مسئول بسازد.آقای شافیتزگفت که:فکرمی کردیم که پاکسازی می کنیم وگلیم بهره برداری های نادرست رادرافغانستان جمع می کنیم.(اما خلاف آن شد ومی شود.پرسمانی که هم بقای حکومت کرزی وهم منافع بلندمدت امریکارادرافغانستان دچارسردرگمی نموده است)! جالب این است که، شافیتزاین مطالب رادرکمیته ی زیرین مجلس نمایند گان که راجع به فساد درافغانستان کارمی کند ابرازمی نمود.درجریان بیان این موضوع،شافیتز گفت که: مااختیاری درزمینه نداریم و شریک هم هستیم .مطمئن هستم که این مبلغ طوریکه کرزی می گوید کم است؛ کم نیست وبیشترازصدهامیلیون دلارمی باشد.(1)
به ادامه ی مقاله ی افشاگرانه ی متیوروزمبرگ،خالی ازفایده نخواهد بود اگر دیدگاه یک نویسنده ی چپ هم بازتاب داده شود.ازاین رو،می خواهم نوشته ی ازبیل وون اوکن را که ازتمام کمک هایی امریکادر12سال گذشته به حکومت کرزی وحیف ومیل شدن آن ها پرده برداشته است بازتاب وبا ابرازدید گاه خود مقاله رابه پایان ببرم.
ازدیدگاه، بیل وون اوکن:ملاقات طولانی بین افغانستان وامپریالیسم آمریکا در حال حاضر به قدمت سی سال رسیده است و با ۱۱ سال (وچندماه)اشغال نظامی مستقیم، و یک کنترل نیمه استعماری در رابطه با دولت بزهکار آن که توسط ایالات متحده به قدرت نشانده شده، مشخص می گردد. کدام «نور» و کدام «آینده» را برای مردم افغانستان به ارمغان آورده اند؟ از سال ۱۹۷۹، در زمان رئیس جمهور دموکرات جیمی کارتر،امپریالیسم آمریکا سیاست جنایت کارانه ای را به هدف بی ثبات سازی رژیم طرفدار شوروی در کابل راه اندازی کرد و بر این اساس موجب مداخلۀ نظامی شوروی شد. به همان شکلی که زیبگنیف برژینسکی مشاور امور دفاع ملی در ایالات متحده توضیح داده است، هدف این بود که «برای شوروی ها ویتنام شان را تدارک ببینند». این سیاست با موفقیت تحقق یافت، ولی مردم افغانستان بهای آن را پرداختند. ماشیناسیون واشینگتن به جنگ داخلی دامن زد، یعنی جنگی که تا امروز ادامه یافته و میلیون ها افغان را به کام مرگ کشانده است. با ارسال حجم بسیار زیادی اسلحه، مشاور نظامی، و پول از سوی سی آی ای، واشینگتن با اسلام گرایان و جبهۀ راست افغان یا دیگر کشورها مانند سعودی ها مناسبات نزدیکی ایجاد کرد. به عنوان مثال، اسامه بن لادن میلیونر عربستان سعودی که مردم آمریکا تنها پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با نام او آشنا شدند، و به همین گونه بنیان گذاران طالبان و شبه نظامیان دیگری که امروز نیروهای آمریکائی در افغانستان علیه آنها می جنگند.
در رابطه با سال های اشغال، واشینگتن ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی افغانستان اختصاص داد، ولی تجسسات دولتی رد پای تنها ده درصد تمام این مبلغ را پیدا کرده است. بخش مهمی از این مبلغ به جیب مقاطعه کاران، همکاران و سیاست مداران بزهکار در سلسله مراتب خاندان کرزای تا پائین دستی ها یشان سرازیر شده است. پس از یک دهه قیمومیت واشینگتن،شرایط زیست در افغانستان به همان اندازه ناامید کننده است که در گذشته و حتی بیشتر. میزان امید زندگی نزد مردان چهل و چهار سال و نیم و نزد زنان چهل و چهار سال است. میزان نوزادان مرده، بالاترین در جهان را نشان می دهد. 1600نوزاد روی 100000تولد)، و بیش از نیمی از کودکان زیر پنج سال از عدم تغذیه رنج می برند.
یک سوم افغان ها در فقر زندگی می کنند، بی آن که قادر به پاسخگوئی به نیازهای ابتدائی و اساسی خود باشند، و ۴۰ درصد از مردم بی کار هستند. آمار نشان می دهد که ۶۵ درصد افغان ها از اختلالات ناشی از افسردگی و دیگر اشکال بیماری روانی حاصل از جنگ بی پایان رنج می برند. این فاجعۀ انسانی به مدیریت باند تبهکار و جنگ سالارانی ادامه می یابد که با زور اسلحۀ آمریکا سر کار نگهداشته شده اند که نه تنها کمک های بین المللی را به تاراج می برند، بلکه از تجارت تریاک نیز بهره مند هستند که ۹۰ درصد تولید جهانی را در بر می گیرد. امپریالسم آمریکا برای مبارزه علیه تروریسم به افغانستان نیامده است. چنین بهانه ای علیه تروریسم _ کاملا با اتحاد واشینگتن و شبهه نظامیان القاعده در جنگ علیه لیبی و سوریه برای تغییر رژیم، در تضاد آشکار قرار می گیرد. در نتیجه، عصر روشنائی برای افغانستان افسانه ای بیش نیست. امپریالیسم آمریکا در افغانستان مانند خاورمیانه و آفریقا مداخله کرد تا حاکمیت برتر واشینگتن را علیه رقیبان اروپائی و آسیائی خود و به ویژه علیه چین تضمین کند، یعنی مناطقی از جهان که از دیدگاه جغرافیای سیاسی سرشار از منابع انرژی است.
هم زمان با اعلام پایان رسمی حضور نظامی آمریکا در سال ۱۹۱۴، دولت اوباما با رژیم حمید کرزای برای حفظ چند هزار سرباز و پایگاه های آمریکا در افغانستان مذاکره می کند. این نیروها باید شامل کوماندوها برای عملیات ویژه باشند که شکار و کشتار آن هائی را که در مقابل آمریکا مقاومت می کنند ادامه خواهند داد، و علاوه بر این مشاوران و مربیان نظامی برای مدیریت(وتربیت) نیروهای افغان دست نشانده، و البته نیروی هوائی که برای انجام عملیات مشابه به همین بمبارانی که شنبۀ گذشته در ولایت کنر موجب مرگ ۱۱ کودک شد. واشینگتن می خواهد افغانستان را به عنوان پایگاهی برای «گسترش قدرت» به سوی(آسیای میانه و) بستر دریای مازنداران با منابع سرشار گاز و نفت حفظ کند، یعنی در منطقه ای که باید با رقبائی مانند چین و روسیه مقابله کند. این استراتژی از نطفۀ جنگ جهانی خیلی گسترده تر و مصیبت بارتری خبر می دهد.(2) استراتژیی که تاکنون بیشترین زیان های برخاسته ازآن رامردم افغانستان پرداخته ومی پردازند.
درپسین بخش نوشته،می خواهم بگویم که درافغانستان، امریکا دررابطه به بالاکشیدن کرزی مطابق این سخن موساد سازمان جاسوسی اسرائیل عمل نموده است که می گوید:"نادان ترین افراد رابالابکش وهمه کارهای خود راتوسط اویا آن ها به پیش ببر"! واقعیت تلخ این است که کرزی همه کارهای امریکاراتاکنون درافغانستان به پیش برده است.اینکه نتیجه ی دلخواه بدست نیامده است برمی کردد به عامل های دیگری که ترکیب پیچیده ی قومی جامعه ی افغانستان،فراوانی تفنگ داران غیرمسئول،مافیای گردن کلفت مواد مخدر،سیاست های نادرستِ افغانی پیشین وکنونی امریکاکه به حکومت مسخره ی کرزی انجامیده است،بغاوت نظامی های پاکستان علیه سیاست افغانی بادارخود وبازسازیی طالبان وگسترش تروریسم توسط آن ها درافغانستان ومنطقه عمده ترین آن هابه شمارمی آیند.پس ازیادآوری ازعامل های کم رنگ کننده ی سیاست افغانی امریکا، نوبت به افشاگریی نیویارک تایمزنسبت به پول پردازیی سیابدفترکرزی می رسد. درزمینه،نویسنده به این باوراست که سیاست امریکاوهمه بازی هایی غلط آن کشوردرافغانستان باوجود هزینه های جانی ومالی فراوان در12سال گذشته به ورشکست روبروشده است.ورشکستی یک قربانی می طلبد وقربانی هم کسی دیگری بوده نمی تواند جزکرزی.به سخن دیگر،افشاگریی نیویارک تایمزگام نخست زباله نمودن کرزی به شمارمی آید.دراین قربانی سازی،پرسمان بسیاردارای اهمیت این است که چراپس ازمسخره سازی های بی پایان می خواهند بزقربانی خود رابه مسلخ تاریخ بسپارند؟ درواقع،این گونه قربانی سازی دربرخورد امریکا بادوستانش بی سابقه نیست.ازاین رو، اهمیت این سخن ژنرال ایوب خان،رئیس جمهورپیشین پاکستان رادوباره برجسته می نماید که درکتاب"رفیق نه بادارخود"گفته بود:"خطردوستی باامریکا بیشترازخطردشمنی با آن می باشد"!
اگرنگاهی به پرونده ی دوستان سیاسی امریکا درجهان بیندازیم،روشن می شود که ایوب خان بسیاربه مورد سخن گفته بود.ازدونگاه:نخست اینکه،امریکا درمسخره وزباله نمودن دوستان وگماشته گان خود هنرمندیی بی شماری دارد.هنرمندیی که زیان های مادی ومعنوی آن رادست نشانده های آن کشورومردم زیرفرمانشان می پردازند.دوم اینکه،به همان اندازه که امریکازباله گرخوبی دررابطه به نوکران خود می باشد،به همان اندازه مردم زیرفرمان دست نشانده هایی آن کشورهم ازنوکروبادارنفرت دارند.بطورنمونه،رضاشاهِ ایران رابنگرید که تاچه اندازه علیه اوایرانی هانفرت داشتند وبرخلاف اوتاکنون نسبت به مصدق، نخست وزیرمخالف او،وامریکا، درجامعه ی ایران، تمجید وستایش دیده می شود.درمصرهم که همگی نسبت به وضع سادات که خالداسلام بولی به ترورش پرداخت ومبارک که دوسال پیش توسط مردم برکنارکرده شد،آگاهی دارند که کالبد نیمه جانش راهمه روزه اززندان به این وآن دادگاه انتقال میدهند.درپاکستان،کشورخود ایوب خان هم دیده شد که مردم درسال1969، یک سگ رادرچارپای خوابانیده صدامی کردند که "ایوب خان پایین شووپایین هم شد"! ودرهمین هفته ی جاری هم دیده شد که حقوق دان ها، جامعه ی مدنی ودادگاه برسرژنرال پرویزمشرف،رئیس جمهورنظامی وطرفدارامریکا چه آوردند؟ درواقع،پی آمد سخن ایوب خان وبرخوردهای مردمی دربرابر نوکران امریکا،اکنون به سراغ کرزی رسیده است.ازهمه جالبتراین که،پیش ازمردم افغانستان،خودامریکای ها بافاش کردن پول پردازیی سیا بدفترکرزی به بی آبرونمودن بیشتراو پرداخته اند.کرزی هم که می داند چیزی بنام آبروبرایش باقی نمانده است،راه وچاره رادرپذیرش پول دهی سیابدفترش ومهرتاییدگذاشتن به آن می بیند.
باتوجه به آنچه گفته شد،لازم است هم به امریکاوهم به کرزی گفته شود که سیاست شان درافغانستان به فاجعه انجامیده است.اکنون که کارنامه ی باداروغلام به شکست بزرگ به خود آن ها ومصیبت بی سابقه برای افغان هادرقالب فربه شدن تروریسم ،تندرویی مذهبی- قبیلگی ،گسترش فقرواعتیاد منجرشده است،پرسش بنیادی این است که راه کاروچاره ی بیرون رفت ازبن بست آن هم درمدت کمی که به بیرون رفتن نیروهای غربی ازافغانستان باقی مانده است،چیست؟نویسنده هراندازه که فکرمی نماید چیزی دل گرم کننده ی برای امریکاودست نشانده اش کرزی درافغانستانِ فردا نمی بیند؟ آری! تنها یک راه کاربرای هردوباقی مانده است وآن این که ازتجربه هایی مسخره ی برگزاریی گردهمای های بزرگ / لویه جرگه هاوانتخابات گذشته ی ریاست جمهوری وپارلمانی درافغانستان درس عبرت گرفته به برگزاریی یک انتخابات ریاست جمهوریی شفاف وهمه پذیردرسال2014، دست بزنند.البته، باید بدانند که مردم افغانستان ازبرهه ی تاریخی ای تاریک تن دهی به چهره هایی بی شخصیت ونادان ووفاداربه شبکه های زیرزمینی بیرون شده است.به سخن دیگر،اگربه تکرارچنان تجربه ی بازهم دست زده شود،به صراحت می توان گفت که نتیجه بد ترازان خواهد بود که تاکنون شاهد آن می باشیم.وقتی که ازانتخابات درست وآزاد سخن به میان می آید،تنهانقش امریکاوکرزی مطرح نیست،بلکه نقش سیاسی ها،فرهنگیان وروشنفکران افغانستان هم برجسته می باشد.ازاین رو،بکوشند که یک کاندیدای جبهه ی- فراقومی ارایه نمایند.دراین صورت،می توان امیدوارشد که گام نخست درجهت بهبود برداشته می شود.
پانویس ها:
1-Afghan leader acknoledges cash deliveries by c.i.a
By Mathew Rosemberg,published April29/2013
www.nytimes.com/2013/04/asia/karzai-acknoledges-cash-deliveries-by-cia.html?ref=centralintelligence agency&_r=0
2-چهره ی خشونت باراستعمارنوین درافغانستان،نویسنده:بیل وواوکون، مرکزمطالعات جهانی سازی،11آوریل2013،ترجمه:توسط حمیدمجوی،منتشرشده توسط مجله ی هفته در23فروردین1392
www.hafteh.de/?p=41027

0 comments:

Post a Comment