به هوس جورنیاید به تمنانشود / اندرین راه بسی خون جیگرباید خورد
بهار
ابراهیم ورسجی
30-2-1392
روزشنبه28ماه ثور-18ماه مه،بحث بالای پیش نویس قانون منع خشونت علیه زنان درشورای ملی / ولسی جرگه ی افغانستان آغازشد.بدبختانه،بخاطرگنده مغزی ،خیره سری وایستاد گی ملاهایاطالبانِ باصطلاح نماینده ی منتخب مردم بی نتیجه مانده به کمیسیون دیگری که شمارآن دراداره ی درمانده وفاسد کرزی بیش ازاندازه می باشد،سپرده شد.کمیسیونی که ازپیش آشکاراست که راه بدهی برده نمی تواند.برای نویسنده،ناکام شدن بحث درباره ی قانون منع خشونت علیه زنان ازدونگاه دارای اهمیت می باشد:نخست اینکه،خشونت علیه زنان درحکومت درمانده وفاسد کنونی بیش ازهردوره ی درتاریخ دورونزدیک افغانستان افزایش یافته است.دوم اینکه،برای خشونت علیه زنان چپن مذهبی- شرعی پوشانیده شده ومی شود.دررابطه به اصل نخست، باید گفت که دردوره ی حکومت فاسد وناکارآمد کنونی آنقد رکمیسیون بنام خدمت به زنان وبیهبود شرایط زندگی شان ساخته شد وآنقدرکمک ازمنابع بیرونی گرفته شد که درهیچ کشورجنگ زده وروبه توسعه نمونه نداشت وندارد.جالب این است که، باوجود کمیسیون سازی هاوپیسه کمایی کردن هایی فراوان بنام زنان و بهانه ی ایجاد دیگرگونی سازنده ومثبت درزندگی فلاکت زده ی آن ها،چندین برابرِتجارت های مالی- سیاسی صورت گرفته درزمینه،فشاروخشونت علیه زنان فزونی گرفته وبه خود سوزیی زنان وشمارزنان ودختران فراری ازلت کوب هایی درون خانگی که بسیاریی آن ها ازازدواج های اجباری وخریدوفروش دختران توسط پدران بخاطرفقروتنگ دستی صورت گرفته می گیرد؛به خانه های امن، افزوده شده است.پرسمانی که مسئول آن حکومت،نهادهای رسمی زنانه وکمیسیون حقوق بشرتجارت پیشه ی آن می باشد.
شایان توجه است که افزایش تجارت بالای زنان درافغانستان، وازهمه مهمتر،حقوق بشربویژه حقوق مدارمآبی حکومت کرزی وکمیسیون حقوق بشری اش باریاست یک زن خیابانی وتجارت پیشه که تاکنون میلیون ها دلارازکشورهای بیرونی بویژه کشورکانادا گرفته است؛ وهمزمان با آن ،فزونی گرفتن بدبختی وسیاه روزی زنان،نویسنده رامتوجه اهمیت سخنان نغزودلربای فارسی زیرساخت که:"هرچه ازحد بگذ رد رسواشود ویا این که هرگفتارنیکی که درشعاربدون عمل بسیارتکرارشود ویااین که سخن هاوبرنامه ی نیک وخوشنامی شعاریی دورازعمل،آن هارابضد شان تبدیل می نماید"! ازاین رو،به صراحت ویقین کامل می توان گفت که حکومت کنونی کابل بسیاری ارزش های دینی وانسانی رابیهوده یا ازارزش ها موفقانه ارزش زدای نموده است! ارزش زدایی که سبب شده است بحران اعتماد اوج گرفته به بحران اخلاقی منجرشود.
بطورنمونه،درکابل یاهرشهردیگری، زمانیکه ازسیاست وبرنامه ی نوینی سخن بمیان بیاوری؛بی درنگ،جانب مقابل می گوید که چقد رپول وپشتیبانی بیرونی دراختیارداری؟به سخن دیگر،فرهنگ دلارزدگی وتن دهی به وابستگی سیاسی-مالی به بیگانگان چنان درسیاست مسخره شده ی افغانستان ریشه ،تنه،پنجه ،برگ وشاخه دوانده است که دشواراست بتوانی ازانسانیت ،آزادی،خود گردانی ،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان که خشونت علیه آن ها وقانون سازیی بد فرجام درجهت پشتیبانی شان موضوع بحث این نوشته می باشد،سخن به میان بیاوری! ازپیش آشکارشده بود که، باید سیاست وسیاست کردن درافغانستان به چنان سرمنزلی مسخره ی برسد! چرا؟به این خاطرکه ازدوسده بدین سو،در سرزمین غم زده ی ماکه تاریخ ناشادش پرازسیاه روزی هاوخیانت های حکومت گران پس مانده ووطن فروش به مردم وخوش خدمتی به کهنه ونواستعمارگری می باشد،امیران ،شاهان ورئیس جمهوران به پول بیرونی ها امارت وسیاست نموده اند؛سیاست وامارتی ذلت باری که نتیجه ی سیاه وننگین آن وضعیت غمبارکنونی وفرورفتن درآشوب،تروریسم،پس ماندگی مادی- فرهنگی وازهمه مهمترتجارت وخود فروشی ووطن فروشی می باشد.
بهرصورت،افغانستان باکمال افسوس درجایگاه وموقعیتی رسیده است که نباید می رسید.به این خاطرکه، شایسته ی مقام وحکومت بهتری بود تا سیاست وحکومت مسخره وتاریخ زده ی کنونی که زیان هایی کمرشکن وخُرد کننده ی آن رابیشترازمردان،زنان نگون بخت این سرزمینِ دارای تاریخ ناشاد وسیاست تباه کارانه، بدوش می کشند.باتوجه به سخنان گفته شده،لازم است که کمی به ته پرسمانی دست زده شود که کمک به برآمدن شرایط غمبارکنونی نموده است.روشن است.کشورهارامردان بزرگ به سوی پیشرفت وترقی مادی-فرهنگی-فنی وعلمی می برند ومردان بزرگ راهم مادران آموزش دیده وبزرگ می زایند وپرورش میدهند.اگراصل این است که ازآن نامبرده شد که هست،پس چگونه می توان باورنمود که درافغانستان که ملاها ونمایند گان منتخب مردمش ازخشونت علیه زنان حمایت می نمایند وبه آن چپن مذهبی هم می پوشانند،می توان گامی به پیش البته به گونه ی برداشت که درنتیجه ی آن زنان، هم ازخشونت رهاشوند وهم ازجهل،خرافه هاونادانی هاکه اغلب رنگ وبوی مذهبی-فقهی بخود گرفته اند وهم فرزندان تاریخ سازوآینده نگرنه گذشته گرابزایند وپرورش بدهند؟
بادرنظرداشت سخنان یادشده،به یقین می توان گفت که تازمانی که زنان یانیمه ی جامعه ی مسلمان ازخشونت رهانشوند وبه حقوق شان نرسند ورسیدن به حقوق شان هم بریدن ازگذشته ی ناشاد وپیوستن به آینده ی درخشان می باشد،توقع کردن به اینکه افغانستان وارد جهان نومی شود،چیزی جزخیال بیهوده نمی باشد.دراین زمینه،پرسمان جالب این است که ازدین هدایت بخش اسلام برخلاف جوهرش که خردگرایی واحترام به شخصیت انسانی چه زن وچه مردم می باشد،تفسیرهاوتعبیرهای ناروای صورت گرفته است که تنهابدردستمگران، چه نظامی وچه مذهبی نمامی خورد،نه بدردانسان هاچه مردان وچه زنان وحمایت ازکرامت انسانی شان!اکنون که، ترقی وپیشرفت جامعه ی افغانستان به برآمدن مردان بزرگ ومادران بزرگ وفرهیخته ی زاینده وپرورش دهنده ی آن هاپیوسته دانسته شد،پرسمانی که نبود آن وضعیت غمبارکنونی کشورمامی باشد؛وارد برهه ی دوم نوشته یاچپن مذهبی پوشانیدن به خشونت ومحرومیت زنان ازحقوق بشری-دینی شان می شوم.
طوریکه همه ی هم وطنان آگاه شدند،روزشنبه28ماه ثور-18ماه مه،بنیادگرایان پس مانده وقبیله اندیشِ باصطلاح نماینده ی مردم درمجلس شورای ملی / ولسی جرگه بانهایت بی شرمی مانع تصویب قانون منع خشونت علیه زنان شده وبه باورخود تکیه گاه خود راهم درزن ستیزی، دین اسلام رابرگزیده اند!ازاین رو،نخست ازپرسمان های موردبحث واقع شده درشورای ملی که بادشواری می توانم ازآن بنام شورای ملی یاد نمایم یاد آورشده پس ازآن نوشته راپی می گیرم.به گونه ی که خبرگزاری ها،بویژه رویترز/ خبرگزاریی انگلیس گزارش داد،تعیین سن وسال ازدواج،یک همسری وچندهمسری یادرافغانستان یک زنگی وچند زنگی،زیراکه درفرهنگ بخش های ازافغانستان همسربخاطرباربرابرگونه ی زن بامرد پذیرفتنی نمی باشد،مراجعه ی زنان به خانه های امن بخاطرفرارازخشونت های درون خانوادگی،تعیین جرم برای خشونت گران علیه زنان،حق انتخاب همسرتوسط زنان،ازپرسمان های داغ موردبحث درشورای ملی بوده است.پرسمان های که باسرسختی ولجاجت ملاهای دراصل طالب بی اثرساخته شدند.جالب این بود که ملاتره خیل کوچی،عبدالرحمن رحمانی،قاضی نذیراحمد که نمی دانم دانش وسنجه ی قضاوتش چه می باشد؟ملاستارخواصی وملاصادق نیلی یادرواقع طالبان نشسته درشورای ملی، لغواصل چند زنگی،تعیین سن ازدواج وحق انتخاب شوهرتوسط زن راغیراسلامی دانسته پرسمان قانون سازی درزمینه راناکام ساخته اند.
باتوجه به اینکه مخالفان قانون منع خشونت علیه زنان سرخود راپشت سردین پنهان نموده اند،لازم است دیده شود که درزمینه ی مورد نظر،دیدگاه اسلام چیست؟این نادانان که ازنظرفرهنگی پایین ترازبی سوادهاباید جای داده شوند،زیراکه درمیان بی سوادهای جامعه ی ما کسانی به فراوانی پیدامی شوند که توان فهم مسایل رابیشتروبهترازاین هادارند.دررابطه به چندزنگی وسن ازدواج،این ها زنان پیامبروخرد سالی عایشه دروقت ازدواج بارسول الله راپایه ی استدلال خود قرارداده اند.توجه نمایند که پیامبرنه زن گرفته است که غیرازعایشه همگی بیوه وکهنه سال بودند وتاریخ زندگی آن بزرگوارنشان میدهد که اگرخدیجه زن اولش زنده می ماندهرگززن دیگری نمی گرفت.ازهمه مهمتراینکه،قرآن در23سال نازل شده است وهمزمان بانزول آن به تدریج بسیاری چیزهای رایج درمیان مردم که چند زنگی هم یکی ازآن هابود،تعدیل شد.برای نمونه،رسول الله نه زن داشت. قرآن دراخیرین برهه مطابق آیه ی سوره ی النساکه چهارزن می توانید بگیرید وآن رابه عدل میان زنان منوط ساخت وتاکیدهم کرد که عدل کرده نمی توانید پس به یک زن بسنده نمایید!به سخن روشنتر،چهار ،سه یا دوزنگی ازنظرحقوقی روا، وازنظراخلاقی ممنوع شد.بنابراین،مسلمان هایی که چند زن می گیرند به باورخود دستورحقوق یافقه راعملی می کنند اما اخلاق را لگد مال می کنند! اگراخلاق رابرفقه برتربدانیم که برترهم می باشد،اسلام درتاریخ پایه گذاریک زنگی می باشد.امادررابطه به خرد سالی عایشه دروقت ازدواج بارسول الهخ،بایدعرض نمود که رسول پس ازدرگذشت خدیجه ،به گفته فاطمه مرنیسی دانشمند مراکشی،فاطمه بنت مظعون یکی ازخویشاوندان خود رامسئولیت می دهد که برایش همسرپیدانماید.پس ازگذشت چندماه، بنت مظعون می گوید که زن شایسته ی شماراپیداکرده نتوانستم وتنهاابوبکر،یک دختردارد که شایسته است اماخردسال.رسول ازسالش پرسان می کند.درپاسخ می گوید که9ساله است.رسول الهخ می گوید که بندوبست بکن.همخوابگی رابه سه سال بعد می گذارم.پس ازآن، برنامه ی ازدواج رسول الهل باعایشه راه انداخته می شود ودرواقع عایشه در12سالگی همسررسول الهس می شود که یک مورد خاص درزندگی پیامبرمی باشد وموردخاص هم درغیرزمینه ی خود پایه ی قانون یارواج قرارگرفته نمی تواند.بدبختانه،ازآن زمان تاکنون،ملاهاوبزرگ مالکان وتفنگ داران شهوت ران یا مثلث شاه- شیخ- بزرگ مالک،ازداج عایشه بارسول الله را بهانه ساخته ازدواج بادختران خردسال راچپن دینی پوشانده ومی پوشانند تاعطش سیری ناپذیری شهوانی خود را برآورده نمایند.بطورنمونه،شاهان که اغلب ازدین بیرون شده وبه تشکیل حرم سراهای چند صد زنه مانند تمورشاه ابدالی وحبیب الله محمد زای دست زدند؛اما،مولوی هاوفئودال ها باندازه ی توان مالی شان چهارزنگی وبابازنشسته کردن یکی یادوزن ازسنجه ی چهارهم گذشته اند.
چون چند زنگی بزرگ مالکان ومولوی هارابه کمیت دارای شان وابسته ساختم،پس گفته می توانم که مولوی هابه شماربسیاری دوزنه یاسه زنه وبزرگ مالکان بیش ازاین گام برداشته بودند.دراین راستا،دردوره ی باصطلاح جهاد وپول باد آورده اش، مولوی نبی،مولوی خالص،مولوی منصور،مولوی آصف محسنی وچندین مولویی دیگردختران خردسال رابزنی گرفتند.مولوی های که شاگردان شان، هم درسنگرتروریسم طالبی وهم درسنگرپارلمان به زن ستیزی وفربه کردن خشونت علیه زنان ادامه میدهند.امادررابطه به حق انتخاب شوهرتوسط دختران،باید گفت که فرمان رسول الله این است که وقتیکه دختربالغ می شود وخواستگاربرایش می آید،پدرومادرمسئولیت دارند که رضایت اوراکمای نمایند.درواقع،برپایه ی سخن رسول الها، ازدواج برخلاف میل دخترستم براومی باشد وهمچنان مهریه هم حق اومی باشد که پدران وبرادران به جیب خود می زنند ودربسیاری موارد باعث سرافگندگی دختردرخانه ی شوهرمی شوند.درباره ی طلاق وجدای زن ازشوهرهم فرمان قرآن این است که وقتیکه زن باشوهرخود زندگی کرده نمی تواند، اول خانواده های دوطرف به سازش شان بکوشند.زمانی سازش ناممکن باشد،به جدای شان به گونه ی مسالمت جویانه بپردازند.درمورد مهریه ی پرداخت شده توسط شوهرهم زمانیکه زن درجدای پیشگام شود مسئول پرداخت مهریه به شوهرمی باشد،واگرشوهرپیشگام شود ،مهریه حق زن است که درواقع مسئله طلاق وخلع نام کرفته است که دراولی مرد، ودردومی، زن دست بالادارد.درصوتیکه تفسیردرست ازمنابع یاقرآن وسنت صورت بگیرد،بدون رسیدن زیان به طرفی نزاع پایان می پذیرد.دراین رابطه،یک آیه ی دیگردرسوره ی نسا / زنان آمده است که"الرجال قوامون علی النسا" / یعنی مردان سرپرست زنان می باشند.مولوی هااین آیه راتااخیرش ترجمه نمی کنند که قیمومت مرد برزن به پرداخت نفقه وهزینه ی مالی زن منوط شده است.شرطی که درزمان نزول قرآن باتوجه به دست بالای مردان درکمای کردن پول ضروری واکنون که زنان راعلم ودانش وتکنالوژی به یک نیروی تولید کننده ارتقابخشیده است،تاویل پذیرمی باشد.ازجانب دیگر،درسوره ی برائت آیه ی به این معناوجود دارد"زنان ومردان مسلمان ولی وکارسازیک دیگرمی باشند."آیه ی که به قدرت مخالف برداشت بنیادگرایان درباره ی حقوق زنان می باشد.وقتیکه زنان ومردان مسلمان ولی وکارسازیک دیگرباشند،به گونه ی که درقرآن آمده است،حمایت ازخشونت علیه زنان ومانع قانون سازی شدن درزمینه، جزستیزباقرآن، چیزی دیگری راتداعی کرده نمی تواند!
بدبختانه،دست بالای مثلث شاه- شیخ- فئودال یابزرگ مالک درتفسیرمنابع دینی، وضعی سیاه روزانه ی رابرای زنان درجهان اسلام، بویژه افغانستان بوجودآورده است که هم باعث عقب ماندگی زنان درعرصه ی علم،دانش،سیاست،اداره واقتصادجامعه ی اسلامی وافغانی شده است وهم به منابع غرض ورزواسلام هراس غربی موقع داده است تاباقوت علیه دین اسلام وشخص رسول خدا دراغلب زمینه ها بویژه درپرسمان زنان،بتازند.باتوجه به آنچه بازتاب داده شد،با یقین می توانم بگویم که بنیاد گران طالبی- افغانی مخالف قانون منع خشونت علیه زنان درپارلمان افغانستان هم به اسلام خیانت می کنند وهم به مسلمان ها.اگربه رسانه های جهانی- منطقه ی- ملی نگاه کنند که درباره ی یاوه سرای هایشان درباره ی ممانعت ازتصویب قانون منع خشونت علیه زنان چه گفتند وچه می گویند وچه تهمت هایی ناروای رابه اسلام بخاطرحماقت وخیره سری آقایان پس مانده ومنحط بسته می نمایند،آن وقت متوجه خواهندشد که بجای خدمت به اسلام ومسلمان ها درواقع دانسته نادانسته به آن هاخیانت می ورزند.
اکنون که بنیاد گرایان ملای- طالبی ای نشسته درشورای ملی افغانستان نگذاشتند قانون منع خشونت علیه زنان به تصویب برسد،پرسش بنیادی این است که زنان ومردان آگاه وطرفدارترقی وپیشرفت وخواستارواردشدن افغانستان به دولت- ملت مدرن چه باید یکنند؟روشن است که هم زنان وهم مردان آگاه ومبارزافغانستان مسئولیت بزرگ وتاریخی دارند که سرسختانه علیه خیره سری وگردن کلفتی بنیاد گرایانِ مخالف حقوق بشربویژه حقوق زنان ایستادگی نمایند.چرا؟به این خاطرکه ، فراهم کردن پناه گاه قانونی درجهت رفع خشونت اززنان وکمک به آن ها در رسیدن به حقوق انسانی شان، نه تنهابرای زنان،بلکه برای مردان وهمه ی مردم افغانستان سازنده وسرنوشت سازمی باشد.سرنوشت سازازاین نگاه که ترقی وپیشرفت مادی وفرهنگی کشوربه مادران وپدران آموزش دیده وآینده نگروابسته می باشد؛پدیده ی که تنهابارفع خشونت اززنان ورسیدن آن ها به حقوق انسانی شان پیوستگی دارد.درغیرآن،دوباره به دوره ی سنگ خواهیم رفت.ازاین رو،لازم است که هم زنان وهم مردان به پاخیزند ونگذارند که پس مانده های طالبی باتفسیرغلط وساختگی ازدین به هدف های ناپاک خود برسند.دراخیر،ازاینکه درمیان زنان عضوشورای ملی تنهافوزیه ی کوفی به ایستادگی دربرابرتاریخ زده های طالبی برخاست ودیگران همه سکوت یاملاحظه کاری نمودند ویک زن عضوپارلمان ازبیرون باخبرنگاربی بی سی سخن گفت،ابراز تاسف وبه زنان پارلمانی وغیرپارلمانی تاکید می کنم که بدانند که "حق گرفته می شود،داده نمی شود."اگرمبارزه ی سرسختانه نکنند،ومردان هم به کمک شان نشتابند،هرگزروی کامیابی رانخواهند دید.به گفته ی بهار،شاعرفرهیخته ی ایرانی که:به هوس جورنیاید به تمنانشود / اندرین راه بسی خون جیگرباید خورد.باید رزمید تاموفق شد،ورنه موفقیتی درکارنخواهد بود!