Friday 12 April 2013

نظامی هائی پاکستانی هنوزهم درفکرِاحیائی سلطه ی طالبان درافغانستان می باشند


ابراهیم ورسجی
23-1-1392
ازیک سال بدین سو،نظامی هائی پاکستانی این گونه نمایش می دادند که ازسیاست افغانی نادرست دیروزخود فاصله گرفته درجهت تامین صلح وثبات درافغانستان به گونه ی که تفاهمی میان حکومت کرزی وطالبان باید صورت بگیرد، می کوشند.دراین راستا،نویسنده بانوشتن چند ین مقاله وبازتاب آن هادرسایت هائی"اندیشه"و"خورشید"، بازیی دوگانه ی آن هارابرملانموده بود.طوری که درنوشته های پیشین بازتاب داده شده بود،دریک مورد،حتاپرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان گفته بود که دیگرخطرجدی ازطرف مرزشرقی، یعنی هند،متوجه پاکستان نیست ویگانه تهدیدی که باید درباره ی آن غورنمود، ازمرزهائی غربی، یعنی افغانستان درقالب پرخاشگریی وفعالیت هائی تروریستی ای طالبان برمی خیزد.ازپیش روشن بود که نظامی هایی پاکستانی ازچنان بازیی دوگانه ی دوهدف رادنبال می کردند:نخست،می خواستند ازفشارامریکا بردوش خود بکاهند.دوم،با نمایشِ کمک به گفتگوهائی صلح میان حکومت کابل وطالبان وقت کشی نموده موقع ندهند تاسال2014،یعنی زمان تخلیه ی افغانستان توسط نیروهائی نظامی کشورهائی غربی،امنیت وثبات دراین کشور تامین شود تاپس ازآن زمینه سازی برای ایجاد اداره ی مورد نظرخود درکابل چه درقالب طالبان وچه درقالب یک ائتلاف شکننده ازگروه های متعدد افغانی نموده بدین طریق تسلط ازدست رفته ی خود رادرنمایشی کمک به گفتگوهائی صلحِ میان افغانی تامین کرده بتوانند.
دراین جهت،نظامی هائی پاکستانی بالائی عامل هائی زیرسرمایه گذاری کردند:نخست،ناتوانی وحماقت های سیاسی کرزی ودارودسته ی بی عرضه وشکم پرستِ او.دوم،تناقض گوئی هایی غربی ها بویژه امریکا دررابطه به افغانستان وپاکستان وناتوانی آن هاوکرزی درجهت دولت سازی.سوم،حضورمزدوران طالبی وغیرطالبی اش درکنارکرزی.چهارم،تحریک پشتوزبان هائی متعصب وخالی ازدانش سیاسی- فرهنگی مبنی براین که درحکومت کابل کرزی هیچ کاره وغیرپشتون هاهمه کاره می باشند.پرسمانی که قانون اساسی تمرکزگراوغیردموکراتیک جاری وهمه کاره بودن کرزی، حتادست اندازیی اودرتقرریک کارمندان زیررتبه درسطح علاقداری هاوحضورپشتوزبان هائی متعهد به پاکستان دروزارت هایی کلیدیی افغانستان خلاف آن را می نمایاند.
همان گونه که نویسنده درنوشته های پیشین یاد آورشده بود وافغان هایی آگاه هم می دانند،نظامی هاوسیاست کاران پاکستانی در11سال گذشته درهیچ موردی دررابطه باسیاست افغانی خود راست نگفتند ودرمواردی هم که راست گفتند یا اعتراف به دغل کاریی خود نمودند،چنان دغل کاری وبازیی دوگانه ی آن ها برملاشده بود که نمی توانستند که ازپذیرش واقعیت چشم پوشی نمایند.دوگانه بازی کردن هائی مکرری که امریکاوانگلیس راهم به ستوه آورد وباعث شد که دهن به اعتراض بازنموده ودرمواردی سخن ازتهدید وقطع کمک هایی مالی- نظامی ای مورد نیازشدید اسلام آباد به میان بیاورند.دراین راستا،انتقاد هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی سابق امریکا ازهمتایی پاکستانی اش دراکتوبر2011،مبنی براین که"مارهارادرحیاط خلوت خانه ی خود نگهداری می کنید تاهمسایه هارانیش بزنند" ،بمبارد پوسته ی"سلاله"درمومند ایجنسی درنوامبر2011وکشتن 24 سربازپاکستانی و...حکایت ازلبریزشدن کاسه ی صبرامریکائی ها می کرد.ازهمه مهمتراین که،سخنان وموضع گیری هائی تندامریکا این گونه وانمود کرد که ازدوستی نمایشی ای پاکستان باکابل وواشنگتن ودرعین زمان تولید وصادرکردن تروریسم طالبی آن به افغانستان آگاهی کامل دارد ورفته رفته کاسه ی صبرش لبریزمی شود.لبریزشدنی که افشاگری هادرجهت آشکارنمودن دغل کاریی پاکستان درافغانستان وکاهش کمک هابه اسلام آباد،بخشی مهم آن می تواند باشد.
دراین زمینه،روزسه شنبه20حمل- 9آوریل،مصروف مطالعه ی گزارش هاورخ دادهایی مربوط به پاکستان درویب سایت"جنگ ودی نیوز"بودم که نظرم به عنوان خبریی زیر:"پرویزکیانی درسال2010،باساختن اردو / ارتش افغانستان توسط امریکا مخالفت کرده است،"خورد. بربنیاد گزارش نشرشده درسایت جنگ که ازافشاگریی نشریه ی معتبرامریکائی"امورخارجی"اقتباس شده وبه گونه ی که درعکس نیزآمده است،پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان درزمان سفربه واشنگتن درماه اکتوبر2010، گفتگوئی بارابرت گِت سکرتر / وزیردفاع امریکا داشت.درجریانِ گفتگو،جانب امریکائی ازبرنامه ی خود مبنی برساختن ارتش افغانستان سخن به میان آورده است وپرویزکیانی به رابرت گِت گفته است که این کاررانکنید،زیراکه شکست می خورید و چنان ارتشی ناپخته یانیمه آموزش دیده ی پس ازبیرون رفتن امریکا ازافغانستان به دسته های ملیشگی تقسیم شده برای پاکستان مشکلات خلق می کند.امریکادرافغانستان نه برنده ی جنگ شد ونه ازطریق مذاکره به پایان دادن آن موفق گردید.اکنون که می خواهد افغانستان راترک نماید،به آرامی ترک نماید وبرای منطقه دشواری ایجاد نه کند.طوری که درگزارش نشریه ی امورخارجی آمده است،پریزکیانی گفته است که پس ازبیرون رفتن امریکا ازافغانستان،ممکن است که طالبان قدرت رابدست گیرند.دراین صورت،ارتش خام وچند دسته شده ی افغانستان به مشکل پاکستان می افزاید.(1) به سخن روشن تر،غیرپشتون های آن به مشکل پاکستان می افزایند.
افشا گریی نشریه ی معتبرامریکائی"امورخارجی"،درباره ی مخالفت پرویزکیانی، فرمانده ارتش پاکستان نسبت به برنامه ی ساختن ارتش افغانستان توسط امریکا،ازدو دید گاه برای نویسنده دارائی اهمیت می باشد:نخست،زمان افشاگری.دوم،علت مخالفت پرویزکیانی.برای همه ی کارشناسان روابط امریکاوپاکستان ودرگیریی منافع باداروغلام درافغانستان،روشن شده است که پاکستان به حیث یک نوکرسرکش ویاغی همه برنامه هاوسیاست گزاری هائی امریکارادرافغانستان مختل ساخته است.دراین زمینه،برخی کارشناسان به نظریه ی توطئه پناه برده ویرانگریی پاکستان درافغانستان ازطریق پناه دهی- پرورش وکمک رسانی به تروریستان طالبی افغانی- پاکستانی- عربی- القاعده ی را،بخشی ازسیاست بازی های امریکادرمنطقه درجهت پایگاه گیریی دائمی ارزیابی می کنند.ناتوانی ای این برداشت این است که بازی گریی پاکستان اززمان تجازشورویی پیشین تا اداره ی طالبان- کرزی راسرسری ارزیابی می کند.به خاطراینکه،پاکستان ازهمان آغازبحران افغانستان ازامریکا این توقع راداشت که منافع خود ساخته اش رادراین کشورازنظردورندارد.درواقع،براندازیی طالبان والقاعده وپیاده شدن ناتودرافغانستان خلاف آنچه بود که پاکستان انتظارش رامی کشید.زمانی که درشرایط پساطالبی،مخالفان افغانِ پاکستان درقدرت برکشیده شدند وکشورهند هم درکابل سروکله ی فربه ترنشان داد ومی دهد،شرایطی رابرای پاکستان رونماشد که نظامی هاوسیاست کارانش این گونه فکرنمایند که امریکا منافع آن هارادرافغانستان، قربانی منافع خود وهند، نموده است.
ازاین رو،نظامی هایی پاکستانی که درآن کشور سخن نخست رامی زنند،با بازسازیی طالبان افغانی وایجاد طالبان پاکستانی دربخش قبیله نشین کشورخود،بازیی رادرافغانستان آغازنمودند که درظاهرهمراهی باامریکاواداره ی دست نشانده ی آن درکابل ودرعمل کمک به تروریسم وتندرویی طالبی- القاعده ی دردوطرف مرزهای بی ثبات افغانستان- پاکستان می باشد.طرفه این که، از2004که پاکستان بازسازیی طالبان افغانی راروی دست گرفت ودرسال2006باایجاد طالبان پاکستانی ویرانگری درافغانستان رابه اوج رسانید،امریکاهم براین بازیی شیطانی ای پاکستان چشم بست وهم کمک هایی مالی ونظامی بی شماری دراختیارآن گذاشت.کمک هایی که راه اندازیی طالبان دردوسویی مرزدیورند،بدون آن هامیسرنمی شد.دراین زمینه، نویسنده درآوریل2011،مقاله ی زیرعنوان"امریکا،پاکستان،بازسازیی طالبان افغانی وایجاد طالبان پاکستانی"نوشته ودرآن ونوشته هایی پسین که دروبلاک"اندیشه"پخش شده اند، این مطلب رابارهاتکرارنموده بود که دردوره ی حکومت پرویزمشرف،بود جه ی وزارت معارفِ ولایت بلوچستانِ پاکستان 200میلیون روپیه وبودجه ی وزارت امورمذهبی آن 12صد میلیون روپیه بود ودرولایت سرحدِ آن روزوخیبرپشتونخواه کنونی هم همان وضعیت درپرسمان بودجه ی هردووزارت نامبرده برقراربود.درواقع،یک میلیاردروپیه ی بود جه ولایت بلوچستان هزینه ی برنامه های تروریستی درافغانستان می شد..درولایت سرحدهم ،چنان بودجه ی ازکانال وزارت امورمذهبی ومجراهایی دیگری درجهت کمک به طالبان افغان،بویژه شاخه ی حقانی وطالبان پاکستانی درایجنسی هاهزینه می شد.
زمانی که دردوسال پسینِ دوره ی زمام داریی جورج بوش،یعنی 2007و2008،هم به کمیتِ تروریسم طالبی درافغانستان توسط پاکستان افزوده شد، وهم نارضایتی امریکا ازاسلام آباد بالاگرفت.درواقع، تنش هائی پشت صحنه به اعتراض هاوانتقادهائی تند کشیده شد.اعتراض هایی که باعث شد نظامی هاواطلاعاتی هائی پاکستانی زیرفرماندهی مشرف وپرویزکیانی، فرمانده کنونی ارتش،بدوکارزیردست بزنند:نخست،به عملیات دروغین علیه طالبانِ دست ساخت خود دربخشی قبایلی دست زدند.دوم،به گونه ی دروغین طرفداری ازتامین مناسبات دوستانه باکابل نمودند.درحقیقت،هردواقدام نمایشی تلف نمودن وقت وزمینه سازی برای ادامه ی اخذکمک هاازامریکابه نام عضویت درائتلافِ علیه هراس افگنی بود.تجربه نشان داد که چنان کارهائی نمایشی ای موفق به ادامه ی کمک هائی امریکابه پاکستان به بهانه ی ایستادنِ دروغین این کشوردرسنگرمبارزه باتروریسم شد.اما، زمانی که درماه ژوئیه2009،بارک اوباماوارد کاخ سفید شد،دوپرسمان ازهمه برجسته ترشدند:نخست،ناسازگاریی سیاست اوباما با بازیی دوگانه ی پاکستان درافغانستان که ازدوعامل زیرمایه می گرفت:نخست،صادرات کالائی تروریستی پاکستان به افغانستان.دوم،نگاه نرم ومهربانانه ی حکومت اوبامابه سوئی دهلی.ازنظرپاکستانی ها،حتادردوره ی جنگ سردهم دموکرات هایی مقیم درکاخ سفید،نگاهی مهربانانه ی نسبت به هند داشتند.زمانی که شوروی فروپاشید وپاکستان درسنگرصادرنمودن تروریسم به افغانستان وهند قرار گرفت که تاکنون ادامه دارد،بیشترازهرزمانی، پاکستان زیرفشارکاخ سفید وهند واقع شد. دوم،تخلیه ی عراق وافزایش توجه ونیروبه افغانستان واداره سازی دراین کشوردرسطحی که بتواند امورخود راپس ازبیرون رفتن ناتوسروسامان داده بتواند.پرسمانی که ازهرنگاه برای پاکستان عصبانیت آفرین بود ومی باشد.
با آغازدوره ی ریاست جمهوریی بارک اوباما، درماه ژوئیه ی سال2009-دلوسال1387خورشیدی،امید واریی درافغان ها این بود که او باشعار"تغییرش"که درسطح جهان وکشورما مورد پذیرائی گرم واقع شده بود،بدوره ی حکومت لاش خورانی که جورج بوش به این کشوربارنموده بود وناکارگی ، درماند گی وغارتگریی آن هانقطه ی امیدی برای پاکستان درجهت بازگردانی طالبان شده بود ومی شود،پایان بدهد.بدبختانه، چنان نشد ولاشخورهادرافغانستان به لاشخوری ادامه وبخاطرناتوانی ،فساد پیشگی وغارتگری، هم کمک هائی مالی وجانی غربی ها به کشورمارابه هدردادند وهم باسیاه کاریی ضدافغانی خود کمرتروریسم پاکستانی- طالبی- القاعده ی دوباره بستند.دستاوردی غمباری که باعث شده که نظامی هایی پاکستان نسبت به بازگردانی سلطه ی پس مانده وزمین سوخته ای طالبان پس از2014درافغانستان، امیدوارشوند!
جالب این است که،پاکستانی ها ازدوره ی دوم ریاست جمهوریی جورج بوش تاکنون،هم به تقویت تروریسم درافغانستان درجهت برهم زدن سیاست افغانی امریکا پرداختند وهم گه گاهی درقلمروپاکستان هم به تروریسم دست زدند تاتروریستان رانیرومند جلوه داده دوکارزیررابدرستی به پیش ببرند:نخست،تروریسم درونی ای دست ساخته خود رابهانه ی سرپوش گذاشتن برمداخله وصادرنمودن تروریسم طالبی به افغانستان نمایند.دوم،کمک هایی امریکا وانگلیس ودیگرکشورهایی غربی رابخاطرمبارزه باتروریسم ومهارطالبان خودی وناخودی کمایی کنند. ازدید گاه پاکستان،طالبان خودی آن هایی می باشند که علیه افغانستان،امریکا وهند ویرانگری می کنند،وطالبان ناخودی آن هایی می باشند که علیه پاکستان دست به تروروتباه کاری می زنند.خوشبختانه،دردوره ی اوباما، توجه به بازیی دوگانه ی پاکستان سبب شد کمک هایی آن چنانی کاهش یابند.درحقیقت،سیاست دوگانه ی کمک گیریی ازامریکا و کمک رسانی به تروریسم طالبی، شرایطی را ایجاد نمود که دیگرامریکاومتحدان غربی اش بویژه انگلیستان به هیچ سخن وبهانه ی پاکستانی هاباورنه نمایند.ازسوی دیگر،کاهش کمک هایی امریکاوکشورهای غربی وبالارفتن سطح بحران اقتصادی وانرژی درپاکستان وهمچنان ازنظم بیرون شدن بیشترین شمارطالبان خودی، شرایطی رادرپاکستان بوجود آورد که نظامی هایی این کشوردوکارزیررا انجام بدهند:نخست،برای رفع بحران انرژی به ساخت خط لوله ی گازازایران تن بدهند.دوم،برای کسب کمک های بدیلی امریکا، به سوی چین مراجعه نمایند.
ازپیش روشن بود که امریکا راه اندازیی خط نفتی میان ایران وپاکستان رابرنمی تابد،ازسوی دیگر،پاکستان هم ازنظراقتصادی توان پرداخت چنان هزینه ی راندارد.ازاین رو،به چین مراجعه نمود؛واین کشورهم طوری که رسانه گزارش دادند،500میلیون دلاربخاطرراه اندازیی پروژه ی گازوعده داده است.برای امریکا،چنان بازیی با ایران وچین توسط پاکستان پذیرفتنی نمی باشد.بدودلیل:نخست این که،پاکستان می تواند مسیرزمینی تماس میان چین ،ایران وخلیج فارس شود.دوم این که،این گونه بازیی رفته رفته ازجنبه ی اقتصادی بیرون وبعد استراتژیک- امنیتی پیدا می کند.پرسمانی که مخل برنامه ی شاهراه ابریشمی مورد نظر امریکا میان آسیای مرکزی،جنوبی وخاورمیانه شده همچنان می تواند باکمک چین وروسیه وایران اوضاع افغانستان را ازمهاربیرون نماید.دراین راستا،رسانه هادرهفته ی گذشته گزارش داده بودند که زیرچتربلاک "شانکهای"گفتگوهایی میان پاکستان،چین وروسیه درپکن صورت گرفته است که حکایت ازتقویت موضع پاکستان درجهت برهم زدن سیاست افغانی امریکاپس از2014درافغانستان دارد.ازاین سبب،افشاگریی نشریه ی"امورخارجی"دررابطه به مخالفت پرویزکیانی به ساختن ارتش افغانستان درماه اکتوبر2010،توجیه پیدامی نماید.پرسمانی که می تواند حساسیت افغان ها راعلیه پاکستان برانگیزد.ازجانب دیگر،جان کیری وزیرخارجه ی امریکا،درنخستین سفرخود بتاریخ5حمل- 25مارس به کابل ،ازیک مرکزکارآفرینی وفنی برای زنان افغانستان درکابل دیدن کرد وبدین طریق به پاکستان وطالبان نشان داد که دررابطه به تحولات افغانستان پس از2014بسیارخوشحال نباشند!به سخن دیگر،مادرافغانستان پس از2014،می مانیم ووضع به گونه ی مورد نظرشمادیگرگون نخواهد شد! دراین راستا، سه هفته پس ازسفرجان کیری به کابل وسه روزپس ازافشاگریی نشریه ی امورخارجی دررابطه به مخالفت پرویزکیانی بابرنامه ی ساختن ارتش افغانستان توسط امریکا،برپایه ی گزارشی نشرشده :درنشریه ی"پیانیر / رضاکار"،روزپنجشنبه11آوریل- 22حمل،روزنامه های جنگ ودی نویز،نوشتند که امریکادربودجه ی سال2014خود که ازماه اکتوبرسال جاری آغازمی شود،مبلغ800میلیون و5لک دلاررا که سالانه بخاطربالابردن توان نهادهای امنیتی پاکستان در مبارزه علیه باغی هاوخیزشگران ازطریق وزارت خارجه ی خود پرداخت می کرد، قطع می کند.(2)
اکنون که ازعلت هاوشرایطی که باعث افشا گریی نشریه ی امورخارجی دررابطه به مخالفت پرویزکیانی با ساختن ارتش افغانستان توسط امریکا شده بود،وقطع کمک امریکاعلیه آشوگری به پاکستان سخن گفته شد،به انگیزه ونیت پرویزکیانی ازچنان مخالفتی افغان ستیزانه ی پرداخته می شود.برای همه ی افغان ها،بویژه آگاهانِ آن هاروشن شده است که پاکستان به هیچ صورت نمی خواهد که افغانستان سرپای خود ایستاد شود،ودراین راستا،بیشترازهمه، به شکل نگرفتن اردو / ارتش درافغانستان تلاش می ورزد.همچنان،افغان ها آگاه هستند که پس ازفروپاشی حکومت متکی به مسکودرافغانستان درماه ثور1371-آوریل1992،سیاست کاران پاکستانی ازجمله شریف نوازوبی نظیرخانم،هردوبه نوبه ی خود گفته بودند که:"ارتش افغانستان رانابود کردند".وسال هابعدازآن فروپاشی،بی نظیرباتحمیل اداره ی طالبان به کابل، گفت که"یک حکومت دشمن پاکستان،یعنی دولت مجاهدین رانابود وحکومت دوست پاکستان،یعنی اداره ی طالبان راروی کارآورد." سیاست کارانیکه باوجود خوش رقصی به خود سریی نظامی هایی کشورشان،دوبارتوسط آن هابه گونه ی مسخره ی ازمسند نخست وزیری بزیرکشیده شدند.ویکی ازآن ها،یعنی بی نظیرخانم توسط همان طالبان یاسرپرست آن ها / آی اِس آی در27دیسامبر2007کشته شد.به سخن دیگر،نتیجه ی سیاست طالب بازی خود را به آغوش گرفت.
درواقع،فرمانده همان نظامی هایی که هم سیاست کاران وهم همه چیزپاکستان رابه بازی گرفته اند،به مخالفت به ساختن ارتش افغانستان توسط امریکابرخاسته است ودلیل مخالفتش هم این است که چنان ارتشی خام وناپخته ی پس ازعقب نشینی ناتوازافغانستان به دسته هایی ملیشگی تقسیم شده برای پاکستان درد سرآفرینی می کنند ودردسرآفرینی هم این است که مانع بازگردانی طالبان درجهت تحقق منافع ناپاک پاکستان درافغانستان می شوند.دررابطه به ناپختگی وآموزش نیمه تمام ارتش افغانستان توسط امریکا که سبب نگرانی پرویزکیانی شده است، باید گفت که ارتش افغانستان هرچند ناپخته ونیمه آموزش دیده هم بماند،کارهایی جنایت کارانه ی ارتش پاکستان درپاکستان شرقی ازماه مارس تاماه دیسامبر1971راکه به تجزیه ی آن کشورانجامید، نخواهد کرد.درفاجعه ی بنگله، دیش دیده شد که ارتش پخته وآموزش دیده ی پاکستان به گفته ی شیخ مجیب الرحمن،رهبرجنبش آزادی خواهی مردم پاکستان شرقی،سه میلیون مسلمان بنگالی راکشت.شماری که سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، نه سه میلیون،بلکه یک میلیون آن را تایید نمود، وپاکستان بدون این که رقم خود رابگوید به رد آن پرداخت!(3) واقعیت تلخ این است که ارتش پخته ی پاکستان که فرمانده آن ازخطرارتش ناپخته ی افغانستان سخن می گوید،اززمان برآمدن این کشورپوشالی به کمک انگلیس هادرسال1947،همواره هند رادشمن پاکستان تبلیغ نموده است تابه عمرسیاه فرمان روائی جنایت کارانه ی خود براین کشوربدبخت ،فاسد ودرمانده که اکنون به گفته همه سازمان هایی جهانی ازجمله: شفافیت بین المللی،دید بان حقوق بشر،گروه بین المللی بحران و...درجه اول کشورناکام درجهان حتا ناکام ترازافغانستان وصومالی برآورد شده است،ادامه بدهد.ونتیجه ی ادامه ی حکومت مستقیم وغیرمستقیم نظامی هاهم درپاکستان این است که فقر،تروریسم،تفاوت فاحش طبقاتی،فحشا،بی بندوباری،نابرد باری،قانون گریزی وده ها عامل بدبختی آفرینی دیگردامن گیرآن شده ونظامی های جنایت کاروتروریست پرورش هم درتامین امنیت مردم آن به گونه ی مرگباری ناکان ودرمانده شده اند.
ازهمه خنده آورتراین که،همان ارتشی که توان تامین امنیت درپاکستان راندارد وطالبان خوبش،یعنی طالبانی که علیه افغانستان ونیروهای غربی کمک به امنیت آن / آیساف وهند دست به تروریسم بزنند،همه روزه به جان ومال مردم پاکستان دست اندازی می کنند،ونابرد باری علیه شیعه هاومسیحی هابه مسلمان های مخالف نظامی گری وتروریسم مذهبی زیرسرپرستی ارتش راهم گسترانده شده است،به فکربازگردانی سلطه ی طالبان به افغانستان پس از2014افتاده است!درزمینه،نویسنده هم برای فرماندهی ارتش پاکستان وهم برای طالبان افغان- پاکستانی زیرفرمان آن می خواهد بگوید که آب به آون می کوبند.بدودلیل:نخست این که ارتش پاکستان چنان دربحران امنیتی- درونی این کشورگیرافتاده است که هرگونه وقت گذرانی درپرسمان هایی بیرونی، بجای فایده، به تباهی پاکستان می انجامد.دوم اینکه،هم نظامی هایی پاکستانی هم طالبان افغان- پاکستانی دست پرورده اش باید بدانند که روند زمان وجامعه درافغانستان،منطقه وجهان به سود شان نیست. اگرباشد، بسیارکم دوام ومسخره آفرین خواهد بود.
بطورنمونه،اگربتاریخ آغازدهه ی1990-1370خورشیدی نگاه کنند وآن رابه شرایط کنونی مقایسه نمایند،روشن می شود که درآن وقت همه پیشروی هاشان درافغانستان بدوعامل زیروابسته بود:نخست،جنگ هایی درونی جهادی هابه تحریک همین نظامی هایی پاکستانی.دوم،تشویق هاوکمک هایی امریکا،انگلیس وعرب های پول دار.درواقع، درزیرسایه ی چنان کمک های،سیاست سلطه یابی پاکستان برافغانستان وآسیای مرکزی دنبال می شد.اکنون،اگرکمی خرد ورزی بکارانداخته شود،روشن می شود که افغانستان مانند آن دوره منزوی نیست وهمه ی جهان توجه خود رابه آن متمرکزنموده است.ازهمه مهمتراین که،دردرون جامعه ی افغانستان، طالبان وپاکستان حامی شان باندازه ی منفورمی باشند که جز تروروتوحش وسیله ی دیگری برایشان باقی نمانده است.تروریسمی که خود بهانه ی کمک های جهانی علیه آن هاوسرانجام نابودی شان خواهد شد.ازسوی دیر،پرویزکیانی وزیردستانس بدانند که دردوره ی اداره ی خود زیرنام طالبان درکابل هم نتوانستند که نیروهایی نظامی جمعیت اسلامی زیرفرماندهی احمد شاه مسعود راحتا باکمک وتشویق غرب وعرب هاوسربازان مزدوروارزان قیمت طالبان والقاعده ازدوطرف کوه پایه هایی هندوکش بیرون نمایند! آن وقت که حمایت هایی امریکاوعرب های پول دارراباخود داشتید نتوانستید بخواست خود برسید،اکنون که هم ذهنیت افغان هاعلیه تان شده وهم امریکاوجهان درافغانستان حضوردارند ومی گویند که پس از2014هم نمی گذارند که این کشورمانند گذشته بدست لاشخورهابیفتد ولاشخورهم شماهستید.درچنین شرایطی،چگونه خواب موفقیت می بینید؟باواقع نگری باید بدانید که افغانستان ازبرهه ی درد ناک کنونی که درآفرینش آن شمانقش شیررادارید؛می گذرد،اماپاکستان وارد برهه ی بحرانی تری می شود که بیرون شدن ازآن قابل پیش بینی نمی باشد!
بهرصورت،درپسین بخش نوشته،می خواهم به اسلام خواهی نظامی هایی پاکستانی وطالبان تروریستِ زیرفرمانشان تماس بگیرم.ماوشماهمه می دانیم که پاکستان به نام اسلام ازهند جداساخته شد ونام خود راسرزمین پاکان نام نهاد.من به صراحت گفته می توانم که کارکردشماخلاف نمایش مصداقی می باشد که پایه گذاران پاکستان مدعی آن بودند ودرنبود مصداق، هم آن هاوهم شمابرابرباهم کوتاهی دارید.بطورنمونه،آنها خود راپاک وهندوهاراناپاک گفته ازآن هاجداشدند.اکنون داوری راجهان بکند که کدام یک پاکتر هستید،شمایاهندوها.همین که شما درسال1971،سه میلیون مسلمان بنگالی راکشتید وهندوها به حمایت آن ها آمدند ومورد پذیرائی گرم شان قرارگرفتند، نشان میدهد که شما واقعاًناپاک هستید! ونقطه ی برجسته ی ناپاکی تان هم این است که درپاکستان بطورعام ودرمناطق قبیلگی جنوب غرب که اکنون پایگاه تروریسم وشریعت مداریی قبیلگی طالبان افغانی- پاکستانی شده است؛ بطورخاص، درچه موردی شریعت اسلامی بکارگرفته شد. درقانون اساسی جمهوری اسلامی پاکستان،تنها گفته شده است حاکمیت ازآن خدا است، واین کشورامانت خدا است، نه چیزی دیگری. درواقع، اسلام باید وسیله ی دردست سیاست کاران ونظامی ها برای منافقت وریاکاری ،خیانت به مسلمان ها وانسانیت باشد که هست وتاکنون درعمل نشان هم داده شده است!
باتوجه به آنچه گفته شد،پرسش بنیادی این است راه بیرون رفت ازبحران ها این است که نظامی های پاکستانی باردیگرافغانستان رایران کنند وطالبانِ ترویستِ زیرفرمان شان درویرانه هایی آن دوباره شریعت مداری نمایند!! نه خیر! این نه راه حل بحران ودشواری ها،بلکه راه وشیوه ی افزایش دشواری هاومصیبت هادرپاکستان وافغانستان می باشد.با این که نویسنده درموقعیتی نیست که راه حل نشان بدهد،اما این قدربخود حق میدهد بگوید که طالبان افغانی- پاکستانی باید بدانند که ریشه تمام دشواری هاودین ستیزی هانه درافغانستان ،بلکه درخود پاکستان، بویژه درپایگاه فرماندهی ای نظامی آن درشهرراولپندی می باشد.طالبانِ شریعت مدارِخودی وناخودی باید بدانند که،همین فرماندهی نظامی بود که درسال1954،مولانامودودی راکه حکومت اسلامی می خواست به چوبه ی داربالاکرد وزیرفشارذهنیت عامه ومحافل مذهبی ای بیرونی عقب نشینی وبزندانی نمودن نامبرده بسنده نمود.ازاین رو،دررابطه به منافقت واسلام شعاریی نظامی های پاکستانی،توجه ملاها-طالبان افغانی- پاکستانی رابدوپرسمان زیرجلب می نمایم:نخست،همین نظامی هاوسیاست کاران همرازشان بودند ومی باشند که از1947، تاکنون، اِف سی آر / مقررات جنائی مرزیی دست ساخت هند بریتانیا درمناطق قبیلگی را نگهداشته اند.مقرراتی که جزبربریت، چیزی دیگری درآستین ندارند.بطورنمونه،یک ماده ی آن این است که"اگریک فرد قبیلگی دست به جرم زده وفرارمی کند،باید خانه ودارائی پدری اش همه به آتش کشیده شوند."دراین صورت،زیان گناه یک نفرررادیگراعضای خانواده متقبل می شوند.مسئله ی که صد درصد درتضاد با آیه ی قران"هیچ کس مسئول کاردیگری نیست"می باشد.ازاین رو،ازطالبان افغانی- پاکستانی می خواهم که دست بدوکارزیربزنند:نخست،علیه اِف.سی. آر،به مبارزه برخیزند وشریعت اسلامی ای خود ساخته شان را جایگزین آن درمناطق قبیله نشین نمایند.زمانی شریعتِ اسلامی درمناطق قبیلگی جایگزین اِف.سی.آر،وجاری شد،به صادرنمودن آن به اسلام آباد بپردازند.دراین صورت،پاکستان یامسجد ضرارآغازدوره ی هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به"مدینه"،ویران وجای آن رامسجد نبی می گیرد.پس ازآن،طالبان ودیگرمولوی های پاکستانی و شاگردان افغان شان به صادرنمودن آن به افغانستان وجاهائی دیگری البته نه به گونه ی عملیات خود کشی وتروریستی بپردازند.دوم،شاید طالبان ودیگرملاها،روزپنجشنبه11آوریل-22حمل دیده وشنیده باشند که یک شبکه ی تلویزیونی درکراچی این خبررا به نقل ازسی اِن اِن / شبکه ی تلویزیونی- خبریی امریکا پخش کرد که ژنرال پرویزمشرف اعتراف نموده است که:به امریکا اجازه داده شده بود که با درونز / هواپیمای بی سرنشین،هدف های رادرپاکستان مورد حمله قراربدهد.البته،هدف های غیرملکی،یعنی طالبان والقاعده ی ناخودی را.(4) اینجاست که یک واقعیت تلخ رونمامی شود وآن این که،نظامی های پاکستانی درحالی که خودشان به اسلام باورندارند،دین مداری کرده احمقانِ ساده دل ودرمانده ی افغان- پاکستانی رازیرپوشش دین داری به کشتن وتروربه افغانستان اعزام می نمایند ودرزمان مناسب اعتراف نموده گناهان خود را به آن ها بارمی کنند.برای بی دینی نظامی های رده ی بالای ارتش پاکستان همین بس است که درماه جولای2007،درمسجد سرخ دراسلام آباد،آن قدرقرآن وکتاب هایی حدیث وفقه سوختانیدند که هلاکوهم در1258،پس ازتسخیربغداد،نسوختانیده بود! بنابراین، شریعت مداران طالبی- افغانی- پاکستانی وملاهایی همرازشان درپاکستان باید بدانند که ریشه ی همه ی دشواری هادرپاکستان وسیاست های زیرنظرنظامی هامی باشد.نظامی هایی که درنهایت ناجوانمردی وجنایت کاری به گسترش تروریسم زیرنام دین دست زده هم پاکستان وهم افغانستان رادچاربحران نموده و اسلام رایک دین خشونت زا،سنگ دل ومدافع تروریسم طالبانی معرفی نموده اند ومی نمایند.
پانویس ها:
1- جنرل کیانی نِ افغان فوج بنانِ کی مخالفت کی تهی،امریکاجریده
www.jang.com.pk/jang/apr2013/09-04-2013/ul42557.htm
2-www.the news.com.pk/article-96442-us-decides-to-end-pak-counter insurgency-capability-fund.
3-The Duel
Pakistan on the flight path of American power
Tariq Ali,scribner,newyork,london,Toranto,sydney,scribner,adivision of simon&schuster,inc.1230Avenue of the Americas,newyork,ny10020.copyright©2008by Tariq Ali,pp.90-91
4-پرویزمشرف کاامریکاکیساته درونزحملوکی معاهده کااعتراف
www.jang.com.pk/jang/apr2-13-daily/12-04-2013/ul42821.htm

0 comments:

Post a Comment