Wednesday 23 February 2022

بمنا سبت روزجها نی زبان ما دری ووضع نا هنجار- تحمیلی برزبان فارسی دری درسا نه های افغا نستان

مسعود که یافت عزوجاه ازلاهور/ تا بید چونورصبحگاه ازلاهور سالارسخن ورا ن به تازی ودری است/ خواه ازهمدان با شد وخواه ازلاهور رهی معیری ابراهیم ورسجی روزچهارشنبه ، چهارم ماه حوت ، سا ل 1400 این مقا له را به منا سبت روزجها نی زبان ما دری درروزدوم ماه حوت ، سا ل 1396-روز 21 یکم ماه فوریه سا ل 2017 نوشته پخش کرده بودم. با پوزش ازاینکه آن را دوروزپسا نترنشرمی کنم ، شا یان یاد آوری می دا نم که با کمی باز نگری ، آن را دوباره به نشرمی رسا نم. درگذ شته های دور ونزد یک واکنون، پرسمان زبان ها وتهد ید به نا بودی شدن برخی ازآن ها به یک پرسمان بسیارمهم وقا بل توجه درسیا ست های ملی ، منطقه ی وجها نی تبد یل شده است. اگر به گذ شته ی دورنرم ، درگذ شته ای نزد یک ،پس ازفروپا شی امپراتوریی چند قومی- زبا نی اتحاد شوروی- کمونیستی ، پرسمان زبان ها وپیوند آن ها باهویت های ملی- قومی بیشترازپیش بالاگرفت وبه پرسمان داغ جها نی تبد یل شد. سازمان ملل ، بویژه بخش فرهنگی آن هم به اهمیت زبان ها ونگهداری آن ها هم به نقش سازنده ی زبان ها وفرهنگ ها درتا مین منا سبات دوستا نه میان کشورها وفا یده ی رسا نی آن ها به صلح وثبات جها نی تا کید ورزید. همزمان با تا کید بخش علمی- فرهنگی سازمان ملل متحد / یونسکو، به نگهداریی زبان ها وفرهنگ ها وما نع شدن ازمرگ آن ها ، کشورهای هم که به گونه ی زبان شان درگذ شته مورد بی مهری توسط دولت های باصطلاح ملی قرارگرفته بود ، نسبت به این پرسمان حسا سیت ودلچسپی بیشتری نشان داد ند. بطورنمونه ، کشوربنگله د یش / پاکستا نی شرقی د یروز که تا پیش ازجدای ازپاکستان غربی درروز16ماه د سا مبر1971میلادی ،زبا نش مورد بی مهری حتا دشمنی ای نخبه گان سیا سی- نظامی ای پاکستان غربی قرارگرفته بود ، بیشترازد گرکشورها درباره ی زبان ما دری واهمیت تد ریس وتقویت آن هم درسطح تدریس آن درسا ما نه ی آموزشی- پرورشی هم درگفت وگو های عا میا نه کشورها درسازمان ملل توجه ژرف نشان داد. دراین راستا، کشوربنگله دیش اولین کشوری بود که درماه نوا مبرسال1999، پیشنهاد خود مبنی برنام گذاری روز21 فوریه را بنام روز روززبان ما دری به یونسکو/ بخش علمی-فرهنگی سازمان ملل پیش کش نمود. پیشنهاد پیش کش شده توسط بنگله د یش ، حما یت انجمن جها نی طرفداران زبان ما دری را نیزبه همراه داشت. بنا برآن ، درسی مین نشست عمومی سازمان یونسکوبه تصویب نما یند گان همه کشورهای عضوآن رسید. ازآن روزتا کنون، روز21 فوریه-3حوت به حیث روزجها نی زبان ما دری درهمه کشورهای عضویونسکوبرگزارمی شود. طرفه این که ، دا نشمندان وآگاهان عرصه ی فرهنگی و روانشنا سی آموزشی- پرورشی به این نتیجه رسیده اند که دا نش آموزان ودا نشجویان بهتروبیشترازد یگرزبان ها به زبان ما دری شان می توا نند مفاهیم علمی وآموزشی را درک ویاد بگیرند. با اینکه، اهمیت زبان ما دری دردریا فت مفاهیم علمی-آموزشی توسط دا نشجویان ودا نش آموزان به یک اصل پذ یرفته شده جها نی مبد ل شده است ؛ بد بختا نه ، سیا ست کاران متعصب - قوم گرا- فا شیست درکشورهای چند قومی وچند زبا نی نمی خواهند به این واقعیت تلخ تن دهی نما یند. درواقع، گریزسیا ست کا ران متعصب ازپذ یرش اهمیت زبان ما دریی د یگران نشا نگری بی خبری ونا دا نی آن ها ازماهیت وارزش زبان می باشد. دررا بطه به اهمیت زبان، لازم است که به سراغ ها نس گیورک گا دامردانشمند شنا خته شده ای آلما نی برویم. گا دامردا نشمندی که درسا ل1960 ، با نوشتن وپخش مهم ترین اثرخود "حقیقت وروش" شهرت جها نی یا فت. کتا بی که درآن پرسیدن، پاسخ دا دن، گفت وشنید ودرک متقا بل درشمارپرسمان های می با شد که گا دامربه آن ها پرداخته وبه این نتیجه رسیده است که "زبان بهترین روش یا ابزاری هست که با آن می توان به معنای زند گی وواقعیت هستی پی برد. بطورنمونه ، اوزبان را بنیاد نا شناخته ها می داند وباوردارد که زبان آخرین افق هستی شنا سی هرمنیوتیک برای فهم وشناخت جهان می با شد. معنای هرمنوتیک دربنیاد چیزی نیست مگر"فهمیدن". درواقع، کسی که قصد شناخت وفهم د یگران را دارد، با ید توان وهنراین را داشته با شد که نخست پیش پندا شته های خود را دستکم درهنگام گفتگوبه کناربگذارد وبتواند به سخن مخاطب خود گوش دهد. اوبه این باوراست که هدف ازگفتگونمی تواند صرف شرکت درجد ل برای پیروزی درآن چیزی با شد که به سود ما است، بلکه قصد ما یاری رسا ندن به یک د یگربرای نزد یک شدن هرچه بیشتربه حقیقت است. طرف های گفت وگو، درجستجوی حقیقتی هستند که هرکدام به تنها یی قا دربه د سترسی به آن نیستند." برخلاف گفته ی گا دامر، پا کستان البته پیش ازآن افزون براین که نه خواست زبان بنگا لی های خود را برسمیت بشناسد. بطور نمونه ، درسا ل 1948، درجهت کمرنگ کردن یا ازمیدان بیرون نمودن زبان بنگا لی ها یا اکثریت نفوس آن کشورمبا درت ورزید که نتیجه ی آن دوپارچه شدن آن کشوردر سا ل 1971 بود، وترکیه به این نام که همه شهروندان آن ترک می با شند ، کوشید که هویت فرهنگی- زبا نی کرد ها را انکارنما ید. پرسما نی که برای ترکیه به کا بوس تبد یل شده است واکنون می کوشد که به گونه ی ازآن بیرون شود. ازسوی د یگر، پیوند استواری میان زبان وفرهنگ وهویت های ملی- قومی وجود دارد که نا د یده انگا شتن آن می توا ند به فاجعه بینجامد. بطورنمونه، پا کستان درسا ل 1948 با بالاکشیدن زبان اردوبه حیث زبان ملی وانکارزبان بنگا لی ، گام نخست درجهت تجزیه ی خود را برداشت. با وجود این که، پرسمان زبان چه به حیث زبان مادری وچه به حیث زبان فرهنگی وهویت سازیکی ازستون پا یه های هویت های قومی وملی می با شد، اما دربسیاری کشورهای چند زبا نی- چند فرهنگی مورد بی مهری یا دشمنی سیا ست کاران پس ما نده ویکسان سازقرارگرفته ومی گیرد. سیا ست وشیوه ی نگرشی نا درست به زبان وفرهنگ که نقش منفی ای آن دربرهم زدن فرا یند ملت سازی یک اصل پذ یرفته شده می با شد. نه تنها درضربه زدن به فرا یند ملت سازی ، بلکه به توسعه ی علم ، زبان وفرهنگ هم زیا نبارتمام می شود. به گفته ی علیزاده ی توسی،"اگرزبان را خراب کنیم، اد بیات ازبین می رود ، اگراد بیات ندا شته با شیم ، زبان نا توان وفقیرمی شود. وزبان واد بیات که ازارزش واعتباربیفتند، قومیت وتاریخ وفرهنگ ماهم د یگرقدرت وغیرت وهمتی نخواهند داشت که بتوانند خود شان را توی این د نیای ازاسب واصل هردوافتاده ، زنده وپیشرووسربلند نگهدارند! فرا نسوی ها زبا نشان را کتابی می نویسند ولی محاوره ی یاعا میا نه می خوا نند. وای به روزی که ماهمه مان بخواهیم هم محاوره ی بنویسیم ، هم محاوره ی بخوا نیم. هرکسی هرجوری که دلش خواست! هرج ومرج مطلق"! وضعیتی ناهنجاری که سا ل ها است درافغا نستان ادامه دارد وممکن است تا آینده ی نامعلوم بخاطرنا فرهیخته بودن سیا ست کاران ونا توانی نویسند گان وفرهنگیان ادامه داشته باشد. اگربخواهیم زیان رسا نی های نگاه وبرخوردعصبا نی وقبیله گرایا نه به زبان وفرهنگ را بررسی نما ییم ، به صراحت می توان ابرازنمود که نمونه ی برجسته پیشِ رومان افغا نستان می باشد. درافغا نستان، بد و د لیل ،نگاه وبرخورد عصبا نی- قبیله زده با زبان پارسی دری همواره زیا نبارتمام شده است:نخست، پس ازجنگ جها نی دوم که دوره ی کهنه استعمارگری پا یان ودوره ی برآمدن دولت های تازه برخا سته ازشکم آن آغازشد، سران کشورهای تازه سربرآورده اغلبن ازقشرآموزش د ید گان وفرهیختگان بود ند. اصل فرهیخته بودن آن ها ونیازشان به فربه نمودن زبان وفرهنگ ملی ، اهمیت هرد و را د وچندان سا خت. ازاین رو، فرهنگ سراها تشکیل داده شد تازبان وفرهنگ ملی تقویت واززبان وفرهنگ آقا یانِ د یروزدوری گزیده شود. دوم ، نا فرهیخته بودن زمام دا ران قبیلگی افغا نستان ودشمنی پنهان وآشکارشان بازبان پارسی دری زیا نبارتمام شد. دررا بطه به اصل نخست، با ید گفت که افغا نستان برخلاف بسیاری کشورهای مستعمره ، بجای افتادن بدامن استعمارمستقیم ، بدامن استعمارغیرمستقیم گرفتارشده بود که ویرا نگریی آن درعرصه فرهنگ ، زبان ، هنروپیشرفت به مرا تب زیا نبار ترازافتادن بدا من استعمارمستقیم بود. روشن است که درافغا نستان ، زمام دا ران پس ما نده وقبیله گرا ، درعرصه ی علم وفن آوری به کشورزیان رسا ند ند و درعرصه ی زبان ، فرهنگ وهنر، به زبان دری زیان های فرا وا نی وارد نمود ند. زیان ها یی واپس گرا یا نه ی که بد و بها نه ی زیرصورت گرفت:نخست، بخاطرتوسعه ی زبان پشتوکه درپاکستان/ زاد گاهش روبمرگ داشت واکنون ازنگاه نوشتاری تقریبن جان باخته است. بطورنمونه ، روزی ازیک جوان پشتوزبان پا کستا نی پرسان کردم که به زبان پشتونوشته می توا نی یا نه؟ درپا سخم گفت که : نه! بازپرسید م که چرا؟ پاسخ داد که پشتو"برای من نان داده نمی تواند"! دوم ، جدا ی انگاری میان حوزه ی فرهنگی- زبا نی ایران وافغا نستان. بی خبرازاین که ، زبان وفرهنگ مرزنمی شناسند ؛ وبه گفته ی رهی معیری، شاعرفرهیخته ی ایرا نی ، سالارسخن وران به تازی و دری است / خواه ازهمدان با شد وخواه ازلاهور. دروا قع، جدا ی انگاری میان حوزه ی فرهنگی- زبا نی ایران وافغا نستان ازنها یت حما قت ونا دا نی زمام دا ران تحمیلی ونیمه فرهنگیان قبیله گرای افغا نستان حکا یت می کند. به این خا طر که، آن ها گمان کرده اند که فرهنگ وزبان هم پیرومرزهای مصنوعی کشیده شده توسط استعمارهای کهنه ای روپا یی می باشد. نا آ گاه ازاین که زبان ها ، فرهنگ ها ، د ین ها واید ئولوژی ها نمی توانند تا بع مرزهای جغرا فیا یی ومصلحت های سیا سی حکومت ها شوند. ازجا نب د یگر، این نا بخردی ازنا آگاهی تاریخی هم الهام می گیرد. البته ، ازدونگاه:نخست، هرزبان وفرهنگی حوزه ی تاریخی- پیدا یشی خاصی خود را دا را می با شد وبیا بان گردان تفنگ بد ست و بی فرهنگ نمی توا نند درمرزهای آن ها دگرگونی ایجاد نما یند. بطورنمونه ، ازشما ل به جنوب، سرزمین فراخی میان خجند درشما ل تاجیکستان وگرد یزدرجنوب افغا نستان، وازشرق به غرب، ازتاج قرغن ، یا بخش پارسی زبان دردامنه ی هما لیا، یا درمرزمشترک پا کستان وچین ، تا بحرین، امیرنشین جنوب خلیج فارس، قلمروزبان دری یا پارسی می با شد. ازآن هم جا لبتراین که، تا برآمدن استعماراروپا یی ، ازتا تارستان درجنوب روسیه ، تاحیدرآباد دکن درجنوب هند وازارومجی مرکزولایت سیکیا نگ چین تا دریای مد یترا نه، زبان پارسی دستکم درحوزه سیا ست مداران وفرهنگیان دست بالائی داشت. بد بختا نه ، درمنطقه ی میان خجند وآمودریا ،بلشویک های جنا یت کارروسی به این بها نه که درافغا نستان وایران زبان پارسی دری وجود دارد وچه نیازی به وجود آن دراین بخش ازجنوب شوروی می باشد، تامرزنا بودی زبان زبان پارسی درازبکستان کنونی به پیش رفتند وزبان نیمه جان دری که درتاجیکستان کنونی وجود دارد، نتیجه ی ایستادگی صدرالد ین عینی ود یگرفرهیختگان تاجیک می باشد ؛ ورنه ، این حا لت نیمه جان هم وجود نمی داشت! ازآن هم غمباررتراین که ، درکشورازبکستان تا کنون سیا ست پارسی ستیزیی بلشویک ها ادامه دارد! با وجود همه نا انصافی ها وزبان ستیزی ها، زبان دری یا پارسی درتاریخ خود نشان داده است که چه مصیبت ها وفاجعه های را پشت سرگذا شته وزنده وفرهنگ سازوتاریخ سازما نده است. بطورنمونه ،نخست، مورد تهاجم زبان عربی قرارگرفت. پرسما نی که به د ین اسلام ربطی ندارد. به این خا طرکه ، دردوره ی خلافت ، خلیفه ها کاری به زبان نومسلمان ها ، چه آن های که به زورمسلمان ساخته شده بود ند وچه آن های که به رضا یت مسلمان شده بود ند ؛ نداشتند. برخلاف ، درسا ل685 میلادی، یعنی 25 سا ل پس ازدوره ی خلیفه ها، عبدالملک ابن مروانِ اموی زبان دری را برانداخت وبه زورزبان عربی را زبان دفتری درخرا سان بزرگ ساخت. سیا ست زبان - فرهنگ ستیزا نه ی که دستاورد آن خیزش شعوبیان دری زبان علیه عرب ها بود. خیزشی که دربیشترازنیم سده بعد ریشه دود مان حکومت گروغاصب اموی را برانداخت وحکومت عبا سیان راروی کارآورد که نیمه عرب ونیمه پارس بود. به زبان روشنتر، به انحصارسلطه ی عرب ها درخرا سان بزرگ وپارس / ایران کنو نی پا یان داده شد. به گواهی تاریخ ، با پا یان پذ یرفتن حکومت انحصاریی عرب های اموی ، دردوره ی عبا سیان، خا ندان ها یی بویه ، طاهری، صفاری ،سا ما نی ، غزنوی ، غوری ، سلجوقی ، درپارس وخراسان سربلند کرد ند. از خا ندان های نا مبرده ، با وجود این که بویه ها ، طاهری ها، صفاری ها وسا ما نی ها دری زبان بود ند؛ ازمیان آن ها، تنها ساما نی ها چنان زبان دری یا پارسی را بالاکشید ند که با دوره ی ساسا نی همترازی می کرد، وپس ازآن ها غوری های پارسی زبان درگسترش زبان پارسی وفرهنگ اسلامی درهند کارها یی شا یسته ی انجام داد ند. خوشبختا نه ، سا ما نی ها زبان دری را آنقدرنیرومند ساخته بود ند که خلیفه ی بغداد با بالاکشیدن غزنویان متعصب که به بها نه ی شیعه - قرمطی ستیزی ، پارسی زبان ها یی آگاه را می کشتند که کشتن حسنک وزیریک نمونه ی بارزآن می با شد. با وجود کشتن ها هم نتوانستند جلوپیشرفت زبان فارسی دری را بگیرد. ازبد رخدادها ، با برآمدن مغلان بیا بان گرد ، خراسان بزرگ وزبان فارسی دری وفرهنگ وهنرشا یسته ی آن زیان ها ی نیست کننده ی رامتحمل شد. ازآنجا که مغلان ، بیا با نگرد وبی فرهنگ بود ند ، به گفته ی خواجه نصیرتوسی درزبان وفرهنگ نیرومند پارسی ذوب شد ند. ازجا نب د یگر، آل کُرت پارسی زبان که درمرکز خرا سان / افغا نستان کنونی حکومت می کرد، ما نع بسیاری ویران گری های مغلان شد ودرادامه ی آن ها خا ندان تموری یا ترک های پارسی زبان شده با مرکزیت هرات هم خد مت ها ی به زبان پارسی نمود ند. بد بختا نه ، با برآمدن صفویان وقاجاری ها وهم زمان با دومی ها برآمدن ابدا لی ها درخرا سان بزرگ ، واژه های عربی برزبان دری تحمیل کرده شد. وعلت تحمیل واژه های عربی بزبان پارسی این بود که ملایان زیاد قدرت گرفتند. ملایا نی که افزایش واژه های عربی به دری یا پارسی را نمونه ی رشد اد بی وازنظرمذهبی ثواب می پندا شتند. دردوره ی افغان های ابدا لی نا توان ازسخن گفتن به زبان پشتو، افزون بررخنه ی بی مورد واژه های عربی به زبان دری، پرسمان د یگری که به نا توان سازیی زبان وفرهنگ دری کمک نمود، گرفتارشدن کشوردردام جنگ های قبیلگی ابدا لی ومحمد زای بود. جنگ های کوری که کشورماهنوزهم با پس ما نده های ریزودرشت آن ها دست وپنجه نرم می کند. درشرا یطی که ، جنگ های قبیلگی مرکزخراسان بزرگ ، یا افغا نستان را ازنظرفرهنگی- هنری- زبا نی وعلمی ازنفس انداخته بود، درایران هم زمان باجنبش ترک های جوان ، انقلاب مشروطه رقم خورد. انقلابی که متا ثرازتجربه ی رنسا نس/ نوزا یی ونهضت روشنگری اروپا ی غربی ونگرش نوبه زبان وفرهنگ وهنربود. با وجود اینکه، انقلاب مشروطه ی ایران شکست خورد ، اما نواند یشی درعرصه ی زبان وفرهنگ وهنررونقی بیشتری یا فت. البته ، بد و د لیل:نخست ، رضا شاه پهلوی ، شاه نوگرای ایران توا نست با ایجاد فرهنگ سرا ، نوسازی را درعرصه ی زبان وفرهنگ تشویق نما ید. فرهنگ سرای که اهمیت آن را حکومت آخوند یی کنونی هم انکارکرده نمی تواند. دوم ، روشنفکران وفرهنگیان ایرا نی ای دا نش آموخته درغرب به این خا طرکه ازشکست انقلاب مشروطه وآشوب برخا سته ازآن نا امید شده بود ند ، ازپرسمان آزادی وآزاد اند یشی صرف نظرکرده به نوگرا یی ونوسازیی رضا شاه که همتا یان اودرآغازغرب مدرن ودربخش ها ی ازجهان پس ما نده به استبداد روشنفکرا نه یا استبداد منورشهره شده بود ند، کمک کرد ند. درحقیقت ، فرهنگ سرای رضا شاه پهلوی پس ازدوره ی ساما نی که به حق عصررنسا نس/ نوزای درفرهنگ اسلام وایران بزرگ بود ، دومین گام سازنده وسرنوشت ساز درجهت رشد وپیشرفت زبان پارسی به شمارمی آید. به سخن د یگر، آنچه ما امروزبنام زبان دری یا پارسی نوداریم ، تا اندازه ی بسیاری دستاورد فرهنگ سرای رضا شاه پهلوی می با شد. درحا لی که درایران فرهنگ سرای رضا شاه پهلوی مصروف نوسازی وبه روزکردن زبان پارسی بود ، درافغا نستان زمام داران نا دان وقبیله زده به بها نه ی تقویت زبان پشتووجدا ی انگاری میان حوزه ی فرهنگی ایران وافغا نستان ، کمربه نا بود کردن زبان دری بستند. سیا ست فرهنگ - زبان ستیزا نه ی که دستاورد آن کمرنگ کردن زبان وفرهنگ فارسی دری برای تقویت زبان پشتو بود که درزاد گاهش / پاکستان روبه مرگ دارد! طوریکه د یده شد ومی شود ، پا یه نگرفتن زبان پشتووتضعیف زبان پارسی ، افغا نستان را در جهل ونا دا نی بی سا بقه فرو برد. اگر،امروزافغا نستان ازنظرتوسعه وپیشرفت مادی ، فرهنگی ، فن آوری وصنعتی درسطح جها نی ، همتا ی مغلستان، بوتان در آسیا و سوما لی، جنوب سودان درافریقا وجنگلی های امازون درقاره امریکا قراردارد وتازه پا کستان امارت تروریستی-علم گریز وزن ستیز طا لبان را به آن تحمیل کرده است ، برمی گرد د به سیا ست هایی علم - فرهنگ وزبان ستیزا نه ی زمام داران قبا یلی تحمیل شده برآن نه عامل های د یگر. خوشبختا نه ، زبان دری همان گونه که باعربی سازیی اموی ها ودسته های بی فرهنگ پس ازآن ها مقا بله کرد وموفق ازآب درآمد ، سیا ست دری ستیزا نه ی زمام داران پشتوگرا وقبیله زده ی افغا نستان راهم خنثی نموده است. با این که زبان دری ازبسیاری کوره راه ها یی پرخم وپیچ درزاد گاهش گذ شته است، اما با چا لش ها ازگونه ی د یگری روبرومی می باشد که دونمونه ی آن درافغا نستان بخاطرنبود فرهنگ سرا ما نند ایران ومصروسیا ست کا ران نا فرهیخته مود روزمی باشد:نخست، کاربرد زورمدا را نه وتحمیلی واژه ها یی پشتو درزبان رسمی- دری - درباری افغانستان. دوم، هجوم زبان جها نی سازی یعنی انگلیسی. دررا بطه به اصل نخست ، بهتراست یاد آور شوم که نا فرهیختگی وقبیله گرا یی سیا ست کاران ، ویرا نگری ها ومسخ کاری های بسیاری درزبان پارسی درافغا نستان کرده است. مسخ کاری های که درعصرگسترش آزاد یی رسا نه ها وابزارآگاهی رسا نی به همه ، تنها کاری که می کند ایجاد نفرت درمنا سبا ت قومی درکشورچند قومی- چند زبا نی وزیان رسا نی به همگرا یی میان قومی بسیارشکننده ی که داریم می با شد نه چیزی د گری. دررا بطه به اصل دوم ، این گونه می توان سخن گفت که تنهاراه کارپناه جستن به آیین یا دستورزبان می باشد ودستور زبان دررا بطه به هردواصل نخست ودوم می توا ند کاربرد موفقا نه داشته باشد. بطورنمونه ، واژه ها ازیک زبان به زبان د یگرازسه طریق وارد می شوند:نخست ،ازطریق د ین واید ئولوژی های سیا سی. دوم ، ازطریق تجارت ومنا سبات ما لی وداد وگرفت میان کشورها. سوم ، ازطریق گسترش علم وفن وصنعت دریک زبان وترویج فن آوری وصنعت وپیدا واروا بسته به آن درکشورهای د یگر.اگرواژه های زبان عربی به فرا وانی درزبان دری یا پارسی یا فت می شوند ، عامل آن را با ید تنها دردین اسلام جستجونمود تاچیزهای د یگری ؛همچنان ،اگرواژه های نوما نند:کمونیسم ، سوسیا لیسم ، لیبرالیسم ، هوما نیسم / انسان گرا یی ، رنسا نس / نوزا یی ، ما تریا لیسم ، فیمینیسم / جنبش برا بری خوا هی زن ها و...درزبان فارسی دری رخنه کرده وکاربرد دارند ، برمی گردد به اید ئولوژی ها یی سیا سی جهان نو.همچنان، اگرصدها واژه اززبان انگلیسی وارد زبان دری شده است ومی شود ، پیوند تنگا تنگ پیدا می کند به رشد علمی وفن آوریی نودرجغرا فیا یی این زبان ومنا سبات تجاریی کشورهای انگلیسی زبان با جهان ازجمله افغا نستان. درافغا نستان هم که عامل ها ئی نامبرده دررا بطه به زبان پشتویا فت نمی شوند ، وحکومت های قبیلگی- تاریخ زده بزورکوشید ند ومی کوشند که واژه های ترجمه شده ازفارسی به پشتورا به زبان پارسی بارنما یند. سیا ستی زبان ستیزا نه ی که نتیجه ی جز دامن زدن به نفرت درمنا سبا ت قومی درجا معه چند قومی ما درعصرجها نی سازی دستاوردی د یگری نمی تواند داشته باشد. با توجه به گفته های بالا ، روشنی اندازی درد وزمینه سازنده می با شد:نخست ، واژه های بیگا نه را زبان ها به گونه ی عادی ونارمل ازخود می کنند نه بزوروفشاربه گونه ی که درافغا نستان با تحمیل واژه های جعلی پشتو بر زبان فارسی رواج تحمیلی دارد. د وم ، برای این که ماهیت زبان گیرنده ای واژه های بیرونی د یگرگون نشود ، آیین یا دستورخود را برگردن واژه ها یی بیرونی سوارمی کند. بطورنمونه ، واژه های که با حرف ها یی ص ، ع ، ذ ، ض ، ظ ، ث ، وح ، که درزبان دری کاربرد دارند ، همه عربی می با شند ، اما صدای آن ها فارسی سا خته شده اند. با این که زبان دری دربرا برسازیی وآزه ها دشواری ندارد ، اما بسیاری واژه ها یی عربی را یج درپارسی را با فارسی سا ختن آوازآن ها فارسی سا خته است. با وجود آن ، حا لت روزمرگی پیدا نمودن واژه ها یی عربی درپارسی، تلاش درجهت برابرسازی را به گفته مولوی ها "تحصیلِ حاصل"ساخته است. ازسوی د یگر، صدای حرف های عربی را یج درپارسی را پا رسی زبان ها د یگرگون کرده اند. بطورنمونه ، ض، ظ، ذ ، صدای ز را گرفته وص وث صدای س را گرفته وع هم صدای الف را گرفته است که ازنظرعرب ها نا شناخته می با شند. به سخن د یگر، این سوارکردن دستورزبان پارسی برشا نه وگردن واژه های بیرونی به خصوص عربی می باشد. عین سوارکاری دستوری برواژه های وارد شده ازد یگرزبان ها درپارسی هم کاربرد دارد. دراخیر، این پرسش را ازهم وطنان پشتوزبان خود می کنم که سیا ست بارکردن واژه های پشتوبر زبان دری چه فا یده ی تا کنون به زبان پشتودا شته است؟ اگردرشهرکا بل یک کتاب علمی به زبان پشتویافت نمی شود ، وکتاب ها یی درسی ای را یج در لیسه ها ودا نشگاه های کشورماهم که با محتوا وجوهرعلمی- فنی فاصله ی آسمان- زمینی دارد ، برمی گردد به چشم پوشی حکومت های قبیلگی - فاشیستی ازپرسمان رشدی علمی ، زبان ، فرهنگ ودا نش درکشورجفا کشیده ای ما. برای این که ، به بیهود گی سیا ست زبان ستیزانه ی رسمی دررسا نه های حکومتی درافغا نستان پی برده شود، بسنده می کند که نگاهی به سخن را نی های کرزی، غنی ونشرات باصطلاح راد یووتلویزیون ملی واکاد می علم ستیز" علوم "انداخته شود! دراین راستا ، روزی دریک چا پ خا نه درکا بل روزنامه ی انیس را به خوا نش گرفتم. نا گهان درآن ، نظرم بد وپرسمان خورد:نخست ، سخن را نی کرزی. دوم ، بازتا ب یک گردهما یی دروزارت اطلا عات فرهنگ. ازسخن را نی کرزی که خیر، به نا دا نی وبی دا نشی نامبرده همه معترفند وغنی هم که با نواسه ترا شی برای خدا به جهل خود مهر تا یید ثبت کرد. اما درگردهما یی وزارت اطلا عات وفرهنگ ،ازسخنرا نی وزیرفرهنگ این عنوان ازهمه برجسته بود: "جامعه ی مد نی جوا نان افغانستان"! زما نی که نا آگاهی مسئولان وزارت اطلا عات وفرهنگ را دررا بطه به جامعه ی مد نی و تعریف جامعه ی مد نی وکاربرد آن دریا فتم ، دانستم که وضع زبان ، دا نش وفرهنگ درافغا نستان درچه سمتی سیرمی نما ید؟ بنا برآن ، مسئولیت فرهنگیان ، نویسند گان وروشنفکران می باشد که بکوشند کشوررا ازاین وضعیت غمبارفرهنگی- زبا نی بیرون نما یند.

0 comments:

Post a Comment