Tuesday 7 December 2021

افغا نستان ؛ به علت های فرهنگی - زبا نی- تاریخی ملت نمی شود ، افسوس که کشوری حا کم بر سرزمین خود هم نشد ؟

ابرا هیم ورسجی روزچهارشنبه ، هفد هم ماه قوس ، سال 1400 ازاین نگاه که خرا سان از احمد ملتا نی تا امیر شیرعلی (1747-1879) ، حکومت های قبیلگی- تحمیلی- نا سازگار با تاریخ وفرهنگ وزبان خود به تر تیب ، امیرانِ نوکر: شرکت انگلیسی - هند شرقی وهند بر یتا نیا دا شت ؛ اما با وارد بازیی بزرگ شدن روسیه ی تزاری در برا برشرکت نا مبرده ، برای اعما ل سلطه بر آسیای مرکزی وآسیا ی جنو بی که همزمان بود با پا یان حکومت تباه کارابدا لی ها وآغاز حکومت امیرد وست محمد نوکرهمان شرکت ، وضع سیا سی هم در جنوب هم در مرکز آسیا د یگر گون شد. بطورنمونه ، در جنوب آسیا ، بریتا نیا شرکت انگلیسی هند شرقی را منحل ودر سا ل 1857 ، با لغو امپراتوریی مغل های فارسی زبان وهندی شده ، هند بریتا نیا را اعلام کرد ؛ ودرآسیای مرکزی ، روسیه ی تزاری غا لب وخوا ستارسلطه برمرکزخرا سان / افغا نستان کنو نی وبه چا لش گرفتن هند بریتا نیا شد. در چنان شرا یطی ، در سا ل 1870، ژنرا ل بسمارک فرما نده نیرومند ارتش پروس ، امپرا توریی آلمان را دراروپا رقم زد. امپرا توریی که هم د رد سر برای بریتا نیا وروسیه در اروپا شد هم به رقا بت با آن ها درآسیا بر خا ست. بنا برآن ، هند بریتا نیا وروسیه ی تزاری به بازیی بزرگ خود در آسیا پا یان ودر سا ل 1880 ،مرکز خرا سان را بنام افغا نستان به گونه ی منطقه ی حا یل میان خود مرزبندی وعبد الرحمن وحشی را امیرآن سا ختند. روا بط بیرونی آن کا ملا دراختیار هند بریتا نیا قرار گرفت ؛ وروسیه ی تزاری به سلطه ی به آسیای مرکزی وشما ل قفقازبسنده کرد. اگرچه تاریخ نویسان دروغین افغان وغباروفرهنگ ، د و فارسی زبان ، افغا نستان را کشوری دا رای تاریخ طولا نی تبلیغ کرد ند و" افغا نستان در مسیر تاریخ " و " افغا نستان در پنج قرن اخیر" را نوشتند ؛ اما نویسنده ی این مقا له آن را درظاهر منطقه ی حا یل ودر اصل زندا نی بی با می د ست سا خت هند بریتا نیا وروسیه ی تزاری به زندان با نی عبد الرحمن وحشی می دا ند نه کشوردا رای تاریخ طولا نی. عبدالرحمن وحشی درمد ت 21 سا ل زندان با نی خود موفقا نه با علم وفرهنگ حا کم برجا معه که بزبان فارسی بود رزمید وهمچنان موقع نداد که فکرنواروپا یی رو به گسترش درهند وآسیای مرکزی درآن راه بازکند. طرفه اینکه ، علم ستیزی عبد الرحمن درافغا نستان درشرا یطی صورت گرفت که دارالفنونِ سا خت میرزا تقی خان مشهور به امیرکبیر درفارس / ایران ، در سا ل 1897، هفت هزاردا نشجو دا شت. در هند بریتا نیاهم ، آرنولد دا نشمند بریتا نیا یی با سا ختن دو دا نشگاه بنام دا نشگاه پنجا ب درپنجاب هند ودرلاهور مرکزپنجا ب درپا کستان کنو نی سا خت که علا مه اقبا ل ومحمد علی جناح را برای رهبریی مسلمان ها ومها تما گا ند ی وجواهرلال نهرو را برای رهبریی هند وها آموزش وپیش کش کرد. طوریکه د یده شد، شخصیت های نا مبرده رهبران معنوی وسیا سی هند وپا کستان پسا هند بریتا نیا شد ند. درآسیای مرکزی هم ، بلشویک های روسی جا نشین روسیه ی تزاری شد ند وعنوان اتحاد شورویی کمونیستی را گزید ند و جنگ با تا جیک ها وفرهنگ وزبان فارسی را استا لین درامارت بخا را / ازبکستان کنو نی راه اندازی کرد. جنگی که تا کنون توسط استا لینیست های ازبک ادا مه دارد. در افغا نستان / زندان بی بام هم ، درادا مه ی توحش وفرهنگ وزبان فارسی - خرا سا نی ستیزیی عبد الرحمن وحشی، نا درغدار وها شم غدارما نند استا لین فارسی ستیزی کرد ند. بطورنمونه ، در دوره ی حکومت وحشی- تروریستی نادرغدار شماری زیا دی تا جیک های با سواد وفرهنگی بنام های طرفداری از امان الله خان فراری وحبیب الله کلکا نی شهید وآواره سا خته شد ند ودردوره ی سیاه ها شم غدار، درروز12 ماه حوت سا ل 1315 ، فرمان فارسی ستیزی توسط شاه ولی کفیل صدارت / نخست وزیری امضا ودر سا ل 1316 ، نعیم بی سواد وزیر معا رف مسئولیت اجرای آن را بد وش گرفت. فرما نی هم داده شد که تد ریس از فارسی به پشتو متحول شود. جنگ علیه زبان فارسی توسط استعمارزی ها بنام ترقی زبان پشتو، تا سا ل 1346 ادا مه یا فت ؛ اما با نخست وزیر شدن شاه محمود در سال 1346 ، سیا ست منع تد ریس زبان فارسی وتد ریس جبری زبان پشتو پا یان یا فت. پا یا ن یا فتن نا وقت که با تحمیل زبان پشتو به مردم هم جهل را برکشوربارکرد هم کمک در گسترش زبان پشتو کرده نتوا نست! جا لب این بود که ، استعمارزی های جبری کننده ی تد ریس زبان پشتو برفارسی زبان ها خود شان بزبان پشتو سخن گفته نمی توا نستند. طوریکه د یده شد ، پا یان فارسی ستیزیی استعمارزی ها نه کمک به زبان فارسی ، بلکه زاده ی تهد ید ایران پهلوی برحکومت پوشا لی خود شان بود. بطورنمونه ، جلال آل احمد دا نشمند ایرا نی نویشت :" افغان ها که نا له شان عین هوای مرتفعا ت هند و کش سرد است وبازی را تازه وازاول شروع کرده اند. یعنی بازی را با کشف حجا ب بازی شروع کرده اند! وبا اینکه بنگاه فرانکلین امریکای ها تا دو سه سا ل پیش کتا ب های درسی شان را در تهران چا پ می کرد، برای خود شان پشتوبازی هم درآورده اند تا روشنفکرمحتمل آینده ی افغان د یوارد یگری ازعدم تفا هم با همسا یگان دا شته با شد. اگرمی گویم همسا یگان ، به این اعتباراست که فارسی فقط در ایران رسمی نیست ، در تاجیکستان شوروی هم هست که همسا یه ی شما لی افغا نستان است ودرپا کستان هم هنوزروا جکی دارد که همسا یه ی جنوبی آن است. در حا لیکه گمان می کنم افغان ها هم فهمیده با شند که خطری از جا نب ایران برای ایشان به همان اندازه بر خا سته است که ازجا نب اتحاد شوروی برای ما ( ر ک ، در خد مت وخیا نت روشنفکران ، جلال آل احمد، ص ص 354-355)." بهر حال ، هم تد ریس فارسی به مکتب ها ودا نشگاه کا بل ودا نشگاه حربی / جنگی برگشت هم تد ریس جبریی پشتو کمک در ترقی آن نکرد. بلی ، فارسی ستیزیی استعمارزی ها برای ترقی زبان پشتو وترقی نکردن آن به عقیم ونا زا بودن زبان پشتو برمی گرد د. زبا نی دا رای ریشه ی هندی وتحمیلی برخرا سان که اصلا توان ترقی را ندارد. بلی ، نا توا نی زبان پشتووتلا ش نا کام استعمارزی ها به تحمیل آن به مردم با حذ ف زبان فارسی ، یک دستاورد دا شت وآن اینکه ما نع پیشرفت علمی وفرهنگی وفنی درافغا نستان شد. درباره ی عقیم / نا زا وکم اهمیت وکم گستره بودن زبان پشتو ، تنها من که تا جیک وفارسی زبان می با شم سخن نمی گویم ، بلکه جمعه خان صوفی پشتوزبان طرفدارغفار خان وسا ل ها مهمان استعمارزی ها از ظاهر شاه تا نجیب ، کتا بی به عنوان " فریب نا تمام " نوشته ودرآن ضعف های زبان پشتو را برملا وگفته است که بخا طربی اهمیت وکم گستره بودن پشتو در پا کستان که جمعیت پشتوزبان آن بیشتراز پشتون های افغا نستان می با شد ، آن را بزبان اردو ترجمه کرد یم تا خوا ننده بسیار پیدا کند. نویسنده این مقا له هم چا پ سوم اردوشده ی " فریب نا تمام " وپخش شده در کرا چی را پیا ده کردم. جا لب این است که ، صوفی جمعه دراثر خود با واژه ی افغان هم مخا لفت کرده وگفته است که ما پشتون می با شیم نه افغان وواژه ی افغان تا جیکی می با شد. شا یان یاد آوری می دا نم که ، افغان در فارسی آه وفغان را می گو یند. یک سطرشعر هم این گونه : " آه وافغان کرد یم " داریم. واقعا ، استعمارزی ها از احمد ملتا نی تا غنی وزیر ستا نی وپشتون های طا لبان وتروریست سا خته شده توسط آی اِس آی ودراصل شا خه ی ریشو- تروریستان ارتش پا کستان ، آه وفغان وافغان تا جیک ها ود یگر قوم های خرا سان افغا نستان نا میده شده توسط کهنه استعمارهای کهنه را به آسمان رسا نده اند! بنا برآن ، به صرا حت می گو یم که افغا نستان موفق درسا ختن ملت نه شد ونه می شود وعلت عمده ی آن هم اقلیت وقبیلگی بودن افغان ها ونوکران استعمارهای کهنه وسرخ ونو بودن امیران خود فروخته ی کهنه ونو آن ها وجنگ دوام دارشان با تاریخ وزبان وفرهنگ فرا گیر تا جیک ها وتوحش شان با هزاره ها وسپردن زمین ها ی آن ها به نا قلین اصلا پا کستا نی می با شد. افزون برآن ، بخا طر اقلیت بودن قبا یل افغان درخرا سانِ افغا نستان نا میده شده توسط استعمارهای کهنه ، نوکران افغان آن ها ادعای پشتونستان خوا هی علیه پا کستان کرد ند. ادعای که توسط جمعه خان صوفی نوسنده ی پشتون پا کستا نی- پیشترغفارخا نی واکنون منتقد او و حزب " عوا می نا سیونال پارتی" او وفرزند ش ولی خان ، نه تنها رد بلکه خیا نت به پشتون ها معرفی شده است. همچنان ، صوفی واژه افغان را هم سا خت تا جیک ها معرفی وازآن انکاربه عمل آورده وخود وقبا یل خود درپا کستان را پشتون نا میده است نه افغان. پیش ازاینکه جمعه خان صوفی واژه افغان را رد وخود را پشتون معرفی نما ید ، درروزهای پسین نخست وزیری محمد دا ود که پشتونستان خوا هی او با عث شد که ایوب خان راه تجارتی افغا نستان ازطریق سفید بولد ک وتورخم را بسته وبحران اقتصای برای آن ایجاد نما ید ، ظا هرشاه در سال 1342 به نخست وزیریی او پا یان داد ورفت به کراچی تا ازخان بخوا هد که راه های تجارتی نا مبرده را بازنما ید. استاد اصغرخان شهردار کا بل ووزیرعد لیه در حکومت ظا هرشاه که با او در سفربه کرا چی همراه بود ، سا ل ها بعد به نو یسنده در کا بل گفت که :" ایوب خان به ظاهرشاه گفت که پشتون های افغا نستان کم وپشتون های پا کستان زیاد می با شند ؛ بنا برآن ، با ید کم بزیا د ملحق شود." جا لب این هست که ، آن وقت ایوب خان طرفدار پیوستن پشتون های افغا نستان به پشتون های پا کستان شده بود ؛ وارونه ی آن ، اکنون ، پا کستان خلاف سیا ست او کوشش دارد که همه افغا نستان را به یک ولا یت خود تبد یل نما ید وگلبد ین وطا لبان ابزارهای بی خا صیت آن درزمینه می با شند. بلی ، اگر افغا نستان به ملت تبد یل نه شد که نمی شود ، حد اقل اگراز قبیله سا لاریی استعمارزی های کهنه ونو رها می شد ، نه گلبد ین می دا شتیم ونه طا لبان تروریست افغان / شا خه ی ریشو- تروریست ارتش پا کستان را. می دا نم که افغا نستان ملت نمی شود ؛ اما با حذ ف کردن استعمارزی ها از قدرت ، ملت خرا سان احیا می شود. شا یان یاد آوری می دا نم که ، احیای خرا سان به نفع افغان ها هم می با شد ؛ به این خاطر که ، قبا یل افغان دربیشتراز دو نیم قرن گذ شته هم قبیله ما ند ند وقوم نه شد ند هم کشور یا دولت سا خته نتوا نستند. معلوم هست ؛ اگر امیران استعمارزی افغان کشورسا خته می توا نستند ، هم نوکران شرکت هند شرقی هم نوکران هند بر یتا نیا هم نوکران شوروی هم نو کران امریکا هم نوکران پا کستان / غلام غلام نمی شد ند. نوکریی که جمع تروریسم طا لبا نی - قبا یلی ، نه تنها ملت شدن افغا نستان بلکه کشور بودن آن را زیر سوا ل برده است!

0 comments:

Post a Comment