Tuesday, 24 November 2020
سکولاریسم دراصل جدای میان دین وحکومت می با شد ؛ بنا برآن ، نبا ید به ابزار دین ستیزی تبد یل کرده شود
بخش سوم
ابراهیم ورسجی
پنجم ماه قوس سال 1399
دربخش دوم این مقا له ، یاد آور شده بودم که آزاد یی بیان یک ارزش والای انسا نی می با شد ؛ پس ، نبا ید ازآن علیه باورها ومقد سات د ینی ای د ین باوران بهره برداری شود ؛ وعلت نوشتن این سلسله مقالات هم سخن مکرون ، رئیس جمهور فرانسه درباره بحران اسلام وگره زدن تروریستان مسلمان به آن ودفاع نا قص او ازآزادی بیان وتعریف وارونه ای او از لائیسیته درزبان فرانسوی وسکولاریسم درزبان انگلیسی می با شد. طرفه اینکه ،رئیس جمهور فرانسه بعد ازقتل معلم پتی توسط یک جوان تند رو مسلمان بخاطر نما یش کاریکا تورتوهین آمیز محمد پیشوای اسلام درصنف ،هم مدافع آزادی بیان هم مدافع سکولاریسم هم مسلمان های کشور خود را به تجزیه طلبی متهم کرد. جالب این است که ،درادامه دفاع ازآزادی بیان توسط رئیس جمهورفرانسه ،روز 29 ماه عقرب ،پارلمان آن کشور با تصویب یک قانون آزادی بیان را محد ود کرد. و رسا نه های فرانسه واروپا علت محد ود کردن آزادی بیان توسط پارلمان آن کشوررا افزودن به قدرت پولیس برای مهارمعترضان نا مید ند. به عبارت د یگر،آزادی بیان مسلمان های فرانسه که قبلن قربا نی تروریسم ستیزیی نیمه کاره ای مکرون شده بود؛ درادامه ای آن ،با ید آزادی بیان فرانسوی ها قربا نی خود سریی پو لیس می شد که شد! این است دفاع رئیس جمهورفرانسه ازآزاد یی بیان.
درباره ای کاربرد بحران اسلام وواکنش های مسلمان ها درپیوند به آن ، د یده شد که رئیس جمهورفرانسه به مصررفت وبا گفت وگو با ژنرال سیسی کو د تا چی ، رئیس جمهورنظامی آن کشور ودکترمحمد طیب ، رئیس دانشگاه ازهر،کوشش کرد که خشم مسلمان ها را مهارکند. رفتن رئیس جمهورفرانسه به قاهره وگفت وگوهای او با سیسی همتای خود وشیخ ازهر، بیشتررابطه به اختلاف میان اردوگان وسیسی درباره جنگ داخلی لیبیا دارد. اردوگان هم که رئیس جمهورمنتخب ترکیه دموکراتیک وسیسی کود تا چی رئیس جمهور نظامی تحمیل شده بر مصری ها می با شد. رئیس جمهورنام نهادی که به گفته مروان بشاره دانشمند عرب فلسطینی تبار مقیم پا ریس وتحلیلگرشنا خته شده ای بخش انگلیسی تلویزیون الجزیره ،بیشتر از 60 هزارزندا نی سیا سی دارد. این این است کمک رئیس جمهورفرانسه به آزادی بیان! ازآن هم بد تر، مکرون ووزیر داخله ای او شبا نگاه پنجشنبه 29 ماه عقرب -19 ماه نوامبر، با احضارنما یند گان مسلمان ها به کاخ الیزه ، کاخ ریا ست جمهوری ،آن ها را هشداردا د ند! معلوم است که ،مسلمان ها چه در فرانسه چه در خاورمیا نه ،تروریستان را دشمنان خود ودین خود می دا نند. بنا برآن ، احضار وهشدار به مسلمان ها توسط رئیس جمهور فرانسه ، مخالف لائیسیته / سکولاریسم ونا سازگاربا آزاد یی بیان می با شد.
دررا بطه به بحران اسلام که رئیس جمهور فرانسه بکاربرده است، به حیث یک مسلمان دارای مطا لعات اسلامی ، باوردارم که اسلام دربحران نیست اما مسلمان ها دربحران می با شند ویک علت عمده ای بحران آن ها استعمارهای کهنه فرانسه وانگلیس واستعمارنو امریکا وحما یت آن ها از حکومت های فا سد ومستبد ازالجزیره تا کا بل می با شد. اگر ازکارکرد سیاه فرانسه دردوره ای استعماری اش درلبنان وسوریه وتوحش آن درالجزایرازسال 1954 تا 1962 که منجر به پیروزیی انقلاب وشکست فرانسه درآن کشوربعد از قتل سه ونیم میلیون مسلمان شد بگذرم ، بیاد مکرون رئیس جمهورکنونی آن بدهم که درسال 1991 ، مردم الجزا یردریک انتخابات دموکراتیک به جبهه اسلامی ها به رهبریی دکتر عباس مد نی رای دا د ند. مطابق آرای مردم با ید عبا س مد نی رئیس جمهورمنتخب الجزایرمی با شد؛ وارونه ای ، سرکوزی وزیر داخله وقت فرانسه گفت که به ما تعلق دارد که اجازه دهیم بر الجزایر نظامی ها یا اسلام گرا ها حکومت کنند وبعد تر مشوق نظامی ها به کود تا ولغو دستاورد انتخابات درآن کشورشد. درنتیجه سیا ست دموکراسی ستیزانه ای وزیر داخله فرانسه که بعد ها رئیس جمهور شد وروز23 نوامبر- سوم عقرب ، به جرم فساد ما لی بداد گاه احضارکرده شد، اسلام گرا یان میا نه رو سرکوب ومسلمان های تند رو مخالف دموکراسی به جنگ روی آورد ند که ده سال ادامه وسه ونیم میلیون مسلمان را قربا نی سا خت! کارنامه سیاه فرانسه وهمقطاران اروپای اش به افریقا وغرب آسیا منحصرنمی با شد ؛ درآسیای مرکزی وجنوبی، همان گونه جنا یت را روسیه تزاری وبلشویکی وهند بریتا نیا هم بی شمار مرتکب شد ند.
بطورنمونه ، روسیه تزاری وکمونیستی که برا درنا تنی استعمارهای فرانسوی وانگلیسی بو د ند؛ اگردرآسیای مرکزی وشما ل قفقاز وافغانستان وافریقای پسا جنگ جهانی دوم تا وفات کمونیسم ، بیشتراز استعمارهای کهنه ونوغربی بد کاری نکرده با شند کمتر نکرده اند. بنا برآن، به صراحت می گویم که دفاع استعمارهای کهنه وسرخ وسیاه ونو از مستبدان تحمیل شده بر مسلمان ها بحران کنونی آن ها وتروریسم مذ هبی نما را رقم زده است. مثلا ، مستبدان تحمیل شده بر مسلمان ها با سازش با شیخان ریاکار دینی ودرادامه استبداد آن ها حکومت های وحشی تر نظامی از کا بل تا اسلام آباد وازآنجا تا قاهره وخرطوم والجزیره، دین ودنیای مسلمان ها را سیاه ترکرده اند. اینجا ست که بحث درباره سکولاریسم در کشورهای شاه وشیخ ونظامی زده مسلمان که دین را ابزار قدرت کرده ومی کنند ، ارزشمند یی بسیاری پیدا کرده است. درحا لیکه اهمیت سکولاریسم برای نجات د ین مسلمان ها ازچنگال مستبدان افزون شده است ، حسا سیت ها درباره آن را شیخان وبنیاد گرایان مذ هبی افزوده اند وعلت حسا سیت آن ها خلع سلاح شدن خود شان ازدین کاریی سیا سی یا ابزار سیا ست کردن دین اسلام می با شد نه دفاع ازآن. بنا برآن ، درباره سکولاریسم واهمیت آن درکشورهای مسلمان مفصل ابرازنظر می کنم.
ازاین نگاه که کتاب های به عنوان های :" اسلام وسکولاریسم" ، " اسلام، غرب ودموکراسی " و" اسلام، غرب وحقوق بشر" نوشته ام ، دراین بخش ،ابرازنظردرباره سکولاریسم ونجات اسلام ازچنگال بی رحم استبداد شاه ها وشیخ ها ونظامی های ریا کارودین ابزار انگاررا ارزشمند می دانم. روشن است. وقتیکه سخن ازسکولاریسم به میان می آید ، ورق زدن تاریخ اروپای مدرن نیازمبرم می شود. به این خا طرکه ، سکولاریسم دست پرورده رنسا نس / نوزا یی وفرهنگ وسیا ست مدرن زاده ای آن می با شد. بطورنمونه ، چالرز تلر دانشمند کا نا دای کتا بی به عنوان " عصر سکولار" نوشته است. تلردرکتاب خود سال 1500 را درنظر می گیرد وپیش وپس ازآن را با هم مقا یسه می کند. دراین مقا یسه ، برای تلر این پرسش پیدا می شود که چرا پیش از1500 افراد خود به خود ایمان د ینی دا شتند ودارای این آزادی واختیار نبود ند که بی د ین شوند یا د ین دیگری را اختیارکنند یا تفسیر خود را ازد ینی که دا رند دا شته با شند یا د ین ها را با هم ترکیب کنند ود ین شخصی خود را بسا زند؟
به گفته ای تلر، درعصر یا دوره ای که بعد از 1500 اغازشد ، همه ای کارهای نامبرده ممکن شد ند، البته نه یک باره ، بلکه به تد ریج میسر یا عملی شد ند. همچنان ، تلر درکتاب خود یاد آور شده است که :" ازقرن پا نزده به بعد نگاه تازه ای را جع به زند گی انسان ها وارد کارزار زند گی شد ودرپیش نویس آن سکولاریسم را غلبه انسا نیت بر باورمذ هبی انسان ها معرفی کرده است." ازاین نگاه که هم دراروپا هم درکشورهای مسلمان / درآسیا وافریقا ، امپراتوریی مقد س روم درهمکاری با کلیسا و خلیفه ها وسلطان ها وشاه ها وشیخ ها ونظامی های مسلمان نما با ابزار سیا ست کردن مسیحیت واسلام ومسلط کردن باورهای های مذ هبی برانسا نیت انسان ها دربرهه های طولانی تاریخ ستمگری کرده اند ،با ید مبارزه درجهت غلیه انسا نیت بر باورهای مذ هبی مسخ شده در قدرت راه اندازی ومیوه می داد که درغرب میوه داد ودرکشورهای مسلمان اصلن مبارزه ای موثری درزمینه صورت نگرفت واگر صورت گرفت میوه نداد ونبا ید می داد. به این خاطرکه ، فقه های قدرت زده به فلسفه اجازه رشد وپیشرفت در جا معه های مسلمان نداد ند.
درحا لیکه ، اند یشمندان اروپا یی با وارد کردن فلسفه وسیا ست ومنطق یونا نی به اروپای غربی هم انسان گرای هم رنسا نس / نو زای هم نهضت اصلاحی مذ هبی را راه اندازی کرد ند ؛ وانسان گرای ونهضت اصلاح مذ هبی هم که منجربه ظهور مذ هب پروتستان دربرابر مذ هب کا تو لیک شد ند. دو مذ هب رقیب که اولی نگاه روشن وآینده نگربه زند گی دا رد ودومی نگاه کهنه به زند گی واصرار به ادا مه ای آن را دارد. دو نگاه تاریک وروشن که اول به مبارزه ورقا بت با یک دیگر برخا ستند ودوم جنگ های 30 سا له را ( 1618-1648) راه اندازی کرد ند. درجنگ نامبرده ، کلیسا وفئودال ها دریک سنگروپروتستان ها وشاه ها وجامعه ای مد نی وروشنفکران در صف مقا بل آن ها ایستا د شد ند. جنگی که امپراتوریی مقد س روم را تضعیف کرد اما نابود کرده نتوا نست. بنا برآن ، شاه های خشمگین ازکلیسا درسال 1648 ، اخیرین سال جنگ های 30 سا له ، درشهروستفا لی درپروس / آلمان کنونی گرد آمده زمین ها وسرما یه کلیسا وخرده روحا نی های زیر فرمان آن را به نفع دولت مصادره کرد ند.
با وجود اینکه دولت های تازه کارونوگرا پاپ وکلیسا را تضعیف کرده بود ند ، اما امپراتوریی مقد س روم که ابزاردست پا پ ،رهبرکلیسای روم بود ، ادامه زند گی داد ؛ تا اینکه انقلاب کبیر فرانسه درسال 1789 رخ داد وبسیارتضعیفش کرد. بعد از آن درسال 1806 ، جنازه اش امپراتوریی مقد س روم توسط نا پلئون بردا شته شد. به گوا هی تاریخ ، قرارداد وستفا لی دارای های کلیسا را به نفع دولت مصادره ونا پلئون جنازه ای امپراتوری مقد س روم را برداشت وجدای تام میان کلیسا وحکومت تحقق یا فت ،اما نام لائیسیته درزبان فرانسوی وسکولاریسم دزبان انگلیسی به معنای دین ودولت جدا کاری وجدا انگاری به آن داده نه شد. همچنان ،جدای دین ازدولت درسال 1776 درکارولینای شما لی ودرسال 1777 درایا لت نیویارک درامریکا قانونی سا خته شد. یعنی سکولاریسم / جدای دین ودولت درعمل تحقق یا فت اما نه به نام سکولاریسم.
درشرایطی که درقرارداد وستفا لی درسال 1648 ،پاپ وکلیسا خلع سلاح مالی شده بود ند وبیشترازیک قرن بعد درکارولینای شما لی ودرنیویارک ،رسما دین ازدولت جدا کرده شد وسکولاریسم جا مه ای عمل به تن کرد ، اما هیچ دانشمندی به آن واژه لائیسیته وسکولاریسم را بکارنبرد ، تا اینکه درسال 1846 ،جورج هالی اوک ،نویسنده ای بریتا نیای برای نخستین بارواژه سکولاریسم / دین ودولت جدای انگاری را بکاربرد. یعنی بعد ازاستعمال سکولاریسم توسط جورج ها لی اوک ، سکولاریسم وارد ادبیات سیا سی وفرهنگ حقوقی- سیا سی بریتا نیا واروپا شد. درادا مه ای آن ، درسال 1905 ،فرانسه قانون یا منشور لائیسیته / سکولاریسم را درپارلمان تصویب واعلام کرد.
جا لب این است که ، درقانون لائیسیته / سکولاریسم تصویب شده در فرانسه ، بر اصل جدای کلیسا یا دین ازدولت تا کید شده است نه مدا خله دولت در امور کلیسا ود ین داریی د ین داران چه مسیحی چه یهودی چه مسلمان. وقتیکه رئیس جمهورفرانسه ترور معلم پتی توسط یک مسلمان تروریست درپا ریس را بها نه قرار داده دروازه مسجد مسلمان ها را درآن شهربسته می کند ونما یند گان مسلمان ها را به کا خ الیزه دعوت وآن ها را هشدار می دهد وفرانسوی های اسلام هراس زنان مسلمان حجاب دار ومردان مسلمان ریش داررا در خیا بان ها وکوچه های پا ریس توهین می کنند، بیانگراین است که با لائیسته / سکولاریسم خود دشمنی می کنند! دشمنی ای که تروریستان مسلمان با ترورمسلمان ها ونامسلمان ها ازکا بل تا پاریس ، با اسلام می کنند. زیراکه ، اسلام قتل مسلمان ونا مسلمان توسط مسلمان را قتل مردم نا میده وکیفرآن را دراین جهان اعدام ودرآن جهان ما ندن دردوزخ برای همیش تعیین کرده است.
بنا برآن ، به رئیس جمهورفرانسه می گویم که رفتارش با مسلمان ها درتضاد با قانون لائیسیته / سکولاریسم تصویب شده درپارلمان کشورخود ش درسال 1905 می با شد. به سخن دیگر،رئیس جمهور فرانسه به مخالفت با لائیسیته / سکولاریسم برخا سته وتروریستان وتند روان مسلمان یا مسلمان نما بدشمنی با دین اسلام برخا سته اند. ازاینکه اسلام به تروریستان کیفر مرگ تعیین کرده است ، درباره آن سخنی برای گفتن ندارم. اما به رئیس جمهور فرانسه پیشنهاد می کنم که به قانون لائیسیته / سکولاریسم تصویب شده در سال 1905 در کشور خود ارج گذا شته مزاحم مسلمان ها ومسا جد آن ها درپاریس ودیگر بخش های فرنسه نشود. همچنان ،ازرئیس جمهورفرانسه می خواهم که اصل شهروند یی جا معه مسلمان کشور خود را احترام کرده آن ها را به تجزیه طلبی متهم نکند. ازاینکه مسلمان ها نه دریک بخش فرانسه بلکه در بخش های گونه گون آن زند گی می کنند ،اتهام تجزیه طلبی به آن ها چسپش ندارد. دراخیر،به آگاهی رئیس جمهورفرانسه برسا نم که مسلمان ها دربخش های کهنه وبسیاربد بخت ازنظراقتصادی درکشور ثروتمند اوزند گی می کنند. درحقیقت ،مسلمان های تند رو وتروریست که گه گاهی دست به ترورمی زنند نا شی از فقروبحران هویت شان وتوهین شدن شان توسط اسلام هراسان می با شد نه ازمسلمان بودن شان. یعنی ،اگررئیس جمهور فرانسه هم اسلام هراسان را مهارهم ازجا معه ای مسلمان کشور خود فقرزدای نما ید، باور دارم وباورنما ید که مانع تروریست شدن آن ها می شود. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment