ابراهیم ورسجی
نهم ماه ثور1399
این تحلیل درپیوند به مقاله ای زیر عنوان " اسلام گرا یان به دلیل حقوق شهروندی با سکولاریسم مخالفند ؛ سکولاریسم دین افراد را جزو حقوق شهروندی می داند" ؛ نوسنده: مومن عشق الله ( الحوارالمتمدن) ترجمه وتنظیم ازکیهان فرهنگی ونشر شده درآن درروزیکشنبه 7 اردیبهشت / ثور1399، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. دشمنی اسلام گرایان با سکولاریسم ؛ سه عامل عمده دارد:نخست، جهل ونادانی اسلام گرایان درباره علوم انسانی مدرن ؛ دوم،سکولاریسم آزادی مذهبی برای همه پیروان مذاهب می خواهد ؛ درحالیکه اسلام گرایان غیرازآزادی خود ،دشمن آزادی مذهبی وفکری دیگران می با شند؛ سوم، سکولاریسم می خواهد که دین را ازچنگال سیا ست وقدرت آزاد کند؛ کاری که جنازه اید ئولوژی اسلام را گرایان را که برابزار سیاست وقدرت ساختن دین استوارمی با شد را برمی دارد! دررابطه به اصل نخست، به صراحت می گویم که همه یا اکثریت مطلق اسلام کرایان تحصیلات درعلوم طبی ومهندسی درغرب وفقه سلطان زده درشرق دارند. یعنی ازعلوم انسانی مدرن غربی بی بهره می با شند. علومی که مسیحیت را درغرب ازچنگال سیا ست بیرون وغرب مدرن را رقم زد ند. درشرق هم که فقه های سلطا نی با عث تحکیم وادامه استبداد شرقی شده اند. استبدادی که شاه ها وشیخ ها ونظامی ها بهرورازآن ومسلمان ها برده آن شده اند واسلام گرایان هم همان استبداد را می خواهند که نماد آن درظاهرمدرن نما آخوند یسم ایران ووهابیسم عربستان ودرقیافه کهنه امارت طالبان وداعش وبوکوحرام وزیدی های یمن می با شد.
دررابطه به اصل های دوم وسوم، به صراحت می گویم که سکولاریسم آزادی مذ هبی وحقوق شهروندی برای همه شهروندان چه مذ هبی چه غیرمذ هبی می خواهد. همچنان ، سکولاریسم می خواهد که دین ابراز قدرت نشود. وتاریخ نشان می دهد که خلافت های نام نهاد اسلامی وامپراتوریی مقد س روم ، اسلام ومسیحت را برای ادامه فرمان روای های خلیفه ها وسلطان های ستمگروریاکارمسلمان وامپراتوران باصطلاح مقد س روم ، ابزار سا خته هم مسلمان ها هم مسیحی ها را بدبخت سا ختند. همچنان، تاریخ نشان می دهد که غیرازابوبکر، سه خلیفه ای اسلامی نما توسط خود مسلمان ها کشته شد ند ونظامی سلطانی- خلافتی-وحشی معاویه جای آن ها راگرفته فرزندان رسول را درکربلا کشت! خلافت های وحشی اموی وعباسی هم که چیزی کمتریا بیشترازشش قرن ستمگرانه ادامه وسرانجام توسط هلاکوی مغل در سال 1258 نابود وخلیفه نمد مالی وکشته شد وهیچ مسلمانی هم به خاطرمرگ او اشک نریخت!
درحالیکه هلاکوی مغل ، خلافت منحط اسلامی نما را دردریای فرات انداخت،نواندیشان اروپای با راه اندازیی رنسانس / نوزایی ، فلسفه واند یشه وخرد ورزیی یونا نی وسیاست وجمهوریت افلاطون را وارد اروپا کرده هم امپراتوریی مقد س روم را لرزاند ند هم زمینه سازنهضات اصلاح مذهبی مارتین لوترشد ند. نهضت لوتری هم به قول دورکیم فیلسوف آلمانی جهان مدرن را رقم زد. درحالیکه دورکیم از رقم زده شدن جهان نو توسط مسیحیت پروتستان سخن می گوید، چالرزتلردانشمند کا نادایی با نوشتن" عصرسکولار" ، ابرازکرد که درسال 1500 یا شروع قرن شانزدهم میلادی ،عصرنو با آزادی مذهبی رقم خورد. عصری که هم کمک به ظهوروپیروزیی پروتستانتیسم کرد هم دین را ازشر قدرت آزاد ودینی بودن وبی دین شدن را دراختیار خود انسان ها گذا شت. روندی به عمر امپراتوریی مقد س روم پایان واروپای مدرن را شکل داد که امریکا وکانادا ادامه آن می با شد. شایان ذکرمی دانم که دین داری اکنون درامریکا واروپا ، قوی ترازدین داری درامپراتوریی مقد س روم می با شد. معترضان داخلی ومسلمان ها هم درآن بخش ازجهان آزادی بیان وعقیده دارند. مثلا، سال گذ شته ، روزنامه نگاری درنیویارک ، به دکترطارق رمضان نواسه حسن البناء پا یه گذار جمعیت اخوان المسلمون گفت که رئیس جمهورترمپ شما را تروریست می داند! دکتررمضان گفت که خود ترمپ رهبر تروریستان بین المللی می با شد! ازاین که درامریکای سکولار، آزادیی بیان وعقیده وجود دارد، کسی متعرض دکتررمضان نشد! درمصر، کشوربا بای رمضان، فتاح سیسی کودتاچی 70 هزارزندانی سیا سی دارد وبن سلمان با ترورجمال خاشقجی دراستانبول ، چهره زشت استبداد وهابی را نما یش داد! آخوند یسم ایران هم که هزاران معترض به افزایش مواد سوخت را درماه عقرب 1388 درسرتاسرایران کشت؛ ونظامی ها وملاهای پاکستانی هم که تروریسم طالبان درافغانستان واشغال آن توسط امریکا بنام جنگ علیه تروریسم ،دستاورد شان می با شد. بنا برآن، به نفع آگاهان مسلمان درهمه کشورهای نام نهاد اسلامی می دانم که با پذیرش وتحقق سکولاریسم دموکراتیک دردهن های گند یده ای مستبدان وتروریستان مسلمان نما مشت سخت کوبیده کشورهای خود را وارد عصرمدرن نما یند.
Tuesday, 28 April 2020
Sunday, 26 April 2020
افغانستان ؛ کشوری می با شد که درآن ، افراد بدون تحصیل درعلوم سیاسی تحلیلگرسیا سی وطالبان ناتوان ازتلاوت قرآن وتروریست، مجریی شریعت شده اند
ابراهیم ورسجی
هفتم ماه ثور سال 1399
این تحلیل درپیوند به مقاله زیر عنوان:" هشتم اردیبهشت / ثور، آخرین میخ برتا بوت نظام" ؛ نویسنده فریدون آژند، نشر شده درسایت اند پند نت فارسی ، روزهشتم اردیبهشت/ ثور 1399-26 آوریل 2020، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده ااست ، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. امریکا بعد از عقب نشینی ارتش سرخ ازافغانستان وبد نبال آن فروپا شی اتحاد شوروی،به کمک پاکستان ، قبری چقوری را برای مجا هد ین حفر کرد که اکنون خود ش درآن بطورژرف فرورفته وازآن بیرون شده نمی تواند وبا ید هم بیرون شده نتواند! به این خاطرکه، بعد از پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان ، با ژنرال ضیاءالحق رئیس جمهورکودتاچی پاکستان معاهده امضاکرد که با رهبران مجاهد ین رابطه برقرار نمی کند وتنها ازطریق پاکستان باآن ها کارمی کند. طوریکه دیده شد، پاکستان هم با خون جهادی ها تجارت کرد هم بخاطرحضورافغان ها دردوسوی مرزدیو، هم بیشترین کمک های امریکا را به افغان های جهادی وکمترین آن ها را به جهادی های تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن و...داد. ازاینکه جهادی های افغان همسایه پاکستان هم ازهلمند تا کنر میان خود درگیر بود ند هم درزمستان درپاکستان وتابستان به سنگرهای خود درداخل افغانستان می رفتند. نتیجه چنان بازیی که تقویت جبهات جهادی غیرافغان وکمرنگی جبهات جهادی های افغان شد. بطورنمونه، بعد ازشکست جهادی های افغان درجلال آباد دربرابر حکومت نجیب الله، دکترعبدالله عزام نما ینده خا ص عربستان که دالرهای آن کشوررا به جهادی های افغان تحویل می داد، به پکتیا وخوست رفت تا جبهه های حکمتیاروجلال الدین حقانی را ببیند ورفت ودید که آن ها ده مجا هد درسنگرهای خود ندارند. حکمتیارهم که درجلال آباد شکست خورده بود، بارشکست خود را به گردن مسعود انداخته علیه او به تبلیغات زهرالود را شروع کرده بود!
بادرنظرداشت بی مجا هد بودن حقانی وکم ترین مجا هد داشتن حکمتیاروتبلیغات زهرالود او علیه مسعود، عبدالله عزام به خانه استاد ربای درپشاوررفت وبا اوعزم سفر به شمال کرد.عزام درشمال ، ازبدخشان تا پنجشیر دید که سنگرهای منظم جنگی وجود دارند. با د یدن سنگرها درشمال وشمالی ، عزام به پشاوربرگشته اظهارکرد که با سرما یه گذاری بالای قبا یلی ها درجنوب وغفلت ازشمال اشتباه بزرگ کرده است! بعد از چنان اعترافی،عزام درپشاورترورشد. ترورشدن اوهم توسط آی اِس آی صورت گرفت تا عربستان را درجریان منافقت های نظامی های پاکستانی دررابطه به جهاد افغانستان نگذارد! درداخل حکومت نجیب الله هم ، طوریکه دیده شد، سیا ست های قبیله گرایی- افغانی او ژنرال های ارتش / اردو را درخطوط قومی تقسیم وزمینه سازفروپاشی حکومت چپ گرای- قبایلی- افغانی اش شد. بعد ازفروپاشی حکومت چپ گرا- قبا یلی شده نجیب احمدزی، جهادی های فارسی زبان کا بل را به کمک نظامی های چپی- همزبان خود گرفتند.ازاینکه استادربانی وفرمانده مسعود کا ند ید پاکستان وعربستان نبود ند وحکومت آخوندی ایران هم به کمک آن ها نرسید وبرخلاف آن ها مزاری را حتا علیه آن ها تقویت کرد. درچنان شرایطی بحرانی ،مسعود ازمن دعوت کرد تا ازپشاور به کا بل بروم ورفتم ودرحضورژنرال ها دربند قرغه به او گفتم که همه امیران افغان از احمدخان ملتانی تا نجیب ،نوکران استعمارها بود ند وکلکانی که نوکرنبود، ازسرنوشتش اطلاع دارید! بنا برآن، یا با امریکا سازش نما یید تا مانع خراب کردن کابل توسط پاکستان شود یا ازکا بل بیرون شو تا بهانه ویرانی این شهرتوسط افغان های نوکرانگلیس، امریکا، عربستان وپاکستان نشوید! ازاینکه بامزاری رابط دوستی داشتم ،اوراهم دردفترش درعلوم اجتماعی دیدم وبه من گفت که اشتباهی را که هزاره ها با حمایت ازنادر غدار علیه کلکانی کرد ند را تکرارنمی کنم! گفتم که خواهیم دید! ماه سنبله بود که ملا علی اکبرولایتی وزیرخارجه حکومت ملای ایران به کا بل آمد ومسعود با او ملاقات نکرد. فردای آن روزمزاری را دیدم که تغییرموضع داده وطرفدارحکمتیار علیه حکومت مجا هد ین شده است. ازآن تغییر، دریافتم که ملا ولایتی دستور نادرست به مزاری داده است!
بنابرآن ، دریافتم که دولت اسلامی مجا هدین به رهبری استادربانی مواجه با دشواری های زیادی خواهد شد. دشواری های که درگام نخست زاده استعمارزای نشدن ربانی ومسعود ودرگام دوم سیا ست های غرض ورزانه ای امریکا درنتیجه اطلاعات دروغین استعمارزای های افغان می با شد. برای بازگرداندن استعمارزای گری ، افغان های نوکرپاکستان اول با مستقرشدن دراطراف حکمتیار درچارآسیاب، علیه دولت اسلامی جنگ وکابل را ویران کرد ند ودوم وقتیکه پاکستان موفق دربیرون کردن جهادی های فارسی زبان ازکا بل نشد، ازناتوانی خود باداران خود را مطلع ومطابق گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان با لوموند دپلماتیک درپاریس، درسال 2001، "طالبان را انگلیس ساخت وامریکا اداره وعربستان تمویل وارتش پاکستان پروژه طالبانی تطبیق کرد!" تطبیق کاریی که باعث تخلیه کابل ازجهادی ها شد اما آن ها را ازشمالی وشمال برداشته نتوانست! پروژه طالبان هم که همراه پروژه القاعده بود، براست یا دروغ منجربه رخ داد یازدهم سپتامبر 2001 درامریکا وباعث جنگ جورج بوش علیه تروریسم شد. ازاینکه مطابق بررسی ستیف کول نوسنده "جنگ های اشباح" ، تیم بوش آگاهی کارشناسانه راجع به جنوب آسیا به خصوص افغانستان وپاکستان نداشت، بنام جنگ علیه تروریسم، طالبان ریشو-تروریست را روانه ای پاکستان وطالبان دریشی پوش را درکا بل به قدرت نصب کرد! ازاینکه طالبان دریشی پوش ناتوان ازاداره ساختن وحکومت کردن بود ند، زمینه سازی برای بازگشت طالبان ریشو-تروریست کرده هم خود را مسخره هم جنگ امریکا یا بادارخود علیه تروریسم را با وجود مصارف زیاد مالی وجانی بی نتیجه سا ختند. بی نتیجه شدن جنگ امریکا علیه تروریسم درافغانستان ، با عث امضای توفقنامه ای آن با تروریستان دردوحه ومشروعیت بخشی به آن ها ولرزان تر شدن حکومت پوشالی طالب غنی شد! طالب غنی هم که بخاطر تقلب درانتخابات ریاست جمهوری ماه میزان سال پار،ریا ست جمهوری عبدالله را دربرابر ریاست جمهوریی خود تولید وخود وبادار خود را درمانده وتروریستان را گستاخترکرده است!
Wednesday, 22 April 2020
چرا غنی استعمار زی ، تیم انتخا با تی خود را تیم دولت ساز نا میده است ؟
ابراهیم ورسجی
چهارم ماه ثور سال 1399
ازاین نگاه که غنی استعمارزای تیم انتخا با تی خود را تیم دو لت سازنا میده است ،بهتراست درباره خود او وتیم انتخا با تی اش داوری وبردا شت های زیررا ابرازکنم:
نخست ، جا هل وبی سواد می با شند؛
دوم ، فاشیست های قبا یلی می با شند!
درباره اصل نخست ، به صراحت می گویم که غنی استعمارزای وطالبان دریشی پوش همکارش از ماه ژانویه 2002-ماه جدی 1380 ، تا کنون ، 13 ونیم سال در دولت پوشالی - استعمارزایی- جورج بوشی ای طالب کرزی حضور غارتگرانه دا شتند وازماه میزان 1393 تا دهم ماه حوت 1398 ، اختیاردارهمه کاره ای دولت استعمارزای جان کری درارگ بود ند وازآن روزتا کنون ، بخاطر تقلب کاری شان درانتخابات مسخره ای ریا ست جمهوریی برگزار شده درماه میزان 1398 ونتیجه جعلی اعلام شده آن درروز دهم ماه حومت همان سال ، هم اختیاردارریا ست جمهوری می باشند هم عبدالله را رئیس جمهور سپیداری ورقیب خود ساخته اند.
بنا برآن ، درباره نادانی وبی سوادی غنی استعمارزای وتیم طالبانی - انگلیسی-پاکستانی اش ابرازنظرمی کنم. البته این گونه که ،دولت درزبان فارسی همان کشورمی با شد نه حکومت که غلط رایج شده است. اگر رواج شدن نا درست دولت برابر به حکومت را بپذ یرم که نا چارمی پذ یرم ، به صراحت می گویم که هم غنی استعمارزای هم تیم استعمارزای- طالبان دریشی پوش او جا هلان وبی سوادان می با شند. به این خاطر که ،افغانستان به حیث یک کشور پوشالی دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری با تعویض اجباری نام خراسان به افغانستان در سال 1880 ترسای تا کنون به کمک استعمارهای کهنه ونو ونوکران استعمارزای آن ها به گونه ای لرزان ادامه یا فته است. به سخن دگر،کشور- دولت پوشالی وجود دارد؛ پس،دولت سازنامیده شدن تیم غنی استعمارزای جا هلانه می با شد.
ازاین نگاه که دولت را برابر به حکومت گرفته ام ،غنی استعمارزای هم همکارنزدیک طالب کرزی استعمارزای سلف خود بود هم رئیس حکومت پوشالی تا دهم ماه حومت 1398 بود. بنا برآن، معلوم می شود که غنی وتیم او بی سواد وگرفتار جهل مطلق می با شند. ازاینکه غنی استعمارزای وتیم طالبانی- دریشی پوشی اکثرا پاکستانی اش فارسی را نمی دانند وزبان پشتو ، زبان مادری آن ها هم که توان نوشتاری ندارد ، با ید تیم خود را تیم دولت ساز بنا مند که نا میده اند ونادانی خود را نما یش داده اند! ازاین نگاه که قبا یلی می با شند ،حق دارند هم نادان با شند هم خود را نابغه درقبا یل بی سواد افغان جا بزنند. قبا یل هم اکثرشان با حما یت ازطالبان ریشو- تروریست ،مشت دندان شکن در دهان طالبان دریشی پوش گرد آمده درارگ غنی کوبیده اند! ازاین رو،بهتراست که درباره رابطه قبا یل با کشور یا دولت سخن بگویم.
همین اکنون که ، این تحلیل را ارا یه می می کنم ؛ کتا بی به عنوان " مردم شنا سی فرهنگی ،قبا یل ، دولت ها ونظام بین المللی " نوشته ای جان ایچ باد لی ،پژوهش گرمردم شناس امریکایی پیش رویم می باشد، نویسنده هم که کتاب ارزشمند نامبر ده را درباره قبا یلی های اطراف جنگ های امازون درنیم کره ای غربی یا قاره امریکا وقبا یل افریقای جنوبی وشرقی نو شته است. با خواندن کتاب نامبرده وتعریف او ازقبا یلی ها ورابطه شان با دولت ها، صد در صد نظر او درباره قبا یل را همساز با قبا یل افغان جنوب خراسان وتحمیل شده بر خراسان افغانستان نا میده شده توسط استعمارهای کهنه وافغان های قبا یلی شمال غرب وجنوب غرب پاکستان یا فتم.
طرفه این که ، جان باد لی ،درکتاب خود، قبا یل را مردم های پیشا ستیت / کشور معرفی کرده است! ازاین نگاه که قبایل افغان دردوطرف مرزدیورند ، دسته های قانون گریز پیشا کشورمی با شند وقبلا درعمل تباه کارهای ها ودزدی های بی شماری درهند بریتا نیا کرده بود ند ،هند بریتا نیا برای تامین امنیت هند و ها وسیک ها ومسلمان های هند دوکاررا کرد:نخست،به کمک روسیه ای تزاری زندانی بی بامی بنام افغانستان را به زندان با نی عبدالرحمن وحشی در سال 1880 ترسای سا خت ؛ دوم ، لارد آکلند نا یب السلطنت بریتا نیا در سال 1901 ترسای ، با تد وین وتطبیق ایف سی آر / مقرار کیفری مرزی ،مناطق قبا یلی مرزی شمال غرب هند بنام های : کُرم ایجنسی ،اورکزای ایجنسی،با جورایجنسی ،مومند ایجنسی ،خیبر ایجنسی ،شمالی وزیرستان ایجنسی وجنوبی وزیر ستان ایجنسی را،سا خت. رفتارهند بریتا نیا ازطریق مقرررت کیفری نا مبرده با قبا یل افغان ، زشت تر ازرفتار امپراتوران روم با ستان با گلادیا تورها بود. پاکستان / جا نشین هند بریتا نیا درمنطقه هم بخاطر پشتونستانخواهی کهنه استعمارزای ها ، همان قانون وحشی را تا سال 2018 نگهداری وبر قبا یل افغان زیر کنترول خود تطبیق کرد.
مسخره این که ،هم استعمارزای های افغان تحمیل شده بر کابل که پشتونستانخواهی مبتذ ل علیه پاکستان کرد ند هم متحدان دوگانه باز غفارخانی شان در پاکستان ازاینکه نوکران هند بریتا نیا بود ند اعتراضی به قانون کیفریی مرزی آن نکرد ند! خوب است که ، جمعه خان صوفی یکی از پشتونستانخواهان غفارخانی که سال های بسیاری مهمان افغان های استعمارزایی تحمیل شده بر کا بل توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ونگهداری شده توسط شوروی ، بود ؛ کتاب " فریب نا تمام ؛ یاد ها وخاطره ها" را نوشته و سخت در دهن های گند یده ومتعفن استعمارزای های کهنه ونو نه مشت بلکه لگد زده است! معلوم است. اگرغنی استعمارزای که تیم خود را دولت ساز نا میده است ، اگرقبا یلی وبی سواد نمی بود ، تیم طالبانی خود را نه دولت ساز بلکه تیم بازسازی کننده معرفی وخود را مسخره ترنمی کرد! این که ابراز نظر نویسنده درباره اصل نخست یا نادانی غنی وتیم طالبانی- دریشی پوش اومی با شد. بنا برآن ، به بررسی اصل دوم پرداخته روهای غنی استعمارزای وتیم طالبانی -دبل استعمارزای اش را سیاه ترمی کنم.
درباره اصل دوم ، یا فاشیست بودن غنی استعمارزای وتیم طالبانی او که هم نوکران امریکا وانگلیس هم نوکران پاکستان ،یا استعمارزای های سه گا نه می با شند وتیم خود را تیم دولت سازهم نا میده اند ، به آگا هی مردم به خصوص آگا هان وسیاست کاران مخالف ورقیبان آن ها می رسانم که این فاشیست ها که درعمل دردولت سازی در 18 سال وسه ماه وبیست دو روز گذ شته با وجود کمک های مالی وحضورنظامی امریکا وناتو وکمک های بی شمارمالی اروپا وهند شکست خورده اند ؛ دراصل ، فاشیست های نو ودرفکر احیای زندان بی بام با زندان بانی عبدالرحمن خان وحشی وادامه یا فته توسط نادر غدار وها شم غدار انگلیسی وداود غداروامین وتره کی ونجیب غدارروسی وطالبان غدار انگلیسی - پاکستانی می با شند. درغیرآن ، استعمارزای گریی خود را بی اثرشده می دا نند.
بنا برآن ، هم به غنی فاشیست - استعمارزای هم به استعمارزای های گرد آمده درتیم فاشیستی- دولت ساز او هم به مخالفان ورقیبان آن ها هم به مردم وآگاهان افغانستان ، می گویم که یگا نه راهکار مهاربحران جاری ونجات کشور پو شالی آن ها،درگام نخست،ابطال نتیجه انتخابات جعلی تولید کننده دورئیس جمهورپوشا لی و تحقق دموکراسی وکثرت گرای ورعا یت حقوق بشر ، ودرگام دوم ، توزیع تذ کره / شنا سنامه با تذ کر نام قوم ها در آن ها، ودرگام سوم ، نفوس شماری وتعیین وا حد های اداری براساس شمار مردم درآن ها، ودرگام چهارم، همه پرسی زیر نظارت بخش توسعه ای سازمان ملل برای تغییرنام افغانستان پو شالی ای دست ساخت استعمارهای کهنه وتبد یل آن به خرا سان ، یا آریا نا می باشد. ازاینکه قبا یلی های افغان مد عی اکثریت بودن درافغانستان پو شالی می با شند ، نبا ید از همه پرسی بتر سند! بلی ، ازاینکه قبا یل افغان هم قبا یل مانده اند هم قوم نشده اند هم اقلیت مطلق می با شند ، با ید بترسند! با وجود ترس شان ، به آن ها می گو یم که تا جیک ها ، هزاره ها، ازبک ها، ترکمن ها ،و بلوچ ها ،واز پشه ای ها به این خاطر یاد نکردم که ، غبار درکتاب خود" جغرافیای تاریخی افغانستان " آن ها را تاجیک نامیده است. وهمه قوم های نامبرده حاضر نیستند که افغان به حیث هویت شان درتذ کره ها / شنا سنامه ها شان درج شود وبیشتراز 70 درصد نفوس افغانستان تحمیل شده بر خود توسط استعمارهای کهنه هم می با شند. زبان فارسی هم که زبان مسلط برهمه افغانستان می با شد وزبان پشتو هم که غیر ازخبرهای روزانه ای استعمارزای های ارگی- حکومتی- تحمیل شده برمردم ،حضوراد بی درکشورما ندارد وپته خزانه ای جعلی-ادبی نمای زاده ای جعلکاری حبیبی را جمعه خان صوفی نوسنده "فریب ناتمام " وافغان پاکستانی دروغ وجعلکاری نا میده است. یعنی پته خزانه ای حبیبی جعلکار هم ما نند دولت سازیی غنی استعمارزای تف درهوامی با شد! تفی که به روی خود تف کننده می افتد!
چهارم ماه ثور سال 1399
ازاین نگاه که غنی استعمارزای تیم انتخا با تی خود را تیم دو لت سازنا میده است ،بهتراست درباره خود او وتیم انتخا با تی اش داوری وبردا شت های زیررا ابرازکنم:
نخست ، جا هل وبی سواد می با شند؛
دوم ، فاشیست های قبا یلی می با شند!
درباره اصل نخست ، به صراحت می گویم که غنی استعمارزای وطالبان دریشی پوش همکارش از ماه ژانویه 2002-ماه جدی 1380 ، تا کنون ، 13 ونیم سال در دولت پوشالی - استعمارزایی- جورج بوشی ای طالب کرزی حضور غارتگرانه دا شتند وازماه میزان 1393 تا دهم ماه حوت 1398 ، اختیاردارهمه کاره ای دولت استعمارزای جان کری درارگ بود ند وازآن روزتا کنون ، بخاطر تقلب کاری شان درانتخابات مسخره ای ریا ست جمهوریی برگزار شده درماه میزان 1398 ونتیجه جعلی اعلام شده آن درروز دهم ماه حومت همان سال ، هم اختیاردارریا ست جمهوری می باشند هم عبدالله را رئیس جمهور سپیداری ورقیب خود ساخته اند.
بنا برآن ، درباره نادانی وبی سوادی غنی استعمارزای وتیم طالبانی - انگلیسی-پاکستانی اش ابرازنظرمی کنم. البته این گونه که ،دولت درزبان فارسی همان کشورمی با شد نه حکومت که غلط رایج شده است. اگر رواج شدن نا درست دولت برابر به حکومت را بپذ یرم که نا چارمی پذ یرم ، به صراحت می گویم که هم غنی استعمارزای هم تیم استعمارزای- طالبان دریشی پوش او جا هلان وبی سوادان می با شند. به این خاطر که ،افغانستان به حیث یک کشور پوشالی دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری با تعویض اجباری نام خراسان به افغانستان در سال 1880 ترسای تا کنون به کمک استعمارهای کهنه ونو ونوکران استعمارزای آن ها به گونه ای لرزان ادامه یا فته است. به سخن دگر،کشور- دولت پوشالی وجود دارد؛ پس،دولت سازنامیده شدن تیم غنی استعمارزای جا هلانه می با شد.
ازاین نگاه که دولت را برابر به حکومت گرفته ام ،غنی استعمارزای هم همکارنزدیک طالب کرزی استعمارزای سلف خود بود هم رئیس حکومت پوشالی تا دهم ماه حومت 1398 بود. بنا برآن، معلوم می شود که غنی وتیم او بی سواد وگرفتار جهل مطلق می با شند. ازاینکه غنی استعمارزای وتیم طالبانی- دریشی پوشی اکثرا پاکستانی اش فارسی را نمی دانند وزبان پشتو ، زبان مادری آن ها هم که توان نوشتاری ندارد ، با ید تیم خود را تیم دولت ساز بنا مند که نا میده اند ونادانی خود را نما یش داده اند! ازاین نگاه که قبا یلی می با شند ،حق دارند هم نادان با شند هم خود را نابغه درقبا یل بی سواد افغان جا بزنند. قبا یل هم اکثرشان با حما یت ازطالبان ریشو- تروریست ،مشت دندان شکن در دهان طالبان دریشی پوش گرد آمده درارگ غنی کوبیده اند! ازاین رو،بهتراست که درباره رابطه قبا یل با کشور یا دولت سخن بگویم.
همین اکنون که ، این تحلیل را ارا یه می می کنم ؛ کتا بی به عنوان " مردم شنا سی فرهنگی ،قبا یل ، دولت ها ونظام بین المللی " نوشته ای جان ایچ باد لی ،پژوهش گرمردم شناس امریکایی پیش رویم می باشد، نویسنده هم که کتاب ارزشمند نامبر ده را درباره قبا یلی های اطراف جنگ های امازون درنیم کره ای غربی یا قاره امریکا وقبا یل افریقای جنوبی وشرقی نو شته است. با خواندن کتاب نامبرده وتعریف او ازقبا یلی ها ورابطه شان با دولت ها، صد در صد نظر او درباره قبا یل را همساز با قبا یل افغان جنوب خراسان وتحمیل شده بر خراسان افغانستان نا میده شده توسط استعمارهای کهنه وافغان های قبا یلی شمال غرب وجنوب غرب پاکستان یا فتم.
طرفه این که ، جان باد لی ،درکتاب خود، قبا یل را مردم های پیشا ستیت / کشور معرفی کرده است! ازاین نگاه که قبایل افغان دردوطرف مرزدیورند ، دسته های قانون گریز پیشا کشورمی با شند وقبلا درعمل تباه کارهای ها ودزدی های بی شماری درهند بریتا نیا کرده بود ند ،هند بریتا نیا برای تامین امنیت هند و ها وسیک ها ومسلمان های هند دوکاررا کرد:نخست،به کمک روسیه ای تزاری زندانی بی بامی بنام افغانستان را به زندان با نی عبدالرحمن وحشی در سال 1880 ترسای سا خت ؛ دوم ، لارد آکلند نا یب السلطنت بریتا نیا در سال 1901 ترسای ، با تد وین وتطبیق ایف سی آر / مقرار کیفری مرزی ،مناطق قبا یلی مرزی شمال غرب هند بنام های : کُرم ایجنسی ،اورکزای ایجنسی،با جورایجنسی ،مومند ایجنسی ،خیبر ایجنسی ،شمالی وزیرستان ایجنسی وجنوبی وزیر ستان ایجنسی را،سا خت. رفتارهند بریتا نیا ازطریق مقرررت کیفری نا مبرده با قبا یل افغان ، زشت تر ازرفتار امپراتوران روم با ستان با گلادیا تورها بود. پاکستان / جا نشین هند بریتا نیا درمنطقه هم بخاطر پشتونستانخواهی کهنه استعمارزای ها ، همان قانون وحشی را تا سال 2018 نگهداری وبر قبا یل افغان زیر کنترول خود تطبیق کرد.
مسخره این که ،هم استعمارزای های افغان تحمیل شده بر کابل که پشتونستانخواهی مبتذ ل علیه پاکستان کرد ند هم متحدان دوگانه باز غفارخانی شان در پاکستان ازاینکه نوکران هند بریتا نیا بود ند اعتراضی به قانون کیفریی مرزی آن نکرد ند! خوب است که ، جمعه خان صوفی یکی از پشتونستانخواهان غفارخانی که سال های بسیاری مهمان افغان های استعمارزایی تحمیل شده بر کا بل توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ونگهداری شده توسط شوروی ، بود ؛ کتاب " فریب نا تمام ؛ یاد ها وخاطره ها" را نوشته و سخت در دهن های گند یده ومتعفن استعمارزای های کهنه ونو نه مشت بلکه لگد زده است! معلوم است. اگرغنی استعمارزای که تیم خود را دولت ساز نا میده است ، اگرقبا یلی وبی سواد نمی بود ، تیم طالبانی خود را نه دولت ساز بلکه تیم بازسازی کننده معرفی وخود را مسخره ترنمی کرد! این که ابراز نظر نویسنده درباره اصل نخست یا نادانی غنی وتیم طالبانی- دریشی پوش اومی با شد. بنا برآن ، به بررسی اصل دوم پرداخته روهای غنی استعمارزای وتیم طالبانی -دبل استعمارزای اش را سیاه ترمی کنم.
درباره اصل دوم ، یا فاشیست بودن غنی استعمارزای وتیم طالبانی او که هم نوکران امریکا وانگلیس هم نوکران پاکستان ،یا استعمارزای های سه گا نه می با شند وتیم خود را تیم دولت سازهم نا میده اند ، به آگا هی مردم به خصوص آگا هان وسیاست کاران مخالف ورقیبان آن ها می رسانم که این فاشیست ها که درعمل دردولت سازی در 18 سال وسه ماه وبیست دو روز گذ شته با وجود کمک های مالی وحضورنظامی امریکا وناتو وکمک های بی شمارمالی اروپا وهند شکست خورده اند ؛ دراصل ، فاشیست های نو ودرفکر احیای زندان بی بام با زندان بانی عبدالرحمن خان وحشی وادامه یا فته توسط نادر غدار وها شم غدار انگلیسی وداود غداروامین وتره کی ونجیب غدارروسی وطالبان غدار انگلیسی - پاکستانی می با شند. درغیرآن ، استعمارزای گریی خود را بی اثرشده می دا نند.
بنا برآن ، هم به غنی فاشیست - استعمارزای هم به استعمارزای های گرد آمده درتیم فاشیستی- دولت ساز او هم به مخالفان ورقیبان آن ها هم به مردم وآگاهان افغانستان ، می گویم که یگا نه راهکار مهاربحران جاری ونجات کشور پو شالی آن ها،درگام نخست،ابطال نتیجه انتخابات جعلی تولید کننده دورئیس جمهورپوشا لی و تحقق دموکراسی وکثرت گرای ورعا یت حقوق بشر ، ودرگام دوم ، توزیع تذ کره / شنا سنامه با تذ کر نام قوم ها در آن ها، ودرگام سوم ، نفوس شماری وتعیین وا حد های اداری براساس شمار مردم درآن ها، ودرگام چهارم، همه پرسی زیر نظارت بخش توسعه ای سازمان ملل برای تغییرنام افغانستان پو شالی ای دست ساخت استعمارهای کهنه وتبد یل آن به خرا سان ، یا آریا نا می باشد. ازاینکه قبا یلی های افغان مد عی اکثریت بودن درافغانستان پو شالی می با شند ، نبا ید از همه پرسی بتر سند! بلی ، ازاینکه قبا یل افغان هم قبا یل مانده اند هم قوم نشده اند هم اقلیت مطلق می با شند ، با ید بترسند! با وجود ترس شان ، به آن ها می گو یم که تا جیک ها ، هزاره ها، ازبک ها، ترکمن ها ،و بلوچ ها ،واز پشه ای ها به این خاطر یاد نکردم که ، غبار درکتاب خود" جغرافیای تاریخی افغانستان " آن ها را تاجیک نامیده است. وهمه قوم های نامبرده حاضر نیستند که افغان به حیث هویت شان درتذ کره ها / شنا سنامه ها شان درج شود وبیشتراز 70 درصد نفوس افغانستان تحمیل شده بر خود توسط استعمارهای کهنه هم می با شند. زبان فارسی هم که زبان مسلط برهمه افغانستان می با شد وزبان پشتو هم که غیر ازخبرهای روزانه ای استعمارزای های ارگی- حکومتی- تحمیل شده برمردم ،حضوراد بی درکشورما ندارد وپته خزانه ای جعلی-ادبی نمای زاده ای جعلکاری حبیبی را جمعه خان صوفی نوسنده "فریب ناتمام " وافغان پاکستانی دروغ وجعلکاری نا میده است. یعنی پته خزانه ای حبیبی جعلکار هم ما نند دولت سازیی غنی استعمارزای تف درهوامی با شد! تفی که به روی خود تف کننده می افتد!
Tuesday, 21 April 2020
کمونیسم ؛ میرا ثی جزفقر،تما میت خواهی وکشتاردرجهان ، باقی نگذا شته است
ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به مقا له ای زیر عنوان :" تاثیر مارکسیسم- لنینیزم برداستان نویسی ایران معا صر: شبح لنین درنفرین زمین " ، نوشته ای روزبه کما لی ، روزنامه نگار، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 21 آوریل 2020- دوم ماه اردبهشت / ثور 1399، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسا یت اند یشه هم پخش شود، تادوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. سه سال درایران پسا آریامهر وشروع دوره ای آخوند یسم زندگی وبسیاری نوشته های شاگردان ایرانی لینن وتروتسکی وستا لین را خواندم وبحال شان تاسف کرده ومی کنم! تاسفم ازایرانی های با سواد ونیمه باسواد پیروکمونیسم روسی -بلشویکی شده نا شی از بی خبری آن هابه ستم ها وجنایت های می با شد که بلشویک ها درآسیای مرکزی به خصوص در ازبکستان کنونی به فارسی زبان ها روا داشتند. مثلا،استا لین وحشی در سال 1926 ،هم زبان فارسی را باطل اعلام هم به سخن گویان این زبان پنج کپیک پول وقت شوروی جریمه تعیین کرد. بعد تر وقتیکه یک تاجیک بلشویک شده به استا لین گفت که به تاجیک ها بسیار ظلم شده است،او جمهوری تاجیکستان را بازبان تاجیکی نه فارسی سا خت. یعنی زبان فارسی را درسرزمین رودکی وابن سینا و...نا بود ودرکوهستان آسیای مرکزی در حا شیه ای زبان روسی نیمه جان اجازه فعالیت داد. درازبکستان ،سیا ست فارسی ستیزیی استا لین ، سال ها بعد ازوفات شوروی ادامه وحالا خبرشدم که ضیائوف رئیس جمهورازبکستان ازفارسی ستیزی دست برداشته وفارسی زبان ها به فارسی خواندن ونوشتن ونشریه ساختن شروع کرده اند. سیا ستی که نا شی از ترس جهانی سازیی فرهنگی وانقلاب اطلاعاتی ای زاده فن آوریی مدرن رسا نه ای می با شد نه سرعقل آمدن وکثرت گرایی. مثلا، بیاد دارم که بعد ازوفات شوروی بلشویکی ،عده ای ازاسلام کریموف رئیس جمهورازبکستان خواستند که دبیره ای پیشا بلشویکی زبان ازبکی که فارسی- عربی بود اعاده شود،او گفت که دراین صورت ،زبان ازبکی مورد توجه استا لین زیر سایه زبان فارسی رفته جان می دهد. نا گفته نما ند که ، استا لین ضد استعمارانگلیس هم نبود. مثلا،روزی فردی دردفترکارش به او گفت که فردی بنام حبیب الله کلکانی ازطبقه زحمت کش در افغانستان بقدرت رسیده است؛بنا برآن، با ید به اوکمک شود. استا لین گفت که از فارسی زبان می با شد وادامه حکومت او بزیان ما درجنوب شوروی می با شد. ازاین رو،کمک به هند بریتا نیا در تشکیل حکومت نادرغدار کرد. نادر غدار که زود توسط عبدالخالق هزاره مردار شد؛اما هاشم غدار مانند استالین درازبکستان درافغانستان فارسی ستیزی کرد. فارسی ستیزیی که افغانستان را به جا هلستان تبد یل وباعث شد که ازترس شاه ایران واعتراض فارسی زبان ها ،شاه محمود برادرش به فارسی ستیزی پایان وظاهر خان نادان فارسی را دری بسازد.
بهر صورت ،به حما قت ایرانی های روشنفکرمآب بلشویک شده پرداخته تحلیل را پا یان می دهم. درزمینه ،بسیار خوشحال شدم ازاینکه برخی روشنفکران ایرانی متوجه وحشی گریی بلشویک ها بنام کمونیسم شده ازحزب توده بیرون وآن را بنام نوکران شوروی سرزنش ومنزوی کرد ند! مثلا،خلیل ملکی روشنفکر فرهیخته ای قبلا توده ای ازاین شاخه ک گ ب بیرون وآن را سرزنش کرده به جبهه ملی پیوست. مصدق رهبر جبهه ای ملی هم که قبلا حزب توده را توده ای های نفتی نا میده بود! یعنی توده ای های که می خواهند نفت ایران را دراختیارشوروی بگذارند! انور خامه ای کتاب ارزشمندی"تجد ید نظر طلبی ازمارکس تا مائو" را نوشت وکمک به دورشدن بسیاری ایرانی های با سواد از روشنفکرمآبی حزب توده کرد. جلال آل احمد هم که قبلا توده ای بود ، هم ازآن دورهم امریکا هم شوروی را سرزنش کرد. مثلا،این سخن آل احمد که امریکا ازبالای جسد ما به استا لین نان رساند،زبان زد عام وخاص وتوهین بزرگ حزب توده شد.ازآن هم خنده آور طرفدارخمینی شدن حزب توده ولبرال نا میده شدن مهندس بازرگان توسط آن می با شد! گناه بازرگان ازنگاه خمینی وحزب توده این بود که ازآزادی وحقوق بشریی ایرانی ها ونو اند یشی دینی همسازبا دموکراسی وحقوق بشروآزادی های فردی وجمعی دفاع می کرد. طوریکه دید شد، دوستی حزب توده با خمینی که مجوزمسکورا هم داشت ادامه نیافت ودومی بزرگان اولی را روانه ای زندان کرد. درزندان، احسان طبری یکی ازرهبران حزب توده " کژراهه " را نوشت وسابقه خود وحزب را رد نمود! ریچارد نکسن رئیس جمهورامریکا که درسال 1973 بخاطر دوسیه واترگیت واداربه استعفا کرده شد، درصفحه 307 کتاب خود"درصحنه" نوشت که :" کمونیسم دریک بخش بزرگ جهان مردم را ازآزادی های رایج درغرب محروم کرد.همچنان،چهل میلیون انسان را درشوروی وپنجا میلیون را درچین ، صد هاهزارانسان را درشرق اروپا ،سه میلیون انسان درشرق آسیا،یک میلیون انسان را درافغانستان،وبی شمارانسان ها را درجنگ های نام نهاد آزادی خواهی درگوشه وکنارجهان کشت. کمونیسم وعده جهان خوب وزندگی معنا داررا داد واقتصاد های منجمد ودولت های تمامیت خواه،مرگ های ناشی ازگرسنگی ، ترورهای دسته جمعی ، کمپ های اجباری،تهی شدن زندگی ازمعناومردمان بی اختیاررا تحویل داد." بنا برآن ،کمونیسم روسی وچینی وشاخه های آن ها در جهان را آیین برده داری شناخته سرزنش وهزاران نفرین را نثاراستا لین کرده از مخالفان نظام سرما یداری می خواهم که دنبال سوسیا لیسم دموکراتیک بروند نه احیای استا لینیزم. خوب است که ولادی میر پوتین رئیس جمهورکنونی روسیه ،کمونیسم را عامل عمده عقب ماند گی روسیه درمقا یسه با غرب دانسته درفکر احیای روسیه تزاری می با شد.اگر چه کمونیسم وتزاریسم هردو دشمن بشریت بود ند ،اما خطردومی کمتر می با شد!
Monday, 20 April 2020
یک توصیه ای دوستا نه به آقا یان: استاد عطامحمد نور وداکتر عبدالله
ابراهیم ورسجی
دوم ماه ثور 1399
آقا یان: استاد نور ودکترعبدالله ، سلام واحترام به شما
درآغازتوصیه به شما ، بهتراست یاد آورشوم که توصیه نوشتم نه پیشنهاد وعلت آن این است که ازنگاه من موقعیت رسمی وحکومتی ندا رید. همچنان ، بعد ازتوصیه به شما ، به غنی هم توصیه نوشته مانند توصیه به شما درفضای مجازی پخش می کنم. زیرا که ، اوهم ازنظرمن ، مانند شما رسمیت سیا سی وحقوقی ندارد. بهرحال ، به بخش نخست توصیه تمرکز وبه شما آقا یان : نور وعبد الله توصیه می کنم وعلت اینکه اول به شما توصیه می کنم این است که ، درجهاد یا جنگ علیه ارتش سرخ وبعد از آن درجنگ علیه تروریسم طالبان انگلیسی- پاکستانی ، سهم دا شتید. اگرچه ، کمک شما به حکومت طالبان دریشی پوش ازطالب کرزی تا طالب غنی ، نقش تان درجنگ علیه ارتش سرخ وتروریسم طالبانی- پاکستانی را کمرنگ کرده است. با وجود آن ، ازاینکه طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ، جهادی ها را دشمنان سوگند خورده ای خود می دا نند ومن هم درسنگرفرهنگی جهاد علیه ارتش سرخ سهمی کمی داشتم. بنا برآن ، به خود حق می دهم تا به شما توصیه کنم.
دراین راستا ، به آگا هی شما می رسا نم که ، درروز های پسین ، مطالب نا شا یستی به آدرس یک د گر ارسال کرده ومی کنید. مطا لبی که نه ازنظر سیا سی ونه ازنظر اخلاقی موجه می با شند. بیا نیه های متضاد شما علیه یک دگر ازنظراخلاقی به این خاطرموجه نمی با شند که خود را مجا هد ومسلمان می دا نید وقرآن ورسول خدا به مسلمان ها اجازه ای جنگ های تبلیغاتی وتفنگی علیه یک دگررا نمی دهند. اگردرتاریخ نا شاد مسلمان ها ، شماری علیه هم د گرجنگ های لفظی- تبلیغاتی- تفنگی کرده اند ، بد ون شک، هم به خود ضربه زد ند هم مسلمان ها را متضرر ساخته اند! این که نگاه دین درباره جنگ های غرض ورزانه ای مسلمان ها علیه یک دگرمی با شد. جنگ های که درگذ شته ای نزدیک یک نمونه ای زشت آن کا بل را ویران وجاده سازی برای طالبان انگلیسی- پاکستانی وجنگ امریکا علیه تروریسم وبازگشت حکومت های پوشا لی نو استعمارزای ها درادامه حکومت های پوشا لی ای کهنه استعمارزای ها کرد. نو استعمارزای ها هم بخاطر نامردمی بودن سیا ست استعمارزای گری ، حکومت های پوشا لی ای خود را استوارکرده نتوانستند.
بهر صورت ، درادامه بازتاب ناتوانی نو استعمارزای ها در تثبیت حکومت های پوشا لی ووطن فروشانه شان، رد مواضع خصما نه ای شما علیه هم دگررا ازنظر اخلاقی- د ینی ، لازم می دانسته و ازنظر سیا سی به بررسی انتقاد یی آن ها پرداخته به شما می فمانم که بیراهه روان می با شید! مثلا، درسیا ست دوستان ودشمنان سیا سی ، بد وستان ودشمنان درجه اول ودرجه دوم ودرجه سوم جمع بندی شده ومی شوند. بنا برآن ، درشرایط لرزان ونا بسامان کنونی ، مردم افغانستان دودشمن درجه اول ودرجه دوم ویک دشمن درجه سوم دارند. دشمن درجه اول مردم، طالبان تروریست انگلیسی- پاکستانی ودشمن درجه دوم آن ها حکومت های پوشالی نواستعمارزای ها ازطالب کرزی تا طالب غنی ودشمن درجه سوم آن ها ما فیای مواد مخدرواعتیاد روزافزون زاده ای آن می با شد. بنا برآن ، اگر نوروعبدالله خود را مجاهدان ومدافعان مردم می دانند ، به نفع شان می دانم که طالبان ریشو- تروریست را دشمن درجه اول وطالبان دریشی پوشی گُرد آمده دراطراف طالب غنی را دشمن درجه دوم خود بدا نند. اگر نوروعبدالله ، دشمنان نامبرده را دشمنان خود می دانند ، بهتراست که یک دگررا تخریب نکنند. این هم درشرایطی که سیاست افغانی امریکا بخاطردروغ های نو استعمارزای ها وحکومت داریی غارتگرشان شکست خورده وبا عث شده است که با تروریستان توافقنامه امضا ودرحال عقب نشینی ازافغانستان می با شد.
با درنظردا شت نا امید شدن امریکا ازنواستعمارزای ها، یا طالبان دریشی پوشی گرد آمده دراطراف طالب غنی وحکومت داریی غارتگرشان، پرسه زدن نور دراطراف ارگ بهوده ومخالف ادعا های جهادی گریی اومی با شد. همچنان که ، تبلیغات زشت شورای نظاری های فراری ازکا بل وجاده صاف کن برای طالبان ،علیه نور بهوده می باشد! بنا برآن ، به عبدالله که ازهمان شورای نظاری های فراری ازکابل وجاده صاف کن طالبان می باشد ، می گویم که نور منتقد وغنی دشمن تودرسیا ست جاری-طالبانی- افغانی می با شد. ازاین رو، ازشما می خواهم که تبلیغات منفی علیه نوررا متوقف ودرفکربیرون شدن ازبحرانی شوید که تقلب درانتخابات ریا ست جمهوریی برگزارشده درروزششم ماه میزان ونتیجه ای نزاعی ای اعلام شده ای آن درروزپسین ماه دلو1388 ، ایجاد کرده است. انتخا بات تقلب زده ومسخره ای که هم درآن ازپا نزده میلیون رای دهند گان کشور تنها یک میلیون وهشت لک رای دهنده ها برای چند کا ند ید رای داده اند هم دو رئیس جمهور پوشالی را پیش کش مردم حکومت داریی فاسد وتروریسم وفقر زده کرده است!
با درنظردا شت مطالب یاد شده ، ازآقا یان: نوروعبدالله ، می خواهم که کارهای زیررا مسئولانه انجام دهند: نخست ، بپذ یرند که نتیجه انتخابات تقلب زده که دورئیس جمهور خود خوانده را پیش کش مردم جفا کشیده ای کشورما کرده است ، به هیچ صورت ، قا بل دفاع نمی با شد. بنا برآن ، به رد آن وتشکیل یک حکومت موقت برای توزیع تذ کره وبرگزاریی انتخا بات شفاف زیر نظرسازمان ملل اقدام کنند. دوم ، عبدالله درسخنرا نی اعلام ریاست جمهوریی خود دربرابر رئیس جمهور ارگی ، گفته بود که ازدموکراسی دفاع می کند. خوب می شود ؛ اگر به سخن خود وفا دار مانده وسازش با سردسته ای طالبان دریشی پوش ارگی نه نما ید. سوم ، نوروعبدالله با ید دوستان ودشمنان خود را ازنظر سیاسی جمع بندی کنند نه ازنظر احساسی-عاطفی-روزمره . دراین گونه تقسیم بندی ، معلوم می شود که خود شان باهم دشمن نیستند ودشمنان اصلی شان طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریستی به ترتیب ، دست نشانده های ناتو وآی اِس آی می باشند. چهارم ،آقا یان: نوروعبدالله، دقت نما یند که دربازگشت احتما لی طالبان ریشو-تروریست ،طالبان دریشی پوش نقصان نمی کنند. البته بدو دلیل:نخست، قبلا ،دربرابردولت اسلامی مجا هد ین بخاطر قبیله اند یشی متحد هم بود ند ؛ دوم، بخش بیشتر کمک های 137 میلیارد دالریی امریکا ومیلیارد ها دالرکمک های اروپا را دزدی کرده ودربانک های غربی ذخیره کرده اند. یعنی درصورت بازگشت احتما لی طالبان ریشو- تروریست ، طالبان دریشی پوشی دزد کمک های امریکا واروپا دوباره به همان کشور ها رفته ازهتلچی گری به تاجر مبدل وزند گی ثروتمندانه را شروع می کنند. دراین صورت ، برای نور وعبدالله ودگر جهادی های سابق دو راهکار باقی می ماند: ازسرگرفتن جنگ با طالبان ریشو-تروریست ، یا فراربه بیرون با شماره های بانکی خالی یا دارای کم ترین سرما یه ، یا ذخیره درمقا یسه با طالبان دریشی پوش.
دوم ماه ثور 1399
آقا یان: استاد نور ودکترعبدالله ، سلام واحترام به شما
درآغازتوصیه به شما ، بهتراست یاد آورشوم که توصیه نوشتم نه پیشنهاد وعلت آن این است که ازنگاه من موقعیت رسمی وحکومتی ندا رید. همچنان ، بعد ازتوصیه به شما ، به غنی هم توصیه نوشته مانند توصیه به شما درفضای مجازی پخش می کنم. زیرا که ، اوهم ازنظرمن ، مانند شما رسمیت سیا سی وحقوقی ندارد. بهرحال ، به بخش نخست توصیه تمرکز وبه شما آقا یان : نور وعبد الله توصیه می کنم وعلت اینکه اول به شما توصیه می کنم این است که ، درجهاد یا جنگ علیه ارتش سرخ وبعد از آن درجنگ علیه تروریسم طالبان انگلیسی- پاکستانی ، سهم دا شتید. اگرچه ، کمک شما به حکومت طالبان دریشی پوش ازطالب کرزی تا طالب غنی ، نقش تان درجنگ علیه ارتش سرخ وتروریسم طالبانی- پاکستانی را کمرنگ کرده است. با وجود آن ، ازاینکه طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ، جهادی ها را دشمنان سوگند خورده ای خود می دا نند ومن هم درسنگرفرهنگی جهاد علیه ارتش سرخ سهمی کمی داشتم. بنا برآن ، به خود حق می دهم تا به شما توصیه کنم.
دراین راستا ، به آگا هی شما می رسا نم که ، درروز های پسین ، مطالب نا شا یستی به آدرس یک د گر ارسال کرده ومی کنید. مطا لبی که نه ازنظر سیا سی ونه ازنظر اخلاقی موجه می با شند. بیا نیه های متضاد شما علیه یک دگر ازنظراخلاقی به این خاطرموجه نمی با شند که خود را مجا هد ومسلمان می دا نید وقرآن ورسول خدا به مسلمان ها اجازه ای جنگ های تبلیغاتی وتفنگی علیه یک دگررا نمی دهند. اگردرتاریخ نا شاد مسلمان ها ، شماری علیه هم د گرجنگ های لفظی- تبلیغاتی- تفنگی کرده اند ، بد ون شک، هم به خود ضربه زد ند هم مسلمان ها را متضرر ساخته اند! این که نگاه دین درباره جنگ های غرض ورزانه ای مسلمان ها علیه یک دگرمی با شد. جنگ های که درگذ شته ای نزدیک یک نمونه ای زشت آن کا بل را ویران وجاده سازی برای طالبان انگلیسی- پاکستانی وجنگ امریکا علیه تروریسم وبازگشت حکومت های پوشا لی نو استعمارزای ها درادامه حکومت های پوشا لی ای کهنه استعمارزای ها کرد. نو استعمارزای ها هم بخاطر نامردمی بودن سیا ست استعمارزای گری ، حکومت های پوشا لی ای خود را استوارکرده نتوانستند.
بهر صورت ، درادامه بازتاب ناتوانی نو استعمارزای ها در تثبیت حکومت های پوشا لی ووطن فروشانه شان، رد مواضع خصما نه ای شما علیه هم دگررا ازنظر اخلاقی- د ینی ، لازم می دانسته و ازنظر سیا سی به بررسی انتقاد یی آن ها پرداخته به شما می فمانم که بیراهه روان می با شید! مثلا، درسیا ست دوستان ودشمنان سیا سی ، بد وستان ودشمنان درجه اول ودرجه دوم ودرجه سوم جمع بندی شده ومی شوند. بنا برآن ، درشرایط لرزان ونا بسامان کنونی ، مردم افغانستان دودشمن درجه اول ودرجه دوم ویک دشمن درجه سوم دارند. دشمن درجه اول مردم، طالبان تروریست انگلیسی- پاکستانی ودشمن درجه دوم آن ها حکومت های پوشالی نواستعمارزای ها ازطالب کرزی تا طالب غنی ودشمن درجه سوم آن ها ما فیای مواد مخدرواعتیاد روزافزون زاده ای آن می با شد. بنا برآن ، اگر نوروعبدالله خود را مجاهدان ومدافعان مردم می دانند ، به نفع شان می دانم که طالبان ریشو- تروریست را دشمن درجه اول وطالبان دریشی پوشی گُرد آمده دراطراف طالب غنی را دشمن درجه دوم خود بدا نند. اگر نوروعبدالله ، دشمنان نامبرده را دشمنان خود می دانند ، بهتراست که یک دگررا تخریب نکنند. این هم درشرایطی که سیاست افغانی امریکا بخاطردروغ های نو استعمارزای ها وحکومت داریی غارتگرشان شکست خورده وبا عث شده است که با تروریستان توافقنامه امضا ودرحال عقب نشینی ازافغانستان می با شد.
با درنظردا شت نا امید شدن امریکا ازنواستعمارزای ها، یا طالبان دریشی پوشی گرد آمده دراطراف طالب غنی وحکومت داریی غارتگرشان، پرسه زدن نور دراطراف ارگ بهوده ومخالف ادعا های جهادی گریی اومی با شد. همچنان که ، تبلیغات زشت شورای نظاری های فراری ازکا بل وجاده صاف کن برای طالبان ،علیه نور بهوده می باشد! بنا برآن ، به عبدالله که ازهمان شورای نظاری های فراری ازکابل وجاده صاف کن طالبان می باشد ، می گویم که نور منتقد وغنی دشمن تودرسیا ست جاری-طالبانی- افغانی می با شد. ازاین رو، ازشما می خواهم که تبلیغات منفی علیه نوررا متوقف ودرفکربیرون شدن ازبحرانی شوید که تقلب درانتخابات ریا ست جمهوریی برگزارشده درروزششم ماه میزان ونتیجه ای نزاعی ای اعلام شده ای آن درروزپسین ماه دلو1388 ، ایجاد کرده است. انتخا بات تقلب زده ومسخره ای که هم درآن ازپا نزده میلیون رای دهند گان کشور تنها یک میلیون وهشت لک رای دهنده ها برای چند کا ند ید رای داده اند هم دو رئیس جمهور پوشالی را پیش کش مردم حکومت داریی فاسد وتروریسم وفقر زده کرده است!
با درنظردا شت مطالب یاد شده ، ازآقا یان: نوروعبدالله ، می خواهم که کارهای زیررا مسئولانه انجام دهند: نخست ، بپذ یرند که نتیجه انتخابات تقلب زده که دورئیس جمهور خود خوانده را پیش کش مردم جفا کشیده ای کشورما کرده است ، به هیچ صورت ، قا بل دفاع نمی با شد. بنا برآن ، به رد آن وتشکیل یک حکومت موقت برای توزیع تذ کره وبرگزاریی انتخا بات شفاف زیر نظرسازمان ملل اقدام کنند. دوم ، عبدالله درسخنرا نی اعلام ریاست جمهوریی خود دربرابر رئیس جمهور ارگی ، گفته بود که ازدموکراسی دفاع می کند. خوب می شود ؛ اگر به سخن خود وفا دار مانده وسازش با سردسته ای طالبان دریشی پوش ارگی نه نما ید. سوم ، نوروعبدالله با ید دوستان ودشمنان خود را ازنظر سیاسی جمع بندی کنند نه ازنظر احساسی-عاطفی-روزمره . دراین گونه تقسیم بندی ، معلوم می شود که خود شان باهم دشمن نیستند ودشمنان اصلی شان طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریستی به ترتیب ، دست نشانده های ناتو وآی اِس آی می باشند. چهارم ،آقا یان: نوروعبدالله، دقت نما یند که دربازگشت احتما لی طالبان ریشو-تروریست ،طالبان دریشی پوش نقصان نمی کنند. البته بدو دلیل:نخست، قبلا ،دربرابردولت اسلامی مجا هد ین بخاطر قبیله اند یشی متحد هم بود ند ؛ دوم، بخش بیشتر کمک های 137 میلیارد دالریی امریکا ومیلیارد ها دالرکمک های اروپا را دزدی کرده ودربانک های غربی ذخیره کرده اند. یعنی درصورت بازگشت احتما لی طالبان ریشو- تروریست ، طالبان دریشی پوشی دزد کمک های امریکا واروپا دوباره به همان کشور ها رفته ازهتلچی گری به تاجر مبدل وزند گی ثروتمندانه را شروع می کنند. دراین صورت ، برای نور وعبدالله ودگر جهادی های سابق دو راهکار باقی می ماند: ازسرگرفتن جنگ با طالبان ریشو-تروریست ، یا فراربه بیرون با شماره های بانکی خالی یا دارای کم ترین سرما یه ، یا ذخیره درمقا یسه با طالبان دریشی پوش.
Friday, 17 April 2020
سا زند گان جهان مدرن
بخش سوم ، سکولاریسم
ابراهیم ورسجی
سی ام ماه حمل سال 1399
دربخش های نخست ودوم مقاله ، درباره رنسا نس / نو زا یی ونهضت اصلاح مذ هبی ، به حیث سا زند گان جهان مدرن ابراز نظر کرده بودم. درادامه آن ها در بخش سوم ،درباره سکولاریسم ،به حیث سومین سازنده جهان مدرن ابرازنظرمی کنم. طوریکه دربخش نخست بازتاب داده شد، رنسا نس / نوزا یی ،د ین کاتولیکی ای قدرت زده را تضعیف وبعد ازآن، نهضت اصلاح مذ هبی به رهبریی مارتین لوتر،آن را بد و شا خه ای کا تولیک وپروتستان تقسیم وبیشتراز پیش ناتوا نش سا خت. شا یان یاد آوری می دانم که ، پیش از ظهور مسیحت پروتستان / معترض و اصلاح طالب ،مسیحیت به دوشا خه ای کا تو لیک وارتد وکس تقسیم شده بود. دو شا خه ای که سنتی بود ند. ازنظر موقعیت جغرافیای ،مرکزکا تولیک ها روم ومرکز ارتد وکس ها روسیه بود. طوریکه د یده شد ، پروتستان ها ، کاتولیک ها را هم تضعیف هم کمی اصلاح طالب ونوگرا سا ختند. مثلا ،روز اول اکتوبر2017، پاپ فرانسس رهبر کلیسای کاتولیک ورهبران کلیسای پروتستان در پنجصد مین سالگرد نهضت پروتستان کنار هم ایستاد وازمارتین لوتر بزرگدا شت بعمل آورد ند. درجریان تمجید ازلوتر، پاپ فرانسس گفت که اصلاح طلب موفقی بود ؛ ازاین رو،مورد تایید ما می با شد. یعنی اصلاح طلبی لوتر، سرانجام پاپ روم را هم اصلاح طلب سا خت! برخلاف ،ارتد وکس ها دربرابراصلاح طلبی لوتر ایستاد گی وسنتی با قی ماند ند. بنا برآن ، چهار قرن بعد تر ، زیر حمله بلشویک ها قرار گرفتند. ازاینکه بلشویک ها ، کمونیست وملحد بود ند ، مرد ند وارتد وکس های روسی زنده باقی ما ند ند واکنون رئیس جمهور پوتین براستی یا بد روغ ویا فریب ،دست پاپ بزرگ ورهبر مسیحی های ارتد وکس روسی را بوسه می کند!
ازاینکه مقاله درباره سکولاریسم ورابطه ای آن با نهضت اصلاح مذ هبی / پروستا نی می با شد ، درباره تحولات درونی مسیحیت ارتد وکس ابرازنظر نمی کنم. بهر حال ، رو یداد های پسا رنسا نس ونهضت اصلاح مذ هبی درغرب اروپا نشان داد ند که ،نهضت اصلاح مذ هبی به جنگ های سی سا له ای مذ هبی (1618-1648) ، انجا مید. به گوا هی تاریخ ، جنگ سی سا له ، برسر ماجرای زیر آغازشد: درمنطقه بوهم درشهر پراگ ، پایتخت جمهوری چیک کنونی ، کا تولیک ها می خوا ستند مردم آن را که پروتستان بود ند، کاتولیک بسازند. خواستی که آغازگرجنگ سی سا له شد. مرحله نخست جنگ سی سا له ، اصلاح گریی لوترازسال 1517 تا 1555 ، بود که دومی سال صلح آگسبورگ ،با مجموعه ازخیرها مشخص می شود. رایس مقد س دچارچند پارچگی شد. اما رهبران کا تولیک وپروتستان ، صلح آگسبورگ را میان خود تحقق بخشید ند! درجنگ سی سا له ، از18 میلیون نفوس امپراتوریی مقد س رومی-جرمنی ، شش میلیون آن کشته شد ند. دستاورد جنگ نامبرده این بود که امپراتوریی مقد س روم را تکه - پاره وجاده سازی برای دولت های سکولارغربی کرد. ازاینکه رنسا نس با حمله به کلیسای کاتولیک آن را تضعیف وجنگ سی ساله آن را ضعیف ترو چند پارچه وراه را برای ظهور دولت های سکولار هموارکرد ،بهتراست که رخداد های ناشی ازاصلاح طلبی مذ هبی راجمع بندی نما یم.
رخ داد های ناشی ازجنگ میان کا تولیک ها وپروتستان ها یا سنت گرایان واصلاح طلبان مسیحی، بدون شک، جاده صاف کن سکولاریسم ودولت های سکولار شده، عصر سکولاررا درسه معنا رقم زد ند:
نخست ، سکولاریسم عصری را که توصیف می کند که درآن منطق درون جهانی برمنطق بیرون جهانی غلبه می کند؛
دوم، عصری را توصیف می کند که در آن ایمان د ینی به شکل سنتی آن سستی می گیرد واعتقاد به د ین مشخص با دم ودستگاه مشخص درجهت گیری های انسان ها درحوزه ارزش ها ونگاه عمومی به زند گی وبه جهان ، به یک گزینه درمیان مجموعه ای ازگزینه ها ی مختلف متحول شده است. یعنی د ین ازحا لت همه گیری بیرون وبه یک گزینه درمیان چند گزینه تبد یل شده است؛
سوم، دولتی را توصیف می کند که متعهد به تفکیک نهاد ها ونقش ها درعصر جد ید می با شد ودرآن نهاد دولت ازنهاد دین جدا شده است. این تحول بعد ازیک پروسه ای سه قرنه میا ید که سکولاریزا سیون نام دارد. به نظرها نس بلومبرگ ، سکولاریزاسیون ، عرض اندام انسان دربرابر مطلق بینی الهیا تی پا یان سده های میانه است. اگر خدا وکلا موجود های مقد سی درستری با شند ، دیگرنیازی به کاهنان نیست وکارنهاد دین تنظیم را بطه است. مارتین لوترهم درهمین راستا علیه پاپ لوی دهم بر خا ست. به نظرمی رسد که همه انشعاب های دینی وهمه مذهب سازی ها ابتدا درزیرمقوله اصلاح گری دسته بندی شده اند.
بنا برآن ، نخست ، به تعریف سکولاریسم ازنگاه واژگانی ودوم به سراغ آن ازنگاه گونگو نی درکشورهای مختلف غربی وسوم به سراغ آن ازنظرعصری وزما نی ، ازنگاه چارلزتلر دانشمند کا نادای رفته نوشته را پا یان می دهم. ازنظر واژگا نی ، فرهنگ واژگان انگلیسی سکولاریسم را ندا شتن دلچسپی به اموردینی یا روحا نی معنا کرده است. همچنان ، آن را سیستمی که خواستارتفسیر وسا مان دهی زند گی یا اصول ، تنها درچارچوب این جهان است می داند. ازاین رو، واژه سکولاریسم درعرصه ای سیا سی اشاره است به آزادی برخورد حکومت با اموردنیای ، بدون آنکه ازسوی هیچ مقام دینی درآن دخالتی صورت بگیرد. به سخن دیگر، سکولاریسم بطورعمده در مطالعات کنونی به معنای بی طرفی حکومت دررابطه به دین یا دین ها می با شد. یعنی زند گی سیا سی انسان ها ربطی بزند گی دینی آن ها ندارد. ازنظر لغوی-زما نی هم که سکولاریسم به معنای یک قرن یا عمردنیایی تعریف شده است. ازاین نگاه توجه به امرسکولاربه معنای دلچسپی برای بعد زما نی زند گی اجتما عی است. ازاین رو ، سکولاریسم همواره دستاورد سازنده ومثبت تمدن غرب دانسته می شود. البته به معنای ، جدای دین ازحکومت ، حاکمیت قانون ، اختیارات گسترده حکومت ، جا معه ای مد نی مستقل ، حزب های سیاسی وسازمان دهی دین درقلمروخصوصی. درعمل ، این گونه سکولاریسم درغرب به گسترش ارزش های دموکراتیک ودرواقع برآمدن غرب مدرن انجا میده است.
با درنظر داشت تعریف های لغوی وعصری وزما نی وجدای انگاری میان حکومت ود ین که دربالا ارا یه شد ند ، بهتر است که به سراغ نوشته چارلزتلر دانشمند کا نادای به عنوان " عصر سکولار" ، بروم. به اعتراف بسیاری پژوهش گران غربی وشرقی، یکی ازمهم ترین کتاب های که درچند سال اخیر درباره سکولاریسم نو شته شده است؛ کتابی می با شد ازچارلزتلردانشمند کانادای به عنوان " عصر سکولار". تلر دراین کتاب ارزشمند وقطور،سال 1500 ترسای را درنظرمی گیرد وپیش وپس ازآن را باهم مقا یسه می کند. دراین مقا یسه ، برای تلر، این پرسش جا لب است که چرا پیش از 1500 ، افراد خود به خود ایمان دینی دا شتند واین آزادی را ندا شتند که بی دینی را اختیارکنند یا دین خود را تغییر دهند یا تفسیرآزادانه ازدینی که پیروآن می با شند داشته با شند یا د ین های را باهم ترکیب ودین شخصی خود را بسا زند؟
برخلاف ،درعصری که پس از 1500 آغازمی شود،همه تحولات نامبرده میسرمی شود اما نه یک باره بلکه تد ریجی. مطا بق برداشت تلر درعصر سکولارکه آن را صفت یک دوران می داند ، جهان درواقع جهان می شود. یعنی این توانمندی برای انسان ها میسرمی شود تا جهان را ازنگاه خود جهان تفسیرکنند. به سخن د گر، برای تفسیرجهان نیازی به آن سوی جهان ، یا الهیات دینی ادیان احساس نمی شود ، یا باقی نمی ماند. شا یان ذ کراست که ، آن جهان یا جهان غیب نا بود نمی شود ، اما میان آن وجهان انسان فرق گذاشته می شود. البته این گونه که ، آن جهان دراموراین جهان دست اندازی نمی کند. معلوم است که توضیح جهان توسط علوم خود جهان با عث سستی یا کمرنگ شدن باورهای دینی می شود.
همچنان ، با تضعیف شدن باورهای دینی ، شناخت بهترازجهان میسرمی شود. واین دو، دو ویژگی عصرسکولارهستند وصفت سکولارآن را تفسرمی کنند. یک مشکل عمده دین درعصر سکولاراین است که به یک نهاد مشخص وبه یک فرهنگ تبد یل می شود. یعنی درگذ شته دین همه کاره بود ، ملت بود، فرهنگ بود، اقتصاد وسیا ست ودرواقع مسئول همه امور این جهانی وآن جهانی بود. درعصر جد ید یا سکولاراست که دین لاغرمی شود. دولت جدا شده ازدین ، می شود دولت سکولار. این سومین معنای سکولاراست. صفت سکولاردارای سه معنا می با شد:
نخست ، عصری سکولارعصری که در آن منطق درون جهانی بر منطق بیرون جهانی غالب می شود؛
دوم،عصر سکولار عصری را بیان یا تعریف می کند که درآن باور دینی کمرنگ وباور به دین مشخص ودستگاه دینی مشخص درحوزه ارزش ها ونگاه بزند گی وجهان به یک گزینه در میان گزینه های گوناگون تبد یل می شود؛
سوم ،سکولار یا سکولاریسم دولتی را تعریف می کند که درآن جدای نهاد ها ونقش آن ها درعصر جد ید ،ازنهاد دین کا ملا جدا شده است. جدای که درآن مومن وکا فروجدایی سیا سی نه به حیث دشمن بلکه به حیث رقیب وجدای حقوقی بنام حق ونا حق را یج در دین وجود ندارد. نبود حق وبا طل هم که زاده مدرنیته می با شد ومدرنیته هم که درجوهر خود کثرت گرایی وسکولاریسم می با شد (1).
بنا برآن، به صراحت می گویم که ...تفکرمدرن با گرایش سکولارهمزاد است وتا کنون این همراهی درهمه جا ظهورواقعی یافته است. با وجود آن ،سکولاریسم درطول حیات مدرنیته ازخیز وافت های هم برخوردار بوده است. طوریکه د یده شد، رنسا نس با گرا یش حد اقلی به سکولاریسم آغازشد ودر قرن نزدهم به افراطی ترین شکل آن که "سکولاریسم الحادی" بود، تغییر شکل یا فت. اما درطول دهه های اخیر، شا هد ظهوروتعریف ها وتفسیرهای حد اقلی ازسکولاریسم هستیم که این امرریشه دراحیای مجدد دین وشکست آرمان های سکولاردرجهان دارد. و تعریف تلرازاین زاویه قا بل تا مل است. وی سکولاریسم را نه جدایی دین ازحوزه ای عمومی واجتما عی ، بلکه نفی انحصاروحاکمیت مطلق دین درسازمان بخشی اجتما عی می دا ند (2). ازاین که باورد ینی فرد و جامعه را نمی توان ازسیا ست کردن آن ها جدا کرد، نظر تلردرباره سکولاریسم برابر به جدای دین ازحکومت نه حوزه عمومی قابل درک وواقع بینا نه می با شد. ازاین نظر ، غیرعملی بودن سکولاریزاسیون یا دین زدای اززند گی فردی واجتما عی یا حوزه عمومی ، ثا بت می شود.
ازاین نگاه که ، باور دینی درجامعه ها وحوزه ای عمومی درکشورهای سکولارغربی مانند: امریکا ، کا نادا ، بریتا نیا ، فرانسه ، آلمان، ایتا لیا ، اسپا نیا و...به گونه ای نیرومندی وجود دارد ،سکولاریسم برابر به بی دینی والحاد وسکولاریریزاسیون برابر به دین زدایی از حوزه ای عمومی بهوده وغیرعملی می شود. ازاین رو،سکولاریسم را به عنوان طرز د ید وآگا هی وشیوه ای تفکر درباره ای رابطه میان دین وحکومت یاد کرده اند. رابطه ای که بربنیاد معیارها یا ارزش های دنیای استوارمی با شد. بنا برآن، با ید سکولاریسم را از فرایند سکولاریزاسیون یا دین زدای از حوزه ای عمومی جدا کرد. سکولاریزاسیون یا دنیوی سا ختن دراصل بیانگرفرایندی می با شد که در جریان آن نهاد های اجتماعی وفرهنگی اززیر تسلط نهاد ها ونماد های دینی بیرون کرده می شوند. البته با تحول تد ریجی ،هما هنگ وتقویت دنیای گرایی در دین ودولت وجا معه ای مد نی وحزب های سیا سی. معلوم است که ، این ها تعریف های عمومی وکلی از تحولی می با شند که در تاریخ تمدن وفرهنگ غربی صورت گرفته است. شماری از دانشمندان هم به این باورمی با شند که سکولاریسم برابر به جدای دین ازحکومت به مفهوم لا ئیسیته درفرانسه نزد یک است نه به مفهوم سکولاریسم را یج در بریتا نیا وامریکا. همین که ملکه بریتا نیا رئیس کلیسای انگلند وعضو کلیسای سکاتلند می با شد (ر.ک به ، اسلام وسکولاریسم ازنویسنده) ، بیانگر تفاوت آشکار لائیسیته فرانسوی / جدای کلیسا از حکومت وسکولاریسم انگلیسی می با شد. وقتیکه ملکه بریتا نیا رئیس یک کلیسا وعضوکلیسای دیگر درکشور خود می با شد ، اصل جدای دین وحکومت را زیرسوال می برد. اگر ملکه را رئیس دولت بدانیم که هست نه رئیس حکومت که نخست وزیرمی با شد، لائیسیته فرانسه وسکولاریسم بریتا نیا یکسان می شوند.
دربخش اخیر مقا له ، لازم می دانم که نگاه چامسکی را درباره ظهورسکولاریسم درغرب وعلت های آن تبارزداده نویشته را پا یان دهم. چامسکی:" درمسیر تحولات وتجربیات اجتما عی وسیا سی که درپی عصر روشنگری وآغازدوران مدرن پیش آمد ،جا معه های غربی با توجه به وجه مخرب وتحمیلی وزدا ینده ای گونه گونی کارکرد هرآن مذ هبی که در قدرت سیا سی حضوراید ئولوژیک میا بد، به این نتیجه رسید ند که با ید ازیکی شدن مذهب وقدرت سیا سی (با حاکمیت) جلوگیری کرد. این توجه موجب آن شد که فکرجدای کلیسا از حکومت تحت نام سکولاریسم بصورت یک شا لوده ای اصلی درسا ختن جوامع مدرن غربی درآید. قوا نین اسا سی فرانسه وامریکا ، دونمونه ای شا خص درامر تحقق این فکرند: تسلط مذ هب برحکومت موجب می شود که قوانین شرع به قوانین عرفی تسلط یا بند ، ملت از تصمیم گیری درمورد سرنوشت خود دوربما ند ، هر گونه دیگر اند یشی ممنوع وقا بل مجازات شود ،ودرنتیجه ، ظهورکارکرد های دموکرا تیک وجا معه ای مدنی ،ونیز تحقق آزادی های مختلفی که درتصور"حقوق بشر" می گنجد ، نا ممکن شود. سازوکارهای عقید تی "شبیه" نیروی نا مریی ریسما نی هما نند روپوش دربند کشنده ای دیوانگان بدست وپای مردم بسته تا آنان را داو طلبانه درتسلیم به سیطره جوی اقلیت نیرومند درنهد." اقلیتی که می تواند مذ هبی یا نژادی-اید ئولوژیک ازهرگونه ای آن با شد. ادامه دارد.
پا نویس ها:
2-دراین پا نو یس ،هم از پیش نویس تلربه کتاب" عصر سکولار" هم ازمقا له ای نیکفرنویسنده ایرانی مقیم آلمان درباره کتاب نامبرده بهره برداری کرده ام.
2-new secularism.com / 2007 / articles / 12707 / 120407-Charles -Taylor. h t m
ابراهیم ورسجی
سی ام ماه حمل سال 1399
دربخش های نخست ودوم مقاله ، درباره رنسا نس / نو زا یی ونهضت اصلاح مذ هبی ، به حیث سا زند گان جهان مدرن ابراز نظر کرده بودم. درادامه آن ها در بخش سوم ،درباره سکولاریسم ،به حیث سومین سازنده جهان مدرن ابرازنظرمی کنم. طوریکه دربخش نخست بازتاب داده شد، رنسا نس / نوزا یی ،د ین کاتولیکی ای قدرت زده را تضعیف وبعد ازآن، نهضت اصلاح مذ هبی به رهبریی مارتین لوتر،آن را بد و شا خه ای کا تولیک وپروتستان تقسیم وبیشتراز پیش ناتوا نش سا خت. شا یان یاد آوری می دانم که ، پیش از ظهور مسیحت پروتستان / معترض و اصلاح طالب ،مسیحیت به دوشا خه ای کا تو لیک وارتد وکس تقسیم شده بود. دو شا خه ای که سنتی بود ند. ازنظر موقعیت جغرافیای ،مرکزکا تولیک ها روم ومرکز ارتد وکس ها روسیه بود. طوریکه د یده شد ، پروتستان ها ، کاتولیک ها را هم تضعیف هم کمی اصلاح طالب ونوگرا سا ختند. مثلا ،روز اول اکتوبر2017، پاپ فرانسس رهبر کلیسای کاتولیک ورهبران کلیسای پروتستان در پنجصد مین سالگرد نهضت پروتستان کنار هم ایستاد وازمارتین لوتر بزرگدا شت بعمل آورد ند. درجریان تمجید ازلوتر، پاپ فرانسس گفت که اصلاح طلب موفقی بود ؛ ازاین رو،مورد تایید ما می با شد. یعنی اصلاح طلبی لوتر، سرانجام پاپ روم را هم اصلاح طلب سا خت! برخلاف ،ارتد وکس ها دربرابراصلاح طلبی لوتر ایستاد گی وسنتی با قی ماند ند. بنا برآن ، چهار قرن بعد تر ، زیر حمله بلشویک ها قرار گرفتند. ازاینکه بلشویک ها ، کمونیست وملحد بود ند ، مرد ند وارتد وکس های روسی زنده باقی ما ند ند واکنون رئیس جمهور پوتین براستی یا بد روغ ویا فریب ،دست پاپ بزرگ ورهبر مسیحی های ارتد وکس روسی را بوسه می کند!
ازاینکه مقاله درباره سکولاریسم ورابطه ای آن با نهضت اصلاح مذ هبی / پروستا نی می با شد ، درباره تحولات درونی مسیحیت ارتد وکس ابرازنظر نمی کنم. بهر حال ، رو یداد های پسا رنسا نس ونهضت اصلاح مذ هبی درغرب اروپا نشان داد ند که ،نهضت اصلاح مذ هبی به جنگ های سی سا له ای مذ هبی (1618-1648) ، انجا مید. به گوا هی تاریخ ، جنگ سی سا له ، برسر ماجرای زیر آغازشد: درمنطقه بوهم درشهر پراگ ، پایتخت جمهوری چیک کنونی ، کا تولیک ها می خوا ستند مردم آن را که پروتستان بود ند، کاتولیک بسازند. خواستی که آغازگرجنگ سی سا له شد. مرحله نخست جنگ سی سا له ، اصلاح گریی لوترازسال 1517 تا 1555 ، بود که دومی سال صلح آگسبورگ ،با مجموعه ازخیرها مشخص می شود. رایس مقد س دچارچند پارچگی شد. اما رهبران کا تولیک وپروتستان ، صلح آگسبورگ را میان خود تحقق بخشید ند! درجنگ سی سا له ، از18 میلیون نفوس امپراتوریی مقد س رومی-جرمنی ، شش میلیون آن کشته شد ند. دستاورد جنگ نامبرده این بود که امپراتوریی مقد س روم را تکه - پاره وجاده سازی برای دولت های سکولارغربی کرد. ازاینکه رنسا نس با حمله به کلیسای کاتولیک آن را تضعیف وجنگ سی ساله آن را ضعیف ترو چند پارچه وراه را برای ظهور دولت های سکولار هموارکرد ،بهتراست که رخداد های ناشی ازاصلاح طلبی مذ هبی راجمع بندی نما یم.
رخ داد های ناشی ازجنگ میان کا تولیک ها وپروتستان ها یا سنت گرایان واصلاح طلبان مسیحی، بدون شک، جاده صاف کن سکولاریسم ودولت های سکولار شده، عصر سکولاررا درسه معنا رقم زد ند:
نخست ، سکولاریسم عصری را که توصیف می کند که درآن منطق درون جهانی برمنطق بیرون جهانی غلبه می کند؛
دوم، عصری را توصیف می کند که در آن ایمان د ینی به شکل سنتی آن سستی می گیرد واعتقاد به د ین مشخص با دم ودستگاه مشخص درجهت گیری های انسان ها درحوزه ارزش ها ونگاه عمومی به زند گی وبه جهان ، به یک گزینه درمیان مجموعه ای ازگزینه ها ی مختلف متحول شده است. یعنی د ین ازحا لت همه گیری بیرون وبه یک گزینه درمیان چند گزینه تبد یل شده است؛
سوم، دولتی را توصیف می کند که متعهد به تفکیک نهاد ها ونقش ها درعصر جد ید می با شد ودرآن نهاد دولت ازنهاد دین جدا شده است. این تحول بعد ازیک پروسه ای سه قرنه میا ید که سکولاریزا سیون نام دارد. به نظرها نس بلومبرگ ، سکولاریزاسیون ، عرض اندام انسان دربرابر مطلق بینی الهیا تی پا یان سده های میانه است. اگر خدا وکلا موجود های مقد سی درستری با شند ، دیگرنیازی به کاهنان نیست وکارنهاد دین تنظیم را بطه است. مارتین لوترهم درهمین راستا علیه پاپ لوی دهم بر خا ست. به نظرمی رسد که همه انشعاب های دینی وهمه مذهب سازی ها ابتدا درزیرمقوله اصلاح گری دسته بندی شده اند.
بنا برآن ، نخست ، به تعریف سکولاریسم ازنگاه واژگانی ودوم به سراغ آن ازنگاه گونگو نی درکشورهای مختلف غربی وسوم به سراغ آن ازنظرعصری وزما نی ، ازنگاه چارلزتلر دانشمند کا نادای رفته نوشته را پا یان می دهم. ازنظر واژگا نی ، فرهنگ واژگان انگلیسی سکولاریسم را ندا شتن دلچسپی به اموردینی یا روحا نی معنا کرده است. همچنان ، آن را سیستمی که خواستارتفسیر وسا مان دهی زند گی یا اصول ، تنها درچارچوب این جهان است می داند. ازاین رو، واژه سکولاریسم درعرصه ای سیا سی اشاره است به آزادی برخورد حکومت با اموردنیای ، بدون آنکه ازسوی هیچ مقام دینی درآن دخالتی صورت بگیرد. به سخن دیگر، سکولاریسم بطورعمده در مطالعات کنونی به معنای بی طرفی حکومت دررابطه به دین یا دین ها می با شد. یعنی زند گی سیا سی انسان ها ربطی بزند گی دینی آن ها ندارد. ازنظر لغوی-زما نی هم که سکولاریسم به معنای یک قرن یا عمردنیایی تعریف شده است. ازاین نگاه توجه به امرسکولاربه معنای دلچسپی برای بعد زما نی زند گی اجتما عی است. ازاین رو ، سکولاریسم همواره دستاورد سازنده ومثبت تمدن غرب دانسته می شود. البته به معنای ، جدای دین ازحکومت ، حاکمیت قانون ، اختیارات گسترده حکومت ، جا معه ای مد نی مستقل ، حزب های سیاسی وسازمان دهی دین درقلمروخصوصی. درعمل ، این گونه سکولاریسم درغرب به گسترش ارزش های دموکراتیک ودرواقع برآمدن غرب مدرن انجا میده است.
با درنظر داشت تعریف های لغوی وعصری وزما نی وجدای انگاری میان حکومت ود ین که دربالا ارا یه شد ند ، بهتر است که به سراغ نوشته چارلزتلر دانشمند کا نادای به عنوان " عصر سکولار" ، بروم. به اعتراف بسیاری پژوهش گران غربی وشرقی، یکی ازمهم ترین کتاب های که درچند سال اخیر درباره سکولاریسم نو شته شده است؛ کتابی می با شد ازچارلزتلردانشمند کانادای به عنوان " عصر سکولار". تلر دراین کتاب ارزشمند وقطور،سال 1500 ترسای را درنظرمی گیرد وپیش وپس ازآن را باهم مقا یسه می کند. دراین مقا یسه ، برای تلر، این پرسش جا لب است که چرا پیش از 1500 ، افراد خود به خود ایمان دینی دا شتند واین آزادی را ندا شتند که بی دینی را اختیارکنند یا دین خود را تغییر دهند یا تفسیرآزادانه ازدینی که پیروآن می با شند داشته با شند یا د ین های را باهم ترکیب ودین شخصی خود را بسا زند؟
برخلاف ،درعصری که پس از 1500 آغازمی شود،همه تحولات نامبرده میسرمی شود اما نه یک باره بلکه تد ریجی. مطا بق برداشت تلر درعصر سکولارکه آن را صفت یک دوران می داند ، جهان درواقع جهان می شود. یعنی این توانمندی برای انسان ها میسرمی شود تا جهان را ازنگاه خود جهان تفسیرکنند. به سخن د گر، برای تفسیرجهان نیازی به آن سوی جهان ، یا الهیات دینی ادیان احساس نمی شود ، یا باقی نمی ماند. شا یان ذ کراست که ، آن جهان یا جهان غیب نا بود نمی شود ، اما میان آن وجهان انسان فرق گذاشته می شود. البته این گونه که ، آن جهان دراموراین جهان دست اندازی نمی کند. معلوم است که توضیح جهان توسط علوم خود جهان با عث سستی یا کمرنگ شدن باورهای دینی می شود.
همچنان ، با تضعیف شدن باورهای دینی ، شناخت بهترازجهان میسرمی شود. واین دو، دو ویژگی عصرسکولارهستند وصفت سکولارآن را تفسرمی کنند. یک مشکل عمده دین درعصر سکولاراین است که به یک نهاد مشخص وبه یک فرهنگ تبد یل می شود. یعنی درگذ شته دین همه کاره بود ، ملت بود، فرهنگ بود، اقتصاد وسیا ست ودرواقع مسئول همه امور این جهانی وآن جهانی بود. درعصر جد ید یا سکولاراست که دین لاغرمی شود. دولت جدا شده ازدین ، می شود دولت سکولار. این سومین معنای سکولاراست. صفت سکولاردارای سه معنا می با شد:
نخست ، عصری سکولارعصری که در آن منطق درون جهانی بر منطق بیرون جهانی غالب می شود؛
دوم،عصر سکولار عصری را بیان یا تعریف می کند که درآن باور دینی کمرنگ وباور به دین مشخص ودستگاه دینی مشخص درحوزه ارزش ها ونگاه بزند گی وجهان به یک گزینه در میان گزینه های گوناگون تبد یل می شود؛
سوم ،سکولار یا سکولاریسم دولتی را تعریف می کند که درآن جدای نهاد ها ونقش آن ها درعصر جد ید ،ازنهاد دین کا ملا جدا شده است. جدای که درآن مومن وکا فروجدایی سیا سی نه به حیث دشمن بلکه به حیث رقیب وجدای حقوقی بنام حق ونا حق را یج در دین وجود ندارد. نبود حق وبا طل هم که زاده مدرنیته می با شد ومدرنیته هم که درجوهر خود کثرت گرایی وسکولاریسم می با شد (1).
بنا برآن، به صراحت می گویم که ...تفکرمدرن با گرایش سکولارهمزاد است وتا کنون این همراهی درهمه جا ظهورواقعی یافته است. با وجود آن ،سکولاریسم درطول حیات مدرنیته ازخیز وافت های هم برخوردار بوده است. طوریکه د یده شد، رنسا نس با گرا یش حد اقلی به سکولاریسم آغازشد ودر قرن نزدهم به افراطی ترین شکل آن که "سکولاریسم الحادی" بود، تغییر شکل یا فت. اما درطول دهه های اخیر، شا هد ظهوروتعریف ها وتفسیرهای حد اقلی ازسکولاریسم هستیم که این امرریشه دراحیای مجدد دین وشکست آرمان های سکولاردرجهان دارد. و تعریف تلرازاین زاویه قا بل تا مل است. وی سکولاریسم را نه جدایی دین ازحوزه ای عمومی واجتما عی ، بلکه نفی انحصاروحاکمیت مطلق دین درسازمان بخشی اجتما عی می دا ند (2). ازاین که باورد ینی فرد و جامعه را نمی توان ازسیا ست کردن آن ها جدا کرد، نظر تلردرباره سکولاریسم برابر به جدای دین ازحکومت نه حوزه عمومی قابل درک وواقع بینا نه می با شد. ازاین نظر ، غیرعملی بودن سکولاریزاسیون یا دین زدای اززند گی فردی واجتما عی یا حوزه عمومی ، ثا بت می شود.
ازاین نگاه که ، باور دینی درجامعه ها وحوزه ای عمومی درکشورهای سکولارغربی مانند: امریکا ، کا نادا ، بریتا نیا ، فرانسه ، آلمان، ایتا لیا ، اسپا نیا و...به گونه ای نیرومندی وجود دارد ،سکولاریسم برابر به بی دینی والحاد وسکولاریریزاسیون برابر به دین زدایی از حوزه ای عمومی بهوده وغیرعملی می شود. ازاین رو،سکولاریسم را به عنوان طرز د ید وآگا هی وشیوه ای تفکر درباره ای رابطه میان دین وحکومت یاد کرده اند. رابطه ای که بربنیاد معیارها یا ارزش های دنیای استوارمی با شد. بنا برآن، با ید سکولاریسم را از فرایند سکولاریزاسیون یا دین زدای از حوزه ای عمومی جدا کرد. سکولاریزاسیون یا دنیوی سا ختن دراصل بیانگرفرایندی می با شد که در جریان آن نهاد های اجتماعی وفرهنگی اززیر تسلط نهاد ها ونماد های دینی بیرون کرده می شوند. البته با تحول تد ریجی ،هما هنگ وتقویت دنیای گرایی در دین ودولت وجا معه ای مد نی وحزب های سیا سی. معلوم است که ، این ها تعریف های عمومی وکلی از تحولی می با شند که در تاریخ تمدن وفرهنگ غربی صورت گرفته است. شماری از دانشمندان هم به این باورمی با شند که سکولاریسم برابر به جدای دین ازحکومت به مفهوم لا ئیسیته درفرانسه نزد یک است نه به مفهوم سکولاریسم را یج در بریتا نیا وامریکا. همین که ملکه بریتا نیا رئیس کلیسای انگلند وعضو کلیسای سکاتلند می با شد (ر.ک به ، اسلام وسکولاریسم ازنویسنده) ، بیانگر تفاوت آشکار لائیسیته فرانسوی / جدای کلیسا از حکومت وسکولاریسم انگلیسی می با شد. وقتیکه ملکه بریتا نیا رئیس یک کلیسا وعضوکلیسای دیگر درکشور خود می با شد ، اصل جدای دین وحکومت را زیرسوال می برد. اگر ملکه را رئیس دولت بدانیم که هست نه رئیس حکومت که نخست وزیرمی با شد، لائیسیته فرانسه وسکولاریسم بریتا نیا یکسان می شوند.
دربخش اخیر مقا له ، لازم می دانم که نگاه چامسکی را درباره ظهورسکولاریسم درغرب وعلت های آن تبارزداده نویشته را پا یان دهم. چامسکی:" درمسیر تحولات وتجربیات اجتما عی وسیا سی که درپی عصر روشنگری وآغازدوران مدرن پیش آمد ،جا معه های غربی با توجه به وجه مخرب وتحمیلی وزدا ینده ای گونه گونی کارکرد هرآن مذ هبی که در قدرت سیا سی حضوراید ئولوژیک میا بد، به این نتیجه رسید ند که با ید ازیکی شدن مذهب وقدرت سیا سی (با حاکمیت) جلوگیری کرد. این توجه موجب آن شد که فکرجدای کلیسا از حکومت تحت نام سکولاریسم بصورت یک شا لوده ای اصلی درسا ختن جوامع مدرن غربی درآید. قوا نین اسا سی فرانسه وامریکا ، دونمونه ای شا خص درامر تحقق این فکرند: تسلط مذ هب برحکومت موجب می شود که قوانین شرع به قوانین عرفی تسلط یا بند ، ملت از تصمیم گیری درمورد سرنوشت خود دوربما ند ، هر گونه دیگر اند یشی ممنوع وقا بل مجازات شود ،ودرنتیجه ، ظهورکارکرد های دموکرا تیک وجا معه ای مدنی ،ونیز تحقق آزادی های مختلفی که درتصور"حقوق بشر" می گنجد ، نا ممکن شود. سازوکارهای عقید تی "شبیه" نیروی نا مریی ریسما نی هما نند روپوش دربند کشنده ای دیوانگان بدست وپای مردم بسته تا آنان را داو طلبانه درتسلیم به سیطره جوی اقلیت نیرومند درنهد." اقلیتی که می تواند مذ هبی یا نژادی-اید ئولوژیک ازهرگونه ای آن با شد. ادامه دارد.
پا نویس ها:
2-دراین پا نو یس ،هم از پیش نویس تلربه کتاب" عصر سکولار" هم ازمقا له ای نیکفرنویسنده ایرانی مقیم آلمان درباره کتاب نامبرده بهره برداری کرده ام.
2-new secularism.com / 2007 / articles / 12707 / 120407-Charles -Taylor. h t m
Tuesday, 14 April 2020
اکنون ، چهار خطر کُشنده مردم افغانستان را به فقر ومرگ تهد ید می کنند
ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه حمل سال 1399
ازاین نگاه که وضع امنیتی واجتما عی واقتصا دی افغانستان بخاطر حکومت داریی فاسد ودرمانده ازطالب کرزی تا غنی- عبدالله ودا رای دورئیس جمهور شدن آن درنتیجه تقلب درانتخابات ریا ست جمهوریی گذ شته وگسترش تروریسم طالبان ریشو- تروریست به کمک طالبان دریشی پوش درون حکومتی یا ستون پنجم پاکستان ، رو به وخامت بیشتر گذا شته است؛ می خواهم که به واقعیت های تلخ زند گی روزانه هموطنان رنجد یده ام انگشت گذا شته در حد توان آن ها را آگاه نما یم. واقعیت های تلخ زند گی کنونی مردم کشوری دارای تاریخ سیا سی نا شاد ما هم این ها می با شند:
نخست، حکومت فاسد وغارتگردست ساخت جان کری ، وزیرخارجه قبلی امریکا که درنتیجه تقلب درانتخابات سال گذ شته بد و حکومت پوشا لی تر متحول شده است؛
دوم، تروریسم روبه گسترش طالبانِ اکثرا نا توان ازتلاوت قرآن به کمک نظامی های تروریست پرور پاکستانی؛
سوم، گسترش مواد مخدروافزایش شمارمعتادان که درآن ، هم حکومت پوشا لی هم طالبانِ تروریست سهم مشترک وبارزدارند؛
چهارم ، گسترش ویرس کشنده ای کرونا که درمهارآن حکومت پو شا لی را ناتوان وطالبان تروریست را غافل ترکه خیر ما نند آن کُشنده می دانم.
نظر به بررسی های که درباره حکومت پو شا لی وطالبان تروریست ونگاه مردم درباره آن ها تا کنون کرده ام ؛ برایم ثا بت شده است که مردم تنها اولی را بردومی ترجیح می دهند. یعنی اگر خطر تروریسم طالبان افغانی- پاکستانی درمیان نبا شد ، مردم حکومت پو شا لی ای گرفتاردورئیس جمهوربا هم رقیب شده را روا نه ای زبا له دان تاریخ می کنند! پیش ازحکومت پوشا لی کنونی، طالب کرزی که حکومت فا سد کنونی ادامه حکومت فا سد تر اومی با شد ، می دانست حکومت کرده نمی تواند یا توان حکومت کردن را ندارد ونا مردمی ونوکر امریکا وپاکستان هم می با شد، به کمک آی اِس آی ،طالبان را برگشتا ند تا حکومت پوشا لی اش مطا بق نظریه کثیف تر ازکثیف ترین بهترم با شد ادامه پیدا کند که ادامه پیدا کرد! غنی هم که طالبان تروریست را برا دران نا راض خود نا مید ، تا ترس ازتروریسم آن ها کمک به ادامه حکومت داریی کثیف تراو کند که کرد. چند جهادی نمای کته شکم- تهی مغزهم که زیر فرماندهی فرمانده مسعود علیه طالبان براست یا دروغ جنگ کرده بود ند ، برخلاف آرمان فرمانده خود ، درحا شیه ای دستارخان طالب کرزی وغنی جای گرفته مردم فریبی وجهادی نما یی کرد ند! طالبان دریشی پوش وطا لبان ریشو ، هم در حکومت پو شا لی هم در بیرون آن تا که توانستند مردم به خصوص افسران وسربازان وپولیس های غیر افغان به خصوص تا جیک ها را شهید وزخمی کرد ند تا حکومت قبیلگی-فاشیستی عبدالرحمن خانی- نادرخانی خود را به کمک ناتو احیا کنند که شکست خورده به دیگر قوم ها که خیرحتا به قبا یل افغان خود هم خیا نت کرد ند!
بنا برآن ، لازم می دانم که درباره چهارعا مل نامبرده وپیوستگی با همی ودشمنی شان با مردم افغانستان ، مفصل ابرازنظر کنم. وابراز نظررا با طرح این پرسش از مردم به خصوص آگاهان میاغازم ، وآن اینکه ، چرا با وجود حضور نظامی ناتو وسربازان امریکای و137 میلیارد دالر کمک های ما لی امریکا ومیلیارد ها دالرکمک های اروپا برای نیروهای دفاعی- امنیتی درجهت مهارتروریسم وبازسازی ، نه تروریسم مهارشد ونه امنیت تا مین شد ونه بازسازی صورت گرفت؟ اگر شماری باورداشته با شند که کمک ها آن گونه که کمک کننده ها اعلام کرده اند صورت نگرفته است ، به آگاهی آن ها می رسانم که کمک ها اکثرا صورت گرفته وغارت شده اند! درغارت کمک ها هم ، حکومت های پوشالی از طالب کرزی تا غنی- عبدالله ، سهیم می با شند.
اگر حکومتی های کته شکم وتهی مغز ، بگویند که پاکستان با کمک به طالبانِ تروریست مانع حکومت سازی وحکومت کردن آن ها شده است ؛ در حد بیست در صد نظرشان را تا یید می کنم. همان بیست در صد هم برخا سته ازناتوانی آن ها در حکومت داری می با شد. مسخره این که ، شبهه بزرگان در حکومت های پوشا لی طالب کرزی وغنی ،همه یا اکثر شان همکاران طالبان تروریست در مبارزه علیه دولت اسلامی جهادی ها برای احیای حکومت فاشیست وتاریخ تیر شده ای افغانی بود ند! ازاین رو، دراین نوشته ونوشته های قبلی خود ،آنها را بد و دسته ای طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست افغان معرفی کرده ومی کنم. خنده آور این است که ،بسیاری طالبان دریشی پوش ادامه پشتونستان خواهان مخالف پاکستان بود ند که زیر فرماندهی نصیرالله با بر وزیرداخله پاکستان علیه جهادی های فارسی زبان جنگ های تبلیغا تی وتفنگی کر ده بود ند!
طوریکه د یده شد ، با جنگ ضد وطنی وضد انسا نی ای خود علیه جهادی های فارسی زبان ، نه موفق درایجاد حکومت قبیلگی-فاشیستی- افغانی به ریاست یا امارت ملا عمر زیر اداره وزیر داخله پاکستان شد ند ونه درزیر سا یه ناتو وسربازان امریکا یی حکومت پو شا لی ای افغانی خود را استوارساخته توانستند. ازاین نگاه که همه امیران افغان ازنوکری به شرکت هند شرقی تا هند بریتا نیا ،امیران تحمیلی بر کا بل بود ند ،امارت ملا عمر افغان زیرفرمان نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان ،یا غلام غلام شدن ،ادامه همان سیا ست قبیلگی- افغانی-قبلی بود ومی با شد! معلوم است. ازاینکه همه امیران افغان نوکران هند بریتا نیا بود ند وبا مردم را بطه خصمانه داشتند ،با مرگ هند بریتا نیا وظهور هند وپاکستان ،هم نوکر شوروی هم دوست هند هم دشمن پاکستان بخاطر پشتونستان خواهی موهومی شد ند. پاکستان هم که آرشیف / با یگا نی جاسوسی هند بریتا نیا دررابطه به افغانستان را درراولپندی دراختیار داشت ، بعد ازپشتونستان خواه شدن امیران قبلا انگلیسی وبعدا روسی - هندی ،افغان های قبلا نوکر هند بریتا نیا را به خد مت گرفت.
دراین راستا ،افغان های استعمارزا یی انگلیسی وروسی وهندی، ازعبدالرحمن تا داود ، مواد خام هم برای تروریست پروریی پاکستان درافغانستان فراهم کرد ند. البته این گونه که ،بخاطر اقلیت بودن افغان ها در خراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، افغان های قبا یلی شمال غرب هند وبعد تر شمال غرب وجنوب غرب پاکستان را به افغانستان آورده زمین های تاجیک ها، هزاره ها، ازبک ها وترکمن ها و...را به آن داد ند. یعنی ، مطابق این سخن نغزفارسی ،" از کیسه خلیفه بخشش به قبا یلی های خود کرد ند!" بنا برآن ، همه قوم های غیرافغان که بیشتراز 70% مردم افغانستان را شکل می دهند آن ها را نا قلان می دانند نه هم وطنان خود! ترسناک این که ، نادرغدار وبرا دران وپسر وبرا درزاده اش ، فرماندهی وسطح با لای ارتش / اردو را دراختیارنا قلان شرق خط د یورند سپرد ند. نا قلانی که بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ ازافغانستان ، ارتش را با کودتا علیه حکومت روسی نجیب الله ، به نفع پاکستان متلاشی کرد ند.
دراین شکی نیست که، متلاشی کردن ارتش توسط افسران متعلق به نا قلان افغان-پاکستانی درجهت منافع پاکستان صورت گرفت. مسئله ای که روشنی انداختن درباره ای آن را ضروری می دانم. مثلا،بعد از پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان ،اکثریت نا قلان به پاکستان رفته دوباره تذ کره / شنا سنامه ای پاکستانی گرفتند. پاکستان که می خوا ست افغانستان پسا شوروی را به یک ولایت خود تبد یل کند، دوکاررا کرد:نخست، ارتش افغانستان را توسط افسران افغان نا قل متلاشی کرد ؛ دوم، عزم تبد یل افغانستان به یک ولایت خود با والی ساختن حکمتیاررا کرد. عزم یا تصمیم خا ینا نه ای که با مخالفت تا جیک ها مواجه وبا استعمال کردن حکمتیاری اصلا پاکستانی کا بل را ویران کرد. وقتیکه که با وجود ویران کردن کا بل ، پاکستان آن را اززیر سلطه تا جیک ها ها بیرون کرده نتوانست ،ازهمان نا قلان افغان دوباره پاکستانی شده وافسرا کود تا چی وبرخی افغان های مهاجر وساده اند یش در خاک خود ، طالبان را سا خت. همچنان ،تاجیکان را درعربستان شیعه وطرفدار ایران معرفی وکمک های مالی آن را کمای کرد. بی نظیربوتو نخست وزیر پاکستان که طالبان دردوره حکومت او به فرماندهی نصیر الله با بر وزیر داخله حکومتش به افغانستان صادرکرده شده بو د ند، درسال 2001 ،درگفت وگو با لوموند فرانسوی درپاریس گفت که: طالبان را انگلیس ساخت ،امریکا اداره ، عربستان تمویل وارتش پاکستان درافغانستان تطبیق یا راه اندازی کرد (1).
روشن است. ازاینکه بریتا نیا در سواری گرفتن از امیران افغان دربیشتر ازدو قرن پختگی دا شت، با ید طالبان را ازهمان قبا یل افغان می سا خت ومصرف شان را ازعربستان به جیب ارتش پاکستان می ریخت که ریخت! طرفه اینکه ، طالبان دریشی پوش تکنوکرات نامیده شده توسط شبکه های زیرزمینی امریکا وانگلیس ، دربرهه ای پسا طالبانی درکا بل، هم سنگران رزمی- تبلیغا تی ای طالبان ریشو- تروریست ، علیه دیگر قوم های افغانستان بود ند! نظامی های پاکستانی که هم با خون جهادی ها هم با خون طالبان تجارت مالی کرده بود ند ومی کنند؛ همان سیا ست تبد یل افغانستان به یک ولا یت خود را فراموش نکرده ونمی کنند. ازاین رو،هم عضو کمپ مبارزه با تروریسم شده از امریکا میلیارد ها دالر گرفتند هم با بازسازیی طالبان ریشو- تروریست ، اجازه نداد ند که که امریکا وانگلیس حکومت طالبان دریشی پوش را ثبات بخشند.
از این نگاه که ،نظامی های دوگا نه باز پاکستانی ازجهل ونادانی طالبان دریشی پوش افغان در سیا ست واداره اطلاع دا شتند ؛ هم به کمک به طالبان ریشو- تروریست ادامه دا د ند هم به امریکا وانگلیس گفتند که نوکران افغان تان توان حکومت ساختن وحکومت کردن را ندارند وما را متهم به کمک به طالبان ریشو در بی ثبات ساختن حکومت پوشالی خود می کنند تا شما را ازناتوانی خود اغفال کنند! نو یسنده که ازکود تای ماه ثور1357 تا کنون ، شاهد دوگانه بازی کردن های نظامی های پاکستانی دروطن خود می با شد ؛ آن ها را در تحریف حقیقت موفق می داند. استعمال شدن طالبان دریشی پوش امریکای- انگلیسی توسط آن ها ، هم را بطه به همان تحریف حقیقت هم را بطه به زراند وزیی افغان های استعمارزای کهنه ونو دارد.
متاسفانه ، استعمارزای های زر اندوزکهنه ونوبه وطن فروشی بسنده نکرده افغانستان را ازعلم ودانش تهی وبه مرکز تولید مواد مخدر درجهان هم تبد یل کرد ند. تبد یل کاریی که به مسئله های زیررابطه تنگا تنگ داشتند ودارند: بی لیا قتی درحکومت داری ونوکری به استعمارها وزراند وزی ازآن طریق وتولید مواد مخدر.مثلا، دردوره های شاهی وجمهوریت دروغین ، درجهان دو حکومت نا لایق وسه حکومت فا سد وجود داشتند: دوحکومت نالایق ، افغانستان وعربستان وسه حکومت فاسد: نیجره ، تا یلند ، وپاکستان بود ند. طوریکه د یده شد، طالبان والقاعده ازقبا یل افغان وعربستان وبوکوحرام ازقبا یلی های نیجره وپاکستان گرداننده تروریستان افغان وعرب وتا یلند مرکزکودتا ها ما نند پاکستان وافغانستان ونیجره شد!
درآن دوره، افغانستان درتولید تریاک از برما عقب ودرآموزش وپرورش ازبوتان پیش بود. کود تای ثور1357 به فرماندهی افسران افغان دوسوی دیورند ویا نوکران ک گ ب وآی اِس آی ،با عث شد که افغانستان درآموزش وپرورش از بوتان عقب ودرتولید تریاک بر برما پیشی بگیرد. ازاین که تره کی وامین ،درافغانستان که سه درصد با سواد دا شت ، 32 هزار با سواد ها را کشتند ؛ بدون شک، کمک به جهل وتوحش کرد ند! ازشکم همان جهل وتوحش ، پاکستان دوگانه باز طالبان افغان- تروریست را بیرون کرد! تروریستا نیکه با عث جنگ امریکا علیه تروریسم شده درواقع جاده سازی برای غالبان یا سلطه امریکا وانگلیس بر افغانستان وحکومت های پوشا لی دست سا خت آن ها ازطالب کرزی تا غنی- عبدالله کرد ند.
طرفه اینکه ، حکومت های فا سد طالب کرزی وغنی عبدالله وطالبان تروریست درتبا نی با آی اِس آی، هم افغانستان را دارای فاسد ترین حکومت هم به کشوری درجه اول تو لید کننده ای مواد مخدر درجهان تبد یل کرد ند. معلوم است که ، تبد یل شدن افغانستان بدرجه اول کشورتو لید کننده مواد مخدر درجهان ، هم سه ونیم میلیون معتاد به ایک کشور پیش کش کرد هم بخشی خاصی درحکومت های طالب کرزی وغنی را ازدزدی کمک های امریکا واروپا برای بازسازی که صورت نگرفت ومواد مخدر ملیونرهای دالری ساخت. طالبان افغان وآی اِس آی هم ازطریق گسترش پودرکاری درافغانستان میلیونرها شد ند. ملیونرشدن های که افزایش شمارمعتادان وفقیران وگسترش تروریسم وادامه حکومت فا سد درافغانستان ، دستاورد غارتگری های آن ها می باشد.
درچنان حا لت فاجعه باری که حکومت داریی فاسد وفقربی سا بقه ای زاده ای غارتگریی آن ومواد مخدرکاریی ما فیای حکومتی وبیرون حکومتی ، یا طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست وشمار رو به افزایش معتا دان دست پرورده ای آن ها وگسترش تروریسم طالبان ، گلوی مردم را فشارمی دهند ، وایرس کرونا هم وارد افغانستان شده است. اگر چه جنگ وتروریسم دربیشترازچهارهه ای گذ شته ،مردم افغانستان را نسبت به مرگ نه ترس سا خته است. با وجود آن ، ویرس کرونا می تواند بیماری وکشتاررا در شرایطی بیفزا ید که وزارت صحت / بهداشت افغانستان هم از فقدان دکتران ورزیده هم از کمبود بودجه بهداشتی رنج می برد هم تروریسم طالبان ریشو- تروریست به کمک طالبان دریشی پوش وپاکستان ادامه دارد هم افغانستان جنگ وترور وتریاک واعتیاد وفقر زده دارای دورئیس جمهور شده وامریکا هم هشدار داده است که یا رئیس جمهورهای خود خوانده حکومت همه شمول تشکیل بدهند یا یک میلیارد دالر کمک های مالی خود برای افغانستان را قطع می کند. ازاین که ازدورئیس جمهور خود خوانده ووزارت های بهداشت آن ها توقع مبارزه موفقانه علیه ویرس کرونا بهوده می با شد ، ازمردم رنجد یده افغانستان می خواهم که هم ازرئیس جمهورها ووزیران بهدا شت خواستارکمک بهدا شتی درمبارزه علیه کرونا شوند هم با استفاده ازرسانه های جهانی به اطلاعات وتوصیه های سود مند سازمان بهدا شت جهانی گوش داده برای نگهداری زندگی خود دربرابر خطرکرونا مطابق آن ها عمل کنند. عملی که بدون شک به نفع بهدا شت وزند گی آن ها تمام می شود.
پا نو یس :
1-hir.harvard.edu / breaking-cycle-terror-democracy-alternative. Bani Sadr
Or news.gooya.com / politics/ alternatives /2016 /09/217650.Breaking cycle of terror: A democratic alternative, August 25,2016
بیست وهفتم ماه حمل سال 1399
ازاین نگاه که وضع امنیتی واجتما عی واقتصا دی افغانستان بخاطر حکومت داریی فاسد ودرمانده ازطالب کرزی تا غنی- عبدالله ودا رای دورئیس جمهور شدن آن درنتیجه تقلب درانتخابات ریا ست جمهوریی گذ شته وگسترش تروریسم طالبان ریشو- تروریست به کمک طالبان دریشی پوش درون حکومتی یا ستون پنجم پاکستان ، رو به وخامت بیشتر گذا شته است؛ می خواهم که به واقعیت های تلخ زند گی روزانه هموطنان رنجد یده ام انگشت گذا شته در حد توان آن ها را آگاه نما یم. واقعیت های تلخ زند گی کنونی مردم کشوری دارای تاریخ سیا سی نا شاد ما هم این ها می با شند:
نخست، حکومت فاسد وغارتگردست ساخت جان کری ، وزیرخارجه قبلی امریکا که درنتیجه تقلب درانتخابات سال گذ شته بد و حکومت پوشا لی تر متحول شده است؛
دوم، تروریسم روبه گسترش طالبانِ اکثرا نا توان ازتلاوت قرآن به کمک نظامی های تروریست پرور پاکستانی؛
سوم، گسترش مواد مخدروافزایش شمارمعتادان که درآن ، هم حکومت پوشا لی هم طالبانِ تروریست سهم مشترک وبارزدارند؛
چهارم ، گسترش ویرس کشنده ای کرونا که درمهارآن حکومت پو شا لی را ناتوان وطالبان تروریست را غافل ترکه خیر ما نند آن کُشنده می دانم.
نظر به بررسی های که درباره حکومت پو شا لی وطالبان تروریست ونگاه مردم درباره آن ها تا کنون کرده ام ؛ برایم ثا بت شده است که مردم تنها اولی را بردومی ترجیح می دهند. یعنی اگر خطر تروریسم طالبان افغانی- پاکستانی درمیان نبا شد ، مردم حکومت پو شا لی ای گرفتاردورئیس جمهوربا هم رقیب شده را روا نه ای زبا له دان تاریخ می کنند! پیش ازحکومت پوشا لی کنونی، طالب کرزی که حکومت فا سد کنونی ادامه حکومت فا سد تر اومی با شد ، می دانست حکومت کرده نمی تواند یا توان حکومت کردن را ندارد ونا مردمی ونوکر امریکا وپاکستان هم می با شد، به کمک آی اِس آی ،طالبان را برگشتا ند تا حکومت پوشا لی اش مطا بق نظریه کثیف تر ازکثیف ترین بهترم با شد ادامه پیدا کند که ادامه پیدا کرد! غنی هم که طالبان تروریست را برا دران نا راض خود نا مید ، تا ترس ازتروریسم آن ها کمک به ادامه حکومت داریی کثیف تراو کند که کرد. چند جهادی نمای کته شکم- تهی مغزهم که زیر فرماندهی فرمانده مسعود علیه طالبان براست یا دروغ جنگ کرده بود ند ، برخلاف آرمان فرمانده خود ، درحا شیه ای دستارخان طالب کرزی وغنی جای گرفته مردم فریبی وجهادی نما یی کرد ند! طالبان دریشی پوش وطا لبان ریشو ، هم در حکومت پو شا لی هم در بیرون آن تا که توانستند مردم به خصوص افسران وسربازان وپولیس های غیر افغان به خصوص تا جیک ها را شهید وزخمی کرد ند تا حکومت قبیلگی-فاشیستی عبدالرحمن خانی- نادرخانی خود را به کمک ناتو احیا کنند که شکست خورده به دیگر قوم ها که خیرحتا به قبا یل افغان خود هم خیا نت کرد ند!
بنا برآن ، لازم می دانم که درباره چهارعا مل نامبرده وپیوستگی با همی ودشمنی شان با مردم افغانستان ، مفصل ابرازنظر کنم. وابراز نظررا با طرح این پرسش از مردم به خصوص آگاهان میاغازم ، وآن اینکه ، چرا با وجود حضور نظامی ناتو وسربازان امریکای و137 میلیارد دالر کمک های ما لی امریکا ومیلیارد ها دالرکمک های اروپا برای نیروهای دفاعی- امنیتی درجهت مهارتروریسم وبازسازی ، نه تروریسم مهارشد ونه امنیت تا مین شد ونه بازسازی صورت گرفت؟ اگر شماری باورداشته با شند که کمک ها آن گونه که کمک کننده ها اعلام کرده اند صورت نگرفته است ، به آگاهی آن ها می رسانم که کمک ها اکثرا صورت گرفته وغارت شده اند! درغارت کمک ها هم ، حکومت های پوشالی از طالب کرزی تا غنی- عبدالله ، سهیم می با شند.
اگر حکومتی های کته شکم وتهی مغز ، بگویند که پاکستان با کمک به طالبانِ تروریست مانع حکومت سازی وحکومت کردن آن ها شده است ؛ در حد بیست در صد نظرشان را تا یید می کنم. همان بیست در صد هم برخا سته ازناتوانی آن ها در حکومت داری می با شد. مسخره این که ، شبهه بزرگان در حکومت های پوشا لی طالب کرزی وغنی ،همه یا اکثر شان همکاران طالبان تروریست در مبارزه علیه دولت اسلامی جهادی ها برای احیای حکومت فاشیست وتاریخ تیر شده ای افغانی بود ند! ازاین رو، دراین نوشته ونوشته های قبلی خود ،آنها را بد و دسته ای طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست افغان معرفی کرده ومی کنم. خنده آور این است که ،بسیاری طالبان دریشی پوش ادامه پشتونستان خواهان مخالف پاکستان بود ند که زیر فرماندهی نصیرالله با بر وزیرداخله پاکستان علیه جهادی های فارسی زبان جنگ های تبلیغا تی وتفنگی کر ده بود ند!
طوریکه د یده شد ، با جنگ ضد وطنی وضد انسا نی ای خود علیه جهادی های فارسی زبان ، نه موفق درایجاد حکومت قبیلگی-فاشیستی- افغانی به ریاست یا امارت ملا عمر زیر اداره وزیر داخله پاکستان شد ند ونه درزیر سا یه ناتو وسربازان امریکا یی حکومت پو شا لی ای افغانی خود را استوارساخته توانستند. ازاین نگاه که همه امیران افغان ازنوکری به شرکت هند شرقی تا هند بریتا نیا ،امیران تحمیلی بر کا بل بود ند ،امارت ملا عمر افغان زیرفرمان نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان ،یا غلام غلام شدن ،ادامه همان سیا ست قبیلگی- افغانی-قبلی بود ومی با شد! معلوم است. ازاینکه همه امیران افغان نوکران هند بریتا نیا بود ند وبا مردم را بطه خصمانه داشتند ،با مرگ هند بریتا نیا وظهور هند وپاکستان ،هم نوکر شوروی هم دوست هند هم دشمن پاکستان بخاطر پشتونستان خواهی موهومی شد ند. پاکستان هم که آرشیف / با یگا نی جاسوسی هند بریتا نیا دررابطه به افغانستان را درراولپندی دراختیار داشت ، بعد ازپشتونستان خواه شدن امیران قبلا انگلیسی وبعدا روسی - هندی ،افغان های قبلا نوکر هند بریتا نیا را به خد مت گرفت.
دراین راستا ،افغان های استعمارزا یی انگلیسی وروسی وهندی، ازعبدالرحمن تا داود ، مواد خام هم برای تروریست پروریی پاکستان درافغانستان فراهم کرد ند. البته این گونه که ،بخاطر اقلیت بودن افغان ها در خراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، افغان های قبا یلی شمال غرب هند وبعد تر شمال غرب وجنوب غرب پاکستان را به افغانستان آورده زمین های تاجیک ها، هزاره ها، ازبک ها وترکمن ها و...را به آن داد ند. یعنی ، مطابق این سخن نغزفارسی ،" از کیسه خلیفه بخشش به قبا یلی های خود کرد ند!" بنا برآن ، همه قوم های غیرافغان که بیشتراز 70% مردم افغانستان را شکل می دهند آن ها را نا قلان می دانند نه هم وطنان خود! ترسناک این که ، نادرغدار وبرا دران وپسر وبرا درزاده اش ، فرماندهی وسطح با لای ارتش / اردو را دراختیارنا قلان شرق خط د یورند سپرد ند. نا قلانی که بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ ازافغانستان ، ارتش را با کودتا علیه حکومت روسی نجیب الله ، به نفع پاکستان متلاشی کرد ند.
دراین شکی نیست که، متلاشی کردن ارتش توسط افسران متعلق به نا قلان افغان-پاکستانی درجهت منافع پاکستان صورت گرفت. مسئله ای که روشنی انداختن درباره ای آن را ضروری می دانم. مثلا،بعد از پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان ،اکثریت نا قلان به پاکستان رفته دوباره تذ کره / شنا سنامه ای پاکستانی گرفتند. پاکستان که می خوا ست افغانستان پسا شوروی را به یک ولایت خود تبد یل کند، دوکاررا کرد:نخست، ارتش افغانستان را توسط افسران افغان نا قل متلاشی کرد ؛ دوم، عزم تبد یل افغانستان به یک ولایت خود با والی ساختن حکمتیاررا کرد. عزم یا تصمیم خا ینا نه ای که با مخالفت تا جیک ها مواجه وبا استعمال کردن حکمتیاری اصلا پاکستانی کا بل را ویران کرد. وقتیکه که با وجود ویران کردن کا بل ، پاکستان آن را اززیر سلطه تا جیک ها ها بیرون کرده نتوانست ،ازهمان نا قلان افغان دوباره پاکستانی شده وافسرا کود تا چی وبرخی افغان های مهاجر وساده اند یش در خاک خود ، طالبان را سا خت. همچنان ،تاجیکان را درعربستان شیعه وطرفدار ایران معرفی وکمک های مالی آن را کمای کرد. بی نظیربوتو نخست وزیر پاکستان که طالبان دردوره حکومت او به فرماندهی نصیر الله با بر وزیر داخله حکومتش به افغانستان صادرکرده شده بو د ند، درسال 2001 ،درگفت وگو با لوموند فرانسوی درپاریس گفت که: طالبان را انگلیس ساخت ،امریکا اداره ، عربستان تمویل وارتش پاکستان درافغانستان تطبیق یا راه اندازی کرد (1).
روشن است. ازاینکه بریتا نیا در سواری گرفتن از امیران افغان دربیشتر ازدو قرن پختگی دا شت، با ید طالبان را ازهمان قبا یل افغان می سا خت ومصرف شان را ازعربستان به جیب ارتش پاکستان می ریخت که ریخت! طرفه اینکه ، طالبان دریشی پوش تکنوکرات نامیده شده توسط شبکه های زیرزمینی امریکا وانگلیس ، دربرهه ای پسا طالبانی درکا بل، هم سنگران رزمی- تبلیغا تی ای طالبان ریشو- تروریست ، علیه دیگر قوم های افغانستان بود ند! نظامی های پاکستانی که هم با خون جهادی ها هم با خون طالبان تجارت مالی کرده بود ند ومی کنند؛ همان سیا ست تبد یل افغانستان به یک ولا یت خود را فراموش نکرده ونمی کنند. ازاین رو،هم عضو کمپ مبارزه با تروریسم شده از امریکا میلیارد ها دالر گرفتند هم با بازسازیی طالبان ریشو- تروریست ، اجازه نداد ند که که امریکا وانگلیس حکومت طالبان دریشی پوش را ثبات بخشند.
از این نگاه که ،نظامی های دوگا نه باز پاکستانی ازجهل ونادانی طالبان دریشی پوش افغان در سیا ست واداره اطلاع دا شتند ؛ هم به کمک به طالبان ریشو- تروریست ادامه دا د ند هم به امریکا وانگلیس گفتند که نوکران افغان تان توان حکومت ساختن وحکومت کردن را ندارند وما را متهم به کمک به طالبان ریشو در بی ثبات ساختن حکومت پوشالی خود می کنند تا شما را ازناتوانی خود اغفال کنند! نو یسنده که ازکود تای ماه ثور1357 تا کنون ، شاهد دوگانه بازی کردن های نظامی های پاکستانی دروطن خود می با شد ؛ آن ها را در تحریف حقیقت موفق می داند. استعمال شدن طالبان دریشی پوش امریکای- انگلیسی توسط آن ها ، هم را بطه به همان تحریف حقیقت هم را بطه به زراند وزیی افغان های استعمارزای کهنه ونو دارد.
متاسفانه ، استعمارزای های زر اندوزکهنه ونوبه وطن فروشی بسنده نکرده افغانستان را ازعلم ودانش تهی وبه مرکز تولید مواد مخدر درجهان هم تبد یل کرد ند. تبد یل کاریی که به مسئله های زیررابطه تنگا تنگ داشتند ودارند: بی لیا قتی درحکومت داری ونوکری به استعمارها وزراند وزی ازآن طریق وتولید مواد مخدر.مثلا، دردوره های شاهی وجمهوریت دروغین ، درجهان دو حکومت نا لایق وسه حکومت فا سد وجود داشتند: دوحکومت نالایق ، افغانستان وعربستان وسه حکومت فاسد: نیجره ، تا یلند ، وپاکستان بود ند. طوریکه د یده شد، طالبان والقاعده ازقبا یل افغان وعربستان وبوکوحرام ازقبا یلی های نیجره وپاکستان گرداننده تروریستان افغان وعرب وتا یلند مرکزکودتا ها ما نند پاکستان وافغانستان ونیجره شد!
درآن دوره، افغانستان درتولید تریاک از برما عقب ودرآموزش وپرورش ازبوتان پیش بود. کود تای ثور1357 به فرماندهی افسران افغان دوسوی دیورند ویا نوکران ک گ ب وآی اِس آی ،با عث شد که افغانستان درآموزش وپرورش از بوتان عقب ودرتولید تریاک بر برما پیشی بگیرد. ازاین که تره کی وامین ،درافغانستان که سه درصد با سواد دا شت ، 32 هزار با سواد ها را کشتند ؛ بدون شک، کمک به جهل وتوحش کرد ند! ازشکم همان جهل وتوحش ، پاکستان دوگانه باز طالبان افغان- تروریست را بیرون کرد! تروریستا نیکه با عث جنگ امریکا علیه تروریسم شده درواقع جاده سازی برای غالبان یا سلطه امریکا وانگلیس بر افغانستان وحکومت های پوشا لی دست سا خت آن ها ازطالب کرزی تا غنی- عبدالله کرد ند.
طرفه اینکه ، حکومت های فا سد طالب کرزی وغنی عبدالله وطالبان تروریست درتبا نی با آی اِس آی، هم افغانستان را دارای فاسد ترین حکومت هم به کشوری درجه اول تو لید کننده ای مواد مخدر درجهان تبد یل کرد ند. معلوم است که ، تبد یل شدن افغانستان بدرجه اول کشورتو لید کننده مواد مخدر درجهان ، هم سه ونیم میلیون معتاد به ایک کشور پیش کش کرد هم بخشی خاصی درحکومت های طالب کرزی وغنی را ازدزدی کمک های امریکا واروپا برای بازسازی که صورت نگرفت ومواد مخدر ملیونرهای دالری ساخت. طالبان افغان وآی اِس آی هم ازطریق گسترش پودرکاری درافغانستان میلیونرها شد ند. ملیونرشدن های که افزایش شمارمعتادان وفقیران وگسترش تروریسم وادامه حکومت فا سد درافغانستان ، دستاورد غارتگری های آن ها می باشد.
درچنان حا لت فاجعه باری که حکومت داریی فاسد وفقربی سا بقه ای زاده ای غارتگریی آن ومواد مخدرکاریی ما فیای حکومتی وبیرون حکومتی ، یا طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست وشمار رو به افزایش معتا دان دست پرورده ای آن ها وگسترش تروریسم طالبان ، گلوی مردم را فشارمی دهند ، وایرس کرونا هم وارد افغانستان شده است. اگر چه جنگ وتروریسم دربیشترازچهارهه ای گذ شته ،مردم افغانستان را نسبت به مرگ نه ترس سا خته است. با وجود آن ، ویرس کرونا می تواند بیماری وکشتاررا در شرایطی بیفزا ید که وزارت صحت / بهداشت افغانستان هم از فقدان دکتران ورزیده هم از کمبود بودجه بهداشتی رنج می برد هم تروریسم طالبان ریشو- تروریست به کمک طالبان دریشی پوش وپاکستان ادامه دارد هم افغانستان جنگ وترور وتریاک واعتیاد وفقر زده دارای دورئیس جمهور شده وامریکا هم هشدار داده است که یا رئیس جمهورهای خود خوانده حکومت همه شمول تشکیل بدهند یا یک میلیارد دالر کمک های مالی خود برای افغانستان را قطع می کند. ازاین که ازدورئیس جمهور خود خوانده ووزارت های بهداشت آن ها توقع مبارزه موفقانه علیه ویرس کرونا بهوده می با شد ، ازمردم رنجد یده افغانستان می خواهم که هم ازرئیس جمهورها ووزیران بهدا شت خواستارکمک بهدا شتی درمبارزه علیه کرونا شوند هم با استفاده ازرسانه های جهانی به اطلاعات وتوصیه های سود مند سازمان بهدا شت جهانی گوش داده برای نگهداری زندگی خود دربرابر خطرکرونا مطابق آن ها عمل کنند. عملی که بدون شک به نفع بهدا شت وزند گی آن ها تمام می شود.
پا نو یس :
1-hir.harvard.edu / breaking-cycle-terror-democracy-alternative. Bani Sadr
Or news.gooya.com / politics/ alternatives /2016 /09/217650.Breaking cycle of terror: A democratic alternative, August 25,2016
Thursday, 9 April 2020
خلیلزاد ؛ ازکاردرشرکت نفتی یونیکال ، تا کمک به تروریسم طا لبان وامضای توافقنامه با آن ها دردوحه
ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه حمل 1399
طوریکه درجلد دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " نوشته ام ، بعد از فروپاشی شوروی ، دوشرکت نفتی- گازی بنام های یونیکال امریکای وبریداس آرژا نتا ینی درپاکستان وافغانستان خود نمای کرد ند. برنامه شرکت های نامبرده این بود که نفت وگازآسیای مرکزی را ازطریق افغانستان به پاکستان وازآنجا ازطریق دریای عرب وخلیج فارس ، یا بحر هند ، به اروپا وامریکا انتقال وبه سرما یه های خود بیفزایند. ازاین که هم دردوره جنگ سرد هم دردوره ای بعد ازآن ،جا سوسان سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، یا سیا، درافغانستان وپاکستان ، از افغان ها بود ند نه ازد یگر قوم های افغانستان ، به خصوص تا جیک ها که زبان وفرهنگ فارسی شان در خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری دست بالا دارند. به سخن د یگر،حضور آن ها درافغانستان دست سا خت استعمارهای کهنه برا بر به حضورزبان وفرهنگ فارسی می با شد. همچنان ، د یده شد که جای استعمارزای های چپ گرای مسکوی را درکا بل گرفتند. موقعیت طبیعی-فرهنگی-زبا نی - سیا سی که هم گلیم استعمارزای گریی افغانی را جمع کرد هم سازگار با خواست پاکستان وعربستان نبود وایران آخوند زده هم از اسلام میا نه رو-سنی- حنفی فارسی زبان های بقدرت رسیده درافغانستان پسا شوروی رضایت ندا شت.
بنا برآن ،پاکستان که تصمیم دا شت افغانستان را به یک ولایت خود تبد یل وگلبد ین حکمتیاررا والی خود درآن بگمارد. درعربستان ،تا جیک ها را شیعه ودرامریکا ، طرفدار جمهوریی آخوند یی ایران معرفی کرد. امریکا که قبلا ذهن گردانند گان شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزیی آن را استعمارزای های افغان از نوع طالب کرزی وخلیلزای افغان پاکستانی تبار وغنی همتبار وزیرستانی اش و... از دروغ ها پرکرده بود ند ؛ به افغانستان پسا شوروی علاقمندی نشان نداد و یا اینکه منتظر ماند تا بفهمد که استعمارزای های افغانِ خبر رسا نش دررا بطه با سیاست افغانی پاکستان که با دالرهای امریکای بنام مبارزه علیه شوروی زیاد نوکرهای افغان پیدا کرده بود ، چه می کنند؟ اگرچه امریکا دراخیردوره حضور ارتش سرخ درافغانستان متوجه دوگا نه بازیی پاکستان دراین کشور شده بود ، اما اطلاعات دروغین افغان های استعمارزای از نوع خلیلزای وطالب کرزی وغنی زای و...چنان سردرگمی در شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزیی آن خلق کرده بود که مهارآن زمان برمعلوم می شد.
شا یان یاد آوری می دانم که، تنها اطلاعات دروغین استعمارزای های افغان- پاکستانی ازگونه خلیلزای نبود که سیا ست افغانی امریکا را دربرهه پسا کمونیستی درافغانستان نا بسامان کرده بود؛ افزون برآن،نومحافظه کاران مسیحی- یهودی امریکا یی در جهان پسا شوروی ، اسلامیزم را در جای کمونیسم نشا نده بود ند. جالب این است که ، خلیلزی هم ازهمان نومحا فظه کاران بود ومی با شد. مثلا، مطا بق بررسی با ب ود وارد درص117 کتا بش "حالت انکار،جنگ بوش بخش سوم" ، "خلیلزای ازنومحافظه کاران دراداره ریگان وهمکاربوش پدر وولفویتز، بود." جورج تنت رئیس سیا هم درکتاب خود " درمرکزطوفان، سال های حضورمن درسیا (2001-2003) ص یازده پیش نویس به د بیره ای لاتین" ،"خلیلزای را مسئول شورای امنیت دررا بطه به خلیج فارس وآسیای غربی معرفی کرده است." بنا برآن ،با ید هم دروغ های افغان های استعمارزای ازنوع اوهم طرح نو محافظه کاران درافغانستان میوه تلخ می داد. میوه ای تلخی که اول کام تا جیک ها را بخاطر ویران شدن کا بل وشما لی / سرزمین های تاریخی - پدری شان تلخ ودوم کام خود امریکا را بخاطر طالبان پروری-تروریستی پاکستان وجنگ نا فرجام خود ش علیه تروریسم بمنا سبت رویداد یازدهم سپتامبر 2001، تلخ سا خت! بنا برآن ، بهتر می دانم که درروشنای نظریه پردازی های سیا ست مداران ونویسند گان امریکای ، به سراغ اطلاعات دروغین - غرض ورزا نه ای خلیلزای استعمارزایی دغلکار افغان به شورای امنیت ملی وسیای امریکا بروم.
دراین راستا ،بهتر است که نخست درباره چگونگی راه یا فتن خلیلزی درشورای امنیت ملی امریکا ودوم درباره اطلاعات دروغین وغرض ورزا نه ای او درباره افغانستان ابراز نظر کنم. دراین ابرازنظر،بررسی نقا دانه ای اسلام فهمی قبیلگی خلیلزی وتعریف او ازطالبان دارای اهمیت می با شد. بنا برآن، نخست به سراغ تعریف خلیلزی ازاسلام طالبان ازنگاه ستیف کول ودوم به سراغ دروغ های اوازنگاه همان نویسنده می روم. درباره اسلام طالبان ازنگاه خلیلزای ، ستیف کول نویسنده " جنگ های اشباح " می نو یسد: کارشنا سان جمهوریخواه کنگره اعلام کرد ند که امریکا با ید به طالبان یک چا نس بد هد . واین زمان منا سبی برای امریکا می با شد که باردوم به افغانستان دلچسپی پیدا کند. خلیلزاد یک کارشنا س افغان می با شد که ازد ید گاه حکومت امریکا پیروی می کند. او بعد ازسلطه طالبان برکا بل گفته بود که طالبان بنیاد گرایی ضد امریکا ما نند بنیاد گرایی ضد امریکایی ایران را تطبیق نمی کنند. این به مودل عربستان نزد یک است . این شیوه تفکرامریکای ها دررا بطه به حرکت های سیا سی اسلامی می با شد. سعودی محافظه کاروپرهیزگارغیر تهد ید کننده می با شد؛ درحالیکه ایران فعال ،خشن وانقلابی... وطالبان ضد ایران شیعه می با شند. ازاین رو، مانند عربستان ، طالبان سازگاربا منافع امریکا می با شد. بعد ازاین تعریف ازاسلام طالبانی ، ازخلیلزی دعوت شد که به یونیکال بپیوند د. البته دربورد مشورتی آن با رابرت اوکلی سفیرقبلی امریکا دراسلام آباد... این که ملا ربا نی یکی ازسردسته های طالبان به ترکی فیصل گفته بود که طالبان ملک فهد را به حیث امام / پیشوای معنوی خود قبول دارند ...( درواقع، مهرتا یید به تعریف خلیلزی ازاسلام خود ثبت کرد ند.)..بعد ازآنکه شرون مخفیا نه با ملا حسن وملا وکیل ملاقات وخواستارموشک های ستنگردربدل پول کلان شد ،هردوگفتند که علاقمند به فروش موشک نیستند ودرآینده به آن نیازدارند. البته برای استفاده علیه ایران... بعد ازنا بود کردن مسعود واتحاد شمال، علیه ایران می جنگیم. بنا برآن ، ما برای سقوط چرخبال ها وهواپیما های ایران،به موشک ها نیازداریم وامریکا یقینا ما را دربرابر ایران تقد یرخواهد کرد (1).
بعد از بازتاب اسلام شنا سی خلیلزی وتعریف عربستانی نمای او ازطالبان ، درحا لیکه طالب ربانی با تا کید به پذ یرش رهبری معنوی ملک فهد به آن مهرتا یید گذا شته است ؛ به بررسی خیا نت های خلیلزی به مردم افغانستان به خصوص فارسی زبان ها می پردازم. بررسی ای که از فعالیت او درشرکت نفتی یونیکال تا کمکش به تحریک نام نهاد طالبان / شا خه ای ریشو- تروریست ارتش پاکستان تا حکومت های پوشا لی طالب کرزی وطالب غنی ، ودراصل حکومت های زاده قرارداد ننگین بن درنیمه دسامبر2001 وشروع بکارکرده درماه ژانویه 2002 ، وازآن زمان تا امضای معاهده دوحه با تروریستان درروز29 ماه فوریه - روزدهم ماه حوت 1398 توسط خلیلزی ودارای دورئیس جمهورشدن افغانستان را دربرمی گیرد. معاهده ای که براساس اطلاعات دروغین خلیلزای به شورای امنیت ملی امریکا به امضای خود ش با طالبان تروریست صورت گرفته است ود یوید پترییوس فرمانده قبلی جنگ امریکا علیه تروریسم درکا بل ورئیس قبلی سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا درباره آن گفته است که:" به نفع تروریستان و به زیان امریکا می با شد!" بلی، ازاین که خلیلزای دراصل افغان پاکستانی ووفا دار به طالبان وخد مت گار نظامی های پاکستانی می با شد، معا هده یا توافقنا مه ای را با تروریستان دردوحه امضا کرده است که با ید به نفع تروریستان وزیان امریکا با شد!
ازاینکه سید جمال الد ین اسد آباد یی افغانی معرفی شده توسط افغان های استعمارزای درکتاب خود" تتمت البیان فی تاریخ افغان" ، افغان ها را طمع کار وپول پرست معرفی کرده است ، حق با خلیلزای افغان ود یگر افغان های استعمارزای دریشی پوش وریشو- تروریست می با شد که در بدل پول وقدرت وطن ما را خراب وروهای خود را درپیشگاه خدا وخلق او سیاه تر کنند که کرده اند! خوب است که ، شرکت یونیکال هم این گونه افغان های خود فروخته در برابر دالررا شنا خته است! مثلا،ملیرکاردار شرکت نفتی یونیکال در قندهار، به این عقیده شده بود که نشان دادن اهمیت اقتصاد یی یونیکال به افغانستان وفروش ومعامله با طالبان ، نشان دادن زردک به الاغ می با شد...سیا هم که درآن برهه نه درفکرافغانستان بلکه درفکرپیدا کردن جا سوس ها برای گزارش دهی درباره تروریسم ، مواد مخدر وموشک ستینگر بود (2). درحالیکه ، طالبان هم تروریستان هم مجهزبه موشک ستینگرهم مواد مخدرکاران بزرگ بود ند ومی با شند.
آری ، درحالیکه طالبان هم تروریستان هم پودرکا ران بزرگ زیر فرمان ارتش پاکستان می با شند ،شرکت امریکای یونیکال که خلیلزای کار مند آن بود ،درباره اندازه گاز ونفت ترکمنستان وانتقال آن ازطریق افغانستان به پاکستان و بازار جهانی به نفع خود بود. براساس برآورد شرکت یونیکال،...ترکمنستان دارای 159 تریلیون کیوبک گازو32 میلیارد بشکه نفت می با شد وپاکستان هم دچاربحران انرژی ودرسال 2010 به یک تریلیون کیویویک فیت گازبیشترازتولید خود ضرورت دارد...ترکمنستان ،قزا قستان ،آذربایجان وازبکستان میان 50 تا 100 میلیارد بشکه نفت جمعا تقریبا 250 تریلیون کیوبک فیت گازرا دا را می با شند وحکومت های کشورهای نامبرده نیازدارند که این منبع را به بیرون صادرکنند (3). نزد یک ترین مسیرصادرکردن گازونفت آن ها به بیرون هم مسیر افغانستان می با شد.
بنا برآن ، مسیرافغانستان برای شرکت های نفتی- گازی بریدا س ویونیکال دارای اهمیت شد. درزمینه ، باری نما ینده بریدا س را درحال گفت وگو با فرمانده مسعود د یدم ومطلع شدم که به او گفته بود که جنگ دراافغانستان ادامه دارد وتا زما نیکه حکومت با ثبات شکل نگیرد وامنیت را تا مین نکند ، انتقال نفت وگازآسیای مرکزی ازطریق آن به پاکستان وجهان عملی نمی با شد. این که نظرفرمانده مسعود به نما ینده بریداس می با شد؛ حضور نما ینده یونیکال درقند هار مرکز امارت طالبان ونظرنما ینده آن درباره طالبان را بازتاب دادم.وآن این بود که اهمیت انتقال گازونفت آسیای مرکزی ازطریق افغانستان به جهان ومعامله با طالبان درزمینه ،نشان دادن زردگ به الاغ می با شد. با وجود الاغ نا میده شدن طالبان توسط نما ینده یونیکال البته نما ینده بیرونی آن ، شرکت نام برده بارها ازالاغ ها درامریکا پذیرای وخلیلزی نما ینده داخلی آن به همکاری با الاغ های همتبار خود ادامه داد. شخصی دوگا نه بازی که درباره اطلا عات دروغین او به با داران امریکای اش وبازی های دوگانه ای ما لی وسیاسی - قبیلگی وفارسی زبان ستیزی اش این نوشته وارا یه می کنم ؛ تا مطا بق این سخن نغز فارسی:" سیه روی شود ، هرکه دراو غش با شد!" شا یان یاد آوری می دانم که ،همه استعمارزای های کهنه ونوکه خلیلزی از نو های آن ها می با شد ،ازسیاه رویان تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان پوشالی دست ساخت کهنه استعمارها بود ند ومی با شند.
ازاین رو، افشا کردن اطلاعات دروغین خلیلزی به شورای امنیت ملی امریکا را ضروری دانسته به آن ادامه می دهم. مثلا، بنگرید بد روغ زیر خلیلزی به شورای امنیت ملی امریکا! ستیف کول : پل میلام سفیرامریکا دراسلام آباد ،به این نظربود که جورج بوش با ید برای مبا دله بن لادن ،با طالبان وارد معا مل شود. درصورتیکه ،آن ها رد کرد ند،ازسرنگونی ملاعمر حما یت کند. سفارت امریکا در اسلام آباد ،همیشه مخا لف مسعود بود. اما تحلیل گران سفا رت طرفدار حما یت ازپشتون های مخالف طالبان درپاکستان ما نند حا مد کرزی بود ند. اگر معامله با طالبان نتیجه ندهد ،زلمی خلیلزاد نفر اثر گذاردرشورای امنیت ملی مشوره های داده بود. تحلیل گر سیا سی متولد افغانستان که انتقال اقتداربه بوش را نظاره می کرد ،کرزی را می شنا سد. ازاینکه هردو دردانشگاه امریکای بیروت دانشجو بود ند. بعد از قتل پدر کرزی توسط طالبان ،خلیلزاد مخالف طالبان شد وبا نوشتن مقاله ی که دراداره مشوره راند کارپوریش نشرشد ، خواستارسرنگونی طالبان توسط کلنتن شد (4). واقعیت این است که ،خواستار سرنگونی طالبان شدن خلیلزی ،خواست نومحا فظه کاران بود. مثلا،مطالعاتی که درباره نومحا فظه کاران کرده ام ،برایم ثابت شده است که درسال 1997 ،گروه نامبرده از کلنتن خواسته بود که بر طالبان حمله کند. کلنتن نه حمله بر طالبان بلکه به بهانه حمله القاعده به سفارت امریکا در نایروبی در پایتخت کینیا در سال 1998 ،بر یک پایگاه القاعده در جنوب افغانستان حمله کرد. حمله ای که تلفاتی درپی نداشت.
بهر صورت ،تعهد خلیلزای به نومحا فظه کاران مسیحی ویهودی ، ایجاب می کرد که مقاله مطابق خواست آن ها نوشته وخواستار سرنگونی طالبان توسط کلنتن شود که عملی نشد. ازاینکه درمنا بع د یگر خوانده بودم که کلنتن دردوره ریاست جمهوریی خود کمتر به خواست های سیا توجه می کرده است، با ید خواست نومحا فظه کاران را که به قلم خلیلزی رسا نه ای شده بود را برآورده نمی کرد. ممکن است که فردی ازتیم کلنتن اورا متوجه دروغ گوی های خلیلزای کرده با شد! بنا برآن، دراین بخش نوشته، بازتاب برخی دروغ های خنده آورخلیلزای ضروری می با شند. درباره دروغ های شاخ دارخلیلزی ، یک دروغ خنده آوردانشجو بودن کرزی دردانشگاه امریکای بیروت وهم صنفی خودش بودن اوومتنفذ بود نش درمیان پشتون های مهاجر درپاکستانرمی با شد. حقیقت این است که ،نه کرزی دردانشگاه امریکای بیروت درس خوانده بود ونه درمیان پشتون های مهاجرپناه گرفته درپا کستان نام ونشا نی دا شت. درباره تحصیل کرزی ، بازتاب دوسخن را مناسب می دانم: نخست، دکترمحفوظ ندای به نویسنده درکا بل گفت که کرزی را به جرم لا وبا لی ازصنف یازدهم لیسه غازی اخراج کرده است وکرزی با رئیس حکومت موقت شدن ، ندای را ازحکومت اخراج کرده است. دوم ، دکتر بشیراحمد قندهاری که درهند دانشجوی طب بود واکنون درآتوا / پایتخت کا نادا کلینیک دارد به من گفت که کرزی درهند دانشجوبود. این که کرزی ازصنف یازدهم اخراج شده وبعد تر دانشجو درهند شده است؛ یکی ازجعل کاری های می با شد که درافغانستان کمترنمی با شند!
بهرحال ،وقتیکه خلیلزی اسلام شنا س شد وطالبان را دراسلام شنا سی همانند اسلام عربستان معرفی کرد، درس خواندن طالب کرزی دردانشگاه امریکای بیروت ، یک جعل کاریی رایج افغانی مانند نابغه سازی های مسخره ورا یج درافغانستان می با شد. ازنابغه سازیی افغانی هم مسخره تر ، طرفداری خلیلزاد ازطالبان تا قتل پدرکرزی توسط آن ها می با شد. من که درآن وقت درپشاور مصروف نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" بودم ؛ بدرستی می دانم که نه کرزی نام ونشانی درمیان پشتون ها دا شت ونه پدراورا طالبان کشته بود ند. واقعیت این است که ،پدر کرزی یکی ازپودرکاران مشهوردرکویته مرکز بلوچستان پاکستان بود. بنا برآن، دردرگیری میان گروه های مواد مخدر کار کشته شده است! از نا را ض شدن خلیلزاد ازطالبان بخاطر قتل پدرکرزی توسط آن ها، معلوم می شود که اوهم سهم در پودرکاریی کرزی ها وطالبان وآی اِس آی درافغانستان وپاکستان داشت ودارد.
پیشتر ، ازپاکستانی اصل بودن خلیلزی وخوشخد متی او به آی اِس آی ، بخاطرهمکار طالبان بود نش یاد آوری کرده بودم. خوب است که ستیف کول ازپاکستانی بودن خلیلزی ودشمنی او با فرمانده مسعود دشمن پاکستان پرده برداری کرده است. مثلا، ستیف کول می گوید : خلیلزاد نگران بوده است که گسترش اید ئولوژیی طالبان درپاکستان وپذ یرش این اید ئولوژی توسط ارتش مسلح به سلاح اتومی ، خطری است که نبا ید نا د یده گرفته شود. یکسال پیش ازپیوستن به شورای امنیت ملی ،خلیلزی نوشته بود که اگرچه پشتون نیست اما مخالف هراتحادی می با شد که میان امریکا ومسعود ایجاد شود. همچنان ، او به اتحاد پشتون های تبعیدی وسلطنت طلبان ما نند کرزی تا کید دا شت که با ید مرکزاستراتژی ضد طالبان با شند. اگر هدف سرنگون کردن ملا عمربا شد، رابطه نزد یک با اتحاد شمال به این هدف مفید نیست. اومی گفت که پشتون های مخالف طا لبان با ید تشویق شوند تا درمیان آن ها انشعاب بیاورند. این طرز فکرهم توسط کافر بلیک رد شد هم مرکزضد تروریسم درامریکا که ...مسعود را یک قوت دربرابر القاعده می شمرد آن را بهوده تلقی کرد . همچنان، مرکزیاد شده باوردا شت که پشتون های ناتوان سیا سی- تبعیدی چگونه می توا نند حرکت یا روحیه انشعاب درطالبان بیا فرینند؟ این گونه گفت وگوها نشان می دهند که جورج بوش جهت گیریی روشن ندا شت وکا بینه ای او کمی فوریت هم درزمینه نمی داد...ملیحه لودی سفیر پاکستان درامریکا درملا قات با خانم رایس گفت که هردو حکومت می توا نند با همکاری بن لادن را منزوی کنند. لودی وعده کرد ، اما ارتش پاکستان باورداشت که طالبان غلط شنا سی شده ومورد بد بینی درواشنگتن قرارگرفته اند. لودی تا کید کرد که طالبان اخیرا بر تولید تریاک درافغانستان هجوم برده اند. را یس پاسخ داد که استا لین هم کارهای زیادی کرده بود (5)!
دراین باره که خلیلزی با انکارهویت افغانی / پشتونی خود درشورای امنیت ملی امریکا ، هم دشمنی با مسعود کرد تا تعصب قبیلگی اش پنهان واطلاعات دروغینش پذ یرفته شود هم کمک درپروژه طالبا نی- تروریستی ارتش پاکستان کرد هم به با ور گند خود مخالف طالبان بعد ازقتل پدرکرزی توسط آن ها شد وملیحه لودی سفیر پاکستان درامریکا به خانم را یس رئیس شورای امنیت ملی پیشنهاد کرد که هردوکشور درمنزوی کردن بن لادن نه براندازیی اداره وحشی طالبان یا پناه گاه او کوشش کنند وازمبارزه دروغین طالبان علیه تو لید تریاک نام برد تا توجه او را جلب کند ومیزبان برای مسخره کردن او گفت که استا لین هم کارهای بسیاری کرده بود! واستد لال ارتش پا کستان این بود که طالبان درامریکا غلط شنا سای شده اند وهدف نظامی های پاکستانی هم که ایجاد ممانعت دربرابرجنگ جورج علیه تروریسم طالبان والقاعده بود. بنا برآن، بهتر است که اول به علت های آن ها بپردازم. اگرچه درزمینه علت ها ی بسیاروجود دارند ، اما علت های زیربسیاربرجسته می با شند:نخست،اطلاعات دروغین فراهم شده به شورای امنیت ملی امریکا تو سط افغان های استعمارزای ازگونه ای خلیلزای. دوم ، بازیی دوگانه نظامی ها وسیا سی های پاکستانی. سوم ، بی توجهی اداره کلنتن به نقض حقوق بشرتوسط طالبان به خصوص توحش آن ها علیه زنان درافغانستان. بی توجهی که دفاع امریکا ازحقوق بشر به خصوص حقوق زنان را زیر پرسش برد؟!
با درنظرداشت مسا یل یاد شده ، به صراحت می گویم که رویداد یازدهم سپتامبر2001 ،جورج بوش را آماده جنگ علیه تروریسم درافغانستان کرد. جنگی که صورت گرفت اما تروریسم را نه تنها مهارنکرد بلکه گسترش هم داد. اکنون که از جنگ بوش علیه تروریسم وحکومت های های پوشالی زاده آن درافغانستان ، 18 سال وسه ماه وده روز گذ شته ونه حکومت ها درکا بل استوارشده اند ونه تروریسم مهارشده است، علت های عمده آن را با ید در نادانی مشاوران جورج بوش درباره جنوب آسیا ونوکران امریکا وپاکستان بودن استعمارزای ها ازگونه های خلیلزی وکرزی وغنی زی وفقدان پا یگاه مردمی آن ها درمیان قبا یل افغان وبازیی دوگانه ای نظامی های پاکستا نی جویا شد. ازنظر نویسنده که شا هد رویداد های افغانستان از هجوم ارتش سرخ تا کنون می با شد ، سیا ست ابزارانگارانه ای امریکا از کارتر تا کلنتن درباره افغانستان و نادانی تیم جورج بوش دررابطه با اوضاع جنوب ومرکزآسیا وفساد ونا بکاریی نوکران سیا یا استعمارزای افغان ازنوع خلیلزای وکرزی وغنی بسیارتعیین کننده در شکست جنگ امریکا علیه تروریسم وایجاد اوضاع فاجعه بارکنونی افغانستان می با شند.
بنا برآن،ازنا دانی تیم جورج بوش درباره افغانستان وپاکستان پرده برداری ونوشته را پا یان می دهم. درزمینه ، ستیف کول می نویسد: تیم جورج بوش یا مشاوران سیا ست خارجی او هیچ کدا م راجع به جنوب آسیا فهم کارشنا سا نه ندا شتند. معاون او چنی ، وزیردفاع او را مزفیلد، معلومات وسیع درباره امورجهان دا شتند اما آگا هی درباره پاکستان وافغانستان ندا شتند. پال ولفو یتزمعاون وزیر دفاع کارشناس جنوب شرق آسیا بود. پاول وزیرخارجه ،آرمیتاج معاون او البته تجربه زیاد درباره منطقه دا شتند وهرکدام آن ها با ارتش وحکومت پاکستان دردهه 1980 واوا یل دهه 1990 ،ازنزد یک کارکرده بود ند. آرمیتاج درآخرین مرحله جهاد ضد شوروی ازواشنگتن درآن ملوث بود وپا ول دردهه 1990 درجریان جنگ خلیج با ارتش پاکستان مصروف رای زنی یا درتما س بود. هردو آن ها دردهه 1990 دربیرون حکومت بود ند. دوره ای که اتحاد امریکا وپاکستان به سوی غیرسود مندی رهسپارشد که علت آن تا اندازه ای تروریسم بن لادن ومسا یل مربوط به جهاد درکشمیر بود (6).
با درنظردا شت مسا یل مطرح شده در با لا به خصوص فقدان شنا خت کارشنا سا نه ای تیم جورج بوش در باره افغانستان وپاکستان، تیم نا مبرده برپا یه ای اطلاعات دروغین افغان های استعمارزای یا نوکران سه گا نه ای امریکا وبریتا نیا وپاکستان که خلیلزی یک نمونه آن ها می با شد، جورج بوش وتونی بلیر، بنام جنگ علیه تروریسم، طالبان ریشو- تروریست را بدون خون کردن بینی شان روا نه ای پاکستان وطالبان دریشی پوشی قبلا هتلچی در امریکا واروپا را بنام تکنوکرات درکا بل به قدرت نصب کرد ند. ازاینکه افغانستان یک کشور چند قومی وقبا یل افغان درآن اقلیت محض می با شند وطالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ازیک قوم می با شند ونامردمی بودن حکومت های استعمارزای های کهنه چه راست وچه چپ وجنگ علیه ارتش سرخ وانفجاراطلا عا تی زاده ای فن آوریی مدرن رسا نه ای هویت های سرکوب شده ای قومی وسمتی را هیجا نی وبالا کرده است، طالبان دریشی پوش یا نو استعمارزای ها بجای حکومت داریی خوب وممثل اراده ای مردم با استفاده از چوکی باد آورده کمک به بازگشت طالبان ریشو- تروریست برای مبارزه علیه د یگر قوم ها وشکست جنگ امریکا علیه تروریسم ونا بکاریی هرچه بیشتری حکومت های پوشالی خود عمل کرد ند.
بنا برآن، آگاهان افغانستان به این نتیجه رسیده اند که نا بکاریی حکومت های پوشا لی استعمارزای های نودرمهارتروریسم با عث امضای توافقنامه امریکا با تروریستان در دوحه شده است. مسخره تراین که ، طالب خلیلزی نما ینده امریکا درامضای توافقنامه با نما ینده طالبان یا دوستان قبلی خود دردوحه شد. و توافقنامه نامبرده با عث نا امید یی غنی وتیمش نا بکارش شده است. افزون بر این که امضای توافقنامه امریکا با طالبان با عث لرزان تر شدن حکومت پوشا لی غنی شده است،انتخابات تقلب زده ای ریاست جمهوریی برگزار شده درروزششم ماه میزان 1398 ونتیجه ای اعلام شده ای نزاعی ای آن درروز پسین ماه دلو، دو رئیس جمهوری را به مردم جنگ وحکومت داریی فاسد وتروریسم زده ای افغانستان پیش کش کرده است. خلا صه این که ، گسترش تروریسم وامضای توافقنامه توسط خلیلزای با تروریستان دردوحه ودارای دورئیس جمهور شدن افغانستان، بیانگر شکست سیا ست افغانی امریکا در حکومت سازی ومهارتروریسم می با شد. شکستی که عا مل عمده آن اطلاعات دروغین استعمارزای ها ازگونه های : خلیلزای، طالب کرزی ،غنی زی و...به شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزی امریکا می با شد.
پا نویس ها:
1-Ghost Wars
The Secret History Of The C. I.A , Afghanistan and Bin laden ,From the Soviet Invasion to September 10,2001
Steve Coll , The Penguin Press , New York 2004
copyright© Steve Coll , 2004 , all right reserved
Printed in the U. S . A
135 79 10 86 42, PP.338-39, 291, 340
2-Ibid ,PP.312, 315-16
3-Ibid, pp.302, 315-16
4-Ibid, p.545
5-Ibid, pp. 546,547-48
6-Ibid, p. 539
بیست دوم ماه حمل 1399
طوریکه درجلد دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " نوشته ام ، بعد از فروپاشی شوروی ، دوشرکت نفتی- گازی بنام های یونیکال امریکای وبریداس آرژا نتا ینی درپاکستان وافغانستان خود نمای کرد ند. برنامه شرکت های نامبرده این بود که نفت وگازآسیای مرکزی را ازطریق افغانستان به پاکستان وازآنجا ازطریق دریای عرب وخلیج فارس ، یا بحر هند ، به اروپا وامریکا انتقال وبه سرما یه های خود بیفزایند. ازاین که هم دردوره جنگ سرد هم دردوره ای بعد ازآن ،جا سوسان سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، یا سیا، درافغانستان وپاکستان ، از افغان ها بود ند نه ازد یگر قوم های افغانستان ، به خصوص تا جیک ها که زبان وفرهنگ فارسی شان در خراسانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری دست بالا دارند. به سخن د یگر،حضور آن ها درافغانستان دست سا خت استعمارهای کهنه برا بر به حضورزبان وفرهنگ فارسی می با شد. همچنان ، د یده شد که جای استعمارزای های چپ گرای مسکوی را درکا بل گرفتند. موقعیت طبیعی-فرهنگی-زبا نی - سیا سی که هم گلیم استعمارزای گریی افغانی را جمع کرد هم سازگار با خواست پاکستان وعربستان نبود وایران آخوند زده هم از اسلام میا نه رو-سنی- حنفی فارسی زبان های بقدرت رسیده درافغانستان پسا شوروی رضایت ندا شت.
بنا برآن ،پاکستان که تصمیم دا شت افغانستان را به یک ولایت خود تبد یل وگلبد ین حکمتیاررا والی خود درآن بگمارد. درعربستان ،تا جیک ها را شیعه ودرامریکا ، طرفدار جمهوریی آخوند یی ایران معرفی کرد. امریکا که قبلا ذهن گردانند گان شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزیی آن را استعمارزای های افغان از نوع طالب کرزی وخلیلزای افغان پاکستانی تبار وغنی همتبار وزیرستانی اش و... از دروغ ها پرکرده بود ند ؛ به افغانستان پسا شوروی علاقمندی نشان نداد و یا اینکه منتظر ماند تا بفهمد که استعمارزای های افغانِ خبر رسا نش دررا بطه با سیاست افغانی پاکستان که با دالرهای امریکای بنام مبارزه علیه شوروی زیاد نوکرهای افغان پیدا کرده بود ، چه می کنند؟ اگرچه امریکا دراخیردوره حضور ارتش سرخ درافغانستان متوجه دوگا نه بازیی پاکستان دراین کشور شده بود ، اما اطلاعات دروغین افغان های استعمارزای از نوع خلیلزای وطالب کرزی وغنی زای و...چنان سردرگمی در شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزیی آن خلق کرده بود که مهارآن زمان برمعلوم می شد.
شا یان یاد آوری می دانم که، تنها اطلاعات دروغین استعمارزای های افغان- پاکستانی ازگونه خلیلزای نبود که سیا ست افغانی امریکا را دربرهه پسا کمونیستی درافغانستان نا بسامان کرده بود؛ افزون برآن،نومحافظه کاران مسیحی- یهودی امریکا یی در جهان پسا شوروی ، اسلامیزم را در جای کمونیسم نشا نده بود ند. جالب این است که ، خلیلزی هم ازهمان نومحا فظه کاران بود ومی با شد. مثلا، مطا بق بررسی با ب ود وارد درص117 کتا بش "حالت انکار،جنگ بوش بخش سوم" ، "خلیلزای ازنومحافظه کاران دراداره ریگان وهمکاربوش پدر وولفویتز، بود." جورج تنت رئیس سیا هم درکتاب خود " درمرکزطوفان، سال های حضورمن درسیا (2001-2003) ص یازده پیش نویس به د بیره ای لاتین" ،"خلیلزای را مسئول شورای امنیت دررا بطه به خلیج فارس وآسیای غربی معرفی کرده است." بنا برآن ،با ید هم دروغ های افغان های استعمارزای ازنوع اوهم طرح نو محافظه کاران درافغانستان میوه تلخ می داد. میوه ای تلخی که اول کام تا جیک ها را بخاطر ویران شدن کا بل وشما لی / سرزمین های تاریخی - پدری شان تلخ ودوم کام خود امریکا را بخاطر طالبان پروری-تروریستی پاکستان وجنگ نا فرجام خود ش علیه تروریسم بمنا سبت رویداد یازدهم سپتامبر 2001، تلخ سا خت! بنا برآن ، بهتر می دانم که درروشنای نظریه پردازی های سیا ست مداران ونویسند گان امریکای ، به سراغ اطلاعات دروغین - غرض ورزا نه ای خلیلزای استعمارزایی دغلکار افغان به شورای امنیت ملی وسیای امریکا بروم.
دراین راستا ،بهتر است که نخست درباره چگونگی راه یا فتن خلیلزی درشورای امنیت ملی امریکا ودوم درباره اطلاعات دروغین وغرض ورزا نه ای او درباره افغانستان ابراز نظر کنم. دراین ابرازنظر،بررسی نقا دانه ای اسلام فهمی قبیلگی خلیلزی وتعریف او ازطالبان دارای اهمیت می با شد. بنا برآن، نخست به سراغ تعریف خلیلزی ازاسلام طالبان ازنگاه ستیف کول ودوم به سراغ دروغ های اوازنگاه همان نویسنده می روم. درباره اسلام طالبان ازنگاه خلیلزای ، ستیف کول نویسنده " جنگ های اشباح " می نو یسد: کارشنا سان جمهوریخواه کنگره اعلام کرد ند که امریکا با ید به طالبان یک چا نس بد هد . واین زمان منا سبی برای امریکا می با شد که باردوم به افغانستان دلچسپی پیدا کند. خلیلزاد یک کارشنا س افغان می با شد که ازد ید گاه حکومت امریکا پیروی می کند. او بعد ازسلطه طالبان برکا بل گفته بود که طالبان بنیاد گرایی ضد امریکا ما نند بنیاد گرایی ضد امریکایی ایران را تطبیق نمی کنند. این به مودل عربستان نزد یک است . این شیوه تفکرامریکای ها دررا بطه به حرکت های سیا سی اسلامی می با شد. سعودی محافظه کاروپرهیزگارغیر تهد ید کننده می با شد؛ درحالیکه ایران فعال ،خشن وانقلابی... وطالبان ضد ایران شیعه می با شند. ازاین رو، مانند عربستان ، طالبان سازگاربا منافع امریکا می با شد. بعد ازاین تعریف ازاسلام طالبانی ، ازخلیلزی دعوت شد که به یونیکال بپیوند د. البته دربورد مشورتی آن با رابرت اوکلی سفیرقبلی امریکا دراسلام آباد... این که ملا ربا نی یکی ازسردسته های طالبان به ترکی فیصل گفته بود که طالبان ملک فهد را به حیث امام / پیشوای معنوی خود قبول دارند ...( درواقع، مهرتا یید به تعریف خلیلزی ازاسلام خود ثبت کرد ند.)..بعد ازآنکه شرون مخفیا نه با ملا حسن وملا وکیل ملاقات وخواستارموشک های ستنگردربدل پول کلان شد ،هردوگفتند که علاقمند به فروش موشک نیستند ودرآینده به آن نیازدارند. البته برای استفاده علیه ایران... بعد ازنا بود کردن مسعود واتحاد شمال، علیه ایران می جنگیم. بنا برآن ، ما برای سقوط چرخبال ها وهواپیما های ایران،به موشک ها نیازداریم وامریکا یقینا ما را دربرابر ایران تقد یرخواهد کرد (1).
بعد از بازتاب اسلام شنا سی خلیلزی وتعریف عربستانی نمای او ازطالبان ، درحا لیکه طالب ربانی با تا کید به پذ یرش رهبری معنوی ملک فهد به آن مهرتا یید گذا شته است ؛ به بررسی خیا نت های خلیلزی به مردم افغانستان به خصوص فارسی زبان ها می پردازم. بررسی ای که از فعالیت او درشرکت نفتی یونیکال تا کمکش به تحریک نام نهاد طالبان / شا خه ای ریشو- تروریست ارتش پاکستان تا حکومت های پوشا لی طالب کرزی وطالب غنی ، ودراصل حکومت های زاده قرارداد ننگین بن درنیمه دسامبر2001 وشروع بکارکرده درماه ژانویه 2002 ، وازآن زمان تا امضای معاهده دوحه با تروریستان درروز29 ماه فوریه - روزدهم ماه حوت 1398 توسط خلیلزی ودارای دورئیس جمهورشدن افغانستان را دربرمی گیرد. معاهده ای که براساس اطلاعات دروغین خلیلزای به شورای امنیت ملی امریکا به امضای خود ش با طالبان تروریست صورت گرفته است ود یوید پترییوس فرمانده قبلی جنگ امریکا علیه تروریسم درکا بل ورئیس قبلی سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا درباره آن گفته است که:" به نفع تروریستان و به زیان امریکا می با شد!" بلی، ازاین که خلیلزای دراصل افغان پاکستانی ووفا دار به طالبان وخد مت گار نظامی های پاکستانی می با شد، معا هده یا توافقنا مه ای را با تروریستان دردوحه امضا کرده است که با ید به نفع تروریستان وزیان امریکا با شد!
ازاینکه سید جمال الد ین اسد آباد یی افغانی معرفی شده توسط افغان های استعمارزای درکتاب خود" تتمت البیان فی تاریخ افغان" ، افغان ها را طمع کار وپول پرست معرفی کرده است ، حق با خلیلزای افغان ود یگر افغان های استعمارزای دریشی پوش وریشو- تروریست می با شد که در بدل پول وقدرت وطن ما را خراب وروهای خود را درپیشگاه خدا وخلق او سیاه تر کنند که کرده اند! خوب است که ، شرکت یونیکال هم این گونه افغان های خود فروخته در برابر دالررا شنا خته است! مثلا،ملیرکاردار شرکت نفتی یونیکال در قندهار، به این عقیده شده بود که نشان دادن اهمیت اقتصاد یی یونیکال به افغانستان وفروش ومعامله با طالبان ، نشان دادن زردک به الاغ می با شد...سیا هم که درآن برهه نه درفکرافغانستان بلکه درفکرپیدا کردن جا سوس ها برای گزارش دهی درباره تروریسم ، مواد مخدر وموشک ستینگر بود (2). درحالیکه ، طالبان هم تروریستان هم مجهزبه موشک ستینگرهم مواد مخدرکاران بزرگ بود ند ومی با شند.
آری ، درحالیکه طالبان هم تروریستان هم پودرکا ران بزرگ زیر فرمان ارتش پاکستان می با شند ،شرکت امریکای یونیکال که خلیلزای کار مند آن بود ،درباره اندازه گاز ونفت ترکمنستان وانتقال آن ازطریق افغانستان به پاکستان و بازار جهانی به نفع خود بود. براساس برآورد شرکت یونیکال،...ترکمنستان دارای 159 تریلیون کیوبک گازو32 میلیارد بشکه نفت می با شد وپاکستان هم دچاربحران انرژی ودرسال 2010 به یک تریلیون کیویویک فیت گازبیشترازتولید خود ضرورت دارد...ترکمنستان ،قزا قستان ،آذربایجان وازبکستان میان 50 تا 100 میلیارد بشکه نفت جمعا تقریبا 250 تریلیون کیوبک فیت گازرا دا را می با شند وحکومت های کشورهای نامبرده نیازدارند که این منبع را به بیرون صادرکنند (3). نزد یک ترین مسیرصادرکردن گازونفت آن ها به بیرون هم مسیر افغانستان می با شد.
بنا برآن ، مسیرافغانستان برای شرکت های نفتی- گازی بریدا س ویونیکال دارای اهمیت شد. درزمینه ، باری نما ینده بریدا س را درحال گفت وگو با فرمانده مسعود د یدم ومطلع شدم که به او گفته بود که جنگ دراافغانستان ادامه دارد وتا زما نیکه حکومت با ثبات شکل نگیرد وامنیت را تا مین نکند ، انتقال نفت وگازآسیای مرکزی ازطریق آن به پاکستان وجهان عملی نمی با شد. این که نظرفرمانده مسعود به نما ینده بریداس می با شد؛ حضور نما ینده یونیکال درقند هار مرکز امارت طالبان ونظرنما ینده آن درباره طالبان را بازتاب دادم.وآن این بود که اهمیت انتقال گازونفت آسیای مرکزی ازطریق افغانستان به جهان ومعامله با طالبان درزمینه ،نشان دادن زردگ به الاغ می با شد. با وجود الاغ نا میده شدن طالبان توسط نما ینده یونیکال البته نما ینده بیرونی آن ، شرکت نام برده بارها ازالاغ ها درامریکا پذیرای وخلیلزی نما ینده داخلی آن به همکاری با الاغ های همتبار خود ادامه داد. شخصی دوگا نه بازی که درباره اطلا عات دروغین او به با داران امریکای اش وبازی های دوگانه ای ما لی وسیاسی - قبیلگی وفارسی زبان ستیزی اش این نوشته وارا یه می کنم ؛ تا مطا بق این سخن نغز فارسی:" سیه روی شود ، هرکه دراو غش با شد!" شا یان یاد آوری می دانم که ،همه استعمارزای های کهنه ونوکه خلیلزی از نو های آن ها می با شد ،ازسیاه رویان تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان پوشالی دست ساخت کهنه استعمارها بود ند ومی با شند.
ازاین رو، افشا کردن اطلاعات دروغین خلیلزی به شورای امنیت ملی امریکا را ضروری دانسته به آن ادامه می دهم. مثلا، بنگرید بد روغ زیر خلیلزی به شورای امنیت ملی امریکا! ستیف کول : پل میلام سفیرامریکا دراسلام آباد ،به این نظربود که جورج بوش با ید برای مبا دله بن لادن ،با طالبان وارد معا مل شود. درصورتیکه ،آن ها رد کرد ند،ازسرنگونی ملاعمر حما یت کند. سفارت امریکا در اسلام آباد ،همیشه مخا لف مسعود بود. اما تحلیل گران سفا رت طرفدار حما یت ازپشتون های مخالف طالبان درپاکستان ما نند حا مد کرزی بود ند. اگر معامله با طالبان نتیجه ندهد ،زلمی خلیلزاد نفر اثر گذاردرشورای امنیت ملی مشوره های داده بود. تحلیل گر سیا سی متولد افغانستان که انتقال اقتداربه بوش را نظاره می کرد ،کرزی را می شنا سد. ازاینکه هردو دردانشگاه امریکای بیروت دانشجو بود ند. بعد از قتل پدر کرزی توسط طالبان ،خلیلزاد مخالف طالبان شد وبا نوشتن مقاله ی که دراداره مشوره راند کارپوریش نشرشد ، خواستارسرنگونی طالبان توسط کلنتن شد (4). واقعیت این است که ،خواستار سرنگونی طالبان شدن خلیلزی ،خواست نومحا فظه کاران بود. مثلا،مطالعاتی که درباره نومحا فظه کاران کرده ام ،برایم ثابت شده است که درسال 1997 ،گروه نامبرده از کلنتن خواسته بود که بر طالبان حمله کند. کلنتن نه حمله بر طالبان بلکه به بهانه حمله القاعده به سفارت امریکا در نایروبی در پایتخت کینیا در سال 1998 ،بر یک پایگاه القاعده در جنوب افغانستان حمله کرد. حمله ای که تلفاتی درپی نداشت.
بهر صورت ،تعهد خلیلزای به نومحا فظه کاران مسیحی ویهودی ، ایجاب می کرد که مقاله مطابق خواست آن ها نوشته وخواستار سرنگونی طالبان توسط کلنتن شود که عملی نشد. ازاینکه درمنا بع د یگر خوانده بودم که کلنتن دردوره ریاست جمهوریی خود کمتر به خواست های سیا توجه می کرده است، با ید خواست نومحا فظه کاران را که به قلم خلیلزی رسا نه ای شده بود را برآورده نمی کرد. ممکن است که فردی ازتیم کلنتن اورا متوجه دروغ گوی های خلیلزای کرده با شد! بنا برآن، دراین بخش نوشته، بازتاب برخی دروغ های خنده آورخلیلزای ضروری می با شند. درباره دروغ های شاخ دارخلیلزی ، یک دروغ خنده آوردانشجو بودن کرزی دردانشگاه امریکای بیروت وهم صنفی خودش بودن اوومتنفذ بود نش درمیان پشتون های مهاجر درپاکستانرمی با شد. حقیقت این است که ،نه کرزی دردانشگاه امریکای بیروت درس خوانده بود ونه درمیان پشتون های مهاجرپناه گرفته درپا کستان نام ونشا نی دا شت. درباره تحصیل کرزی ، بازتاب دوسخن را مناسب می دانم: نخست، دکترمحفوظ ندای به نویسنده درکا بل گفت که کرزی را به جرم لا وبا لی ازصنف یازدهم لیسه غازی اخراج کرده است وکرزی با رئیس حکومت موقت شدن ، ندای را ازحکومت اخراج کرده است. دوم ، دکتر بشیراحمد قندهاری که درهند دانشجوی طب بود واکنون درآتوا / پایتخت کا نادا کلینیک دارد به من گفت که کرزی درهند دانشجوبود. این که کرزی ازصنف یازدهم اخراج شده وبعد تر دانشجو درهند شده است؛ یکی ازجعل کاری های می با شد که درافغانستان کمترنمی با شند!
بهرحال ،وقتیکه خلیلزی اسلام شنا س شد وطالبان را دراسلام شنا سی همانند اسلام عربستان معرفی کرد، درس خواندن طالب کرزی دردانشگاه امریکای بیروت ، یک جعل کاریی رایج افغانی مانند نابغه سازی های مسخره ورا یج درافغانستان می با شد. ازنابغه سازیی افغانی هم مسخره تر ، طرفداری خلیلزاد ازطالبان تا قتل پدرکرزی توسط آن ها می با شد. من که درآن وقت درپشاور مصروف نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" بودم ؛ بدرستی می دانم که نه کرزی نام ونشانی درمیان پشتون ها دا شت ونه پدراورا طالبان کشته بود ند. واقعیت این است که ،پدر کرزی یکی ازپودرکاران مشهوردرکویته مرکز بلوچستان پاکستان بود. بنا برآن، دردرگیری میان گروه های مواد مخدر کار کشته شده است! از نا را ض شدن خلیلزاد ازطالبان بخاطر قتل پدرکرزی توسط آن ها، معلوم می شود که اوهم سهم در پودرکاریی کرزی ها وطالبان وآی اِس آی درافغانستان وپاکستان داشت ودارد.
پیشتر ، ازپاکستانی اصل بودن خلیلزی وخوشخد متی او به آی اِس آی ، بخاطرهمکار طالبان بود نش یاد آوری کرده بودم. خوب است که ستیف کول ازپاکستانی بودن خلیلزی ودشمنی او با فرمانده مسعود دشمن پاکستان پرده برداری کرده است. مثلا، ستیف کول می گوید : خلیلزاد نگران بوده است که گسترش اید ئولوژیی طالبان درپاکستان وپذ یرش این اید ئولوژی توسط ارتش مسلح به سلاح اتومی ، خطری است که نبا ید نا د یده گرفته شود. یکسال پیش ازپیوستن به شورای امنیت ملی ،خلیلزی نوشته بود که اگرچه پشتون نیست اما مخالف هراتحادی می با شد که میان امریکا ومسعود ایجاد شود. همچنان ، او به اتحاد پشتون های تبعیدی وسلطنت طلبان ما نند کرزی تا کید دا شت که با ید مرکزاستراتژی ضد طالبان با شند. اگر هدف سرنگون کردن ملا عمربا شد، رابطه نزد یک با اتحاد شمال به این هدف مفید نیست. اومی گفت که پشتون های مخالف طا لبان با ید تشویق شوند تا درمیان آن ها انشعاب بیاورند. این طرز فکرهم توسط کافر بلیک رد شد هم مرکزضد تروریسم درامریکا که ...مسعود را یک قوت دربرابر القاعده می شمرد آن را بهوده تلقی کرد . همچنان، مرکزیاد شده باوردا شت که پشتون های ناتوان سیا سی- تبعیدی چگونه می توا نند حرکت یا روحیه انشعاب درطالبان بیا فرینند؟ این گونه گفت وگوها نشان می دهند که جورج بوش جهت گیریی روشن ندا شت وکا بینه ای او کمی فوریت هم درزمینه نمی داد...ملیحه لودی سفیر پاکستان درامریکا درملا قات با خانم رایس گفت که هردو حکومت می توا نند با همکاری بن لادن را منزوی کنند. لودی وعده کرد ، اما ارتش پاکستان باورداشت که طالبان غلط شنا سی شده ومورد بد بینی درواشنگتن قرارگرفته اند. لودی تا کید کرد که طالبان اخیرا بر تولید تریاک درافغانستان هجوم برده اند. را یس پاسخ داد که استا لین هم کارهای زیادی کرده بود (5)!
دراین باره که خلیلزی با انکارهویت افغانی / پشتونی خود درشورای امنیت ملی امریکا ، هم دشمنی با مسعود کرد تا تعصب قبیلگی اش پنهان واطلاعات دروغینش پذ یرفته شود هم کمک درپروژه طالبا نی- تروریستی ارتش پاکستان کرد هم به با ور گند خود مخالف طالبان بعد ازقتل پدرکرزی توسط آن ها شد وملیحه لودی سفیر پاکستان درامریکا به خانم را یس رئیس شورای امنیت ملی پیشنهاد کرد که هردوکشور درمنزوی کردن بن لادن نه براندازیی اداره وحشی طالبان یا پناه گاه او کوشش کنند وازمبارزه دروغین طالبان علیه تو لید تریاک نام برد تا توجه او را جلب کند ومیزبان برای مسخره کردن او گفت که استا لین هم کارهای بسیاری کرده بود! واستد لال ارتش پا کستان این بود که طالبان درامریکا غلط شنا سای شده اند وهدف نظامی های پاکستانی هم که ایجاد ممانعت دربرابرجنگ جورج علیه تروریسم طالبان والقاعده بود. بنا برآن، بهتر است که اول به علت های آن ها بپردازم. اگرچه درزمینه علت ها ی بسیاروجود دارند ، اما علت های زیربسیاربرجسته می با شند:نخست،اطلاعات دروغین فراهم شده به شورای امنیت ملی امریکا تو سط افغان های استعمارزای ازگونه ای خلیلزای. دوم ، بازیی دوگانه نظامی ها وسیا سی های پاکستانی. سوم ، بی توجهی اداره کلنتن به نقض حقوق بشرتوسط طالبان به خصوص توحش آن ها علیه زنان درافغانستان. بی توجهی که دفاع امریکا ازحقوق بشر به خصوص حقوق زنان را زیر پرسش برد؟!
با درنظرداشت مسا یل یاد شده ، به صراحت می گویم که رویداد یازدهم سپتامبر2001 ،جورج بوش را آماده جنگ علیه تروریسم درافغانستان کرد. جنگی که صورت گرفت اما تروریسم را نه تنها مهارنکرد بلکه گسترش هم داد. اکنون که از جنگ بوش علیه تروریسم وحکومت های های پوشالی زاده آن درافغانستان ، 18 سال وسه ماه وده روز گذ شته ونه حکومت ها درکا بل استوارشده اند ونه تروریسم مهارشده است، علت های عمده آن را با ید در نادانی مشاوران جورج بوش درباره جنوب آسیا ونوکران امریکا وپاکستان بودن استعمارزای ها ازگونه های خلیلزی وکرزی وغنی زی وفقدان پا یگاه مردمی آن ها درمیان قبا یل افغان وبازیی دوگانه ای نظامی های پاکستا نی جویا شد. ازنظر نویسنده که شا هد رویداد های افغانستان از هجوم ارتش سرخ تا کنون می با شد ، سیا ست ابزارانگارانه ای امریکا از کارتر تا کلنتن درباره افغانستان و نادانی تیم جورج بوش دررابطه با اوضاع جنوب ومرکزآسیا وفساد ونا بکاریی نوکران سیا یا استعمارزای افغان ازنوع خلیلزای وکرزی وغنی بسیارتعیین کننده در شکست جنگ امریکا علیه تروریسم وایجاد اوضاع فاجعه بارکنونی افغانستان می با شند.
بنا برآن،ازنا دانی تیم جورج بوش درباره افغانستان وپاکستان پرده برداری ونوشته را پا یان می دهم. درزمینه ، ستیف کول می نویسد: تیم جورج بوش یا مشاوران سیا ست خارجی او هیچ کدا م راجع به جنوب آسیا فهم کارشنا سا نه ندا شتند. معاون او چنی ، وزیردفاع او را مزفیلد، معلومات وسیع درباره امورجهان دا شتند اما آگا هی درباره پاکستان وافغانستان ندا شتند. پال ولفو یتزمعاون وزیر دفاع کارشناس جنوب شرق آسیا بود. پاول وزیرخارجه ،آرمیتاج معاون او البته تجربه زیاد درباره منطقه دا شتند وهرکدام آن ها با ارتش وحکومت پاکستان دردهه 1980 واوا یل دهه 1990 ،ازنزد یک کارکرده بود ند. آرمیتاج درآخرین مرحله جهاد ضد شوروی ازواشنگتن درآن ملوث بود وپا ول دردهه 1990 درجریان جنگ خلیج با ارتش پاکستان مصروف رای زنی یا درتما س بود. هردو آن ها دردهه 1990 دربیرون حکومت بود ند. دوره ای که اتحاد امریکا وپاکستان به سوی غیرسود مندی رهسپارشد که علت آن تا اندازه ای تروریسم بن لادن ومسا یل مربوط به جهاد درکشمیر بود (6).
با درنظردا شت مسا یل مطرح شده در با لا به خصوص فقدان شنا خت کارشنا سا نه ای تیم جورج بوش در باره افغانستان وپاکستان، تیم نا مبرده برپا یه ای اطلاعات دروغین افغان های استعمارزای یا نوکران سه گا نه ای امریکا وبریتا نیا وپاکستان که خلیلزی یک نمونه آن ها می با شد، جورج بوش وتونی بلیر، بنام جنگ علیه تروریسم، طالبان ریشو- تروریست را بدون خون کردن بینی شان روا نه ای پاکستان وطالبان دریشی پوشی قبلا هتلچی در امریکا واروپا را بنام تکنوکرات درکا بل به قدرت نصب کرد ند. ازاینکه افغانستان یک کشور چند قومی وقبا یل افغان درآن اقلیت محض می با شند وطالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ازیک قوم می با شند ونامردمی بودن حکومت های استعمارزای های کهنه چه راست وچه چپ وجنگ علیه ارتش سرخ وانفجاراطلا عا تی زاده ای فن آوریی مدرن رسا نه ای هویت های سرکوب شده ای قومی وسمتی را هیجا نی وبالا کرده است، طالبان دریشی پوش یا نو استعمارزای ها بجای حکومت داریی خوب وممثل اراده ای مردم با استفاده از چوکی باد آورده کمک به بازگشت طالبان ریشو- تروریست برای مبارزه علیه د یگر قوم ها وشکست جنگ امریکا علیه تروریسم ونا بکاریی هرچه بیشتری حکومت های پوشالی خود عمل کرد ند.
بنا برآن، آگاهان افغانستان به این نتیجه رسیده اند که نا بکاریی حکومت های پوشا لی استعمارزای های نودرمهارتروریسم با عث امضای توافقنامه امریکا با تروریستان در دوحه شده است. مسخره تراین که ، طالب خلیلزی نما ینده امریکا درامضای توافقنامه با نما ینده طالبان یا دوستان قبلی خود دردوحه شد. و توافقنامه نامبرده با عث نا امید یی غنی وتیمش نا بکارش شده است. افزون بر این که امضای توافقنامه امریکا با طالبان با عث لرزان تر شدن حکومت پوشا لی غنی شده است،انتخابات تقلب زده ای ریاست جمهوریی برگزار شده درروزششم ماه میزان 1398 ونتیجه ای اعلام شده ای نزاعی ای آن درروز پسین ماه دلو، دو رئیس جمهوری را به مردم جنگ وحکومت داریی فاسد وتروریسم زده ای افغانستان پیش کش کرده است. خلا صه این که ، گسترش تروریسم وامضای توافقنامه توسط خلیلزای با تروریستان دردوحه ودارای دورئیس جمهور شدن افغانستان، بیانگر شکست سیا ست افغانی امریکا در حکومت سازی ومهارتروریسم می با شد. شکستی که عا مل عمده آن اطلاعات دروغین استعمارزای ها ازگونه های : خلیلزای، طالب کرزی ،غنی زی و...به شورای امنیت ملی وسازمان اطلاعات مرکزی امریکا می با شد.
پا نویس ها:
1-Ghost Wars
The Secret History Of The C. I.A , Afghanistan and Bin laden ,From the Soviet Invasion to September 10,2001
Steve Coll , The Penguin Press , New York 2004
copyright© Steve Coll , 2004 , all right reserved
Printed in the U. S . A
135 79 10 86 42, PP.338-39, 291, 340
2-Ibid ,PP.312, 315-16
3-Ibid, pp.302, 315-16
4-Ibid, p.545
5-Ibid, pp. 546,547-48
6-Ibid, p. 539
Saturday, 4 April 2020
کرونا زورمندان وکمزوران جهان را با مرگ وکشتار مواجه کرده است ؛ دیده شود که فرجام آن به انسا نیت می انجا مد یا نه؟
ابراهیم ورسجی
هفدهم ماه حمل 1399
روز های گذ شته ، دومقا له ، زیر عنوان " سازند گان جهان مدرن " در باره " رنسا نس / نوزای و" نهضت اصلاح مذ هبی دراروپا" نوشته پخش کرده بودم. درادامه آن ها ،تصمیم داشتم که بخش سوم مقا له ها را" اوما نیسم / انسان گرا یی " برگزینم. با توجه به کشتارها وبیمارهای درمان شده ای وایرس کرونا وکم توجهی ای سیا ست مداران به مسا یل انسا نی،تصمیم به نوشتن مقاله کنونی گرفتم ورویداد های ترسناک سه ماه وچهار روز گذ شته هم ایجاب نوشتن آن را می کند. طوریکه رسا نه ها فاش کرد ند ، یک دکتر درماه دسامبر 2019 ،ازخطر کرونا درچین هشدارداده بود! هشداریکه با عث شد که او توسط شی جی رهبر حزب کمونیست چین بنام شا یعه پراگن سرزنش شود! هشداردکتر درست ازآب درآمد وروی رهبر حزب کمونیست را سیاه وکرونا همان دکتروهزاران انسان چینی را قربانی کرد. ازاین که سیا ست درسطح جهان با بریدن از اخلاق با انسا نیت وداع کرده است، با ید رهبر حزب کمونیست چین چنان فضولی می کرد و یک سیا ست کاربهوده ای روسی هم ،کرونا را تولید امریکا برای فلج کردن اقتصاد چین معرفی می نمود.
بهر حال ، کرونا بعد ازکشتارهای زیاد ازچین بیرون واول به ژا پان وکوریای جنوبی درشرق آسیا وایران ودوم به غرب اروپا به خصوص ایتا لیا واسپا نیا وبریتا نیا وسوم به امریکا وچهارم به روسیه رسید ؛ واکنون ،درکشورهای عربی واسرائیل وافریقا سربرآورده وهمه دستگاه های داروسازیی جهان پیشرفته را درمانده وبیمارستان ها را ازبیمارها پر وبازار قبر کن ها را هم گرم ترکرده است. دراین بازیی قا تلانه کرونا ،چهار مسئله برایم بسیار جا لب می با شند: نخست، ناتوانی ای دستگاه های داروسازیی کشورهای پیشرفته درتولید واکسین کشنده ای کرونا ؛ دوم ،اتهام های سیاسی - مذهبی های توهم اند یش به آدرس امریکا که گویا وایرس کرونا را تولید وعلیه چین بکارانداخته است ؛ سوم، نگاه جا هلان مذ هبی ها درایران واسرائیل درباره درمان کرونا ؛ چهارم ، ادامه تروریسم تروریستان طالبانی در افغانستان همزمان به کشتارگریی کرونا دراین کشوری جنگ وحکومت داریی فاسد وتروریسم طالبانِ ناتوان از تلاوت قرآن زده!
دررابطه به اصل نخست ، به صراحت می گویم که مرگ کمونیسم استبداد زده ای روسی وسرما یدارشدن کمونیست های چینی ،کمک به نظریه جهانی سازیی سرما یداری به نام جهانی سازی وغارت جها نیان به خصوص کشورهای عقب ما نده ومیلیاردر شدن یک عده کم وفقیر تر شدن بخش اعظم جا معه بشری کرد. طوریکه د یده شد ، مدا فعان جهان سازی جیب های خود را پُر وجیب های توده ها درکشورهای غربی وکشورهای شرقی را خالی کرد ند. افزون بر خالی کردن جیب های توده ها در سرتا سر جهان ،سرآمدان نظم نوین سرما یداریی جهانی با انسا نیت خدا حا فظی ونسبت به دارو ودرمان به خصوص تولید داروهای نو برای درمان بیماری های نو بی تفاوت شد ند ویکی ازنتیجه های بی تفاوتی ای آن ها گردن کلفتی کرونا ونا توانی زورمندان اقتصادی وسیا سی جهان درتو لید واکسین کشنده ای آن می با شد.
معلوم است ؛ درحا لیکه سیا سی ها وسرما یداران جهان با صطلاح دهکده شده در ناز ونعمت غرق شده بود ند وفخر فروشی هم می کرد ند ،کرونا به سراغ شان از چین تا غرب اروپا ومسکو وواشنگتن رسید. طوریکه رسانه ها فاش کرد ند ،شی جی در چین ادعا کرد که کرونا را خفه کرده است وبوریس جانسن در لندن گرفتار کرونا وزندانی خانگی ونخست وزیران ایتا لیا واسپا نیا هم ازترس کرونا زندانی خانگی شد ند ونخست وزیرآلمان گفت که آزما یش شده است وخوشحال است که گرفتارکرونا نیست!
درروسیه ، پوتین اول ادعا کرده بود که کرونا تا کنون به سراغ روس ها نرسیده است ویک سیا ست مدارمخالف او گفت که پنهان کاری می کند. درحالیکه کرونا مانند غرب اروپا درروسیه هم سروکله نشان داده وبسیاری روس ها را روا نه ای بیمارستان ها کرده است. وقتیکه رسا نه های غیررسمی ومخالفان پوتین ازگسترش کرونا درروسیه سخن ها گفتند وگفته های آن ها درست هم ثا بت شد ند ، ناگهان آقای پوتین با پوشاک خاص دریک بیمارستان بد یداربیماران کرونا زده رفت! آیت الله خا نه ای رفیق آقا پوتین هم ادعا کرده بود که کرونا تروریسم بیولوژیک آقای ترامپ می باشد که روانه ایران آخوند زده کرده است! ترامپ هم که اعلام کرد که ایرانی ها امریکا را دوست دارند ؛ بنا برآن ، آماده است که درمبارزه با کرونا به کمک آن ها برسد که توسط خا منه ای رد شد.
درحالیکه کشتار ایرانی ها توسط کرونا را خا منه ای نتیجه تروریسم بیولوژیک ترامپ گفته بود ، ملا های خرافاتی ولایت فقیه- خرافات زده از جواد ظریف خواستند که ویزا / روا د ید امریکا واروپا را برای آن ها بگیرد تا برای درمان امریکای ها واروپای های گرفتارکرونا به آن کشورها بروند. ازاینکه جواد ظریف وزیر خارجه حکومت آخوندی توسط ترامپ درفهرست تروریستان گرفته شده بود ، نتوانست برای بیان موضع ایران درباره بربریت بشاراسد به گردهمای شورای امنیت برود. بنا برآن، کرونا زده های امریکای از خد مت ملاهای خرافاتی دکترشده ای ایرانی محروم ما ند ند! دراسرائیل ، کشوری که جمهوری ملای ایران شعارنا بودی آن را داده وبجای نابودی آن عرب های سنی را درعراق وسوریه ولبنان ویمن بسیارکشته ومتضرر ساخته است ،ملاها یا خاخام های یهودی درشهر"براک" که محل زند گی یهودی های افراطی می با شد؛ به مخالفت با درمان بیماران کرونای برخاسته اند. پلیس اسرا ئیل هم با بالگر ها وباتوم ها توانست شماری یهودی های افراطی را کنترول وشرایط را برای درمان بیماران گرفتار کرونا آماده کند. جالب این است که ، کرونا حمله خود به ایران را ازقم ملازده و دراسرائیل ازبراک ، پایگاه خا خام ها شروع کرده است. دو شهرمذ هبی شیعه ها ویهودی ها. حمله کرونا بر قم وبراک ،نشانگراین است که دشمنان انسا نیت را هم تهد ید می کند!
درامریکا که خا منه ای آن را متهم کرده بود که کرونا را به جمهوریی ملازده ایران صادرکرده است ،کرونا هجوم برده وهزاران نفررا کشته وهزاران نفرد یگررا بیمارستانی وخسته حال وخسته جان کرده است! ترامپ هم که برای مبارزه با کرونا به مقدار سه هزار میلیون دالر تخصیص داده است. د یده شود که موفق می شود یا نه؟ ترسناک این است که ، کرونا به کشتار انسان ها درسرتا سر جهان ادامه می دهد وسیا ست مداران چه آن های که گرفتارآن شده اند وچه آن های منتظر گرفتارشدن آن می باشند ، تلاشی درجهت ارایه سیاست نابود کننده کرونا نکرده ونمی کنند.
با درنظرداشت بی برنامگی سیا ست مداران برای مهارکرونا ،تنها جستین ترودو نخست وزیر کا نادا که همسرش گرفتار کرونا شده بود ودرمان شده وبهبود یا فته است،سیاست بسیارجدی وهدفمند برای ریشه کن کردن آن درکشور خود به مشوره وکمک حکومت های ولایتی درنظام فدرالی تهیه کرده وبرای تطبیق آن مرتب به پیش می رود. با ستا یش ازنخست وزیرکا نادا بخاطر برنامه ای جدی کرونا ستیزش ،دیگر سیا سی ها ومذ هبی های جهان را بشدت سرزنش می کنم!
دراخیر، بهترمی دانم که به چند تحول درکشورهای مسلمان که دراثر خطر کرونا درکشورهای مسلمان به نفع انسا نیت صورت گرفته است تمرکز ونوشته را پا یان دهم: نخست ، عربستان کعبه ومسجد مد ینه را بری نمازگزاران وزایران ازترس کرونا بسته کرده است! دوم، علمای ازهرونجف وقم ود یو بند ،مسلمان ها را ازادای نماز جماعت در مسا جد منع وتشویق شان کرد ند که فردی در خانه های خود ادای نماز کنند. سوم ، منشی عمومی سازمان ملل ازهمه حکومت های قا تل وستمگروگروه های جنگی وتروریستی درجهان که بیشترین آن ها درکشورهای بد بخت مسلمان فعال می با شند ، خوا ست که بخاطردفع خطرکرونا اعلام آتش بس کنند وپاپ فرانسس رهبرکلیسای کاتولیک روم ، ازخواست منشی عمومی حما یت کرد. برخلاف ، طالبانِ تروریست درافغانستان وبوکوحرام در نیجریه ونیجر تخطی وبه ترورادامه داده اند! ازاین که روز شنبه 4 آوریل - شازدهم حمل ،رسانه ها پخش کرد ند که نیروهای حکومتی درجنوب نیجر ده ها تروریست مذهبی نما ، یا طالبان بومی را کشتند ، بسیارخوشحال شدم.
درحالیکه ادامه توحش وتروروکشتار طالبان وباند های همانند آن درکشورهای مسلمان را بشد ت سرزنش می کنم ، خوشحال هستم که بسته شدن کعبه ومسجد نبی درمد ینه وفتواهای علما ازازهر درمصر تا د یو بند درهند ، برای بستن مسجد ها ازترس کرونا وخواست منشی عموی سازمان ملل برای آتش بس ازتروریستان ود یگردسته های جنگی برای مبارزه با کرونا ، بدون شک، ثابت سا ختند که دین ها برای انسان ها نازل شده اند نه اینکه انسان ها برای د ین ها ابزاربی خاصیت وبی اراده خلق شده با شند. مسئله ای که مهرتا یید بر اصل انسان وانسا نیت وکرامت انسانی می گذارد. بنا برآن ، زنده باد انسان وانسا نیت گفته نفرین بد شمنان آزادی وخرد ورزیی انسان ها درسرتاسرجهان به خصوص کشورهای مسلمان نثارمی کنم!
هفدهم ماه حمل 1399
روز های گذ شته ، دومقا له ، زیر عنوان " سازند گان جهان مدرن " در باره " رنسا نس / نوزای و" نهضت اصلاح مذ هبی دراروپا" نوشته پخش کرده بودم. درادامه آن ها ،تصمیم داشتم که بخش سوم مقا له ها را" اوما نیسم / انسان گرا یی " برگزینم. با توجه به کشتارها وبیمارهای درمان شده ای وایرس کرونا وکم توجهی ای سیا ست مداران به مسا یل انسا نی،تصمیم به نوشتن مقاله کنونی گرفتم ورویداد های ترسناک سه ماه وچهار روز گذ شته هم ایجاب نوشتن آن را می کند. طوریکه رسا نه ها فاش کرد ند ، یک دکتر درماه دسامبر 2019 ،ازخطر کرونا درچین هشدارداده بود! هشداریکه با عث شد که او توسط شی جی رهبر حزب کمونیست چین بنام شا یعه پراگن سرزنش شود! هشداردکتر درست ازآب درآمد وروی رهبر حزب کمونیست را سیاه وکرونا همان دکتروهزاران انسان چینی را قربانی کرد. ازاین که سیا ست درسطح جهان با بریدن از اخلاق با انسا نیت وداع کرده است، با ید رهبر حزب کمونیست چین چنان فضولی می کرد و یک سیا ست کاربهوده ای روسی هم ،کرونا را تولید امریکا برای فلج کردن اقتصاد چین معرفی می نمود.
بهر حال ، کرونا بعد ازکشتارهای زیاد ازچین بیرون واول به ژا پان وکوریای جنوبی درشرق آسیا وایران ودوم به غرب اروپا به خصوص ایتا لیا واسپا نیا وبریتا نیا وسوم به امریکا وچهارم به روسیه رسید ؛ واکنون ،درکشورهای عربی واسرائیل وافریقا سربرآورده وهمه دستگاه های داروسازیی جهان پیشرفته را درمانده وبیمارستان ها را ازبیمارها پر وبازار قبر کن ها را هم گرم ترکرده است. دراین بازیی قا تلانه کرونا ،چهار مسئله برایم بسیار جا لب می با شند: نخست، ناتوانی ای دستگاه های داروسازیی کشورهای پیشرفته درتولید واکسین کشنده ای کرونا ؛ دوم ،اتهام های سیاسی - مذهبی های توهم اند یش به آدرس امریکا که گویا وایرس کرونا را تولید وعلیه چین بکارانداخته است ؛ سوم، نگاه جا هلان مذ هبی ها درایران واسرائیل درباره درمان کرونا ؛ چهارم ، ادامه تروریسم تروریستان طالبانی در افغانستان همزمان به کشتارگریی کرونا دراین کشوری جنگ وحکومت داریی فاسد وتروریسم طالبانِ ناتوان از تلاوت قرآن زده!
دررابطه به اصل نخست ، به صراحت می گویم که مرگ کمونیسم استبداد زده ای روسی وسرما یدارشدن کمونیست های چینی ،کمک به نظریه جهانی سازیی سرما یداری به نام جهانی سازی وغارت جها نیان به خصوص کشورهای عقب ما نده ومیلیاردر شدن یک عده کم وفقیر تر شدن بخش اعظم جا معه بشری کرد. طوریکه د یده شد ، مدا فعان جهان سازی جیب های خود را پُر وجیب های توده ها درکشورهای غربی وکشورهای شرقی را خالی کرد ند. افزون بر خالی کردن جیب های توده ها در سرتا سر جهان ،سرآمدان نظم نوین سرما یداریی جهانی با انسا نیت خدا حا فظی ونسبت به دارو ودرمان به خصوص تولید داروهای نو برای درمان بیماری های نو بی تفاوت شد ند ویکی ازنتیجه های بی تفاوتی ای آن ها گردن کلفتی کرونا ونا توانی زورمندان اقتصادی وسیا سی جهان درتو لید واکسین کشنده ای آن می با شد.
معلوم است ؛ درحا لیکه سیا سی ها وسرما یداران جهان با صطلاح دهکده شده در ناز ونعمت غرق شده بود ند وفخر فروشی هم می کرد ند ،کرونا به سراغ شان از چین تا غرب اروپا ومسکو وواشنگتن رسید. طوریکه رسانه ها فاش کرد ند ،شی جی در چین ادعا کرد که کرونا را خفه کرده است وبوریس جانسن در لندن گرفتار کرونا وزندانی خانگی ونخست وزیران ایتا لیا واسپا نیا هم ازترس کرونا زندانی خانگی شد ند ونخست وزیرآلمان گفت که آزما یش شده است وخوشحال است که گرفتارکرونا نیست!
درروسیه ، پوتین اول ادعا کرده بود که کرونا تا کنون به سراغ روس ها نرسیده است ویک سیا ست مدارمخالف او گفت که پنهان کاری می کند. درحالیکه کرونا مانند غرب اروپا درروسیه هم سروکله نشان داده وبسیاری روس ها را روا نه ای بیمارستان ها کرده است. وقتیکه رسا نه های غیررسمی ومخالفان پوتین ازگسترش کرونا درروسیه سخن ها گفتند وگفته های آن ها درست هم ثا بت شد ند ، ناگهان آقای پوتین با پوشاک خاص دریک بیمارستان بد یداربیماران کرونا زده رفت! آیت الله خا نه ای رفیق آقا پوتین هم ادعا کرده بود که کرونا تروریسم بیولوژیک آقای ترامپ می باشد که روانه ایران آخوند زده کرده است! ترامپ هم که اعلام کرد که ایرانی ها امریکا را دوست دارند ؛ بنا برآن ، آماده است که درمبارزه با کرونا به کمک آن ها برسد که توسط خا منه ای رد شد.
درحالیکه کشتار ایرانی ها توسط کرونا را خا منه ای نتیجه تروریسم بیولوژیک ترامپ گفته بود ، ملا های خرافاتی ولایت فقیه- خرافات زده از جواد ظریف خواستند که ویزا / روا د ید امریکا واروپا را برای آن ها بگیرد تا برای درمان امریکای ها واروپای های گرفتارکرونا به آن کشورها بروند. ازاینکه جواد ظریف وزیر خارجه حکومت آخوندی توسط ترامپ درفهرست تروریستان گرفته شده بود ، نتوانست برای بیان موضع ایران درباره بربریت بشاراسد به گردهمای شورای امنیت برود. بنا برآن، کرونا زده های امریکای از خد مت ملاهای خرافاتی دکترشده ای ایرانی محروم ما ند ند! دراسرائیل ، کشوری که جمهوری ملای ایران شعارنا بودی آن را داده وبجای نابودی آن عرب های سنی را درعراق وسوریه ولبنان ویمن بسیارکشته ومتضرر ساخته است ،ملاها یا خاخام های یهودی درشهر"براک" که محل زند گی یهودی های افراطی می با شد؛ به مخالفت با درمان بیماران کرونای برخاسته اند. پلیس اسرا ئیل هم با بالگر ها وباتوم ها توانست شماری یهودی های افراطی را کنترول وشرایط را برای درمان بیماران گرفتار کرونا آماده کند. جالب این است که ، کرونا حمله خود به ایران را ازقم ملازده و دراسرائیل ازبراک ، پایگاه خا خام ها شروع کرده است. دو شهرمذ هبی شیعه ها ویهودی ها. حمله کرونا بر قم وبراک ،نشانگراین است که دشمنان انسا نیت را هم تهد ید می کند!
درامریکا که خا منه ای آن را متهم کرده بود که کرونا را به جمهوریی ملازده ایران صادرکرده است ،کرونا هجوم برده وهزاران نفررا کشته وهزاران نفرد یگررا بیمارستانی وخسته حال وخسته جان کرده است! ترامپ هم که برای مبارزه با کرونا به مقدار سه هزار میلیون دالر تخصیص داده است. د یده شود که موفق می شود یا نه؟ ترسناک این است که ، کرونا به کشتار انسان ها درسرتا سر جهان ادامه می دهد وسیا ست مداران چه آن های که گرفتارآن شده اند وچه آن های منتظر گرفتارشدن آن می باشند ، تلاشی درجهت ارایه سیاست نابود کننده کرونا نکرده ونمی کنند.
با درنظرداشت بی برنامگی سیا ست مداران برای مهارکرونا ،تنها جستین ترودو نخست وزیر کا نادا که همسرش گرفتار کرونا شده بود ودرمان شده وبهبود یا فته است،سیاست بسیارجدی وهدفمند برای ریشه کن کردن آن درکشور خود به مشوره وکمک حکومت های ولایتی درنظام فدرالی تهیه کرده وبرای تطبیق آن مرتب به پیش می رود. با ستا یش ازنخست وزیرکا نادا بخاطر برنامه ای جدی کرونا ستیزش ،دیگر سیا سی ها ومذ هبی های جهان را بشدت سرزنش می کنم!
دراخیر، بهترمی دانم که به چند تحول درکشورهای مسلمان که دراثر خطر کرونا درکشورهای مسلمان به نفع انسا نیت صورت گرفته است تمرکز ونوشته را پا یان دهم: نخست ، عربستان کعبه ومسجد مد ینه را بری نمازگزاران وزایران ازترس کرونا بسته کرده است! دوم، علمای ازهرونجف وقم ود یو بند ،مسلمان ها را ازادای نماز جماعت در مسا جد منع وتشویق شان کرد ند که فردی در خانه های خود ادای نماز کنند. سوم ، منشی عمومی سازمان ملل ازهمه حکومت های قا تل وستمگروگروه های جنگی وتروریستی درجهان که بیشترین آن ها درکشورهای بد بخت مسلمان فعال می با شند ، خوا ست که بخاطردفع خطرکرونا اعلام آتش بس کنند وپاپ فرانسس رهبرکلیسای کاتولیک روم ، ازخواست منشی عمومی حما یت کرد. برخلاف ، طالبانِ تروریست درافغانستان وبوکوحرام در نیجریه ونیجر تخطی وبه ترورادامه داده اند! ازاین که روز شنبه 4 آوریل - شازدهم حمل ،رسانه ها پخش کرد ند که نیروهای حکومتی درجنوب نیجر ده ها تروریست مذهبی نما ، یا طالبان بومی را کشتند ، بسیارخوشحال شدم.
درحالیکه ادامه توحش وتروروکشتار طالبان وباند های همانند آن درکشورهای مسلمان را بشد ت سرزنش می کنم ، خوشحال هستم که بسته شدن کعبه ومسجد نبی درمد ینه وفتواهای علما ازازهر درمصر تا د یو بند درهند ، برای بستن مسجد ها ازترس کرونا وخواست منشی عموی سازمان ملل برای آتش بس ازتروریستان ود یگردسته های جنگی برای مبارزه با کرونا ، بدون شک، ثابت سا ختند که دین ها برای انسان ها نازل شده اند نه اینکه انسان ها برای د ین ها ابزاربی خاصیت وبی اراده خلق شده با شند. مسئله ای که مهرتا یید بر اصل انسان وانسا نیت وکرامت انسانی می گذارد. بنا برآن ، زنده باد انسان وانسا نیت گفته نفرین بد شمنان آزادی وخرد ورزیی انسان ها درسرتاسرجهان به خصوص کشورهای مسلمان نثارمی کنم!
Friday, 3 April 2020
سا زند گان جهان مدرن
بخش دوم ،نهضت اصلاح مذ هبی
ابراهیم ورسجی
شانزدهم ماه حمل 1399
دربخش نخست این مقا له ،درباره رنسا نس / نوزای درایتا لیا ود یگرکشورهای اروپای به خصوص آلمان وفرانسه ، وبریتا نیا ، مفصل ابراز نظر کردم. ازاین نگاه که رنسا نس / نوزای ، جاده صاف کن نهضت اصلاح مذ هبی ، یا ظهور پروتستا نتیسم / مذ هب اعتراض ونو اند یش دربرابر مذ هب کا تولیک وامپراتوریی مقد س روم شد، درباره اصلاح مذ هبی مفصل ابرازنظر می کنم. همچنان ، ازاین که نهضت اصلاح مذ هبی درمسیحیت ،درآلمان توسط مارتین لوتر براه انداخته شد ، به سراغ هگل فیلسوف آلما نی می روم. درزمینه ، هگل می گو ید:" این بلا هت مدرن است که بخوا هیم با تغییر قانون اسا سی وقانون های مد نی ، یک سازماند هی منحط اجتما عی را دگرگون کنیم بد ون آنکه درد ین تغییری ایجاد کرده با شیم." ازاین که سا ختارهای اجتما عی وفرهنگی همه کشورهای مذ هبی چه غربی ( مسیحی - یهودی) چه شرقی ( مسلمان ،بودای ،هند و ،لائوتیسی وکنفیوشیسی) ، متکی بر دین ها می با شند ،مطا بق سخن هگل ،با ید تغییر و دیگرگون سا ختن آن ها با تغییر یا اصلاح د ینی صورت بگیرد.
بنا بر آن ،به بررسی نهضت اصلاح مذ هبی درمسیحیت می پردازم. بررسی که رفتن مختصر به تاریخ دین مسیح را ایجاب می کند. ازنظر تاریخی ،معلوم است که مسیحیت درفلسطین ظهورکرده بود وزبان مسیح هم زبان عبری / یهودی بود. جالب این است که ،وقتیکه دین مسیح دین رسمی امپراتوریی روم ودرادامه آن دین یا اید ئو لوژیی سیا سی امپراتوریی مقد س روم سا خته شد، اززبان عبری / زبان اصلی نزول انجیل / کتاب مقد س خبری باقی نه ما ند وانجیل بزبان لاتین برگردان شد. زبا نیکه تنها پاپ وروحانیان زیر رهبریی او به آن آگا هی داشتند وتوده های مذ هبی کشورهای اروپا یی دیروزو امروز ازآن اطلاعی ندا شتند. آشکار است که ، ترجمه انجیل به زبان لا تین وفهم انحصاری آن تو سط روحا نی ها ؛ عا مل عمده تقد س مآ بی آن ها هم شد. طوریکه مولوی های مسلمان غیر عرب هم با دانش نا چیز زبان عربی / زبانی که قرآن به آن نا زل شده است ، مقد س نمای وعوام فریبی کرده ومی کنند.
بهر حال ، طوریکه در مقا له "رنسا نس " گفتم ، باززایی فلسفه ودموکراسی یونان وجمهوری روم ، درایتا لیا ودیگربخش های اروپا ،هم کلیسا هم امپراتوریی مقد س روم را به شد ت زیر فشارگرفتند هم تقو یت وگسترش زبان های: ایتا لیای ، اسپا نیا یی ، جرمنی ، انگلیسی ، فرانسوی ، روسی و... زبان لاتین را ازمیدان بیرون کرد ند. ازاین رو، برگردان انجیل اززبان لا تین به زبان های اروپا یی اهمیت فزاینده پیدا کرد. دراین راستا، دسید ریوس اراسموس (1466-1536) ، نسخه لا تین انجیل را بازخوا نی وارایه کرد که نقطه ای عطف درمطا لعات کتاب مقد س بود. بنا برآن ، درسال 1514، اراسموس چنان درمبا حثات غربی با نفوذ شد که ازدوران سیسرو تا آن زمان هیچ روشنفکری به اینجا یگاه دست نیا فته بود. دراوا یل ، سال 1514 ، پس ازماه ها نگارش ، ویرایش واصلاح درچاپ خانه یوهان فروین دربازل سویس ، متن بازنگری شده عهد جد ید خوا نش تازه ازانجیل را به میدان آورد.افزون برآن، اراسموس " درستا یش دیوانگی وسربازمسیحی را نوشت. دوکارنامه ای که او را به حیث یکی ازپیشگام نهضت اصلاح مذ هبی با لا کشید.
در حا لیکه اراسموس ، نسخه لا تینی کتاب مقد س را بازنگری وبه نشر رسا نده بود ،مارتین لوتر(1483-1546) ، روحا نی مسیحی دوکار بسیار سرنوشت ساز درتاریخ مسیحیت درجرمنی انجام داد:نخست، 95 سوال ازپاپ روم را هم به واتیکان ارسال هم بر دروازه کلیسای بزرگ آلمان نصب کرد. دوم، متن لا تینی کتاب مقد س را به زبان آلما نی ترجمه ومرتکب بد عت بزرگ ازنگاه پا پ اعظم شد! ازاین نگاه که بعد ازپا یان رسا لت همه پیامبران الهی ، اصل کتاب آورده ای آن ها تو سط شاه ها وشیخان / روحا نیان درظاهر پیرو آن ها تحریف شده است ، بازنگری های اراسموس ولوتر در انجیل دارای ارزش بسیاری می با شد. طرفه این که ،قرآن به وضا حت گفته است که تورات وانجیل را احبار ورهبان های یهودی ومسیحی تخریف کرده اند. دریک آیه قرآن ، خدا فرموده است که قرآن را نازل کرده ام وآن حفظ یا نمی گذارم که تحریف شود. شاه ولی الله دهلوی دانشمند مسلمان هندی گفته است که :" متن قرآن تحریف نشده اما درتفسیر آن تحریف معنوی صورت گرفته است."
بنا بر بازنگری های اراسموس ولوتر درمتن انجیل وتا کید شاه ولی الله بر تحریف معنوی قرآن ،آوردن اصلاحات دینی هم در مسیحیت هم دراسلام ضروری به نظرمی رسد. ازاین که مقاله در اطراف نهضت اصلاح مذهبی درمسیحیت می چر خد ،درباره اصلاحات مذ هبی دراسلام ابراز نظر نمی کنم یا آن را دربخش خاص خود ش بررسی خواهم کرد. ازاین رو ،به نهضت اصلاح مذهبی مارتین لوتر تمرکز کرده برای بیان گسترده موضوع به سراغ کتاب " راه های مقد س غرب " می روم. درزمینه ، تیو دور ایم لود ویگ ، نویسنده کتاب نامبرده چنین ابرازنظر می نما ید:ضرورت دایمی وهمیشگی برای اصلاح ونوسازیی همه دین های جهان احساس می شود. به این خاطرکه ، به حیث یک نهاد تثبیت شده فرهنگ وجا معه ، دین ها بدون اصلاح ونو سازی زباله می شوند یا برای هدف های غیر معنوی بکار انداخته می شوند. ازاین رو،حرکت های بازسازی راه اندازی شده ومی شوند تا حا لت آغازین دین ها برگردانده شوند.
ازاین رو، نوزای / رنسا نس دربرهه پسین سده های میا نه در شرایطی که سا ختار فیئودالی کلیسای دوره میانه رو به ضعف گذا شت ، برای نوسازیی کلیسا شروع شد. نوزایی که منجر به اصلاحات پروتستا نی وتغییر بنیادی درکلیسا وجا معه ای مسیحی شد. یک دانشمند انگلیسی بنام ویکلیف (1329-1384م) انجیل را به زبان انگلیسی ترجمه وبه برخی جنبه های کلیسای سده های میا نه به شمول پاپ گری انتقاد کرد. بنا برآن ، وجود انجیل درزبان عامه مردم به یک نیروی انقلابی تبد یل شد. درچک وسلواکیا ، جان هس (1373-1415م) گرداننده دانشگاه پراگ ،یک خیزش مردمی علیه سوء استفاده کلیسا از کتاب مقدس براه انداخت که بنام منحرف یا مرتد طعمه آتش کرده شد. نفوذ ویکلیف ، جان هس ودیگر اصلاح طلبان درهمه بخش های اروپا سرا یت وبا عث اصلاح وتغییر درجا معه ها شد.
آشکاراست که ، برخی این حرکت ها اثر ازنهضت گسترده فرهنگی واجتما عی رنسا نس / نوزای گرفتند. نهضتی که منجر به جنبه های زیرمد رنیته : فرد گرای ،سکولاریسم / این جهانی نگری ،خرد گرای ، ملی گرای ، شهرنشینی وصنعت کاری شد. گرایش به فرهنگ یونان وروم با ستان افزایش یا فت ودانشمندان کلیسا زبان های انجیلی را آموختند. گسترش مطبوعات چا پی آموزش نو را وسعت بخشید. دانشمندان رنسا نس خود را مصروف فلسفه انسان گرای نه مذ هبی حتا برخی وقت ها بنیاد های باورها وعملکرد های مذ هبی را زیر پرسش برد ند. جوها نزریوشلین (1455-1522) ودسید ریوس اراسمو (11466-1536) ،کوشش کرد ند که میان دانش نووعقا ید سنتی کلیسا آشتی بیاورند. اما پاپ های دوره رنسا نس آما ده سازگاری با چالش های زمانه نشد ند. افزون بر اینکه آماده سازگاری نشد ند،برخلاف ،با فساد کوشش درجهت تثبیت قدرت سیا سی خود کرد ند.
درچنان شرایطی ، مارتین لوتر واصلا حات او به حیث یک نماد رنسا نس خود نما ی کرد. درموج جا لب کلاسیزم درمعماریی نو، پا پ جولیوس دوم برنامه های بزرگ وبلند پروازانه را راه اندازی وسنگ تهداب سنت پتر با سا لیکا را درروم درسال 1506 گذا شت. پروژه ی که سرما یه بسیاری را می طلبید وپاپ لوی دهم (1475-1521) شروع به کسب پول با فروختن بهشت به مردم کرد. کلیسا مدت ها قبل اعلام کرده بود که حق دارد بهشت فروشی در بدل بخشش گنا هان کند ؛ واین بهشت فروشی در بدل عفو گناه هان را به خود مسیح هم پیوند زد. درواقع ، همین بهشت فروشی توسط کلیسا بود که با عث اولین اعتراض مارتین لوتر شد. اعتراضی که بنیاد کلیسای قرون میا نه را لرزا ند! مارتین لوتر( 1483-1546) ،فردی بود که به دانشگاه ارفورت رفته وقانون خوانده بود. ویک بحران درزند گی شخصی لوتر اورا وادارکرد تا به نظم آگوستینی پیوسته الهیات را بخواند. بعد ازآن ، او در دانشگاه نوساکسونی در ویتنبرگ به حیث استاد توظیف شد.
درسال 1510 ، دبیر دانشگاه او را بروم فرستاد. اما تجربه وچشم دید او درروم ،نادانی وفساد رایج درشهر مقد س بود. چشم د ید یکه اورا نا امید سا خت! بنا برآن ، متوجه نا توانی وبی ارزشی خود بمنا سبت پیوند با کلیسای روم شد. رویدادی که زند گی اورا دیگرگون سا خت. با وجود شناخت بهود گی کلیسا وپیوستگی خودش با آن ،هم آماده فراهم کردن مواد درسی برای لکچرها / تد ریس ها درپسام شد هم اشاره ها ومنابع دررابطه به خدا اورا زیرفشارگرفتند. مسئله های که وادارش کرد تا به روم برگردد. اکنون حقا نیت خدا ازطریق قانون وشهادت قانون وپیامبران برای او روشن شد. حقا نیتی که او را متوجه جوهررسا لت مسیح وباورمندان اوسا خت...بنا برآن ، مقا بله با بهشت فروشی پاپ را که مورد انتقاد بسیاری مبلغان وحاکمان جرمنی قرار گرفته بود شروع کرد. مبارزه ای که با عث نا رضا یتی جان تزل نما ینده پاپ شد. نا رضا یتی که مشوق لوتربرای مبارزه نو آورانه شد.
لوتر با ادامه مسئولیت اکا دمیک خود ، تزیس های 95 ماده ای را برای بحث وگفت وگو ارایه وبه بهشت فروشی پا پ حمله وهمه مسئولیت ها واختیارات او را زیر پرسش برد. تزیس 95 ماده ای لوترتوسط رسا نه های وقت پخش وهمگا نی ساخته شد وبه نا رضا یتی عمومی علیه دستگاه پا پ دامن زد. پیشتر هم پا پ لوتررا به اتهام دیگر باوری سرزنش کرده بود. لوتر هم با نقد واعتراض مقد س بودن پاپ وشورای کلیسای او را رد کرده بود.ازاین رو، پاپ او را تکفیرکرد. تکفیری که دردوره بروز ملی گرایی آلما نی کم تا ثیروبا عث شد که رهبرسیاسی - ساکسونی وقت امنیت لوتر را به عهده بگیرد. مثلا، چارلزپنجم ، امپراتورآلمان درسال 1521 ،لوتررا زیرمراقبت گرفت ( مرا قبتی که درظاهرکیفردهی ودراصل تا مین امنیت او دربرا بردستگاه پاپ بود). نظریه لوترتوان بخشش گنا هان توسط پاپ را رد ودرواقع سا ما نه ای کلیسای قرون وسطای را لرزانترکرد.
مثلا، درسا ما نه ای کلیسای- کاتولیکی ، راهبان ورا هبه ها حق ازواج ندا شتند. برای شکستن ازین بت کلیسای ، لوتر هم با راهبه کاترین ون ازدواج کرد هم به راهب ها وراهبه ها امرکرد که ازدواج وزند گی نورا شروع کنند که کرد ند. با این کار سنت شکنانه خود، بدون شک، لوتر انقلاب درکلیسا آورده عصر سکولاررا رقم زد. دومین کار بت شکنانه لوترترجمه کردن انجیل ازلاتین به زبان آلما نی بود. انفجاررسا نه ای انجیل ترجمه شده بزبان جرمنی توسط لوتررا دراختیار مردم گذا شته هم کمک به زبان وادبیات جرمن هاهم کمک به آن ها درفهم نو ازانجیل بزبان خود شان کرد هم ضربه سخت به پا پ زد. کارنامه انقلابی سوم لوتراین بود که گفت که هرباورمند به دین مسیح می تواند مبلغ دین او شود. درواقع ، لوتر با این کار انقلابی خود افراد عادی یا غیرروحا نی را برابر به روحا نی ها ومبلغان دین ساخته ارزش سکولاریسم را برابر به ارزش مسیحی گری برجسته ساخت.
بنا برآن ، اصلاح مذ هبی گسترش یا فت وبسیاری افراد به صف لوتر پیوسته ( پروتستان های معروف شد ند) ونتیجه ای آن هم بازسازیی ساختارکلیسا درجهان مسیحیت بنام پروتستان شد. دراین مبارزه نو سازانه درمسیحیت ، لوتر تنها نبود ، بلکه یک اصلاح طلب دیگر بنام جان کالوین ( 1509-1564) همکاراوبود. شخصی که نقش عمده درتحقق پروتستانتیسم درمسیحیت بازی کرد. کالوین به حاکمیت مطلق خدا تا کید کرد ومنظوراو ازحا کمیت مطلق خدا بر کارکرد انسان ها درواقع سیلی سخت زدن برچهره ای پاپ وکلیسای کاتولیک رومی بود. دراین را ستا ، کالوین یک نظام تیوکراسی درجینیو شکل داد. نظامی که برآن خدا فرمان می را ند. درس های کالوین درفرانسه ،جرمنی،نیدر لند / ها لند ، انگلند وسکا تلند ، گسترش وبنام پریس بیتریا نیزم شهرت یا فت. از مناطق نامبرده ، کالوینیزم به امریکا راه یا فت وبه حیث یک نیروی پروتستانتیسم امریکای معرفی شد...
درانگلند ،اند یشه های اصلاح طلبی به نارضایتی علیه روم که ازپیش وجود داشت دامن زد ند. هانری هشتم (1509-1547) پاد شاه انگلند با پا پ بخاطر رد ازدواج خود قطع رابطه ودرسال 1534 خود را رهبرکلیسای انگلیکان اعلام ودارای های کلیسا را از خود ونظم نو را شکل وکتاب پرستش عمومی را هم نوسازی کرد. درکلیسا نارا ضیا نی هم بود ند که خواستارپاکسازی کلیسای انگلند ازباقی مانده های کلیسا ی روم شد ند وآن ها خود را پیو ریتا نها / پاک کاران کالوینی هم می نا مید ند. این گروه یا گرا یش توسط یک روحا نی مقد س وانتخا بی رهبری می شد که کود / قانون اخلاقی سخت گیرانه ای خود را داشتند وبراساس آن عمل می کرد ند ودردوره شاه یلیام بقدرت هم رسید ند اما با اعاده کتاب عبادت عامه به گروه باب تیست ها وکویکرهای بیرون کلیسای انگلند پیوستند.
همچنان ،حرکت اصلاحی به کلیسای کا تولیک روم یا پاپ های اصلاح طلب هم رسید. پاپ های که پیام اصلاح طلبی دینی را درک ودست به اصلاح کاری ومبارزه علیه فساد درکلیسای کاتولیک روم زد ند. به سخن دیگر، به بهشت فروشی توسط پاپ وکلیسا مهرپا یان زده شد واصلاحات درشیوه ای تعیین روحا نیان بزرگ یا کاردینا ل ها هم آورده شد. یعنی تا ثیر سازنده اصلاح طلبی پروتستا نی رخنه در کلیسای کاتولیک رومی کرد وبسیاری منش ها وکارکرد ها ورواج های جاری درکلیسا را زیر سوال برد! بنا برآن ، درسال های 1545 و1563 ، شورای ترینت سه گردهمای براه انداخته به پرسش های که متوجه کلیسا ساخته شده بود ملاحظه کارانه پا سخ داد. اگرچه امید واری ها پیدا شد ند که شورا با پروتستان های اصلاح طلب همسازمی شود،اما شورا دررابطه به درس های کلیسای وموقعیت پا پ ها وحرمت به آموزه های انجیلی - لا تینی ، مریم مقد س ومقد س مآبی ، ازدواج نکردن روحا نی ها ومبلغان وپرسش های دیگرگذ شته گرا باقی ما ند وبه پاپ قدرت بیشترداده شد تا با پروتستان ها درروشنای کتاب های مقد س مبارزه کند. درواقع ، ایستادگی کلیسا ادامه وامید آوردن سازش میان کاتولیک ها وپروتستان ها به نا امیدی تبد یل شد.
با وجود ایستادگی کلیسا دربرابر پروتستانتیسم ،نو آوری اعتقادی درمیان کاتولیک ها آورده شد. جمعیت های نوین مذ هبی ساخته شد ند که درمیان آن ها جمعیت مسیح بسیاربارز بود. افزون برآن ،اگنا تیوس لویال (1491-1556) یک افسر نظامی قبلی اسپانیا نهاد جسویت را برای تبلیغ عقا ید کاتولیکی راه اندازی کرد تا دربرابر پروتستان ها مبارزه کند. توسط همین نهاد مسیحیت در شرق آسیا گسترانده شد. درمیان آن ها، فرانسس کاور (1506-1552) مسیحیت را درسال 1549 به ژا پان برد ومتیو ریکسی ( 1552-1610) نقش بارز درانتقال مسیونری به چین بازی کرد ودیگر میسیونری ها نقش بزرگ درانتقال کلیسای کاتولیک به هند وفیلیپین وجنوب وامریکای مرکزی بازی کرد ند. یعنی کلیسای کاتولیک باخت خود دراروپا را با برد درمناطق نامبرده جبران کرد. بهرحال ، با اصلاحات ، کلیسای قرون وسطا زمین گیرشد و برخورد ها به جنگ های مذ هبی تبد یل شد ند. صلح آگبرگ درسال 1555 با پا درمیانی ها آرامش موقت آورد ودین پاد شاهی به دین دانش تبد یل شد. یعنی دین دیگر زورگفته نمی تواند وخود را با علم ودانش به پیش برده می تواند. بعد ازجنگ های 30 ساله ،قرارداد وستفالی در سال 1648 ،امضا ودولت های ملی ظهوروکلیساهای دولتی را رقم ونقشه مذ هبی اروپا را دیگرگون ولوتریا نیزم وکالوینیزم خود را تثبیت کرد ند. درکلیساهای شرقی ، نهضت اصلاح طلبی تا ثیرژرف ما نند غرب نگذا شت. کلیسای ارتدوکس یونا نی تلاش دا شت که ما نع توسعه طلبی ترک های مسلمان شود. نا گفته نما ند که ، یک اصلاح گری درکلیسای روسیه به رهبریی پترییارک نیکان ( 1606-1681) صورت گرفت. روحانی که تلاش داشت روحانیت تعلیم یافته را رونق دهد. این اصلاح طلبی ها باعث دست اندازی دولت درامورکلیسا شد وبعد ترپتر بزرگ ( 1676-1725) امور کلیسا را دردست گرفت. بازیی که اصلاح طلبی مذ هبی را کنارزد وکهنه اند یشان مذ هبی دربرابر اصلاح طلبان نیروگرفته آن ها را به حا شیه را ند ند (1).
بنا برآن ، به صراحت می گویم که ،کلیسا های کا تولیک روم وارتدوکس یونا نی وروسی ،با نگاه به گذ شته وپرهیز از آینده نگری عامل عقب ما ند گی کشورهای ارتدوکسی- کا تو لیکی ای زیر اثر خود شد ند. برخلاف ،کلیسای پروتستا نی- لوتری با نو اند یشی واصلاح طلبی خود به قرون وسطا درغرب اروپا فرمان ایست داده جهان نو را رقم زد. روشن است که ، امریکا وکا نا دا درنیم کره ای غربی هم ادامه پیشرفت اروپای غربی- پروتستا نی می با شند. مثلا،پیشرفت اروپای غربی وعقب ما ند گی اروپای شرقی وفیلیپین درآسیای شرقی ،و پیشرفت امریکای شما لی وعقب ما ند گی امریکای مرکزی- جنوبی ، رابطه تنگا تنگ با مسیحت پروتستا نی ومسیحیت های کا تولیکی- ارتد وکسی دارد. درقاره آسیا ، اگر ژاپان پیشرفت کرده است وکوریای جنوبی وتایوان وسینگا پور وهانگکانگ وچین روبه پیشرفت دارند وترکیه درکشورهای مسلمان هم دروضع بهتری در مقایسه با دیگرکشورهای مسلمان قرار گرفته است ، نا شی از استفاده درست آن ها ازتجربه غرب مدرن می با شد. تجربه موفق غرب مدرن هم الهام از نهضت اصلاح دینی- لوتری- پروتستا نی گرفته است.
پا نو یس:
1-The Sacred Paths of The West, Third Edition, by Theodore M. Ludwig, Library of Congress Cataloging – in- publication Data
Ludwig, Theodore M. copyright© 2006, 2001, 1996 by Pearson Education , INC ,Upper Saddle River , New Jersey 07458.pp.161-62, 163
ابراهیم ورسجی
شانزدهم ماه حمل 1399
دربخش نخست این مقا له ،درباره رنسا نس / نوزای درایتا لیا ود یگرکشورهای اروپای به خصوص آلمان وفرانسه ، وبریتا نیا ، مفصل ابراز نظر کردم. ازاین نگاه که رنسا نس / نوزای ، جاده صاف کن نهضت اصلاح مذ هبی ، یا ظهور پروتستا نتیسم / مذ هب اعتراض ونو اند یش دربرابر مذ هب کا تولیک وامپراتوریی مقد س روم شد، درباره اصلاح مذ هبی مفصل ابرازنظر می کنم. همچنان ، ازاین که نهضت اصلاح مذ هبی درمسیحیت ،درآلمان توسط مارتین لوتر براه انداخته شد ، به سراغ هگل فیلسوف آلما نی می روم. درزمینه ، هگل می گو ید:" این بلا هت مدرن است که بخوا هیم با تغییر قانون اسا سی وقانون های مد نی ، یک سازماند هی منحط اجتما عی را دگرگون کنیم بد ون آنکه درد ین تغییری ایجاد کرده با شیم." ازاین که سا ختارهای اجتما عی وفرهنگی همه کشورهای مذ هبی چه غربی ( مسیحی - یهودی) چه شرقی ( مسلمان ،بودای ،هند و ،لائوتیسی وکنفیوشیسی) ، متکی بر دین ها می با شند ،مطا بق سخن هگل ،با ید تغییر و دیگرگون سا ختن آن ها با تغییر یا اصلاح د ینی صورت بگیرد.
بنا بر آن ،به بررسی نهضت اصلاح مذ هبی درمسیحیت می پردازم. بررسی که رفتن مختصر به تاریخ دین مسیح را ایجاب می کند. ازنظر تاریخی ،معلوم است که مسیحیت درفلسطین ظهورکرده بود وزبان مسیح هم زبان عبری / یهودی بود. جالب این است که ،وقتیکه دین مسیح دین رسمی امپراتوریی روم ودرادامه آن دین یا اید ئو لوژیی سیا سی امپراتوریی مقد س روم سا خته شد، اززبان عبری / زبان اصلی نزول انجیل / کتاب مقد س خبری باقی نه ما ند وانجیل بزبان لاتین برگردان شد. زبا نیکه تنها پاپ وروحانیان زیر رهبریی او به آن آگا هی داشتند وتوده های مذ هبی کشورهای اروپا یی دیروزو امروز ازآن اطلاعی ندا شتند. آشکار است که ، ترجمه انجیل به زبان لا تین وفهم انحصاری آن تو سط روحا نی ها ؛ عا مل عمده تقد س مآ بی آن ها هم شد. طوریکه مولوی های مسلمان غیر عرب هم با دانش نا چیز زبان عربی / زبانی که قرآن به آن نا زل شده است ، مقد س نمای وعوام فریبی کرده ومی کنند.
بهر حال ، طوریکه در مقا له "رنسا نس " گفتم ، باززایی فلسفه ودموکراسی یونان وجمهوری روم ، درایتا لیا ودیگربخش های اروپا ،هم کلیسا هم امپراتوریی مقد س روم را به شد ت زیر فشارگرفتند هم تقو یت وگسترش زبان های: ایتا لیای ، اسپا نیا یی ، جرمنی ، انگلیسی ، فرانسوی ، روسی و... زبان لاتین را ازمیدان بیرون کرد ند. ازاین رو، برگردان انجیل اززبان لا تین به زبان های اروپا یی اهمیت فزاینده پیدا کرد. دراین راستا، دسید ریوس اراسموس (1466-1536) ، نسخه لا تین انجیل را بازخوا نی وارایه کرد که نقطه ای عطف درمطا لعات کتاب مقد س بود. بنا برآن ، درسال 1514، اراسموس چنان درمبا حثات غربی با نفوذ شد که ازدوران سیسرو تا آن زمان هیچ روشنفکری به اینجا یگاه دست نیا فته بود. دراوا یل ، سال 1514 ، پس ازماه ها نگارش ، ویرایش واصلاح درچاپ خانه یوهان فروین دربازل سویس ، متن بازنگری شده عهد جد ید خوا نش تازه ازانجیل را به میدان آورد.افزون برآن، اراسموس " درستا یش دیوانگی وسربازمسیحی را نوشت. دوکارنامه ای که او را به حیث یکی ازپیشگام نهضت اصلاح مذ هبی با لا کشید.
در حا لیکه اراسموس ، نسخه لا تینی کتاب مقد س را بازنگری وبه نشر رسا نده بود ،مارتین لوتر(1483-1546) ، روحا نی مسیحی دوکار بسیار سرنوشت ساز درتاریخ مسیحیت درجرمنی انجام داد:نخست، 95 سوال ازپاپ روم را هم به واتیکان ارسال هم بر دروازه کلیسای بزرگ آلمان نصب کرد. دوم، متن لا تینی کتاب مقد س را به زبان آلما نی ترجمه ومرتکب بد عت بزرگ ازنگاه پا پ اعظم شد! ازاین نگاه که بعد ازپا یان رسا لت همه پیامبران الهی ، اصل کتاب آورده ای آن ها تو سط شاه ها وشیخان / روحا نیان درظاهر پیرو آن ها تحریف شده است ، بازنگری های اراسموس ولوتر در انجیل دارای ارزش بسیاری می با شد. طرفه این که ،قرآن به وضا حت گفته است که تورات وانجیل را احبار ورهبان های یهودی ومسیحی تخریف کرده اند. دریک آیه قرآن ، خدا فرموده است که قرآن را نازل کرده ام وآن حفظ یا نمی گذارم که تحریف شود. شاه ولی الله دهلوی دانشمند مسلمان هندی گفته است که :" متن قرآن تحریف نشده اما درتفسیر آن تحریف معنوی صورت گرفته است."
بنا بر بازنگری های اراسموس ولوتر درمتن انجیل وتا کید شاه ولی الله بر تحریف معنوی قرآن ،آوردن اصلاحات دینی هم در مسیحیت هم دراسلام ضروری به نظرمی رسد. ازاین که مقاله در اطراف نهضت اصلاح مذهبی درمسیحیت می چر خد ،درباره اصلاحات مذ هبی دراسلام ابراز نظر نمی کنم یا آن را دربخش خاص خود ش بررسی خواهم کرد. ازاین رو ،به نهضت اصلاح مذهبی مارتین لوتر تمرکز کرده برای بیان گسترده موضوع به سراغ کتاب " راه های مقد س غرب " می روم. درزمینه ، تیو دور ایم لود ویگ ، نویسنده کتاب نامبرده چنین ابرازنظر می نما ید:ضرورت دایمی وهمیشگی برای اصلاح ونوسازیی همه دین های جهان احساس می شود. به این خاطرکه ، به حیث یک نهاد تثبیت شده فرهنگ وجا معه ، دین ها بدون اصلاح ونو سازی زباله می شوند یا برای هدف های غیر معنوی بکار انداخته می شوند. ازاین رو،حرکت های بازسازی راه اندازی شده ومی شوند تا حا لت آغازین دین ها برگردانده شوند.
ازاین رو، نوزای / رنسا نس دربرهه پسین سده های میا نه در شرایطی که سا ختار فیئودالی کلیسای دوره میانه رو به ضعف گذا شت ، برای نوسازیی کلیسا شروع شد. نوزایی که منجر به اصلاحات پروتستا نی وتغییر بنیادی درکلیسا وجا معه ای مسیحی شد. یک دانشمند انگلیسی بنام ویکلیف (1329-1384م) انجیل را به زبان انگلیسی ترجمه وبه برخی جنبه های کلیسای سده های میا نه به شمول پاپ گری انتقاد کرد. بنا برآن ، وجود انجیل درزبان عامه مردم به یک نیروی انقلابی تبد یل شد. درچک وسلواکیا ، جان هس (1373-1415م) گرداننده دانشگاه پراگ ،یک خیزش مردمی علیه سوء استفاده کلیسا از کتاب مقدس براه انداخت که بنام منحرف یا مرتد طعمه آتش کرده شد. نفوذ ویکلیف ، جان هس ودیگر اصلاح طلبان درهمه بخش های اروپا سرا یت وبا عث اصلاح وتغییر درجا معه ها شد.
آشکاراست که ، برخی این حرکت ها اثر ازنهضت گسترده فرهنگی واجتما عی رنسا نس / نوزای گرفتند. نهضتی که منجر به جنبه های زیرمد رنیته : فرد گرای ،سکولاریسم / این جهانی نگری ،خرد گرای ، ملی گرای ، شهرنشینی وصنعت کاری شد. گرایش به فرهنگ یونان وروم با ستان افزایش یا فت ودانشمندان کلیسا زبان های انجیلی را آموختند. گسترش مطبوعات چا پی آموزش نو را وسعت بخشید. دانشمندان رنسا نس خود را مصروف فلسفه انسان گرای نه مذ هبی حتا برخی وقت ها بنیاد های باورها وعملکرد های مذ هبی را زیر پرسش برد ند. جوها نزریوشلین (1455-1522) ودسید ریوس اراسمو (11466-1536) ،کوشش کرد ند که میان دانش نووعقا ید سنتی کلیسا آشتی بیاورند. اما پاپ های دوره رنسا نس آما ده سازگاری با چالش های زمانه نشد ند. افزون بر اینکه آماده سازگاری نشد ند،برخلاف ،با فساد کوشش درجهت تثبیت قدرت سیا سی خود کرد ند.
درچنان شرایطی ، مارتین لوتر واصلا حات او به حیث یک نماد رنسا نس خود نما ی کرد. درموج جا لب کلاسیزم درمعماریی نو، پا پ جولیوس دوم برنامه های بزرگ وبلند پروازانه را راه اندازی وسنگ تهداب سنت پتر با سا لیکا را درروم درسال 1506 گذا شت. پروژه ی که سرما یه بسیاری را می طلبید وپاپ لوی دهم (1475-1521) شروع به کسب پول با فروختن بهشت به مردم کرد. کلیسا مدت ها قبل اعلام کرده بود که حق دارد بهشت فروشی در بدل بخشش گنا هان کند ؛ واین بهشت فروشی در بدل عفو گناه هان را به خود مسیح هم پیوند زد. درواقع ، همین بهشت فروشی توسط کلیسا بود که با عث اولین اعتراض مارتین لوتر شد. اعتراضی که بنیاد کلیسای قرون میا نه را لرزا ند! مارتین لوتر( 1483-1546) ،فردی بود که به دانشگاه ارفورت رفته وقانون خوانده بود. ویک بحران درزند گی شخصی لوتر اورا وادارکرد تا به نظم آگوستینی پیوسته الهیات را بخواند. بعد ازآن ، او در دانشگاه نوساکسونی در ویتنبرگ به حیث استاد توظیف شد.
درسال 1510 ، دبیر دانشگاه او را بروم فرستاد. اما تجربه وچشم دید او درروم ،نادانی وفساد رایج درشهر مقد س بود. چشم د ید یکه اورا نا امید سا خت! بنا برآن ، متوجه نا توانی وبی ارزشی خود بمنا سبت پیوند با کلیسای روم شد. رویدادی که زند گی اورا دیگرگون سا خت. با وجود شناخت بهود گی کلیسا وپیوستگی خودش با آن ،هم آماده فراهم کردن مواد درسی برای لکچرها / تد ریس ها درپسام شد هم اشاره ها ومنابع دررابطه به خدا اورا زیرفشارگرفتند. مسئله های که وادارش کرد تا به روم برگردد. اکنون حقا نیت خدا ازطریق قانون وشهادت قانون وپیامبران برای او روشن شد. حقا نیتی که او را متوجه جوهررسا لت مسیح وباورمندان اوسا خت...بنا برآن ، مقا بله با بهشت فروشی پاپ را که مورد انتقاد بسیاری مبلغان وحاکمان جرمنی قرار گرفته بود شروع کرد. مبارزه ای که با عث نا رضا یتی جان تزل نما ینده پاپ شد. نا رضا یتی که مشوق لوتربرای مبارزه نو آورانه شد.
لوتر با ادامه مسئولیت اکا دمیک خود ، تزیس های 95 ماده ای را برای بحث وگفت وگو ارایه وبه بهشت فروشی پا پ حمله وهمه مسئولیت ها واختیارات او را زیر پرسش برد. تزیس 95 ماده ای لوترتوسط رسا نه های وقت پخش وهمگا نی ساخته شد وبه نا رضا یتی عمومی علیه دستگاه پا پ دامن زد. پیشتر هم پا پ لوتررا به اتهام دیگر باوری سرزنش کرده بود. لوتر هم با نقد واعتراض مقد س بودن پاپ وشورای کلیسای او را رد کرده بود.ازاین رو، پاپ او را تکفیرکرد. تکفیری که دردوره بروز ملی گرایی آلما نی کم تا ثیروبا عث شد که رهبرسیاسی - ساکسونی وقت امنیت لوتر را به عهده بگیرد. مثلا، چارلزپنجم ، امپراتورآلمان درسال 1521 ،لوتررا زیرمراقبت گرفت ( مرا قبتی که درظاهرکیفردهی ودراصل تا مین امنیت او دربرا بردستگاه پاپ بود). نظریه لوترتوان بخشش گنا هان توسط پاپ را رد ودرواقع سا ما نه ای کلیسای قرون وسطای را لرزانترکرد.
مثلا، درسا ما نه ای کلیسای- کاتولیکی ، راهبان ورا هبه ها حق ازواج ندا شتند. برای شکستن ازین بت کلیسای ، لوتر هم با راهبه کاترین ون ازدواج کرد هم به راهب ها وراهبه ها امرکرد که ازدواج وزند گی نورا شروع کنند که کرد ند. با این کار سنت شکنانه خود، بدون شک، لوتر انقلاب درکلیسا آورده عصر سکولاررا رقم زد. دومین کار بت شکنانه لوترترجمه کردن انجیل ازلاتین به زبان آلما نی بود. انفجاررسا نه ای انجیل ترجمه شده بزبان جرمنی توسط لوتررا دراختیار مردم گذا شته هم کمک به زبان وادبیات جرمن هاهم کمک به آن ها درفهم نو ازانجیل بزبان خود شان کرد هم ضربه سخت به پا پ زد. کارنامه انقلابی سوم لوتراین بود که گفت که هرباورمند به دین مسیح می تواند مبلغ دین او شود. درواقع ، لوتر با این کار انقلابی خود افراد عادی یا غیرروحا نی را برابر به روحا نی ها ومبلغان دین ساخته ارزش سکولاریسم را برابر به ارزش مسیحی گری برجسته ساخت.
بنا برآن ، اصلاح مذ هبی گسترش یا فت وبسیاری افراد به صف لوتر پیوسته ( پروتستان های معروف شد ند) ونتیجه ای آن هم بازسازیی ساختارکلیسا درجهان مسیحیت بنام پروتستان شد. دراین مبارزه نو سازانه درمسیحیت ، لوتر تنها نبود ، بلکه یک اصلاح طلب دیگر بنام جان کالوین ( 1509-1564) همکاراوبود. شخصی که نقش عمده درتحقق پروتستانتیسم درمسیحیت بازی کرد. کالوین به حاکمیت مطلق خدا تا کید کرد ومنظوراو ازحا کمیت مطلق خدا بر کارکرد انسان ها درواقع سیلی سخت زدن برچهره ای پاپ وکلیسای کاتولیک رومی بود. دراین را ستا ، کالوین یک نظام تیوکراسی درجینیو شکل داد. نظامی که برآن خدا فرمان می را ند. درس های کالوین درفرانسه ،جرمنی،نیدر لند / ها لند ، انگلند وسکا تلند ، گسترش وبنام پریس بیتریا نیزم شهرت یا فت. از مناطق نامبرده ، کالوینیزم به امریکا راه یا فت وبه حیث یک نیروی پروتستانتیسم امریکای معرفی شد...
درانگلند ،اند یشه های اصلاح طلبی به نارضایتی علیه روم که ازپیش وجود داشت دامن زد ند. هانری هشتم (1509-1547) پاد شاه انگلند با پا پ بخاطر رد ازدواج خود قطع رابطه ودرسال 1534 خود را رهبرکلیسای انگلیکان اعلام ودارای های کلیسا را از خود ونظم نو را شکل وکتاب پرستش عمومی را هم نوسازی کرد. درکلیسا نارا ضیا نی هم بود ند که خواستارپاکسازی کلیسای انگلند ازباقی مانده های کلیسا ی روم شد ند وآن ها خود را پیو ریتا نها / پاک کاران کالوینی هم می نا مید ند. این گروه یا گرا یش توسط یک روحا نی مقد س وانتخا بی رهبری می شد که کود / قانون اخلاقی سخت گیرانه ای خود را داشتند وبراساس آن عمل می کرد ند ودردوره شاه یلیام بقدرت هم رسید ند اما با اعاده کتاب عبادت عامه به گروه باب تیست ها وکویکرهای بیرون کلیسای انگلند پیوستند.
همچنان ،حرکت اصلاحی به کلیسای کا تولیک روم یا پاپ های اصلاح طلب هم رسید. پاپ های که پیام اصلاح طلبی دینی را درک ودست به اصلاح کاری ومبارزه علیه فساد درکلیسای کاتولیک روم زد ند. به سخن دیگر، به بهشت فروشی توسط پاپ وکلیسا مهرپا یان زده شد واصلاحات درشیوه ای تعیین روحا نیان بزرگ یا کاردینا ل ها هم آورده شد. یعنی تا ثیر سازنده اصلاح طلبی پروتستا نی رخنه در کلیسای کاتولیک رومی کرد وبسیاری منش ها وکارکرد ها ورواج های جاری درکلیسا را زیر سوال برد! بنا برآن ، درسال های 1545 و1563 ، شورای ترینت سه گردهمای براه انداخته به پرسش های که متوجه کلیسا ساخته شده بود ملاحظه کارانه پا سخ داد. اگرچه امید واری ها پیدا شد ند که شورا با پروتستان های اصلاح طلب همسازمی شود،اما شورا دررابطه به درس های کلیسای وموقعیت پا پ ها وحرمت به آموزه های انجیلی - لا تینی ، مریم مقد س ومقد س مآبی ، ازدواج نکردن روحا نی ها ومبلغان وپرسش های دیگرگذ شته گرا باقی ما ند وبه پاپ قدرت بیشترداده شد تا با پروتستان ها درروشنای کتاب های مقد س مبارزه کند. درواقع ، ایستادگی کلیسا ادامه وامید آوردن سازش میان کاتولیک ها وپروتستان ها به نا امیدی تبد یل شد.
با وجود ایستادگی کلیسا دربرابر پروتستانتیسم ،نو آوری اعتقادی درمیان کاتولیک ها آورده شد. جمعیت های نوین مذ هبی ساخته شد ند که درمیان آن ها جمعیت مسیح بسیاربارز بود. افزون برآن ،اگنا تیوس لویال (1491-1556) یک افسر نظامی قبلی اسپانیا نهاد جسویت را برای تبلیغ عقا ید کاتولیکی راه اندازی کرد تا دربرابر پروتستان ها مبارزه کند. توسط همین نهاد مسیحیت در شرق آسیا گسترانده شد. درمیان آن ها، فرانسس کاور (1506-1552) مسیحیت را درسال 1549 به ژا پان برد ومتیو ریکسی ( 1552-1610) نقش بارز درانتقال مسیونری به چین بازی کرد ودیگر میسیونری ها نقش بزرگ درانتقال کلیسای کاتولیک به هند وفیلیپین وجنوب وامریکای مرکزی بازی کرد ند. یعنی کلیسای کاتولیک باخت خود دراروپا را با برد درمناطق نامبرده جبران کرد. بهرحال ، با اصلاحات ، کلیسای قرون وسطا زمین گیرشد و برخورد ها به جنگ های مذ هبی تبد یل شد ند. صلح آگبرگ درسال 1555 با پا درمیانی ها آرامش موقت آورد ودین پاد شاهی به دین دانش تبد یل شد. یعنی دین دیگر زورگفته نمی تواند وخود را با علم ودانش به پیش برده می تواند. بعد ازجنگ های 30 ساله ،قرارداد وستفالی در سال 1648 ،امضا ودولت های ملی ظهوروکلیساهای دولتی را رقم ونقشه مذ هبی اروپا را دیگرگون ولوتریا نیزم وکالوینیزم خود را تثبیت کرد ند. درکلیساهای شرقی ، نهضت اصلاح طلبی تا ثیرژرف ما نند غرب نگذا شت. کلیسای ارتدوکس یونا نی تلاش دا شت که ما نع توسعه طلبی ترک های مسلمان شود. نا گفته نما ند که ، یک اصلاح گری درکلیسای روسیه به رهبریی پترییارک نیکان ( 1606-1681) صورت گرفت. روحانی که تلاش داشت روحانیت تعلیم یافته را رونق دهد. این اصلاح طلبی ها باعث دست اندازی دولت درامورکلیسا شد وبعد ترپتر بزرگ ( 1676-1725) امور کلیسا را دردست گرفت. بازیی که اصلاح طلبی مذ هبی را کنارزد وکهنه اند یشان مذ هبی دربرابر اصلاح طلبان نیروگرفته آن ها را به حا شیه را ند ند (1).
بنا برآن ، به صراحت می گویم که ،کلیسا های کا تولیک روم وارتدوکس یونا نی وروسی ،با نگاه به گذ شته وپرهیز از آینده نگری عامل عقب ما ند گی کشورهای ارتدوکسی- کا تو لیکی ای زیر اثر خود شد ند. برخلاف ،کلیسای پروتستا نی- لوتری با نو اند یشی واصلاح طلبی خود به قرون وسطا درغرب اروپا فرمان ایست داده جهان نو را رقم زد. روشن است که ، امریکا وکا نا دا درنیم کره ای غربی هم ادامه پیشرفت اروپای غربی- پروتستا نی می با شند. مثلا،پیشرفت اروپای غربی وعقب ما ند گی اروپای شرقی وفیلیپین درآسیای شرقی ،و پیشرفت امریکای شما لی وعقب ما ند گی امریکای مرکزی- جنوبی ، رابطه تنگا تنگ با مسیحت پروتستا نی ومسیحیت های کا تولیکی- ارتد وکسی دارد. درقاره آسیا ، اگر ژاپان پیشرفت کرده است وکوریای جنوبی وتایوان وسینگا پور وهانگکانگ وچین روبه پیشرفت دارند وترکیه درکشورهای مسلمان هم دروضع بهتری در مقایسه با دیگرکشورهای مسلمان قرار گرفته است ، نا شی از استفاده درست آن ها ازتجربه غرب مدرن می با شد. تجربه موفق غرب مدرن هم الهام از نهضت اصلاح دینی- لوتری- پروتستا نی گرفته است.
پا نو یس:
1-The Sacred Paths of The West, Third Edition, by Theodore M. Ludwig, Library of Congress Cataloging – in- publication Data
Ludwig, Theodore M. copyright© 2006, 2001, 1996 by Pearson Education , INC ,Upper Saddle River , New Jersey 07458.pp.161-62, 163